✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
معجزات قرآن(زیتون در قرآن)


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



یاد آن شاعر دلداده بخیر
که دمادم میگفت …
خبر آمد خبری در راه است…
سرخوش آن دل که از آن آگاه است…
ولی ای کاش خبر می آمد
که خدا میخواهد پرده از غیبت مهدی زمان بر دارد
پرده از روزنه ی عشق و امید…
پرده از راز نهان بردارد
کاش روزی خبر آید که تسلای دل خلق خدا
از فراسوی افق می آید
مهدی،آن یوسف گم گشته ی زهرا و علی…
از شب هجر به کنعان دلم می آید

ﻫﯿﭻ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻬﺪﯼ ﺧﺒﺮ؟
ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﺮ ﺷﺒﺶ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ؟
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ،
ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ،
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﻏﻢ ﺍﺳﺖ،
” ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ “
ﻣﻬﺪﯼ ﻏﺮﯾﺐ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺲ ﺍﺳﺖ،
ﺟﺎﻥ ﻣﻮﻻ ﻣﻌﺼﯿﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ،
” ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ “
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﻏﻔﻠﺖ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ؟
ﻏﺮﺑﺖ ﻭﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ؟
ﻣﺎ ﻋﺒﯿﺪ ﻭ ﻋﺒﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ،
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﻣﻬﺪﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ،
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺷﯿﻌﻪ ﮔﯽ،
ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ … ؟
ﺍﻗﺎﺟﺎﻥ -ﺑﺨﺪﺍ - ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ - ﺍﯾﻢ

موضوعات: اهل بیت (ع), امام زمان (عج)  لینک ثابت




جوابي که همه را حيرت زده کرد:

پسر کوچکي بعد از بازگشت به نزد خانواده اش از آنها خواست که يک عالم دين براي او حاضرکنند تا به 3سوالي که داشت جواب بدهد.

بالاخره يک عالم دين براي ايشان پيدا کردند و بين پسربچه و عالم صحبتهاي زير رد و بدل شد؛

پسربچه: شما کي هستي؟ و آيا مي تواني به سه سوال بنده پاسخ دهي؟

معلم: من عبدالله، بنده اي از بندگان خدا هستم و به سوالات شما جواب خواهم داد، به اميد خدا.

پسربچه: آيا شما مطمئني جواب خواهي داد؟ چون اکثر علما نتوانستند به سه سوال من پاسخ بدهند!

معلم: تمام تلاشم را ميکنم و با کمک خدا جواب ميدهم.

پسربچه: سه سوال دارم،

سؤال اول: آيا در حال حاضر خداوندي وجود دارد؟ اگر وجود دارد شکل و قيافه آن را به من نشان بده؟

سؤال دوم: قضا و قدر چيست؟

سؤال سوم: اگر شيطان از آتش خلقت شده است، پس براي چي او در آخرت در آتش انداخته خواهد شد؟ چون بر ايشان تأثيري نخواهد گذاشت!

معلم کشيده ي محکمي را به صورت پسربچه زد،

پسربچه گفت: براي چي به من زدي و چه چيزي باعث شد که از من ناراحت و عصباني شوي؟

معلم جواب داد: من از دست شما عصباني نشدم و اين ضربه اي که به شما زدم جواب هر سه سوال شماست.

پسربچه: ولي من هيچي را نفهميدم.

معلم: بعد از اينکه شما را زدم چه چيزي حس کردي؟

پسربچه: حس درد بر صورتم دارم.

معلم: پس آيا اعتقاد داري که درد موجود است؟

پسربچه: بله.

معلم: پس آن را به من نشان بده.

پسربچه: نميتوانم.

معلم: اين جواب اول من بود.همگي به وجود خداوند اعتقاد داريم ولي نميتوانيم او را ببينيم.

سپس اضافه کرد که آيا ديشب خواب ديدي که من تو را خواهم زد؟

پسربچه: نه.

معلم: آيا گاهي به ذهنت آمد که من تو را روزي خواهم زد؟

پسربچه: نه.

معلم: اين قضا و قدر بود.

سپس اضافه کرد: دستي که با آن تو را زدم از چه چيزي خلق شده است؟

پسربچه: از گل.

معلم: وصورت تو از چي؟

پسرپجه: باز از گل.

معلم: جه چيزي حس کردي بعد از اينکه بهت زدم؟

پسربچه: حس درد داشتم.

معلم: آفرين، پس ديدي چطور گل بر گل درد وارد ميکند، اين با اراده خدا انجام ميشود،

پس با اينکه شيطان از آتش خلق شده، اما اگر خدا خواست اين آتش مکان دردناکي براي شيطان خواهد بود.

موضوعات: داستان  لینک ثابت




ساحل چشم من از شوق به دريا زده است!

ساحل چشم من از شوق به دريا زده است!
چشم بسته به سرش،موج تماشا زده است!
جمعه را سرمه كشيديم ،مگر برگردي!
با همان سيصد و فرسنگ نفر برگردي!
زندگي نيست ،ممات است تو را كم دارد!
ديدنت ارزش آواره شدن هم دارد!
از دل تنگ من ،آيا خبري هم داري؟
آشنا ،پشت سرت مختصري هم داري؟
منتي بر سر ما هم بگذاري ، بد نيست!
آه ،كم چشم به راهم بگذاري ،بد نيست!
نكند منتظر مردن مايي ،آقا؟
منتظرهات بميرند،ميايي آقا ؟
به نظر ميرسد اين فاصله ها كم شدني ست!
غير ممكن تر از اين خواسته ها هم شدني ست!
دارد از جاده صداي جرسي مي آيد!
مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد!
منجي ما به خداوند قسم آمدني ست!
يوسف گم شده ي اهل حرم آمدني ست!

موضوعات: اهل بیت (ع), امام زمان (عج)  لینک ثابت




در مقام بندگی اقرارها تکرار نیست
اصلا از این توبه ها مقصود ما انکار نیست

من خود از اعمال خود این روزها آگه ترم
این گدایت آنقَدَر هم پست و بدکردار نیست

حرفهایم را فقط با مالک خود میزنم
غیر این معبود کس، بر کرده ام ستار نیست

من به آغوشِ پر از مِهرت پناه آورده ام
گفته ای ( لاتَقْنُطوا ) جز من کسی غفار نیست

من خودم با پای خود در پیشگاهت آمدم
غیر خجلت در نگاه بنده فَراّر نیست

جهل و نادانی مرا اینگونه دور از خانه کرد
ورنه با نام حسین این راه که دشوار نیست

بین سوز و اشک و آهم، روضه میخواهد دلم
روضه ای جانسوز تر، از کودک تبدار نیست

منکه از دیروز، چشمانم کمی کم سو شده
مادرم، زینب، ببین بین در و دیوار نیست؟

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




 

براي ما ساعات نمازرا درشبانه روز قراردادند

تاغرق نشويم؛

لحظاتی ازاسارت ماده بيرون بيائيم ونفسي تازه كنيم.

ماه رمضان هم بين ايام سال،حكم وقت نمازرا دارد.

فرصتي است كه بااين رياضت طولاني،روح ازعوامل مادي خلاص شود،نفسي بكشد ونورانيت پيداكند.

 

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




اگر میخواهی بخشیده بشی برای گناهان دوستانت روزی70بار استغفار کن..
نکته”
کارخیری که خدا توفیق انجامش بهت داد در قبول شدنش شک نکن.اگر خدا نمیخواست قبول کند توفیق انجامش را بهت نمیداد…
نکته”
هنگام وضو وقتی صورتت را میشویی از آب وضو بخور این آب وضو درونت را پاک و فطرتت را شفاف میکند..
نکته”
برای اموات استغفار کنید تا کارتان راه بیفتد.برا ائمه و کل انبیا صلوات بفرستید تا آسمان و زمین کمک کارتان شود.لعن بر دشمنان اهلبیت استغفار خواص است..
نکته”
کارهای خیلی قیمتی رو مستحب کردن،خلق در جهنم با واجبات از جهنم میان بیرون با مستحبات به مدارج بهشت نایل میشن.مستحبات مال خواص است.در مستحبات کم حوصله نباشید..صلوات
نکته”
هروقت خواستی در راه خدا پیش بری مقداری از چیزهای سنگینی که داری بریز..مال.قدرت.علم.هرچه داری به زیر دستانت کمک کن تا سیر تو آسان شود..
نکته”
دعابکن ولی اگر اجابت نشد با خدا دعوانکن.میانه ات بهم نزن.چون تو جاهلی و او خبیر و عالم است.چون خدا نه بخیل است نه اشتباه میکند که با اصرار تو به اشتباهش پی ببرد..
نکته"2رکعت نماز بخون بگو خدایا هرکس بمن بدی کرده بخشیدم.تو هم اورا ببخش.بگو خدایا من که ضعیف وکوچکم گذشتم تو که قوی و بزرگی مرا و هرکسی که من بهش بدی کردم راضی کن.خدا از خزانه غیبش آندر به او میدهد تا از تو راضی شود..
نکته”
اگر حب دنیا غالب باشد شخص با کراهت و بی میلی بسوی اعمال خیر میرود..صلوات

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




روح غیرت مند مردانی امیرالمومنین
روح غیرت مند مردانی امیرالمومنین

روح غیرت مند مردانی امیرالمومنین
عالمی جسم و شماجانی امیرالمومنین

دراُحد دربَدر درخیبر تو ثابت کرده ای
یکه تاز و مرد میدانی امیرالمومنین

نام تو لرزه به پشت دشمنان می افکند
تا اناالحیدر تو می خوانی امیرالمومنین

سرفرازیِ دودنیا در گرو عشق توست
تو امام سرفرازانی امیرالمومنین

شهد شیرین ات شهادت می دهد ، روز جزاء
اسوۀ پاک شهیدانی امیرالمومنین

جود و احسان و کرم ، در روز تقسیم اش فقط
از خدا ، شُد بر تو ارزانی امیرالمومنین

سلطنت تنها برازنده برای تو بُوَد
چون برای شیعه سلطانی امیرالمومنین

مدعی گوید: که شاهنشاه دنیا گَشته است
من بگویم: شاهِ شاهانی امیرالمومنین

ما یکی از نوکران وادیِ سلمان شدیم
تو خودت مولای سلمانی امیرالمومنین

شاهد حرف ام در اینجا حضرت زهرا بُوَد
پیش حق هر روز مهمانی امیرالمومنین

به همان نقطۀ باء حرف بسم له قسم
شرح تفسیریِ قرآنی امیرالمومنین

رُکن هر رکعت نماز من ، فقط مولا علی ست
در نماز من تو ارکانی امیرالمومنین

روی این بحث ام در این بیت غزل با مفتی است
از چه رو (او)* را تو می خوانی امیرالمومنین…

…حال آنکه گفته پیغمبر در آن روز غدیر
تو ولی هر مسلمانی امیرالمومنین

هر چه حاجت در دلم بوده ، سریعاً داده است
با همان ترفند پنهانی امیرالمومنین

بیت آخر ، بیت خواهش کردنِ من نزد اوست
کربلا خواهم ، تو می دانی امیرالمومنین

موضوعات: اهل بیت (ع), امام زمان (عج)  لینک ثابت




کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد…. و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از 6 ماه خبررسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.سر انجام مسابقات انجام شدو کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد!سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاه ها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری، آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری کشورانتخاب گردد. وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد رازپیروزی اش را پرسید. استاد گفت: “دلیل پیروزی تو این بود که اولاً به همان یک فن به خوبی مسلط بودی، ثانیاً تنها امیدت همان یک فن بود، و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی نداشتی! یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کنی.راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از “بی امکانی” به عنوان نقطه قوت است.”

موضوعات: داستان  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم