✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
یوسف زهرا دگر بیرون ز قعر چاه شو


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




خنده هایی که جایز نیست

خداوند تبارک و تعالی در اوقات ذیل از خنده کردن سخت بدش
می آید:
1: خنده کردن درقبرستان
2: خنده کردن از پشت جنازه
3: در مجلس علما
4: در هنگام تلاوت قرآن کریم
5: در مسجد
6: در هنگام اذان

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




اگر مستضعفی دیدی،
ولی از نان امروزت

به او چیزی نبخشیدی
به انسان بودنت شک کن

اگر چادر به سر داری،
ولی از زیر آن چادر

به یک دیوانه خندیدی
به انسان بودنت شک کن

اگر قاری قرآنی،
ولی در درکِ آیاتش

دچارِ شک و تردیدی.
به انسان بودنت شک کن

اگر گفتی خدا ترسی،
ولی از ترس اموالت

تمام شب نخوابیدی.
به انسان بودنت شک کن

اگر هر ساله در حجّی،
ولی از حال همنوعت

سوالی هم نپرسیدی.
به انسان بودنت شک کن

اگر مرگِ کسی دیدی،
ولی قدرِ سَری سوزن

ز جای خود نجنبیدی
به انسان بودنت شک کن….

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

مردى مى خواست غلامى را خريدارى كند.
غلام گفت: از تو مى خواهم اين سه شرط را مراعات كنى:


1 - هنگامى كه وقت نماز شد مرا از انجام نماز جلوگيرى نكنى.
2 - روزها در خدمت تو باشم نه شب ها.
3 - براى من يك خانه و اطاق جداگانه اى كه هيچ كس به آنجا نيايد تهيه كن.


دوست دارم وقت مرگم کربلا باشم حسین
خیره بر آن گنبد پر از صفا باشم حسین
دوست دارم أم لیلا کربلایم را دهد
تا شبی گریه کنِ پایین پا باشم حسین
<السلام علیک یا اباعبدلله>

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پیامبری که منجّم و ریاضی‌دان بود

مورخان اسلامی، اولین‌هایی را به این پیامبر الهی نسبت داده‌اند، مانند نخستین نویسنده، نخستین خیاط، نخستین منجم، نخستین …
یکی از پیامبران الهی که قرآن از او با اوصاف رشک‌برانگیز “صابر"، “صدیق"، “نبی” و “صالح” یاد می‌کند، حضرت ادریس نبی است. او با چند واسطه به آدم ابوالبشر نسب می‌برد و نیای اعلای حضرت نوح ابوالانبیاست.درود خدا بر یکان یکانشان.
حضرت ادریس(ع) را نخستین پیامبر مرسل از نسل حضرت آدم(ع) و نخستین مدرس بشر برشمرده‌اند چنانکه در تواریخ اسلامی آمده است: ” او نخستین کسی بود که خیاطی کرد و طرز دوختن لباس را به انسانها آموخت و از آن پس مردم به تدریج از لباسهای دوخته شده استفاده می کردند. او بلند قامت و تنومند و نخستین انسانی بود که با قلم خط نوشت و بر علم نجوم و حساب و هیئت احاطه داشت و آنها را تدریس می کرد. کتابهای آسمانی را به مردم می آموخت و آنها را از اندرزهای خود بهره مند می ساخت، از این رو نام او را ادریس (که از واژه درس گرفته شده) نهادند. (۱)
شاید به همین دلیل است که ابن سکیت، ادیب معروف عرب، نام مبارک حضرت ادریس را مشتق از ماده"درس” می‌داند. با این همه، برخی از مفسران همچون زمخشری در الکشاف، بر این دیدگاه خرده گرفته و معتقد است این کلمه، مشتق نیست بلکه معرب است و غیرمنصرف، چون عجمی است. لذا در قرآن آمده : واذکر فی الکتاب ادریس(و نفرموده ادریساً).
گاهی او را « مثلث الحکمه » یا « مثلّث النِعَم » یعنی دارای نعمت پادشاهی، حکمت و نبوت و « اوریای سوم » و « هرمس الهرامسه » پس از آدم و شیث علیهما السلام لقب داده‌اند(۲).
با اینکه در مجموعه معارف مکتوب دینی، حکایات تاریخی و روایی فراوانی از وی نقل شده است اما برخی از محققان اهل تدقیق، به این منقولات به دیده تردید می نگرند. چه اینکه اینکه دوره حیات حضرت ادریس پیامبر، به دوران پیش از تاریخ( قبل از طوفان نوح) برمی‌گردد و آنچه گفته می‌شود حدس‌ها و احتمالاتی صرف بیش نیست. به عنوان مثال علامه طباطبایی در المیزان، ضمن شرح تفصیلی احوال و زندگی حضرت ادریس به نقل از محدثان اسلامی، به نقد آنچه گفته شده می‌نشیند و معتقد است که: “درباره زندگانی ادریس (علیه‌السلام) و سرانجام او نیز اختلاف بسیاری وجود دارد و مطالب موجود چندان قابل اعتماد نبوده و بیش‌تر آن‌ها از زمره اسرائیلیات به حساب می‌آیند"(۳). با این همه، بر پاره‌ای اوصاف مرتبط با مقام علمی وی صحه می گذارد.

سیمای حضرت ادریس(ع) در قرآن:
در پهنه آیات قرآن، تنها در ضمن چند آیه آنهم به صورت کوتاه و موجز از حضرتش یاد شده است. یک. آیات ۸۵ و ۸۶ سوره مبارکه انبیاء: وَإِسْمَاعِیلَ وَإِدْرِیسَ وَذَا الْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ * وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ [و اسماعیل و ادریس و ذاالکفل را (به یاد آور) که همه از صابران بودند. و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم؛ چرا که آنها از صالحان بودند.] دو. آیات ۵۶ و ۵۷ سوره مبارکه مریم(س): وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیا* وَرَفَعْنَاهُ مَکَانًا عَلِیا [و در این کتاب، از ادریس (نیز) یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر (بزرگی) بود. و ما او را به مقام والایی رساندیم.]. در ذیل آیه اخیر، اغلب مفسران در این بحث کرده‌اند که منظور از رفعت مکان در این آیه چیست؟ آیا حضرت ادریس نیز مانند حضرت عیسی، درود خدا بر هر دو، به آسمان عروج کرده است یا اینکه معنای دیگری منظور نظر است؟ عده‌ای بر این باورند که حضرتش به یکی آسمان چهارم دنیا عروج داده شده و همچنان زنده است. از دیدگاه ایشان، منظور از رفعت مکان، مکان مادی و یکی از اجرام سماوی است. عده‌ای دیگر نیز مانند طبرسی در مجمع البیان، با تمسک به پاره‌ای شواهد قرآنی، آن را به معنای رفعت مکانت می‌دانند نه رفعت مکان. علامه طباطبایی صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان می‌گوید: “از سیاق داستان‌هایى که در این سوره به ردیف ذکر مى شود و مواهب نبوت و ولایت را که از مقامات معنوى و الهى است ذکر مى کند، استفاده کرد که مراد از مکان على که خدا وى را بدان مکان رفعت داده یکى از درجات قرب باشد. زیرا رفعت مکانى و صعود دادن به جایى بلند هر چند که بلندترین مکان‌هاى متصور باشد مزیتى به شمار نمى‌رود."(۴).
در تایید سخن علامه باید گفت که کرات آسمانی و اجرام سماوی معلق در فضا، نسبت به یکدیگر، بالا و پایین نیستند. کسی که به مثلا به کره ماه رفته است، زمین را بالای سر خود می‌بیند چنانکه اهل زمین نیز، ماه را بالای سرشان می‌بینند.
گذشته از این می‌توان گفت: اطلاق لفظ مکان در معنای منزلت معنوی در ادبیات قرآن،معمول است. از جمله شواهد دال بر این سخن، کریمه ۷۷ سوره یوسف است که می‌فرماید: قَالُوا إِنْ یسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا یوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَکَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ[(برادران) گفتند: «اگر او [بنیامین‌] دزدی کند، (جای تعجب نیست؛) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدی کرد» یوسف (سخت ناراحت شد، و) این (ناراحتی) را در درون خود پنهان داشت، و برای آنها آشکار نکرد؛ (همین اندازه) گفت: «شما (از دیدگاه من،) از نظر منزلت بدترین مردمید! و خدا از آنچه توصیف می‌کنید، آگاه‌تر است!»].

پی‌نوشت‌ها:
۱٫ کامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۲٫
۲٫ اعلام القرآن، محمد خزائلی.
۳٫ المیزان، طباطبایی، محمدحسین، ج۱۴،‌ص ۷۲٫
۴٫ همان،ص۸۴٫

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




کوتاه کن کلام … بماند بقیه اش
مرده است احترام …. بماند بقیه اش

از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام …. بماند بقیه اش

هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام …. بماند بقیه اش

شمشیرها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگ ها تمام…. بماند بقیه اش

گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟ …. بماند بقیه اش

پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام…. بماند بقیه اش

راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام….بماند بقیه اش

رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول
یافاطمه! سلام …. بماند بقیه اش

از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش
خون علی الدوام …. بماند بقیه اش

سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام …. بماند بقیه اش

بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو
من میروم به شام ….بماند بقیه اش

دلواپسم برای سرت روی نیزه ها
از سنگ پشت بام ….بماند بقیه اش

دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام ….بماند بقیه اش

حالا قرار هست کجاها رود سرش
از کوفه تا به شام …. بماند بقیه اش

تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن
از روی پشت بام …. بماند بقیه اش

قصه به “سر” رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام …. بماند بقیه اش

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﭼﻪ ﻫﻮﺍﯾﯽ

ﭼﻪ ﻃﻠﻮﻋﯽ

ﺟﺎﻧﻢ

ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺑﺎﺷﺪﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻗﺎﺻﺪﮐﯽ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ

ﺍﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ

ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ

ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ

ﻧﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺍﯾﻢ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ

ﻧﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﺯ ﻗﻬﺮ

ﻧﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ. ﺯﻏﻀﺐ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ

ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ

ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ

ﻭﺑﻪ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ

ﻭﺑﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻏﻬﺎ ﺗﺸﻨﻪ ﺷﺪﻧﺪ

ﻭﺣﻮﺍﺳﺶ ﺣﺘﯽ

ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﺎﺯﮎ ﺷﺐ ﺑﻮ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ

ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﮐﻪ ﺗﺮﮎ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ

ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ

ﭼﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ

ﺟﺎﻧﻢ…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حکايتِ ما و خدا، حکايتِ عجيبى است.
مثِل قصه ی استاد نقره کارِ…
ميگويند وقتى استادِ نقره کار، نقره را صيقل ميدهد، آن را داخل آتش نگه ميدارد، اما چشم از نقره برنميدارد….تا زمانى نقره را در آتش نگه ميدارد که عکس خود را در نقره ی صيقل يافته ببيند!
درست مثلِ خداااا…
وقتى ميخواهد صيقل پيدا کنيم ما را در آتشِ سختى ها وارد ميکند، اما چشم از ما برنميدارد…
تا جایی که عکسِ خودش را در ما ببيند…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حالا که این دو موجود زن و مرد این قدر تفاوت دارند ، پس چرا اندیشمندان غربی روی تساوی این دو موجود متفاوت اصرار دارند؟

بهتر است بگوییم : فمنیست ها روی این موضوع اصرار دارند . چون انحصار به غربی ها ندارد . البته درست است که خاستگاه فمنیست غرب بوده است اما ممکن است در غیر غربی ها هم این فکر و اندیشه باشد . فمنیست ها تفاوت ها را انکار می کنند . هم ویژگی روحی روانی که ما گفتیم و هم ویژگی شخصیتی خانم ها را انکار میکنند و فمنیست های افراطی حتی ویژگی های طبیعی ، فیزیولوژیک و ویژگی زیست شناختی خانم ها را انکار می کنند . در کتاب دیالکتیک جنسی نوشته شده است که بارداری بَربَریَت است و واژه ی مادری ، باید از فرهنگ بشری حذف شود . در این کتاب نوشته : ما باید از تکنولوژی روز کمک بگیریم و استفاده بکنیم. مادر بصورت آزمایشگاهی و باروری در مردان و با طبیعت زن بجنگیم . حتی آقا بارور بشود و بچه بیاورد و درآزمایشگاه ، دستگاهی کار مادر را بکند . این ها تفاوت ها را انکار میکنند . می خواهند یک جورهایی خانم ها را مثل آقایان بکنند . علت اینکه اینها بر این قضیه اصرار دارند این است که میگویند : این روحیات خانم ها و صفات زنانه ، ذات خانم ها نیست و بخاطر بی عدالتی هاست . بخاطر تبعیض ها در طول تاریخ است که این تفاوت ها ایجاد شده است .

و این تفاوت ها باعث شده که خانم ها تحت فشار قرار بگیریند و از طرف آقایان حقوق این ها پایمال بشود. من گمان می کنم علل جدی ایجاد فمنیست ، همین فشارهایی بوده که در طول تاریخ بر خانم ها وارده شده است . بیشتر سعی شان این است که می خواهند این تفاوت ها را انکار کنند تا از نظر مسائل حقوقی تساوی ایجاد کنند و هدفشان این است .

و میگویند : چرا زن و مرد از نظر حقوقی باید مساوی نباشند ؟ ما میگوییم : لزومی ندارد برای اثبات حق و حقوق خانم ها بیاییم تفاوت ها را از بین ببریم و تفاوت ها را انکار کنیم . متاسفانه فمنیستها برای اینکه ثابت کنند مرد با زن فرقی ندارد ، خانم ها را وادار می کنند کارهای شاق و ضُمُخت مردانه انجام بدهند که در نظام زندگی یک زن اختلال ایجاد می کند . زن اگر بخواهد مرد بشود خیلی خسته کننده است . موجودی که زن است و بخواهد مرد بشود . سازمان جامعه و خانواده را بهم می ریزد . در غرب بخاطر اینکه خانم ها از آقایان کم نیاورند ، در فضای رقابتی با آقایان ، چقدر دچار صدمات جسمی شده اند و خیلی ها دچار بحران هویت شده اند .

می گویند : بالاخره ما زن هستیم یا مرد ؟ این بحران هویت است . مثلا خانمی را راننده ی تریلی می کنند و بعد از او فیلم می گیرند و مصاحبه می کنند و آنرا در بوق و کرنا می کنند و می خواهند بگویند : ببینید مردم ، زنها هم می توانند راننده یک ماشین سنگین بشود . بنده عرض می کنم آخر این برای یک خانم چه امتیازی است ؟ مثلا اگر راننده کامیون نشد ، این چه نقصی برای خانم است ؟ خیلی از آقایان ما هم نمی توانند این کار را انجام بدهند .

پس این نقص است ؟ و این مرد نیست ؟ گاهی ما در رسانه های خودمان هم صحنه هایی را می بینیم که این کار را می کنند . مثلا خانمی را با دوربین به داخل چاه می فرستند که گزارش تهیه کند که ثابت کنند زن هم می تواند به داخل چاه برود . حالا این بنده خدا را با چه بدبختی به داخل چاه فرستاده اند بماند . این کارها لزومی ندارد . تفاوت زن ومرد غیر قابل انکار است . عقل ، علم و شواهد دینی همه می گویند : زن و مرد دو موجود متفاوت هستند . از لحظه انعقاد نطفه ، زن و مرد مشخص میشوند . تفاوت دارند . کروموزوم خانم ها ایکس ایکس و آقایان ایکس ایگرگ . است .

از همان لحظه ی اول فرق دارند . من تمام تفاوتهای مرد و زن را گفته ام ، دلایل علمی و عقلی آنرا هم گفته ام . نورُلوژیست ها که کارشان ساختارشناسی مغز است ، تایید می کنند که خیلی از رفتارهای خانم ها و آقایان به ساختارمغزی آنها برمیگردد . آموزه های دینی هم داریم .

در قرآن داریم : پروردگار ما هم اوست که به هر کس آفرینش خاص خودش را داد ، سپس هدایتش کرد . ای مردم ما شما را از جنس مذکر و مونث آفریدیم . این فکر ، فکر غلطی است . خدا به مرد توانایی هایی داده است . به خانم توانایی هایی داده است . یک چیزهایی را به زن نداده و یک چیزهایی را هم به مرد نداده است . این ها معنایش برتری و نقص نیست .

خانم ها شدت عواطف دارند و ما مردها نداریم . آیا میشود گفت : مرد ناقص است ؟

خیر . ما کمرنگی عاطفه داریم ولی ناقص نیستیم . زور و بازوی ما آقایان از خانم ها خیلی بیشتر است . این معنایش این است که ما برتر هستیم و خانم ها نقص دارند ؟ عقاب خیلی تیز بین است . و دید او چندین برابر انسان است . آیا عقاب از انسان برتر است ؟ یا ما انسانها نقص داریم ؟ خیر این طور نیست . در آموزه های قرآنی هم تاکید می کنند که آرزو نکنید که ویژگی که همسرتان دارد ، شما داشته باشید . این تفاوت ها برای کامل کردن است . این دو تا کنار هم قرار میگیرند و با این تفاوت ها همدیگر را کامل می کنند . در باره ی اصل فمنیست توضیح خواهم داد .

ما دراین باره کتابهای خوب هم داریم .خانم سرکار نرگس رودگر ، کتابی بنام فمنیست دارند که در قم چاپ شده است و کتاب بسیار خوبی است . البته کتاب زیاد داریم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم