✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
چـــــــادر مـــــــادر من ، فـــــــاطمه ، حرمت دارد


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 
باز شب میلاد تو عشقه
صحن گوهرشاد تو عشقه

پنجره فولاد تو عشقه
شب رحمت و غفرانه

شب جلوه یزدانه
شب عهده و پیمانه

شب حضرت سلطانه
سلطانه سلطانه

سلطان ایرانه
شاه خراسانه

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





نوردوچشم مرتضی آمده آمده آمده
مژده که حضرت رضاآمده آمده آمده

اهل ولاخسروطوس آمده
نورخداشمس شموس آمده

خوش آمدی یاعلی موسی الرضا
زمزمه ی اهل ولایارضایارضایارضا

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

بسم الله الرحمن الرحیم
امیرمؤمنان علیه الساام: می فرماید: بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر در از دواج میانجیگری کنی تا خدا آن دو را گرد هم آورد (الکافی، ج۵، ص۳۳۱)


بهره مندی از سایه ی عرش خدا:
امام موسی کاظم علیه اسلام: می فرماید: سه گروه روزی که هیچ سایه ای جز سایه ی خدا نیست زیر سایه عرش خدا قرار می گیرند: کسی که زمینه ازدواج برادر مسلمان خود را فراهم ءورد یا به او خدمت کند یا راز او را بپوشاند (مسائل علی بن جعفر علیه السلام، ص۳۴۳)


ثواب یک سال عبادت برای هرگام و سخن او:
رسول ندا صلی الله علیه وآله فرمود: هرکس در کار ازدواج دو نفر اقدام کند و خدا نیز آن دو را گرد هم آورد، خدا در برابر هر قدمی که وی در این راه برداشته و هر سخنی که گفته ثواب یک سال عبادت می دهد (الکافی ج۵، ص۳۳۱)


بهره مندی از لطف خدا در قیامت:
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کسی زمینه ازدواج مجردی را فراهم کند، از کسانی است که خدا در روز قیامت به اد نگاه (لطف آمیز) می کند (جامع الأخبار ص۱۰۲)

کتاب مفاتیح الحیاة ص۵۰۲

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




زمانی سکته‌‌‌‌‌ای بر علامه طبرسی عارض می‌‌‌‌شود و خاندانش به این گمان که او به رحمت ایزدی پیوسته است وی را به خاک می‌‌‌‌‌سپارند.
او پس از مدتی به هوش آمده، خود را درون قبر می‌‌‌بیند و هیچ راهی را برای خارج شدن و رهایی از آن نمی‌‌یابد. در آن حال نذر می‌‌‌کند که اگر خداوند او را از درون قبر نجات دهد کتابی را در تفسیر قرآن بنویسد.
در همان شب، قبرش به دست فردی کفن دزد، نبش می‌‌‌شود و آن گورکن پس از شکافتن قبر شروع به باز کردن کفن‌های او می‌‌‌کند. در آن هنگام علامه دست او را می‌‌‌گیرد! کفن دزد از ترس، تمام بدنش به لرزه می‌‌‌افتد، علامه طبرسی به منظور آرام ساختن او، ماجرای خود را شرح می‌‌‌دهد و پس از آن می‌‌‌ایستد. کفن دزد نیز آرام شده، با درخواست علامه که قادر به حرکت نبود، او را بر پشت خود می‌‌‌نهد و به منزلش می‌‌‌رساند. طبرسی نیز به پاس زحمات آن گورکن، کفن‌‌های خود را به همراه مقدار بسیاری پول به او هدیه می‌‌‌کند.
آن مرد نیز با مشاهده این صحنه‌‌‌ها و با یاری و کمک علامه توبه کرده، از کردار گذشته‌‌‌اش از درگاه خداوند طلب آمرزش می‌‌‌کند.
علامه طبرسی پس از آن به نذر خود وفا کرده، کتاب مجمع البیان را می‌‌‌نویسد. ( مستدرک الوسائل، ج 3، ص 487)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خوشا به حال هر آنکس که مبتلای رضاست
تمام دار و ندار من از دعای رضاست

صفای صحن و حیاط و رواق را عشق است
کنار پنجره فولاد، کربلای رضاست

کجا به غیر سرایش ادب کنم وقتی
که پادشاه جهان سائل و گدای رضاست

قسم به نغمهٔ نقاره و صدای اذاند
دلم مجاور آن گنبدِ طلای رضاست

مریض بستر عشقم، شفا نمی خواهم
که مرهم دلم از نسخه و دوای رضاست

در این معامله سودِ زیاد بردم من
حرم برای دل من، دلم برای رضاست

بگو به خادمِ آقا، مرا صدا نکند
که خواب راحت من روی فرشهای رضاست

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




صحنه ای که فراموش نمی کنم*
جوانی مادرش را پیش دندان پزشک برد
دندان پزشک از او خواست تا رنگ مناسب دندان انتخاب کند
پسر گفت:هررنگی می خواهی بگذار چون این پیرزن است وبزودی می میمیرد.
بعد از یک هفته جوان مرد .
سبحانک ربی ما اعظمک
 
ابراهیم تنها پسرش را برای قربانی آماده می کرد
چاقویش را تیز کرد وآماده قربانی شد
واسماعیل می گفت:به آنچه فرمان داده شدی عمل کن
وهردوی آنها نمی دانستند که قوچی در بهشت قبل از 500 سال برای این لحظه مهیا است. *پس به پروردگارت اعتماد کن.*
 
هنگامی که نوح دعا کرد:
“انی مغلوب فانتصر “
گمان نمی کرد الله متعال بشریت را بخاطرش غرق کند
وهمه اهل زمین غرق می شوند الا او وکسانی که همراهش در کشتی بودند.
*پس به پروردگارت اعتماد کن.*
 

موسی گرسنه شد وصدای فریادش تمام قصر را پر کرده بود وسینه هیچ زنی را نمی گرفت
همه این گریه ها به خاطر زنی که پشت روردخانه مشتاق دیدار پسرش بود
ولطف ورحمتی از رب العالمین به او وپسرش
*پس به پروردگارت اعتماد کن.*
 
ظلمت وتاریکی بر یونس چیره شد وقتی عذر خواهی کرد وصدا زد:
*لا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین*
الله تعالی فرمود :
او را استجابت کردیم واز غم واندوه نجاتش دادیم *پس به پروردگارت اعتماد کن*
 
پیامبر علیه الصلاة والسلام روی فرش غمگین وناراحت به پشت خوابیده بود
پروردگارش به جبرئیل دستور داد
تا اورا به آسمان بالا ببرد
تا پیامبران او را آرامش دهند *پس به پروردگارت اعتماد کن*
????????????????????
زمانی که خداوند یوسف را از زندان بیرون آورد
صاعقه ای نفرستاد تا دروازه زندان را از جابکند وبه دیوار های زندان امر نکرد تا راه رابسوی یوسف باز کند
بلکه خوابی را در آرامش شب به ذهن پادشاه خوابیده فرستاد *پس به پروردگارت اعتماد کن*
 
به پروردگارت اعتماد کن ودستانت را عاجزانه بالا ببر*
وبدان بالای هفت آسمان پروردگار حکیم وکریم است
 
ماگروهی هستیم که اگر دنیا برایمان سخت وتنگ شد
درهای آسمان برایمان گشوده می شود
پس *چگونه ناامید می شویم ..*؟
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




گدایی ٣٠ سال کنار جاده ای نشسته بود.

یک روز غریبه ای از کنار او می گذشت .
گدا به طورا توماتیک کاسه خود را به سوی غریبه گرفت و گفت :
بده در راه خدا
غریبه گفت : چیزی ندارم تا به تو بدهم؟
آنگاه از گدا پرسید : آن چیست که رویش نشسته ای ؟؟ گدا پاسخ داد: هـیچی یک صندوق قدیمی ست . تا زمانی که یادم می آید ، روی همین صندوق نشسته ام .
غریبه پرسید : آیا تاکنون داخل صندوق رادیده ای؟
گدا جواب داد: نه !!
برای چه داخلش راببینم ؟؟ دراین صندوق هیچ چیزی وجود ندارد .
غریبه اصرار کرد چه عیبی دارد؟
نگاهی به داخل صندوق بینداز .
گدا کنجکاو شد و سعی کرد در صندوق را باز کند.
ناگهان در صندوق باز شد و گدا باحیرت و ناباوری و شادمانی مشاهده کرد که صندوقش پر از جواهر است .

من همان غریبه ام که چیزی ندارم به تو بدهم اما می گویم نگاهی به درون بینداز .
نه درون صندوقی، بلکه درون چیزی که به تو نزدیکتراست {درون خویش}
صدایت را می شنوم که می گویی : اما من گدا نیستم !!
گدایند همه ی کسانی که ثروت حقیقی خویش را پیدا نکرده اند .
همان ثروتی که شادمانی از هستی ست.
همان چشمه های آرامش ژرف که دردرون می جوشد .

درونت را بنگر!


از كتاب نيروي حال
نوشته اكهارت

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




باور کن هيچ کس نمی تواند…،
چيزي که مال توست را از تو بگيرد
و تمام دنیا…،
نمي توانند چيزي که مال تو نيست را،
برايت حفظ کنند…!
همــه چیــز سـاده استــــــ
زنـدگــی…
عشــق…
دوستـــــــ داشتــن…
عـادتــ کــردن…
رفتــن…
آمــدن…
امــا چیــزی کـه ســــــاده نیستـــ…،
بـاور ایـن سـاده بـودن هـاستـــــــــــ…
در حسرت گذشته ماندن …
چیزی جز از دست دادن امروز نیست !
تو فقط یکبار هجده ساله خواهی بود ،
یکبار سی ساله …
یکبار چهل ساله…
و یکبار هفتاد ساله …
در هر سنی که هستی ،
روزهایی بی نظیر را تجربه می کنی ،
چرا که مثل روزهای دیگر،
فقط یکبار تکرار خواهد شد …
هر روز از عمر تو زیباست ،
و لذتهای خودش را دارد …
به شرط آنکه زندگی کردن را بلد باشی…

@Najvayearefaneh

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت