اي خوب رُخ كه پرده نشيني و بي حجاب

اي صد هزار جلوه‌گر و باز در نقاب

اي آفتاب نيمه شب اي ماه نيم روز

اي نجم دوربين كه نه ماهي نه آفتاب

كيهان طلايه دارت و خورشيد سايه‌ات

گيسوي حور خيمة ناز تو را ، طناب

جانهاي قُدسيان همه در حسرتت به سوز

دلهاي حوريان همه در فُرقتت كباب

انموذَج جمالي و اُسطورة جلال

درياي بي‌كراني و عالم همه سراب

آيا شود كه نيم نظر سوي ما كني

تا پر گشوده، كوچ نماييم از اين قباب

اي جلوه‌ات جمالْ دِه هرچه خو برو

اي غمزه‌ات هلاكْ كُنِ هرچه شيخ و شاب

چشم خراب دوست، خرابم نموده است

آبادي دو كوْن به قُربانِ اين خراب

حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت
نظر از: خادم المهدی [عضو] 

بـیا و بـیدارم کـن… بیا و هشیارم کن …
بـیا و هـمه جـهانیان را از خـواب غـفلت بـیدار کـن …
هـمه به خـواب سـنگین جـهل فـرورفته اند و صـدای مظلومان
و دل شـکستگان را نـمی شنوند …
خـودت بـیا و هـمه مـا را از ایـن کـابوس جـهانی نـجات بده
اللهم عجل لوليك الفرج

1395/03/01 @ 10:57


فرم در حال بارگذاری ...