هزار بار اگر از تنم بر آری پوست
به دوستیت قسم! جز تو را ندارم دوست


هزار شکر خدا را که در غمت شب و روز
دلم بود خون، چشم چشمه، مژگان جوست


سری که خاک تو شد، سجده واجب است برآن
دلی که جای تو شد، کعبه مقدس هوست


طبیب بی تو اگر دارویم دهد، درد است
وگر تو درد، کرامت کنی، به از داروست


کنار تربت تو، صحبت بهشت خطاست
خیال روضه تو، رشک روضه مینوست


ز یک اشارة چشم تو بر فراز سنان
نهفته در دل تنگم، هزار سرّ مگوست


ز خار راه تو فیضی اگر به من برسد
هزار مرتبه خوشبوتر از گل خوشبوست


تو کعبه ای، تو صفایی، تو مروه، تو حرمی
تو قبلة دل مایی و قبله از یک سوست


هزار شکر خدا را که چارده قرن است
که زخم تو به دلم، بغض گریه ات به گلوست


عنایتی کن و خون کن سرشک “میثم” را
به آن خدای عظیمی که خونبهای تو، اوست

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...