✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
ما شیعه ایم ....


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



 

ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو ، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ
ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ …
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان ، برگ تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩن تا هزینه ی جراحی را بپردازد .
◀️ پیرﻣﺮﺩ همینکه برگه را گرفت ؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔتن ﻣﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ .
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮔﻔتن ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﻢ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم
ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ
◀️ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪنﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
نمیتوانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ
◀️ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ
ﺍﯾﻨﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ .
◀️ ﭼﻘﺪﺭ ﮐﺮﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ به ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ داده ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ جز اینکه با او باشیم …
ﻭﻟﯽ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﺎ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺎﺕ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﺮﺵ ﺭﺍ به جا
نمی آوریم ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ از دست بدهیم …

شراب شوق می نوشم به گرد
یار می گردم

سخن مستانه می گویم ولی
هشیارمی گردم

گهی خندم،
گهی گریم،
گهی افتم
گهی خیزم

مسیحادر دلم پیداومن بیمار
می گردم…!!

مولانا

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺻﺒﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻔﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﻨﯿﺪ:
ﺗﻨﻔﺮ، هیجان، طمع، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ، ﺧﺸﻢ، ﻏﻢ ﻭ ﺗﺮﺱ.
ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﺮﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ… ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺻﺒﻮﺭﯼ ﻫﺴﺘﯿﺪ!
ﻭ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
مراقبه تهی کردن خویش از همه داشته هاست. وقتی که هیچ فکری درون
شما درجریان نباشد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

چند نفری که در جستجوی آرامش و رضایت درون بودند ،
نزد یک استاد رفتند و از او پرسیدند:
استاد شما همیشه یک لبخند روی لبت است و به نظر ما خیلی ارام و خشنود به نظر میرسی، لطفا به ما بگو که راز خشنودی شما چیست؟
استاد گفت: بسیار ساده !
من زمانی که دراز میکشم ، دراز میکشم.
زمانی که راه میروم ، راه میروم.
زمانی که غذا میخورم ، غذا میخورم.
این چند نفر عصبانی شدند و فکر کردند که استاد آنها را جدی نگرفته است. به او گفتند که تمام این کارها را ما هم انجام میدهیم,
پس چرا خشنود نیستیم و آرامش نداریم؟
استاد به آنها گفت:
زیرا زمانی که شما دراز میکشید به این فکر میکنید که باید بلند شوید ،
زمانی که بلند شدید به این فکر میکنید که باید کجا بروید ،
زمانی که دارید میروید به این فکر میکنید که چه غذایی بخورید.
فکر شما همیشه در جای دیگر است و نه در آنجایی که شما هستید !
زمان حال ، تقاطع گذشته و آینده است و شما در این تقاطع نیستید
بلکه در گذشته و یا آینده هستید
به این علت است که از لحظه هاتان ، لذت واقعی نمیبرید
زیرا همیشه در جای دیگر سیر میکنید و حس میکنید زندگی نکرده اید و یا نمی کنید.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

درویشی نزد بخیل معروفی رفت و از او حاجتی خواست. بخیل گفت: «تو اول یک حاجت من را برآورده کن تا هر حاجتی که عرضه کنی برآورم.»
درویش گفت: «بفرمای که آن حاجت چیست؟»
بخیل گفت: «این‌که هرگز از من حاجت نخواهی.»

 نکته: بخل و خست نتیجه‌ي کمبود و پوچی و خودبینی است. زندگی از قواعدی مشخص و صریح تشکیل شده است. یکی از آن‌ها این است: شما آنچه ندارید نمی‌توانید ببخشید.

ذات نایافته از هستی‌بخش
کی تواند که شود هستی‌بخش

 لیوان خالی، چيزي برای عرضه ندارد، همان‌طور كه ما به‌اندازه‌ي داشته‌هایمان می‌توانیم ببخشیم. به میزان عشقی که در وجودمان داريم، قادر به عشق‌ورزي هستیم. همان‌قدر که احساس امنیت می‌کنیم، می‌توانیم امنیت ببخشیم، به‌اندازه‌ای که از آرامش و شادی برخورداریم، مي‌توانيم آرامش ببخشيم. فرد تنگدست، دستی گشاده ندارد. انسان محتاج نمي‌تواند حاجت کسی را برآورده سازد. بینوا نمی‌تواند کسی را به نوا برساند.

منبع : عامل تغییر باش نه قربانی تقدیر/ جلد سوم/ سعید گل محمدی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




صدفی به صدف مجاورش گفت: در درونم درد بزرگی احساس میکنم، دردی سنگین که سخت مرا

می رنجاند. صدف دیگر با راحتی و تکبر گفت: ستایش از آن آسمان ها و دریاهاست. من در درونم

هیچ دردی احساس نمیکنم. ظاهر و باطنم خوب و سلامت است. در همان لحظه خرچنگ از

کنارشان عبور کرد و سخنانشان را شنید. به آن که ظاهر و باطنش خوب و سلامت بود گفت: آری!

تو خوب و سلامت هستی اما دردی که همسایه ات در درونش احساس میکند مرواریدی است که

زیبایی آن بی حد و اندازه است.

 
جبران خلیل جبران

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

آب زلال زندگی جاودان ، پاك است و شفاف و با سیلاب های گل آلود طوفانها نمی تواند در هم آمیزد. (صدای سكوت )

مردمانی هستند كه گویی در ترس از خشم خود زندگی می كنند.

خشم ناگهانی می تواند هزاران كار نیك را بر باد دهد .

خشم بمانند قطره ای جوهر در لیوان شیر است . وقتی خشمگین می شوید راه بازگشتی نیست . وقتی قطره ای جوهر بدرون لیوان شیر بیفتد،شیر هدر شده است.

وقتی تسلیم خشم می شوید ،‌ خشم از بین نمی رود بلكه تشدید میشود .

ابزار خشم برای نمود عشق است . خشم برای آن كه دلبسته آن است مانند تیغ است در دست زندگی مست . تیغ می كشد یا نابود می كند.

قلمرو سكوت خشم را مهار نمی كند بلكه علاقه شما را نسبت به آن می كاهد . فرصت می دهد تا با آن مواجه شوید . با ورود به سكوت ژرف درون خود – مهم نیست چقدر خود پرست باشید – خشمگین شدن سخت خواهد شد . خود را خواهید یافت كه گامی به عقب گذاشته و به خود خندیده و می گوئید “من خشگینم، چرا خشمگین می شوم ؟ “
آنگاه است كه دلیلش را در می یابید .

 خلاصه کتاب در قلمرو سکوت نوشته ویجی اسواران

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻗﺘﻞ ﻧﺰﺩ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺰﺭﮒ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻗﺼﺎﺹ ﺑﻮﺩﻧﺪ .

ﻗاﺗﻞ ﺍﺯ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﯽ ﻣﻬﻢ ﺩﺭ ﻗﺒﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻬﻠﺖ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩ…
ﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ؟
ﻗﺎﺗﻞ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻧﻤﻮﺩ: ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ
ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺍﯼ ﺳﭙﻬﺴﺎﻻﺭ ﺁﺭﺍﺩ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺁﺭﺍﺩ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ: ﺑﻠﻪ ﺳﺮﻭﺭﻡ
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺸﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﺪ ﺣﮑﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﺟﺮﺍ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ
ﺁﺭﺍﺩ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩ : ﺿﻤﺎﻧﺘﺶ می کنم
ﻗﺎﺗﻞ ﺭﻓﺖ، ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺁﺭﺍﺩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﮑﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺍﺟﺮﺍ ﻧﺸﻮﺩ.
ﺍﻧﺪﮐﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺏ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻗﺎﺗﻞ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺩﺭ حالی که ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﻦ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺟﻼﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ …
ﺷﺎﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ﺩﺭ حالی که می توﺍﻧﺴﺘﯽ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯽ؟
ﻗﺎﺗﻞ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﻭﻓﺎﯼ ﺑﻪ ﻋﻬﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ
ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺿﻤﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯼ ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺗﺮﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺧﯿﺮ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﻧﯿﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﻘﺘﻮﻝ ﻧﯿﺰ ﻣﺘﺄﺛﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﻣﺎ نیز ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺬﺷﺘﯿﻢ ﺯﯾﺮﺍ می ترسیم ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺑﺨﺸﺶ ﻭ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻓﺖ.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر ديوارش
دوستهايم بنشينند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسي مي خواهد
وارد خانه پر عشق و صفايم گردد
يک سبد بوي گل سرخ
به من هديه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوي دلهاست
شرط آن داشتن
يک دل بي رنگ و رياست
بر درش برگ گلي مي کوبم
روي آن با قلم سبز بهار
مي نويسم اي يار
خانه ي ما اينجاست
تا که *سهراب* نپرسد دیگر
خانه دوست کجاست؟

فریدون مشیری -

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت