✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تقدیم به مادران شهدای غواص


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



#طنز

 

  زن رفت پيش دكتر تا حال شوهرش و بپرسه
دكتر بهش گفت : شوهرتون عملش با موفقيت بوده و خطر رفع شده اما بايد يه سري نكات و توجه كنين
بحث و دعوا ممنوع. اعصابش نبايد خورد بشه. نبايد به رفتارش گير بدين. بحث مالي يا هر بحثيم كه باعث ناراحتيش بشه مجدد حالشو بد مي كنه
  زن بر ميگرده خونه و شوهرش مي پرسه خوب دكتر چي گفت؟
زن با ناراحتي مي گه :
عزيزم متاسفم دكتر گفت زياد زنده نمي موني!!!!!!!!!!!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




#سیاست_های_مردانه

یکی از علل بی علاقگی به روابط زناشویی
خانم ها عاشق مردهای مرتب و تمیز هستند
بدنتان را تمیز نگه دارید و اگر بدنتون بو میده،حتما از اسپری استفاده کنید.
بسیاری از بی علاقه گی خانوم‌ها برای رابطه زناشویی از همین موضوع نشات میگیره.
قبل از انجام رابطه زناشویی یه دوش سریع بگیرید چون این موضوع برای خانم ها اهمیت زیادی داره.
همانطور که خانومها باید شیک و تمیز باشند آقایون هم باید به همین صورت باشند.
شاید یک دوش سریع پنج دقیقه بیشتر وقتتون را نگیره ولی همین باعث جذب خانومتون و میل و رغبتش به سمت شما میشه.
باید اینو بدونید که هر چقدر رابطه زناشوییتون بیشتر باشه دوام رابطه عاشقانه شما بیشتره،پس به خاطره پنج دقیقه وقت گذاشتن شما برای خودتون این امتیاز را از خودتون و زندگیتون نگیرید

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در مسیر بندگی 207
آنچه خواهید شنید:
اعمال صالح را در لحظات حساس دریابیم.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:
ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها
همانا در زندگی شمانسیم های رحمتی از جانب خداوند به سویتان می وزد. به هوش باشید و خودتان را در معرض آن قرار دهید.
(بحار الانوار، ج 71، ص 221)

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




↩️خواندنی↪️
روزی یك مرد ثروتمند ، پسر بچه كوچكش را به یك ده برد تا به او نشان دهد مردمی كه در آن جا زندگی می كنند چقدر فقیر هستند . آن ها یك روز و یك شب را در خانه محقر یك روستایی به سر بردند .

در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : « نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟ »

پسر پاسخ داد : « عالی بود پدر»

پدر پرسید : « آیا به زندگی آن ها توجه كردی ؟»

پسر پاسخ داد: « فكر می كنم»

پدر پرسید : « چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟»

پسر كمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : « فهمیدم كه ما در خانه یك سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست»

در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه كرد : « متشكرم پدر كه به من نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم»
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بزرگی را گفتند

تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟
گفت: هیچ کار
گفتند: مگر میشود؟
پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟
گفت: من در تربیت خود کوشیدم،
تا الگوی خوبی برای آنان باشم.
فرزندان راستی گفتار
و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند،

نه امر و نهی های بیهوده ای
که خود عمل نمی‌کنند…..!!!
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


 

 ای بشر هر جا که هستی، چون گل بی خار باش
با ضعیفان همره و با مستمندان یار باش

 این جهان خواهی نخواهی بر همه خواهد گذشت
فکر آن وادی بکن، خوش خُلق و خوش گفتار باش

 جز خدا تا می توانی حاجتت از کس مخواه
با تلاش و سعی خود با خلق چون گلزار باش

 هست شیطان در کمین و می دهد انسان فریب
کن رها شیطان و همچون مؤمنی بیدار باش

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

روزی از روزها دو دوست با یکدیگر به جنگل رفتند. آنها سرگرم گفتگو و بگو و بخند بودند که ناگهان خرسی را مقابلشان دیدند. یکی از آن دو که به شدت ترسیده بود، به بالای درختی که آن نزدیکی ها بود رفت و در میان شاخه ها پنهان شد. آن دیگری که پائین درخت مانده و نتواسنته بود خود را به جائی برساند، ابتدا دست و پای خود را گم کرد ولی خیلی زود به خود آمد و روی زمین دراز کشید و خود را به مردن زد. خرس نزدیک شد و او را بو کرد و فکر کرد مرده است. راهش را کشید و رفت. چون خرس ها جانورانی را که خودشان نکشند را نمی خورند.

بعد از رفتن خرس دوستی که بالای درخت رفته بود، پائین آمد و گفت: خرس داشت با تو حرف می زد، راستی چی به تو می گفت؟ دوستش گفت: خرس به من گفت حواست را خوب جمع کن و از این به بعد با کسانی که هنگام خطر تو را تنها می گذارند و خودشان بالای درخت پنهان می شوند، دوست نشو.
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
نادر در یکی از جنگ هایش سربازی را دید که فوق العاده شجاع و دلیر بود
و از شجاعت و دلاوری او تعجب کرد
. یک روز او را خواست، گفت: تو با این شجاعت و دلاوری ات،
آن روزی که افاغنه ریختند به اصفهان غارت کردند و کشتند کجا بودی؟
گفت: من اصفهان بودم. گفت: تو اصفهان بودی و افاغنه آمدند
و آن همه جنایت کردند؟ گفت: بله بودم.
گفت: پس آن روز شجاعتت کجا بود؟
گفت: آن روز نادری نبود؛ مقداری از شجاعتی که امروز من دارم
از روحیه نادر دارم، تو را که می بینم غیرت من تحریک می شود،
شجاع و دلیر و دلاور می‌شوم…!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم