️زماني كه سيدالشهداء(ع) به شهادت رسيدند ، جسد شريف به روي خاك و ريگ هاي گرم كربلا بود و خون از اطراف بدن نازنينش جاري . ناگهان كبوتري سفيد از آنجا عبور كرد،چون آن حالت را ديد از شدت غم به آن خون ها غلطيد و شروع به پرواز كرد و از بال هايش خون ميچكيد تا به مرغزاري رسيد كه پرندگان مشغول خوردن و آشاميدن و نغمه سرائي بودند ، تا آن كبوتر ناله اي كرد و گفت :

” يا ويلكم أتشتغلون بالملاهي و ذكر الدنيا و الملاهي و الحسين في أرض كربلا في هذا الحرّ ملقي علي الرمضاء ظام مذبوح و دمه مسفوح “

واي بر شما مرغان كه مشغول لهو و بازي هستيد !

آيا خبر نداريد كه حسين عليه السلام در زمين كربلا بروي ريگ هاي گرم افتاده و او را بالب تشنه و عطش زياد كشته و خونش را جاري كرده اند؟

پس كبوتران خود را به آن دشت رساندند و به خون حضرت غلطيدند و هر كدام به سويي رفتند تا همگان را با خبر كنند .

 

عوالم العلوم ( الامام حسين ) عليه السلام باب ما وقع علي الطيور لقتله صفحه ٤٩٣ مدينة المعاجز جلد ٤ صفحه ٧٢ بحارالانوار جلد ٤٥ صفحه ١٩١

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...