✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
چرابرای امام زمان بایدصدقه گذاشت؟؟؟؟؟؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



داستان تحول از زبان خود شهيد
یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری روآب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم . همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت وکنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شوداما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم
از جایی دیگر آب تهیه کردم ورفتم پیش بچه ها ومشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بودیادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خداگریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت . گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من بازشد…
در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم…

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




برگی از خاطرات شهدا…
—————————
ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎﺏ حساسیت داشت…ﺣﺎﻟﺶ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ! ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺑﻮﯼ ﮐﺒﺎب ﺣﺴﺎﺳﯽ؟

ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ چاشنی ﻣﯿﻦ ﻓﺴﻔرﯼ ﻋﻤﻞ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻟﻮ ﻧﺮﻩ ﻣﯿﻦ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﺯﯾﺮ ﺷﮑمش ﻭ ﺫﺭﻩ ﺫﺭه کباب ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﺯﺩ و ﻓﻘﻂ ﺑﻮﯼ گوﺷﺖ ﮐﺒﺎﺏ ﺷﺪﻩ به مشامت میرسید؛
ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮ ﺣﺴﺎﺱ نمیشدی؟؟


“شهید مهدی زین الدین”

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




تشخیص عسل  خوب از بد:
سر گوگرد دار کبریت را وارد عسل کرده سپس با فندک سعی کنید آنرا روشن کنید اگر روشن نشد عسل خوبی خریده اید.
و یا با قاشق مقداری از عسل در ظرف آب سردی بریزد به طوری که با فاصله از آب وارد آن شود.اگر مستقیماً در یک جا جمع شد عسل مرغوبیست.

تشخیص رب گوجه فرنگی  خوب از بد:
برای تولید رب گوجه فرنگی از کدو استفاده می کنند. برای تشخیص اینگونه رب ها ،یک قاشق از رب را در یک لیوان آب حل کنید.
اگر رنگ آن قرمز بود خوب… و اگر زرد ونارنجی بود کدو است!

تشخیص شیر خوب از بد:
برای تشخیص شیری که در آن از شیر خشک کمتری استفاده شده سر سوزنی را وارد شیر کنید وبیرون بیاورید.
اگر سریع قطره شیر چکید کیفیت آن پایین واگر زمان زیادی نیاز به چکیدن شیر بود کیفیت آن خوب است.

تشخیص چای خوب از بد:
یک پیمانه از چای را در آب سرد بریزید اگر سریع رنگ گرفت در چای از رنگ استفاده شده است اما اگر زمانی حدود ۲۰دقیقه برای رنگ گرفتن آب زمان لازم بود چای مرغوبیست!

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




به نظر مرغ چاق و درشتی بود. بسته بندی اش این طور نشان می داد. گوشتی صورتی و پوستی زرد و نازک و کم چرب داشت، اما دقیق تر که شدم، انگار قسمت هایی از سطح ران و بال مرغ، رنگ کبودی داشت و خونمردگی هایی زیر پوست مرغ به چشم می خورد.

مرغ دیگری را انتخاب کردم، اما اغلب مرغ ها همین شرایط را داشتند. این پرسش پیش آمد که دلیل این کبودی ها چیست. اغلب عرضه کنندگان مرغ، علت این خونمردگی ها را ناشی از تزریق داروهای هورمونی و آنتی بیوتیک عنوان می کنند که چون تزریق با سرعت و در نواحی بال، ران و گردن مرغ انجام می شود، باعث ایجاد خونمردگی در محل تزریق می شود، اما برای آن که به پاسخی علمی و منطقی دست یابیم، با دکتر ، متخصص علوم و صنایع غذایی، دامپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی گفت وگو کرده ایم.

وی در گفت وگو اشاره به این که متاسفانه اظهار نظر مغازه داران به بی اطلاعی آنان به علم دامپزشکی برمی گردد، می گوید: در مرغ گوشتی هیچ نوع تزریقی اتفاق نمی افتد؛ زیرا این کار در یک مرغداری که به طور مثال ۵۰ هزار قطعه مرغ را در یک سالن پرورش می دهد، بسیار استرس زاست. درنتیجه داروی مرغ های گوشتی به طور معمول در آب مصرفی آنها حل می شود.

مغازه داران احتمالا چون چنین تزریقاتی را در کبوترهای خانگی دیده اند. این گونه اظهار نظر می کنند و توجه ندارند که تجویز دارو به یک کبوتر با تجویز دارو به مرغ مرغداری ها تفاوتی از زمین تا آسمان دارد. این متخصص درباره علت کبودی ران و بال مرغ های بسته بندی می گوید: این خونمردگی ها و کبودی ها، به طور معمول هنگام گرفتن مرغ در مرغداری و ارسال به کشتارگاه پیش می آید. مثلا مرغ زیر دست و پای کارگران مرغداری می ماند و قسمتی از بدنش کبود می شود. برخی وقت ها هم به دلیل تنظیم نبودن سرعت خط کشتار، این مشکل در کشتارگاه اتفاق می افتد و بهتر است این قسمت ها مصرف نشود و در کشتارگاه هم توصیه می شود این بخش ها از سوی دکتر دامپزشک حذف شود.

هورمون نه! آنتی بیوتیک آری
آیا مرغ های بسته بندی شده را از نظر میزان دوز مصرفی داروهای هورمونی و آنتی بیوتیک بررسی می کنند که زیانی برای سلامت مصرف کننده نداشته باشد؟ این متخصص تصریح می کند استفاده از هورمون در مرغ های گوشتی شایعه ای است که متاسفانه بدون سند و مدرک دهان به دهان بین خانواده ها منتقل می شود. اگر فرض بر این باشد که مرغدار بخواهد هورمون های مخصوص دام یا انسان را برای مرغ استفاده کند، این هورمون ها بسیار گران و استفاده از آنها قیمت مرغ را بسیار افزایش می دهد و در نتیجه استفاده از هر نوع هورمون برای مرغدار به صرفه و اقتصادی نیست.

دکتر متخصص با اشاره به این که فعلا فقط مرغ سبز، مرغ بدون آنتی بیوتیک محسوب می شود، می گوید: مرغ سبز چندسالی است در بازار عرضه می شود. این مرغ ارگانیک نیست، اما فاقد آنتی بیوتیک و نیز فاقد داروهای آنتی کوکسیدیوز است (کوکسیدیوز یک بیماری انگلی طیور است). این مرغ در طول دوره پرورش سه نوبت از سوی سازمان دامپزشکی کشور مورد آزمایش قرار می گیرد و اگر عاری از آنتی بیوتیک بود، مجوز فروش آن به صورت مرغ سبز صادر می شود. این نوع مرغ در مرغداری هایی که مدیریت بهداشتی بالایی دارند ، قابل پرورش است و طعم بهتری دارد.

درباره دیگر مرغ های معمولی هم مسئول فنی ـ بهداشتی مرغداری باید دقت و نظارت داشته باشد که از آخرین زمان مصرف آنتی بیوتیک در مرغداری تا هنگام ارسال مرغ ها به کشتارگاه ـ مدتی که ما به آن «دوران منع مصرف» می گوییم ـ سپری شده باشد.البته این موضوع به وجدان کاری دکتر دامپزشکی که گواهی سلامت مرغ ها را صادر می کند و نیز مرغدار بستگی دارد و ممکن است برخی این دوران را رعایت نکنند و گواهی صوری صادر شود.

به هر حال فعلا آزمایشی درباره مرغ های معمولی از سوی سازمان دامپزشکی کشور انجام نمی شود و در این زمینه، فقط فعالیت های پژوهشی در قالب طرح های تحقیقاتی انجام شده است. این متخصص می افزاید: برخی آنتی بیوتیک ها بر اثر حرارت پخت خنثی می شوند و از سمی بودن آنها کاسته می شود، اما برخی دیگر خیر. در هر صورت بهتر است مرغ فاقد آنتی بیوتیک و زمان منع مصرف آن رعایت شده باشد.

به دنبال مرغ درشت نباشند
این متخصص علوم و صنایع غذایی در پاسخ این پرسش که آیا مقدار آنتی بیوتیک موجود در گوشت مرغ با وزن و اندازه (ریزی و درشتی) مرغ ارتباط دارد، می گوید: بله. متاسفانه فرهنگ مصرف مردم کشور ما این گونه است که مرغ های درشت را می پسندند و این موضوع باعث می شود طول دوره پرورش طولانی شود و میزان آنتی بیوتیک مصرفی نیز افزایش یابد. مرغ هایی با دامنه وزنی حدود ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ گرم در بهترین شرایط سلامت هستند و طول دوره پرورش هم با شرایط فعلی ایران باید حدود ۴۵ روز باشد. مرغ هایی که طولانی تر از این مدت پرورش می یابند و درشت تر می شوند احتمال وجود مقادیر بیشتر آنتی بیوتیک در گوشت آنها زیاد است. این در حالی است که اگر این دامنه وزنی رعایت نشود و مرغ بسیار ریز باشد، بیمار یا در اصطلاح مرغداران پنچری خواهد بود. هر چند الزاما همه مرغ های ریز پنچری نیستند و برخی مزارع مرغ پرورشی، برای رستوران های معروف زنجیره ای به صورت سفارشی جوجه مخصوص تولید می کنند، اما به گفته این متخصص برای مصرف کننده عادی فعلا مصرف همان دامنه وزنی مرغ ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ گرم توصیه می شود.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت





اگرچه امروزه با خواندن آنلاین اخبار مشکل جمع شدن روزنامه‌های باطله برای خیلی‌ها وجود ندارد اما هنوز نسخه‌های چاپی مورد علاقه و عادت بسیاری از خانواده‌هاست. بنابر این چاره‌ای جز استفاده مجدد از آن‌ها نیست.

به جز تمیز کردن شیشه و کادو کردن با روزنامه، به جای انبار کردن و نگه داشتن انبوهی از روزنامه‌ها، می‌توانید از آن‌ها در موارد زیر در خانه و باغ استفاده کنید:

• از روزنامه برای برق انداختن سینک استیل استفاده کنید. با مالیدن روزنامه کاهی مرطوب به سینک، درخشش و جلای اولیه را به آن‌ها برگردانید.

• برای روشن کردن شومینه یا آتش به جای استفاده از یک تکه چوب از روزنامه که به صورت رول‌های سفت درآورده‌اید، استفاده کنید.

• هنگام ساخت باغچه یا کرت‌های چوبی با پوشاندن کف آن‌ها با روزنامه مانع ورود و رشد علف های هرز شوید.

• از روزنامه برای پیچیدن و بسته‌بندی استفاده کنید. به جای استفاده از ضربه‌گیرهای پلاستیکی هنگام حمل و نقل کالا، برای داخل جعبه از روزنامه مچاله شده استفاده کنید.

• از روزنامه در اریگامی، “هنر تا کردن کاغذ” برای درست کردن اشکال کاغذی مختلف استفاده کنید.

• با انداختن روزنامه داخل کشوهای یخچال، به جذب بوهای تند، زننده و رطوبت از کشو مخصوص سبزیجات کمک کنید.

• پیچیدن میوه‌های کال مانند هلو، آواکادو داخل روزنامه یا قرار دادن آن‌ها داخل پاکت به رسیدن سریع آن‌ها کمک می‌کند.

• روزنامه بستر مناسبی برای کرم‌ها و ایجاد کمپوست است. آن‌ها را به صورت نوار بریده، بگذارید کرم‌ها آن‌ را تبدیل به طلای باغ (کمپوست) نمایند.

 

 

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




آشپزی به نظر بعضی ها کار سختی است و ترجیح می دهند به جای اینکه خودشان غذا درست کنند سراغ دفتر تلفن بروند و به رستوران و فست فود محل غذا سفارش بدهند. غذاهای بیرون علاوه بر هزینه بالاتری که دارند اغلب چرب و پرکالری هم هستند و مصرف شان توصیه نمی شود… باور کنید آشپزی آنقدرها هم سخت نیست و با استفاده از بعضی وسایل می توان خیلی راحت و در زمان کم، غذایی سالم و مقوی تهیه کرد. در اینجا چند نمونه از این وسایل را به شما معرفی می کنیم.

۱. یکی از وسایل ضروری یک آشپزخانه بخارپز است.
با استفاده از این وسیله می توان یک غذای سالم، رژیمی، و خوشمزه تهیه کرد. سعی کنید بخارپز بامبو را جایگزین انواع بخارپزهای فلزی کنید. بخارپز بامبو برخلاف انواع فلزی آب را جذب می کند و موجب می شود سبزی ها سفت و محکم بمانند. هنگام بخارپز کردن غذا قراردادن یک حوله تمیز و مرطوب داخل ظرف، بخار را درون ظرف نگه می دارد و زمان پخت را کمتر می کند.۲. دومین وسیله ضروری آشپزخانه قیچی آشپزخانه نام دارد.
وجود یک قیچی مخصوص در آشپزخانه کار را برایتان راحت تر می کند. از قیچی آشپزخانه می توان برای خرد کردن سبزی ها، مرغ و گوشت خام، نان و حتی بریدن پیتزا در اندازه مناسب استفاده کرد.

۳. سبد سبزی خشک کن هم میتواند درآشپزخانه مفید باشد.
با قرار دادن و چرخاندن سبزی ها در این وسیله تکه های سبزی خشک می شود و چاشنی سالاد بهتر به سبزی ها می چسبد و موجب می شود سالاد طعم بهتر و چربی کمتر داشته باشد.

۴. خرد کن در آشپزخانه.
هر چند از یک غذاساز می توان برای کارهای مختلف استفاده کرد اما معمولا شستن آن کار آسانی نیست در حالی که استفاده از خردکن های کوچک خیلی راحت تر است. می توانید خیلی سریع پیاز و جعفری را در آن خرد کنید و کنار غذا نوش جان کنید و از فواید این سبزی های تازه بهره ببرید.

۵. در آشپزخانه گاهی دستگاه مخصوص برش هم لازم می شود.
از این وسیله برای ورقه ورقه کردن میوه ها و سبزی های زیبا و خوش شکل مانند کیوی و گوجه فرنگی استفاده و ظرف غذا و سالادتان را با برش های زیبای سبزی تزئین کنید. با این کار می توانید بچه ها را به خوردن میوه و سبزی تشویق کنید. هنگام خرید، انواعی را انتخاب کنید که حفاظ دست داشته باشد تا هنگام کار به دست هایتان آسیب نرسد.۶. گوشت کوب برقی از وسایل ضروری یک آشپزخانه مجهز است.
گوشت کوب برقی یک مخلوط کن کوچک است که موتور آن در قسمت بالا قرار دارد و می توان از آن برای پوره کردن غذاهای داغ استفاده کرد. این وسیله را کنار اجاق گاز بگذارید و از آن برای پوره کردن سیب زمینی پخته، سوپ و سایر غذاها استفاده کنید. با استفاده از این وسیله می توانید انواع میوه را پوره و به عنوان دسر و میان وعده استفاده کنید. ضمن اینکه شستن آن هم بسیار آسان و بی دردسر است.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت





یک خشکن خوب باید دارای ویژگی هایی باشد. این ویژگی ها عبارتند از :

مدل های خشک کن بسیاری در بازار وجود دارد. شما با هر قیمتی می‌توانید آنها را خریداری کنید. سعی کنید خشک‎کن را متناسب با نیازهای روزمره‌ی خود خریداری کنید.

اگر فضای زیادی برای آن ندارید
سعی کنید مدلی را خریداری کنید که در کنار ماشین لباسشویی جا گیرد و کمترین فضای ممکن را اشغال کند و در عین حال بتوانید از دکمه‌های کنترل خشک‎کن استفاده کنید. خشک‎کن‌ها معمولا عرضی 50 یا 55 سانتیمتری دارند ولی می‌توانند 70 الی 75 سانتیمتر هم باشند. به دنبال مدل‌هایی باشید که قد آنها بلندتر باشد و حتما چک کنید که از در رد شود.

اگر شستشوی زیادی دارید
خشک‎کن‌های بزرگ 2 الی 3 مترمربع را اشغال می‌کنند. دقت کنید معیارهای لازم برای کاربر پسند بودن را داشته باشد. ببینید:
_ که فیلتر به راحتی جا می‌خورد؟
_ که درش به اندازه‌ی کافی باز است و به راحتی باز می‌ماند؟
_ که می‎شود پایه‌ای زیر آن نصب کرد تا مجبور نشوید خم شوید؟

اگر می‌خواهید سریع کار کنید
خشک‎کنی که حسگر رطوبت داشته باشد، زمان خشک شدن لباس‌ها را تشخیص میدهد. همچنین برخی گزینه‌ خشک‎کنی سریع نیز دارند که برای لباس‌های کم وزن و با حجم کمتر استفاده می‌شود. همچنین برخی از دستگاه‌ها دکمه‌ شخصی‎سازی دارند که با فشردن یک دکمه تنظیمات مورد نیازتان انجام می‌گیرد.

اگر قیمتش برایتان مهم است
مدل‎های معمولی با وجودی که لباس‌ها را خشک می‎کنند ولی گزینه‌های کمتری دارند ولی دیگر خبری از دکمه‌های الکترونیکی نیست.

منبع انرژی را نیز باید در نظر داشته باشید. خشک‎کن گازی گران‎تر از یک خشک‎کن برقی است ولی هزینه‌‌ کمتری دارد. البته تفاوت‌های مصرفی انرژی در هزینه چندان متفاوت نیست که قابل توجه باشد.

اگر نسبت به نگهداری از لباس ‎ها حساس هستید :
به وجود قابلیت‌هایی همچون حسگر رطوبت دقت کنید ( آنها از خشکی بیش از حد جلوگیری می‌کنند که موجب حفظ سلامت پارچه می‌شود ). همچنین برخی از ماشین‌ها از حالت پارچه‌های لطیف، نازک یا ضد آلرژی و باکتری هم برخوردارند که از هرگونه حساسیتی جلوگیری می‌کنند.

 

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




رمز موفقیت در نگهداری گل‌ها و گیاهان در فضای بسته نظیر آپارتمان‌ها این است که برای آنها شرایطی شبیه زادگاه‌شان ایجاد کنیم.

اغلب گياهان سازگار با شرايط آپارتماني از جنگل‌هاي گرمسيري و نيمه‌گرمسيري پرباران توسط محققان به گلخانه‌هاي توليدي منتقل شده و پس از طي مراحل تحقيق و انطباق با شرايط تازه، تكثير شده‌اند.براي همين براي نگهداري بهتر آنها بايد رطوبت و دماي مناسب را فراهم كرد.

بخشي از مهارت و موفقيت در پرورش و نگهداري گياهان آپارتماني زيبا و باطراوت در داخل آپارتمان اين است كه ميان انواع و اقسام گياهان موجود بتوانيم مناسب‌ترين نوع آن را براي نگهداري با توجه به شرايط موجود از نظر نور و دماي محل مورد نظر انتخاب و آن را تهيه كنيم. براي همين بهتر است قبل از خريد گلدان و منتقل كردن آن به خانه خود، خوب تحقيق كنيد و اولا بدانيد چه گياهي با چه مشخصاتي مي‌خواهيد. دوم اينكه آگاه باشيد كه شرايط عمومي خانه شما از نظر نور و رطوبت و دما با كدام نوع از گياهان سازگاري بيشتري دارد.

خانه‌هاي در بسته
اگر شما از آن دسته افرادي هستيد كه در و پنجره خانه خود را در پاييز و زمستان اصلا باز نمي‌كنيد و از هيچ منفذي هوا جريان ندارد، بايد از خريد گياهاني كه گلدار و گل‌پرور هستند و پس از مدتي گل‌هاي آنها مي‌ريزد اجتناب كنيد. البته با رعايت قوانين اصولي نگهداري بعضي از كاكتوس‌ها مي‌توانيد آنها را در چنين محيطي پرورش دهيد.

يك گلدان پر از رنگ
بيشتر گياهان آپارتماني داراي برگ‌هاي رنگي هستند؛ يعني يا برگ آنها كاملا رنگي است يا لكه‌هاي رنگي دارند. از معروف‌ترين آنها مي‌توان به سانسوريا، پپروميا، دراسينا، انواعي از هدرا، فيكوس بنجامين ابلق و برگ بيدي اشاره كرد. نمونه‌هاي نام برده شده به نسبت مقايسه با هم خانواده‌هاي خود احتياج به نور بيشتري دارند؛ در غيراين صورت حالت ابلقي خود را از دست مي‌دهند. اگر مي‌خواهيد رنگ برگ‌هاي اين گل‌ها ثابت بماند و شفاف‌تر شود بايد حتما آنها را در معرض نور خورشيد قرار بدهيد، يعني در آن قسمت از خانه كه نور بيشتري دارد.

معرفي نمونه: گياهان آپارتماني داراي برگ‌هاي رنگارنگ و شفاف عبارتند از: نيدولاريوم، مارانتا، بگونيا ركس، كروُتن، حسن يوسف، آفلاندرا و…

نگهداري بدون اعمال شاقه
بعضي از گياهان آپارتماني تقريبا همانند گياهان مصنوعي دوام زيادي دارند ولي بعضي ديگر به قدري حساس و لطيف هستند كه بهتر است افراد با تجربه و باحوصله مراقبت آنها را برعهده داشته باشند.

اگر شما از گياهان آپارتماني صرفا به‌منظور زيباسازي محيط خانه و به‌عنوان بخشي از دكوراسيون منزل‌تان نگهداري مي‌كنيد و خيلي حال و حوصله و وقت و وسواس براي نگهداري نداريد، ‌بايد از بين گل‌ها، گياهان سهل‌المراقبت كه نگهداري‌شان زحمت زيادي ندارد انتخاب كنيد؛ زيرا اين گروه در برابر نگهداري ناشيانه و مراقبت‌هاي نه چندان دقيق پايدار هستند و به گرماي زياد منزل در زمستان احتياجي ندارند.

نمونه گياهاني كه به مراقبت شديد و وسواسي نياز ندارند: برگ بيدي، حسن يوسف، فيلودندرون اسكاندنس، پتوس و يوكا.

 

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت





خواب‌هاي پريشان‌
شصت گرم از ريشه «سنبل الطيب» را در يك ليتر آب نيم گرم دوازده ساعت بگذاريد.

سپس آن را صاف كنيد. با «عسل» شيرين سازيد.

هر شب قبل از خواب يك فنجان از آن بنوشيد.

 

موضوعات: درمان های مختلف, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت




خونريزي‌
1- عصاره «به» براي بند آوردن خونريزي نافع است.
2- «زرشك» بي‌دانه از خونريزي مزمن جلوگيري مي‌كند.
3- مغز هسته «هلو» و «زردآلو» خونريزي را بند مي‌آورد.
4- گرد «زعفران» براي رفع خونريزي مفيد است.
5- «سماق» خونريزي را بند مي‌آورد.
6- «نيشكر» براي قطع خونريزي مؤثر است .

 

موضوعات: درمان های مختلف, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت





خون دماغ‌
1- كمي «پياز» را رنده كنيد و چند قطره «سركه» بر روي آن بچكانيد و چند قطره از آب اين محلول را در بيني بچكانيد.
2- آب «ريحان» را با «سركه» و «كاور» مخلوط كنيد و چند قطره در بيني بچكانيد.
3- چكاندن چند قطره «زيره» كوبيده و «سركه» در بيني مفيد است.
4- نوشيدن جوشانده «گزنه» مفيد است.
5- به بيني كشيدن پودر و گردي كه در موقع برنج كوبي به دست مي‌آيد مؤثر است.
6- چند قطره مخلوطي از «آب سبزي» و «كندر» را در بيني بچكانيد، خونريزي قطع مي‌شود.
7- ماليدن «برگ تره» با «سركه» به پيشاني و جلو سر، خون دماغ را بند مي‌آورد.
8- «ريحان» داراي «ويتامين K» بوده و براي خون‌دماغ سودبخش مي‌باشد.
9- براي جلوگيري از خون دماغ، پنبه را با آب «ليمو ترش» يا «نارنج» آغشته كرده و در سوراخ‌هاي دماغ بگذاريد تا خون بند آيد.
10- گذاشتن برگ كوبيده «گزنه» در سوراخ بيني، خون دماغ را بند مي‌آورد.
11- شكوفه درخت «زردآلو» ضد خونريزي است. براي اين‌كار جوشانده‌اي تهيه كنيد. مقداري از آن را بخوريد يا پنبه را در اين آب آغشته، در بيني مبتلايان به خون دماغ بگذاريد.
12- طعم «برگ انگور» كمي گس و ترش است.در طب به عنوان مقوي معده و خون دماغ مصرف مي‌شود.
13- نوشيدن جوشانده برگ و پوست «صنوبر كوچك» براي خون دماغ تجويز شده است.
14- پوست سخت بيرون «تخم‌مرغ» را اگر كوبيده در سوراخ بيني بريزيد، خون دماغ را بند مي‌آورد.
15- اسانس، «ميناي باغي» خون ريزي را بند مي‌آورد و براي خون دماغ مفيد است.
16- شيره عصاره و گياه «دم اسب»، خون دماغ را بند مي‌آورد.
17- بالا كشيدن گرد «برنج» در بيني، خون دماغ را بند مي‌آورد.
18- «كهربا» مفرح و مقوي قلب بوده و از خون دماغ جلوگيري مي‌كند.
19- جوشانده «اگير تركي» براي رفع خون دماغ مفيد است.
20- جوشانده 90 تا 100 گرم سرشاخه‌هاي گلدار تازه «فرندل» در نيم ليتر آب جهت خون دماغ توصيه شده است.
21- چنانچه چوب درخت «آبنوس» را با آب «بارهنگ» سوده ببوييد و قدري از آن را بر پيشاني بماليد، خون دماغ را بند مي‌آورد.
22- «گل تلفوني»، «بومادران»، «بلوط» و «گزنه» مفيد مي‌باشند.

 

موضوعات: درمان های مختلف, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت





خلط سينه‌
1- «مشكطرامشير» قوي‌ترين اقسام «نعناع» هست و زياده‌روي در خوردن آن خطرناك است. خوردن آن به مقدار كم سينه را از خلط پاك مي‌كند.
2- «آلبالوي تلخ» مقوي حواس پنجگانه بوده و سينه را از خلط پاك مي‌كند.
3- «راتيانج» را بمكيد.
4- «پونه» براي پاك كردن خلط سينه نافع است .

 

موضوعات: درمان های مختلف, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت




حق زن بر مرد در کلام معصومین(ع)

جاء رجل الی الحسن علیه‌السّلام یستشیره فی تزویج ابنته، فقال: زوج‌ها من رجل تقیّ فانّه ان احبّها اکرم‌ها و ان ابغض‌ها لم یظلم‌ها.
مردی خدمت حضرت امام حسن علیه‌السّلام رسید تا درباره تزویج دخترش مشورت کند، حضرت فرمود: به مرد باتقوا او را شوهر بده زیرا اگر او را دوست بدارد، احسان و اکرامش می‌کند و اگر دوستش نداشته باشد، به او ظلم نخواهد کرد.
(مکارم الاخلاق، ص 222)
مسأله: مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور کند.
(رساله عملیّه، احکام عقد دائم)

حقّ زن بر مرد
رسول گرامی اسلام صلّی‌الله علیه وآله فرمود:
حقّ المراة علی زوج‌ها ان یسدّ جوعت‌ها، و یستر عورت‌ها، و لا یقبح لها وجهاً. 1
حقّ زن بر شوهر این است که او را گرسنه نگذارد، و بدنش را بپوشاند، و هیچگاه با او بد رفتاری نکند.

اظهار محبّت نسبت به همسر
پیامبر مکرّم اسلام صلّی‌الله علیه وآله فرمود:
قول الرّجل للمراة انّی احبّک لا یذهب من قلب‌ها ابداً. 2
شوهری که به همسرش بگوید دوستت دارم، این سخن همیشه در دل زن خواهد ماند.

یک دستور اخلاقی در روز جمعه
حضرت علی‌علیه‌السّلام فرمود:
اطرفوا اهالیکم فی کلّ جمعة بشیء من الفا کهة کی یفرحوا بالجمعة. 3
برای اهل و عیال خود در هر روز جمعه مقداری میوه تازه ببرید تا از روز جمعه خشنود شوند.

سفارش نسبت به خانواده
پیامبر بزرگوار اسلام صلّی‌الله علیه وآله می‌فرماید:
خیرکم خیرکم لا هله، و انا خیرکم لا هلی. 4
برترین شما کسی است که نسبت به اهل خود نیکوتر باشد، و من از همه شما نسبت به اهل خودم بهترم.

مرد جهنّمی
پیامبر گرامی اسلام صلّی‌الله علیه وآله فرمود:
من اضرّ بامراة تفتدی نفس‌ها لم یرض‌الله له بعقوبة دون النّار. 5
هر مردی که همسرش را آزار دهد تا مهرش را ببخشد و جانش را آزاد کند، خداوند به کمتر از جهنّم برای او راضی نخواهد شد.

صفحات: 1 · 2 · 3 · 4

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




تکنیک های مهم همسرداری

وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نكنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

همه خانم‌ها دلشان می‌خواهد قلب شوهرشان را كاملا تسخیر كنند و از او حرف‌های حق‌شناسانه و محبت‌آمیز بشنوند، اما اغلب آنها گاه و بیگاه دچار امواج خشم، بی‌احساسی، بی‌حوصلگی و كم‌توجهی شوهرانشان می‌شوند. روانشناسان و مشاوران خانواده اعتقاد دارند كه آقایان، پیام‌هاى دیدارى را دریافت مى‌كنند و خانم‌ها پیام‌هاى شنیدارى را دوست دارند.

یعنی اگر می‌خواهید جذاب باشید :

اول از همه به ظاهر خودتان رسیدگی كنید. توجه به سلامت و فعالیت‌هاى جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش می‌تواند قدرت نفوذ شما را بالا ببرد.

سعی كنید خودتان را دوست داشته باشید و فعالیت‌هایی را كه خودتان را راضی می‌كند انجام دهید تا اعتماد به نفستان بالا برود. اگر فكر كنید دوست‌ داشتنی نیستید كسی هم شما را دوست نخواهد داشت.

سعی كنید شادمانی را به زندگی خود راه دهید. زنانى كه همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند.

وقتی شوهرتان خسته از كار روزانه به خانه برمی‌ گردد به استقبالش بروید و با خوشرویی از او پذیرایی كنید و هنگام رفتن به سر كار او را بدرقه كنید.

وسایل او را از دستش بگیرید و از خریدهایش تعریف كنید.

اول از همه خبرهای خوب را به او بدهید و نگذارید بچه‌ها در بدو ورود از سر و كول او بالا بروند.

اگر زمان غذا خوردن است از پیش آماده باشید و سفره را بچینید.

وقتی همسرتان خسته و بی‌حوصله یا گرسنه است خواسته‌هایتان را مطرح نكنید. پیش از غذا خوردن در خواست انجام کاری نکنید.

اگر همسرتان بدقولی كرد یا دیر به خانه آمد و توضیحی نداد بعد از رفع خستگی با ملایمت از او علت تاخیرش را بپرسید و بگویید كه برای او نگران شده‌اید.

اگر همسرتان كم حرف می‌زند فضایی برای تنهایی او قرار دهید و برای سرگرمی خود از كم‌حرفی او شكایت نكنید. اگر تنها می‌مانید شما هم با یك سرگرمی شخصی اوقات خود را پر كنید تا زمانی كه همسرتان خود درخواست كند حرف‌هایش را بشنوید.

شاید عجیب باشد ولی خیلی شنیده می‌شود كه مردان، زنان باهوش را دوست ندارند و دلشان می‌خواهد همسرشان نسبت به آنان معلومات کمتری داشته باشند. این موضوع به آنان حس بهتری می‌دهد و برعكس این موضوع حس حسادت و رقابتشان را برمی‌انگیزد. بنابراین جلوی آنها ابراز فضل نكنید و تا جایی كه می‌ توانید با وجود توانایی جسمی و فكری از آنان كمك بخواهید. به همسرتان احترام بگذارید و به جای رقیب درست كردن برای او از او تعریف و تمجید كنید.

در ناراحتی‌هایش شریك شوید و شنونده خوبی باشید و پند و اندرز دادن را كنار بگذارید و از گفته‌هایش سوء استفاده نكنید. آشپزخانه پر رونقی داشته باشید و اگر می‌خواهید از شوهرتان كمك بگیرید از كارهای ناشیانه‌اش ایراد نگیرید و هر كار خوب او را تحسین كنید تا برای انجام بقیه كارها، ترغیب شود.

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت





تفاوت زندگی مشترک,بادوستی های عاشقانه

بسیاری از جوانان تصور می کنند:که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان دوستی یا نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است.و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای دوستی و نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می باشد.

دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت.دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است.اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست .برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می دهد.زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می خواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می کند.

در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می کردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می آوردی و احساس می کردی که گذشته و حالت از خودت می باشد.وآزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی.همه چیز را عاشقانه می نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت. اما همین که وارد زندگی مشترک می شوی شرایط کاملا تغییر می کند.اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است. اینجا صحبت از یک عمر زندگی است. اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است.در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی.

دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است.در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی.اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می باشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می کنی.اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می گیرند.ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می دهند.اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود.اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه معشوقانه خود سر خورده شده و تصور می کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است.بنا براین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می دهد.و این مسئله خود باعث می شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند.اینجا یک رابطه ساده وعاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می شود.که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می پذیرد.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت





” خداوندا “

برگ در هنگام زوال مي افتد و ميوه به هنگام کمال
اگر قرار بر رفتن است ميوه ام گردان و بعد ببر

” بارالها “
زمين تنگ است و آسمان دلتنگ
بر من خرده نگير اگر نالانم…
من هنوز رسم عاشقي نمي دانم

” خداوندا “
کمکم کن پيماني را که در طوفان با تو بستم, در آرامش فراموش نکنم و در طوفان هاي زندگي با ” خدا” باشم نه ناخدا

” بارالها “
به دل نگير اگر گاهي “زبانم ” ازشکرت باز مي ايستد
تقصيري ندارد
قاصر است کم ميآورد دربرابر بزرگي ات….
لکنت مي گيرد واژه هايم در برابرت!
در دلم اما هميشه
ذکر خيرت جاريست
من براي بندگي تو هزار و يک دليل مي خواهم
ممنونم که بي چون و چرا برايم ” خدايي ” ميکني….
امکان ندارد که کسی
چراغی برای دیگران
روشن کند و خودش
در تاریکی بماند…

خدايا : پنجره اي براي
تماشا و حنجره اي براي
صدا زدن ندارم ،
اميدم به توست ،
پس بي آنکه
نامم را بپرسي و
دفترهاي ديروزم را
ورق بزنى، رحمتت را
بر همه دوستان وعزیزانم جاری فرما…..

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




چهل و پنج دقيقه اي مي شد که در آن سوز سرما ايستاده بود. زن٬ کنار جاده منتظر کمک ايستاده بود. ماشين ها يکي پس از ديگري رد مي شدند. انگار با آن پالتوي کرمي اصلا توي برف ها ديده نمي شد. به ماشينش نگاه کرد که رويش حسابي برف نشسته بود. شالش را محکم تر دور صورتش پيچيد و کلاه پشمي اش را تا روي گوش هايش کشيد.
يک ماشين قديمي کنار جاده ايستاد و مرد جواني از آن پياده شد. زن ، کمي ترسيد اما بر خودش مسلط شد مرد جوان جلو آمد و به او سلام کرد و مشکلش را پرسيد. زن توضيح داد که ماشينش ، پنچر شده و کسي هم به کمک او نيامده است. مرد جوان از او خواست بيش از اين در آن سرماي آزار دهنده نماند و تا او پنچرگيري مي کند زن در ماشين بماند. او واقعا از خداوند متشکر بود که مرد جوان را برايش فرستاده است. در ماشين نشسته بود که مرد جوان تق تق به شيشه زد. زن پولي چند برابر پول پنچرگيري در مغازه را، برداشت و از ماشين پياده شد و بعد از اينکه از وي تشکر کرد، پول را به طرفش گرفت. مرد جوان، با ادب، پول را پس زد و گفت که اين کار را فقط براي رضاي خاطر خداوند انجام داده است و به او گفت: “در عوض ، سعي کنيد آخرين کسي نباشيد که کمک مي کند.”
از هم خداحافظي کردند و زن که به شدت گرسنه بود به طرف اولين رستوران به راه افتاد. از فهرست غذاي رستوران يکي را انتخاب کرده بود که زن جواني که ماه هاي آخر بارداري خود را مي گذراند با لباس بسيار کهنه و مندرسي به طرفش آمد و با مهرباني از او پرسيد چه ميل دارد. زن، غذايي 80 دلاري سفارش داد و پس از آنکه غذا را تمام کرد، يک اسکناس صد دلاري به زن جوان داد. زن جوان رفت تا بيست دلار بقيه را برگرداند. اما وقتي بازگشت خبري از آن زن نبود. در عوض، روي يک دستمال کاغذي روي ميز يادداشتي ديده مي شد.زن جوان يادداشت را برداشت. در يادداشت نوشته شده بود که آن بيست دلار به علاوه ي چهارصد دلار زير دستمال کاغذي براي وي گذاشته شده است تا براي زايمان دچار مشکل نشود. يادداشت براي آن زن بود و در آخر نوشته شده بود: “سعي کن آخرين نفري نباشي که کمک مي کند.”
شب که شوهر زن جوان به خانه بازگشت، بسيار محزون بود و گفت که به خاطر پول بيمارستان نگران است چون نزديک زمان زايمان است و آن ها آهي در بساط ندارند. زن جوان ماجراي آن روز را برايش تعريف کرد: درباره ي زني با پالتوي کرم روشن که مبلغ کافي براي او گذاشته بود و نامه را هم به او نشان داد.
قطره ي اشکي از گوشه ي چشم مرد جوان فرو ريخت و براي همسرش تعريف کرد که آن روز صبح در جاده به همين زن براي رضاي خداوند کمک کرده است .
تا “خدا” هست، هيچ لحظه اي آنقدرسخت
نميشود که نشود تحملش کرد! شدني ها را
انجام ده و تمام نشدني هايت رابه “خداوند”

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟…
گفت: برو عزیزم.
رفت و والفجر مقدماتی شهید شد!
پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟
گفت: برو عزیزم.
رفت و عملیات خیبر شهید شد!
پدر گفت:
حاج خانم بچه ها رفتند، ما هم بریم تفنگ بچه ها روی زمین نمونه، رفت و کربلای پنج شهید شد!
مادر به خدا گفت:
همه دنیام رو قبول کردی، خودم رو هم قبول کن
رفت و در حج خونین شهید شد!

(شهیدان تلخابی)

خدایا جواب اینارو چی بدیم؟
شهدا شرمنده
********
شنیدم دختر خانمی میگفت:ر
فقط دعا كنيد پدرم شهيد بشه!
خشكم زد. گفتم دخترم اين چه دعاييه؟
گفت:آخه بابام موجيه!
گفتم خوب انشاالله خوب ميشه، چرادعاكنم شهيد بشه؟
گفت: آخه هروقت موج ميگيردش و حال خودشو نميفهمه شروع ميكنه منو مادر و برادرمو كتك ميزنه! ، امامشكل ما اين نيست!
گفتم: دخترم پس مشكل چيه؟
گفت: بعداينكه حالش خوب ميشه ومتوجه ميشه چه كاري كرده.شروع ميكنه دست و پاهاي همهمون را ماچ کردن و معذرت خواهي ميكنه.
ما طاقت نداريم شرمندگي پدرمون را ببينيم.
دعاكنيد پدرم شهيد بشه…..

به مادرقول داده بود برمی گردد..
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخندتلخی زد وگفت ، بچه ام سرش می رفت ولی قولش نمی رفت.
………………………………….
من می خواهم درآینده شهید شوم ..
معلم پرید وسط حرف علی وگفت : ببین علی جان موضوع انشاء این بود که درآینده می خواهید چکاره شوید ، باید درمورد یه شغل یا کار توضیح می دادی مثلا پدرت چکاره است .. آقا اجازه …شهید
………………………………….
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت ، اصلا هیچ نشونه ای نداشت امیدواربودم روی زیر پیراهنش اسمش رو نوشته باشه… نوشته بود… اگر برای خداست . بگذار گمنام بمانم.
………………………………….
هم قد گلوله توپ بود
گفتن : چه جوری اومدی اینجا
گفت : با التماس
گفتن: چه جوری گلوله روبلند میکنی میاری
گفت: با التماس
به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه
لبخند زد وگفت : با التماس ..
وقتی تکه های بدنشو جمع میکردن ، فهمیدم چقدرالتماس کرده بود
………………………………….
گردان پشت میدون مین زمین گیرشد، چند نفررفتن معبرباز کنن پانزده ساله بود چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده …. پوتین ها شو داد به یکی از بچه هاو گفت : تازه ازگردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پابرهنه رفت .
………………………………….
پیشونی بندها روبا وسواس زیرو رو میکرد.. پرسیدم دنبال چه میگردی
گفت سربند یا زهرا گفتم یکیش رو بردار ببند دیگه ،چه فرق داره
گفت ، نه آخه من مادرندارم..
شادی روح همه شهدا و همه اموات فاتحة مع الصلواة.یازهرا

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




رنج این روضه مرا سوزانده

که لعینی دل تو لرزانده

خانه ای را که ملک در آن است

دشمنت با شرری سوزانده

آن چنان سخت هجوم آوردند

که دهان همگی وا مانده

بسکه بی رحم تو را می بردند

کفشهایت دم در جا مانده

به جفا کاری و حرمت شکنی

دشمنت کینه به دل می رانده

بخدا سخت تر از این غم نیست

که عدو چشم تو را گریانده

بارالها تو نیار آن روزی

که شود حجت حق درمانده

دل من هم به تسلای غمت

پشت دیوار بقیع جامانده

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




 

از شخصی پرسیدند روزگارت چگونه است؟


اندوهگین نگاهی کرد و پاسخ داد :


چه بگویم امروز از زور گرسنگی مجبور شدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله ی اجدادم بود بفروشم و نانی تهیه کنم….
حکیمی زمزمه کرد:


خدا روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی میکنی!!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




غریب و بی کس و تنها و بی هوا بردند

عزیز فاطمه را نیمه شب کجا بردند

 

شدند از در و دیوار وارد و او را

غریب از سر سجادهء دعا بردند

 

امام محترم و سالخوردهء ما را

پیاده ، پای برهنه ز کوچه ها بردند

 

عزیز فاطمه را در کمال بی ادبی

بدون مرکب و عمامه و عبا بردند

 

حدیث آتش و در، در مدینه تکراریست

امام را اگر از بین شعله ها بردند

 

طناب بوده و یا اینکه نه نمی دانم

ولی غریب همانند مرتضی بردند

دلا بسوز که آن شب امام صادق را

به ضرب طعنه و الفاظ ناروا بردند


دوباره حرمت آل علی شکست اینجا

که با کمال جسارت امام را بردند

 

میان مجلس او ذاکران دل ما را

به روضه بعد مدینه به کربلا بردند

 

عجیب این دل ما را پس از کنار بقیع

کنار مضجع سلطان اولیا بردند

 

غریب کشته شدی ای عزیز دل اما

کجا دگر سرتان را به نیزه ها بردند

 

غمی که کشته همه اهل بیت را این است

که معجر از سر ناموس کبریا بردند…

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




آتشی باز فراهم شده و بر در خورد

دست زهرا وسط عرش به روی سر خورد

بی عبا بود که در کوچه کشیدند او را

پسر حضرت حیدر به غرورش بر خورد

 

چند باری پی مرکب نفسش بند آمد

چند باری وسط کوچه زمین، با سر خورد

 

به همه اهل جهان موی سفیدش می گفت:

چه قدر خون دل از کینه ی این لشکر خورد

 

داشت با آن همه اندوه، تجسم می کرد

غصه هایی که در این شهرِ بلا، حیدر خورد

 

بی قرار است چرا او؛ نکند تازه شده

داغ آن ضربه ی آنروز که بر مادر خورد

 

خانه ی سوخته اش ارثیه از خیمه گهِ

کشته ای بود که بر حنجره اش خنجر خورد…

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




فرزند فاطمه ششمین نور سرمدم

شیخ الائمه صادق آل پیمبرم

من آخرین امام بقیع مدینه ام

زهر جفای خصم شرر زد به سینه ام


در لحظه های آخر عمرم به زمزمه

ابراز می کنم غم دل را به فاطمه


مادر بیا و حال پریشان من ببین

از سوز زهر سینه سوزان من ببین


هنگام مرگ نام تو ذکر لبم شده

مسمومیت نه، غصه تو قاتلم شده


از یاد ماتم تو پریشان و مضطرم

مثل تو غصه دارم و هم درد حیدرم


دشمن شبانه ننگ به لوح زمانه زد

در پیش اهل خانه ام آتش به خانه زد


از درب خانه شعله آتش زبانه داشت

آن بی حیا به روی دلم داغ می گذاشت


ای وای من که هیچ زجورش ابا نکرد

از پیری و سفیدی مویم حیا نکرد


با دست بسته ام به بر کودکان من

انگار داشت از سر کین قصد جان من

در بین شعله ها به زمینم کشید و برد

مانند مرتضی به زمینم کشید و برد

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت


...


ایا می دانید یکی از القاب امام جعفر صادق( ع)فاطر است ؟

!حضرات معصومین جلوه کامل همه اسامی حق هستند اما نام فاطر خدای سبحان دروجود مقدس امام صادق( ع)جلوه بیشتری دارد واین نام تنها برای امام همام ذکر شده است.

فطر در زبان عربی شکاف طولی است که درتنه درخت به جهت پیوند زده می شود, درواقع امام صادق که بیشترین روایات از ایشان نقل شده وبیشترین مجالس ارشاد وهدایت مردم را نسبت به سایر معصومین داشتند,برش طولی دروجود انسان ایجاد می کند واحکام شریعت را در ما نهادینه می نماید وحب وعشق خود را به شیعیان پیوند می زنند.


“بحارالانوار جلد47ص11″

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




امام جعفر صادق (ع) :

میان ایمان و کفر فاصله ای جز کم عقلی نیست . عرض شد : چگونه ای پسر پیغمبر ؟

فرمود : بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق می شود ، در صورتی که اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود آنچه خواهد در نزدیکتر از آن وقت به او رسد .


اصول کافی ، ج 1 ، ص 32 – 33

موضوعات: روایات  لینک ثابت




بغضِ غریبی گلوی عالم را می فشارد و سنگینی داغی جان‌سوز بر قلب زمین زخم می زند. ملائک، کوچه پس کوچه های مدینه را در پیِ مرد بی نظیری می گردند که محضرِ مبارکش، منبع فیض آسمانی بود؛ اما چه سود که اینک خوشه های زهرآگینِ کینه منصور، ‌قلب سپیدش را هزارپاره کرده است.

به ستاره ها بگویید دیگر ماه صادقانه شان طلوع نخواهد کرد!

شب های تیره عراق آرام بگیرند که دیگر مأمورین سیاهدلِ عباسی، از دیوارهای خانه ولایت بالا نمی روند و جانشینِ خدا را از سجاده نماز، با سروپای برهنه به دربارِ جور نمی برند!

امشب کوچه های مدینه داغدارند و بقیع، چشم‌انتظار آخرین مسافر خویش است. بقیع، بقعه ای خاموش و تاریک؛ بقیع، آشنایی غریب؛ بقیع، مزار بی چراغ و فانوسی که مظهر مظلومیت هزار و اندی ساله است. در بقیع، روضه لازم نیست، خودش مرثیه مجسم است…

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




مرحوم قطب الدّین راوندی و دیگران بزرگان حکایت کنند:
روزی حمّاد بن عیسی به حضور مبارک مام جعفر صادق علیه السلام وارد شد و از آن حضرت تقاضا نمود تا برایش دعا نماید، که خداوند چندین مرتبه سفر حجّ، باغی مناسب و سرسبز، خانه ای نیک و وسیع ، همسری زیبا و خوش نام ؛ و از خانواده ای خوب ، همچنین فرزندانی متدیّن و نیکوکار نصیب و روزی او گرداند.
امام صادق علیه السلام چنین دعا نمود:
خداوندا! پنجاه مرحله سفر حجّ، باغی مناسب ، خانه ای نیک ، همسری خوب ؛ و از خانواده ای بزرگوار، فرزندانی نیکوکار و فهیم ، روزیِ حمّاد بن عیسی گردان .
یکی از دوستان حمّاد که در آن مجلس دعا حضور داشت ، گوید: پس از گذشت چند سالی ، به شهر بصره رفتم ؛ و میهمان حمّاد بن عیسی شدم .
حمّاد گفت : آیا به یاد می آوری آن روزی را که امام جعفر صادق علیه السلام برای من دعا کرد؟
گفتم : بلی .
گفت : من تاکنون چهل و هشت مرتبه حجّ انجام داده ام ؛ و این خانه ای را که می بینی ، در شهر بصره نظیر و مانندی ندارد، نیز باغی دارم که از هر جهت بهترین باغ ها است ، همسری پاک و نجیب دارم ، که از محترم ترین خانواده ها می باشد؛ و این هم فرزندانم می باشند، که مؤ دّب و متدیّن هستند؛ و همه این ها از برکت دعای امام جعفر صادق علیه السلام است .
همین شخص در ادامه داستان گوید: حمّاد پس از پایان پنجاهمین مراسم حجّ، نیز برای سفر پنجاه و یکمین بار عازم مکّه معظّمه شد؛ و چون به جُحْفِه رسید، خواست که احرام ببندد، ناگهان سیل آمد و حمّاد را با خود برد و همراهانش جنازه او را نجات دادند.
و به همین جهت ، حمّاد به عنوان غریق جُحْفِه معروف شد.(1)

1-الخرایج والجرایح : ص 200، بحارالا نوار: ج 47 ص 116 ح 153.

 

موضوعات: حکایات مذهبی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




روزی ابو حنیفه - یکی از پیشوایان و رهبران اهل سنّت - به همراه عدّه ای از دوستانش به مجلس امام جعفر صادق علیه السلام وارد شد و اظهار داشت :
یابن رسول اللّه ! فرزندت ، موسی کاظم علیه السلام را دیدم که مشغول نماز بود و مردم از جلوی او رفت و آمد می کردند؛ و او آن ها را نهی نمی کرد، با این که رفت و آمدها مانع معنویّت می باشد؟!
امام صادق علیه السلام فرزند خود موسی کاظم علیه السلام را احضار نمود و فرمود: ابو حنیفه چنین می گوید که در حال نماز بودی و مردم از جلوی تو رفت و آمد می کرده اند و مانع آن ها نمی شدی ؟
پاسخ داد: بلی ، صحیح است ، چون آن کسی که در مقابلش ایستاده بودم و نماز می خواندم ، او را از هر کسی نزدیک تر به خود می دانستم ، بنابر این افراد را مانع و مزاحم عبادت و ستایش خود در مقابل پروردگار متعال نمی دانستم .
سپس امام جعفر صادق علیه السلام فرزند خود را در آغوش گرفت و فرمود: پدر و مادرم فدای تو باد، که نگه دارنده علوم و اسرار الهی و امامت هستی .
بعد از آن خطاب به ابو حنیفه کرد و فرمود: حکم قتل ، شدیدتر و مهمّتر است ، یا حکم زنا؟
ابو حنیفه گفت : قتل شدیدتر است .
امام علیه السلام فرمود: اگر چنین است ، پس چرا خداوند شهادت بر اثبات قتل را دو نفر لازم دانسته ؛ ولی شهادت بر اثبات زنا را چهار نفر قرار داده است ؟!
سپس حضرت به دنباله این پرسش فرمود: بنابر این باید توجّه داشت که نمی توان احکام دین را با قیاس استنباط کرد. و سپس افزود: ای ابوحنیفه ! ترک نماز مهمّتر است ، یا ترک روزه ؟
ابو حنیفه گفت : ترک نماز مهمّتر است .
حضرت فرمود: اگر چنین است ، پس چرا زنان نمازهای دوران حیض و نفاس را نباید قضا کنند؛ ولی روزه ها را باید قضا نمایند، پس احکام دین قابل قیاس نیست .
بعد از آن ، فرمود: آیا نسبت به حقوق و معاملات ، زن ضعیف تر است ، یا مرد؟
ابوحنیفه در پاسخ گفت : زنان ضعیف و ناتوان هستند.
حضرت فرمود: اگر چنین است ، پس چرا خداوند متعال سهم مردان را دو برابر سهم زنان قرار داده است ، با این که قیاس برخلاف آن می باشد؟!
سپس حضرت افزود: اگر به احکام دین آشنا هستی ، آیا غائط و مدفوع انسان کثیف تر است ، یا منی ؟
ابو حنیفه گفت : غائط کثیف تر از منی می باشد.
حضرت فرمود: اگر چنین است ، پس چرا غائط با قدری آب یا سنگ و کلوخ پاک می گردد؛ ولی منی بدون آب و غسل ، تطهیر نمی شود، آیا این حکم با قیاس سازش دارد؟!
پس از آن ابوحنیفه تقاضا کرد: یاابن رسول اللّه ! فدایت گردم ، حدیثی برای ما بیان فرما، که مورد استفاده قرار دهیم ؟ امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم از پدرانش ، و ایشان از حضرت امیرالمؤ منین علیّ علیه السلام روایت کرده اند، که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال میثاق و طینت اهل بیت رسول اللّه صلوات اللّه علیهم را از اءعلی علّیین آفریده است .
و طینت و سرشت شیعیان و دوستان ما را از خمیر مایه و طینت ما خلق نمود و چنانچه تمام خلایق جمع شوند، که تغییری در آن به وجود آورند هرگز نخواهند توانست .
بعد از آن که امام صادق علیه السلام چنین سخنی را بیان فرمود ابو حنیفه گریان شد؛ و با دوستانش که همراه وی بودند برخاستند و از مجلس خارج گشتند. (1)

1-اختصاص شیخ مفید: ص 189.

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





روزي منصور (خليفه عباسي) مشغول طواف بود مردي به نام ربيع نزد او آمد و گفت : فلان غلام آزاد شده ات مرده و غلام ديگرت سر از بدن او جدا كرده است . منصور بسيار خشمگين شده اتفاقا ابن شبرمه و ابن ابي ليلي و چند تن از قضات و فقهاي ديگر نزد او بودند، منصور حكم مساءله را از آن جويا شد، ولي هيچكس از آنان به او پاسخ نداد. منصور متردد بود، نمي دانست او را بكشد يا نه ؟ بعضي از حاضران به منصور گفتند:

در اين ساعت شخصي آمده كه اگر اين مساءله پاسخي داشته باشد نزد اوست . او امام جعفر صادق عليه السلام است كه الان مشغول سعي شده است . ربيع به دستور منصور نزد امام رفت و موقعي كه آن حضرت در مروه بود مساءله را از آن حضرت سوال نمود. امام عليه السلام به وي فرمود: مي بيني كه من مشغول سعي هستم برو به منصور بگو فقها و دانشمندان نزد تو بسيارند مساءله را از آنها بپرس ! ربيع جريان عدم پاسخگويي آنان را خدمت امام عرضه داشت ولي دستور امام را اجرا كرده نزد منصور برگشت و پيغام آن حضرت را رساند. منصور مجددا او را خدمت امام فرستاد، ربيع خدمت آن حضرت رسيد، امام به او فرمود:

اندكي حوصله كن تا از سعي فارغ شوم . و چون فارغ گرديد در گوشه اي از مسجدالحرام نشست و به ربيع فرمود: نزد منصور برو و به او بگو كسي كه سر ميت را بريده صد دينار بدهكار است ربيع نزد منصور رفت و پاسخ آن حضرت را گفت . حضار به ربيع گفتند: برو از او بپرس چرا صد دينار؟ ربيع نزد امام برگشت و فلسفه حكم را سوال نمود. حضرت به وي فرمود: زيرا ديه نطفه بيست دينار، و علقه چهل دينار، و مضغه شصت دينار، و استخوان هشتاد دينار، و گوشت صد دينار، مي باشد، و خداوند مي فرمايد:

ثم انشاناه خلقا آخر يعني پس از مرحله گوشت ، او را آفرينشي ديگر پديد آورديم ، و ميت به منزله جنين است كه در رحم مادر گوشت و استخوان شده وليكن روح در او ندميده است كه ديه اش صد دينار مي باشد. ربيع نزد منصور برگشت و پاسخ آن حضرت را رساند، حضار از اين استنباط بسي در شگفت شده باز به ربيع گفتند: نزد حضرت برو و بپرس اين صد دينار مال چه كسي مي باشد؟ امام عليه السلام در پاسخ فرمود: مال ورثه نيستند، زيرا اين مال را پس از مرگ مستحق شده است ؛ و بايد با اين پول برايش حج بدهند، يا صدقه و يا در راه خير ديگري صرف نمايند.

 


قضاوت هاي امير المؤمنين علي (ع) / محمد تقي تستري

موضوعات: حکایات مذهبی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




داغ صادق شرر سينه ام افروخته کرد
جگرى سوخته ياد از جگر سوخته کرد


جگرى سوخته کز داغ بر افروخته بود
باز هم از اثر زهر جفا سوخته بود


بر جگر آنکه ولايت به موالى همه داشت
محنت کشتن اولاد بنى فاطمه داشت


آن امامى که لواى شرف افراخته بود
زهر منصور به جانش شرر انداخته بود


آه از آنروز که بگرفت زطاغوت زمان
آتش از چار طرف خانه او را به ميان


وندر خرمن آتش ولى رب جليل
راه مى رفته و ميگفت منم پور خليل


شعله را چون به در خانه تماشا مى کرد
ياد آتش زدن خانه زهرا مى کرد


آنکه هم ظاهر رو هم باطن ما مى داند
با دلش زهر چه کرده است خدا مى داند


روح دين بود ولى بى تب و بى تابش کردند
شمع کانون وفا بود که آبش مردند


چارمين قبله عشق است به دامان بقيع
رونق ديگر از او يافت گلستان بقیع

 

شاعر : سيد رضا مؤيد

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





امام غریب آقا امام صادق (ع) :

میخواهم امشب رک بگویم دردها را
پس خوش ندارم دیدن نامردها را


هرکس که با نام علی خوش گشته حالش
شیرحلال مادرش باشد حلالش


“می” در رگ ما دائما جاریست ساقی
این مستی ما عین هشیاریست ساقی


شش بار پر کردم سبوی هستی ام را
کرده ست کامل نام صادق مستی ام را


شکرخدا نام علی ذکر لب ماست
شکرخدا صادق رئیس مذهب ماست


هرچند بین روضه هامان او غریب است
اما مرور حکمت این غم عجیب است


بگذار راحت تر بگویم اوج غم را
خاکی شده شعرم بسوزان دفترم را


در “شهر دل” جز سوختن دروازه ای نیست
آتش به درب خانه چیز تازه ای نیست


بال و پرش میسوزد از جور زمانه
پای علی هرکس بماند صادقانه


هی باز شد روضه همین که مرد خسته
درکوچه ها گردانده شد با دست بسته


امشب دلم هی میرود در کوی زهرا
از بس که دارد داغ صادق بوی زهرا


مهمان که نه یک روضه ی ناخوانده دارم
از فاطمیه یک شب جامانده دارم


شاید خودش میخواسته که روضه هایش
باشد فدای مادرش ! جانم فدایش


میخواست بر روی سر ما گل بپاشد
رمز گریز روضه سمت کوچه باشد


از روضه ی مادر اگرچه سهم برده
شکرخدا شکرخدا سیلی نخورده…!


شب شهادت رئیس مذهب شیعه، امام جعفر صادق علیه السلام است این مصیبت را به امام مهدی ارواحنا فداه و بر تمامه شیعیان تسلیت می گوییم.
قال الصادق علیه السلام:
نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.

امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.سپس امام صادق علیه السلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت!

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




خدا چه شكليه؟!
سوألى كه براى اكثر مردم ، مسلمون و غير مسلمون ، كوچيك و بزرگ حتما پيش اومده،اینه كه خدا از كجا اومده ، الان كجاست ؟

از چى درست شده و قبل از خدا چى بوده؟!!

اگر شما هم دوست داريد جواب اين سؤالها رو بگيريد بايد بدونيد عقل و درك و فهم ما قادر نيست به اون مرحله برسه ولى امام على (ع) در مقابل سؤال كفار راجع به خداوند به زيبايي جواب دادند وهم ضعف و عدم درك ما از وجود خداوند را شرح دادند .

سؤال كفار از امام على(ع)

در چه سال و تاريخى خدايت به وجود امد ؟

امام فرمود ؛ خداوند وجود داشته قبل از بوجود آمدن زمان و تاريخ و هرچيزى كه وجود داشته .
كفار گفتند:
چه طور ميشود؟ !
هرچيزى كه به وجود آمده يا قبلش چيزى بوده كه از او به وجود آمده ويا تبديل شده!!
امام على (ع) فرمود :
قبل از عدد ٣ چه عددى است ؟
گفتند ٢
امام پرسيد قبل از عدد ٢ چه عدديست ؟
گفتند ١
امام پرسيد و قبل از عدد ١ ؟
گفتند هيچ
امام فرمود چطورميشود عدد يك كه بعدش اعداد بسیاری هست قبل نداشته باشد ولی قبل ازخداوند كه خود احد و واحد حقيقى است نميشود چيزى نباشد ؟؟

كفار گفتند خدايت كجاست وكدام جهت قرار گرفته؟!!

امام فرمود همه جا حضور دارد
وبر همه چيز مشرف است .
گفتند چطور ممكن است كه همه جا باشى و همه جهت اشراف داشته باشى؟!
امام فرمود :
اگر شما در مكانى تاريك خوابيده باشيد صبح كه بيدار شويد روشنايي را از كدام طرف و كجا مي بینيد ؟
كفار گفتند همه جا و از همه طرف
امام فرمود پس چگونه خدايى كه خود نور سماوات و ارض است نميشود همه جا باشد؟؟

كفار گفتند : پس جنس خدا از نور است اما نور از خورشيد است خدايت از چيست !؟
چطور ميشود از چيزى نباشى همه جا هم باشى قدرت هم داشته باشى !؟
امام فرمود خداوند خودش خالق خورشيد و نور است ايا شما قدرت طوفان و باد را نديده أيد؟ باد از چيست كه نه ديده ميشود نه از چيزى است،در حالى كه قدرتمند است؟
خداوند خود خالق باد است.

گفتند :خدايت را برايمان توصيف كن.از چه درست شده ؟
ايا مثل آهن سخت است ؟
يا مثل آب روان ؟
ويا از گاز است و مثل دود و بخار است !؟
امام فرمود :
ايا تا به حال كنار مريضى در حال مرگ بوده ايد و با او حرف زده ايد ؟
گفتند : آرى بوده ايم وحرف زده ايم .
امام فرمود : آيا بعداز مردنش هم بااو حرف زديد ؟
گفتند نه چطور حرف بزنيم در حالى كه او مرده ؟!
امام فرمود : فرق بين مردن و زنده بودن چه بود كه قادر به تكلم وحركت نبود؟؟
گفتند :روح،روح از بدنش خارج شد.
امام فرمود شما آنجا بوديد و ميگوييد كه روح از بدنش خارج شد و مُرد.
حال آن روح را كه جلو چشم شما خارج شده برايم توصيف كنيد از چه جنس و چگونه بود !؟
همه سكوت كردند .
امام على (ع) فرمود: شما قدرت توصيف روحى كه جلو چشمتان از بدن مخلوق خدا بيرون آمده را نداريد؛ چطور قادر به فهم و درك ذات أقدس احديت و خداى خالق روح هستيد؟

 

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت





گاهی از ما پرسیده می شود که:
چرا اینقدر برای فضای مجازی وقت میگذارید، مگر بیکارید؟
▫ما در فضای مجازی به دنبال تفریح و سرگرمی نیستیم.
▫به دنبال پر کردن اوقات فراغت هم نیستیم .
▫به دنبال اسم و رسم نیستیم.
▫به دنبال التماس دعا از مسؤلین نیستیم.
▫به دنبال ریا و خود نمایی و تظاهر نیستیم.
نگاه ما به فضای مجازی متفاوت است .
ما فضای مجازی را یک جبهه جنگ می دانیم.
جنگ همیشه با شلیک توپ و تفگ نیست .
فضای مجازی میدان مبارزه است و مبارزه بوده و هست و خواهد بود ،فقط شکل و نوع آن تفاوت کرده است .
مبارزه مرد میخواهد نه انسان بیکار.
همانطور که در دوران جنگ مسلحانه و به تعبیری “جنگ سخت” مردانی حضور یافتند که :
خانواده داشتند،
درس و دانشگاه داشتند،
کار و زندگی داشتند.
بیکار نبودند ،ولی بزرگترین کارشان شد دفاع از اسلام و انقلاب و از همه چیز خود گذشتند و ایثار نمودند.
اکنون نیز در میدان “جنگ نرم” باید حضور یافت. ما که لیاقت بیش از این را نداریم و از هیچ چیزمان نگذشتیم جز اوقات فراغت خود برای دفاع به حد توان و وسع خود.
لا یکلف الله نفسا الا وسعها
به فرموده رهبر انقلاب؛
فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد.
و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است.
اگر از فضای مجازی غافل شویم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا ضربه خواهیم خورد.
هر کس به اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این میدان حضور یابد .


1- گاهی انسان حرف حق را می تواند با استدلال قوی و با زبان شیوا و هنرمندانه بیان کند که این حرف به گوش و چشم هزاران و شاید میلیونها مخاطب برسد .
2- گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما می توانیم انعکاس کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم .

3- گاهی با یک کلام ،یک جمله می توانیم باعث تقویت روحیه جناح مؤمن انقلابی فعال در فضای مجازی بشویم.

به اعتقاد من ، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما ، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است.


به فرموده رهبر فرزانه انقلاب :
رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید ، می توانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید ، برسانید . این فرصت فوق العاده ای است مبادا این فرصت ضایع شود . اگر ضایع شد ، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهد کرد . ۹۱/۷/۲۰


البته ورود در فضای مجازی احتیاج به؛
ایمان
علم
ذوق و سلیقه و هنر
دارد و بزرگترین آفت این کار گرفتار شدن به ؛
غرور
سیاست زدگی
حسادت
سطحی نگری
روز مرگی
می باشد.
دشمن دارد با این ابزار ایمان و غیرت و اعتقادات جوانان ما را نشانه می گیرد
باید جواب کار فرهنگی باطل آنان را با کار فرهنگی حق داد.
ما را در این میدان مبارزه یاری کنید
ما میخواهیم مبارزه کنیم .
مامیخواهیم جهاد فرهنگی کنیم .


پیامبر اکرم می فرمایند:
در راه خدا با دستهای خود جهاد کنید اگر نتوانستید با زبانهای خود و اگر بازهم نتوانستید ، با قلب خود جهاد کنید.
نهج الفصاحه /ص ۴۳۹

 

موضوعات: فضای مجازی و سایبری  لینک ثابت




همانطور که می دانید جدیدا” توی عطاری های کل کشور، کپسول های لاغری چینی آمده است که با توجه به اینکه روی جعبه سبز رنگ این بسته ها به زبان چینی نوشته شده است و ما ایرانی ها هم طبق عادت غلط فکر می کنیم هرچی جنس خارجی وارد کشور ما میشه، آخر کیفیته، با استقبال خوبی فروش این محصول آغاز شده است، طبق آزمایشاتی که من و همسرم در آزمایشگاه انجام دادیم، پایه این نوع کپسول ها افدرین شیشه و آمونیاک می باشد که مصرف کننده پس از مصرف این ترکیبات به شدت نسبت به غذا بی علاقه گردیده و آب بدن خود را از دست می دهد و طی کم شدن وزن بدن، تمام بافت های بدن دچار تخلخل شدید می شود که در نهایت پس از دو دوره مصرف عامل التهاب و رماتیسم قلبی می گردد، جالبه که روی هیچ کدوم از این بسته ها، مجوز وزارت بهداشت درج نگردیده است و الکی با گذاشتن عکس یک گیاه عجیب و غریب و تبلیغ اینکه فقط یک عدد از این کپسول را صبح ها میل کنید ۱۲ کیلو در ماه وزن کم نمائید.!!!! (این حرف یعنی قوانین نظام بدن را به مسخره گرفتن) در صورتیکه این کپسول ها به جای کشور چین در سلیمانیه عراق ساخته شده است و در حجم انبوه در کشور توزیع گردیده است و تا گند قضیه دربیاد، خیلی ها را اسیر می کند.
و اما:همیشه رابطه بین وجود سرب زیاد و مصرف تریاک ، ذهن من را مشغول خودش کرده بود! اغلب کسانی که حداقل دو سال از مصرف تریاک آنها می گذشت بدون هیچ منطقی در خون آنها دو برابر حد معمول سرب وجود داشت و وجود سرب زیاد اولین عامل سرطان خون و ریه می باشد، حتی در هنگام رسوب گیری از بدن این افراد مقدار بالای سرب کاملا” مشهود بود، تا اینکه طی ارتباط با دو تن از عزیزان محقق در مرکز مبارزه با مواد مخدر متوجه شدم: دولت روسیه سالها قبل طی اشغال افغانستان، تمام زباله های اتمی خودش را در خاک افغانستان دفن می کرد و پس از آن طی کشت خشخاش در خاک افغانستان و به خاطر خاصیت مویینگی جذب املاح خاک توسط ریشه گیاه خشخاش، سرب وارد شیره خشخاش و بالطع مصرف افراد می شود و صدمات جبران ناپذیری به بدن این اشخاص وارد می کند.
گفتم سرب: یادم اومد که رژ لب های وارداتی از کشور چین هم دارای مقدار خیلی زیادی سرب هستند که وقتی آن را بر روی یک تکه مس می کشید به طرز عجیبی مس را سیاه می کند و استفاده از این نوع رژ لب ها باعث اگزمای پوست لب خواهد شد.
فراموش نکنید از ابتدای اردیبهشت ماه ایام حزیران (ایام مستحب در حجامت و فصد) شروع می شود و حتما” جهت حجامت با پزشک خود مشورت کنید و روز و ساعت دقیق آن را مشخص نموده و اقدام نمائید . مخصوصا” اگر روز حجامت خود را طبق طبع و شرایط بدن درست مشخص کرده باشید، مشاهده می کنید که خون شما هنگام حجامت با چه جوشش و حالت غیر عادی خارج می شود که این نشانه اوج نیاز بدن برای احیاء می باشد (راجع به حجامت به قسمت هشتم مقالات مراجعه نمائید)
و اما یک مطلب مهم در مورد تناسب طبیعت میوه ها با محل رشد آنها :
هرچقدر از غرب ایران به سمت شرق ایران پیش می رویم، طبیعت و خواص میوها از سردی و تری به سمت گرمی و خشکی می رود، مثلا” بین عناب ایلام و عناب خراسان، عناب ایلام دارای طبیعت سردی و تری بیشتری نسبت به عناب خراسان می باشد، یا مثلا” زیره کرمان نسبت به زیره اهواز! با توجه به موقعیت شهر کرمان در شرق کشورمان، زیره کرمان دارای طبیعت گرم و خشک نسبت به زیره اهواز می باشد، پس موقع خرید میوه هر شهر حتما” نسبت به طبیعت آن و موقعیت شهر دقت نظر داشته باشید.
در مورد کپک ! همانطور که می دانید کپک، از عامل رشد باکتری های محیطی، در یک ماده غذائی می باشد و این باکتری ها هم می تواند مضر باشد و هم مفید! یکی از فواید مهم کپک نان، رفع فوری مسمومیت می باشد! به این صورت که وقتی خدائی نکرده رستوران بین راهی رفتید و صاحب رستوران، گوشت الاغ مونده به خوردتان داد، بهترین درمان این است که کمی کپک نان به همراه داشته باشید و ان را فورا” در سرکه خیسانده و میل نمائید! جالبه که فورا” در رفع مسمومیت غذائی کمک می کند.
دوستانی که از سردی کف دست و عرق زیاد آن گلایه دارند: هر روز کمی روغن زنجفیل را کف دست مالیده و دست ها محکم به هم بمالید و سپس اسفند+زیره+ زنجفیل بصورت کپسول درست نمائید و یک عدد بعد از هر وعده غذا میل نمائید.
بهترین داروی درمان سوختگی سطحی : استخوان مرغ را خشک کنید و گیاه خارخاسک را نرم سائیده و ترکیب نمائید و بر روی زخم سوختگی ۱۲ ساعت ضماد کنید. فورا” زخم را التیام می بخشد.
یادتون باشه: خداوند مهربان درمان هر درد را در ساده ترین راه ممکن در دسترس ما قرار داده است

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





انتظار در کلام امام صادق (علیه السلام)

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «من مات منتظرا لهذا الامر كان كمن كان مع القائم في فسطاطه لا بل كان كالضارب بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله بالسيف» [۱] «هركه منتظر اين امر (انتظار فرج) باشد و بميرد مانند كسي است كه با قائم در خيمه اش باشد ،نه بلكه مانند كسي است كه پيشاروي رسول خدا صلي الله عليه و آله شمشير زده باشد»
در این حدیث، امام ما را به انتظار امام غایب از نظر فرا خوانده و اضافه می کند اگر با این عقیده و مرام از دنیا برویم؛ مانند این است که با امام زمان در خیمه اش بسر ببریم.
البته این انتظار باید سازنده باشد چنانکه اگر کسی منتظر مهمانیست که قرار است بیاید؛ خانه اش را مرتب کرده و …
ما هم اگر می خواهیم انتظار ما سازنده و مورد رضای حضرتش باشد باید خانه ی دل را از گرد گناه پاک کنیم.
در احادیث این انتظارمطلوب و سازنده را از بهترین عبادات شمرده اند.
قال الامام علی (علیه السّلام): «أفضَلُ العبادةِ الصّبرُ والصّمت ُو انتظارُ الفَرَج» [۲]
امام علی – علیه السّلام – فرمودند: «برترین عبادت ها، صبر، خاموشی و انتظار فرج می باشد».
در این حدیث از صبر سخن آمده، بی تردید صبر و انتظار با هم خیلی مرتبطند. در دوره ی آخر زمان که بلاها و فتنه ها بیشترند؛ باید انسان بیشتر بر صبر تکیه کند.
انتظار و توجه به اعمال
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه ۱۰۵ توبه می فرمایند: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ الْأَئِمَّةُ (علیهم السلام) تُعْرَضُ عَلَيْهِمْ أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ خَمِيس» [۳]‏ «در قول خداوند تبارک و تعالی: عمل شما را خدا و رسول او و مومنین می بینند؛ منظور رسول خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مومنین، اهل بیت اویند هر پنجشنبه اعمال بندگان بر ایشان عرضه می شود»
طبق این حدیث، اعمال ما هر پنجشنبه خدمت امام زمان (که امام دوازدهم باشد) عرضه می شود.
پس باید منتظر امام زمان اعمالش طوری باشد که خوشنود شدن حجت خدا را در پی داشته باشد.
بنابر این امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: کسی که منتظر امامش باشد و با این محبت بمیرد، گویا با حضرت در خیمه اش است؛ منظورش منتظری است که اعمالش وقتی خدمت حضرت حجت عرضه می شود؛ باعث خوشنودی آن حجت خدا شود.
آیا اعمال و عبادات ما اینگونه است؟
نتیجه گیری
امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرماید: کسی که بمیرد و انتظار فرج را داشته باشد؛ مانند کسی است که با صاحب الزمان درخیمه اش باشد.
این انتظار که اینچنین اثراتی را دارد و از افضل اعمال شمرده شده است؛ جز در سایه ی اطاعت از خدا و پیامبر، و جانشینان او بدست نمی آید.
انتطاری که انسان را به صبر بر وظایف مسلمانی و پاک بودن، و دیگران را توصیه به زندگی پاک داشتن در این زمانه ی بلاها و فتنه ها فرا می خواند.
خداوندا ما را در این مسیر انتظار یاری بفرما.
پی نوشتها
[۱] كمال الدين ج۲، باب ۳۳، ح ۱۱، ص۳۳۸
[۲] بحار الانوار، ج ۷۴، ص۴۲۰
[۳] بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏۲۳ ؛ ص۳۴۵

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت






جان عاشقان و شیفتگان تو در اتشی از ماتم میسوزد و شراره اش دنیا را میسوزاند.

 

هق هق گریه رخصت تسلیت گویی نمیدهد و طاقت شانه ها رو میگیرد….

 

شهادت امام صادق (ع) بر همه دوستاران حضرتش تسلیت باد…..

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




66 مورد از علائم آخر الزمان


1. مردان و زنان شبیه یکدیگر میشوند در پوشش و آرایش
2. مردان و زنان لباس تنگ و بدن نما میپوشند
3. خونریزی بین مردم عادی میشود
4.شعار دین کهنه می شود
5. به افراد بد دهان احترام می گذارند
6. امر به معروف را نهی و ترک می کنند و می گویند به تو چه ربطی دارد
7. در امور دین و خدا از مال کم هم دریغ می کنند و خرج نمی کنند
8. فاسق و منافق عزیز می شوند
9. آلات موسیقی در مساجد و روی قبرها نواخته می شود
10. صف های نماز جماعت مردم نشانه نفاق می شود
11. قرآن را سبک می شمارند و نمی شناسند مگر با صدای آواز و عنا
12. مردم از عالمان دین فرار میکنند
13. مردم بی دین می شوند و از دنیا می روند
14. افراد نادان زمام امور را به دست می گیرند
15 . صله رحم از بین می رود و جایش را به قطع رحم می دهد
16. افراد فاجر و فاسد زیاد میشوند
17. بازارها به هم نزدیک می شوند یعنی بازار تجارت و کسب
کاذب می شوند
18. تار و تنبور و نی را نیکو میشمارند و آلات موسیقی
همه جا ظاهر می شوند
19. فقرا آخرت خود را به دنیا می فروشند
20. مردم برای رئیس شدن حرص می زنند و طمع دارند
21. اطاعت بی چون و چرای مردان از همسران زیاد می شوند
22.پدرو مادر را لعن و نفرین می کنند
23. خیانت در مال شرکاءفراوان و عادی می شود (کلاهبرداری)
24. پرده حیا از زنان برداشته می شود
25. سکته و مرگ ناگهانی زیاد می شود
26. دین مردم درهم و دینار می شود و خدای مردم شکمشان
27. آشنایان در وقت نیاز همدیگر را نمیشناسند
28. مردم غذاهای خوب می خورند و جامه های زیبا و فاخر می پوشند
و با آن فخر می فروشند
29. مردان با طلای حرام و ابریشم حرام خود را زینت می کنند
30. کودکان نسبت به بزرگترها و والدین بی حیا و بی ادب می شوند
31. عالمان به حرفشان عمل نمی کنند
32. مساجدرا نقاشی می کنند ظاهر مساجد آبادولی از نظر
هدایت و ارشاد ویران است
33. عیب کالا را پنهان می کنند
34. سوار شدن زنان بر روی زین ها (اعم از حیوان و غیر آن مثل
ماشین . موتور و……)
35. سبک شمردن زنا و هر رابطه دختر و پسر و زن و مرد
نا محرم عادی می شود
36. اسلام غریب میشود و از اسلام فقط نامی باقی می ماند
37. امر به معروف را زشت می شمارند و همه در ترکش مساوی اند
38. خرج کردن زیاد برای دنیاشان و دریغ از خرج کردن برای آخرت
39. مومنین در این زمان غمگین و حقیر و ذلیل می شوند
40. نماز را سبک شمرده و به جماعت نمی خوانند
41. موذن برای اذن گفتن پول می گیرند
42. قرآن مهجور و متروک می شود فقها و عالمان به قرآن اندک
43. برکت از مال و جان مردم گرفته می شوند (جوانمرگ می شوند)
44. افراد مورد اعتماد و امین کم می شوند
45. مال حلال کم می شوند
46. کم فروشی عادی می شود
47. ازدواج مرد با مرد و زن با زن صورت میگیرد و عادی می شود
48. فساد عمومی می شود
49. بیت المال وسیله شخصی می شود
50. مسکرات و نوشیدنی های حرام حلال می شوند
51. زکات مال ترک می شوند همانند خمس آن
52. صاحبان مال و ثروت بزرگ شمرده می شوند
53. مردم قبور شعراءرا محل عبادت قرار می دهند
54. هیچ چیز بهتر از دروغ در آن زمان نمی باشد
55. زبان راستگو و صادق کم است
56. مردم فرقه فرقه شده و از اهل نفاق تقلید می کنند
57. موسیقی مطرب رواج می یابد و معمول می شود و
کسی آن را نهی نمی کند
58. مردم شرب خمرو می خوارگی می کنند
59. زنان فرزندان رقاصه و آوازه خوان تربیت می کنند
60. طلاق زیاد می شود
61. صورت مردم انسانی اما دلهایشان شیطانی است
62. حرف حق را تکذیب می کنند
63. در عروسی ها هر کاری بخواهند می کنند
از گناه . فساد . ساز. آواز و……
64. از مردم جدا شوی تو را غیبت می کنند
65. بالا رفتن قیمت ها در آن زمان عادی می شود
66. شنیدن آیات قرآن سنگین می شود

 

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




عجله از دیدگاه امام صادق علیه السلام

«مکن در مهمی که داری شتاب
ز راه تأنی عنان بر متاب
که اندر تأنی زیان کس ندید
ز تعجیل بسیار خجلت کشید»[۱]


عجله یکی از صفات ناپسند و مذمومی است، که باعث می‌گردد قبل از آماده شدن شرایط و مقدمات، انسان اقدام زود هنگام نسبت به انجام کاری داشته باشد، و البته نتیجه‌ای جز پشیمانی نیز به ارمغان نخواهد آورد. در مقابل عجله، «تأنى» و «تثبّت» قرار دارد که به معناى درنگ و سنجش، و انجام دادن کاری بعد از فراهم شدن مقدمات، می‌باشد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «مع التَّثَبُّتِ تَكُونُ السَّلَامَةُ وَ مَعَ‏ الْعَجَلَةِ تَكُونُ النَّدَامَةُ…»، [۲]؛ «با آرامش و درنگ، سلامت [از خطا و لغزش] همراه است و با شتاب‌زدگى، پشيمانى» مانند آن‌که انسان میوه را در غیر فصل و زمان مناسبش بچیند، که نتیجه‌‏اش ضایع شدن و غیر قابل استفاده بودن محصول خواهد بود.
امام صادق علیه السلام در بیانی هر یک از «عقل» و «جهل» را دارای هفتاد و پنج سرباز دانسته‌اند، که در آن میان، شتاب‌زدگى، بى‏‌ثباتى و بى‏‌قرارى از سربازان جهل و ضد آن كه تأنّى و تثبّت باشد را از صفات عقل بر می‌شمارند.[۳]
عجله دارای اقسامی است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


الف: عجله در اندیشه
گاهی اوقات انسان حرکتی از شخصی می‌بیند، بلافاصله و بدون هیچ تحقیقی در ذهن خود حکمی را بر علیه او جاری می‌کند، که نتیجه این سوء ظن، تهمت زدن به دیگران می‌باشد.
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاء»،[۴]؛ «آن‌گاه که انسان به برادر مؤمن خود (سوء ظن برد و) تهمت بزند، ایمان وى اندک اندک از او سلب مى‏‌گردد. چنان‌که نمک در آب از بین مى‌رود.»


ب: عجله در گفتار
همیشه انسان باید اول فکر کند، بعد سخن خویش را بر زبان جاری سازد که امام صادق علیه السلام فرمودند: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى اجْعَلْ لِسَانَكَ‏ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِكَ تَسْلَم…‏»،[۵]؛ «حق‌تعالی به حضرت موسی علیه السلام فرمودند: اى موسى! زبانت را پسِ دلت قرار ده تا سالم بمانى» که عجله کردن و بدون تامل و دقت، حرف زدن باعث می‌گردد انسان به گناهانی مانند سخن چینی، غیبت، دروغ، مسخره کردن، عیب جویی و…مبتلا گردد.
«اول اندیشه و انگهی گفتار
پای بست آمده است و پس دیوار»[۶]


ج: عجله در اجابت دعا
گاهی اوقات انسان به واسطه آن‌که صبر و استقامت ندارد، همین که چند صباحی دعا کرد و نتیجه‌ای ندید، عجله می‌کند و دست از دعا کردن می‌کشد، و خود را از ارتباط داشتن با حق‌تعالی محروم می‌سازد.
امام صادق علیه السلام در مورد این قسم از عجله می‌فرمایند: «لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ بِخَيْرٍ وَ رَجَاءٍ رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا لَمْ يَسْتَعْجِلْ‏ فَيَقْنَطَ وَ يَتْرُكَ الدُّعَاءَ قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَسْتَعْجِلُ قَالَ يَقُولُ قَدْ دَعَوْتُ مُنْذُ كَذَا وَ كَذَا وَ مَا أَرَى الْإِجَابَة»،[۷]؛ «مؤمن پيوسته در خير و اميدوارى و رحمت خداست مادام كه عجله نشان ندهد و نوميدانه دست از دعا نكشد. [راوى مى‌گويد:]عرض كردم چگونه عجله نشان مى‌دهد؟ فرمود: مى‌گويد: مدّت‌هاست دعا مى‌كنم و اجابتى نمى‌بينم.» در حالی‌که انسان باید وظیفه خود را انجام دهد و نتیجه را به خود خدا واگذار نماید:
«حافظ وظیفه تو دعا گفتن و بس
در بند آن مباش نشنید یا شنید»


د: عجله در قرآن خواندن
یکی از آداب قرائت قرآن، آنست‌که با آرامش، طمأنينه و به صورت منظم، و بدون عجله و شتاب و همراه با تدبر و تفکر خوانده شود كه در چنين حالتى هم در خواننده اثر خود را مى‌گذارد و هم شنونده را تحت تأثير جاذبه خود قرار مى‌دهد.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می‌فرمایند: «…إِنَّ الْقُرْآنَ لَا يُقْرَأُ هَذْرَمَةً وَ لَكِنْ يُرَتَّلُ تَرْتِيلًا إِذَا مَرَرْتَ بِآيَةٍ فِيهَا ذِكْرُ النَّارِ وَقَفْتَ عِنْدَهَا وَ تَعَوَّذْتَ بِاللَّهِ مِنَ النَّار…»،[۸]؛ « به درستي که قرآن با سرعت و عجله خوانده نمی شود بلکه شمرده، شمرده و با ترتيل خوانده می‌شود. پس زمانی که رسيدی به آيه‌ای که در آن ذکر بهشت بود توقف کن، پس بخواه از خداوند بهشت را و زمانی که رسيدی به آيه‌ای که در آن ذکر آتش بود توقف کن و به خدا از آتش جهنم پناه ببر.»
بنابراین باید در اندیشه، گفتار، اجابت دعا، قرائت قرآن عجله ننمود و با تامل و تثبت این امور را پی‌گیری نمود.
………………………………………


پی‌نوشت:
[۱].فردوسی
[۲].ابن بابويه، محمد بن على‏، الخصال‏، ج۱ ص۱۰۰،جامعه مدرسين‏،قم‏،۱۳۶۲ ش
[۳].برقى، ابوجعفر، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن (للبرقي)، دارالكتب الإسلامية، ج۱، ص ۱۹۶. قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ ق،‏
[۴]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول‏،ج۱۱ ص۱۳،دار الكتب الإسلامية،تهران‏،۱۴۰۴ ق‏
[۵].كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق،‏الكافي( ط- الإسلامية)،ج۲ ص۴۹۸، دار الكتب الإسلامية،تهران،۱۴۰۷ق
[۶].سعدی
[۷].مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار( ط- بيروت)،ج۹۰ ص۳۷۴،دار إحياء التراث العربي‏،بيروت‏،۱۴۰۳ ق‏
مشاهده سایت

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




در اخر زمان و نزدیکیهای قیامتـ که بد ترین زمان ها خواهد بود ـ زنان حجاب های خود را بر خواهند داشت ٬ و بدن هایشان را به نامحرمان نشان خواهند داد٬ و سر های خود را زینت نموده و در معرض دید نامحرمان قرار خواهند داد٬ .

و از دین اسلام خارج خواهند شد و در انواع فتنه ها و مفاسد داخل خواهند شد و به سمت شهوت ها ره خواهند تافت و به طرف لذت های پست و زود گذر دنیوی شتاب خواهند گرفت ٬ حرامهای الهی را حلال خواهند شمرد٬ و به صورت ابدی در جهنم خواهند افتاد.
امیر المومنین ( علیه السلام)

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





بشنو از چادر که در توصیف زن
تارو پودش با تو می گوید سخن


تاروپودم را شرافت تافته
تاشرافت را به عصمت بافته


درکلاس حفظ تقوا و شرف
دختران درند و چادر چون صدف


بهترین سرمایه زن چادر است
زانکه زن را زینت زن٬ چادر است


حفظ چادر در سرای اقتدار
دختران راهست تاج افتخار


حفظ چادر حفظ دین و مذهب است
شیوه زهرا ودرس زینب است


حفظ چادر سد فحشا میکند
روسفیدی نزد زهرا میکند


حفظ چادر چاره سازه کار هاست
حافظ گل از هجوم خار هاست


حفظ چادر زخمهارا مرهم است
دست رد برسینه ی نامحرم است

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





اگه مانتوی تنگ و کوتاه بپوشی و چادرتو چارتاق باز بذاری!
اگه چادر سرت کنی و دستت تا آرنج معلوم باشه!
اگه چادر سرکنی و روسری قررمز سر کنی!
اگه چادر سر کنی و ولو یه نمه موهاتو بیرون بریزی!
اگه چادر سر کنی و رژ قررررمز بزنی و یه کیلو آرایش رو خودت خالی کنی!
اگه چادر سر کنی و کفش هایلایت بپوشی!
اگه چادر سر کنی و ساپورت بپوشی و چادرو کلا جمع کنی ببری بالا!
اگه چادر سر کنی و زل بزنی تو چشم نامحرم!
اگه چادر سرکنی و قهقهه بزنی جلو چشم نامحرم!
اگه چادر سر کنی و انگشتر به چه گندگی دستت کنی!
اگه چادر سر کنی و برق النگوهات تا دو فرسخ اونورترو بگیره!
اگه چادر سر کنی و لاک رنگوارنگ بزنی!
.
.
.
خلاصه اینکه اگه چــــادر سرکنی ولی عفــــیــــف نباشی ↶
حضرت زهـــرا شـــفاعتت که نمی کنه هیــــــچ
شــــکایت هم می کنه!
.
اونوقته که میشی مصداق خســـرالدنیـا و الاخــره!
.
ببیــن دختـــر خوب!
بانــــــو!
ارزش نداره به قیمت خلـق خدا پا بذاری رو دستـورات خـدا
نگـاه کـن ببین خـدا ازت چـی خواسته!
یـادت باشه!
اندام ظریف زنانه ات
اون موهایی که بیرون میریزی
خنده های از ته دلت
زینت های ظاهریت
همـه و همـه اول ←امانت→ خداست
بعد هم فقـط برای ←یک نفـره→!
کسی که قراره تمام زندگیتو باهاش به شـراکت بذاری!
از همیـن حالا عهـد ببند با خودت که امانتدار خـوبی باشی
و اینـو بدون که هـرچقـدر بیشتـر از الان متعهـد باشـی
خـدا هم کسیـو برات میفرسته که به همون اندازه متعهـد باشه!
چادری ها اگه پهلوشون درد دیـن نداشته باشه زهـرایی نیستن

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





دختر بی حجابی بودم…..
کلا اعتقادی به حجاب نداشتم……به محرم و نا محرم.به حجاب ….
برام بی اهمیت بود…….. سفت و سختم پای خواستم بودم.
اصلا علاقه ای به چادر نداشتم. حس میکردم بی کلاس و بی پرستیژ میشم.
کل تفریحاتمون تو مهمونی و دور همی و خرید و اینجور چیزا خلاصه میشد..
کاری نداشتم آرایشم مناسبه یانه….
مشهد زیاد قسمتم میشد ….میرفتم حرم..
یه چادر الکی سر میکردم و زیارت و بعد تو مرکز خریدا می چرخیدم
یادم میرفت اصل قضیه چیه .. .
نزدیک روز پدر بود روز ولادت حضرت علی (ع) قرار شد خانوادگی بریم ترکیه
کلی برنامه ریزی کردیم که همه شهراش رو بریم
یه هفته مونده بود به سفر
نمیدونم چرا..ولی یهو به دلم افتاد
پیش خودم گفتم
اگه بهت بگن جای ترکیه برو کربلا میری؟
کلی واسه سفرم برنامه ریزی کرده بودم خرید و تفریحو..
تو دلم گفتم اگه بگن برو کربلا میرم!
آخه یه دوست امام حسینی پیدا کرده بودم که از کربلا زیاد میگفت بهم
یهو تلفن خونمون زنگ خورد داداشم گفت:
ساناز یه کاروان داره میره کربلا یه هفته دیگه
گفتن جای خالی داره؛میری؟
هنگ بودم پشت تلفن …..بخدا گریم گرفت
گفتم حتما…معلومه که میرم
به مامان و بابا و خواهرم گفتم:
من ترکیه نمیام …..میخوام برم کربلا!
مادربزرگم حدود 87 سالش بودو قسمتش نشده بود.گفتم میبرمش با ویلچر..
من باید برم کربلا!
باید! ……به دلم افتاده……
خواهرم گفت نمیام و ترکیه مو کنسل نمیکنم.
گفتم هرکی میخواد بره ترکیه بره.من میرم کربلا
پدر و مادرم وقتی اشتیاق مو دیدن همراهیم کردن
خواهرمم دید اینجوریه گفت بعدش میریم ترکیه
در عرض۶ روز راهی کربلا شدم…
نمیدونستم چجور جاییه،کلی لباس و کفش و وسایل خوب بردم.
میگفتم یه روز اینو میپوشم یه روز اونو
وقتی رفتم….
کدوم مد؟کدوم تیپ؟ .
روز ولادت امام علی (ع) نجف
ولادت امام جواد الائمه (ع) کاظمین
نیمه رجب کربلا
پنجشنبه شب کربلا
خدای من کجا بودم…با ویلچر مادربزرگم همه جا رفتیم.سفر سختی بود..روزی ۵،۶ بار میرفتم حرم امام حسین.
روزی۳،۴ساعت بیشتر نمیخوابیدم
همش بی دلیل گریه گریه…
اصن نمیدونم چه حالی بود…
من فقط گریه میکردم
یه حاج آقایی تو کاروانمون بود
بهش گفتم حاج آقا من دختر بی حجابی بودم..ساز می زدم…الان از همه چی افتادم…
گفت :من حاضرم قسم جلاله بخورم تو نظر کرده امام حسینی…
آقا اینو که گفت من گریه گریه…
گفتم از آقام امام حسین حجاب میخوام
زیر قبه امام حسین نماز خوندم…اول واسه اون دوستی که منو کنجکاو و کربلایی کرد..
دوم واسه اینکه بهم اراده بده با حجاب شم.
هی درگیر بودم
انتخاب سختی بود
واقعا حجاب برام سخت بود
اما روز آخر دیگه تصمیم گرفتم برگردم ایران چادرمو زمین نذارم
گفتم یا امام حسین به عشق تو چادری شدم…حس میکنم خودت با دستای خودت
چادر سرم کردی
از نجف چادر خریدم و ایران که اومدم اون چادرو سرکردم
الان دیگه توبه کردم.هر روز سر نمازم از امام حسینم میخوام منو تو این راه ثابت قدم نگه داره
کربلا بودم ازحرم حضرت عباس اومدم بیرون که برم حرم امام حسین
یه جوونی بهم برگه داد گفت پنجشنبه مهمون حضرت عباسین
کلی گریه کردم ازخوشحالی
رفتم حرم امام حسین
تا ۳ شب اونجا بودم
روبروی ضریح آقا نشسته بودم کیفم کنارم بود
بلند شدم برم…رسیدم جلوی دردیدم کیفم نیست
کیفمو دزدیدن ……پولش مهم نبود
میدونی چی عذابم داد؟
اینکه اون برگه توکیفم بود
ازحرم تاهتل گریه میکردم.ضجه میزدم …..همه بهم نگاه میکردن
مامانم گفت پولت رفت فدای سرت.گریه نداره؛
گفتم مامان اون برگه شام توکیف بود
تا ۵ صبح گریه کردم و گفتم یا امام حسین میدونم
بی لیاقت بودم که اون برگه رو ازم گرفتین
ساعت ۵ صبح پا شدم رفتم رستوران هتل صبحانه بخوریم که بریم ۲ روز نجف و برگردیم
یهو دیدم یه خانم اومد گفت کیفت رودر حرم امام حسین آویزون بوده
بیا این کیفت………..کیفو باز کردم
هیچی تو کیفم نبود……….،جز اون برگه..

هممون گاهی همینجور غافلگیر میشیم ولی میشه کربلا باشه؟؟

 

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




نصيحت امام صادق (علیه السلام)

امام صادق (ع) به غلامي داشت كه هر گاه امام به مسجد مي رفت ، همراه امام بود و استر امام را نگه مي داشت تا امام از مسجد بيرون آيد، به اين ترتيب سعادت ملازمت با امام صادق (ع) نصيب او شده بود. اتفاقا در آن ايام ، جمعي از شيعيان خراساني براي زيارت به مدينه آمده بودند، يكي از آنها نزد آن غلام آمد و گفت : من اموال بسيار دارم ، حاضرم بجاي تو غلامي امام كنم و تو صاحب همه آن اموال گردي ، نزد امام برو از او خواهش كن تا غلامي مرا بپذيرد، و سپس به خراسان برو و همه آن اموال مرا براي خود ضبط كن . غلام به حضور امام صادق (ع) آمد و عرض كرد: فدايت شوم ، مي داني كه خدمتكار مخلص هستم و سالها است بر اين خدمت مي گذرد، حال اگر خداوند خير و بركتي به من برساند، آيا شما از آن جلوگيري مي كنيد؟ امام فرمود: اگر آن خير نزد من باشد به تو مي دهم ، و اگر ديگري به تو رسانيد هرگز از آن جلوگيري نخواهم كرد. غلام قصه خود را با ثروتمند خراساني بيان كرد.
امام فرمود: مانعي ندارد اگر تو بي ميل شده اي ، ولي او خدمت را پذيرفته است ، او را بجاي تو پذيرفتم و تو را آزاد نمودم . آن غلام براي خداحافظي نزد امام آمد و خداحافظي نمود، و حركت كرد كه برود، چند قدم كه برداشت ، امام (ع) او را طلبيد و به او فرمود: به خاطر طول خدمتي كه نزد ما داشتي ، مي خواهم كه يك نصيحت به تو بكنم ، آنگاه مختار هستي ، آن نصيحت اين است كه وقتي روز قيامت شود، رسول خدا(ص) به نور خدا چسبيده ، و علي (ع) به رسول خدا(ص) چسبيده و ما امامان به اميرمؤمنان علي (ع) چسبيده ايم ، و شيعيان ما به ما آويخته اند، آنگاه هر جا ما وارد گرديم آنها نيز وارد گردند. غلام تا اين نصيحت را شنيد، پشيمان شد و گفت : من در خدمت خود باقي مي مانم ، و آخرت را به دنيا نمي فروشم ، سپس نزد آن مرد خراساني آمد، مرد خراساني از قيافه غلام دريافت كه پشيمان شده ، به او گفت : اين گونه كه چهره ات نشان مي دهد، آمادگي جابجائي نداري . غلام ، نصيحت امام را نقل كرد و گفت : اين نصيحت مرا منقلب كرد و از تصميم خود برگشتم ، آنگاه غلام ، مرد خراساني را نزد امام صادق (ع) برد، امام از محبت مرد خراساني تقدير كرد، و مقام ولاء و دوستي او را پذيرفت ، سپس دستور داد هزار دينار به غلام دادند.

 


داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي

موضوعات: حکایات مذهبی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





صلوات بر امام صادق (ع)
باز تکه ‏هاي ابر سياه در دل آسمان، مي‏خواهند حکايت تلخي را بسرايند
اينک امام علم و ديانت و سراينده سرود زيباي خدا پرستي، به سوي معبود مي‏شتابد.
اکنون فرزند ديگري از خاندان آل عبا و عالم دين خدا زهر تلخ دسيسه‏ هاي پليدان را مي‏نوشد،
او امام همه خوبي‏ها و خانه همه دانش‏ها، امام جعفر صادق عليه‏ السلام است.


زندگينامه امام جعفر صادق(ع) :
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى ( شيعه ) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود.
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند و از مبدأ فيض كسب نور مى نمودند گذرانيد بنابراين صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى كه هر امامى آن را دار مى باشد ، بهره مندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار ، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد.
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت “مكتب جعفرى ” را پايه ريزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى ( ص ) گرديد.


حکايتي آموزنده و ارزشمند :
‏مرحوم قطب الدّين راوندى روايت کرده است روزى از امام جعفر صادق عليه السلام سؤال کردند: روزگار خود را چگونه سپرى مى فرمائى ؟
حضرت در جواب فرمودند: عمر خويش را بر چهار پايه و رکن اساسى سپرى مى نمايم :
* مى دانم آنچه که روزى براى من مقدّر شده است ، به من خواهد رسيد و نصيب ديگرى نمى گردد.
* مى دانم داراى وظائف و مسئوليت هائى هستم ، که غير از خودم کسى توان انجام آن ها را ندارد.
* مى دانم مرا مرگ در مى يابد و ناگهان بدون خبر قبلى مرا مى ربايد؛ پس بايد هر لحظه آماده مرگ باشم .
* و مى دانم خداى متعال بر تمام امور و حالات من آگاه و شاهد است و بايد مواظب اعمال و حرکات خود باشم .
اي ششمين ستاره تابناک امامت و ولايت، صادق آل محمد (ص)، به راستي صداقت، تنها واژه اي است که برازنده نام توست. نامت را با افتخار به دل هاي غريبمان مي سپاريم تا يادت آرام بخش سينه هاي بي تابمان باشد.
السلام عليک يا امام جعفرصادق عليه السلام

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




تعدادی از احادیث مربوط به بحث خانواده از زبان حضرت امام صادق(ع)


امام‏ صادق‏ عليه السلام: هر كس بى‏همسرى را همسر بدهد، از كسانى است كه خداوند عز و جل در روز قيامت، به او نظر [لطف‏] مى‏افكنَد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نهى فرمود زنان را از اين كه ازدواج نكنند و خود را از شوهر، محروم سازند.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: خداوند عز و جل، هر چيزى را كه مورد نياز [انسان‏] باشد، به پيامبرش صلى الله عليه و آله آموخته است. از جمله چيزهايى كه به پيامبرش آموخت، اين است كه روزى آن حضرت، بر منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «اى مردم! جبرئيل، از سوى خداى لطيف آگاه، نزد من آمد و فرمود: دوشيزگان، به‏سان ميوه‏اى بر درخت‏اند كه هرگاه ميوه‏اش برسد و چيده نشود، آفتاب، آن را تباه مى‏گردانَد و بادها پراكنده‏اش مى‏سازند. دوشيزگان نيز چنين‏اند؛ هرگاه به مرحله‏اى برسند كه زنان مى‏رسند (سن بلوغ)، برايشان دارويى جز شوهر كردن وجود ندارد، وگرنه از فساد در امان نيستند؛ چرا كه آنان هم بشرند».

امام‏ صادق‏ عليه السلام: مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و از تنگ‏دستى، به او شكايت كرد. پس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «ازدواج كن». آن مرد ازدواج كرد و به گشايش رسيد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: براى بنده، گناهى بدتر از اين نيست كه پسر برادر [مؤمن‏] او نزدش برود و بگويد: مرا [با دخترت‏] ازدواج بده و او بگويد: اين كار را نمى‏كنم [و به تو زن نمى‏دهم‏]؛ من از تو ثروتمندترم.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: به مرد كودن، زن بدهيد؛ امّا زن كودن نگيريد؛ زيرا از مرد كودن، فرزند باهوش به دنيا مى‏آيد، ولى از زن كودن، فرزند باهوش به دنيا نمى‏آيد.
امام‏ صادق‏ عليه السلام: سه چيز است كه بدن را ويران مى‏كنند و چه‏بسا مى‏كُشند: خوردن گوشت نمك سودِ گنديده، حمام رفتن با شكم پُر، و ازدواج با پيرزنان.
امام‏ صادق‏ عليه السلام: هر كس دخترش را به شرابخوار بدهد، پيوند خويشاوندى او را بريده است.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: على عليه السلام فاطمه عليها السلام را با مهريه يك چادر كهنه يَمانى، يك زره، و لحافى از پوست قوچ، به همسرى خود در آورد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: امير مؤمنان كه درود خداوند بر او باد، هيزم و آب مى‏آورد و جارو مى‏كرد، و فاطمه كه سلام خداوند بر او باد، آرد مى‏ساخت و خمير مى‏كرد و نان مى‏پخت.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر فاطمه عليها السلام در آمد. ديد كه جامه‏اى بافته از پشم شتر، بر تن دارد و مشغول دستاس كردن و شير دادن كودك خويش است. با ديدن او [در اين وضع،] اشك از ديدگان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله جارى شد و فرمود: «دختر عزيزم! با [تحمّل‏] تلخى دنيا، به سوى شيرينى آخرت بشتاب؛ چرا كه‏
خداوند، اين آيه را بر من فرو فرستاد: «به زودى، پروردگارت به تو چندان عطا مى‏كند كه خشنود مى‏شوى»».

امام‏ صادق‏ عليه السلام: گمان نمى‏كنم كه هيچ مردى، بر خوبى ايمانش افزوده شود، مگر آن كه محبّتش به زنان (همسرانش) افزون گردد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: از اخلاق پيامبران كه درود خدا بر آنان باد همسردوستى است.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: همانا خداوند به بنده، به خاطر محبّت زياد او به فرزندش، رحم مى‏كند.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: مردى، نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: من هرگز كودكى را نبوسيده‏ام. چون آن مرد رفت، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «اين مرد نزد من، از دوزخيان است».
امام‏ صادق‏ عليه السلام: مرد در [اداره‏] خانه و خانواده‏اش، به سه خصلت نياز دارد كه بايد آنها را به كار بَرَد، اگر چه اين ويژگى‏ها در طبيعت (درون) او نباشد: خوش‏رفتارى، گشاده‏دستىِ سنجيده، و غيرت براى ناموس‏دارى.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: كسى كه به خانواده‏اش نيكى مى‏كند، روزى‏اش زياد مى‏شود.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: كسى كه با خانواده‏اش نيكوكار است، عمرش طولانى مى‏شود.

امام‏ صادق‏ عليه السلام: پيامبر خدا فرمود: هر زنى كه در خانه شوهر خود، به قصد مرتّب كردن آن، چيزى را جا به جا كند، خداوند عز و جل به او نظر [لطف‏] مى‏كند و خدا به هر كس نظر [لطف‏] كند، عذابش نمى‏دهد.

امام‏ صادق‏ عليه السلام‏ درباره اين گفته خداى تعالى: «و خدا بعضى از شما را در رزق و روزى، بر بعضى ديگر برترى داده است؛ ولى كسانى كه فزونى يافته‏اند، روزىِ خود را به بندگان نمى‏دهند تا در آن، با هم مساوى باشند»: روا نيست كه مرد، چيزى از خوراكى را به خود اختصاص دهد و آن را از خانواده‏اش دريغ ورزد.

امام صادق علیه السلام :خداوند عز و جل، غيرت را براى زنان قرار نداده است. فقط زنان بى‏ايمان‏اند كه غيرت مى‏ورزند؛ امّا زنان مؤمن، نه. خداوند، غيرت را فقط براى مردانْ قرار داده است؛ چون براى مرد، چهار [زن‏] و كنيزانش را

 

موضوعات: خانواده و زندگی, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





حدیث (1) پيامبر صلى الله عليه و آله :
فانّ احدكم اذا مات فقد قامت قيامته يرى ما له من خير و شر
هرگاه يكى از شما بميرد، قيامتش برپا مى شود و خوبى‏ ها و بدى‏ هاى خود را مى ‏بيند.
ارشادالقلوب(ترجمه ی سلگی) ج1 ، ص64

حدیث (2) پيامبر صلى الله عليه و آله :
اَوَّلُ ما يوضَعُ فى ميزانِ العَبدِ يَومَ القيامَةِ حُسنُ خُلقِهِ؛
نخستين چيزى كه روز قيامت در ترازوى اعمال بنده گذاشته مى ‏شود، اخلاق خوب اوست.
قرب الإسناد(ط-الحدیثه) ص 46، ح 149

حدیث (3) امام صادق علیه السلام:
اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛
پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.
وسائل الشیعه، ج15، ص 295 - کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ،ص300

حدیث (4) امام محمد باقر علیه السلام:
الجَبّارونَ اَبعَدُ النّاس منَ اللهِ عزُّ و جلَّ یومَ القیامَةِ؛
دورترین مردم ار خداوند عزّو جل در روز قیامت سرکشانِ متکبّر هستند.
وسایل الشعیه ج15 ، ص381 - ثواب الاعمال(ترجمه ی حسن زاده) ص688

حدیث (5) امام رضا عليه السلام فرمود:
انما امروا بالصوم لكى يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا على فقر الاخره؛
مردم به انجام روزه امر شده ‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگى آخرت را بيابند.
وسایل الشیعه ج10 ، ص9 - هدایه الائمه علیهم السلام ج4 ، ص169

ظو

موضوعات: آخرت و مرگ  لینک ثابت






امام صادق (عليه السلام) فرمود: هرگاه يكي از شما حاجتي از خدا خواست كه حتما برآورده گردد، بايد دل به خدا ببندد و از مردم نااميد شود، و اميد جز خدا نداشته باشد، وقتي كه خداوند قلب مؤ من را چنين ديد، قطعا حاجت او را - اگر از خدا طلبيد - بر مي آورد، قبل از آنكه به حساب و باز خواست خداوند در قيامت كشيده شويد خود را به حساب بكشيد چرا كه در روز قيامت پنجاه ايستگاه (بازرسي) است كه توقف در هر ايستگاه ، مدت هزار سال است ، سپس آيه 5 سوره سجده را خواند :

ثم يعرج اليه من يوم كان مقداره خمسين الف سنه مما تعدون : - جبرئيل و فرشتگان به سوي خدا عروج مي كنند، در روز(قيامت) كه اندازه آن ، پنجاه هزار سال از آنچه مي شماريد (از سالهاي دنيا باشد).

 


داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند
مثل حیدر(ع)درمیان کوچه هایش می کشند


نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند
پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند


بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود
پیرمردی راپیاده،بی عصایش می کشند


با طناب ودست بسته ،سیلی و آتش به درب
لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند


نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور
درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند


روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند
از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند


(زینت دوش نبی)افتاده (بی سر بر زمین)
وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند


شاه غیرت روی خاک افتاده وبی غیرتان
نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند


چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو
ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند


کاروان عصمت وتوحید را،(نامحرمان)
کربلا تا کوفه وشام بلایش می کشند


اشک دختر بچه ای یک شهر را بر هم زده
با سر باباش جان را از صدایش می کشند


در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها
ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند
.

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




بگذارید از این خانه عبا بردارد

لااقل رحم نمایید عصا بردارد


بگذارید در این حلقه دود و آتش

طفل ترسیده از این معرکه را بردارد


پیر مرد است نبندید دودستش نکشید

وای اگر دست نحیفی به دعا بردارد


کوچه ای تنگ ودلی سنگ وزمین خوردنها

استخوانی که ترک خورد صدا بردارد


آی نامردِ سواره نفسش بند آمد

فرصتی ده قدمی پشت شما بردارد


رمقش نیست ولی می رود و می خواهد

که قدم یاد غم کرب وبلا بردارد

آخرین روضه ی او روضه ی گودالش بود

وقت آن است به لب بانگ عزا بردارد


تشنگی بود و لبی چاک و تنی خون آلود

لشگری حلقه زده رسم حیا بردارد


خوب پیداست چرا این همه نیزه اینجاست

هر کسی آمده یک سهم جدا بردارد


هر کسی آمده یک تکه بگیرد بکشد

بیشتر تا که تنت زخم جفا بردارد


کاش میشد که سنان تا که سنان را نزند

دست از گیسوی بر خاک رها بردارد


زجرکُش می کند این قاتل خنجر در مشت

کاش میشد که از این حنجره پا بردارد


مشعل حرمله روشن شده عمه ای کاش

چشم از دختر انگشت نما بردارد

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




انتظار در کلام امام صادق (علیه السلام) امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

«من مات منتظرا لهذا الامر كان كمن كان مع القائم في فسطاطه لا بل كان كالضارب بين يدي رسول الله صلي الله عليه و آله بالسيف» [۱] «هركه منتظر اين امر (انتظار فرج) باشد و بميرد مانند كسي است كه با قائم در خيمه اش باشد ،نه بلكه مانند كسي است كه پيشاروي رسول خدا صلي الله عليه و آله شمشير زده باشد» در این حدیث، امام ما را به انتظار امام غایب از نظر فرا خوانده و اضافه می کند اگر با این عقیده و مرام از دنیا برویم؛ مانند این است که با امام زمان در خیمه اش بسر ببریم. البته این انتظار باید سازنده باشد چنانکه اگر کسی منتظر مهمانیست که قرار است بیاید؛ خانه اش را مرتب کرده و … ما هم اگر می خواهیم انتظار ما سازنده و مورد رضای حضرتش باشد باید خانه ی دل را از گرد گناه پاک کنیم. در احادیث این انتظارمطلوب و سازنده را از بهترین عبادات شمرده اند.  قال الامام علی (علیه السّلام): «أفضَلُ العبادةِ الصّبرُ والصّمت ُو انتظارُ الفَرَج» [۲] امام علی – علیه السّلام – فرمودند: «برترین عبادت ها، صبر، خاموشی و انتظار فرج می باشد». در این حدیث از صبر سخن آمده، بی تردید صبر و انتظار با هم خیلی مرتبطند. در دوره ی آخر زمان که بلاها و فتنه ها بیشترند؛ باید انسان بیشتر بر صبر تکیه کند.

انتظار و توجه به اعمال امام صادق (علیه السلام)

 در تفسیر آیه ۱۰۵ توبه می فرمایند: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ الْأَئِمَّةُ (علیهم السلام) تُعْرَضُ عَلَيْهِمْ أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ خَمِيس» [۳]‏ «در قول خداوند تبارک و تعالی: عمل شما را خدا و رسول او و مومنین می بینند؛ منظور رسول خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مومنین، اهل بیت اویند هر پنجشنبه اعمال بندگان بر ایشان عرضه می شود»    طبق این حدیث، اعمال ما هر پنجشنبه خدمت امام زمان (که امام دوازدهم باشد) عرضه می شود. پس باید منتظر امام زمان اعمالش طوری باشد که خوشنود شدن حجت خدا را در پی داشته باشد.  بنابر این امام صادق (علیه السلام) که می فرماید: کسی که منتظر امامش باشد و با این محبت بمیرد، گویا با حضرت در خیمه اش است؛ منظورش منتظری است که اعمالش وقتی خدمت حضرت حجت عرضه می شود؛ باعث خوشنودی آن حجت خدا  شود. آیا اعمال و عبادات ما اینگونه است؟

نتیجه گیری

امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرماید: کسی که بمیرد و  انتظار فرج را داشته باشد؛ مانند کسی است که با صاحب الزمان درخیمه اش باشد. این انتظار که اینچنین اثراتی را دارد و از افضل اعمال شمرده شده است؛ جز در سایه ی اطاعت از خدا و پیامبر، و جانشینان او بدست نمی آید. انتطاری که انسان را به صبر بر وظایف مسلمانی و پاک بودن، و دیگران را توصیه به  زندگی پاک داشتن در این زمانه ی بلاها و فتنه ها فرا می خواند. خداوندا ما را در این مسیر انتظار یاری بفرما. پی نوشتها [۱] كمال الدين ج۲، باب ۳۳، ح ۱۱، ص۳۳۸ [۲] بحار الانوار، ج ۷۴، ص۴۲۰ [۳] بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏۲۳ ؛ ص۳۴۵ ص۳45

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




انسان ۲۵۰ ساله | استمرار مبارزه امام صادق علیه‌السلام

رهبر انقلاب:

 

اولین درس امام صادق علیه‌السلام برای ما منتسبین به آن بزرگوار باید استمرار جهاد و مبارزه‌ی خستگی‌ناپذیر باشد و همان استمرار مبارزه بود که شعله‌ی مقدس فکر آن حضرت را تا امروز در دنیا نگه داشت.

 

۱۳۶۷/۳/۲۰

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




شهادت امام جعفر صادق(علیه السلام)

اشعاررادرادامه مطلب مشاهده کنید

اى مهر تو بهترین علایق             جانها به زیارت تو شایق

ما را نبود به جز خیالت یارى            خوش و همدمى موافق

بیمارى روح را دوا نیست               جز مهر تو اى طبیب حاذق

اى نور جمال کبریائى             اى نور تو زینت مشارق

روز یکه دمید نور خلقت           رخسار تو بود صبح صادق

از جلوه تو تبارک الله                 فرمود به خلقت تو خالق

حسن تو خود از جمال زهراست              اى زاده بهترین خلایق

بر تخت کمال و تاج عصمت             آخر که بود بجز تو لایق

تفسیر کمال ایزدى بود           گفتار تو اى امام صادق

باشد سخن تو جاودانى                بوده است چو با عمل مطابق

افسوس شدى شهید آخر              از حیله ناکسى منافق

از داغ تو شد جهان عزادار                زیرا به تو عالمى است عاشق

ماتم زده ایم و غم چو دریاست              دلها همه چون شکسته قایق

اندم که حسان فکر یاریم              ما راست ز بهترین دقایق

****************************************

دلم هواى بقیع دارد و غم صادق               عزا گرفته دل من ز ماتم صادق

دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم             زنم به سینه که آمد محرم صادق

سلام من به بقیع و به تربت صادق                 سلام من به مدینه به غربت صادق

سلام من به مدینه به آستان بقیع                سلام من به بقیع و کبوتران بقیع

سلام من به مزار معطّر صادق                   که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع

سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع                سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع

**************************************************

ز غربتش چه بگویم که سینه‏ها خون است         براى صادق زهرا مدینه محزون است

دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت               که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است

همانکه غربتش از قبر خاکی اش پیداست                امام صادق شیعه سلاله زهراست

ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد                  هدف به تیر جسارت امام صادق شد

همانکه فاطمه را بین کوچه زد گویا                   ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد

امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند                   امان که روح سبکبال شیعه را کشتند

براى فاطمه از بى کسى سخن مى‏گفت              براى مادرش از غربت وطن مى‏گفت

بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏غلطید              پسر به مادر خود از کتک زدن مى‏گفت

از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن ربیع                 دوانده در پی اش اندر مدینه ابن‏ ربیع

فضاى شهر مدینه بیاد او تار است                 هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است

هنور مى‏کشد او را عدو به دنبالش                    هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است

هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است

هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است

************************************************

من کیستم حقیقت حق را خزانه ام                بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام

بنیانگذار مذهب و مسندنشین                    علم فیض مدام فلسفه عارفانه ام

سبط نبى و پور على، نجل فاطمه                       الگوى صبر و صلح حسن را نشانه ام

آئینه دار نهضت سرخ حسینى ام                     چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام

بحرالعلوم باب من است و سخا و جود                      یک قطره اى بود ز یم بیکرانه ام

استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول                       پرچم فراز علم به قاف زمانه ام

با این همه جلال در این جوّ قیرگون                    محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام

از یورش شبانه ابن الرّبیع پست آید                   به ناله سنگ ز سوز شبانه ام

لرزد به سان بید تن اهل بیت من                    تا مى کشد ز خانه برون وحشیانه ام

آن بى حیا سواره و من با تن ضعیف                      پاى پیاده در پى اسبش روانه ام

تندى کند که تند برو در بر امیر                    کندى اگر کنم بزند تازیانه ام

آنان که سوخته اند دَرِ خانه على                         آتش زدند از ره کین درب خانه ام

**************************************************

هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت

دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت

چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند

ز دیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت

هنوز خانه زهرا نرفته بود زیاد

که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت

سپاه کفر به کاشانه ام حجوم آورد

مرا بزمزمه و ناله شبانه گرفت

زباغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را

دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت

سر برهنه و پای پیاده برد مرا

پی اذیت من بارها بهانه گرفت

هنوز خستگی راه بود در بدنم

که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

هزار شکرکه زهر جفا نجاتم داد

مرا بموج غم از مردم زمانه گرفت

چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول

که گه بزهر جفا گه به تازیانه گرفت

گرفت تاسمت نوکری زما«میثم»

مقام سروری و جاودانه گرفت

******************************************

چشم انتظار
در مدینه بینِ کوچه بهرِ مادر ناله کردم
چشم خود را با سرشکم منزلِ صد ژاله کردم
یاد مادر کرده پیرم
کوچه را در بر بگیرم
همچو زهرا مادر خود
از خدا خواهم بمیرم
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)
آتش غم در حریم خانه‌ام تا زد زبانه
من به یاد مادرِ خود اشکِ چشمم شد روانه
از برایت دل فکارم
مادرِ چشم انتظارم
همچو تو پهلو شکسته
من غریب این دیارم
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)
در سرای زندگانی رنج و غربت حاصلم شد
عاقبت در این زمانه زهرِ منصور قاتلم شد
ناله‌هایم بی اثر شد
سینه‌ام پر از شرر شد
بعد عمری شیعه سازی
مزد من زهرِ جگر شد
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)
بارالها شد نصیبم در غریبی‌ام بمیرم
در کنارِ قبرِ مادر منزلی دیگر بگیرم
اهل بیتم در نوا شد
خانه‌ام کرب و بلا شد
من چه گویم از عدویم
روز و شب بر من جفا شد
سید المظلوم ـ حضرت صادق (3)

********************************************

یار
عدو هر دم مرا آزار کرده به زهرش جسمِ من بیمار کرده
بیا مادر به کنجِ آشیانم که بی یاری هوای یار کرده

کام
دل شیعه ز من آرام گیرد تشیع از تلاشم نام گیرد
به راه دین شدم راضی به این امر که سَمّ دشمن از من کام گیرد

*******************************************

ارث
این آتشی که شعله زده بینِ خانه‌ام
ارثی بُوَد که ز مادر به من رسید

کفن
کفن‌ها بر بدن پیچید و فرمود:
خدایا بی کفن جدّم حسین است

آتش
یاد آن روز که در خانه‌ام آتش افتاد
سر به دیوار زده نام تو را سر دادم

********************************************

آبروی آدم

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود

میان صحن حسینیه ی دو چشمانش

همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود

دل شکسته ی او را شکسته تر کردند

شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود

اگر تمام ملائک زگریه می مردند

به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود

حدیث حرمت او را به زیر پا بردند

اگر چه آبروی خاندان آدم بود

شتاب مرکب و بند و تعلل پایش

زمینه های زمین خوردنش فراهم بود

مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده

چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود

امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

سروده علی اکبر لطیفیان

***********************************************

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوعات: گالری تصاویر, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




شهادت امام جعفر صادق علیه السلام را به تمام شیعیان و شما دوستان گرامی تسلیت عرض مینمایم

 

 

سلام من به مدينه ، به غربت صادق
سلام من به بقيع و به تربت صادق


سلام من به مدينه ، به آستان بقيع
سلام من به بقيع و کبوتران بقيع


سلام من به مزار مطهر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقيع


سلام من به تو اي ماه فاطمي بقيع
سلام من به تو اي ياس هاشمي بقيع



موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت





مرغ روحانیم و بلبل عاشق هستم
در جوار حرم حضرت صادق هستم


تک تک ثانیه هایم ز خدا لبریز است
ساعت عشقم و در طول دقائق هستم


من خراباتی و از لطف بقیع آبادم
ز همه غیر تو و خاک تو فارغ هستم


سبز بودم که غم قبر تو سرخم کرده
غرق آلاله ام و یار شقایق هستم


همه شب جامه دریدم ز غمت مولاجان
دارم عادت بخدا ، آدم هق هق هستم


چون نشد قسمت من زائر قبرت باشم
در خیالم همه شب طائر قبرت باشم


روضه را باز کنم بال و پرم می ریزد
خون دل از سر مژگان ترم می ریزد


دل خود را وسط سینه به مسمار زدم
چون اگر دل بدهم…. دل نخرم …می ریزد


به زمین خوردی و یاد از غم زهرا کردی
بس کنم یا که بگویم جگرم می ریزد


هرگز آن “سوختن در ” نرود از یادم
گاه خاکستر آن روی سرم می ریزد


یاد آن قد کمانی تو افتادم که
چند وقتی است کمان از کمرم می ریزد


خانه ات سوخت ولی موی سرت سالم ماند
لانه ات سوخت ولی بال و پرت سالم ماند


شاعر : جعفر ابوالفتحی،

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




آی قصه قصه قصه
نون و پنیر وپسته
علی بازم کناره
عکس بابا نشسته
درد و دلش با بابا
ببین چقدر باصفاست
اسم خودش علی و
اسم باباش مصطفاست
همون علی که قلبش
یه تیکه از آهنه
اسم فامیل اونا
احمدی روشنه
میگه ببین باباجون
حال ماها عالیه
فقط توی خونمون
جای شما خالیه
امروز توی مدرسه
دوباره بیست گرفتم
آقا معلم زیرش
نوشت که من فرشتم
حال مامان باباجون
بگی نگی غمینه
غصه زیاد میخوره
کارش فقط همینه
همیشه توی اتاق
زل میزنه به عکست
همون عکسی که منم
هستم کنار دستت
میگه با چشم گریون
خوش به حالت مصطفی
نمی بینی که شده
رهبر غریب و تنها
خوش به حالت که رفتی
نموندی که ببینی
تو هم مثل بعضی ها
دست به سینه بشینی
یه عده ای اومدند
با یه کلید تدبیر
هسته ای ماها رو
بستند با قفل و زنجیر
یه عده ای اومدن
پا رو خونها گذاشتن
دست مریزاد به همه
هیچ چیزی کم نذاشتن
هیچ چیزی کم نذاشتن
هرچی که داشتیم دادن
معاهده ، راکتور
ان پی تی رو هم دادن
اونچه که بود مصطفی
حق مسلم ما
دادن به دست دشمن
آدمای بی حیا
خوش به حالت مصطفی
رفتی به عرش اعلا
ندیدی که هسته ای
شد به کام دشمنا
خوش به حالت ندیدی
با یه فوت و دوتا فن
آب سنگین اراک رو
چطور دادن به دشمن
بابا، میگفتش مامان
اگه آروم بشینیم
تعلیق هسته ای رو
تا عمر داریم می بینیم
من نمی فهمم بابا
معاهده ، ان پی تی
میگفت که تعلیق شده!
بابا تعلیق یعنی چی؟؟!!
مامان میگفت که یعنی
یه عده ای بی حیا
پا گذاشتن رو خون
پاک همه شهیدا
اینو بدون عزیزم
حقی که مال ماهاست
عصاره ی خونیه
که از همه شهیداست
میراثی که باباتو
دوستاش به جا گذاشتن
یه عده ای بی غیرت
روی اون پا گذاشتن
انتقاد از اونا هم
یه جور بازی با مرگه
سرش بالای داره
هرکی که اهل درده
هرکی که اهل درده
باید ساکت بمونه
چشم و گوشو ببنده
فقط آواز بخونه!!
مگه میشه باباجون
ساکت و بی صدا موند؟؟!!!
یا منتظر اعجاز
از طرف خدا موند؟؟!!
باید یه کاری کنیم
اینجوری هم نمیشه
اینقده ساکت شدیم
تیشه زدن به ریشه

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر, مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




ذكر چند معجزه از امام جعفر صادق عليه السلام
اول ـ در اطلاع آن حضرت است بر غيب
شـيخ طوسى از داود بن كثير رقّى روايت كرده كه گفت : نشسته بودم خدمت حضرت صادق عـليـه السـلام كـه نـاگاه ابتدا از پيش خود به من فرمود: اى داود! به تحقيق كه عرضه شـد بـر مـن عـمـلهـاى شـمـا روز پـنـجـشـنـبـه ، پـس ديـدم در بـيـن اعـمـال تو صله و احسان تو را به پسر عمت فلان پس اين مطلب مرا خشنود گردانيد همانا صـله تـو مـرا او را سـبـب شـود كـه عـمـر او زود فـانـى و اجـل او مـنـقـطـع شـود، داود گـفـت : مـرا پـسـر عـمـى بـود مـعـانـد و دشـمـن اهل بيت و مردى خبيث ، خبر به من رسيد كه او و عيالاتش بد مى گذرانند، پس براى نفقه او بـراتـى نوشتم و نزد او فرستادم پيش از آنكه به سوى مكه توجه كنم چون به مدينه رسيدم خبر داد مرا به اين مطلب حضرت امام جعفر صادق عليه السلام .
دوم ـ در نشان دادن آن حضرت است علامت امام را به ابوبصير
در ( كـشـف الغـمـّه ) از ( دلائل حـمـيـرى ) نقل شده كه ابوبصير گفت : روزى در خدمت مولاى خود حضرت صادق عليه السلام نشسته بـودم كـه آن حـضـرت فـرمـود: اى ابومحمّد! آيا امامت را مى شناسى ؟ گفتم : بلى ، وَاللّهِ الِّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، تويى امام من . و دست خود را بر زانو يا ران آن حضرت نهادم . فرمود: راست گفتى امام خود را مى شناسى پس چنگ زن به دامان او و متمسك شو به او، پس ‍ گفتم : مى خواهم كه علامت امام را به من عطا فرماييد، فرمود: اى ابومحمّد! هنگامى كه به كوفه مـراجـعـت كردى خواهى يافت كه اولادى از براى تو [متولد] شده به نام عيسى و بعد از او اولادى ديگر شود به نام محمّد و بعد از اين دو پسر، دو دختر براى تو خواهد شد، و بدان كـه ايـن دو پـسـر تو نامشان نوشته شده نزد ما در صحيفه جامعه در عدد اسامى شيعيان و نـام پـدران و مـادران و اجداد و انساب ايشان و آنچه متولد شود تا روز قيامت . پس حضرت صحيفه اى بيرون آورد كه رنگ آن زرد بود و به هم پيچيده بود.
سوم ـ در اخبار آن حضرت است به مردن زنى بعد از سه روز
ابـن شـهـر آشـوب و قـطـب راونـدى روايـت كـرده انـد از حسين بن ابى العلاء كه گفت نزد حـضـرت صـادق عـليـه السـلام بـودم كـه خدمت آن حضرت آمد مردى با يكى از غلامان او و شـكـايت كرد به آن حضرت از زن خود و بدخلقى او، حضرت فرمود: بياور او را نزد من . چـون آن زن آمـد، حضرت به او فرمود كه چه عيبى دارد شوهر تو؟ آن زن شروع كرد به نـفـريـن كـردن بـه شـوهـرش و بـد گـفـتـن بـراى او. حـضـرت فـرمـود كـه اگر به اين حـال بـمانى زنده نخواهى ماند مگر سه روز، گفت : باكى ندارم به جهت آنكه نمى خواهم بـبـيـنم او را هرگز! حضرت فرمود به آن مرد: بگير دست زنت را همانا نخواهد بود مابين تو و او مگر سه روز. چون روز سوم شد آن مرد خدمت آن حضرت مشرف شد حضرت فرمود: زنـت چـه كـرد؟ گـفـت : بـه خـدا سـوگـنـد! الا ن او را دفـن كردم ، من پرسيدم كه چه بود حال ؟ او فرمود: او زنى بود تعدى كننده ، حق تعالى عمر او را قطع كرد و شوهرش را از او راحت نمود.
چهارم ـ در نجات دادن آن حضرت است برادر داود را از مردن به تشنگى
ابن شهر آشوب نقل كرده از داود رقّى كه گفت : بيرون شدند از كوفه دو نفر برادران من به قصد رفتن به مزار، در بين راه يكى از آن دو نفر را تشنگى سخت عارض شد به حدى كـه تاب نياورد از حمار افتاد. بار ديگر از حال او سرگشته و متحير شد، پس ‍ به نماز ايـسـتـاد و نـمـاز گـزارد و خـوانـد اللّه تـعـالى را و مـحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم و امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليه السلام و ائمه عليهم السلام را يك يك تا رسيد به امام زمانش ‍ امام جعفر صادق عليه السلام . پس پيوسته آن حضرت را خوانده و به آن جناب التجاء برد كـه نـاگـاه ديـد مـردى بـالاى سـرش ايـسـتـاده مـى گـويد: اى مرد چيست قصه تو؟ پس او حال را براى او نقل كرد، آن مرد قطعه چوبى به او داد و گفت : بگذار اين را مابين لبهاى بـرادرت . چـون آن چـوب را گذاشت مابين لبهاى او، برادرش به هوش ‍ آمده و چشمان خود را گـشود و برخاست نشست و تشنگيش رفت . پس به زيارت قبر رفتند و چون برگشتند بـه كـوفـه ، آن بـرادرى كـه دعـا مـى كـرده بـه مدينه مشرف شد پس خدمت حضرت عليه السـلام رسـيـد حـضـرت فـرمـود بـه او بـنـشـيـن چـگـونـه اسـت حـال بـرادرت ، كـجـا اسـت آن چـوب ؟ عـرض كـرد: اى آقـاى مـن ! چـون بـرادرم را بـه آن حال ديدم غصه و غمم براى او سخت شد پس چون حق تعالى روحش را به او برگردانيد از بـسـيـارى خـوشـحـالى ديـگـر بـه چـوب نپرداختم و از آن غفلت كرده و فراموشش نمودم . حـضرت فرمود: همان ساعت كه تو در غم برادر خود بودى ، برادر من خضر عليه السلام آمـد نزد من ، من بر دست او فرستادم به سوى تو قطعه اى از چوب درخت طوبى ، پس رو كرد به خادم خود و فرمود بياور آن سبد را. چون سبد را آورد حضرت آن را گشود و از آن قـطـعـه چوبى بيرون آورد به عين همان چوب و نشان او داد و شناخت آن را آنگاه حضرت آن را رد كرد به جاى خود.

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




اخلاقیات امام جعفر صادق «علیه‌السلام»

اندر مدینه، ای خدا محشر به پا شد
فرمانده مذهب، شهیدِ اشقیا شد
رخت عزا بر قامت اهل ولا شد
از شیعیان بانگ اماما بر سما شد
روز عزا شد محشر به پا شد
شد كشته از زهر جفا امام صادق.[۱]


فضائل اخلاقی امام جعفر صادق «علیه‌السلام»:
۱: حضرت متواضع بودند: تواضع، كه معناى آن ترك خود برتربینى مى‏‌باشد، براى همه نیکو و پسندیده است که علاوه بر ایجاد محبت در دل‌ها رضایت خداوند سبحان را نیز به همراه دارد؛ چرا که خداوند کسانی که با تکبر راه می‌روند و از مردم روی گردان هستند را نکوهش کرده و بندگان خالصش را از تکبر بر حذر داشته و به تواضع توصیه کرده و و می‌فرماید:
«وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ” [سوره لقمان آیه ۱۸] پسرم! با بى‏ اعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو كه خداوند هیچ متكبّر مغرورى را دوست ندارد.»
یکی از مهم‌ترین و زیباترین صفات ریس مذهب شیعه تواضع و فروتنی بود، ایشان با این که علوم آسمان‌ها و زمین را داشتند و منبع انواع و اقسام علوم بودند، که هنوز دانشمندان تا امروز به آن‌ها نرسیده‌اند ولی هیچ گام این علوم باعث تکبر حضرت نمی‌شد و حضرت همیشه رفتارهای متواضعانه از خود نشان می‌دادند، همان گونه که شخصی به نام ابی‌خدیجه در بیان تواضع امام این گونه نقل می‌کند:
«امام صادق «علیه‌السلام» همچون بردگان با تواضع تمام می‏‌نشست و دست خویش را بر زمین می‏‌نهاد و با سه انگشت غذا می‌‏خورد و…» [۲]
۲: حضرت اهل مزاح و تبسم بود: مزاح اگر در حد اعتدال باشد و آلوده به گناهى نشود، نه تنها چیز بدى نیست بلكه مى‌‏توان آن را بخشى از مسأله حسن خلق و گشاده رویى و اخلاق فاضله محسوب داشت، و بى‏‌شك اگر به افراط كشیده شود، یا با گناه آلوده گردد مبدل به یكى از رذایل اخلاقى مى‏‌شود، لذا یکی از صفات انسان مومن مزاح و حالت تبسم است همان گونه که رسول خدا نیز این گونه بودند و امام علی «علیه‌السلام» در این خصوص می‌فرماید:
«رسول خدا هرگاه یكى از یاران خود را اندوهگین مى‏‌دید او را با شوخى و مزاح خوشحال مى‏‌كرد» [۳]
در احوال امام صادق «علیه‌السلام» نیز وارد شده است که حضرت اهل مزاح و تبسم بودند به طوری که یکی از پیروان حضرت نقل می‌کند که:


«من هماره امام صادق «علیه‌السلام» را می‏‌دیدم و آن حضرت بسیار اهل مزاح و تبسم بود.» [۴]
حضرت علاوه بر این که خود اهل مزاح و شاد کردن دل‌های مومنین بودند دیگران را نیز به این گونه رفتارها توصه کرده و به یکی از یاران خود فرمودند:
«چقدر شما با یكدیگر شوخى مى‏‌كنید»؟ او در پاسخ گفت: بسیار كم. حضرت فرمودند: این كار را نكنید و مزاح را ترك نگویید زیرا مزاح شاخه‌‏اى از حسن خلق است، و به وسیله آن شادى در دل برادر مؤمن خود وارد مى‏‌كنى و پیامبر «صلى‌ الله‌ علیه‌ و آله» با افرادى شوخى مى‏‌كرد، تا آنها را خوشحال كند»[۵]


۳: حضرت اهل عبادت بود: عبادت رابطه زیبا و عاشقانه انسان با خدای سبحان است، عبادت یکی از اهداف حضرت حق از خلقت انسان است، عبادت در زندگی امام صادق به خوبی قابل لمس بود، حضرت در طول عمر شریفش یا در حالت روزه، یا در حالت نماز و یا درحالت ذکر به سر می‌برد به طوری که این رفتار برای دیگران نیز قابل مشاهده بود، یکی از یاران حضرت در این خصوص می‌گوید:


«امام صادق مردى بود كه فارغ از یكى از سه خصلت نبود: یا روزه مى‏‌داشت یا نماز می‌خواند یا ذكر مى‏‌گفت، از بزرگان عباد و اكابر زهاد بود كه از خداى عز و جل مى‌‏ترسند بسیار حدیث مى‌‏كرد و خوش مجلس بود و پرفائده…»[۶]
چقدر خوب است همه ما که از دوستداران حضرت هستیم خود را به این صفات زیبا مزین کنیم و پای جای قدم‌های مبارک حضرت گذاشته تا در دنیا و آخرت سعادتمند و پیروز باشیم.


………………………….
پی نوشت‌ها:
[۱]. نرم افزار سخنور، موسسه احرار اندیشه
[۲]. «ِ عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ كَانَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْدِ وَ یَضَعُ یَدَهُ عَلَى الْأَرْضِ وَ یَأْكُلُ بِثَلَاثِ أَصَابِعَ وَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ یَأْكُلُ هَكَذَ» [بحار الأنوار، ج ‏۶۳، ص ۴۱۵]
[۳]. ««كانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اصْحابِهِ اذا رَآهُ مَغْمُوماً بِالْمُداعَبَة» [مستدرك الوسائل، جلد ۸، ص ۴۰۸.]
[۴]. « قال مالك و لقد كنت أری جعفر بن محمد (ع) و كان كثیر الدعابة و التبسم فإذا ذكر عنده النبی (ص) اصفر و ما رأیت یحدث عن رسول الله (ص) إلا علی طهارة » [بحارالانوار، ج ۱۷، ص ۳۳]
[۵]. «كَیْفَ مُداعَبَةُ بَعْضِكُمْ بَعْضا، فَلا تَفْعَلُوا فَانَّ الْمُداعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلْقِ، وَ انَّكَ لَتُدْخِلُ بِها السُّرُورَ عَلى اخِیكَ وَ لَقَدْ كانَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یُداعِبُ الرَّجُلَ یُرِیدُ انْ یَسُرَّهُ» [. اصول كافى، جلد ۲، صفحه ۶۶۳، حدیث ۳.]
[۶]. «كَانَ ع رَجُلًا لَا یَخْلُو مِنْ إِحْدَى ثَلَاثِ خِصَالٍ إِمَّا صَائِماً وَ إِمَّا قَائِماً وَ إِمَّا ذَاكِراً وَ كَانَ مِنْ عُظَمَاءِ الْعِبَادِ وَ أَكَابِرِ الزُّهَّادِ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَانَ كَثِیرَ الْحَدِیثِ طَیِّبَ…» [ أمالی الصدوق، ص ۱۷۰]

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




صله رحم از ردیدگاه امام صادق(علیه‌السلام)

همواره یکی از سنت‌های زیبا در کشورمان، مهمانی دادن و میهمان شدن در میان مردم بوده است که منجر به صله رحم و دیدوبازدید میان افراد جامعه نیز می‌شود، امّا متاسفانه امروزه گویی آن دور همی بودن‌ها به مانند گذشته نیست، بطوریکه در بخشی از جامعه، سردی، رفتار خشک و بی روح و زندگی ماشینی را به وضوح می‌توان مشاهده کرد؛
دیگر، مردم مهمان‌داری و دور همی بودن را تنها اختصاص به مهمانی‌های رسمی فامیل و اطرافیان خود نموده و تمایلی برای پذیرایی و دعوت از مسافر و غریبه بی پناه از خود نشان نمی‌دهند. چه بسا بتوان دلایل این مسأله را در جوّ مادی‌گرایی حاکم بر جامعه، زندگی شهرنشینی و ضعف هنجارهای اخلاقی در میان مردم جستجو کرد.
برخلاف فرهنگ امروزه بخشی از جامعه، در فرهنگ دینی اسلامی همواره به مسأله مهمانی و دور همی بودن توجه فراوان شده است بگونه‌ای که در سیره ائمه(علیهم‌السلام) نیز این خصلت پسندیده را می‌توان مشاهده کرد؛
مثلا در سیره امام صادق(علیه‌السلام) آمده است که وقتی امام در خانه‌اش مهمانی می‌داشت و سفره غذا را می‌گشود به مهمانان خیلی تعارف می‌کرد و آنان را به خوردن غذای بیشتر دعوت و ترغیب می‌فرمود و گاهی پس از آنکه مهمانان سیر می‌شدند، مجددا خوراکی می‌آورد و در پاسخ آنان که می‌گفتند ما دیگر سیر شده‌ایم و اشتها نداریم. می‌فرمود: نه هنوز چیزی نخوردید. بدانید مهربان‌ترین شما نسبت به ما کسانی هستند که بر سر سفره ما خوب غذا می‌خورند. آنگاه برای تشویق مهمانان به غذا خوردن و برای اینکه مبادا برخی از آنان از روی خجالت و شرم گرسنه بمانند از قول پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) احادیثی در ارتباط با خوردن نقل می‌کرد، تا آنان با رغبت و علاقه و طیب خاطر غذا بخورند.[۱] همچنین امام در ضمن حدیثی فرمود: «اینکه پنج درهم به دست گیرم و وارد بازار شما شوم و با آن غذایی تهیه کنم و چند نفر مسلمان را دعوت کرده اطعامشان کنم، نزد من دوست داشتنی‌تر از آن است که یک برده را آزاد کنم.»[۲]
صله رحم، حتی با کسانی که از جهت عقیده و رفتار، مخالف انسان هستند
صله رحم یک سنت و وظیفه اخلاقی است که نه تنها با خویشاوندان مومن و پرهیزکار، بلکه حتی با افرادی که اهل گناهند نیز لازم است. چه بسا به برکت دیدوبازدیدهای بستگان صالح، دیگران هم اصلاح شوند.
از طرفی، گاهی ترک اینگونه بازدیدهای خانوادگی موجب می‌شود که بستگان ناصالح، بر کجی‌ و خطاهایشان افزوده شود، در حالی که حفظ رابطه خویشاوندی، راهکار و کمک خوبی برای بازداشتن آنان از انحراف بیشتر خواهد بود.
شخصی از امام صادق(علیه‌السلام) پرسید: برخی خویشاوندانم خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و عقیده من، آیا آنان بر من حقی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمی‌کند. اگر با تو هم فکر و هم عقیده باشند، دو حق بر گردن تو دارند: یکی حق خویشاوندی؛ دوم حق اسلام و مسلمانی.[۳]
دو فایده صله رحم در کلام امام صادق(علیه‌السلام)
در روایتی از امام صادق(علیه‌السلام) درباره صله رحم آمده است: «صله رحم و نيكى، حساب (قيامت) را آسان مى‌كند و از گناهان جلوگيرى مى‌نمايد.»[۴]
بنابراین از سخنان امام صادق(علیه‌السلام) مشخص می‌شود كه صله رحم نه تنها برای مسلمانان واجب است، بلكه فریضه‌ای است كه اخلاق را خوب، دست را بخشنده، جان را پاكيزه، روزى را زياد مى‌كند و مرگ را به تأخير مى‌اندازد.[۵]
پی‌نوشت:
[۱]. صفحاتی از زندگانی امام جعفر صادق(علیه‌السلام)، علامه مظفر، ترجمه سید علوی، ص۳۰۴
[۲]. همان، ص۳۰۵
[۳]. میزان الحكمه، ج۴، ص۸۳
[۴]. تحف العقول، ص۳۷۶
[۵]. كافى، ج۲، ص۱۵۱

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




 

شاگردان مدرسه ی حضرت امام(ع)
مدرسه ای که حضرت امام صادق (ع) در مدینه قلب کشورهای اسلامی به وجود آورد دانشگاه بزرگی بود که طبق احصاء و شمارش حافظ ابو العباس بن عقده در کتاب مستقلی تعداد راویان و رجال فقه بود و حدیث آن به چهار هزار تن می رسید و در میان آنان نوابغ و متخصصین و دانشمندان نام آوری وجود داشتند که اسامی برخی از آنها هم اکنون در کتابهای علمی اروپا نیز زبانزد می باشد. شیخ مفید نیز ارشاد تعداد آنان را چهار هزار تن می نگارد. سید علی نیلی در کتاب الانوار همانند شیخ مفید اظهار نظر می کند شیخ طبرسی در اعلام الوری تعداد آنان را چهار هزار تن می دادند همچنان که شهید اول در کتاب اول فقهی “ذکری” چهار هزار تن از مردم عراق، شام، حجاز می داند… .
این همه شاگرد و فارغ التحصیل و این همه دانش اندوز با وجود آن همه فشار سیاسی و اختناق اجتماعی می تواند یکی از معجزات تاریخ بشمار آید در صورتی که اگر امام(ع) آزادی عمل کامل و فراغت مناسب می داشت می توانست استعدادهای بزرگی را بپروراند و جهان اسلام را بیش از پیش شکوفا سازد. اکنون با توجه به وسعت و بینش فقهی و عمق و ژرفای دید مکتبی فقه صادق(ع) توجه خاص و نگرش عجیبی در محافل قانونگذاری و مجالس علمی و فقهی به این فقه آموزنده و ارزنده معطوف شده است که تا دیروز هرگز چنین توجهی و نگرشی وجود نداشته است و اگر حرکت سریع و توجه عمیق شاگردان این فقه به جنبه های جهانی و گسترش ابعاد سیاسی و اجتماعی آن بیشتر مبذول گردد ثمرات و آثار بیشتر و بهتری در برخواهد داشت.


تربیت یافتگان مکتب تربیتی امام(ع)
شاگردان حضرت امام صادق(ع) خیلی زیاد می باشند ولی ما در اینجا به شرح کوتاهی در مورد چند تا از آنها و اسامی تعداد دیگری اکتفا می کنیم.
1- محمد بن مسلم یکی از شخصیتهای بزرگ شیعه از راویان بلند پایه و عالیقدر اسلامی است که در علم و فضیلت و زهد و تقوی و عظمت و کمال، سر آمد محدثان و راویان حدیث می باشد و در میان شاگردان امام صادق(ع) کمتر کسی به پایه ی فضیلت و عظمت او می رسد. پیشوای ششم در مورد او می فرماید: مکتب ما را احادیث پدرم را 4 نفر زنده کردند این چهار نفر عبارتند از: زراره، ابوبصیر، محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی، اگر اینها نبودند کسی از تعالیم دین و مکتب پیامبر(ص) بهره ی کافی نمی یافت. این چهره های نورانی حافظان دین و مورد اعتماد پدرم در بیان حلال و حرام احکام دین بودند که با مکتب ما آشنا شدند و در روز رستاخیز نیز پیش از دیگران به ما خواهند پیوست.
“محمد مسلم” که از سرزمین کوفه بود طی چهار سال اقامت در شهر مدینه، پیوسته به پیشگاه صادقین(امام باقر و امام صادق(ع)) شرفیاب شد. و از محضر آن دو پیشوای بزرگ، بهره ها می اندوخت، در مکتب علمی به درجه ای از علم و فضیلت نائل مثل گردید که می گفتند: در میان شیعیان در فقه و حدیث هیچکس از محمد بن مسلم داناتر نیست وی می گوید هر موضوعی که به نظرم می رسید می پرسیدم بطوری که سی هزار حدیث از امام پنجم و شانزده هزار حدیث از امام صادق(ع) فرا گرفتم.
2- زراره بن آعین: زراره یکی از اعیان و بزرگان شیعه است که در علم فقه، حدیث کلام، بصیرت و آگاهی کامل دارد. امام بوجود چنین شاگردی افتخار کرده است و او را مرجع مراجعات و فتوای مردم قرار داده است در یکی از سخنان خود به فیض پسر مختار می فرماید: اگر حدیثی خواستی از این مرد نشسته مسئلت نما و با دست خودش به زراره اشاره فرمود و باز در حدیث دیگری فرموده اند اگر زراره و امثال او نبودند آثار پدرم از میان می رفت.
زراره یکی از یاران خاص امام(ع) و از شیعیان بسیار با فضیلت و عالیقدر است. بطوری که بزرگی و عظمت و شخصیت و ویژگی های علمی و معنوی او مورد اتفاق دانشمندان شیعه قرار گرفته است.
“ابن شهر آشوب” می نویسد: دانشمندان اسلامی در این مطلب اتفاق نطر دارند که در میان شاگردان صادقین(ع) شش نفر از همه داناتر و واردتر بودند که عبارتند از زراره، معروف مکّی، ابو بصیر اسدی، فضیل ابن یسار، محمد بن مسلم طائفی و برید بن معاویه عجلی.(مناقب ابن شهر آشوب ، ج4، ص211)
زراره مردی سخنور، خوش بیان و بحاّثه بود. و در مباحثه استعداد فوق العاده ای داشت بعدی که کمتر کسی می توانست او را محکوم سازد. او در علم کلام و مسائل اعتقادی و استدلالی بقدری ماهر و ورزیده بود که متکلمان شیعه شاگردان مکتب او محسوب می شدند.(قاموس الرجال، ج4، ص173)
زراره علاوه بر آنکه یک محدث بزرگ، متکلم عالیقدر، فقیه برجسته بود، شاعر و ادیب با ذوقی نیز به شمار می رفت و کتابی درباره علم و جبر و اختیار تألیف نموده بود.
3- ابان ابن تغلب: ابان فرزند تغلب از اصحاب امامان، سجاد و باقر و صادق(ع) شمرده می شود او مرد با فضیلت و جلیل القدر بود که در مسجد مدینه می نشست و درس و حدیث القاء می نمود امام صادق(ع) درباره ی او فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و به مردم فتوی بده من دوست دارم در میان شیعیان امثال تو فراوان باشد».
او فرد عالم و با هوش سرشار از عقل وافر بود به علوم قرآن علاقه داشت و نخستین شخصی است که در این زمینه تألیف مستقلی دارد. ابان مدت طولانی در محضر پیشوایان معصوم نامبرده اعتکاف نموده است و احادیث و علوم آنان را دریافته است و بیش از 30000 حدیث از امام صادق(ع) حفظ نموده است.
از دیگر شاگردان امام می توان به این افراد اشاره نمود: جابر بن یزید جعفی، حمران بن شیبانی، مفضّل بن عمر جعفی، آبان پسر عثمان، برید العجلی، جمیل بن دراج، جمیل بن صالح، حماد بن عثمان، حبیب بن ثلابت کاملی و…. .

 

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




موضوعات: گالری تصاویر  لینک ثابت




با سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام جعفر صادق (ع)،صلوات زیر مخصوص این امام بزرگوار می باشد با فرستادن این صلوات  در ثواب آن سهیم شوید


اللهم صل علي جعفربن محمد الصادق خازن العلم الداعي اليك بالحق النورالمبين


اللهم و كما جعلته معدن كلامك و وحيك و خازن علمك و لسان توحيدك و ولي أمرك و مستحفظ دينك


فصل عليه أفضل ما صليت علي أحد من أصفيائك و حججك إنك حميد مجيد


أللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم يا زهرا (س).

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




خواص خاويار
خاويار يک ماده غذايي پرانرژي است که طعم و بويي بسيار خوشايند دارد. به طور عمده پروتئين موجود در خاويار متشکل از اسيدهاي آمينه آرژنين ، هيستامين ، ايزولوسين ، ليزين و ميتونين است.

چربي موجود در خاويار نيز به دو دسته عمده تقسيم مي شود که عبارتند از “25 درصد کلسترول ” و “75 درصد لستين".

مصرف خاويار از ابتلا به بيماري افسردگي و بيماري هاي قلبي عروقي پيشگيري مي کند؛ چرا که در خاويار غلظت اسيدهاي چرب از نوع امگا 3بسيار بالاست.

بعلاوه خاويار غني از ترکيبي به نام “ctacosand"است که نوعي الکل چرب با زنجيره بلند است و در بدن به اسيدهاي چرب تبديل مي شود.

اين اسيدهاي چرب به دست آمده در سنتز ميلين (پوشش سلول عصبي) نقش بسزايي ايفا مي کند. به همين دليل مصرف خاويار در سلامت سلول هاي عصبي بسيار موثر است.

در کشورهايي که ماهي و خاويار در عادات غذايي مردم جايگاه ويژه اي دارد، ميزان ابتلا به افسردگي بسيار کمتر از ديگر کشورها است.

وجود اسيدهاي چرب” امگا 3 ” در خاويار مانع از افزايش کلسترول خون و به دنبال آن باعث پيشگيري از ابتلا به بيماري هاي قلبي عروقي مي شود. بعلاوه مصرف خاويار در پيشگيري از ابتلا به بيماري هاي آرتريت رومائيد (التهاب مفاصل)، بيماري هاي دستگاه گوارش و بعضي از انواع سرطان بسيار موثر است.

خاويار از نظر عنصر آهن نيز غني است و به همين دليل مصرف آن در افراد مبتلا به کم خوني ناشي از فقر آهن نيز توصيه مي شود.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




ترخون وخواص آن
ترخون یکی از گیاهان معطر نسبتا پر استفاده می باشد که به عنوان سبزی نیز تولید و مصرف می گردد. ترخون گیاهی است علفی و چند ساله از خانواده کاسنی که ارتفاع آن تا 1 متر نیز می رسد. برگ های باریک و بلند آن به رنگ سبز روشن و براق هستند.

گل های زرد رنگ این گیاه بصورت گل آذین خوشه در انتهای ساقه اصلی نمایان می شوند. نام گونه این گیاه (دراکونکولوس) از کلمه دراگون به معنای اژدها گرفته شده است و علت این نامگذاری اثرات شفابخش این گیاه در درمان نیش خوردگی انسان از مارها و حیوانات سمی می باشد.

نیازهای اکولوژیکی و پراکنش
برخی از محققین منشا این گیاه را شمال و مرکز آسیا معرفی کرده اند ولی عده ای دیگر منشا آن را شمال و غرب آمریکا می دانند. در مناطق گرم و آفتابی دارای رشد و میزان مواد موثره مطلوبی است و همچنین قادر است سرمای زمستان را بخوبی تحمل نماید. اگرچه برخی از منابع علمی این گیاه را به عنوان یک گیاه بسیار رطوبت دوست معرفی نموده اند ولی مشاهدات بنده خلاف این موضوع را نشان داد. خاک هایی با بافت متوسط را می پسندد و در خاک های شور بسختی رشد می نماید.

تركيبات شيميايي و فرآوری
خشک کردن این گیاه در محل سایه سبب حفظ رنگ و میزان مواد موثره آن می گردد. البته استفاده از خشک کن های صنعتی در مورد این گیاه رونق فراوانی دارد و بدین منظور از دمای 40 درجه سانتیگراد استفاده می شود. مهمترین ماده موثره این گیاه اسانسی به رنگ زرد کم رنگ است که میزان آن بین 1 تا 3 درصد گزارش شده است. مهمترین اجزای اسانس ترخون عبارتند از استراگول (40 تا 70 درصد)، آلفا پینن، بتا پینن، لیمونن، میرسن و … .

خواص درمانی و کاربردها
ترخون یکی از گیاهان معطر پر استفاده در صنایع غذایی می باشد و این گیاه بطور گسترده در صنعت تولید مواد اولیه آشپزی و همچنین کنسروسازی کاربرد دارد. ترخون بدلیل افزایش ترشح اسید معده و خاصیت اشتها آوری از قدیم الایام به عنوان ادویه مخصوص گوشت مورد توجه بوده است و سبب کاهش فشارخون هم می شود. همچنین در منابع علمی از این گیاه به عنوان کاهش دهنده درد دندان و دارای خاصیت ضد کرم یاد شده است.

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





آورده اند که روزی ابوحنیفه در مدرسه مشغول تدریس بود .
بهلول هم در گوشه ای نشسته و به درس او گوش می داد . ابوحنیفه در بین درس گفتن اظهار نمود که امام جعفر صادق (ع) سه مطلب اظهار می نماید که مورد تصدیق من نمی باشد و آن سه مطلب بدین نحو است.
اول آنکه می گوید شیطان در آتش جهنم معذب خواهد شد و حال آنکه شیطان خود از آتش خلق شده و چگونه ممکن است آتش او را معذب نماید و جنس از جنس متاذی نمی شود .
دوم آنکه می گوید خدا را نتوان دید حال آنکه چیزی که موجود است باید دیده شود . پس خدا را با چشم می توان دید .
سوم آنکه می گوید مکلف فاعل فعل خود است که خودش اعمال را به جا می آورد حال آنکه تصور و شواهد بر خلاف این است. یعنی عملی که از بنده سر میزند از جانب خداستو ربطی به بنده ندارد .
چون ابوجنیفه این مطالب را گفت بهلول کلوخی از زمین برداشت و به طرف ابوحنیفه پرتاب نمود که از قضا آن کلوخ به پیشانی ابوحنیفه خورد و او را سخت ناراحت نمود و سپس بهلول فرار کرد شاگردان ابوحنیفه عقب او دویده و او را گرفتند و چون با خلیفه قرابت داشت او را نزد خلیفه بردند و جریان را به او گفتند .
بهلول جواب داد ابوحنیفه را حاضر نمایید تا جواب او را بدهم . چون ابوحنیفه حاضر شد بهلول به او گفت: از من چه ستمی به تو رسیده ؟
ابو حنیفه گفت : کلوخی به پیشانی من زده ای و پیشانی و سر من درد گرفت.
بهلول گفت درد را می توانی به من نشان دهی ؟
ابوحنیفه گفت: مگر می شود درد را نشان داد ؟
بهلول جواب داد تو خود می گفتی که چیزی که وجود دارد را می توان دید و بر امام صادق
(ع) اعتراض می نمودی و می گفتی چه معنی دارد خدای تعالی وجود داشته باشد و او را نتوان دید و دیگر آنکه تو در دعوی خود کاذب و دروغگویی که که می گویی کلوخ سر تو را به درد آورد زیرا کلوخ از جنس خاک است و تو هم از خاک آفریده شده ای پس چگونه از جنس خود متاذی می شوی و مطلب سوم خود گفتی که افعال بندگان از جانب خداست پس چگونه می توانی مرا مقصر کنی و مرا پیش خلیفه آورده ای و از من شکایت داری و ادعای قصاص می نمایی .
ابوحنیفه چون سخن معقول بهلول را شنید شرمنده و خجل شده و از مجلس خلیفه بیرون رفت.

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت





آورده اند که بهلول بیشتر وقتها در قبرستان می نشست و روزی که برای عبادت به قبرستان رفته بود و هارون به قصد شکار از آن محل عبور می نمود چون به بهلول رسید گفت: بهلول چه می کنی ؟
بهلول جواب داد :
به دیدن اشخاصی آمده ام که نه غیبت مردم را می نمایند و نه از من توقعی دارند و نه مرا اذیت و آزار می دهند .
هارون گفت:
آیا می توانی از قیامت و صراط و سوال و جواب آن دنیا مرا آگاهی دهی ؟
بهلول جواب داد به خادمین خود بگو تا در همین محل آتش نمایند و تابه بر آن نهند تا سرخ و خوب داغ شود هارون امر نمود تا آتشی افروختند و تابه بر آن آتشگذاردند تا داغ شد .
آنگاه بهلول گفت:
ای هارون من با پای برهنه بر این تابه می ایستم و خود را معرفی می نمایم و آنچه خورده ام و هرچه پوشیده ام ذکر می نمایم و سپس تو هم باید پای خود را مانند من برهنه نمایی و خود را معرفی کنی و آنچه خورده ای و پوشیده ای ذکر نمایی .
هارون قبول نمود .
آنگاه بهلول روی تابه داغ ایستاد و فوری گفت:
بهلول و خرقه و نان جو و سرکه و فوری پایین آمد که ابداً پایش نسوخت و چون نوبت به هارون رسید به محض اینکه خواست خود را معرفی نماید نتوانست و پایش بسوخت و به پایین افتاد .
سپس بهلول گفت:
ای هارون سوال و جواب قیامت نیز به همین صورتاست. آنها که درویش بوده ند و از تجملات دنیایی بهره ندارند آسوده بگذرند و آنها که پایبند تجملات دنیا باشند به مشکلات گرفتار آیند .

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت




روزی بهلول نزدیک رودخانه لب جوبی نشسته بود و چون بیکار بود مانند بچه ها با گِل چند باغچه کوچک ساخته بود .
در این هنگام زبیده زن هارون الرشید از آن محل عبور می نمود .
چون به نزدیک بهلول رسید سوال نمود چه می کنی ؟
بهلول جواب داد بهشت می سازم .
زن هارون گفت : از این بهشت ها که ساخته ای می فروشی ؟
بهلول گفت: می فروشم .
زبیده گفت: چند دینار ؟
بهلول جواب داد صد دینار .
زن هارون می خواست از این راه کمکی به بهلول نموده باشد فوری به خادم گفت: صد دینار به بهلول بده خادم پول را به بهلول رد نمود .
بهلول گفت قباله نمی خواهد ؟
زبیده گفت: بنویس و بیاور . این را بگفت و به راه خود رفت .
از آن طرف زبیده همان شب خواب دید که باغ بسیار عالی که مانند آن در بیداری ندیده بود و تمام عمارات و قصور آن با جواهرات هفت رنگ و با طرزی بسیار اعلا زینت یافته و جوی های آب روان با گل و ریحان و درخت های بسیار قشنگ و با خدمه و کنیز های ماه رو و همه آماده به خدمت به او عرض نمودند و قباله تنظیم شده به آب طلا به او دادند و گفتند این همان بهشت است که از بهلول خریدی .
زبیده چون از خواب بیدار شد خوشحال شد و خواب خود را به هارون گفت.
فردای آن روز هارون عقب بهلول فرستاد . چون بهلول آمد به او گفتاز تو می خواهم این صد دینار را از من بگیری و یکی از همان بهشتها که به زبیده فروختی به من هم بفروشی ؟
بهلول قهقهه ای سر داد و گفت:
زبیده نادیده خرید و تو شنیده می خواهی بخری ولی افسوس که به تو نخواهم فروخت.

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت




خشكي سينه‌


1- «حريره نشاسته» را صبح ناشتا ميل كنيد، مفيد است.
2- «كدو حلوايي»، سينه را نرم مي‌كند.
3- ميوه «به» قابض و نرم كننده سينه و مقوي قلب است.
4- پوست و آب «پرتقال» نرم كننده سينه است.
5- در چين از ميوه «خرمالو» براي تقويت معده و به عنوان قابض و نرم‌كننده سينه استفاده مي‌شود.
6- دم كرده «انجير» با «شنبليله» براي سينه درد و خشونت سينه بسيار نافع است.
7- ميوه «گواوا» نرم كننده سينه و كمي ملين است.
8- در چين از دانه «خردل» سفيد به عنوان بادشكن و نرم كننده سينه استفاده مي‌شود.
9- دم كرده‌اي كه از برگ هاي «چاي» و جوانه‌هاي آن تهيه مي‌شود، نرم كننده سينه است.
10- ريشه «آنژليك» و ميوه آن نرم كننده سينه است.
11- «نيشكر» خشونت سينه و ريه را رفع مي‌كند.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت




 


خشكي زبان‌
1- ساقه هوايي «مَرغ» را با مقداري ريشه «شيرين بيان» دم كنيد،درمان خوبي است.
2- «به دانه» سرد و تر است و براي خشكي زبان و دهان نافع است.

خشكي گلو
1- «عسل» براي معالجه تجويز شده است.
2- در كره از مغز هسته «زردآلو» به عنوان داروي معالجه خشكي حلق و گلو استفاده مي‌شود.

 

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت




خارش مقعد
1- «انار» را با پوست و دانه به طور سالم بپزيد و سپس كوبيده روي محل‌هاي خارش در صورتيكه از گرم طبع باشد) بگذاريد.
2- ضماد مجموعي از پخته پوست و برگ درخت «پسته» مفيد است.
3- ضماد «گشنيز»، مخلوط با نان خشك بسيار مفيد است.
4- ضماد «پياز پخته» با زرده تخم مرغ و يا با روغن تازه يا پيه براي رفع خارش مقعد مفيد است .

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت





خارش سر
1- چهل گرم «سدر» و «شاهتره» و ده گرم «جوش شيرين» را با مقداري ماست مخلوط كنيد، به سرتان بماليد و پس از چند ساعت بشوييد.
2- «گل بابونه شيرازي»، «گل ختمي» و «سدر» را با «آب غوره» مخلوط كنيد، مثل حنا به سرتان بماليد و پس از چند ساعت بشوييد.
3- هرگاه خارش سر و احياناً دردسر به علّت ضعف عمومي باشد، مقداري «گندم» را برشته كنيد. داغ داغ داخل كيسه‌اي بريزيد. روي ملاج سرتان بگذاريد، و پس از سرد شدن دوباره اين كار را تكرار كنيد.
4- شستن سر با آب دم كرده «شنبليله» براي از بين رفتن خارش سر ناشي از يبوست و زخمهاي سرد مفيد است.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, ج-ح-خ-چ  لینک ثابت




كفران نعمت

رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: در روزگار گذشته قوم دانيال نبي بر اثر كفران نعمت دچار قحطي شدند و كارشان به آدم خواري كشيد.
قالت امراءة لاءخري و لهما ولدان يا فلانة تعالي حتي تاءكل اءنا و اءنت اليوم ولدي و اذا كان غدا اءكلنا ولدك قالت لها نعم فاءكلتاه فلمّا اءن جاعتا من بعد راودت الاءخري علي اءكل ولدها فامتنعت عليها فقالت لها بيني و بينك نبي الله فاختصما الي دانيال عليه السلام فقال لهما و قد بلغ الاءمر الي ما اءري قالتا له نعم يا نبي الله و اءشد قال فرفع يده الي السماء فقال اللهم عد علينا بفضلك (1)
زن بچه داري به زن ديگر، كه او نيز فرزند داشت ، پيشنهاد كرد كه فلاني ! بيا امروز من بچه خود را مي گذارم و هر دو نفر گوشتش را مي خوريم و روز بعد تو بچه ات را بياور تا هر دو بخوريم ! گفته او مورد قبول واقع شد.
زن اول كه خود پيشنهاددهنده بود از فرزندش دل برگرفت و هر دو نفر طفلش را قطعه قطعه كردند و خوردند. نوبت بعد كه گرسنه شدند، زن اولي به دومي مراجعه كرد ولي زن دوم از كشتن بچه خود امتناع نمود و كار به خصومت و دعوا كشيد. براي حكميت به دانيال مراجعه كردند، دانيال نبي از شنيدن چنين دعوايي سخت ناراحت شد و گفت : ((كار گرسنگي به اين جا كشيده شده است ؟)) گفتند: ((بلي ! و از اين هم سخت تر شده است .))
دانيال دست به دعا برداشت و از پيشگاه الهي درخواست تفضل و رحمت نمود و خداوند قحطي را برطرف نمود.(2)

1- الكافي ، ج 6، ص 302.
2- جوان از نظر عقل و احساسات ، ج 2، ص 404.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




تشويق به كارهاي خوب

اولياي بزرگ اسلام به كارهاي پسنديده مردم در امور ديني و دنيوي توجه كامل داشتند و به وسيله تشويق و تحسين ، آنان را به نيكي و پاكي ، شادمان و دلگرم مي نمودند. براي نمونه دو مورد را به عرض شما مي رسانم .
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مرد عربي را ديد كه در نماز خود دعا مي خواند و مضامين بسيار عالي و پرمعناي را به پيشگاه الهي عرض مي كند.
سخنان عميق و پرمغز آن مرد كه حاكي از مراتب معرفت و كمال ايمانش بود، در پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم تاثير كرد. لذا شخصي را بر او گمارد و دستور داد، وقتي عرب از نماز فارغ شد، او را به حضورش بياورد.
عرب به محضر حضرت عليه السلام آمد. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم قطعه طلايي را كه به آن حضرت هديه داده بودند، به او عطا فرمود و سپس پرسيد: ((از كدام قبيله هستي ؟))
عرض كرد: ((از بني عامر بن صعصعه))
فرمود: ((آيا مي داني اين طلا را براي چه به شما بخشيدم ؟))
عرض كرد: ((به اعتبار نسبت و رحمي كه بين من و شماست .))
حضرت عليه السلام فرمود: ((البته براي رحمت حقي است ولي اين طلا را از آن جهت به تو بخشيدم كه در پيشگاه الهي خداي را به نيكي و شايستگي ثنا گفتي))(1)
تشويق و تحسين پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از طرفي مرد عرب را بيش از پيش دلگرم كرد و از طرف ديگر آنان را كه ناظر اين جريان بودند، اميدوار نمود.(2)

1- حيوة الحيوان ، ج 2، ص 63.
2- كودك از نظر وراثت و تربيت ، ج 2، ص 313.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت





دادخواهي امام عليه السلام

روزي علي عليه السلام در شدت گرماي بعد از ظهر، به طرف منزل آمد. زني را ديد كه بر در خانه ايستاده است . به حضرت عرض كرد: ((شوهرم به من ستم مي كند، تهديدم مي نمايد و قسم ياد كرده است كه مرا بزند.))
حضرت فرمود: ((صبر كن تا شدت گرما تخفيف پيدا كند. به خواست خداوند با تو مي آيم و به كارت رسيدگي خواهم كرد.))
زن با نگراني و اضطراب عرض كرد: ((با طول غيبت من از منزل ، خشم شوهرم تشديد مي شود و كار سخت تر مي گردد.))
حضرت با شنيدن اين سخن سر فروافكند و چند لحظه فكر كرد. سپس سر برداشت و فرمود: ((نه ! به خدا قسم كمترين تاءخير، بايد حق مظلوم گرفته شود.))
اين سخن را گرفت و پرسيد منزلت كجاست ؟ در معيت زن حركت كرد تا به در خانه اش رسيد.
فوقف فقال السلام عليكم فخرج شابّ فقال علي عليه السلام يا عبدالله اتّق الله فانك قد اءخفتها و اءخرجتها فقال الفتي و ما اءنت و ذاك و الله لاءحرقنّها لكلامك ؛ (1)
علي عليه السلام جلوي خانه ايستاد و از بيرون منزل ، به صداي بلند سلام كرد. جواني از در خانه در آمد. حضرت به وي فرمود: ((از خدا بترس ! تو زنت را ترسانده اي و او را از منزلت بيرون كرده اي .))
جوان با خشونت و بي ادبي عرض كرد: ((كار همسر من به تو چه ربطي دارد؟ به خدا قسم براي گفته تو، زنم را آتش خواهم زد!))
علي عليه السلام از شنيدن سخنان جوان كه از قانون شكني او حكايت مي كرد، سخت برآشفت . شمشير از نيام كشيد و فرمود: ((من تو را امر به معروف و نهي از منكر مي كنم و فرمان الهي را ابلاغ مي نمايم ، اما تو از گناه سخن مي گويي و از امر حق سرپيچي مي كني ؟!))
در اين فاصله كه بين آن حضرت و جوان رد و بدل مي شد، كساني كه از آن كوچه عبور مي كردند، گرد علي عليه السلام جمع شدند و به عنوان اميرالمؤ منين عليه السلام به آن حضرت ، سلام مي كردند.
جوان كه حضرت را نشناخته بود، از سلام مردم متوجه شد كه با شخص اول مملكت سخن مي گويد. تكان خورد و به خود آمد و با شرمندگي سر را به طرف دست علي عليه السلام فرود آورد و گفت : ((يا اميرالمؤ منين ! از لغزش من درگذر! به خدا قسم امر تو را اطاعت مي كنم و حداكثر تواضع را نسبت به همسرم معمول خواهم داشت .))
حضرت شمشير خود را در غلاف فروبرد و به زن نيز توصيه كرد كه با شوهرت طوري رفتار كن كه اينگونه خشمگين نشود.
از اين روايت استفاده مي شود كه مرد تفوق طلب براي آن كه برتري خود را اثبات نمايد و حكمران خانواده باشد، به همسر خويش اهانت مي كند و با تندي و خشونت ، عزت نفس و شخصيتش را درهم مي شكند. او را به زدن و سوزاندن تهديد مي نمايد و زندگي را بر وي ، طاقت فرسا و غيرقابل تحمل مي سازد.
زن از مشاهده اعمال نارواي شوهر برتري طلب ، سخت نگران و ناراحت مي شود. براي چاره جويي و دفاع از شرافت و شخصيت خود به پناه قانون مي رود و از رئيس حكومت استمداد مي كند تا بدين وسيله از خطر ناامني و اسارت رهايي يابد.
خوشبختانه زمامدار حكومت ، مرد حق و عدالت بود و در اولين فرصت و بدون تشريفات و اتلاف وقت به دادخواهي زن ستمديده قيام نمود و شخصا با شوهر برتري طلب و خودخواهش سخن گفت و سرانجام او را به اطاعت از قانون و احترام همسر خود وادار ساخت و در نتيجه آن صحنه وحشت زا و خطرناك پايان پذيرفت و محيط خانه از نعمت امنيت و آسايش برخوردار گرديد.
اگر آن زن به حكومت دسترسي پيدا نمي كرد، يا آن كه حكومت از او دادخواهي نمي نمود، يا حكومت ضعيف بود و قدرت دادخواهي نمي داشت و خلاصه اگر زن ستمديده نمي توانست از قانون و حكومت استفاده كند، در مقابل فشارهاي طاقت فرسا و جانكاه شوهر برتري طلب خود، چه كند؟ و چگونه شكست خويش را جبران مي نمود؟
اين سوال در مورد آن زن و درباره تمام مردم ضعيفي كه مورد تعدي برتري طلبان قرار مي گيرند و قدرت دفاع ندارند، قابل طرح است . ولي نمي توان به اين پرسش ، پاسخ صريح و قطعي داد. زيرا اولا در اين موارد اوضاع و احوال و شرايط زمان و مكان يكسان نيست .
ثانيا روحيه و طرز تفكر افراد با يكديگر متفاوت است . بنابراين در جواب بايد گفت : مردم در شرايط مختلف با داشتن افكار متفاوت ، عكس العمل هاي گوناگون از خود نشان مي دهند.(2)

1- مستدرك الوسايل ، ج 12، ص 338؛ بحارالانوار، ج 9، ص 521.
2- بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات ، ج 1، ص 243.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت





ورزش در سيره ائمه عليهم السلام (3)

اولياي گرامي اسلام ، علاوه بر تشويق مردم ، خود شخصا در اين مسابقات مكرر شركت كردند و پيروزي هاي درخشاني به دست آوردند، تا جايي كه در بعضي از مواقع زبردستي و مهارتشان باعث تعجب بينندگان مسابقه مي شد.
از انس بن مالك سوال شد: ((آيا شما در زمان پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در مسابقه شركت مي كرديد.))
جواب داد: ((بلي !)) پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم خودشان با اسبي كه داشتند، مسابقه دادند و مسابقه را بردند و اين پيروزي باعث مسرت و اعجاب آن حضرت شد.(1)
چند نفر از مشركين براي دستبرد به گوسفندهاي مردم ، به اطراف مدينه آمدند. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و جمعي از مسلمين براي سركوبي آنان بر اسب ها سوار شدند و به خارج مدينه روي آوردند. مشركين كه احساس خطر نموده بودند، به سرعت فرار كردند و خود را از دسترس مسملين دور ساختند.
((ابوقناة)) كه يكي از سواران بود، به حضرت عرض كرد: ((دشمن برگشته است ، اگر موافقت فرماييد در اين فرصت يك مسابقه اسب دواني برقرار كنيم .))
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم جواب مثبت داد. مسابقه آغاز شد. سرانجام آن حضرت از همه پيشي گرفت و مسابقه را برد.(2)

1- مستدرك الوسايل ، ج 2، ص 517.
2- وسائل الشيعة ، ج 4، ص 231؛ جوان از نظر عقل و احساسات ، ج 2، ص 451.

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




ورزش در سيره ائمه عليهم السلام (2)

رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بر مردمي از انصار كه مشغول تيراندازي بودند، گذر كرد و داوطلب شد كه در مسابقه آنها شركت كند. فرمود: من با گروهي كه ابن اردع در آن است همكاري مي كنم . دسته مقابل با شنيدن سخن آن حضرت ، از تيراندازي دست كشيدند و گفتند: گروهي كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در آن تيراندازي كند، هرگز مغلوب نخواهد شد.
براي آنكه مسابقه تعطيل نشود، فرمود: من با هر دو گروه همكاري مي كنم . مجددا مسابقه شروع شد و پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم با هر دو دسته تيراندازي كرد.(1)

1- مبسوط، سبق و رمايه ؛ جوان از نظر عقل و احساسات ، ج 2، ص 451.

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت




ورزش در سيره ائمه عليهم السلام (1)

طبق روايت (1) امام صادق عليه السلام شخصا در تيراندازي حاضر مي شد.
امام صادق عليه السلام فرمود: من در معيت پدرم به مجلس هشام بن عبدالملك در شام وارد شديم . او بر كرسي خلافت نشسته بود. نظاميان و نزديكانش در اطراف وي برپا ايستاده بودند. در ديدگاه خليفه ، هدفي براي تيراندازي قرار داشت و بزرگان قومش در حضور وي تيراندازي مي كردند. به محض آنكه وارد مجلس شديم ، از پدرم خواست كه با شيوخ عرب تيراندازي كند.
حضرت فرمود: ((من پير شده ام ، ممكن است مرا معاف بداري ؟))
او قسم ياد كرد غيرممكن است و به يكي از شيوخ بني اميه اشاره كرد كه كمانت را به امام باقر بده ! پدرم ناچار كمان را گرفت . تيري در آن گذارد و رها كرد. تير در وسط هدف نشست . سپس تير ديگري گرفت و آن را روي تير اول نشاند. و آن را شكافت و خلاصه چند تير روي هم زد.
اين قدرت تيراندازي و هدف گيري ، هشام را مبهوت و پريشان خاطر ساخت . به امام باقر عليه السلام عرض كرد: مهارت شما از تمام تيراندازان عرب و عجم بيشتر است و سپس آن حضرت را به سرير خود دعوت كرد. از جا برخاست ، دست در گردن پدرم انداخت و او را طرف راست خود نشاند. آنگاه دست به گردن من انداخت و مرا در سمت راست پدرم نشاند و به امام باقر گفت : اين تيراندازي را از چه كسي و در چه مدتي آموخته ايد؟
حضرت فرمودند: ((مي داني كه اهل مدينه مسابقات تيراندازي به پا مي كردند و با علاقه در آن شركت مي نمودند. من نيز در ايام جواني به اين كار علاقه داشتم و در آن وارد بودم و سپس ترك كردم . اكنون كه از من خواستي ، به روزگار جواني برگشتم و تير انداختم .))
هشام گفت : ((من هرگز تصور نمي كردم كسي باشد كه اين طور تيراندازي كند! آيا فرزند شما جعفر نيز مثل شما تيرانداز است ؟))
حضرت باقر عليه السلام فرمودند: ((ما همه وارث كمالات پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم هستيم .))
گرچه مسابقات اسب دواني و تيراندازي از اين جهت كه عضلات را به فعاليت وامي دارد و باعث تقويت جسم مي شود، جنبه ورزشي دارد و از اين نظر كه در ساعات فراغت وسيله اساسي پيشواي اسلام در تشويق اين مسابقه ، عالي تر از جهات ورزشي و تفريحش بود، پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مي خواست عموم مردم در آن روز فنون نظامي و تعاليم سربازي را فراگيرند و براي مقابله با دشمن مجهز شوند تا در ميدان جنگ به خوبي از حقوق اسلام و مسلمين دفاع نمايند و كشورشان را از هجوم بيگانگان محافظت كنند.
در دنياي امروز وضع سربازي و تمرين هاي نظامي تغيير كرده است ، اگر بعضي از جوانان در اوقات فراغت به مسابقه اسب دواني و تيراندازي دست يابند، مي توانند از جنبه ورزشي و تفريحي آن به خوبي استفاده كنند.
از طرفي به سلامت و نيرومندي خود كمك كنند و از طرف ديگر قسمتي از شناوري براي جوانان يكي ديگر از ورزش هاي مفيد و ثمربخش و از تفريحات سالم و نشاطآور است كه مورد توجه پيشواي اسلام قرار گرفته و پيروان خود را به فراگيري آن تشويق كرده است .

1- وسائل الشيعة ، ج 4، ص 231.


ادامه دارد…

 

موضوعات: حکایات منبر  لینک ثابت





7فايده ي خربزه درختي
آيا تا به حال راجع به فوايد خربزه درختي فکر کرده ايد؟ حتماً چون خربزه درختي نوعي ميوه محسوب مي شود حدس زده ايد که براي بدن مفيد است. بله درست است. در اين مطلب، به هفت فايده ي مفيد آن اشاره کرده ايم:

* خربزه درختي حاوي آنتي اکسيدان است.
يکي از فوايد خوردن پاپايا پيش گيري از سرطان است. پاپايا يک منبع غني از آنتي اکسيدان است که بدن براي جنگ با سلول هاي عامل سرطان به آن احتياج دارد. ويتامين E، C و بتاکاروتن آنتي اکسيدان هايي هستند که از همه ي انواع سرطان ها پيشگيري مي کنند. بنابراين اضافه کردن يک واحد پاپايا به رژيم روزانه مي تواند خطر بروز سرطان را در شما کاهش دهد.

* خربزه درختي براي برطرف کردن مشکلات گوارشي به کار مي رود.
پاپايا منبع فوق العاده اي براي آنزيم هاي پروتئوليتيک است که در هضم غذا بسيار مهم هستند. مهم ترين اين آنزيم ها که در پاپايا يافت مي شود پاپايين است که با شکستن پروتئين ها به هضم بهتر غذاها کمک مي کند.
پاپايين يراب افراد مبتلا به فيبروزسيستيک و کساني که دچار التهاب لوزالمعده هستند، تجويز مي شود تا آن چه بدن آن ها به طور طبيعي نمي تواند توليد کند، براي شان بسازد. خوردن خربزه درختي در اينجا هم يک نکته مثبت است چون دريافت دهاني پاپايين بي نظمي هاي گوارشي کمتري (مثل نفح و سوء هاضمه مزمن) ايجاد مي کند. براي اين مورد پاپايين عصاره گيري شده، خشک مي شود و به صورت قرص در مي آيد.

* پاپايا باعث افزايش نيرومندي مردان مي شود.
خربزه درختي داراي آنزيمي موسوم به آرژينين است که موجب افزايش خون رساني بهتر در مردان مي شود.

* پاپايا مانع پيري زودرس مي شود.
بسياري از پزشکان طب جايگزين معتقد هستند که يکي از فوايد پاپايا پيش گيري از پيري زودرس است. چون باعث مي شود بدن به طور مناسب غذا را هضم کند و وقتي غذا به درستي هضم شود بدن مواد مغذي لازم را دريافت مي کند و براي زمان طولاني شاداب مي ماند.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





ترفندهایی برای زوج های تازه کار

مهارت‌های زندگی را در خود تقویت کنید و سطح کیفیت روابط فردی و زناشویی خود را ارتقا دهید

تازه ازدواج کرده‌اید و هنوز رگ خواب همسرتان دستتان نیامده است؟! نمی‌دانید چطور خواسته‌تان را به همسرتان بگویید که به او بر نخورد و غرور مردانه‌اش جریحه‌دار نشود؟! باما همراه باشید تا زیر و بم های زندگی مشترک را برایتان بگوییم.

نیازها یکی‌ است؛ زبان آدم‌ها متفاوت است
نیازهای انسان‌ها تفاوت چندانی با هم ندارد بلکه آدم‌ها به خاطر تفاوت در فرهنگ‌های متفاوت، به شیوه‌های مختلفی رشد می‌کنند و مثل هم نیستند، بنابراین نیازهایشان به شیوه‌های مختلفی بیان می‌شود و تفاوت آنچنانی با هم ندارد. در واقع همه آدم‌ها نیازهای زیستی، روانی- اجتماعی و عاطفی دارند اما به‌دلیل سبک متفاوت زندگی‌شان، نحوه بیان نیازهایشان هم با هم متفاوت است.

وقتی آدم‌ها با خصوصیات و هیجان‌های دیگران، با شیوه و سبک زندگی که در آن بزرگ شده‌اند، آشنا نباشند، در روابط بین‌فردی خود دچار مشکل می‌شوند و این اتفاق به‌صورت پررنگ‌تری در روابط بین زن و شوهرها خود را نشان می‌دهد. برای جلوگیری از این مشکلات، باید چند نکته را به خاطر بسپاریم: در بحث‌های مختلف زندگی، مهارتی به عنوان حل مساله وجود دارد و اولین اصل حل مساله این است که بپذیریم «من و همسرم دو آدم متفاوت هستیم و دلیلی ندارد مثل هم باشیم» و این تفاوت ناشی از سبک‌های زندگی و شیوه‌های متفاوت تربیتی است.

شما زنانه می‌بینید و او مردانه!
بپذیرید شما و همسرتان دو جنسیت متفاوت دارید و بسیاری از ویژگی‌های رفتاری افراد، مرتبط با جنس‌شان است، جنس زنانه و جنس مردانه. به همین دلیل نوع نگاه افراد در قالب جنسیت بسیار متفاوت از یکدیگر است و مساله‌ای که برای یک خانم بسیار جذاب است ممکن است برای همسرش جذاب نباشد یا ماجرایی که برای یک آقا جالب است، لزوما مورد پسند همسرش نیست! پس باید دقت کنیم که جنسیت در نوع نگاه، بیان و ابراز احساسات‌مان متفاوت است. اما همه اینها آموختنی است و تمام این رفتارها از بروز عواطف و احساسات، نحوه صحبت کردن، ابراز وجود، درک کردن دیگران و همچنین نحوه مذاکره همه مهارت‌های آموختنی هستند، بنابراین مسائل ژنتیکی نقشی در آنها ندارند و غیرقابل‌حل نیستند.

غرورش را نشکنید
در مقایسه‌های بین مردها، مسائلی به خصوص مثل جربزه، عرضه داشتن و لیاقت داشتن را نباید دستکاری کرد. فرض کنید خانمی بعد از یک مهمانی، به همسرش می‌گوید: «ما و فلانی، هر دو همزمان ازدواج کردیم؛ اما ببین وضع زندگی آنها چطور است و زندگی ما چطور!» نباید فراموش کنیم که توانمندی، هوش و امکانات آدم‌ها با هم متفاوت است و همین تفاوت‌هاست که باعث ایجاد فاصله‌های اجتماعی، اقتصادی و طبقاتی می‌شود.

اگر همیشه قرار باشد یک خانم همسرش را سرزنش کند، این حرف‌ها نه‌تنها کمکی به رشد همسرش نمی‌کند، که اعتماد به‌نفس او را کاهش داده، از توانایی‌هایی که هم که دارد کم می‌کند و به شدت احساس خشم و کینه نسبت به فردی که با او مقایسه شده از خود نشان می‌دهد و این رفتار را در قالب بی‌احترامی، پرخاشگری و… نسبت به کسی که با او مقایسه شده، بروز می‌دهد. در ضمن، وقتی آقایی ببیند که مدام با دیگران مقایسه می‌شود، اول از همه از همسرش منزجر می‌شود چون فکر می‌کند خانم برایش ارزش قائل نیست و داشته‌هایش- مهربانی و… - را نادیده می‌گیرد و فقط امکانات مادی زندگی دیگران را به رخش می‌کشد.

راه رسیدن به هدفتان اینجاست!
اگر خواسته‌ای از همسرتان دارید و مثلا می‌خواهید داشته‌هایتان را رشد دهید، اول به نقاط قوت، قدرت و مثبت او، چه به لحاظ رابطه عاطفی و چه از نظر موقعیت اجتماعی و خانوادگی اشاره کرده، پررنگشان کنید و در موردش صحبت کنید.

همه باید یاد بگیرند
همه آدم‌ها، چه کسانی که تازه تصمیم به ازدواج گرفته‌اند و چه زوج‌هایی که 20-10 سال از زندگی مشترک‌شان می‌گذرد، نیازمند آموزش مهارت‌های زندگی هستند. همه اشکال در روابط بین زوج‌ها به خاطر عدم آگاهی افراد و نبود ابزار و امکانات آموزشی است. به کلاس‌ها و کارگاه‌ها و سمینارها ی مرتبط با مهارت های ارتباطی، فردی و خانوادگی بروید و مهارت‌های خود را تقویت کنید و سطح کیفیت روابط فردی و زناشویی خود را ارتقا دهید.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




خواص قهوه
قهوه درختی است که ارتفاع آن تا هشت متر میرسد دارای ساقه ای استوانه‌ای شکل و برگ‌های نوک تیز، متقابل، بیضوی و همیشه سبز می‌باشد .

بهترین نوع قهوه، قهوه عربی است که به حالت خودرو در حبشه، ‌سودان و مناطق استوایی آفریقا وجود دارد ولی اکنون کشت آندر برزیل، ونزوئلا‌، جزائر آنتیل و دیگر مناطق آمریکای جنوبی مرسوم است .

● خواص دارویی
قهوه از نظرطب قدیم ایران سرد و خشک است و چون جز دسته آلکالوئیدها می‌باشد بنابراین باید در مصرف آن احتیاط کرده و فقط آن را به عنوان دارو مصرف کردن کسانی که به آن معتاد هستند باید سعی در ترک آن داشته باشند .
۱) قهوه محرک است و هضم را آسان می‌کند
۲) تب بر است مخصوصا تب‌های نوبه‌ای را برطرف می‌کند
۳) به بدن نیروی کاذب می‌دهد
۴) سردرد را برطرف می‌کند
۵) مسمومیت‌های ناشی از مصرف الکل زیاد را درمان می‌کند
۶) برای برطرف کردن یرقان مفید است
۷) ادرار آور است
۸) در درمان سرفه ای که با بلغم همراه باشد موثر است
۹) دردهای عصبی را درمان می‌کند
۱۰) در درمان سیاه سرفه مفید است
۱۱) ضد عفونی کننده است
۱۲) گرد قهوه برای سوختگی‌ها مفید است
۱۳) قهوه ضد افسردگی است

۱۴) مقاومت ورزشکاران رازیاد می‌کند
۱۵) برونش‌ها را باز می‌کند برای مبتلا‌یان به بیماری آسم مفید است
۱۶) برای برطرف کردن تب یونجه مفید است
۱۷) از کرم خوردگی دندان جلوگیری می‌کند

● مضرات:
۱) قهوه فشار خون را بالا‌ می‌برد و آنهایی که فشار خونشان بالا‌ست باید از نوشیدن قهوه خودداری کنند
۲) ‌باعث تحریک و ضعیف شدن قلب می‌شود
۳‌) کلسترول خون را افزایش می‌دهد .
۴) زنان باردار به هیچ وجه نباید قهوه مصرف کنند زیرا باعث عوارض خطرناک برای کودک می‌شود
۵) خوردن قهوه در خانم‌ها ممکن است باعث کیست در سینه شود
۶) ایجاد سردرد می‌کند

۷) ‌قهوه بیخوابی می‌آورد
۸) ایجاد ناراحتی‌های روده‌ای و معده‌ای می‌کند
۹) لرزش و رعشه می‌آورد
۱۰) سو ‌هاضمه می‌آورد
۱۱) دربرخی مصرف زیاد تولید اسهال می‌کند
۱۲) ‌باعث تضعیف قوای جنسی می‌شود .

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




 

علامه طباطبایی (ره):
« ایشان (آیت الله بهجت) عبد صالح است. »

آیت الله بهاء الدینی (ره):
« الآن ثروتمند ترین مرد جهان ( از جهت معنوی ) آقای بهجت است. »

آیت الله فکور (ره):
آیت الله محمد حسن احمدی می گوید: آیت الله فکور خیلی نسبت به آقای بهجت عنایت داشتند و می فرمودند:
« آقای بهجت از جمله افرادی هستند که مخصوصاً در صراط معنویت فوق العاده هستند. »
آیت الله حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره)
از محضر ایشان سؤال شد: اکنون چه کسی را به عنوان استاد کامل معرفی می کنید؟
فرمودند:« آقای بهجت، آقای بهجت. »

آیت الله سید احمد فهری
از ایشان نیز پرسیده شد: اکنون چه کسی را به عنوان استاد کامل معرفی می کنید؟
فرمودند:« آقای بهجت، آقای بهجت. »

آیت الله علامه محمد تقی جعفری(ره)
« اینکه در روایات آمده است که « هر کس عالمی را در چهل روز زیارت نکند، مات قلبه ( قلبش می میرد) و همچنین « زیارة العلماء أحبّ إلی الله تعالی من سبعین طوافاً حول البیت: زیارت علماء در نزد خدا محبوبتر از هفتاد بار طواف نمودن در گرد خانه {خدا} می باشد. » مصداق بارز «علما» آیت الله بهجت هستند. صرف دیدن و ملاقات کردن ایشان خود سر تا پا موعظه است. من هر وقت ایشان را می بینم تا چند روز اثر این ملاقات در من باقی است، و در واقع هشدار دهنده برای ما می باشد. »

ادامه »

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت





پنج کلید خوشبختی

امواجی که به ساحل برخورد می کنند، پس از گذشت سال ها، به آرامی و رفته رفته صخره های ساحلی را فرسایش می دهند و در جغرافیای مناطق ساحلی تغییراتی پدید می آورند.
زندگی مشترک نیز همانند ساحلی است که بر اثر رفتارها، گفتارها و گذشت زمان تغییر شکل خواهد داد. ممکن است چهره جدی زندگی مشترک تحسین برانگیز باشد و شاید هم بر اثر ضربه ها، ناملایمات و سوء رفتارها، تصویر کامل آن به شکلی ناخوشایند و تکه تکه شده درآمده باشد. در این مقاله ،راه هایی برای شادی بخشیدن به زندگی، برقراری صلح، رفع کاستی های موجود بین روابط زن و مرد، ارائه می گردد.
روابط انسانی برای حرکت در مسیر پر پیچ و خمی که در پیش روی دارد به مقداری انگیزه نیازمند است. همکاری در زندگی مشترک ارزش والایی دارد. به آن توجه کنید و حس مشارکت، همدردی و همکاری را پرورش دهید.
- ببخشید و فراموش کنید
نخستین قدم برای تداوم بخشیدن به زندگی مشترک،بخشش و فراموش کردن خطاهاست ؛ می توان قضاوت نادرست را نادیده گرفت حتی اگر ناراحت کننده باشد. با گذشت و فراموش کردن اشتباه ها می توان به همه چیز رنگ تازه ای زد. بی اعتمادی و آزردگی خاطر را از زندگی مشترک دور کنید. اگر نتوانید حفره هایی را که در چارچوب زندگی مشترکتان ایجاد شده اند، پر کنید پس از مدتی شالوده ی سست آن فرو خواهد ریخت. به خاطر داشته باشید که گذشت باید همراه با فراموش کردن خطاها باشد. در غیر این صورت، آتشی است که زیر خاکستر پنهان شده و سرانجام شعله ور خواهد شد. اگر نمی توانید خطاهای همسر خود را ببخشید و آنها را به دست فراموشی بسپارید دنباله این نوشته را رها کنید و به سراغ کارهای خود بروید…
- از حدس و گمان پیروی نکنید
آیا شما می توانید مقاله ای درباره همسر خود بنویسید و در آن به موضوع های مورد علاقه وی اشاره کنید ، دیدگاه فلسفی او و رؤیاهایش را شرح دهید؟ بدون بررسی ، چند سطر از مقاله را می توانید بنویسید؟ احتمالاً فکر می کنید که می شود حتی با چشمان بسته یک کتاب درباره همسر خود نوشت! آیا فکر می کنید به این دلیل که مدت زیادی را با همسرتان زندگی کرده اید می توانید ذهن او را بخوانید؟ آیا پس از گذشت ماه ها، سال ها، امکان تغییر کردن عقیده او وجود ندارد؟ به طور مثال، ممکن است که او چند ماه پیش علاقه ای به مسائل مالی نداشته اما اکنون توجه خاصی به این مقوله دارد. پرسش هایی را برای شناختن علایق او مطرح کنید. سپس با توجه و دقت به پاسخ های او گوش دهید. به این ترتیب به حدس و گمان پشت می کنید و واقعیت را پیش رو خواهید داشت.
«حدس و گمان مانند موریانه ای روابط بین زن و شوهر را می خورد.»
- با یکدیگر سخن بگویید و قدر فرصت ها را بدانید
هیچ کس انتظار ندارد که یک ماشین بتواند با یک بار سوخت گیری مسافت نامحدودی را طی کند؛ روابط انسانی نیز بدین گونه اند. لازم است که از روابط انسانی نگهداری و مراقبت کرد و مخزن سوخت آن را همواره پر نگه داشت. زمانی را به استراحت کردن، زمانی را به حل مسائل و مشکلات ، و زمانی را به برنامه ریزی برای آینده اختصاص دهید.
به طور مثال می توان چند ساعتی وظایف و تعهدات خود را کنار گذاشت و به تماشای آلبوم های عکس پرداخت و از مرور وقایع گذشته لذت برد.

- یک شریک خوب و فعال باشید
ما همیشه با شتاب به سوی وظایف اجتماعی و کارهای شخصی خود حرکت می کنیم و از بیان حس قدردانی و سپاسگزاری باز می مانیم … در حالی که می توانیم با شریک زندگی خود بهتر رفتار کنیم. چرا به راحتی ناراحتی ها و بحران های کاری خود را بر سر او بریزیم؟
احترام گذاشتن به شریک زندگی، شیوه بسیار مؤثری برای تداوم بخشیدن به زندگی مشترک است اما در صورتی که فقط به کنار هم گذاشتن واژه ها محدود نشود؟ برای ستایش و سپاسگزاری، دلیل داشته باشیم و با تمام وجود او را تحسین کنیم. می توانید فهرستی از توانایی های همسر خود تهیه کنید. مطمئن باشید که بسیاری از آنها را فراموش کرده اید!
گذشت باید همراه با فراموش کردن خطاها باشد. در غیر این صورت، آتشی است که زیر خاکستر پنهان شده و سرانجام شعله ور خواهد شد.
- تجربه های تازه را به زندگی خود اضافه کنید
مسیر غیر قابل پیش بینی و تازه ای را در پیش بگیرید.
همراه با همسر خود به دیدن مسابقه های ورزشی بروید.
هنگامی که در بازار فروش وسایل فنی قدم می زند در کنار او باشید.
به او نشان دهید که از بودن با وی لذت می برید. بدون هیچ دلیلی لباس مناسب و زیبا بپوشید و خود را بیارایید.
به او خاطر نشان کنید که برای خوشحال کردن او خود را آراسته اید.
یک فعالیت بدنی را انتخاب کنید که می توانید دو نفری آن را انجام دهید مانند دوچرخه سواری، پیاده روی و …
خلاصه این که روابط انسانی برای حرکت در مسیر پر پیچ و خمی که در پیش روی دارد به مقداری انگیزه نیازمند است. همکاری در زندگی مشترک ارزش والایی دارد. به آن توجه کنید و حس مشارکت، همدردی و همکاری را پرورش دهید.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت





پاسخ شمابه سؤالات نامزدتان چگونه است؟

طرح سؤال ، دريچه اي است كه به سوي شناخت از يكديگر گشوده مي شود. البته مهم اين است كه به سؤال ها چگونه پاسخ داده شود. نحوه پاسخ دادن به سؤال ها، تصويري از طرف مقابل در ذهن ديگري مي سازد. هرچه پاسخ ها واقعي تر و صادقانه تر باشند تصويري هم كه ساخته مي شود صحيح تر خواهد بود. اين امر كمك مي كند تا زن و مرد راه بهتري را در زندگي پيدا كنند، اين راه مي تواند به ازدواج و يا قطع رابطه و عدم ازدواج ختم شود. رسيدن به هر يك از اين راه ها در صورتي كه عاقلانه و درست باشد به نفع زن و مرد است.

البته بايد در نظر داشت كه هيچ پاسخي درست يا اشتباه نيست.هدف از طرح پرسش، اين است كه متوجه شويد در شرايط خاص مورد نظر، چه رفتاري داريد و درباره گذشته و آينده چگونه فكر مي كنيد. براي خشنود كردن نامزدتان پاسخ هايتان را تغيير ندهيد و از پاسخ هاي زيركانه اي كه بيانگر حقيقت نيستند خودداري كنيد. پاسخ هاي غيرواقعي به منظور پيشگيري از جر و بحث، به نفع هيچ كس نيست.بهتر است به جاي نامزدتان هم پاسخ ندهيد و عقيده خاص خود را بيان كنيد .مثلاً : اگر از شما مي پرسند آيا بچه مي خواهي يا نه؟ پاسخ ندهيد كه نامزدم بچه نمي خواهد.

- سعي كنيد خصوصيات و خواسته هاي خود را كشف كنيد.

وقتي درباره خودتان به اين شناخت دست يافتيد، مي توانيد تصميم بگيريد كه آيا نامزدتان مي تواند در رسيدن به خواسته هايتان شريك زندگيتان باشد يا نه.

- پاسخ هايتان بايد روشن كند كه شما در زندگي مشترك چه انتظاراتي از همديگر داريد،
در ضمن با اين پاسخ ها مي توانيد اولويت ها و رفتارهايي را كه حاضر به ترك آن نيستيد، نشان دهيد. اگر در خانه شلخته هستيد و نمي توانيد خود را تغيير دهيد، بهتر است تا نامزدتان از اين خصوصيت شما آگاهي داشته باشد.

- به پاسخ هاي يكديگر گوش كنيد، اما دخالت نكنيد،
اين تمرين ها براي آن است كه درباره همديگر بيشتر بدانيد نه اين كه همديگر را تغيير دهيد. بهتر است فكر كنيد آيا مي توانيد با نامزدتان همين گونه كه هست و بي آن كه توقع داشته باشيد كه تغيير كند، زندگي مشترك تشكيل بدهيد؟

يكسان بودن پاسخ ها و پرسش هاي مطرح شده، كليد خوشبختي در زندگي زناشويي نيست، بلكه برخورد شما با تفاوت ها تعيين كننده است. وقتي شما و نامزدتان در پاسخ به يك پرسش اختلاف عقيده داريد، راهنمايي هاي پيشنهادي «در شيوه گفتگو درباره تفاوت ها» را به كار بگيريد، زيرا به شما كمك مي كند تا اختلاف هايتان را به تدريج حل كنيد، وقتي دستتان را براي نامزدتان رو مي كنيد، آسوده مي شود. به او مي گوييد: «ظاهر و باطن، من اين هستم.» خودتان را صادقانه آشكار مي كنيد، باري از روي دوش خود برمي داريد و به اصطلاح توپ را در زمين بازي نامزدتان مي اندازيد و به او اين امكان را مي دهيد كه بدون هيچ فرض نادرستي تصميم بگيرد و شما را بپذيرد.

اما وقتي نظر او براي شما قابل قبول نيست چه بايد بكنيد؟ اگر با پاسخ هاي نامزدتان موافق نباشيد، چه خواهد شد؟ پي بردن به تفاوت ها به معناي اعلام ختم رابطه نيست، هرگز عدم اختلاف نظر، راز موفقيت زندگي مشترك به حساب نمي آيد، اختلاف نظر با نامزدتان، فرصتي است تا مهارت هاي «مديريت تفاوت ها» را بياموزيد.

توجه داشته باشيد:

مديريت تفاوت ها و نه مديريت حل اختلاف . زيرا لزومي ندارد كه گفتگو درباره تفاوت ها به اختلاف منجر شود.طبيعي است كه از دست نامزدتان عصباني و دچار سردرگمي و سرخوردگي بشويد، احتمالاً از دست دوستتان، رئيس و حتي همسايه تان هم دچار همين حالات مي شويد. اما با كمي تلاش مي توان ديدگاه هاي متفاوت را بدون اين كه به مشاجره ختم شود به هم نزديك كرد، مگر آن كه به شدت ستيزه جو باشيد.

گذشته شما

توجه به گذشته خود و تأثير آن بر شكل گيري شخصيت شما و خواسته هايتان در زندگي، نخستين گام هاي آمادگي براي ازدواج است. معمولاً زندگي پدر و مادرها سرمشق زندگي ما مي شود و اگر از اين سرمشق خوشمان بيايد، كم و بيش مي دانيم كه شريك زندگيمان بايد چه خصوصياتي داشته باشد، اما اگر همان طور كه بزرگتر مي شويم، از رابطه پدر و مادرمان خوشمان نيايد، مي توانيم آن را با الگوي مد نظرمان عوض كنيم.به دقت به روابط افرادي كه شما و نامزدتان در كنار آنها بزرگ شده ايد، توجه كنيد. ويژگي هايي را كه موجب ايجاد روابطي استوار و شاد شده و آنها كه سبب تلخي زندگي شده اند به ياد بياوريد، مشخص كنيد چه نگرش ها و رفتاري روابط اين افراد را تيره و تار مي كند. از اشتباهات و موفقيت هاي ديگران بياموزيد. اما توجه داشته باشيد كه خودتان را با آنها مقايسه و يا تشبيه نكنيد. تصميم بگيريد تجربيات مثبت را به كار ببنديد و از رفتارهاي منفي دوري كنيد.

اگر از موهبت داشتن پدر و مادري خوشبخت برخوردار هستيد، اين شانس را داريد كه بفهميد ازدواج موفق به چه عواملي نياز دارد. تك تك پرسش ها را با صداي بلند براي نامزدتان بخوانيد و هريك جداگانه بي آنكه حرف يكديگر را قطع كنيد به آنها پاسخ دهيد، سپس در اين باره صحبت كنيد كه آيا پاسخ هايتان بر زندگي مشتركتان تأثير خواهند گذاشت يا نه و تأثيرش چگونه است.

به عقيده شما چه عاملي پدر و مادرتان را در كنار هم نگه داشته است؟

دوست داريد چه ويژگي هايي از زندگي پدر و مادرتان در زندگي شما هم وجود داشته باشد؟

از چه ويژگي هاي زندگي پدر و مادرتان خوشتان نمي آيد؟

پدرتان چه رفتاري با مادرتان داشت؟ مادرتان چه رفتاري با پدرتان داشت؟

آيا شما و نامزدتان مي خواهيد كه همان رفتار پدر و مادرهايتان را نسبت به همديگر داشته باشيد؟

تأثير طلاق بر آينده فرزندان

پژوهش ها نشان داده است كودكاني كه پدر و مادرشان از هم جدا شده اند و بيشتر سال هاي رشد را فقط با پدر يا فقط با مادر گذرانده اند، به احتمال زياد در زندگي زناشويي خود نيز مشكل داشته باشند، اما اين به آن معني نيست كه نمي توان تغييري در اين تقدير ايجاد كرد. مي توانيد علل عدم موفقيت زندگي مشترك پدر و مادرتان را بررسي كنيد و با اجتناب از آن رفتارها، شانس موفقيت خود را در زندگي زناشويي افزايش دهيد.

در جستجوي همسر

نه تنها به دنبال شخصي مي گرديم كه آينده مان را با او سهيم شويم، بلكه فردي را مي خواهيم كه بخشي از گذشته مان نيز با او مشترك باشد. اگر پدر و مادر يا قوم و خويشي را تحسين مي كرديم كه مرفه بود، به احتمال زياد در پي همسري هستيم كه از نظر مالي تأمين باشد و احياناً كمبودهايي را كه در دوران كودكي و نوجواني، احساس مي كرديم پر كند. اگر احساس مي كنيد كه دوران كودكي و نوجواني تان بيش از حد جدي بوده است و خواهان شوخي و خنده بوده ايد، احتمالاً خواهان همسري هستيد كه شما را سرگرم كند و بخنداند.

پاسخ هاي شما به پرسش هاي مربوط به گذشته مهم هستند، زيرا موجب مي شوند تا بتوانيد وضعيت هاي نشاط آور و دردآور زندگي تان را تشخيص دهيد. با گفتگو درباره اين رويدادها مي توانيد تصميم بگيريد كه براي ايجاد يك زندگي خانوادگي شادمان، چه اقداماتي بايد انجام دهيد.

به هنگام مرور پاسخ هايتان نكات زير را به ياد داشته باشيد:

اگر بيشتر پاسخ هايتان مثبت و شاد است، با گذشته تان در صلح هستيد و احتمالاً خواستار زندگي مشتركي هستيد شبيه به فضايي كه در آن بزرگ شديد، چنانچه كل پاسخ هايتان منفي باشد، احتمالاً ناراحتي يا خشمي را از گذشته با خود حمل مي كنيد. درباره شيوه هاي رفع اين خشم، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما اين آزردگي چه تأثيري بر انتظارات شما از زندگي زناشويي مي تواند داشته باشد.وقتي از شما پرسيده شد كه دوست داريد زندگيتان شبيه به زندگي چه افرادي باشد آيا شما و نامزدتان يك زوج واقعي را مثال زديد يا شخصيت هاي يك فيلم را؟ آيا مدت ها با اين زوج معاشرت كرده بوديد يا فقط داستان آنها را بر صفحه تلويزيون ديده بوديد؟ الزامي ندارد كه همه الگوهاي خوب روابط در يك زوج وجود داشته باشند. شما مي توانيد اميدوار باشيد كه ويژگي هاي گوناگون زوج هاي مختلف را سرمشق قرار دهيد. براي نمونه مي توانيد مهر و محبت يك زوج و صرفه جويي زوج ديگر را آرمان خود قرار دهيد.

نقش پدر و مادر در ازدواج

تعداد كساني كه رها از پدر و مادر، زندگي زناشويي را آغاز مي كنند، اندك است. چه پدر و مادرتان را دوست داشته باشيد، چه از آنها دوري كنيد و حتي اگر هيچ گاه آنها را نشناخته باشيد، به هرحال بخشي از زندگي مشترك شما هستند و ميزان دخالت آنها در زندگي شما يكي از موضوع هاي معمول اختلاف و بگو مگوي شما و همسرتان خواهد بود.

هر كدام جداگانه پاسخ هايتان را به پرسش هاي زير بنويسيد، پرسش ها در رابطه با پدر و مادر هر يك از شماست نه پدر و مادر همسرتان، سپس درباره پاسخ، گفتگو كنيد و ببينيد به عقيده شما چه تأثيري (مثبت يا منفي) بر زندگيتان خواهند داشت.

آيا والدينتان نامزدتان را مي پسندند؟

آيا مهم است كه پدر و مادرتان، نامزدتان را دوست داشته باشند؟

چنانچه نامزدتان مورد تأييد پدر و مادرتان نباشد، چه تأثيري بر زندگي مشتركتان خواهد داشت؟

اگر پدر و مادر و نامزدتان با هم اختلاف داشته باشند، احتمالاً از كدام طرف جانبداري مي كنيد؟

قابل درك است كه هر يك از شما با پدر و مادر خودتان راحت تر باشيد تا پدر و مادر آن يكي، هر چه باشد، شما به مدت يك عمر پدر و مادرتان را مي شناسيد. در حالي كه احتمالاً تازه با پدر و مادر نامزدتان آشنا شده ايد، اما هميشه به ياد داشته باشيد كه پدر و مادر همسرتان، پدر و مادر همسرتان هستند، تحقير يا بي احترامي به آنها هيچ تفاوتي با توهين به پدر و مادر خودتان ندارد.

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




زن ذلیل ها به بهشت می روند!
7 فرمان  دین برای افزایش محبت در زندگی و دوری از طلاق های عاطفی

«آمار طلاق در کشور بالاست». این جمله نگران کننده برای شما آشنا نیست؟ حتما بارها و بارها این خبر را از زبان مسئولان شنیده اید؛ اما آماری که به صورت رسمی یا غیر رسمی اعلام می شود مربوط است به مواردی که ثبت محضری شده اند.
اگر آمار طلاق های عاطفی را هم به آن اضافه کنیم، باید بیش از اینها نگران باشیم. آن طور که روانشناسان تأکید دارند آسیب های فردی و اجتماعی ناشی از طلاق عاطفی به مراتب بیشتر از طلاق رسمی است و باید جلوی این فاجعه را در خانواده ها گرفت.
کارشناسان برای حل این معضل راهکارهای بسیاری ارائه می دهند که اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم. به قوانین اسلامی می رسیم؛ دستوراتی که در آخرین کتاب آسمانی سیره ائمه معصومین (علیهم السلام) برای داشتن رابطه عاشقانه به زن و شوهر توصیه شده است.
۱- در همه امور شریک باشید

در جوامع سنتی، وظایف زن و مرد کاملا مشخص بود که در زندگی های مدرن، شرایط به گونه ای است که نمی توان مانند گذشته عمل کرد. به هر حال این روزها فعالیت های اجتماعی خانم ها بیشتر شده و آنها دوش به دوش همسرانشان برای تامین مخارج زندگی تلاش می کنند در حالی که از وظایف سنتی شان چیزی کم نشده و پس از مراجعه به خانه باید کارهای منزل و رسیدگی به فرزندان را انجام دهند.
کارشناسان معتقدند که توجه مردان به مشارکت در امور خانه می تواند زمینه ساز عشق و محبت میان همسران باشد. در زندگی حضرت فاطمه (س) و امام علی (ع) این همکاری فراوان یافت می شود؛ تا جایی که نقل می کنند روزی پیامبر (ص) به خانه امیرالمومنین علی (ع) رفتند و دیدند که آن دو بزرگوار هر دو مشغول کارند. فرمودند کدامیک از شما خسته تر است؟ امیرالمومنین (ع) پاسخ دادند فاطمه خسته تر است. پیامبر (ص) فرمودند، فاطمه جان برخیز، من کارهایت را انجام می دهم.
همه کارهای حضرت فاطمه (س) و امام علی(ع) با هم بود. یعنی با هم کار می کردند و با هم درد دل می کردند و با هم مشورت می کردند. وقتی حسنین (علیهم السلام) بیمار می شوند با هم برای شفای آنان روزه می گرفتند. همه اینها نشان از صمیمیت این خانواده است. درست است که آنها معصوم بودند و رفتارشان الهی بود. اما رفتار غیر بشری نداشتند؛ از این رو باید الگوی ما باشند.
این بزرگواران با رفتارشان به ما یاد دادند که مردان وقتی به خانه می آیند خودشان را درگیر کار خانه کنند و به استراحت نپردازند و خانم را تنها نگذارند. خانم ها هم باید به آقایان کمک کنند. در واقع باید نسبت به یکدیگر بی تفاوت نباشند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکنند.
امام باقر (ع) می فرمایند: «حضرت فاطمه (س) کارهای منزل را با حضرت علی (ع) این گونه تقسیم می کرد؛ خمیر کردن آرد، نان پختن. تمیز کردن و جارو کردن خانه بر عهده ایشان بود و کارهای بیرون منزل مانند جمع آوری هیزم تهیه مواد غذایی و… را علی (ع) انجام می داد.»
۲- از یکدیگر دلجویی کنید

اگر فلش بک بزنیم و به چند سال قبل بازگردیم، حتما به خاطر می آوریم که در چند دهه پیش بسیاری از زنان خانه داری را دغدغه بزرگ زندگی خود می دانستند و هر روز مردان خود را بدرقه می کردند و به استقبال آنها می شتافتند. روایت است مردی به محضر پیامبر(ص) آمد و گفت یا رسول الله، همسری دارم که هر گاه وارد خانه می شوم به استقبالم می آید و چون می خواهم از منزل بیرون بروم، مرا بدرقه می کند.
هر گاه مرا اندوهگین ببیند می گوید چه چیز تو را اندوهگین کرده؟ اگر برای مخارج زندگی ناراحتی، مطمئن باش که خداوند عهده دار آن است و با داشتن چنین ضامن معتبری که روزی تو را تضمین کرده، نباید اندوهگین باشی و اگر برای آخرت غصه می خوری، خداوند اندوهت را زیاد کند، چون باید چنین باشی.

رسول الله (ص) فرمودند خداوند در روی زمین کارگزارانی دارد که زن تو یکی از آنهاست. و برای او نصف پاداش شهید در نظر گرفته شده. از این روایت متوجه می شویم که دلجویی از همسر و توجه به مسائل مشکلات او، به ایجاد عشق و محبت می انجامد. بعضی از زن ها شاکی اند که گرفتاری همسرانشان مانع توجه به شرایط روحی آنان می شود و عده ای از مردان نیز معترضند که همسرانشان به گرفتاری های آنها توجه نمی کنند.

کمک مرد به همسرش

۳- به یکدیگر احترام بگذارید

عشق و علاقه بین زن و مرد معمولا از مرحله خواستگاری ایجاد می شود. البته خواستگاری هایی که به نتیجه برسند و خانم و آقا تصمیم بگیرند کنار هم زندگی مشترکی را آغاز کنند.
روانشناسان معتقدند وقتی نیمه دیگر فرد پیدا شود، خود به خود عشق به وجود می آید و زن و مرد برای هم احترام قائل می شوند و این احترام یعنی افزایش مهر و محبت بین زن و شوهر. راه دگیر افزایش دوستی ها ابراز علاقه به صورت کلامی است. بهترین گواه، سخنان امیرالمومنین (ع) درباره حضرت زهراست. روایت است شخصی از حضرت علی (ع) درباره حضرت زهرا پرسید. حضرت همسرشان را این گونه توصیف کردند: « نعم المولی الی الطاعه الله او در مسیر طاعت خدا یاوری نیکو برایم بود.»

صفحات: 1 · 2

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




دغدغه مردان غربی برای زنان چادر به سر ایرانی…
مارتین ایندیک

مارتین ایندیک، از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره اسلام و خاورمیانه در اظهاراتی آورده: دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم؛ بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد.
میشل هوئلیک

میشل نویسنده اسلام ستیز فرانسوی می گوید: جنگ بر ضد اسلام گرایی؛ با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد؛ فقط با فاسد کردن آن ها می‌توان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن ها ی کوتاه فرو بریزیم.

جیمز لادن

خبرنگار رادیو ملی آمریکایی طی گزارشی با خوشحالی اعلام کرد: مردم ایران برای آزادی بیشتر فشار آورده اند. اکنون انواعی از موسیقی که قبلاً با مخالفت شدید رو به رو بود؛ عمومیت یافته؛ و زن ها حجاب را تعدیل می کنند و کت های آنان کوتاه و کوتاه تر می شود.

دیوید کیو

دیوید کیو مامور سابق سیا: مهم ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم.

کنت دمارانش

کنت دمارانش رئیس سابق جاسوسی فرانسه در اظهاراتی به ریگان رئیس جمهور سابق آمریکا گفت: شما نمی توانید با یک عقیده به وسیله تانک و هواپیما مبارزه کنید. شما باید با هر عقیده ای به وسیله عقیده بجنگید. این بار دشمن ما مذهب است.

فرانتس فانون

جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی: استعمار حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر تمرکز داده است. هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید. پس از دیدن هر چهره بی حجابی امید های حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد.

بنیامین نتانیاهو

به کمیته اصلاح دولتی آمریکا گفت: آمریکا می تواند با پخش سریال های فاکس که افراد زیبا روی جوان را در وضعیت های متنوعی از برهنگی نشان می دهند و زندگی های فریبنده و مادی گرایانه دارند و رابطه های بی قید جنسی برقرار می کنند یک انقلاب را علیه حکومت ایران به راه اندازد. این[سریال ها] واقعا براندازانه هستند. جوانان ایرانی دلشان از لباس های دلپسندی که دراین سریال ها می بینند خواهد خواست. آن ها استخرها و زندگی های پرزرق و برق راخواهند خواست.

مستر همفر

جاسوس معروف انگلیسی: زنان مسلمان دارای حجاب محکم هستند و نفوذ فساد در میانشان ممکن نیست. به هر وسیله ای شده باید آن ها را از حجاب اسلام خارج کرد. آنگاه مردان و جوانان فریفته می شوند و فساد در کانون خانواده ها رخنه می کند.

مقامات آمریکا

یکی از جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود آورده است: ما موفق شدیم چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گل دار تبدیل کنیم چادر را هم به مانتو و مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین تنگ و خیلی کوتاه. اکنون از حجاب برخی زنان مسلمان فقط یک روسری مانده است.

یکی از مقامات بلند پایه آمریکا در ارتباط با پوشش در ایران گفت: هر زن چادری در کوی و برزن ایران؛ به منزله پرچم جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا ما برای براندازی این نظام؛ باید حجاب را سست نمایید

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ می‌فرﻣﺎﯾﻨﺪ:
ﯾﮏ ﻣﺆﻣﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ:
ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺳﯿﻊ
ﺳﻮﺍﺭﯼ ﺧﻮﺏ
ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ
ﭼﺮﺍﻍ ﭘﺮ ﻧﻮﺭ
ﺷﺨﺼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﻣﺎ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﭼﻪ ﮐﻨﯿﻢ؟
ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
این حدیث ﺑﺎﻃﻦ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ:
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺧﺎنه ﻭﺳﯿﻊ ؛ ﺻﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺭﻭﺡ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﮐﺐ ﺧﻮﺏ، عقل ﺍﺳﺖ.
ﻟﺒﺎﺱ ﺯﯾﺒﺎ، ﺣﯿﺎ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺳﺮﺍﺝ ﻣﻨﯿﺮ، ﻋﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺛﻤﺮﻩ‌ی ﺁﻥ ﺑﻨﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ.
کافی جلد6صفحه525

موضوعات: روایات  لینک ثابت




دربساط عشق هرکس زحمتش بالاتراست
پیش زهرامادرش شخصیتش بالاتراست


هرکه محض احترامت معصیت کمترکند
روزیه اشک،میان هیاتش بالاتر است


احترام پیرهاهرچندبرماواجب است
پیرپای پرچم توحرمتش بالاتر است


قول دادی روزمحشرلنگ نگذاری مرا
ساکن بیت الحسین امنیتش بالاتر است

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





اهل بیتون آدینا مشتریم
آستانینده غلام دَریَم
ایکی دنیاده بونا فخر ایدرم
صادق آل عبا نوکریَم
________
دل آچاندان آقاما جان دیمیشم
جانیمی جانینه قربان دیمیشم
سائلم من اونا سلطان دیمیشم
عشقیم اثبات ایلیور حیدریم
ایکی دنیاده بونا فخر ایدرم
صادق آل عبا نوکریَم
________
گَلمیشَم پور علی سایه سینه
چاتمیوب یوسف اونون پایه سینه
جان فدا اول یاشیل عمامه سینه
درگه عشقیده من چاکریم
ایکی دنیاده بونا فخر ایدرم
صادق آل عبا نوکریَم
_________
مذهب شیعه یه سروَردی آقام
باشلارا تاج منوَّردی آقام
دلبر،ساقی کوثردی آقام
قدح معرفتین ساغریَم
ایکی دنیاده بونا فخر ایدرم
صادق آل عبا نوکریَم
______
صادق ای آینه ی نور جَلی
صورَتون جِلوَلَنور آی مَثَلی
سنسن عالمده گوزل لر گوزَلی
صادقون نوکرینون نوکریم
ایکی دنیاده بونا فخر ایدرم
صادق آل عبا نوکریَم(بهلول حبیبی زنجانی)

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




ﺷﺎﻫﻨﺸﻪ ﻧﺠﻒ ﺣﺮﻣﺶ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻟﻄﻒ ﻭ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﻭﮐﺮﻣﺶ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
…………………………………
ﺫﮐﺮ ﻋﻠﯽ ﻭ ﺁﻝ ﻋﻠﯽ ﯾﮏ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ
ﺍﻭ ﻣﺮﺗﻀﯽ ﺍﺳﺖ ﺫﮐﺮ ﻭﺩﻣﺶ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
…………………………………
ﺍﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻧﺠﻒ ﻗﺪﻡ ﺯﻧﺎﻥ
ﺩﺭ ﻫﺮ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻗﺪﻣﺶ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
…………………………………
ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﺴﻢ ﻧﺒﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﺤﺐ ﺍﻭ
ﺟﻨﺖ ﺭﻭﺩ ، ﻧﺒﯽ ﻗﺴﻤﺶ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
…………………………………
ﺭﻭﺯ ﺟﺰﺍ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﻢ ﺣﻖ ﺩﻫﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ
ﺣﯿﺪﺭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺍ ﻋﻠﻤﺶ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
…………………………………
ﻣﻮﻻ ﻗﻠﻢ ﺑﺰﻥ ﻗﻠﻢ ﻋﻔﻮ ﻣﻦ ﺑﮑﺶ
ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﻋﻠﯽ ﻗﻠﻤﺶ ﻓﺮﻕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




شب از شناسایی برگشته بود. می بیند بچه ها در چادر خوابیدند،همان جا بیرون چادر می خوابد.بسیجی آمده بود نگهبان بعدی را بیدار کند، می بیند بیرون چادر کسی خوابیده است به تصور اینکه نگهبان شیفت بعدی است ، با قنداق اسلحه به پهلویش می زند و بلندش می کند و می گوید: پاشو ، نوبت پست شماست … او هم بلند می شود، اسلحه را می گیردو می رود سر پست و تا صبح نگهبانی می دهد!صبح زود، نگهبان پست بعدی به آن بسیجی می گوید: چرا دیشب من رو بیدار نکردی؟!وقتی به محل نگهبانی می روند، می بینند…
فرمانده لشگر مهدی زین الدین دارد نگهبانی می دهد!

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




هی گنه کرديم و گفتيم خدا
مي بخشد…
عذر آورديم و گفتيم خدا
مي بخشد…
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي…!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی…!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست…
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست…
زندگي در گذر است…
آدمي رهگذر است….
زندگي يک سفر است….
آدمي همسفر است…
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است…

“رهگذر ميگذرد”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




وقتی دلــم هوای خرابات می کند
آهسته با حسـین مناجات می کند


عکس حــــرم ،مقابل چشمم میاید و
زیبایی ِ ضـــریح، مرا مات می کند…


از بس کریم بوده و حلال مشکلات
هر کس غلام اوست مباهات می کند


گفتند: نوکــری که برایش نفس زده
با مــــادرش به حشرملاقات می کند

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




دوازده ویژگی منحصر به فرد حضرت اباعبدلله الحسین علیه السلام :
1- تنها امامی که در معرکه ی جنگ به شهادت رسید.
2- تنها امامی که در دعای توسل از ایشان به عنوان “ایّها الشهید” یاد شده با اینکه همه ی ائمه ی ما شهید شده اند.
3- تنها امامی که در زمان حیات خود پدر دو شهید شد: علی اکبر(ع) و علی اصغر(ع)
4- تنها امامی که اربعین و زیارت اربعین دارد.
5- تنها امامی که قبر مطهرش بیش از ده بار توسط ظالمان خراب شد تا اثری از آن باقی نمانَد.
6- تنها امامی که بدون غسل و کفن دفن شد.
7- تنها امامی که سر مبارکش از بدن جدا شد.
8- تنها امامی که تشنه لب با هزاران زخم تیر و نیزه و شمشیر و سنگ بربدن به شهادت رسید.
9- تنها امامی که بعد از شهادتش، خانواده اش اسیر شدند.
10- تنها امامی که پدر و مادر و ۹ نسلش معصوم بودند.
11- تنها امامی که تولدش در ماهی است که هیچ شهادتی در آن نیست و شهادتش در ماهی است که هیچ تولدی در آن نیست.
12- تنها امامی که خوردن خاک تربتش نه حرام، بلکه مستحب و شفای هر دردی هست…

پس با کمال ادب بگو:
السلام علیک یا اباعبدالله!

سند: کتاب مکیال المکارم

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت