گفتم حسین و میل پریدن شروع شد

در سینه ام،دوباره، تپیدن شروع شد

واژه به حد وصف تو شرمنده ام كه نیست

اما تو خواستی و دمیدن شروع شد

از التقاط موج دو دریا كنار هم 1

مرجان ظهور كرد و رسیدن شروع شد

پاداش افریدنتان را خدا گرفت

خندید فاطمه و خریدن شروع شد

حالا علی كنار تو احساس می كند

زیبا ترین بهانه دیدن شروع شد

ای دلنواز،عشق من ای دلرباترین

تا امدی تو ناز كشیدن شروع شد

تا بال های زخمی فطرس به پات خورد

بعد از هزار سال پریدن شروع شد

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...