✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ناخوشی دروغ


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



وقتی یکی و دوس داری،
ناخودآگاه
از بقیه آدمایی که
دورتن فاصله میگیری…


آخرش یه جایی،
به خودت میایی میبینی
نه اون آدما واست موندن،
نه اون یه نفر •••


موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





امام صادق(ع) روایت کردند که حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:
از کشتن زنبور عسل، مورچه، قورباغه، گنجشک، شانه به سر و پرستو بپرهیزید.
زنبور عسل را به این سبب که پاکیزه می‌خورد و پاکیزه پس می‌دهد، حیوانی است که خدای ارجمند به او وحی کرد و حیوانی است نه از جن و نه در شمار انسان.
مورچه به این دلیل که مردم در روزگار حضرت سلیمان‌ بن‌ داوود(ع) به قحطی گرفتار شدند، پس هنگامی که به سوی نماز باران خواهی می‌رفتند، مورچه‌ای را دیدند که روی دو پای خود ایستاده دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرده و می‌گوید: “خدایا، ما آفریده‌ای از آفریدگان تو هستیم و از فضل تو بی‌نیاز نیستیم، ما را از نزد خود روزی ده و ما را به گناهان کم‌خردان آدمی زادگان بازخواست منما.”
پس سلیمان به مردم گفت: به خانه‌هایتان برگردید که همانا خدای فرازمند بر اثر دعای دیگران به شما آب داد.
قورباغه بدین رو بود که چون بر ابراهیم(ع) آتش برافروختند، همه جانداران زمین به خدای بزرگ و ارجمند شکایت کردند و از او خواهش کردند که بر آتش آب بریزند، خدا به هیچ یک از آنان اجازه نداد مگر قورباغه که دو سوم پیکر قورباغه در انجام این کار سوخت و تنها یک سوم از پیکرش سالم ماند.
شانه به سر (هدهد) به این دلیل بود که او راهنمای سلیمان(ع) به کشور بلقیس بود.
گنجشک به این دلیل که یک ماه راهنمای حضرت آدم(ع) از سرزمین سراندیب به سرزمین جده بود.
و اما پرستو به این سبب که گردش او در آسمان به دلیل اندوه خوردن بر ستم‌هایی است که روا داشتند و عبادت او خواندن «سوره حمد» است و آیا نمی‌بینید که او می‌گوید: «ولااضالین».

منبع: الخصال المحمودة والمذمومة(صفات پسندیده و نکوهیده)، جلد 1، ص 448-451 نوشته شیخ صدوق(ره)

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 ایشان می فرماید: شش ساعت از شب گذشته بود، چراغها خاموش و اهل خانه همه خوابیده بودند، ناگهان صدای کوبیدن در مرا از خواب بیدار کرد، در را گشودم، دیدم زنی ایستاده است، چون مرا دید، گفت: حاج آقا چراغ بقالی روشن است، در را بستم و به اتاق رفتم، در ذهن خود می گذراندم که این چه خبری بود، آن هم در این وقت شب، چرا بعضی مزاحمت می کنند
 

چشمها را روی هم گذاشتم که بخوابم، صدای خفیفی شنیدم، دقت کردم، حدس زدم حرکت سوسک باشد چراغ را روشن کردم، دیدم دو عقرب بزرگ و سیاه نزدیک بچه کوچکمان در حال راه رفتن هستند فورا آنها را از بین بردم، چراغ را خاموش کردم، ناگهان متوجه شدم آن زن مأمور بیدار کردن ما و سبب نجات این طفل معصوم بوده است.
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای - نبرد رگی تا نخواهد خدای….


قصص الله یا داستانهایی از خدا جلد 2
نویسنده : قاسم میر خلف زاده

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




معشوقی عاشق خود را به خانه دعوت کرد و کنار خود نشاند. عاشق بلافاصله تعداد زیادی نامه که قبلاً در زمان دوری و جدایی برای یارش نوشته بود، از جیب خود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد. نامه‌ها پر از آه و ناله و سوز و گداز بود، خلاصه آنقدر خواند تا حوصله معشوق را سر برد. معشوق با نگاهی پر از تمسخر و تحقیر به او گفت: این نامه‌ها را برای چه کسی نوشته‌ای؟ عاشق گفت: برای تو ای نازنین! معشوق گفت: من که کنار تو نشسته‌ام و آماده‌ام؛ تو می‌توانی از در کنار من لذت ببری. این کار تو در این لحظه فقط تباه کردن عمر و از دست دادن وقت است.


عاشق جواب داد: بله، می‌دانم من الآن در کنار تو نشسته‌ام اما نمی‌دانم چرا آن لذتی که از یاد تو در دوری و جدایی احساس می‌کردم اکنون که در کنار تو هستم چنان احساسی ندارم؟ معشوق می‌گوید: علتش این است که تو، عاشق حالات خودت هستی نه عاشق من. برای تو من مثل خانه معشوق هستم نه خود معشوق. تو بسته حال هستی. و ازین رو تعادل نداری. مرد حق بیرون از حال و زمان می‌نشیند. او امیر حالها ست و تو اسیر حالهای خودی. برو و عشق مردان حق را بیاموز و گرنه اسیر و بنده حالات گوناگون خواهی بود. به زیبایی و زشتی خود نگاه مکن بلکه به عشق و معشوق خود نگاه کن. در ضعف و قدرت خود نگاه مکن، به همت والای خود نگاه کن و در هر حالی به جستجو و طلب مشغول باش.
مثنوی معنوی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




باورکن….درتقدیر هرانسانی معجزه ای ازطرف خدا تعیین شده که قطعأ در زندگی، در زمان مناسب نمایان خواهد شد!
یک شخص خاص..یک اتفاق خاص..یا یک موهبت خاص..


منتظر اعجاز خدا در زندگیت باش،بدون ذره ای تردید!


…زندگی درست مثل نقاشی کردن است..خطوط را با امید بکش..


اشتباهات را با آرامش پاک کن..قلم مو را در صبر
غوطه ور کن…وباعشق رنگ بزن

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




به صدای قلبتون گوش بدید…

قلب شما خونه ی خداست، وقتی خداوند یه آرزو…

یه حس…

یه هدفی رو میندازه تو قلبت تورو شایسته رسیدن به اون میدونه و توانمندی و شایستگی تورو بهتر از خودت میشناسه


موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





می گویند ناصرالدین شاه سالی یکبارآش نذری می پخت .اغلب رجال مملکت در حیاط قصر جمع می شدند وهریک کاری انجام میدانند . خود شاه هم بالای ایوان می نشست و نظاره گر کارهابود
سرآشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امرونهی می کرد .
درآخر هم به در خانه هریک از بزرگان شهر کاسه آشی می فرستادو رسم بود که آنها هم بایدکاسه خالی شده آش را از طلا پرمی کردند و به دربار تحویل می دادند.
آشپزباشی کسانی راکه می خواست بیشتر تحویل بگیرد روی آش آنها را روغن بیشتری
می ریخت .
خلاصه آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشدکمترضرر می کردو آنکه مثلایک کاسه بزرگ آش(که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده)دریافت میکرد حسابی ضرر می کرد!
اگرآشپزباشی مثلا از یکی ازاعیان یا وزرا دلخوری داشت می گفت :
خب! ب هش حالی می کنم دنیا دست کیه!
آشی براش بپزم که یه وجب روغن روش باشه!!!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




هنگامی كه شیطان به خداوند گفت…
من از چهار طرف
(جلو، پشت، راست و چپ)
انسان را گرفتار و گمراه می‏كنم…
فرشتگان پرسیدند…
شیطان از چهار سمت بر انسان مسلّط است
پس چگونه انسان نجات می ‏یابد…!؟
خداوند فرمود
راه بالا و پایین باز است…
راه بالا نیایش و راه پایین سجده
و بر خاک افتادن است
بنابراین كسی كه دستی به سوی خدا بلند كند یا سری بر آستان او بساید می ‏تواند شیطان را طرد كند…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت