✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
سلام بر رمضان


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



چرا به حضرت على علیه السلام امیرالمؤمنین گفته می شد ؟
امیرالمؤمنین به معناى لغوى آن؛ یعنى امیر و فرمانده و رهبر مسلمانان
مطابق همین معناى لغوى به پیامبر اسلام می ‏توان امیرمؤمنان؛ یعنى رهبر و
فرمانده مسلمانان اطلاق نمود. به خلفاى راشدین و خلفاى اموى و عباسى و یا همه کسانى که
توسط شورا و اصحاب اهل حل و عقد انتخاب شده‏ اند، اطلاق می ‏گردد.
بر همین اساس است که خلفاى اسلامى خود را امیرمؤمنان می ‏خواندند
. اما در واقع این لقب تنها اختصاص به حضرت علی دارد. در روایات عنوان امیرالمؤمنین
از القاب خاص على علیه السلام شمرده شده است. در برخى از روایات بیان شده که
حتى در زمان خود پیامبر نیز توسط آن حضرت ، از على علیه السلام به امیرمؤمنان یاد شده است. شخصى از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا روا است که به
امام زمان عج الله تعالی فرجه
به عنوان “"سلام بر تو، اى امیرمؤمنان"” سلام یاد کرد؟ امام فرمود: نه
، زیرا خداوند تنها على را به این لقب نامیده است. نه قبل او کسى به این لقب نامیده شده
و نه پس از او. آن شخص پرسید: پس چگونه بر قائم آل محمد مى ‏بایست سلام کرد؟
فرمود: مى ‏گویید: السلام علیک یا بقیة الله"”

دایرةالمعارف تشیع، ج‏2، ص 522
-همان، ص 522 – 523

معارف و معاریف، ج‏2، ص 448؛ دایرةالمعارف تشیع، ج‏2، ص 522

4بحارالانوار، ج‏35، ص 37، ارشاد مفید، ص 42

کافى، ج‏1، ص 411؛ بحارالانوار، ج‏24، ص 211؛ مظهر ولایت، ص

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




علی کیست؟

از گوشه محراب بپرسیدم علی کیست؟
از جلوه مهتاب بپرسیدم علی کیست؟
از خاطره چاه بپرسیدم علی کیست؟
از چشمه گرداب بپرسیدم علی کیست؟

 

آن گوشه محراب علی را به دعا دید
آن جلوه مهتاب علــی را به صفا دید
آن خاطــره چاه علــــی را به وفا دید
آن چشمه گرداب علی را به رضا دید

 

از فاطمه پرسیدم علی کیست؟
از دایــره پرسیدم علی کیست؟
از قافیـه پرسیدم علی کیست؟
از حادثه پرسیدم علی کیست؟

 

از فاطمه پرسیدم و قلبش ضـربان شد
از دایـــره پرسیدم و از قطـــر دوان شد
از قافیه پرسیدم و چون شعر روان شد
از حادثه پرسیدم و گویا … نگــران شد

 

از دشمن مـولا بپرسیدم علـی کیست؟
از یاور مــولا بپرسیدم علـــــی کیست؟
از محشر کبری بپرسیدم علی کیست؟
از نوبت دلـها بپرسیدم علــــی کیست؟

 

تا نام علی بردم و دشمن شده گریان
تا نام علی بردم و آن دوست غزلخوان
تا نام علی بردم و محشر شده حیران
تا نام علی بردم و دل گشــته پریشان

 

جن و ملک و عــرش نماید به علی ناز
هم دشمن سرکَش نماید به علی ناز
ما مردم این فرش چه گوییم … همانا
آن خالق این عــرش نماید به علی ناز

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




امیرالمومنین علی ( علیه السلام ) بالای بام خانه خرما تناول می کرد و در آن زمان حضرت در سنین جوانی بود ، سلمان ( رضوان الله علیه) در حیاط آن خانه لباس خود را می دوخت ، حضرت دانه خرمائی به طرف او رها کرد .

سلمان گفت : ای علی (علیه السلام ) با من شوخی میکنی در حالی که من پیرمرد و شما جوان و کم سن و سال هستید ؟

علی ( علیه السلام ) فرمودند : ای سلمان ، مرا از نظر سن و سال کوچک و خودت را خیلی بزرگ خیال کرده ای ؟ قصه دشت ارژن را فراموش کرده ای ؟ چه کسی تو را در آن بیابان که گرفتار شیر درنده شده بودی نجاتت داد ؟

سلمان با شنیدن این کلمات از امیرالمومنین ( علیه السلام ) به وحشت افتاد و عرض کرد : از کیفیت آن جریان برایم بگوئید .

علی ( علیه السلام ) فرمودند :

تو وسط آب ایستاده بودی و از شیری که در آنجا بود می ترسیدی ، دست ها را به دعا بلند کردی و از خداوند متعال نجات خود را طلبیدی ، خداوند هم دعایت را اجابت و مرا به فریاد تو رساند . من هم آن اسب سواری هستم که زره او بر روی شانه اش و شمشیرش به دستش بود و ضربه ای بر آن شیر وارد کردم که او را دو نیم کرد و تو خلاص شدی .

سلمان عرض کرد : نشانه دیگری در آنجا بود برایم بیان فرمائید .

حضرت دست به آستین برد و یک شاخه گل تازه بیرون آورد و فرمود : این همان هدیه تو است به آن اسب سوار ! سلمان با دیدن آن گل بیشتر دچار حیرت و سرگردانی شد با عجله خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) شرفیاب شد و عرض کرد ای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) من اوصاف شما را در انجیل خواندم و محبت شما در دلم جای گرفت ، همه ادیان غیر از دین شما را رها کردم و آن را از پدرم مخفی نمودم تا سرانجام متوجه شد و نقشه کشتن مرا کشید ولی دلسوزی او نسبت به مادرم مانع می شد و دائما چاره ای در قتل من می اندیشید و مرا به کارهای سخت و دشوار وادار می کرد ، تا اینکه فرار کردم ، به محلی به نام دشت ارژن رسیدم در آنجا ساعاتی استراحت کردم احتیاج به آب پیدا کردم لباس های خود را بیرون آوردم و داخل رود خانه ای که در همان نزدیکی بود رفتم . ناگهان شیری آمد و روی لباس های من ایستاد . وقتی او را دیدم به وحشت افتادم و از خداوند متعال نجات خود را درخواست نمودم که ناگاه اسب سواری پدیدار شد و با یک ضربه شیر را به دو نیم کرد .

من از آب بیرون آمدم لباس به تن کردم و خودم را بر رکاب اسبش انداختم و آن را بوسیدم و چون فصل بهار بود صحرا و اطراف رودخانه پر از گل و سنبل بود شاخه گلی گرفتم و به او هدیه کردم و تشکر نمودم .چون گلها را گرفت از چشمان من ناپدید گشت و اثری از او ندیدم ، از این جریان بیش از صد سال می گذرد و من این قصه را برای احدی نگفته ام امروز علی ( علیه السلام ) تمام آن قضیه را بیان فرمود و همان شاخه گل را به من نشان داد ؟

رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند :

ای سلمان ، هنگامی که مرا به آسمان بردند تا جائیکه جبرائیل توقف نمود و من تا کنار عرش الهی بالا رفتم در حالی که پروردگارم بدون واسطه با من سخن گفت …

وقتی سفر معراج تمام شد و من به زمین برگشتم علی ( علیه السلام ) بر من وارد شد و پس از عرض سلام و تبریک به خاطر الطاف و عنایاتی که خداوند متعال در این سیر ملکوتی به من نموده از تمام گفتگوهای من با پروردگارم خبر داد .

بدان ای سلمان ، هر کدام از انبیاء و اولیاء از زمان حضرت آدم ( علیه السلام ) تا کنون که گرفتار شده است علی ( علیه السلام ) او را از گرفتاری نجات داده است .

نفس الرحمان صفحه ۲۷ ، محدث نوری

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




آزرده طعم دورى، از یار را چشیده

آزرده طعم دورى، از یار را چشیده
روى سحر قدم زد با کسوت سپیده
روى زمین قدم زد با آسمان سخن گفت
از ابرها بپرسید از گفته و شنیده
مى‏رفت سوى مسجد امّا نه مثل هر شب
چون عاشقى که وقت وصل دلش رسیده
تکبیر گفت و الحمد تا انتهاى سوره
بهر رکوع خم شد با قامتى خمیده
برخاست از رکوع و آرام رفت سجده
اشک خداست این که روى زمین چکیده
تیغى فرود آمد کعبه شکست و تسبیح
محراب ماند و تیغى کاین کعبه را دریده
او سجده کرد امّا سر بر نداشت دیگر
سجده به این طویلى مسجد به خود ندیده
کعبه شکست برداشت امّا نه بهر میلاد
نزدیک شد زمان دیدار یک شهیده

ادامه »

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




پلک های نیمه بازش آیه های درد بود
آخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود
چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش
عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش
زخم فرقش، ترجمان عمق زخم سینه بود
کوفه هم مثل مدینه دشمن آئینه بود
آتش آه حزینش بر جگر افتاده است
این دم آخر به میخ در افتاده است
در نگاه زینب دل خسته زخمش اشناست
زخم فرقش شکل زخم پهلوی خیرالنساست
زخم های کهنه بر رفتن مجابش کرده اند
ناامیدانه طبیبان هم جوابش کرده اند
معنی فزت و ورب الکعبه ی او روشن است
حیدر مظلوم سی سال است فکر رفتن است
کوفه شبها اشنا با اشک فانوسش شده
ماجرای کوچه سی سال است کابوسش شده
غصّه ی ان کوچه سی سال است پیرش کرده است
کم محلی های مردم گوشه گیرش کرده است
اضطراب زینب او را برده در هول و ولا
زیر لب با گریه می گوید که وای از کربلا
گریه های مرتضی دنیای رمز و راز بود
معجر زینب برایش روضه های باز بود
دانه های اشک او می گفت با صد شورشین
کربلا عباس من، جان تو و جان حسین

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




محراب کوفه امشب در موج خون نشسته

 

محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته


سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین


از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت





به راه های چپ و راست رفتند، راه ضلالت و گمراه پیمودند و راه روشن هدایت را گذاشتند پس درباره آنچه در آینده باید باشد شتاب نکنید، و آنچه را در آینده باید بیاید دیر مشمارید.

چه بسا کسی برای رسیدن به چیزی شتاب می کند، اما وقتی به آن رسید دوست دارد که ای کاش آن را نمی دید، وچه نزدیک است امروز به فردایی که سپیده آن آشکار شد . ای مردم! اینک ما در آستانه تحقق وعده داده شده، ونزدیکی طلوع آن چیزهایی که برشما پوشیده و ابهام آمیز است قرار داریم.

بدانید آن کس از ما (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام می نهد و بر همان سیره و روش پیامبر (صل الله علیه وآله وسلم) و امامان (علیها السلام) رفتار می کندتا گره ها رابگشاید، بردگان و ملت های اسیر را آزاد سازد. جمعیت های گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آوری می کند. (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) سال های طولانی در پنهای از مردم به سر برد، آن چنان که اثر شناسان اثر قدمش را نمی شناسند گرچه در یافتن اثر ونشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند، و چونان شمشیر ها صیقل می خورند. دیده هایشان باقرآن روشنایی می گیرد، و در گوش هایشان تفسیر قرآن طنیین افکند، و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند.

نهج البلاغه بخشی از خطبه 150

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود
هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او می‌چکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«شهیدگمنام!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت