✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تصاویر متحرک ولادت حضرت معصومه و روز دختر


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: آيا قيام حضرت به حکومت واحد جهاني مي انجامد ؟

پاسخ: انسان موجودي انتخابگر است که در سايه حرکت اختياري خود، به رشد و کمال رسيده و به هدف از خلقت خود نايل خواهد گردد. او موجودي اجتماعي است که بروز، شکوفايي و تعالي برخي استعدادها و کمالات او در جامعه تحقق مييابد. از اين رو نياز به جامعهاي سالم و مدينهاي فاضله است تا آدمي در بستر آن به حرکت تکاملي بپردازد. و چون جوامع کوچک انساني به يک ديگر پيوند خورده و جامعه جهاني را شکل دادهاند و از آن به دهکده کوچک جهاني ياد ميکنند، از اين رو محيط مناسب رشد براي عموم انسانها زماني است که اين جامعه جهاني حرکتي مناسب و هماهنگ در کل زير مجموعهها داشته باشد. پس قانوني کامل و فراگير لازم است. نقص معرفت بشري از يک سو، و توجه به برخي ملاحظات شخصي و گروهي از سوي ديگر و وجود اميال و گرايشهاي مادي از سوي سوم باعث ميشود انسان نتواند قانون جامع و کامل را پي ريزي کند. بر اين اساس بر خداوند آگاه به همه ابعاد وجودي انسان و عاري از هر ملاحظه و ميل است که اين نياز بشري را پاسخ گويد. بعثت انبيا و در رأس آنها بعثت خاتم الانبيا پيامبر اسلام(ص) به اين مهم پاسخ داد تا قانون مناسب در اختيار بشر قرار گيرد و طبق آيه ” الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً"(مائده، 3)
کاملترين قانون و معرفت در دسترس انسانها قرار گرفت.قانون به تنهايي ضامن ايجاد جامعه سالم نيست و لذا تا کنون چنين جامعهاي محقق نشده است. با توجه به برداشتهاي مختلف از اين قانون(به علت نقص و درجات عقل و علم) از طرفي و حرکت رو به رشد انسانها از سوي ديگر، نياز به معلم عالم (به علم الهي) و معصوم (از هر خطا) ميباشد تا به تبيين وتعليم قانون الهي بپردازد و متناسب با نياز جامعه انسان آن را به درستي تفسير کند تا قانون و دين قابل استفاده در زندگي باشد. به علاوه روح انسان که گوهر شرافت و شخصيت او است نيازمندهايي داشته و در معرض آفات و بيماريها است. براي روح نيز همچون جسم نياز به متخصص است تا در سايه تخصص و راهنمايي او، روح بتواند حرکت تعالي خود را به انجام رساند. پس علاوه بر معلم به مربي و تزکيه کننده نيز لازم است. از اين رو خداوند وظيفه تبيين و تزکيه را بر دوش انبيا قرار داد تا علاوه بر تلاوت و ابلاغ وحي به اين دو مهم همت گمارند: “لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ"؛(آل عمران/164) با رحلت خاتم الانبيا اين دو وظيفه مهم به عهده اوصيا و ائمه معصومين قرار گرفت. بنابراين غدير، پاسخي ديگر به نياز انسان بود، قانون و معلم معصوم در کنار يکديگر نيز موجب پيدايش مدينه فاضله نيست چنانکه تا کنون محقق نشده است. بايد در کنار اين دو رکن مهم، مديريت جامعه نيز در اختيار معصوم عالم باشد تا او با علم الهي که به دين و وضع جامعه، نياز و امکانات دارد در هرم قدرت قرار گيرد و با استفاده از کارگزاران شايسته و بهره وري صحيح از امکانات، محيط مناسبي را براي رشد انسانها فراهم آورد.
از بيان فوق روشن شد جامعه جهاني نيازمند به دين اسلام است اولاً، نيازمند به معلم و مربي معصوم(ع) است ثانيا، محتاج به امامت و مديريت امام عالم معصوم است ثالثا، پس انقلاب جهاني امام مهدي(ع) و تشکيل حکومت واحد جهاني نياز جامعه بشري است البته از راه قرآن و روايات نيز ميتوان حکومت واحد جهاني را در سايه انقلاب امام مهدي(ع) به تصوير کشيد که به يک آيه اشاره ميشود: “وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ"(نور/55).
خداوند در اين آيه به مسلمانان و مؤمنان صالح وعده حکومت بر کل زمين را داده است، حکومتي که در سايه آن دين مورد رضايت خدا که همان اسلام است(با توجه به آيه سوم سوره مائده) تمکين و استقرار مييابد و امنيت کامل فراگير ميشود، اين چنين امنيت در سايه از بين رفتن عوامل نا امني (شرک و کفرو فساد) و پياده شدن اسلام و دين خدا تحقق مييابد و لذا در روايات علاوه بر عدالت گستري امام مهدي(ع) به ورود دين اسلام در همه قريهها و آباديها اشاره شده است. نتيجه اين حرکت و حکومت، عبادت و عبوديت صحيح و کامل است، “يعبدونني لايشرکون بي شيئا".

 

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: می گویند در زمان ظهور حضرت جنگ و خونریزی می شود ، بدان را می کشد و جامعه از عدل و داد پر می شود ، آیا این با عدل سازگاری دارد ؟ و آیا توبه در آن شرایط قبول می شود ؟

پاسخ: حضرت مهدي(عج) مظهر رحمت پرودگار است. او مي‌آيد تا با ظهورش بشريت را از شرك و فساد و حكومت ستمگران نجات دهد و انسان‌ها در سايه حكومت عدل او راه راستي را طي كنند. بنابراين در زمان ظهور و حاكميت او، به جز يارانش، افراد بسياري از مردمان به حيات خود ادامه مي‌دهند و تحت راهنمايي‌هاي او به سمت خير و صلاح گام برمي‌دارند.
البته عده‌اي از انسان‌ها نيز كشته مي‌شوند. اينان كساني‌اند كه دعوت الهي حضرت را نمي‌پذيرند و به دليل ميل به زندگي حيواني، به جنگ با حضرت مي‌پردازند و راه دشمني و عناد را پي مي‌گيرند.
از آنچه گفته شد روشن مي‌شود كه وجود جنگ با عدل منافات ندارد، همانگونه كه عمل جراحي نشانه خشونت و بي رحمي دكتر نيست بلكه عين صلاح و خير بيمار است آيا نبايد با فاسدان و ظالماني كه در مقابل دعوت حضرت سر به طغيان مي‌گذارند و به دنبال ايجاد فساد و تباهي هستند و مي‌خواهند مردم را فداي لذت‌هاي دنيوي خود كنند، برخورد جدي صورت بگيرد؟ به راستي مردم چه مقدار بايد تحت ظلم و فساد و وحشي‌گري‌هاي نا بخردان قرار بگيرند؟ اگر امام زمان(ع) نيز با آنان برخورد قاطع نكرده و حدود الهي را جاري نكند، پس ظهور او چه اثري دارد؟ مگر قرآن نمي‌گويد: « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ»(بقره/193).
راه توبه هيچ وقت به روي انسان بسته نيست و اگر انسان واقعا از اشتباه خود پشيمان باشد، حضرت وي را مي‌بخشد. اصلا حضرت براي هدايت مي‌آيد و به همين علت ابتدا از مردم مي‌خواهد به راه حق برگردند. البته بايد بدانيم اگر گناه زياد شد، در مواردي انسان توفيق توبه را از دست مي‌دهد، لذا يك دوست و منتظر سعي مي‌كند به گناه گرفتار نشود و اگر خداي نكرده مرتكب خلافي شد توبه كند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در مورد نايبان خاص امام مهدي و مليت آنان توضيح دهيد.

پاسخ: اولين نايب عثمان بن سعيد بود. كنيه وي ابو عمر و لقبش عمري بود. او از قبيله اسد و ساكن شهر سامرا بود، لذا گاهي عسكري نيز به او گفته مي‌شود. چون شغلش روغن فروشي بود، سمان نيز خوانده مي‌شد. او نايب امام هادي(ع) وامام حسن عسكري(ع) هم بود و از سوي امام عسكري(ع) در جمع چهل نفر از شيعيان به جانشيني امام غايب تعيين شد.(غيبت شيخ طوسي، ص357).
نايب دوم محمد فرزند نايب اول بود، در همان شهر زندگي مي‌كرد و به همان شغل مي‌پرداخت. او از سوي امام عسكري(ع) و پدر خويش به مردم معرفي شد تا بعد از پدر جانشين او باشد. علاوه بر اين در توقيعات مختلف امام زمان(ع) ايشان جانشين پدر اعلام شد.(غيبت شيخ طوسي، ص362).
نايب سوم، حسين بن روح بود. او از خاندان نوبخت و ايراني بود و در بغداد زندگي مي‌كرد. وي از وكلاي نايب دوم بود و نايب دوم به امر امام زمان(عج) بعد از خود حسين بن روح را به مردم معرفي كرد.
نايب چهارم علي بن محمد سمري بود. او نيز به معرفي نايب سوم نيابت را عهده دار شد كه اين معرفي نيز به فرمان امام زمان(ع) بود. و البته قرائن و نشانه‌ها و كرامت‌هاي فراواني وجود داشت كه شيعيان به وسيله آنها يقين مي‌كردند اين فرد نايب واقعي امام است و راست مي‌گويد.
براي اطلاعات بيشتر ر.ك: سازمان وكالت، دكتر جباري.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: نواب اربعه حضرت مهدی (عج) را نام ببرید و در چه روزی و چه ماهی و چه سالی به شهادت رسیدند ؟

پاسخ: نايبان خاص امام مهدي(ع) به ترتيب عبارتند از:
ـ ابو عمرو عثمان بن سعيد عمري؛ تاريخ رحلت ايشان معلوم نيست.
ـ ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عَمري؛ او در آخر ماه جمادي الاولي سال 305 هـ .ق رحلت نمود.
ـ ابالقاسم حسين بن روح نوبختي؛ او در هجدهم شعبان سال 326 هـ . ق رحلت نمود.
ـ ابي الحسن علي بن محمد سَمُري؛ بنابر مشهور، وي در پانزدهم شعبان سال 329 هـ .ق رحلت نمود.
تذكر؛ نواب اربعه به شهادت نرسيدند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: تعدادی از نائبان عام هستند که در زمان غیبت با حضرت مراوده داشته ( حضرت را حضورا می بینند ) تعداد انها ثابت است نه یکی کم می شود و نه زیاد ، این تعداد چند نفر هستند ؟

پاسخ: تفاوت اصلي بين نايب خاص و نايب عام اين است كه نايب خاص توسط حضرت معرفي شده و رابطه خاص و ويژه داشته، ولي نايب عام توسط حضرت به نام معرفي نشده است.
نايبان عام(علما) هر چند تحت عنايات و الطاف ويژه حضرت هستند و ممكن است در مواردي با صلاح ديد حضرت ديداري داشته باشند ولي رابطه ويژه و خاص ندارند.
بنابراين سخن شما پاسخي ندارد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: کتابهاي خوب - معتبر و مفيد در مورد امام زمان معرفي کنيد؟

پاسخ: كتاب در مورد امام عصر(عج) زياد است و اكثر شان هم خيلي خوب و مفيد است كه البته برخي از آنها براي عموم نوشته شده و برخي ديگر براي قشرهاي خاص بر اساس سطح علم و دانش شان . در اين جا چند كتاب كه براي عموم نوشته شده معرفي مي گردد :
1. نگين آفرينش حائري پور ـ بالا دستيان ـ يوسفيان
2. شناخت هستي(زندگي) بخش شفيعي سروستاني
3. مهدي تجسم اميد و نجات حيدري
4. عصر زندگي حکيمي
5. دادگستر جهان اميني

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در کدام کتاب سخنان امام مهدي مطرح شده است؟

پاسخ: براي مطالعه سخنان گهربار امام عصر(عج) مي‌توانيد به كتاب‌هاي زير مراجعه كنيد:
1. صحيفه سجاديه، كريمي جهرمي؛
2. پيام‌هاي امام زمان، لنگرودي؛
3. جلوه نگار، احمد حيدري؛
4. نشاني از امام غايب، مهدي ركني؛
5. فرمايشات حضرت بقية الله، خادمي شيرازي؛
6. شرح چهل حديث از حضرت مهدي(عج)، علي اصغر رضواني.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در رابطه با زمينه سازي ظهور و فتنه هاي آخر الزمان لطف فرماييد چند کتاب معرفي نماييد .

پاسخ: بعضي بر اين باورند كه بين فراواني ظلم و ستم با ظهور امام زمان(ع)، رابطه‌اي تمام وجود دارد، به نحوي كه ظهور، زماني است كه ظلم و ستم فراگير شده باشد. پس هر چه ظلم بيشتر شود، ظهور نزديك‌تر مي‌گردد و لذا حق طلبي و اصلاح، امري بر خلاف ظهور، و جرياني مخالف فرج امام زمان(ع) است، در حالي كه فراواني ظلم و ستم، نه يكي از علايم ظهور است(با توجه به روايات علايم ظهور) و نه يكي از شرايط آن (با توجه به بحث شرايط ظهور). نهايت حرفي كه مي‌توان زد، اين است كه ظهور امام زمان(ع) با فراگيري ظلم و ستم، مقارن است. بنابراين، شرط قرار دادن ظلم براي ظهور، امر صحيحي نيست. براي درك كامل مطلب توجه به چند نكته لازم است:
الف. اين كه بين سرنوشت انسان‌ها و اعمال اختياري آنان رابطه است، جاي هيچ ترديدي نيست. هم آدمي وجود اين رابطه را در زندگي خود مشاهده مي‌كند و هم در قرآن كريم بر اين مطلب تاكيد شده است. قرآن، هم آينده‌ي هر شخص را در دست خودش مي‌داند ـ « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»(نجم، 39) ـ و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملكرد مردم پيوند زده است ـ « إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد، 11) ـ يعني تعيين سرنوشت جامعه، به خوبي يا بدي، در دست مردمان آن جامعه است. اسلام، از انسان مي‌خواهد كه درباره مسائل اجتماعي ساكت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراري عدالت بايستد و حتي در اين راه، به پيكار و مبارزه برخيزد: « أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ*الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ … »(حج، 39-40) و كوتاهي در اين زمينه را نمي‌پذيرد و مؤاخذه مي‌كند: « وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ….»(نساء، 75).
بر همين اساس، امر به معروف و نهي از منكر، از واجبات دين شمرده شده است و خداوند به اجري اين دو فرضه‌ي بزرگ، امر كرده است:« وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(آل عمران، 104).
ب. به طور كلي، هيچ گاه يك آموزه دين نمي‌تواند نافي و برخلاف ساير آموزه‌هاي دين باشد و الا اين، خود، نشانه باطل بودن آن دين است. لذا يكي از ويژگي‌هاي قرآن، عدم اختلاف در آن است.
از اين رو معنا ندارد كه خداوند در آيات متعدد، مردم را امر به توبه و ترك گناه بكند و در جايي ديگر براي تحقق وعده‌ي خدا(ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دين كه امر به توحيد و يكتاپرستي شده است، معنا ندارد كه بخشي از دين، شرك را تأييد كند و بپذيرد!
ج. پر شدن زمين از ظلم و ستم، هرگز به معناي آن نيست كه همه افراد بايد اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و كردارشان بر اساس ظلم و ستم بر يكديگر و افساد جامعه باشد. بلكه ممكن است عده‌اي ظلم كنند و ظلم آنان، نقاط فراواني از زمين را بگيرد و در همه جا گسترده شود. آيا براي آن كه يك اتاق مملو از دود سيگار شود، بايد همه افراد داخل اتاق سيگار بكشند؟ در زمان حاكميت فرعون، ظلم و بي عدالتي فراوان بود و خداوند در آيات متعدد قرآني، به آن اشاره دارد، ولي در فرمايش قرآن اين نيست كه همه ظالم بودند، بلكه ظلم زياد بود. خداوند مي‌فرمايد: « وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ …»(بقره، 49) علاوه بر اين كه فراگيري ظلم، امري نسبي و كنايي است و مراد از آن، شيوع ظلم است، به گونه‌اي كه جريان عدالت به چشم نمي‌آيد. نه اين كه هيچ عدالتي نباشد.
د. در اين كه قيام حضرت، بدون يار و ياور تحقق پذير نيست، نبايد ترديد كرد. آيات و روايات نيز به وجود ياوران اشاره دارد. ياري كردن، يعني حركت براي اجراي برنامه‌ها و اهداف انقلاب، و تبليغات آن هاميان مردم. ياوران مردم را با انقلاب آشنا و همراه مي‌كنند و در حين انقلاب انواع فداكاري‌ها را انجام مي‌دهند و بعد از انقلاب، از هيچ تلاشي فروگذاري نمي‌كنند. چنين افرادي وقتي مي‌توانند موفق باشند كه خود را همرنگ انقلاب و رهبر كرده باشند تا مردم جلوه‌هاي انقلاب را در رفتار آنان ببينند و بپذيرند. آيا حركت در مسير گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان(ع) سوق مي‌دهد؟ بر همين اساس، خداوند بر ايمان و عمل صالح تكيه دارد: «ما در زبور، بعد از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان صالح ارث مي‌برند»(انبياء، 105) و در جاي ديگر مي‌گويد: «وعده داده است خدا به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند، و عمل صالح انجام داده‌اند، اين كه خلافت زمين را به آنان واگذارد…»(نور، 55) شرط تحقق انقلاب مهدي(ع) اين است كه ايمان و عمل صالح در پرونده‌ي افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.
پيامبر فرمود: «كونوا دعاة الناس بغير بألسنتكم؛ دعوت كننده مردم باشيد به غير زبان‌تان». امام صادق(ع) فرمود: «زينت براي ما باشيد نه مايه آبروريزي». آيا گناه و ظلم، دعوت به مهدي است و مايه زينت و افتخار ائمه؟
هـ . وظيفه انسان حركت به طرف كمال و كسب آن از طريق عبوديت و بندگي است. عبوديت و بندگي نيز جز در پرتو عمل به تكاليف الهي كه وظايف فردي و اجتماعي انسان را در بر دارد، امكان پذير نيست. خداوند در سوره عصر مي‌فرمايد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* وَ الْعَصْرِ …؛ تنها كساني كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند و هم ديگر را سفارش به حق و راستي بكنند از خسران و ضرر به دورند». خداوند از انسان مي‌خواهد در گناه نماند و به سوي او رجوع كند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ؛ اي كساني كه ايمان آورديد! توبه كنيد، همگي، توبه‌اي خالص». (تحريم، 8).
كوتاه سخن آن كه خداوند انسان را در تعيين سرنوشت خود و جامعه، داراي تأثير مي‌داند و از او مي‌خواهد براي اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنين نگرشي، وعده ظهور را مطرح مي‌كند. بنابراين انتظار منجي، به معناي صحيح آن، نه سكوت و تن دادن به ظلم است و نه كمك به فراگير شدن ظلم، بلكه بايد خواستار ظهور باشد و در اين راه، تمام تلاش خود را به كار گيرد و اگر در اين مسير، نياز به تشكيلات و حكومتي است كه حركت براي زمينه سازي را سامان دهد، براي تشكيل آن اقدام كند. طبيعي است كه ظالمان و مفسدان نيز بيكار نخواهند نشست و به مقابله برمي‌خيزند. لذا جبهه ظلم، در نهايت درجه ظلم حركت مي‌كند و جبهه حق به اوج تلاش مي‌رسد و در اين زمان است كه خداوند به مدد انسان‌هاي حق طلب مي‌آيد و با ظهور مهدي عزيز(ع) كار ظالمان را يك سره مي‌كند.
«در صورت مكاتبه بعدى، شماره نامه قبلى خود را ذكر نماييد»
موفق باشيد

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت