روزی یک پادشاه کشوری بزرگ به سه پسر
هایش گفته بود هرکه بتواند دور دنیا اش را در شش ماه
طی کند جانشین من خواهند بود دو. پسر بزرگتر راه افتادن ولی پسر کوچک تر در قصر ماند
بعد از شش ماه که برادرانش از سل ناراحت برگشتند
پدر به پسرش گفت تو نمی خواهی دور دنیا را بگردی ناگهان پسر دور پدر مادرش گشت و گفت شما دنیای من هستید
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...