✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
راست گفته اند ...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



تعریف فشار قبر از دیدگاه عرفان:

جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی ، در کسری از ثانیه انجام میشود . این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند . یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد . یه حس سبک شدن و معلق بودن . بعد از مرگ اولین اتفاقی که می افتد این است که روح

ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود .

شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است . زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست . این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم . اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است . با مرور زندگی ، روح اولین چیزی که نظرش به آن جلب میشود، وابستگیهای انسان در طول زندگی میباشد . برخی از این وابستگی ها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی میکند .میزان و لول وابستگی دنیوی برای هرکس متغیر است . روح از بین خاطراتش وابستگی های خود را جدا میکند . این وابستگی ها هم مثبت است هم منفی . مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگی مادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب میشود .

ولی به هرحال وابستگی ست . این وابستگی ها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد میکند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز میدارد . یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار میگیرد . یکی نیروی وابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد . اگر نیروی وابستگی ها غلبه داشته باشد باعث میشود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد . چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوباره آن را تجربه کند . به همین جهت روح به سمت جسم رفته و تلاش میکند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد . فشاری که به “روح” وارد میشود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است .

این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمیشود . چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمیکند . پس فشار قبر در واقع فشار وابستگی هاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد . این فشار هیچ ربطی به شب زمینی ندارد و میتواند از لحظه مرگ شروع گردد . یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است که به باور مرگ برسد و سعی در برگشت نداشته باشد . بعد از مدتی روح متقاعد میشود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین میرود .

وابستگی ها باعث میشود که روح ، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد . بحث روح های سرگردان و سنگین بودن قبرستانها بدلیل همین وابستگی هاست . گاهی تا سالها فرد فوت شده نمیتواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند . به امید اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم: دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ …

بگذار و بگذر

ببین و دل مبند

چشم بینداز و دل مباز

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





توجه به مهربانی امام زمان (عج) او انتظار سخت و مشکلی از ما ندارد. تنها چیزی که موجبات رضایت قلب مهربان آن حضرت از ما را فراهم می سازد، انجام واجبات الاهی و ترک محرمات است.
امام زمان (عج)
مؤمنان و شیعیان امام زمان (عج)، برای آنکه مبادا خاطر شریف آن عزیز را مکدر نمایند و یا محروم از عنایات ویژۀ حضرتش گردند، برای قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت در راه تعالی و تکامل باید بیشتر تلاش کنند و مواظب باشند که نکند خدای ناکرده با اعمال و کردار ناپسند خویش خاطر آن حضرت را از خویش مکدر نمایند.
امام زمان (عج)، امام رئوف و مهربان و دلسوز همۀ انسان ها، بلکه همۀ موجودات است؛ زیرا امامان (ع) برنامه و اهدافشان همان برنامه و اهداف پیامبر گرامی اسلام است. قرآن مجید دربارۀ پیامبر (ص) می فرماید: “لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ"؛[۱] یعنی آنچه شما را آزار می دهد بر او سخت و گران است و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
با توجه به مهربانی امام زمان (عج) او انتظار سخت و مشکلی از ما ندارد. تنها چیزی که موجبات رضایت قلب مهربان آن حضرت از ما را فراهم می سازد، انجام واجبات الاهی و ترک محرمات است. بنابراین، اگر کسی به دستورات خداوند عمل نماید و وظایفی را که خداوند بر او مقرر کرده است، به درستی انجام دهد، یقیناً امام زمان (عج) از او راضی خواهد بود. در این باره از امام صادق (ع) چنین نقل شده است:
أن رجلا قال للصادق (ع) یا ابن رسول الله فیم المروءة فقال: “أ لا یراک حیث نهاک و لا یفقدک من حیث أمرک".[۲]
شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد، مردانگی در چیست؟ امام (ع) فرمود: “نبیند خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده و ببیند در طاعتی که به آن امر کرده است.”
رضایت امام زمان (عج) در رضایت خداست و رضایت خدا در عمل به دستورات الاهی است که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد؛ زیرا که امام زمان (عج) خود مکلف به احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و حافظ ارزش های دینی است
«وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ: “لِبَعْضِ وُلْدِهِ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ أَنْ یَرَاکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَعْصِیَةٍ نَهَاکَ عَنْهَا وَ إِیَّاکَ أَنْ یَفْقِدَکَ اللَّهُ تَعَالَى عِنْدَ طَاعَةٍ أَمَرَکَ بِهَا وَ عَلَیْکَ بِالْجِدِّ وَ لَا تُخْرِجَنَّ نَفْسَکَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِهِ وَ إِیَّاکَ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ إِیمَانِکَ وَ یَسْتَخِفُّ بِمُرُوءَتِکَ وَ إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ».[۳]
امام زمان (عج)
در سفارش موسی بن جعفر (ع) به برخی از فرزندانش آمده است: “ای فرزندم بپرهیز از این که خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده ببیند و برحذر باش از این که ترا در طاعتی که به آن امر کرده نبیند…".
اما کسانی که وظایف و واجبات خود؛ مانند نماز، روزه، حجاب، خمس، زکات و … را انجام نمی دهند و از محرمات و کارهای حرام پرهیزی ندارند، یقیناً امام زمان (عج) از آنان راضی نخواهد بود، هرچند در اعمال مستحبی؛ مانند رفتن به زیارت و عزاداری امام حسین (ع) و رفتن به جمکران و … شرکت فعال داشته باشند.
بنابراین، آنچه را که به طور خلاصه در این مقال می توان گفت: این است که رضایت امام زمان (عج) در رضایت خداست و رضایت خدا در عمل به دستورات الاهی است که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد؛ زیرا که امام زمان (عج) خود مکلف به احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و حافظ ارزش های دینی است.

پی نوشت ها :
[۱] التوبة، ۱۲۸٫
[۲] فقه الرضا، ص ۳۵۸٫
[۳]من لا یحضره الفقیه، ج‏۴، ص ۴۰۹٫

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
  بیانات آیت الله فاطمی نیا 
.
 حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» می‌فرماید:
خداوند آزمایش می‌کند بندگانش را به بعضی از چیزهایی که اصل و سِرَّش را نمی‌دانند، از این جهت که آنان را با این آزمایشات امتیاز دهد و برگزیند، و از جهت نابود کردن و برانداختن حالت استکبار و دور کردن خودخواهی از آنان. [۱]
.
 همیشه امتحانات الهی در مواردی است که بعضی از اسرار آن برای بندگان مخفی و پنهان است.
 خدا می‌خواهد مقدار اطاعت و تسلیم و عبودیت بندگان، روشن شود.
 وگرنه اگر انسان تمام حکمت ها و فوائد یک امری را بداند و سپس اطاعت کند در حقیقت اطاعت نکرده است و از فکر و اندیشه خودش برای رسیدن به منافع خودش استفاده کرده و آن عمل را انجام داده است.
 تسلیم در برابر خدا، رمز اصلی کرامت اولیای خداست.
  مـنـبـع:
۱- نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 ماجرای سید بحرالعلوم
سید بحرالعلوم رحمة الله علیه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بین راه راجع به این مسئله، که گریه بر امام حسین(علیه السلام) گناهان را می آمرزد، فکر می کرد. همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد، بعد پرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم گفت: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای متعال این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهدا(ع) می دهد مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامة عملش نوشته می شود و برای هر یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟
آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.ـ سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت، در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه ای را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشة خیمه عنیزه ای «بز شیرده» داشتند و از راه مصرف شیر آن، زندگی خود را می گرداندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرایی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. دیگری که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.یکی دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
سپس سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمی تواند به سیدالشّهدا(علیه السلام) بدهد، پس هر کاری که می تواند انجام می دهد، یعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش، به زوّار و گریه کنندگان آن حضرت، در جایی عنایت می کند در عین حال این ها را جزای کامل برای فداکاری آن حضرت نمی داند. چون شخص عرب این مطالب را فرمود، از نظر سید بحرالعلوم غایب شد. پس از غايب شدن سوار عرب، سيد فهميد كه جواب سؤالش را از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) دريافت كرده است.
 

