✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
مــن یـکــــ دخـتــر چــادریـــم ...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 

1..ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﮔﺮﮒ ﻣﯿﺮﻭﯼ ﺳﮕﺖ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻫﺖ ﺑﺒﺮ ..

 

2..ﻗﻠﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﻓﺘﺢ ﺷﻮﺩ؛ ﺑﯽ ﺷﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﻔﺮﯾﺤﮕﺎﻩ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻣﯿﺸﻮﺩ !

ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺩﻟﺖ ﺑﺎﺵ..

 

3..ﮔﺎﻫﯽ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ

ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﯾﺎﻥ”ﺩﺭﺩ”ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ ..

 

4..“ﭘﺎﯼِ “ﻣﻌﺮﻓﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﺩ ﻭﺳﻂ

“ﺩﺳﺖِ “ﺧﯿﻠﯿﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯿﺸﻪ. .

 

5..ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯿﺰﻧﯿﺪ

ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺘﺎﻥ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ

ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ..

 

6..ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﻨﺪﺍﺯ ﺗﺎ ﺑﮕﯿﺮﻧﺖ..

ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻧﺖ !

 

7..ﻣﺮﺩ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺩﯾﺪﻡ

ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺸﻮﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ :

ﻣﻌﺬﺭﺕ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ..

 

8..ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺭﺍ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ ﺧﻮﺭﺩ،

ﻭﻟﯽ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎ ﻣﺘﺮﺳﮏ ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ

،ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﻤﺎﻗﺖ!

 

9..ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻧﻘﺸﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭ

ﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻘﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ..

 

10.“ﺯﻣﺎﻥ” ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺁﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻪ “ﺯﺑﺎﻥ” ..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بعضی روز قیامت می آیند،

می بینند یک چیز بزرگی را آوردند و به یکی دادند

 

اینکه عملش کم بود داشت بدبختی هایش را ضجه میزد!

 

یک چیز آوردند و گذاشتند داخل ترازو

هر چه سنگ بود همه را به آسمان پرت کرد!

 

اینقدر سنگین بود!!

گفت: پروردگارا!به عمرم عملی را که مناسب باشد

به جا نیاوردم که چنین چیزی نصیب من شود..!

این چیست؟! فرمود:

 

یک حاجت بود تو از ما خواستی و ما ندادیم!

 

تو مدام میخواستی،ما طاقچه بالا گذاشتیم

 

حالا این بزرگ شده و به این شکل در آمده….

 

 

“عارف بالله حاج اسماعیل دولابی”

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 

 آیت الله قاضی می گوید:

 

 « گاهی طلبکار به در منزل می آید و در خانه چیزی نیست تا بدهم. از هر طرفی در فشارم، ولی در نماز به برکت خود خدا مثل این که نه زن دارم و نه بچه و نه قرضی؛ مشغول نماز که می شوم آهنگ افلاک را می شنوم. از خدا خواسته ام که این سماع را از من برندارد. » 

 

 از آیت الله نجابت نقل شده که: « این تازه احوالات ایشان در اواسط راه و بدایات بوده، والا در نهایات که بسیار برتر است. » و او نه تنها از دنیا و مردم آن منقطع است که از آخرت هم چشم پوشیده و به شاگردان خود نیز می گوید: « در حال نماز یا ذکر و عبادت در برابر زیبای مطلق و جمال جمیل الهی هر چه دیدید و شنیدید، شما را مشغول نکند و مبادا به بهانه بهشت از بهشت آفرین غافل شوید. »

 

 و شاگردی چون علامه در این سیره توحیدی پرورش می یابد که می گوید: « روزی من در مسجد کوفه نشسته بودم و مشغول ذکر بودم. در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت و برای من آورده بود و خود را به من ارائه می نمود. همین که خواستم به او توجه کنم، ناگهان یاد حرف استاد افتادم و لذا چشم پوشیده و توجهی نکردم. آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را تعارف کرد. من نیز توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم و آن حوریه رنجیده شد و رفت. »

 

 از مرحوم سید هاشم رضوی نیز نقل شده است: « ایشان فرزندی داشتند که خیلی مورد علاقه شان بود و با حادثه برق گرفتگی از دنیا رفت. در آن روزهای غم انگیز به خدمتشان شرف یاب شدم تا عرض تسلیتی کرده باشم. اولاً فرمودند:آن بچه تا الان نزد من بود شما که آمدید او رفت. و سپس در خلال عرض تسلیت فرمودند: تمام همّ و غمّ دنیا در نزد ما تا اول الله اکبر نماز است. »

 

 می فرمود: « دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم چه بکنیم؟! » 

به او می گویند: تو و اینهمه اهل و عیا ل و خرج زیاد و بی پولی؟ می گوید: « این حال را دوست دارم. در مقابل آن غنای مطلق باید فقیرترین باشم، وقتی پول ندارم احساس نیاز بیشتری به خدا می کنم و التفاتم به خدا بیشتر می شود و در آن حال با خود می اندیشم آیا این لذایذی که از نماز نصیبم می شود، در برزخ هم نصیبم می شود. » 

 

 شبی تمام در سجده ًحسن حسن ً می گوید و وقتی از او می پرسند که چرا چنین می گویید، پاسخ می دهد: « خداوند به من فرزندی داده است که دیدم خیلی تسلیم است من هم گفتم در سجده حسن حسن بگویم تا خدا به من هم مثل او سلم بدهد. » تنها چیزی که می تواند از اسرار نماز برای دیگران بگوید این است

 

 « اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان می ماند. »

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




صدقه_ بلای آسمانی را دفع می کند

 

 #حضرت_ صادق_ (علیه السلام)_ فرمود: مردی یهودی از محلی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با اصحاب تشریف داشتند گذشت گفت (السام علیک) آنجناب پاسخ داد (علیک) بر تو باد. اصحاب عرض کردند این مرد گفت مرگ بر شما باد. فرمود من هم گفتم بر تو باد. سپس فرمود پشت این شخص را ماری سیاه خواهد گزید و می میرد.

 یهودی به راه خود رفت، پشته بزرگی هیزم جمع آوری نموده طولی نکشید که بازگشت. وقتی خواست از محل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بگذرد به او فرمود پشته ات را زمین بگذار. هیزم را بر زمین نهاد. دیدند مار سیاهی چوبی را به دندان گرفته. از او سؤال فرمود امروز چه کردی؟ عرض کرد کاری نکردم. هیزم را که جمع نمودم دو گرده نان داشتم یکی را خوردم و دیگری را به مستمندی صدقه دادم. فرمود با همان صدقه جلوگیری از مرگش شد الصدقة تدفع میتة السوء عن الانسان صدقه مرگ ناگهان و ناروا را از انسان برمی گرداند.

 

فروع کافی، ج ء 4، ص 5.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بدن رابه لرزه درمياوردوتجلي عظمت ذات سبحان است .

 

 

 خداوند ميفرمايند:

 

 

ای فرزند آدم تو را در شکم مادرت قرار دادم و صورتت را پوشاندم تا اینکه از رحم متنفر نگردي

 

 صورتت را به سمت پشت مادرت قرار دادم تا بوي غذا و معده تو را نيازارد!

 

برایت متکا در سمت راست و چپ قرار دادم که در راست کبد و در سمت چپ طحال ميباشد تا بيارامي.

 

 بر تو در شکم مادر نشست و برخواست را آموزش دادم.

 

آیا کسی غیر از من را تواناي چنین کاری هست؟؟

 

وقتی مدت حمل به پایان رسيد و مراحل آفرينشت تکمیل گرديد.

 

بر فرشته مامور بر ارحام امر کردم که تو را از رحم خارج و با نرمش بالهایش به دنيا وارد کند.

 

دندانی که چیزی را ريز کند نداشتي!!

 

دستی که بگيرد و قبض کند نداشتي!!

 

 قدم و گامي برای سعی و رفتن نداشتي!!

 

از دو رگ نازک(پستانها)در سينه مادرت طعامي بصورت شيرخالص که در زمستان گرم و در تابستان سرد باشد برايت غذا قرار دادم

مهر و محبتت بر قلب پدر و مادرت قرار دادم تا تو را سير نميکردند خود سير نميشدند.

 

 و تا تو را نمي آسودند خود استراحت نمیکردند!

 

اما وقتی پشتت قوت گرفت و بازوانت پرتوان شد به مبارزه من قیام نمودی در خلوت نافرمانی من کردی و از من حيا ننمودي!!!

 

اما باز هم و با همين صورت: اگر بخواني مرا اجابتت کنم.

 

 و اگر از من بخواهی و سؤالم کنی بدهمت و برآورده کنم!!!

 

 اگر بسويم بازآیی ميپذيرمت!!! 

 

شگفتا از تو اي فرزند آدم هنگامیکه متولد شدي در گوشت اذان گفتند بدون نماز؛ و هنگام مرگت نماز بر تو اقامه شد بدون اذان !!!

 

شگفتا بر تو اي فرزندآدم هنگام تولد ندانستي چه کسی تو را از شکم مادر خارج گردانيد و هنگام مرگ ندانستی چه کسی تو را بر قبر وارد نمود!

 

 شگفتا اي ابن آدم هنگام تولد غسل و نظافت شدی و هنگام مرگ نيز غسلت دادند و نظافتت کردند!

 

شگفتا از تو اي فرزندآدم هنگام تولد بر شادي و مسرت اطرافيانت آگاه نبودی و هنگام مرگ برسوگ و شیون و گریه واندوهشان!

 

 عجبا از تو اي فرزندآدم در شکم مادر در مکان تنگ و تاریک بودی و بعد از مرگ دوباره در مکان تنگ و تاریک قرار ميگيري

 

 

عجبا اي فرزندآدم وقت تولد با پارچه پیچانده شدی تا به پوشانندت و وقت مرگ باز با پارچه می پيچانندت تا پوشانده شوی

 

 شگفتا بر تو اي فرزندآدم وقتی متولد ميگردي و بزرگ میشوی ازمدارکت و مهارتهايت مردم جویا ميشوند و وقتي بمیری ملائکه از کردار و اعمال صالحت خواهند پرسيد

 

 پس برای آخرتت چه مهيا و آماده کرده اي!!!

 

 

 بجاست که از صمیم قلب بگوئیم:

 

 اشهدان لااله الاالله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علی ولی الله 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ …

 

 ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ …

 

 ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ  گُل  ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ چرا که از امامش علی (ع) آموخته بود که زن ریحانه است نه قهرمان…

 

 وقتی ازدواج کردم،وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت…

 

 خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد…

از طرفی ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ

 ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ

 

 ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﻮﺱ ﮐﻨﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻋﻮﺿﻢ ﮐﻨﺪ…

 

 پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:

زنان مانند بلور اند حساس و شکننده.آنها را نیازارید…

 

 وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد…

 

 ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ اگر _ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ_ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩ

 

 به مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است:

چه فرزند خوبی است دختر،

پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی (ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)

 

ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ فمنیسمی ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ که ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.

ﻣﻦ تساوی ای ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ! ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم!

 

 من ریحانه ام

جایگاهم فراتر از این حرفهاست

 

 من یک زنم …

خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!

 

 من یک زنم…

خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آن حتی بخشی از حج ات ناقص است.

 

 من یک زنم….

خالقم به تو دستور داده که حجراسماعیل را نیز طواف کنی، جایی که یک زن، هاجر در آن دفن است.

 

 من یک زنم…

و خالقم گفته باید هفت بار

پا در جای پای یک زن، هاجر بگذاری، و آنقدر سعی کنی

تا خدایت تو را بپذیرد.

 

 من زنم….

بهشت زیر پای مادر است…

روح انسان از درون من به او دمیده میشود…

 

هر روز پاسداری من از کودکم، ثوابی عظیم دارد.

اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد، و به من خدمتی کند، برای او برابر با هزار سال عبادت است..

 

سرشت و صفات انسانها از شیر من است…

 

 عفت من

سرمایه الهی من است.

 

من چرک نویس هیچ احساسی نمیشوم!!!

 

من همان زنم

که نجابتم

قیمتم را از یک دنیا بالاتر میبرد.

 

 من عاشق سوره کوثرم… سوره ای كه گواهی ميدهد نسل پيامبر نسلی است كه از سلاله ي یک زن است……..

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 در زمان #پیغمبر_ اکرم _(صلی الله علیه و آله و سلم)، طفلی بسیار خرما می خورد. هر چه او را نصیحت می کردند که زیاد خوردن خرما ضرر دارد، فایده نداشت. مادرش تصمیم گرفت او را به نزد پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیاورد تا او را نصیحت کند. وقتی او را به حضور پیغمبر آورد. از پیغمبر خواست تا به طفل بفرماید که خرما نخورد، اما آن حضرت فرمود: امروز بروید و او را فردا دوباره بیاورید.

 روز دیگر زن به همراه فرزندش خدمت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر شد. حضرت به کودک فرمود که خرما نخورد. در این هنگام زن، که نتوانست کنجکاوی و تعجب خود را مخفی کند، از ایشان سوال کرد: یا رسول الله، چرا دیروز به او نفرمودید خرما نخورد؟.

حضرت فرمود: دیروز وقتی این کودک را حاضر کردید، خودم خرما خورده بودم و اگر او را نصیحت می کردم، تاثیری نداشت.صد حکایت تربیتی.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حجت الاسلام عالی: درهای رحمت خداوند در این مجالس باز است

 

امام حسین علیه‌السلام در عاشورا عبادتی کردند که باعث شد تمام درهای رحمت عالم باز شود. عبادتی بود در قالب بلا که امام حسین علیه‌السلام باب رحمة الله الواسعه نام گرفت. در هر مجلسی که برای امام میگیریم در های رحمت باز است و امام خود دست های نیاز را می گیرد شبیه حدیث کسا، که در این نشست امام علی علیه‌السلام از پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله سوالی پرسید که: اگر این داستان در مجلسی از مجالس شیعیان و دوستان ما بازگو شود چه اتفاقی می افتد؟ فرمودند: رحمت نازل می شود و ملائک در آنجا حاضر می شوند و برای حاضرین در مجلس استغفار می کنند. منبع: وارث

 

♦️هیئت بیت الحسین(ع)، آذر 93♦️

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت