✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
چرابرای امام زمان بایدصدقه گذاشت؟؟؟؟؟؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



آيا ميدانيد ذخر الحسين کيست؟


در جنگ صفين بود که اميرالمومنين ع نوجواني سيزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانيد و روانه ميدان کرد . معاويه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حريف هزار اسب سوار ميدانستند به ميدان فرستاد ولي او گفت: در شان من نيست که با اين دلاوري هايم با او بجنگم پسرم براي او کافيست.
ابوشعتاء 9 پسر خودش را به ميدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء براي انتقام خون پسرانش خودش به ميدان آمد اما فقط با يک ضربه به هلاکت رسيد. اميرالمونين ع به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد…
تمام لشگر گفتند يا علي بگذار جنگ را تمام کند اما اميرالمومنين ع فرمودند نه او پسرم عباس قمر بني هاشم است.

انه ذخر الحسين: او ذخيره براي حسين است.

السلام عليک يا ابالفضل العباس….

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




حـــــســـــین جـــــاڹ
ﻫــــﻤـــﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ:
" ﺑــﯿـــﺨــــﯾـــﺎﻟــــﺖ " ﺷــــﻮﻡ …
ولی…. ﺍﯾﻦ ﻫـﺎ ﭼــﻪ ﻣـــــــﯽ ﺩﺍﻧـــﻨـــﺪ ﺑـــــــﺎﺧــــــﯿـــــــﺍل ﺗــﻮ
" ﺑــﯿــــــﺨـــــﯿــــﺎﻝ " ﺧـــــﯿـــﻠـــﯽ چیزﻫــﺎ ﺷــــﺪﻩ ام

اربابم…
آن جوان ها که شب جمعه حرم را دیدند
صبح فردا همگی پیرغلام تو شدند…
لبیک یا حسین

بسم رب الحسين

یک باره دلم گفت که بنویس کلامی

در وصف بلند مرتبه و شاه مقامی

دستی به روی سینه نهادم و نوشتم

"از من به حسین بن علی عرض سلامی"

السلام علیک یا اباعبدالله

کربلا اين همه زائر به کجا جا بشوند؟!
ياحسين کل قوانين جهان را تو بهم ريخته اي..

علمدار با وفا و ابهت الهی
مرحوم حاج ملا آقا جان می فرمود:
در سفر کربلائی که چند سال قبل مشرف بودم و شبها در ایوان حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) می خوابیدم و معمولا" اول شب به زیارت حضرت اباالفضل ( علیه السلام) می رفتم، در یکی از شبها وقتی وارد صحن حضرت ابا الفضل ( علیه السلام) شدم، دیدم دو نفر جوان مثل اینکه با هم نزاعی دارند و در مقابل حرم به طوری که ضریح دیده می شد ایستاده اند، یکی از آنها خواست کلامی بگوید که به زمین خورد و بیهوش شد. دومی هم فرار کرد.

مردم دور او که به زمین خورده بود جمع شدند و او را شناسائی کردند و گفتند: از فلان قبیله است، رئیس آن قبیله را خبر کردند آمد پیرمردی بود.
به او گفتم: او اشاره به قبر حضرت اباالفضل ( علیه السلام) نمود و می خواست چیزی بگوید که دیگر نتوانست و به زمین افتاد.
رئیس قبیله گفت: او مورد غضب حضرت اباالفضل ( علیه السلام) واقع شده؛ زیرا بدنش کبود شده و استخوانهایش خرد گردیده است. او را ببرید به صحن حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) که اگر راه نجاتی داشته باشد از آنجا خواهد بود.
دوستانش او را به دوش کشیدند و به صحن حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) بردند.
دو شبانه روز در کنار یکی از غرفه ها به حال اغما افتاده بود، شب سوم که من هم نزدیک او می خوابیدم و منتظر بودم که امشب یا باید او از دنیا برود و یا از این وضع نجات پیدا کند؛ زیرا شخصی که مورد غضب واقع شده،بیشتر از سه شبانه روز زنده نمی ماند.
ناگاه دیدم به خود تکانی داد و برخاست و نشست. افرادی که محافظ او بودند، از او پرسیدند: چه می خواهی؟
گفت: ریسمانی بیاورید و به پاهای من ببندید و مرا به طرف حرم حضرت اباالفضل ( علیه السلام) بکشید.
این کار را کردند در بین راه نزدیک صحن حضرت اباالفضل ( علیه السلام) درخواست کرد که فلان مبلغ را به فلانی بدهید. و همان مقدار هم تصدق از طرف من به فقراء اتفاق کنید.

دوستانش این عمل را تعهد کردند که انجام دهند سپس از در صحن دستور داد ریسمان را به گردنش ببندند و با حال تذلل عجیبی او را وارد حرم کردند.
وقتی مقابل ضریح حضرت اباالفضل ( علیه السلام) رسید، کلماتی به زبان عربی گفت که خلاصه اش این است:
آقا از تو توقع نبود که این گونه آبروی مرا ببری و مرا بین مردم مفتضح نمائی.
مضمون این شعر را می گفت:

من بد کنم و تو بد مکافات کنی پس فرق میان من و تو چیست بگو

در این موقع رئیس قبیله رسید و او را بوسید و ابراز خوشحالی کرد. مردم از اطرافش پراکنده نمی شدند و نسبت به او که دوباره مورد لطف حضرت اباالفضل ( علیه السلام) واقع شده بود،ابراز علاقه می نمودند.

من صبر کردم تا کاملا" دورش خلوت شود،به او گفتم: من از اول جریان تا پایان آن با تو بوده ام بعضی از قسمتهای سرگذشت تو را نفهمیده ام، مایلم برایم تعریف کنی.
گفت: آن جوان که با من وارد صحن شد مدتی بود از من مبلغی پول طلب داشت، آن شب زیاد اصرار می کرد که باید طلب مرا همین الآن بپردازی، من ناراحت شدم به او گفتم: از من طلبی نداری.
گفت: به جان اباالفضل ( علیه السلام) قسم بخور، من بی حیائی کردم خواستم قسم بخورم که دیگر نفهمیدم چه شد تا امشب که درد و ناراحتی و فشار فوق العاده ای داشتم.
درهمان عالم بیهوشی می دیدم که برای تشریفات عبور شخصی به حرم حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) مراسمی قایل می شوند ، سئوال کردم چه خبر است ؟ یکی از آنها گفت حضرت ابالفضل ( علیه السلام) به زیارت برادرش حضرت سیدالشهداء ( علیه السلام) می آید.
من برای عذرخواهی خود را آماده می کردم که دیدم حضرت اباالفضل ( علیه السلام) بالای سر من ایستاده و با نُک پا به من می زند و می فرمایند :
برخیز، به در خانه ای آمده ای که اگر جن و انس به آن متوسل شوند، محروم بر نمی گردند.
از همان جا حالم خوب شد و امیدوارم دیگر این گونه جسارت به مقام مقدس حضرت اباالفضل ( علیه السلام) نکنم.

السلام علیک یاعبدالله الحسین

روی ِ قــــبـــرم بنویســــید به یکــ خط درشت
دوری از شــارع بین الحرمین اوراکشت…
شاه مثل تو ندیدیم، شما کم یابی!!!
آه، الحق والانصاف، حسین، اربابی …

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




رفتید بین الحرمین دقت کنید:

تا الان دقت کردی گنبد و گلدسته های امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) چه تفاوتی دارند؟
تفاوت پنهانی ندارند اگر خوب نگاه کنی می بینی گنبد هر دو بزرگوار طلاکاری هستند گلدسته هاشون هم همینطور اما دیواره گلدسته های حرم امام حسین(ع) طلاکاری شده و دیواره گلدسته های آقا اباالفضل(ع) کاشی کاری شده اند.

به نظرت طلا کم اومده که به جای طلا گلدسته های عباس رو کاشی کردند؟
خیر
اتفاقا سه بار طلاکاری کردند اما هر سه بار هم طلاها از گلدسته ها جدا شدند.

سرپرست گروه گفت من شب باید داخل حرم آقا عباس بمونم و ازش اجازه بگیرم تا کارمون رو انجام بدیم.
فردا صبح وقتی به سراغ سرپرست اومدند دیدند پریشون و گریونه گفتند
چرا خودتو به این روز انداختی چی شده؟
گفت شب متوسل به مولا اباالفضل شدم خیلی گریه کردم از خستگی خوابم برد مردی اومد دیدم دست در بدن نداره بهش گفتم آقا چرا اجازه نمیدید ما کارمون رو تموم کنیم ما باید بریم نجف اونجا هم کار داریم.
مولایم ابالفضل(ع) گفت نمیشود آخر باید تفاوتی میان ارباب و غلام باشد و رفت

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




می گویند زن های عرب دلشان که می گیرد ، غصه که می افتد به جانشان ،
راه کج می کنند سوی حرم تو آقا . . .
می نشیند یک گوشه چادرشان را روی صورتشان می کشند
هی می گویند یا عباس ادرکنی ، ادرکنی بحق اخیک الحسین،
اصلا حرم ات معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل…
می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد ، یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی می روند و مادرتان را قسم می دهند به شما به شمایی که مشکل گشای دلها‌یی…

می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا…
می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما ، عقده های دلش باز می شود در آن صحن ، دلش آرام می گیرد .
یا عباس . . . !
کرب هایم را برایت آورده ام
غصه هایم را آورده ام
نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا .
مانده ام در این شهر پر التهاب. مانده ام در این خستگی
نذر کرده ام برای دل خسته ام ، نذر کرده ام بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم :
"یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ"

دریاب این دل را . . . !

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت، زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد
پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
"یا مهدی (عجل الله) ادرکنی، عجل علی ظهورک"

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




گرفته قلبم و آه ، هم مدد مرا ندهد
برای درد فراقت کسی دوا ندهد
براه مانده نگاهم بیا گل نرگس
کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد
مریض عشق تو گشتم که دلبری بکنم
"صبا" بگو به طبیبم مگر شفا ندهد
دوباره جمعه رسید و، دوباره دلتنگم
دلم بجز "توکجایی" دگر نوا ندهد
گذشت عمر و همه زائر حرم شده اند
مگر که صاحب ما کربلا به ما ندهد

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




مِثْلِ عبّٰاسْ كَسْي هَسْت دِلٰاوَرْ بٰاشَدْ
بٰاْ هَمِهْ تِشْنِگي اَشْ يٰادِ بَرٰادَرْ بٰاشَد
مِثْلِ عَبّٰاسْ كَسيْ هَسْت كِهْ سَقّٰا بٰاشَدْ
جِگَرِ سُوخْتِه اشْ حَسْرَتِ دَرْيٰا بٰاشَدْ
مِثْلِ عَبّٰاسْ كَسْيْ هَسْتْ اَبٰابيلْ شَوَدْ
بٰالُ و پَرْ سُوخْتِه،هَمْسٰايِه جِبْريلْ شَوَدْ
هيچْ كَسْ مِثْلِ اَباالْفَضْلِ وَفٰادٰارْ نَبُودْ
لٰايِقِ تَشْنِگيُ و اِسْمِ عَلَمْدٰارْ نَبُودْ
هَرْ كَسْي خْوٰاسْت كِهْ فَرْدٰا بِه شَفٰاعَتْ بِرِسَدْ
يٰا اَباالْفَضْلِ بِگُوييدْ بِه سَلٰامَتْ بِرِسَد
(ْتولد سلطان عشق مبارك)

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




سخت است ولی مولا، خوب است نمی آیی

دلتنگ توام اما خوب است نمی آیی

یک کوفه فریب و غم،

یک شام پر از محنت

آیی تو شوی تنها، خوب است نمی آیی

یک نیمه ی شعبان را در فکر تو می مانند

از فکر روی فردا، خوب است نمی آیی

یک جمعه فقط ندبه، یک هفته فراموشی

بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی

لاف غم عشق تو ذکر همه ی مردم

بنگر به دل آنها، خوب است نمی آیی

پیش نظر بعضی حاجت بدهی خوبی

اما نه برای ما، خوب است نمی آیی

یک شام سه شنبه را در کوی تو می آیند

اما دلشان اینجا، خوب است نمی آیی

سرداب تو مخروبه، قبر پدرت ویران

شهر تو پر از اعداء، خوب است نمی آیی

با این همه درد و غم، می سوزی و می سازی

ای منتقم زهرا، خوب است نمی آیی

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت