✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
بانوی «ایرانی» و «شیعی» گل است


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



گفتم گرفتارم خدا
گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا
گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم
گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا
گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم
گفتی جوابت می دهم
گفتم زپا افتاده ام
گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر برمن نما
گفتی نگاهت میکنم
گفتم که ادعونی
گفتی اجابت
گفتم که من شرمنده ام
گفتی پاکت میکنم
گفتم که یارم می شوی
گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای
گفتی عطایت میکنم
گفتم که دردمندم خدا
گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا
گفتی پناهت می دهم
عاشقتم خدا جون

 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




پادشاهی دیدکه خدمتکارش بسیار شاد است.از او علت شاد بودنش را پرسید؟! خدمتکار گفت : قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن چراراضى و شاد نباشم؟ !!

پادشاه موضوع را به وزیر گفت .
وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است !
پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت : قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید.،
و چنین هم شد .
خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه وسکه ها بسیار شادشد و شروع به شمردن کرد ، ۹۹ سکه ؟؟!!؟ او بارها شمرد و تعجب کرد که چرا۱۰۰ تا نیست؟ !! همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود !
او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند ، او از صبح تا شب کار میکرد،و دیگر خوشحال نبود…
وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت : قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گرو کسانیند که زیاد دارند اما راضی نیستند.

خوشبختی در سه جمله است:
تجربه از دیروز ، استفاده از امروز، امید به فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه میکنیم:
حسرت دیروز ، اتلاف امروز ، ترس از فردا. تا خدا. هست ترس فردا مدار

موضوعات: داستان  لینک ثابت




زنی به نام «سوده همدانی» از شیعیان امام بود، در جنگ صفین برای ترغیب شجاعت
سربازان و فرزندان دلاورش، اشعار حماسی می‌خواند،
که سخت بر معاویه گران آمد و نام او را ثبت کرد.روزگار گذشت و امام علی علیه‌السلام به شهادت رسید،
و فرماندار معاویه بسر بن ارطاة، بر شهر همدان مسلط گشت، و هر چه می‌خواست انجام می‌‌داد،
و کسی جرئت اعتراض یا مخالفت را نداشت
سرانجام سوده، سوار بر شتر به دربار معاویه در شام رفت،
و از قتل و غارت و فساد فرماندار به معاویه شکایت کرد.
معاویه او را شناخت و سرزنش کرد، و گفت:یاد داری که در جنگ صفّین چه می‌کردی؟
حال دستور می‌دهم تو را سوار بر شتری برهنه تحویل فرماندارم بدهند
تا هر گونه دوست دارد، با تو رفتار کند؟…سوده، در حالی که اشک می‌ریخت این اشعار را خواند:

صلّی الاله علی جسم تضمّنه قبر فاصبح فیه العدل مدفوناًقد حالف الحق لا یبغی بد بدلا فصار بالحق و الایمان مقروناً

«خدایا درود بر پیکر پاکی فرست که چون دفن شد عدالت هم دفن شد

،و خدا سوگند خورده که همتایی برای او نیاورد، و تنها او با حق و ایمان همراه بود»معاویه با شگفتی پرسید:

چه کسی را می‌گویی؟ و این اشعار را پیرامون چه شخصی خواندی؟

سوده گفت:حضرت علی علیه‌السلام را می‌گویم که چون رفت، عدالت هم رفت.

معاویه! فرماندار امام علی علیه‌السلام در همدان چند کیلو گندم از من اضافه گرفت،

به کوفه رفتم وقتی رسیدم که امیرالمومنین علی علیه‌السلام برای نماز مغرب بپا خاسته بود

تا مرا دید نشست و فرمود: حاجتی داری؟

ماجرا را شرح دادم، و گفتم چند کیلو گندم مهم نیست، می‌ترسم فرماندار تو به سوی تجاوز و رشوه‌خواری پیش رفته

و آبروی حکومت اسلامی خدشه‌دار شود.

امام علی علیه‌السلام با شنیدن سخنان من گریست و گفت:

خدایا تو گواهی که من آنها را برای ستم به مردم دعوت نکردم.

سپس قطعه پوستی گرفت و بر روی آن نوشت:بسم‌الله الرحمن الرحیم، قد جائتکم بینةٌ مِن

ربّکم فَاوفوا الکیلَ و المیزان، و لا تَبخَسوا النّاسَ اَشیائهُم،

و لا تُفسدوا فی الارض بعد اصلاحها، (1) ذالکم خیرٌ لکُم مَن یَقبِضُهُ.

والسّلام؛‌ دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است؛

بنابراین، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید!

و در روی زمین، بعد از آن که (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است،

فساد نکنید!سپس دستور داد که:کارهای فرمانداری خود را بررسی و جمع‌آوری کن،

تو را عزل کردم و به زودی فرماندار جدید خواهد آمد،

و همه چیز را از تو تحویل خواهد گرفت.نامه را به من داد،

نه آن را بست، و نه لاک و مُهر کرد، بلافاصله پس از بازگشت

من به «شهر همدان» فرماندار عزل و دیگری به جای او آمد.

معاویه، آن روز شکایت من از چند کیلو گندم اضافی بود،

اما امروز به تو شکایت کردم که فرماندار تو «بسر بن ازطاة» شراب می‌خورد،

تجاوز می‌کند، مال مردم را به یغما می‌برد،‌

خون بی‌گناهان را می‌ریزد؛ و تو به جای اجرای عدالت و عزل فرماندار فسادگر،

مرا تهدید به مرگ می‌کنی؟ و ادعا داری که خلیفه مسلمین می‌باشی !!!!

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:
در بازار بودم…
اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت.
بلافاصله استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.
قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم می‌گذشتند.
ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمی‌كشیدم، خطرناك بود.
به مسجد رفتم و فكر می‌كردم همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود…!؟
در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی!
گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم…
گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد…!
قانون کارما در کائنات جریان دارد… حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند…

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ
ﻣﯿﺒﺮﻡ ….

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﻮﺱ ﭼﻮﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯽ ﺯﺷﺖ ﻃﯿﻨﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ…

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ …

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ، ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺯﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺷﻪ ﺍﯼ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ …..

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت




حضرت امام علی (علیه السّلام) فرموده اند:

هیچ دشمنی برای انسان٬ ستمگرتر از نفس او نیست.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ٨۶ (لا)٬حدیث٣٢۴ .

بنده ی شهوت اسیری است که از اسارت رهایی نخواهد یافت.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۵۵ ٬ حدیث١۵.

خوشا به حال آن که همیشه خدا را در نظر داشته و از گناه خویش بیمناک باشد.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل ۴۶ (طوبی)٬ حدیث٣.

هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

منبع : غرر الحکم٬ ج ٢ / فصل٧٧ ٬(مَن)٬حدیث۹-١۴۴٨.

نفوس خویش را به ترک عادت ها رام کنید.

منبع : غرر الحکم٬ ج ١/فصل٣٢ ٬ حدیث٣٨.

خشم و غضب صاحبش را هلاک می کند و زشتی های او را آشکار می سازد.

منبع : غرر الحکم٬ ج ١/فصل١ ٬حدیث ١٧٣٨.

کسی که نهان و آشکار٬ و کردار و گفتارش تفاوتی نکند٬ به راستی امانتش را ادا و عبادتش را خالص کرده است.

منبع : نهج البلاغه فیض الاسلام٬

موضوعات: روایات  لینک ثابت




خدا نکند کسی بهت بگوید:زیاد برایم دعا کن
دلت به لرزه می افتد که مگر چه شده اینقدر مضطرب و بیتاب شده..
بعد اگر شرایطش باشد؛مشکلش و گرفتاریش را جویا میشوی و در صدد رفع آن برمیایی.
ولی خدانکند شرایط پرسش نباشد دیگر دلت تاب نمی آورد..
در خلوت و در خواب و بیداری فکرت، ذکرت با اوست پیش او..
که آیا مشکلش حل شد؟!
آیا دغدغه اش برطرف شد؟!
خلاصه هرجا میروی و یا می نشینی میگویی:
دوستان یک نفر خیلی ملتمس دعاست برایش دعا کنید…

میدانم که نگفته متوجه منظورم شدی…
آری صاحب و مولا و سرور و همه چیز من و تو…
پیغام داده که:
واکثر الدعا بتعجیل الفرج فان ذلک فرجکم

کاش این جمله را نمیشنیدم
کاش از شنیدن این جمله دق میکردم
کاش…
وکاش…
حداقل دعا میکردم…
از آن دعاهایی که با اضطرار است
از آن دعاهایی که همه ی امیدت قطع شده…
از همانهایی که همه را بسیج میکنی که آی دوستان فرد مضطری ملتمس به دعاست…
دعایش کنی…
آه که باید دق کرد از این غربت ..
از این تنهایی…
سلام مولای غریب..
صاحب عالم و آدم باشی و اما تنها!!!
نمک سفره مان به دعای شما باشد و اینقدر تنها……….

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت





بسم الله الرحمن الرحیم


اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَكَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَكاتِكَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِكَ واسْكِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِكَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین.


خدایا بگشا به رویم در این ماه درهاى فضلت وفرود آر برایم در آن بركاتت را وتوفیقم ده در آن براى موجبات خوشنودیت ومسكنم ده در آن وسطهاى بهشت اى اجابت كننده خواسته ها ودعاهاى بیچارگان

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت




زن وشوهری به باغ وحش رفتند، میمون نری را مشاهده کردند که با جفتش عشقبازی می کرد
زن به شوهرش گفت : چه رابطه دوستانه وعاشقانه ای
سپس به قفس شیرها رفتند شیر نر را دیدند که آرام و با فاصله اندک از جفتش نشسته بود
زن به شوهرش گفت : چه رابطه دوستا…نه ی اندوهباری است
شوهرش گفت : این بطری را به سمت جفت شیر نر بینداز
و ببین شیر نر چه عکس العملی نشان می دهد .
وقتی که زن شیشه را به طرف شیر ماده انداخت، شیرنر فوری بلند شد و بخاطر دفاع از جفتش با سر و صدای زیاد خود را سپر او کرد
اما هنگامی که شیشه ای را به سمت میمون ماده انداخت میمون نر از جفتش فاصله گرفت و به کناری دوید تا شیشه به او نخورد
شوهر به همسرش گفت : عزیزم نباید احساسات دروغین و ظاهری کسی تو را بفریبد
برخی انسانها هستند که با احساسات دروغین انسانها را می فریبند
نباید فریب ظاهرنمایی آنان را خورد , برخی انسانها هم ازباطن و عمق وجودشان افراد را دوست دارند . چه بسا هنرظاهر سازی را ندارند
اما میمون صفتان در این دور و زمانه چه زیادند وشیرصفتان چه اندک…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, سایر مطالب  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم