نظریه اعتدال

در بحث از مقوله کنترل جمعیت افزون بر دو نظریه موافق و مخالف می­توان به نظریه اعتدال نیز اشاره کرد که این نوشتار را می­توان تا حدودی در پی تبیین و اثبات موافقان افزایش جمعیت دانست. اعتدال و میانه روی از اصول مسلم اسلام است و از اموری است که پیشوایان دینی بارها به آن توصیه کرده­اند که « خَیرُ الأَمورِ  أَوسَطُها » ؛ بهترین کارها میانه­روی است. (کافی، ج 6، ص541).

و نیز امام علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر می­نویسد : « وَلیَکُن أَحَبَّ الأُمُورِ إِلَیکَ أوسَطُها فِی الحَقِّ وَ أَعَمُّها فِی العَدلِ » ؛ و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که میانه­ترین نسبت به حق و گسترده ترین در عدالت باشد. (نهج البلاغه (فی شرحه)، محمد دشتی ، انتشارات زاهدی ، چ اول، 1385 ، ص35).

خداوند متعال در آیه 143 سوره بقره امت خویش را به اعتدال می­ستاید. و رسول خدا (ص) اعتدال را رمز نجات بخش فرد و جامعه می­داند. (وسائل الشیعه، ج 15، ص 220).

بر اساس نظریه اعتدال در مقوله جمعیت، رشد بی رویه جمعیت و نیز رشد منفی آن، هر دو مضرند اما این به معنای تبلیغ حدی میانه از نظر عددی نیست. برای درک بهتر مطلب، یک بار دیگر آیات و روایات ذکر شده که هرکدام به نوعی مسئله کنترل جمعیت از جهت نفی یا اثبات مرتبط اند را به مرور می­نشینیم:

اولاً در آیات قرآنی و روایات، تشویق فراوانی به ازدواج و خروج از تجردشده است. (برای نمونه ر.ک. وسایل الشیعه، ج 20، ص 307 / مستدرک الوسایل، ج 14، ص 149 ) بدیهی است که یکی از نتایج ازدواج در اغلب موارد به دنیا آوردن فرزند و تکثیر نسل است. افزون بر اینکه در برخی روایات به ازدواج با هدف تکثیر نسل، توصیه شده است. (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 153 ). با این همه نکته پراهمیت این است که روایات مذکور دلالت بر وجود ازدواج و تکثیر نسل مسلمانان ندارد. و ثانیاً آیات و روایاتی وجود دارد که فزونی جمعیت مسلمانان را یک ارزش مهم هم در دنیا و هم درآخرت می­داند. فرزندان در دنیا زینت (سوره کهف، آیه 49)، مایه استعانت (کافی، ج6،ص2)، و امداد ( سوره نوح، آیه 12). و در آخرت مایه مباهات پیامبر اسلام (ص) ، (مستدرک الوسایل، ج 14، ص 150- 152 ؛ وسایل الشیعه ج 20، ص54) معرفی شده­اند. مستفاد از مجموع این روایات اصل اولی استحباب تکثیر نسل است.

بنابر این دو سخن، اسلام بر اساس مصلحت جمع، ازدواج و نیز تکثیر نسل را واجب نکرده؛ اما آن را امری پسندیده و مورد تأیید دانسته است.

پس سخن صحیحی است اگرگفته شود شارع به عنوان اصل اولی ترغیب به فرزند آوری کرده است و کثرت جمعیت مطلوب اولی شارع است؛ چنانکه در روایات متعددی امتناع از فرزندادار شدن به دلیل ترس از فقر مورد نکوهش قرارگرفته است. (برای نمونه: ر.ک.الکافی، ج 6، ص 3، ح7) چرا که این نگاه ناشی از بدگمانی به خداست؛ درحالیکه خداوند روزی همگان را ضمانت کرده است. (سوره  انعام، آیه 151؛ سوره اسراء آیه31).

درمقابل، روایاتی که فرزند زیاد را مایه سختی و عقوبت الهی می­دانند (بحارالانوار، ج 69، ص 61)؛ حمل به این واقعیت می­شوند که مال و فرزند زیاد در موارد قابل توجهی مایه دردسر و نیز غفلت از یاد خداوند است.

مرحله بعدی سخن این است که گرچه کثرت نسل مورد تأکیدمتون دینی است اما به نظر می­رسد تکثیر نسل به صورت مطلق مورد تأید شرع نباشد؛ محض نمونه؛ در برخی آیات و روایات اوصافی برای فرزند و زادآوری وجود دارد که بنابر اصل (وصف مشعر علیت)، (یعنی وصفی که تا حدی گویای علت حکم باشد). می­توان قول به تکثیرنسل را قید بزند؛ برای مثال روایتی علت تشویق به فرزندآوری را تکثیر مؤمنان و لااله الا الله گویان دانسته­ است. (وسایل الشیعه، ج 20، ص 14).

یا آیه­ای که فرزند را به عنوان زینت یا باقیات و الصالحات معرفی کرده است. (سوره کهف، آیه 46) فرزند نعمت است و داشتن فرزندان بیشتر، مورد تأیید دین است، اما نه در هر شرایطی.

فرزند اگر زینت، اثر صالحی از والدین، مؤمن و گوینده لااله الا الله باشد، مطلوب است. می­توان از این نکته نتیجه گرفت که اگر فرزند زیاد در شرایطی و بنا به علل و عوامل فرهنگی، تربیتی یا اقتصادی باعث کم توجهی والدین به ترتیب دینی و انسانی فرزندان شود، تکثیر نسل ترجیحی ندارد. پس قل به افزایش جمعیت به صورت مطلق مورد تأید نیست.

قاعده نفی سبیل (قاعده­ای اصولی است که برگرفته از سوره نساء آیه 141 می­باشد). نیز می­تواند در این بحث مؤثر باشد. می­توان گفت در وضعیتی که جمعیت مسلمانان به حدی کم شود که موجب سیطره دشمنان اسلام گردد. افزودن نسل مسلمانان و فرزندآوری واجب است. (مکارم شیرازی، مجله فق اهل بیت، تحدید نسل، سال سوم، ش 11، ص85.)

مجموع این سخنان ما را به نظریه اعتدال رهنمون می­سازد. بر اساس نظریه اعتدال از سویی رشد جمعیت باید در حدی برنامه­ ریزی شود تا نیروی انسانی مورد نیاز جامعه اسلامی را تأمین کند و افزون بر حفظ نسل، به حکم آیه نفی سبیل (نساء – 141) راه نفذ قدرت­های بیگانه را ببندد و از سویی دیگر نباید کیفیت جمعیت جایگاه خاص خویش را از دست داده، وظیفه تربیت و اصلاح به فراموشی سپرده شود که فرزند نیکوکار مایه سعادت آدمی است. (مستدرک الوسایل، ج 9، ص 155-156).

ذکر نکته­ای مهم در تغییر قول به اعتدال آن است که نباید مانند برخی بزرگان، این قول را به تقلیل عدد جمعیت و کنترل تعداد تفسیر کرد؛ چنانچه آیت الله مکارم شیرازی، می­فرماید : « با توجه به آیات و روایاتی که در مورد افزایش نسل مسلمانان، ذکر شد،حکم مسأله کنترل جمعیت بستگی تام به وضعیت هر دوره زمانی و اوضاع هر منطقه دارد. بنابر این اگر زمانی جمعیت مسلمانان به حدی کم شود که موجب سیطره دشمنان اسلام بر آنان شود، می­توان گفت در چنین وضعیتی افزودن نسل مسلمان و فرزندآوری واجب است.

 اما اگر زمانی همین کثرت افراد موجب ضعف و تباهی مسلمانان شود تردیدی نیست که این حکم تغییر می­کند و می­توان گفت کنترل جمعیت جایز بلکه لازم است. ( مکارم شیرازی، مجله فقه اهل سنت، ش 11، ص85).

این سخن از نگاه فقهی و روایی­ جای تأمل دارد، چرا که نظریه تعادل در کنار اصالت بخشی به تکثیر نسل، به معنای درک موقعیت و  اقتصادی زمان در جهت تنظیم جمعیت است. بدیهی ا ست با چنین برداشتی به کارگیری بسیاری از روشهایی که راه بازگشت به اصل اولی را مسدود می­کند مانند : عقیم سازی مرد (وازکتومی) ممنوع است. (رساله نکاحیه، علامه حسینی طهرانی، انتشارات علوم و معارف اسلامی، ج6، ص318)

که شیطان امر می­کند تا خلقت خدا را تغییر دهند. (اشاره به سوره نساء آیه 119). و بدیهی است با چنین برداشتی جواز عزل که راهکار منقول در روایات است (برای نمونه، ر.ک. الکافی، ج5، ص504).

نیز به معنای کاهش جمعیت با نگاه غربی نیست بلکه امری موقتی است در جهت سامان دادن به وضعیت بهتر تربیتی و مدیریتی خانواده است. درنگرش کسی که معتقد به اعتدال در مقوله جمعیت است به کارگیری هر روشی که موجب سقط جنین، کورتاژ یا عقیم شدن نگردد تنها به حکم ثانوی و در هنگام ضرورت حفظ جان، صحیح است.

برخی دیگر از بزرگان که موافق با کنترل جمعیت هستند، در واقع قلت جمعیت را در مقابل کثرت مطرح کرده­اند : درحالیکه نظریه کاهش جمعیت با اطلاقش از دیدگاه اسلام مردود است و درصورت لزوم باید اصل اعتدال را جایگزین آن کرد. تفاوت ظریف نظریه اعتدال با نظریه کاهش جمعیت را می­توان در این جمله خلاصه کرد که بنابر نظریه اعتدال، اصل اولی در اسلام بر کثرت جمعیت است اما شارع برای دوری مسلمانان از عسر و حرج باوفاداری به اصل کثرت جمعیت مسلمین، مسیر تحدید نسل را باز گذاشته شرایط آن را معرفی می­کند؛ چنانکه در فقه اسلامی و در استفتاء حضرت امام خمینی (ره) شرایط پنج­گانه­ای را برای جواز بستن لوله­های رحم ذکر کرده است که از جمله آنها ضرر نداشتن است. (از این شروط می­توان برداشت کرد که اصل اعتدال مورد تأیید ضمنی فقهاست، زیرا نازایی دائمی و ضرر به مزاج ونقص عضو در تقابل با اعتدال طبیعت انسانی است).

تعبیر رسایی که می­تواند مفهوم نظریه اعتدال را برساند عنوان « تنظیم خانواده» است. مراد از تعادل جمعیت در بحث تنظیم خانواده وابستگی تصمیم گیری در این مورد، به مصالح و مقتضیات و شرایط جامعه است. سخن در این است که آحادجامعه با توجه به شرایط و موقعیت­های اقتصادی، خانوادگی و تربیتی خویش در تعیین تعدادفرزندان خویش مخیرند. بنابراین نظریه اعتدال بایدتکیه بر اصالت کثرت جمعیت، تعیین تعداد فرزند را بر عهده عرف گذاشته است تا خردمندانه زیستن را برگزیند.

سخن آخر اینکه دین اسلام، انسان را در برابر همه گونه رفتار مسئول می­داندکه »کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته (همه شما شبان هستید و همه تان  نسبت به دیگران مسئولید، بحار الانوار، ج72، ص38). و هشدار می­دهد که هر اقدامی و هر تصمیمی باید با خردمندی و دانایی و تدبیر همراه باشد. (همان،ج، 74، ص112). در موضوع جمعیت نیز انسان باید بداند چه می­کند تا بر اثر جهالت، مکانی لغزنده را برای ایستادن برنگزیند؛ باید پیامدهای رشد افراطی جمعیت را در نظر آورد. و با توجه به امکانات، آینده نگرانه و عاقبت اندیشانه تصمیم گرفت. تکثیر نسل مانند هر تصمیم دیگر زندگی نیازمند شناخت زمانه و آگاهی از مشکلات آن است.

ادامه دارد…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...