خوردن غذاي ناپاك چنان اثري بر انسان مي‌گذارد كه شخص در پي آن به ديگر محرّمات هم دچار مي‌شود. در روايات تاريخي آمده كه آدم مقدّسي به نام شريك را به بارگاه مهدي، خليفة عباسي دعوت كردند. خليفه به او گفت بچه‌هاي مرا درس بده. آن حكيم قبول نكرد و حتي از تهديد به قتل هم نترسيد. چون مي‌دانست آنطور كه مي‌خواهد نمي‌تواند آن بچه‌ها را تربيت كند. خليفه سپس گفت پس بيا و وزارت دادگستري مرا بپذير. حكيم گفت: آن كار را هم نمي‌كنم چون دادگستري تو دام‌گستري است و اينجا خانه‌ عدل نيست، خانۀ‌ ظلم است.

مهدي عباسي گفت: اكنون كه وزير دادگستري هم نمي‌شوي پس يك ناهار در خانه ما بخور و برو. نوشته‌اند او اين خواسته را اجابت كرد ولي ناهار خوردن همان و قبول معلمي بچه‌ها و وزارت دادگستري هم همان. غذا را خورد و آن غذا كه حق مردم و حق پيرزن و يتيم و مظلوم و بيوه زن و بيچاره‌ها در آن بود، تاريكش كرد و بر اثر آن، آن دو كار ديگر را هم قبول كرد.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...