✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
خلیج همیشه فارس


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




درد دل

مامان خوبم می دونم خیلی دوستم داری

دوست داری من رو خوشگل کنی و به همه نشونم بدی
ولی مامانی یه کوچولو فکر کن من قراره یه انسان باشم!
مامانی من عروسک نیستم که هرطوری لباس تنم کنی
آرایشم کنی ، جلو همه برقصونیم ، بغل هرکسی قرارم بدی
من رو با خودت آرایشگاه نبر ، تو به من حیا یاد بده ، پوشش
داشتن رو یاد بده ، دفاع از خودم رو یاد بده ،کسانی که بی
عفتی یادم بدن زیادن ،تو …

عروسک شدن واسه دل دیگران رو یادم نده …

خواهش می کنم به من فرصت انتخاب بده
خواهش میکنم مامانی

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





توصیه های اخلاقی آیت ‌الله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره) به جوانان

سعی كنید با افراد متدیّن معاشرت كنید و با افرادی كه فكر و حركت آنها شما را به گناه می‌كشاند هم‌صحبت نشوید، و افكار شیطانی را از فكر خود محو نمایید. به معنویات روی آورید و در مجالس وعظ و خطابه شركت كنید. اذكار خود را بیشتر كنید و در هر كاری از خدا كمك بخواهید.شیطان همواره در كمین است، امّا انسان باید آنقدر تهذیب نفس داشته باشد كه اجازه ندهد شیطان در او رسوخ كند و او را فریب دهد، لذا قبل از اینكه پشیمان شوید، شیطان را از خود برانید؛ زیرا خدای ناكرده اگر سریع به فكر خود نباشید، ممكن است نتوانید در آینده از القائات شیطان رها شوید. تا جوان هستید فرصت دارید خود را خلاص كنید.اوّلین گام برای شما این است كه یك شخص متدین را راهنمای خود قرار دهید؛ از فردی كه خود صاحب كمال است، كمك بخواهید و قدری از روز را با او بگذرانید. سعی كنید با افراد متدیّن معاشرت كنید و با افرادی كه فكر و حركت آنها شما را به گناه می‌كشاند هم‌صحبت نشوید، و افكار شیطانی را از فكر خود محو نمایید. به معنویات روی آورید و در مجالس وعظ و خطابه شركت كنید. اذكار خود را بیشتر كنید و در هر كاری از خدا كمك بخواهید.با خود زیاد خلوت نكنید، اگر فكر گناه به ذهنتان خطور كرد از محل خارج شده، شروع به قدم زدن نمایید و خود را به كاری مشغول كنید تا فكر باطل از ذهن شما خارج شود. باید ببینید سبب اصلی تحریك شهوت شما چیست، بعد آن را علاج یا از آن دوری كنید، به مرور زمان، مسئله گناه را ـ ان شاءالله ـ فراموش خواهید كرد.
اگر بتوانید هنگامی كه شیطان به سراغ شما آمد وضو ساخته و شروع به نماز خواندن نمایید، بسیار مؤثر است، در آن بركاتی است كه شما را در جهت خلاصی از این مشكل، كمك خواهد كرد. توسّل به اهل بیت(ع) اصولاً توسّل به پیامبر اكرم(ص)، صدیقه طاهره و ائمه معصومین(ع) و واسطه قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند متعال برای برآورده شدن حاجات، در اذهان عموم مؤمنین، علما و اصحاب ائمّه، از مسلّمات و مرتكزات (ثابت ها) بوده و جای هیچ شك و شبهه‌ای در آن نیست. اگر در موردی مانند این موارد كه از مسلّمات بین مؤمنین است روایات زیادی در دسترس نباشد، نه به جهت ضعف مطلب؛ بلكه به جهت وضوح مطلب و رسوخ آن در اذهان است و این خود كافی بوده و نیازی به نقل و ضبط ندارد.


اصحاب ائمّه، عمده اهتمامشان بر این بود كه در فروع [احكام دین]، جهات مختلف را مورد سؤال قرار داده و روایات آن را ضبط و نقل نمایند و در اصول و مسائل اعتقادی و آنچه كه به مقام و منزلت معصومین(ع) مربوط می‌شود، به جهت وضوح و مسلّم بودن به سؤال و نقل معدود اكتفا می‌كردند. مسئله توسل به پیامبر اكرم(ص) و اهل بیت(ع) امری نیست كه كسی بتواند در آن تشكیك كند، هر چند بعضی‌ها كه نمی‌دانند یا نمی‌خواهند بدانند، از جهاتی در صدد ایجاد شبهه در اذهان مردم، به خصوص ضعفای مؤمنین هستند، امّا تلاش اینان بی‌ثمر بوده و به نتیجه‌ای نخواهد رسید.وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»(سبا/23) اگر بنا باشد كه خداوند متعال به شفاعت كسی در روز قیامت اذن بدهد، در مرتبة اوّل پیامبر اكرم(ص) و اهل بیت(ع) طاهرینش می‌باشند و رسول گرامی اسلام(ص) و ائمّه، قدر متیقّن از اذن در شفاعت برخوردار می‌باشند، همان‌طور كه قبول ولایت آن بزرگواران، اقتدا و تأسی به آنها در مقام عمل، تنها راه رسیدن به سعادت و رستگاری می‌باشد و هدایت تنها در این راه است.


مگر نه اینكه خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است: «َوَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة؛ یعنی برای رسیدن به خداوند و تقرّب به درگاه او وسیله بجویید»(مائده/35). چه وسیله و واسطه‌ای مهم‌تر و اساسی‌تر از پیامبر اكرم(ص) و ائمّه معصومین(ع) می‌باشد؟ توسّل به آن ذوات مقدسه نه تنها در میان مؤمنین این امّت و علما و اصحاب ائمّه، امری رایج بوده، بلكه نزد انبیای سابق هم مورد توجّه بوده است؛ چنان‌كه از روایاتی كه در توبة حضرت آدم در ذیل آیه شریف:‌ «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ»(بقره/37) وارد شده و غیر از این مورد، از روایات متعدد در مورد انبیا به دست می‌آید.

بنابراین، توسل و التجا به آن بزرگواران و شفیع قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند متعال، جهت عظمت مقام آن حضرات در نتیجه عبودیت و نهایت تذلّل و بندگی‌شان در درگاه خداوند، ثابت است.خواندن دعای توسل یا حدیث كسا و امثال آن از مصادیق: «وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة» و موجب نجات و خلاصی از ناگواری‌ها و دشواری‌ها و ایجاد [كننده] زمینه برخورداری از بركات و مواهب می‌باشد. همان‌طور كه شفاعت آنها در آخرت موجب نجات و رهایی از عذاب آخرت است و مؤمنین به شفاعت آن بزرگواران امید دارند و خداوند متعال هم شفاعت آنها را می‌پذیرد، بر اساس آی شریف: «وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»(سبا/23) اگر بنا باشد كه خداوند متعال به شفاعت كسی در روز قیامت اذن بدهد، در مرتبة اوّل پیامبر اكرم(ص) و اهل بیت(ع) طاهرینش می‌باشند و رسول گرامی اسلام(ص) و ائمّه، قدر متیقّن از اذن در شفاعت برخوردار می‌باشند، همان‌طور كه قبول ولایت آن بزرگواران، اقتدا و تأسی به آنها در مقام عمل، تنها راه رسیدن به سعادت و رستگاری می‌باشد و هدایت تنها در این راه است.یكی از مصادیق «َ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَة» دعا است كه «حدیث كسا» را شامل می‌شود. این حدیث شریف، مصداق بارز توسل به مقام شامخ اهل بیت(ع) است، آن را بخوانید كه مضامین آن بسیار عالی است و بسیاری از افراد جهت حلّ مشكل، آن را تجربه كرده و نتیجه گرفته‌اند. و ان شاءالله به عنایت امام زمان(ع) مشكل حل می‌شود، نگران نباشید. از خدا بخواهید كه لذت عبادت را به شما عنایت نماید و بعد از چشیدن حلاوت عبادت، در قلب شما جای خواهد گرفت و معنویتی در خود احساس می‌كنید كه لذّت آن از هر چیزی بالاتر خواهد بود.به تكالیف الهی توجّه داشته و بسیار به یاد قیامت و روز حساب باشید. سعی كنید كاری كنید كه حضرت ولیّ‌عصر(ع) از شما راضی باشد. اگر با جدیت درس بخوانید و تكالیف الهی را همراه با تهذیب نفس مدّ نظر بگیرید، ان شاءالله قلب مقدس امام زمان(ع) را شاد خواهید كرد. و در راه تحصیل با توكّل به خداوند متعال و توسل به ائمّه اطهار(ع) بكوشید تا خوب درس بخوانید و در تحصیل عجله نكنید، تا كتابی را تمام نكرده و نفهمیده‌اید كتاب دیگری را شروع نكنید. سعی كنید بعد از تمام كردن یك كتاب، آن را درس دهید.در استفاده از جوانی و سرمایه عمر، كمال مراقبت را بنمایید كه جوانی زودگذر است و فرصت‌ها به سرعت از دست می‌روند؛ فرصت را مغتنم بشمارید و توفیق را از خداوند متعال بخواهید و از دوستی با اشخاصی كه عمر را تباه می‌كنند بپرهیزید. از شب‌نشینی و گذراندن بی‌نتیجه وقت بپرهیزید و سعی كنید با افراد متدین، مؤمن و درس‌خوان نشست و برخاست داشته باشید. سرمایه جوانی را مغتنم شمرده، این نعمت الهی را ارزان از دست ندهید.شوخی و خنده، حكم نمك در غذا را دارد، انسان باید از شوخی و خنده زیاد بپرهیزد، به خصوص طلبه[دانشجو] جوان كه دوران سازندگی خود را می‌گذراند و خدای ناكرده شوخی و خنده زیاد موجب دلمردگی می‌شود و اگر خدای ناكرده این اتّفاق بیفتد، خارج شدن از آن حالت بسیار سخت است. هر كاری می‌كنید، معقول باشد، تا نگویند این چه طلبه‌ای است. خنده زیاد شخصیّت شما را نزد متدیّنان كمرنگ می‌كند. با دوستان متدین و مؤمن خود می‌توانید جملات معقول و موزون رد و بدل كنید، امّا باید مواظب باشید كه دروغ، تهمت، بهتان، افترا، و ایذاء كسی در آن نباشد؛ در سخن گفتن و شوخی معقول،‌ تمام جوانب شرعی و اخلاقی را در نظر بگیرید. كاری كنید كه رضایت امام زمان(ع) در آن باشد، شكل ظاهری و حركت شما نیز به گونه‌ای باشد كه اگر كسی شما را دید، از خُلق و التزام شما لذت ببرد و مصداق «كونوا لنا زیناً» باشید، خداوند به شما توفیق بدهد.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت





وقتي انسان خودسازي ديني نكند طبيعي است، وقتي وارد عرصه قدرت و شهرت مي‌شود چون نمي‌تواند نظرات درست را تشخيص دهد، سرگردان مي‌شود و هويت انقلابي او مخدوش مي‌شود بعد خود را با جو غالب تطبيق مي‌دهد.
عده‌اي هم به خاطر منافع اقتصادي، خود را با جو غالب همراه مي‌كنند. كسي كه وارد جنگ و كار رسانه شد براي دفاع از اسلام كم كم شك مي‌كند. چون فقط الفباي مكتب را مي‌دانست و فكر مي‌كرد مكتب‌شناس است.


اگر مي‌خواهيد به طور حرفه‌اي در اين قسمت كار كنيد خودتان را قوي كنيد و آثار مولفان اسلامي مثل شهيد مطهري، آقاي مصباح، آقاي جوادي، علامه طباطبايي و علامه جعفري را بخوانيد.


برنامه‌ريزي كنيد هفته‌اي يك كتاب از آثار اين بزرگان را بخوانيد. بعد از چهار سال بيش از دويست كتاب خوانده‌ايد. اگر اين مطالعات نباشد شخص در رسانه‌هاي خود از مسائلي صحبت مي‌كند كه از آن‌ها اطلاعي ندارد. اين چهارشنبه بازار رسانه‌اي فوايدي هم دارد سرعت اطلاع رساني زياد شده است اما ضرر‌هاي آن مثل اين است كه سطح زياد باشد ولي عمق كم. وراجي زياد ولي استدلال كم.
به لحاظ نظري بايد كتاب‌هاي اسلامي را بخوانيد و به لحاظ عملي بايد التزام به ارزش‌ها داشته باشيد و جان خود را براي اين‌ها بدهيد. اگر يك لحظه خودمان به خودمان استراحت بدهيم انقلاب تمام شده است. من كار روتينم را انجام دادم، كلاسم تمام شد اگر اينگونه باشد باختيم. انقلابي كسي است كه شب و روز نشناسد. كساني بودند كه در جبهه‌ها سرپا مي‌خوابيدند و كساني كه يك نفري نظر يك دانشگاه را عوض مي‌كردند منتها با مطالعه.
حالا رسانه يك بوق است. چه چيزي بايد در آن بگوييم؟ رسانه هدف نيست بلكه وسيله است. اينكه مي‌گويند اقتضاي ذات رسانه مربوط به رسانه نيست مربوط به نقصانيات ماست. اينكه مي‌گويند رسانه ابزاري براي كارهاي غير ديني است و اين اقتضاي ذات آن است اين غلط است. اما اين طور نيست كه هر چيزي بدون رسانه مي‌گفتي حالا با رسانه مي‌گويي با اين تفاوت كه مخاطبان و قربانيانش بيشتر‌اند.
خدا مي‌فرمايد «فاذا فرغت فنصب» از هر مرحله‌اي از اين جنگ خلاص شدي آماده مرحله بعدي شو. اگر يك لحظه غفلت كنيد و اين انقلاب به دست نا‌اهلان بيفتد بايد جواب خون چند هزار شهيد را بدهيد.


ابوسفيان رهبر دشمنان پيامبر و اسلام و پيامبر رهبر مسلمانان بود. بعد از چند دهه معاويه و يزيد رهبر جهان اسلام مي‌شوند و اهل بيت پيامبر را شهيد مي‌كنند. رسانه مهم‌ترين عامل اين موضوع است.
بايد مثل جواناني كه وارد عرصه فضايي و هسته‌اي شدند شما هم به عرصه مجازي وارد شويد و آن را فتح كنيد.
بچه مسلمان‌هايي داشتيم كه اوايل انقلاب مي‌گفتند ما وارد عرصه سينما مي‌شويم و آن را فتح مي‌كنيم. اما بعد از مدتي بخاطر نداشتن بصيرت ديني و سلامت نفس جو گير شدند و هويت انقلابي آن‌ها مخدوش شد.
در عرصه رسانه دشمن از ما قوي‌تر است اين‌ها اول ظاهرشان را حفظ كردند باطنشان عوض شد. بعد رسانه و مقاله‌شان عوض شد. بعد حرف و شعار‌هايشان عوض شد و در انتها ظاهرشان عوض شد. چون نتوانستند توهين و هو كردن‌هاي ديگران را تحمل كنند. پيامبر مي‌فرمايند: هيچ پيامبري را به اندازه من اذيت نكردند. لذا آدم‌هايي داريم كه در جنگ در آغوش مرگ مي‌رفتند اما در برابر تهمت‌ها و توهين‌ها نتوانستند بايستند.
بايد آشنايي دائمي با معارف اسلامي داشته باشيم. بايد بيست- سي سال كار كرد. يك شبه نمي‌توان ملا شد.
رسانه وقتي زرد مي‌شود كه صاحب رسانه خود زرد شده باشد. آيا مي‌توان گفت من شخص ديني‌ام ولي تفكر در دين ندارم؟ امام علي عليه السلام مي‌فرمايند «ايها الناس لاخير في دين لا تفقه فيه» تفقه يعني درك درست از مسائل. دو نوع تفسير مي‌توان كرد: يكي اينكه خيري در دينداري بدون تفقه وجود ندارد و يكي اينكه در آن ديني كه قابليت تفقه در آن وجود ندارد خيري نيست. براي پيامبر هم مهم‌ترين چيز عقل بود. ايمان بدون عقل هم فايده‌اي ندارد.
فرمودند در مسير حق از كمي تعداد وحشت نكنيد. اميرالمومنين مي‌فرمايند: اگر تمام عرب يك طرف بايستند و من يك طرف، نمي‌ترسم و يك قدم عقب نمي‌روم.


ايدئولوژي‌هاي بشري مثل ماركسيسم و كمونيسم و… پس از مدتي كهنه مي‌شوند و حرفي از آن‌ها در بين ما نيست. اما دين الهي هيچ وقت كهنه نمي‌شود. سنت ما در برابر مدرنيته نيست بلكه دائما نو شونده است.
بعضي مكتب و قرآن را ابزار توجيه مطالب غير مكتبي مي‌كنند. امام علي(علیه السلام) مي‌فرمايند: جرياني است كه مكتب و قرآن را تفسير به رأي مي‌كند اما جرياني ديگر ديدگاه‌هاي خود را بر اساس قرآن شكل مي‌دهد. جريان اول اشتباهات خود را پاي قرآن مي‌نويسند و براي اثبات خود از قرآن سوء استفاده مي‌كنند.
كسي كه منابع نظري‌اش درست است ولي منافع شخصي‌اش ايجاد مي‌كند كه اينطور باشد اين‌ها دسته دوم هستند كه مشكل نظري ندارند ولي منافع خودشان را بر هدايت ترجيح مي‌دهند ولي براي عده‌اي هم هدايت الهي اولويت دارد و آن را حاكم مي‌دانند بر نفسانيت خودشان.
آن خدشه به هويت انقلابي است در عرصه نظر و اين خدشه به‌‌ همان هويت در عرصه عمل مي‌باشد. بخاطر منافعشان حب و بعض دارند يعني بعضي از ارزش‌ها را قبول دارند و برخي را نه و برخورد گزينشي و ابزاري با ايدئولوژي انقلاب با دين و با مكتب مي‌كنند.
عده‌اي آمدند با ادبيات عرفاني، سكولاريسم را جا انداختند، آمدند با ادبيات به اسم دفاع از پيشرفت كه اسلام هم آن را قبول دارد، ارزش‌هاي اصيل و معنوي اسلام را زير سوال بردند يعني با بخشي از مكتب بخش ديگري را زدند. نمي‌آيند با آرم ضد مكتب اين كار رو بكنند بلكه از اجزاء ايدئولوژي انقلاب براي ضربه زدن به آن استفاده مي‌كنند و از فروعش براي ضربه زدن به اصول آن استفاده مي‌كنند.
هويت انقلابي يعني آن لحظه‌اي كه بين هوي و هوس، بين نفسانيت و هدايت؛ هدايت را انتخاب كند. اگر بين اصول ارزش‌هاي انقلاب با ديدگاه‌هاي خودت تضادي مي‌بيني كدام را اصل مي‌بيني و كدام را تبيين مي‌كني درحالي كه به خوشامد گويي برخي افراد نبايد كاري داشته باشي؟
حالا هدف چيست؟ هدايت يا هوي؟! كه البته پوششي انقلابي نيز مي‌تواند داشته باشد.
بسياري تلاش‌ها عليه هويت انقلاب اسلامي در اين سي سال شده است كه الآن هم مي‌شود و با ظاهر وفاداري به دين و مكتب عليه آن برنامه ريزي مي‌شود؛ با ادبيات حقوق بشري و حتي فقهي براي زدن ريشه شريعت، با ادبيات عرفاني عليه ريشه‌هاي عرفان اسلامي و با ادبيات ظاهرا فلسفي عليه ريشه‌هاي عقلانيت اجتماعي موضع مي‌گيرند. اين كار‌ها بسيار پيچيده است و اگر معرفت ديني نداشته باشيم، موج‌هاي قوي ما را با خود خواهند برد.
نكته بعدي حضور انقلابي در رسانه و هزينه كردن براي دفاع از ارزش‌ها است.
پيامبر خدا مي‌فرمايند: كساني كه در صحنه هستند و در دفاع از ارزش‌ها و در مقابل ضد ارزش‌ها موضع مي‌گيرند و‌ امر به معروف و نهي از منكر مي‌كنند، اين‌ها خليفه خدا و رسولش بر روي زمين‌اند.
كساني كه فساد را مي‌بينند و موضع مي‌گيرند اين‌ها خليفه خدا و رسول در روي زمين‌اند.
در روايت است كه جبرئيل فرود آمد بر پيامبر تا اسلام را تبيين كند و گفت كه اسلام 10ركن دارد كه يكي از آن‌ها امر به معروف و ديگري نهي از منكر است.
امر به معروف و نهي از منكر در رسانه مي‌شود دفاع از ارزش‌ها و علي الخصوص حمله به ضد ارزش‌ها كه‌‌ همان معني نهي از منكر است. كساني كه فساد را مي‌بينند و حرف نمي‌زنند يا مي‌ترسند كه نانشان در خطر بيافتد و يا جانشان!
پيامبر اسلام مي‌فرمايند كه خدا تضمين كرده كساني كه در دفاع از حق در صحنه باشند بدانند كه اين نه مالشان را تهديد مي‌كند و نه جانشان را.
يكي از خوبي‌هاي رسانه اين است كه خبر، خوب و سريع پخش مي‌شود و بدي آن هم اين است كه برخي خبر‌ها دروغ پخش مي‌شوند و يا تحريف مي‌شوند. خود شما كه در عرصه رسانه قرار مي‌گيري فقط اين نيست كه بزني بلكه جاهايي هم مي‌خوري و بايد از آبرويت هم مايه بگذاري؛ در موقع ضربه خوردن خيلي‌ها عقب نشيني مي‌كنند عده‌اي هم ادامه مي‌دهند ولي انگيزه و خلوصشان را از دست مي‌دهند.
يك تعبيري يكي از بزرگان قم داشتند و مي‌گفتند كه ممكن است شما ضربه اول را براي رضاي خدا بزني و بعد آن طرف هم ضربه‌اي به شما مي‌زند ولي ضربه بعدي كه شما مي‌زني ممكن است ديگر براي خدا نباشد و بخواهي چون عصباني شدي از طرف انتقام بگيري و آن اقليتي كه در صحنه مي‌مانند كم كم خلوصشان را از دست مي‌دهند و يادشان مي‌رود كه ما براي چه وارد عرصه شده‌ايم. اين‌جا هم هدف مي‌شود من و رسانه مي‌شود وسيله‌اي براي تثبيت من!
بالا‌ترين جهاد اين است كه در برابر جريان‌هاي جور جهان كلمه حق را بگويي و ما اين كلمه حقيم در برابر اين جريان‌هاي جائر كه واقعا كار سختي هم هست.
شما وارد عرصه رسانه‌اي و علمي شويد تا ببينيد چقدر فحش و تهمت و دروغ و آبروريزي برايتان درست مي‌كنند. انسان بايد روي خودش كار كند و در اين عرصه‌ها و مبارزات قوي شود. در اين عرصه رسانه فعال باشيد و از حق دفاع كنيد از مظلوم و از دين خدا دفاع كنيد و بگذاريد به شما فحش هم بدهند!
خداوند بيزار و متنفر است از مومن ضعيفي كه هويت و صلابت ندارد. پاي حق نمي‌ايستد. در تعبير ديگري مي‌فرمايند مؤمن ضعيفي كه دين ندارد. يعني مؤمن ظاهري است. اگر دين داشته باشد كه بايد پاي دين بايستد.
در زمان جنگ چگونه بود كه جوان 16 ساله به جبهه مي‌آمد دستش قطع مي‌شد و طحالش را در مي‌آوردند و خون بالا مي‌آورد، با اين حال از بيمارستان فرار مي‌كرد و خودش را به جبهه مي‌رساند. مؤمني كه ضعيف است و دين ندارد به تعبير حضرت كسي است كه زشتي و حمله به دين را مي‌بيند ولي هيچ عكس‌العملي نشان نمي‌دهد. (لاينهي عن المنكر) حضرت فرمودند: مومني كه در عرصه نبرد يك روز مقاومت كند معادل با چهل سال عبادت است. حضرت در جايي ديگر مي‌فرمايند: غير از سيدالشهدا كه لقب حضرت حمزه بوده است كسي سيدالشهدا است كه در برابر ظلم و فساد و انحراف بايستد و در اين راه كشته شود.
نكته ديگري كه در عرصه رسانه بسيار نفوذپذير است بحث دنياطلبي و اخلاص انقلابي است. كساني را نمي‌شود خريد كه به ماوراء الدنيا وابسته‌اند. اگر به اين دنيا وابسته بوديم فروشي هستيم. حضرت فرمودند همه بشريت به اين دنيا مبتلا هستند هركس هدفش دنيا بود آن هدف از دست رفتني است. حضرت در ادامه فرمودند سعي كنيد هرچه كه به دنبالش مي‌رويد براي آخرت باشد. چون آنجا اقامت مي‌كنيد.
هرچه مي‌خواهيد از دنيا بگيريد براي غير دنيا. قرآن تعبيري دارد مي‌فرمايد يك عده شهيد مي‌شوند عده‌اي ديگر «و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا» يك عده هم كه مانند كساني هستند كه خط خودشان را عوض نمي‌كنند. يك راهي كه فرد در بيست سال پيش جانش را در آن راه قرار داده الآن زير آب آن را نمي‌زند. همه مظاهر دنيا تعبير مي‌كنند حضرت كه يك سايه است. الان اين سايه‌اي كه اينجا است يك ساعت بعد بزرگ و ساعت بعدي اصلا وجود ندارد. بعد مي‌فرمايد: بندگان خدا تقوا پيشه كنيد. فرصت‌ها را غنيمت بشماريد. آنچه را كه موقتي است با آن آنچه را كه ابدي (آخرت) است بخريد. آماده مرگ باشيد. جزو آن مردمي باشيد كه وقتي به آن‌ها نهيب زدند بيدار شدند و دانستند كه دنيا منزل آن‌ها نيست و خداوند شما را بيهوده نيافريده و شما به حال خودتان واگذار نشده‌ايد. يكي از دلايلي كه بعضي از انقلابيون عوض مي‌شوند اين است كه با اين مفاهيم فاصله مي‌گيرند. دنبال منافع بودن با انقلابي بودن سازگار نيست. حضرت فرمودند: و طولاني در شب عزم انقلابي در روز را مي‌شكند.
پس در آخر دو نكته را دوباره عرض مي‌كنم:
اول :شما زرد مي‌شويد بعد رسانه شما. چگونه زرد نشويد؟ معرفت ديني‌تان را بالا ببريد و هفته‌اي يك كتاب ديني مطالعه كنيد.
دوم: اينكه در عرصه عملي هم قوي باشيد كه با يك سايت يا وبلاگ به جنگ با صد‌ها سايت برويد

 

موضوعات: فضای مجازی و سایبری  لینک ثابت




 رزمنده ای که در فضای سایبر میجنگی، برای فشردن کلید های کامپیوتر وضو بگیر و با نیت قربت الی الله مطلب بنویس. بدون که تو مصداق و ما رمیت اذ رمیت … هستی، شما در شبهای تاریک جبهه سایبری از میدان مین گناه عبور می کنید. مراقب باشید، به شهدا تمسک کنید بصیرتتون را بالا ببرید که ترکش نخورید، رابطه خودتونو با خدا زیاد کنید، با اهل بیت یکی بشید و در این راه گوش به فرمان آنها باشید. بچه ها خط به خطی که تو فضای مجازی می نویسین رو همه شهدا می بینن!!!

موضوعات: فضای مجازی و سایبری  لینک ثابت





در عصر نبی گر بشکستند همه عهد علی را

گر خانه نشین کرد عدو از ستم خویش ولی را

ما درس گرفتیم در این نهضت اسلامی ایران

تنها نگذاریم دمی رهبر خود سیدعلی را



موضوعات: رهبرم  لینک ثابت




ميدانيد حضرت اباعبدالله الحسين كه يكنفر يكنفر دنبال يار ميگشت، در روز عاشورا عده اى را از صف يارانش بيرون كرد؟ گفت من نميخواهم كه شما شهيد شويد! ميدانيد آنها چه كسانى بودند؟
همان حسينى كه فرياد ميزند ، هل من ناصر ينصرنى ، كسى نيست كه مرا يارى كند؟ صبح عاشورا بين ياران شهادت طلبش كه آمده بودند جانشان را فدا كنند، فرمودند هركس به ديگرى بدهى دارد و حق مالى بر گردن اوست، من نميخواهم امروز خونش با خون ما مخلوط شود.
تو ميخواهى شهيد شوى، اما من نميخواهم تو شهيد شوى!
اباعبدالله اين عده را از كربلا بيرون كرده، من و شما كه از ياران ايشان بالاتر نيستيم. تازه امام حسين آنجا بحث كلاه بردارى و دزدى كه نكرده اند، فرموده اند اگر از كسى قرض كرده ايد و به او پس نداده ايد ، نميخواهم اينجا باشيد، آنوقت فكر ميكنيد اين امام حسين، عزادار خودش را اگر ظلم كند به كسى ، ميبخشد؟ يعنى محب امام حسين، بالاتر از كسى است كه صبح عاشورا در كربلا آمده است تا شهيد شود؟
دوتا امام حسين داريم، دو تا تشيع داريم، دو نوع عزادارى داريم ، دو تا محرم داريم.
اولين روضه رسمى براى اباعبدالله را چه كسى خوانده؟ يزيد! ، اولين مجلس روضه و نوحه رسمى براى امام حسين را يزيد برقرار كرد، و اولين روضه حقيقى بعد شهادت حسين را هم ، زينب سلام الله عليها خوانده است. ما دو نوع روضه داريم، روضه يزيدى و روضه زينبى، همين الان هم هر دو نوعش هست، در همين جامعه شيعه ايران هم ، ما دو نوع روضه خوانى داريم. ما دو تيپ مداح و روضه خوان داريم.
يك نوع امام حسين درست كردند كه بشود خيانت كرد، دزدى و گرانفروشى كرد، بعد هم گفت من محب او هستم! يك امام حسين هم ، حسينى است كه صبح عاشورا گفت ، نميخواهم براى من كشته شويد ، اگر حتى يكنفر از شما طلب دارد، و طلبش را نداده ايد .
مواظب باشيد كه كلاهتان را برندارند.


“تشيع انگليسى، اسلام آمريكايى” شبكه يك، ٢٤ آبان٩٣

استاد رحیم پور ازغدی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

گوش دِه یک لحظه بر من بدحجاب
پوشش تو،بوده مُزد انقلاب؟

میکنی بر پای خود شلوار تنگ
این،جوابت بوده بر مردان ِ جنگ؟

موی خود کردی برون از روسری؟
میکنی با ناز و عشوه دلبری؟

گشته ای مانند یک ضرب المثل؟
میکنی از چه دماغت را عمل؟

در خیالت دختری تک میشوی؟
بهر نامحرم،عروسک میشوی؟

داده ام خون،غرق آسایش شوی
در خیابان غرق آرایش شوی؟

داده ام خون،دل شود قاموستان
تا بماند در امان،ناموستان

لحظه ای پس گوش کن بر پند ِ من
کن حیا از خون و از سربند من…

 

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




: مقبل کاشانی شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته .
یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا .
در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان .
یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن .
اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت …
با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه . همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه ….
چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد ….
همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن .
مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند .
یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت .
پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند
مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به محتشم بگویید بیاید
ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت
حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود . حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش:
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا

در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار بر او زار میگریست

خون میگذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک

زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید

خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد

فریاد العطش ز بیابان کربلا

- اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ،ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان .
محتشم ادامه داد:

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار

خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار

- در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد

یا رسول الله:
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی

دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
- با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند:

خاموش محتشم که دل سنگ آب شد

بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد

خاموش محتشم که از این حرف سوزناک

مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد

- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت…
مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مایوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند: ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر. فهمیدم مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . شروع کردم به خواندن اشعارم:

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت
هوا چو قیرگون گردید

عزیز فاطمه از اسب واژه گون گردید

بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد

اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد

تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد . مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود .

ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :

ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد .
مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند …

موضوعات: داستان  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم