✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
آزرده طعم دورى، از یار را چشیده


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




اما حق مادر برتو آنست كه بداني او حمل كرده است ترا نه ماه طوريكه هيچ كس حاضر نيست اين چنين ديگري را حمل كند و به تو شيره جانش را خورانده است قسمي كه هيچ كس ديگر حاضر نيست اينكار را انجام دهد و با تمام وجود ؛ با گوشش چشمش ؛ دستش ؛ پايش ؛ مويش ؛ پوست بدنش و جميع اعضا و جوارحش ترا حمايت و مواظبت نموده است و اينكار را از روي شوق و عشق انجام داده و رنج و درد و غم و گرفتاري دوران بارداري را به خاطر تو تحمل نموده است ؛ تا وقتي كه خـداي متعال ترا از عالم رحم به عالم خارج انتقال داد .
پس اين مادر بود كه حاضر بود گرسنه بماند و توسير باشي ؛برهنه بماند و تو لباس داشته باشي ؛ تشنه بماند و تو سيراب باشي ؛ در آفتاب بنشيند تا تو در سايه او آرام استراحت كني ؛ ناراحتي را تحمل كند تا تو در نعمت و آسايش به زندگي ادامـه داده و رشد نمائي و در اثر نوازش او به خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابي .
شكم او خانهء تو و آغوش او گهواره تو و سينه او سيراب كننده تو و خود او حافظ و نگهدارنده تو بود ؛ سردي و گرمي دنيا را تحمل ميكرد؛ تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگي كني .
پس شكر گزار مادر باش به اندازهء كه براي تو زحمت كشيده است؛ و نمي تواني از او قدر داني نمائي مگر به عنايت و توفيق خداوند متعال .

متن عربی:
فحق امك أن تعلم أنها حملتك حيث لا يحمل احد احدا ؛ و أطعمتك من ثمرة قلبها مـا لا يطعم احد احدا؛ وأنها وقتك بسمعها و بصرها و يدها و رجلها وشعرها و بشرها وجميع جوارحها مستبشرة بذلك؛ فرحة؛ موبلة؛ محتملة لما فيه مكروهها وألمها و ثقلها وغمها؛حتى دفعتها عنـك يدالقـدرة وأخرجتـك الى الارض فرضيت أن تشبع و تجوع هى وتكسوك وتعرى وترويك وتظمأ وتظلك وتضحى وتنعمك ببؤسها وتلذذك بالنوم بأرقها وكان بطنها لك وعاءاً وحجرها لك حواءاً وثديها لك ثقاءاً ونفسها لك وقاءاً؛ تباشر حرالدنيا وبردها لك و دونك ؛ فتشكرها على قدر ذلك ولاتقدر عليه الا بعون الله و توفيقه .

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




: پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز ٬انگشت خود را قطع کرد وقتی که نالان طبیبان را میطلبید ٬ وزیرش گفت :هیچ کار خداوند بی حکمت نیست ٬پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت تر شده وفریاد کشید در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است ؟ودستور داد وزیر را زندانی کردند .
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت وانجا انقدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله ای وحشی تنها یافت ٬ انان پادشاه را دستگیر کرده وبه قصد کشتنش به درختی بستند اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان کاملا سالم باشد ٬وچون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند واو به قصر خود بازگشت در حالی که به سخن وزیر می اندیشید دستور ازادی وزیر را داد .وقتی وزیر به خدمت شاه رسید ٬شاه گفت :درست گفتی قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ٬ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده ای داشته .وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زده وپاسخ داد : برا ی من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم واگر انروز در زندان نبودم حالا حتما کشته شده بودم .
ای کاش سر از الطاف پنهان حق در میاوردیم که اینگونه ناسپاس خدا نباشیم
یا رب !
هنگامی که ثروتم دادی، خوشبختی ام را نگیر.
هنگامی که توانایی ام دادی، عقلم را نگیر.
هنگامی که مقامم دادی،
تواضعم را نگیر.
انگاه که تواضعم دادی ،
عزتم را نگیر.
وقتی قدرتم دادی ،
عفوم را نگیر .
هنگامی تندرستی ام دادی،
ایمانم را نگیر . و آنگاه که فراموشت کردم ، فراموشم مکن

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت




دو سوره در قرآن، با کلمه ی:
“ویل” به معنای جایگاهی در دوزخ شروع شده،
“ویل” یکی از شدید ترین تهدید های قرآنه،
و اون دو آیه اینها هستند:


۞ویل للمطففین۞
وای بر کم فروشان…


۞ویل لکل همزه لمزه۞
وای بر عیبجویان طعنه زننده…


اولی در مورد مال مردم
و دوم در مورد آبروی مردم…
مراقب هر دو باشیم.

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت




کربلا گفتم و دیدم جگرم می سوزد
آسمان دود زمین در نظرم می سوزد


گوییا معجر بانوی حرم می سوزد
دختری داد زد ای عمه سرم می سوزد


جان خورشید از این واقعه بر لب برسد
هیچ کس نیست به داد دل زینب برسد


این زمین چیست که با کرب و بلا معجون است
هر که را پای نهند جان و دلش محزون است


بی گمان محشر عالم شده اینجا بر پا
یا که اینجا به خدا خون خدا مدفون است


گفتمش در روز محشر دیده در دنبال کیست ؟
گفت چشم انبیاء سوی علی اصغر(ع) است


گفتمش حکم شفاعت را که امضا میکند ؟
گفت سقایی که با حکم حسین(ع) سرلشکر است


گفتمش شیعه به دوزخ می رود ؟ غرید و گفت :
آتش دوزخ برای دشمنان حیدر(ع) است


گفتمش فلک نجات عالم ایجاد چیست ؟
گفت یک موی حسین(ع) بر کل عالم لنگر است


گفتمش رمز نجات شیعیان در چیست ؟ گفت :
شاه عاشوراییان فرمانروای محشر است


گفتمش گویند سوریه ستاد زینب(س) است
گفت آری ، دستیارش یک سه ساله دختر است

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





یک جهان است ویکی باشد فقط دشت بلا….
یک حسین است ویکی عباس در کرببلا…


بود اوج تشنگی بر خیمه شاه جهان….
تا که آمد از ره احسان،عباس جوان…


مشک را بر دست بگرفت و علم بر دوش داشت..
سوی لشکر وی بتاخت و هیچ باک از کین نداشت…


تا رسید بر نهر آبی بود نام ان فرات….

مشک رااز دوش بگرفت و روان در نهر اب….

 

مشک را پر کردعباس از آن اب حیات…

دست را عباس می برد همی در زیر اب…


گفت ای اب،نمیدانی توو هستی روان…
تشنه اند اولاد و اصحاب حسین ،شاه جهان…


اب را بر روی اب می ریخت او در ان زمان…
شد سوار اسب وتاخت بر سوی خیمه ان جوان….


از میان نخل هاامد برون مردی سوار….
زد با شمشیر کین، تیغی به دست شهسوار…


مشک را انداخت عباس به دوش دیگرش….
راه می پیمود سقا وهمی راندش فرس…


ناگهان امد یکی تیغ دگر از راه کین…
قطع شد دست علمدار وفتاد اندر زمین….


مشک اب عباس نام آور ،،بر دندان گرفت….
اوهمی جنگیدبا دشمن،،،علم را میگرفت…


تیر زد ناگاه دشمن به چشم پهلوان….
خون جاری شد ز چشم ماه تاب قهرمان…


لیک سقا را نبود اصلا هراس وباک زکین…
دشمنان را قطعه قطعه کرد بر روی زمین….


از میان ان هیاهوی ستم نا گاه دید…..
تیر از میدان دشمن آمد و مشک را درید….


قلب عباس جوان کربلا افسرده گشت…..
گشت جانش پر ز غم،قلبش زدردپژمرد ه گشت….


او گرفت افسار مرکب را به سوی جنگ شتافت…
غصه دار کودکان تشنه گردیدماهتاب…


ناگهان از دور امد یک پلید نابکار…..
باعمود آهنین زد بر سران بی قرار….


شد عباس علی نقش زمین کربلا….
هی بگفتا یا اخا جانم به قربانت بیا….


آمد ان دم شاه دین بالین عباس علی….
گفت:عباسم شکستی پشت فرزند ولی…


گفت عباس:که من از تو خجالت می کشم…
بهر اطفال غریبت من شهادت میچشم….


تو ببخشایم برادر،من نیاوردم اب….
تو مگو بر کودکانت،من خجل از بوتراب….


شد عباس علمدار کشته در دشت بلا….
گشت عباس وفادار مناسب ان با وفا…

جانم حسین(ع)

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




ﺳﺎﺋﻠﻲ ﺑﻲ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﻳﻢ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻋﺒﺪ ﻛﻮﻱ ﻫﻞ ﺍﺗﺎﻳﻢ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ


ﺑﺲ ﻛﻪ ﺩﻭﺭﻱ ﺟﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﮔﺎﻩ ﺑﺎﺻﻔﺎ
ﺁﺳﺘﺎﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ


ﺍﺷﻨﺎﻳﻢ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﻗﻪ ﻱ ﺑﻴﮕﺎﻧﮕﺎﻥ
.ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻟﺒﺮ ﺩﻟﺨﻮﺍﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ


ﺩﺭﺩﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻧﮕﻔﺘﻢ ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻫﻲ ﺑﺎ ﻃﺒﻴﺐ
ﺷﺪ ﺩﻟﻢ ﺑﻲ ﻳﺎﺭ ﻭﭼﺎﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ


ﻗﺪﺭ ﻋﺸﻘﺖ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺷﺪﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﻳﺶ
ﺧﻴﻤﻪ ﻱ ﺯﻳﺒﺎﻱ ﺛﺎﺭﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ


ﮔﻮﺵ ﺟﺎﻥ ﻧﺴﭙﺮ ﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﺮ ﻳﺎ ﻟﺜﺎﺭﺍﺕ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ
ﺭﺍﻩ ﻗﺮﺏ ﻛﻮﻱ ﺍﻥ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ


ﺩﺭ ﺷﺐ ﺗﺎﺭﻳﻚ ﻫﺠﺮﺍﻥ ﭼﺸﻢ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﻛﻮﺭ ﺩﻝ ﻫﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ


ﻛﺮﺑﻼ‌ ﻛﻮﺗﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺩﻭﺳﺖ

ﺑﺎ ﻛﻪ ﮔﻮﻳﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻩ ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺭﺍ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





1-حجاب فرض است.
2-حجاب دیانت است.
3-حجاب صداقت است.
4-حجاب عفت است.
5-حجاب عزت است.
6-ححاب هویت است.
7-حجاب معرفت است.
8-حجاب شجاعت است.
9-حجاب تعهداست.
10-حجاب حفاظت است.
11-حجاب امنیت است.
12-حجاب فضیلت است.
13-حجاب کرامت است.
14-حجاب دانایت است.
مسلمانان حجاب یک نعمت است لطفا متوجه باشید.

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





یکی از صحابه از حضرت رسول(ص) نقل کرده ؛؛؛
برای مردگان خود هدیه بفرستید
گفتم: هدیه ی مردگان چیست؟
فرمود: صدقه ودعا
ارواح مومنان هرشب جمعه به اسمان دنیا مقابل
خانه های خود می ایند وفریاد می کنند
ای خانواده ، فرزندان و خویشان من برما مهربانی کنید!
انچه دردست ما بود عذاب وحساب انها بر ماست!!
نفعش برای غیر ما..!
ای خویشان ما به درهمی یا قرص نانی یا
جامه ای مارا کمک کنید،
تا خداوند شما را از جامه های بهشت بپوشاند.
مفهوم خیرات وصدقه اعم است شامل:
هر نوع کار خیریا حتی نیت و فکر واندیشه ی
خیر برای مردم ویا اسلام می شود
می توان هر عمل خیری که به قصد قربت
انجام میشودثواب انرا به روح اموات نثار کرد.
شادی روح اموات بالاخص اموات خودتون ،،بد وارث وبی وارث، انها را با ذکر فاتحه و صلواتی
میهمان کنیم .
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم