✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
یا معین الضعفا


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



حضرت آيت الله مکارم شیرازی

جهانخواران ظلم و فساد را در جهان اشاعه داده و دنيا را مملو از بي عدالتي كرده اند كه اين امر بي شك ظهور منجي عالم بشريت را بشارت مي دهد.

******

به اعتقاد شيعه، عدالت واقعي و حقوق بشر تنها توسط امام زمان (عج) در جهان محقق خواهد شد و همه ما بايد خود را براي اين موضوع آماده نماييم. آنچه در لبنان، فلسطين، عراق و ساير كشورهاي اسلامي در جريان است نشان از اين واقعيت دارد كه عدالت به صورت كلي از جامعه بشري دور شده است. مثلا اسرائيل يك مملكت را ويران مي كند ولي صدايي از مجامع بين المللي در نمي آيد، آنچه در دنياي امروز در جريان است رفتار انساني نيست بلكه اين اقدامات بيشتر به «بربريت» و «گرگ صفتي» شباهت دارد و تنها راه نجات بشريت از ظلم و بي عدالتي، ظهور منجي عالم، امام زمان (عج) مي باشد.

******

دشمنان براي كمرنگ كردن فرهنگ مهدويت از طريق ماهواره و اينترنت شبهه افكني مي كنند، از طرفي هم ياران حضرت مهدي (عج) جوان مي باشند و دشمنان ما به خوبي اين مسئله را درك كرده و ياران امام زمان (عج) را نيز هدف تهاجم خود قرار داده اند و بايد نسل جوان در برابر تهاجم فرهنگي و اعتقادي دشمنان كاملا هوشيار باشند.

******

ايمان را بالاترين سلاح و معيار برتري در ميادين نبرد است؛ سلاح برتر را که ايمان است، دشمن ندارد در حالي که روحيه بالا و فداکاري حرف اول را در ميادين جنگ مي‌زند.کساني که به ظاهر دم از دموکراسي و حقوق بشر مي زنند، منطقشان اين است که هرکس قوي تر است به خواسته هايش خواهد رسيد.

******

امام زمان (عج) مانند آب زیر زمین بین دو لایه نفوذ پذیر و نفوذ ناپذیر است و نیز خورشید پشت ابر مایه حیات انسان ها است و کسانی می توانند از آب زلال و نور وجودی این حضرت استفاده کنند که زمین قلبشان شوره زار نبوده و توانایی استفاده از فیوضات نازل شده بر آن ها را داشته باشند.

******

آیا نباید تمام جهان در انتظار آن آب جاری و گوارایی باشند که روزی ظاهر شود و سرزمین جهان را از تشنه کامی درآورد، طالبان عدالت را به عدالت برساند، طرح نوینی در این جهان بیافکند و آن طرح نوین شایسته قامت انسانیت باشد؟ جهان امروز سزاوار نام انسانیت نیست و وحشی گری و گرگ صفتی است که نام حقوق بشر بر آن می گذارند.

******

بدانید که پیروزی بزرگ امام زمان (عج) و فتح سراسر زمین تنها به بوسیله 313 نفر از یاران حضرت محقق نمی شود بلکه به دست افراد صالح دیگری نیز انجام می شود و بکوشید با کسب تقوا و رضایت الاهی از زمره این افراد باشید.

******

این تهاجم گسترده فرهنگی و جنگ روانی دشمن نشان می دهد دانشجویان و جوانان کشور ما در سطح خوبی از ایمان قرار دارند و خود را برای ظهور آماده می کنند.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حضرت آيت الله صافي گلپايگاني

خود را براي انجام وظايف و تکاليف الهي آماده مي‌کنيم و به پيامبر بزرگ رحمت، حضرت ختمي مرتبت صلي الله عليه و آله عرض مي‌کنيم: در اين دوره که وجود نازنين و شريف دوازدهمين فرزند برومند شما، امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف در غيبت به سر مي‌برند، همة ما ـ بويژه جوانان ـ با تمام وجود اعلام مي‌نماييم که مانند يک سرباز فداکار و آماده، از احکام نوراني اسلام و معارف غني اهل بيت عليهم السلام حمايت نموده و وظيفه‌ي خود مي‌دانيم امر به معروف و نهي از منکر را در ميان جامعه‌ي خويش انجام داده و با بدعت‌ها و مطالب انحرافي از دين برخورد داشته و اين افتخار را تا ظهور موفور السّرور آن وليّ دوران و قطب عالم امکان براي خود محفوظ بداريم.

******

با توجه به شبهه افكني هاي دشمنان اسلام، متوليان امر بايد تلاش مضاعفي براي نشر و گسترش فرهنگ انتظار داشته باشند. امروز مردم از ظلم، استبداد و استعمار خسته شده اند و بايد از اين موقعيت در راستاي افزايش معرفت نسبت به امام عصر (عج) به نحو احسن استفاده كرد. در اين برهه از زمان مردم آگاه منتظرند حركتي در دنيا ايجاد شود كه مقاصد انبياء الهي احيا گردد. عدم گرايش مردم به مكاتب و رژيم هاي منحرف، فلسفه انتظار و ظهور منجي را در دنيا رنگ و بوي خاصي بخشيده است و اين موضوع نه تنها در بين شيعه بلكه در بين اهل تسنن و حتي ديگر اديان نيز بروز كرده است.

******

منتظر واقعي صبور و بردبار است و موقعيت و مواضع اسلامي خود را در همه شرايط حفظ مي‌كند.

******

همه بايد براي سربلندي اسلام تلاش کنيم و در مسير عزت اسلام و مخصوصاً ‌در مقابل کفار همدل و همگام باشيم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ما آدمها همیشه خوب را برای یافتن خوبترین رها میکنیم..
غافل از اینکه خوب ،
همانیست که وقتی از همه چیز و همه کس بریدی یادش می افتی..

همان کسی که که هرروز حالت را میپرسد و تو سرسری میگویی خوبم…

همان کسی که تو حضورش را همیشه دیدی و حس کردی اما ساده گذشتی…

همان کسی که وقتی که کم حوصله ای زمین و زمان را به هم میدوزد تا تو لبخند بزنی…

خوب همان کسی است که بی منت تو را دوست دارد…
که تو صدبار دست رد به سینه اش میزنی اما یکبار هم خواهشت را رد نمیکند…

خوب همانیست که طاقت قهر ندارد…
میگوید قهر اما دلش دوری ات را تاب نمی اورد…

خوب همانیست که همه احساسش را خرج تو و اطرافیانش میکند…

خوب همانیست که به جرم احساسش هرلحظه غرورش را میشکنی
دلش را میشکنی و او دم نمیزند…

کجا با این عجله ؟! لحظه ای درنگ کن
خوب خود را با خود نمیبری؟!

خوب یک نفر است و هرگز تکرار نمیشود
مبادا از دستش بدهی….

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
امام زمان برنامه لشکر خود را معیّن نموده است، اوّلین هدف این لشکر، رهایی شهر مدینه از دست طاغوت است.

درست است که سیصد هزار نفر از سپاه سفیانی در بیابان «بَیْدا» به زمین فرو رفتند؛ امّا هنوز گروهی از طرفداران سفیانی در مدینه باقی مانده‌اند و این شهر را در تصرّف خود دارند.

گوش کن ! آیا این صدا را می‌شنوی؟

ــ هیچ‌کس همراه خود آب و غذا برندارد.

این دستور امام است که به لشکر ابلاغ می‌شود.

این تنها لشکر دنیاست که به «واحد تدارکات» نیاز ندارد !

آخر مگر می‌شود لشکری با بیش از ده هزار سرباز در این گرمای عربستان هیچ آب و غذایی همراه نداشته باشد.

امام برای رفع تشنگی لشکر خود چه برنامه‌ای دارد؟

چه می‌شد اگر هر کسی مقداری آب و غذا با خود برمی‌داشت؟

دوست خوب من ! آیا موافقی همراه این لشکر برویم؟

تو خود می‌دانی که ما هم باید این دستور را عمل کنیم و آب و غذا با خود برنداریم.

ظاهرا موافقی که به سفر خود ادامه بدهیم باشد؛ امّا به من قول بده اگر تشنه‌ات شد، از من آب نخواهی !

لشکر بزرگ حق، آماده حرکت است…

هر لشکر و سپاهی برای خود، یک شعاری را انتخاب می‌کند به نظر شما شعار این لشکر چیست؟

گوش کن ! همه لشکر یک صدا فریاد می‌زنند: یا لَثاراتِ الحُسَیْنِ؛ ای خون‌خواهان حسین(ع)!

امام می‌داند که صدها سال است شیعه برای امام حسین(ع) اشک ریخته است. آری، این نام حسین(ع) است که دل‌ها را منقلب می‌کند.

من در این میان به فکر فرو می‌روم که این لشکر چگونه شعار خود را خون‌خواهی امام حسین(ع) قرار می‌دهد در حالی که بیش از هزار سال است که یزید و سپاهیان او مرده‌اند؟

این یک قانون الهی است که اگر خون مظلومی در شرق دنیا ریخته شود و کسی در غرب زمین به این کار راضی باشد، او هم شریک جرم محسوب می‌شود.

اگر چه یزید و یزیدیان مرده‌اند؛ امّا امروز گروه‌های بسیاری هستند که به کار یزید افتخار می‌کنند !

سفیانی و سپاهیان او، ادامه دهنده راه یزید هستند، اگر یزید، امام حسین(ع) را شهید کرد، امروز سفیانی که در شهر کوفه است، هر کس را که نامش حسین است، شهید می‌کند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
نگاه کن! یاران امام زمان با چه نظمی زیبا ایستاده‌اند و منتظرند تا دستور حرکت داده شود.

آن جوان را می‌بینی که در جلو لشکر، پرچمی نورانی در دست دارد؟

آیا او را می‌شناسی؟

او «شُعَیب بن صالح»، پرچمدار این لشکر بزرگ است.

آیا پرچمی را که در دست اوست می‌شناسی؟ این همان پرچم پیامبر است.

همان پرچمی که جبرئیل در جنگ «بَدْر» برای پیامبر آورد.

آیا می‌دانی این پرچم تا به حال، فقط دو بار مورد استفاده قرار گرفته است؟

اوّلین بار زمانی بود که جبرئیل آن پرچم را برای پیامبر آورد و او هم در جنگ بدر آن را باز نمود و لشکر اسلام در آن جنگ به پیروزی بزرگی دست یافت.

پیامبر بعد از جنگ بدر، آن پرچم را جمع کرد و دیگر در هیچ جنگی آن را باز نکرد و تحویل حضرت علی(ع) داد. آن حضرت نیز فقط در جنگ جمل، آن پرچم را باز نمود و دیگر از آن استفاده نکرد.

آیا می‌دانی که این پرچم از جنس پارچه‌های دنیایی مثل پنبه و کتان و حریر نیست، بلکه از جنس گیاهان بهشتی است.

این پرچم آن قدر نورانی است که می‌تواند شرق و غرب دنیا را روشن گرداند.

وقتی که این پرچم برافراشته می‌شود، ترس و وحشت عجیبی در دشمنان پدیدار می‌گردد به طوری که دیگر نمی‌توانند هیچ کاری بکنند.

از طرف دیگر با برافراشتن این پرچم، دل‌های یاران امام زمان چنان از شجاعت پر می‌شود که گویی این دل‌ها از جنس آهن است و هیچ ترسی به آنها راه ندارد.

جالب است بدانی که چوب این پرچم از آسمان آمده است و هر وقت امام بخواهد دشمنی را نابود سازد، کافی است با این پرچم به او اشاره کند پس به امر خدا، آن دشمن به هلاکت می‌رسد.

آیا می‌دانی هرگاه که این پرچم باز شود هفت دسته از فرشتگان به یاری امام می‌آیند؟

دسته اوّل: فرشتگانی که با نوح(ع)، در کشتی بودند و او را یاری کردند.

دسته دوم: فرشتگانی که به یاری ابراهیم(ع) آمدند.

دسته سوم: فرشتگانی که همراه موسی(ع) بودند زمانی که رود نیل به امر خدا شکافته شد و قوم بنی اسرائیل از رود نیل عبور کردند.

دسته چهارم: فرشتگانی که هنگام رفتن عیسی(ع) به آسمان، همراه او بودند.

دسته پنجم: چهار هزار فرشته‌ای که همیشه در رکاب پیامبر اسلام بودند.

دسته ششم: سیصد و سیزده فرشته‌ای که در جنگ «بَدْر» به یاری پیامبر آمدند.

دسته هفتم: فرشتگانی که برای یاری امام حسین(ع) به کربلا آمدند.

آمار کل این هفت دسته، سیزده هزار و سیصد و سیزده فرشته است که به یاری امام زمان می‌آیند.

