✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
روح غیرت مند مردانی امیرالمومنین


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



وقتي كسي مرا ناراحت ميكند يا به چالش ميكشد يا مشمئز ميكند از خود ميپرسم اين فرستاده شده تا چه درس مهمي را به من ياد بدهد ؟…
در اين لحظه فاقد كدام ويژگي شخصيتي و رواني هستم كه باعث شده متحمل درد و رنج شوم ؟
انسانهاي كند ذهن و كم هوش به شما صبر و بردباري مياموزند
انسانهاي عصباني ، ارامش و خونسردي را مياموزند
انسانهاي تحقير گر ، عزت نفس را به شما مياموزند
إنسانهاي بي احساس ، عشق بي قيد و شرط را مياموزند
انسانهاي دو رو ، صداقت را مياموزند
انسانهاي لجباز، انعطاف را به شما مياموزند
انسانهاي ترسو ، شهامت را به شما مي اموزند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





امام خمینی ( قدس سره )
امام (ره) عنایت خاصی به آیت الله بهجت داشتند، نقل چند جریان در این ارتباط، مدعای ما را اثبات می کند:
آیت الله مسعودی می گوید:
« من در ضمن چهار پنج سالی که خدمت امام بودم یادم هست که دو سه مرتبه امام فرمود: فلانی، فردا صبح می خواهیم برویم منزل آقای بهجت. و فردای آن روز بلند می شدیم و می آمدیم منزل ایشان، همین منزلی که اکنون در آن ساکن هستند، و در اولین اتاق ورودی با همین فرشهایی که الان موجود است یکی دو دقیقه می نشستیم، سپس امام اشاره می کردند و من بیرون می رفتم و ایشان حدود نیم ساعت با آقای بهجت به گفتگو می پرداختند بعد امام بیرون می آمدند و می رفتیم. اما اینکه درباره چه مسائلی گفتگو می کردند، نمی دانم خودشان می دانستند و خدا.
همچنین دو سه مرتبه در همان بحبوحه نهضت 41 یا 42 آقای بهجت به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگویید فردا صبح ساعت فلان دو رأس گوسفند قربانی کند و من می آمدم به امام اطلاع می دادم، ایشان هم بلا فاصله به من می گفت شما به قصاب ( آقای فرجی که اکنون نیز در قید حیات هست ) بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند بعد پولشان را می دهیم.
بار دیگر نیز آقای بهجت به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند.
اینها همه مسائلی بود که بین امام و آیت الله بهجت بود و ما فقط ظواهرش را می دیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم.
نیز هنگامی که امام در جماران ساکن بودند آقای بهجت به من فرمودند: یک نامه کوچکی دارم شما این را به آقا برسانید، من نامه را گرفتم توی پاکت گذاشتم و بردم در جماران خدمت امام دادم.
در هر صورت رابطه این دو بزرگوار خیلی تنگاتنگ بود، چندین بار نیز حضرت امام با آقای شیخ حسن صانعی منزل آقای بهجت رفتند؛ زیرا هنگامی که امام قم بودند من و آقای شیخ حسن صانعی همیشه در خدمت امام بودیم.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




↩ بهشت خونه ایه که وقتی صدای اذان توش بلند میشه اقای خونه هرجا باشه خانوم خونه رو صدا بزنه و بگه خانووووم کجایی که عشقمون منتظره!!! و برا نماز اماده شن… :)

↩ بهشت خونه ایه که وقت نماز خانوم خونه به آقاش اقتدا کنه و بعد نماز آقا با بند انگشت خانومش ذکر بگه… :)

↩ خونه ایه که وقتی مهمون میاد پذیرایی پای آقای خونه باشه چون برا خانوم با چادر پذیرایی کردن سخته… :)

↩ خونه ایه که واسه هر چیزی نظر همو بپرسن … :)

↩ خونه ایه که هر شب جمعه با هم راهی هیئت شن یا مزار شهدا… :)

↩ خونه ایه که دو نفر عاشق هم باشن و با هم عاشق خدا … :)

 بِـهِـشـت قِـسـمَـتِـتــون ان شــاءالـلّـه

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آنها كه باعث تخريب و كوچك شمردن مي شوند
آنها كه باعث پنهان شدن و زير پا له شدن مي شوند
آنها كه به بهانه اي بند هستند و آنها كه بهانه گير هستند
آنها كه در لحظاتي كه بايد نيستند و جاي خاليشان هميشه هست
آنها كه با تحقير شما خودشان را بزرگ مي كنند
آنها كه توانايي هاي شما را نمي بينند
آنها كه باعث چيدن بال پيشرفت و خلاقيت شما مي شوند
آنها كه از احترام گذاشتن بويي نبرده اند
آنها كه از زبان تعريف كردن لال هستند
آنها كه همه خوبي ها را براي خود و تمام بدي ها را براي شما مي خواهند
آنها كه هميشه فكر مي كنند بر حق هستند
آنها كه هميشه فكر مي كنند به شما لطف مي كنند
آنها كه براي شما وقتي آزاد نمي كنند
آنها كه شما اولويت شان نيستيد

همه ي اين <آنها> را
دانه دانه از مزرعه دل بچينيد

بگذاريد آدم هايي در دل شما برويند كه لياقت شما را دارند


فراموش نكنيد
“رابطه ها با رفتارها شكل مي گيرند نه با حرف ها…”
باغ دل خود را با آدم هايي كه ارزش شما را مي دانند بيارائيد…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ای دوست!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯽ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﯽ ﺧﺒﺮﯾﻢ
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺧﺮﺩﻩ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ، ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ !
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺷﻮﯾﻢ، ﻣﻄﻠﻘﺎ ﯾﮑﯽ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ، ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ، ﺑﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪﺕ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ.
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ، ﻣﻮﺭﺩ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ، ﯾﮏ ﺁﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﭙﺴﻨﺪﯾﻢ.
ﯾﮏ ﺳﺎﺯ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﻃﻌﻢ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﺭﻧﮓ ﺭﺍ
ﻭ ﯾﮏ ﺷﯿﻮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻣﺎﻥ ﯾﮑﯽ، ﻭ
ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﻣﺎﻥ ﯾﮑﯽ.
ﻫﻢ ﺳﻔﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻫﻢ ﻫﺪﻑ ﺑﻮﺩﻥ، ﺍﺑﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺷﺒﯿﻪ
ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﺪﻥ، ﺩﺍﻝ ﺑﺮ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﻮﻗﻒ
ﺍﺳﺖ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﻋﺸﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺣﺪﺗﯽ
ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛
ﻭﺍﺟﺐ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺒﮏ، ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺎﺭﻭﻥ،
ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺮﻓﯽ ﻗﻠﻪ ﯼ ﻋﻠﻢ ﮐﻮﻩ، ﺭﻧﮓ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺑﺸﻘﺎﺏ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﺎ ﻋﺎﺷﻖ
ﺯﺍﺋﺪ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻌﺸﻮﻕ.
ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ.
ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺘﻦ
ﺍﺳﺖ.
ﺍﻣﺎ، ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﻧﯿﺴﺖ.
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ، ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﻥ ﺩﺭ
” ﺣﻀﻮﺭ ” ﺍﺳﺖ،
ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻮ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺍﮔﺮ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺩﯾﺪﻣﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﯾﮑﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﻭﺣﺪﺕ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩﻥ، ﯾﮑﯽ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﯿﻢ، ﻧﻪ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ.
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺻﺒﻮﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﻣﻬﺮﻣﻨﺪﺍﻧﻪ، ﺩﺭﺑﺎﺏ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﮐﻪ
ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻣﺎﺳﺖ، ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺍﻣﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺤﺚ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﻣﻄﻠﻘﺎ
ﻭﺍﺣﺪﯼ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ.
ﺑﺤﺚ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺩﺭﺍﮎ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ، ﻧﻪ ﻓﻨﺎﯼ
ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ.
ﺍﯾﻨﺠﺎ، ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﻋﺎﺭﻑ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﻋﺎﺭﻑ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﯼ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻫﺎﯼ
ﻋﯿﻨﯽ ﻭ ﺟﺎﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ.
ﺑﯿﺎ ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺗﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﺧﺖ ﺑﺰﻧﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﺑﺮﻭﯾﻢ.
ﺍﻣﺎ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻏﻠﺒﻪ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﺧﺘﻼﻓﻬﺎﯼ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺻﻮﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ،
ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎ، ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺩﻭﮔﺎﻧﮕﯽ، ﺷﻮﺭ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ،
ﻧﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﻣﺮﮒ، … ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯿﻢ
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ، ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑر ﻫﻢ ﻗﺪ ﻋﻠﻢ ﮐﻨﯿﻢ.
ﻭ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺭﺍ
ﻧﭙﺬﯾﺮﯾﻢ، ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻫﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺑﯿﺎ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎﺷﯿﻢ ..

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




قرار بود که


«راهت» را ادامه دهیم…


ای شهید!


مارا ببخش که املایمان قدری ضعیف است.


ما اکنون «راحت» ادامه می دهیم…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شخصی از خدا دو چیز خواست……
یک گل و یک پروانه……
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود……
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد……
چند روز گذشت……
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و
آن کرم تبدیل به پروانه ای شد……
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید
به او اعتماد کنید………
خارهای امروز گلهای فردایند……

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید..
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند…!

 لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی..
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.

لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی..
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.

لبخند بزن: چون تو زنده ای وروزی داده میشوی وهنوزفرصت برای جبران مافات داری…
مرده هایی هستندآرزوی بازگشت به زندگی رادارندتاعمل صالحی انجام بدهند..اما هیهات!

لبخندبزن: چون تو"خدا"را داری و اورا می پرستی وازاو طلب کمک میکنی…
کسانی هستندکه برای گاو سجده میکنند.

لبخندبزن: چون “تو"خودت هستی..
وخیلی ها آرزو دارند که چون"تو"باشند.

لبخندبزن..وهمیشه لبخند بر لبانت داشته باش و خدا راشاکرباش وقناعت پیشه کن وبر تقدیر و مقدرات راضی و تسلیم باش..وهمیشه فرهنگ لبخند را درمحیط زندگی خودت منتشرکن.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم