سالها ز پی هم گذشت و دهه ها یکی ز پس دگر شد
چگونه چنین گذر کرد ، زکجا چنین گذشتن؟

نه سرایی استوار و نه سریری پا زقدرت
نه زمینش کرد تحمل ،نه سماوش زعهد وفایی

ز ده اول که خواب و همه اش بازی و ملعب
ز ده دوم جوانی ،ز پی حسرت، نهانی

دهه سوم گذر کرد ، زپی نان و توانی .
که در رابعش همین بود ،زپی نامی ، نشانی

خوشا آن دم که پیری، سخنی زبلخ آورد
یا که سعدی چنین گفت و چنان مرا دگر کرد

زکجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود
به کجا میروی آخر ننمایی وطنم

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش وبینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟

اگرم اجل دهد اینک ، مرا فرصتی دگر را
که خامسش کنم من همانا روح خود، خدایی 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...