«برگرفته از عبقری الحسان، مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی، ص 136»

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





1- پناه بردن به خداوند متعال ( و إما يَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَيطانِ نَزغٌ فَاستَعِذ بالله) پس هرگاه از وسوسه شيطان به تو رنجي رسيد به خدا پناه ببر(1)
2- توکل به خداوند (إنَّه ليسَ لَه سُلطانٌ عَلَي الَّذينَ آمَنوا وعَلي رَبِّهِم يَتَوَکَّلون) همانا شيطان نسبت به کساني که به خدا ايمانآورده اند و بر اوتوکلمي کنند تسلط ندارد(42)
3- در شب و روز به ياد خدا بودن(پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم, و برای من سپاسگزاری کنید و نا سپاسی ام نکنید.بقره152).
4- در سحرها استغفار کردن(وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ؛الذاریات18)
5- از ترس خدا گريه کردن
لذا در اين زمينه حضرت رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله) فرمودند: سه دسته از شيطان و لشکر او در امان هستند اول کسانيکه به ياد خدا هستند ودوم کساني که از ترس خدا گريه ميکنند و سوم کساني که در سحرها استغفار مي کنند.(3)
6- روزه گرفتن
7- صدقه دادن
8- دوست داشتن براي خدا
9- مواظبت بر انجام عمل صالح
10- از گناهان خود طلب استغفار کردن
لذا در اين زمينه پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله)
  فرمودند:
آيا به شما خبر بدهم از چيزي که اگر آن را انجام دهيد شيطان از شما دور مي شود مثل دور بودن مشرق از مغرب؟ گفتند آري. حضرت فرمودند: روزه گرفتن روي شيطان را سياه ميکند
 و صدقه دادن پشت او را ميشکند و دوست داشتن به خاطر خدا و
  مواظبت بر انجام عمل صالح ريشه او را قطع ميسازد
 و استغفار کردن رگ حيات او را قطع ميکند.(4)
 
11- اخلاص هم يکي از راه هائي است که آدمي را به خدا نزديک مي کند و هم يکي از راه هاي خلاصي از شيطان است. خود شيطان گفته است که من با مخلَصين کاري ندارم(5)
 
(1) سوره فصلت آيه 36
(2) سوره نحل 99
(3) مستدرک الوسائل ج 2 ص 351
(4) بحار ج69 ص 380
(5) سوره ص آيه 83

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
امام علی(ع): گناهان، درد و دارو (ی آنها) استغفار است و شفا(ی از گناه) به این است که (به گناه) بازنگردی. ۱
امام حسین (ع) فرمود: برای هر غم و دردی درمان و دوائی است و جبران و درمان گناه، طلب مغفرت و آمرزش از درگاه خداوند می‌باشد. ۲
 
امام رضا(ع) نیز فرمودند: هر که نمی‏‌تواند کاری کند که به سبب آن گناهانش زدوده شود بر محمّد و آل او بسیار درود فرستد؛ زیرا که آن، گناهان را ریشه کن می‏‌کند. ۳
 
پی نوشتها:
۱- غررالحکم: ۱۸۹۰ منتخب میزان الحکمة: ۲۱۸
۲- وسائل الشّیعة: ج ۱۶، ص ۶۵، ح ۲۰۹۹۳، کافی: ج ۲، ص ۴۳۹، ح ۸٫
۳- أمالی الصدوق: ۶۸ / ۴ منتخب میزان‌الحکمة: ۲۲۴

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مجلس روضه سرایی و نوحه خوانی

مجلس دوم روضه خوانی محرم
ورود به کربلا
1. مناجات با امام زمان –سید مهدی میرداماد
آقا دوباره برق نگاهت پر از غم است ،نبینم آقا غم تو چشمات باشه ، محرم شده دوباره غصه دار شدی …
آقا دوباره برق نگاهت پر از غم است
تندیس نور بر تنتان رخت ماتم است ،مولا قربون شال عزای به گردنت ..
ای ماه مهر و عاطفه ماه عزا شده
اوضاع آسمان و زمین سخت در هم است ،عزیز دل زهرا ، ای گریه کن اصلی و صاحب عزای محرم آجرک الله …
در این دهه به یک دو سه روضه رضا مشو ،آقا جان ما اومدیم تو برامون روضه بخونی …
یک عمر نوح گریه به جان شما کم است ،چقدر مگه ما گریه میکنیم چقدر مگه ما روضه میریم ، چند تا مجلس اینا چقده در مقابل مصیبتی که اعظم مصیبتهاست ، در مقابل مصیبتی که گفت ملائکه آسمان بر این مصیبت گریه می کنند در مقابل مصیبتب که امام زمان من و تو شب و روز نه یه محرم نه یه سال نه یه دهه …
هرجا که هیئتی است به پا کعبه دل است
هرجا که دیده ایست خروشان چو زمزم است فرمود هرجا روضه ما باشه هر جا نام حسین ما باشه همونجا کربلاست … حرم حسین همونجاست وقبره فی قلوب من والاه … مگه شک داری الان دلت حرم حسینه… یه چیز دیگه بگم یه چیزی بالاتر … گفت هرجا ناله یا حسین بلنده قبل از منو تو قبل از ناله منو تو بگم کی ناله میزنه
اول صدای ناله زهرا شود بلند
مادر یقین به گریه زهرکس مقدم است .. یه مادری هی به سینه می کوبه آخ بنی ….مادر برات بمیره …. اونا که مادر دارن میدونن اصلا مادر یه جور دیگه برا بچه ناله میزنه … هیشکی مثه مادر روضه نمیخونه … قربونت برم بی بی جان حتما شما ناله میزنی این شبا
اول صدای ناله زهرا شود بلند
مادر یقین به گریه زهرکس مقدم است
رخصت بده ظهور شما را طلب کنیم
از آنکسیکه اشرف اولاد آدم است … حرف دل تک تکتونو می زنم آقا … شب دومه شب رسیدن یاران و ارباب ما به قربانگاه … فردا کاروان میرسه کربلا … از فردا دیگه دلشوره ها شروع میشه …. از فردا دیگه دلواپسیها شروع میشه … دیگه از فردا یه جور دیگه بگو کربلا …. کیا پارسال شب دوم کربلا نرفته بودن … حرف دلتو بزنم
یک کربلا نصیب دل تنگمان کنی
این آرزوی سینه زنان در دو عالم است … معمولا میری کربلا بهت میگن خوب بود میگی آره کربلا خیلی سفر عجیبیه … ولی بعضیا گله میکنن میگن ایکاش یه روضه خون باهامون بود … دیدی معمولا اینجوریه میگن کربلا آدم تنهایی برم خیلی سختشه باید با کسی بره که براش روضه بخونه … باید کربلا با کسی بری که اونجا حق اون مطالب و اون وقایع و اون لحظات رو ادا کنه انشالله کربلا بریم حالا من میخوام حرفی بزنم حرف دلیه … ما همه مون انشالله کربلا بریم یه روضه خون با خودمون ببریم کی میتونه بخونه کی بهتر از امام زمان … انشالله با آقامون بریم … کربلای با امام زمان یه کربلای دیگه است … تصور کن وصف العیش نصف العیش تصور کن امام زمان میرسه کربلا بین الحرمین همه دورش حلقه میزنن اول یه نگاه به حرم جدش حسین میکنه … به به جانم گر بگیره این محبت تو دلت … این امام زمانه گریه اش با همه گریه ها فرق داره … اصلا آدم به گریه آقا نگاه کنه گریه اش می گیره … آقا تو لازم روضه بخونی فقط برو رو تل زینبیه بگو وای از دل زینب …….

روضه خوانی - سید مهدی میرداماد
کربلا دجله را خبر کن زود
آروم آروم بريم جلو امشب ان شاءالله چشم همتون اشكبار باشه.
قافله با شتاب آمده است
تکّه ای ابر سایبان بفرست
شیر خوار رُباب آمده است
یاد تیغ وتُرنج افتادی
به تو حق میدهم که حیرانی
قدو بالای دیدنی دارد
علی اکبر است می دانی
بوی شهر مدینه را حس کن
این دو آئینه ی سخا هستند
مثل من بُغض کرده اي آری
یادگاران مجتبی هستند
مثل پروانه گرد اربابت
نوجوانان زینب کبری
بهترین هدیه شد برای حسین
لب خندان زینب کبری
کربلا ازفرات خودت بگو قدری
آخه،ساقی این خیام عباس است
آبه سردوخنک به او برسان
چون به قولی که داده حساس است
کربلا زینب است این بانو
عزتش را مگر نمی بینی
هي نگو دشت از چه میلرزد
هیبتش را مگر نمی بینی
داغدار قبیله آمده است
اشک وخون دارد او به دیده هنوز
بيجا نيست هر روضه اي كه مي خونيم مي گيم امان از دل زينب.
کربلا زود سر به زیر انداز
سایه اش را کسی ندیده هنوز
اين چند روزه،چند روزه تلافي كردنه براي همه ي ماها،هركي يه جور تلافي ميكنه،شما يه عمر اربابيه آقاتون رو،تو اين شب ها با عزاداري براي اربابتون تلافي كنيد،كم نذاريد،هركي هرچي ميتونه،در وسعشه،شبا شباي تلافي كردنه لطف و بزرگيه اربابه،هر كي هر جور مي تونه داره تلافي مي كنه،اتفاقاً اگه درست نگاه كني،كوفيا هم دارن تلافي مي كنند اين چند شب،جواب خوبي هاي حُسين و مي دن ديگه،خشكسالي اومده،اومدن در خونه ي اميرالمؤمنين عليه السلام،آقا خشكسالي مارو داره از پا ميندازه،آقا فرمود: بريد سراغ حسينم،حسي
نم اگه دستاشو بالا بياره،كسي دست رد به سينه اش نمي زنه،اومدن سراغ ابي عبدالله،آقا دستاشو بلند كرد،خدا،براين مردم باران رحمتت رو نازل كن،ابري آمد،همه جا رو سيراب كرد،همه مردم اومدند دور خونه ي علي حلقه زدند،آقا ممنونتيم،زمين هامون داشت مي خشكيد،حيواناتمون داشتند مي مردند،ممنوتيم آقا،قول ميديم يه روزي تلافي كنيم،آي حسين…
وقتي قافله اومد با كاروان حُر همراه شد،روبرو شد،ابي عبدالله ديد اين قافله همه تشنه اند،در معرض هلاكتند،مشك هارو گفته بود منازل قبل پر كنيد،اينجا كه رسيد همه متوجه شدند،آقا براچي گفته بود مشك هارو پر كنيد،فرمود:مشك هارو بياريد،حالا همه لشكر و سيراب كنيد،دونه دونه رو آقا سيراب كرد،علي نامي است مي گه من از لشكر عقب مونده بودم،وقتي رسيدم،همه سيراب شده بودند،تارسيدم از راهي اومدم كه با ابي عبدالله روبرو شدم،تا آقا رو ديدم اون لحظات،ضعف بر من غالب شد،رو زمين اوفتادم،ان قريب بود به هلاكت برسه،يه وقت ابي عبدالله اومد جلو گفت:چيه؟آقا دارم از تشنگي ميميرم،فرمود:عباسم مشك آب رو بردار بيار،مشك و جلو آورد،گفت:بيا از آب بخور،گفت:آقا توان ندارم،مي گه ديدم خود ابي عبدالله خودش در مشك و باز كرد،آب مي ريخت تو دستش،مي آورد جلو،مي گفت:حالا بخور،از دستاي حسين آب خورد،آقا فرمود:ظاهراً مركبت هم تشنه است،خود آقا ابصار مركب رو گرفت،آب مي آورد جلوي دهان مركب،مركب رو آب داد،اينقدر آب آقا در اختيار اين ها قرار داد،كه تو روايت مي گه،آب رو اسباشون مي ريختند،رو مركبشون آب مي ريختند،آخ قربونت برم حسين،مركباشونو رو، حيواناشون رو سيراب كرد،اما وقتي علي اصغرت رو آوردي رو دست،صدا زدي يا قوم ان لم ترحموني، اگه به من رحم نمي كنيد،لااقل به اين شش ماه رحم كنيد،ببينيد،داره مثل ماهي دهنشو داره باز مي كنه و مي بنده،آي حسين……..
مرحوم دربندي اين روايت رو مي گه:مي گه فردا تا ابي عبدالله رسيد به زمين كربلا،جبرائيل نازل شد به زمين كربلا،گفت:حسين خوش اومدي،يادته،قرار داشتيم با هم،عهدي كه به گردن تو بوده،از عالم زر، حالا وقتشه،حسين خوش اومدي،گفت:جبرائيل من اينقدر عاشق شهادتم بودم،وعده ي ما روز دهم بود،اما من هشت روز زودتر اومدم،وعده با من بود،اما من زينبم رو هم آوردم، رقيه ام رو آوردم،بچه هام رو هم آوردم،يا صاحب الزمان من يه جمله ديگه مي خوام عرض كنم،به اين دلا صبر نده،جبرئيل رفت، دفعه ي بعد كه اومد روز عاشورا بود،مي دوني با چه منظره اي مواجع شد،ديد حسين تو گودال قتلگاه رو زمين اوفتاده،نانجيب جلو چشم زينب،رو سينه ي حسين نشسته،زينب دست بر سر گذاشته،هي داره فرياد مي زنه،وامحمدا،واعليا، هذا حسين مرمل بالدماء، مقطع الاعضاء، مسلوب العمامة والرداء، آي حسين……..
روضه خوانی-سید مهدی میرداماد
کیست زینب همیشه بی همتا
نور مستور عالم بالا
کیست زینب نفس نفس حیدر
کیست زینب تپش تپش زهرا
کیست زینب حسین پرده نشین
کیست زینب حسن به زیر کسا
زود مي گم و رد مي شم،حواست و جمع كن
کیست زینب کسی چه میداند
غیر آن پنج آفتاب هدی
کیست زینب تلاطم عباس
کیست زینب تموّج دریا
کیست زینب فراتر از مریم
روشنی بخش هاجر و حوّا
کیست زینب حجاب جلوه غیب
صبر اعظم ، صلابت عظما
ذوالفقار علی میان نیام
اوج نهج البلاغه ای شیوا
خيالت و راحت كنم،اگه تا صبح هم بگم كيست زينب،بايد دوباره همين رو بگم
قلمم بشکند چه می گویم
من و اوصاف زینب کبری ؟
من چه گویم که گفت اربابم
حضرت عشق ، التماس دعا
جانم زينب،يه جمله بسه،درخانه اگر كس است،يك حرف بس است،مي خواي مقام زينب و بفهمي،امام زمانش بهش گفت،زينب جان فردا ،منو تو نماز شبت دعا كن،داداشت و دعا كن.
السلام ای شکوه نام حسین
دومین فاطمه ، تمامِ حسین
حالا اين زينب فردا تموم غصه هاي عالم رو دلش مي آد،مگه فردا چه خبره؟اين زينب فردا يه لحظه اي مي رسه،غم هاي عالم رو روي سينه اش مي بينه،كِي؟ اون موقعي كه ديدند،ذوالجناح حركت نمي كنه،عوض شد مركب هاي ابي عبدالله،روضه مو بخونم و ياعلي،روايت مي گه هفت مركب برا حسين عليه السلام عوض كردند،اما بايد بمونه،آخه اينجا كربلاست،همچين كه اون پيرمرد گفت:اينجا كربلاست،ديدن ابي عبدالله يه دست به محاسنش گرفت،يه نگاه به آسمون كرد،انا لله و انا اليه راجعون،اعوذباالله من الكرب و البلا، هاهُنا مسفك دمائنا،هاهُنا مقتل رجالُنا،اينجا كربلاست،همين جا مي مونيم،زبون حال بگم برات،اين جا مي مونيم،اينجا خوبه، آب داره، نزديك آبيم،آخه ما بچه كوچيك داريم،اينجا خوبه درختاش سايه داره،چيه؟ مگه من چي ميگم؟خوبه،اون تپه رو مي بينيد،بريد خيمه هارو پشت تپه ها بزنيد،محفوظ باشه،كسي زن و بچه ام رو نبينه،بچه ها همه دارن بابا رو نگاه مي كنن،هزار تا سئوال تو چشماشون نهفته است،مهموني كه مي گفتي همينه،مردم من ازشما سئوال دارم،يكي بلند شه جواب من رو بده،تا حالا مهموني دعوتت كردن،معلومه كه دعوت شدي،چقدر آمادگي پيدا مي كني
،خصوصاً مهموني كه آدم با زن و بچه دعوت بشه،خودت باشي،هر لباسي شد مي پوشي،هرجور باشه آماده مي شي،اما زن و بچه بخواي ببري،سخته،زن وبچه ببري،حساسيت مي ره بالاتر،حالا من ازت يه سئوال دارم،خداييش امشب رو اين سئوال من فكر كن تا صبح،اگه با زن و بچه بري مهموني راهت ندن،بهت بگن كي تو رو دعوت كرده،جلو زن و بچه ات چقدر خجالت مي كشي؟هي بچه ها بهت مي گن بابا چي شد،اين همه قول دادي مهموني مي بريمون،بابا چي شد؟ آدم راش ندن مي ره يه جاي ديگه،راهش رو عوض مي كنه،مي ره يه جاي ديگه،اما واي به اون روزي كه نذارن برگردي،واي به حال اون روزي كه بگن برو وسط بيابون بشين،حق نداري حرف بزني،صدا زد همين جا خيمه ها رو برپا كنيد،خيمه ها رو زدن،اما چه خيمه اي،چه زدني،مي خوام امشب هزار بار بگم واي از دل زينب مي ديد دارن خيمه ها رو مي زنن دادش اين چه خيمه زدنيه،مگه مي خواي اين خيمه هارو جمع نكني،يه جوري خيمه مي زني،انگار مي خواي بري،قراره من تنها باشم،من چه جوري تنها خيمه هارو جمع كنم،زينب غصه نخوري تنهايي نمي ذارم جمع كني،ميآن كمكت،يه عده نامحرم ميآن،نمي ذارن خسته بشي،خودشون خيمه ها رو آتيش مي زنن،هيچي از خيمه ها نمي مونه،حسين….. ،خيمه هارو زدن،بچه هارو جمع كرد،همه دور ابي عبدالله حلقه زدن،ياالله،مي گن ابي عبدالله فقط نگاه مي كرد،گريه مي كرد، دين ما سفارش اكيد مي كنه،سفر مي خواي بري،اول بايد همسفرهاتو انتخاب كني،من مي خوام سئوال كنم،همسفر بهتر از عباس؟همسفر بهتر از علي اكبر؟ آدم با اين همسفرها هرجاي عالم بره غصه نداره؛اما ابي عبدالله فردا هي نگاه مي كرد،گريه مي كرد،هيچي نمي گفت،شروع كرد بعد از اون گريه خطبه معروفي رو خوندن،الله اكبر:مي بينيد به حق عمل نمي شه، مي بينيد امر به معروف و نهي از منكر نمي شه، شروع كرد حضرت خطبه خوندن،تاريخ مي گه اصحاب بلند شُدن،زهير بلند شد،يااباعبدالله، اگر دنيا بقاء دائم باشه،ببين يار به اين مي گن،حسين جان نبينم گريه كني آقا، اگر دنيا بقاء دائم باشه ،ماهم عمر جاويدان داشته باشيم، آقا محال تورو رها كنيم،ما اومديم تو اين سرزمين برات بميريم، بصيرت رو نگاه كن،نمي گه اومديم پيروز بشيم، خيلي ها نرفتن كربلا،چون مي دونستند،در ظاهر پيروزي با اون لشكره،گفتند چه كاريه هفتاد نفر بريم به جنگ سي هزار نفر،مگه عقلمون رو از دست داديم،ولي نمي دونستند توي اين لشكر يه نفر هست به نام حسين عليه السلام،نمي دونستند پاي اعتقاد و پاي ايمانشون بايد وايستند،گفت ما اومديم برات جون بديم،بُرير گفت:آقاجان خدا به ما منت گذاشته،توفيق داده برات جهاد كنيم،ان شاءالله مي مونيم توفيق بده برات تيكه تيكه بشيم،ما دست از تو برنمي داريم،تو همين حالات بودند يه وقت ابي عبدالله ديد از توي خيمه زن ها صداي ضجه مي آد،روضه مو دارم مي برم به نقطه اوج ،هركي آماده ناله است بسم الله،چه خبره؟ديد بچه هاي زينب دارن مي دوند،دايي به دادمون برس،چرا؟گفتند دايي مادرمون داره دق مي كنه،دايي بيا ببين مادرمون داره يه جوري گريه مي كنه،ما مي ترسيم از اين گريه،الله اكبر،ابي عبدالله اومد تو خيمه،نشست جلو خواهر چه زينبي چه حسيني ،پنجاه و چهار سال باهم بودند،يه نفر تو اين عالم،مي تونه زينب و آروم كنه،اونم حسينه،اين حسيني كه جلوش نشسته، همونيه كه وقتي به دنيا اومد،خودش زينب و بغل كرد،اين حسين روز اول زينب و آروم كرد، اين حسين همونيه كه ياالله،نمي خوام بي اشك بري،اين حسين همونيه كه وقتي اون شب مادرشون و داشتند شبونه مي بردند،مي ديد خواهرش دنبال جنازه هي مي خوره زمين،
خدا مادرم را كجا مي برند.
اين حسين همونه،اون شب زينب و آروم كرد،اين حسين همونه كه وقتي باباشو با فرق شكافته،آوردند،زينب و آروم كرد،وقتي جيگر پاره پاره رو ديد زينب و آروم كرد،حالا بايد كربلا زينب و آروم كنه،خواهر چي شده،نبينم،زانوي غم بغل بگيري،حالا زبون حال خونده،روضه ي من اين چند بيته،صدا زد داداش:
آه از این خاک و خارها برگرد
وای از این شوره زارها برگرد
خوب پیداست جای نخلستان
لشگری در غبارها برگرد
جان به لب کرده کودکانت را
خنده ی نیزه دارها برگرد
يه اسمي رو ببرم شب دومي براش لعنت بفرستي
حرمله آمده ست و بند آمد
نفس شیرخوارها برگرد
دخترانت چقدر میلزرند
از حضور سوارها برگرد
اي حسين……….
ترس دارم که بال و پر بزنند
به علمدارمان نظر بزنند
تا که از خواهرت جدا نشوی
تا که صاحب عزای ما نشوی
تا که در خارهای این صحرا
غرق در زخم ها نشوی
داداش نگام افتاد به اين گودال تنم لرزيد
تا که در شیب تند آن گودال
با لب تیغ آشنا نشوی
تا لباس تو را ز تن نبرند
تا هم آغوش بوریا نشوی
جان مادر بیا بیا برگرد
آه از این کربلا بیا برگرد
انگار زينب داره مي بينه،با چه عزتي پيادش كردند،همه مراقب زينبند،همه مراعات زينب و مي كنند،تموم شد روضه ام،همه ميآن دورش حلقه مي زنند،قد و بالاش و نبينه دشمن،اي واي،همه كاري مي كنند،گرد و خا
ك رو چادرش نشينه،آخه اين زينبه،اين دختر علي است،همه مراقبند،نمي دونم،هشت روز ديگه،نه روز ديگه،كار همين زينب،به جايي رسيد،ديدند داره وسط بيابون مي دوه،هي دو دستي رو سرش مي زنه،هي مي گه واحسينا،كارش به جايي رسيد،اين زينب پرده نشين،اومد تو گودال نيزه هارو كنار زد،شمشيرهارو كنار زد،اي واي مي خواي بگم آخرش چي شد،اين لبهاشو گذاشت رو لبهاي بريده،حسين………..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




زيارت عاشورا حديث قدسي ست .
امام صادق عليه اسلام از پدرانش و آنان از پيامبر خدا و آن حضرت از جبرئيل و او از خداوند نقل نموده كه فرمود:
به ذاتم قسم! هر كس حسين را به اين طريق (‌زيارت عاشورا ) زيارت كند، چه از دور و يا نزديك ، زيارت او را مي پذيرم…
در دو سندي كه براي زيارت عاشورا آمده ، فضيلت هاي فراواني براي آن ذكر شده است كه برخي از آنان عبارتند از:
زيارت عاشورا همنوايي با فرشتگان الهي است.
خداوند به كسي كه زيارت عاشورا را بخواند هزار هزار درجه عطا مي كند
زائر در زمره مردان شيدايي كربلا مي شود آنان كه در ركاب امام جام شهادت سر كشيدند .
پاداش تمام پيامبران و رسولان الهي عليهم السلام و نيز تمام كسانيكه از زمان شهادت ابا عبدالله آن حضرت را زيارت كرده اند به او عطا مي شود
زيارت او پذيرفته مي شود و از تلاش او تقدير خواهد شد.
سلام او بي هيچ حجابي به امام مي رسد.
پروردگار عالم با قسم نمودن به ذات خود ،‌اموري را براي خواننده زيارت عاشورا ضمانت كرده: هرگونه حاجت او را بر مي اورم. شفاعتش را مي پذيرم و با چشمي روشن و شادمان به خاطر آزادي از آتش و رستگاري اش به بهشت او را باز مي گردانم.
مصباح المتهجد ص 722 و 723 و 781 و 782

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت