✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
معجزات قرآن(زیتون در قرآن)


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



خدایـــــــــــــا …!
اگه یه روز فراموش کردم خدای ِ بزرگـــــــــــــی دارم …
تو فرامـــــــــــــوش نکن که بنده کوچیکـــــــــــــی داری …


با نوازشی و یا شاید تلنگری آرام وجودت را ،
همراهیت را ، مهربانی و بزرگی ات را برایم یاداوری کن…..

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




وقتي كسي مرا ناراحت ميكند يا به چالش ميكشد يا مشمئز ميكند از خود ميپرسم اين فرستاده شده تا چه درس مهمي را به من ياد بدهد ؟…
در اين لحظه فاقد كدام ويژگي شخصيتي و رواني هستم كه باعث شده متحمل درد و رنج شوم ؟
انسانهاي كند ذهن و كم هوش به شما صبر و بردباري مياموزند
انسانهاي عصباني ، ارامش و خونسردي را مياموزند
انسانهاي تحقير گر ، عزت نفس را به شما مياموزند
إنسانهاي بي احساس ، عشق بي قيد و شرط را مياموزند
انسانهاي دو رو ، صداقت را مياموزند
انسانهاي لجباز، انعطاف را به شما مياموزند
انسانهاي ترسو ، شهامت را به شما مي اموزند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حضور حضرت زهرا س در عروسی شهید ردانی پور

طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید:

خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»



موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




چه بخواهم چه نخواهم، شهدا می بینند
گاه در حال گناهم، شهدا می بینند


بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست
بوی نان می دهد آهم، شهدا می بینند


غافلم که همه ی عمر گره خورده به هم
تیر شیطان و نگاهم، شهدا می بینند


از خدا دور شدم، دور خودم می چرخم
مدتی گم شده راهم، شهدا می بینند


مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم
با همین روی سیاهم، شهدا می بینند


آنقدر سر به هوا بود دلم، یادم رفت
می رود هفته و ماهم، شهدا می بینند…


به امید شهادت…

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





همسر حضرت عباس علیه السلام
حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
منبع: سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸،،

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




ماشیعه زاده ایم و همین اعتبار ماست
در راه دوست دادن جان افتخار ماست


هرگز به زیر بیرق دشمن نمی رویم
تا پرچم عزای حسینی کنار ماست


توبه کردیم که دیگر غم دنیا نخوریم
تا حسین هست غم روزی فردا نخوریم


توبه کردیم که تا سایه ي هیأت باقیست
لحظه ای حسرت آن جنت اعلا نخوریم


ما حیات دلمان بسته به اشک است و حسین
نان هر سفره بجز سفره زهرا نخوریم

 

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت





«بالاترین ذکر» از دیدگاه آیت الله بهجت

از یاد نمی بریم که بارها از بندگی کردن گفتی و انجام واجبات و ترک محرمات الهی. و وقتی از تو موعظه خواستیم، پرسیدی: «آیا به مواعظی که تا به حال شنیده‌اید عمل کرده اید؟! آیا می‌دانید هرکه عمل به معلومات خویش کرد، خداوند مجهولات او را معلوم می نماید؟!…» و در برابر خداوند شرمساریم، از اینکه عامل به معلوم نبودیم؛ دعایمان کن که در پی مجهول نمانیم.
گروه معارف - رجانیوز: رهرو راه علی بن ‌ابی ‌طالب علیه‌السلام بر لوح دل خود کلامی دارد که راهش روشن است: «تقوی الله…». و تقوا، گام برای سلوک است و نشانه¬ بندگی؛ گامی که به جز یاری قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام توانی بر آن نیست.

سلام و درود می‌فرستیم بر مردی که از تبار «هم المتقون» بود؛… عبدی خالص… بهجتی آسمانی.

السلام علیک و علی جمیع اولیاءالله…

وقتی بودی، دلمان به «یذکرکم الله رویته» خوش بود… که ما هم ذاکریم، و حقاً که دیدنت کم از ذکر نداشت. اما بانگی آمد که فراخوانده شدی و … قرار بر این بود که بی‌تو در راه باشیم.

حالا ما مانده ‌ایم در ابتدای راه… و برخی در میانه… و دعا کن که رهرو بمانیم …

گفتی: «بزرگان علم و معرفت و شهود، پس از مرگشان دستشان بازتر است»

صفحات: 1 · 2

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت





امام خمینی ( قدس سره )
امام (ره) عنایت خاصی به آیت الله بهجت داشتند، نقل چند جریان در این ارتباط، مدعای ما را اثبات می کند:
آیت الله مسعودی می گوید:
« من در ضمن چهار پنج سالی که خدمت امام بودم یادم هست که دو سه مرتبه امام فرمود: فلانی، فردا صبح می خواهیم برویم منزل آقای بهجت. و فردای آن روز بلند می شدیم و می آمدیم منزل ایشان، همین منزلی که اکنون در آن ساکن هستند، و در اولین اتاق ورودی با همین فرشهایی که الان موجود است یکی دو دقیقه می نشستیم، سپس امام اشاره می کردند و من بیرون می رفتم و ایشان حدود نیم ساعت با آقای بهجت به گفتگو می پرداختند بعد امام بیرون می آمدند و می رفتیم. اما اینکه درباره چه مسائلی گفتگو می کردند، نمی دانم خودشان می دانستند و خدا.
همچنین دو سه مرتبه در همان بحبوحه نهضت 41 یا 42 آقای بهجت به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگویید فردا صبح ساعت فلان دو رأس گوسفند قربانی کند و من می آمدم به امام اطلاع می دادم، ایشان هم بلا فاصله به من می گفت شما به قصاب ( آقای فرجی که اکنون نیز در قید حیات هست ) بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند بعد پولشان را می دهیم.
بار دیگر نیز آقای بهجت به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند.
اینها همه مسائلی بود که بین امام و آیت الله بهجت بود و ما فقط ظواهرش را می دیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم.
نیز هنگامی که امام در جماران ساکن بودند آقای بهجت به من فرمودند: یک نامه کوچکی دارم شما این را به آقا برسانید، من نامه را گرفتم توی پاکت گذاشتم و بردم در جماران خدمت امام دادم.
در هر صورت رابطه این دو بزرگوار خیلی تنگاتنگ بود، چندین بار نیز حضرت امام با آقای شیخ حسن صانعی منزل آقای بهجت رفتند؛ زیرا هنگامی که امام قم بودند من و آقای شیخ حسن صانعی همیشه در خدمت امام بودیم.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت




خواص گوشت بوقلمون
گوشت بوقلمون بدون پوست، به طور طبیعی چربی کمی دارد که معادل 1 گرم چربی در هر 30 گرم گوشت است، لذا کسانی که دارای رژیم غذایی کم‏ چربی هستند، می‏توانند از آن استفاده کنند.

150 گرم گوشت بوقلمون حدود نیمی از اسید فولیک مورد نیاز روزانه را تامین می کند. همچنین منبع خوبی از پروتئین، سلنیوم، روی و پتاسیم و ویتامین‏های B1 ، B3 ، B6 و B12 و اسید آمینه تریپتوفان است.

بوقلمون کلسترول بد خون را کاهش می‏‏دهد، آرامش و سرحالی ایجاد می‏کند، از سرطان جلوگیری می‏کند، ترشح هورمون تستوسترون را افزایش می‏دهد، سیستم ایمنی را تقویت می‏کند.

گوشت سفید و بدون پوست بوقلمون، یک ماده غذایی با پروتئین بالا و چربی کم است. کسانی که باید غذاهای کم چرب بخورند، می‏توانند از قسمت سفید گوشت بوقلمون استفاده کنند.
حال هر یک از اثرات مفید گوشت بوقلمون بر سلامتی بدن را به طور جداگانه برایتان توضیح می دهیم.

- کاهش کلسترول بد خون:
قسمت روشن‏تر گوشت بوقلمون که بدون پوست باشد، دارای چربی، چربی اشباع و کلسترول کمتری از گوشت مرغ و گاو است.

- جلوگیری از سرطان:
اسید آمینه تریپتوفان برای فعالیت سلول‏های T لازم است. سلول‏های T یک نوع از سلول‏های سیستم ایمنی بدن هستند که سلول‏های سرطانی را از بین می‏برند. در فقدان تریپتوفان، سلول T فعال می‏میرند.

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





چرا باید چلوکباب را با سماق خورد؟
توجهی که در طب سنتی ایران نسبت به تغذیه اصولی می شود، در کمتر مکتبی دیده می شود. معصومان(ع) نیز اهمیت فوق العاده تغذیه سالم را به ما گوشزد کرده اند.

رسول اکرم(ص) فرموده اند: «معده، خانه تمام دردها و بیماری هاست.» در عین حال، پیشگیری، بهداشت و درمان بیماری های جسم و روان انسان ها میسر نخواهد شد مگر در شرایطی که خوردن و آشامیدن شان سالم و کامل باشد. بنابراین بهتر است به گونه ای خوردنی ها و آشامیدنی ها را تهیه و میل کنیم که علاوه بر سیرکنندگی، نقش اصلاحی و دارویی نیز در بدنمان داشته باشند.

اصول طب سنتی هندوستان، چین، آفریقا، یونان و ایران همگی بر پایه تغذیه سالم و مضر یا مصلح بودن مواد غذایی است. منظور از مصلح، نوعی ماده غذایی یا گیاه دارویی است که مصرف آن همراه غذای موردنظر، در اصلاح و تعدیل عوارض جانبی احتمالی آن غذا موثر خواهد بود و در ضمن، هضم غذا را بهتر کرده و خواص، فواید، جذب و اثرگذاری آن را در بدن بیشتر خواهد کرد. هیچ می دانید پرمصرف ترین مصلح هایی که در طول هفته میل می کنید، چیست؟ به عنوان نمونه هنگامی که به آبگوشت ادویه افزوده می شود، جدا از اینکه طعم خوبی به آن می دهد، باعث می شود که نفاخ بودن این غذا نیز از بین برود. این سازگاری و ناسازگاری های مواد در کتاب قانون ابن سینا و مخزن الدویه عقیلی شیرازی آورده شده و من نیز قصد دارم در این نوشته به اختصار به آنها اشاره کنم.

● نقش گیاهان معطر
گیاهانی که دارای رایحه و اسانس هستند، زیاد همراه غذاها استفاده می شوند و به هضم غذا کمک می کنند. این گیاهان مانند نعناع، گشنیز، شوید، کاری، آویشن و…. به صورت ادویه، خشک یا تازه مورد استفاده قرار می گیرند. در نتیجه، نقش آنها در کاهش نفخ و گازهای ایجادشده و دل درد بسیار موثر است و باعث هضم و جذب بهتر غذا می شود. اما نکته قابل توجه این است که میزان اثر آنها با هم متفاوت است. برخی گیاهان از اثر بیشتر، برخی متوسط و برخی دیگر از اثر ضعیفی برخوردارند. نکته بعدی این است که هر کدام از این گیاهان عطری متفاوت دارند و به همین دلیل افزودن این گیاهان در هر غذایی مناسب نیست.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




خواهرم انسانيت اينگونه نيست

شخصيت هم زيباييه در گونه نيست


خواهرم اين بد حجابي خاري است
شخصيت هم نيست بيماري است


خواهرم اين بد حجابي ترکش است

با حجاب ديده در آرامش است


خواهرم اين عشوه و نازو ريا
اي دريغ از عفت و يک جو حيا


نازو عشوه جلوه اي حيواني است
قلب مولا خون از اين ناداني است


قلب مولا درد ناک گرديده است
بد حجابي ريشه کن گرديده است ؟


از شهيدان يادي آیا مانده است؟
يا که عکس و چفيه بر جا مانده است!

 

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





40 نکته برای جلب توجه همسر و کاهش تنش در خانواده

۱) با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسرداری، چگونگی ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏های آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.۲) با همدلی، همفکری، همکاری و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضای خانواده روابط سالم پدید آورید.۳) هر یک از زوجین دیگری را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامی و پشتیبان خود تلقی کند.۴) با یادگیری مهارت‏های ارتباطی نظیر فعالانه به حرف‏های یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعی و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید.۵)بکوشید، با ایجاد کانونی گرم و صمیمی، تمام اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر مسئولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند. تا که از جانب معشوق نباشد کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

 

۶) هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جای سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایی مسئله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید.۷) برای رسیدن به امنیت روانی و عاطفی در روابط زناشویی داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید.۸) در صورت به وجود آمدن هرگونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندی مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.۹) به هر طریق ممکن رفتارهای مطلوب همسرتان را مورد توجه و تایید قرار دهید؛ به گونه‏ای که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید.۱۰) تشویق و تایید و بیان نکات مثبت ‏به طور آشکار یا در جمع باشد و تذکر نکات منفی و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایی صورت گیرد.

ادامه »

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




احادیثی در باب همسرداری
پیغمبر اکرم (ص):«مِن سَعادَةِ المَرءِ المُسلِمِ الزَّوجَةُ الصّالِحَةُ وَالمَسکَنُ الواسِعُ وَالمَرکَبُ البَهیُّ وَالوَلَدُ الصّالِحح» (بحارالأنوار، ج76، ص155)
پیغمبر اکرم(ص) می‌فرمایند: از خوشبختی مرد مسلمان، داشتن همسری شایسته، خانه‌ای بزرگ، وسیله‌ای راحت برای سواری و فرزندی خوب است.
———————————————
امام علی (ع)
«أحسِنِ الصُّحبَةَ لَها فَیَصفُوَ عَیشُک» (من لایحضره الفقیه، ج4، ص392) .
با همسرت خوش رفتار باش تا زندگی‌ات با صفا گردد.
———————————————
امام محمد باقر (ع)
«إِنّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّه اَشَّدُّکُم اِکراما لِحَلائِلِهِم» (تهذیب الاحکام، ج8، ص141).
گرامی‌ترین شما نزد خدا کسی است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد.
———————————————
پیغمبر اکرم (ص)
«إنَّ الرَّجُلَ إذا نَظَرَ إلَی امرَأَتِهِ وَنَظَرَت إلَیهِ نَظَرَ اللّه تَعالی إلَیهِما نَظَرَ الرَّحَمَةِ» (نهج الفصاحه، ح 621).
وقتی مردی به همسر خود نگاه کند و همسرش به او نگاه کند، خداوند به دیده رحمت به آنان نگاه می‌کند.
———————————————
حضرت زهرا (س)
«خِیارُکم اَلیَنُکم مَناکِبَةً وَ اَکرَمُهم لِنِسائِهِم» (کنزالعمال، ج7، ص225).
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم‌تر و مهربان‌تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده‌اند.
———————————————
امام صادق (ع)
«خَمْسُ خِصالٍ مَنْ فَـقَـدَ واحِدَةً مِنْهُنَّ لَمْ یَزَلْ ناقِصَ العَیْشِ زائِلَ الْعَقْلِ مَشْغولَ الْقَلْبِ، فَاَوَّلُّها: صِحَّةُ البَدَنِ وَ الثّانیَةُ: اَلاْمْنُ وَ الثّالِثَةُ: اَلسَّعَةُ فِی الرِّزْقِ، وَ الرّابِعَةُ: اَلاَنیسُ الْمُوافِقُ (قال الراوی:) قُلْتُ: و مَا الاْنیسُ الْمُوافِقُ؟ قال: اَلزَّوجَةُ الصّالِحَةُ، وَ الوَلَدُ الصّالِحُ، وَ الْخَلیطُ الصّالِحُ وَ الخامِسَةُ: وَ هِیَ تَجْمَعُ هذِه الْخِصالَ: الدَّعَةُ» (خصال، ص 284)
پنج چیز است که هر کس یکی از آن‌ها را نداشته باشد، همواره در زندگی‌اش کمبود دارد و کم خرد و دل‌نگران است:اول، تندرستی، دوم امنیت،سوم روزی فراوان، چهارم همراهِ هم‌رأی. راوی پرسید: همراهِ هم‌رأی کیست؟ امام فرمودند: همسر و فرزند و همنشین خوب، و پنجم که در برگیرنده همه این‌هاست، رفاه و آسایش است.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




۴۰ نکته بهترین همسران دنیا 

آشنایی با برخی مهارت های همسر داری

۱) شاد باشیم؛ شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.۲) صبور باشیم؛ اگر رفتار همسرمان را خوشایند نمی‌دانیم بهتر است با حوصله و تأمل و در شرایط مناسب او را از چگونگی رفتارش آگاه کنیم.۳) منطقی رفتار کنیم؛ مسایل را منطقی و درست بررسی کنیم و به جای منافع شخصی، مصالح زندگی مشترک را در نظر بگیریم و بی‌طرفانه قضاوت کنیم.۴) کم توقع باشیم؛ از همسرمان آن‌قدر انتظار داشته باشیم که بتواند به انتظارات پاسخ دهد.۵) مثبت‌نگر باشیم؛ با به یاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از خود دور کنیم، به رفتارهای خوب همسرمان بیشتر بیندیشیم و جنبه‌های خوب زندگی را فراموش نکنیم.


۶) خوش‌بین باشیم؛ داشتن نگاه خوش‌بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و بذل محبت و عاطفه می‌شود.۷) یک‌دل باشیم؛ درک متقابل موجب ایجاد تفاهم می‌شود و یکدلی به وجود می‌آورد.۸) شنونده ی خوبی باشیم؛ هنگامی که همسرمان با ما صحبت می‌کند حتی‌الامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرف‌های او توجه داریم.۹) مشوق همسر خود باشیم؛ برای رفتارها و صحبت‌های همسرمان ارزش قائل شویم و با یادآوری موقعیت‌های موفق گذشته، او را تشویق کنیم تا آینده ی بهتری داشته باشد.

ادامه »

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت





8 گام برای «پرشور» کردن زندگی مشترک

غافلگیر کردن همسرتان، می‌تواند زندگی مشترک تان را از یکنواختی دربیاورد‎

یک کارشناس ارشد روان‌شناسی بالینی گفت: ممکن است در زندگی مشترک خود دچار احساس یکنواختی شده باشید اما با روش‌هایی مانند مسافرت‌های کوتاه آخر هفته و انجام فعالیت‌های تازه می‌توانید زندگیتان را پرشور کنید.

میناخانی در این زمینه افزود: بسیاری از زوجین بعد از مدتی به یک روند ثابت و یکنواختی در زندگی مشترک می رسند؛ روندی که در آن فعالیت‌های روزانه، کاملا مشخص و ثابت است. هیچ فعالیت تازه ای در آن نیست و زندگی مشترک براساس یک الگوی مشخص از پیش تعیین شده مثل حضور در محل کار، بودن در کنار هم، دیدار خانواده ها، رسیدگی به فرزندان و … در جریان است.

وی تاکید کرد: برای پرشور کردن زندگی مشترک باید، فعالیت‌های تازه‌ای را شروع کنید. سرگرمی و «تفریح» داشته باشید. برخلاف تصور رایج - که تفریح و بازی را نوعی وقت تلف کردن می دانند- روانشناسان معتقدند که «تفریح» یکی از نیازهای اساسی انسان‌هاست و در کنار نیازهایی مثل نیازهای فیزیولوژیک مانند نیاز به آب و غذا و نیازهایی مثل نیاز به «عزت نفس» و «تعلق خاطر» قرار می گیرد و یک زندگی مشترک موفق می سازد. بنابراین برنامه‌های تفریحی مثل کوهنوردی، خوردن شام در یک فضای شاداب، پیاده‌روی یا حتی انجام بازی‌های مختلف در خانه یا بیرون از خانه داشته باشید.

مسافرت های کوتاه آخر هفته را فراموش نکنید
این روانشناس تصریح کرد: اغلب مردم وقتی از مسافرت حرف می زنند، تصور می‌کنند که مسافرت باید چند روزه یا هفته‌ای همراه با اسکان درهتل یا مسافرخانه و خرید سوغاتی باشد، ولی سفر می‌تواند با کمترین هزینه ها باشد اینها نکات زندگی مشترک موفق است. یک سفر کوتاه یک یا دو روزه در آخر هفته، با غذاهای ساده خانگی و اسکان در محل‌هایی با کمترین هزینه ممکن. اگر اهل اینترنت باشید، می توانید در سایت‌هایی که امکان مهمانی در شهرهای دیگر را می دهند، عضو شوید و به یک مهمانی یکی دو روزه رایگان بروید.

همسرتان را «سورپرایز» کنید
وی در ادامه گفت: انگار کلمه «سورپرایز» همیشه با تولدها عجین شده است ولی غافلگیر کردن همسرتان، می‌تواند زندگی مشترک تان را از یکنواختی دربیاورد و نیز به عاطفه‌تان شور تازه‌ای بدهد.می توانید با کارهای ساده همسرتان را غافلگیر کنید. مثل یک هدیه کوچک، یک شام مفصل، یک شاخه گل بی‌مناسبت، تعیین یک روز برای رسیدگی تمام وقت به علایق همسرتان.

از همسرتان قدردانی کنید
میناخانی افزود: مطالعات نشان می‌دهد که قدردانی و تشکر کردن از رفتارها و اعمال پسندیده افراد، بهبود عمیق عاطفی را دربر دارد. در ابراز محبت خسیس نباشید. از همسرتان صادقانه تعریف کنید این یکی از اصول زندگی مشترک موفق است. این احساس خوب را با همدیگر به اشتراک بگذارید. قدردانی، حس خوبی برای افراد هدیه می آورد و البته رنگ تازه‌ای هم به روابط تان می دهد.

برای پرشور کردن زندگی مشترک باید، فعالیت‌های تازه‌ای را شروع کنید‎

زمانی را برای بودن در کنار دوستان شخصی تان اختصاص دهید
وی در ادامه گفت: بسیاری از زوجین، بعد از ازدواج ارتباط‌های دوستانه خود را کاملا قطع می کنند. این در ابتدای رابطه عاطفی، اتفاق رایجی است. طرفین بیشتر زمان خود را با هم می گذرانند و عاطفه مورد نیاز را از همدیگر دریافت می‌کنند ولی بعد از مدتی، نیاز به ارتباط با دوستان در طرفین احساس می شود. بنابراین زمان‌هایی را برای ارتباط با دوستانتان، در نظر بگیرید و به زمان‌های شخصی همدیگر احترام بگذارید.

«پنج» سال بعدتان را پیش بینی کنید
این روانشناس تاکید کرد: گاهی وقت‌ها پیش بینی آینده و نگاه به گذشته می‌تواند مسیر جالبی در زندگی شما باز کند. خودتان را در پنج سال آینده تصور کنید چه کاره هستید؟ چه دغدغه هایی دارید؟ مشکلات آن روزهای تان چیست؟ وقتی پنج سال آینده به روزهایی که گذشت فکر کنید، چه اشتباه هایی در زندگی داشته اید؟ می‌توانید اشتباه هایی که قرار است در پنج سال آینده، به خاطر انجام آن افسوس بخورید، از همین حالا انجام ندهید این کار باعث ایجاد هیجان در زندگی مشترک است. به این فکر کنید که چطور می توانید بدون ایجاد چنین پشیمانی زندگی کنید.

به زندگی تان موج بیندازید
وی در ادامه گفت‌: اگر از شما بپرسند هدف از زندگیتان چیست و برای چه زندگی کرده اید، چه جوابی می‌دهید؟ اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که احساس می‌کنید زندگی بیهوده ای داشته‌اید و هیچ تغییری در روند زندگی ایجاد نکرده‌اید. شروع کنید که به زندگی مشترک خود موج ببیندازید. یعنی کارهایی بکنید که وقتی چند سال بعد به زندگی‌تان فکر کنید، از اینکه زندگی‌تان را معنادار کرده اید، خوشحال شوید. یک پروژه شخصی یا مشترک با همسرتان شروع کنید، مثل انجام یک کار طولانی مدت که همیشه دوست داشته اید، مثل یاد گرفتن یک زبان دیگر، مثل ایجاد کمپین حمایت از کودکان کار یا یک پروژه کاری که برایتان معنادار است.

زندگی تان را مصرف کنید
میناخانی در پایان گفت‌وگویش اظهارکرد: شما یک شیشه عطر را تا آخرین قطره اش مصرف می کنید چون ارزشمند است. زندگی مشترک خیلی ارزشمندتر است. تلاش کنید زندگی‌تان را تا جای ممکن مصرف کنید. هیچ فرصتی از زندگی را برای «زندگی کردن» از دست ندهید. لحظه لحظه زندگی را لمس کنید. تمام استعدادهایی را که دارید، مصرف کنید و نگذارید استعدادها، توانایی و پتانسیل تان هدر برود.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




نیاز روزانه همسرتان را بشناسید

درک متقابل زن و شوهر برای شادی و سلامت رابطه عاطفی در بلند مدت ضروری است. اگر چه فهرستی که در اینجا برایتان نام برده ایم، برای تمام زوج ها یکسان عمل نمی کند (زیرا هر یک از ما شخصیت خاص خود را داریم) اما برای اکثر مردها صادق است.

5 نیاز روزانه همسرتان را بشناسید

1. احترام
یک مرد همان قدر که به رابطه زناشویی نیاز دارد به احترام نیز محتاج است. حتی زمانی که همسر شما عکس العملی نسبت به رفتارتان نشان نمی دهد، از احترام به او دست نکشید.
باید بگوییم که همسر شما حتی زمان هایی که تظاهر می کند احتیاجی به رفتارهای احترام آمیز شما ندارد، بیش از هر زمان دیگری به آن محتاج است. در ازدواج، اختلاف نظر طبیعی اما احترام به یکدیگر واجب است و این شما هستید که با انتخاب خود آن را در رفتارتان نشان می دهید یا به راحتی از آن می گذرید.

2. تنهایی
مردها در طول روز احتیاج به زمانی برای تنهایی دارند. آنها دوست دارند گاهی گوشه ای آرام بگیرند و دقایق یا حتی ساعاتی را در سکوت سپری کنند. اگر چه این نیاز بهانه ای برای ساعت ها نشستن در مقابل تلویزیون و عدم گفتگو با شما نیست اما بهترین راه این است که گاهی به آنها فرصت دهید تا با خود خلوت کنند.

3. رابطه زناشویی
تمایل مردها به برقراری رابطه جنسی همیشه بیشتر از زنان نیست اما اکثر آقایان رابطه زناشویی را در ابتدای فهرست نیازهای خود برای ازدواج قرار می دهند. لازم نیست هر روز با همسر خود رابطه زناشویی داشته باشید اما آن را در اولویت برنامه های زندگی خود قرار دهید.

4. مفید بودن
مردها دوست دارند بدانند که شغل و فعالیت روزانه آنها تاثیر مثبتی بر جای می گذارد و از طریق رضایت کاری است که آنها انرژی و اعتماد به نفس خود را به دست می آورند. وظیفه شما این است که هم در داخل و هم در خارج از خانه او را برای کاری که انجام می دهد و تلاش می کند، تشویق کنید.

5. حس قدرت
حتما شما هم دیده اید که تمام پسر بچه ها دوست دارند هر چه سریع تر بزرگ و تبدیل به یک ابر قهرمان شوند. این حس قدرت در آنها از بین نمی روند و حتی در دوران بزرگسالی نیز همراه آنها خواهد بود. مردان دوست دارند برای خانواده و شریک زندگی خود یک قهرمان باشند و این شما هستید که می توانید با کلام خود به همسرتان قدرت دهید. با به کار بردن القاب مناسب، بهترین احساس را به همسر خود دهید.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




راهنمای انتخاب گلدان

ممکن است زیبایی یک ظرف قدیمی شما را برای کاشتن گل و گیاه در داخل آن وسوسه کند اما اگر می‌خواهید این وسوسه هیجان‌انگیز نتیجه موفقی هم در‌پی داشته باشد، پیشنهاد می‌کنیم آشنایی با گلدان‌های زیر و درنظر گرفتن گلدان مناسب برای هر گیاه را در تصمیمات خود لحاظ کنید و ضمن استفاده از آنها در آپارتمان، بالکن، پشت‌بام یا حیاط خانه خود، از داشتن فضایی سبز و زیبا لذت ببرید.

هر كدام از گلدان‌ها داراي مزايا و معايبي هستند كه در زير به آنها اشاره مي‌شود.

گلدان‌های سفالی
گلدان‌هاي سفالي با رنگ‌هاي گرم مخصوص به‌خود، تقريبا براي كاشت هر گياهي مناسب هستند و به آساني نيز تهيه مي‌شوند.

مزايا: اين گلدان‌ها تقريبا ارزان بوده، داراي طرح‌ها و شكل‌هاي بسيار مختلف و به‌دليل سنگيني و مقاومت در برابر باد، مناسب فضاي بيرون هستند.

توصيه: با توجه به شكننده ‌بودن آنها، از گذاشتن اين گلدان‌ها در جاهايي كه احتمال ضربه‌وجود دارد، خودداري كنيد.

نكته: اين گلدان‌ها به‌دليل داشتن منافذ بسيار، زودتر از ساير گلدان‌ها آب را از دست مي‌دهند بنابراين گياه داخل آنها به آبياري بيشتري نياز دارد. گاهي بر اثر املاح زياد آب و تعريق زياد در محل‌هاي خيلي گرم، باعث رسوب نمك در ديواره داخلي گلدان مي‌شود و شوري خاك را در پي دارد. نكته ديگر اينكه نوع ظريف آنها تحمل سرماي شديد زمستان را ندارد.

گلدان‌های پلاستيکی
امروزه با پيشرفت تكنولوژي، گلدان‌هاي پلاستيكي در رنگ‌‌ها، اندازه‌ها و شكل‌هاي مختلف با قيمتي ارزان‌تر از ساير گلدان‌ها در دسترس هستند.

مزايا: اين گلدان‌ها حداقل قيمت را داشته، بادوام و سبك وزن هستند. همچنين تنوع شكل در آنها زياد است.
نكته: نوع ظريف آن شكننده است و در سرما زود مي‌شكند. با توجه به اينكه فلاورباكس‌ها بيشتر از اين جنس هستند و در بالكن مورد استفاده قرار مي‌گيرند، بايد نهايت دقت را در خريد، كاشت و نصب آن در بالكن آپارتمان‌هاي بلند لحاظ كرد.

گلدان‌های چوبی

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




دليل كيفيت بالاي عسل طبيعي آن است كه به طور كامل حاصل عصاره شهد گل‌هاي طبيعي و فرآوري زنبور بوده است.

عسل مصنوعي كيفيتي بسيار كمتر دارد، زيرا يا با كمك زنبور ساخته شده، يا كاملا بدون كمك زنبور كه در اين صورت فقط حاصل فعاليت و فرآوري بشر است. هر دو روش اخير در دسته عسل‌هاي تقلبي جامي‌گيرد.

در عسل‌هاي تقلبي فرآوري شده با كمك زنبور معمولا آب و شكر به تغذيه زنبورها افزوده مي‌شود و واضح است كه چنين تغذيه‌اي صددرصد حاصل شهد گل‌ها نيست.عسل‌هاي تقلبي فرآورده شده بدون دخالت زنبور نيز از مواد گلوكزي مثل شربت قند يا مواد نشاسته‌اي، يا شيره ميوه‌هايي همچون خرما و توت يا تركيبي بين آنها به دست مي‌آيد بنابراين، هر چه عصاره شهد گل‌هاي طبيعي و فعاليت طبيعي زنبور در تهيه عسل كمتر يا هيچ باشد، عسل به دست آمده مصنوعي‌تر و صنعتي‌تر بوده، خاصيت عسل طبيعي را نداشته و تقلبي محسوب مي‌شود.

براي عموم مردم، شناخت عسل طبيعي از تقلبي بسيار سخت است اما با عمل به برخي موارد پي‌آمده مي‌توان به صورتي مطمئن‌تر اقدام به خريد عسل طبيعي كرد:

از فروشگاه‌ها يا افراد و زنبورداران معتبر و مطمئن خريد كنيد.عسل را به طور عمودي درون ليواني از آب بريزيد، در صورتي كه ته آن جمع شد و در آب حل نشد، كيفيت طبيعي عسل در حد مطلوب است. هر چه سرعت حل شدن عسل در آب بيشتر باشد، خلوص آن كمتر، و در نتيجه غيرطبيعي‌تر است.

شيشه عسل را برگردانيد و به سرعت بالا يا پايين رفتن حباب‌هاي درون عسل دقت كنيد. هر چه كندتر حركت كند، بهتر است.

مقدار كش‌آمدن عسل نيز تا حدودي در تشخيص عسل طبيعي از نيمه طبيعي و صنعتي مؤثر است. عسل طبيعي به دليل داشتن رطوبت كمتر، روان‌شدگي كمتري دارد.عسل طبيعي، شيريني، مزه، طعم و بوي مشخصي دارد. شيريني عسل طبيعي برخلاف نوع مصنوعي هيچ شباهتي به مزه شكر و قند ندارد و به محض برداشتن درپوش آن، بو و رايحه مطبوع آن به مشام مي‌رسد.

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




پودر که برای بچه تان استفاده می کنید، از آنچه که فکر می کنید، مفید تر است!

اگر شما فکر می کنید پودر بچه فقط برای صاف و تازه نگه داشتن پوست است، شما واقعا قدرت آن را دست کم گرفته اید. سعی کنید از این پودر برای حل مشکلات روزانه خود استفاده کنید، تا از پتانسیل بالای آن آگاه شوید.

۱. گردنبند گره خورده
هرگز زمان زیادی را برای از هم باز کردن گردنبند در هم پیچیده شده، هدر ندهید. گره را با پودر بچه کمی شل کنید و از یک پین برای باز کردن آن استفاده کنید.

۲. وسایل خانه که بوی بد گرفته اند
می توان کشوها، مبلمان ها و سایر وسایل خانه را که بوی بد و کهنگی گرفته یا کپک زده اند، با ریختن مقداری از پودر بچه تازه نگه داشت و خوشبو کرد.

۳. موهای چرب
اکثر شامپو های خشک بر پایه نشاسته هستند؛ بنابراین پودر بچه، یک اثر مشابه در مواقع تنگنا (نداشتن شامپو) دارد. در این مواقع، مقداری از پودر را در دست تان بریزید و آن را بر روی پوست سر خود ماساژ دهید تا روغن های اضافی خیس خورده و با آب شسته شوند.

۴. یک شب سوزان تابستانی
خزیدن به یک تخت گرم و گیرا تعریف کاملی از آرامش شب نیست. گرد و غبار پودر را بین ملافه های خود بریزید تا به جذب عرق و خنک نگه داشتن آن ها کمک کند.

۵. مورچه های مزاحم
این مزاحمان را با مسدود کردن مسیر آن ها با پودر (آنها طرفداران عطر و بوی آن نیستند)، از آشپزخانه خود دور نگه دارید.

۶. لکه های چربی
از ریخته شدن سس سالاد بر روی لباس خود نگرانی نداشته باشید، قصد ما تبلیغ یک پودر لباس شویی گران قیمت نیست! قبل از شستشوی معمولی لباس، روی هر لکه چربی، پودر بچه را ریخته و به لباس ضربه بزنید تا چربی جذب پودر شده و به راحتی شسته شود.

۷. رفع اصطکاک دستکش شستشوی ظروف
یک خانم خانه دار می گوید: “پس از شستشوی ظروف، من مقدار کمی از پودر را درون دستکش لاستیکی خودم می ریزم. این کار به این که آنها را تازه نگه دارم تا در مرتبه بعد دستکش به راحتی وارد دست من شود، کمک می کند.”

۸. چوب جنگلی کفِ جیر جیر کننده
پودر بچه را بر روی سطح کفِ چوبی خانه تان بریزید و آن را آرام به ترک ها واردکنید تا جلوی ایجاد صدای جیر جیر آن ها را بگیرد. مقدار اضافه آن را پاک کنید و از صدای سکوت لذت ببرید.

۹. پای شنی
یک بطری مناسب را از پودر بچه پر کنید و در کیف ساحلی خود قرار دهید. در پایان روز، آن را بر روی پوست خود مالش دهید تا شن و ماسه دریا براحتی از پوست تان جدا شود.

۱۰. عرق پا
برای جلوگیری از ایجاد بوی عرق پا، پودر را در کفش خود بپاشید. جوراب را فراموش کنید، پودر، پای شما را خشک نگه داشته و می توانید بدون نگرانی، پابرهنه در آپارتمان راه بروید.

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




راهنمای انتخاب گلدان

ممکن است زیبایی یک ظرف قدیمی شما را برای کاشتن گل و گیاه در داخل آن وسوسه کند اما اگر می‌خواهید این وسوسه هیجان‌انگیز نتیجه موفقی هم در‌پی داشته باشد، پیشنهاد می‌کنیم آشنایی با گلدان‌های زیر و درنظر گرفتن گلدان مناسب برای هر گیاه را در تصمیمات خود لحاظ کنید و ضمن استفاده از آنها در آپارتمان، بالکن، پشت‌بام یا حیاط خانه خود، از داشتن فضایی سبز و زیبا لذت ببرید.

هر كدام از گلدان‌ها داراي مزايا و معايبي هستند كه در زير به آنها اشاره مي‌شود.

گلدان‌های سفالی
گلدان‌هاي سفالي با رنگ‌هاي گرم مخصوص به‌خود، تقريبا براي كاشت هر گياهي مناسب هستند و به آساني نيز تهيه مي‌شوند.

مزايا: اين گلدان‌ها تقريبا ارزان بوده، داراي طرح‌ها و شكل‌هاي بسيار مختلف و به‌دليل سنگيني و مقاومت در برابر باد، مناسب فضاي بيرون هستند.

توصيه: با توجه به شكننده ‌بودن آنها، از گذاشتن اين گلدان‌ها در جاهايي كه احتمال ضربه‌وجود دارد، خودداري كنيد.

نكته: اين گلدان‌ها به‌دليل داشتن منافذ بسيار، زودتر از ساير گلدان‌ها آب را از دست مي‌دهند بنابراين گياه داخل آنها به آبياري بيشتري نياز دارد. گاهي بر اثر املاح زياد آب و تعريق زياد در محل‌هاي خيلي گرم، باعث رسوب نمك در ديواره داخلي گلدان مي‌شود و شوري خاك را در پي دارد. نكته ديگر اينكه نوع ظريف آنها تحمل سرماي شديد زمستان را ندارد.

گلدان‌های پلاستيکی
امروزه با پيشرفت تكنولوژي، گلدان‌هاي پلاستيكي در رنگ‌‌ها، اندازه‌ها و شكل‌هاي مختلف با قيمتي ارزان‌تر از ساير گلدان‌ها در دسترس هستند.

مزايا: اين گلدان‌ها حداقل قيمت را داشته، بادوام و سبك وزن هستند. همچنين تنوع شكل در آنها زياد است.
نكته: نوع ظريف آن شكننده است و در سرما زود مي‌شكند. با توجه به اينكه فلاورباكس‌ها بيشتر از اين جنس هستند و در بالكن مورد استفاده قرار مي‌گيرند، بايد نهايت دقت را در خريد، كاشت و نصب آن در بالكن آپارتمان‌هاي بلند لحاظ كرد.

گلدان‌های چوبی

صفحات: 1 · 2 · 3

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




پودر که برای بچه تان استفاده می کنید، از آنچه که فکر می کنید، مفید تر است!

اگر شما فکر می کنید پودر بچه فقط برای صاف و تازه نگه داشتن پوست است، شما واقعا قدرت آن را دست کم گرفته اید. سعی کنید از این پودر برای حل مشکلات روزانه خود استفاده کنید، تا از پتانسیل بالای آن آگاه شوید.

۱. گردنبند گره خورده
هرگز زمان زیادی را برای از هم باز کردن گردنبند در هم پیچیده شده، هدر ندهید. گره را با پودر بچه کمی شل کنید و از یک پین برای باز کردن آن استفاده کنید.

۲. وسایل خانه که بوی بد گرفته اند
می توان کشوها، مبلمان ها و سایر وسایل خانه را که بوی بد و کهنگی گرفته یا کپک زده اند، با ریختن مقداری از پودر بچه تازه نگه داشت و خوشبو کرد.

۳. موهای چرب
اکثر شامپو های خشک بر پایه نشاسته هستند؛ بنابراین پودر بچه، یک اثر مشابه در مواقع تنگنا (نداشتن شامپو) دارد. در این مواقع، مقداری از پودر را در دست تان بریزید و آن را بر روی پوست سر خود ماساژ دهید تا روغن های اضافی خیس خورده و با آب شسته شوند.

۴. یک شب سوزان تابستانی
خزیدن به یک تخت گرم و گیرا تعریف کاملی از آرامش شب نیست. گرد و غبار پودر را بین ملافه های خود بریزید تا به جذب عرق و خنک نگه داشتن آن ها کمک کند.

۵. مورچه های مزاحم
این مزاحمان را با مسدود کردن مسیر آن ها با پودر (آنها طرفداران عطر و بوی آن نیستند)، از آشپزخانه خود دور نگه دارید.

۶. لکه های چربی
از ریخته شدن سس سالاد بر روی لباس خود نگرانی نداشته باشید، قصد ما تبلیغ یک پودر لباس شویی گران قیمت نیست! قبل از شستشوی معمولی لباس، روی هر لکه چربی، پودر بچه را ریخته و به لباس ضربه بزنید تا چربی جذب پودر شده و به راحتی شسته شود.

۷. رفع اصطکاک دستکش شستشوی ظروف
یک خانم خانه دار می گوید: “پس از شستشوی ظروف، من مقدار کمی از پودر را درون دستکش لاستیکی خودم می ریزم. این کار به این که آنها را تازه نگه دارم تا در مرتبه بعد دستکش به راحتی وارد دست من شود، کمک می کند.”

۸. چوب جنگلی کفِ جیر جیر کننده
پودر بچه را بر روی سطح کفِ چوبی خانه تان بریزید و آن را آرام به ترک ها واردکنید تا جلوی ایجاد صدای جیر جیر آن ها را بگیرد. مقدار اضافه آن را پاک کنید و از صدای سکوت لذت ببرید.

۹. پای شنی
یک بطری مناسب را از پودر بچه پر کنید و در کیف ساحلی خود قرار دهید. در پایان روز، آن را بر روی پوست خود مالش دهید تا شن و ماسه دریا براحتی از پوست تان جدا شود.

۱۰. عرق پا
برای جلوگیری از ایجاد بوی عرق پا، پودر را در کفش خود بپاشید. جوراب را فراموش کنید، پودر، پای شما را خشک نگه داشته و می توانید بدون نگرانی، پابرهنه در آپارتمان راه بروید.

 

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




دليل كيفيت بالاي عسل طبيعي آن است كه به طور كامل حاصل عصاره شهد گل‌هاي طبيعي و فرآوري زنبور بوده است.

عسل مصنوعي كيفيتي بسيار كمتر دارد، زيرا يا با كمك زنبور ساخته شده، يا كاملا بدون كمك زنبور كه در اين صورت فقط حاصل فعاليت و فرآوري بشر است. هر دو روش اخير در دسته عسل‌هاي تقلبي جامي‌گيرد.

در عسل‌هاي تقلبي فرآوري شده با كمك زنبور معمولا آب و شكر به تغذيه زنبورها افزوده مي‌شود و واضح است كه چنين تغذيه‌اي صددرصد حاصل شهد گل‌ها نيست.عسل‌هاي تقلبي فرآورده شده بدون دخالت زنبور نيز از مواد گلوكزي مثل شربت قند يا مواد نشاسته‌اي، يا شيره ميوه‌هايي همچون خرما و توت يا تركيبي بين آنها به دست مي‌آيد بنابراين، هر چه عصاره شهد گل‌هاي طبيعي و فعاليت طبيعي زنبور در تهيه عسل كمتر يا هيچ باشد، عسل به دست آمده مصنوعي‌تر و صنعتي‌تر بوده، خاصيت عسل طبيعي را نداشته و تقلبي محسوب مي‌شود.

براي عموم مردم، شناخت عسل طبيعي از تقلبي بسيار سخت است اما با عمل به برخي موارد پي‌آمده مي‌توان به صورتي مطمئن‌تر اقدام به خريد عسل طبيعي كرد:

از فروشگاه‌ها يا افراد و زنبورداران معتبر و مطمئن خريد كنيد.عسل را به طور عمودي درون ليواني از آب بريزيد، در صورتي كه ته آن جمع شد و در آب حل نشد، كيفيت طبيعي عسل در حد مطلوب است. هر چه سرعت حل شدن عسل در آب بيشتر باشد، خلوص آن كمتر، و در نتيجه غيرطبيعي‌تر است.

شيشه عسل را برگردانيد و به سرعت بالا يا پايين رفتن حباب‌هاي درون عسل دقت كنيد. هر چه كندتر حركت كند، بهتر است.

مقدار كش‌آمدن عسل نيز تا حدودي در تشخيص عسل طبيعي از نيمه طبيعي و صنعتي مؤثر است. عسل طبيعي به دليل داشتن رطوبت كمتر، روان‌شدگي كمتري دارد.عسل طبيعي، شيريني، مزه، طعم و بوي مشخصي دارد. شيريني عسل طبيعي برخلاف نوع مصنوعي هيچ شباهتي به مزه شكر و قند ندارد و به محض برداشتن درپوش آن، بو و رايحه مطبوع آن به مشام مي‌رسد.

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




↩ بهشت خونه ایه که وقتی صدای اذان توش بلند میشه اقای خونه هرجا باشه خانوم خونه رو صدا بزنه و بگه خانووووم کجایی که عشقمون منتظره!!! و برا نماز اماده شن… :)

↩ بهشت خونه ایه که وقت نماز خانوم خونه به آقاش اقتدا کنه و بعد نماز آقا با بند انگشت خانومش ذکر بگه… :)

↩ خونه ایه که وقتی مهمون میاد پذیرایی پای آقای خونه باشه چون برا خانوم با چادر پذیرایی کردن سخته… :)

↩ خونه ایه که واسه هر چیزی نظر همو بپرسن … :)

↩ خونه ایه که هر شب جمعه با هم راهی هیئت شن یا مزار شهدا… :)

↩ خونه ایه که دو نفر عاشق هم باشن و با هم عاشق خدا … :)

 بِـهِـشـت قِـسـمَـتِـتــون ان شــاءالـلّـه

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آورده‌اند که شیخ جنید بغدادی، به عزم سیر، از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او.
شیخ احوال بهلول را پرسید.
گفتند: او مردی دیوانه است.
گفت: او را طلب کنید که مرا با او کار است.
پس تفحص کردند و او را در صحرایی یافتند.
شیخ پیش او رفت و سلام کرد.
بهلول جواب سلام او را داد و پرسید: چه کسی هستی؟
عرض کرد: منم شیخ جنید بغدادی.
فرمود: تویی شیخ بغداد که مردم را ارشاد می‌کنی؟
عرض کرد: آری…
بهلول فرمود: طعام چگونه میخوری؟
عرض کرد: اول «بسم‌الله» می‌گویم و از پیش خود می‌خورم و لقمه کوچک برمی‌دارم، به طرف راست دهان می‌گذارم و آهسته می‌جوم و به دیگران نظر نمی‌کنم و در موقع خوردن از یاد حق غافل نمی‌شوم و هر لقمه که می‌خورم «بسم‌الله» می‌گویم و در اول و آخر دست می‌شویم.
بهلول برخاست و دامن بر شیخ فشاند و فرمود: تو می‌خواهی که مرشد خلق باشی؟
در صورتی که هنوز طعام خوردن خود را نمی‌دانی.
سپس به راه خود رفت.
مریدان شیخ را گفتند: یا شیخ این مرد دیوانه است.
خندید و گفت: سخن راست از دیوانه باید شنید! و از عقب او روان شد تا به او رسید.
بهلول پرسید: چه کسی هستی؟
جواب داد: شیخ بغدادی که طعام خوردن خود را نمی‌داند.
بهلول فرمود: آیا سخن گفتن خود را می‌دانی؟
عرض کرد: آری…
سخن به قدر می‌گویم و بی‌حساب نمی‌گویم و به قدر فهم مستمعان می‌گویم و خلق را به خدا و رسول دعوت می‌کنم و چندان سخن نمی‌گویم که مردم از من ملول شوند و دقایق علوم ظاهر و باطن را رعایت می‌کنم.
پس هر چه تعلق به آداب کلام داشت بیان کرد.
بهلول گفت: گذشته از طعام خوردن، سخن گفتن را هم نمی‌دانی.
سپس برخاست و برفت.
مریدان گفتند: یا شیخ دیدی این مرد دیوانه است؟
تو از دیوانه چه توقع داری؟
جنید گفت: مرا با او کار است، شما نمی‌دانید.
باز به دنبال او رفت تا به او رسید. بهلول گفت از من چه می‌خواهی؟
تو که آداب طعام خوردن و سخن گفتن خود را نمی‌دانی، آیا آداب خوابیدن خود را می‌دانی؟
عرض کرد: آری…
چون از نماز عشا فارغ شدم داخل جامه‌ خواب می‌شوم، پس آنچه آداب خوابیدن که از حضرت رسول (علیه‌السلام) رسیده بود بیان کرد…
بهلول گفت: فهمیدم که آداب خوابیدن را هم نمی‌دانی. خواست برخیزد که جنید دامنش را بگرفت و گفت:
ای بهلول من هیچ نمی‌دانم، تو قربه‌الی‌الله مرا بیاموز.
بهلول گفت: چون به نادانی خود معترف شدی تو را بیاموزم.
بدان که اینها که تو گفتی همه فرع است و اصل د ر خوردن طعام آن است که لقمه حلال باید و اگر حرام را صد از اینگونه آداب به جا بیاوری فایده ندارد و سبب تاریکی دل شود.
جنید گفت: جزاک الله خیرا.
و ادامه داد: در سخن گفتن باید دل پاک باشد و نیت درست باشد، وگرنه هر عبارت که بگویی آن وبال تو باشد.
پس سکوت و خاموشی بهتر و نیکوتر باشد.
و در خواب کردن این‌ها که گفتی همه فرع است؛
اصل این است که در وقت خوابیدن در دل تو بغض و کینه و حسد هیچ بشری نباشد…

(منبع: الامثال و الحکم)

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت





ﺭﻭﺯﯼ ﺭﻭﺑﺮﺕ ﺩﻭﻭﻧﺴﻨﺰﻭ ﮔﻠﻒ ﺑﺎﺯ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﺭﮊﺍﻧﺘﯿﻨﯽ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﭼﮏ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮ ﻟﺐ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﺧﺘﮑﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﺷﻮﺩ.

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺘﯽ، ﺍﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻭﯼ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺯﻥ ﭘﯿﺮﻭﺯﯾﺶ ﺭﺍ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺑﺘﻼ‌ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﺮﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻭ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ …

ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺣﻖ ﻭﯾﺰﯾﺖ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺑﺎﻻ‌ﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺩﻭ ﻭﻧﺴﻨﺰﻭ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺯﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﭼﮏ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺯﻥ ﻣﯽ ﻓﺸﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺗﺎﻥ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﻭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﯽ ﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ.
ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺩﻭﻭﻧﺴﻨﺰﻭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺻﺮﻑ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺪﯾﺮﺍﻥ ﻋﺎﻟﯽ ﺭﺗﺒﻪ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﮔﻠﻒ ﺑﺎﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﯿﺰ ﺍﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻫﻔﺘﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻃﻼ‌ﻉ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮﺩﻥ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺎ ﺯﻧﯽ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﺪ. ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﻃﻼ‌ﻋﺘﺎﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﯾﮏ ﮐﻼ‌ﻫﺒﺮﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﯾﺾ ﻭ ﻣﺸﺮﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻫﻢ ﻧﮑﺮﺩﻩ. ﺍﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﯾﺐ ﺩﺍﺩﻩ، ﺩﻭﺳﺖ ﻋﺰﯾﺮ!
ﺩﻭ ﻭﻧﺴﺰﻭ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﯾﻀﯽ ﯾﺎ ﻣﺮﮒ ﻫﯿﭻ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
ﺑﻠﻪ ﮐﺎﻣﻼ‌ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺍﺳﺖ.
ﺩﻭ ﻭﻧﺴﺰﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﻪ، ﺍﯾن ﺒﻬﺘﺮﯾﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﻨﯿﺪﻡ. .

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




آنها كه باعث تخريب و كوچك شمردن مي شوند
آنها كه باعث پنهان شدن و زير پا له شدن مي شوند
آنها كه به بهانه اي بند هستند و آنها كه بهانه گير هستند
آنها كه در لحظاتي كه بايد نيستند و جاي خاليشان هميشه هست
آنها كه با تحقير شما خودشان را بزرگ مي كنند
آنها كه توانايي هاي شما را نمي بينند
آنها كه باعث چيدن بال پيشرفت و خلاقيت شما مي شوند
آنها كه از احترام گذاشتن بويي نبرده اند
آنها كه از زبان تعريف كردن لال هستند
آنها كه همه خوبي ها را براي خود و تمام بدي ها را براي شما مي خواهند
آنها كه هميشه فكر مي كنند بر حق هستند
آنها كه هميشه فكر مي كنند به شما لطف مي كنند
آنها كه براي شما وقتي آزاد نمي كنند
آنها كه شما اولويت شان نيستيد

همه ي اين <آنها> را
دانه دانه از مزرعه دل بچينيد

بگذاريد آدم هايي در دل شما برويند كه لياقت شما را دارند


فراموش نكنيد
“رابطه ها با رفتارها شكل مي گيرند نه با حرف ها…”
باغ دل خود را با آدم هايي كه ارزش شما را مي دانند بيارائيد…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 


روزهای اول جنگ، شهر اشغال شده هویزه…
دختر جوانی را به همراه مادرش به مقر بعثی ها می آورند.
یکی از مسئولین بعثی (ستوان عطوان) دستور می دهد دختر را به داخل سنگرش بیاورند
مادر را بیرون سنگر نگه می دارند…
لحظه ای شیون مادر قطع نمی شود
دقایقی بعد بانوی جوان با حالتی مضطرب، دستان خونی و چادر و لباس پاره شده سراسیمه از داخل سنگر به بیرون فرار می کند
تعدادی از سربازان به داخل سنگر می روند و با جسد ستوان عطوان مواجه می شوند
دختر جوان هویزه ای حاضر نشده عفتش را به بهای آزادی بفروشد و با سرنیزه، ستوان را به هلاکت رسانده و حتی اجازه نداده چادر از سرش برداشته شود…
.

خبر به گوش سرهنگ هاشم فرمانده مقر می رسد
با دستور سرهنگ یک گالن بنزین روی دختر جوان خالی می کنند…
در چشم بهم زدنی آتش تمام چادر بانو را فرا می گیرد و همانند شعله ای به این سو و آن سو می دود
و لحظاتی بعد جز دودی که از خاکستر بلند می شود چیزی باقی نمی ماند
فریادهای دلخراش مادر برای بعثی ها قابل تحمل نیست
مادر را نیز به همان سبک به وصال جگرگوشه اش می رسانند…

خواهرم قدر بدان
چادرت ارثیه زهرا بود
یادگاری که سر زینب بود
و
پدر و هر دوبرادر
همه حساس به آن چادر خاکی بودند.
.
تا علی ضربت خورد
گفت زینب گل بابا
علی و آل علی
به فدای تو و این چادر تو
نگذاری که بیفتد به زمین
.
تا حسن شد جگرش پاره به جامی از زهر
گفت خواهر
به همان لحظه مادر
که زمین خورد قسم
چادر از دست نده
.

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




ای دوست!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﻃﻮﻻﻧﯽ
ﮐﻪ ﻣﺎ ﺑﯽ ﺧﺒﺮﯾﻢ
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺧﺮﺩﻩ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ، ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﺪ
ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ !
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺷﻮﯾﻢ، ﻣﻄﻠﻘﺎ ﯾﮑﯽ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ، ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ، ﺑﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺪﺕ، ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ.
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ، ﻣﻮﺭﺩ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺗﻮ ﻧﯿﺰ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ، ﯾﮏ ﺁﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺑﭙﺴﻨﺪﯾﻢ.
ﯾﮏ ﺳﺎﺯ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﻃﻌﻢ ﺭﺍ، ﯾﮏ ﺭﻧﮓ ﺭﺍ
ﻭ ﯾﮏ ﺷﯿﻮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ.
ﻣﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﺳﻠﯿﻘﻪ ﻣﺎﻥ ﯾﮑﯽ، ﻭ
ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﻣﺎﻥ ﯾﮑﯽ.
ﻫﻢ ﺳﻔﺮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻫﻢ ﻫﺪﻑ ﺑﻮﺩﻥ، ﺍﺑﺪﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺷﺒﯿﻪ
ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﻭ ﺷﺒﯿﻪ ﺷﺪﻥ، ﺩﺍﻝ ﺑﺮ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﯿﺴﺖ . ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﻮﻗﻒ
ﺍﺳﺖ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﻋﺸﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺣﺪﺗﯽ
ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ؛
ﻭﺍﺟﺐ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﮐﺒﮏ، ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺎﺭﻭﻥ،
ﺣﺠﺎﺏ ﺑﺮﻓﯽ ﻗﻠﻪ ﯼ ﻋﻠﻢ ﮐﻮﻩ، ﺭﻧﮓ ﺳﺮﺥ ﻭ ﺑﺸﻘﺎﺏ
ﺳﻔﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﺍﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﯾﺎ ﻋﺎﺷﻖ
ﺯﺍﺋﺪ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻌﺸﻮﻕ.
ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ.
ﻋﺸﻖ، ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﻫﺎ ﮔﺬﺷﺘﻦ
ﺍﺳﺖ.
ﺍﻣﺎ، ﺍﯾﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﻧﯿﺴﺖ.
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺯﻣﯿﻨﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﻢ، ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﻥ ﺩﺭ
” ﺣﻀﻮﺭ ” ﺍﺳﺖ،
ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻮ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪﻥ ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺍﮔﺮ ﺯﺍﻭﯾﻪ ﺩﯾﺪﻣﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﯾﮑﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﮕﺬﺍﺭ
ﯾﮑﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﻭﺣﺪﺕ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﻮﺩﻥ، ﯾﮑﯽ ﻧﺒﺎﺷﯿﻢ.
ﺑﺨﻮﺍﻩ ﮐﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﯿﻢ، ﻧﻪ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ.
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺻﺒﻮﺭﺍﻧﻪ ﻭ ﻣﻬﺮﻣﻨﺪﺍﻧﻪ، ﺩﺭﺑﺎﺏ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﮐﻪ
ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻣﺎﺳﺖ، ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺍﻣﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺤﺚ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﻣﻄﻠﻘﺎ
ﻭﺍﺣﺪﯼ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ.
ﺑﺤﺚ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺩﺭﺍﮎ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ، ﻧﻪ ﻓﻨﺎﯼ
ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ.
ﺍﯾﻨﺠﺎ، ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﯼ ﻋﺎﺭﻑ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﻋﺎﺭﻑ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﯼ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻫﺎﯼ
ﻋﯿﻨﯽ ﻭ ﺟﺎﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ.
ﺑﯿﺎ ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﻣﻌﻠﻮﻣﺎﺗﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺎﺧﺖ ﺑﺰﻧﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﮐﻠﻨﺠﺎﺭ ﺑﺮﻭﯾﻢ.
ﺍﻣﺎ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﻏﻠﺒﻪ ﮐﻨﯿﻢ.
ﺑﯿﺎ ﺣﺘﯽ ﺍﺧﺘﻼﻓﻬﺎﯼ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﺻﻮﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ،
ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻫﺎ، ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﺩﻭﮔﺎﻧﮕﯽ، ﺷﻮﺭ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﺪ،
ﻧﻪ ﭘﮋﻣﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﻭ ﻣﺮﮒ، … ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯿﻢ
ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ، ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑر ﻫﻢ ﻗﺪ ﻋﻠﻢ ﮐﻨﯿﻢ.
ﻭ ﺣﻖ ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﻭ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺭﺍ
ﻧﭙﺬﯾﺮﯾﻢ، ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻗﺼﺪ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﻫﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
ﻋﺰﯾﺰ ﻣﻦ !
ﺑﯿﺎ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎﺷﯿﻢ ..

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آورده اند که هارون الرشید طبیب مخصوصی جهت دربار خود از یونان خواست .
چون آن طبیب وارد بغداد شد هارون الرشید با جلال خاصی آن طبیب را وارد دربار نمود و بسیار با او احترام نمود .
تا چند روز ارکان دولت و اکابر شهر بغداد به دیدن آن طبیب می رفتند تا اینکه روز سوم بهلول هم باتفاق چند تن به دیدن آن طبیب رفتو در ضمن تعارفات و صحبتهای معمولی ناگهان بهلول از آن طبیب سوال نمود : شغل شما چه می باشد ؟
طبیب چون سابقه بهلول را شنیده و او را می شناخت که دیوانه است خواست او را مسخره نماید . به او جواب داد :
من طبیب هستم و مرده ها را زنده می نمایم . بهلول درجواب گفت:
تو زنده ها را نکش، مرده زنده کردنت پیشکش.
از جواب بهلول هارون و اهل مجلس خنده بسیار نمودند و طبیب از رو رفتو بغداد را ترک نمود .

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت




شخصی که سابقه دوستی با بهلول داشت روزی مقداری گندم به آسیاب برد .
چون آرد نمود بر الاغ خود نمود و چون نزدیک منزل بهلول رسید اتفاقاً خرش لنگ شد و به زمین افتاد .
آن شخص چون با بهلول سابقه دوستی داشت او را صدا زد و درخواست نمود تا الاغش را به او بدهد و بارش را به منزل برساند و چون بهلول قبلاً قسم خورده بود که الاغش را به کسی ندهد ، به آن مرد گفت: الاغ من نیست.
اتفاقاً صدای الاغ بلند شد و بنای عر عر کردن گذارد .آن مرد به بهلول گفت الاغ تو در خانه است و تو میگویی نیست؟!
بهلول گفت عجب دوست احمقی هستی . تو پنجاه سال با من رفیقی ، حرفم را باور نداری ولی حرف الاغ را باور می نمایی ؟!!

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت




روزی سوداگر بغدادی از بهلول سوال نمود من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم ؟ بهلول جواب داد آهن و پنبه .
آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود . اتفاقاً پس از چند ماهی فروخت و سود فراوان برد.
باز روزی به بهلول برخورد این دفعه گفت :
بهلول دیوانه من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم .
جواب داد پیاز بخر و هندوانه .
سوداگر این دفعه رفتو تمام سرمایه خود را پیاز و هندوانه خرید و انبار نمود . پس از مدت کمی تمام پیاز و هندوانه های او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوان نمود .
فوری به سرغ بهلول رفت و گفت که بار اول که با تو مشورت نمودم گفتی آهن بخر و پنبه و نفعی برده ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود کردی ؟ تمام سرمایه من از بین رفت.
بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول که مرا صدا زدی گفتی آقای شیخ بهلول و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی منهم از روی عقل به تو جواب دادم .
ولی دفعه دوم مرا دیوانه خطاب نمودی ، من هم از روی دیوانگی جواب ترا دادم .
مرد از گفته دوم خود خجل شد و مطلب را درک نمود .

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت





روزی بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند ( جای ) خلافت را خالی و بلامانع دید فوراً بدون ترس بالا رفت و بر جای هارون قرار گرفت .
چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده کردند فوراً بهلول را با ضرب تازیانه از مسند هارون پایین آوردند .
بهلول به گریه افتاد و در همین حال هارون سر رسید و دید بهلول گریه می کند . از پاسبانان سبب گریه بهلول را سوال نمود .
غلامان واقعه را به عرض هارون رساندند . هارون آنها را ملامت نمود و بهلول را دلداری داد و نوازش نمود .
بهلول گفت من بر حال تو گریه می کنم نه بر حال خودم به جهت اینکه من به اندازه چند ثانیه بر جای تو نشستم ، اینقدر صدمه و اذیت و آزار کشیدم و تو در مدت عمر که در بالای این مسند نشسته آیا تورا چقدر آزار و اذیت می دهند و تو از عاقبت امر خود نمی اندیشی ؟

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت





آورده اند که هارون الرشید خوان طعامی برای بهلول فرستاد . خادم خلیفه طعام را نزد بهلول آورد و پیش اوگذاشت و گفت این طعام مخصوص خلیفه است و برای تو فرستاده است تا بخوری . بهلول طعام را پیش سگی که در آن خرابه بود گذاشت .
خادم بانگ به او زد که چرا طعام خلیفه را پیش سگ گذاردی ؟
بهلول گفت:
دم مزن اگر سگ بشنود این طعام از آن خلیفه است او هم نخواهد خورد .

 

موضوعات: حکایات بهلول  لینک ثابت




قرار بود که


«راهت» را ادامه دهیم…


ای شهید!


مارا ببخش که املایمان قدری ضعیف است.


ما اکنون «راحت» ادامه می دهیم…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آن ﻗﺪر ﮐﻪ ﮔﻨﺎه ﮐﺮدی و ﺧﺪا ﺑﻪ ﺗﻮ ﮔﻔﺖ ﻋﯿﺐ ﻧـﺪارد و ا ﯾـﻦﻗـﺪر ﮐـﻪ ﻣـﺜﻼً ﻧﻤـﺎز ﺻﺒﺤﺖ ﻗﻀﺎ ﺷﺪ و ﺑﻪ ﺧﻮدت ﮔﻔﺘﯽ ﻋﯿﺐ ﻧﺪارد، ﺧﻮب ﺑﺮای ﮔﻨﺎﻫﺎن و ﺧﻄﺎﻫﺎ ی دﯾﮕـﺮان ﻫﻢ ﺑﮕﻮ ﻋﯿﺐ ﻧﺪارد و آﻧﻬﺎ را از ﺧﻮدت ﻧﺮان کساﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﮑﺐ معصیت ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﻫﻨﻮز ﺑﻪ ﺑﻠﻮغ ﻧﺮسیده اﻧﺪ. ﻣﻌﺼﯿﺖ ﻓﺮد ﻧﺎﺑﺎلغ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﺮآﺷﻔﺘﻪ ﻧﺸﻮﯾﺪ. ﺑﻠﻮغ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺳﻦ ﻧﯿﺴﺖ!


«حاج اسماعیل دولابی»

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




شیخ عباس قمی در فوائد الرضوی میگوید
کاروانی از سرخس به پابوس امام رضا علیه السلام اومدند یه مرد نابینایی هم به اسم

حیدر قلی همراه اونا بود اومدند امام رو زیارت کردند و از مشهد خارج شدند

و در منزلیه مشهد اطراق کردند و به اندازه یک روز راه از مشهد دور شده بودند

شب جوونها گفتند بریم یه ذره سربه سر این حیدر قلی بذاریم خسته ایم بخندیم و سرگرم بشیم

کاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تکون میدادند بعد به هم میگفتند تو از این

برگه ها گرفتی؟ یکی میگفت بله حضرت مرحمت کردند.. فلانی تو هم گرفتی؟

گفت آره منم یه دونه گرفتم حیدر قلی یه مرتبه گفت چی گرفتید؟

گفتند مگه تو نداری؟ گفت نه من اصلا روحم خبر نداره..!! گفتند امام رضا علیه السلام

برگه سبز میداد دست مردم …گفت چیه این برگه ها؟ گفتند امان نامه از آتش جهنم

ما اینا رو میذاریم تو کفن مون دیگه نمیسوزیم جهنم هم نمیریم چون از امام رضا علیه السلام

گرفتیم تا این رو گفتند این پیرمرد یدفعه دلش شکست با خودش گفت

امام رضا (علیه السلام) از تو توقع نداشتم بین کور و بینا فرق بذاری حتما من فقیر بودم کور

بودم از قلم افتادم به من اعتنایی نکردی

دیدن بلند شدراه افتاد طرف مشهد گفت به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیام

گفتند اقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم ولی هرچه کردند آروم نمیگرفت خیال میکرد

الکی میگن که این نره

شیخ عباس میگه هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره برمیگرده

یه برگه سبز هم دستشه نگاه کردند دیدند نوشته

امان من النار انا ابن رسول الله علی بن موسی الرضا

گفتند این همه راه رو تو چه جوری یک ساعته رفتی؟ گفت چند قدم رفتم یه اقایی اومد

گفت نمیخواد زحمت بکشی من برات برگه امان نامه آوردم بگیر و برگرد…

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت





زن یعنی ناز هستی در وجود
زن یعنی یک فرشته در سجود
زن یعنی یک بغل آسودگی
زن یعنی پاکی از آلودگی
زن یعنی هدیه ی مرد از خدا
زن یعنی همدم و یک هم صدا
زن یعنی عشق و هستی، زندگی
زن یعنی یک جهان پایندگی
زن یعنی اردیبهشت، فصل بهار
زن یعنی زندگی در لاله زار
زن یعنی عاشقی، دلدادگی
زن یعنی راستی و سادگی
زن یعنی عاطفه، مهر و وفا
زن یعنی معدن نور و صفا
زن یعنی راز، محرم، یک رفیق
زن یعنی یار یکدل، یک شفیق
زن یعنی مادر مردان مرد
زن یعنی همدم دوران درد
زن یعنی حس خوش، حس عجیب
زن یعنی بوستانی پر نصیب
زن یعنی باغهای آرزو
زن یعنی نعمتی در پیش رو
زن یعنی بنده ی خوب خدا
زن یعنی نیمی از مردان جدا
زن یعنی همسری خوب و شفیق
زن یعنی بهترین یار و رفیق
زن یعنی انفجار نورها
زن یعنی نغمه ی روح و روان
زن یعنی ساز موسیقی جان
زن یعنی مرهم هر خستگی
زن یعنی بهترین
وابستگى

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت





ریچارد فرای در دهه ۱۹۷۰ در هنگامی که در دانشگاه پهلوی شیراز به تدریس اشتغال داشت بناگاه تدریس را رها کرد و به شغلی آزاد (مدیریت یک سوپرمارکت) روی آورد و سه سال بعد به اصرار و دعوت دانشگاه هاروارد بار دیگر به تدریس در این دانشگاه پرداخت. دکتر ویلیام پیرویان استاد دانشگاه آزاد اسلامی کرج تعریف می کرد که زمانی در امریکا در جلسه سخنرانی فرای حضور داشتم. پس از سخنرانی ایشان و به هنگام پرسش و پاسخ اجازه خواستم سوالی شخصی از ایشان بپرسم. ایشان اجازه داد و من از علت ترک درس و دانشگاه در آن سالها سوال کردم. ایشان پاسخ داد:

روزی در یکی از خیابانهای شیراز قدم می زدم. به در مغازه گوشت فروشی رسیدم که در کنار آن آرایشگاهی قرار داشت. دیدم بین صاحب گوشت فروشی و جوان مشتری آرایشگاه دعوایی پیش آمده است. قصاب از آن جوان می خواست که موتورش را از مقابل سلمانی بردارد چون ممکن بود هر آن ماشین گوشت از راه برسد و جوان نیز می گفت بگذار کار من با سلمانی تمام شود بعدا موتور را برمی دارم. دعوا بالا گرفت و قصاب به مغازه رفت ساطور برداشت و در این میان ساطور به سر جوان خورد و جان داد. من تمامی این اتفاقات را شاهد بودم. بسیار متاثر شدم. از آنجا رفتم . کاری داشتم انجام دادم و بعد از چند ساعت که بازگشتم دیدم هنوز ازدحام مردم وجود دارد. از یکی از حاضران سوال کردم که چه شد؟ آن شخص جواب داد جوانی به همسر این قصاب نظر سوء داشته و قصاب او را کشته است. من که حادثه را از ابتدا تا انتها دیده بودم می دانستم که اینگونه نبود. ناگهان شوکی به من وارد شد. حادثه ای که چند ساعت بیشتراز وقوع آن نمی گذشت چنین تحریف شده بود. من چگونه می خواستم حوادث سه هزار سال قبل را بشناسم. تمام دانسته های من به جهل تبدیل شد. باعث شد تدریس را رها کنم و به مغازه داری روی آورم.

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




شخصی از خدا دو چیز خواست……
یک گل و یک پروانه……
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود……
غمگین شد.با خود اندیشید شاید خداوند من را
دوست ندارد و به من توجهی ندارد……
چند روز گذشت……
از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و
آن کرم تبدیل به پروانه ای شد……
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید
به او اعتماد کنید………
خارهای امروز گلهای فردایند……

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺗﻮ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺷﻨﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻭﺻﺎﻟﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺎ ﻓﻘﺮﺍ ﺷﺮﺑﺖ ﻭﺻﻞ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩ
ﺯﻫﺮ ﻫﺠﺮ ﺗﻮ ﭼﺸﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﺎﻡ ﮐﻬﻦ ﺳﺎﻟﯽ ﻣﺎ ﺟﻠﻮﻩ ﮐﻨﯽ
ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﭼﻪ ﻗﺪَﺭ ﭼﻠّﻪ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﺷﺪﯾﻢ
ﭼﻪ ﻗﺪَﺭ ﺷﻤﻊ ﺧﺮﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﭘﺮﺩﻩ ﻓﻘﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻮﺩ
ﭘﺮﺩﻩ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻛﻪ ﺷﺒﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺳﺤﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺮﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺗﻮ ﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﯾﻢ
ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻏﯿﺮ ﺗﻮ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻞ ﺳﺮ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﺰ ﺗﻮ ﺑﺮﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ


ﻻ‌ ﺍﻗﻞ ﮐﺎﺵ ﺩﻡ ﺧﯿﻤﻪ ﯼ ﺗﻮ ﺟﺎﻥ ﺑﺪﻫﯿﻢ
ﺗﺎ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ : ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﻧﺪﯾﺪﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت





 لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید..
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند…!

 لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی..
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.

لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی..
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.

لبخند بزن: چون تو زنده ای وروزی داده میشوی وهنوزفرصت برای جبران مافات داری…
مرده هایی هستندآرزوی بازگشت به زندگی رادارندتاعمل صالحی انجام بدهند..اما هیهات!

لبخندبزن: چون تو"خدا"را داری و اورا می پرستی وازاو طلب کمک میکنی…
کسانی هستندکه برای گاو سجده میکنند.

لبخندبزن: چون “تو"خودت هستی..
وخیلی ها آرزو دارند که چون"تو"باشند.

لبخندبزن..وهمیشه لبخند بر لبانت داشته باش و خدا راشاکرباش وقناعت پیشه کن وبر تقدیر و مقدرات راضی و تسلیم باش..وهمیشه فرهنگ لبخند را درمحیط زندگی خودت منتشرکن.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بـــرای خــــدا !

به ابراهيم نگاه کردم رفته بود توفکر ، ناراحت شده بود ، انگار توقع چنين حرفي رو نداشت.
جلسه بعد تا ابراهيم روديدم خنده ام گرفت ، پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد ، به جاي ساک ورزشي لباس ها رو داخل کيسه پلاستيکي ريخته بود !

به نام خدا

در باشگاه کشتي بوديم ،آماده مي شديم براي تمرين،ابراهيم هم وارد شد.چند دقيقه بعد يکي ديگر از دوستان آمد.

تا وارد شد گفت: ابرام جون ،تيپ و هيکلت خيلي جالب شده!
تو راه که مي اومدي دو تا دختر پشت سرت بودن،مرتب داشتن از تو حرف مي زدن!

بعد ادامه داد:شلوار و پيراهن شيک که پوشيدي،ساک ورزشي هم دست گرفتي،کاملا مشخصه ورزشکاري!

به ابراهيم نگاه کردم رفته بود توفکر ، ناراحت شده بود ، انگار توقع چنين حرفي رو نداشت.
جلسه بعد تا ابراهيم روديدم خنده ام گرفت ، پيراهن بلند پوشيده بود و شلوار گشاد ، به جاي ساک ورزشي لباس ها رو داخل کيسه پلاستيکي ريخته بود !

از آن روز به بعد اينگونه به باشگاه مي اومد.

بچه ها مي گفتن : بابا تو ديگه چه جور آدمي هستي! ما باشگاه مي آييم تا هيکل ورزشکاري پيدا کنيم ، بعد هم لباس تنگ بپوشيم ، اما تو با اين هيکل قشنگ و رو فرم ، آخه اين چه لباس هائيه که مي پوشي؟
ابراهيم به حرف هاي آنهااهميت نمي داد به دوستانش هم توصيه مي کرد که :

اگــر ورزش بـراي خــدا بــود مـي شـه عـبــادت!
امـا اگــر بـه هـر نـيـت ديـگـه اي بـاشـه ضـرر مـي کـنـي!

منبع: کتاب سلام بر ابراهیم

مقام معظم رهبری(مدظله العالی):«خیابانها را به نام شهدا، کردیم تا هر وقت نشانی منزل را می دهیم؛بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید، با آرامش و امنیت به منزل می رسیم.»

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




این که همسایه بر آدم حقوقی داره, جای شک نیست!
حالا این حقوق چی هست؟

1- وقتی خونه نیست, مراقب اموالش باشیم.
2- بهش احترام بذاریم.
3- در صورت نیازمندی بهش کمک کنیم.
4- عیبش رو شایع نکینم.
5- اگه بهمون بدی کرد, اون رو بپوشونیم.
6- اگه دیدیم نصیحت پذیر هست, پنهانی نصیحتش کنیم.
7- موقع سختی, کنارش باشیم.
8- از گناهش بگذریم.
9- اگه مریض شد, بریم عیادتش.
10- با بوی غذا و سر و صدا اذیتش نکنیم.
11- با بچه هاش به نیکی رفتار کنیم.
و ………

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خدایا! عبادت نکردن‌ها و نواقص عبادات مرا ببخش به‌خاطر عُجب و غروری که پیدا نکرده‌ام، و معصیت‌هایم را بیامرز به‌خاطر شرمندگی و تواضعی که پیدا کرده‌ام؛

خدایا‫!‬ پناهم بده به‌خاطر اینکه هیچ پناهگاهی جز تو پیدا نکرده‌ام، و مرا با همۀ بی‌لیاقتی‌هایم بپذیر به‌خاطر امید عمیقی که به تو پیدا کرده‌ام 

موضوعات: مناجات, بیانات معنوی  لینک ثابت




اینقَدَر پرچم سرخ حرمت را متکان

بخدا تاب فراق تو مرا نیست دگر

 

سوختم بس که فقط عکس حرم بوسیدم

شده حتی جسدم پهلوی شش گوشه ببر

 

اللهم الرزقنا زیارت الحسین(ع)


موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





ديدى وقتى دستت رو با كاغذ ميبرى اذيتت ميكنه
ميسوزه از فكرت بيرون نمی ره
اما مثلا وقتى با چاقو ميبرى
بعده چند دقيقه فراموش ميكنى!!!
در واقع كاغذ از چاقو بّرنده تر نيست
ولی تو از كاغذ توقع نداشتی
اين حكايت بعضي از آدمهاست…



موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




رفتم خونه پدر سه تا شهید .یه خرده احوالپرسی کردم . گفتم کجا وضو بگیرم ؟ گفتش که دو سه تا پله باید بری پایین . رفتم وضو گرفتم . دیدم پیرمرد حوله آورده .
گفت : حوله آوردم دست و صورتت رو خشک کنی.
گفتم : حدیث داریم اگر وضو گرفتید و [جای وضو رو] خشک نکنید ، ثوابش سی برابره !
پدر سه تا شهید جواب داد : حدیث نداریم که اگر یه پیرمرد با درد پا برات حوله آورد خیطش نکن؟!
گفتم من علم دین دارم ، فهم دین ندارم .
..
درس هایی از قرآن/حاج آقا قرائتی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خداوند!…

یادت چه آرامم میکند
آنجا که دلم غرق غصه های دنیا میشود
چه تسکین میابد درد دلم با یادت
اینروزها دلم پر از درد است
و خاطرم سخت غمگین
میدانم همه اش امتحان توست
خدایا نکند مردودم کنی
خدایا دست تنهایی ام را بگیر
و بکشانم در آغوش گرمت
دلم تو را میخواهد
که تو خود خود خود آرامشی
پس خودت آرامم کن

موضوعات: مناجات  لینک ثابت





عمری است که سربار توام یوسف زهرا
تو یاری و من عار توام یوسف زهرا


سرمایه ام اشکی است که آن هم کرم توست
بی مایه خریدار توام یوسف زهرا


خوشتر بُوَد از دیدن گل های بهشتی
یاد گل رخسار توام یوسف زهرا


با مهر تو باکی ز هجوم گنهم نیست
من تکیه به دیوار توام یوسف زهرا


با آنکه به زنجیر گنه بسته وجودم
یک عمر گرفتار توام یوسف زهرا


خوشتر بود از خواب به گلزار بهشتم
آن لحظه که بیدار توام یوسف زهرا


نام و نسب و شأن و مقامم همه این است
خاک ره زوار توام یوسف زهرا


مگذار گنه پرده کشد بین من و تو
من تشنه ی دیدار توام یوسف زهرا


بر سلطنت هردو جهان ناز فروشم
تا سائل بازار توام یوسف زهرا


من میثم و وصف تو بود میوه ی نخلم
بی برگم و پر بار توام یوسف زهرا

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




یاد ِ آن روزی که ما هم “آب بابا” داشتیم
دفتر ِ خط خورده ی ِ مشق ِ الفبا داشتیم

کفشهایی وصله دار و کوچک و شاید گِلی
یک دل اما بی نهایت مثل ِ دریا داشتیم

صبح میشد عطر ِ نان ِ تازه و چای و پنیر
سفره ای هرچند ساده.. دلخوشی ها داشتیم

زندگی یک ده ریالی بود در دست ِ پدر
پول ِ توجیبی که نه، انگار دنیا داشتیم

بوسه ی پُر مهر مادر وقت ِ رفتن هایمان
راه ِ خانه تا دبستان شور و غوغا داشتیم

نم نم ِ باران که میشد مثل ِ گنجشکان ِ خیس
از پی ِ هم می دویدیم و تماشا داشتیم

برگ بود و خش خش و بابای ِ پیر ِ مدرسه
باز هم پاییز ِ رنگارنگ و زیبا داشتیم

زنگ بود و صبحگاه و صف گرفتن هایمان
ناظم و یک خط کش و دلواپسی ها داشتیم

باز هم بوی ِ گچ و تخته سیاه و نیمکت
تا معلم تو میامد شوق ِ برپا داشتیم

شور حاضر، شوق حاضر، عشق حاضر، غم؟ نبود
باز حاضر غایبی دستی به بالا داشتیم

درمیاوردیم دفترهایمان از توی ِ کیف
مشق ِ شب هایی پُر از تصمیم ِ کبرا داشتیم

ریزش ِ کوه و قطار و ریز علی ِ مهربان
آتش ِ پیراهنش در سوز ِ سرما داشتیم

مُهرهای آفرین صد آفرین یادش بخیر
دفتری از بیست های ِ زنگ ِ املا داشتیم..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




چهار نعمتی که بهتر است هر روز صبح یاد کنیم

رسول خدا صلی الله علیه وآله) فرمود:

▪«هر که صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند می ترسم که نعمت خدا از او زائل گردد»

الف- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی عَرَّفَنِی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنِی عُمیانَ القَلبِ
ستایش خدا را که خود را به من شناساند ومرا کوردل نگذاشت.

ب- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِن أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه

ستایش خدا را که مرا از امت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله قرار داد.

ج- اَلحَمدُ للهِ الُّذِی جَعَلَ رِزقِی فِی یَدَیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقِی [وَ لَم یَجعَله] فِی أَیدِی النَّاس
ِ
ستایش خدا را که روزیم را در دست خودش قرار داد و آن را در دست مردم ننهاد.

د- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی [سَتَر ذَنبی] وَ لَم یَفضَحنِی بَینَ الخَلائِق
ِ
ستایش خدا را که گناهانم وعیوبم را پوشاند ومرا در میان مردم رسوا نکرد.

(الدعوات، ص۸۱٫/مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۹۲٫/مصباح کفعمی، ص۱۷۰٫)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حدیث امروز از امام علی علیه السلام :

لَو ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَيْفي هذا عَلى أنْ يُبْغِضَني ما أبْغَضَني ولَو صَبَبْتُ الدُّنيا بِجَمّاتِها عَلَى الْمُنافِقِ عَلى أنْ يُحِبَّني ما أَحَبَّني؛

اگر با اين شمشيرم بر بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد با من دشمنى نمى ‏كند و اگر همه دنيا را به منافق بدهم تا مرا دوست بدارد هيچ گاه دوستم نخواهد داشت.

نهج البلاغه(صبحی صالح) ص477 ، ح 45

موضوعات: روایات  لینک ثابت




ﮔﺮﮔﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑه دﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﻣﯿﮕﺸﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﺩﺭ آﻭﺭﺩ.
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻪ ﻟﮏ ﻟﮑﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺰﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺬﺍﺏ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ ﻟﮏ ﻟﮏ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﮔﺮﮒ ﮐﺮد ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ آﻭﺭﺩ ﻭ ﻃﻠﺐ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﮐﺮﺩ.
ﮔﺮﮒ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: همینکه ﺳﺮﺕ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ آﻭﺭﺩﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ!
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺩﺭﺳﺘﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺰﻧﺪﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﺒﯿﻨﺪ.

و اينگونه است،دنیا پر از تباهی، نه به خاطر وجود آدمهای بد، بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب ….

 

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




اینها بعضی از سنتهای پیامبر صلی الله علیه و سلم است:
1.اینکه از مؤذن تبعیت کنی و کلماتی که مؤذن میگوید تکرار کنی..
2.نماز شب خواندن ولو به دو رکعت
4.هیچکدامتان ایستاده ننوشد..
5.سه بار تنفس در زمان نوشیدن..
6.با طهارت خوابیدن..
7.به زیارت یکدیگر رفتن به خاطر خدا..
8.تکاندن فراش قبل از خواب..
9.همکاری کردن اعضای خانواده در امور منزل..
10.تغیر دادن اثرات پیری(خضاب کردن)
11.لباس سفید پوشیدن برای مردان..
12.دست دادن هنگام ملاقات یکدیگر..
14.خوابیدن روی قسمت راست بدن..
15.عیادت کردن مریض..
16.به کسی که عطسه کرد تا زمانی که نگفته الحمدلله نگویید یرحمک الله..
17.برداشتن چیزهای مزاحم از مسیر..
18.خوردن خرما و رطب به تعداد فرد
19.فوت نکردن در نوشیدنی..

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا‌‌(صلی الله علیه واله):

پاسخ

چرا نمازصبح میخوانیم؟
صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان میماند.

 

چرانمازظهرمیخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا می گویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که دراین ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه میشود.

 

چرا نمازعصر میخوانیم؟
عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستورخداییم.

 

چرا نماز مغرب میخوانیم؟
مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.

چرا نماز عشا میخوانیم؟
خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.

 

منبع: علل الشرایع شیخ صدوق ص ۳۳۷

موضوعات: نماز  لینک ثابت




 

ابروی تاتو شده را باید از نامحرم بپوشانیم؟

با توجّه به اين كه تاتو (همانند خالكوبي قديم) با رنگي هماهنگ چشم و لب، براي شكل دادن ابرو، ايجاد سايه اطراف چشم و خط اطراف لب به عنوان زينت و آرايش دائمي خالكوبي مي‌شود، لطفاً بفرماييد: الف) حكم اين نوع خالكوبي چيست؟ و آيا زينت محسوب مي‌شود؟ ب) عمل تاتو براي شخصي كه آن را انجام مي‌دهد و نيز براي شخصي كه تاتو بر روي او انجام مي‌گيرد؛چه حكمي دارد؟
طبق نظر برخی از مراجع عظام تقلید:

امام خامنه ای: الف و ب) خالكوبي في نفسه اشكال ندارد و اگر زينت محسوب مي‌شود بايد از نامحرم پوشانده شود و تشخيص زينت موكول به نظر عرف است.

آیت الله العظمی مکارم شیرازی: الف و ب) چنانچه آرايش غليظي محسوب نشود اشكالي ندارد در غير اينصورت براي انجام دهنده و شخصي كه تاتو بر روي او انجام مي‌گيرد اشكال دارد.

آیت الله العظمی بهجت: الف) زينت است و بايد از نامحرم پوشانده شود. ب) اگر نمي‌پوشاند انجام ندهد.

آیت الله العظمی مدنی تبریزی: الف)درصورتيكه پوست روي آن را بپوشاند و نقش اسماء محترمات نباشد اشكال ندارد ولو زينت باشد. البته اگر بانوان اين زينت را انجام دهند بايد از نامحرم بپوشانند. ب) در صورتيكه زن باشد يا مردي كه انجام مي‌دهد محرم باشد و شرائط فوق رعايت شود اشكال ندارد.

آیت الله العظمی حسینی سیستانی: الف) اگر عرفاً زينت حساب شود بايد از نامحرم بپوشاند. ب) اشكال ندارد. حكم تاتو(نوعي خالكوبي ابرو)چيست؟. ج) اگر خال زير پوست باشد اشكال ندارد.

آیت الله العظمی صافی گلپایگانی: الف) في نفسه مانعي ندارد لكن برزن لازم است خود را از نامحرم بپوشاند و زينت است ب) في نفسه مانعي ندارد و اجرت در قبال آن نيز بي اشكال است.

آیت الله العظمی فاضل لنکرانی: الف) بلي زينت محسوب مي‌شود. في نفسه اشكالي ندارد. ولي چون زينت محسوب مي شود بايد از نامحرم پوشانده شود.

آیت الله العظمی نوری همدانی: اگر جلب توجه کند نگاه به آن حرام است و اگر جلب توجه نکند نگاه به آن بدون ريبه و تلذذ، اشکال ندارد و انجام آن اگر برای ارائه به نامحرم نباشد مانعی ندارد.

آیت الله العظمی وحید خراسانی: الف) چنانچه ضرر مهمی برای انسان نداشته باشد و مانع از رسيدن آب به پوست برای وضو و غسل نباشد مانعی ندارد ولی زينت است و بايد از نامحرم پوشانيده شود و اگر ضرر مهمی دارد يا مانع از رسيدن آب به پوست است جايز نيست. والله العالم) جواب اين سوال از قسمت الف روشن می گردد.

 

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت




 

تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه افتاد . او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد و اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذارند، اما کسی نمی آمد . سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و داراییهای اندکش را در آن نگه دارد .
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشتن دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متاسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه جیز از دست رفته بود . از شدت خشم و اندوه درجا خشک اش زد…………

فریاد زد: ” خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟ ” صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد . مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید : شما از کجا فهمیدید که من اینجا هستم؟آنها جواب دادند: ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم .
وقتی که اوضاع خراب می شود، ناامید شدن آسان است. ولی ما نباید دلمان را ببازیم ……….

چون حتی در میان درد و رنج دست خدا در کار زندگی مان است . پس به یاد داشته باش ، در زندگی اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خداوند را به کمک می خواند .

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی اش کم شده است.ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد.
به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمی ان گذاشت.
دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو:در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعددر ۲متری و به همین ترتیب تابالاخره جواب بدهد.
آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود.
مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید.
بازهم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟”
و این بار همسرش گفت: عزيزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!”

گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیبهایی که تصور میکنیم دردیگران وجود دارد در وجود خودمان است.

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت





ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ:
ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ؟
—-
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺳﻠﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ؛
ﺍﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﻏﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ ؛
ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ…
ﺩﯾﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ
ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ “ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺣﯿﺮﺕ ” ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺎﻡ ﻏﯿﺒﺖ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﺟﻤﻌﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﺪﺑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻢ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ” ﺍﻟﻐﯿﺎﺙ “
ﻧﺪﺑﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﺭﻭﺍﯾﺖ: ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﯼ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﮐﺸﺘﯽ ِ ﺍﻣّﯿﺪ ِ ﺑﺮ ﺷﻂ ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﻣﻬﺪﯼ ﻣﻮﻋﻮﺩﯼ ﺍﻡ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ِ ﭘﺸﺖ ِ ﺍﺑﺮﻫﺎﺳﺖ
ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ِ ﻇﻠﻤﺖ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﺯ ﻣﻨﺠﯽ ﺧﻮﺩ، ﻧﺎﺟﯽ ﺍﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﻣﯽ
ﺷﺎﻓﻊ ِ ﺭﻭﺯ ِ ﺷﻔﺎﻋﺖ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﺍﻭ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺿﺎﻣﻦ ِ ﺍﺛﺒﺎﺕ ِ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﺮﻑ
ﻣﻨﺘﻈﺮ ! ، ﻣﻬﺪﯼ ﺣﺠّﺖ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﻏﯿﺒﺖ ﺻﻐﺮﯼ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﻢ ﭼﻨﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺬﺷﺖ …
ﻣﺮﮒ ِ ﮐﺒﺮﯼ ﺭﺃﺱ ﺳﺎﻋﺖ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﺍﻧﺘﻈـــــﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﮐﺸــــﻢ ﺁﯾﺎ ﻗﺒﻮﻟﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟
ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﺎﻭﺕ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ


ﺍﺭﺗﺸﯽ ﺑﺎ ﻗﺼﺪ ِ ﮐﻌﺒﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺭﺍﻫﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ
ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻪ ﺧﻂ، ﺟﻤﻌﻪ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ



 

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت





هفت چیز مسخره!

حضرت رضا (عليه السلام) فرمود:
هفت چيز بدون هفت چيز ديگر مسخره است:
1-كسى كه به زبان استغفار كند و در دل پشيمان نباشد ،خود را مسخره كرده،
2- كسى كه توفيق از خدا بخواهد و كوشش نكند،خود را مسخره كرده،
3- كسي كه بهشت خواهد و بر سختيها صبر ننمايد،خود را مسخره كرده،
4- كسي كه از آتش به خدا پناه برد و از لذت دنيا دست نكشد،خود را مسخره كرده،
5-كسي كه مرگ را ياد كند و آماده آن نشود،خود را مسخره كرده،
6-كسي كه خدا را ياد كند و مشتاق ديدار او نباشد،خود را مسخره كرده،
7- كسي كه در گناه اصرار ورزد و بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش كند،خود را مسخره كرده است.


منبع:
تحرير المواعظ العددية
صفحه : 470

 

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت





امید خود زندگیست

گفته اند اسبی به بیماری گرفتار آمد و پشت دروازه شهر بیفتاد. صاحب اسب او را رها کرده و به داخل شهر شد مردم به او گفتند اسبت از چه بابت به این روزگار پرنکبت بیفتاد و مرد گفت از آنجایی که غمخواران نازنینی همچون شما نداشت و مجبور بود دائم برای من بار حمل کند.
یکی گفت براستی چنین است من هم مانند اسب تو شده ام. مردم به هیکل نحیف او نظری انداختند و او گفت زن و فرزندانم تا توان داشتم و بار می کشیدم در کنارم بودند و امروز من هم مانند اسب این مرد تنهایم و لحظه رفتنم را انتظار می کشم.
می گویند آن مرد نحیف هر روز کاسه ایی آب از لب جوی برداشته و برای اسب نحیف تر از خود می برد. ودر کنار اسب می نشست و راز دل می گفت. چند روز که گذشت اسب بر روی پای ایستاد و همراه پیرمرد به بازار شد.
صاحب اسب و مردم متعجب شدند. او را گفتند چطور برخواست. پیرمرد خنده ایی کرد و گفت از آنجایی که دوستی همچون من یافت که تنهایش نگذاشتم و در روز سختی کنارش بودم. اندیشمند یگانه کشورمان حکیم ارد بزرگ می گوید: دوستی و مهر، امید می آفریند و امید زندگی ست.
می گویند: از آن پس پیر مرد و اسب هر روز کام رهگذران تشنه را سیراب می کردند و دیگر مرگ را هم انتظار نمی کشیدند.

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ :


ﻓِﻰ ﺍﻻﻧﺴﺎﻥِ ﻣُﻀﻐَﺔٌ ﺍِﺫﺍ ﻫﻰَ ﺳَﻠِﻤَﺖ ﻭَ ﺻَﺤَّﺖ ﺳَﻠِﻢَ ﺑِﻬﺎ ﺳﺎﺋﺮُ ﺍﻟﺠَﺴَﺪِ، ﻓَﺎﺫﺍ
ﺳَﻘِﻤَﺖ ﺳَﻘِﻢَ ﺑِﻬﺎ ﺳﺎﺋﺮُ ﺍﻟﺠَﺴَﺪِ ﻭَ ﻓَﺴَﺪَ، ﻭَ ﻫِﻰَ ﺍﻟﻘَﻠﺐُ؛


ﺩﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﮔﻮﺷﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺁﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﺩﻳﮕﺮ
ﺍﻋﻀﺎﻯ ﺑﺪﻧﺶ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺁﻥ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺷﻮﺩ، ﺩﻳﮕﺮ
ﺍﻋﻀﺎﻯ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻭ ﻓﺎﺳﺪ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻥ ﭘﺎﺭﻩ ﮔﻮﺷﺖ، ﻗﻠﺐ ﺍﺳﺖ .


ﺧﺼﺎﻝ ﺝ1، ﺹ 31

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت





زوج جوانی به محل جدیدی نقل مکان کردند .
صبح روز بعد هنگامی که داشتند صبحانه میخوردند ، از پشت “پنجره” زن همسایه را دیدند که دارد لباس هایی را که شسته است آویزان میکند .
زن گفت :
ببین ؛ لباسها را خوب نشسته است !!!
شاید نمی داند که چطور لباس بشوید یا اینکه پودر لباسشویی اش خوب نیست !
شوهرش ساکت ماند و چیزی نگفت …
هر وقت که خانم همسایه لباس ها را پهن میکرد ، این گفتگو اتفاق می افتاد و زن از بی سلیقه بودن زن همسایه میگفت …
یک ماه بعد ، زن جوان از دیدن لباس های شسته شده همسایه که خیلی تمیز به نظر میرسید ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:
نگاه کن !!! بالاخره یاد گرفت چگونه لباس ها را بشوید …
شوهر پاسخ داد:
صبح زود بیدار شدم و پنجره های خانه مان را تمیز کردم !!!
***
زندگی ما نیز اینگونه است ؛
آنچه را که ما از دیگران می بینیم بستگی دارد به “پاکی پنجره” و “دیدی” که با آن نگاه میکنیم …

*زندگی ما بازتاب ذهن مان است*

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻦ !!!…
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮ ﺑﯿﺎ ، ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ
ﺭﺍﺯﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻢ .
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺮﺍ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺗﺎﻧﮕﻮ ، ﻻﯾﻦ ، ﻭﺍﻳﺒﺮ ﻭ … ﺷﺪﯾﻢ؟
ﭼﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﻧﺖ ﻫﺴﺘﻴﻢ؟
ﭼﺮﺍ ﯾﻪ ﺷﺐ
ﺍﮔﺮ ﻧﺘﻤﻮﻥ ﻗﻄﻊ ﺑﺎﺷﻪ ، ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺷﯿﻢ؟
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ
ﻣﺎ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯿﻤﻮﻥ ﺭﻮ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﯾﻢ .
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ
ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺠﺎﺯﯾﻪ!
ﻫﯿﺸﮑﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﺑﺎﻭﺭ
ﮐﻨﻪ
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ
ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﻪ
ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺧﺮﺍﺑﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ
ﺁﺭﻩ
ﺧﻮﺩ ﻣﺎ ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ
ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﺩﺭﺩﻫﺎﻣﻮﻥ ﺭﻮ ، ﺗﻮ ﭘُﺴﺕ ﻫﺎﻣﻮﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﯿﻢ …
ﺍﯾﻨﺠﺎ
ﺍﮔﺮ ﯾﮑﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﻪ ، ﻫﻤﻪ ﻭﺍﺳﺶ
ﺍﺳﺘﯿﮑﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮕﻪ ….
ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ
ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﯿﺴﺖ …
ﺍﯾﻨﺠﺎ …
ﺗﻮﯼ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻣﻦ
ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ
ﻭ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﺮ
ﻭ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯾﯿﻪ
ﮐﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻦ ﻭﺍﻗﻌﯽ ….
ﺁﺭﻩ ….
ﻗﺒﻮﻟﺶ ﺳﺨﺘﻪ
ﻭﻟﯽ
ﻫﻤﯿﻨﻪ ….
ﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺭﻭ
ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻗﺸﻨﮕﺶ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻥ ﺍﺯﺵ ﺳﺨﺘﻤﻮﻧﻪ
ﮐﺎﺵ
ﮐﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯿﻤﻮﻥ ﺭﻭ هم ﺑﺘﻮﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ
ﺯﯾﺒﺎﺵ ﻛﻨﻴﻢ . .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, فضای مجازی و سایبری  لینک ثابت




“شعور و شهوت”
حتما حتما حتما با دقت تا آخرش بخونيد خيلى عاليه

“جان بلانکارد” از روی نیمکت برخاست
لباس ارتشی اش را مرتب کرد
و به تماشای انبوه مردم
که راه خود را از میان ا یستگاه قطار بزرگ مرکزی پیش می گرفتند
مشغول شد.
او به دنبال دختری می گشت
که چهره ی او را هرگز ندیده بود
اما قلبش را می شناخت
دختری با یک گل سرخ.
از سیزده ماه پیش دلبستگی‌اش به او آغاز شده بود.
از یک کتابخانه ی مرکزی در فلوریدا,
با برداشتن کتابی از قفسه
ناگهان خود را شیفته و مسحور یافته بود.
اما نه شیفته ی کلمات کتاب ..
بلکه شیفته ی یادداشتهایی با مداد,
که در حاشیه ی صفحات آن به چشم می‌خورد.
دست خطی لطیف که بازتابی از ذهنی هوشیار و درون بین
و باطنی ژرف داشت.
در صفحه ی اول ” جان” توانست نام صاحب کتاب را بیابد:
“دوشیزه هالیس می نل”
با اندکی جست و جو و صرف وقت
توانست نشانی دوشیزه هالیس را پیدا کند.
” جان ” برای او نامه ای نوشت و ضمن معرفی خود
از او درخواست کرد که به نامه نگاری با او بپردازد.
روز بعد جان سوار کشتی شد
تا برای خدمت در جنگ جهانی دوم عازم شود.
در طول یکسال و یک ماه پس از آن ,
آن دو به تدریج با مکاتبه و نامه نگاری به شناخت یکدیگر پرداختند.
هر نامه همچون دانه ای بود
که بر خاک قلبی حاصلخیز فرو می افتاد
و به تدریج عشق شروع به جوانه زدن کرد.
جان درخواست عکس کرد،
ولی با مخالفت ” میس هالیس ” روبه رو شد.
به نظر هالیس اگر ” جان ” قلبا به او توجه داشت
دیگر شکل ظاهری اش نمی توانست برای او چندان با اهمیت باشد.
ولی سرانجام روز بازگشت ” جان ” فرا رسید
آن ها قرار نخستین ملاقات خود را گذاشتند :
۷ بعد الظهر در ایستگاه مرکزی نیویورک.
هالیس نوشته بود :
” تو مرا خواهی شناخت
از روی گل سرخی که بر کلاهم خواهم گذاشت .”
بنابراین راس ساعت ۷ بعدالظهر ” جان ” به دنبال دختری می گشت
که قلبش را سخت دوست می داشت
اما چهره اش را هرگز ندیده بود.
ادامه ی ماجرا را از زبان خود ” جان ” بشنوید:
زن جوانی داشت به سمت من می‌آمد,
بلند قامت و خوش اندام
موهای طلایی‌اش در حلقه‌های زیبا ،
کنار گوش‌های ظریفش جمع شده بود.
چشمان آبی رنگش به رنگ آبی دریا بود
و در لباس صورتی روشنش به شکوفه های بهاری می مانست
که جان گرفته باشد
من بی اراده به سمت او قدم برداشتم ,
کاملا بدون توجه به این که او آن نشان گل سرخ را
بر روی کلاهش ندارد.
اندکی به او نزدیک شدم .
لب هایش با لبخند پرشوری از هم گشوده شد
اما به آهستگی گفت ” ممکن است اجازه دهید عبور کنم ؟”
بی‌اختیار یک قدم دیگر به او نزدیک شدم و
در این حال میس هالیس را دیدم.
تقریبا پشت سر آن دختر ایستاده بود
زنی حدودا 50 ساله ..
با موهای خاکستری رنگ که در زیر کلاهش جمع شده بود.
اندکی چاق بود و
مچ پای نسبتا کلفتش توی کفش های بدون پاشنه جا گرفته بودند.
دختر صورتی پوش از من دور می شد و
من احساس کردم که بر سر یک دوراهی قرارگرفته ام.
از طرفی شوق و تمنایی عجیب
مرا به سمت آن دختر صورتی پوش فرا میخواندو
از سویی علاقه ای عمیق به زنی
که روحش مرا به معنای واقعی کلمه مسحور کرده بود
به ماندن دعوتم می کرد.
او آن جا ایستاده بود با صورت رنگ پریده و چروکیده اش
که بسیار آرام و موقر به نظر می رسید.
و چشمانی خاکستری و گرم که از مهربانی می درخشید.
دیگر به خود تردید راه ندادم.
با کتاب جلد چرمی آبی رنگی که در دست داشتم
و در واقع نشان معرفی من به حساب می آمد جلو رفتم.
از همان لحظه فهمیدم که دیگر عشقی در کار نخواهد بود.
اما چیزی به دست آورده بودم که ارزشش حتی از عشق بیشتر بود.
دوستی گرانبهایی که می توانستم همیشه به آن افتخار کنم.
به نشانه ی احترام و سلام خم شدم
و کتاب را برای معرفی خود به سوی او دراز کردم.
با این وجود وقتی شروع به صحبت کردم
از تلخی ناشی از تاثری که در کلامم بود متحیر شدم.
من ” جان بلانکارد” هستم و شما هم باید دوشیزه می نل باشید.
از ملاقات شما بسیار خوشحالم
ممکن است دعوت مرا به شام بپذیرید؟
چهره ی آن زن با تبسمی شکیبا از هم گشوده شد
و به آرامی گفت: فرزندم من اصلا متوجه نمی‌شوم!
ولی آن خانم جوان که لباس صورتی به تن داشت
و هم اکنون از کنار ما گذشت..
از من خواست که این گل سرخ را روی کلاهم بگذارم
و گفت اگر شما مرا به شام دعوت کردید باید به شما بگویم که
او در رستوران بزرگ آن طرف خیابان منتظر شماست.
او گفت که این فقط یک امتحان است!
ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺷﻌﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻬﻮﺕ،
ﺑﻪ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺷﻬﻮﺕ ﺩﺍﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺷﻌﻮﺭ،
ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺭﺍ ….
ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻌﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺷﻬﻮﺗﺶ.ﻏﻠﺒﻪ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ،
ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻬﻮﺗﺶ ﺑﺮ ﺷﻌﻮﺭﺵ ﻏﻠﺒﻪ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﭘﺴﺖ ﺗﺮ…

 

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




گوزنی بر لب آب چشمه ای رفت تا آب بنوشد.
عکس خود را در اب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد. غمگین شد.
اما شاخ های بلند و قشنگش را که دید شادمان و مغرور شد.
در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید،
شاخ هایش به شاخه درخت گیر کردو نمیتوانست به تندی بگریزد.
صیادان که همچنان به دنبالش بودند سر رسیدند و او را گرفتند.
گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ پاهایم که ازآنها ناخشنود بودم نجاتم دادند،
اما شاخ هایم که به زیبایی آن ها می بالیدم گرفتارم کردند !

چه بسا گاهی از چیزهایی که از آنها ناشکر و گله مندیم، پله ی صعودمان باشد و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم مایه ی سقوطمان …!!!

هر سقوطی
پایان کار نیست…
باران را ببین،
سقوط باران
قشنگترین “آغاز” است
هوای زندگیتان سرشار از لحظه های خوب بارانی…

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید:
می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی وبدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد: در میان تعداد بسیاری از فرشتگان،من یکی را برای تو در نظر گرفته ام، او از تو نگهداری خواهد کرد
اما کودک هنوزاطمینان نداشت که می خواهد برود یا نه،گفت : اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و این ها برای شادی من کافی هستند.
خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود
کودک ادامه داد: من چگونه می توانم بفهمم مردم چه میگویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟…
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشتهّ تو، زیباترین و شیرینترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ،چه کنم؟
اما خدا برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دست هایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام که در زمین انسان های بدی هم زندگی می کنند،چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟
فرشته ات از تو مواظبت خواهد کرد ،حتی اگر به قیمت جانش تمام شود .
کودک با نگرانی ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم ناراحت خواهم بود.
خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه دربارهّ من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت،گر چه من همیشه در کنار تو خواهم بود
در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد.
کودک فهمید که به زودی باید سفرش را آغاز کند.
او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:
خدایا !اگر من باید همین حالا بروم پس لطفآ نام فرشته ام را به من بگویید..
خداوند شانهّ او را نوازش کرد و پاسخ داد:
نام فرشته ات اهمیتی ندارد، می توانی او را …
*** مـادر***
صدا کنی

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت





آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت . نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت . چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد.عبد الجبار براى تفرج و سیاحت ، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى را دید که در خرابه مى گردد و چیزى مى جوید. در گوشه مرغک مردارى افتاده بود، آن را به زیر لباس کشید و رفت
عبد الجبار با خود گفت : بى گمان این زن نیازمند است و نیاز خود را پنهان مى دارد. در پى زن رفت تا از حالش آگاه گردد. چون زن به خانه رسید، کودکان دور او را گرفتند که اى مادر! براى ما چه آورده اى که از گرسنگى هلاک شدیم ! مادر گفت : عزیزان من ! غم مخورید که برایتان مرغکى آورده ام و هم اکنون آن را بریان مى کنم .

عبد الجبار که این را شنید، گریست و از همسایگان احوال وى را باز پرسید. گفتند: سیده اى است زن عبدالله بن زیاد علوى ، که شوهرش را حجاج ملعون کشته است . او کودکان یتیم دارد و بزرگوارى خاندان رسالت نمى گذارد که از کسى چیزى طلب کند.

عبد الجبار با خود گفت : اگر حج مى خواهى ، این جاست . بى درنگ آن هزار دینار را به آن زن داد.

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




کجاها نبایدخندید !!!!
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه یپیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت…
به جارو کردن مادرت…
به راننده ی چاق اتوبوس…
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد…
به راننده ی آژانسی که چرت می زند
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی…
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان…
نخند …
نخند که دنیا ارزشش را ندارد …
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند…
بار می برند…
بی خوابی می کشند…
کهنه می پوشند…
جار می زنند…
سرما و گرما را تحمل می کنند…
و گاهی خجالت هم می کشند
خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان “خدا"ست، نخند !

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




محبوب تو باید چیزی باشد که روز به روز بهتر نشود، بلکه روز به روز تو بیشتر متوجه شوی که او بهتر از آن چیزی بوده که تو فکر می‌کردی. یعنی هر بار که به او نزدیک می‌شوی یا او را ملاقات می‌کنی بگویی: «وای! من که قبلاً برای او می‌مُردم نمی‌دانستم این‌قدر زیباست، تازه فهمیدم که او چه هست! من اصلاً فکر نمی‌کردم این‌قدر زیبا باشد…» و همین‌طور عشق ما را بیشتر کند و آتش روح ما را افزایش دهد و جلو ببرد.


خدا روز قیامت همین آتش‌فشان را در قلب ما شعله‌ور خواهد کرد. در عالم آخرت، هر بار که به ملاقات خودِ پروردگار عالم می‌روی، خدا برایت بیشتر جلوه می‌کند لذا حسّ تازه‌تر و بهتری پیدا می‌کنی به حدّی که همۀ ملاقات‌های قبلی از یادت می‌رود؛ گویا این اولین ملاقات تو با خداست. یعنی خدا هیچ‌وقت برایت تکراری نمی‌شود چون خدا بی‌نهایت است. و هر بار که به ملاقاتش می‌روی معرفت بیشتری به او پیدا می‌کنی

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




ﻭﻗﺘﻰ ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻣﻴﮕﻮﻳﻴﻢ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﻟﻬﻰ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﺷﺨﺼﻰ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻣﻴﮕﻮﻳﻴﻢ ﻋﻘﻮﺑﺖ ﺍﻟﻬﻰ !
ﻭﻗﺘﻰ ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺼﻴﺒﺘﻰ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻣﻴﮕﻮﻳﻴﻢ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﮐﻪ ﺷﺨﺼﻲ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ ﺑﻪ ﻣﺼﻴﺒﺘﻰ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻣﻴﮕﻮﻳﻴﻢ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﻇﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ !
ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺵ !

ﻗﻀﺎ ﻭ ﻗﺪﺭ ﺍﻟﻬﻰ ﺭﺍ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﭘﺴﻨﺪ ﺗﻮﺳﺖ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻧﮑﻦ ..
ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺳﺘﺎﺭﺍﻟﻌﯿﻮﺏ ﺍﺳﺖ .
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺣﺎﻣﻞ ﻋﻴﻮﺏ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻟﺒﺎﺳﻰ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺳِﺘْﺮ و ﭘﻮﺷﺶ ﺍﺳﺖ ﻧﺒﻮﺩ ﮔﺮﺩﻧﻬﺎﻯ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺧﻢ ﻣﻴﺸﺪ .
ﭘﺲ ﻋﻴﺐ ﺟﻮﻳﻰ ﻧﮑﻨﻴﻢ
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻰ ﮐﻪ ﻋﻴﻮﺏ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﻥ ﺩﺭﺭﮔﻬﺎ ﺩﺭ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺟﺎﺭﻳﺴت…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دوربین های مدار بسته ای که در زندگی ما نصب شده اند
چه بخواهیم و چه نخواهیم .
 هرکس باور کند که این دوربین ها در زندگی اوست و در حال فیلمبرداری است ، گناه نخواهد کرد. .
.
 دوربین اول:

خود خداست .
آیه چهاردهم ازسوره ی علق:
آیا نمیدانند که خدا آنها را نگاه میکند! .
.
 دوربین دوم:

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله است .
آیه ی۴۵ سوره احزاب:
ای پیامبر ما تو را در امت گذاشته ایم ،
هم شاهد هستی و آنها را میبینی .
هرکاری که بکنند آنها را میبینی . .
.
دوربین سوم:
امامان معصومین علیهم السلام هستند .
آیه١٠۵ سوره توبه
که سه دوربین اول در این آیه جمع است:
ای پیامبر به مردم بگو هر کاری میخواهید بکنید ، اما اعمال شما را خدا میبیند ، پیامبر میبیند و مؤمنان (امامان علیهم السلام)
نیز میبینند . .
.
 دوربین چهارم:
ملائک مقرب خدا هستند . آیه ١٨سوره ق:
ازشماحرکتی سرنمیزندمگرآنکه دومأموردرحال نوشتن آن هستند.یکی مأمور نوشتن خوبی ها ویکی مأمورنوشتن بدی هاست. فقط این دوملک یک تفاوتی باهم دارند.این یکی اگرنیت خوبی هم کنیم یادداشت میکند.آن یکی نیت بدی کنیم یادداشت نمیکند. .
.
 دوربین پنجم:
زمین است.سوره زلزال:روزقیامت همین زمینی که ماروی آن نشسته ایم می آیدوخبرهای خودرامیدهد.

دوربین ششم:
زمان است.آیات اول سوره بروج وروایات صریحی ازامیرالؤمنین علیه السلام داریم که شب جمعه اعمال شماراثبت میکنند.شب وروزعرفه اعمال شمارا میبینند.ایام هم موجود زنده هستند.

دوربین هفتم:

دوربینی که ازهمه تکان دهنده تراست،اعضاءوجوارح مامیباشند.آیه ٢١سوره فصلت.

 

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




پنــــــــــــــدهای آسمــــــــــــــــــــــــانی

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِكُمْ/7
اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ‏ايد
***نیکی به خود***
این یکی از قانون های خداوند متعال است که اعمال نیک و بدی که انسان مرتکب می شود
در نهایتبه خود او برمیگردد.انجام کار نیک و زیبا حتیبرای غیر خود"در واقعمانند گلی
است که ما در گلستان وجود خود می کاریم"در عین زیباتر شدن ما باعث لذت بردن
دیگران از رنگ و بوی آن می شود .شاعر با توجه به همین قانون الهی گفته:هر چه
کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی حکومت های مستبد و ظالم و عالم باید
بدانند که دیر یا زود شاهد تبعاتاعمال خود باشند کما اینکه در همین برهه از زمان
افراد دیکتاتوری که در راس حکومت های برخی از کشورها بوده اند"با خاری و ذلت
به دست مردم دور انداخته شده اند.

آیت الله مرعشی نجفی (ره)فرموده است:زمانی ک در نجف بودیم یک روز مادرم فرمودند:پدرت را صدا بزن تا برای صرف ناهار تشریف بیاورد.حقیر به طبقه بالا رفتم و دیدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده .مانده بودم چه کنم از طرفی میخواستم امر مادرم را اطاعت کنم و از طرفی میترسیدم با بیدار کردن پدر سبب رنجش خاطر او گردم.خم شدم و لبهایم را کف پای پدرم گذاشتم و چندین بوسه برداشتم تا اینکه در اثر قلقلک پا پدرم از خواب بیدار شد و دید من هستم وقتی این علاقه و ادب و کمال احترام را از من دید فرمود:شهاب الدین تو هستی ؟عرض کردم:بلی اقا.دو دستش را به سوی اسمان بلند کردو فرمود:پسرم خدا عزتت را بالا ببرد و تورا از خادمین اهل بیت(ع)قرار دهد.حضرت ایت الله مرعشی می فرمود:من هرچه دارم از برکت ان دعای پدرم است.1

منبع:(رمز موفقیت بزرگان ص 117-رضا باقی)


اوایل حکومت رضاخان بود .او شبی از شبها وارد قم شد و در کوچه و خیابان رفت و امد کرد و برای ارعاب مردم شهر دو جوان را دستگیر کرد و بدون انکه در ظاهر کاری کرده باشند و محاکمه و سوال و جوابی در کار باشد ان دو را در مقابل چشمان مردم به قتل رسانید.بنده از این کار زشت و کشتار ناجوانمردانه این مرد وحشی بسیار ناراحت شدم ولی از اینکه چرا این اشخاص انتخاب شدند و در حیرت مردم “نزد خود گفتم:باید حسابی در کار باشد.تحقیق کردم و از افرادی درباره یکی از ان دو نفر پرسش کردم گفتند:روز قبل از این حادثه گربه ای را گرفته و برای تفریح و خوشگذرانی خود و به خنده انداختن دیگران نفت بر سر حیوان ریخته و زنده زنده او را اتش زده و این گونه فردای ان روز به دست ظالمی دیگر به سزای عمل خود رسیده است
منبع:(ایت بصیرت ص 99-سید حسن شفیعی)

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




کوﺩﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺳﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻠﺴﯿﻢ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ مادر ﻣﯽ ﮐﺎﻫﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﭼﺎﺭ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﺩ .

ﻭ ﻭﻗﺘﯽ” ﻣﺮﺩﯼ “ﺗﺤﺼﯿﻠﮑﺮﺩﻩ ‏(ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ‏) ﺷﺪ ، ﭘﺎ ﺭﻭﯼ ﭘﺎ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
” ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻋﻘﻞ ﺯﻥ ﮐﺎﻣﻞ نیست.

ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﮐﻪ ﻋﻘﻠﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ،ﻧﻤﯽﭘﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻋﻘﻞ ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺪ ؟؟؟؟
” ﺍﺯ ﻏﺬﺍﯼ ﺻﺎﺣﺐِ ﻋﻘﻞ ﻧﺎﻗﺺ ! “

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حبیب‌الله‌ چایچیان(حسان) درباره ماجرای سرودن شعر آمدم ای شاه پناهم بده می‌گوید:

مادرم در آخرین لحظاتی که خدمت شان رسیدم، همیشه آن حال و هوای ارادت به چهارده معصوم را داشت و در همان حال که سکته کرده بود، دکتر را خبر کردیم. دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود متاسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟ ایشان گفت آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا (ع) را زیارت کنم. و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را می‌گرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند. با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمی‌دانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود، گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی زیارت است. گفت: «ما قدیمی‌ها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمی‌چسبد» گفتم: دل چسبی‌اش به این است که حضرت جواب بدهد. هرچه کردم دیدم مادر قبول نمی‌کند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت می‌کردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجه‌ام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من ! و شعر تا «تخلص» رسید. وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمی‌تواست برود. خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را می‌بوسید و من هم ضریح را بوسیدم و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است.
شعر کامل به شرح زیر است:

آمدم ای شاه پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجأ درماندگان / دور مران از در و راهم بده

ای گل بی‌خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حریمت مَثل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع / گرمی جان‌سوز به آهم بده

لشکر شیطان به کمین منند / بی‌کسم ای شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطابخش همه عالمی / جمله حاجات مرا هم بده

آن چه صلاح است برای «حسان» / از تو اگر هم که نخواهم بده

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




خواص طبی نماز

سبحان الله…

ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﺭﻭﺡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ,ﺑﻠﮑﻪ ﺟﺴﻢ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ .ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ


 ﻭﻗﺘﻲﭼﺸﻤﻬﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻓﮑﺮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ . ﺛﺎﺑﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥﭼﺸﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻧﻮﺍﻗﺼﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺑﻴﻨﻲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﻟﺤﺎﻅ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﻋﺼﺒﻲ ﻓﺮﺩﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻮﺍﺑﻲ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻧﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ .


ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﺎﺩﻟﻲ ﺑﺪﻥ ﺷﺪﻩ ﻭﻗﺴﻤﺖ ﻣﺮﮐﺰﻱ ﻣﺨﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺍﺭﺍﺩﻱﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻓﺮﺩ ﺑﺎ ﺻﺮﻑﮐﻤﺘﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮﻭ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﻱ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺻﺤﻴﺢ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺑﻌﺪﻱ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ .

ﻧﻤﺎﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﻓﻮﻗﺎﻧﻲ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍﺗﻘﻮﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ .


ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺃﺣﺸﺎﺀ ﻭ ﻣﺎﻫﻴﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺷﮑﻢ , ﺣﻔﻆ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩﮔﻮﺍﺭﺵ ﻭ ﺭﻓﻊ ﻳﺒﻮﺳﺖ ﻣﺰﻣﻦ ﺳﻮﺀﻫﺎﺿﻤﻪ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺷﺘﻬﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺍﺹ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻭ ﺭﮐﻮﻉ ﺩﺭﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ

 

ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﮐﻮﻉ ﻣﺎﻫﻴﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻃﺮﺍﻑﺳﺘﻮﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﻨﺒﺴﻂ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﮐه ﺩﺭ ﻣﺘﻌﺎﺩﻝ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥﺳﻤﭙﺎﺗﻴﮏ ﻣﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ .

 

ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺫﮐﺮ ﺭﮐﻮﻉ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﻳﺖﻋﻀﻼﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﻭﮔﺮﺩﻥ ﺳﺎﻕ ﭘﺎ ﻭ ﺭﺍﻧﻬﺎ ﻣﻲ ﺷﻮﺩﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﻥ ﺩﺭﻗﺴﻤﺘﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺪﻥ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻲ ﺑﺨﺸﺪ .


ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻣﺘﺎﺑﻮﻟﻴﺴﻢ ﺑﺪﻥ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﮐﺜﺮﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ , ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﻱ ﻭ استحکام مغز


ﺳﺠﺪﻩ ﻧﻴﺰ ﺳﺘﻮﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎﻱ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎﻱﺳﻴﺎﺗﻴﮏ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ

ﺳﺠﺪﻩ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻳﺒﻮﺳﺖ ﻭﺳﻮﺀ ﻫﺎﺿﻤﻪ , ﭘﺮﺩﻩ ﺩﻳﺎﻓﺮﺍﮔﻢ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﻊ ﻣﻮﺍﺩ ﺯﺍﻳﺪﺑﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺷﮑﻤﻲ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ .

ﺳﺠﺪﻩ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﻥ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﻳﻦﺍﻣﺮ ﺑﺎ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﺍﻳﻦ ﻏﺪﺩ ﺑﺎﻋﺚ ﺣﻔﻆ ﺷﺎﺩﺍﺑﻲ , ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ ﻭ ﻃﺮﺍﻭﺕﭘﻮﺳﺖ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ .


ﺣﺎﻻﺕ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺑﺎﻋﺚﮐﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺍﻋﺼﺎﺑﻴﮑﻪ ﻗﺴﻤﺘﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻐﺰ ﻭﺻﻞﻣﻲ ﮐﻨﺪ,ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﺎﺩﻟﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﺩﻫﺪﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻼﻣﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺣﺎﺋﺰ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖﺳﺠﺪﻩ ﺑﺎﻋﺚ ﺁﺳﻮﺩﮔﻲ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭ ﻓﺮﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﺭﺍ
ﺗﺴﮑﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ .


ﺍﺳﺘﺤﮑﺎﻡ ﺑﺨﺸﻴﺪﻥ ﻭ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻋﻀﻼﺕ ﭘﺎﻫﺎ ﻭ ﺭﺍﻥ
ﻫﺎ , ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﻧﻔﺦ ﻣﻌﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﺩﻩ , ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻓﺘﻖ , ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺹ ﻧﺸﺴﺘﻦﺑﻌﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ .


ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﻠﺴﻔﻲ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﻣﻮﻣﻦﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﻱ ﻗﺮﺏ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺗﻌﺎﻟﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍنگیزه ﻓﻮﺍﻳﺪ ﻭ ﺁﺛﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺖ , ﻭﻟﻲﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﻋﻠﻤﻲ ﻧﻴﺰ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﺧﻲﻣﻔﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ.

موضوعات: نماز  لینک ثابت




گردان را بردیم برای تمرین.کلی سینه خیز بردیم.بعد رسیدیم به یک کانال.پر از گل و لای بود.گفتم: همه باید سینه خیز بروند!
صحنه جالبی بود.وقتی بچه ها از کانال خارج شدند از همه وجودشان گل می چکید.
حتی موهای آن ها غرق در گل بود.بعد به همان صورت برگشتیم سمت اردوگاه.
من جلوی تویوتا بودم.
بچه ها به همراه محمد در عقب ماشین ها بودند.
رسیدیم به سه راه، چند مغازه آنجا بود.
محمد سریع از ماشین پیاده شد و گفت: حاجی وایسا!
همه ریختند پایین! محمد داد میزد: فرمانده باید چی بخره؟؟همه میگفتند: نوشابه ، نوشابه
وقتی محمد ب شوخی و خنده می پرداخت دیگر ول کن نبود.
بچه ها خیلی از دست او میخندیدند.
خلاصه مشغول خوردن نوشابه شدیم.
یکی از مسئولین از آنجا رد میشد.
محمد اشاره کرد و گفت: یه حالی به این بنده خدا بدیم! خیلی کت و شلوار قشنگی داره.
آن مسئول و محافظین او پیاده شدند.
محمد جلو رفت و باهمان سر و وضع گلی سلام کرد و دست داد.بعد هم او را در آغوش گرفت! چندنفر دیگر از بچه ها هم این کار را کردند.
سرتاپای آن مسئول گلی شده بود.محافظین او هم همینطور.
بعدهم از آن شخص خواست برای ما صحبت کند.
بعدها فهمیدیم که این آقا برای سخنرانی در یک جلسه آمده بود.
دقایقی بعد آقای قرائتی را دیدیم.همه به قصد روبوسی و در آغوش گرفتن به سراغ او رفتیم.
آقای قرائتی قسم داد و گفت: من لباس اضافه نیاوردم.
خلاصه آنروز حکایتی داشتیم.بعد هم ب حمام رفتیم آنجا هم ماجراهایی داشتیم.همه از دست کارهای محمد می خندیدیم.

خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




مرد های مذهبی
گاه یادشان میرود که از همسرانشان
بابت حجاب تشکر کنند !
یادشان میرود که پذیرایی از مهمان
با حجاب سخت تر است !
یادشان میرود که
مسافرت با حجاب سخت تر است !
یادشان میرود که بچه داری با حجاب سخت تر است !
یادشان میرود که خرید با حجاب سخت تر است !
یادشان میرود که در گرمای تابستان چه جهادی است چادری بودن !
یادشان میرود اگر خیالشان از همسرشان راحت است ؛
بخاطر سختی حجابی است که آنها تحمل میکنند !

گاهی با شاخه ای گل
از همسرانتان بابت حجابشان تشکر کنید،
تا بدانند که جهادی که امروز با حجابشان میکنند ،
برایتان ارزشمند است .

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




دو برادر مادر پیر و بيماري داشتند .
با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاري مادر مشغول شد .
چندي نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است ، چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق .
همان شب پروردگار را در خواب ديد که وي را خطاب کرد : به حرمت برادرت تو را بخشيدم
برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت : يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر ، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست .َ ندا رسيد : آنچه تو مي کني من از آن بي نيازم ولي مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست …

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




حق چشم
اما حق چشمت برتو آنست كه برگرداني آنرا از چيزي كه خداوند ترا از ديدن آن منع نموده است و بيجهت بهر طرف و هر چيز نظر نكني ؛ مگر در جائي كه موجـب پند و عبرتي باشد يا سبب بصيرت و بيداري گردد و يا علمي از آن استفاده شود زيرا چشم دروازهء پند و عبرت گرفتن است .

متن عربی:
و أما حق بصرك فغضه عما لا يحل لك و ترك ابتذاله إلا لموضع عبرة تستقبل بهــا بصرا أو تستفيد بها علما فإن البصر باب الإعتبار

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




حق گوش
اما حق گوش بر تو آنست كه منزه وپاك كني از اينكه راهي بهسوي قلب تو باشد مگر براي شنيدن مطالب خوب و مفيدي كه در قلب تو خيري ايجاد نمايد ؛ يا آنكه سبب كسب خلق نيكي گردد ؛ زيرا گوش دروازهء سخن به سوي قلب است و موجـــب انتقال انواع و اقسام معاني به قلب ميباشد با تمــام خوبيها يا بديهاي كه در آن وجود دارد و قوت و قدرتي نيست مگر قوت و قدرت پروردگار .

متن عربی:
و أما حق السمع فتنزيهه عن أن تجعله طريقا إلى قلبك إلا لفوهة كريمة تحدث فــى قلبك خيراأو تكسب خلقا كريما فإنه باب الكلام إلى القلب يؤدى إليه ضروب المعانى على ما فيها من خير او شر و لاقوة الا بالله .

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




حق زبان
اما حق زبانت بر تو آنست كه از فحشا و منكرات دورش نگهداري و به گفتـن كلمات خوب و نافع عادتش دهي و وادارش كني كه با ادب وخوب سخن گويد و از زياد گفتن و بيخود چرخيدن در دهان منعش نمائي تا سكوت را رعايت كند مگر در جائي كه نياز به تكلم باشد و نفعي براي دنيا و آخرت داشته باشد و نگزاري سخني كه فائده و نفعي ندارد و جز ضرر و زيان حاصلي در آن متصور نيست؛ از دهان تو خارج شــود بعد از آنكه عقل و نقل بر مضر بودن و بد بودن آن دلالت دارد ؛ زيرا كه زينت عاقل به عقلش در خوبي گفتار و درست سخن گفتن است و حول و قوه اي نيست مگر به حول و قوه خداوند بزرگ .

متن عربی:
و اما حـق اللسان فاكـرامه عـن الخنى و تعويـده على الخيـر و حمله على الادب و اجمامه إلا لموضع الحاجة و المنفعة للدين و الدنيا و اعفائـه عـن الفضـول الشنعة القليلة الفائدة التى لا يؤمن ضررها مع قلة عائدتها و بعد شاهد العقل و الدليل عليه و تزين العاقل بعقله حسن سيرته فى لسانه و لا قوة الا بالله العلى العظيم .

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




در قیامت آن زمان که پرده از ثواب کارهای بشر کنار می رود،
.

هیچ ثوابی به اندازه ذکر و یاد خدا نخواهند دید
. و مردمانی در آن هنگام حسرت خورده می گویند:
.

حسرتا که چیزی به اندازه ذکر برایمان آسان نبوده است!
.
آری، ذکر عبادتی است که
. به طهارت،
یا رو به قبله،
یا شکل و وقت خاصی نیاز ندارد
. و با این وجود جز افرادی اندک، توفیق ادای آن را نمی یابند.
.

خداوند می فرماید: . وَالذَّاكِرِینَ اللَّهَ كَثِیرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا .
مردان و زنانی که خدا را بسیار یاد می کنند
خداوند مغفرت و اجر بزرگی برایشان فراهم نموده است. (سوره احزاب : 35 )
. بارالها زبانمان را به ذکر و یادت همیشه تر و تازه بگردان.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پادشاهی در مرو سگان تربيت شده ای در زنجير داشت که هر يک به هيبت گرازی بود..
پادشاه اين سگ ها را برای از بين بردن مخالفان دربند کرده بود..
اگر کسی با اوامر شاه مخالفت می کرد مأموران شاه آن شخص را جلوی سگان می انداختند و سگ ها نيز او را در چشم برهم زدنی پاره پاره می کردند..
يکی از نديمان شاه که خيلی زيرک بود با خود انديشيد که اگر روزی شاه بر او خشم گرفت و او را جلوی سگان انداخت چه کند..؟
با اين فکر وحشت سراپای وجودش را گرفت اما پس از مدتي به اين فکر افتاد که اين سگان را دست آموز کند لذا هر روز گوسفندی می کشت و گوشت آن را با دست خود به سگان می داد و آنقدر اين کار را تکرار کرد که اگر يک روز غيبت می کرد روز بعد سگان با ديدن او به شدت دم تکان می دادند و منتظر نوازش او می شدند..
روزی پادشاه بر آن مرد خشم گرفت و دستور داد که او را جلوي سگان بيندازند.
مأموران شاه آن مرد را کت بسته جلوی سگان انداختند اما سگ ها که منعم خود را می شناختند دور او حلقه زدند و سرها را به روی دست ها گذاشتند و خوابيدند و تا يک شبانه روز به همين منوال گذشت.. فردای آن روز رئيس مأموران که از پشيمانی شاه آگاه شد به نزد وی رفت و ماجرای نخوردن سگان را بازگو کرد و به شاه گفت:اين شخص نه آدمی، فرشته است کايزد ز کرامتش سرشته است..
او در دهن سگان نشسته،دندان سگان به مهر بسته..
پادشاه با شتاب آمد تا آن صحنه را ببيند و سپس گريان به دست و پاي آن مرد افتاد و عذر خواست و گفت: تو چه کردی که سگان تو را نخوردند..
مرد گفت: ده سال نوکری تو را کردم اين شد عاقبتم اما چند بار به اين سگان خدمت کردم و به آن ها غذا دادم و آن ها مرا ندريدند..

سگ صلح کند به استخوانی..
ناکس نکند وفا به جانی…!

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت





 کتری یا سماور پر از جرم شده

راه حل

دوتا قاشق جوش شیرین رو توی کتری پر اب بریز و ۲۰دقیقه بجوشون

حموم و دستشویی بوی بد میده و هرچی میشویم فایده نداره

راه حل
دوتا شمع روشن کن فوری برطرف میشه

اینه ی دستشویی و حمام همیشه بخار میگیره

راه حل
با کمی کف ریش اینه یا شیشه رو پاک کن تا وقتی تمیزه عمرا بخار بگیره

روغن ماشین کف پارکینگ و حیاطمون ریخته و باهیچ شوینده ای از بین نمیره

راه حل
شب نوشابه بریز رو لکه ها و صبح با اب خالی بشور.هیچ اثری به جا نمیمونه

 

روی کامپیوتر فرزندم همیشه گرد میشینههر روز باید پاک کنم

-راه حل

دستمالی را با سرکه سفید نم دار کنید و با ان کامپیوتر و کیس و اسپیکرها را تمیز کنید
تا مدتی خبر از گرد و غبار نیس

بوی بد کفش های اسپرت ازار دهنده است

راه حل

شب توی کفش ها جوش شیرین بپاش صبح اثری ازبو نیست

دوس ندارم شمع سفره هفت سین انقدر چکه کنه

راه حل

چند ساعت قبل از استفاده شمع رو بزار تو فریزر بعد روشنش کن نتیجه اش خارق العاده است

اگه خوشت اومد بفرس برا بقیه

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت





غذای شور

اگر یک قاشق سرکه و یک قاشق شکر به غذایی که شور شده اضافه کنید فورا شوری آن گرفته می شود .همچنین اضافه کردن سیب زمینی خام نیز در این مورد بی اثر نمی باشد.

غذای تند

به غذایی که تند شده اگر یک قاشق آبلیمو اضافه کنید .تندی ان خیلی ملایم می گردد.

بیکینگ پودر سالم

بکینگ پودر.یک قاشق کوچک بکینگ پودر را در یک استکان آبجوش بریزید اگر بجوش افتاد بکینگ پودر شما سالم و تازه است.

اگر هنگام جوشیدن مربا یک تکه کوچک کره داخل آن بیندارید از تشکیل کف در آن جلوگیری می کند.

برای نگهداری کردن

مربا به مدت طولانی آن را در شیشه های کوچک با دربهای محکم بریزید وآنها را درون قابلمه ای در حال جوش که تا روی سر شیشه ها را آب بگیرد قرار دهید و بمدت ده دقیقه بجوشانید .پس
از ده دقیقه کاملا بگذارید خنک شوند تا هوای داخل مرباها هم خارج شوند.پس از این مدت تا هر زمان که بخواهید می توانید آنها را نگهداری کنید حتی می توانید داخل کابینت این کار را انجام دهید.

برای خوشمزه تر شدن قرمه سبزی یک ساعت مونده به سرو توش رب انار بریزید

برای خوشمزه تر شدن کتلت تو موادش زیره و پودر آویشن بریزید

برای اینکه پنیر پیتزاتون خوب کش بیاد قبل از اینکه پیتزا رو داخل فر بزارید روش آب اسپری کنید

برای اینکه آش رشته لعاب داشته باشه و خوشمزه تر بشه کمی بلغور گندم همراه حبوبات خیس کنید و با هم بپزیدشون

برای برداشتن ترشی از ظرف ترشی از ملاقه استیل استفاده نکنید چون باعث میشود ترشی زود خراب شود

اگر میخوهید پیتزا یا بعضی از غذاهایی که داخل فر طبخ میشود لطیف تر شود هنگام پخت داخل فر یک ظرف آب جوش قرار دهید .

برای تازه ماندن برنج پخته در یخچال،یک تکه نان آن قرار دهید.

برای ترد شدن گوشت
روی همه قسمت های آن مخلوطی از سركه و روغن زیتون بمالید و بگذارید بماند ، سپس بپزید

برای بهتر رنگ دادن زعفران :
هر مقدار زعفران ساییده شده یا حتی نسابیده را در ظرف مورد نظر ریخته و روی آن یک تکه یخ بگذارید تا در دمای اتاق یا آشپزخانه یخ آب شود..نتیجه را خواهید دید.با این روش ماندگاری رنگ و بو و طعم آن بمراتب بیش از دم کردن آن با
آب داغ است.


استفاده های دیگر از شکر…

این همه از شکر بد گفتیم
کمی هم خوبیش را بگوئیم

1- طولاني تر شدن عمر گل ها:
يک قاشق غذاخوري شکر را به يک ليتر آب گلدان اضافه کنيد. شکر حل شده موجب تغذيه و قوت دادن به ريشه گل مي شود و در اين صورت گل ها براي مدت طولاني تري تازه مي مانند.اگر يک قاشق غذاخوري سرکه هم به آب اضافه کنيدديگر کپک ها و باکتري ها که موجب به وجود آمون بوي بد در گلدان مي شوند نيز رشد نمي کنند.

2- تميزکننده دست:
شکر يک ساينده است و اگر دست هاي خيلي کثيف و روغني داشته باشيد مي توانيد با استفاده از ماليدن شکر به دست هايتان آنها را تميز کنيد.

3- تسکين زبان سوخته:
اگر تا به حال زبانتان را با نوشيدني يا غذاي داغ سوزانده باشيد مي دانيد که چقدر آزاردهنده است.در اين مواقع مقداري شکر روي ناحيه سوخته شده بپاشيد و مشاهده که به سرعت درد و سوزش فروکش مي کند.

4- کشتن سوسک ها:
مقدار مساوي شکر و جوش شیرین را با هم مخلوط کنيد شکر اين موجودات زشت را جذب مي کند و جوش شیرین آنها را مي کشد.

5- آتش روشن کردن:
اگر با آتش کردن زغال سنگ يا چوب مشکل داريد مشتي پر از شکر را روي آن بريزيد. شکر موجب مشتعل شدن چوب میشود

 

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




نیاز اضطراری کودکان دیده شدن است. برای همین کودکان دست به کارهای عجیب غریب میزنند حتی حاضرند کتک بخورند اما دیده شوند.

کودکان نامرئی تبدیل به کودکانی خجالتی با حرمت نفس بسیار پایین میشوند.

اگر کودک بین حرف شما با دیگران پرید, کار یا صحبتتان را قطع کنید به چشمان فرزندتان نگاه کنید، اکر عجله دارید از او بخواهید صبر کند تا کارتان یا صحبتتان را تمام کنید بعد با او صحبت میکنید و سر قولتان بمانید.

هرگز به او نپرید که

بی ادب وسط حرف من نپر

یا ساکت شو

یا به اتاقت برو

یا مگر نمیبینی من سرم شلوغه!

احساسات کودک را نفی نکنیم:

“این ترس نداره”

“بزرگ شدی گریه نکن”

“انقدر غر نزن".

احساسات او را تایید کرده بر زبان بیاورید؛ وقتی فرزندتان می گوید

“امروز کسی با من بازی نکرد”

مادر می گوید

“حتما ناراحت شدی” و کودک احساس درک شدن و مرئی بودن می کند، اما اگر بگوید

“قرار نیست همه با تو بازی کنند” کودک احساس بدی خواهد داشت.

به فرزندتان حق انتخاب دهید. هنگام لباس پوشیدن دو لباس به او داده تا انتخاب کند.

تعریف و تحسین نابجا هم به حرمت نفس کودک اسیب میزند. به اندازه از موفقیت و کار فرزندتان تعریف کنید.

هنگام انتقاد از کودک شخصیت او را زیر سوال نبرید، از احساسات خودتان بگویید. به جای انکه بگویید

“پسر بدی هستی” بگویید

“این کار تو مرا ناراحت کرد".

هنگام عصبانیت به حرمت نفس کودک احترام بگذارید.

از فرزندتان انتظارات مناسب با سن او داشته باشید.

با اشتباهات فرزندتان برخورد درست داشته باشید. اشتباه کردن لازمه یادگیری و پیشرفت در کودکان است. تمسخر، سرزنش، تهدید و تنبیه به یادگیری و حرمت کودک خدشه وارد میکند.

کودکی که به جای ترس و واهمه از والدین خود، با ارزشها و معیارهای منطقی اشنا میشود حرمت نفسش افزایش خواهد داشت.

 

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




از خـــــــدا پرسیدند :عزیـــــزترین بندگــــــان نزد تــــــو چه کسانی هستـــــــند ؟

خــــــــــدا لبخند زد و گفــــــت :

آنها که که می توانند تــــــــلافـــــــــی کنند امــــــا به خاطر مـــــــــــــــــن

مـــــی بخشــــــــــــند!!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




سوت قطار، غسل زیارت، دم اذان
چشمی که باز خیره شده سوی آسمان

یا ایها الغریب منم آن مسافر
دلتنگ و بی قرار…پر از دردِ بی نشان

باب الجواد، بارش باران، اذان صبح
نقاره خانه، صحن گهرشاد، سایـبان

آری منم، شکسته پر و بال.. آمدم
سلطان کبریای کرم…غوث…الامان

محتاج یک نگاه، گرفتار، بی کسم
مگذار تا که رو بزنم پیش این و آن

پر پر زده دلم به هوای زیارتت
آقا قسم به آن دل تنگ جوادتان

از این جهان سرد پر از دود بی بها
مشهد برای من، همه اش مال دیگران

دیشب دوباره بوی حرم را شنیده ام
«آقا دلم عجیب گرفته برایتان»

*"اَلسَّـــــلٰامُ عَلَیـــــْکََ یـــــٰاعلـــــيِ بْنِ موســـــَي الرِضـــــَا الـــــمرتضـــــي(ع)*ٰ

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




پیامبر ( ص) قبل از اینكه به پیامبری برسد، از نظر صداقت و امانت و راستی، مورد اعتماد همگان بود و همه افراد مكه و اطراف او را دوست می داشتند، ولی وقتی كه در سن چهل سالگی به مقام پیامبری رسید و با بت پرستی و خرافات مبارزه كرد و مردم را به آیین یكتاپرستی دعوت نمود، با او دشمن شدند، و با انواع آزارها او را ناراحت می كردند، تا آنجا كه تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند. ولی بنی هاشم با اینكه همه آنها - جز چند نفر- كافر بودند، راضی نبودند تا او كشته شود، از جمله ابولهب عموی پیامبر ( ص) از دشمنان سرسخت آن حضرت بود، ولی حاضر نبود كه برادرزاده اش را بكشند. سران قریش تصمیم گرفتند تا آن حضرت را در غیاب ابولهب بكشند، در این مورد به گفتگو پرداختند ام جمیل همسر ابولهب به آنها گفت:

من با اجرای برنامه ای، شوهر ابولهب را، فلان روز ( مثلا روز شنبه) در خانه سرگرم عیش و نوش می كنم و از همه جا بی خبر می سازم، شما همان روز، در غیاب ابولهب محمد ( ص) را بكشید. روز شنبه فرا رسید، ام جمیل دروازه خانه را محكم بست، و با شوهرش: ابولهب در اطاقی، نشست و از خوراكی ها و آشامیدنی ها نزد او گذاشت، و از هر دری با او سخن گفت و كاملا او را از بیرون خانه، بیخبر نگه داشت ابوطالب پدر بزرگوار علی ( ع) از توطئه باخبر شد، بی درنگ پسرش علی ( ع) را ( كه در آن روز حدود 11 یا 12 سال داشت) خواست و گفت: پسرم! به خانه عمویت ابولهب برو، و در را بزن، اگر باز كردند كه وارد خانه شو، و اگر باز نكردند، در را بشكن و خود را نزد عمویت برسان و به او بگو، پدرم گفت: ان امرء عینه فی القوم فلیس بذلیل همانا مردی كه عمویش ( مثل ابولهب) رئیس قوم باشد، آن مرد، ذلیل نخواهد شد علی ( ع) با شتاب به خانه ابولهب آمد، دید در بسته است، در زد، ولی در را باز نكردند، در را فشار داد و آن را شكست و وارد خانه شد و خود را نزد ابولهب رسانید. ابولهب گفت: برادرزاده، چه شده؟
علی ( ع) فرمود: پدرم گفت: كسی كه عمویش رئیس قوم باشد، ذلیل نمی شود ابولهب گفت: پدرت راست می گوید، مگر چه شده؟
علی ( ع) فرمود: برادرزاده ات در بیرون خانه كشته می شود و تو مشغول عیش و نوش هستی احساسات ابولهب به جوش آمد، برجهید و شمشیر خود را بدست گرفت تا از خانه بیرون بیاید، هماندم ام جمیل، سر راه او را گرفت، ابولهب كه عصبانی شده بود سیلی محكمی به صورت ام جمیل زد كه چشم او لوچ شد، و كنار رفت، و در همان حال ابولهب از خانه بیرون دوید، وقتی كه قریشیان او را شمشیر به دست با چهره خشمگین دیدند، پرسیدند: ای ابولهب!چه شده؟ ابولهب گفت: من با شما پیمان بستم كه برادرزاده ام محمد را هر گونه می خواهید آزار برسانید، ولی شما پا را فراتر نهاده می خواهید او را بكشید، سوگند به دو بت لات و عزی، تصمیم گرفته ام مسلمان گردم، آنگاه خواهید فهمید كه با شما چه خواهم كرد قریشیان دیدند توطئه بر باد رفت ( و اگر ابولهب مسلمان گردد، خیلی گران تمام می شود) به دست و پای ابولهب افتادند و از او عذر خواهی كردند، او نیز از تصمیم خود برگشت. به این ترتیب توطئه آنها خنثی گردید، آری عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد.


داستان های شنیدنی از چهارده معصوم(علیهم السلام)/ محمد محمدی اشتهاردی

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




 

پس از آن كه قضیّه جنگ خیبر پایان یافت و اموال خیبر به عنوان غنیمت، طبق دستور پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله بین مسلمین تقسیم گردید، یك زن یهودی به نام زینب دختر حارث كه دختر برادر مَرْحَب باشد برّه ای كباب شده را به عنوان هدیه تقدیم آن حضرت و همراهانش كرد. زن یهودی پیش از آن كه برّه را تحویل دهد از اصحاب سؤ ال كرد كه پیغمبر خدا كجای گوسفند را بهتر دوست دارد؟ اصحاب در جواب آن زن، اظهار داشتند:

پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله، دست آن را بهتر از دیگر اعضایش دوست دارد. پس آن زن یهودی تمامی برّه را آغشته به زهر نمود، مخصوصا دست آن را بیشتر به زهر آلوده كرد و جلوی حضرت و یارانش نهاد. حضرت مقداری از دست برّه را تناول نمود و سپس به اصحاب خود فرمود: از خوردن آن دست بكشید، زیرا كه گوشت این برّه مسموم است: پس از آن حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله آن زن یهودی را احضار كرد و به او فرمود:

چرا چنین كردی؟ او در جواب گفت: برای آن كه من با خود گفتم: اگر این شخص پیغمبر باشد به او آسیبی نمی رسد وگرنه از شرّ او راحت می شویم: و چون حضرت سخنان او را شنید، او را بخشید،. ولی پس از آن جریان، حضرت به طور مكرّر می فرمود: غذای خیبر مرا هلاك ؛ و درونم را متلاشی كرده است:

روایات در چگونگی شهادت و مسموم شدن آن حضرت متفاوت است، لیكن آنچه در تاریخ و احادیث آمده است و به طور قطعی از آن استفاده می شود این است كه حضرت به وسیله زهر مسموم و به شهادت رسید. در برخی از كتب وارد شده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: آن دو نفر زن حفصه و عایشه حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله را مسموم و شهید كردند.

 


چهل داستان و چهل حدیث از حضرت رسول خدا ( ص)/ عبدالله صالحی

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




وقتی كه رسول خدا(ص) وارد مدینه منوّره شدند و پرچم اسلام را بلند كردند، شخصی به نام عبداللّه اُبَی كه یكی از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام بود بر آن حضرت حسد بُرد و می خواست حضرت را به قتل برساند. عبداللّه، حضرت و اصحاب حضرت را به منزلش دعوت كرد و غذای مسمومی را ترتیب داد. جبرئیل به رسول خدا(ص) خبر داد. همینكه غذا حاضر شد رسول خدا(ص) فرمودند:

یا علی دعای پُرمنفعت را بر این غذا بخوان. علی ( ع) دعا را خواندند. بِسْمِ اللّهِ الشّافی، بِسْمِ اللّهِ الْكافی، بِسْمِ اللّهِ الَّذی لایضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَی ءٌ وَ لا داءٌ فی الاَْرْضِ وَ لا فی السَّماءِ وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ. وقتی دعا خوانده شد همه غذا را خوردند و سیر شدند و ضرری به آنها نرسید با صحت و سلامتی برخواستند و رفتند.

وقتی كه عبداللّه اُبی این صحنه را دید، گمان كرد آشپز فراموش كرده سمّ را داخل غذا كرده باشد، رفت و تمام رفقایش را جمع كرد و از غذا خوردند همه به جهنم رسیدند.


داستان هایی از اذکار ختوم و ادعیه مجرب / علی میر خلف زاده

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت





ام سله گفت: روزی سه كس از مشركان نزد پیامبر(ص) آمدند.یكی گفت: ای محمد! تو دعوی كرده ای كه از ابراهیم فاضلتری: ابراهیم خلیل بود و تو خلیل نه ای: خواجه صلی الله علیه و آله و سلم گفت: ابراهیم خلیل بود و من حبیب و صفی ام ؛ و حبیب و صفی بهتر باشد. دیگری گفت: تو گفتی كه از موسی بهترم: موسی كلیم بود و با حق تعالی سخن گفت و تو با حق سخن نگفتی: گفت: موسی سخن گفت در زمین و من وراء الحجاب، و من بر بالای هفت آسمان بر سرادق عرش با حق سخن گفت ( بی حجاب (. دیگری گفت: تو گفتی كه من از عیسی بهترم: عیسی مرده زنده كرد و تو نكردی: خواجه صلی الله علیه و آله و سلم دست بر هم زد و گفت: یا علی! یا علی! در حال علی علیه السلام از در درآمد. گفت: ای علی! كجا بودی؟ در فلان خرماستان آواز تو به من رسید، بیامدم: گفت:

بیا و این پیراهن نبوت من درپوش و با این سه تن به گور یوسف بن كعب شو و ما را از بهر ایشان زنده كن - تا علامت نبوت و كرامت امامت بینند. امیر المومنین علیه السلام پیراهن در پوشید و با ایشان رفت: ام سلمه گفت: من نیز از رسول اجازت خواستم و برفتم: شاه مردان در گورستان بقیع بر سر گور مدروس مطموس بایستاد و كلمه ای بگفت و گفت: ای صاحب گور! برخیز به فرمان حق تعالی تصدیق دعوی رسول كن:

گور در جنبش آمد. بار دیگر بگفت: گور شكافته شد. پیری برخاست و خاك از سر خود دور می كرد. شاه مردان گفت: تو كیستی؟ گفت: منم یوسف بن كعب صاحب الاخدود، و سیصد سال است كه بمردم: این ساعت آوازی شنیدم كه ای یوسف بن كعب! برخیز از برای تصدیق دعوی سید اولین و آخرین: آن مشركان به یكدیگر نگریستند و گفتند: مبادا كه قریش بدانند كه به سبب خواست ما محمد را، چنین معجز ظاهر شد. گفتند: ای علی! بگو تا به مقام خود رود. امیر المومنین علیه السلام بفرمود، در زمان در گور خود رفت و گور بر وی راست شد.
داستان عارفان / کاظم مقدم

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت





وقتی كه اخبار نبوت پیامبر اسلام ( ص) به حبشه رسید، نجاشی پادشاه عادل و حقجوی حبشه به وزرای خود گفت: من می خواهم این شخصی را كه در مكّه ادعای پیامبری می كند، امتحان كنم، به این ترتیب كه هدایائی را نزد او می فرستم، و در میان هدایا نگین یاقوت و نگین عقیق می گذارم، اگر او دنیا طلب باشد و ادعای پیامبری را برای رسیدن به پادشاهی، نموده باشد، از آن نگین ها، یاقوت را برای خود بر می دارد، و اگر پیغمبر به حق باشد، عقیق را بر می دارد. به دنبال این تصمیم، هدایای گرانقیمتی تهیه كرد و در میان آنها نگین یاقوت و عقیق گذاشت و برای پیامبر(ص) فرستاد. هنگامی كه این هدایا به پیامبر(ص) رسید، آنها را پذیرفت و بین اصحاب خود تقسیم نمود، و برای خود چیزی برنداشت جز نگین عقیق را كه سرخ بود، سپس آن را به علی ( ع) و فرمود:

ای علی! یك سطر ( جمله) روی این نگین بنویس و آن جمله لااله الاالله باشد. امام علی ( ع) آن نگین را گرفت و نزد حكاك ( نگین ساز) برد و فرمود: روی این نگین دو جمله بنویس، یك جمله را كه رسول خدا(ص) دوست دارد و آن لااله الاالله است و یك جمله را كه من دوست دارم و آن: محمد رسول الله است: نگین ساز به همین سفارش عمل كرد، امام علی ( ع) نزد او آمد و نگین راگرفت و به حضور پیامبر ( ص) آورد، پیامبر ( ص) دید روی آن به جای یك جمله سه جمله نوشته شده است، به علی ( ع) فرمود: من گفته بودم یك جمله ( لااله الاالله) نوشته، نه سه جمله: علی ( ع) عرض كرد:

سوگند به حق تو، من به نگین ساز گفتم: یك جمله را كه تو دوست داری ( لااله الا الله) بنویسد و یك جمله را كه من دوست دارم ( محمد رسول الله) بنویسد، ولی از جمله سوم هیجگونه خبری ندارم: هماندم جبرئیل بر رسول خدا ( ص) نازل شد و عرض كرد: پروردگار بزرگ می فرماید: تو آنچه را دوست داشتی ( یعنی لااله الا الله) نوشتی، و علی ( ع) آنچه را دوست داشت ( یعنی محمد رسول الله) را نوشت، و من نیز در آن نگین جمله ای را كه دوست دارم یعنی علی ولی الله را نوشم.
داستان دوستان / محمد محمدی اشتهاردی

 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




خواص تغذیه ای گوشت شتر
مصرف گوشت توسط انسان به طور طور کلی با انتخاب و گزینش نوع معینی از گوشت همراه بوده است و نخوردن نوع معینی از گوشت متکی بر برخی اعتقا دات و یا عادت های مخصوصی بوده که باعث شده گوشت حیوان معینی خوشا یند و گوشت نوع دیگر نا خو شایند جلوه کند .از دیر باز مردم شهر نشین خوردن گوشت شتر را کنار گذاشته اند زیرا که به غلط معتقد بوده اند که گوشت شتر سفت و دیر پز بوده و ارزش غذایی چندانی ندارد .اما در حقیقت باید گفت که گوشت شتر در مقایسه با گوشت گاو از میزان پروتیین کمتری بر خوردار است و از لحاظ شکل ظاهری شبیه گوشت گوسفند است .

این گوشت ها از سدیم بیشتری بر خوردار است اما میزان پتاسیم ان کمتر است و در مقایسه با گوشت گاو و گوسفند از لحاظ درجه pH بسیار بسیار متفاوت بوده و در نتیجه برای عملیات فراوری گوشت بسار مناسب است .گوشت شتر منبع بسیار برای بسیا ری از مواد غذایی مهم و مورد نیاز بدن می باشد .

این گوشت حاوی پروتیین های با ارزش غذایی بالا و تعدادی از ویتا مین های مفید و مورد نیاز بدن نظیر ویتامین ها ی گروه Bو برخی از عناصر معدنی مهم نظیر اهن و فسفر و کلسیم است . هم چنین گوشت شتر دارای قدرت مخصوصی در نگهداری هر چه بیشتر اب است که این خاصیت اهمیت زیادی در تعیین برخی از خواص طبیعی گوشت دارد .گوشت شتر در مقایسه با گوشت گاو میزان کمتری چربی ،پروتیین و خاکستر دارد.

اما پروتیین های گوشت شتر فاقد اسیدهای امینه ضروری نظیر ترپتوفان ،والین ،لیوسین و ایزو لیوسین و هم چنین اسید امینه نیمه ضروری هیستید ین می باشد .همانطور که اشاره شد گوشت شتر در مقایسه با گوشت سایر دام ها ی اهلی دارای سدیم بیشترو پتاسیم کمتری است که این امر با متابولیسم اب در بدن دام ارتباط مستقیمی دارد و باید افزود که نسبت کلسیم فقط در عضلات ران زیاد است .اما نسبت ان و رودی در گوشت شتر کمتر از میزان ان در گوشت دام های اهلی دیگراست .

گوشت شترهای جوان که سن ان ها ما بین یک تا سه سال است نرم تر و خوش طعم تر از گوشت شتر های بزرگسال است و از جهت مزه و طعم و نرمی شبیه گوشت گاو دارند .

ضمنا هر چه سن حیوان بیشتر وبیشتر شود ،از میزان نرمی گوشت کاسته می شود.

خصوصیات حسی و فیزیکی گوشت شتر
گوشت شتر ها ی جوان که سن ان ها ما بین یک تا سه سا ل است نرم تر و خوش طعم تر از گوشت شتر های بزرگسال است که معمولا گوشتی سفت و دیر هضم دارند و هر چه سن حیوان بیشتر و بیشتر شود ،از میزان نرمی گوشت کاسته می شود .چرا که هر چه عمر شتر بالا رود پیوند های موجود بین الیاف بافت همبند افزایش می یابد و کمتر تحت تا ثیر حرارت و انزیم ها قرار می گیرند .قابل ذکر است که گوشت شتر های مسن و پیر برای سرخ کردن مناسب نیستند .

چرا که به علت داشتن میزان زیادی از بافت کلاژن دیر پز می باشند ،اما می توان این گوشت را فراوری کرده و از ان کالباس تهیه کرد.گوشت شتر های کم سن وسا ل از جهت مزه و طعم و نرمی شبیه گوشت گاو دارند.

چربی شتر :
چربی شتر همانند چربی سایر دام های اهلی بر اساس تکنیک های متداول فراوری ،فراوری شده و مورد استفاده قرار می کیرد . رنگ چربی شتر سفید است که گاهی رنگ سفید ان به سرخی می زند .وزن چربی کوهان شتر تقریبا 82درصد از وزن کل چربی بدن شتر را تشکیل می دهد.میزان چربی موجود درکوهان شتر دوکوهانه در حدود 100کیلوگرم براورد می شود.در برخی از مناطق کوهان شتر به عنوان غذایی خوش طعم مورد استفاده قرار می گیرد وبه صورت خام ویا آب پز مصرف می گردد ودر حالت کمبود غذا به عنوان منبع انرژی مورد استفاده قرار می گیرد.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




میگو و خواص آن
میگوها از خانواده سخت پوستان هستند و غالبا در دریا زندگی می کنند. میگو مقدار قابل توجهی املاح ضروری به ویژه آهن و فسفر دارد که برای کودکان در حال رشد و زنان باردار بسیار مفید است.

میگو منبع عالی ویتامین B۱۲، ویتامین D، سلنیوم، پروتئین با کیفیت بالا، چربی های غیر اشباع و آهن و نیاسین است.

ویتامین D۳ به طور طبیعی در فراورده های حیوانی یافت می شود که غنی ترین آنها روغن ماهی است. سلنیوم در انواع غذاهای دریایی موجود است و آثار آنتی اکسیدانی آن در جلوگیری از سرطان موثر است.

سلنیوم در نوسازی و ترمیم بخش های تخریب شده DNA اهمیت دارد و در فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز دخالت دارد که در کبد مواد سمی را خنثی می کند.مصرف روزانه ۱۲۰ گرم میگو ۷/۸۱ درصد نیاز روزانه به سلنیوم را برطرف می کند.میگو حاوی آمینو اسید تریپتوفان است و این آمینو اسید در بدن تبدیل به نیاسین (ویتامین B۳) می شود و در کل نیاسین میگو را بالا می برد.

نیاسین نقش های بسیار متفاوتی در متابولیسم دارد در کمبود آن باعث ضعف عضلانی، بی اشتهایی، سوءهاضمه و بثورات جلدی می شود و کمبود شدید آن منجر به پلاگر همراه با خشکی پوست و تیرگی آن و پوسته ریزی و همچنین اسهال و البته مشکلات روحی روانی می شود.

همچنین با مصرف ۱۲۰ گرم میگو، ۴/۷۰ درصد نیاز روزانه ویتامین B۱۲ و ۸/۱۰ درصد نیاز روزانه ویتامین B۶ تامین می شود. از طرفی در هر ۱۱۰ گرم میگو ۲۰۰ میلی گرم کلسترول است اما نسبت LDL (کلسترول بد) به HDL (کلسترول خوب) با مصرف میگو کاهش می یابد.

ادامه »

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




فواید و مضرات لواشک و آلوچه
چند روز پیش، سوار مترو شده بودم و داشتم با موبایلم بازی می کردم که صدای یک خانم فروشنده در واگن، توجهم را جلب کرد: «ترش ترش، ترش و خوشمزه، آلوچه و لواشک دارم…
ترش و تازه!» دهنم آب افتاد و ۲ بسته لواشک از او خریدم و تا آخر شب تمامش را خوردم اما چشمتان روز بد نبیند؛ یک دل درد اساسی گرفتم و تا یکی، دو روز حالم خراب بود.

نظر دکتر تیرنگ نیستانی، متخصص تغذیه و رژیم درمانی و دانشیار انستیتو تحقیقات تغذیه ایران و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، را درباره خوراکی های ترش و وسوسه برانگیزی مثل آلوچه، لواشک و قره قروت پرسیده ام. حاصل، گفتگویی است که پیش رو دارید. اگر شما هم جزو طرفداران این قبیل خوراکی ها هستید، پیشنهاد می کنم این گفتگو را بخوانید.

▪ آلوچه و لواشک جزو خوراکی های خوب و مفیدند یا بد و مضر؟
ـ هیچ کدام! ما در دنیای تغذیه، خوب و بد مطلق نداریم. گاهی خواصی برای بدترین خوراکی ها هم کشف می شود و گاهی از برخی مضرات خوراکی های خوب، نام برده می شود. آلوچه و لواشک نه کاملا خوب هستند، نه مطلقا بد.

▪ خوبی ها و فواید این خوراکی ها چیست؟
ـ خیلی از خواص میوه ها مانند فیبر و رنگدانه های آنتی اکسیدانی در لواشک میوه ها هم وجود دارد و تازه، املاح میوه ای که به صورت لواشک یا آلوچه درمی آید، نه تنها کم نمی شود؛ بلکه با جوشاندن، تغلیظ و خشک کردن، افزایش هم می یابد. از طرف دیگر، بسیاری از کارمندان نمی توانند هر روز با خودشان میوه به محل کارشان ببرند اما می توانند کمی برگه های خشک آلو، هلو، زردآلو یا لواشک را داخل جیبشان بگذارند و در طول روز میل کنند.

▪ یعنی آلوچه و لواشک، همه مواد مغذی موجود در میوه ها را دارند؟
ـ نه کاملا. بسیاری از میوه ها و سبزی ها منبع خوبی برای دریافت ویتامین C هستند که بخش زیادی از این ویتامین ، طی فرآیند خرد و خشک کردن، تخریب می شود و از بین می رود. به عنوان نمونه، در هر ۱۰۰ گرم سیب، ۶/۴ میلی گرم ویتامین C وجود دارد که این میزان وقتی که سیب خشک می شود یا به صورت لواشک در می آید، به ۸/۳ میلی گرم می رسد. به طور کلی، ۱۰۰ گرم از میوه تازه، حاوی مقادیر بالایی از آب است که با جوشاندن و تبدیل کردن آن به لواشک، آب میوه کم می شود. مقدار ویتامین C لواشک میوه ها از خود میوه تازه کمتر است.

▪ مصرف مکرر این قبیل خوراکی ها چه مضراتی دارد؟

صفحات: 1 · 2

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




خواص لوبیا چشم بلبلی
دانه ی لوبیا چشم بلبلی به عنوان مدر و برای تقویت معده استفاده می شود و پخته و اب پز ان را می خودند و معتقدند ضمن این كه غذای خوبی است برای از بین بردن كرم معده نیز مفید است.

به فارسی « لوبیا چشم بلبلی » و نوعی از ان را لوبیای گل » گویند . در كتب طب سنتی با نام « لوبیای بلدی » و به هندی « لوبا » گفته میشود. به فرانسوی Dolic a oeil noer یا Oolique a oeil noir و به انگلیسی Catjang, Cow pwas , Black eye pea گفته می شود.

گیاهی است از خانواده بقولات و تا حال ۲۰ گونه مختلف از ان شناسایی شده است. گونه معروف و معمول ان كه برای مصرف میوه و ثمر ان به طور سبز یا خشك كاشته می شد. دارای نام علمی Hassk vigna sinensis ( L ) savi. Ex می باشد.

سابقا این گیاه را گیاه شناسان در جنس Dolichos طبقه بندی می نمودند ولی فعلا معمول استكه ان را در جنس Vigna می گذارند . در تعدادی از مدارك V.catjang را به عنان نام اصلی ذكر می كنند و در عده ای نیز V. cylindrica و بقیه به عنوان نام های مترادف می اوردند.

● مشخصات
لوبیای چشم بلبلی از نظر خانواده گیاهی نزدیك به لوبیا است. گیاهی است یكساله مختص مناطق گرمسیر . ساقه ان قایم و افراشته ، برگهای ان مركب به طول حدود ۱۵ سانتی متر ، برگچه ها ی ان ناز ك ، بیضی ، نوك تیز و دارای بریدگی است.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت