زمانی که در حوزه نجف آباد درس میخواندیم، هفته ای یک شب به منزل یکی از دوستان به نام علی مهدیه می‌رفتیم. سر راه منزل ایشان، زمینی بود که مشغول ساخت و ساز آن بودند و هر بار که از آنجا رد می‌شدیم، سیدمجتبی میگفت:«ببینید این ساختمان از هفته ی قبل تا بحال چقدر پیشرفت کرده، ولی ما هیچ پیشرفتی نکرده ایم.» بعد از دوسال، این ساختمان تمام ‌شد و ایشان گفتند:«این ساختمان کارش به پایان رسید، ولی ما هنوز نمیتوانیم یک منبر برویم.»

 شهید حجت الاسلام سیدمجتبی موسوی وردنجانی

 بلاغ؛ سیره تبلیغی شهدای روحانی/ مؤسسه فرهنگی مطاف عشق
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...