يونس بن عمار از اصحاب امام صادق عليه السلام بود. زماني دچار بيماري برص شد و لكه هاي سفيدي بر صورتش آشكار گرديد. اين عارضه ، او را به سختي ملول و آزرده ساخت . به علاوه بر اثر اين عارضه كساني درباره اش سخناني ناروا مي گفتند و آن گفته ها قدر و منزلتش را در جامعه كاهش داد و نمي توانست مانند گذشته در مجامع عمومي حضور يابد و با مردم سخن بگويد.
تصميم گرفت حضور امام صصادق عليه السلام برود و اوضاع و احوال خود را به عرض آن جناب برساند و چاره جويي كند. شرفياب شد و توضيح داد كه از طرفي گرفتار بيماري برص هستم و از طرف ديگر سخنان دردناك بعضي از اشخاص به شدت مرا رنج مي دهد و سخت متاءثرم .
امام عليه السلام براي آن كه روحيه او را تقويت كند و مشكل اجتماعي اش را حل نمايد، به وي فرمود:
لقد كان مومن آل فرعون مكنّع الاءصابع فكان يقول هكذا و يمدّ يديه و يقول يا قوم اتبعوا المرسلين .(1)
دست مومن آل فرعون عيب مادرزادي داشت . انگشتانش خميده و به هم چسبيده بود. اما موقع سخن گفتن ، بدون احساس ضعف و انكسار، دست معيوب خود را به سوي مردم دراز مي كرد و مي فرمود:
((اي مردم ! از فرستادگان خدا پيروي كنيد.))
امام عليه السلام با اين بيان كوتاه هم جواب سخنان بي اساس مردم را مي داد و هم خاطرنشان مي كرد كه ممكن است يك نفر انسان شريف و پاكدل كه خدمتگزار دين خداست ، به عارضه اي مبتلا باشد، همانطور كه مومن آل فرعون دچار بود و از طرف ديگر هم با نقل قضيه مومن آل فرعون روحيه يونس را تقويت مي كرد و به وي مي فهماند كه به سبب عارضه لكه هاي صورت نبايد از مردم كناره گيري كني و اطمينان و شخصيت خويش را از دست بدهي ! و بايد همچنان با شهمات ، به انجام وظايف تبليغي خود مشغول باشي ، چنانكه مومن آل فرعون ، دست معيوب خود را به سوي مردم دراز مي كرد و آنان را به پيروي از انبياي الهي دعوت مي نمود، يعني همان طوري كه نقص عضو انگشتان دست ، اراده مومن آل فرعون را متزلزل نكرد و نتوانست شخصيت معنوي او را در هم بشكند، لكه هاي صورت نيز نبايد، اراده شما را تضعيف كند و از انجام وظايف اجتماعي بازدارد.
بيان امام صادق عليه السلام خاطر پريشان يونس بن عمار را آرام كرد و او را براي تجديد آميزش با مردم و سازش با محيط، تقويت و تشويق نمود و به شخصت تزلزل يافته اش قرار و استقرار بخشيد.
آري ! بيان نافذ مربيان بزرگ در جبران شكست هاي روحي افراد و تقويت شخصيت و اراده آنان اثر بسيار درخشان دارد.(2)

1- الكافي ، ج 2، ص 260.
2- شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 1، ص 216.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...