✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
بای ذنب قتلت....؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: نقش دعا در تعجيل ظهور حضرت مهدي چيست؟

پاسخ: ترديدي نيست كه دعا، از عبادت‌هاي بزرگ است و آثار فراواني دارد.
البته بايد توجه داشت هر چند دعا و درخواست از حضرت حق در تسريع فرج بسيار مؤثر است ولي آنچه مهم‌تر مي‌باشد آن است كه شيعيان و عاشقان حقيقت انتظار را در زندگي خود جاري كنند، بدين معني كه سعي كنند حقيقتاً دستورات اسلام را عمل نمايند، با تلاش در تهذيب نفس و خدمت به مردم لياقت ياري حضرت را كسب نمايند، براي امر فرج زمينه سازي كرده و مردم را براي پذيرش حركت عدالت‌خواهانه حضرت آماده كنند.
گفتني است كه جهان آفرينش بر پايه اسبب و مسببات مي‌باشد و پيدايش هر پديده مشروط به وود شرايط و زمينه‌هاي آن است. طبق آموزه‌هاي دين مقدس اسلام (كه عقل نيز آن را تاييد مي‌كند) دعا يكي از اساب و زمينه‌هاي تحقق پديده ظهور مي‌باشد. به عبارت ديگر امر ظهور وابسته به تحقق شرايط و زمينه‌ها مي‌باشد و دعا به عنوان جزء العلة يكي از اسباب تعجيل در فرج است.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: وقتي خداوند محافظ حضرت است دعا براي سلامتي ايشان چه فايده اي دارد و دعا براي تعجيل فرج وقتي به دست خداست ؟

پاسخ: الف. ترديدي نيست كه دعا، از عبادت‌هاي بزرگ است و آثار فراواني دارد و دعا كردن براي سلامتي امام عصر(ع) از بهترين اقسام دعا است. درباره تاثير دعا، از دو زاويه مي‌توان نگاه كرد:
الف. تاثير دعا نسبت به امام؛ ب. تأثير دعا براي دعا كننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتي حضرت، مؤثر است؛ زيرا ايشان به اين جهت كه انسان است و در همين عالم زندگي مي‌كند، در معرض آفات و بلايا هست و دعا مي‌تواند در دور كردن بلاها و مرض‌ها از وجود عزيزش مؤثر باشد. اين، با اراده‌ي خدا مبني بر حيات و سلامتي امام، منافاتي ندارد؛ زيرا كه اراده‌ي خدا از طريق اسباب اعمال مي‌شود و دعا از مهمترين وسيله‌ها و سبب‌ها براي جريان اراده خدا در زندگي است.
از نگاه دوم، آثار دعا كردن فراوان است از جمله:
دعا كردن راهي است براي اين كه امام عصر را ياد كنيم و به اين وسيله با آن عزيز ارتباط روحي و معنوي پيدا كنيم و اين ارتباط ثمرات بسياري براي رشد و كمال روحي ما دارد.
دعا كردن براي امام، نوعي عرض ارادت و محبت نسبت به او است كه قطعاً از سوي آن منبع كرم بي پاسخ نخواهد ماند و دعا كننده را مورد لطف و عنايت خاص خود قرار خواهد داد.
دعا كردن براي امام، يعني آن وجود عزيز را بر بسياري از موجودات و پديده‌ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. اين موضوع، سبب زياد شدن محبت آن عزيز در دل‌ها و جان‌ها مي‌گردد؛ زيرا ذكر محبوب سبب فراواني محبت نسبت به او است.
با توجه به اين كه ايشان، واسطه‌ي فيض الهي در عالم هستي‌اند، صلوات و صدقه به نيت ايشان خود نوعي وسيله براي كسب فيوضات بيشتر است.
ب. به فرموده امام علي(ع) خداوند کارها را به حسب قضايش انجام ميدهد و نه رضايت شما (ميزان الحکمه، روايت شماره 16456) و مقدمه قضاي الهي، قدر الهي است؛ چرا که هر کار بر اساس اندازه و هندسه خاص خود انجام ميگيرد. به فرموده امام صادق(ع) چون که خداوند چيزي را اراده کند مقدار ميکند آن را و پس از تقدير قضايش به آن تعلق ميگيريد،(همان، روايت شماره 16461).
قدر و هندسه و اندازه وجودي هر چيز است و قضا به معناي گذراندن و يک سره کردن و به پايان رساندن است.
تقدير الهي موجوددات عالم مشهود را به سوي آن چه در مسير وجودشان براي آنها تقدير و قالب گيري کرد، هدايت ميکند. خداي بزرگ فرمود:"الذي خلق فسوي و الذي قدر فهدي” سپس همين تقدير و هدايت را با امضاي قضا، تمام تکميل ميکند.
بسيار ميشود که خدا چيزي را تقدير ميکند، ولي به دنبال تقدير قضايش را نميراند، مانند قدري که بعضي از علل و شرايط خارج آن اقتضا دارد، ولي به خاطر مزاحمت مانعي، آن اقتضا باطل ميشود و سببي ديگر و يا اقتضايي ديگر جاي سبب قبلي را ميگيرد.
چه بسا چيزي مقدر بشود و قضاي آن نيز رانده شده باشد، مثل اين که از جميع جهت، يعني هم از جهت وجود علل و شرايط و هم از جهت نبودن مانع، تقدير شده باشد که در اين صورت، آن چيز، محقق ميشود. در بعضي از روايات نيز آمده که قدر، ممکن است تخلف کند، اما براي قضا برگشتي نيست، البته تغيير در تقدير، مربوط به عالم ماده است.
با توجه به اين مقدمه، قضا، به معناي اجتماع جميع علل و شرايط و فقدان هر گونه مانعي است که مسلما انجام ميگيرد و هيچ گونه برگشتي در آن نيست. چه بسا، همين قضايي که مجموعه شروط متعدد دارد، يکي از آن شروط، دعاي بندگان باشد. آميختگي و هم سويي دعا و قضا، در روايات به خوبي مشهود است. امير المؤمنين علي(ع) در انتهاي نامه سي و يکم نهج البلاغه به فرزندشان امام مجتبي(ع) ميفرمايد: “دين و دنياي تو را به خدا ميسپارم و بهترين خواسته الهي را در آينده و هم اکنون در دنيا و آخرت براي تو ميخواهم".
اجتماع درخواست از خدا و قضا، بسيار زيبا است. در روايت آمده که حضرت امير(ع) از زير ديواري که در شرف خراب شدن بود حرکت کردند و به جاي ديگر رفتند. از آن جناب سؤال شد” آيا قضاي الهي (حکم حتمي الهي) فرار ميکنيد؟” آن امام بزرگوار فرمودند:"از قضا الهي به سوي قدر الهي فرار ميکنم!"(ميزان الحکمه، ج8، ص162) به اين معنا که در صورت توقف تمام مقدمات لازم براي زير آوار ماندن مهيا ميگردد و قضاي الهي تحقق ميپذيرد، امکام با حرکت سوي مکاني ديگر مقدمهاي از آن مقدمات ناقص ميگردد و هندسهاي ديگر شکل ميگيرد که آن تحقق سلامت و امنيت است. لذا منافات ندارد که حتي دعا، قضاي الهي را متبدل سازد، دعايي که از جمله مقدمات و شروط حکم الهي است. در روايت از رسول اکرم(ص) وارد شده که:"لايرد القضاء الا الدعاء؛ قضاي الهي رارد نميکند مگر دعا."(منتخب الميزان الحکمه، روايت 2101). يعني، گاه، مقدرات يک امر فراهم شده9 است و بايد قضا بيايد ولي دعا در تقديرات اثر ميگذارد و بايد تعغيير در تقديرات قضا و نتيجه محقق نميشود.
بنابراين، در عين حال که همه امور به قضاي الهي تحقق ميپذيرد، منافات ندارد که ما موظف به دعا کردن باشيم، نه صرفا به علت يک امري صوري و ظاهري، بلکه چون دعا، خود، در سلسلهي طولي تحقق اشيا تاثير جوهري دارد و اين تاثير به اذن و اراده الهي انجام ميگيرد. خود حضرت حق، ما را مأمور به دعا کردن کرده است و براي اين دعا، تاثير قائل شده است.
نتيجه اين که، زمان ظهور حضرت حجت(ع) مثل بقيه امور و اسرار به قضاي الهي است در عين حال، ما موظف به دعاي در جهت تعجيل فرج آن بزرگوار هستيم و دعي ما، ميتواند در مجموعه علل ظهور موثر باشد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: راه توسل به حضرت مهدي (ع) و سفره انداختن براي ان حضرت ؟

پاسخ: الف.براي امام زمان(ع) سفره انداختن مطرح نشده است و لذا زمان خاصي ندارد. انسان در هر زمان ميتواند به امام مهدي(ع) متوسل شود و او را واسطه در نزد خدا قرار دهد و از او کمک بگيرد. براي توسل به امام عصر(ع) راههايي گفته شده است. مانند:
1. خواندن زيارت آل ياسين(مفاتيح الجنان)؛
2. نماز استغاثه(مفاتيح الجنان)؛
3. نماز امام زمان(ع)(مفاتيح الجنان)؛
4. برقراري روضه براي ائمه اطهار مخصوصا حضرت زهرا(س) و امام حسين(ع)؛
5. توسل به حضرت ابوالفضل العباس(ع).
البته شخص بايد با همه وجود از حضرت کمک بخواهد و بداند که عنايتها و کمکها، با توجه به مصالح و منافع انسان صورت ميگيرد.
ب. عنايتها و کمکهاي امام زمان(ع) به مردم بسيار فراوان است که در کتابها نقل شده است. انتشارات مسجد جمکران نيز در اين زمينه کتابهايي را چاپ کردهاند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: دعا کردن برای صاحب الزمان (عج) چه فایده هایی دارد ؟

پاسخ: ترديدي نيست كه دعا، از عبادت‌هاي بزرگ است و آثار فراواني دارد و دعا كردن براي سلامتي امام عصر(ع) از بهترين اقسام دعا است. درباره تاثير دعا، از دو زاويه مي‌توان نگاه كرد:
الف. تاثير دعا نسبت به امام؛ ب. تأثير دعا براي دعا كننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتي حضرت، مؤثر است؛ زيرا ايشان به اين جهت كه انسان است و در همين عالم زندگي مي‌كند، در معرض آفات و بلايا هست و دعا مي‌تواند در دور كردن بلاها و مرض‌ها از وجود عزيزش مؤثر باشد. اين، با اراده‌ي خدا مبني بر حيات و سلامتي امام، منافاتي ندارد؛ زيرا كه اراده‌ي خدا از طريق اسباب اعمال مي‌شود و دعا از مهمترين وسيله‌ها و سبب‌ها براي جريان اراده خدا در زندگي است.
از نگاه دوم، آثار دعا كردن فراوان است از جمله:
دعا كردن راهي است براي اين كه امام عصر را ياد كنيم و به اين وسيله با آن عزيز ارتباط روحي و معنوي پيدا كنيم و اين ارتباط ثمرات بسياري براي رشد و كمال روحي ما دارد.
دعا كردن براي امام، نوعي عرض ارادت و محبت نسبت به او است كه قطعاً از سوي آن منبع كرم بي پاسخ نخواهد ماند و دعا كننده را مورد لطف و عنايت خاص خود قرار خواهد داد.
دعا كردن براي امام، يعني آن وجود عزيز را بر بسياري از موجودات و پديده‌ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. اين موضوع، سبب زياد شدن محبت آن عزيز در دل‌ها و جان‌ها مي‌گردد؛

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: وجود دجال و شرح صفات ظاهري او در کتب با معيار هاي امروزي نمي سازد و نياز به شرح و تفسير دارد و آيا دجال مصداق يک موضوع است خير ؟

پاسخ: دجال، از ريشه «دجل» به معناي «دروغگو و حيله‌گر» است. اصل داستان دجال، در كتاب‌هاي مقدس مسيحيان آمده است(رساله يوحنا، باب2، آيه 18 و 22). در انجيل اين واژه بارها به كار رفته و از كساني كه منكر حضرت مسيح بوده و يا « پدر و پسر» را انكار كنند، به عنوان دجال ياد شده است. به همين جهت، در ترجمه‌ي انگليسي كتاب‌هاي مقدس مسيحي، واژه آنتي كريست(Antik Chirst) يعني ضد مسيح به كار رفته است.
در روايات زيادي از اهل سنت خروج دجال از نشانه‌هاي برپايي قيامت دانسته شده است(سنن ترمذي، ج4، ص507 تا 519؛ سنن ابي داوود، ج4، ص115؛ صحيح مسلم، ج 18، ص46 تا 81).
روايات اسلامي درباره دجال و توصيفات آن، همين روايات اهل سنت است اما در كتب روايي شيعه تنها دو روايت درباره خروج دجال، به عنوان يكي از علائم ظهور حضرت مهدي(ع) آمده است(كمال الدين، صدوق، ص525، 526) كه هيچ كدام از اين دو روايت، از نظر سند معتبر و قابل قبول نيست. بنابراين، از نظر منابع شيعي، دليل معتبري بر اين كه خروج دجال يكي از علائم ظهور باشد، وجود ندارد، اما در عين حال، با توجه به روايات زيادي كه در منابع اهل سنت آمده است، احتمال اين كه اصل قضيه دجال به طور اجمال، صحت داشته باشد، وجود دارد و امر ممكني است. لكن به فرض اين كه اصل قضيه‌ي دجال صحت داشته باشد اما بدون ترديد بسياري از ويژگي‌هايي كه براي آن بيان شده است، به نظر مي‌رسد افسانه‌هايي بيش نيست. بنابراين اصل قضيه دجال را به عنوان امري محتمل و ممكن بعيد نيست بپذيريم. حال به فرض پذيرش اين سؤال مطرح است كه مقصود از دجال چيست؟
دو احتمال اساسي در اين زمينه وجود دارد:
1. با توجه به معاني لغوي دجال، مقصود از آن نام شخصي معين نباشد، بلكه هر كسي كه با ادعاهاي پوچ و بي اساس و با تمسك به انواع اسباب حيله‌گري و نيرنگ، در صدد فريب مردم باشد، دجال است. بر اين اساس، دجال‌ها متعدد خواهند بود. وجود رواياتي كه در آن سخن از دجال‌هاي متعدد رفته است، اين احتمال را تقويت مي‌كند. مانند «قال رسول الله: يكون قبل خروج الدجال نيف علي سبعين دجالا؛ پيش از خروج دجال، بيش از هفتاد دجال، خروج خواهند كرد.» (كنز العمال، ج14، ص200) بنابراين احتمال، در حقيقت و قضيه دجال نشانه‌ي اين مطلب است كه در آستانه انقلاب امام مهدي(ع) افراد فريب كار و حيله‌گري براي نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلي همه تلاش خود را به كار مي‌گيرند و با تزوير و حيله‌گري، مردم را نسبت به اصالت تحقق انقلاب جهاني منجي، دل سرد و يا دو دل مي‌كنند. اين كه در همين روايات تأكيد شده است: «هر پيامبري، امت خويش را از خطر دجال بر حذر داشته است». خود تأييدي ديگر بر همين احتمال است كه مقصود از دجال، هر شخص حيله‌گر و دروغگويي است كه قبل از خروج حضرت مهدي(ع) در صدد فريب مردم است.
2. دجال، كنايه از كفر جهاني و سيطره‌ي فرهنگ مادي بر همه جهان باشد. استكبار، با ظاهري فريبنده و با قدرت مادي و صنعتي و فني عظيمي كه در اختيار دارد، سعي مي‌كند مردم را فريب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فريبنده خود كند. بر اين اساس، اين كه پيامبران امت‌هاي خود را از فتنه دجال بيم داده‌اند «ما بعث الله نبيا الا و قد انذر قومه الدجال… ؛ هيچ پيامبري مبعوث نشد، مگر آن كه قوم‌اش را از فتنه دجال بر حذر داشت(بحار الانوار، ج52، ص205) به اين معنا است كه آنان را از افتادن به دام ماديت و ورطه‌ي حاكميت طاغوت و استكبار جهاني بر حذر داشته‌اند. پس احتمال مي‌رود، منظور از دجال با آن شرايط و اوصافي كه در اين روايات براي او شمرده شده، همان استكبار جهاني باشد. در اوصاف دجال گفته شده «كوهي از طعام و شهري از آب، به همراه دارد». اين كنايه از امكانات عظيم و گسترده‌اي است كه استكبار در اختيار دارد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: دجال كيست ؟

پاسخ: ج س 8ـ دجال، از ريشه «دجل» به معناي «دروغگو و حيله‌گر» است. اصل داستان دجال، در كتاب‌هاي مقدس مسيحيان آمده است(رساله يوحنا، باب2، آيه 18 و 22). در انجيل اين واژه بارها به كار رفته و از كساني كه منكر حضرت مسيح بوده و يا « پدر و پسر» را انكار كنند، به عنوان دجال ياد شده است. به همين جهت، در ترجمه‌ي انگليسي كتاب‌هاي مقدس مسيحي، واژه آنتي كريست(Antik Chirst) يعني ضد مسيح به كار رفته است.
در روايات زيادي از اهل سنت خروج دجال از نشانه‌هاي برپايي قيامت دانسته شده است(سنن ترمذي، ج4، ص507 تا 519؛ سنن ابي داوود، ج4، ص115؛ صحيح مسلم، ج 18، ص46 تا 81).
روايات اسلامي درباره دجال و توصيفات آن، همين روايات اهل سنت است اما در كتب روايي شيعه تنها دو روايت درباره خروج دجال، به عنوان يكي از علائم ظهور حضرت مهدي(ع) آمده است(كمال الدين، صدوق، ص525، 526) كه هيچ كدام از اين دو روايت، از نظر سند معتبر و قابل قبول نيست. بنابراين، از نظر منابع شيعي، دليل معتبري بر اين كه خروج دجال يكي از علائم ظهور باشد، وجود ندارد، اما در عين حال، با توجه به روايات زيادي كه در منابع اهل سنت آمده است، احتمال اين كه اصل قضيه دجال به طور اجمال، صحت داشته باشد، وجود دارد و امر ممكني است. لكن به فرض اين كه اصل قضيه‌ي دجال صحت داشته باشد اما بدون ترديد بسياري از ويژگي‌هايي كه براي آن بيان شده است، به نظر مي‌رسد افسانه‌هايي بيش نيست. بنابراين اصل قضيه دجال را به عنوان امري محتمل و ممكن بعيد نيست بپذيريم. حال به فرض پذيرش اين سؤال مطرح است كه مقصود از دجال چيست؟
دو احتمال اساسي در اين زمينه وجود دارد:
1. با توجه به معاني لغوي دجال، مقصود از آن نام شخصي معين نباشد، بلكه هر كسي كه با ادعاهاي پوچ و بي اساس و با تمسك به انواع اسباب حيله‌گري و نيرنگ، در صدد فريب مردم باشد، دجال است. بر اين اساس، دجال‌ها متعدد خواهند بود. وجود رواياتي كه در آن سخن از دجال‌هاي متعدد رفته است، اين احتمال را تقويت مي‌كند. مانند «قال رسول الله: يكون قبل خروج الدجال نيف علي سبعين دجالا؛ پيش از خروج دجال، بيش از هفتاد دجال، خروج خواهند كرد.» (كنز العمال، ج14، ص200) بنابراين احتمال، در حقيقت و قضيه دجال نشانه‌ي اين مطلب است كه در آستانه انقلاب امام مهدي(ع) افراد فريب كار و حيله‌گري براي نگه داشتن فرهنگ و نظام جاهلي همه تلاش خود را به كار مي‌گيرند و با تزوير و حيله‌گري، مردم را نسبت به اصالت تحقق انقلاب جهاني منجي، دل سرد و يا دو دل مي‌كنند.
اين كه در همين روايات تأكيد شده است: «هر پيامبري، امت خويش را از خطر دجال بر حذر داشته است». خود تأييدي ديگر بر همين احتمال است كه مقصود از دجال، هر شخص حيله‌گر و دروغگويي است كه قبل از خروج حضرت مهدي(ع) در صدد فريب مردم است.
2. دجال، كنايه از كفر جهاني و سيطره‌ي فرهنگ مادي بر همه جهان باشد. استكبار، با ظاهري فريبنده و با قدرت مادي و صنعتي و فني عظيمي كه در اختيار دارد، سعي مي‌كند مردم را فريب دهد و مرعوب قدرت و ظاهر فريبنده خود كند. بر اين اساس، اين كه پيامبران امت‌هاي خود را از فتنه دجال بيم داده‌اند «ما بعث الله نبيا الا و قد انذر قومه الدجال… ؛ هيچ پيامبري مبعوث نشد، مگر آن كه قوم‌اش را از فتنه دجال بر حذر داشت(بحار الانوار، ج52، ص205) به اين معنا است كه آنان را از افتادن به دام ماديت و ورطه‌ي حاكميت طاغوت و استكبار جهاني بر حذر داشته‌اند. پس احتمال مي‌رود، منظور از دجال با آن شرايط و اوصافي كه در اين روايات براي او شمرده شده، همان استكبار جهاني باشد. در اوصاف دجال گفته شده «كوهي از طعام و شهري از آب، به همراه دارد». اين كنايه از امكانات عظيم و گسترده‌اي است كه استكبار در اختيار دارد.
براي آگاهي بيشتر به كتاب چشم به راه مهدي، مركز انتشارات دفتر تبليغات قم، جمعي از نويسندگان ص289 و دادگستر جهان، ابراهيم اميني، مراجعه شود.

 

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

پرسش: آیا دجال شخص به خصوصی است یا نه هدف از بردن نام دجال ( که گفته می شود یک چشم دارد ) این است که قدرتی شیطانی و تک قطبی در آخر الزمان ایجاد می شود ؟

پاسخ: علامت دجال، در روايات ما چندان مطرح نشده است، بلكه در روايات اهل سنت به طور پر رنگ مطرح شده است. بزرگان و محققان ما مراد از «دجال» را فردي دروغگو و فريبكار مي‌دانند. آيت الله اميني در كتاب «دادگستر جهان» در اين زمينه مطالب سودمند و مفيدي دارد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




بودنت جمعه های تلخ مرا شیرین میکند .

برای ما که دلمان این روزها پیش نفس های غمناک این سرزمین است ،

عطر وجود تو تسلّی بخش لحظه هاست .

هر راهی چراغی میخواهد ،

تو هم راه مایی ، هم چراغ ما .

دلتنگت می شویم چون باقی مانده خدایی بر زمین ،

………….

گِره خستگی هایمان را به تو می آوریم ،

چون واسطه آسمان و زمینی ،

اما اگر گاهی رویمان نمی شود روبرویت بایستیم نپرس چرا !!!

بماند…..

شرمنده ایم………

می خواهم خدا را شکر کنم که تو هستی و به روز هایم طراوت میدهی .

بودنت جمعه های تلخ مرا شیرین میکند .

اللـهم عـجـل لـولـیـک الـفـرج

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت