✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
قصه آب


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



ما را برای نوکری ات انتخاب کن

دل را میان آتش عشقت مذاب کن

 

شاید اجل به ما ندهد عمر عاشقی

آقا بجان حضرت زهرا شتاب کن

 

اینجا فقط به نام شما آبرو دهند

ای صاحب کرم زدلم فتح باب کن

 

ما نذر مادران خود از روز اولیم

زان رو تو نذرشان زکرم مستجاب کن

 

ای مصحف ورق ورق آل فاطمه

شرح غمت به سینه ی ما هم کتاب کن

 

راضی نشو به خشکی چشم خرابمان

با نام خود تو چشمه ی ما را پر آب کن

 

دل می رود به کرب و بلا با مِی غمت

با جرعه اشک روضه تو ما را خراب کن

 

ای ناخدای کشتی الطاف سرمدی

ما را برای نوکری ات انتخاب کن

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




 

گام اول:
دنیا دو روز است….یک روز با تو و روز دیگر علیه تو ….
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست ناامید مشو…
زیرا هر دو پایان پذیرند …

گام دوم:
بگذارید و بگذرید ….. ببینید و دل نبندید …… چشم بیاندازید و دل نبازید…. که دیر یا زود …… باید گذاشت و گذشت…

گام سوم:
اشکها خشک نمیشوند مگر بر اثر قساوت قلبها و قلبها سخت و قسی نمیگردند مگر به سبب زیادی گناهان
ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺷﺐ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ؛
ﻭ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﺨﻮﺍﺏ، ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ؛
ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ؛ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ،
ﻣﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻧﺪ؛ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ،
ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ؛ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮐﻠﯿﺪ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ…!

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت





1- گريه نکردن از سختي دل است.
2-سختي دل از گناه زياد است.
3-گناه زياد از آرزوهاي زياد است.
4-آرزوي زياد از فراموشي مرگ است.
5-فراموشي مرگ از محبت به مال دنياست.
6- محبت به مال دنيا سرآغاز همه خطاهاست
1.مردم را با لقب صدا نکنيد.
2.روزانه از خدا معذرت خواهي کنيد.
3.خدا را هميشه ناظر خود ببينيد.
4.لذت گناه را فاني و رنج آن را طولاني بدانيد.
5.بدون تحقيق قضاوت نکنيد.
6.اجازه ندهيد نزد شما از کسي غيبت شود.
7.صدقه دهيد،چشم به جيب مردم ندوزيد.
8.شجاع باشيد،مرگ يکبار به سراغتان مي آيد.
9.سعي کنيد بعد از خود،نام نيک بجاي بگذاريد.
10.دين را زياد سخت نگيريد.
11.با علما و دانشمندان با عمل ارتباط برقرار کنيد.
12.انتقادپذير باشيد.
13.مکار و حيله گر نباشيد.
14.حامي مستضعفان باشيد.
15.اگر ميدانيد کسي به شما وام نميدهد،از او تقاضا نکنيد.
16.نيکوکار بميريد.
17.خود را نماينده خدا در امر دين بدانيد.
18.فحّاش و بذله گو نباشيد.
19.بيشتر از طاقت خود عبادت نکنيد.
20.رحم دل باشيد.
21.با قرآن آشنا شويد.
22.تا ميتوانيد بدنبال حل گره مردم باشيد.

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




 

 

ﮐﺠﺎ ﺭﻭﻡ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺭ،ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ،
ﮐﺒﻮﺗﺮ ﺗﻮﺍﻡ ﻭ ﺁﺷﯿﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ،
ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻣﺎ ﺷﮑﺮ،
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﯾﺖ ﮐﻪ ﻻﻧﻪ ﺍﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ،
ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ، ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﺪﻥ ﺗﻮ،
ﻧﻤﯽ ﺭﻭﻡ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ…..

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




در آن صحن قدیمی حرم، روبروی پنجره فولاد

یکی جامعه می خواند یکی رفت یکی ماند، که ،یک دفعه زنی داد زد آنجا! و سَر سَر شد و پا پا …

زنی چادر مشکی به سرش بود، و دستی به روی پنجره دستی کمرش بود

کنار قد و بالای جوانی که گمانم پسرش بود

فقط خیره به اطراف به آن دور و برش بود …

لبی حرف نمی زد! ولی از سر و وضعش به یقین بود مشخص که از شهر دگر آمده مشهد

و با ناخن گریه همه ی پلک نگاهش شده رَد رَد،

نگاهش متغیر شده و رفت به سمت سر گنبد و ناگاه صدا زد …

خدایا پسرم… وای خدایا پسرم ناقص و بیمار و فلج بود

تمام بدنش ناقص و کج بود

گمانم که شفا یافت، و این کارِ همین

حضرت ثامن، همین روح حُجَج بود …

چه آقای کریمی، خدایا چه طبیبی، نفرمود برو اهل صلیبی

نفرمود که در مسلک ما فرد غریبی

و فرزند مسیحی مرا نیز شفا داد

چه آقای نجیبی…

عجب حال و هوایی، عجب صحن و سرایی،

که هر کس به طریقی شده مشغول گدایی

یکی مثل کبوتر پی دانه، یکی مثل گیاهی، و در این مزرعه دنبال جوانه

یکی داد زد آقا که برای خودتان آمدم اینجا

نه پی دانه و یا این که جوانه …

که مقصود تویی، کعبه و بت خانه بهانه …

و من نیز خلاصه به صدا آمدم و داد زدم ضامن آهو …

ببین آمده ام بهر گدایی

ببین آمده ام تا بدهی بال رهایی

ببین آمده ام فطرس شهر تو شوم داخل ایوان طلایی، پرم سوخته تاکی نشوم کرببلایی…به خوبان مقیم حرمت فلسفی وشیخ بهایی… شما را به خدا حال مرا این رقمی کن، ، وَ اشعار مرا محتشمی کن زمان می گذرد وای محَرم… بیا وکرمی کن کرم کن که مگر زنده بمانم،دوباره وسط دایره سینه زنان گریه کنان سینه زنان باز بخوانم… «که حق شور تو از روز ازل در سرم انداخت وَبر گردن من شال عزا مادرم انداخت»

بیا اشک تفقد کنم آقای خراسان! بیا ضامن آهوی بیابان،بیا منتظرم منتظر لحظه باران بیاچشمه بده چشمه ای از اشک خروشان. همان اشک که در جوهره اش نفحۀ سیب است

همان اشک که باگفته یتان همقدم ابن شبیب است

همان اشک که پلک خودتان زخمی آن اشک عجیب است

همان اشک که در روضه هفتاد ودو خورشید غریب است…

همان اشک صباحا ً وَمَساء

همان اشک زلالی که مبدل به دموع می شود آری

همان اشک که در« ناحیه» خواندند شماری، همان اشک که از کثرت آن مهدیتان رانبوَد لیل و نهاری

همان اشک که باشد اثر چوب تَر ولعل تََرَک خورده قاری

همان اشک که سر منشأ آن هست همین بیت، همین زمزمه محکم وکاری

« بیا محرم زینب که شده وقت سواری َوبرَناقه من نیست جهازی وعِماری »

مرابال بده تا که در اثنای خیالات، ازاین معرکۀ عصر مکافات،روم پای دل عمه سادات… روم درملأعام،وَسنگی برسد از لبۀ بام،همان لحظه که نیلوفر زخمی به نفس آمدو می گفت خدایاسربابام…

همان بادیۀ شام،همانجاکه دوباره به زبان آمد وفرمود خودعمه سادات سرانجام «برادر بدنت کو لباس وکفنت کو به نی خانه گرفتی سرت هست تنت کو»

خدایاچه قَدَر بغض نشسته وسط راه صدایم…

سحر شد! پراز اشک بوَد باز ورق های دعایم…

کجایم؟ نکند کرببلایم؟که چنین همسفر روضه ومقتل وَ در این حال و هوایم

ولی نه وسط صحن قدیمی حرم روبروی پنجره فولاد رضایم…

خدایا چه قَدَر زود زمان می گذردمن که نفهمیدم وشب هم سپری شد،

شفق رفت وَحالم سحری شد

سرانجام میان دل ما هم خبری شد…

ببین با پر زخمی خیالم به کجاها که نرفتم! سفرنامه ما هم سفری شد…

دگر وقت تمام است وَباید بروم زود به خانه ببخشید که از عشق نداریم نشانه…

دو بیت از دو غزل حسن ختام شب رؤیایی این شاعر مهجور زمانه

یکی اینکه ببخشید که من ساده نوشتم پر ایراد و بهانه

«که هرکس به زبانی صفت وصف توگوید. بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه… »

التماس دعا

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




یا امام رضا،…

در حیرَتم ز پنجره فولاد مشهدت

هم مُرده زنده میکند ، هم زنده می کُشد…

سلام بر امام خوبیها….

پی نوشت،:

شکر لله همه را دلبر و دلداری تو
در مدار ازلی نقطه پرگاری تو

با غریبیت به غربت زدگان یاری تو
روز محشر چقدر بچه محل داری تو

شبنمی در حرمت طعنه به دریا زده است
هر که آمد حرمت قید دو دنیا زده است

دو سه تا قفل به آن پنجره عیسی زده است
گنبدت دید که خورشید کمی جا زده است

من ندیدم کسی از پیش شما طرد شده
از سر لطف تو خورشید خودش زرد شده


موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




مشهدی یا کربلایی، دل به فکر دانه است
تو کبوتر باش، رزقت پیش صاحب خانه است

این که مصباح الهدی وآن یکی شمس الشموس
دل یکی داریم، اما در دو جا پروانه است

کربلا با تربتش عمری است که دارالشفاست
مشهد اما نسخه اش با آب سقاخانه است

ضامن آهو حسین وکشته ی عطشان رضاست
هر کسی این را نمی فهمد بدان دیوانه است

از صفا تا مروه ی من راه مشهد-کربلاست
آهویی هستم که یک عمراست بی کاشانه است

مست مشهد بود دل، در کربلا شد مست تر
چون شرابی کهنه تر این بار در پیمانه است

دل جواز کربلا را آخر از مشهد گرفت
سفره ی شاه خراسان این چنین شاهانه است

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت