اگر بر سر نفس خود امیری، مردی

خدای متعال در قرآن می فرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكمُ‏ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئكُمْ» [حجرات/۱۳] «همانا گرامی ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست»
یعنی عامل برتری انسان از نظرخدا، به میزان حساب بردن او از خدا بستگی دارد هر چه خداترسی بیشتر، محبوبیت بیشتر
بنابراین ورزشکار، پهلوان، تکنسین؛ نخبه و …شاید در این دنیا محبوبیتی داشته باشند؛ ولی وقتی این محبوبیت با تقوای الهی همراه نباشد؛ از نظرخدا این محبوبیت فایده ی چندانی ندارد و چه بسا وبال گردن او هم بشود، چون از موقیعت خود در جهت اعتلای دین خدا استفاده نکرده است.
یک استادی داشتیم که در خارج ایران موفق شده بود، ده دوازده نفر را شیعه کند. می گفت: اگر می توانستم فلان ورزشکار خارجی را در جرگه ی مسلمانی در بیاورم؛ خیلی عالی می شد. چون محبوبیت زیادی و طرفداران بسیاری دارد و زمانی که طرفدارانش ببینند که ورزشکار محبوبشان مسلمان شده؛ دید بهتری به مسلمانی پیدا نموده و چه بسا آنها هم مسلمان شوند.
خداوند در جای دیگر از قرآن این وظیفه ی خطیر مسلمانان را به آنها گوشزد می کند: «الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فىِ الْأَرْضِ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ وَ أَمَرُواْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْاْ عَنِ الْمُنكَر» [حج/۴۱]
«همانان كه اگر آنان را در زمين قدرت و تمكّن دهيم، نماز را برپا مى‏دارند، و زكات مى‏پردازند، و مردم را به كارهاى پسنديده وا مى‏دارند و از كارهاى زشت بازمى‏دارند» [۱]
پس وظیفه مسلمانانی که مکنتی دارند، خداوند به آنها مال و پول داده، کسانیکه بین مردم محبوبیتی دارند، علما و روحانیون که بواسطه لباس پیامبر پوشیدن احترام و نفوذی دارند، ورزشکاران، و …، باید در جهت اعتلای دین خدا گام بردارند، امر به پاکی و نماز و روزه داشته باشند و از محرمات الهی باز دارند
البته در جامعه ی اسلامی همه مسولند. طبق فرمایش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): «كلّكم‏ مسئول» [۲] ولی وظیفه آنان که کاری از دستشان می آید سنگین است.
اگر بر سر نفس خود امیری، مردی
حضرت علی (علیه السلام) این پیشوای جوانمردان و پهلوانان، می فرمایند:
«أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنْ إِصْلَاحِ نَفْسِه» [۳]
‏ «ناتوانترین مردم کسی است که از اصلاح خودش ناتوان باشد»
حضرت دارد به هر کسی که پیرو اوست؛ یادآور می شود که اگر انسانی توانایی اداره بر افراد کثیری را (سازمان و ارگان و …) داشته باشد ولی بر نفس خودش نتواند چیره شود( عصبانیت و پرخاشگری خود را نسبت به افراد تحت قدرتش، نتواند کنترل کند)، و یا زور بازویی قوی را دارا باشد طوری که کسی حریف او نشود؛ ولی نسبت به حریفان قلدری نشان دهد؛ در حقیقت او توانا نیست و باید گفت: ناتوان ترین است.
در دعای کمیل می خوانیم: «یا رَبِّ قَوِّ عَلی خِدمَتّکَ جَوارِحی وَاشدُد علی العَزیمَةِ جَوانِحی وَ هَب لی اَلجد فی خَشیَتِکَ» [۴] «یا رب قدرت جوارحم را در خدمت خودت قراربده و ببند (از هواهای نفس) نیت درونم را، و همتی به من عطا کن که در راه ترس از تو بکار ببرم»[۵]
این فراز از دعای کمیل دارد به ما می آموزد: خدایا قدرت اعضا و جوارح مرا (اگر قدرت جسمی دارم و پهلوانم) در جهت رضای خودت به کارش ببرم، اگر کوششی و همتی در جامعه دارم (اهل علمم، نخبه ام، در ارگانهای خدماتی هستم و …) بتوانم این همت و کوششم را مطابق با رضایت تو استفاده اش کنم.
نتیجه گیری
قرآن و احادیث ما را به تقوای الهی دعوت می کند. مخصوصا اگر انسان مسلمان، صاحب قدرت و مکنت باشد که باید در جهت اعتلای دین حق و اقامه ی دستورات خدا، به وظیفه خود عمل کند.
باید پهلوانان ما، علی (علیه السلام) را مقتدای خود قرار دهند که ناتوان ترین انسان را کسی می داند که بر نفس خود مسلط نباشد.


پی نوشتها
[۱] ترجمه انصاریان، ص ۳۳۷
[۲] منية المريد، ص ۴۳۴ و فهرس الأحاديث الشريفة، ص ۴۲۸
[۳] تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۳۶ ، ح ۴۷۶۱
[۴] منتخب مفاتیح الجنان، مترجم آیت الله کمره ی، چاپ چهارم ۱۳۸۹،ص ۱۵۴ و ۱۵۵
[۵] ترجمه کمره ی، همان

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...