پدری دریا دل

برای رد شدن از میدان مین و سیم خاردار باید یک نفر سینه خیز ابتدا در آن قسمت و سیم خاردار می خوابید تا بقیه از رد بشن.داوطلب زیاد بود.
قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان.همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد.گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه.
عجب پیرمرد سنگدلی…دوباره قرعه انداختند، بازم افتاد بنام همون جوان.جوان بدون درنگ خودش به آن قسمت و روی سیم خاردار رفت. در دلها غوغائی شد… پس از لحظاتی و چند انفجار، بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن.همه رفتند الا پیرمرد.
گفتند بیا؛گفت: نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش.مادرش منتظره…
شادی روح شهدا صلوات .
اکنون برای رد شدن و رسیدن به دنیا پا روی خون کدام شهید باید گذاشت…

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...