✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
زيباترين حس سجده


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



ازطرف خدا،،

 عالم ز برایت آفریدم، گله کردی

 از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی

  گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند

 صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی

  جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور

  از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی

  گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم

  بر بخشش بی منت من هم گله کردی

  با این که گنه کاری و فسق تو عیان است

  خواهان توأم، تویی که از من گله کردی

  هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم

  با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی

  صد بار تو را مونس جانم طلبیدم

  از صحبت با مونس جانت، گله کردی

  رغبت به سخن گفتن با یار نکردی

  با این که نماز تو خریدم، گله کردی

  بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟

  بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟!

  از عالم و آدم گله کردی و شکایت

  خود باز خریدم گله ات را، گله کردی..

همیشه شکر گذار خدا باش , و به آنچه داری قانع و شاد باش,

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 آفت اول :اگر مبتلا به شهوت شدى
راه حل :در نمازت تجديد نظر كن حتما دجار سهل انگارى در نماز شده اى
-بدليل ايه (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات )


 آفت دوم اگر احساس بدبختى وعدم توفيق كردى
راه حل :در رابطه ات با مادرت تجديد نظر كن
دليل -ايه (وبربوالدتى ولم يجعلنى جبارا شقيا )


 آفت سوم اگر احساس تنگى وسخت شدن زندگى كردى
راه حل :رابطه ات با قران درست كن
دليل -ايه (ومن اعرض عن ذكرى فان له معيشة ضنكا)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مهدي جان:
- ای امیر عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت

ای امیر عرفه حال مناجات بده
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده

ای امیر عرفه دیده ی پرآب بده
دل بی تاب مرا با نگهت تاب بده

ای امیر عرفه بر سر راهت گردم
گر بیایی به خدا دور سرت می گردم

ای امیر عرفه تنگ غروب است بیا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا

ای امیر عرفه حامی زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خیمه صحرا برگرد

ای امیر عرفه بر رخ من خنده بزن
جان زینب بده روز عرفه پاسخ من

ای امیر عرفه روح مناجات تویی
مشعر و سعی صفا، مروه و میاقات تویی

ای امیر عرفه ناز مکن چهره نما
از پس پنجره در باز مکن چهره نما

ای امیر عرفه ذکر مدام است بیا
کار این عاشق دلخسته تمام است بیا

ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر کویت عشق است

ای امیر عرفه فیض دمت را قربان
دل دریایی لبریز غمت را قربان

ای امیر عرفه در عرفاتی امروز
یا که در علقمه ی شاه فراتی امروز

ای امیر عرفه هیئت ما نیز بیا
روضه ی تشنه کنار لب دریاست بیا

ای امیر عرفه جان گل یاس بیا
قدمی رنجه نما روضه ی عباس بیا

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




از علامه جعفری پرسيدند چه شد که به اين کمالات رسيديد.
ايشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعريف می کنند که هر چه دارند از کراماتی است که به دنبال اين امتحان الهی نصيبشان شده است.
ايشان می گويند:ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتيم.خيلی مقيدبوديم در ايام سرور،مجالس جشن بگيريم وايام سوگواری راهم مجلس عزا داشته باشيم.
شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا"سلام الله عليها".
اول شب نماز مغرب وعشا خوانديم.آن گاه با فکاهياتی مجلس جشن وسرور ترتيب داديم.آقايي بود به نام شيخ حيدر علی اصفهانی که معدن ذوق بود.بعد از شب نشستيم،شربت هم درست شد
مدير مدرسه مان مرحوم آقا سيد اسماعيل اصفهانی هم آن جا بود.به آقا شيخ علی گفت:آقا!شب نميگذره حرفی داری بگو!
ايشان يک تکه کاغذ روزنامه در آورد.
عکس یک دختر بود که، زیرش نوشته بود ” اجمل بنات عصرها ” (زیباترین دختر روزگار)، گفت: آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می‌کنم.
اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید (از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد) و هزار سال هم زندگی کنید، با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب می‌کنید.
سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی.گفت: آقایان واقعیت را بگویید. جانماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید.
اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی، گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی‌ها؟ معلوم شد نظر آقا چیست. شاگرد اول ما نمره‌اش را گرفت! همه زدند زیر خنده.
کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم.آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می‌افتاد.
نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده‌اند: “یا حارث حمدانی من یمت یرنی ” (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می‌کند)
پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می‌کنیم! باز هم همه زدند زیرخنده، خوب اهل ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود.
یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی.
گفت: والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار)
نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی‌توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره‌ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم.یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی(ع) نوشته در این مرد موجود است.
یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟
گفت: این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی‌دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می‌خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند.
خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر، گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است.
منبع: جاودان اندیشه، نگرشی نو و کامل به سرگذشت علمی و عملی علامه استاد محمدتقی جعفری تبریزی ـ کریم فیضی تبریزی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




فقط خداست كه …
میشود با دهان بسته صدایش كرد…
میشود با پای شكسته هم به سراغش رفت…
تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد…
تنهاكسی است كه وقتی همه رفتند میماند…
وقتی همه پشت كردند آغوش میگشاید…
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود…
و تنها سلطانیست كه …
دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه كردن…!
همیشه و همه جا …

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست،
حوصله کوچک و آرزوهای بزرگ است …!.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هرگز هیچ روز زندگیت را سرزنش نکن !روز خوب به تو شادی میدهد،روز بد به تو تجربه،و بدترین روز به تو درس میدهد …!فصلها برای درختان هر سال تکرار میشود،اما فصلهای زندگی انسان تکرار شدنی نیست …تولد … کودکی … جوانی… پیری و دیگر هیچ …تنها زمانی صبور خواهی شد که صبر را یک قدرت بدانی نه یک ضعف!آنچه ویرانمان میکند، روزگار نیست،حوصله کوچک و آرزوهای بزرگ است …!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خودت را تماشا کن…..
بی قضاوت، فقط تماشا کن،
چقدر محتاج تحسین هستی؟
چقدر اشتیاق داری که کسی به تو بگوید چقدر قشنگ هستی؟باهوشی؟…
وچقدر نگران میشوی وقتی کسی چیزی برخلاف میل توبگوید؟
چقدر آزرده میشوی ،چقدر دفاع می کنی، چقدر بحث می کنی …
چرا این همه ترس؟
چرا این همه اشتیاق برای داشتن نظر خوب دیگران؟
زیرا این تنها روش آفرینش یک خود دروغین است…
و خود دروغین ارزان است…
از این دام هشیار باش…
خودت را اختراع نکن، خودت را کشف کن
و کشف کردن ،یک سفر درونی است
در خلوت از خود بپرس
من کیستم.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین
چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین

 

خط پیشانی تو مظهر وجه الهی
بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین

 

ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست
حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین

 

بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن
ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین

 

کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم
تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین

 

باز از قافله کرب و بلا جا ماندم
کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت