( سرجان ملکم ) انگلیسی که با ماءموریت سیاسی عازم ایران شده است در کتاب خود نوشته است : علمای ملت که عبارت از قضات و مجتهدین هستند ، همیشه مرجع رعایای بی دست و پا و حامی فقرا و ضعفا و بیچارگانند اعاظم این طایفه به حدی محترمند که از سلاطین کمتر بیم دارند و هر وقت مخالف شریعت و عدالت حادث شود خلق رجوع به ایشان و احکام ایشان می کنند و احکام عموماً جاری است ، تا وقتی که وضع مملکت اقتضای آلات حرب نکند .
ملکم با اشاره به اینکه بعد از نادرشاه علما نه منصبی دارند و نه آن را می پذیرند ، می نویسد : اما به جهت فرط فضیلت وزهد و صلاحیتی که در ایشان است اهالی هر شهر که مجتهدی در آن سکنی دارد بالطبع و الاتفاق به ایشان رجوع کرده مجتهدین را هادی راه نجات و حامی از ظلم بغات و طغات می دانند و چنان در تعظیم و تجلیل ایشان مبالغه می نمایند که جبارترین سلاطین نیز مجبور است که در این امر متابعت خلق را نموده از روی اعتقاد یا تکلّف مجتهد را رعایت و احترام کند .

و در ادامه سخنانش با اشاره به احترام شاهان نسبت به مجتهدین می نویسد : لکن فایده اهالی ایران از این طایفه همین نیست که گاهگاهی در احکام عدالت از ایشان استعانت جویند بلکه شریعت را اعتبار است به سبب صلاحیتی که در نفس امنای شرعست و پادشاه را یارای آن نیست که ردّ احکام ایشان کنند . . . خانه ایشان پناهگاه مظلومان است و بعضی اوقات شهری را به واسطه وجود شخصی از این طبقه بخشیده و معاف داشته اند .

 

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...