✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
خدا کجاست؟؟؟


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 

ای کاش آدمی:

مثل موها وُ ناخن ها
چیزهای بیشتری می‌توانست کوتاه کند…

یا مثل دندان‌های شیری…

هر کسی در چهل سالگی
قلبی تازه وُ مغزی تازه در می آورد…

قلبی خالی از اندوه هایی که سینه آدمی را فشرده اند…

و مغزی که هیچ به خاطر نداشته باشد ،جز جایی که

“آخرین بار از ته قلب خندیده است”

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 امام صادق علیه السلام می فرماید:

 از شامگاه پنج شنبه و شب جمعه،

فرشتگانی با قلم هایی از طلا و

لوح هایی از نقره، از آسمان به سوی زمین

می آیند و تا غروب روز جمعه

ثواب هیچ عملی را به جز

 صلوات بر محمد و آل محمد

علیهم السلام نمی نویسند.

 (من لایحضره الفقیه /ج۱/ص۴۲۴)

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روباهي از شتري پرسيد عمق اين رودخانه چقدر است؟
شتر جواب داد تا زانو
ولي وقتي روباه درون رودخانه پريد ، آب از سرش هم گذشت
روباه همانطور که در آب دست و پا مي زد و غرق مي شد به شتر گفت تو که گفتي تا زانووووو
و شتر جواب داد بله ، تا زانوي من ، نه زانوي تو

هنگامي که از کسي مشورت مي گيريم بايد شرايط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگيريم
«لزوماً هر تجربه اي که ديگران دارند براي ما مناسب نيست»….!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




“تلنگر”

هیچ دقت کرده اید؟

ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ .

ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺁﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺼﺮﻑ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ .

ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣﯿﻮﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ .

ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ .

ﮔﻞ ، ﻋﻄﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ .

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ، ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺍﺳﺖ .

پس گذشت وفداکاری قانون طبیعت است

بی قانونی کنی …

از انرژی مثبت اطرافت محروم خواهی شد …
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 مبدأ و منبع وزش باد از کجاست؟

 حمّد بن فُضيل عزرمى حكايت كند:
 روزى كنار كعبه الهى در حِجر اسماعيل زير ناودان طلا، در محضر پُر فيض ‍ امام جعفر صادق عليه السلام نشسته بودم .

 ناگاه متوّجه شديم كه دو نفر با يكديگر در رابطه اين كه باد از كجا و چگونه مى وزد نزاع مى كنند، و يكى به ديگرى مى گويد: به خدا قسم ! تو نمى دانى باد از كجا مى وزد.

 چون سر و صداى آن ها بالا گرفت ، امام جعفر صادق عليه السلام به آن كه بيشتر ادّعا مى كرد، خطاب نمود و فرمود: آيا تو خودت مى دانى كه باد از كجا و چگونه مى وزد؟

 اظهار داشت : خير، من نمى دانم ؛وليكن از مردم چيزهايى را در اين رابطه شنيده ام .

 حضرت فرمود: باد، زير ركن شامى،در كنار كعبه الهى زندانى است. وقتى خداوند تبارك و تعالى اراده وزش آن را نمايد، مقدارى از آن را آزاد مى سازد.

 پس چنانچه آن باد از جنوب كعبه خارج شود، باد از سمت جنوب مى وزد.
 ولى اگر از شمال آن خارج گردد، آن را باد شمال گويند.
 و اگر از مشرق باشد، آن را باد صبا خوانند.
 و امّا چنانچه از مغرب باشد، باد دبورش گويند.

 و سپس امام عليه السلام در ادامه فرمايش خود افزود: دليل و علامت آن اين است كه هميشه در تابستان و زمستان اين ركن شامى متحرک می باشد.

 بحارالا نوار: ج 60، ص 8، ح 7.
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




وقتی ” عزت نفس ” داری کینه نمی ورزی،
همه را به یک اندازه دوست داری،
خجالت نمی کشی،
خود را باور داری،
خشمگین نمی شوی،
و همیشه مهربان هستی …
” انسان صاحب عزت نفس ” حرص نمی خورد،
همه چیز را کافی می داند،
حسد نمی ورزد،
و خود را لایق می داند …
کسی که ” عزت نفس” دارد،
نیازی به رقص و پایکوبی و تظاهر به خوشی ندارد،
زیرا شادکامی را در درون خویش می خوید و می یابد …
“عزت نفس” باعث می شود،
برای بزرگداشت خود احتیاج به تحقیر دیگران نداشته باشید،
زیرا خوب می دانید هر انسان تحفه الهی است …
” انسان صاحب عزت نفس” همه را دوست خواهد داشت و به همه مهر خواهد ورزید …

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند. با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. برادری که پیمان بسته بود خدمت خدا کند به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و آن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد.

چندی که گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام و خاص شد و از اقصی نقاط دنیا، عالمان و عرفا و زهاد به دیدارش شتافتند و آن دیگری که خدمت مادر می‌کرد فرصت همنشینی با دوستان قدیم هم را نیز از دست داد و یکسره به امور مادر می‌پرداخت.
برادر صومعه نشین کم کم به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادر است چرا که او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق، و من از او برترم!

همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت، پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کرد و گفت: «برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم.»
برادر صومعه نشین اشک در چشمانش آمد و گفت: «خداوندا، من در خدمت تو بودم و او به خدمت مادر، چگونه است مرا به حرمت او می‌بخشی، آنچه کرده‌ام مایه رضای تو نیست؟!»

ندا رسید: «آنچه تو می‌کنی ما از آن بی‌نیازیم ولی مادرت از آنچه او می‌کند، بی‌نیاز نیست. تو خدمت بی‌نیاز می‌کنی و او خدمت نیازمند. بدین حرمت، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدیم.»

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




#اموزنده 
 

 من راه رفتن را از یک سنگ آموختم
دویدن را از یک کرم خاکی
و پرواز را از یک درخت

 بادها از رفتن به من چیزی نگفتند
زیرا آن قدر در حرکت بودند
که رفتن را نمیشناختند

 پلنگان دویدن را یادم ندادند
زیرا آن قدر دویده بودند
که دویدن را از یاد برده بودند

 پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند
زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند
که آن را به فراموشی سپرده بودند

 اما سنگی که درد سکون را کشیده بود
رفتن را می شناخت

 و کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود
دویدن را می فهمید

 و درختی که پاهایش در گل بود
از پرواز بسیار می دانست

 آنها از حسرت به درد رسیده بودند
و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت

 وقتی راه رفتن آموختی
دویدن بیاموز

 و دویدن که آموختی
پرواز را . . .
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم