✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
همایش ملی بررسی آرای تفسیرى علامه معرفت


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



مناظره ی دختر یزید(لع)با حضرت رقیه (س)/

 

ـــــــــــــــــــــ
قلم زن بنام رقیه قـلم
بود نام او هر زمان محترم
که افراشته در دل ما عَلم
بنـازم زده مکتبی در دمشق
که بر عالمی میدهد درس عشق
___________
روایت شده تا که دخت یزیـد
به ویرانسرا آن دمی که رسید
بسان پدر بوده فکرش پلیـد
ز روی غرور و ز روی حسد
به اهل حرم،بی ادب،طعنه زد
__________
که من دختر شاه و تاج سرم
حشم دارم و صاحب زیـورم
به نسوان اهل عرب سرورم
شماها همه خارجی منصبید
فقیر و اسیران ِ تشنه لَبیـد
__________
منم ناز پرورده ی اهل شام
منم آنکه دارد کنـیز و غلام
منم صاحب عزّت و احـترام
پدر جدِّ من نام او معاویه
امیر و رییس همین ناحیـه
_______________
منم دختـر پادشاه دمشق
منم مشعل خیمه گاه دمشق
منم صاحب عِزّ و جاه ِ دمشق
کند نام من شامیان زمزمه
مقامم زبانزد بود بر هـمه
__________
منم در جهان نور چشم امیر
لباس ِ قشنگم به جنس حریر
شده مسکنم خانه ای بینظیر
نظر کن به آنجا بُود کـاخ ِ من
کنارش گلـستان و باغ و چمن
__________
همان دم ز ِ اهل حرم دلبری
زجـا خاسته ناگهان دختری
زده نعره با هیبـت حیدری
زنم تیشته از ریشه نسل تو را
هم اکنون کنم فاش اصل تو را
_________
پدر ِ تو مست ِ می و باده است
همه عمر خود را هدر داده است
از او دم مزن ، او زنازاده است
تو هم دختر آن ستم کاره ای
منم دختر شه،تــو آواره ای
___________
بدان جدِّ من ساقی کوثر است
مرا مونس جان علی اکبر است
عمویم ابوالفضل سر لشکر است
به زینب سلاله رقیّه منـم
سفیر سه ساله رقیّه منـم
_____________
اگر چه شـدم من اسیر قفس
جوابم به تو باشد این جمـله بس
که من بچه شیرم ،چه باک از مگس
حق لـم یزل حافظ مکتب است
که استاد من عمه ام زینب است
___________

اگر چه خرابه سرای من است
سند دو عالـم برای من است
سلاطین عالم گدای من است
پدرم بُود رهبـــری بت شکن
خودم بچه شیر،عمّه ام شیرزن

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




در مسیر خطبه های زینبی

گفته ام شعر پر از شور و تبی

 

مرگ در مثنوی ام لعن بود

لعن در حاشیه نه! - متن بود

 

مرگ بر دیانت حسین کُش

مرگ بر قضاوت حسین کُش

 

مرگ بر شُریح های عدل کُش

مرگ بر حکم و هوای عدل کُش

 

مرگ بر قشون پر ز هلهله

مرگ بر شمر و سنان و حرمله

 

مرگ بر فرار از قرارها

مرگ بر هوای مرده زارها

 

مرگ بر مرگ و فناپذیرها

مرگ بر قاتل بی نظیرها

 

مرگ بر دروغ و تزویر و ریا

مرگ بر تهمت و کذب و افترا

 

مرگ بر دورنگی و فریب ها

مرگ بر اسیری غریب ها

 

مرگ بر کشتن بی گناه ها

مرگ بر سیاهی سپاهها

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: آنگاه که بدعت ها در امت من آشکار شد بر آگاهان است که علم خود را ظاهر نمایند و هرکس که نکند خدایش لعنت کند!
(کافی ۵۴/۱)
امام صادق علیه السلام:
بپرهیز از این که غیر از حجت خدا کسی را برگزینی، و هرچه راکه می گوید تصدیق کنی!
(معانی الاخبار،۱۶۹)

موضوعات: روایات  لینک ثابت




ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﺍﻭّﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﺩﻭّﻡ ﺑﻪ ﺷﻪ ﻧﺠﻒ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﮑﻨﯿﻢ
ﺭُﺧﺴﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﺯﻫﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺗﺮﺑﺖ ﺍﻭﺳﺖ
ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺴﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺳﻼﻡ
ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺩﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻔﺘﻪ
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﮔﻔﺘﻢ ﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺳﺠﺎﺩ
ﺁﻥ ﭘﺎﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﭘﺲ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻢ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﺻﺎﺩﻕ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩ
ﺁﻥ ﺣﻨﺠﺮﮤ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺿﯿﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺎﻇﻢ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ
ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﺭﻭ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﮐﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ
ﺩﺭ ﻃﻮﺱ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻟﻐﺮﺑﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﻘﯽِ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺩ
ﻫﻢ ﻫﺎﺩﯼ ﻭ ﻋﺴﮑﺮﯼّ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺮﺳﯿﻢ
ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻫُﺪﯼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

 ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﻋﺮﺵ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




فاطمی هستم ، غلاااام حیدرم

خاااک پای ، نوکرااان حیدرم

 

با علی باشم به جنت می رسم

بی علی خاک دو عااالم بر سرم

 

این دل مجنون برای حـــــــــیدر است

جنت الاعلی سرااای حـــــــــیدر است

 

پیش چشم من طلا بی ارزش است

چون طلایم خاک پاااای حــــــــیدر است…

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




خواهرم حجابت
برادرم نگاهت

پسر گفت:

حجابتو رعایت کن،

دیدن زیباییهای تو منو به گناه میندازه!

دختر گفت:

چشماتو درویش کن!

مگه من باید به خاطر تو خودمو محدود کنم؟!

پسر گفت:

طبیعت من نگاه کردن و لذت بردن از زیباییهاست.

دست خودم نیست

دختر گفت:

طبیعت منم نشون دادن زیباییهامه.

دختر اگه جلوه گری نکنه که دختر نیست

پسر گفت:

خوب جلوه گریتو بذار برای شوهرت.

این طوری منو هم به گناه نمیندازی

دختر گفت:

تو نگاه هوس آلودتو بذار برای همسرت.

این طوری منو هم محدود نمی کنی

پسر گفت:

اگه همسر نداشتم چی؟

اگه نتونستم ازدواج کنم چی؟

اگه بعد از ازدواج تو خیابون چشمم به تو افتاد چی؟

مگه می تونم چشمامو ببندم؟

دختر گفت:

اگه منم نتونستم ازدواج کنم چی؟

برای کی جلوه گری کنم؟

پسر گفت:

خدا گفته خودتو بپوشونی.

خدا گفته به صبر و نماز پناه ببری.

خدا گفته با ایمان و عبادت فقط برای او جلوه گری کنی

دختر گفت:

خدا گفته تو هم چشماتو کنترل کنی.

پیامبر گفته نگاه تو به من تیری زهر آلوده از طرف شیطان.

گفته برای کنترل خودت روزه بگیری

پسر گفت:

اما باور کن با وجود جلوه گری تو کنترل نگاه برای من خیلی سخته.

انصاف نیست که تو خودتو نپوشونی و از من انتظار داشته باشی نگات نکنم.

دختر گفت:

تو هم اگه نگاهتو کنترل نکنی پوشیدن این همه لباس برام خیلی سخته.

انصاف نیست تو به من نگاه کنی و از من انتظار داشته باشی جلوه گری نکنم.

پسر گفت:

اما اگه تو جلوه گری نکنی من دیگه دلیلی برای نگاه بهت ندارم

دختر گفت:

تو هم اگه نگاه نکنی من دیگه دلیلی برای جلوه گری برات ندارم

پسر خوب! دختر گل!

بهتر نیست که هر دو تون همدیگه رو درک کنین؟

بهتر نیست که هر دو تون برای عفت عمومی تلاش کنین؟

 

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




سـکانـس اول

دخـترک شاید نمی داند و بد حجـــابے می کند تـو کــــه می دانـــی نگـــــاه نکـــــن!

سـکانـس دوم

پســـرک شاید نمیداند و نگـــــاه می کـــند تـــو کـه میــــدانـے خـودت را بپـوشان

پے نوشـت :

دخــترجان! گـناه تو نگـاه پسـر را به دنــبال دارد … و پســـرجان، نگـاه تو ترویــج مےدهد این بی حجــابی‌ها را…

 

هـر دوی شـــما مسـئولید!!

《کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولا》

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




کلام مادر به اینجا که رسید ناگهان برق غریبی در چشمهایش درخشید .
با جدیتی بی سابقه اما همراه با ملاطفت مرا از جا بلند کرد مقابل خودش نشاند و گفت:
ببین عباس من… نسبت تو فرزندان فاطمه نسبت برادر با برادر و خواهر نیست.
همچنانکه نسبت من با علی نسبت همسر و شوهر نیست!….. تو مبادا گمان کنی که ما همسان و هم شان این خانواده بی نظیریم
اینها تافته های جدا بافته عالمند.
اینها زمینی نیستند!آسمانی اند
خاکی نیستند افلاکی اند ….اینها جانشینان و کارگذران خدا در زمین اند… پدرت معلم مسیح بود است در گهواره و نور و منادای کلیم بوده است در کوه طور!
مبادا پدر را به لفظ خالی پدر صدا کنی!
مبادا حسن و حسین را برادر خطاب کنی!
مبادا زینب و ام کلثوم را خواهر بخوانی!
آقای من و بانوی من!
این صمیمانه ترین خطاب تو باشد با سرواران و موالی ات!
مبادا از پشت سرشان قدمی پیش فرا بگذاری!
مبادا پیش ازآنها دست به غذا ببری!
مبادا پیش از آنها آب بنوشی…. سقای آب و ادب
فصل عباس ام البنین!!! پی نوشت:ادیب پرور ترین مادر عالم!!!

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت
 
   
 
مداحی های محرم