روان شناسی اسلامی

انطباق قوانین مترقی اسلام با فطرت الهی انسان‌، ایدئولوژی اسلامی را به عنوان مهم‌ترین شاخه علم روان‌شناسی معرفی می‌کند. انسان، معاصر با وجود پیشرفت‌های عظیم علمی و تکنولوژیکی، با مشکلات عدیده‌ای روبروست. بسیاری مشکلات روحی و روانی انسان را، مهم‌ترین دغدغه علم روان‌شناسی دانسته‌اند. منظور از روان، مجموعه پدیده ها و حالات روانی و افکار و تداعی هاست که در ظرف آگاهی‌های انسان وجود دارد. روان‌شناسی، آخرین شاخه علوم و دانش‌هایی است که طی قرن بیستم از شجره فلسفه جدا گشت و علی رغم پیشرفت‌های عظیمی که نصیب آن شده است، هنوز نمی‌توان ادعا کرد که به مراحل پایانی خودش رسیده است چون روان انسان، بی‌اندازه مرموز و پیچیده است.

در عصر حاضر، تفکر اسلامی که اندیشه‌ای هدایت‌کننده و قابل انطباق با تمام شئون حیاتی و همگام با فطرت معتدل و متوازن و هماهنگ با عقل پیشرفته و قلب سلیم می‌باشد، بهترین و تازه‌ترین روش برای شناسایی و درمان مشکلات روحی و روانی انسان قرن معاصر است.

انسان در جهان بینی اسلامی، جایگاه عظیمی دارد. انسانی که در اسلام مطرح است موجودی است بسیار ژرف و عمیق و مرموز. انسان، موجودی است مرکب از جسم و عقل و روح، بنابراین، مجموع جسم و عقل و روح و روان، انسان را تشکیل می‌دهد. از نظر قرآن ، انسانی موجودی است که توانایی تسخیر یا به کار گرفتن تمامی زمین و آسمان را داراست و می‌تواند به اعلی علیین و یا اسفل السافلین برسد. در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی که در جماد و گیاه و حیوان وجود دارد، عنصری ملکوتی و الهی هست. در واقع، انسان ترکیبی از ماده و معناست او تنها، به دنبال ماده و مادیات نیست بلکه به دنبال اهدافی عالی و آرمان‌هایی متعالی برای رضای آفریننده‌اش است.

در قرآن، موارد بسیاری مبنی بر خودشناسی انسان، آمده است: ” خودشناسی” به این معنی است که انسان مقام واقعی خویش را در عالم وجود درک کند، بداند خاکی محض نیست، پرتوی از روح الهی در او هست، بداند که در معرفت می‌تواند بر فرشتگان پیشی بگیرد.آن چه تاکنون آمد، مبنی بر روشن شدن مفهوم روح و روان و نفس، تا حدودی بر لزوم دستیابی به اعمال روان‌شناسانه انسان برای شناخت هرچه بیشتر رفتارهای بشری، صحه می‌گذارد.

روان‌شناسی اسلامی به طور کلی دارای دو ویژگی عمده است:

1 - معرفتی بودن 2 – جامعیت

1 - معرفتی بودن: در واقع هدف کلی از روان‌شناسی اسلامی در حدیث معروفی از پیامبر گرامی اسلام به خوبی آشکار است که می‌فرماید: “من عرف نفسه فقد عرف ربه"(بحارالانوار ؛ج 95، ص 452) و یا در کلامی که از قول امیرالمؤمنین امام علی(ع) نقل شده، هدف اصلی از روان‌شناسی به خوبی و به وضوح آمده است. ایشان می فرماید: “انفع المعارف معرفة النفس"(غرر الحكم؛ ص۹۸۶۵) این دو حدیث در واقع روشنگر هدف اصلی و کلی ما از روان‌شناسی است.به عبارت دیگر ما در روان‌شناسی اسلامی به دنبال معرفت هستیم و براساس حدیث شریف،‌ معرفت نفس در اسلام باید به گونه‌ای باشد که ما را به معرفت رب برساند.بنابراین، هدف غایی و نهایی روان‌شناسی اسلامی، معرفت خداوند است.

2 - جامعیت: روان‌شناسی در عصر حاضر، ‌انسان را مشابه سایر پدیده‌های مادی جهان با روش علمی مورد مشاهده و مطالعه قرار می دهد. انسان، موجودی است دو بعدی که در وجود و طبیعت به ماورا طبیعت، فیزیک و متافیزیک و جسم به جان مرتبط می‌شود. به عبارتی دیگر در انسان، فیزیک به متافیزیک منتهی می‌شود. در روان‌شناسی کلاسیک، ناچار محدوده این علم بسیار محدود و روانشناس محدودنگر به صورت تک بعدی به مطالعه انسان می‌پردازد. لیکن از آن جا که اسلام که معتقد به دو بعدی بودن انسان است لذا در روان‌شناسی اسلامی این دو بعد، کاملاً درنظر گرفته می‌شود.

انسان در راستای حصول معرفت خویش، ناگزیر باید به تفکر در خلقت خود بپردازد. در قرآن از بررسی کیفیت خلقت آدم که سمبل انسان است، می‌توان فهمید که انسان در نظر خدا و در نظر ادیان و دین اسلام چگونه است. داستان خلقت آدم در قرآن به زبان سمبلیک بیان شده که امروزه پس از گذشت 14 قرن و بعد از پیشرفت علوم انسانی و طبیعی هم چنان نو و تازه باقی مانده است(سوره سجده؛ آیات 7 و 8). در دیدگاه اسلام، خلقت انسان عبارتست از این که، خداوند، خطاب به فرشتگان اعلام می‌کند که می خواهم جانشین برای خودم در زمین خلق کنم.

در واقع، رسالت انسان از نظر اسلام با اولین خطاب خداوند روشن می شود. یعنی، رسالتی که خداوند در کاینات دارد انسان در روی زمین باید به نمایندگی خدا انجام دهد. فرشتگان، فریاد بر می‌آورند که باز می‌خواهی در روی زمین کسی را بیافرینی که به خون‌ریزی و انتقام و جنایت و کینه بپردازد؟(سوره بقره؛ آیه 30)

این انسان که نماینده خداوند است از گل و لای سالخورده تغییر یافته(سوره حجر؛آیه 26) آفریده شده و از عالی‌ترین و متعالی‌ترین و مقدس‌ترین موجود، روح خداوند در آن دمیده شد. انسان دو بعدی پدید آمد. یک بعدش، میل به پستی دارد. سرشت و خمیرمایه‌اش، تمایل به رسوب شدن، ماندن و توقف کردن دارد و از طرف بعد دیگرش یعنی روح الهی، میل به تعالی و کمال دارد. عظمت انسان به این است که دو بعد او فاصله‌اش از گل تا روح خداست بنابراین، اراده او قدرت تعقل اوست که می‌تواند تصمیم بگیرد. به سوی قطب لجنی و رسوبی خود برود و یا قطب صعودی و خدایی و روح خدایی و این کوشش و جنگ، همواره در درون انسان هست تا یکی از دو قطب را برای سرنوشت خود انتخاب کند.

قدمت روان‌شناسی الهی با تاریخ خلقت انسان بر روی زمین آغاز می شود. تمامی قوانین و اصول مدون اسلامی براساس نیازهای انسان، شکل گرفته است. این اصول و قوانین همگی عقلانی و فطری هستند و به عنوان کلیدهای اصلی حل مشکلات انسان در دسترس او قرار دارند. به عبارتی دیگر، تمامی قوانین و آموزش‌های اسلامی را می‌توان به عنوان گرانبهاترین و دقیق‌ترین قوانین و آموزش‌های روان‌شناسی انسان، پذیرفت. در حقیقت، قرآن کریم، بالاترین مرجع حل مشکلات بشر امروزی است.

قرآن کریم در آیات 30 و 31 سوره مبارکه روم، دین را امری فطری معرفی کرده و انسان را صاحب فطرتی می‌داند که دین نیز براساس آن فطرت، بنا نهاده شده است، یعنی دین، بیان کننده طبیعی‌ترین قوانین وجود بشری است. اوامر و نواهی دین اسلام، دقیقاً منطبق بر مسیر شکوفایی فطرت بشری است. همگی این‌ها، دستوراتی است که در آن ویژگی‌های روانی خاصی نهفته است.

باید دانست که بحث نظری پیرامون فطرت و حدود و ثغور آن، انسان را به شناخت صحیح فطرت نمی‌رساند. خداوند متعال برای رفع این نقیصه، الگوهایی مجسم و عینی برای انسان قرار داده تا او بتواند مفهوم فطری بودن را متجلی ببیند. خداوند در آیه 21 سوره احزاب می فرماید: لقد کان لکم فی رسول‌الله اسوة حسنة. فطرت پاک بشری در وجود پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین(ع) متجلی است. بنابراین، تنها مقیاس تشخیص جنبه‌های روانی و فطرت پاک انسان از نظر روان‌شناسی اسلامی، وجود پاک و مطهر رسول گرامی و خانواده معصوم اوست.

بر همین اساس، روان‌شناسی اسلامی، بررسی سیر تحول و تکامل انسان از بدو خلقت او را تا زمان مرگ فرا می‌گیرد. حتی اگر بخواهیم فراتر رویم روان‌شناسی اسلامی قبل از تولد انسان را نیز فرا می‌گیرد.
حقیقت مطلب آن است که روان‌شناسی غربی با وجود پیشرفت‌های بسیار و با وجود داشتن مکتب تجربی مختلف و تعریف های گوناگونی که برای «شخصیت انسان» آورده است هنوز تعریفی جامع و مانع درباره شخصیت انسان» ارائه نکرده است. نتایجی که این روان‌شناسی بدان رسیده است عبارتست از اینکه چرا معدل بهبودی بیماران روانی در طول سالیان متمادی با پیشرفت های چشمگیری که در این شاخه از علم به دست آمده، ثابت و یکنواخت مانده است.

تفاوت شخصیت هر انسان نسبت به دیگری، امری بدیهی و روشن است که همین امر، باعث شده، تاکنون بیش از ده‌ها تعریف در این باره ارایه شود که هیچ یک نتوانسته بیانگر شخصیت واقعی انسان باشد. این مشکل از آن جا، ناشی می‌شود که روان‌شناسان غربی به رسالت و معارف الهی در زمینه شناخت نفس و درمان آن، توجهی نکرده و فقط به تطبیق معیارها و روش‌های مادی و عقلی پرداخته‌اند.

از سوی دیگر، بحث‌های روان‌شناسی دقیق و علمی که از آیات مبارکه قرآنی، استنباط شده، همه دال بر این قضیه است که انسان، موجودی است آفریده خداوند، دارای دو نیمه خاکی و افلاکی، نیمه‌ای الهی و نیمه‌ای خاکی و هر آن کس که در جهت نیمه الهی گام بردارد طبیعتاً نتیجه‌ای الهی در برخواهد داشت. این جاست که اهتمام انسان به خودشناسی،‌ زمینه‌ای برای خداشناسی انسان فراهم می کند. منظور از مطالعه و بررسی نفس، صرفاً معرفت آن و یا وصول از طریق معرفت آن به معرفت خدا نیست، بلکه هدف اساسی، اصلاح رفتار و تعدیل اخلاق است:

“اعرفکم بنفسه اعرفکم بربه"( محمدبن حسن حر عاملي، الجواهر السنيّة، ص234) آن که از معرفتی افزون‌تر نسبت به خویشتن برخوردار است، دارای معرفتی بیشتر نسبت به پروردگار خود می‌باشد و این، همان است که مبنای روان‌شناسی اسلامی، نام گرفته است. پس مایه‌های اصلی روان‌شناسی اسلامی برگرفته از قرآن کریم و احادیث است. روان‌شناسی اسلامی، آیات خداوندی را در فهم سلوک و منش رفتار انسان، روشنگر راه خویش می‌یابد و مشکلات و ابهامات روان انسان را به مدد شریعت الهی از سر راه برمی‌دارد و بر حالات و صفات پسندیده و نکوهیده رفتار انسانی آگاهی یافته و با علم الهی به مدد دستورات قرآن کریم در صدد حل مشکلات و ایجاد خط مشی دقیق متعالی در جهت صعود و کمال انسان گام بر می‌دارد.بدین‌سان، انگشت اشاره روان‌شناسی اسلامی به سوی حقیقت انسان و رفتار اوست، فطرت و طبیعت و روان او را به وصف کشیده و جوانب و ابعاد مختلف نفس را مورد توجه قرار می‌دهد.
در واقع، این روان‌شناسی نوین یا خمیرمایه اسلامی، ما را از بسیاری از کتب جدید روان‌شناسی بی‌نیاز می‌کند.

آن چه اخیراً می‌توان گفت این که میان توحید الهی و روان انسان رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. چنین به نظر می‌رسد در جهان کنونی، تلقین مبانی اخلاقی و ارزش‌های انسانی باید عملاً مورد توجه قرار گیرد، آنچه که در روان‌شناسی غربی بدان توجه نشده و به معیارها و روش‌هایی مادی پرداخته شده است. فرهنگ و آزادی و پیشرفت مدل جهان وقتی سامان می‌یابد که اخلاق انسانی و ارزش‌های متعالی اخلاقی الهی بر آنها حاکم شود.

روان‌شناسی اسلامی در صدد تجویز نسخه‌های موسمی و مقطعی برای بیماری‌های روانی نیست بلکه هدف آن، رسوخ در روان پیچیده و مرموز آدمی و هدایت او به سوی فطرت طبیعی است. در واقع، روش ایده‌آل و مطلوب در عصر حاضر ذکر و یاد خدا و تفکر درباره خداوند است: آن چه که در روان‌شناسی جدید غربی، اساس روان درمانی قرار نگرفته و چیزی که تنها راه حل درمان‌های روانی در عصر حاضر از سوی صاحب نظران علم روان‌شناسی اسلامی معرفی گردیده است.امروزه نمی توان انکار کرد که مذهب یکی از عمومی ترین تظاهرات روح انسانی است و اینکه مذهب تنها یک پدیده اجتماعی و تاریخی نیست بلکه حکم یک مسئله مهم و شخصی را دارد.آلپورت و روس معتقدند که مذهب به عنوان یک اصل وحدت بخش و نیرویی عظیم برای سلامت روان کمک کننده می باشد.

 

موضوعات: روانشناسی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...