✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
بای ذنب قتلت....؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



ﺑﻌﻀﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ.
ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻨﺸﯿﻨﯽ ﯾﮏ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ. ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﺪ، ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺣﺘﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ.
ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺭﯾﺶ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯽ، ﻟﺒﺎﺱ ﺗﻤﯿﺰﺕ ﺭﺍ ﻧﭙﻮﺷﯽ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﻧﮑﻨﯽ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺁﻥ ﺁﻫﻨﮕﯽ ﺭﺍ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﯽ، ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭَﺩَﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ.

ﺩﻟﺖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺷﯽ، ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩِ ﺧﻮﺩﺕ. ﺯﺍﻧﻮﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﮕﯿﺮﯼ، ﺑﻪ ﻗﺒﻞ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ. ﻭ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻓﮑﺮ ﻫﻢ ﻧﮑﻨﯽ . ﻓﻘﻂ ﺑﻐﺾ ﮐﻨﯽ. ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻠﯽ… ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ…

ﺑﻌﻀﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ، ﺗﺎﺑﻠﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﯾﺎ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﭼﺴﺒﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﯾﺶ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ :
ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﻢ، ﻣﻦ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ . ﻭﻟﯽ ﻟﻄﻔﺎ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﻦ ﻧﺸﻮﯾﺪ.

ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ی ﺍﯾﻨﮑﻪ :
ﺁﻣﺪﻡ ﻧﺒﻮﺩﯼ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﯾﻢ…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 شهادت مظلومانه امام جعفرصادق,رییس مذهب شیعه اثنی عشری,برامام عصروالزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف,وتمامی شیعیان آن امام همام,تسلیت وتعزیت باد.

 

❇️جوانی که خداوند به او افتخار می کند

قَالَ (ع) إِنَّ أَحَبَّ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى شَابٌّ حَدَثُ السِّنِّ فِي صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَعَلَ شَبَابَهُ وَ جَمَالَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ تَعَالَى ذَاكَ الَّذِي يُبَاهِي اللَّهُ تَعَالَى بِهِ مَلَائِكَتَهُ فَيَقُولُ هَذَا عَبْدِي حَقّا.

امام صادق عليه السلام فرمود: به راستى دوست داشتنى ترينِ آفريدگان نزد خداوند، جوانِ كم سال و خوش سيمايى است كه جوانى و زيبايى اش را در راه فرمانبرى خداوند بزرگ قرار داده است و خداوند متعال نزد فرشتگان به وی افتخار مى كند و مى فرمايد: «اين، بنده حقيقى من است».

  أعلام الدين في صفات المؤمنين، ص: 120.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




١- پيامبر اكرم (ص) فرمودند: هركه مسلمان فقيرى را براى بى چيزى كوچك شمرده و سبك گرداند حق خدا را سبك گردانيده، پس در خشم خداى عزّ وجل است تا او را راضى نمايد.

٢- امام جعفر صادق (ع) فرمودند: هركس كه مؤمنى را بخاطر ندارى فقرش پست و كوچك شمارد، خداوند روز قيامت او را در برابر خلايق رسوا كند و به زشتى شهره سازد.
” اصول كافى، جلد٤، صفحه ٥٦ “

٣- امام جعفر صادق (ع) فرمودند: مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْكِیناً أَوْ غَیْرَ مِسْكِینٍ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِیَّاهُ
هركه مؤمن مستمند يا غير مستمندى را خوار شمارد، پيوسته خداى عزّ وجل او را خوار و دارد تا از خوار شمردن آن مؤمن برگردد.
” اصول كافى، جلد٥، صفحه ٣١٩ “

٤- معمّر بن خلاّد گويد: امام رضا عليه السلام به هنگام خوردن غذا، سينى بزرگى برايش آورده مى شد، و در كنار سفره اش قرار مى گرفت و آن حضرت از بهترين غذاهايى كه برايش آورده مى شد مقدارى را برمى گزيد و در آن مى نهاد، سپس آنرا براى فقرا مى فرستاد.
” بحارالانوار٤٩ ٩٧، ح١١ “

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در كتاب «محاسن برقي» از رسول خدا - صلّي الله عليه و آله - چنين نقل شده:سه نفر عابد از خانه خود بيرون آمدند تا به غاري كه در بالاي كوه بود رفته و در آن جا به عبادت مشغول شدند،ناگاه سنگ بسيار بزرگي از بالاي آن غار، از كوه جدا شد غلتيد و به درگاه غار افتاد به طوري كه درِ غار را به طور كامل پوشانيد، آن سه نفر در درون غار تاریک ماندند.

 آنها وقتي كه خود را در چنان بن بست هولناكي ديدند براي نجات خود به گفتگو پرداختند، سرانجام يكي از آنها گفت:
  «هيچ راه نجاتي نيست جز اين كه اگرعمل خالصي داريم آن را در پيشگاه خداوند شَفيع قرار دهيم، ما بر اثر گناه در اين جا محبوس شده‌ايم، بايد با عمل خالص خود را نجات دهيم».

♦️اولي گفت: «خدايا! مي‌داني كه من روزي فريفته زن زيبايي شدم، او را دنبال كردم ولی به ياد آتش دوزخ افتادم و از مقام تو ترسيدم و از آن كار دست برداشتم، خدايا به خاطر اين عمل سنگ را از اين جا بردار.»
وقتي كه دعاي او تمام شد ناگاه آن سنگ تكاني خورد، و اندكي عقب رفت به طوري كه روزنه‌اي به داخل غار پيدا شد.

 دومي گفت: «خدايا! تو مي‌داني كه گروهي كارگر را براي امور كشاورزي اجير كردم، تا هر روز نيم درهم به هر كدام از آنها بدهم، پس از پايان كار، مزد آنها را دادم، يكي از آنها گفت: من به اندازه دو نفر كار كرده‌ام، سوگند به خدا كمتر از يك درهم نمي‌گيرم، نيم درهم را قبول نكرد و رفت. من با نيم درهم او كشاورزي نمودم، سود فراواني نصيبم شد، تا روزي آن كارگر آمد و مطالبه نيم درهم خود را نمود، حساب كردم ديدم نيم درهم او براي من ده هزار درهم سود داشته، همه را به او دادم، و او را راضي كردم اين كار را از ترس مقام تو انجام دادم، اگر اين كار را از من مي‌داني به خاطر آن، اين سنگ را از اين جا بردار.» در اين هنگام ناگاه آن سنگ تكان شديدي خورد به قدري عقب رفت كه درون غار روشن شد، به طوري كه آنها همديگر را مي‌ديدند ولي نمي‌توانستند از غار خارج شوند.

 سومي گفت: «خدايا! تو مي‌داني كه روزي پدر و مادرم در خواب بودند، ظرفي پر از شير براي آنها بردم، ترسيدم اگر آن ظرف را در آن جا بگذارم و بروم، حشره‌اي داخل آن بيفتد، از طرفي دوست نداشتم آنها را از خواب شيرين بيدار كنم و موجب ناراحتي آنها شوم، از اين رو همان جا صبر كردم تا آنها بيدار شدند و از آن شير نوشيدند، خدايا اگر مي‌داني كه اين كار من براي جلب خشنودي تو بوده است، اين سنگ را از اين جا بردار.»

✳️وقتي كه دعاي او به اين جا رسيد، آن سنگ تكان شديدي خورد و به قدري عقب رفت كه آنها به راحتي از ميان غار بيرون آمدند و نجات يافتند.

سپس پيامبر - صلّي الله عليه و آله - فرمود: «مَنْ صَدَقَ اللهَ نَجا؛ كسي كه به راستي و از روي خلوص با خدا رابطه برقرار كند و بر همين اساس، رفتار نمايد، رهايي و نجات می یابد…

1- مجمع البيان، ج 6، ص 452.
2- تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 249 و 250.

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...



در زمان عمر بن الخطاب پس از فتح ایران، وقتی شهربانو به عنوان اسیر جنگی به همراه دیگر زنان ایرانی به مدینه آورده شد، همه ی زنان مدینه برای دیدن دختر زیبا روی ایرانی جمع شدند، اسرا به مسجد آورده شدند.
عمر نیز برای دیدن شهربانو کنجکاو شد، که با عتاب او روبرو شد.
شهربانو به او گفت: “سیاه باد روزگار هرمز، که تو بر دخترش دست دراز کنی.”
عمر بر آشفته شد و خواست با تازیانه او را بزند که امیرالمومنین علی علیه السلام مانع شد و به عمر گفت: چکارش داری؟!!
عمر گفت : ندیدی به من دشنام داد؟!!
علی علیه السلام فرمود: تو که زبان او را نمیدانی، چگونه دانستی که به تو دشنام داده است؟
سپس فرمود: مگر نمیدانی که دختران و زنان پادشاهان را به کنیزی و اسارت نمیگیرند؟!
او را آزاد کن و به او بگو تا خود همسری بگزیند و مهریه ی او را نیز از بیت المال بده.
عمر نیز چنین کرد .
شهربانو پس از آزادی، نگاهی به افراد حاضر در مسجد کرد و با دست، حسین بن علی علیه السلام را نشان داد.
هلهله ی زنان بالا رفت و گفتند که زیباترین دختر ایران، جوانمردترین و افضل جوانان عرب را انتخاب کرد.
سپس علی علیه السلام به نزد حسین علیه السلام رفت و فرمود: این زن با سعادت و با اصالت را بزرگ دار و به او احترام و نیکی کن که او مادر ذریه ی من است.
تاریخ یعقوبی . ص 303
جلاءالعیون . ج 2 . ص 831
ارشاد مفید . ج2 . ص 137

بله….. امام حسین علیه السلام، داماد ایران است . داماد یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی و امام سجاد علیه السلام فرزند شهربانو و نوه ی یزدگرد است و ادامه ی ذریه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از دامان این زن ایرانی بوجود آمدند.

البته معنای این نیست که ارادت ما ایرانیها به امام حسین و اهل بیت علیهم السلام بدین سبب است، بلکه جوابی کوتاه است به کسانی است که ادعای ایرانی بودن و آریایی اندیشیدن دارند.
دختر فرزانه ی پادشاه قدرتمند ایران، حسین علیه السلام را برای خود برگزید.
گویند “حر بن يزيد رياحي” اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.

“عمر سعد” هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!

کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟

دنيا دار ابتلاست.

با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند.
چطور مي‌شود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟

مي‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.

خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.

شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و مي‌خواهي دعا کني، يادت نرود “عافيت” و “عاقبت به خيري‌ات” را بطلبي.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺑﺮﮔﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎﻥ ﻧﺼﺐ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :

‏ﻣﻦ 20هزار تومن ﺭﺍ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﻫﺮ ﮐﺴﻰ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﺩﺭﺱ ﻓﻼﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻡ.‏

ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﮔﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﻣﺒﻠﻎ 20هزار تومن ﺍﺯ ﺟﯿﺒﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺳﺎﻛﻦ ﻣﻨﺰﻝ ﻫﺴﺖ

ﺷﺨﺺ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﻳﻞ ﻣﻴﺪﻫﺪ، ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﺮ 12 ﻫﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﯾﺪ ﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﻣﻴﻜﻨﻴﺪ ﭘﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻳﺪ.

ﺟﻮﺍﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪﻯ ﺯﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ خروجی  ﺣﺮﮐﺖ ﻛﺮﺩ، ﭘﻴﺮﺯﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﭘﺴﺮﻡ، ﻭﺭﻗﻪ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﻦ، ﭼﻮﻥ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺳﻮﺍﺩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻣﻦ، ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﻟﮕﺮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺧﻴﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

**

هرکجا انسانی هست فرصتی برای محبت کردن هست

 

ﺑﻪ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻴﺪ،

ﺗﺎ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﺪ

آن عشق که در پرده بماند به چه ارزد؟

عشق است و همین لذت اظهار و دگرهیچ!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یا امام رضا!

 

دانه پاشیدم و دیدم که مَحَلم نگذاشت

کفتر صحن تو حق دارد، اگر مغرور است

اصلا آقا چه کسی گفته که اسم تو رضاست

تو علی هستی و مشهد، نجف اشرف ماست…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

فراموش نکنیم که ملاک عزیز بودن انسان در نزد خدا در این نکته است که چقدر خداوند، او را به عشق خودش مشغول کرده است. اگر قلب انسان به عشق الله، زنده بوده و حیات انسانی داشته باشد، تمام شئونات دیگر زندگی‌اش نیز رنگ الهی گرفته ودر استخدام عشق بازی او با الله قرار می‌گیرند.

 

استادمحمد شجاعی

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت