✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
به یاد 175شهید غولص دست بسته


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



یکی دیگر از کارهای مهمی که شیطان انجام میدهد تا شما را به گناه بیاندازد ” القای اُمنیه ” باطل می باشد.
آیه قرآن داریم که {أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ/آیه ۵۲/حج} این آیه در ارتباط با پیامبران می باشد که حتی شیطان از پیامبران هم در این زمینه دست نکشیده است.
بر هر انسانی لازم است که دو نوع هدف در زندگی خود داشته باشد: سؤل و اُمنیه
سؤل اصلی‎ترین هدف و آرزو فرد در زندگی می‎باشد که مسیر اصلی زندگی او را برای رسیدن به آن، ترسیم می‎کند. باید گفت، با وجود این که سؤل اصلی ترین هدف یک انسان در زندگی است اما بسیاری از آن غافل می‎باشند یعنی نمی دانند هدف اصلی آنها از زندگی چه می‎باشد؛ مثل رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی و یا تلاش برای رسیدن به شناخت از امام زمان.
حالا چرا کار برای امام زمان را سؤل زندگی ات قرار دادی؟ چون بهترین کارها، کار برای امام زمان می باشد که شما را به خدا می رساند، ثوابی که کار برای امام زمان دارد اصلا با هیچ کاری قابل قیاس نیست.
امنیه یعنی اهداف و آروزهای اصلی ما که به اصلی‎ترین آرزو یعنی سؤل ما ختم می شود. برای رسیدن به سؤل، امنیه های مختلف اما مرتبط با هم وجود دارند. باید امنیه آنچنان در راستای سؤل باشد که گویی همان سؤل است.
کار شیطان القای امنیه باطل است یعنی یک شوق باطل در یک چیز خوب به وجود می آورد.
از این رو بسیاری از افراد، پس از رسیدن به یک خواسته خود که در اصل امنیه ‎ای باطل از سوی شیطان بوده است، متوجه می‎شوند از ابتدا مسیر را اشتباه انتخاب کرده و از اصلی‎ترین هدف یعنی سؤل خود فاصله‎ گرفته‎اند.
اینجا باید چیکار کرد؟ در این مواقع باید استشاره کرد یعنی باید مشورت کرد.
در انتخاب امنیه های زندگی بازی نخورید که شیطان خیلی خبره می باشد و مثل من و شما را زیاد زمین زده است.
هر پیشنهادی که به شما شد اول با عقل و شرع تطابق بدهید تا بتوانید بهترین انتخاب را انجام بدهید.

استاد رائفی پور

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




روزی حضرت موسی علیه السلام رو به بارگاه ملکوتی خداوند
کرد و از خداوند درخواست نمود : بارالها ، می خواهم
بدترین بنده ات را ببینم .
ندا آمد : صبح زود به در ورودی شهر برو . اولین کسی که از
شهر خارج شد او بدترین بنده من است .
حضرت موسی روز بعد به در ورودی شهر رفت . پدری با
فرزندش اولین کسانی بودن که از شهر خارج شدند .
حضرت موسی پیش خود گفت : این بیچاره خبر ندارد که
بدترین خلق خداست .
پس از بازگشت ، رو به درگاه خدا کرد و ضمن تقدیم سپاس
از اجابت خواسته اش ، عرضه داشت بار الها ، حال می خوام
بهترین بنده ات را ببینم .
ندا آمد : آخر شب به در ورودی شهر برو . آخرین نفری که وارد
شهر شود ، او بهترین بنده من است .
هنگاهی که شب شد ، حضرت موسی به در ورودی شهر
رفت . دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد ، همان پدر
با فرزندش است !
رو به درگاه خداوند با تعجب و درماندگی عرضه داشت :
خداوندا ! چگونه ممکن است که بدترین و بهترین بنده ات
یک نفر باشد ؟! ندا آمد :ای موسی ! این بنده که صبح هنگام می خواست
با فرزندش از در ورودی شهر خارج شود ، بدترین بنده من بود .
هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم اطراف شهر افتاد ،
از پدرش پرسید : بابا ! بزرگتر از این کوه ها چیست ؟
پدر گفت :زمین .
فرزند پرسید : بزرگتر از زمین چیست ؟
پدر پاسخ داد: آسمان ها
فرزند پرسید : بزرگتر از آسمان ها چیست؟
پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد اشک از دیدگانش
جاری شد و گفت : گناهان پدرت ، از آسمان ها نیز بزرگتر است .
فرزند پرسید : پدر ! بزرگتر از گناهان تو چیست ؟
پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود ، به ناگاه بغضش ترکید و گفت : عزیزم ! براستی مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هر چه هست ، بزرگتر و عظیم تر است…
.
.

از شروط استغفار اعتراف به گناه نزد خداوند و جبران گناهان با انجام واجبات و عمل صالح

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




موضوع : ماهواره

خداوند متعال می فرماید : لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَ بْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ(انمام /103)
ترجمه آیه : چشمها او را نمى بینند; ولى او همه چشمها را مى بیند; و او بخشنده (نعمت ها) و با خبر از دقایق امور و آگاه (از همه چیز) است.
منظور : آشنایی با ماهیت و اسیب های شبکه های ماهواره
مقام معظم رهبری : عوامل استکبار ، امروز فیلم بد درست می کنند ، نوار بد درست می کنند ، حرف های بد درست می کنند ، شعر بد می گویند ،
داستان بد می نویسند و همه این ها را داخل کشور بین نوجوانان ، جوانان و مردم عادی پخش و منتشر می کنند و یا از طریق ماهواره ،رواج می دهند .
این مورد اخیر ( ماهواره ) واقعا گنداب فسادی است که تیرهای زهراگین خود را به سمت ملت ها وکشورها نشانه گیری می کند .
مقدمه :
اوقات فراغت به عنوان یک نیاز انسان ، دارای اهمیت زیادی بوده ، به گونه ای که یکی از دل مشغولی های هر نظامی ،
پر کردن اوقات فراغت آحاد جامعه می باشد .
امروزه بر اساس اصل رقابت بین نهاد ها ، تلویزیون ارتباط تنگاتنگی با نظام های آموزشی ، اخلاقی داشته .
این رسانه تلاش می نماید تا جایگاه مهمی در هدایت و کنترل افراد جامعه ، به ویژه نوجوانان و جوانان داشته باشد .
لذا این رسانه می تواند ، موجبات سعادت یا گمراهی نسل آینده را فراهم آورد .
از این نظر ضرورت دارد در خانواده و جامعه میزان اثر گذاری رسانه ها مورد توجه قرار گیرد .
مثالی ساده :
بر هر انسان عاقلی لازم هست که جسم خود را از آسیب های جسمی ، بیماری ها و غیره محافظت کند ،
انسان متشکل از دو بخش است : 1 - جسم 2 - روح
در واقع حقیقت اصلی انسان ،طبق ادله نقلی و عقلی ، روح انسان است . مهم ترین ورودی روح هم ، قوه ادراک است .
در واقع رسانه ها به طور مستقیم ، در قوه ادراک بشر و در نتیجه روح انسان اثر دارند .
آیا عقل رهنمون به این مطلب نیست که آنچه تاثیر گذاری مستقیم بر روح دارد ، باید مورد کنترل قرار گیرد ؟
آیا نباید در ماهیت و اهداف رسانه ای عظیم و تاثیر گذار مثل ماهواره ، تدبر کرد ؟
ماهیت و متولیان شبکه های ماهواره ای :
در حال حاضر بیش ترین شبکه های ماهواره ای دنیا ، از کشور آمریکا مدیریت می شوند .
90 درصد رسانه های آمریکایی هم دست صهیونیست ها است .
و اغلب برنامه های ماهواره در شبکه های فارسی زبان ، توسط صهیونیست ها اداره می شود .
این که صهیونیست ها برای ما شبکه فارسی زبان با گرایش خانوادگی می سازند ، که صبح تا شب برای ما فیلم و سریال پخش می کنند ،
باید ما را به هوش آورد که چه اتفاقی افتاده است ؟
آیا آن ها دلشان برای ما سوخته است ؟
انواع شبکه های ماهواره ای :
الف : شبکه های خبری و سیاسی .
1 - شبکه بی بی سی فارسی
2 - صدای آمریکا
3 – یورونیوز
4 – سیمای ازادی
5 – شبکه های سلطنتی
6 - کوموله
ب : شبکه های مروج فرهنگ و سبک زندگی غربی :
1- فارسی وان
2 - من و تو ، وغیره
سریال های شبکه فارسی وان ، حول چهار محور زیر عمل می کنند :
1 - سبک زندگی غربی
2 - خیانت های ج ن س ی
3 - عشق های مثلثی
4 - رابطه ضعیف بین پدر و مادر با فرزندان
ج : شبکه های اعقادی .
1 – شبکه های وهابیت : - شبکه کلمه – شبکه وصال حق - شبکه وصال فارسی
2 – شبکه های شیعی ضد وحدت: - شبکه اهل بیت - شبکه سلام - شبکه فدک - شبکه امام حسین - شبکه مرجعیت
3 – شبکه های مسیحی : - شبکه نجات - شبکه محبت - شبکه سون
چرا ماهواره می بینیم ؟
جو زدگی
2 – بیکاری
3 – اخبار سیاسی
4 – لذت گرایی و دور بودن از فضاهای لذت معنوی
5 – تنوع موضوع
6 – فیلم و سریال های جذاب و جدید
7 – مد گرایی و جذابیت های آرایش و پوششی
8 – حریص شدن به شناخت ماهواره به دلیل ممنوعیت آن
9 – ناکافی بودن امکانات تفریحی
شبکه های ماهواره ای ، آسیب ها ، آثار و پیامد ها:
1 – ترویج خانواده های بی سامان و لجام گسیخته در مقابل ساختار سنتی و مذهبی خانواده
2 – ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن به شوهر و شوهر به زن و افزایش طلاق
3 – عادی جلوه دادن ارتباط دختر و پسر پیش از ازدواج ، تا حد باردار شدن
4 – هویت زدایی از مفهوم خانواده
5 – ارزش زدایی از مفهوم غیرت ملی و دینی
6 – ترویج فمینیسم و ایجاد حس رقابت در میان زنان نسبت به مردان
7 – ایجاد حس رقابت در میان زنان و دختران برای جلب توجه مردان
8 – ایجاد بلوغ زودرس ج ن س ی
9 – ایجاد روحیه تنوع طلبی ج ن س ی و هوس بازی
10 – خارج کردن خانواده از قید مذهب و تغییر سبک زندگی
پیامبر اکرم (ص)فرمود : بر حذر باشید از نگاه های زیادی که همانا تولید هوا و هوس می کند و بذر غفلت می کارد .
فردی که به نگاه های آلوده مبتلا می شود ، آرام آرام از یاد خدا غافل می شود .
امیر المونین علی ( ع ) فرمود : در بدن ، عضوی ناسپاس تر از چشم نیست ، پس درخواست آن را اجابت نکنید که شما را از یاد خداوند عزوجل غافل می کند .
بسیاری از افرادی که مهمان سفره ماهواره می شوند ، نماز را کنار می گذارند ،
زیرا نماز ، برترین مصداق یاد خداست و فردی که چشمش به نگاه حرام ، آلوده می شود ، از یاد خدا غافل می گردد .
نتیجه :
متولیان شبکه های ماهواره ای ، همواره با نیت تخریب عقاید و از بین بردن مبانی انسانیت ،بر تفکرات جوانان می تازند .
انسان باید با تفکر درنیت هستی و با داشتن جهان بینی مناسب و صحیح ، خود را در برابر هجوم شیاطین مدرن بیمه کند.

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت





دلم را خبر میکنم
ماه سرمه به چشم می کشد
پیشانی ها بوی تو را می دهند
و حالا سحر هست
با دل دوانی ها
پچ پچه های
راز و نیاز با یار
سحر دلها شبیه هم می شوند
و چنان لطف خاصیش با هر تَن است
که هر بنده گوید خدای من است
یاد تو مهتاب من است
و خوشا به حال دلی که دریا دارد.

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




 

علی در دنیای اسلام و متأسفانه در دنیای شیعه هم ، به درستی شناخته نشده و شخصیت والایش تحریف شده و هنوز هم گرفتار محبان غال و مبغضان قال است و اینهم نمودار شخصیت مظلوم علی است که چهره ی آسمانیش در محاق جهل ها و جور هاست و ما شیعیانش هنوز به درستی نشناخته ایم و تا او را نشناسیم ، نتوانیم از او پیروی کنیم و تا پیرویش نکنیم ، شیعه ی او نیستیم و به سعادت و فلاحی که در انتظار آنیم ، نمی رسیم…

خجسته باد نام خداوند، نیکوترین آفریدگاران
که تو را آفرید
از تو در شگفت هم نمی توانم بود
که دیدن بزرگیت را، چشم کوچک من بسنده نیست
به عقیده ی من ، فرزند ابی طالب اولین عربی بود که ملازمت و مجاورت روح کلی را برگزید و با آن دمساز و هم راز شب گردید. او نخستین عربی بود که دو لبش آهنگ ترانه روح کلی را به گوش مردمی منعکس ساخت که پیش از آن ان نغمه را نشنیده بودند. پس هر کس شیفته و دلداده ی او گشت ، شیفتگی و دلدادگی اش به رشته های فطرت بسه است. هرکس با او دشمنی نمود، از فرزندان جاهلیت است.

آیات فراوان در شأن علی آمده و گفتار کوتاه ما را گنجایش بیان آن نیست.علی جان پیامبر و گوشت و خون و استخوان اوست و نسبت به او به منزله ی هارون نسبت به موسی است و هزاران سخن دیگر از پیامبر که در صدها کتاب تفسیر و حدیث آمده و می توان به تفاسیر مجمع البیان و برهان و المیزان و کتاب های صحاح و احقاق الحق و الغدیر و… مراجعه کرد.

ولی اسف این جاست که هنوز علی در دنیای اسلام ومتأسفانه در دنیای شیعه هم ، به درستی شناخته نشده و شخصیت والایش تحریف شده و هنوز هم گرفتار محبان غال و مبغضان قال است و اینهم نمودار شخصیت مظلوم علی است که هم چهره ی آسمانیش در محاق جهل ها و جور هاست و ما شیعیانش هنوز به درستی نشناخته ایم و تا او را نشناسیم ، نتوانیم از او پیروی کنیم و تا پیرویش نکنیم ، شیعه ی او نیستیم و به سعادت و فلاحی که در انتظار آنیم ، نمی رسیم.

گروهی از مسلمانان بی انصاف ، علی را در ردیف عثمان و سعد وقاص و عبدالرحمن بن عوف و خالدبن ولید و جزء عشره مبشره به حساب می آوردند در صورتی که چه نسبت خاک را با عالم پاک. علی آن مرد بزرگ معنوی کجا و این گروه اشرافی و تجاوزکار و منحرف کجا؟
قرن ها بر منبرها به علی دشنام دادند و ناسزا گفتند و فرزندان و پیروان راستینش را کشتند و به دار آویختند و به زندان افکندند، ولی او پاینده تر و روشن تر و انسان ساز تر و مقدس تر واعجاز گرتر و اعجاب انگیز تر باقی ماند.

گروهی هم برایش شخصیتی اساطیری و ذهنی ساختند و به عنوان دوستی ، داستان ها و شعر ها برایش پرداختند و به آسمانش فرستادند و از رهبری مردم زمین برکنارش داشتند و از دسترس پیروانش بیرون بردند و شیعیانی موهوم ساختند. ذلیل و بیچاره و جاهل که برای علی نه تنها افتخاری نیافریدند ، بلکه درد ها و اندوه ها به بار آوردند.

شاعران از چشم و ابرویش سخن گفتند و از قد و بالایش و سیاهی مویش و سفیدی رخسارش و هزاران تغزل و تشبیب و این شعر ها به دست درویش ها افتاد و وسیله ی تکدی ومفتخواری و دریوزگی وبیکارگی و موجب شرمساری علی.

نقاشان او را در کنار گنبد و بارگاهی زرین نشانیدند ودو تا شیر در کنارش خوابانیدند وشمشیری دو سر روی زانوی او نهادند ، یعنی علی فقط اهل کشتار است و جنگ و بعد مسیحیان هم از آن عکس ها کپیه گرفتند و قیافه ای زشت و بی رحم به او دادند و کلاه خود وزره و شمشیری به او بستند تا بگویند، اسلام دین آدم کشی و قساوت است و این هم امام مسلمانان است.

برخی صوفیان و گروهی عارف نما ، به نام او هو حق علی گفتند و از خدایش بالاتر شمردند و دنبال هزاران فجایع رفتند و ناد علی خواندند و نماز نخواندند و باز همان رسوم مسیحی و برهمائی را زنده کردند و توحید اسلامی را که علی خودش قربانی آن بود، لکه دار کردند و از مسجد به خانقاه رفتند و با اوهام دست به گریبان شدند.

برخی روضه خوان ها ی بی سواد هم روی منبر رفتند و به عوض خواندن آیات قرآن و حدیث پیامبر و خطب نهج البلاغه ، شعر خواندند و قصه گفتند و علی را به عوض رهبری در محیط زندگی فقط دادرس شب اول قبر و سر پل صراط معرفی کردند و هر گونه گناهی را با وجود داشتن ولایت علی ، ناچیز شمردند و شفاعت را وارونه جلوه دادند و مردم بیسواد را به گناهکاری گستاخ کردند و علی را به عنوان ان که بالا ببرند ، از مقامش پائین آوردند و با داستانسراییهای دروغ و بیهوده ، شیعه را گروهی خرافاتی و اوهام پرست ، معرفی کردند و بهانه به دست دشمنان دادند که بگویند ، شیعه ها مشرکند و مهدورالدم و احمد امین ها و موسی جاراله ها و فرید وجدی ها وشهرستانی ها و … تهمت ها به شیعه زدند و جنجالها به راه انداختند که اگر مصلحانی چون سید شرف الدین ها و علامه امینی ها و کاشف الغطاها نبودند، معلوم نبود که چه سرنوشت شومی به سراغ مکتب تشیع می امد.

و ما می گوییم چه بهتر است که علی را از زبان و عمل وسیره و اخلاق و عبادت خودش بشناسیم و بشناسانیم و مکتب والای تشیع را که خونبهای علی و فرزندان والا و شیعیان فداکار و راستین اوست ، احیا کنیم.

الله اکبر
آیا خدا نیز در تو به شگفتی در نمی نگرد؟
فتبــارک الله، تبـــارک الله
تبـــارک الله احسن الخـــالقین
خجسته باد نام خداوند
که نیکـــــوترین آفریدگاران است
و نام تو
که نیکـــوترین آفریدگانی

برگرفته از: کتاب شگفتیهای نهج البلاغه ( جرج جرداق )

 

موضوعات: اهل بیت (ع), حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




انسان موجودی اجتماعی است. به شدّت نیازمند ارتباط صمیمی با دیگران و داشتن انیس و مونسی است که در کنار او آرامش یابد. از این رو از تنهایی می‌گریزد و وحشت از تنهایی یکی از نگرانی‌ها و دغدغه‌های او به شمار رفته و برای فرار از آن به تشکیل خانواده، فرزند، تحکیم روابط خویشاوندی و برقراری رابطه دوستی پناه می‌برد. حتی یکی از علت‌های ترس از مرگ نیز همین وحشتِ تنهایی و بی‌کسی است که در ادعیه نیز به آن اشاره شده است.
اما باید توجه نمود که خانواده و دوستان، همیشه در کنار انسان نیستند تا بتواند با مجالست با آنان به آرامش برسد. برای همین کسی که از تنهایی وحشت دارد، باید از این افراد پا را فراتر نهد و مونس و آرام‌بخشی کاراتر از دیگران پیدا کند پیدا کند.
راه پیدا نمودن آرام‌بخشِ جان را هم امیرمومنان علی علیه السلام بیان نموده و فرمود:
مَنْ تَسلّی بالکُتُبِ لَمْ تَفُتْهُ سَلْوَه
کسی که با کتاب‌ها خود را آرمش دهد، هیچ آرامشی را از دست ندهد. [1]
آری کتاب، داروی آرام‌بخشی است که می‌تواند خلأ وجود دیگران راهم پُر نموده و جایگزین آرامش‌های دیگر هم بشود.
البته کتاب هرچه مهمتر، از لحاظ محتوا عمیقتر و در بیان الفاظ و مطالب نیز بلیغ‌‌تر و رساتر باشد، آرام‌بخشی آن نیز به همان میزان بیشتر خواهد بود. با این بیان، بهترین و بالاترین کتاب، کتاب خداوند متعال است که ارزشش مافوق تصور بوده و با هیچ کتابی قابل مقایسه نیست. از این رو، هر که با این کتاب آسمانی اُنس بگیرد بالاترین آرامش را به دست خواهد آورد. برای همین است که امام سجّاد علیه‌السلام فرمودند:
لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی
اگر همه مردم ما بین مشرق و مغرب بمیرند و هیچ موجودی بر روی زمین زنده نماند و من تنها باشم، وقتی قرآن با من باشد، هرگز از تنهایی وحشت نمی‌کنم. [2]
قرآن کریم مونس بی‌نظیری است که در همه شرایط و حتی در بحران‌ها و سختی‌های زندگی می‌تواند بهترین همدم انسان بوده و او را از تنهایی بیرون آورد.
البته باید به این نکته نیز توجه نمود که تنهایی و وحشت آن، تنها مربوط به این دنیا نبوده و در عالم برزخ بیشتر و وحشتناک‌تر است. چرا که خود قبر هر روز صدا می‌زند: اَنا بَیْتُ الْوَحْدَه فَاحْمِلوا اِلیَّ اَنیساً من خانه تنهاییم پس با خود انیس و مونسی به سوی من آورید [3] (طبق منابع اسلامی؛ بهترین انیس برای تنهایی قبر؛ تلاوت قرآن است). بدین جهت انسان به این آرامش در آنجا بیشتر نیاز دارد. بنابراین کسی که می‌خواهد از بحران تنهایی و در نتیجه نداشتن آرامش در عالم برزخ به سلامت عبور کند، می‌بایست با قرآن کریم بیشتر مانوس شود. با این بیان هرچه ارتباط انسان با قرآن بیشتر باشد، آرامبخشی آن در قبر نیز بیشتر است. ارتباط با قرآن را نیز می‌توان با کیاست و زرنگی دائمی و همیشگی نمود. می‌توان کاری کرد که تا قیامت از قرآن و قرائت آن بهره برد. راه این کار وقف است.
می‌توان با وقف برای قرآن، زمینه تلاوت، قرائت و تدبر در این کتاب الهی را تا ابد برای بندگان خدا مهیا و اینگونه در اجر و پاداش همه آنها شریک شد و تا روز جزا، در زمره قاریان و تلاوت کنندگان کلام الهی قرار گرفت.
با وقف برای قرآن می‌توان دوستی با قرآن را روز به روز عمیق‌تر نمود تا آنجا که این دوستی و همنشینی، تنهایی و ترس برزخ را به بهشتی تبدیل کند که در فکر و خیال هم نگنجد.
پی نوشت:
1- غررالحکم و دررالکلم
2- کافی، ج 2، ص 613.
3- المواعظ العددیة ص 390

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت




قرآن کریم در آيه 7 سوره بینه، از بهترین مخلوقات روی زمین سخن می‌گوید و در آیه بعدی هم بدترین مخلوقات را بیان می‌کند و می‌فرماید: «اِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ [بینه/7] كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام می‌دهند بهترين مخلوقات عالم هستند». و سپس پاداش آن‌ها را در چند جمله كوتاه بيان مى‌نماید.
قابل توجه اين‌كه در مورد مؤمنان سخن از انجام اعمال صالح نيز به ميان آمده كه در حقيقت ميوه درخت ايمان است، این بیان به این مطلب اشاره دارد كه ادعاى ايمان، به تنهائى كافى نيست، بلكه اعمال انسان بايد گواه بر ايمان او باشد، ولى كفر به تنهایى هر چند توأم با عمل ناصالحى نيز نباشد، مايه سقوط و بدبختى است، گذشته از اين ،كفر معمولاً مبدأ انواع گناهان و جنايات و اعمال خلاف نيز مى‌شود.
تعبير (اولئك هم خير البريه) به خوبى نشان مى‌دهد كه انسان‌هاى مؤمن و صالح العمل حتى از فرشتگان برتر و بالاترند، چرا كه آيه مطلق است، و هيچ استثنائى در آن نيست، و آيات ديگری از قرآن نيز گواه بر اين معنى مى‌باشد.
در مورد مصداق «خیرالبریه» روایات بسیاری وارد شده که منظور امیرالمومنین(عليه‌السلام) و شيعيان ایشان می‌باشند، این روايات هم در منابع اهل سنت وجود دارد و هم در منابع شیعه، ما برای نمونه چند مورد از منابع اهل سنت را بیان می‌کنیم:
«حاكم حسكانى» كه از دانشمندان معروف اهل سنت در قرن پنجم هجرى است اين روايات را در كتاب معروفش «شواهدالتنزيل» با اسناد مختلف نقل مى‌كند، و تعداد آن بيش از بيست روايت است. او از «ابن‌عباس» نقل مى‌کند: «هنگامى كه این آيه نازل شد، پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله) به امیرالمومنین(عليه‌السلام) فرمود: منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد كه در روز قيامت وارد عرصه محشر مى‌شويد، در حالى كه هم شما از خدا راضى هستید و هم خدا از شما راضى است؛ دشمنت نیز خشمگين وارد محشر مى‌شود و به زور به جهنم مى‌رود».
در حديث ديگرى از «جابر بن عبدالله انصارى» آمده است كه ما خدمت پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) كنار خانه‌ی خدا نشسته بوديم، امیرالمومنین(عليه‌السلام) به سوى ما آمد، هنگامى كه چشم پيامبر(صلى‌الله‌عليه‌وآله) به او افتاد فرمود: «برادرم به سراغ شما مى‌آيد» سپس رو به كعبه كرد و فرمود: «به خداى اين كعبه قسم كه اين مرد و شيعيانش در قيامت رست‌گارانند» سپس رو به سوى ما كرد و فرمود: «به خدا سوگند او قبل از همه شما به خدا ايمان آورد، و قيام او به فرمان خدا بيش از همه شماست، وفايش به عهد الهى از همه بيشتر، و قضاوتش به حكم الله افزون‌تر، و مساواتش در تقسيم بيت المال از همه زيادتر، عدالتش درباره رعيت از همه فزون‌تر، و مقامش نزد خداوند از همه بالاتر است.
جابر مى‌گويد: در اين‌جا خداوند آيه بالا را نازل فرمود و از آن به بعد هنگامى كه على(عليه‌السلام) مى‌آمد، ياران محمد(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) مى‌گفتند: بهترين مخلوق خدا بعد از رسول الله آمد».[1]
«سیوطی» از دانشمندان اهل سنت در «درالمنثور» این شأن النزول از جابر و ابوسعید خدری نقل کرده است. هم‌چنین او همین روایت را از «ابن‌عباس» نیز نقل کرده است؛ وی از «ابن‌مردويه» از امیرالمومنین(عليه‌السلام) نقل مى‌كند كه پيامبر اكرم(صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) به من فرمود: «آيا اين سخن خدا را نشنيده‌اى، كه مى‌فرمايد: كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند بهترين مخلوقاتند؟ اين تو و شيعيان تو هستيد، و وعده‌گاه من و شما كنار حوض كوثر است، هنگامى كه من براى حساب امت‌ها مى‌آيم و شما دعوت مى‌شويد، در حالى‌كه پيشانى سفيد و شناخته شده‌ای دارید».[2]
بسيارى ديگر از دانشمندان اهل سنت نيز همين مضمون را در كتب خود نقل كرده‌اند: از جمله «خوارزمى» در مناقب[3] و «طبرى» در تفسيرش[4] و «ابن‌صباغ مالكى» در الفصول المهمه[5] و «شوكانى» در فتح القدير[6] و «قندوزى» در ينابيع المودة[7] ذيل آيات مورد بحث و جمعى ديگر.
كوتاه سخن اين‌كه حديث فوق از احاديث بسيار معروف و مشهور است كه از سوى غالب دانشمندان و علماى اسلام پذيرفته شده، و اين فضيلتى است بزرگ و بى‌نظير براى على(عليه‌السلام) و پيروانش؛ ولی «ابن‌تیمیه» که نمی‌تواند فضیلتی را برای امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) ببیند و تحمل نماید، و ایرادی که به تمام احادیث فضایل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) می‌گیرد، در این‌جا نیز تکرار می‌کند و می‌گوید: «حدیث باید صحیح باشد، حتی اگر ما شکی در دروغ بودنش نداشته باشیم، از کسی که ادعا دارد، طلب بیّنه می‌کنیم، که ثابت کن حدیث درست است، و با یک روایت از ابونعیم، (همه طوایف مسلمین قبول دارند که) مطلبی ثابت نمی‌گردد؛ هم‌چنین این حدیث از موارد اتفاقی است که همه علما و حدیث‌شناسان، آن را دروغ و ساختگی می‌دانند».[8]
ما پس از شواهدی که ذکر نمودیم، دیگر سخنی نمی‌گوییم و خود می‌توانید افتضاحی که در سخن «ابن‌تیمیه» که نشان از بی‌سوادی او و یا کوری او از روی تعصب است، مشاهده نمایید.
———————————-
پی‌نوشت
[1]. «…حدثني يزيد بن شراحيل الأنصاري كاتب علي، قال: سمعت علياً يقول: حدثني رسول الله(صلى الله عليه وآله) وأنا مسنده إلى صدري فقال: يا علي أما تسمع قول الله(عزوجل): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية)، هم أنت وشيعتك، وموعدي وموعدكم الحوض، إذا اجتمعت الأمم للحساب تدعون غراء محجلين.»
«… عن ابن عباس قال: لما نزلت هذه الآية: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلي: هو أنت وشيعتك، تأتي أنت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيين! ويأتي عدوك غضابا مقمحين قال (علي): يا رسول الله ومن عدوي؟ قال: من تبرأ منك ولعنك ثم قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم): من قال: رحم الله علياً يرحمه الله.»
… عن جابر به لفظا سواء.
«… عن أبي برزة قال: تلا رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال: هم أنت وشيعتك يا علي وميعاد ما بيني وبينكم الحوض.»
«… عن بريدة بن حصيب الأسلمي قال: تلا النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) هذه الآية: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فوضع يده على كتف علي وقال: هو أنت وشيعتك، يا علي ترد أنت وشيعتك يوم القيامة رواءا مرويين، ويرد عدوك عطاشا مقمحين.»
«… عن أبي جعفر محمد بن علي(عليهما السلام) قال: (قال) رسول الله(صلى الله عليه وآله): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) هم أنت وشيعتك يا علي!.»
«… عن جابر: عن أبي جعفر(عليه السلام) قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) (هم) أنت وشيعتك يا علي!.»
«… عن أبي جعفر، عن النبي(صلى الله عليه وآله) قال: هيا علي (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) (قال: هم) أنت وشيعتك، ترد علي أنت وشيعتك راضين مرضيين.»
«(وقال أيضاً) … عن أبي جعفر محمد بن علي قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم): يا علي الآية التي أنزلها الله: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) هم أنت وشيعتك يا علي!.»
«… عن أبي جعفر في قوله تعالى: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال: هم علي وشيعته.»
«… عن جابر بن عبد الله الأنصاري قال: كنا جلوساً عند رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) إذ أقبل علي بن أبي طالب، فلما نظر إليه النبي قال: قد أتاكم أخي. ثم التفت إلى الكعبة فقال: ورب هذه البنية إن هذا وشيعته (هم) الفائزون يوم القيامة.
ثم أقبل علينا بوجهه فقال: أما والله إنه أولكم إيمانا بالله وأقومكم بأمر الله، وأوفاكم بعهد الله وأقضاكم بحكم الله وأقسمكم بالسوية وأعدلكم في الرعية وأعظمكم عند الله مزية. قال جابر: فأنزل الله (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فكان علي إذا أقبل قال أصحاب محمد: قد أتاكم خير البرية بعد رسول الله.»
«… عن عبدالله بن لهيعة به لفظا سواء انا اختصرته.»
«… عن عطية العوفي قال: دخلنا على جابر بن عبدالله الأنصاري وقد سقط حاجباه على عينيه من الكبر، فقلنا له: أخبرنا عن علي فرفع حاجبيه بيده ثم قال: ذاك من خير البرية.»
«عن أبي سعيد الخدری، قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): علي خير البرية.»
«عن ابن عباس، وعن معاذ (في قوله تعالى): (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قالا: (هو) علي بن أبي طالب ما يختلف فيها أحد.»
«… عن أبي صالح: عن ابن عباس (في قوله تعالى:) (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) (قال: هم) علي وشيعته.»
«… عن الضحاك، عن ابن عباس في قوله تعالى: (أولئك هم خير البرية) قال: نزلت في علي وأهل بيته.»
«… عن ابن عباس في قوله تعالى: (أولئك هم خير البرية) (قال:) نزلت في علي بن أبي طالب.»
«و (رواه أيضاً) السبيعي بإسناده عن حبان، عن الكلبي، عن أبي صالح، عن ابن عباس في قوله: (أولئك هم خير البرية) (قال: نزلت) في علي وشيعته.»
شواهد التنزيل لقواعد التفضیل، حاکم حسکانی: ج2، ص459- 475.
[2]. «وأخرج ابن عساكر عن جابر بن عبدالله قال كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) فاقبل على فقال النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) والذي نفسي بيده ان هذا وشيعته لهم الفائزون يوم القيامة. ونزلت (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فكان أصحاب النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) إذا أقبل على قالوا جاء خير البرية.» «وأخرج ابن عدي وابن عساكر عن أبي سعيد مرفوعاً على خير البرية.» «وأخرج ابن عدي عن ابن عباس قال لما نزلت ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلى هو أنت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيين.» «وأخرج ابن مردويه عن علي قال قال لي رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) ألم تسمع قول الله (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية)، أنت وشيعتك وموعدي وموعدكم الحوض إذا جثت الأمم للحساب تدعون غرا محجلين.» الدر المنثورفی التفسیر بالمأثور، سیوطی: ج6، ص379.
[3]. «… عن أبي سعيد، عن النبي(صلى الله عليه وآله) قال: خير البرية علي.»
«… عن جابر قال: كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله) واقبل علي بن أبي طالب(عليه السلام) فقال رسول الله(صلى الله عليه وآله): قد أتاكم أخي، ثم التفت إلى الكعبة فضربها بيده ثم قال: والذي نفسي بيده ان هذا وشيعته هم الفائزون يوم القيامة، ثم قال: انه أولكم ايماناً معي وأوفاكم بعهدالله تعالى وأقومكم بأمرالله وأعدلكم في الرعية وأقسمكم بالسوية وأعظمكم عندالله مزية قال ونزلت فيه: (ان الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال فكان أصحاب النبي(صلى الله عليه وآله) إذا أقبل علي(عليه السلام) قالوا: قد جاء خير البرية.» المناقب، خوارزمي: ص111.
[4]. «حدثنا ابن حميد، قال: ثنا عيسى بن فرقد، عن أبي الجارود، عن محمد بن علي (أولئك هم خير البرية)؛ فقال النبي(صلی الله علیه وآله وسلم): أنت يا علي! وشيعتك.» جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری: ج30، ص335.
[5]. «وعن ابن عباس قال: لمّا نزلت هذه الآية: (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَلِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ) قال لعلي: هو أنت وشيعتك تأتي يوم القيامة أنت وهم راضين مرضييّن، ويأتي أعداؤك غضاباً مقحمين.» الفصول المهمه فی معرفة الائمه، ابن صباغ مالکی: ج1، ص576.
[6]. «وأخرج ابن عساكر عن جابر بن عبدالله قال: كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) فأقبل علي، فقال النبي(صلى الله عليه وآله وسلم): والذي نفسي بيده إن هذا وشيعته لهم الفائزون يوم القيامة، ونزلت (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) فكان أصحاب محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) إذا أقبل قالوا: قد جاء خير البرية.» «وأخرج ابن عدي وابن عساكر عن أبي سعيد مرفوعاً: على خير البرية.» «وأخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال: لما نزلت هذه الآية (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلي: هو أنت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيين. وأخرج ابن مردويه عن علي مرفوعاً نحوه.» فتح القدیر، شوکانی، ج5، ص477.
[7]. «… عن جابر بن عبدالله. قال: كنا عند النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) فأقبل على فقال: قد أتاكم أخي: ثم التفت إلى الكعبة فمسها بيده. ثم قال: والذي نفسي بيده أن هذه و شيعته هم الفائزون يوم القيامة. ثم قال: إنه أولكم إيماناً معي، وأوفاكم بعهدالله وأقومكم بأمرالله، وأعدلكم في الرعية، وأقسمكم بالسوية، وأعظمكم عندالله مزية. قال: فنزلت (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية). قال: فكان الصحابة إذا قيل: على قالوا: قد جاء خير البرية.» ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی: ج1، ص197.
«وعن علي(علیه السلام) أنه(صلى الله عليه وآله وسلم) قال [لي]: يا علي، إن الله قد غفر لك ولولدك ولأهلك ولذريتك ولشيعتك، ولمحبي شيعتك، فأبشر فإنك الأنزع البطين. (أخرجه الديلمي في مسنده).»
«وعن أبي رافع: إن النبي(صلى الله عليه وآله وسلم) قال: يا علي، أنت وشيعتك تردون علي الحوض رواء مرويين، مبيضة وجوههم، وإن عدوك يردون على الحوض ظماء مقمحين. (أخرجه الطبراني في الكبير).»
«قال جمال الدين الزرندي المدني، عن ابن عباس قال: لما نزلت [هذه الآية]: (إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية) قال(صلى الله عليه وآله وسلم) لعلي: هو أنت وشيعتك، تأتي يوم القيامة أنت وشيعتك راضين مرضيين، ويأتي عدوك غضباناً مقمحين. فقال: ومن عدوي؟ قال: من تبرأ منك ولعنك.» ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی: ج2، ص357.
[8]. والجواب من وجوه أحدها المطالبة بصحة النقل وان كنا غير مرتابين في كذب ذلك لكن مطالبة المدعي بصحة النقل لا يأباه إلا معاند ومجرد رواية أبي نعيم ليست بحجة باتفاق طوائف المسلمين؛ الثاني أن هذا مما هو كذب موضوع باتفاق العلماء وأهل المعرفة بالمنقولات». منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسه قرطبه، 1406ق، ج7، ص259.

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت





شیطان هم کابینه‌ای دارد. و کابینه او مرکب از ۲۰ نفر است. کارهای خود را با کمک آنها انجام می‌دهد. افراد کابینه‌اش از فرزندان خود او هستند.
اسامی کابینه او از این قرار است:
۱. ولهان؛
انسان را در طهارت و نماز وسوسه می‌کند و به شک می‌اندازد که این نماز باطل است.
۲. هفاف؛
مأموریت دارد که در بیابانها و صحراها انسان را اذیت کند و برای ترسانیدن او را به وهم و خیال اندازد یا به شکل حیوانات گوناگون به نظر انسان درآید.
۳. زلنبور؛
موکل بازاری هاست. لغویات و دروغ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آنها زینت می‌دهد.
۴. ثبر؛
در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می‌شود، صورت خراشیدن، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می‌دهد.
۵. ابیض؛
انبیا را وسوسه می‌کند یا مأمور به خشم در آوردن انسان است و غضب را پیش او موجه جلوه می‌دهد و به وسیله آن خونها ریخته می‌شود.
۶. اعور؛
کارش تحریک شهوات در مردان و زنها است و آنها را به حرکت می‌آورد! و انسان را وادار به زنا می‌کند.
(اعور، همان شیطانی است که بِرصیصای عابد را وسوسه کرد تا با دختری زنا کند.)
۷. داسم؛
همواره مراقب خانه‌هاست. وقتی انسان داخل خانه شد و سلام نکرد و نام خدا را بر زبان نیاورد، با او داخل خانه می‌شود و آن قدر وسوسه می‌کند تا شر و فتنه ایجاد نماید.
۸. مطرش؛
کار او پراکندن اخبار دروغ یا دروغ‌هایی است که خود جعل کرده؛ در حالی که حقیقت ندارند.
۹. قنذر؛
او نظارت بر زندگی افراد می‌کند. هر کس چهل روز در خانه خود طنبور داشته باشد؛ غیرت را از او برمی‌دارد، به طوری که انسان در برابر ناموس خود بی‌تفاوت می شود.
۱۰. دهار؛
مأموریت او آزار مؤمنان در خواب است. به طوری که انسان خواب‌های وحشتناک می‌بیند، یا در خواب به شکل زنان نامحرم در می‌آید و انسان را وسوسه می‌کند تا او را محتلم کند.
۱۱. اقبض؛
وظیفه او تخم‌گذاری‌ست. روزی سی عدد تخم می‌گذارد. ده عدد در مشرق و ده عدد در مغرب و ده عدد زمین، از هر تخمی عده‌ای از شیاطین و عفریت‌ها و غول‌ها و جن بیرون می‌آیند که تمام آنها دشمن انسان‌اند.
۱۲. تمریح؛
امام صادق علیه السلام فرمودند: برای ابلیس در گمراه ساختن افراد کمک کننده‌ای به نام (تمریح) وی در آغاز شب بین مغرب و مشرق به وسوسه کردن، وقت مردم را پر می‌کند.
۱۳. قزح؛
ابن‌کوا از امیرالمؤمنین علیه السلام از قوس و قزح پرسید، حضرت فرمود: قوس قزح مگو؟! زیرا نام شیطان (قزح) است بلکه بگو (قوس اله و قوس الرحمن).
۱۴. زوال؛
مرحوم کلینی از عطیة بن المعزام روایت کرده که وی گفت: در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم و از مردانی که دارای مرض (ابنه) بوده و هستند یاد کردم. حضرت فرمود: (زوال) پسر ابلیس با آنها مشارکت می‌کند ایشان مبتلا به آن مرض می‌شوند.
۱۵. لاقیس؛
او یکی از دختران شیطان و کارش وادار کردن زنان به هم جنس بازی است او مساحقه را به زنان قوم لوط یاد داد.
۱۶. متکون؛
شکل خود را تغییر می‌دهد و خود را به صورت بزرگ و کوچک درمی‌آورد و مردم را گول می‌زند و این وسیله آنان را وادار به گناه می‌کند.
۱۷. مذهب؛
خود را به صورت‌های مختلف در می‌آورد، مگر به صورت پیغمبر و یا وصی او. مردم را با هر وسیله که بتواند گمراه می‌کند.
۱۸. خنزب؛
بین نمازگزار نمازش حایل می‌شود؛ یعنی توجه قلب را از وی برطرف می‌کند.
در خبر است که: عثمان بن ابی العاص بن بشر در خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله عرض کرد: شیطان بین نماز و قرائت من حایل می‌شود، یعنی حضور قلب را از من می‌گیرد. حضرت جواب داد: نامش شیطان (خنزب) است. پس هر زمان از او ترسیدی به خدا پناه ببر.
۱۹. مقلاص؛
موکل قمار است. قماربازها همه به دستور او رفتار می‌کنند. به وسیله قمار و برد و باخت اختلاف و دشمنی در میان آنان به وجود می‌آورد.
۲۰. طرطبه؛
از دختران آن ملعون می‌باشد. کار او وادار کردن زنان به زنا است و هم جنس‌بازی را هم به آنان تلقین می‌کند.
منابع:
سفینة البحار
ج۱ص۹۹و۱۰۰

 

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم