کریمخان زند پادشاه ایران پس از شکار در نزدیکی تخت جمشید اردو زد. از دور عظمت تخت جمشید دیده می شد یکی از فرماندهان گفت آیا شکوه ایران زمین در تخت جمشید پایان می یابد؟

کریم خان پرسید: در زمان پادشاهی نادرشاه افشار کجا بودی؟ گفت در تمام آن دوران در روستایمان به پدرم در کشاورزی کمک می کردم.

کریمخان خندید و گفت آن زمان همانند امروز تو از دور به پادشاه ایران زمین نادرشاه افشار نگاه می کردم و می گفتم آیا تمام شکوه ایران زمین در نادر شاه افشار پایان می یابد !؟

و امروز به تو می گویم دیگر آن بزرگی و عظمت را من در کسی و جایی ندیدم. این سخن وکیل الرعایا کریم خان زند که از سرداران نادرشاه افشار بود خود گویای عظمت و جوهر آن یگانه دوران ها را دارد. ارد بزرگ اندیشمند برجسته کشورمان می گوید:

نادرشاه افشار توانست از خراب آبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود. نادر شاه افشار در جمع ارتشیان ایران می گوید:

وقتی پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چون هزاران فرزند به دنیا نیامده این سرزمین آزادی اشان را از بازوان و اندیشه ما می خواهند.

پس با عمل خود می آموزانیم که پدرانشان نسبت به آینده آنان بی تفاوت نبوده اند. و آنان خواهند آموخت آزادی اشان را به هیچ قیمت و بهایی نفروشند.

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...