✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ريشه ي حُسن زِ زیبایی نام حَسن است


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



کوله بارت بربند
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد
که به مقصد برسیم
بشناسیم خدا
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم
می شود آسان رفت
می شود کاری کرد که رضا باشد او
ای سبکبال
در این راه شگرف
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت
هرگز از یاد مبر
من جا مانده بسی محتاجم

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت




آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را می دیدم
همه آنها که نمی دانستم
عشق من در دلشان ناپیداست

واعظ از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
از همه خوبیها
و به خانم ها گفت:
اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر

سینه اش صاف نمود
و به آواز بخواند:
“مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم”

راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان
من که یک عمر گمان می کردم
تنهایم
و نمی دانستم
من به اندازه یک مجلس ختم،
دوستانی دارم

همه شان آمده اند،
چه عزادار و غمین
من نشستم به کنار همه شان
وه چه حالی بودم،
همه از خوبی من می گفتند
حسرت رفتن ناهنگامم،
خاطراتی از من
که پس از رفتن من ساخته اند
از رفاقت هایم،
از صمیمیت دوران حیات
روح من غلغلکش می آمد
گرچه این مرگ مرا برد ولی،
گوییا مرگ مرا
یاد این جمله رفیقان آورد
یک نفر گفت:چه انسان شریفی بودم
دیگری گفت فلک گلچین است،
خواست شعری خواند
که نیامد یادش
حسرت و چای به یک لحظه فرو برد رفیق
دو نفر هم گفتند
این اواخر دیدند
که هوای دل من
جور دیگر بوده است
اندکی عرفانی
و کمی روحانی
و بشارت دادم
که سفر نزدیک است
شانس آوردم من،
مجلس ختم من است
روح را خاصیت خنده نبود

یک نفر هم می گفت:
“من و او وه چه صمیمی بودیم
هفته قبل به او، راز دلم را گفتم”
و عجیب است مرا،
او سه سال است که با من قهر است…

یک نفر ظرف گلابی آورد،
و کتاب قرآن
که بخوانند کتاب
و ثوابش برسانند به من
گرچه بر داشت رفیق،
لای آن باز نکرد
گو ثوابی که نیامد بر ما
یک نفر فاتحه ای خواند مرا،
و به من فوتش کرد
اندکی سردم شد

آن که صدبار به پشت سر من غیبت کرد
آمد آن گوشه نشست،
من کنارش رفتم
اشک در چشم،عزادار و غمین
خوبی ام را می گفت

چه غریب است مرا،
آن که هر روز پیامش دادم
تا بیاید،که طلب بستانم
و جوابی نفرستاد نیامد هرگز
آمد آنجا دم در،
با لباس مشکی،
خیره بر قالی ماند
گرچه خرما برداشت،
هیچ ذکری نفرستاد ولی
و گمان کردم من،
من از او خرده ثوابی، نتوانم که ستاند

آن ملک آمد باز،
آن عزیزی که به او گفتم من
فرصتی می خواهم
خبرآورد مرا،
می شود برگردی
مدتی باشی، در جمع عزیزان خودت
نوبت بعد، تو را خواهم برد

روح من رفت کنار منبر
و چه آرام به واعظ فهماند
اگر این جمع مرا می خواهند
فرصتی هست مرا
می شود برگردم

من نمی دانستم این همه قلب مرا می خواهند
باعث این همه غم خواهم شد
روح من طاقت این موج پر از گریه ندارد هرگز
زنده خواهم شد باز
واعظ آهسته بگفت،
معذرت می خواهم
خبری تازه رسیده ست مرا
گوییا شادروان مرحوم،
زنده هستند هنوز
خواهرم جیغ کشید و غش کرد
و برادر به شتاب،
مضطرب، رفت که رفت
یک نفر گفت: “که تکلیف مرا روشن کن
اگر او مرد،خبر فرمایید،خدمت برسیم
مجلس ختم عزیزی دیگر،منعقد گردیده
رسم دیرین این است،
ما بدان جا برویم،
سوگواری بکنیم”

عهد ما نیست ،
به دیدار کسی،کو زنده است،
دل او شاد کنیم
کار ما شادی مرحومان است

نام تکلیف الهی به لبم بود،
چه بود؟
آه یادم آمد،
صله مرحومان
واعظ آمد پایین،
مجلس از دوست تهی گشت عجیب
صحبت زنده شدن چون گردید،
ذکر خوبی هایم
همه بر لب خشکید

ملک از من پرسید:
پاسخت چیست؟
بگو؟
تو کنون می آیی؟
یا بدین جمع رفیقان خودت می مانی؟

چه سوال سختی؟
بودن و رفتن من در گرو پاسخ آن
زنده باشم بی دوست؟
مرده باشم با دوست؟
زنده باشم تنها،
مرده در جمع رفیقان عزیز
ناله ای زد روحم
و از آن خیل عزادار و سیه پوش و عزیزم پرسید:

چرا رنگ لباس ذکر خوبی ها ، سیه باید؟
چرا ما در عزای یکدگر از عشق میگوئیم؟
به جای آنکه در سوگم مرا دریابی از گریه
کنون هستم، مرا دریاب با یک قطره لبخند
چه رسم ناخوشایندی است، تنهادرپیِ سوگ عزیزان ، یادشان کردن
و بعد از مرگ یکدیگر، به نیکی ذکر هم گفتن

اگر جمع میان زندگی با دوست ممکن نیست
تو را می خواهمت ای دوست

جوابم بشنو ای دنیا
نمی خواهم تو را بی دوست

خوشا بودن کنار دوست
خوشا مردن کنار دوست

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




کارهای قبل از مهمانی :
شستوشوی دل : از غبار کینه ،حسد ،غبیت ،تهمت ،سخن چینی ،
ترک همراهی : شیطان و وسوسه ها و دوستهایش،
همراهای : امام زمان عج و دوستان خدا ج ،
وسیله سفر : صبر و حوصله و نرم خو بودن،
پوشیدن لباس پاک و تمیز تقوا،
ساز و سرود محفل : خوشی حلالیت و بخشیدن همدگر حتی دشمن،
فرش زیر انداز : سجاده نماز،
صحبت با میزبان: خواندن نماز و دعا تلاوت قرآن ،
ابراز محبت به میزبان:اشک ندامت و تضرع و نیایش ،
اثبات دوستی : توبه و ترک گناه ،
غذای مهمانی :دورد بر پیامبرص و آلش.
لذت مهمانی: مورد قبول میزبان واقع شدن،

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت




از عرش صدای ربنا می آید/آوای خوش خدا خدا می آید/فریاد که درهای بهشت باز کنید/میهمان خدا سوی خدا می آید
ای آنکه تویی ز سوز جانم آگاه
به درگهت آورده ام از غصه پناه
رسم است که تفحه ای بر دوست دهند
این تحفه ماست کوله باری ز گناه
التماس دعا در لحظه های قشنگ خداییتان…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, مناجات  لینک ثابت




یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل می کند: چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشته برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس ‍ شیخ درآمدم ولی از مطالب و تقریراتش هیچ نمی فهمیدم خیلی به این حالت متاثر شدم تا جایی که دست به ختوماتی زدم ، فایده نبخشید. بالاخره به حضرت امیر علیه السلام متوسل شدم .شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم و ((بسم الله الرحمن الرحیم )) در گوش من قرائت نمود.صبح چون در مجلس درس شیخ حاضر شدم درس را می فهمیدم ، کم کم جلو رفتم ، پس از چند روز به جایی رسیدم در آن مجلس صحبت می کردم . آن روز پس از ختم درس خدمت شیخ رسیدم وی آهسته در گوش من فرمود: آن کس که ((بسم الله …)) را در گوش تند خوانده است تا ((والضالین )) در گوش من خوانده ، این بگفت و برفت . من از این قضیه بسیار تعجب کردم و فهمیدم که شیخ دارای کرامت است زیرا تا آن وقت کسی از این موضوع اطلاع نداشت .

موضوعات: داستان  لینک ثابت




سوال و جواب دینی سؤال: مى گویند: یکى از معجزات پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) شکافته شدن ماه (شقّ القمر) بوده است، آیا این موضوع صحّت دارد؟ جواب : نکته در حال حاضر ناسا آثاری را بروی ماه پیدا کرده است که ثابت می کند زمانی ماه دو قسمت شده و دوباره به هم پیوسته که به 1400 سال قبل و معجزه ی حضرت محمد ( ص ) برمی گردد . پاسخ: براى این که این مسأله کاملا روشن گردد لازم است از چند جهت مورد بحث قرار گیرد: 1- آیا امکان دارد که کره ماه با آن بزرگى از هم شکافته شده و دوباره به صورت اوّل در آید؟ 2- پس از این که روشن شد شکافته شدن ماه امکان دارد، ببینم دلیل قاطعى در دست داریم که این موضوع در زمان رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) به عنوان یکى از معجزات آن حضرت واقع شده است؟ 3- در صورتى که وقوع این معجزه دلیل داشته باشد خصوصیّات آن چگونه بوده است؟ بحث اوّل براى این که بدانیم شقّ القمر (شکافته شدن ماه) از نظر علوم روز کاملا امکان دارد، کافى است به نمونه هایى از انفجارها و انشقاق هایى که درون منظومه شمسى رخ داده، اشاره شود: الف- آستروئیدها قطعات سنگ هاى عظیم آسمانى هستند که به دور منظومه شمسى در گردشند و گاهى از آنها به کرات کوچک و شبه سیّارات نیز تعبیر مى کنند. گاهى بزرگى قطر بعضى از آنها به 25 کیلومتر مى رسد. دانشمندان عقیده دارند که این سنگ هاى آسمانى بقایاى سیّاره بزرگى هستند که در مدارى میان مدار مریخ و مشترى در حرکت بوده است، سپس بر اثر عوامل نامعلومى منفجر و شکافته شده است، این یک نمونه از انشقاق در اجرام آسمانى است. ب- شهابى ها سنگ هاى ریز سرگردانى هستند که با سرعت سرسام آورى در اطراف خورشید در مدار خاصّى در گردشند و گاهى مسیر آنها با مدار کره زمین تقاطع پیدا مى کند و به سوى زمین جذب مى شوند. دانشمندان مى گویند اینها بقایاى ستاره هاى دنباله دارى است که بر اثر حوادث نامعلومى منفجر و از هم شکافته شده است، این هم نمونه دیگرى از انشقاق در کرات آسمانى است. ج- طبق عقیده لاپلاس و بسیارى از دانشمندان فلکى، پیدایش منظومه شمسى نتیجه وقوع یک انشقاق عظیم مى باشد که در کره خورشید رخ داده است، چه این که همه این سیّارات و مرکز آنها خورشید، در آغاز توده واحدى بوده اند و سپس هریک تدریجاً از آن جدا گردیده اند; امّا در این که عامل این جدایى و انشقاق چه بوده، در میان دانشمندان فلکى اختلاف است ولى در هر حال امکان وقوع انشقاق و تجزیه را در کرات منظومه شمسى، همه دانشمندان پذیرفته اند. از بیانات فوق نتیجه مى گیریم که: اصل وقوع انشقاق در کرات آسمانى ممکن است و علم آن را انکار نمى کند; بلکه اساس هیئت جدید در بسیارى از موارد بر آن نهاد شده است. بدیهى است این امر در هریک از کرات صورت گیرد، نیازى به نیروى عظیمى دارد که در پاره اى از موارد طبق فرضیّه هاى موجود شناخته شده و در پاره اى از موارد همچنان به صورت مرموز باقى مانده است. در مورد شقّ القمر هم مسلّماً عامل مرموزى در کار بوده که توانسته است چنان اثرى را از خود بگذارد و با توجّه به این که هرکس مسأله شقّ القمر را عنوان نموده، نقش استمداد پیامبر را از نیروى مافوق طبیعى و غیر عادّى مؤثّر دانسته، روشن مى شود که هیچ کس نخواسته است ادّعا کند که پیامبر تنها با همین نیروى عادّى بشرى این کار را انجام داده است تا علم نتواند آن را بپذیرد. این جا یک موضوع باقى مى ماند و آن مسأله امکان التیام کامل اجزاى قمر پس از انشقاق مى باشد. براى حلّ این مطلب کافى است که بدانیم اگر عامل جدایى شدید نباشد و انشقاق به صورت فوق العاده اى که موجب پراکندگى کامل اجزا باشد صورت نگیرد، بازگشت و التیام آنها به صورت اوّل تحت تأثیر جاذبه همان اجزا کاملا قابل توجیه است، زیرا مى دانیم هر دو جسم یکدیگر را طبق فرمول معروف نیوتن جذب مى کنند و هر قدر فاصله آنها کمتر و یا جرم آنها بیشتر اثر این جاذبه زیادتر خواهد بود. بنابر این با کم بودن فاصله و شکاف، خیلى زود به هم نزدیک و پیوسته خواهند شد. این از نظر هیئت جدید; امّا از نظر هیئت قدیم و امتناع خرق و التیام در افلاک نه گانه و اجرام فلکى، از نظر این که اصل آن امروز ابطال شده، نیازى به بحث درباره آن نمى باشد. از مجموع بیانات فوق چنین نتیجه مى گیریم: در حادثه شقّ القمر مطلبى که علم آن را محال بشمرد دیده نمى شود. بحث دوّم بهترین دلیلى که براى وقوع این معجزه شقّ القمر در دست مى باشد، آیات اوّل سوره 54 قرآن مجید مى باشد: «اِقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ * وَ اِنْ یَرَوا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْر مُسْتَمِرّ * وَ کَذَّبُوا و َ اتَّبَعُوا اَهْوائَهُمْ وَ کُلُّ اَمْر مُسْتَقِرّ; قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! و هرگاه نشانه و معجزه اى را ببینند روى گردانده، مى گویند: این سحرى مستمر است. آنها (آیات خدا را) تکذیب کردند و از هواى نفسشان پیروى نمودند و هر امرى قرار گاهى دارد.» مفسّرین شیعه و سنّى با کمال قاطعیّت و صراحت مى گویند: آیات فوق مربوط به مسأله شقّ القمر و شکافته شدن ماه به عنوان معجزه در زمان رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)مى باشد و از باب نمونه از تفاسیر شیعه، تفسیر بیان، مجمع البیان، ابوالفتوح رازى، منهج الصّادقین، صافى، برهان، نورالثّقلین و شبَّر، و از تفاسیر اهل تسنّن، تفسیر طبرى، درّ المنصور، فخر رازى، بیضاورى، کشّاف و «فى ظلال القرآن» را باید نام برد. مرحوم طبرسى در تفسیر معروف مجمع البیان در ذیل همین آیات مى گوید: همه مفسّران این آیه را مربوط به معجزه شقّ القمر در زمان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى دانند. همچنین فخر رازى مفسّر معروف در ذیل آیات فوق مى گوید: عموم مفسّران معتقدند که مراد از این آیات شکافته شدن ماه در زمان رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى باشد. علاوه بر این در کتب شیعه و سنّى قریب به 40 روایت درباره شقّ القمر آمده که در بیشتر آنها تصریح شده که آیات فوق درباره شقّ القمر نازل شده است. بنابر این، دلالت آیات فوق بر وقوع این معجزه (شقّ القمر) هیچ جاى انکار یا تردید نمى باشد. بحث سوّم آنچه از آیات مذکور و روایات استفاده مى شود این است که در زمان رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)به درخواست مشرکان این معجزه به وقوع پیوست; یعنى، با یک نیروى مرموز (قدرت الهى) ماه شکافته شد و دوباره به حال اوّل بازگشت. امّا خصوصیّات این واقعه که در بعضى از کتاب ها نوشته شده با این که احتمال دارد صحیح باشد محتاج به بحث هاى بیشترى است ولى چون دانستن خصوصیّات آن لازم نیست از بحث درباره آن خوددارى مى کنیم. در خاتمه باید تذکّر دهیم که این مسئله نیز مانند بسیارى از مسائل دیگر از دستبرد خیالبافان و جاعلان حدیث مصون نمانده و پیرایه هاى فراوانى به آن بسته اند، مانند مطلب بى اساسى که در میان عوام مشهور است که نیمى از ماه پایین آمد و در آستین آن حضرت داخل شد و از طرف دیگر بیرون آمد. این نوع مطالب در هیچ یک از کتب احادیث شیعه و سنّى که مورد اعتبار باشد نیامده است و پایه و اساسى ندارد. اکنون لازم است به اِشکال یا شبهه اى که در این مسأله مطرح شده و بعضى را به شکّ و تردید واداشته، پاسخ داده شود: اگر شقّ القمر حقیقت داشت مى بایست با آن همه اهمّیّتى که دارد در تواریخ جهان ثبت گردد در حالى که چنین نیست و در هیچ تاریخى ثبت نشده است. براى این که پاسخ این اشکال هم بخوبى روشن گردد باید به چند موضوع زیر توجّه کنید: اوّلا: باید توجّه داشت که ماه در تمام کره زمین قابل رؤیت نمى باشد بلکه در نیمى از کره زمین مى توان آن را رؤیت کرد. ثانیاً: در نیمى از همین نیمکره نیز همه مردم یا اکثریّت قریب به اتّفاق آنها از حوادثى که در اجرام آسمانى رخ مى دهد غافل و بى خبرند، چون بعد از نیمه شب آنهاست و طبعاً در خوابند، به این ترتیب تنها یک چهارم مردم جهان مى توانند از چنین حادثه اى با خبر شوند. ثالثاً: هیچ مانعى ندارد که در قسمت قابل توجّهى از این نقاط در موقع وقوع این حادثه، آسمان ابرى و چهره ما با ابر پوشیده باشد. رابعاً: حوادث آسمانى در صورتى توجّه افراد را به خود جلب مى کند که یا مانند صاعقه ها توأم با سر و صدا یا آثار فوق العاده دیگرى باشند و یا مانند خسوف و کسوف همراه با کم شدن نور - آن هم براى یک مدّت نسبتاً طولانى - باشد، البتّه در چنین صورتى نظرها را به خود جلب مى کند. امّا اگر کره ماه بدون مقدّمه قبلى و بدون هیچ عکس العمل دیگر از قبیل کم شدن نور و مانند آن فقط در چند لحظه شکافته شود و سپس التیام یابد، کمتر نظرى را به خود جلب مى کند. آیا ما در شب هاى عادّى که ماه طبق معمول در آسمان مى درخشد هیچ به آن خیره مى شویم و در وضع آن کنجکاوى مى کنیم؟ خامساً: وسایل ثبت تاریخ و نشر آن در آن زمان ها بسیار محدود بوده و مثل امروز نبوده که یک حادثه مهم برق آسا در سراسر جهان انتشار یابد. سادساً: تاریخ گذشته در تمام جهات روشن و آشکار نیست، بلکه مملوّ از نقاط تاریک و مبهم است مثلا زردشت یکى از شخصیّت هاى معروف تاریخى است که مرکز نفوذ او قسمت مهمّى از دنیاى متمدّن آن زمان بود، امّا امروز تاریخ تولّد، وفات، محل تولّد و سایر مشخّصات زندگى وى حتّى به عقیده بعضى اصل وجود او مجهول و تاریک است. در حالى که کشورهاى متمدّن آن زمان در مورد حفظ و ضبط تواریخ مربوط به خود تا این اندازه بى اعتنا باشند، تعجّب ندارد که اروپائیان در آن زمان به ضبط چنین حادثه اى اقدام نکرده باشند. علاوه بر اینها بناى تاریخ نویسان ضبط همه وقایع نبوده است، چون ما بطور قطع مى دانیم در طول تاریخ بشر صدها زلزله نابود کننده و طوفان وحشتناک رخ داده که شهرها و آبادى هاى وسیع را ویران نموده است در حالى که تاریخ همه آنها را ضبط نکرده و به خاطر ندارد. اگر به تفسیر طبرى مراجعه کنید مى بینید تقریباً 30 روایت در مسأله شقّ القمر در این کتاب آمده است، ولى صاحب همین تفسیر در تاریخى که نوشته (تاریخ طبرى) نامى از شقّ القمر به میان نیاورده است. با توجّه به این جهات، ذکر نشدن این حادثه در تواریخ و غیر آن تعجّب ندارد و نباید آن را دلیل بر عدم وقوع این حادثه دانست. همچنین آن طور که بعضى از دانشمندان تحقیق کرده اند این موضوع در بعضى از تواریخ هم نوشته شده است; مثلا، در مقاله یازدهم کتاب «تاریخ فرشته» آمده است که در عهد رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)، اهل میلبار هندوستان شقّ القمر را دیدند و در نوشته هاى خود ثبت کردند و حاکم آن شهر پس از آن که تحقیقاتى در این زمینه به عمل آورد، براى او ثابت شد که این موضوع در اثر اعجاز پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) تحقّق یافته و دین اسلام را پذیرفت; بنابر این نمى شود گفت در هیچ تاریخى ضبط نشده است. این بود خلاصه بحث پیرامون مسأله شقّ القمر و ایرادات گوناگونى که ممکن است در اطراف آن بشود.

موضوعات: سوال و جواب های دینی  لینک ثابت




استقبال از ماه مبارک رمضان با دستورالعمل ده گانه امام رضا(ع)

در روایتی که مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار، جلد ‏94، صفحه 73 آورده است، امام رضا (ع) در جمعه آخر ماه مبارک شعبان خطاب به اباصلت اعمالی را که برای ﺁﻣﺎﺩﻩ شدن و استقبال از ماه مبارک رمضان شایسته است انسان آن را انجام دهد، چنین برشمرده است:
****
1. زیاد دعا کردن َ (أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ).

2. زیاد استغفار کردن (وَ الِاسْتِغْفَارِ).

3. زیاد تلاوت قرآن کردن (فَاسْتَقْبِلِ الشَّهْرَ بِالْقُرْآن‏).

4. توبه از گناهان (وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ).
طبق روایت امام رضا(ع) چهار عمل مذکور باعث می شود انسان با اخلاص وارد ماه مبارک رمضان شود.

5. ادای ﺗﻤﺎﻡ
امانت¬هایی که به گردن انسان است (َ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا)

6. بیرون ریختن تمام کینه هایی که از مومنین در قلب انسان وجود دارد (وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَه‏)

7. ریشه کن کردن گناهان از دل (وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ)

8. تقوای الهی پیشه کردن (وَ اتَّقِ اللَّهَ)

موضوعات: فروعات دین  لینک ثابت




نقش زن در حکومت مهدوی
حکومت عدل الهی با هدایت منجی بشریت، با یاری سیصد و اندی اصحاب خاص (به عنوان کارگزاران تشکیل حکومت) در جهان برقرار می گردد . این سازمان حکومتی از عناصر مختلفی تشکیل گردیده است که در این مشارکت، زنان نیز به سان مردان سهیم اند . امام باقر ( علیه السلام) می فرمایند: «به خدا سوگند سیصد و اندی نفر خواهند آمد و پنجاه زن در میان آنان است» . (1)
مفضل بن عمر می گوید: امام صادق ( علیه السلام) فرمودند: «همراه حضرت قائم، سیزده زن هست . عرض کردم، آنان چه نقشی خواهند داشت؟ فرمودند: زخمی ها را مداوا می کنند و از بیماران پرستاری می نمایند . آنچنان که همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودند» . (2)
روایات دیگر هم وجود دارند که تعداد زنان را چهارصد زن، (3) و برخی، تعداد آنان را 7800 (4) نفر معرفی می کند . دسته دیگری از روایات نیز وجود دارد که تنها به همراه بودن زنان با حضرتش اکتفا کرده و تعدادشان را ذکر نکرده است .
اما چیزی که مسلم است حضور زنان در این تحول عظیم می باشد و بدین ترتیب بانوان مسلمان با پیروی از مادر ائمه، حضرت زهرا ( علیهاالسلام) در کنار لشگریان فرزندش، مهدی موعود، قرار خواهند گرفت و این لطفی است که خداوند به وجود مقدس فاطمه زهرا ( علیهاالسلام) در زمان ظهور، به زن عنایت کرده است .
اما در یک تقسیم بندی کلی، این یاوران امام ( علیه السلام) را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
1 - زنانی که در همان دوران قیام حضرت مهدی (عج) زندگی می کنند و به هنگام ظهور آن حضرت در شمار یاران ایشان قرار خواهند گرفت;
2 - بانوانی که قبل از ظهور مولایشان از دنیا رفته اند و این لیاقت را دارند که در رکاب بقیة الله الاعظم باشند و به هنگام قیام حضرت، به دنیا رجعت خواهند نمود .
این زنان; یا با لیاقت ها و شایستگی هایی که در زمان های قبل در دفاع از حریم دین به اثبات رسانده اند، جزو یاران حضرت قرار می گیرند، یا این که انتظار فرج امام را داشته و با این آرزو از دنیا رحلت کرده اند، که به گاه ظهور به دنیا باز خواهند گشت و به یاری امام خویش خواهند شتافت .
زنان عصر ظهور، یاوران حق
اولین گروه از زنانی که به محضر امام زمان (عج) می شتابند آنهایند که در آن ایام زندگی می کنند . آنان همانند دیگر یاران امام، به هنگام ظهور در حرم امن الهی به خدمت حضرت می رسند و آمادگی خویش را برای یاری امامشان اعلام می دارند .
ام سلمه، همسر گرامی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، از رسول مکرم روایت کرده است که فرمود:
«پناه برنده (مهدی (عج)) به حرم پناهنده می شود، پس مردم به سوی او جمع می گردند مانند پرندگانی که دور آب گردآیند در حالی که قبلا متفرق بوده اند آنان 314 نفر هستند که در بین آنان زنانی وجود دارند، پس ایشان بر هر ظلم و ظالم زاده ای پیروز خواهند شد» . (5)
در روایت دیگری از امام محمد باقر است که فرمودند: «به خدا سوگند سیصد و اندی نفر می آیند که پنجاه تن ایشان زنانند که بدون هیچ قرار قبلی در مکه گرد آیند و این است معنای آیه شریفه «اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا …» . (6)
آری، آن گاه که منادی، مژده ظهور مولا را به گوش جهانیان برساند، یاران حقیقی امام عصر (عج) از گوشه و کنار جهان، به خواست پروردگار، در کنار کعبه گرد هم آیند و به هر فرمان رهبر قیام، شکوه دوباره اسلام را رقم زنند . ایشان نخبگانی هستند که در امتحانات الهی سربلند بوده و لیاقت خویش را برای یاری امام زمان (عج) به اثبات رسانیده اند . در این میان، زنان با ایمان و اخلاص نیز همدوش سایر یاران امام با تاسی از مقتدای خویش، در تحول عظیم مهدوی شرکت خواهند جست و این را ابت خواهند نمود که در رسیدن به قرب الهی، زن و مرد هر دو یکسانند .
نکته مهم و قابل توجه این که علاوه بر زنانی که یاریگر امام عصر (عج) هستند زنان مومنه ای نیز در آن زمان یافت می شوند که هر چند خود توانایی حضور در قیام امام زمان را ندارند اما مشوق پدران، برادران، همسران، و فرزندان خویش برای شرکت در قیام خواهند بود . و این خود نقشی است بس بزرگ در یاری رساندن به امام عصر (عج) و جهادی دیگر برای غلبه حق بر باطل .
امام باقر ( علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «هنگامی که جبرئیل به اسم قائم و نام پدرش ندا می دهد، زنان محجبه این ندا را در می یابند و پدران و برادران خود را برای حضور در قیام تشویق می نمایند» . (7)

1) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 52، ص 223 .
2) همان، ج 89، ص 225 .
3) کنز العمال، علاء الدین هندی، ج 14، ص 338 .
4) چشم اندازی از حکومت مهدی، نجم الدین طبسی، ص 74 .
5) معجم احادیث الامام المهدی، موسسه معارف اسلامیه، ج 1، ص 500 .
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 52، ص 223 .
7) همان، ج 52، ص 231.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, نجم ثاقب  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم