✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
روح غیرت مند مردانی امیرالمومنین


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



امام صادق « عليه السلام » فرمودند :

اى ميسر! دعا كن و مگو كه امر گذشته است، راستى در نزد خدا عز و جل مقامى است كه بدان نتوان رسيد جز به در خواست، اگر چنانچه بنده‏اى دهان خود بندد و درخواستى نكند چيزى به او داده نشود، تو درخواست كن تا به تو بدهند،

 اى ميسر! هيچ درى كوبيده نشود جز آنكه در معرض آن قرار گيرد كه به روى كوبنده خود باز شود.

( الكافي / جلد 2 / كِتَابُ الدُّعَاء‏ / بَابُ فَضْلِ الدُّعَاءِ وَ الْحَثِّ عَلَيْه)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آیا چت کردن با جنس مخالف گناه دارد؟

چت کردن با نامحرم، در صورتی که نیاز و ضرورت در بین باشد و ارتباط چت بدون قصد لذت و بدون حرف های تحریک کننده و به مقدار ضرورت باشد، اشکال ندارد.

اگر ارتباط با قصد لذت جنسی باشد و یا حرف های تحریک کننده گفته شود و یا مفسده ای ایجاد کند، حرام است.

هم چنین ارتباط عادی با نامحرم درصورتی که ضرورت در بین نباشد،
با توجه به این که هر نوع ارتباط دختر و پسر نامحرم، چه از طریق شبکه اینترنت و چت و چه از راهای دیگر غالبا منشأ فساد است، جایز نیست.

تجربه های مکرر نشان داده که رابطه های دختران و پسران دام های شیطان است و پیامد های منفی دارد.

هم چنین صحبت کردن های غیر ضروری با نامحرم از مناسب ترین جایگاه های نفوذ شیطان است.

ممکن است ناخود آگاه انسان را به روابط غیر اخلاقی سوق دهد.(۱)

پی نوشت:
۱- سؤال از دفتر آیت الله خامنه ای.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





صلوات: تنها دعايي هست كه حتما مستجاب مي شود.
صلوات : بهترين هديه از طرف خداوند براي انسان است.
صلوات : تحفه‌اي از بهشت است.
صلوات : روح را جلا مي‌دهد.
صلوات : عطري است كه دهان انسان را خوشبو مي‌كند.
صلوات : نوري در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفيع انسان است.
صلوات : ذكر الهي است.
صلوات : موجب كمال نماز مي‌شود.
صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن مي‌شود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز ديدن پيامبر در خواب است.
صلوات : سپري در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انيس انسان در عالم برزخ و قيامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بيمه مي‌كند.
صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترين عمل در روز قيامت است.
صلوات : سنگين‌ترين چيزي است كه در قيامت بر ميزان عرضه مي‌شود.
صلوات : محبوب‌ترين عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش مي‌كند.
صلوات : فقر و نفاق را از بين مي‌برد.
صلوات : زينت نماز است.
صلوات : بهترين داروي معنوي است.
صلوات : گناهان را از بين مي‌برد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




افلاطون راگفتند : چرا هرگز غمگین نمیشوی؟ گفت دل برآنچه نمی ماند نمی بندم.
فردایک راز است ; نگرانش نباش.
دیروزیک خاطره بود ; حسرتش رانخور
و امروزیک هدیه است ; قدرش را بدان و از تک تک لحظه هایت لذت ببر.*
از فشار زندگي نترسيد به ياد داشته باشيد که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبديل ميکنه..
نگران فردايت نباش خدای ديروز و امروز خداى فرداهم هست…مااولين باراست كه بندگي ميكنيم. ولى اوقرنهاست که خدايى ميكند پس به خدايى او اعتمادكن و فردا و فرداها
رابه اوبسپار..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد.
حدود هزار نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود.
زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد. اما… بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود.
زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند‏ و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
‏در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد، نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند.
هرروز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هرکس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.
1- با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
2- با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
3- با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد هم گروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

مادر بزرگ در حالی که با دهان بی دندان ،
آب نبات قیچی را می مکید ادامه داد :
آره مادر ، ُنه ساله بودم که شوهرم دادند ،
از مکتب که اومدم ، دیدم خونه مون شلوغه
مامانِ خدابیامرزم همون تو هشتی دو تا وشگون ریز ،
از لپ هام گرفت تا گل بندازه
تا اومدم گریه کنم گفت : هیس ، خواستگار آمده

خواستگار ، حاج احمد آقا ، خدا بیامرز چهل و دو سالش بود و من ُنه سالم
گفتم : من از این آقا می ترسم ، دو سال از بابام بزرگتره
گفتند : هیس ، شکون نداره عروس زیاد حرف بزنه و تو کار نه بیاره

حسرت های گذشته را با طعم آب نبات قیچی فرو داد و گفت :
کجا بودم مادر ؟ آهان
جونم واست بگه ، اون زمون ها که مثل الان عروسک نبود
بازی ما یه قل دو قل بود و پسرهام الک دو لک و هفت سنگ
سنگ های یه قل دو قل که از نونوایی حاج ابراهیم آورده بودم را
ریختند تو باغچه و گفتند :
تو دیگه داری شوهر می کنی ، زشته این بازی ها
گفتم : آخه ….
گفتند: هیس آدم رو حرف بزرگترش حرف نمی زنه

بعد از عقد ، حاجی خدا بیامرز ، به شوخی منو بغل کرد و نشوند رو طاقچه ،
همه خندیدند ولی من ، ننه خجالت کشیدم
به مادرم می گفتم : مامان من اینو دوست ندارم، دوست داشتن چیه ؟
عادت میکنی

بعد هم مامانت بدنیا اومد
با خاله هات و دایی خدابیامرزت ،
بیست و خورده ایم بود که حاجی مرد
یعنی میدونی مادر ، تا اومدم عاشقش بشم ، افتاد و مرد
نه شاه عبدالعظیم با هم رفتیم و نه یه خراسون ،
یعنی اون می رفت ، می گفتم : اقا منو نمی بری ؟
می گفت هیس ، قباحت داره زن هی بره بیرون

می دونی ننه ، عین یه غنچه بودم که گل نشده ،
گذاشتنش لای کتاب روزگار و خشکوندنش

مادر بزرگ ، اشکش را با گوشه چارقدش پاک کرد و گفت :
آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه
اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم ، نشد
دلم پر می کشید که حاجی بگه دوست دارم ، ولی نگفت
حسرت به دلم موند که روم به دیوار ، بگه عاشقتم ولی نشد که بگه

گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود ، زیر چادر چند تا بشکن می زدم
آی می چسبید ، آی می چسبید

دلم لک زده بود واسه یک یه قل دو قل و نون بیار کباب ببر
ولی دست های حاجی قد همه هیکل من بود ،
اگه میزد حکما باید دو روز می خوابیدم

یکبار گفتم ، آقا میشه فرش بندازیم رو پشت بوم شام بخوریم ؟
گفت : هیس ، دیگه چی با این عهد و عیال ، همینمون مونده که انگشت نما شم
مادر بزرگ به یه جایی اون دور دورا خیره شد و گفت:
می دونی ننه ، بچه گی نکردم ، جوونی هم نکردم
یهو پیر شدم ، پیر

پاشو دراز کرد و گفت : آخ ننه ، پاهام خشک شده ، هر چی بود که تموم شد
آخیش خدا عمرت بده ننه
چقدر دوست داشتم کسی حرفمو گوش بده و نگه هیس

به چشمهای تارش نگاه کردم ، حسرت ها را ورق زدم و رسیدم به کودکی اش
هشتی ، وشگون ، یه قل دوقل ، عاشقی و …

گفتم مادر جون حالا بشکن بزن ، بزار خالی شی
گفت : حالا دیگه مادر ، حالا که دستام دیگه جون ندارن ؟
انگشتای خشک شده اش رو بهم فشار داد ولی دیگه صدایی نداشتند

خنده تلخی کرد و گفت : آره مادر جون ،
اینقدر به همه هیس نگید
بزار حرف بزنن
بزار زندگی کنن
آره مادر هیس نگو ، باشه؟

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در گلدان زندگی
گل عشق بڪار
گل دوستـی
گل صداقتـ
گل محبتـ
گل مهربانـی

خواهی دیـدگلـدان
زندگیـت ازهمـــه گلهـا
زیبـاترمیشـود

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, نجواهای من  لینک ثابت





به گفته‌ ابوریحان در کتاب التفهیم،
نوروز نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند که پیشانی سال نوست.
نوروز را به جمشید نسبت می‌دهند که در چنین روزی او بفرمود تا جشن گرفتند و شادی کردند و رخت نو پوشیدند و تا به امروز به نام نوروز جمشیدی مشهور است.
حکیم فردوسی درباره نوروز و پیدایی آن و بنیادگزاری‌اش به فرموده جمشید، چنین می‌فرماید که پس از درگذشت پدرش تهمورث:

گرانمایه جمشید فرزند اوی
کمربسته و دل پر از پند اوی

بر آمد بر آن تخت فرخ پدر
به رسم کیان بر سرش تاج زر

کمربسته با فر شاهنشهی
جهان سر به سر گشته او را رهی

جهان انجمن شد بر تخت او
از آن بر شده فره بخت او

به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو، هرمز فروردین
بر آسوده از رنج تن، دل ز کین

به نوروز نو، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز

بزرگان به شادی بیاراستند
می‌ و رود و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار

و از آن‌جا که فرهنگ ایران بر آیین داد و دادگری و مهر و خرد استوار است، پادشاهی را گرامی‌ می‌دارد که پاسدار و پاسبان این آیین باشد. در بخشی از تاریخ بلعمی‌ که ترجمه‌ی تاریخ طبری است چنین آمده است: پس علما گرد کرد و از ایشان پرسید که چیست این پادشاهی بر من باقی و پاینده دارد؟
گفتند: داد کردن و در میان خلق نیکی، پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که روز مظالم، من بنشینم، شما نزد من آیید تا هرچه در او داد باشد مرا بنماید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست، روز هرمز بود از ماه فروردین پس آن روز را نوروز نام کرد، تا اکنون سنت گشت.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت