یه تیکه استخونه عیب نداره
لباسش غرق خونه عیب نداره
میگن با بال بسته پر کشیده
بازم برگشته خونه عیب نداره

: اینا پرواز بی بالو میفهمن
سکوت بیست و چن سالو میفهمن
یه عمره زیر خاکا غرق روضه ان
اینا معنی گودالو میفهمن
غم وصلو جداییها می فهمن
طنابو مرتضایی ها می فهمن
چه بوی سیبی پیچیده تو این شهر
کنایه س ، کربلاییها می فهمن

نوشتم یه شهیدِ ، خوندی غواص
نوشتم پر پرِ ، خوندی گل یاس
نوشتم کربلا ی چار ، دستاش
نميدونم چرا میخونی “عباس”

برادر گریه و زاری نداره
این چند تا استخون باری نداره
آهان همرزم روز جبهه هاته
نترس با میز تو کاری نداره
فرقی نمی کند که چه هستیم یا که ایم
ما هرچه هست شیعه گیت را مصممیم
لرزان نمی شویم به بادی که می وزد
به ریشه های حبّ تو وصلیم ، محکمیم
حاتم کجا و سفره احسانتان کجا
ما جیره خوار سفره ارباب حاتمیم
ما زنده با توایم و دم از تو گرفته ایم
پس ما برای کشته شدن هم مقدمیم
مدیون آن کسیم که مارا به تو سپرد
عمریست زیر سایه تو زیر پرچمیم
ما را زیاد و کم ننوشتند ، واحدیم
گاهی اگر زیاد و زمانی اگر کمیم
کم گریه می کنیم ولیکن موثریم
یعنی شبیه بارش باران نم نمیم
این ویژ گی ّ روضه جد غریب توست
که ما هنوز با غم تو غرق ماتمیم
اینبار هم دلی که شکسته است را بخر
لطفی کن و دوباره مرا کربلا ببر

شاعر:محسن ناصحي

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...