اگر سمت راست لشکر را نگاه کنی، جبرئیل را می‌بینی؛ در سمت چپ لشکر هم، میکائیل ایستاده است.

همه نیروی‌های زمینی و آسمانی آماده‌اند تا ایشان دستور حرکت بدهد.

وقتی لشکر امام حرکت کند، ترس عجیبی در دل دشمنان ایجاد می‌شود و به همین دلیل است که همیشه پیروزی با این لشکر است.

آری، کسانی که قصد دشمنی با نور خدا را دارند ترسی عجیب وجودشان را فرا می‌گیرد؛ امّا کسانی که سال‌های سال در جستجوی نور خدا بوده‌اند محبّت و علاقه زیادی به امام پیدا می‌کنند. آنها هرگز از این حرکت آسمانی نمی‌ترسند، بلکه هر لحظه آرزو می‌کنند که حکومت مهدوی تشکیل شود وعدالت واقعی را به چشم خود ببینند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
اکنون همه سربازان و یاران امام در مکّه جمع شده‌اند. آنها آمده‌اند تا جان خود را فدای امام کنند.

امام لباس رزم بر تن کرده و آماده حرکت به سوی مدینه شده است.

آیا می‌دانی که لباس رزم امام، همان پیراهن یوسف(ع) است؟

به راستی چرا امام این لباس را به تن کرده است؟

آیا می‌دانی لباس امام، لباسی معمولی نیست، بلکه لباسی ضدّ آتش است.

تعجّب نکن، بگذار تاریخ آن را برایت بگویم.

پیراهن یوسف(ع) در اصل از ابراهیم(ع) بود.

هنگامی که نمرود می‌خواست ابراهیم(ع) را به جرم خداپرستی در آتش اندازد، جبرئیل به زمین آمد تا بزرگ پرچمدار توحید را یاری کند. او همراه خود لباسی از بهشت آورد. به خاطرِ همین لباس، ابراهیم(ع) در آتش نسوخت.96

پس از ابراهیم(ع)، این لباس به فرزندان او به ارث رسید تا اینکه لباس یوسف(ع) شد و باعث روشنی چشمان یعقوب!

این لباس نسل به نسل گشت تا پیامبر اسلام و بعد از او امامان معصوم(ع)، یکی بعد از دیگری به ارث بردند.

و اکنون روشن شد که چرا خداوند این پیراهن را برای امام زمان نگه داشته است؟

همسفرم! مگر آتش نمرود بزرگترین آتش آن روزگار نبود؟

یک بیابان آتش که شعله‌های آن به آسمان می‌رسید !

نمرود با امکاناتی که در اختیار داشت آتشی به آن بزرگی ایجاد کرد و ابراهیم(ع) را در میان آن آتش انداخت؛ امّا خدا، پیامبر خود را با آن پیراهن یاری کرد و امروز همان پیراهن در تن امام زمان است.

امام آماده حرکت شده است، من دقّت می‌کنم تا ببینم امام با چه اسلحه‌ای می‌خواهد به جنگ دشمنان برود.

امام به جای اسلحه، یک چوب‌دستی دارد!

با خود می‌گویم که چرا فرمانده این لشکر، این چوب را با خود برداشته است؟

آخر ما می‌خواهیم به جنگ توپ و تانک و موشک برویم. هر چه فکر می‌کنم جوابی برای خود نمی‌یابم؛ برای همین از یکی از یاران امام سؤال می‌کنم که چرا امام به جای اسلحه این چوب‌دستی را با خود برداشته است؟

او برایم می‌گوید: این چوبی که در دست امام قرار دارد، همان عصای موسی(ع) است.

با این‌که چوب این عصا هزاران سال پیش، از درخت بریده شده است؛ امّا هنوز تر و تازه است، مثل اینکه همین الآن آن را، از درخت قطع کرده‌ای.

در زمان موسی(ع)، بشر در سحر و جادو پیشرفت زیادی کرده بود و به اصطلاح، فن‌آوری بشر آن روز، سحر و جادو بود؛ امّا وقتی موسی(ع) عصای خود را به زمین زد، ناگهان آن عصا به اژدهایی تبدیل شد که همه آن سحر و جادوها را در یک چشم به هم زدن بلعید.

امروز هم بشر هر چه پیشرفت کرده و هر فناوری جدیدی داشته باشد باید بداند که امام زمان با همین عصا به مقابله با دشمنان خواهد رفت.

این عصا، یک عصای شگفت‌انگیز است که هر دستوری را که امام به آن بدهد، انجام می‌دهد.

تازه حالا فهمیده‌ام که این چوب، یک عصای سخن‌گو هم هست و با امام سخن می‌گوید!

آری، آنچه که بشر به دست خود ساخته است توسط این عصا بلعیده می‌شود، تانک باشد یا هواپیما یا موشک، چه فرق می‌کند، کافی است امام به عصا امر کند.

قرآن در مورد عصای موسی(ع) سخن گفته است. آن عصا یک بیابان سحر و جادو را بلعید، این نکته را قبول می‌کنی چون قرآن این را می‌گوید. پس دور از ذهن نخواهد بود که این عصا بتواند هواپیما و موشک را هم ببلعد.102

هنر بشر آن روز سحر و جادو بود، هنر بشر امروز هر چه می‌خواهد باشد. این عصا به اذن خدا می‌تواند مقابل آن بایستد.

آیا می‌دانی وقتی امام، این عصا را بر زمین بزند، آن عصا تبدیل به چه چیزی می‌شود؟

من نمی‌دانم از چه لفظی استفاده کنم؟

آیا می‌توانم بگویم تبدیل به اژدهایی بزرگ می‌شود؟

می‌ترسم بگویی که این نویسنده چه حرف‌های عجیب و غریبی می‌زند. واقعا نمی‌دانم چه بگویم؟

هیچ چیز بهتر از این نیست که سخن امام باقر(ع) را برایت بگویم.

تو که دیگر سخن آن حضرت را قبول داری که فرمود: «چون قائم ما، عصای خود را به زمین بزند، آن عصا، شکاف بر می‌دارد، شکافی به اندازه فاصله زمین تا آسمان ! و آن عصا هر چه را که مقابلش باشد، می‌بلعد».

به راستی که خداوند چه حکمت‌های زیبایی دارد و با عصای موسی(ع)، آخرین ولیّ خود را یاری می‌کند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
نزدیک اذان صبح است و همه یاران امام زمان، برای خواندن نماز آماده می‌شوند.

نماز برپا می‌شود. نسیم می‌وزد. وقت مناجات با خدای مهربان است.

بعد از نماز، یاران می‌خواهند با ایشان بیعت کنند و پیمان ببندند.

امام کنار درِ کعبه می‌ایستد و دست راست خود را باز می‌کند.

آیا آن نور سفید را می‌بینی که در دست راست امام می‌درخشد؟

این نور بسیار زیبا و خیره کننده است، ولی با این حال هیچ چشمی را آزار نمی‌دهد.

دقّت کن ! در دست دیگر امام چه می‌بینی؟ گویا یک نامه در دست امام است.

آری، این عهد و پیمانی است که پیامبر برای امام زمان نوشته است.

پیامبر این پیمان را به حضرت علی(ع) داده است. سپس این پیمان‌نامه را امام حسن(ع) به ارث برده است و همین طور از امامی به امام دیگر و اکنون به امام زمان رسیده است.

امام در حالی که دست راست خود را باز کرده است می‌فرماید: این دست خداست.

آیا می‌دانی که منظور امام از این سخن چیست؟

امام این آیه را می‌خواند: «إنَّ الذینَ یُبایِعُونَکَ إنَّما یُبایِعُونَ اللّه‌َ: هر آن کس که با تو دست بیعت بدهد با خدا بیعت کرده است».

آری، دست امام، دست خداست.

خوب نگاه کن آیا می‌توانی اوّلین کسی را که با امام دست می‌دهد بشناسی؟

این جبرئیل است که خم می‌شود و دست مبارک امام را می‌بوسد و با او بیعت می‌کند و بعد از آن همه فرشتگان با امام بیعت می‌کنند.

اکنون نوبت بیعت یاران است.

امام رو به آنان می‌کند و می‌گوید: «شما باید از گناهان و زشتی‌ها دوری کنید و همواره امر به معروف و نهی از منکر کنید و هیچ گاه خون بی‌گناهی را به زمین نریزید. از ثروت اندوزی و تجمّل‌گرایی خودداری کنید، غذای شما، نان جو باشد و خاک بالشت شما».

البته اگر یاران امام، این شرایط را بپذیرند، امام هم قول می‌دهند که هرگز همنشینی غیر از آنان انتخاب نکند.

یاران این شرایط را قبول کرده و با امام بیعت می‌نمایند.

همسفرم! در این سخنان کمی فکر کن !

درست است که این سیصد وسیزده نفر در آینده نزدیک، فرمانروایان دنیا خواهند شد و هر کدام از آنان بر کشوری حکومت خواهند کرد؛ امّا عهد کرده‌اند که تمام عمر بر روی خاک بخوابند !

بی جهت نیست که آنان به چنین مقامی رسیده‌اند و یار امام شده‌اند.

این عهدی که امام با یاران خود می‌بندد؛ گوشه‌ای از آن عدالتی است که همه منتظرش بودیم.

آری امام زمان از یاران خود بیعت می‌گیرد که بر اساس مفاهیم قرآن، عمل کنند. 

نگاه کن ! از آسمان، شمشیرهایی نازل می‌شود.

برای هر کدام از سیصد وسیزده نفر یک شمشیر مخصوص می‌آید.

هر کسی شمشیر خود را برمی‌دارد. هیچ‌کس اشتباه نمی‌کند و شمشیر فرد دیگر را برنمی‌دارد؛ زیرا نام هر کس، بر روی شمشیرش نوشته شده است.

عجیب است، بر روی هر شمشیر هزار کلمه رازگونه نوشته شده است. از هر کلمه، هزار کلمه دیگر فهمیده می‌شود.

آنها از هر کلمه، هزار کلمه دیگر دریافت می‌کنند. خداوند برای یاران امام، این کلمات را آماده کرده است تا در موقعیت‌های مختلف از آن استفاده کنند.

تعجّب در این است که چگونه یاران امام می‌خواهند با این شمشیرها با دشمنی بجنگند که انواع سلاح‌های پیشرفته را در اختیار دارد؟

نزد یکی از آنها می‌روم و این سؤل را از او می‌کنم.

او شمشیر خود را به من می‌دهد و می‌خواهد به آن نگاه کنم.

شمشیر را می‌گیرم. هر کار می‌کنم نمی‌توانم تشخیص بدهم که از چه جنسی است.

او می‌گوید: آیا می‌دانی با این شمشیر می‌توان کوه را متلاشی کرد !

آری این شمشیر چنان قدرتی دارد که اگر آن را بر کوه بزنی، کوه را متلاشی می‌کند.

و بارها افرادی از من سؤال کرده‌اند که امام زمان چگونه می‌خواهد با شمشیر، دنیا را در اختیار بگیرد؟

امروز من جواب آنها را یافتم، اگر شمشیر یاران امام، می‌تواند کوه را متلاشی کند، پس شمشیر خودِ امام چه کارهایی می‌تواند بکند؟

آری، در دست این فرمانده و لشکر بی‌نظیرش، اسلحه پیشرفته‌ای است که به شکل شمشیر است؛ امّا هرگز یک شمشیر ساده و از جنس آهن نیست، این یک اسلحه بسیار پیشرفته است.

در این اسلحه چه خاصیّتی نهفته است؟

نمی‌دانم، فقط این را می‌دانم که می‌توان یک کوه را با آن متلاشی کرد.

این اسلحه را خدا ساخته است و به راستی که دست خدا بالای همه دست‌ها است!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





اگر دقّت کنی می‌بینی که تمام مردم مکّه در مورد مطلب مهمّی با هم سخن می‌گویند.

آیا می‌خواهی تو هم از سخن آنها باخبر شوی؟

دیشب، سیصد و سیزده جوانمرد وارد شهر مکّه شده‌اند و تا صبح مشغول عبادت بوده‌اند.

آنها در مسجد الحرام گرد هم آمده‌اند، وهمه نگاه‌ها را متوجّه خود کرده‌اند.

مردم مکّه تعجّب کرده‌اند. آن‌ها نمی‌دانند این جوانان از کجا آمده‌اند و چطور توانسته‌اند خود را به مکّه برسانند؛ زیرا شهر مکّه در محاصره سپاه سفیانی است.

عجیب است که لباس همه این جوانان یک‌شکل است.

همه، هم قد و هم اندازه، مثل یک دسته نظامی، بسیار مرتّب هستند؛ هر کس آنها را ببیند، مبهوت آنان می‌شود. 

آمدن این جوانان به شهر مکّه، یک راز است که کسی از آن خبر ندارد.

هر کدام از جوانان در گوشه‌ای از دنیا بودند. چگونه شد که آنها در یک لحظه خود را در مکّه یافتند؟

آنها به امر خدا با «طَیّ‌الارض» به مکّه آمده‌اند.

شاید بپرسی که «طَیّ‌الارض» یعنی چه.

اگر بتوانی در یک لحظه، بدون استفاده از هیچ وسیله نقلیّه‌ای، کیلومترها راه را پشت‌سر بگذاری و خود را به مکّه یا هر جای دیگر برسانی، تو «طَیّ‌الارض» نموده‌ای.

آری، یاران امام معجزه‌وار و بسیار شگفت‌انگیز کنار کعبه جمع شده‌اند.

آری ظهور امام زمان وابسته به حضور این سیصد و سیزده نفر است، اراده خدا بر این بوده است که آنها را در یک لحظه در مکّه جمع کند.

هر کس اسم بزرگ یا همان اسم اعظم خدا را بداند، دعایش مستجاب می‌شود. وقتی امام زمان خدا را به آن اسم قسم می‌دهد، سیصد و سیزده یار او، در یک چشم به هم زدن، در مکّه حاضر می‌شوند.

اکنون تو از این راز آگاه شده‌ای؛ امّا مردم مکّه، همچنان در تعجّب هستند.

آنان در مسجد الحرام دور هم جمع شده‌اند و درباره این مطلب با هم سخن می‌گویند: به راستی این جوانان چگونه وارد مکّه شده‌اند؟

آن طرف را نگاه کن ! آن مرد را می‌بینی که به سمت بزرگان مکّه می‌رود.

او کیست و چرا چنین سراسیمه و مضطرب، جمعیّت را می‌شکافد؟

او مستقیم نزد فرماندار مکّه می‌رود. سلام می‌کند و می‌گوید: «دیشب خواب عجیبی دیدم و برای همین خیلی ترسیده‌ام».

فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و می‌گوید: «خوابت را برایم تعریف کن ».

و آن مرد چنین می‌گوید: «خواب دیدم که ابری در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمین آمد تا اینکه به کعبه رسید. در آن ابر، ملخ‌هایی دیدم که بال‌های سبزی داشتند و مدّت زیادی دور کعبه طواف کردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز کردند».

هر کس که این سخن را می‌شنود به فکر فرو می‌رود.

آیا بینِ این خواب و آن گروه سیصد وسیزده نفری، ارتباطی وجود دارد؟

در شهر مکّه شخصی هست که خواب را خیلی خوب تعبیر می‌کند. از او می‌خواهند تا این خواب را تعبیر کند.

او قدری فکر می‌کند و سپس می‌گوید: «لشکری از لشکریان خدا وارد این شهر شده است و شما هرگز نمی‌توانید در مقابل آن مقاومت کنید».

همه مردم مکّه به فکر فرو می‌روند. آری، آن لشکر، همان جوان‌هایی هستند که دیشب وارد مکّه شدند.

طبیعی است که مردم مکّه از دست این جوانان عصبانی باشند؛ زیرا اینان می‌خواهند اهل بیت(ع) و شیعیانشان را در همه دنیا عزیز کنند.

شما فکر می‌کنید اوّلین تصمیم مردم مکّه چه می‌باشد؟

درست حدس زده‌اید، آنها می‌خواهند این سیصد و سیزده نفر را دستگیر کنند؛ امّا خدا ترسی بزرگ بر دل آن مردم می‌اندازد.

من به حال این مردم ساده‌لوح می‌خندم، مردمی که هنوز هم در فکر دشمنی با شیعه هستند. آنها نمی‌دانند که دیگر روزگار غربت شیعه تمام شده است.

یکی از بزرگان مکّه که می‌بیند همه در ترس و اضطراب هستند می‌گوید: این جوانانی که من دیده‌ام، چهره‌هایی نورانی دارند و اهل عبادت هستند، آنها که تا به حال کار خلافی انجام نداده‌اند، چرا از آنها می‌ترسید؟

مردم مکّه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن می‌گویند و آن چنان ترس و وحشتی در دل دارند که نمی‌توانند هیچ کاری بکنند.

شب فرا می‌رسد و مردم به خانه‌های خود باز می‌گردند و به خواب سنگینی فرو می‌روند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم