✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
امروز نشستم دو سه خط نامه نوشتم


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



زنگ نقاره ی تو باز پریشان شده است
یک مسیحی وسط صحن، مسلمان شده است

من ازاین بوسه زدن های به دَرْ فهمیدم
در چوبی حرم مُصْحَف قرآن شده است

خلق در فکر طوافند بگو سِرَّش چیست
دور تا دور حریمت پر میدان شده است

اصلا آقا چه کسی گفته که اسم تو رضاست
تو علی هستی و مشهد ، نجف اشرف ماست

زائرت حضرت موسا و حریمت طور است
آسمان، صحن تو و خادم صحنت نور است

گاهی آنقدر شلوغ است رواقت که دگر
کفشداری ِ تو از دادن جا معذور است

مطمئن است شفا میدهی اش نابینا
گره ای هم که زده دور مُشَّبَّک کور است

دانه پاشیدم و دیدم که مَحَلَم نگذاشت
کفتر صحن تو حق دارد اگر مغرور است!

بسکه بردند نمک با خودشان از مشهد
شهر قم بیشترین درصد آبش شور است…

دهه کرامت مبارک…

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




آمدُم که بُگُم گدا نِمِخی؟
یا که اصلاً غلام سیا نمخی؟

یک دفم به زبون ما تو بگو:
نوکرم! راستی کربلا نمخی؟

دورم از کربلا، بابام مگه که
نکنه از امام رضا نمخی!

مو مریض خود خود خودتم
نسخه بنویس، بگو شفا نمخی؟

کار دیگه که از مو بر نمی یه
روضه خون بی دست و پا نمخی؟

مِخی از بوی سیب بِرت بخوانم؟
بره شیب الخضیب برت بخوانم؟

نکنه ما رِ انتخاب نکنی
یا بِخی نوکرم حساب نکنی

به همه پُز دادم که همسایه تُم
خودمانم، ما رِ خراب نکنی

جون هر که که دوس دری، بامرام!
ای دفه آمدم، جواب نکنی

زبونم لال شکایت ماها رِ
به باباتان ابوتراب نکنی

هی درم از تو دور مُرُم به خدا
بَدُم اما دوسِت درُم به خدا

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی…
حرم قبله، حرم کعبه، عجب احرام زیبایی…

دو رکعت گریه سر کردم، دو رکعت خاک گل کردم…
دو رکعت با تمام سنگ هایش دردودل کردم…

لباس اشک آماده، سرم از شرم افتاده…
همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده…

زیارت نامه می خواندم، دلم گرم زیارت شد…
نگاهم خورد بر قبرش، نمی دانم جسارت شد؟…

به پای پنجره فولاد، دل روی دل افتاده…
گذار کشتی طوفان زده، بر ساحل افتاده…

نفس پشت نفس، ایوان به ایوان سیر می کردم…
گلاب چشم هایم را برایش خیر می کردم…

بیا پیراهنم بو کن، هنوز عطر حرم دارد…
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد…

دلم آهو، دلم از او، دلم مشغول گفت و گو…
بزن نی زن به نام او، بگو یا ضامن آهو…


موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




 

 فرمان اول:
در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحال تان کند.

فرمان دوم:
تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.

فرمان سوم:
در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است.

فرمان چهارم:
به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.

فرمان پنجم:
در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.

 فرمان ششم:
به کسی که از خدا نمی ترسد امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.

فرمان هفتم:
بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند.

فرمان هشتم:
حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.

 فرمان نهم:
ازبخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.

فرمان دهم:
بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید.


السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا«علیه السلام »



موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




گلایه امام زمان علیه السلام از شیعیان و محبینش بخاطر کوتاهی در وظایفشون

.
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) فرمود
که یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف ،
پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی (ره) ،
دیدم ایشان شدیدا گریه می کنند و شانه هایشان از شدت گریه تکان می خورد؛
رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم :
ببخشید ، اتفاقی افتاده که اینطور شما به گریه افتادید ؟
ایشان فرمودند:
یک لحظه ، امام زمان (عج) را دیدم که به پشت سر من اشاره نمودند و فرمودند : (( آقای مدنی ! نگاه کن ! شیعیان من بعد از نماز ، سریع می روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی کنند .
انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!)) و من از گلایه امام زمان به گریه افتادم

منابع:
1.کتاب مهربان‌تر از مادر ص74 – انتشارات مسجد مقدس جمکران

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




در آن صحن قدیمی حرم، روبروی پنجره فولاد

یکی جامعه می خواند یکی رفت یکی ماند، که ،یک دفعه زنی داد زد آنجا! و سَر سَر شد و پا پا …

زنی چادر مشکی به سرش بود، و دستی به روی پنجره دستی کمرش بود

کنار قد و بالای جوانی که گمانم پسرش بود

فقط خیره به اطراف به آن دور و برش بود …

لبی حرف نمی زد! ولی از سر و وضعش به یقین بود مشخص که از شهر دگر آمده مشهد

و با ناخن گریه همه ی پلک نگاهش شده رَد رَد،

نگاهش متغیر شده و رفت به سمت سر گنبد و ناگاه صدا زد …

خدایا پسرم… وای خدایا پسرم ناقص و بیمار و فلج بود

تمام بدنش ناقص و کج بود

گمانم که شفا یافت، و این کارِ همین

حضرت ثامن، همین روح حُجَج بود …

چه آقای کریمی، خدایا چه طبیبی، نفرمود برو اهل صلیبی

نفرمود که در مسلک ما فرد غریبی

و فرزند مسیحی مرا نیز شفا داد

چه آقای نجیبی…

عجب حال و هوایی، عجب صحن و سرایی،

که هر کس به طریقی شده مشغول گدایی

یکی مثل کبوتر پی دانه، یکی مثل گیاهی، و در این مزرعه دنبال جوانه

یکی داد زد آقا که برای خودتان آمدم اینجا

نه پی دانه و یا این که جوانه …

که مقصود تویی، کعبه و بت خانه بهانه …

و من نیز خلاصه به صدا آمدم و داد زدم ضامن آهو …

ببین آمده ام بهر گدایی

ببین آمده ام تا بدهی بال رهایی

ببین آمده ام فطرس شهر تو شوم داخل ایوان طلایی، پرم سوخته تاکی نشوم کرببلایی…به خوبان مقیم حرمت فلسفی وشیخ بهایی… شما را به خدا حال مرا این رقمی کن، ، وَ اشعار مرا محتشمی کن زمان می گذرد وای محَرم… بیا وکرمی کن کرم کن که مگر زنده بمانم،دوباره وسط دایره سینه زنان گریه کنان سینه زنان باز بخوانم… «که حق شور تو از روز ازل در سرم انداخت وَبر گردن من شال عزا مادرم انداخت»

بیا اشک تفقد کنم آقای خراسان! بیا ضامن آهوی بیابان،بیا منتظرم منتظر لحظه باران بیاچشمه بده چشمه ای از اشک خروشان. همان اشک که در جوهره اش نفحۀ سیب است


همان اشک که باگفته یتان همقدم ابن شبیب است

همان اشک که پلک خودتان زخمی آن اشک عجیب است

همان اشک که در روضه هفتاد ودو خورشید غریب است…

همان اشک صباحا ً وَمَساء

همان اشک زلالی که مبدل به دموع می شود آری

همان اشک که در« ناحیه» خواندند شماری، همان اشک که از کثرت آن مهدیتان رانبوَد لیل و نهاری

همان اشک که باشد اثر چوب تَر ولعل تََرَک خورده قاری

همان اشک که سر منشأ آن هست همین بیت، همین زمزمه محکم وکاری

« بیا محرم زینب که شده وقت سواری َوبرَناقه من نیست جهازی وعِماری »

مرابال بده تا که در اثنای خیالات، ازاین معرکۀ عصر مکافات،روم پای دل عمه سادات… روم درملأعام،وَسنگی برسد از لبۀ بام،همان لحظه که نیلوفر زخمی به نفس آمدو می گفت خدایاسربابام…

همان بادیۀ شام،همانجاکه دوباره به زبان آمد وفرمود خودعمه سادات سرانجام «برادر بدنت کو لباس وکفنت کو به نی خانه گرفتی سرت هست تنت کو»

خدایاچه قَدَر بغض نشسته وسط راه صدایم…

سحر شد! پراز اشک بوَد باز ورق های دعایم…

کجایم؟ نکند کرببلایم؟که چنین همسفر روضه ومقتل وَ در این حال و هوایم

ولی نه وسط صحن قدیمی حرم روبروی پنجره فولاد رضایم…

خدایا چه قَدَر زود زمان می گذردمن که نفهمیدم وشب هم سپری شد،

شفق رفت وَحالم سحری شد

سرانجام میان دل ما هم خبری شد…

ببین با پر زخمی خیالم به کجاها که نرفتم! سفرنامه ما هم سفری شد…

دگر وقت تمام است وَباید بروم زود به خانه ببخشید که از عشق نداریم نشانه…

دو بیت از دو غزل حسن ختام شب رؤیایی این شاعر مهجور زمانه

یکی اینکه ببخشید که من ساده نوشتم پر ایراد و بهانه

«که هرکس به زبانی صفت وصف توگوید. بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه… »

 

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




پرسش: اگر روزی آقا صاحب الزمان را دیدیم از کجا بفهمیم که آقا هست یعنی مشخصه های وی چیست ؟

پاسخ: ديدار در حالت‌هاي خاصي اتفاق مي‌افتد، و در اكثر قريب به اتفاق ديدار‌هايي كه منجر به شناخت امام مهدي(ع) شده است، اين معرفت و شناخت بعد از ديدار بوده است. براي شناخت حضرت چهارچوب و قالب خاصي گفته نشده است بلكه، هر ديدار قراين و نشانه‌هايي خاصي به همراه دارد كه به واسطه آنها انسان متوجه مي‌شود به حضور امام زمان(ع) رسيده است. مثلا فرد به سبب حاجتي متوسل به امام مي‌شود در اين حال، فردي با صفا و محبت را مشاهده مي‌كند كه او را از حاجت و برطرف شدن آن خبر مي‌دهد[و حتي ممكن است اسم خود را بگوييد] بعد از جدا شدن، فرد ناگهان متوجه حضور حضرت مي‌شود.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در مورد مادر امام مهدي توضيح دهيد چرا از ميان مسيحيان انتخاب شد؟

پاسخ: خداوند عالم به امور است ولي در اين رابطه توجه به چند نكته مناسب است:
الف. اينكه مادر امام زمان(عج) اهل كجا بوده است؛ به صورت دقيق براي ما روشن نيست. طبق يك نقل معروف، ايشان اهل روم بوده و نسب او به وصي حضرت عيسي(ع) مي‌رسد. طبق نقل ديگر اهل نوبه از شمال سودان بوده است. طبق برخي نقل‌ها ايشان كنيزي بودند كه در خانه حكيمه خاتون عمه امام حسن عسكري(ع) تربيت شده بودند. بنابراين معلوم نيست واقعاً از ميان مسحيان بوده است.
ب. سنت خداوند بر اين است كه هركس شايستگي دارد، به مقامي مناسب و شايسته برسد، و در اين زمينه نسب و مكان دخالتي ندارد. اين كه يك دختر مسيحي به اين مقام برسد كه بتواند مادر امام باشد، نشانه آن است كه از نظر وجودي، داراي شايستگي بوده است و اينكه مسيحي زاده بوده است، عيبي ندارد.
ج. با توجه به اينكه عده بسياري از مردم جهان مسيحي هستند، اگر بدانند امام زمان(ع) با آنان ارتباط خوني و خويشاوندي دارد، شايد باعث شود راحت‌تر آن بزرگوار را بپذيرند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت