✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
همایش ملی بررسی آرای تفسیرى علامه معرفت


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




آداب کلی نماز:

1. استفاده از انگشتر عقيق .

2. پوشيدن لباس پاكيزه .

3. شانه كردن موها .

4. مسواك كردن قبل از نماز .

5. خود را براى نماز خوشبو نمودن .

6. خواندن نماز در اول وقت ؛ هر چه به اول وقت نزديكتر باشد، بهتر است، مگر آنكه تاءخير آن از جهاتى بهتر باشد؛ مثلا صبر كند، تا نماز را به جماعت بخواند.

7. خواندن نماز به جماعت .

8. گفتن اذان و اقامه به گونه اى كه بين اذان و اقامه به اندازه يك سجده فاصله بيندازد و دعاهاى وارده را بخواند.

9. همراه داشتن عمامه با تحت الحنك در نماز .

10. پوشيدن لباس سفيد و عبا براى نماز.

مستحبات و مكروهات اذان و اقامه :

1. بلند كردن صدا در اذان و اقامه براى مرد مستحب است ؛ به گونه اى كه بلندى صدا در اقامه ، بلندتر از صداى اذان نباشد.

2. مستحب است كه زن موقع نبودن مرد نامحرم كلمات اذان و اقامه را آهسته بگويد.

3. مستحب است كه نمازگزار اذان را آرام و شمرده بگويد؛ (يعنى كلمات اذان را آشكارا ادا كند، به طورى كه شنونده بتواند حروفش را بشمارد).و همچنين مستحب است كه وقف كردن در آخر هر بخش اذان را كمى طول بدهد.

4. به سرعت گفتن اقامه مستحب است ؛ آن به اين معنى كه وقف در آخر هر بخش را طول ندهد.

5. مستحب است كه اذان گو در جايى بلند، مانند مناره ، بايستد تا صدايش ‍ به نمازگزاران برسد.

6. مستحب است كه اذان گو در وقت گفتن اذان و اقامه ، مخصوصا در اقامه رو به قبله باشد و كراهت دارد كه انسان در گفتن بعضى جملات اذان روى خود را به طرف راست يا چپ بچرخاند.

7. سخن گفتن در بين جمله هاى اذان و اقامه مخصوصا در بين جمله هاى اقامه مكروه است .

8. مستحب است كه اذان گو در وقت گفتن اذان با طهارت و وضو باشد.

9. مستحب است كه انسان وقتى صداى اذان را مى شنود آن را همراه مؤ ذن آهسته تكرار كند.

10. اگر مؤ ذن صدا را در گلو بيندازد، چنانچه غنا نشود، مكروه است .

11. اگر نماز جماعت داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند مستحب است اذان و اقامه بگويد.

12. اگر نمازگزار بين اذان و اقامه بقدرى فاصله دهد كه اذانى را كه گفته است ، اذان اين اين اقامه حساب نشود، مستحب است كه اذان و اقامه را دوباره بگويد.

13. اگر نمازگزار بين اذان و اقامه و نماز بقدرى فاصله دهد كه اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است كه دوباره براى آن نماز،اذان و اقامه بگويد.

14. اگر پيش از آنكه نمازگزار به اندازه ركوع خم شود، يادش بيايد كه اذان يا اقامه را فراموش كرده است ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، مستحب است كه براى گفتن اذان و اقامه نماز خود را بشكند.

مستحبات تكبيرة الاحرام :

1. مستحب است بعد از تكبيرة الاحرام بگويد:

يا محسن قد اتاك المسيى و قد امرت المحسن ان يتجاوز عن المسيى انت المحسن و انا المسيى، بحق محمد و آل محمد صل على محمد و آل محمد و تجاوز عن قبيح ما تعلم منى

؛ اى خدايى كه به بندگان احسان مى كنى ! بنده گنهكار به در خانه تو آمده است و تو خود امر كرده اى كه نيكوكار كه از گنهكار بگذرد؛ تو نيكوكارى و من گنهكار. به حق محمد و آل محمد صل الله عليه و آله رحمت خود را بر محمد و آل محمد فرست و از بديهايى كه مى دانى از من سر زده است ، بگذر!

2. مستحب است موقع گفتن تكبير اول نماز و تكبيرهاى بين نماز، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببرد.

3. مستحب است هنگام بالا آوردن دست ها تا مقابل گوشها انگشتان دست بسته باشد و كف دست رو به قبله قرار گيرد.

4. مستحب است گفتن شش تكبير كه با تكبيرة الاحرام جمعا هفت تكبير شود؛ به اين نحو كه يا قبل از گفتن تكبيرة الاحرام ، شش تكبير بگويد يا بعد از آن و يا بين قبل و بعد تقسيم كند. (دعاهاى وارده براى اين تكبيرها در جلد 1 ترجمه تحريرالوسيله ، مساءله دوم ، صفحه 249 آمده است .)

5. براى امام جماعت مستحب است كه تكبيرة الاحرام را با صداى بلند بگويد، به طورى كه قابل شنيدن براى افراد پشت سر او باشد.

6. براى امام جماعت مستحب است كه شش تكبير ديگر را آهسته بگويد.

مستحبات قيام :

1. در قيام ، هنگام خواندن حمد و سوره ، مستحب است كه دست ها و انگشتان حركت نكند.

2. در حال ايستادن ، مستحب است كه بدن راست نگه داشته شود و شانه ها پايين انداخته شود.

3. مستحب است كه نمازگزار در حال ايستادن ، دست ها را روى رانها بگذارد و انگشتها را به هم بچسباند.

4. مستحب است كه نمازگزار در حال ايستادن جاى سجده را نگاه كند.

5. مستحب است كه نمازگزار سنگينى بدن را به طور مساوى روى دو پا بيندازد و با خضوع و خشوع باشد.

6. مستحب است كه نمازگزار پاها را پس و پيش نگذارد.

7. مستحب است كه مرد پاها را سه انگشت باز تا يك وجب فاصله دهد، اما زن سزاوار است پاها را به هم بچسباند.

مستحبات و مكروهات قرائت و ذكر :

1. در نماز جمعه و در نماز ظهر جمعه مستحب است كه در ركعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره منافقون خوانده شود.

2. كسى كه به هيچ قسم نمى تواند صحيح نماز را ياد بگيرد، احتياط مستحب آن است كه نماز را به جماعت به جا آورد.

3. احتياط مستحب است كه در نماز، وقف به حركت و وصل به سكون ننمايد.

4. مستحب است كه نمازگزار در ركعت سوم و چهارم بعد از تسبيحات اربعه استغفار كند؛ مثلا بگويد:

استغفر اللّه ربى و اتوب اليه يا بگويد:

اللهم اغفرلى .

5. مستحب است كه نمازگزار در ركعت اول ، پيش از خواندن حمد، بگويد:

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم .

6. مستحب است كه در ركعت اول و دوم نماز ظهر و عصر (بسم اللّه الرحمن الرحيم ) بلند و حمد و سوره شمرده و آهسته خوانده شود و در آخر هر آيه وقف شود؛ يعنى به آيه بعد چسبانده نشود. همچنين در حال خواندن حمد و سوره به معناى آيه توجه شود.

7. مستحب است اين كه نمازگزار اگر نماز را به جماعت مى خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فرادى مى خواند، بعد از آن كه حمد خودش تمام شد، بگويد:

الحمد اللّه رب العالمين .

8. مستحب است بعد از خواندن سوره

قل هو اللّه احد يك يا دو يا سه مرتبه گفته شود:

كذالك اللّه ربى يا سه مرتبه

كذالك اللّه ربنا.

9. سزاوار است كه نمازگزار بعد از خواندن سوره ، كمى صبر كند و سپس ‍ تكبير پيش از ركوع يا قنوت را بگويد.

10. مستحب است كه در تمام نمازها، در ركعت اول ، سوره

انا اءنزلناه و در ركعت دوم هم سوره

قل هواللّه احد خوانده شود.

11. مستحب است در نماز صبح ، سوره

عم يتسائلون يا سوره

هل اءتى و يا

غاشيه ،

قيامت و نظائر آن ، يعنى سوره هاييكه به مقدار يكى از اين سور، آيه دارد خوانده شود.

12. مستحب است كه در نماز ظهر سوره

سبح اسم ربك الاعلى يا سوره شمس و در نماز عصر و مغرب سوره

اذا جاء نصر اللّه يا سوره

الهيكم التكاثر خوانده شود.

13. مستحب است كه در نماز و عشاى شب جمعه براى ركعت اول ، سوره جمعه و براى دوم ، سوره

اعلى و در نماز ظهر و عصر جمعه براى ركعت اول ، سوره جمعه و براى ركعت دوم ، سوره منافقون قرائت شود.

14. مستحب است كه نمازگزار در نماز صبح روز جمعه در ركعت اول ، سوره جمعه و در ركعت دوم ، سوره توحيد را بخواند و در نماز مغرب شب جمعه در ركعت اول ، سوره جمعه و در ركعت دوم ، سوره توحيد را بخواند.

15. مستحب است كه نمازگزار در قرائت رعايت ترتيل را نمايد و كلمات را آرام ، شمرده و واضح بخواند.

16. مستحب است كه نمازگزار در جاهايى كه علماى تجويد، وقف در آن جاها را معتبر دانسته اند، وقف كند.

17. مستحب است كه نمازگزار در هنگام خواندن سوره ، وقتى به آيه رحمت رسيد، از خدا طلب رحمت بنمايد و اگر به آيه عذاب جهنم و بلا رسيد، از خدا طلب پناه از عذاب كند.

18. اگر نمازگزار ترس از آن دارد كه وقتى سوره طولانى مى خواند، وقت تنگ شود و نماز دومش قضا شود، مستحب است كه سوره كوتاه قرائت كند.

19. مستحب است كه نمازگزار در نافله نمازهاى شب (نافله مغرب ، عشا و نماز شب ) قرائت را بلند و در نافله نمازهاى روز (نافله صبح ، ظهر و عصر) آهسته بخواند.

20. كراهت دارد كه در هر ركعت از نمازهاى واجب ، بيش از يك سوره قرائت شود.

21. مكروه است كه انسان در تمام نمازهاى يك شبانه روز، سوره

قل هو اللّه احد را نخواند.

22. خواندن سوره

قل هو اللّه احد با يك نفس مكروه است .

23. مكروه است كه انسان سوره اى را كه در ركعت اول خوانده ، در ركعت دوم نيز بخواند. (مگر اين كه در هر دو ركعت ، سوره

قل هو اللّه احد را قرائت كند.)

مستحبات و مكروهات ركوع :

1. مستحب است كه ذكر ركوع ، سه ، پنج يا هفت مرتبه و يا بيشتر قرائت شود.

2. كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و تنها مى تواند در حال نشسته ، كمى خم شود يا در حال ايستاده با سر اشاره كند، احتياط مستحب آن است كه بعد از نمازى كه براى ركوع آن با سر اشاره كند نماز ديگرى هم بخواند و هنگام ركوع ، بنشيند و هر قدر مى تواند براى ركوع خم شود.

3. مستحب است كه نمازگزار قبل از ركوع ، در حالى كه راست ايستاده تكبير بگويد.

4. مستحب است هنگام ركوع ، زانوها به عقب داده شود و پشت صاف نگهداشته شود؛ گردن نيز كشيده و مساوى پشت باشد.

5.مستحب است كه انسان هنگام ركوع ،بين دو قدم خود را نگاه كند.

6. مستحب است كه هنگام ركوع ، پيش از ذكر يا بعد از آن صلوات فرستاده شود.

7.مستحب است كه نمازگزار بعد از ركوع هنگامى كه برخاست و راست ايستاد، در حال آرامى بدن بگويد:

سمع اللّه لمن حمده .

8. مستحب است كه زنها در ركوع ، دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.

9. مستحب است كه انسان پيش از گذاشتن دست چپ بر زانوى چپ ، دست راست را بر زانوى راست بگذارد.

10. مستحب است كه نمازگزار در هنگام ركوع ، انگشتان كف دست خود را از هم باز كرده و آنها را از زانوهاى خود پر كند.

11. مستحب است كه پيش از گفتن ذكر ركوع ، دعاى وارده خوانده شود.

12. مستحب است كه نمازگزار در حالت ركوع ، آرنج ها را باز كند.

13. مكروه است كه نمازگزار در حال ركوع ، سر را به زير انداخته و دستها را به پهلو بچسباند و يا دستها را در بين دو زانوى خود قرار دهد.

14. مكروه است كه نمازگزار در حال ركوع ، دو دست خود را زير جامه هاى خود پنهان كند.

مستحبات و مكروهات سجده :

1. مستحب است كه انسان بعد از ركوع براى رفتن به سجده ، تكبير بگويد.

2. مستحب است هنگامى كه مرد مى خواهد به سجده برود اول دست ها را و زن اول زانوها را به زمين بگذارد.

3. مستحب است كه انسان بينى خود را روى مهر يا چيزى كه سجده بر آن صحيح است ، بگذارد.

4. مستحب است كه نمازگزار در حال سجده ، انگشتان دست را به هم چسبانده و برابر گوش بگذارد، به گونه اى كه سر آنها رو به قبله باشد.

5. مستحب است كه انسان در سجده دعا كرده و از خدا حاجت بخواهد و اين دعا را بخواند:

يا خير المسؤ لين و يا خير المعطين ارزقنى و ارزق عيالى من فضلك فانك ذوالفضل العظيم ؛ اى بهترين كسى كه از سؤ ال مى كنند! و اى بهترين عطاكنندگان ! روزى بده من و عيال من از فضل خودت . پس بدرستى كه داراى فضل بزرگى .

6. مستحب است نمازگزار بعد از سجده بر ران چپ خود بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.

7. مستحب است كه نمازگزار بعد از هر سجده ، وقتى نشست و بدنش آرام گرفت ، تكبير بگويد.

8. مستحب است بعد از سجده اول ، وقتى بدن آرام گرفت ، گفته شود:

استغفر اللّه ربى و اتوب عليه .

9. مستحب است كه نمازگزار سجده را طول بدهد و در موقع نشستن نيز دست ها را روى ران ها بگذارد.

10. مستحب است كه نمازگزار براى رفتن به سجده دوم در حال آرامش ‍ بدن

اللّه اكبر بگويد.

11. مستحب است كه در سجده ها صلوات بفرستد.

12. مستحب است كه نمازگزار در هنگام بلند شدن ، دستها را بعد از زانوها، از زمين بردارد.

13.مستحب است كه مردها آرنجها و شكم را به زمين نچسبانند و بازوها را از پهلو جدا نگه دارند؛ همچنين زنها آرنجها و شكم را بر زمين بگذارند و اعضاى بدن را به يكديگر بچسبانند.

14. مستحب است كه انسان در سجده واجب قرآن ، ذكر بگويد و دعايى را كه وارد شده ،

لا اله الا اللّه حقا حقا…، بخواند.

15. مستحب است كه محل سجده نمازگزار به گونه اى باشد كه همه پيشانى روى آن قرار گيرد.

16. مستحب است كه در سجده شكر باز و قفسه سينه و شكم خود را به زمين بچسباند.

17. مستحب است كه انسان در سجده شكر، صد بار

شكرالله يا

شكرا شكرا و يا سه بار بلكه يك بار (همين ذكر را) بگويد.

18. مستحب است كه انسان بعد از سجده دوم بنشيند.

19. مستحب است كه ذكر سجده بيش از اندازه واجب گفته شود؛ البته عدد فرد فضيلتش بيشتر است تا زوج .

20. خواندن دعا، قبل از ذكر سجده مستحب است . (دعايى كه از ائمه عليهم السلام نقل شده :

اللهم لك سجدت و…).

21. قرآن خواندن در سجده مكروه است .

22. فوت كردن محل سجده براى رفع گرد و غبار كراهت دارد.

مستحبات تشهد و سلام :

1. مستحب است كه نمازگزار در حال تشهد، بر ران چپ خود بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد.

2. مستحب است كه پيش از تشهد بگويد:

الحمدلله يا بگويد:

بسم اللّه و بالله و الحمدلله و خير الاسماء لله .

3. مستحب است كه نمازگزار در حالت تشهد، دستها را بر ران ها گذاشته و انگشت ها را به يكديگر بچسباند.

4. نگاه كردن به دامان خود، مستحب است .

5. مستحب است كه انسان بعد از تمام شدن تشهد بگويد:

و تقبل شفاعتة و ارفع درجته .

6. مستحب است كه در حالى كه نشسته و بدنش آرام است ، بگويد:

السلام عليك ايها النبى و رحمة اللّه و بركاته .

مستحبات قنوت :

1. مستحب است كه انسان در هر نماز واجب و مستحب ، پيش از ركوع ركعت دوم ، قنوت بخواند.

2. خواندن قنوت پيش از ركوع در نماز وتر مستحب است .

3. مستحب است كه نمازگزار هنگام قنوت ، دستها را تا مقابل صورت بلند نمايد.

4. مستحب است كه كف دست ها را رو به آسمان گرفته و به قصد رجاء، انگشتان دست ها را به جز ابهام ، به هم بچسباند.

5. مستحب است كه هر دو كف دست ، پهلوى هم و متصل به هم قرار گيرد.

6. مستحب است كه نگاه انسان در هنگام قنوت ، به كف دستهايش ‍ باشد.

7. مستحب بلكه بهتر است در قنوت گفته شود:

لا اله الا اللّه الحليم الكريم لا اله الا اللّه العلى العظيم سبحان اللّه رب السموات السبع و رب الاءرضين السبع و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم و الحمد لله رب العالمين .

8. مستحب است كه قنوت بلند خوانده شود؛ ولى در نماز جماعت اگر امام جماعت صداى او را بشنود بلند خواندن قنوت ، مستحب نيست .

9. اگر نمازگزار قنوت را فراموش كرده و پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد، مستحب است كه بايستد و قنوت را بخواند.

10. مستحب است كه اگر نمازگزار در ركوع ، يادش بيايد كه قنوت را نخوانده است ، بعد از ركوع قضا كند.

11. اگر نمازگزار در سجده ، يادش بيايد كه قنوت را نخوانده ، مستحب است كه بعد از سلام ، قنوت را قضا كند.

12. مستحب است كه ماءموم در قنوت از امام متابعت كند؛ اگر چه ماءموم در ركعت دوم به جماعت نرسيده باشد.(ركعت اول ماءموم باشد).

مستحبات و تعقيبات نماز :

از حضرت على عليه السلام منقول است كه هر كس از شما از نماز فارغ شد بايد دستها را بلند كند به سوى آسمان و خود را در دعا به تعب افكند.

1. مستحب است كه انسان بعد از نماز، مقدارى مشغول تعقيب و خواندن ذكر و دعا و قرآن شود.

2. بهتر است انسان پيش از آنكه از جاى خود حركت كند و وضو، غسل و تيمم او باطل شود، رو به قبله تعقيب را بخواند.

3. مستحب است كه تعقيب هايى كه بسيار سفارش شده است را بخواند؛ مثل تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام (34 مرتبه اللّه اكبر، 33 مرتبه الحمدلله ، 33 مرتبه سبحان اللّه ).

4. مستحب است كه انسان بعد از نماز، سجده شكر نمايد و بهتر آن است كه در سجده شكر صد مرتبه يا سه مرتبه يا يك مرتبه

شكرا لله يا

شكرايا

عفوا بگويد.

5. مستحب است كه انسان بعد از تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام يك مرتبه

لا اله الا اللّه بگويد.

6. مستحب است كه براى خواندن تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام از تسبيح تربت امام حسين عليه السلام استفاده كند.

7. مستحب است كه انسان براى خواندن تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام ، از رشته تسبيح كبود (به رنگ آسمان ) استفاده كند.

8. مستحب است كه نمازگزار بعد از اتمام نماز، سه مرتبه دست را تا روبروى صورت بلند كرده و به زانو (يا نزديك زانو) برگرداند و با هر يك مرتبه ، يك بار

اللّه اكبر بگويد.

9. مستحب است كه انسان بعد از بلند كردن دست ها براى دعا آنها را بر سر و روى خود بكشد.

چرا كه مروى است از امام باقر عليه السلام كه هر بنده اى كه دستها را به سوى خدا بلند كند، حق تعالى شرم مى كند كه دستهاى او را خالى برگرداند…

10. مستحب است كه نمازگزار بعد از نماز، پيش از آنكه پاهاى خود را بگرداند، سه مرتبه اين دعا را بخواند كه خدا گناهان او را بيامرزد؛ اگر چه در زياد بودن مانند كف دريا باشد.

استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم ذوالجلال و الاكرام و اتوب اليه .

11.سنت است كه بعد از نماز گفته شود:

اللهم صل على محمد و آل محمد و اءجرنى من النار و اءدخلنى الجنة و زوجنى الحور العين خدايا! رحمت فرست بر محمد و آل محمد و پناهم ده از آتش و داخل كن مرا در بهشت و تزويج ده مرا با حورالعين.

12. مستحب است كه نمازگزار بعد از نماز، آية الكرسى ، سوره و آيه هايى را كه در روايات توصيه شده است ، بخواند.

13. مستحب است كه نمازگزار بعد از نماز صبح ، ده مرتبه بگويد:

سبحان اللّه العظيم و بحمده و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم

14. مستحب است كه بعد از هر نمازى ، تسبيحات اربعه خوانده شود.

شيخ طوسى و ابن بابويه و حميرى به سندهاى صحيح ، از حضرت امام صادق عليه السلام روايت كرده اند كه روزى رسول اكرم صل الله عليه و آله به اصحاب خود فرمودند: آيا اگر آنچه داريد از جامه ها و ظرفها و جمع كنيد و بر روى هم بگذاريد به آسمان مى رسد؟ گفتند: نه يا رسول اللّه صل الله عليه و آله ؛ حضرت فرمودند: آيا مى خواهيد تعليم كنم به شما چيزى را كه اصلش در زمين است و شاخه هايش در آسمان . گفتند: بلى يا رسول اللّه صل الله عليه و آله ! حضرت در ادامه فرمودند: بعد از هر نماز سى نوبت بگوييد:

سبحان اللّه والحمدلله و لا اله الا اللّه واللّه اكبر .

15. مستحب است كه بعد از نماز گفته شود:

يا من يفعل ما يشاء و لا يفعل ما يشاء اءحد غيره .

(اى كسى كه انجام مى دهد هر چه را مى خواهد و انجام نمى دهد كسى جز او هر چه را كه او بخواهد.)

16. حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس بعد از فارغ شدن از نماز پيش از آنكه زانوهاى خود را از جاى حركت دهد، ده مرتبه اين تهليل را بخواند، حق تعالى چهل هزار هزار (چهل ميليون ) گناه او را محو كرده و چهل هزار هزار (چهل ميليون ) حسنه براى او مى نويسد و چنان باشد كه دوازده مرتبه قرآن را ختم كرده باشد:

اشهد ان لا الا اللّه وحده لا شريك له الها واحدا اءحدا صمدا لم يتخذ صاحبة و لا ولدا گواهى مى دهم كه نيست معبود بر حقى جز خداى يكتا كه شريك ندارد. معبود يگانه اى است و يكى است ، بى نياز است و براى خودش همسر و فرزندى نمى گيرد.

در فضيلت اين تهليل ، روايات بسيار وارد شده است ؛ خصوصا در تعقيب نماز صبح ، شام و هنگام طلوع و غروب آفتاب .

17. مستحب است كه انسان بعد از نماز ريش خود را با دست راست خود گرفته و دست چپ را به سوى آسمان گشوده سه مرتبه بگويد:

يا ذاالجلال و الاكرام ارحمنى من النار پس سه مرتبه بگويد:

اءجرنى من العذاب الاءليم و سپس هر دو دست را به سوى آسمان گشوده سه مرتبه بگويد:

يا عزيز يا كريم يا رحمن يا غفور يا رحيم و سپس ‍ پشت دست ها را به سوى آسمان بگرداند و سه مرتبه بگويد:

اءجرنى من العذاب الاءليم پس بگويد:

و صلى اللّه محمد و آله و الملائكة و الروح .

18. اگر كسى بعد از نماز مغرب ، سه مرتبه آيات زير را بخواند، آنچه از ثواب در روز گذشته از او فوت شده باشد در مى يابد و نمازش قبول مى گردد و اگر كسى بعد از هر نماز واجب و مستحب آن را بخواند، براى او به عدد تمام ستارگان آسمان و قطرات باران و برگ درختان و ذرات خاك زمين ، حسنات نوشته مى شود و هنگامى كه بميرد به هر حسنه ، ده حسنه در قبر به او داده مى شود:

فسبحان اللّه حين تمسون و حين تصبحون و له الحمد فى السموات و الارض و عشيا و حين تظهرون يخرج الحى من الميت و يخرج الميت من الحى و يحيى الارض بعد موتها و كذلك تخرجون سبحان ربك رب العزة عما يصفون و سلام على المرسلين و الحمدلله رب العالمين منزه است خدا، هنگامى كه شب و هنگامى كه صبح مى كنيد و حمد از آن اوست در آسمانها و زمين و شب هنگام و نيمه روز شما. خارج مى كند زنده را از مرده و مرده را از زنده و زنده مى كند زمين را بعد از مردنش و شما همچنان بيرون مى آييد. منزه باد پروردگارت ! پروردگار عزت ، از آنچه وصف كنند و درود بر رسولان و حمد از آن خداست ، پروردگار جهانيان .

مستحبات و مکروهات ديگر در نماز :

مستحباتى ديگر در باب نماز

1. اگر لباس نمازگزار در حال ايستاده ، عورت را مى پوشاند، ولى ممكن است در حالت ديگر نپوشاند، مستحب است كه با آن لباس ، نماز نخواند.

2. مستحب است كسى كه نشسته نماز مى خواند، در حال خواندن حمد و سوره ، مربع بنشيند (چهار زانو).

3. مستحب است كه نمازگزار عاجز، در حال ركوع (كه نشسته انجام مى دهد) دو زانو بنشيند.

4. مستحب است نمازگزارى كه نشسته نماز مى خواند، در حالت ركوع بر روى دو پاشنه پاى خود ننشيند بلكه باسنش را از روى دو پاشنه پايش بلند كرده و صورتش برابر با جلوى دو زانويش شود.

5. احتياط مستحب است كه اگر نمازگزار بعد از سجده دوم ، شك بين چهار و شش و بيشتر از شش كرد، بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام كرده و دو سجده سهو به جا آورد و نماز را هم دوباره بخواند.

6. اگر كسى بعد از سلام ، در صورتى كه از حالت نماز خارج نشده ، يادش ‍ بيايد كه دو سجده را فراموش كرده ، بعد از اين كه دو سجده را به جا آورد و تشهد و سلام را نيز تكرار كرد و براى سلامى كه اول گفته دو سجده سهو به جا آورد، مستحب است كه اصل نماز را هم اعاده نمايد.

7. اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد يا نمازهايى را كه خوانده ، صحيح نبوده ، مستحب است كه براى احتياط، قضاى آن را به جا آورد.

8. اگر انسان نمازهايى از او قضا شده و مى داند كه كدام يك جلوتر قضا شده ، احتياط مستحب آن است كه به ترتيب نمازهايش را قضا كند.

9. مستحب است كه بچه مميز را (بچه اى كه خوب و بد را مى فهمد) به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت كند؛ همچنين مستحب است كه او را به قضاى نمازها نيز وادار نمايند.

10. اگر نمازگزار نداند كه بدن يا لباس او نجس است و بعد از نماز بفهمد، احتياط مستحب آن است كه اگر وقت دارد دوباره نماز را به جا آورد.

11. بنا بر احتياط مستحب ، بايد زن عقب تر از مرد بايستد و جاى سجده او از جاى ايستادن مرد كمى عقب تر باشد.

مكروهاتى ديگر در باب نماز

1. مكروه است كه انسان در نماز، صورت را كمى به طرف راست و چپ بگرداند.

2. مكروه است كه انسان در نماز، چشم ها را ببندد.

3. مكروه است كه نمازگزار در نماز، چشم ها را به طرف راست و چپ بگرداند.

4. مكروه است كه نمازگزار در نماز، با ريش و دست خود بازى كند و انگشت ها را داخل هم نمايد.

5. انداختن آب دهان در نماز كراهت دارد.

6. نگاه كردن به خط قرآن يا كتاب يا خط انگشترى در نماز كراهت دارد.

7. كراهت دارد كه موقع خواندن حمد و سوره و گفتن ذكر، براى شنيدن حرف كسى ساكت شد، بلكه هر كارى خضوع و خشوع را در نماز از بين مى برد مكروه است .

8. هنگامى كه انسان خوابش مى آيد، مكروه است نماز بخواند.

9. مكروه است كه انسان موقع خوددارى از بول و غايط، نماز بخواند.

10. پوشيدن جوراب تنگ كه پا را فشار دهد در نماز، مكروه است .

11. مكروه است كه نمازگزار در نماز، دهن دره كند.

12. مكروه است كه نمازگزار در نماز، انگشتان خود را بشكند.

13. كراهت دارد كه انسان در نماز آه بكشد، به گونه اى كه مشتمل بر يك حرف باشد.

14. ناله كردن در نماز به طورى كه مشتمل بر يك حرف باشد مكروه است .

15. شكستن نماز به خاطر مالى كه اهميت ندارد، مكروه است .

16. پوشيدن لباس سياه ، چرك ، تنگ ، لباس شرابخوار و لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند، براى نماز مكروه است .

17. پوشيدن لباسى كه نقش صورت روى آن است ، براى نماز كراهت دارد.

18. باز بودن دكمه هاى لباس در نماز، كراهت دارد.

19. به انگشت كردن انگشترى كه نقش صورت بر روى آن حك شده است ، مكروه مى باشد.

20. خواندن نماز واجب در خانه كعبه و بر بام آن مكروه است ؛ و در حالت ناچارى مانعى ندارد.

21. چيزى بر دهان بستن ، هم براى مرد و هم براى زن مكروه است .

22. پيچيدن جامه بر خود در نماز، مكروه است .

آداب مخصوص زنان در نماز :

1. مستحب است كه زن خود را با زيور آلات بيارايد.

2. مستحب است كه خضاب داشته باشد.

3. مستحب است كه صدايش را پنهان كند.

4. مستحب است كه در حال ايستاده ، پاها را به هم بچسباند.

5. مستحب است كه با دست خود پستان ها را به سينه بچسباند.

6. مستحب است كه در حال ركوع ، دست را بر روى ران ها بگذارد.

7. مستحب است كه در ركوع زانوها را همچون مردان ، تا به آخر به عقب نبرد.

8. مستحب است كه وقتى مى خواهد به سجده برود، اول بنشيند.

9. مستحب است كه در هنگام سجده ، شكم و سينه را بر زمين انداخته و مانند مردان ، تجافى نكند .

10. مستحب است كه در هر بار نشستن ، به حالت تربع بنشيند؛ يعنى پاى راست را زير ران چپ و پاى چپ را زير ران راست بگذارد.(به اصطلاح چهار زانو بنشيند).

11. مستحب است كه زن ها در وقت خواندن تشهد، ران ها را به هم بچسبانند.

موضوعات: آداب زندگی - قانون جذب  لینک ثابت




 

آداب مسجد:

1. رفتن به مسجد با حالت وقار و آرامش .

2. در وقت بيرون رفتن از خانه به قصد مسجد بگويد:

بسم اللّه الذى خلقنى فهو يهدين والذى هو يطعمنى و يسقين و اذا مرضت فهو يشفين والذى يميتنى ثم يحيين والذى اءطمع ان يغفرلى خطيئتى يوم الدين رب هب لى حكما و اءلحقنى بالصالحين واجعل لى لسان صدق فى الاخرين واجعلنى من ورثة جنة النعيم واغفر لاءبى به نام خدايى كه مرا آفريد، پس مرا راهنمايى كرد و به من خوراك داد و به من آب نوشاند و چون بيمار شدم ، شفايم بخشيد؛ آن كه مرا بميراند و سپس زنده ام كند و آن كه طمع دارم تا گناهانم را در روز جزا بيامرزد. پروردگارا! مقامى به من ببخش و مرا به نيكان برسان و براى من زبان راستگويى در پسينيان مقرر كن ! مرا از وارثان بهشت پر از نعمت قرار بده و پدرم را بيامرز!.

3. هنگام داخل شدن در مسجد ته كفش و چيزهايى كه همراه دارد، مثل عصا و… را نگاه كند تا نجاستى به آن نباشد.

4. هنگام داخل شدن در مسجد، اول پاى راست را بگذارد.

5. هنگام داخل شدن در مسجد بگويد:

بسم اللّه و بالله و من اللّه و الى اللّه و خير الاسماء كلها لله توكلت على اللّه و لا حول و لا قوة الا بالله اللهم صل على محمد و آل محمد وافتح لى اءبواب رحمتك و توبتك و اءغلق عنى اءبواب معصيتك واجعلنى من زوارك و عمار مساجدك و ممن يناجيك فى الليل و النهار و من الذين هم فى صلواتهم خاشعون و ادحرعنى الشيطان الرجيم و جنود ابليس اءجمعين به نام خدا، به ذات خدا، از خدا و به سوى خدا و بهترين نام ها همه از آن خداست . توكل مى كنم بر خدا جنبش و نيرويى نيست ، مگر به وسيله خدا. خدايا! بر محمد و آل محمد رحمت بفرست و درهاى رحمت و توبه ات را بر من بگشا و درهاى گناه را بر من ببند و مرا از زائرانت و آبادكنندگان مسجدهايت و از كسانى كه تو را در شب و روز راز مى گويند و از كسانى كه در نمازشان خاشع اند، قرار بده و از من شيطان رجيم و لشكر ابليس را جميعا بران ! .

6. قبل از نشستن در مسجد، نماز تحيت (كه حداقل دو ركعت است ) بخواند؛ به قصد تحيت و احترام مسجد. البته اگر نماز واجب يا مستحب ديگرى هم خوانده شود كافى است ؛ حتى اگر چند دفعه هم داخل مسجد شود، مستحب است كه در هر دفعه نماز تحيت بخواند، اگر چه فاصله دفعات با يكديگر خيلى كم باشد.

7. مستحب است كسى كه به مسجد مى رود لباس پاكيزه و قيمتى بپوشد و خود را خوش بو نمايد.

8. موقع بيرون آمدن از مسجد، اول پاى چپ را بيرون بگذارد.

9. بهتر است نمازگزار از همه زودتر وارد مسجد شود و ديرتر از همه خارج شود.

10. تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن .

11. مستحب است كه زن در خانه اش نماز بخواند و فضيلتش بيشتر از نماز در مسجد است ، مگر اين كه خود را كاملا از نامحرم حفظ كند كه در اين صورت بهتر است در مسجد نماز بخواند.

12. ساختن مسجد و تعمير مسجدى كه رو به خرابى باشد، مستحب است .

13. مستحب است كه مسجد را بى سقف بسازند يا لااقل قسمتى از آن را بى سقف بسازند.

14. مستحب است كه وضوخانه و مستراح در بيرون مسجد باشد.

15. ساختن مناره براى اذان گفتن مستحب است . (البته در كنار ديوار مسجد و متصل به آن ، نه در وسط مسجد).

16. مستحب است كه مناره بلندتر از ديوار مسجد (پشت بام مسجد) ساخته نشود، بلكه مساوى با آن باشد.

17. زياد به مسجد رفتن و رفتن به مسجدى كه نمازگزار ندارد، مستحب است .

18. غذا نخوردن ، مشورت نكردن ، همسايه نشدن ، زن نگرفتن و زن ندادن به كسى كه در مسجد حاضر نمى شود از مستحبات مى باشد.

مكروهات مربوط به مسجد

1. عبور از مسجد به عنوان محل عبور، بدون آن كه در آنجا نماز بخواند.

2. انداختن آب بينى و دهان در مسجد.

3. بالا بردن مناره ها بالاتر از پشت بام مسجد.

4. خوابيدن در مسجد، مگر در حال ناچارى .

5. فرياد زدن در مسجد و صدا را بلند كردن ، مگر براى اذان .

6. خريد و فروش در مسجد.

7. خواندن شعرى كه نصيحت و مانند آن نباشد و سخن گفتن از امور دنيا در مسجد.

8. طلب كردن گمشده اى در مسجد.

9. رفتن به مسجد براى كسى كه پياز، سير و مانند اينها را خورده است و بوى دهانش مردم را اذيت مى كند.

10. راه دادن بچه (بچه غير مميز و بچه اى كه اطمينان به طهارت او نيست ) و راه دادن ديوانه هم به مسجد مكروه است .

11. نقاشى چيزهايى كه روح ندارد، مثل گل و بوته در مسجد.

12. كراهت دارد موقعى كه امام جماعت مشغول به نماز واجب است و يا نماز جماعت در حال اقامه يا در شرف اقامه است ، نماز تحيت خوانده شود.

13. بلند ساختن ديوار مساجد، بلندتر از معمول و عرف ، مكروه است .

14. كشتن شپش در مسجد مكروه است و اگر آن را بكشد، بايد با ريختن خاك آن را دفن كند.

15. ساختن تير و تراشيدن آن در مسجد مكروه است .

16. اگر همسايه مسجد عذرى نداشته باشد، مكروه است در غير مسجد نماز بخواند.

17. قضاوت كردن در مسجد كراهت دارد. زيرا ممكن است قاضى خطا كند؛ در حالى كه مسجد مكان شريفى است كه سزاوار است در آن خطا واقع نشود. اما اين كه حضرت على عليه السلام در مسجد كوفه محلى براى قضاوت داشتند به خاطر آن است كه ايشان معصوم بودند و خطايى از او سر نمى زد. البته شايد هم بتوان گفت كه قضاوتى مكروه است كه با كشمكش ، سر و صدا، فحش و ناسزا همراه باشد يا قضاوتى مكروه است كه دائمى باشد و يا قضاوتى كه قاضى فقط به جهت آن به مسجد بيايد.

18. تعطيل كردن مساجد مكروه است .

ترتيب اولويت مساجد از نظر ثواب

1. مسجدالحرام .

2. مسجدالنبى در مدينه منوره .

3. مسجد كوفه .

4. مسجد بيت المقدس

5. مسجد جامع هر شهر.

6. مسجد محله .

7. مسجد بازار .

- خواندن نماز در حرم امامان عليهم السلام مستحب ، بلكه بهتر از مسجد است و خواندن نماز در حرم اميرالمومنين عليه السلام برابر با دويست هزار نماز است .

مكان هاى مكروه براى اقامه نماز

1. حمام .

2. زمين نمك زار.

3. مقابل درى كه باز است .

4. جاده ، خيابان و كوچه ؛ اگر براى كسانى كه عبور مى كنند زحمت نباشد و اگر زحمت باشد، حرام است ، ولى نماز باطل نيست .

5. مقابل آتش و چراغ .

6. آشپزخانه و هر كجا كه كوره آتش باشد.

7. مقابل چاه و چاله اى كه محل بول است .

8. روبروى عكس و مجسمه انسان يا حيوان ، مگر آن كه روى آن پرده بكشند.

9. جايى كه عكس باشد؛ هر چند روبروى نمازگزار نباشد.

10. اطاقى كه شخص جنب در آن باشد.

11. مقابل قبر، روى قبر و بين دو قبر.

12. قبرستان .

13. رختكن حمام .

14. محل ريختن زباله .

15. محل كشتن گوسفند و امثال آن .

16. جايى كه در آن ادرار مى كنند؛ هر چند پشت بام باشد.

17. محلى كه مخصوص نگه داشتن مسكرات است .

18. محل استراحت شتر، اسب ، قاطر، الاغ ، گاو و گوسفند.

19. روى لانه مورچه .

20. مجراى آب ؛ هر چند فعلا احتمال آمدن آب داده نشود.

21. در سرزمينى كه در قرون گذشته عذاب خدا در آن جا نازل شده است .

22. روى يخ و برف .

23. آتشكده زرتشتيان ، بلكه در هر مكانى كه براى افروختن آتش درست شده باشد.

24. مقابل قرآن و كتابى كه باز باشد.

25. مقابل ديوارى كه رطوبت مستراح در آن ظاهر شده باشد، مگر آن كه آن را بپوشانند.

 

موضوعات: آداب زندگی - قانون جذب  لینک ثابت




گیاهان و میوه‌های قرآنی، کلید سلامتی بدن می‌باشند و می‌توانند بهترین بهره‌وری را داشته باشند.
میوه های قرآنی

قرآن کریم بهشت را بیشتر با کلمه «جنت» که به معنی بستانی است که از لحاظ کثرت درخت‌ها و پیچیدگی شاخه‌های آنها، ایجاد سایه و پوشش مخصوصی برای سطح آن کرده است، یاد می‌نماید. در برخی از آیات به میوه‌های بهشتی و همچنین درختان اشاراتی شده است که بسیاری از آنها علاوه بر خواص تغذیه‌ای خاصیت درمانی نیز دارند، مانند زیتون، انجیر و … که خاصیت دارویی دارند. در حقیقت انجیر و زیتون سر دسته گیاهانی هستند که در قرآن عنوان شده‌اند. در مصرف میوه‌ها و گیاهان باید مسائل منطقه‌ای و بومی ‌را نیز در نظر گرفت.

در حدیثی آمده است «علیکم بأعقاقیر دیارکم»، لذا اقلیم هر منطقه، گیاهان و میوه‌هایی که در آنجا رشد می‌کند، با طبیعت مردم همان‌جا سازگاری دارد و اگر در بعضی از مواقع شاهد بروز اختلالاتی در افراد هستیم، برای این است که محصولات گرم در مناطق سرد و بالعکس مورد استفاده قرار می‌‌گیرد. در این مقاله به برخی از خواص مواد غذایی ذكر شده در قرآن می‌پردازیم.

انجیر را با زیتون بخورید
انجیر از میوه‌هایی با قند بالا است که مانع از افت قند خون شده، همچنین دانه‌های این میوه مانع از بروز یبوست می‌شود. این میوه حاوی مقادیر بالایی از آهن بوده، لذا بهتر است همراه با زیتون مصرف شود تا خاصیت متعادل برای بدن داشته باشد.
خداوند در سوره «تین» (انجیر) به این میوه قسم خورده است.
احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوه‌های همه چیز تمام و دارای املاح و ویتامین‌های زیادی می‌باشد، لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است، اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن رئیس یک تیم تحقیقاتی ژاپنی هم شده است، زیرا یک گروه پژوهشی ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، در مغز انسان و حیوانات تولید می‌شود.
این پروتئین، کاهش‌دهنده کلسترول خون و مسۆول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بعد از سن 60 سالگی به پایان می‌رسد و دیگر در بدن تولید نمی‌شود.
ژاپنی‌ها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد. بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن‌پژوهان مصری نامه‌ای به این تیم تحقیقاتی می‌نویسد و اعلام می‌کند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده است و نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون نیز هفت بار در قرآن آمده است.
رئیس گروه تحقیقاتی ژاپنی بعد از اینکه مطمئن شد قرآن کریم در 1430 سال قبل از آنان نتیجه پژوهش آنها را بیان کرده است، اسلام آورد.
انجیر

انجیر به علت داشتن پتاسیم، درجه قلیائیت بدن را بالا برده و در دفع اوره و چربی خون بسیار موثر است و تامین کننده سلامتی کودکان ضعیف و نیز کم‌خونی و بی‌اشتهایی است. انجیر منبع غنی فیبر غذایی می‌باشد. لیگنین یک نوع فیبرغذایی غیرمحلول است که به مقدار زیاد در انجیر وجود دارد و نقش عمده‌ای در جلوگیری و رفع یبوست دارد. انجیر ضد سرطان است و بیش از سایر میوه‌ها املاح و قند دارد. 50 درصد انجیر خشک را قند تشکیل می‌دهد. همچنین حاوی پتاسیم، منیزیم، کلسیم، فسفر و نیز ویتامین‌های B, C , A است.

زیتون

زیتون علاوه بر ارزش غذایی، ارزش دارویی زیادی دارد. روغن زیتون به جز خاصیت ضد سرطانی، فواید فراوانی دارد که از آن جمله ملین بودن آن و نرم کردن عضلات و آرامبخشی درد استخوان است. همچنین روغن زیتون به موها نرمی ‌و لطافت خاصی می‌بخشد و باعث تقویت مو می‌شود. عصاره زیتون برای چین و چروک پوست بسیار مفید است و باعث لطافت، نرمی ‌و شادابی پوست صورت می‌شود. اجزای مغذی خاص در روغن زیتون خالص می‌تواند دلیل تاثیر مثبت رژیم غذایی مدیترانه‌ای بر سلامت قلب باشد.

انگور

انگور یکی از بهترین منابع طبیعی گلوكز و فروکتوز است و 20درصد انگور را این مواد تشکیل می‌دهد. علاوه بر قندها، انگور دارای اسید تارتاریک و اسید مالیک فراوان است. مواد معدنی مانند سدیم، پتاسیم، کلسیم و آهن به مقدار زیاد در آن وجود دارد. در صورتی که پروتئین و چربی آن بسیار ناچیز است. به گفته پژوهشگران غلیظ بودن خون، اکسیداسیون سریع کلسترول و سفت و سخت شدن رگ‌ها دلایل اصلی بروز بیماری‌های قلبی و تصلب شرایین هستند و با خوردن انگور قرمز، اکسیداسیون کلسترول، کاهش می‌یابد و رگ‌های خونی منبسط می‌شوند و خون با سرعت بیشتری در بدن جریان می‌یابد. علاوه بر این، خوردن انگور قرمز موجب بهبود عملکرد قلب می‌شود. انگور قرمز منبع سرشاری از آنتی‌اکسیدان‌ها است که از تراکم و روی هم انباشته شدن پلاکت‌های خون جلوگیری می‌کنند و در نتیجه مانع لخته شدن خون در رگ‌ها می‌شوند.

خرما

خرما میوه بهشتی و بسیار مقوی است كه مواد معدنی بسیاری چون آهن، پتاسیم، روی و منگنز را دارا است. تحقیقات درباره خرما نشان داده‌اند كه این میوه بهشتی می‌تواند از بسیاری از سرطان‌ها مانند سرطان كولون و معده پیشگیری كند. یكی از خواص خرما ملین بودن آن است، به شرطی كه 6 تا 7 عدد خرما را در 2 لیوان آب جوش خیس كرده و صبح و شب آن را به صورت گرم بنوشید و یا مقداری خرما میل كنید و بلافاصله یک یا دو لیوان آب گرم روی آن بنوشید.

خاصیت دیگر خرما، خنثی كردن اسید اضافی معده است و از آنجا كه زیادی اسید معده باعث ترش كردن و دل درد می‌شود، بنابراین هر وقت دل درد گرفتید، می‌توانید 2 تا 3 عدد خرمای تازه را در آب جوش خوب مخلوط کنید و سپس آن را بنوشید. خرما دارای 9 نوع ویتامین مختلف است که قرآن کریم بیش از سایر میوه‌ها از آن نام برده و آن را هم از میوه‌های دنیوی و هم میوه‌های بهشتی قرار داده است. خرما می‌تواند جایگزین یک وعده غذایی شود. این ویژگی‌ها را می‌توان برای انگور، انجیر و انار هم ذکر کرد.

عدس

نام عدس در قرآن ذکر شده است و چهار نوع عدس داریم. نوع قرمز آن از همه معروف‌تر است. مصرف عدس در کاهش قند و چربی خون موثر است. عدس حاوی حداقل 40 درصد پروتئین بوده که البته میزان مصرف آن با گوشت قرمز متفاوت است، چرا که اغلب 100 گرم گوشت نسبت به 100 گرم عدس به راحتی مصرف می‌شود.
میزان آهن موجود در عدس بالا بوده و چربی آن نسبت به گوشت قرمز لخم نیز پایین‌تر است. به علاوه توصیه می‌شود اگر عدس با لیمو‌ترش و گوجه فرنگی که حاوی ویتامین C می‌باشند میل شود، جذب بهتری در بدن خواهد داشت.

ترنجبین

نام ترنجبین در قرآن ذکر شده است. ترنجبین ماده‌ای است شیرین كه به صورت شبنم روی گیاه حاج یا خارشتر یا خاربز می‌نشیند. ترنجبین، شیرابه‌های برگ و ساقه‌های گیاه خارشتر است که ملین بوده و جوشانده آن برای سرفه و درد سینه مفید است. مشاهده شده است که این شیرابه‌های قندی به طور طبیعی و با ایجاد شكاف توسط حشره‌ای به خارج تراوش می‌شود. گیاه خارشتر درختچه یا بوته خاری است که در بیابان‌ها و دشت‌های كم‌ارتفاع ایران می‌روید.
ترنجبین حاوى تركیبات قندى مختلفى چون گلوكز و فروكتوز، ساكاروز و ترى‌ساكارید است كه به راحتى در آب حل مى‌شود.

انار

انار یک میوه بهشتى است. در روایات اسلامی ‌به عنوان بهترین میوه و برای تقویت لثه‌ها ذکر شده است. انار سرشار از آهن و ویتامین‌های A ,B ,C ,E می‌باشد. یک لیوان آب انار، 40 درصد ویتامین C مورد نیاز روزانه بدن را تامین می‌کند. اگر می‌خواهید جوان بمانید، انار مصرف کنید، زیرا خوردن انار باعث جوان‌تر ماندن می‌شود. انار خاصیت آنتی‌اکسیدانی بالایی دارد و نسبت به چای سبز 3 برابر بیشتر این خاصیت را دارا است.
آب انار جلوی تصلب شرایین را می‌گیرد و کلسترول بد خون را کاهش می‌دهد. آب انار از به هم پیوستن پلاکت‌های خونی جلوگیری می‌کند، پس مانع از لخته شدن خون می‌گردد. انار موجب کاهش فشار خون بالا و کاهش چربی خون می‌شود. آب انار به کاهش خطر سرطان پوست، پستان و سرطان پروستات کمک می‌کند. پس بیایید از هم اکنون انار را جزو برنامه غذایی روزانه خود قرار دهیم. همچنین افرادی که در هفته 2 لیوان یا بیشتر آب انار می‌نوشند، احتمال پیشرفت و بروز آلزایمر در آنها کمتر می‌شود. حضرت محمد(ص) فرموده اند: هرکس انار بخورد، کینه و دشمنی را از خود دور کرده است.

زنجبیل نام زنجبیل در قرآن ذکر شده است. زنجبیل از قدیم‌الایام مورد استفاده بوده و هنوز هم در طب سنتی نقش مهمی ‌را ایفا می‌کند. زنجبیل محرک جهاز‌ هاضمه و برای هضم غذا بسیار مفید است. زنجبیل برای درمان سوءهاضمه، نفخ، قولنج، استفراغ، تشنج موضعی، حالت‌های دردناک معده و تنگی‌نفس بسیار موثر است.
عصاره زنجبیل همراه با آب‌لیمو و نمک طعام اگر قبل از غذا خورده شود، برای بی‌اشتهایی سودمند است. در مورد سوزش گلو و گرفتگی سینه و صدا یک تکه زنجبیل را می‌جوند تا بزاق خوب ترشح شود.
عصاره زنجبیل برای درمان دیابت و روماتیسم مزمن مفید است. دندان درد و سردردهای عصبی با خمیری از زنجبیل خشک و آب تسکین می‌یابد. ابن‌سینا خواص تقویتی بسیاری علاوه بر این خواص برای زنجبیل برشمرده است. جالینوس استفاده از زنجبیل را در مورد همه بیماری‌های ناشی از سردی تجویز کرده است.
پیاز

نام پیاز در قرآن ذکر شده است. پیاز از ترکیبات مهم بسیاری از غذاها است. پیاز پخته را برای خاصیت ضدعفونی کننده‌ای که برای دستگاه گوارش دارد، همگان مصرف می‌کنند. خوردن زیاد پیاز باعث كاهش میزان گلوكز می‌شود، زیرا كه آلیل‌پروپیل‌دی‌سولفید، مسئول کاهش قند خون بوسیله افزایش انسولین موجود در خون می‌باشد.

آلیل‌پروپیل‌دی‌سولفید این كار را در تضاد با انسولین انجام می‌دهد،‌ به این صورت كه یک دی‌سولفید، جاهایی از كبد را اشغال می‌كند كه انسولین در آن قسمت‌ها غیرفعال است. این باعث می‌شود كه مقدار انسولین افزایش یابد و گلوكز را به داخل سلول‌هایی هدایت كند كه باعث كاهش قند خون می‌شوند.
مصرف مداوم پیاز همانند سیر، كلسترول و فشارخون بالا را كاهش می‌دهد، دو عامل مهمی‌كه از بروز بیماری‌های دیابتی و گرفتگی رگ‌ها جلوگیری می‌كنند و خطر حمله قلبی یا سكته مغزی را كاهش می‌دهند. مصرف مداوم پیاز، حداقل 3 بار در هفته بطور چشمگیری سرعت رشد سرطان روده بزرگ را كاهش می‌دهد.

برگرفته شده از بخش تغذیه و آشپزی تبیان

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, گلچین  لینک ثابت




هشت گام برای زندگی بهتر زوجین:
اگر یادتان باشد بر اساس اولین درس‌های ریاضی یك بعلاوه یك برابر با دو می‌شد. به یاد دارید كه؟ پس چرا این عملیات ساده را در زندگی خودمان فراموش كرده‌ایم و انتظار داریم این جمع یك بعلاوه یك، برابر با یك شود؟

دعوای همسران

بروز اختلافات جزئی جدایی‌‌ناپذیر از هر ازدواجی است، هرچه زودتر این واقعیت را بپذیرید زودتر هم می‌توانید به فكر راه چاره‌ای برای آن باشید. دفعه بعدی كه با همسرتان دچار اختلاف شدید، هشت گام زیر را دنبال كنید تا بتوانید اختلاف‌های میان خود را مدیریت كنید.

این هشت گام بر اساس دو عنصر كنترل و احترام طراحی شده‌اند.

گام اول: مفهوم ازدواج را درك كنید: هنگامی كه انسان ازدواج می‌كند روابط جدیدی كه برای او بوجود می‌آید موجب رشد شخصیتی وی می‌گردد و باعث می‌شود انسان توانایی‌های بالقوه‌اش را به فعل برساند. برای اولین‌بار فردی را در زندگی داریم كه همیشه و همه‌جا با ماست و ما را تشویق می‌كند تا نهایت تلاش خود را صورت دهیم.

گام دوم: زندگی جاری است: ازدواج مانند قرار گرفتن در جریان رودخانه است. هدف ما این است كه پیوسته با یكدیگر در تماس باشیم و نمی‌خواهیم كه یكدیگر را گم كنیم. رودخانه بی‌وقفه جریان دارد و البته هیچ تضمینی وجود ندارد كه جریان آن همواره به دلخواه ما باشد.

اطلاع از حال و روز یكدیگر، جوهر یك ازدواج موفق است. هر روز یكدیگر را در آغوش بگیرید و تا حد امكان وعده‌های غذایی را به اتفاق صرف كنید. این زمان‌ها را فرصتی بدانید كه می‌توانید در آن‌ها جویای احوال یكدیگر شوید.

گام سوم: به اتفاق دعا كنید و فرایض دینی را به جا آورید: ارتباط قوی با خدا می‌تواند تأثیر بسیار مثبتی در حل اختلافات داشته باشد. هنگام بروز اختلافات همه ما به راهنمایی نیازمندیم و خداوند به ما وعده داده است تا این كار را برای ما به صورت رایگان و بدون فوت وقت انجام می‌دهد. دعا كردن و انجام فرایض دینی، به صورت دو نفره نه تنها اهداف همسران، بلكه روح آن‌ها را تا حد زیادی به یكدیگر نزدیك می‌كند.

گام چهارم: پایان بن‌بست: یكی از اشتباهات رایج همسران «انتظار» است. ما می‌دانیم از همسرمان چه می‌خواهیم و احتمالاً حس می‌كنیم كه همسرمان از ما چه می‌خواهد. می‌توانیم آن‌چه را كه همسرمان از ما می‌خواهد به او بدهیم، اما صبر می‌كنیم تا ابتدا آن‌چه كه می‌خواهیم را به ما بدهد.
این انتظار دوطرفه و بن‌بست حاصل از آن منجر به بروز اختلافات و مشاجره می‌شود. اما همسران به این نكته توجه نمی‌كنند كه انسان‌ها نمی‌توانند دیگران را كنترل كنند، اما خودشان را چرا. بدین ترتیب شاید بهتر باشد به جای انتظار، كاری انجام دهیم و آن‌چه همسرمان انتظار دارد را برآورده سازیم تا او هم به نیازهای ما توجه نشان دهد.

گام پنجم: باور كنید كه تنها قادر به ایجاد تغییر در خودتان هستید: باید به این باور رسید كه ما تنها قادریم خودمان را تغییر دهیم. اما نكته جالب این‌جاست كه به محض این‌كه عمل تغییرها را شروع كنیم، محیط اطراف ما نیز شروع به تغییر می‌كند. شاید این طرز فكر به پذیرش همسرمان بسیار كمك كند:

«من همسرم را به علت منحصر به فرد بودنش دوست دارم. نمی‌خواهم یك «من» دیگر در خانه داشته باشم. همسرم با وجود تمام تفاوت‌ها و شباهت‌هایی كه با من دارد برایم ارزشمند است. هر زمان كه من عشقم را به او ابراز كنم، او تبدیل به همان فردی می‌شود كه من می‌خواهم. ما هنوز هم اختلاف و مشاجره داریم، اما دست از تلاش برای تغییر دادن یكدیگر برداشته‌ایم.»

دعوای همسران
گام ششم: زبان عشق : باید كشف كنید زبان عشق همسرتان چیست؟ برای برخی افراد «تأیید شدن» به منزله دریافت حس عشق است و برای برخی دیگر «دریافت هدیه». تا زمانی كه همسران زبان عشق یكدیگر را نشناخته باشند، ابراز عشق امری دشوار است.

گام هفتم: یادآوری ممنوع: اگر در هنگام بروز اختلاف، مدام اشتباهات گذشته همسرتان را به او یادآوری كنید، قدم چندان مثبتی در راه حل اختلاف برنداشته‌اید. باید با خودتان كنار بیایید تا بتوانید اشتباهات گذشته همسرتان را ببخشید و در همان گذشته دفن كنید.

گام هشتم: بیا با هم دوست باشیم!: گاهی از برخی افراد می‌شنویم كه می‌گویند«بهترین دوست ما همسرمان است». خب، آن‌ها چگونه به چنین جایگاهی رسیده‌اند؟ برای این‌كه همسرمان بهترین دوستمان باشد باید تفریحات‌مان را با یكدیگر پایه‌گذاری كنیم، با یكدیگر صادق باشیم و تحمل شنیدن حرف‌های صادقانه را نیز داشته باشیم و آرامش‌مان را در وجود یكدیگر ببینیم. بدین ترتیب، در هنگام بروز اختلافات، می‌توانیم همچنان بر دوستی‌ای كه سال‌ها برای ایجاد آن زمان گذاشته‌ایم تكیه كنیم.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




تفرقه بین گواهان و کشف جرم دختري بی گناه به نزد عمر آورده به زناي او گواهی دادند، و اینکه سرگذشت وي: در کودکی پدر و مادر را از
دست داده مردي از او سرپرستی می کرد، آن مرد مکرر به سفر می رفت، دختر بزرگ شده و به مرتبه زناشوئی رسید، همسر آن مرد می ترسید شوهرش دختر را به عقد خود درآورد، از این رو حیله اي کرد و عده اي از زنان همسایه را به منزل خود فراخواند تا او را بگیرند و خود با انگشت، بکارتش را برداشت.
شوهرش از سفر بازگشت، زن به او گفت: دخترك مرتکب فحشاء شده، و زنان همسایه را که در ماجرایش شرکت داشتند جهت گواهی حاضر ساخت. مرد قصه را نزد عمر برد و مطرح نمود، عمر حکم نکرد و گفت: برخیزید نزد علی بن ابیطالب برویم. آنان برخاسته و همه با هم به محضر امیرالمومنین علیه السلام شرفیاب شدند و داستان را براي آن حضرت بیان داشتند.
امیرالمومنین علیه السلام به آن زن رو کرد و فرمود: آیا بر ادعایت گواه داري؟
گفت: آري، بعضی از زنان همسایه شاهد من هستند، و آنان را حاضر ساخت. آنگاه حضرت شمشیر را از غلاف بیرون کشید و در جلو خود قرار داد و فرمود: تمام زنها را در حجره هایی جداگانه داخل کنند، و آنگاه زن آن مرد را فراخوانده بازجوئی کاملی از او به عمل آورد ولی او همچنان بر ادعاي خود ثابت بود، پس او را به اتاق سابقش برگرداند و یکی از گواهان را احضار کرد و خود،روي دو زانو نشست و به وي فرمود: مرا می شناسی؟ من علی بن ابیطالب هستم واین شمشیر را می بینی شمشیر من است و زن آن مرد، بازگشت به حق نمودو او را امان دادم، اکنون اگر راستش را نگویی تو راخواهم کشت.زن بر خود لرزیدو به عمرگفت: اي خلیفه! مرا امان ده،الان حقیقت حال را می گویم.
امیرالمومنین علیه السلام به وي فرمود: پس بگو.
زن گفت: به خدا سوگند حقیقت ماجرا از این قرار است: چون زن آن مرد، زیبایی و جمال دختر را دید، ترسید شوهرش با او ازدواج نماید از این جهت ما را به منزل خود فراخواند و مقداري شراب به او خورانید و ما او را گرفتیم و خود با انگشت بکارتش را برداشت. در این موقع امیرالمومنین علیه السلام فرمود: الله اکبر! من اولین کسی بودم پس از حضرت دانیال که بین شهود تفرقه انداخته از این راه حقیقت را کشف کردم، و سپس بر تمام زنانی که تهمت به ناحق زده بودند حد افتراء جاري کرد، و زن را وادار نمود تا دیه بکارت دختر چهارصد درهم را به او بپردازد و دستور داد آن مرد، زن جنایتکار خود را طلاق گفته همان دختر را به همسري بگیرد و آن حضرت علیه السلام مهرش را از مال خود مرحمت فرمود.
پس از اتمام و فیصله قضیه، عمر گفت: یا اباالحسن! قصه حضرت دانیال را براي ما بیان فرمایید.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: دانیال کودکی یتیم بود که پیرزنی از بنی اسرائیل عهده دار مخارج و احتیاجات او شده بود، و پادشاه آن وقت دو قاضی مخصوص داشت که آنها دوستی داشتند که او نیز نزد پادشاه مراوده می نمود وي زنی داشت زیبا و خوش اندام، روزي پادشاه براي انجام ماموریتی به مردي امین و درستکار محتاج گردید، قضیه را با آن دو قاضی در میان گذاشت و به آنان گفت: مردي را که شایسته انجام این کار باشد پیدا کنید، آن دو قاضی همان دوست خود را به شاه معرفی نموده او را به حضورش آوردند، پادشاه آن مرد را براي انجام آن ماموریت موظف ساخت. آن شخص آماده سفر شد ولی پیوسته سفارش همسر خود را به آن قاضی نموده تا به او رسیدگی کنند. مرد به سفر رفت و آن دو قاضی به خانه دوست خود رفت و آمد می کردند، و از برخورد زیاد با زن به او دلبسته شده تقاضاي خود را با وي در میان گذاشتند ولی با امتناع شدید آن زن مواجه شدند تا اینکه عاقبت به او گفتند: اگر تسلیم نشوي تو را نزد پادشاه رسوا می کنیم تا تو را سنگسار کند.
زن گفت: هر چه می خواهید بکنید.
آن دو قاضی تصمیم خود را عملی نموده نزد پادشاه بر زناي او گواهی دادند، پادشاه از شنیدن این خبر بسی اندوهگین گردید و از آن زن در شگفت شد و به آن دو قاضی گفت: گواهی شما پذیرفته است ولی در این کار شتاب نکنید و پس از سه روز وي را سنگسار نمایید!
در این سه روز منادي به دستور شاه در شهر ندا داد که: اي مردم! براي کشتن آن زن عابده که زنا داده حاضر شوید و آن دو قاضی هم بر آن گواهی داده اند.
مردم از شنیدن این خبر حرفها می زدند، پادشاه به وزیر خود گفت: آیا نمی توانی در این باره چاره بیندیشی؟ گفت: نه تا این که روز سوم، وزیر براي تفریح از خانه بیرون شد، اتفاقا در بین راهش به کودکانی برهنه که سرگرم بازي بودند برخورد نموده به تماشاي آنان پرداخت، و دانیال که کودکی خردسال میان آنان با ایشان بازي می کرد، وزیر او را نمی شناخت. دانیال در صورت ظاهر به عنوان بازي، ولی در حقیقت
براي نمایاندن به وزیر، کودکان را در اطراف خود گرد آورد و به آنان گفت: من پادشاه و دیگري زن عابده، و آن دو کودك نیز دو قاضی گواه باشند. و آنگاه مقداري خاك جمع نمود و شمشیري از نی به دست گرفت و به سایر کودکان گفت: دست هر یک از این دو شاهد را بگیرید و در فلان مکان ببرید، و سپس یکی از آن دو را فراخوانده، به او گفت: حقیقت مطلب را بگو وگرنه تو را خواهم کشت. (وزیر این جریانات را مرتب می دید و می شنید). آن شاهد گفت: گواهی می دهم که آن زن زنا داده است.
دانیال گفت: در چه وقت؟
گفت: در فلان روز.
دانیال گفت: این یکی را دور کنید. و دیگري را بیاورید، پس او را به جاي اولش برگردانده و دیگري را آوردند.
دانیال به او گفت: گواهی تو چیست؟
گفت: گواهی می دهم که آن زن زنا داده است.- در چه وقت؟- در فلان روز.
با چه کسی؟
با فلان، پسر فلان.
در کجا؟
در فلان جا.
و او برخلاف اولی گواهی داد. در این وقت دانیال فرمود: الله اکبر! گواهی دروغ دادند. و آنگاه به یکی از کودکان دستور داد میان مردم ندا دهد که آن دو قاضی به زن پاکدامن تهمت زده اند و اینک براي اعدامشان حاضر شوید.
وزیر، تمام این ماجرا را شاهد و ناظر بود، پس بلادرنگ به نزد پادشاه آمد وآنچه را که دیده بود گفت.
پادشاه آن دو قاضی را احضار نموده به همان ترتیب از آنان بازجویی به عمل آورده و گواهیشان مختلف بود، پادشاه فرمان داد بین مردم ندا دهند که آن زن بري و پاکدامن است و آن دو قاضی به وي تهمت زده اند و سپس دستور داد آنان را دار زدند.
و نظیر همین خبر را کلینی (ره) در کافی چنین نقل کرده: در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام دو نفر با هم عقد برادري بستند؛ یکی از آنان قبل از دیگري از دنیا رحلت کرد و به دوست خود وصیت کرد که از یگانه دخترش نگهداري کند، آن مرد دختر دوست خود را به خانه برد و از او مراقبت کامل می نمود و مانند یکی از فرزندان خودش او را گرامی می داشت، اتفاقا براي آن مرد مسافرتی پیش آمده و به سفر رفت. و سفارش دختر را به همسر خود نمود. مرد سالیان درازي سفر ماند و در این مدت دختر بزرگ شده و بسیار زیبا بود، و آن مرد هم پیوسته در نامه هایش سفارش دختر را می نمود، همسر مرد چون جمال و زیبایی دختر را دید ترسید که شوهرش از سفر برگشته با او ازدواج نماید از این جهت نیرنگی کرد و زنانی چند را به خانه خود فراخواند و آنان دختر را گرفته و خود با انگشت، بکارتش را برداشت.
مرد از سفر برگشت و به منزل رسید، سپس دختر را به نزد خود فراخواند، ولی دختر در اثر جنایتی که آن زن بر او وارد ساخته بود از حضور به نزد مرد شرم می کرد و چون مرد زیاد اصرار نمود زنش به او گفت: او را به حال خود بگذار که مرتکب گناهی بزرگ شده و بدین سبب خجالت می کشد نزد تو بیاید؛ و به دخترك نسبت زنا داد.
مرد از شنیدن این خبر سخت ناراحت شده و با قیاف هاي خشمناك به نزد دختر آمده به شدت او را سرزنش نمود و به وي گفت: واي بر تو!
آیا فراموش کردي آن محبتها و مهربانیهاي مرا؟! به خدا سوگند من تو را مانند خواهر و فرزند خود می دانستم و تو نیز اگر خود را دختر من می دانستی، پس چرا مرتکب چنین کار خلافی شدي؟
دختر گفت: به خدا سوگند من هرگز زنایی نداده ام و همسرت به من تهمت می زند و ماجراي زن را براي مرد بازگو کرد. مرد دست دختر و زن خود را گرفته به طرف خانه امیرالمومنین علیه السلام روانه گردید و ماجرا را براي آن حضرت علیه السلام بیان داشت و زن نیز به جنایتی که مرتکب شده بود اعتراف کرد. اتفاقا امام حسن علیه السلام در محضر پدر بزرگوار خود نشسته بود، امیرالمومنین به او فرمود: بین آنان داوري کن!
آن حضرت علیه السلام گفت: سزاي زن دوتاست؛ یکی حد افتراء براي تهمتش و دیگري دیه بکارت دختر.

 

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




زنی فتنه گر شیفته و دلباخته نوجوانی از انصار گردید، ولی هر چه کوشید جوان پرهیزکار را جلب توجه و عطف نظر کند نتوانست، از این رو در صدد انتقامجویی بر آمده و تخم مرغی را شکسته با سفیده آن جامه خود را از بین دو ران آلوده ساخت و بدین وسیله جوان پاکدامن را متهم کرده او را نزد عمر برد و گفت: اي خلیفه! این مرد مرا رسوا نموده است. عمر تصمیم گرفت جوان انصاري را عقوبت دهد، مرد پیوسته سوگند یاد می کرد که هرگز مرتکب فحشایی نشده است و از عمر می خواست تا در کار او دقت و تحقیق نماید، اتفاقا امیرالمومنین علیه السلام در آنجا نشسته بود، عمر به آن حضرت علیه السلام رو کرده و گفت: یا علی! نظر شما در این قضیه چیست؟ آن حضرت به سفیدي جامه زن به دقت نظر افکنده وي را متهم نموده و فرمود: آبی بسیار داغ روي آن بریزند و چون ریختند سفیدي جامه بسته شد، پس امام علیه السلام براي فهماندن حاضران اندکی از آن را در دهان گذاشت و چون طعمش را چشید آن را به دور افکند و سپس 11 به زن رو کرده، او را سرزنش نمود تا این که زن به گناه خود اعتراف نمود و از این راه مکر و خدعه زن را آشکار کرد و به برکت آن حضرت، مرد انصاري از عقوبت عمر رها گردید. و نیز زنی با سفیده تخم مرغ رختخواب هووي خود را آلوده ساخت و به شوهرش گفت: اجنبی با او همبستر شده است، ماجرا نزد عمر مطرح گردید، عمر خواست زن را کیفر دهد، امیرالمومنین علیه السلام فرمود: آبی بسیار داغ بیاورند و چون آوردند دستور داد مقداري روي آن سفیدي بریزند چون ریختند فورا جوش آمده و بسته شد، آن حضرت جامه را به نزد زن انداخت و به او فرمود: این از نیرنگ شما زنان است و مکرتان بسیار است. آنگاه به مرد رو کرده و فرمود: زنت را نگهدار که این از تهمتهاي آن زنت می باشد، و فرمود: تا بر زن تهمت زننده حد افتراء جاري کنند.

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




در زمام خلافت عمر دو نفر امانتی را نزد زنی به ودیعت گذاشتندو به وي سفارش نمودند که تنها با حضورهر دوي آنان ودیعه راتحویل دهد. پس از مدتی یکی از آن دو به نزد زن رفته مدعی شد که دوستش مرده است و ودیعه را مطالبه نمود. زن در ابتداء از دادن سپرده امتناع ورزید ولی چون آن مرد زیاد رفت و آمد می نمود و مطالبه می کرد، ودیعه را به وي رد کرد. پس از گذشت زمانی مرد دیگر به نزد زن آمده خواستار ودیعه گردید، زن داستان را برایش بازگو نمود که نزاعشان در گرفت، خصومت به نزد عمر بردند، عمر به زن گفت: تو ضامن ودیعه هستی. اتفاقا امیرالمومنین علیه السلام در آن مجلس د حضور داشت، زن از عمر خواست تا علی علیه السلام بین آنان داوري کند، عمر گفت: یا علی! میان آنان قضاوت کن. امیرالمومنین علیه السلام به آن مرد رو کرد و فرمود: مگر تو و دوستت به این زن سفارش نکرده اید که سپرده را به هر کدامتان به تنهایی ندهد، اکنون ودیعه نزد من است، برو دیگري را به همراه خود بیاور و آنرا تحویل بگیر، و زن را ضامن ودیعه نکرد و از این راه توطئه آنان را آشکار نمود؛ زیرا آن حضرت علیه السلام می دانست که آن دو با هم تبانی کرده و خواسته اند هر دو نفرشان از زن مطالبه کنند تا او به هر دو غرامت بپردازد.

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




1-درمان معده ورم کرده بعلاوه یبوست: عرق نعناء بعلاوه گلاب و عسل-روغن بادام شیرین و بعلاوه عسل هر ۸ ساعت یک قاشق غذاخوری ـ سرکه انگبین به جای عرق نعنا گلاب استفاده شود.

2- میگرن سرد: اسطوخودوس- بادکش گرم کتف ۷ تا ۱۴ مرحله

3- ریزش مو: بادام روزی ۱۴ عدد- روغن سیاه دانه روی سر بمالد -  

4- لاغری (جهت چاق شدن): سوپ گندم بعلاوه روغن زیتون -شیر برنج-انگور

5- خارش و گرمی کف پا: حنا+نمک+ آب لیمو بمالد

6- ترک پاشنه پا :روغن کوهان شتر یا روغن دمبه

7- وسواس:روزی یک تا ۳ عدد انار بصورت کامل تا ۴۰ روز بخورد

8- افسردگی: استشمام عطر محمدی ویاس ـروز ی۴۰ عددمویز تا ۴۰ روز

9- تنگی کانال نخاع: روغن سیاه دانه و بادام تلخ روزی سه بار تا همیشه خیس و مرطوب باشد -بادکش دو طرف نخاع هر طرف ۷ لیوان ۱۴ مرحله و سپس ماساژ کتف

10-سرطان کبد: سرکه انگبین هر ۲ ساعت نصف استکان یا هر۴ ساعت یک استکان -دوسین یک قاشق مرباخوری هر ۴ ساعت.

11- شکستگی: روغن سیاه دانه دوسین ضمادشود-خوراک: سفیده تخم مرغ -انجیر دوغ شتر- ارده بعلاوه شیره انگور - محیط گرم - ضماد پودر نرم گندم بعلاوه سفیده تخم مرغ  

12- کاهش بینایی: شستشوی چشم  با عرق رازیانه هر شب-خوراک بادام- حجامت ماستوئید و تمپورال

13- کمر درد: روغن بادام تلخ  وبعد از یک هفته حرکت پا زدن دوچرخه سواری خوابیده روزی ۱۴ تا ۴۰ بار -ضماد با آرد نخود + سفیده تخم مرغ

14- خارش گرم: عرق کاسنی +  سرکه انگبین - آب زرشک -حجامت عام -حمام با سرکه بعد از ۲۰ دقیقه بشوید.

15- درمان دیگرتخلیه سینوس ها: پیاز بعلاوه عسل مانندنون و ماست بخورد.

16- قوز قرنیه:ملاج با روغن سیاه دانه گرم شود و همچنین ناحیه تمپورال -شستشو با جوشانده و یا عرق رازیانه  - بادکش گرم پشت گوش ۱۴ مرتبه  

17- آنمی(کم خونی) : سوپ گندم با روغن زیتون -خوراک بادام یا ۷دانه جویده شود-خوردن لبو (چغندر قرمز یا زرد) در زمستان

18- روده تحریک پذیر اگر همراه اسهال است ماست و دوغ و شیر مفید است و اگر تهوع دارد و از سردی است عرق نعنا بعلاوه بارهنگ قبل از غذا

19- بوق ممتد در گوش: شبی ۷ قطره روغن سیاه دانه در گوش ۴ساعت صبر می کنیم و نیم ساعت روی کیسه آب جوش می گذاریم تا برگردد .ـ ماساژ سر تا گردن و با بورس نرم - جوشانده اسطوخودوس- پیاده روی

20- نفخ شکم : آب بین غذا نخورد آب سرد نخورد عرق و جوشانده نعناء-اسفند و زیره

21-برای کم کردن اوره خون مثلا در نقرس جوشانده سماق توصیه می شود.

22- گل نرگس جهت آلزایمر و افسردگی و آرامش اعصاب مفید است.

23-جهت درد دندان سعد به اندازه یک نخود بجوید.برای عفونت لثه و سفید شدن دندان خمیردندان (عسل + نمک )چهار به یک هر شب استفاده شود.

24- جهت کمبود پلاکت (مغز شتر ۲واحد+ مغز گوسفند۱ واحد) پخته و تا چهل روز میل شود

25- شکم بزرگ :کاهش نهار ، استفاده از میوه ها ومصرف سالاد قبل از غذا برای کاهش اشتها- خوردن اسفند یا زیره  

26- سینوزیت :روغن سیاه دانه روی ملاج و نازیل در بینی - بخور آکالیپتوس ـاسانس نعنا روی پیشانی  

27- آلوپسی آره آتا : یک زالو در محل + خوراک گرمی  

28-دفع سنگ کیسه صفرا: سرکه انگبین هر ۸ ساعت +۵واحد روغن زیتون بعلاوه ۲ واحد زردچوبه هر ۱۲ ساعت یک قاشق مرباخوری

29- تیک عصبی در صورت :جدی بگیرید -استشمام عطر - فسنجون  ۲تا ۳ وعده در هفته-ماساژ سر و پا-فرنجمشک بعلاوه عرق یا جوشانده بهار نارنج  

30- رعشه دست:سنبل الطیب بعلاوه اسطوخودوس

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها  لینک ثابت




دارا و سارا
شاعر : زنده یاد ابوالفضل سپهر
هنگام جنگ داديم صدها هزار دارا
شد كوچه هاي ايران مشكين ز اشك سارا

سارا لباس پوشيد ، با جبهه ها عجين شد
در فكه و شلمچه ، دارا بروي مين شد

چندين هزار دارا ، بسته به سر ، سربند
يا تكه تكه گشتند يا كه اسير و دربند

ساراي ديگري در ، مهران شده شهيده
دارا كجاست ؟ او در ، اروند آرميده

دوخته هزار سارا ، چشمي به حلقه در
از يك طرف و ديگر چشمي ز خون دل ، تر

سارا سؤال مي كرد ، دارا كجاست اكنون ؟
ديدند شعله ها را در سنگرش به مجنون

خون گلوي دارا آب حيات دين است
روحش به عرش و جسمش ، مفقود در زمين است

در آن زمانه رفتند ، صدها هزار دارا
در اين زمانه گشتند ده ها هزار« دارا »

هنگام جنگ دارا گشته اسير و دربند
داراي اين زمان با بنزش رود به دربند

داراي آن زمانه بي سر درون كرخه
ساراي اين زمانه در كوچه با دوچرخه

در آن زمانه سارا با جبهه ها عجين شد
در اين زمانه ناگه ، چادر( لباس جين ) شد

با چفيه اي كه گلگون از خون صد چو داراست
سارا ، خود از براي جلب نظر ، بياراست

آن مقنعه ورافتاد ، جايش فوكول درآمد
سارا به قول دشمن از اُمّلي درآمد

دارا و گوشواره ، حقّا كه شرم دارد!
در دستهايش امروز ، او بند چرم دارد

با خون و چنگ و دندان ، دشمن ز خانه رانديم
اما به ماهواره تا خانه اش كشانديم

يا رب تو شاهدي بر اعمالمان يكايك
بدم المظلوم ياالله ، عجّل فرجه وليّك

جاي شهيد اسم خواننده روي ديوار
آنها به جبهه رفتند اینها شدند طلبکار

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




کسی نيامده جزاو سرقرار خودش!
نشسته غرق تماشای شيعيان خودش!
چه انتظارعجيبی است اينکه شب تاصبح!
کسی قنوت بگيرد به انتظار خودش !
اللهم عجل لولیک الفرج

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شهید آوینی :

زمانه عجیبی است ، برخی امام گذشته را عاشقند نه امام حاضر را ! میدانی چرا؟!!!

امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر میکنند …
اما امام حاضر را باید فرمان برند …
و کوفیان ، عاشورا را اینگونه رقم زدند…..!

موضوعات: اهل بیت (ع), رهبرم  لینک ثابت




مش غلوم هم عاقبت شد اهل دیش/  

 آنتنی بگذاشت در ایوان خویش/  

تا زند گشتی در این کانال ها/   فیلم ها و همچنین  سریال ها/  

بالشی بر پشت و ریموتش به دست/  

صبح تا شب پای تی وی می نشست/  

فیلم ها بر روی او تاثیر کرد/

کم کمک رفتار او تغییر کرد/

هر زمان می دید از آن تیپ ها/

  شکوه سر می داد و می گفت: ای خدا/

  از چه رو  یارم فشن اندام نیست/  

یعنی آن چیزی که من می خوام نیست/ 

  همسری تیپیک تر باید گرفت/      

  یک کمر باریک تر باید گرفت/

در پی این عزم و تصمیم، آن خپل/

بر سبیل و موی خود مالید ژل/

  رفت و یار خوش ادایی تور کرد/

    دلبر بالا بلایی جور کرد/  

چند وقتی روزگارش خوب بود/  

چونکه یارش ظاهرا مطلوب بود/

  یار هم از او سواری می گرفت/  

بسته بسته ده هزاری می گرفت/  

بی مهابا خرج می کرد آن بشر/  

تا شود از دیگران خوش تیپ تر/  

مش غلوم وضعش یه هو ناجور شد/

  زرت او یکباره بد قمصور شد/  

یار، آهنگ جدایی ساز کرد/

نغمه های بی وفایی ساز کرد/

  طالب مهریه اش شد ناگهان/  

    مش غلوم بر کله و بر سر زنان/

تا که از این غصه و اندوه و درد/

طبق اسناد پزشکی سکتـــــــه کرد/  

چون که بیرون آمد از حال کما/

گفت پایین آورید این دیش را/

چون که این سریال ها یک دام بود/

تشت رسوایی من بر بام بود/

گند زد یار فشن بر هیکلم/

ای به قربان عیال اولم/

ای فدای وزن و هم پهنای او/

جنگل پر پشت ابروهای او/

ای فدای موی مش نادیده اش/

چشم های سایه نامالیده اش/

هر کجا باشد صدایش می کنم/

بعد از این جان را فدایش می کنم/

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




علامه محمد تقی جعفری (ره) میگفتند: برخی ازجامعه شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تاپیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ برای سنجش ارزش بسیاری ازموجودات،معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آنست.معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آنست.معیار ارزش پول پشتوانه آنست؛ اما معیار ارزش انسانها درچیست؟ هر کدام ازجامعه شناسان،سخنانی گفته و معیارهای خاصی ارایه دادند. هنگامی که نوبت به بنده رسید،گفتم: اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد،ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد. کسیکه عشقش یک آپارتمان 2طبقه است،در واقع ارزشش بمقدار همان آپارتمان است. کسیکه عشقش ماشینش است، ارزشش بهمان میزان است. اما کسیکه عشقش خدای متعال است، ارزشش به اندازه خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسان سخنان من را شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. هنگامیکه تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم : عزیزان،این کلام علی (ع) بود

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




یکی از هموطنان ایران یک سال در ایام محرم به انگلستان سفر کرده بود. یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد , با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (ع) برپاست ، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (ع) هستند . در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (ع) فعالیت می کردند ، شد و وقتی از حال آنها جویا شد ، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده اند و مسلمان شده اند و هر دو پزشک هستند. مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان. برایش جالب بود که در انگلستان ، مردم این طور عاشق اهل بیت (ع) باشند و مخصوصا دو پزشک مسیحی ، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (ع) نوکری کنند. کمی نزدیکتر رفت , با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست ؟ او گفت : درست است ، شاید عادی نباشد ، اما من دلم ربوده شده ، عاشق شدم و این شور و حال هم که می بینی به خاطر محبت قلبی من است. از او پرسید : دلربای تو کیست ؟ چه عشقی و چه محبتی ؟! پاسخ داد : من وقتی مسلمان شدم ، همه چیز این دین را پذیرفتم ، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می دانستم بی جهت به دین دیگری رو نمی آورد . نماز و روزه و تمام برنامه ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم . فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می کردم دلم آرام نمی گرفت و آن مساله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جئانی ظهور کند واصلا پیر نشود. در همین سرگردانی به سر می بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم . شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند. وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم ، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم . تمام وجودم می لرزید و بی اختیار اشک می ریختم و گریه می کردم . روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم ، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند. ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده ام ، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم ، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می برد ، حیران و سرگردان ، کسی هم زبانم را نمی فهمید ، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می دیدم ، با سرعت به طرف آنها می رفتم ، ولی وقتی نزدیک می شدم متوجه می شدم که اشتباه کرده ام . خیلی خسته شدم ، واقعا نمی دانستم چه کنم . دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن ، گفتم : خدایا خودت به فریادم برس ! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می آید . جمعیت را کنار زد و به من رسید . چهره اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم . وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت : « راه را گم کرده ای ؟ بیا تا من قافله ات را به تو نشان دهم . » او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن » را دیدم ! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است . از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : « به شوهرت سلام مرا برسان » . من بی اختیار پرسیدم : بگویم چه کسی سلام رسانده ؟ او گفت : « بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی ! من همانم که تو سرگشته او شده ای !» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم وهر چه جستجو کردم ، پیدایش نکردم . آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد. از آن سال به بعد ایام محرم ، روز عرفه ، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می رید من . شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست . کتاب ملاقات با امام زمان در عصر حاضر -ابوالفضل سبزی ‏http://ansarolmahdi.ir/

موضوعات: نجم ثاقب  لینک ثابت




حال خوبی ست
گلی را دیدن
و نچیدن از باغ
قامت گل نشکستن زیباست
و رها بودن آواز قناری در باغ
عطر گل را تنها
در تن زنده هر باغچه ای بوییدن
حال خوبی ست
نسوزاندن دل
رسم دلدادگی و دلداری
قدر این موهبت عشق بجا آوردن
عشق معشوق طلب کردن و عاشق ماندن
حال خوبی ست
خدا را دیدن
پشت راز گل سرخ
بخشش هدیه لبخند به لب های خموش
و کمی تجربه ناب نگاه
دیدن خنده پر مهر نسیم
ناز یک غنچه سرخ
عطش رویش یک بوته یاس
و کمی ، مشق محبت کردن
مهر ورزیدن در مکتب عشق
بذر امید به دل پاشیدن
تا بدانند خدا ، ازآن همه ست
آشتی کردنِ با فطرت پاک
باورِ بودنِ در محضر نور
و به هر لحظه
به هر جا
هر حال
حال خوبی ست

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




الحمدلله به قیمت یک چشم موفق شدیم ناموس مردم را نجات دهیم
.
.
.
.
کنار خیابان شریعتی چند موتور سوار دارند دختری را به زور سوار می کنند که روحانی جوانی برای کمک به دخترک، به سمت آنان می رود

شیشه نوشابه ای را خرد می کنند و چشم راست فرزاد را می درند…پزشک می گوید چشم او تخلیه می شود

روحانی جوان قبل از بیهوشی می گوید” الحمدلله به قیمت یک چشم موفق شدیم ناموس مردم را نجات دهیم “

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻋﺎﻟﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺯﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟
ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺁﯾﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺍﻟﯿﺰﺍﺑﺖ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﯽ؟
ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮐﻪ ﻧﻪ، ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﺤﺪﻭﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻫﻨﺪ .
ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ: ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﻠﮑﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺪﻫﻨﺪ .
سپس ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﺮﺩ : ﭼﺮﺍ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺎ سر و ﺑﺪﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﻮﺷﺎﻧﻨﺪ، ﯾﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟
ﻋﺎﻟﻢ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺑﻌﺪ ﻫﺮﺩﻭﯼ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﺎﮎ ﺁﻟﻮﺩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ از ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ سؤال کرد: ﺍﮔﺮ ﻣﻦ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ﮐﺪﺍﻡ ﯾﮏ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﻣﺮﺩ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﺎﻥ ﺷﮑﻼﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﺩ .
ﻋﺎﻟﻢ ﮔﻔﺖ:ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺣﺠﺎﺏ ﺭﺍ رﻋﺎﯾﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ

موضوعات: داستان  لینک ثابت




روزی بهلول را در قبرستان دیدند، او را گفتند ، در اینجا چه می کنی؟ بهلو ل در جواب گفت : با جمعی نشسته ام که به من آزار نمیرسانند ، حسادت نمی کنند ، دروغ نمی گویند ، طعنه نمیزنند ، خیانت نمی کنند، قضاوت نمی کنند ، مرا به یاد سرای آخرت می اندازند ، و بالا تر از همه ی اینها ، اگر از پیششان بروم ، پشت سرم بد گویی نمی کنند .

موضوعات: داستان  لینک ثابت




ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻓﯿﻠﻢ ﻭ ﻋﮑﺲ ﻧﮕﯿﺮﯾﻢ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻭ ﺣﻘﻮﻕ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯽ ﺧﻮﺩ ﻋﮑﺴﯽ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯼ ﻗﺒﻠﯽ ﻭ
ﺑﻌﺪﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺗﺎ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯽ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﺳﺮﯾﻊ 2 ﺗﺎ ﺍﺻﻄﻼﺣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﯼ
ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﺸﯽ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮ ﻧﺪﺍﻧﯽ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﺪﻝ ﻣﻮ ﻭ
ﺭﻧﮓ ﻣﻮ ﺁﺭﺍﯾﺸﺶ ﻭ ﭼﺎﻗﯽ ﻭ ﻻﻏﺮﯼ ﺍﻭ ﻧﻈﺮ ﺩﻫﯽ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ : ﻟﻬﺠﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﺪﮔﻮﯾﯽ ﻭ
ﻏﯿﺒﺖ ﺍﺯ ﻣﯿﺰﺑﺎﻥ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺩﻭﺳﺖ ﻫﺎ ﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺿﺎﯾﻊ ﻧﮑﻨﯽ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﺮﯾﺰﯾﻢ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺍﺯ ﭼﺸﻤﯽ ﺩﺭﺏ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﮏ ﻧﮑﻨﯿﻢ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﮐﺎﺩﻭ ﺧﺮﯾﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﻗﯿﻤﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻭﺭﯾﻢ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ 1 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺑﻞ ﭘﺎﺭﮎ ﻧﮑﻨﯿﻢ .
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ :
ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺯﺭﻧﮕﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻭ ﻧﺴﻞ ﺑﻌﺪﻣﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﺯﯼ ﮐﻨﯿﻢ
ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﺎﺗﻤﺎﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﻢ

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




: ﺍﺯ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻣﻬﻢ ﻣﺎﻩ ﺷﻌﺒﺎﻥ ، ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﻣﺎﻩ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺍﺳﺖ
. ﺍﺯ ﻋﺒﺪﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﻦ ﺻﺎﻟﺢ ﻫﺮﻭﻯ ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ:
ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﺷﻌﺒﺎﻥ ، ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﺍﺑﻰ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻋﻠﻰ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻰ
ﺍﻟﺮﺿﺎ ‏(ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﺭﻓﺘﻢ ، ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ:
‏« ﺍﺑﺎﺻﻠﺖ ! ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺟﻤﻌﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ؛
ﺳﻬﻞ ﺍﻧﮕﺎﺭﻳﻬﺎﻯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻛﻦ . ﺑﺴﻴﺎﺭ
ﺩﻋﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﻛﻦ ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺨﻮﺍﻥ ؛ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺖ ﺗﻮﺑﻪ ﻛﻦ ﺗﺎ
ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ، ﻣﺨﻠﺺ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﻰ ﻭ ﻫﻴﭻ
ﺍﻣﺎﻧﺘﻰ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﻧﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻛﻨﻰ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻛﻴﻨﻪ
ﺍﻯ ﺍﺯ ﻣﺆ ﻣﻨﻰ ﺩﺭ ﺩﻟﺖ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮﻯ ﻭ ﺍﺯ
ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﻰ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻰ ﺩﻫﻰ ، ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭ . ﺗﻘﻮﻯ ﺧﺪﺍ ﭘﻴﺸﻪ
ﻛﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻜﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﻮﻛﻞ ﻛﻦ . ‏»
‏(ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ‏): ‏« ﻭ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﻛﻞ
ﻛﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻛﺎﻓﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ‏» .
ﻭ ﺩﺭ ﺑﺎﻗﻴﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ، ﺍﻳﻦ ﺩﻋﺎ ﺭﺍ ﺯﻳﺎﺩ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻦ :
ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺀﻥ ﻟﻢ ﺗﻜﻦ ﻏﻔﺮﺕ ﻟﻨﺎ ﻓﻰ ﻣﺎ ﻣﻀﻰ ﻣﻦ ﺷﻌﺒﺎﻥ ، ﻓﺎﻏﻔﺮﻟﻨﺎ
ﻓﻰ ﻣﺎ ﺑﻘﻰ ﻣﻨﻪ .
‏( ﺧﺪﺍﻳﺎ! ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺪﺕ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﺒﺨﺸﻴﺪﻩ
ﺍﻯ ﺩﺭ ﻣﺪﺗﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯ‏) ؛
ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ﺍﻓﺮﺍﺩ
ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺭﻫﺎ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ . - ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺷﻌﺒﺎﻥ ، ﻓﺮﺻﺖ
ﻣﻨﺎﺳﺒﻰ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﻣﺎﻩ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ ، ﺗﺎ
ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ . ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ‏(ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ‏) ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺳﻪ
ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﻭﺻﻞ
ﻛﻨﺪ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﻭ ﻣﺎﻩ ﭘﻰ ﺩﺭﭘﻰ ، ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﻣﻰ ﻧﻮﻳﺴﺪ .

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




..پزشک وجراح مشهور (دکتر ایشان) روزی برای شرکت دریک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت وتکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد، باعجله به فرودگاه رفت..
بعدازپرواز ناگهان اعلان کردندکه بخاطر اوضاع نامساعدهوا ورعدوبرق وصاعقه، که باعث ازکارافتادن یکی ازموتورهای هواپیماشده ، مجبوریم فروداضطراری درنزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم..
دکتربلافاصله به دفتراستعلامات فرودگاه رفت وخطاب به آنهاگفت:
من یک پزشک متخصص جهانی هستم وهردقیقه برای من برابر باجان خیلی انسانها هاست وشمامیخواهیدمن 16ساعت تواین فرودگاه منتظرهواپیمابمانم؟
یکی ازکارکنان گفت جناب دکتر، اگرخیلی عجله داریدمیتونیدیک ماشین دربست بگیریدتامقصدشماسه ساعت بیشترنمانده است..
دکتر ایشان باکمی درنگ پذیرفت وماشینی راکرایه کردوبراه افتادکه ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شدوبارندگی شدیدی شروع شد بطوریکه ادامه دادن برایش مقدورنبود ساعتی رفت تااینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته وکوفته ودرمانده وباناامیدی براهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه اورابه خود جلب کرد..
کنار اون کلبه توقف کرد ودر را زد، صدای پیرزنی راشنید .
-بفرما داخل هرکه هستی..دربازاست…
دکتر داخل شد وازپیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهدازتلفنش استفاده کند،..
پیرزن خنده ای کرد وگفت:.کدام تلفن فرزندم؟ اینجا نه برقی هست ونه تلفنی…ولی بفرما واستراحت کن وبرای خودت استکانی چای بریزتاخستگی بدرکنی وکمی غذاهم هست بخور تاجون بگیری..
دکترازپیرزن تشکرکرد ومشغول خوردن شد، درحالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز ودعابود..که ناگهان متوجه طفل کوچکی شدکه بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود، که هرازگاهی بین نمازهایش اورا تکان میداد.
پیرزن مدتی طولانی به نمازودعامشغول بود، که دکتر روبه اوگفت:
… بخدا من شرمنده این لطف وکرم واخلاق نیکوی توشدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود.
پیرزن گفت:
واما شما،..رهگذری هستیدکه خداوند به ماسفارش شمارا کرده است..
ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعا…
دکترایشان گفت:
چه دعایی؟.
گفت:
این طفل معصومی که جلوچشم شماست نوه من هست که نه پدر داره ونه مادر، به یک بیماری مزمنی دچارشده که همه پزشکان اینجا ازعلاج آن عاجزهستند..
به من گفته اندکه یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که اوقادر به علاجش هست ،..ولی اوخیلی ازمادورهست ودسترسی به او مشکل هست ومن هم نمیتوانم این بچه را پیش اوببرم..
میترسم این طفل بیچاره ومسکین خوار وگرفتارشود..پس ازالله خواسته ام که کارم راآسان کند..!
دکترایشان درحالیکه گریه میکردگفت:
به والله که دعای تو، هواپیماها راازکارانداخت وباعث زدن صاعقه ها شدوآسمان را به باریدن واداشت..تااینکه من دکتررابسوی تو بکشاندومن بخدا هرگز باورنداشتم که الله عزوجل بایک دعایی این چنین اسباب رابرای بندگان مومنش مهیا میکند..وبسوی آنها روانه میکند.

وقتی که دستها ازهمه اسباب کوتاه میشود، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین وآسمان بجامی ماند

موضوعات: داستان  لینک ثابت




بهترین رنگها در جامه سفید است و بعد از آن زرد و بعد از آن سبز و بعد از آن سرخ نیمرنگ و کبود وعدسی ، مکروه است سرخ تیره خصوصا در نماز و پوشیدن جامه سیاه کراهت شدید دارد در همه حال ، مگر در عمامه و عبا و موزه و اگر عمامه و عبا هم سیاه نباشد بهتر است .
در چند حدیث معتبر از حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم منقول است که بپوشید جامه سفید که آن نیکوتر و پاکیزه ترین رنگها است ، و مرده های خود را در آن کفن کنید.
از حضرت صادق علیه السلام مرویست که حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در اکثر اوقات جامه سفید میپوشیدند. و حفص مؤ ذن روایت کرده است که دیدم حضرت امام جعفرصادق علیه السلام را در میان قبر و منبر نماز میکردند، و جامه زردی برنگ بِهْ پوشیده بود.
در حدیث حسن از زراره منقول است که حضرت امام محمد باقر علیه السلام بیرون آمدند جبِه خزِ زرد و عمامهِء زرد و رادء خزِ زرد پوشیده بودند.
در حدیث معتبر منقول است که حکم بن عتبه بخدمت حضرت امام محمد باقر علیه السلام رفت ، دید که جامه سرخ تیره که بگل کافشه رنگ کرده بودند پوشیده است ، حضرت فرمودند که در این جامه چه میگوئی ؟ حکم گفت که : چه گویم در چیزی که شما پوشیده باشید اما جوانان شوخ که درمیان ما این جامه را میپوشند، ما ایشانرا عیب میکنیم . حضرت فرمود که زینت خدا را کی حرام کرده است ، بعد از آن فرمود که باین سبب این جامه راپوشیده ام که تازه داماد شده ام .
در حدیث حسن از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که جامه سرخ تیره پوشیدن کراهت دارد مگر برای نوداماد.
در حدیث معتبر از یونس منقول است که حضرت امام رضا علیه السلام را دیدم که طیلسان کبود پوشیده بودند. و از حسن زیّات منقول است که دیدم حضرت ابیجعفر علیه السلام را که جامه برنگ گل سرخ پوشیده بودند. و محمد بن علی روایت کرده است که حضرت امام موسی علیه السلام را دیدم که جامه عدسی پوشیده بودند. واز ابی العلا منقول است که حضرت صادق علیه السلام را دیدم که در حال احرام برد یمنی سبزی پوشیده بودند.
از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که جبرئیل در روز آخر ماه مبارک رمضان بر حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم نازل شد بعد از نماز عصر چون به آسمان رفت حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فاطمه را طلب فرمود که شوهر خود علی را بطلب ، پس چون حاضر شدند حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام را در جانب راست نشانید و دستش را گرفت و بردامن خود گذاشت و حضرت فاطمه را در جانب چپ نشانید را گرفت و بر دامن خود گذاشت پس فرمود که : میخواهید شما را خبردهم به آنچه جبرئیل مرا به آن خبر داد؟ گفنتد:بلی یا رسول اللّه ، فرمود که : جبرئیل گفت که در قیامت من در جانب راست عرش خواهم بود و خدای تعالی دو جامه بمن پوشاند.

دو جامه بمن پوشاند یکی سبز و دیگری سرخ برنگ گل ، تو یا علی در جانب راست عرش باشی و دو جامه چنین در تو پوشانند پس راوی عرض کرد که مردم رنگ سرخ چنین را مکروه میدانند حضرت فرمود که چون خدا حضرت عیسی را بآسمان برد دو جامه چنین بر او پوشانید.
و بسند معتبر از حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقول است که ش خصی از حضرت صادق علیه السلام پرسید که در کلاه سیاه نماز بکنم ؟ فرمود که درآن نماز مکن که لباس اهل جهنم است .
از حضرت رسول منقول است که مکروه است سیاه مگر در سه چیز در موزه و عمامه وعبا.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




گاهی از من و شمای “مذهبی"؛
تنها یک تیپ باقی می ماند؛

برای خانم ها چادرشان
و برای آقایان محاسنشان…

گاهی من و شمای “مذهبی” آنقدر درگیر پست ها و متن هایمان در صفحات مجازی می شویم؛
که از خواندن روزانه چند خط قرآن یا کتب روایی،غافل میشویم؛

و در پایان روز،میبینیم که حتی یک دهم وقتی که در فضای مجازی بودیم،در فضای قرآن و حدیث نفس نکشیدیم…

آنقدر که آنلاین بودیم و اولین نفر پست های دیگران را لایک کردیم؛
به فکر نماز اول وقت نبودیم…

آنقدر درگیر جذب حداکثری شدیم که فراموش کردیم “اخلاص” و “عبودیت” رمز برکت در کارهایمان است…

آنقدر که به فکر آبروی خود،و برانگیختن تشویق دیگران و لایک کردن هایشان بودیم،
به فکر رضایت صاحب زمانمان نبودیم…

آنقدر مدام فکرمان مشغول عکس پروفایل و استاتوس هایمان بود؛
غافل شدیم از اینکه پیش اماممان چه وجهه ای داریم و وضعیتمان و نامه ی اعمالمان پیش او چگونه است…

آنقدر در این فضا وقتمان را با انبوهی از جمعیت گذراندیم،فراموش کردیم تنهایی و غربت امام زمانمان را…

آن چنان حضور در این فضا را برای خود لذت بخش کردیم،که کم کم غافل شدیم از لذت مناجات و درددل خصوصی با خداوند

قدری تامل……

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, سایر مطالب  لینک ثابت




سرتان درد مي کند؟
ماهي بخوريد.
ماهي زياد مصرف کنيد. روغن ماهي به پيش گيري از سردرد کمک مي کند.
زنجبيل هم با کاهش التهاب و درد عملکرد مشابهي دارد.

……………………

تب داريد؟
ماست ميل کنيد.
قبل از شروع فصل گرده افشاني ماست زياد مصرف کنيد.
همچنين بطور روزانه از عسل محلي منطقه خود ميل کنيد.

……………………

بيخوابي داريد؟
عسل بخوريد.
از عسل بعنوان داروي مسکن و آرام بخش استفاده کنيد.

……………………..

دچار آسم هستيد؟
پياز بخوريد.
مصرف پياز التهاب نايژک ها را از بين مي برد.
(وقتي بچه بودم مادرم بسته پياز درست مي کرد تا روي قفسه سينه ما بگذارد. براي درمان بيماري هاي تنفسي خوب بود و کمک مي کرد بهتر نفس بکشيم.)

……………………

از ورم مفاصل رنج مي بريد؟
باز هم ماهي ميل کنيد.
ماهي قزل آلا، تون، خال مخالي و ساردين از ورم مفاصل جلوگيري مي کند.
(ماهي سرشار از روغن هاي امگاست که براي سيستم ايمني فوق العاده است.)

………………….

دل بهم خوردگي داريد؟
موز و زنجبيل.
موز به معده اي که اذيت شده کمک مي کند.
زنجبيل حالت تهوع صبحگاهي و دل آشوب را درمان مي کند.

……………………..

اگر عفونت مثانه داريد؟
آب قره قاط ( زرشک ؟ ) بنوشيد.
آب قره قاط سرشار از اسيد مي باشد که باکتري هاي مضر را کنترل مي کند.

……………………..

دچار مشکلات حافظه شده ايد؟
صدف خوراکي بخوريد.
صدف با داشتن روي مورد نياز به بهبود عملکرد مغز کمک مي کند.

……………………..

سرما خورديد؟
سير بخوريد.
سرو کله گرفته را با سير تميز کنيد. (يادتان باشد که سير سطح کلسترول را نيز کاهش مي دهد)

……………………….

سرفه مي کنيد؟
فلفل قرمز !!!
مشابه ماده اي که در شربت سرفه بکار مي رود در فلفل قرمز وجود دارد. البته فلفل قرمز را با احتياط مصرف کنيد شايد معده شما را تحريک کند.
……………………

دچار مشکلات استخوان هستيد؟
آناناس ميل کنيد.
شکستگي و پوکي استخوان با کمک منگنز موجود در آناناس قابل پيش گيري است.

……………………

سرطان سينه؟
گندم، سبوس و کلم مصرف کنيد.
اين مواد استروژن را در سطوح سالم نگه مي دارند.

………………….

سرطان ريه؟
سبزي هاي سبز تيره و نارنجي رنگ مصرف کنيد.
بتا اکروتن نوعي ويتامين A پادزهر مفيدي است که در سبزي هاي تيره و نارنجي رنگ يافت ميشود .

……………………

زخم معده بروز کرده؟
کلم بخوريد.
کلم شامل ترکيباتي است که به درمان زخم معده و دوازدهه کمک مي کند.

………………….

اسهال؟
سيب ميل کنيد.
سيب را با پوست رنده کنيد. بگذاريد تا قهوه اي شويد و براي درمان اين وضعيت ميل کنيد. ( موز نيز براي اين بيماري خوب است)

از شريان هاي رسوب گرفته رنج مي بريد؟
آووکادو بخوريد.
چربي غير اشباع شده موجود در آوکادو کلسترول را پايين مي آورد.

فشار خونتان بالاست؟
کرفس و روغن زيتون ميل کنيد.
روغن زيتون فشار خون را پايين مي آورد.
کرفس نيز شامل ماده اي است که فشار خون را پايين مي آورد.

ناهماهنگي قند خون داريد؟
بروکلي و بادام زميني ميل کنيد.
کروم موجود در بروکلي و بادام زميني انسولين و قند خون را تنظيم مي کند.

براي جلوگيري از سکته:
چاي بنوشيد.
با مصرف مرتب چاي از رسوب چربي بر روي ديواره شريان ها جلوگيري کنيد.
(در مورد خودم چاي اثر خوبي براي کاهش اشتها داشته و مانع اضافه وزن شده است…. چاي سبز براي سيستم ايمني فوق العاده است)!

………………….

کيوي:
ريز و مقوي. منبع بسيار خوب پتاسيم،منيزيوم، ويتامين E و فيبر. ويتامين C موجود در آن دو برابر پرتقال مي باشد.
……………………

سيب:
يک سيب در روز پزشک را دور نگه مي دارد؟ با اينکه سيب ويتامين C کمي دارد ولي داراي آنتي اکسيدان ها وفلاونويد هايي مي باشد که با تشديد فعاليت ويتامين C به کاهش خطر سرطان روده بزرگ، حمله قلبي و سکته مغزي کمک مي کند

……………………..

پرتقال:
شيرين ترين دارو. خوردن ۲ الي ۴ پرتقال در روز کمک به پيش گيري از سرماخوردگي و کلسترول
پايين مي کند و سنگ هاي کليه را از بين مي برد و خطر سرطان روده .بزرگ را کاهش می دهد

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, پزشکی  لینک ثابت




گروه خونی O

گروه خونی O فراوان‌ترین و قدیمی‌ترین گروه خونی را بین افراد دارد. غذاهای حیوانی مثل گوشت و لبنیات باعث افزایش سوخت‌و ساز بدن افراد دارای گروه خونی O می‌شود. سیستم بدن آنها چربی‌ها را راحت‌تر می‌سوزاند.

خوراکی‌های مفید: انواع گوشت‌ها مثل گوشت گوساله، گوشت بره و گوشت گاو برای این افراد بسیار مفید است. آنها می‌توانند از غذاهای دریایی مثل ماهی و میگو هم به وفور استفاده کنند. سبزی‌ها و میوه‌های مفید برای آنها بروکلی، اسفناج، پیاز قرمز، انواع فلفل، کلم قمری، کدو تنبل، جعفری، تره فرنگی، زیتون و کلم پیچ است. آنها بهتر است نمک ید‌دار هم مصرف کنند.

خوراکی‌های مضر: آنها بهتر است غلات صبحانه که از گندم درست می‌شود را مصرف نکنند. افراد داراي اين گروه خوني باید سویا و انواع دیگر لوبیا را هم با احتیاط مصرف کنند. روغن بادام‌زمینی و روغن زیتون هم برایشان خوب نیست. آنها لازم است سبزیجاتی مثل کلم سفید و قرمز، گل کلم و کلم بروکسل و انواع قارچ را هم با احتیاط مصرف کنند.

 

گروه خونی A

مصرف غذاهای حیوانی سوخت و ساز بدن افراد دارای گروه خونی A را کاهش می‌دهد و مصرف سبزی‌ها آن را افزایش می‌دهد. آنها به سختی می‌تواند چربی‌ها و پروتئین‌های حیوانی را هضم کنند و بهتر است سبزی، سویا و غذاهای دریایی را بیشتر مصرف کنند.

خوراکی‌های مفید: بهترین گوشت برای این افراد ماهی است. ماهی حتی از بقیه غذاهای دریایی برای‌شان بهتر است. آنها می‌توانند سبزیجات و میوه‌ها را هم به راحتی مصرف کنند. البته چند نوع از سبزیجات و میوه‌ها برای آنها مضر است که باید به آن توجه کنند. این افراد می‌توانند به راحتی سویا را جایگزین گوشت کنند. در مورد مصرف روغن هم به آنها توصیه می‌شود به جای روغن‌های حیوانی از روغن‌های گیاهی استفاده کنند.

خوراکی‌های مضر: بین سبزیجات مصرف بادمجان و قارچ به این افراد توصیه نمی‌شود. بین میوه‌ها هم بهتر است نارنگی، طالبی و خربزه را مصرف نکنند. گوشت‌های قرمز، لبنیاتی مثل پنیر و نان گندم هم برای‌شان خوب نیست.

 

گروه خونی B

سیستم بدنی افراد دارای گروه خونی B متعادل و سازگار است و دستگاه گوارش‌شان به تبعیت از آن قوی و انعطاف‌پذیر است. خوردن غذاهایی خالص شامل گوشت، سبزیجات و غلات برای آنها مناسب است اما باید از خوردن غذاهای فرآوری‌شده مثل سوسیس اجتناب کنند.

خوراکی‌های مفید: بین گوشت‌ها آنها می‌توانند به راحتی جگر را هضم کنند. باقی گوشت‌ها هم اگر ادویه کمی داشته باشند برای‌شان مفید است. آنها می‌تواند غذاهای دریایی را هم به راحتی مصرف کنند. مصرف محصولات لبنی هم برای آنها مشکل ایجاد نمی‌کند. از بین سبزیجات هویج، کلم بروکسل (کلم فندقی)، گل‌کلم، انواع فلفل، چغندر و بادمجان برای آنها بسیار مفید است.

خوارکی‌های مضر: این افراد بهتر است گوشت مرغ و پرندگان دیگر را با احتیاط مصرف کنند. آنها با گوشت قرمز سازگاری بهتری دارند. این افراد نمی‌توانند آجیل را به خوبی هضم کنند. دانه سویا هم برای‌شان خوب نیست. بین سبزی‌ها بهتر است در مصرف کدو تنبل، انواع زیتون، ریواس و بین میوه‌ها در مصرف نارگیل احتیاط کنند.

 

گروه خونی AB

حقایق زیادی درباره این افراد هنوز کشف نشده و دکتر آدامو آن را گروه خونی معما می‌نامد. این افراد مثل افراد دارای گروه خونی A اسید معده کمی دارند و مثل افراد دارای گروه خونی B با مصرف گوشت سازگارند.

خوراکی‌های مفید: بهترین منبع پروتئین برای آنها انواع لوبیاست. آنها می‌توانند گوشت مرغ و پرندگان دیگر را هم به راحتی مصرف کنند. گوشت ماهی هم برای‌شان خوب است. بدن آنها پروتئین‌های گیاهی مثل توفو را هم به خوبی می‌پذیرد. علاوه‌بر اینها سبزیجات سبزرنگ مثل کاهو و اسفناج، انواع ماست‌ها و پنیرها، پاستا و آناناس هم برای آنها مفید است.

خوراکی‌های مضر: بین غذاهای دریایی آنها باید در مصرف میگو احتیاط کنند. بین لبنیات هم بهتر است کره و شیر را مصرف نکنند. بین سبزیجات انواع فلفل و تربچه و بین میوه‌ها موز و گلابی برای‌شان خوب نیست. آنها بهتر است نان گندم را هم با نان دیگری جایگزین کنند.

 

منبع: مجله سیب سبز

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت




بـسـنـد مـعـتـبـر از حـضـرت صـادق عـلیـه السـلام مـنـقـولسـتـکـه رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله وسلّم فرمودند که خداوند عالمیان واجب می گرداند بهشت را از برای جوانی که بسیار نظر در آئینه کند وحمد خدا بسیار گوید بر آنکه خدا او را بصورت نیکو آفرید و او را معیوب نگردانیده است .
در بـعـضـی از روایـات مـذکـور اسـت کـه حـضـرت رسـول صـلّی اللّه عـلیه وآله وسلّم نظر میکردند در آینه وموی سرمبارک و ریش را شانه مـیـکردند و از برای اصحاب خود و زنان خود، خود را میساختند و میفرمودند که خدا میپسندد و دوست میدارد از بنده اش که چون بنزد برادران مؤ من رود از برای ایشان زینت کند و خود را بسازد.
از حـضـرت امیرالمؤ منین علیه السلام منقولستکه چون در آئینه نظر کند باید که بگوید اَلْحـَمـْدُلِلّهِ الَّذی خـَلَقـَنـی فـَاَحْسَنَ خَلْقی وَصَوَّرَنی فَاَحْسَنَ صُوَرتی وَزانَ مِنّی ماشانَ مِنْ غَیْری و اکرمنی بالاسلام .
در فـقـه الرضـا عـلیه السلام و غیر آن مذکور است که چون خواهی در آینه نظر کـنـی آیـنـه را بـدسـت چـپ بگیر و بگو بِسْمِ اللّهِ پس چون در آن نظر کنی دست راست را بـرپـیـش سـر بگذار و بر روبکش و ریش خود را بدست راست بگیر و در آینه نظر کن و بگو اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی خَلَقَنی بَشَرا سَوِیّا وَ زَیَّنَنی وَلَمْ یُشِنی وَفَضَّلَنی عَلی کَثیر مِنْ خَلْقِهِ وَ مَنَّ عَلَیَّ بِاْلاِسْلامِ وَرَضِیَهُ لِیْ دینا پس آینه را از دست بگذار و بـگـو اَلّلهُمَّ لاتُغَیّرْ مابِنامِنْ نِعَمِکَ وَاجْعَلْنا لاِءَنْعُمِکَ مِنَ الشّاکِرینَ وَلاِلا ئِکَ مِنَ الْذ اکِرینَ.
در روایـت دیـگـر وارد شده است که آئینه را بدست چپ میگیری چون روی خود را در آئینه دیدی بگو اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی اَحْسَنَ وَاَکْمَلَ خَلْقی وَحَسنَ خَلْقی وَ خَلَقَنی خَلْقا سـَوّیـا وَلَمْ یـَجـْعـَلْنـی جَبّارا شَقیّا اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی زَیَّنَ مِنّی ماشانَ مِنْ غَیْری اَلّلهُمَّ کَما اَحْسَنْتَ خَلْقی فَصَلّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَحَسِّنْ خُلُقیِ وَتَمّمْ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَزَیّنی فی عـُیـُونِ خـَلْقـِکَ وَجـَمِّلْنـی فـی عـُیـُوِنِ بـَرّیـَتـِکَ وَارْزُقْنی الْقَبولَ وَ الْمَهابَةَ وَالّراءفَةَ وَالرَّحْمَةَ یااَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
در روایـت دیـگر منقولستکه حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم بحضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود که یا علی چون در آئینه نظر کنی بگو اَلّلهُمَّ کَما حَسَّنْتَ خَلْقی فَحَسِّنْ خُلْقی وَرِزقْی

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




پرسش: مراد از مهدي زيستي چيست ؟

پاسخ: مراد از راه و رسم مهدي زيستي يعني انسان در زندگي همچون امام زمان(ع) رفتار کند. برنامه ريزي زندگي او همانند امام و مقتدايش باشد. از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده است: “طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و هو يأتم به في غيبته قبل قيامه و يتولي اوليائه و يعادي اعدائه ذلک من رفقائي و ذوي مودتي و اکرم امتي علي يوم القيامه” خوشا بر احوال کسي که قائم اهل بيت مرا درک کرده و در غيبت و پيش از قيامش پيرو او باشد، دوستانش را دوست بدارد و با دشمنانش دشمن باشد، چنين کسي از رفقا و دوستان من و گراميترين امت من خواهد بود بر من، روز قيامت".(کمال الدين ج1، ب25، ح2) شبيه اين حديث، در بحار الانوار (ج52، ص129، ح25) نيز ذکر شده است.
بايد دانست روش امام زمان(ع) همان عمل به وظايف و دستورات دين است. او دين دار ترين مردم و عامل ترين آنها در عمل به وظايف اسلام است. او امام مردم و خليفه رسول خدا است. همان کسي از طرف خداوند دين را براي مردم آورد. بنابراين اگر کسي بخواهد راه و رسم مهدي زيستي داشته باشد بايد دين دار باشد و به تکاليف و وظايف ديني اهميت داده و انجام دهد.
گفتني است دوران غيبت دوره ويژهاي است. به اين معنا که چون وظيفه الهي امام عصر(ع) قيام و آقامه عدالت در سرتاسر جهان و نابودي مظاهر شرک و کفر و فساد است از اين رو، امام مهدي(ع) در زمان غيبت، به زمينه سازي براي اين امر مهم مشغول ميباشد. بنابراين کسي که بخواهد روش امام زمان(ع) را در زندگي به کار گيرد بايد در مورد زمينه سازي براي ظهور نيز فعال باشد.
مثلا معرفت خود را به امام، ويژگيهاي او و مباحث مربوط به ايشان کامل کند، در کارها کوشا باشد محصل در درس و کارمند و کارگر در کار و …. دعا براي ظهور زياد بکند، مردم را از آلودگيها زمان حال آگاه بکند و زيباييهاي دوران ظهور را به تصوير بکشد تا مردم خواستار ظهور باشند، روحيه عدالت خواهي و عمل به دين را در خود و ديگران تقويت بکند، سعي کند خود و ديگران را از فسادها دور کند زيرا کسي که اهل گناه و فساد باشد محبت واقعي به امام نخواهد داشت ولذا منتظر ظهورش نيز نخواهد بود، ياد و نام امام را زنده و پر رنگ کند و..
پس راه و رسم مهدي زيستي عمل به دين و تلاش براي زمينه سازي براي ظهور است.

 

موضوعات: نجم ثاقب  لینک ثابت




قضاوت های حضرت امام علی علیه السلام (مولا و غلام مشتبه شدند) در زمان خلافت امیرالمومنین علیه السلام مردي کوهستانی با غلام خود به حج می رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیري شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته، به مولاي خود گفت: تو مولاي من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی. و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم می گفتند: اي دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمومنین علیه السلام ببرم. چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند و مولا (ضارب) گفت: این شخص، غلام من است و مرتکب خلافی شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود می خواند. دیگري گفت: به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وي را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود می خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید. امیرالمومنین علیه السلام به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.چون صبح شد، امیرالمومنین علیه السلام به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن! و آن حضرت علیه السلام عادت داشت همه روزه پس از اداي فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول می شد تا خورشید به اندازه نیز هاي در افق بالا می آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده می گفتند: امروز مشکل تازه اي براي امیرالمومنین روي داده که از عهده حل آن بر نمی آید! تا اینکه امام علیه السلام پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه می گویید؟ آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگري غلام.علی علیه السلام به آنان فرمود: برخیزید که می دانم راست نمی گویید، و آنگاه به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود: زود باش شمشیر رسول خدا صلی الله علیه و آله را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت. 9 امیرالمومنین (ع) به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمی کردي من غلام نیستم؟ گفت: آري، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم. پس آن حضرت علیه السلام از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وي تسلیم نمود. و نظیر همین داستان را شیخ کلینی وصدوق و طوسی ازامام صادق علیه السلام نقل کرده اندکه مناسب است دراینجا بیان شود. راوي می گوید:درمسجدالحرام ایستاده بودم ونگاه می کردم که دیدم مردي از منصور دوانیقی خلیفه عباسی که به طواف مشغول بود استمداد طلبیده به وي می گفت:اي خلیفه! این دو مرد برادرم را شبانه از خانه بیرون برده و باز نیاورده اند، به خدا سوگند نمی دانم با او چکار کرده اند. منصور به آنان گفت: فردا به هنگام نماز عصر همین جا بیایید تا بین شما حکم کنم. طرفین دعوي در موقع مقرر حاضر شده و آماده حل و فصل گردیدند، اتفاقا امام صادق علیه السلام حاضر و به دست مبارك تکیه زده بود. منصور به آن حضرت رو کرده و گفت: اي جعفر! بین ایشان داوري کن. امام صادق علیه السلام فرمود: خودت بین آنان حکم کن! منصور اصرار کرد، و آن حضرت را سوگند داد تا حکم آنان را روشن سازد. امام علیه السلام پذیرفت. پس فرشی از نی براي آن حضرت انداختند و روي آن نشست و متخاصمین نیز در مقابلش نشستند، و آنگاه به مدعی رو کرده و فرمود: چه می گویی؟ مرد گفت: اي پسر رسول خدا! این دو نفر برادرم را شبانه از منزل بیرون برده و قسم به خدا باز نیاورده اند و نمی دانم با او چکار کرده اند. امام علیه السلام به آن دو مرد رو کرده، فرمود: شما چه می گویید؟ گفتند: ما برادر این شخص را جهت گفتگویی از خانه اش بیرون برده ایم و پس از پایان گفتگو به خانه اش بازگشته است. امام علیه السلام به مردي که آنجا ایستاده بود فرمود: بنویس: بسم الله الرحمن الرحیم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: هر کس شخصی را شبانه از خانه بیرون برد ضامن اوست مگر اینکه گواه بیاورد که او را به منزلش بازگردانده است. اي غلام! این یکی را دور کن و گردنش را بزن. مرد فریاد برآورد: اي پسر رسول خدا! به خدا سوگند من او را نکشته ام ولیکن من او را گرفتم و این مرد او را به قتل رسانید. آنگاه امام علیه السلام فرمود: من پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم دستور می دهم این یکی را رها کن و دیگري را گردن بزن، پس آن مردي که محکوم به قتل شده بود گفت: یابن رسول الله! به خدا سوگند من او را شکنجه نداده ام و تنها با یک ضربه شمشیر او را کشته ام، پس در این هنگام که قاتل مشخص شده بود حضرت صادق علیه السلام به برادر مقتول دستور داد قاتل را به قتل برساند، و فرمود: آن دیگري را با تازیانه تنبیه کنند. و سپس وي را به زندان ابد محکوم ساخت و فرمود: هر سال پنجاه تازیانه به او بزنند.

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت




قضاوت های امام علی علیه السلام (زنی که فرزند خود را انکار میکرد)

او که جوانی نورس بود سراسیمه و شوریده حال در کوچه هاي مدینه گردش می کرد، و پیوسته از سوز دل به درگاه خدا می نالید: اي عادل ترین عادلان! میان من و مادرم حکم کن. عمر به وي رسید و گفت: اي جوان! چرا به مادرت نفرین می کنی؟! جوان: مادرم مرا نه ماه در شکم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شیر داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخیص دادم مرا از خود دور نمود و گفت: تو پسر من نیستی! عمر رو به زن کرد و گفت: این پسر چه می گوید؟ زن: اي خلیفه! سوگند به خدایی که در پشت پرده نور نهان است و هیچ دید هاي او را نمی بیند، و سوگند به محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش! من هرگز او را نشناخته و نمی دانم از کدام قبیله و طایفه است، قسم به خدا! او می خواهد با این ادعایش مرا در میان عشیره و بستگانم خوار سازد. و من دوشیز هاي هستم از قریش و تاکنون شوهر ننموده ام. عمر: بر این مطلب که می گویی شاهد داري؟ زن: آري، و چهل نفر از برادران عشیر هاي خود را جهت شهادت حاضر ساخت. گواهان نزد عمر شهادت دادند که این پسر دروغ گفته، می خواهد با این تهمتش زن را در بین طایفه و قبیله اش خوار و ننگین سازد. عمر به ماموران گفت: جوان را بگیرید و به زندان ببرید تا از شهود تحقیق زیادتري بشود و چنانچه گواهیشان به صحت پیوست بر جوان حد افتراءجاري کنم. ماموران جوان را به طرف زندان می بردند که اتفاقا حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بین راه با ایشان برخورد نمود. چون نگاه جوان به آن حضرت افتاد فریاد برآورد: اي پسر عم رسول خدا! از من ستمدیده دادخواهی کن. و ماجراي خود را براي آن حضرت شرح داد. امیرالمومنین علیه السلام به ماموران فرمود: جوان را نزد عمر برگردانید. جوان را برگرداندند، عمر از دیدن آنان برآشفت و گفت: من که دستور داده بودم جوان را زندانی کنید چرا او را بازگرداندید؟! ماموران گفتند: اي خلیفه! علی بن ابیطالب به ما چنین فرمانی را داد، و ما از خودت شنیده ایم که گفته اي: هرگز از دستورات علی علیه السلام سرپیچی مکنید. در این هنگام علی علیه السلام وارد گردید و فرمود: مادر جوان را حاضر کنید، زن را آوردند و آنگاه به جوان رو کرده و فرمود: چه می گویی؟ 8 جوان داستان خود را به طرز سابق بیان داشت. علی علیه السلام به عمر رو کرد و فرمود: آیا اذن می دهی بین ایشان داوري کنم؟ عمر: سبحان الله! چگونه اذن ندهم با این که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: علی بن ابیطالب از همه شما داناترست.امیرالمومنین علیه السلام به زن فرمود: آیا براي اثبات ادعاي خود گواه داري؟ زن: آري، و شهود را حاضر ساخت و آنان مجددا گواهی دادند. علی علیه السلام: اکنون چنان بین آنان داوري کنم که آفریدگار جهان از آن خشنود گردد، قضاوتی که حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من آموخته است، سپس به زن فرمود: آیا ولی و سرپرستی داري؟ زن: آري، این شهود همه برادران و اولیاي من هستند. امیرالمومنین علیه السلام به آنان رو کرد و فرمود: حکم من درباره شما و خواهرتان پذیرفته است؟ همگی گفتند: آري. و آنگاه فرمود: گواه می گیرم خدا را و تمام مسلمانانی را که در این مجلس حضور دارند که عقد بستم این زن را براي این جوان به مهر چهارصد درهم از مال نقد خودم، اي قنبر! برخیز درهمها را بیاور. قنبر درهمها را آورد، علی علیه السلام آنها را در دست جوان ریخت و به وي فرمود: این درهمها را در دامن زنت بینداز و نزد من میا مگر این که در تو اثر زفاف باشد (یعنی غسل کرده باشی). جوان برخاست و درهمها را در دامن زن ریخت و گریبانش را گرفت و گفت: برخیز! در این موقع زن فریاد برآورد: آتش! آتش! اي پسر عم رسول خدا! می خواهی مرا به عقد فرزندم در آوري! به خدا سوگند او پسر من است! و آنگاه علت انکار خود را چنین شرح داد: برادرانم مرا به مردي فرومایه تزویج نمودند و این پسر از او بهمرسید، و چون بزرگ شد آنان مرا تهدید کردند که فرزند را از خود دور سازم، به خدا سوگند او پسر من است. و دست فرزند را گرفت و روانه گردید. در این هنگام عمر فریاد برآورد: اگر علی نبود عمر هلاك می شد.

موضوعات: قضاوت های امام علی علیه السلام  لینک ثابت





روايت شد از حضرت فاطمه
حديث شريفي براي همه

که روزي حبيب خدا مصطفي
ابوالقاسم احمد رسول خدا

محمد(ص) شهنشاه دنيا و دين
که ما را پدر باشد آن مه جبين

قدم رنجه فرمود در خانه ام
منور از او گشت کاشانه ام

بفرمود يا فاطمه بر تو باد
سلام از من اي دخت نيکونهاد

بدو عرض کردم که اي نامور
ز من برتو بادا سلام اي پدر

سپس گفت آن شاه خوبان به من
که ضعفي شده عارضم در بدن

بگفتم پدرجان ز ضعف شما
نباشد پناهم به غير خدا

مرا گفت اي دختر بردبار
کساي يماني ما را بيار

بپوشان مرا در کساي يمن
بپوشانم او را سراسر بدن

چو کردم به رخسار خوبش نگاه
رخش مي درخشيد مانند ماه

درخشيدني چون مه چارده
بر آن ماه هرلحظه کردم نگه

چو پوشاندمش جامه را بر بدن
پس از ساعتي از در آمد حسن(ع)

چو فرزند دلبندم از در رسيد
سلامي بداد و جوابي شنيد

بگفتا که اي مادر مهربان
رسد بوي خوش بر مشام آنچنان

که گويي بود بوي جدم رسول
به پاسخ چنين گفت با وي بتول

که اي نور چشمان مادر، حسن
بهين ميوه ي نورس قلب من

بلي، جد تو رفته زير کسا
به زير کسا خفته آن پارسا

حسن رفت نزديک جدِّ گرام
چنين گفت بعد از اداي سلام

که اي جد من اي رسول خدا
دهي اِذنم آيم به زير کسا؟

جوابش چنين داد خيرالبشر
تو را باد از من سلام اي پسر

تويي وارث و صاحب حوض من
مجازي که داخل شوي اي حسن

به زير عبا رفت آن نور عين
پس از ساعتي از در آمد حسين(ع)

حسين کرد با مادر خود سلام
سپس گفت از مهر آن نيکنام

که اي مادر خوب فرخ سرشت
مشامم شده پر ز بوي بهشت

که گويي در اين کوي جدَّم بود
چنين بوي خوش بوي جدَّم بود

بگفتا به او مادر: اي نور عين
تويي ميوه ي قلب مادر حسين

بلي، جدّ والاي تو با حسن
به زير کسا خفته اند آن دو تن

چو بشنيد آن کودک مه لقا
چنين پاسخ از مادر باوفا

به نزد کسا رفت و گفتا سلام
حضور همايون خيرالانام

سپس گفت اي جد والاتبار
رسولي که حق کرده ات اختيار

مرا مي دهي اِذن آيم به پيش؟
پذيري مرا در کسا نزد خويش؟

چنين داد شاهنشه دين جواب
سوال حسين زاده ي بوتراب

تورا باد از من سلام اي پسر
تويي شافع امتم سر به سر

به تحقيق رخصت دهم بر شما
که آيي به زير کسا نزد ما

حسين شد چو داخل به زير کسا
بيامد ز در شير حق مرتضي(ع)

بگفت السلام عليک يا بتول
سلامم به تو باد دخت رسول

چو زهرا شنيد از علي (ع) اين سخن
بگفتا به تو باد اي بوالحسن

سلام من اي سرور مومنين
وصيِّ به حق، اي امام مبين

علي گفت اي دخت خيرالانام
رسد بوي خوش مر مرا بر مشام

به نزد من اين بوي خوش گوييا
نشايد جز از خاتم انبيا

که باشد عزيز و دل آراي من
اخيّ و پسر عمّ و مولاي من

بگفتا بلي؛ با حسين و حسن
به زير کسا خفته شاه زمن

علي با خبر شد چو از ماجرا
روان گشت با وجد نزد کسا

بگفت السلام اي رسو خدا
دهي رخصت آيا ز احسان مرا؟

که با اِذنت اي خاتم انبيا
بيايم به پيش تو زير کسا

سلام ورا رهبر بي قرين
جواب حکيمانه داد اينچنين

به تو اي برادر سلام از من است
که چشمم به ديدار تو روشن است

تويي صاحب سيف و علم و قلم
به دست تو باشد لوا و علم

به تحقيق رخصت دهم بر علي
که باشد علي ذات حق را ولي

علي گشت وارد به زير کسا
حضور شريف حبيب خدا

چو من ديدم اين چار تن رفته اند
به زير کسا نزد هم خفته اند

روان گشتم از شوق سوي کسا
رسيدم به نزديک آن چار تا

سپس عرض کردم سلام اي پدر
سلام اي پدر اي مرا تاج سر

مرا مي دهيد اِذن تا با شما
شوم ملحق و آيم اندر کسا؟

پدر داد پاسخ به دختر چنين
سلام پدر بر تو اي نازنين

تويي دختر و پاره اي از تنم
کجا ديده و دل ز تو برکنم

بيا در برم اي عزيز پدر
که ام ابيهايي و خوش سيَر

چو زهرا مکين شد به زير کسا
کسا عزتي يافت بي انتها

محمد(ص)، علي(ع)، فاطمه(س) با حسن(ع)
حسين(ع) پنجمي شد در اين انجمن

چو رفتند اين پنج تن در کسا
کسا شد منور چو عرش خدا

رسول خدا از دو سوي کسا
سوي آسمان برد دست دعا

که يارب ز الطاف بي انتها
تو محظوظ کن اهل بيت مرا

هم اينان رعايت ز من مي کنند
هم اينها حمايت ز من مي کنند

بود لحم ابدانشان لحم من
بود خونشان خون من در بدن

اذيت کند هر که اين چار تن
اذيت نمودست بر جان من

گسي گر که غمگين کند حالشان
مرا کرده غمگين ز احوالشان

هر آنکس که جنگ است با اين چهار
مرا کرده با جنگ خودشان دچار

به صحم اگر صلح گيرند پيش
وگرنه شود خاطر من پريش

هر آن کو نمايد بر آنها ستيز
ستيزم به او موقع رستخيز

محبّ محبّان آنان منم
به خشم بدانديششان دشمنم

بود اهل بيت من اين چارتن
که روشن ز آنان بود چشم من

من از اين چهار؛ اين چهار از منند
که پاکيزه گفتار و دل روشنند

خدايا به برکات و غفران خود
رضاي خود و لطف و احسان خود

نما شامل حال اين چار تن
نظر کن خدايا ز رأفت به من

از آنها پليدي همي دور کن
دل و ديده شان را پر از نور کن

ندا آمد از درگه ذوالجلال
ز درگاه داننده ي لايزال

که اي ساکنان همه آسمان
همه آسمان ها و افرشتگان

نکردم من اين آسمان را به پا
نفرموده ام اين زمين را بنا

ندادم قمر را درخشندگي
ندادم به خورشيد رخشندگي

نکردم فلک را به گردش روان
نه درياي مواج و کشتي در آن

مگر از براي همين پنج تن
که باشند زير کساي يمن

سپس جبرئيل امين از خدا
بپرسيد از روي خوف و رجا

که هستند اين ها به زير کسا؟
جوابش چنين داد جلّ علا

کسا پايگاه رسالت بود
در آن اهل بيت نبوت بود

در اينجا بود فاطمه با پدر
هم او هست با شوهر و دو پسر

ز حق جبرئيل اين تمنا نمود
که آيد ز بالا به پايين فرود

پس از کسب رخصت ز حيِّ مبين
روان شد ز عرش خدا بر زمين

چو امد به نزد رسول خدا
چنين گفت با خاتم انبيا

خداوند عاليِّ اعلا سلام
رسانده سپس داده بر تو پيام

به عزّ و جلال و بزرگي خويش
تو را دوست دارم ز اندازه بيش

نفرموده ام خلق ارض و سما
ندادم به مه نور و خور را ضياء

فلک را و دريا و کشتي مگر
براي تو و آن چهار دگر

چو اذن است داخل شوم در کسا
کنون اذن و رخصت دهيدم شما؟

چنين گفت با جبرئيل امين
رسول خدا پيشواي مبين

بلي، اذن دادم که زير کسا
بيايي بَرَم اي امين خدا

سپس گفت با ذات خير الانام
براي تو آورده ام اين پيام

همين است و جز اين نباشد که رب
اراده چنين کرده اي منتخب

براي تو و اهل بيت شما
به مصداق فرمايش انّما*

پليدي بود دور از اين خاندان
به بيت تو پاکي بود جاودان

در اينجا لب از لب علي باز کرد
سخن هاي سنجيده آغاز کرد

چنين گفت مولا به خير البشر
که اي صاحب وحي و سرّ و خبر

خبر ده مرا؛ چيست راز خدا؟
از اين جمع بودن به زير کسا

چه فضل و شرافت بود بهر ما؟
بيان کن براي من اي رهنما

پيمبر چنين داد او را جواب
به آن کس که من را نمود انتخاب

فرستاد بهر نجات بشر
ز سوي خود آن خالق دادگر

به هر مجلسي از مجالس در آن
اگر در زمين باشد از پيروان

بود از محبّان و از شيعيان
شود ذکري از اين خبر در ميان

مگر رحمت از سوي حق بي گمان
به آنان شود نازل از آسمان

ملائيک در اطرافشان حلقه وار
بخواهند از درگه کردگار

ببخشد گناهانشان را خدا
به شادي بسازد ز همـشان جدا

قسم خورد مولا به پروردگار
به بيت خدا شيعه شد رستگار

پيمبر ز نو داد دادِ سخن
چنين گفت آن شاه با بوالحسن

قسم بر خدايي که از روي حق
مرا نيک بگزيد و بردم سبق

به هر مجلسي ذکر شد اين خبر
شود مجلس از لطف حق معتبر

همه پيروان و همه دوستان
که باشند مغموم اندر ميان

شود همّ و غم ِّ همه برطرف
بَدَل مي شود همّ و غم بر شعف

چو خواهد کسي حاجتي از خدا
در آن حلقه حاجات گردد روا

پس از مصطفي شير يزدان علي
که دل گردد از نام او منجلي

قسم خورد بر ذات پروردگار
که شد شيعه با اين خبر رستگار

سعادت به دنيا و عقبا به است
که تأييد آن با رَبِ کعبه است

مخور “پيروي” غم ز روز جزا
برو در پناه حديث کسا

موضوعات: اهل بیت (ع), شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




 

آیت الله مجتهدی تهرانی( رحمة الله عليه)

دعا کنید آدم شویم و بمیریم !
«حاج شیخ عبدالکریم حائری (رضوان خدا بر او باد) را در حرم امام حسین(رحمت خدا بر او باد) دیدند که گریه میکند و به امام می گوید :
آقاجان من مجتهد شده ام ولی میخواهم آدم بشوم.
عبدالکریم حائری (رضوان خدا بر او باد) فرمودند :
ملا شدن چه مشکل آدم شدن محال است.

این بخاطر این است که ما در فکر آدم شدن نیستیم،
دعا کنید آدم شویم و بمیریم، برسیم و بمیریم، کال نمیریم.
دعا کنیم بارمان را به مقصد برسانیم و بمیریم.
گویند مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری(رضوان خدا بر او باد) نشسته بودند، الاغی آمد و بارش را خالی کردند و به شیخ نگاهی کرد و گوشهایش را تکان داد.
شیخ ابتدا گریه شدیدی کردند سپس فرمودند :
گویا این الاغ با زبان حال به من گفت :
من بارم را به مقصد رساندم آیا تو هم بارت را به مقصد رسانده ای؟…»
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند :
«إعلم إن لم تردع نفسک عن کثیرٍ مما تحب مخافةَ مکروهٍ سَمَت بک الأهواءٌ إلی کثیرٍ من الضّررِ فکن لنفسک مانعاً رادعاً»
بدان اگر نفست را از خیلی چیزهایی که دوست دارد باز نداری، این نفس خیلی به تو ضرر می رساند پس مانع و رادع نفست باش.

 

 حضرت آیة الله مجتهدی(رحمت خدا بر ایشان باد) می فرمایند :
وقتی کلاس سوم ابتدایی بودیم، معلمی داشتیم که به ما می گفت : هرچه نفست می گوید بر خلاف آن عمل کن، اگر امروز بستنی می خواهد برو فالوده بخور، اگر شیرموز می خواهد برو آب هویچ بخور و همین گونه هر چه نفس گفت بر خلاف آن عمل کن تا بر نفس غلبه کنی.
البته باید جهاد با نفس دائمی باشد ؛
حضرت امیرمومنان علی(علیه السلام) فرمودند:
إملکوا أنفسکم بدوامِ جهادها .
به وسیله دائمی بودن جهاد با نفس و مبارزه با آن مالک نفس خود شوید،
و در حدیث دیگر فرمودند:
إذا صَعُبَت علیک نفسک فاصعب لها تذلُّ لک .
اگر نفس بر تو سخت گرفت تو نیز بر او سخت بگیر تا ذلیل و مطیع تو شود…

 

موضوعات: سخن بزرگان, اخلاق  لینک ثابت




امام سجاد عليه السلام : لَوْ يَعْلَمُ النّاسُ ما فى طَـلَبِ الْعِلْمِ لَطَـلَبوهُ وَ لَو بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ. اِنَّ اللّه َ تَبارَكَ وَ تَعالى، اَوْحى اِلى دانيالَ: اِنَّ اَمْقَتَ عَبيدى اِلَىَّ، الْجاهِلُ الْمُسْتَخِفُّ بِحَقِّ اَهْلِ الْعِلْمِ، التّارِكُ لِلاِْقْتِداءِ بِهِمْ. وَ اِنَّ اَحَبَّ عَبيدى اِلَىَّ، التَّقىُّ الطّالِبُ لِلثَّوابِ الْجَزيلِ، اَللاّزِمُ لِلْعُلَماءِ، التّابِـعُ لِلْحُلَماءِ، القابِلُ عَنِ الْحُـكَماءِ؛

كافى، ج 1، ص 35، ح 5.

 

امام سجاد عليه السلام : اگر مردم مى دانستند كه در جستجوى دانش، چه چيزى [ نهفته ] است، بى گمان در پى آن مى رفتند، حتّى اگر با ريخته شدن خون و فرو رفتن در اعماق دريا باشد. خداى تبارك و تعالى، به دانيال وحى كرد: منفورترين بندگانم نزد من، نادانى است كه حقّ اهل علم را سبك بشمارد و پيروى از ايشان را رها كند و محبوب ترين بندگانم نزد من، تقواپيشه اى است كه جوياى پاداش فراوان، همراه دانشمندان، پيرو بردباران و پذيراى حكيمان باشد.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 

‏هرکس این عمل را انجام دهد هر آنچه از خدا خواسته به او داده خواهد شد.

از حضرت علی (ع) روایت شده است:

که حضرت نمازی را برای کسانی که قصد ازدواج دارند و میخواهند همسر خوبی اختیار کنند بیان فرمودند :

دو رکعت نماز که در هر رکعت بعد از سوره حمد سوره مبارکه یاسین خوانده شود و بعد از نماز 100 مرتبه بگوید ((الحمدلله)) و سپس بگوید

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی زَوْجَةً صَالِحَةً وَدُوداً وَلُوداً شَکُوراً قَنُوعاً غَیُوراً إِنْ أَحْسَنْتُ شَکَرَتْ وَ إِنْ

أَسَأْتُ غَفَرَتْ وَ إِنْ ذَکَرْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَعَانَتْ وَ إِنْ نَسِیتُ ذَکَّرَتْ وَ إِنْ خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا

حَفِظَتْ وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیْهَا سُرَّتْ وَ إِنْ أَمَرْتُهَا أَطَاعَتْنِی وَ إِنْ أَقْسَمْتُ عَلَیْهَا أَبَرَّتْ

قَسَمِی وَ إِنْ غَضِبْتُ عَلَیْهَا أَرْضَتْنِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ هَبْ لِی ذَلِکَ فَإِنَّمَا اَسئله

و لا اَجدُ اِلّا مامنَنتَ وَاَعطَیت

سپس حضرت فرمود: هرکس این عمل را انجام دهد هر آنچه از خدا خواسته به او داده خواهد شد. این نماز از مجربات است و مرحوم محدث نوری (ره) می فرمایند: این نماز را به چند نفر سفارش کردم بعد از انجام آن از ازدواج خویش راضی بودند.

 

موضوعات: دینی و مذهبی, روایات  لینک ثابت




اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی.


گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی،شاپرک میان دستانت له میشود….
نیت تو کجا و سرنوشت کجا


هنگامی که افسرده ای ،بدان جایی در اعماق وجودت ،حضور ” خدا ” را فراموش کرده ای…


لحظه ها ،
تنها مهاجرانی هستند
که هر گز بر نمی گردند
هرگز !


ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد …
اما ﮐﻨــــﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾـــ ــﺮﺍﻥ ﻣﯿـ کنـد


سه چیز را نگه دار:
گرسنگیت را سر سفره دیگران
زبانت را در جمع
و چشمت را در خانه دوست . .


عاشــق طرز فکر آدمهـــا نشویــد
آدمهـــا زیــبا فکـــر میکنند
زیـــبا حرف میزنند
امـــا زیــبا زندگـــی نمیکنند… !!


مراقب باش
بعضی حرف ها فقط قابل بخشش هستند
نه فراموش شدن !


آرزوهایت را کنار نگذار
دنیا بالاخره مجبور می شود با دلت کنار بیاید !

موضوعات: اخلاق, روانشناسی  لینک ثابت




ﻧﮕﻮ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺰﺍﺣﻤﺘﺎﻥ ﺷﺪﻡ !
ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮﻡ !

ﻧﮕﻮ : ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ !
ﺑﮕﻮ : ﺩﺭ ﻓﺮﺻﺘﻰ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ !

ﻧﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺑﺪ ﻧﺪﻩ !
ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪﻩ !

ﻧﮕﻮ : ﻗﺎﺑﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ !
ﺑﮕﻮ : ﻫﺪﯾﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ !

ﻧﮕﻮ : ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻡ !
ﺑﮕﻮ : ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻡ !

ﻧﮕﻮ : ﺯﺷﺘﻪ !
ﺑﮕﻮ : ﻗﺸﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻧﮕﻮ : ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ !
ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺑﻢ !

ﻧﮕﻮ : ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ !
ﺑﮕﻮ : خدا قوت !

ﻧﮕﻮ : ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ !
ﺑﮕﻮ : ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ !

ﻧﮕﻮ : ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ !
ﺑﮕﻮ : ﺁﺳﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ !

ﻧﮕﻮ : ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺒﻢ ﺭﺳﯿﺪ !
ﺑﮕﻮ : ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩ !

ﻧﮕﻮ : ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ !
ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺩﻡ ﺣﻠﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ !

ﺧﻮﺏ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, اخلاق  لینک ثابت




يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت…دیگه توضیحش باخودتون….
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين حضرت زهرا ميخواد چيکار کنه مارو… يالا
سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم
از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد
همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، ورفت
اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و حالم خوب نبودداشتم حرفهای خانومه روکه مثل پتک توسرم میخوردتوذهنم مرورمیکردم
تو راه که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه
اما داشت به من ميگفت
ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ازدست ما ميگيره، اينارو ميگفت
منم رانندگي ميکردم…. واردخونه شدم
ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند هیئت
تو خانواده مون فقط لات من بودم
تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده
صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چفیه هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند
من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم
پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم یازهرای مظلومه دست منو بگير
یازهرا يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير
من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم.
کسي تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم توسروصورت خودم میزدم
گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم چون کسي نبودیه حس عجیبی بهم دست داده بودکه توی همه عمرم تجربه نکرده بودم احساس میکردم سبک شدم احساس میکردم تازه متولدشدم….
نیمه شب بود، باصدای بازشدن قفل در ازخواب بیدارشدم همون پای تلویزیون خوابم برده بودپدر و مادرم از حسينيه آمدند
تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمم رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان حالت خوبه؟چراچشمات قرمزه چراصورتت قرمزشده گفتم چیزی نیست گفت صدات چراگرفته همه نگران بودن دورموگرفته بودن
گفتم چیزی نیست امشب براامام حسین عزاداری کردم همه ازتعجب مات مونده بودن مادرم گریه میکرد وخداروشکرمیکردمیگفت ممنونم خداکه دعاهای منومستجاب کردی و…..
افتادم به پای پدر و مادرم، گريه…. تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخشید
من اشتباه کردم
بابام گريه میکردمادرم گريه میکرد خواهروبرادرام….
صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم سمت حسینیه محلمون
تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم
همه یه جوری نگام میکردن
سرپرست هيئت آدم مسنیه
آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم آخه یه عمرباعث اذیت وآزارمردم اون محله بودم…رفتم تودسته و
هي زنجير ميزدم وبه ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم
هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم
جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد
گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!!
گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت
هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟
زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟
اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم…..
سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره. یه روزتومسجدمنودیدصدام زدرضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده
خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم
گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!!
خلاصه دیگه شغل پیداکردمو اهل کاروزحمت شده بودم رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم
یه مدتی، دو سالی گذشت
همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف
مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟
گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم
رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه خلاصه رفتیم خواستگاری
پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود.
منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین پسر من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و …. همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم.
منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم.
گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید
گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه
عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد، یه وقت گفت:
یا زهرا!!!!!
سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین…
مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق
من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده
همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!!
منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟
گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟
گفتم چی میگه؟
گفت: مادر میگه که….
دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده….
به خاطر من ردش نکن
مادر دیشب حضرت زهرا سفارشتو کرده….
به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده
ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر… یازهرا…

موضوعات: اهل بیت (ع), اخلاق  لینک ثابت




مردفقيرى بودکه همسرش از ماست کره ميساخت و او آنرا به يکى از بقالي هاي شهر ميفروخت،آن زن کره ها را بصورت دايره هاي يک کيلويى ميساخت. مردپس ازفروختن کره ها،در مقابل مايحتاج خانه راميخريد. روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصميم گرفت آنها را وزن کند. هنگاميکه آنها را وزن کرد، اندازه هر کره 900 گرم بود،او از مردفقير عصبانى شدو روز بعد به مردفقير گفت: ديگر از تو کره نميخرم،تو کره را بعنوان يک کيلو به من ميفروختى در حاليکه وزن آن 900 گرم است. مرد فقير ناراحت شد و سرش را پايين انداخت و گفت: ما ترازويي نداريم،بنابراين يک کيلو شکر ازشما خريديم و آن يک کيلو شکر شما را بعنوان وزنه قرار داديم! مرد بقال از شرمندگي نميدانست چه بگويد …!!!!


يقين داشته باش که: به اندازه خودت براي تو اندازه گرفته ميشود…


اين يعني از هر دست بدهي از همان دست ميگيري…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بی حجابی حق الناس..

حجت الاسلام ماندگاری؛
یه خانم بد حجاب به چهار گروه لطمه میزند :

یک : در خیابان جوان عفیف نمیخواهد به چهره این خانم نگاه کند، بنابراین به خودش فشار می آورد و سرش را پایین می اندازد . پس این فرد اذیت می شود و حقش ضایع می شود زیرا میتوانست راحت در خیابان راه برود مثل وقتی که آلودگی هوا وجود دارد مجبور است که ماسک بزند.

دو : به جوان بی بند بار هم ظلم می شود ، زیرا این جوان وقتی خانم را در خیابان میبیند ، ازدواجش عقب می افتد. چون مجانی دارد نیازش را برطرف میکند ، فرد باید نیازش را با ازدواج تامین کند نه با هرزگی و چشم چرانی.

سه: چنین خانمهایی به ما می گویند که چرا ازدواج هایمان عقب افتاده است ؟ متاعی که باید گران بفروشند دارند مفت در خیابان حراج میکنند یعنی دارند به خودشون ظلم میکنند.

چهار : به متاهل ها هم ظلم می شود زیرا آقایان متاهل چشمشان به این خانم می افتد که خیلی مرتب است ، وقتی به خانه می روند خانم را در آشپزخانه می بینند که خیلی مرتب نیست و به خاطر همین ، قیافه ها را مقایسه می کند و شروع به بهانه گیری میکند و زندگی بهم میریزد.

پس بی حجابی حق الناس است.

ادامه »

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﻧﯿﺸﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ
ﺩﻟﺒﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ؟
ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﻋﻬﺪ ﻗﺠﺮ
ﻋﺸﻮﻩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ؟
ﺭﺍﺯ ﺻﯿﺪ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ؟
ﺑﺎ ﺩﻭ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﮑﻨﺪ ﻣﺴﺖ ﺩﻟﯽ؟
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﮐﻨﺪ؟ﻫﻤﻪ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺑﺸﻮﻧﺪ؟
ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻦ ﮐﻪ ﮐﻨﺪ ﻣﻨﮓ ﺩﻝ ﻫﺮ ﭘﺴﺮﯼ
ﻫﯿﭻ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﺍﻭ؟
ﺗﻮ ﺑﮕﻮ ﺍﺻﻼ ﻧﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺑﺎﺷﺪ؟
ﭼﺸﻤﮏ ﭘﺮ ﻫﻮﺳﯽ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ؟
ﺟﻠﻮﻩ ﯼ ﺗﻦ، ﺭﺥ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺍﺩﺍ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﺍﺳﺖ؟
ﻫﯿﭻ ﺍﺯ ﻟﺬﺕ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﺩﺍﻧﺪ؟
ﺗﺎﺏ ﮔﯿﺴﻮ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ؟
.
.
.
ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺵ ﺯﯾﺮ ﻟﺒﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ
ﺍﻭ ﭼﻪ ﺩﺍﻧﺪ ﺗﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﯼ؟
ﺍﻭ ﭼﻪ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻭ ﮔﻮﻫﺮ ﻫﺴﺘﯽ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ؟
ﯾﺎﺩ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻧﺨﺴﺘﺖ ﺑﻮﺩﻡ
ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺠﺐ ﻭ ﺣﯿﺎ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﯽ
ﻧﻪ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ
ﻧﻪ ﺯﺩﯼ ﭼﺸﻤﮏ ﻭ ﻧﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺑﯽ ﺟﺎ ﻧﻪ ﺳﺨﻦ
ﻧﻪ ﺗﻨﺖ ﺟﻠﻮﻩ ﮔﺮ ﻭ ﻋﺸﻮﻩ ﮐﻦ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻮﺩ
ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻧﺎﺯﮎ
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﯼ؟
ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ
ﻫﺮ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺷﺪﻩ
ﻫﺮ ﻣﻠﮏ ﮔﺮﺩ ﺗﻮ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﯿﺪ ﻭ
ﺑﺎﻟﻬﺎﯾﺶ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺵ ﺁﻣﺪ ﮔﻔﺖ
ﻣﺎﻩ ﺑﺎﻧﻮ،ﻋﺴﻞ ﭼﺎﺩﺭﯾﻢ
ﺍﯼ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺣﯿﺎﯾﺖ ﺧﺎﻧﻮﻡ
ﻣﺮﺩ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩ
ﻟﺬﺕ ﺍﻭ ﻋﻔﺖ ﺗﻮﺳﺖ
ﭼﻠﭽﺮﺍﻍ ﻧﻔﺴﺶ ﭼﺎﺩﺭ ﺗﻮﺳﺖ.
ﺍﯼ ﺑﻪ ﻗﺮﺑﺎﻥ ﺣﺠﺎﺑﺖ ﺑﺎﻧﻮ
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﺪﺍﻥ
ﻫﻤﻪ ﯼ ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭ ﺗﻮﺳﺖ . . .

موضوعات: حجاب  لینک ثابت




ازخدا که پنهون نیست ازشما چه پنهون
ﺩﺭﻭﻍ ﭼﺮﺍ؟
ﺟﻮﺍنان قدیم ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﯾه ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مثـــلا :

● ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺳﺎﮐﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻣﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪٔ ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺟﯿﻢ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺟﺒﻬﻪ ….
● ﻗﺒﻠﺶ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮﯼ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻭ ﺳﻦ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ….
● ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ….
● ﺷﺐ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭ ﯾﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﯾﺎ ﺳﻨﮕﺮ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ…
● بله ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺷﺖ ….

ﺷﻬـــــــــــــﺪﺍ
ای بهترین یواشکی های دنیا
ﺷﻤﺎﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﺪ
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺧﻠﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ …
“آخر دیگر ﺧﯿﻠﯽ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺍﺳت….

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





أمیرالمؤمنین علیه السلام
کسی که موقع یاری رهبرش در خواب باشد، زیر لگد دشمن بیدار می شود.
غررالحکم ص ۴۲۲…!!!

موضوعات: روایات  لینک ثابت




وابسته به خدا شوید...

بزرگی گفت : وابسته به خدا شوید .
پرسیدم : چه جوری ؟
گفت : چه جوری وابسته به یه نفر میشی ؟
گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف می زنم
زیاد میرم و میام .
گفت : آفرین .
زیاد با خدا حرف بزن
زیاد با خدا رفت و آمد کن …!

آنقدر عاشقانه برای خُـــدا
زندگی کنیم که خدا هم
عاشقانه بگوید:

*وَصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسـی*

تـورا برای خودم ساخته ام!!!
عاشقانه های الهی چیز دیگریست…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 

فرزند تا هفت سال سلطان است و باید از او فرمان برد، هفت سال دوم وزیر است و باید او را مشاور قرار داد و از او نظر خواست ، بعد از آن عبد میشود و فرمان خدا و خوبان را می برد.

دختر رحمت و پسر نعمت است. رحمت شمارا حفظ میکند ، نعمت را شما باید حفظ کنید. نعمت را باید مواظبت کرد ، ولی رحمت صاحبش را مراقبت و حفظ میکند. رحمة للعالمینی پیامبر اکرم (ص) هم در حضرت زهرا تبلور یافته است .

بچه ها را خیلی نهی نکنید ، چون فطرتشان خراب میشود.

 وقتی دیدی یک روز صبح فرزندت خودش بیدار شد و بدون این که کسی به او بگوید وضو گرفت و در گوشه خلوتی نماز خواند ، بدان که نماز فرزندت را گرفت. سجده شکر به جا بیاور . مبادا از آن پس او را برای نماز خواندن تحریک کنی.

جوانان این زمان ، تحریک را دوست ندارند. نمیخواهد آنها را خیلی امر به معروف و نهی از منکر کنید ، آنها فطرتا در راه هستند. با اخلاق و صفات شایسته ، و با نیت خوب و دعای خیر در حق آنها ، کار کنید و آنها را به سمت کمالات ببرید. آنها را باید با نماز دوست کنید، نه اینکه فقط نمازخوان کنید. کار بعضی ها ، بی نماز کردن مردم است . آنها با امر و نهی زیاد و مردم آزاری ، جوانها را تارک الصلاة میکنند، مقدس مآبها و افراد سخت گیر کارها را خراب تر میکنند.

بچه ها خوبند ، قشنگند. به بچه ها خیلی ور نروید. اغلب پدر و مادرها به قصد خوبی کردن به بچه ها و تربیت آنها ، بچه ها را خراب میکنند ، چون علم ندارند. حالا که علم نداریم و نمیتوانیم درست کنیم اقلا به حال خودشان بگذاریم و دائم به آنها امر و نهی نکنیم و اذیتشان نکینم. با همین به اصطلاح تربیت کردن هاست که پدر و مادرها بچه ای را که با فطرت متولد شده است به راست یا چپ منحرف میکنند و یواشکی آنها را یهودی یا نصرانی میکنند. به نظر من اصلا به بچه دست نزنید. خودت درست راه برو ، بچه که در کنارتو است همین که تو را میبیند ، برای ساخته شدنش کافیست.

 چقدر ائمه فرمودند : مردم را با عملتان و نه با زبانتان به راه دین دعوت کنید.

 

 

موضوعات: سخن بزرگان, اخلاق  لینک ثابت




پدر آیت‌الله زنجانی نقل کردند بهمراه امام خمینی از حاج آقای نخودکی سوال کردیم میشه علم کیمیا رو به ما یاد بدی! گفت میخاین یه چیزی بهتون یاد بدم که قدرتش از علم کیمیا هم بالا تر باشه.
گفتیم بله حاج آقا
به مافرمودند:
بعد هرنماز اینها را بخونید:
اول تسبیحات حضرت زهرا
دوم آیت الکرسی تاوهوالعلی العظیم
سوم 3 تا قل هو الله
چهارم 3 تا صلوات
پنجم آخر آیه 2 سوره طلاق از من یتق الله و آیه 3

وَ مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکِّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللهَ بالغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرا.۳ مرتبه

امام فرمود: هرچه من دارم از عمل کردن به این 5 مورد بعد از هر نماز دارم.
یکی از عوامل تحکیم دوستی و رفاقت هدیه دادن به دوستته .
این هدیه معنوی مبارکتون باشه انشاالله همگی بخونیم و بهش عمل کنیم.

موضوعات: سخن بزرگان, اخلاق  لینک ثابت




آیا مخالفان امام علی(علیه السلام) شوخ طبعی ایشان را نشانی از شایسته نبودن حضرتشان برای خلافت عنوان کرده اند؟

پاسخ
افرادی که بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) با امامت و خلافت امام علی(علیه السلام) مخالفت کردند، بهانه‌های مختلفی آوردند که یکی از آنها این بود که ایشان زیاد شوخی می‌کند!
در مورد این‌که چه کسانی این عیب را بر حضرت مطرح کردند، آنچه از سخنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نهج البلاغه به دست می‌آید این است که عمرو عاص در زمان خلافت آن‌ حضرت، این مطلب را میان اهل شام پخش می‌کرد.

در هر صورت این که چنین نسبتی به آن حضرت داده شده است در تاریخ وجود دارد.
اما پاسخی که امام علی(علیه السلام) به آنان می‌دادند، جالب است.
ایشان می‌فرماید:
«مرا از پسر زانیه تعجب است، که به مردم شام وانمود مى‌‏کند که در من شوخ طبعى است، و انسانى بازیگرم، شوخى مى‏‌کنم و در بازى کردن کوشایم.
او به باطل سخن گفته، و با این‌گونه سخن مرتکب گناه شده.
بدانید که بدترین گفتار دروغ است.
او در سخن راندن دروغ مى‌‏گوید، و وعده مى‌‏دهد و تخلف مى‌‏کند؛ چون درخواست مى‌‏کند اصرار مى‌‏ورزد، و چون از او درخواست شود بخل مى‏ ورزد، به عهدش خیانت مى‌‏کند و قطع رحم مى‌‏نماید، و چون به میدان جنگ آید براى شعله‏‌ور ساختن جنگ چه امر و نهى‌‏ها مى‌‏کند، البته پیش از بیرون آمدن شمشیرها از غلاف!!، و چون جنگ آغاز شود بزرگ‌ ترین حیله‌‏اش براى نجات خود، نشان دادن عورتش به مردم است!
به خدا قسم، یاد مرگ مرا از بازى باز مى‌‏دارد، و نسیان آخرت او را از گفتن حق مانع مى‌‏شود.
او با معاویه بیعت نکرد مگر به شرط بخشیده شدن مصر به او، و اخذ رشوه ی کمى براى دست برداشتن از دین‏»

موضوعات: اهل بیت (ع), روایات  لینک ثابت




وقتي مي شود فاصله گرفت بيهوده نمي جنگم..
چرا بايد جنگيد براي چيزهايي كه نمي تواني تغييرشان دهي؟!..
وقتي مي شود لحظه هاي عمرت را با آدم هاي خوب بگذراني…
چرا بايد آنها را صرف آدم هايي كني كه با بي حرمتي كردنشان براي نبودنت،
براي خط زدنت تلاش مي كنند؟!…
جنگيدن هميشه خوب نيست!..
اين را مي گويم چون خيلي جنگيده ام!…
جنگيده ام تا شايد چيزي را عوض كنم!..
اين روزها از هر كسي كه رنجم مي دهد يا آرامشم را برهم مي زند فاصله مي گيرم!…
از آدم هايي كه حرمت دل ديگران را نگه نمي دارند،فاصله مي گيرم!..
با آنها نبايد جنگيد بايد گذشت!…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, اخلاق  لینک ثابت




FBS ——— قند خون ناشتا

MCHC —— غلظت متوسط همو گلوبين

WBC ——- شمارش گلبول هاي سفيد…

RBC ——– شمارش گلبول هاي قرمز

HB ——— همو گلوبين

HC ——— هماتو كریت(درصد گلبول های قرمز در خون )

HCV ——- حجم متوسط گلبول هاي قرمز

HCH ——- مقدار متوسط همو گلوبين در گلبول هاي قرمز

R.D.W —– ضريب تغييرات اندازه گيري گلبول هاي قرمز

PLT ——– شمارش پلاكت ها

PTE ——– در صد پلاكت ها

MPV ——- حجم متوسط پلاكت ها

MCH ——- وزن متوسط هموگلوبین

MCV ——- حجم متوسط هموگلوبین

M/E ——– نسبت سلول های زاینده گلبول سفید به قرمز

RDW —— پهنای گلبول قرمز در منحنی

UA ——— تجزیه کامل ادرار ( PH،رنگ ،بو،توده های متراکم )

TGs——— تری گلیسیرید(چربی که باعث رسوب در رگها و عروق میشود )

HCG ——- تست حاملگی

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت




خلیج همیشه فارس
موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آقا جان

آقا جان….. عاشقی درد سری بود، نمیدانستیم. ..
حاصلش خون جگری بود، نمیدانستیم
پر گرفتیم، ولی باز به دام افتادیم
شرط بی بال وپری بود نمیدانستیم
آسمان از تو خبر داشت، ولی ما از تو
سهممان بی خبری بود، نمیدانستیم
آب وجاروی در خانه مان شاهد بود
از تو بر ما گذری بود، نمیدانستیم
…….
این همه چشم براهی ، نگرانم کرده…
عاشقی، درد سری بود ، نمیدانستیم
هیچکس تاب وتب چشم تو را درک نکرد
هیچکس اشک شب چشم تورا، درک نکرد
ما کجا درد کشیدیم به اندازه ی تو؟
روز وشب گریه ندیدیم، به اندازه ی تو
منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نیست
اندکی چشم براهم بگذاری، بد نیست
نگرانم که پس از مردن من برگردی……..
پای تابوت، سر بردن من، برگردی…
نکند منتظر مردن مایی، آقا….
منتظرهات،….. بمیرند،… می آیی آقا؟

من شب جمعه قرار تو دلم میخواهد…
صبح فرداش ، کنار تو ، دلم میخواهد.. عرض کردیم…..، نبودی،…سحر طول کشید….
رفته بودی که بیایی،….چقدر طول کشید……

ادامه »

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, نجم ثاقب  لینک ثابت




خَرَجَ ثَلاثُ نَفَرٍ يَسيحونَ فِي الأَرضِ ، فَبَينَماهُم يَعبُدونَ اللّه َ في كَهفٍ في قُلَّةِ جَبَلٍ حَتّى بَدَت صَخرَةٌ مِن أعلَى الجَبَلِ حَتَّى التَقَمَت بابَ الكَهفِ ، فَقالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : عِبادَ اللّه ِ وَاللّه ِ لا يُنجيكُم مِمّا وَقَعتُم إلاّ أن تَصدُقُوا اللّه َ ، فَهَلُمَّ ما عَمِلتُم لِلّهِ خالِصا ، فَإِنَّمَا ابتُليتُم بِالذُّنوبِ . فَقالَ أحَدُهُم : اللّهُمَّ إن كُنتَ تَعلَمُ أنِّي طَلَبتُ امرَأَةً لِحُسنِها وجَمَالِها فَأَعطَيتُ فيها مالاً ضَخما حتّى إذا قَدَرتُ عَلَيها وجَلَستُ مِنها مَجلِسَ الرَّجُلِ مِنَ المَرأَةِ ذَكَرتُ النّارَ فَقُمتُ عَنها فَرَقا مِنكَ اللّهُمَّ فَارفَع عَنّا هذِهِ الصَّخرَةَ ، فَانصَدَعَت حَتّى نَظَروا إلَى الصَّدعِ . ثُمَّ قالَ الآخَرُ : اللّهُمَّ إن كُنتَ تَعلَمُ أنِّي استَأجَرتُ قَوما يَحرُثونَ كُلَّ رَجُلٍ مِنهُم بِنِصفِ دِرهَمٍ فَلَمّا فَرَغوا أعطَيتُهُم اُجورَهم . فَقالَ أحَدُهُم : قَد عَمِلتُ عَمَلَ اثنَينِ وَاللّه ِ لا آخُذُ إلاّ دِرهَما واحِدا وتَرَكَ مالَهُ عِندي فَبَذَرتُ بِذلِكَ النِّصفِ الدِّرهَم فِي الأَرضِ فَأَخرَجَ اللّه ُ مِن ذلِكَ رِزقا وجاءَ صاحِبُ النِّصفِ الدِّرهَم فَأَرادَهُ فَدَفَعتُ إلَيهِ ثَمانِيَ عَشَرَةَ ألفاً ، فَإِن كُنتَ تَعلَمُ أنَّما فَعَلتُهُ مَخافَةً مِنكَ فَارفَع عَنّا هذِهِ الصَّخرَةَ . قالَ : فَانفَرَجَت حَتّى نَظَرَ بَعضُهُم إلى بَعضٍ . ثُمَّ قالَ الآخَرُ : اللّهُمَّ إن كُنتَ تَعلَمُ أنَّ أبي واُمّي كانا نائِمَينِ فَأَتَيتُهُما بِقَعبٍ مِن لَبَنٍ فَخِفتُ إن أضَعهُ أن تَمُجَّ فيهِ هامَّةٌ وكَرِهتُ أن اُوقِظَهُما مِن نَومِهِما فَيَشُقَّ ذلِكَ عَلَيهِما فَلَم أزَل كَذلِكَ حَتَّى استَيقَظا وشَرِبا ، اللّهُمَّ فَإِن كُنتَ تَعلَمُ أنّي كُنتُ فَعَلتُ ذلِكَ ابتِغاءَ وَجهِكَ فَارفَع عَنّا هذِهِ الصَّخرَةَ ، فَانفَرَجَت لَهُم حَتّى سَهُلَ لَهُم طَريقُهُم . ثُمَّ قالَ النَّبِيُّ صلي الله عليه و آله : مَن صَدقَ اللّه َ نَجا.
المحاسن : ج 1 ص 394 ح 881 .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله :
سه نفر براى گشت و گذار ، از خانه بيرون رفتند . در حالى كه در غارى بر نوك كوهى خداوند را عبادت مى كردند ، سنگى بزرگ ، از بالاى كوه فرو افتاد و درِ غار را بست . يكى از آن سه گفت : بندگان خدا! از گرفتارى ، نجات پيدا نمى كنيد ، مگر آن كه با خداوند ، صادق باشيد . هر يك از شما آنچه را خالصانه انجام داده ، برملا سازد؛ چرا كه اينك به خاطر گناهان ، گرفتار آمده ايد . يكى از آنان گفت : بار خدايا! تو مى دانى كه من به خاطر زيبايى زنى در پى اش بودم و ثروتى بسيار در اين راه ، خرج كردم . وقتى بر او دست يافتم و در كنارش قرار گرفتم ، آتش [دوزخ] را ياد كردم ، و به سبب ترس از تو از كنارش برخاستم . بار خدايا! اين سنگ را از جلوى غار ، بردار . سنگ ، شكافته شد و آنان ، بدان نگريستند . نفر دوم گفت : بار خدايا! تو مى دانى كه من ، گروهى را براى كشاورزى به كارگرى گرفتم كه به هر كدام ، نصف درهم پرداخت كنم . وقتى از كار ، دست كشيدند ، مزدشان را پرداختم . يكى از آنان گفت : من به اندازه دو نفر كار كردم . به خدا سوگند ، كمتر از يك درهم نمى گيرم و نصفِ درهم را نزد من انداخت . من هم آن را خرج بذر زمين كردم و خداوند ، از آن ، روزىِ بسيار نصيب كرد . روزى آن مرد آمد و نصف درهم خود را طلب كرد . من هم هجده هزار درهم به وى دادم . خدايا! اگر آن كار را از ترس تو انجام دادم ، اين سنگ را از درِ غار بردار . سنگ ، كمى كنار رفت ، به اندازه اى كه يكديگر را مى ديدند . سومى گفت : بار خدايا! تو مى دانى كه پدر و مادرم در خواب بودند و من براى آنان ، كاسه اى بزرگ ، شير آوردم . ترسيدم اگر ظرف شير را بگذارم ، حشره اى يا گزنده اى در آن بيفتد و نخواستم آنان را از خواب ، بيدار كنم و آنان را ناراحت سازم . پس خودم همان جا ايستادم تا بيدار شدند و شير را نوشيدند . بار خدايا! اگر اين كار را براى تو انجام دادم ، اين سنگ را از جلوى ما بردار . آن گاه ، سنگ ، كاملاً به كنار رفت و راه آنان باز شد . سپس پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : هر كه با خداوند راستى كند ، پيروز مى شود .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




استاد ما، آیت الله علی اکبر برهان(ره) میفرمود:
دو کیلو قند و یک کیلو زعفران را شب بگذار کنار پیت نفت،
صبح که شد دیگر نمیشود از آنها استفاده کرد!
همنشین بد هم همینطور برای انسان ضرر دارد؛
پنبه را بگذار کنار آتش و بگو نسوز!
مگر میشود…؟!!

آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)

موضوعات: سخن بزرگان, اخلاق  لینک ثابت




بزرگی گفت : وابسته به خدا شويد .
پرسيدم : چه جوري ؟
گفت : چه جوري وابسته به يه نفر ميشي ؟
گفتم : وقتي زياد باهاش حرف مي زنم
زياد ميرم و ميام .
گفت : آفرين .
زياد با خدا حرف بزن
زياد با خدا رفت و آمد كن …!
تنها وابستگی است که پشیمانی ونگرانی وضربه خوردن که ندارد هیچ، بلکه باعث شادی،پیشرفت وسرافرازی میشود…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




1. پيامبر اكرم (ص) فرمودند:هر كس صلواتي بفرستد حق تعالي ثواب هفتاد شهيد را به او ميدهد و او را از گناهان بيرون مياورد مانند روزي كه از مادر متولد شده است.

2. وقتي چيزي را فراموش كرديد بر من صلوات بفرستيد كه موجب ياد آمدن آن چيز خواهد شد.

3.كسي كه به پيامبر اكرم (ص)در هنگام نوشتن صلوات بفرستد(صلوات مكتوب)مادامي كه نام حضرت درآن نوشته به چشم مي خورد ملائكه براي او طلب رحمت و استغفار ميكنند.

4. پيامبر اكرم (ص):از جبرئيل پرسيدم محبوب ترين اعمال كدام است؟پاسخ داد:صلوات و درود فرستادن بر شما اي محمد!و محبت علي ابن ابيطالب(ع).

5. صلوات بر من و اهل بيت من نفاق را از بين ميبرد.

6. كسي كه گل سرخ (گل محمدي)را ببويد و بر من آل من صلوات نفرست بر من جفا كرده است.

7. صلوات و درود بر من نور و روشن صراط است.

8. گمراه ترين انسانها كسي كه نام من پيش او بر زبان آيد ولي بر من صلوات نفرستد.

9. هر كس يكصد بار بر محمد و آل محمد درود فرستد خداوند يكصد حاجت او رابرآورده ميسازد.

10.هر كس هزار بار در روز جمعه بر من صلوات بفرستد خطاياي هشتاد ساله اش آمرزيده مي شود.

11.نزديكترين شخص به من در روز قيامت كسي است كه صلوات بيشتري بر من بفرستد.

12. امام رضا (ع):صلوات بر محمد آل محمد در همه جا و هنگام عطسه كردن وزيدن باد و ذبح گوسفند واجب است .

13. امام صادق(ع):در قيامت هيچ عملي برتر و گرامي تر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست.

14.هر كس در هر صبح ده مرتبه و در شام ده مرتبه بر من صلوات بفرستد من او را دريابم در وقتي كه محتاج به آن باشد.

15. هر كه گلي را بگيرد و ببويد و بر ديده ها بگذارد و صلوات بفرستد هنوز بر زمين نگذاشته باشد كه گناهانش آمرزيده مي شود.

16. امام محمد باقر(ع):سنگين ترين عملي كه در روز قيامت در ترازوي اعمال گذاشته ميشود درود بر محمد(ص) و اهل بيت اوست.

17. امام صادق(ع):كسي كه صد مرتبه بگويد(يا رب صلي علي محمد و آل محمد)خداوند يكصد حاجت از حوائج او از جمله سي حاجت دنيوي برآورده ميشود.

18. هر كس بين نماز ظهر و عصر بر پيغمبر و آلش درود بفرستد آن درود برابر هفتاد ركعت نماز خواهد بود.

19.حضرت علي (ع): هر كس سه مرتبه صلوات بفرستد خداوند حاجتش را برآورده مي سازد.

20.كسي كه بر من صلوات بفرستد ولي بر آل من صلوات نفرستد(صلوات ناقص)بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, دینی و مذهبی, روایات  لینک ثابت




گویند روزی پادشاهی این سوال برایش پیش می‌آید که نجس‌ترین چیزها در دنیای خاکی چیست. برای همین کار وزیرش را مأمور می‌کند که برود و این نجس‌ترین نجس‌ها را پیدا کند. پادشاه می‌گوید تمام تاج و تخت خود را به کسی که جواب را بداند می‌بخشد. وزیر هم عازم سفر می‌شود و پس از یک سال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به این نتیجه رسید که نجس‌ترین چیز مدفوع آدمیزاد اشرف است. عازم دیار خود می‌شود. در نزدیکی‌های شهر چوپانی را می‌بیند و به خود می گوید از او هم سؤال کند شاید جواب تازه‌ای داشت. بعد از صحبت با چوپان، او به وزیر می گوید: «من جواب را می دانم اما یک شرط دارد.»
وزیر نشنیده شرط را می‌پذیرد. چوپان هم می گوید: «تو باید مدفوع خودت را بخوری.»
وزیر آنچنان عصبانی می‌شود که می‌خواهد چوپان را بکشد ولی چوپان به او می گوید: «تو می‌توانی من را بکشی اما مطمئن باش پاسخی که پیدا کرده‌ای غلط است. تو این کار را بکن اگر جواب قانع کننده‌ای نشنیدی من را بکش.»
خلاصه وزیر به خاطر رسیدن به تاج و تخت هم که شده قبول می‌کند و آن کار را انجام می‌دهد. سپس چوپان به او می گوید: «کثیف‌ترین و نجس‌ترین چیزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدی آنچه را فکر می‌کردی نجس‌ترین است بخوری!»

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




تا نفس دارم کنم از تو اطاعت رهبرم
بوده بر رخسار تو نور ولایت رهبرم
تاظهور حضرت مهدی دعایم این بُوَد
از گزند دشمنان باشی سلامت رهبرم
کورباد آنکه ندارد این ولایت را قبول
مرگ بر آنکه کند بر تو اهانت رهبرم
خطبه هایت خوارو رسوا میکند بیگانه را
مرحبابر اقتدارو آن شجاعت رهبرم
تو همان سردار عشقی ما همه سرباز تو
از تو میگیریم،چون اذن شهادت رهبرم

موضوعات: رهبرم  لینک ثابت




-رفع سرماخوردگی و زكام:خواندن سوره شرح

- درمان تاری ديد چشم: خواندن سوره انفطار

- رفع آبريزش چشم: خواندن سوره عبس

- درمان آب مرواريد: خواندن سوره بينه

- درمان بيماری كبد: خواندن سوره قصص

- رفع بی خوابی: خواندن سوره انبياء

- به خواب نرفتن: خواندن سوره نبأ

-بندآمدن ادرار: خواندن سوره شرح

-عدم سقط جنين: خواندن سوره قلم

- رفع درد گوش: خواندن سوره اعلی

- رفع وسواس: خواندن سوره ياسين

-درمان يبوست: خواندن سوره دخان

- درمان بواسير: خواندن سوره اعلی

-رفع درد مفاصل: خواندن سوره سجده

- قطع شدن تب: خواندن سوره سجده

- دفع شپش: خواندن سوره نبأ

- باردار شدن: خواندن سوره عمران

-رفع اضطراب و نگرانی: خواندن سوره انسان

- بيداری به موقع از خواب: خواندن سوره كهف

- زود سخن گفتن كودك: خواندن سوره اسراء

- قطع خونريزی بدن: خواندن سوره لقمان

-بركت مغازه: خواندن سوره غافر

- دوری حوادث بداز خانه: خواندن سوره مريم

- ايمن شدن از قدرت زورمندان: خواندن سوره جاثيه

- ايمن شدن از حوادث ناگوار: خواندن سوره مجادله

- كفاره گناه: خواندن سوره كهف

- عاقبت به خير شدن: خواندن سوره مؤمنون

-افزايش بركت خانه: خواندن سوره های مريم / واقعه

- توبه نصوح: خواندن سوره های تحريم / طلاق

- كاهش گريه نوزاد: خواندن سوره های غاشيه / ابراهيم

- ادای قرض: خواندن سوره های عاديات / تحريم

- رفع درد دندان: خواندن سوره های قلم / غاشيه

- رفع دل درد: خواندن سوره های توحيد / قصص
- گرفتن از شير مادر: خواندن سوره های ابراهيم / بروج

- رفع لرزه بدن: خواندن سوره های زلزله / قدر / شمس

- درمان درد قلب: خواندن سوره های انسان / قريش / فصلت

-رفع سردرد: خواندن سوره های سجده / فاطر / دخان

- بيماری طحال: خواندن سوره های غافر / ممتحنه / قصص

- آزادی زندانی: خواندن سوره های معراج / طور / حديد

- ايمن از جن: خواندن سوره های ناس / محمد / جن

- شاهد ظهور امام عصر (عج): خواندن سوره های اسراء / حديد / تغابن

- زايمان راحت: خواندن سوره های عمران / ذاريات / انشقاق

- افزايش شير مادر: خواندن سوره های حجر / ياسين / حجرات / ق

- افزايش حافظه: خواندن سوره های ياسين / فتح / قلم / حشر

- ايمن از چشم زخم: خواندن سوره های فلق / يوسف / ياسين / جن

- خير و بركت دو عالم:خواندن سوره های فتح / حجرات / طور / نصر
- رفع درد چشم: خواندن سوره های فصلت / الرحمن / منافقون / همزه

- ايمن از دزد: خواندن سوره های شعراء / توبه / مريم / فتح

- بيمه جان و ثروت و خانواده: خواندن سوره های نور / فتح / قدر / توحيد

- كاهش بيماری كودك: خواندن سوره های احقاف / بلــد / فلق / ناس

- ايمن از خطر در سفر: خواندن سوره های صف / علق / شوری / طور

- رفع تشنج و صرع: خواندن سوره های ليل / تحريم / ق / غافر / زخرف

- مورد احترام نزد مردم:خواندن سوره های زمر / احقاف / قمر / واقعه / شمس

- نورانی شدن چهره: خواندن سوره های فجر / قيامت / كهف / شوری / ياسين

- رفع تنگدستی: خواندن سوره های كهف / ياسين / واقعه / محمد / همزه

- مرگ آسان: خواندن سوره های همزه / يوسف / صافات / ق / ذاريات

- رفع فشار و عذاب قبر:خواندن سوره های نساء / احزاب / ياسين / قلم / تكاثر

- محفوظ از بلا: خواندن سوره های انعام / فلق / حديد / حشر / توحيد

- رفع ترس: خواندن سوره های زلزله / حجرات / مريم / فتح / عاديات

- برآورده شدن حاجات: خواندن سوره های حمد / نوح / كافرون / توحيد / انعام

- درمان بيماری: خواندن سوره های فلق / منافقون / لقمان / حمد / محمد

- ثروت و روزی وافر: خواندن سوره های همزه / شمس / صافات / حمد / حجر

- بخشش گناهان: خواندن سوره های

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت




شلوار لــــــی را برایمان فرستادند…
اول زیاد هم بــــد نبود!!!
بعد شد آفـــــــــت غیرت و حیا!!!
پسرانه اش از بالا کوتاه شـــد!!!
و…
دخترانه اش از پایین!!!
چادر شــد…
مانتو های بلند…
مانتو ها ذره ذره آب رفت!!!
حالا دیگر باید آن را بلــــــــــوز نامید!!!
چادر چادری ها هم کم کم تبدیل به شنــــــل شده!!!
یا آنقــــــدر نازک که…
بودنش طعنه ایست به نبودنش!!!
حالا که دیگر شلـــــوار جایش را به ساپـــورت داده!!!
روسری ها هم که از عقب و جلو آب رفته!!!

مانده ام فردا فرزندان این نســــــل هنوز هم…
"مـــــــــــــــــادر" را…
اسوه پاکی…
و…
"پــــــــــــــــــــدر" را…
مظهر مردانگی میدانند!!!

كاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند…
و…
زنان شوكت زن بودنشان را…
كاش مردان هميشه مرد باشند…
و…
زنان هميشه زن…
آنگاه…
نه روز "زن " داريم!!!
و نه…
روز "مرد "!!!

بلكه هر روز…
روز " انسانيت "
در تعجبم؟ !!!!!!!!
از مردی که از ترس خط و خش ؛
ماشینش را چادر میپوشاند
اما
همسر
و دخترش
را بدون چادر رها میکند.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, خانواده و زندگی  لینک ثابت




ﺷﺒﻲ ﻣﺎﺭ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻛﺎﻥ ﻧﺠﺎﺭﻱ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﻱ
ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍ .
ﻫﻤﻴﻨﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻣﺎﺭ
ﮔﺸﺘﻲ ﻣﻴﺰﺩ ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﺭﻩ ﮔﻴﺮ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻭ ﻛﻤﻲ
ﺯﺧﻢ ﻣﻴﺸﻮﺩ .
ﻣﺎﺭ ﺧﻴﻠﻲ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ
ﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ
ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ ﺩﻭﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺍﻭ
ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﺪ ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﻭ ﻣﺮﮔﺶ
ﺣﺘﻤﻲ ﺳﺖ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﻣﻴﮕﯿﺮﺩ
ﺑﺮﺍﻱ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ
ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﻨﺪ
ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺭﻩ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﭘﻴﭽﺎﻧﺪ ﻭ ﻫﻲ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ .
ﻧﺠﺎﺭ ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﺁﻣﺪ
ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﺭﻩ ﻻﺷﻪﺀ ﻣﺎﺭﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺧﻢ
ﺁﻟﻮﺩ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ
ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻴﻔﻜﺮﻱ ﻭ ﺧﺸﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﺣﻴﺎﻧﺎ ﺩﺭﻟﺤﻈﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﻴﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻴﺸﻮﻳﻢ
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻧﺠﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﻣﻮﻗﻌﻲ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ
ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻳﺮ ﺷﺪﻩ …
ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ
ﭘﻮﺷﻲ ﻛﻨﻴﻢ
ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎ؛ﺍﺯﺁﺩﻣﻬﺎ؛ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ؛ﮔﻔﺘﺎﺭﻫﺎ؛
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﺩﻫﻴﻢ ﺑه ﭼﺸﻢ ﭘﻮﺷﻲ
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻭ ﺑﺠﺎ .
ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﻛسی ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﻳﺶ
ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﻭﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﻲ …..
گاهی برو…گاهی بمان….

گاهی گریه کن…گاهی بخند..

گاهی قدم بزن…گاهی سکوت کن…گاهی رها شو…

گاهی ببخش…گاهی یاد بگیر………

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی, اخلاق  لینک ثابت




ﺗﺎبه اکنون ﺑﺮﺍﯾﺘﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﻮﯾﺪ ، ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﭼﺮﺍ"ﺷﯿﺮ"ﺭﺍ پادشاه ﺟﻨﮕﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟!

ﺩﺭ هنگامی ﮐﻪ:
ﻧﻪ ﺑﺪﻥ ﻭﺭﺯﯾﺪﻩ ی ﮔﻮﺭﯾﻞ،
ﻧﻪ زور ﺑﺎﺯﻭی ﺧﺮﺱ،
ﻧﻪ چالاکی ﭘﻠﻨﮓ،
ﻧﻪ ﺧﯿﺰ ﺁﻫﻮ،
ﻧﻪ ﺩﺭﻧﺪﮔﯽ ﮔﺮﮒ،
ﻧﻪ ﺷﮑﻤﺒﺎﺭﮔﯽ ﮐﻔﺘﺎﺭ،
ﻧﻪ نیرنگ ﺭﻭﺑﺎﻩ
ﻭ ﻧﻪ……..
را ندارد.

ﭼﻪ ﭼﯿﺰ مایه ﺍﯾﻦ فرنام ﺑﺮﺍﯼ "ﺷﯿﺮ" ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟!

"ﺷﯿﺮ"ﺭﺍ از روی ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ "پادشاه ﺟﻨﮕﻞ"ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ، ﺯﯾﺮﺍ:

ﺷﯿﺮ ﺗﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺷﮑﺎﺭ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
‏(ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺧﻮ ﻧﯿﺴﺖ)

ﺩﺭ زمان ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺷﮑﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯﺵ ﺭﺍ گزینش ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯﺵ
‏(آزمند ﻧﯿﺴﺖ)

ﺩﺭ ﺑﯿﻦ جانداران نیرومند ترین را ﺑﺮﺍﯼ شکار گزینش ﻣﯿﮑﻨﺪ
(ناتوان ﮐﺶ ﻧﯿﺴﺖ)

ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ جانداران ﻣﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭ ﺩﺍﺭ ﺭﺍ گزینش ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
‏(باگذشت و دلسوز است‏)

پس ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ یکم روادید ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ بخورند
‏(ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﮕﯽ ﺩﺍﺭﺩ)

ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ خوراک ﺧﻮﺩ ﺭﺍ به خاک نمیسپرد ﻭ ﯾﺎ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺮﺱ ﺳﺎﯾﺮ جانداران ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭد
(ﺑﻠﻨﺪ نگر ﻭ ﺳﻔﺮﻩ ﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺖ)

ﻭ در ﺁﺧﺮ به زمان پیری ﻭ بیماری ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺗﺎ دست پا گیر ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ

تا پایان زندگی"ﺷﯿﺮ"ﺑﺎﺷﯿﺪ!

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




پيامبر اکرم(ص) به ما امر فرموده اند تا
(روزهاي ١٣و١٤و١٥)
هر ماه را روزه بگيریم.

به تازگی سازمان "ناسا" در امريكا
تائيد كرده كه "ماه" قدرت جذب آب مانده در بدن را هم دارد !
اما در اين ٣ روز ، ماه قمری قدرت جذب آب در آن ، کم میشود…
آب راکد مانده در بدن ؛آبی كه از راه عرق و ادرار دفع نميشود .

محققان امریکایی به نتیجه رسیده اند که مردم بايد در اين ٣روز كمتر غذا و آب بخورند
و
اين چيزي است كه بر پيامبر وحی نازل شده بود تا ما بهتر به فکر سلامتیمان باشیم…

بدن دارای چندين انبار:
(شادی،درد وناراحتی)
چشم مثل دوربين عكاسی ،مثبت و منفی را ضبط کرده در موقع خوابیدن شروع به
نمايش عملکرد فرد در طول روز که شامل دل نگرانی و استرس بوده مينماید !

پيامبر اكرم(ص)دستور فرمودند: وقت خواب زياد استغفار كنيد

اخیراً علم پزشکی ثابت كرده در هنگام استغفار شبانه ؛زبان بسمت بالا و آخر دندانهای فوقانی که جایگاه غده نخاعی
سر انسان است ، برخورد ميکندتا شروع به پاک كردن سلولها
از افكار منفی و وسوسه شود !

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




نقل میکرد:
این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم:زن بردار بریم نجف،الان عزادارا میان خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.
زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشبم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درس میشه.
بهش گفتم: زن اگه امام حسینم بخواست کاری بکنه تا الان کرده بود
***
میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم.
گفتم: زن اگه نیای بریم میانا، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد.
همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم:
دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن.
رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم:
دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟
آبرومونو بردی حالا برو جواب بده…
بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد.
تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر…
اذان مغرب شد…
وایسادن نماز خوندن…
عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مث نون و پنیرو هندونه ایشالله از فردا شروع میکنیم…
***
میگفت:
شام خودن و رفتن حرم زیارت، نصف شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا.
شال و کلا کردم برم نجف.
رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین…
من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم…
میرم نجف و تو کربلا نمیمونم…
فقط تو کربلا یه کار دارم!
زنم گفت: چی کار؟
گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم حسینم نمیرم ، میرم حرم عباس…
به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چن سالمونو حفظ کردی…
***
هرچی زنم گفت: بمون نرو…
منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه…
(قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن)
خیلی تعجب کردم، گفتم: ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه.
تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟!
کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه…
آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم…
خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو
آسید حسین سلام علیکم
جوابمو داد سلام علیکم.
گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟
بهم گفت: این چیزارو ول کن، روضه نداری امسال؟!

اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع مارو میدونی تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده
آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت
گفت:
چی میخوای؟
گفتم: چیو چی میخوام؟
گفت:برای روضت چی لازمته؟
گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیاز میخوام.فلان و فلان و فلان میخوام …
بهم گفت: بیا بردار برو
گفتم: چیو بردارم برم؟
گفت:همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر،
نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام…
گفتم: من پول ندارم آسید حسین
گفت: کی پول خواست از تو؟
سرم داد کشید مث همون روزای استادو شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار برو
همه چیو بار گاری زدیم
تموم شد
گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نزاشتی آبروم بره…
ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟
اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش
روشو کرد طرف حرم حسین صدا زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید
تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، من یکی بودم شاگردشا…
تا این موقعم بیدارن شاگرداش…
خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم
رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره
وقتی اومد دیدم دوتا شمعدونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن.
نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟
***

اینقد خوشحال بودم که گفتم حالا که که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم…
بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهشم میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم.
رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه
(یه مساله هست اینجا، اگه شاگردای آسید حسین زودتراز این بنده خدا میرسیدن خونه، این بنده خدا باید توراه میدیدشون.اگه بعداز این بنده خدا میومدن.باید این بنده خدا میرسید خونش و اونا میومدن.)
رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟
کجا نسیه آوردی؟
بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات.
زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟
گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد.
زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست کردی دیونه شدی؟
گفتم:چرا؟
گفت:آسیدحسین20ساله مرده
گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم
باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟
رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم.
به زنم گفتم تو برو خونه
خودم اومدم تو حرم حسین
چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




قانون برای سلامتی بیشتر و یک نکته تاسف که خیلی از ما ایرانی ها نسبت به آن بی توجه هستیم

1- گوشت کمتر، سبزیجات بیشتر.

2- نمک کمتر، سرکه بیشتر.

3- شکر کمتر، میوه بیشتر.

4- غذا کمتر، جویدن بیشتر.

5- حرف زدن کمتر، عمل بیشتر.

6- حرص کمتر، بخشش بیشتر.

7- نگرانی کمتر، خواب بیشتر.

8- رانندگی کمتر، پیاده روی بیشتر.

9- عصبانیت کمتر، خنده بیشتر.

دوستان الان که به فصل گرما داریم نزدیک میشیم ، معمولا در همه خانواده ها هندوانه خورده میشه. اما متاسفانه معمولا وقتی هندوانه صرف میشه در کنارش چای هم هست،

مخصوصا در میهمانی ها.
این موضوع رو خیلی جدی بگیرید و سعی کنید به هیچ وجه اینکارو نکنید.
خوردن هندوانه و چای در فاصله کوتاه زمانی باعث میشه که هندوانه در معده مثل سنگ سفت میشه و به شدت به معده و کبد آسیب میرسونه.
بعد از خوردن چای شما باید نیم ساعت صبر کنید و بعد هندوانه رو میل کنید
اما زمانیکه هندوانه میخورید حداقل تا یک ساعت و نیم الی دو ساعت نباید چای بخورید.این موضوع خیلی اهمیت داره.
لطفا مراقب سلامتیه خودتون و خانوادتون باشید.

موضوعات: سایر مطالب, پزشکی  لینک ثابت




نقش زنان در دوران ظهور حال سزاوار است بدانيم زنان در حكومت قائم آل محمد، عليه‏السلام، چه مى‏كنند؟ چه كسانى هستند؟ چند نفرند؟ از كجا مى‏آيند و چه مسؤوليتى برعهده دارند؟ براساس برخى از روايات، حضور و نقش اين زنان ازنظر زمان و موقعيت، چهارگونه است: الف) حضور پنجاه زن در بين ياران امام اولين گروه از زنانى كه به محضر امام زمان مى‏شتابند آنهايند كه در آن ايّام مى‏زيسته‏اند و همانند ديگر ياران امام، عليه‏السلام، به هنگام ظهور در حرم امن الهى به‏خدمت امام، عليه‏السلام، مى‏رسند. در اين‏باره دو روايت وجود دارد: روايت اول: امّ سلمه ضمن حديثى درباره علايم ظهور، از پيامبر روايت كرده است كه فرمود: يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس إليه كالطّير الوارده المتفرقه حتّى يجتمع إليه ثلاث مأه و أربعه عشر رجلاً فيه نسوه فيظهر على كلّ جبّار و ابن جبّار…1 در آن هنگام پناهنده‏اى به حرم امن الهى پناه مى‏آورد و مردم همانند كبوترانى كه از چهار سمت به يك سو هجوم مى‏برند به‏سوى او جمع مى‏شوند تا اينكه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده‏نفر گرد مى‏آيند كه برخى از آنان زن مى‏باشند كه بر هر جبار و جبار زاده‏اى پيروز مى‏شود.2روايت دوم: جابربن يزيد جعفى، ضمن حديث مفصلى از امام باقر، عليه‏السلام، در بيان برخى نشانه‏هاى ظهور نقل كرده كه: و يجيى‏ء واللَّه ثلاث مأه و بضعه عشر رجلاً فيهم خمسون امراه يجتمعون بمكه على غير ميعاد قزعاً كقزع الخريف يتبع بعضهم و هى‏الآيه الّتى قال اللَّه: أينما تكونوا يأت بكم اللَّه جميعاً إنّ اللَّه على كلّ شى‏ء قدير…3 به‏خدا سوگند، سيصد و سيزده نفر مى‏آيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلى در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد. اين است معناى آيه شريفه: هرجا باشيد خداوند همه شما را حاضر مى‏كند. زيرا او بر هر كارى توانا است. پنجاه زن از سيصد و سيزده نفر! نكته شگفت در اين دو روايت اين است كه مى‏فرمايد: سيصد و سيزده مرد گرد آيند كه پنجاه نفر ايشان زن هستند! دوم آنكه: در روايتى كه نام ياران برشمرده شده است نام هيچ زنى وجود ندارد.4 در پاسخ اين شبهه مى‏توان گفت: اين چند نفر در زمره همان سيصد و سيزده نفر هستند. زيرا اولاً امام، عليه‏السلام، مى‏فرمايد: فيهم؛ يعنى در اين عده پنجاه زن مى‏باشد. دوم: شايد تعبير مردان بدين سبب باشد كه بيشتر اين افراد مرد هستند و اين كلمه از باب فزونى عدد مردان، چنين ذكر شده است. سوم: اگر مقصود همراهى خارج از اين عده بود امام مى‏فرمود: معهم، نه اينكه بفرمايد فيهم، زيرا اين سيصد و سيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده‏اند و همه ياران و فرماندهان عالى‏رتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد بسيار بالايى هستند كه برخى با ابر جابه‏جا مى‏شوند و اينها بدون شك با بقيه مردم آن زمان فرق بسيار دارند. بنابراين اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد و سيزده نفر هستند براى آنها رتبه و موقعيت ويژه قائل شده‏ايم و اگر بگوييم در زمره ياران ديگر حضرت باشند از امتياز كمترى برخوردارند. ب) زنان آسمانى دسته دوم چهارصد بانوى برگزيده هستند كه خداوند براى حكومت جهانى حضرت ولى‏عصر، عليه‏السلام، در آسمان ذخيره كرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسى، عليه‏السلام، به زمين مى‏آيند. ابوهريره از پيامبر، صلّى‏اللَّه عليه و آله، روايت كرده كه: ينزل عيسى بن مريم على ثمان ماه رجل و أربع مائه امرأه خيار من على الأرض و أصلح من مضى. عيسى‏بن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين و شايسته‏ترين افراد روى زمين فرود خواهد آمد. آيا اين زنان از امتهاى پيشين هستند يا امت اسلامى زمان پيامبر، صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله، و معصومين، عليهم‏السلام؛ يا از دورانهاى مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شده‏اند و براى عهده‏دارى منصبى در حكومت حضرت مى‏آيند يا براى مسايل ديگر؟ اينها پرسش‏هايى است كه اين حديث از آنها چيزى نمى‏گويد. ج ) رجعت زنان سومين گروه از ياوران حضرت بقيهاللَّه، عليه‏السلام، زنانى هستند كه خداوند به بركت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد كرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود. اين گروه دو دسته‏اند: برخى با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخى ديگر فقط از آمدنشان سخن به‏ميان آمده است. در منابع معتبر اسلامى نام سيزده زن ياد مى‏شود كه به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله، زنده خواهند شد و در لشكر امام زمان به مداواى مجروحان جنگى و سرپرستى بيماران خواهند پرداخت. طبرى در دلائل الامامه، از مفضل‏بن عمر نقل كرده كه امام صادق فرمود: همراه قائم [آل محمد، صلّى‏اللَّه‏عليه‏وآله] سيزده زن خواهند بود.گفتم آنها را براى چه كارى مى‏خواهد؟ فرمود: به مداواى مجروحان پرداخته، سرپرستى بيماران را به‏عهده خواهند گرفت. عرض كردم: نام آنها را بفرماييد. فرمود: قنواء دختر رشيد هجرى، ام ايمن، حبابه والبيه، سميه [مادر عمار ياسر] زبيده‏ام خالد احمسيّه، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، ام خالد جهنّيه.5 صيانه ماشطه در زمان حضرت موسى مى‏زيسته است و مادر عمار ياسر در ابتداى بعثت به شهادت رسيد. حبابه در زمان على، عليه‏السلام، و قنواء در زمان امام حسن و امام حسين، عليه‏السلام، و بقيه در زمان‏هاى ديگر زندگى مى‏كرده‏اند. اين گروه سيزده نفرى رجعت خواهند كرد و خداوند براى قدردانى از آنها، به بركت امام زمان آنها را زنده خواهد كرد. در اين روايت امام صادق، عليه‏السلام، از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد مى‏كند. در كتاب خصايص فاطميّه6 به‏نام نسبيه، دختر كعبه مازينه، و در كتاب منتخب‏البصائر به‏نام وتيره و أحبشيه اشاره شده است.7 د. بانوان منتظر چهارمين گروه ياوران امام زمان بانوان پرهيزكارى هستند كه پيش از ظهور حضرت بقيهاللَّه، عليه‏السلام، رحلت كرده‏اند. به ايشان گفته مى‏شود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مايلى مى‏توانى حضور داشته باشى. آنان نيز به اراده پروردگار زنده خواهند شد. رجعت زنان مربوط به گروه خاصى نيست و هر بانويى خود را با خواسته‏ها و شرايط زندگى در حكومت مهدى آل محمد، عليه‏السلام، تطبيق دهد ممكن است در آينده از رحمت خداوندى بهره‏مند گشته، براى يارى امام زنده شود. يكى از آن شرايط خواندن دعاى عهد است كه در فرد، نوعى آمادگى براى پذيرش حكومت آخرين ذخيره الهى ايجاد مى‏كند. به‏فرموده امام صادق، عليه‏السلام: هر كه چهل صبح دعاى عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر هم پيش از ظهور آن حضرت از دنيا برود خداوند او را از قبر بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد…8 1- صدوق، محمد بن على بن الحسين، كمال‏الدين، ج 2، ص50؛ الطوسى، محمد بن الحسن، الغيبه، ص 138. 2- الهيثمى، نورالدين على‏بن ابى بكر، مجمع‏الزوائد، ج 7، ص315؛ معجم احاديث الإمام المهدى، ج 1، ص 500. 3- همان. 4- المجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، ج 52، ص 223. 5- الطبرى، محمد بن جرير، دلائل الامامه، ص 314. 6- همان، ص 260. 7- رياحين الشريعه، ج 5، ص 41؛ به نقل از خصايص فاطميه. 8-القمى، شيخ عباس، همان، ج 2، ص 294

موضوعات: نجم ثاقب  لینک ثابت




زن منتظر و منتظر پروری

 

در طول تاریخ تشیع، یكی از نقش‌های بی‌بدیل زنان، دفاع از ولایت و تلاش برای حفظ این ارزش الهی بوده است، به ویژه در عصر غیبت كه تقریباً امكان ایفای نقش مردان برای دفاع از ولایت، به سبب اختناق شدید، كم‌رنگ بوده است، زنان، فعالانه برای حفظ فرهنگ مهدویت در جامعه نقش آفرینی كرده‌اند. بین تمام نقش‌های مختلف زنان در حفظ این ارزش، تربیت نسل ولایی و زنده نگه داشتن محبت اهل بیت علیهم السلام ـ به ویژه یاد و اندیشه مهدوی ـ نقشی بسیار مؤثر و غیرقابل انكار بوده است. زنان، در راستای همان رسالتی ایفای وظیفه می‌كنند كه خالق انسان‌ها برای آنان قرار داده است و معمار انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه الله علیه آن را به خوبی تبیین كرد و فرمود: «شغل اصلی زن شغل مادری و همسری است و مهم‌ترین كار زن مادری است.» و در جای دیگری فرمودند: «انبیاء آمدند انسان بسازند، شغل مادرها همین است».[1] هم‌چنین بزرگ بانوی اسلام، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فرمود: «آن گاه كه زن، در منزل به امور خانه و تربیت فرزند می‌پردازد، به خدا نزدیك‌تر است».[2]به هر حال، حركت در صراط مستقیم و تقرب زن به سوی پروردگار، جز از طریق ایفای نقش بسیار كلیدی و مؤثر مادری و تربیت فرزندان نیست. همان طور كه ذكر شد، زنان شیعه، با بهره‌گیری از آموزه‌های دینی در طول تاریخ تشیع، با پرداختن به اساسی‌ترین كار كه همان مادری است، بلندترین گام‌ها را برای حفظ ولایت برداشتند. آنان، با نقش آفرینی خود، ارزش ولایت و دوستی ولی خدا را به فرزندان خود منتقل كردند؛ به ویژه در عصر غیبت كه امام معصوم حضور ظاهری نداشت، این مادران بودند كه با فضا سازی مناسب در خانه و با پای‌بندی به امام زمان خود و با ابراز علاقه‌ای كه به آن امام، نشان می‌دادند، این علقه و عاطفه را به فرزندان خود هم منتقل كردند و از این طریق، در حفظ و احیای این مهم كوشیدند. اما در عصر حاضر، تربیت انسان دین‌دار، پویا، كارآمد و عاشق ولایت، از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است؛ چرا كه ما با جریان ناتوی فرهنگی مواجه هستیم كه بنا دارد از نسل جوان ما یك نسل بی‌هویت و بی‌ریشه بسازد، همان طور كه مقام معظم رهبری در جمع دانشگاهیان و دانشجویان استان سمنان، فرمود: باندهای بین المللی زر و زور، برای تسلط بر منافع ملت‌ها، سازمان‌های نظامی ناتو را تشكیل داده بودند. اكنون در پی تشكیل ناتوی فرهنگی هستند و با استفاده از امكانات زنجیره‌ای متنوع و بسیار گسترده رسانه‌ای … در پی تخریب هویت ملی جوامع بشری هستند. این‌جاست كه نقش مادران در دفاع از هویت ملی و دینی و انتقال ارزش‌ها، بسیار پررنگ می‌شود؛ چرا كه تمام ارزش‌های دینی، اخلاقی، ملی و… در درون خانواده شكل می‌گیرد، نهادینه می‌شود و به جامعه منتقل می‌گردد؛ به ویژه ارزش‌های ولایت‌مداری كه از ارزش‌هایی است كه، دشمن نوك تیز حمله خود را متوجه آن كرده است، توسط خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. مادران منتظر، باید بدانند یكی از مسئولیت‌هایی كه از سوی شارع مقدس بر عهده آنها گذاشته شده است، تلاش برای تربیت یك نسل ولایی است؛ همانطور كه در روایات متعدد، آمده است كه ولایت اهل بیت علیهم السلام از فرایض الهی است و ملاك قبول اعمال و عبادات به شمار آمده است. در زیارت جامعه كبیره آمده است: «به سبب ولایت شما طاعت واجب پذیرفته می‌شود و دوستی واجب برای شما است».[3] پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به سلمان فرمود: «دوستی اهل بیت من، بر هر مرد و زن با ایمان، واجب است.»[4]پیامبر صل الله علیه و آله و سلم راز و رمز رسیدن به سعادت را تمسك به اهل بیت بیان فرمود: «هر كس پس از من، به خاندانم تمسك جوید، از رستگاران خواهد بود.»[5] از این رو آن حضرت، به والدین سفارش كرد: «فرزندانتان را با محبت من و محبت اهل بیت من تربیت و تأدیب كنید».[6] مادر منتظر، برای پرورش یك نسل منتظر، باید با ساز و كارهای تربیت نسل ولایی آگاه باشد و با بصیرت و آگاهی و ایجاد زمینه‌های لازم و از بین بردن موانع و با استعانت از پروردگار، برای تربیت نسل منتظر تلاش كند؛ از این رو عمده‌ترین نقش آفرینی‌های زن منتظر، منتظرپروری است. امید است همان طور كه در طول تاریخ تشیع، زنان، افتخار آفرینی‌های زیادی در این راستا داشته‌اند، در این عصر هم بتوانند با تربیت نسل منتظر، دِین خود را به جامعه دینی ادا كنند. تبیین ضرورت مسئله مهدی‌باوری و مهدی‌یاوری دو شاخصه اصلی نسلی است كه باید زمینه‌ساز حكومت مهدوی باشد. این دو شاخصه در شاكله نسلی جدید كه با سهمگین‌ترین طوفان‌های بنیان برانداز دین و دین‌داری مواجه می‌باشند، شكل نمی‌گیرد، مگر با تربیت دینی اصولی و همراه بینش و آگاهی كه سكاندار این مهم هم مادران و زنان هستند. در عصر حاضر، نسلی می‌تواند از تهاجم بی‌امان مهاجمان فرهنگی مصون باشند كه وابستگی‌های عاطفی و قلبی عمیقی به دین و مظاهر مكتب و مذهب داشته باشد. تنها علاقه‌مندان اهل بیت علیهم السلام و پای‌بندان به سنن مذهبی و شعائر دینی هستند كه كمتر در معرض انحراف و گناه و مفاسد و آلودگی‌های اخلاقی قرار می‌گیرند؛ همان طور كه مولای متقیان حضرت علی علیه السلام فرمودند: «حفظ شدن انسان [در مقابل آسیب‌های دشمنان] به اندازه دیانت او است».[7]در جای دیگر فرمود: «دین، انسان را از گناهان باز می‌دارد».[8] آن حضرت بزرگ‌ترین روزی دنیا و آخرت را دین می‌دانسته و می‌فرماید: «هر كس، دین روزی او شد، همانا خیر دنیا و آخرت روزی او شده است.»[9] آن سرور موحدان، دین را نوری می‌داند كه در جهان ظلمانی، برای تشخیص راه از بیراه، به كار می‌رود.[10] در ارزش دین و دین‌داری، به كلام نورانی حضرت امام رضا علیه السلام بسنده می‌كنیم. هنگامی كه از آن حضرت پرسیدند: «فلسفه عقیده به خدا و پیغمبران و امامان و آن‌چه از جانب او آمده است چیست؟» فرمود: علت‌های بسیاری دارد؛ یكی از آنها این است كه كسی كه به خدا معتقد نیست، از گناهان اجتناب نمی‌كند و در ارتكاب معصیت‌های بزرگ توقف نمی‌كند و در انجام هر ظلم و فسادی كه میل دارد و برایش لذت بخش است، از هیچ كس حساب نمی‌برد.[11]طبیعی است كسی كه به خدا و قیامت، اعتقاد ندارد، عدالت، برابری، ایثار، از خودگذشتگی و به طور كلی، همه مسائل اخلاقی از نظر او پوچ و خالی از مفهوم است. برای چنین فردی، فرقی بین ظالم و عادل و نیكوكار و جنایت‌كار نیست؛ زیرا در نظر او، همه با مرگ، به یك نقطه می‌رسند؛ پس چه چیزی می‌تواند مانع این انسان از فساد و هوسرانی باشد؟ در نتیجه، اعتقاد به خدا و قیامت، باعث می‌شود انسان خود را برابر هر حركتی مسئول بداند. انسان معتقد، باور دارد كه كوچك‌ترین عمل زشت و زیبای او حساب دارد: «هر كس به اندازه ذره‌ای خوبی یا بدی كند، آن را خواهد دید.» [12] براساس آن‌چه گذشت دین است كه به زندگی محتوا می‌دهد و آن را ازامپراطوری قدرت‌مند تكنولوژی كه به اذعان اندیشوران، یكی از ثمرات منفی آن، پوچی و بی‌محتوایی زندگی و بی‌معنا كردن آن است، نجات می‌دهد. هم‌چنین از تحیر و سرگردانی ناشی از گرفتار شدن در دریایی از اطلاعات بی‌حد و مرز نجات می‌دهد. دین است كه آرامش بخش انسان در دنیای پر از تنش و اضطراب امروزی است. نظر به اهمیت و نقش بی‌بدیل حضور دین در زندگی، به نظر می‌رسد مهم‌ترین رسالت زنان منتظر، توجه به تقویت بنیان‌های دین‌داری در فرزندان خود می‌باشد؛ چرا كه نسل بدون دین، با اعتقادات سست و بی‌اساس، هرگز نمی‌تواند در آینده، پرچم دار حكومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد. از آن جا كه به گواهی تجربه و تاریخ، عواطف پاك و مقدس در ارتباط با معصومان علیهم السلام عامل ثبات قدم بیشتر در دین‌داری است و از آن جا كه عشق و محبت به اهل بیت علیهم السلام تا حد زیادی بیمه كننده افراد برابر گناه و فساد است، از مهم‌ترین رسالت‌های دیگر زنان مسلمان در عصر فعلی، ایجاد محبت و عشق به حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در وجود فرزندان می‌باشد. به بیان دیگر، تربیت نسل مهدی باور و مهدی یاور، یكی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین كارهایی است كه زنان می‌توانند برای حفظ دین‌داری فرزندان‌شان انجام دهند. از سوی دیگر، با این عمل، زمینه ظهور حضرت را با تأمین نیروی انسانی مؤمن و معتقد به وجود مبارك حضرت، فراهم كنند. پرداختن به ابعاد گوناگون این مسئله، از عمده‌ترین مباحثی است كه اربابان خرد و اندیشه باید با طرح آن در مجامع علمی و مكتوبات فرهنگی، نظر جامعه، به ویژه زنان را متوجه آن كنند. ساز و كارهای تربیت نسل منتظر تربیت نسل مهدی باور از جمله دغدغه‌های والدین ولایت‌مدار در جایگاه متولیان اصلی تربیت است. در سده حاضر، والدین برای تربیت معنوی فرزندان خود با چالش‌های جدی روبه‌رو هستند؛ چرا كه مدعیان جهانی سازی، حكومت جهانی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را تنها معارض تحقق همسان سازی فرهنگی جهان با فرهنگ غرب می‌دانند و با بهره‌گیری از هنر و تبلیغات، سعی در تخریب این فرهنگ دارند، از این رو صهیونیست‌ها با سیطره كامل بر صنعت سینما و رسانه‌ها و با بهره گیری از هنر و تبلیغات، یكی از محورهای اساسی فعالیت خود را مبارزه با اعتقاد به ظهور منجی الهی قرار داده‌اند.آن‌ها در محاسبات خود به این نتیجه رسیده‌اند كه اعتقاد به ظهور منجی الهی، همواره موجب امید برای مقابله با ستم‌گران است.از سوی دیگر، آنان به خوبی دریافته‌اند تا زمانی كه فرهنگ انتظار زنده است، شیعه كه قوام دین به او است، پابرجا است و گره خوردن نسل جدید با فرهنگ مهدویت، خط بطلان بر تمام دسیسه‌های مهاجمان ناتوی فرهنگی است؛از این رو است كه برای تخریب فرهنگ انتظار در منظر نسل جدید، از هیچ تلاشی فروگذار نكرده‌اند. آنان در تلاش‌اند مهدویت را به گونه‌ای به تصویر بكشند كه جز تخریب، دلهره و نابودی برای دنیا به ارمغان نخواهد آورد.سفارش تهیه فیلم‌هایی به هالیوود ـ مانند فیلم معروف پیش‌گویی‌های نوستر داموس، چهار پَر (محصول 2001 آمریكا)، ارباب حلقه‌ها ـ و تهیه نرم افزارها و بازی‌های رایانه‌ای از تلاش‌هایی است كه برای تخریب فرهنگ مهدویت تدارك دیده‌اند. همان طور كه گفته شد، مجموعه این تلاش‌ها برای تخریب فرهنگ مهدوی در اذهان فرزندان ما، تربیت مهدوی را با چالش مواجه كرده است. از سوی دیگر، پیچیدگی امر تربیت دینی در عصر حاضر ـ به سبب اقتضائات خاص زمانی ـ امر تربیت را از صعوبت خاصی برخوردار كرده است. همه این عوامل، ضرورت اهتمام همراه بینش و بصیرت، برای تقویت بنیان‌های اعتقادی مهدی باوری و مهدی یاوری را آشكار می‌كند. ناگفته نماند كه برخلاف همه این چالش‌ها، مبانی تربیت ولایی و هم‌چنین نظام تربیتی آن كه از آبشخور مبانی غنی و ناب وحیانی سرچشمه می‌گیرد، می‌تواند بهترین سرمایه برای متولیان امر تربیت دینی ـ به ویژه مادران ـ باشد. مادران، باید با به كارگیری اصول و شیوه‌های صحیح تربیت ولایی و شكوفایی فطرت، درصدد تقویت عواطف و احساسات فرزندان خود درباره امام زمان‌شان باشند؛ چرا كه آنها در درون خود، از گرایش به سوی انسان كامل برخوردارند. در این نوشتار مختصر، سعی بر این است كه به پاره‌ای از ساز و كارهای تربیت مهدوی در عصر حاضر اشاره شود. امید است این مختصر بتواند برای همه كسانی كه دغدغه تربیت نسل مهدی باور را دارند، راهگشا باشد؛ اگر چه به دلیل مجال محدود، امكان اشاره به دستورالعمل‌های دینی نمی‌باشد و فقط به بررسی اجمالی گام‌هایی كه باید برداشته شود، بسنده می‌كنیم. امیدواریم علاقه‌مندان، با مراجعه به منابع و متون اصیل دینی، دستورالعمل‌های جزئی و دقیق را به دست آورند. پیش از بیان گام‌هایی كه مادران باید بردارند تا توفیق تربیت نسل منتظر را بیابند، جا دارد توجه عزیزان را به چند نكته جلب كنیم: یكی از عوامل مهم عدم توفیق ما در دین‌داری و پرورش نسل دین‌دار، عدم توجه به آموزه‌های دینی و آدابی است كه در شرع مقدس برای پرورش یك نسل دین‌دار آمده است. برخلاف این كه از مكتبی غنی برخوردار هستیم كه برای تمام مراحل زندگی ما دستورالعمل‌های ریز و جزئی دارد، متأسفانه غالب ما مسلمانان یا از آنها آگاهی نداریم یا اگر آگاهی داشته باشیم، برای عمل به آنها اهتمامی نداریم؛ از این رو به هر صورت كه خود دوست داریم، همسر برمی‌گزینیم و تمام مراحل مختلف فرزند داری را پشت سر می‌گذاریم. با این وجود انتظار داریم نسلی ولایی، مؤمن و صالح داشته باشیم. به هر حال، عدم اهتمام ما به آداب اسلامی فرزند پروری كه از لحظه انتخاب همسر تا 21 سالگی فرزند را شامل می‌شود، موجب شده است توفیق چندانی در تربیت فرزند صالح نداشته باشیم. نكته دیگر، توجه به سن آغاز تربیت نسل ولایی است. از دیدگاه دانش تعلیم و تربیت، آموزش مفاهیم ارزشی و اخلاقی، مانند ولایت و حب ولی خدا، باید در زمانی صورت گیرد كه قوای ادراكی و شناختی برای دریافت این مطالب آماده باشد.هنجار تمسك به ولی خدا را باید هنگامی به متربی منتقل ساخت كه توانایی التزام به آن را دارا باشد. از دیدگاه اخلاقی، نظر علمای تعلیم و تربیت در مورد متربی، مورد قبول است؛ ولی درباره مربی، نكته‌ای مورد توجه قرار گرفته و آن این است كه او وظیفه دارد زمینه‌های مناسب را برای ارتباط با ولی خدا فراهم آورد؛ بنابراین؛ مربی باید تمهیداتی را كه به كسب مهارت‌های لازم برای ارتباط با ولی خدا لازم است، پیش از رسیدن به مرحله ادراك و التزام، فراهم نماید؛ از این رو برخی از گام‌هایی كه برمی‌شماریم، جنبة زمینه سازی دارد. نكته دیگر آن‌كه اولیای تربیتی ـ به ویژه مادران ـ باید بدانند كه خود، نیازمند یادگیری در حوزه ارزش‌ها و اخلاقیات هستند؛ زیرا باید در جایگاه یك مدیر و تسهیل كننده در این گونه امور عمل كنند. امروزه برخی تئوری‌های تربیت اخلاقی، مثل پست مدرن‌ها حركت‌هایی را برای حذف منابع اصیل و الگوآغاز كرده‌اند؛ ولی برخلاف آنها، اسلام برای منابع مقتدر (قرآن و سنت) و الگوهای دینی جایگاه خاصی را قائل می‌باشد كه باید اولیای تربیتی هم علم نسبت به این منابع مقتدر و شناخت نسبت به الگوهای دینی را داشته باشند.[13]

 

ارجاعات

[1] . جایگاه و نقش زن در نظام‌های مختلف از دیدگاه امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، گردآوری و تنظیم: دفتر پژوهش اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تهران، ص147و148.

[2] . محمد دشتی، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهراء، ح91، ص146، سازمان تبلیغات اسلامی.

[3] . «بموالاتكم تقبل الطاعة المفترضة و لكم المودة الواجبة».

[4]. هادی نجفی، موسوعه احادیث اهل بیت، ج1، ص234.«ان مودة اهل بیتی مفروضة واجبة علی كل مؤمن و مؤمنة…».

[5] . خزاز قمی، كفایة الاثر، ص23.«من تمسك بعترتی من بعدی كان من الفائزین».

[6]. «ادبّوا أولادكم علی ثلاث خصال: حب نبیكم و حب اهل بیته و قرائة القرآن» (خلاصة عبقات الانوار، ج4، ص255).

[7]. «صیانة المرء علی قدر دیانته» (غررالحكم، ج7، واژه دین، 5).

[8]. «الدین یصد عن المحارم» (غررالحكم، ج7، واژه دین).

[9]. «من رزق الدین فقد رزق خیر الدنیا و الاخره» (غررالحكم، ج7، واژه دین).

[10]. همان.

[11] «لعلل كثیرة منها ان من لم یقر بالله عزوجل لم‌یجتنب معاصیه و لم‌ینته عن ارتكاب الكبائر و لم‌یراقب أحدا فیما یشتهی و یستلذ من الفساد و الظلم..» بحارالانوار، ج69، ص68.

[12]. (فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرّة شرا یره ) (زلزال، 7).ر.ك: ، محمد فتحعلی خانی، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج1، قم، 1378ش.

[13]. سید محمد سجادی، تربیت اخلاقی از منظر پست مدرنیسم و اسلام، كتاب دوم: تربیت اسلامی، مركز مطالعات و تربیت اسلامی، تابستان1379.

 

موضوعات: نجم ثاقب  لینک ثابت




آخرین مد کفن است
موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




هرانچه هست در قرآن حسین است
که حمد و حشر و الرحمان حسین است
کسی که سینه زنهای غمش را
کند در کربلا مهمان حسین است
بگویم یاحسین ترفیع گیرم
که تسبیح منه حیران حسین است
مناجاتم برای پاک گشتن
قسم بر زینب نالان حسین است
کسی که میتواند با نگاهی
کند هر شیعه را سلمان حسین است

السلام علیک یا ابا عبدالله

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




فکرم همه‌جا هست، ولی پیشِ خدا نیست سجادۀ زَردوز که محرابِ دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟ اندیشه سَیّالِ من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

از شدّتِ اِخلاصِ من عالَم شده حیران تعریف نباشد، ابداً قصدِ ریا نیست!

از کمّیتِ کار که هر روز سه وعده از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

یک‌ ذرّه فقط کُندتر از سرعتِ نور است هر رکعتِ من حائزِ عنوان جهانی‌ست!

این سجدۀ سهو است؟ و یا رکعتِ آخر؟ چندی‌ست که این حافظه در خدمتِ ما نیست

ای دلبرِ من! تا غمِ وام است و تورُّم محراب به یاد خمِ ابروی شما نیست

بی‌دغدغه یک سجدۀ راحت نتوان کرد تا فکر من از قسطِ عقب‌مانده جدا نیست

هر سکّه که دادند دوتا سکّه گرفتند گفتند که این بهرۀ بانکی‌ست، رِبا نیست!

از بس‌ که پیِ نیم‌ وَجَب نانِ حلالیم در سجدۀ ما رونق اگر هست، صفا نیست

بَه بَه، چه نمازی‌ست! همین است که گویند راهِ شُعَرا دور زِ راهِ عُرَفا نیست

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




مطلبی بسیار جالب وحیرت انگیزاز کارکرد امواج نامریئ در اطراف ما

وقتی برای کسی از ته قلب آرزوی موفقیت شادی و سلامتی می کنید، امواج نامرئی تفکرات و انرژی شما تشخیص نمی دهد که این آرزو متوجه دیگریست.
این موج نیک خواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش می کند

در حالت دعا تمامی قوای معنوی، سلول های مغز و حتی سیستم عصبی، زیر بارش این ذرات بهشتی قرار می گیرند که خود شما آن را تولید کردید.

اگر از کسی بیزار و متنفر باشید نیز ذرات و امواج کسالت و تنفر، نخست بر خود شما می بارد و سپس در ضمیرتان رسوب می کند.
با توجه به این واقعیت، ضمیر ناخودآگاه کسی که دعا و نفرین می کند، نمیتواند تشخیص دهد که این محصولات شفا بخش و یا مسموم کننده متعلق به فرد دیگریست و باید به سوی او صادر شود بلکه در این شرایط، ضمیر ناخودآگاه، آن محصولات را ابتدا خودش جذب می کند.

همیشه به یاد داشته باشید آبی که در رودخانه جاریست، نخست بستر خود را تر و سرشار از ذات خویش میکند و در نهایت به دریا میرسد،
به همین صورت کسی که در معرض تابش امواج شما قرار گرفته نیز آخرین ایستگاه دریافت کننده است!

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻏﺬﺍﻱ ﺭﻭﺡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ ,ﺑﻠﮑﻪ ﺟﺴﻢ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ .ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺭﻭﺯﻣﺮﻩ ﻳﺎﺭﻱ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ .

ﻭﻗﺘﻲﭼﺸﻤﻬﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺛﺎﺑﺖ ﻣﻲ ﻣﺎﻧﺪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻫﻢ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺁﺭﺍﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻓﮑﺮ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ . ﺛﺎﺑﺖ ﻣﺎﻧﺪﻥﭼﺸﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﺿﻌﻒ ﻭ ﻧﻮﺍﻗﺼﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺑﻴﻨﻲ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺑﻪ ﻟﺤﺎﻅ ﺭﻭﺍﻧﻲ ﺍﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﻋﺼﺒﻲ ﻓﺮﺩﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻲ ﺧﻮﺍﺑﻲ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﻧﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺭ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ .
- ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﺎﺩﻟﻲ ﺑﺪﻥ ﺷﺪﻩ ﻭﻗﺴﻤﺖ ﻣﺮﮐﺰﻱ ﻣﺨﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺤﻞ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻭ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺍﺭﺍﺩﻱﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻓﺮﺩ ﺑﺎ ﺻﺮﻑﮐﻤﺘﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮﻭ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﻱ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺻﺤﻴﺢ ﺣﺮﮐﺎﺕ ﺑﻌﺪﻱ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ .
***
- ﻧﻤﺎﺯ ﻗﺴﻤﺖ ﻓﻮﻗﺎﻧﻲ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍﺗﻘﻮﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ ﺩﺍﺭﺩ .
***
- ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺃﺣﺸﺎﺀ ﻭ ﻣﺎﻫﻴﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺷﮑﻢ , ﺣﻔﻆ ﺳﻼﻣﺖ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩﮔﻮﺍﺭﺵ ﻭ ﺭﻓﻊ ﻳﺒﻮﺳﺖ ﻣﺰﻣﻦ ﺳﻮﺀﻫﺎﺿﻤﻪ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺷﺘﻬﺎﻳﻲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺍﺹ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻭ ﺭﮐﻮﻉ ﺩﺭﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ
***
- ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﮐﻮﻉ ﻣﺎﻫﻴﭽﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻃﺮﺍﻑﺳﺘﻮﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎ ﻣﻨﺒﺴﻂ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﮐه ﺩﺭ ﻣﺘﻌﺎﺩﻝ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﮐﺮﺩﻥﺳﻤﭙﺎﺗﻴﮏ ﻣﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ .
***
- ﻣﺪﺕ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺫﮐﺮ ﺭﮐﻮﻉ ﻧﻴﺰ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻘﻮﻳﺖﻋﻀﻼﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﻭﮔﺮﺩﻥ ﺳﺎﻕ ﭘﺎ ﻭ ﺭﺍﻧﻬﺎ ﻣﻲ ﺷﻮﺩﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﺑﻪ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﻥ ﺩﺭﻗﺴﻤﺘﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺪﻥ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﻲ ﺑﺨﺸﺪ .
***
- ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻣﺘﺎﺑﻮﻟﻴﺴﻢ ﺑﺪﻥ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﮐﺜﺮﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ , ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﻱ ﻭ استحکام مغز

- ﺳﺠﺪﻩ ﻧﻴﺰ ﺳﺘﻮﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎﻱ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎﻱﺳﻴﺎﺗﻴﮏ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ .

- ﺳﺠﺪﻩ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺑﺮﺩﻥ ﻳﺒﻮﺳﺖ ﻭﺳﻮﺀ ﻫﺎﺿﻤﻪ , ﭘﺮﺩﻩ ﺩﻳﺎﻓﺮﺍﮔﻢ ﺭﺍ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻓﻊ ﻣﻮﺍﺩ ﺯﺍﻳﺪﺑﺪﻥ ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺷﮑﻤﻲ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ .

- ﺳﺠﺪﻩ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﻥ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﻳﻦﺍﻣﺮ ﺑﺎ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﺍﻳﻦ ﻏﺪﺩ ﺑﺎﻋﺚ ﺣﻔﻆ ﺷﺎﺩﺍﺑﻲ , ﺯﻳﺒﺎﻳﻲ ﻭ ﻃﺮﺍﻭﺕﭘﻮﺳﺖ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ .

ﺣﺎﻻﺕ ﺳﺠﺪﻩ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺑﺎﺯ ﺷﺪﻥ ﻣﻬﺮﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻳﮑﺪﻳﮕﺮ ﺑﺎﻋﺚﮐﺸﻴﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺍﻋﺼﺎﺑﻴﮑﻪ ﻗﺴﻤﺘﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻐﺰ ﻭﺻﻞﻣﻲ ﮐﻨﺪ,ﺷﺪﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺣﺎﻟﺖ ﺗﻌﺎﺩﻟﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﺩﻫﺪﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻼﻣﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺣﺎﺋﺰ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﺍﺳﺖﺳﺠﺪﻩ ﺑﺎﻋﺚ ﺁﺳﻮﺩﮔﻲ ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺭ ﻓﺮﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﺭﺍ
ﺗﺴﮑﻴﻦ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ .

ﺍﺳﺘﺤﮑﺎﻡ ﺑﺨﺸﻴﺪﻥ ﻭ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻋﻀﻼﺕ ﭘﺎﻫﺎ ﻭ ﺭﺍﻥ
ﻫﺎ , ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﻧﻔﺦ ﻣﻌﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﺩﻩ , ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻓﺘﻖ , ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺹ ﻧﺸﺴﺘﻦﺑﻌﺪ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ .

ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﻠﺴﻔﻲ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻌﺮﺍﺝ ﻣﻮﻣﻦﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﻱ ﻗﺮﺏ ﺑﻪ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺗﻌﺎﻟﻲ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺍنگیزه ﻓﻮﺍﻳﺪ ﻭ ﺁﺛﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺖ , ﻭﻟﻲﺁﮔﺎﻫﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺳﺖ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﻋﻠﻤﻲ ﻧﻴﺰ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﺮﺧﻲﻣﻔﻴﺪ ﺑﺎﺷﺪ.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




فُضَیل بن یَسار از امام صادق علیه السّلام درباره آیه شریفه «یوم ندعو کل اناس بامامهم» (1): «روزی که هر مردمی را با امامشان می خوانیم» پرسید. حضرت چنین فرمودند:

یا فُضَیلُ، اِعرِف اِمامَکَ. فَاِنَّکَ اِذا عَرَفتَ اِمامَکَ، لَم یَضُرَّکَ تَقَدَّمَ هذَا الاَمرُ اَو تَأَخَّرَ. وَ مَن عَرَفَ اِمامَهُ ثُمَّ ماتَ قَبلَ اَن یَقُومَ صاحِبُ هذَا الاَمرِ، کانَ بِمَنزِلَةِ مَن کانَ قاعِداً فی عَسکَرِهِ لا؛ بَل بِمَنزِلَةِ مَن قَعَدَ تَحتَ لِوائِهِ. (2)

ای فضیل، امام خود را بشناس. زیرا اگر معرفت امام خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر (حکومت ظاهری ائمه حق) زیانی به تو نمی زند. و کسی که امام خود را بشناسد، سپس (با معرفت) قبل از آنکه صاحب این امر قیام نماید از دنیا برود، همچون کسی است که در لشکر آن حضرت بوده باشد، نه؛ بلکه (بالاتر) مانند کسی است که زیر پرچم ایشان (در میدان جنگ) نشسته باشد.
__________

1- اسراء (17)/71.
2- اصول کافی ج 1 ص 371، کتاب الحجّه، باب أنّه من عرف إمامه …، ح 2.

موضوعات: روایات  لینک ثابت




مهدیم

مهدیم من!

که مرا گرمی بازاری نیست،

بهتر از یوسفم وهیچ خریداری نیست!

همه گویند که در حسرت دیدار منند!

لیک در گفته این طایفه کرداری نیست،

ای که دائم به دعایی که بینی رخ من،

تا که خالص نشوی،با تو مرا کاری نیست.

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




روزگاری حاکمی اعلام کرد به هنرمندی که بتواند آرامش را در یک تابلو نقاشی بیاورد، جایزه ای نفیس خواهد داد. بسیاری از هنرمندان سعی کردند وحاکم همه تابلو های نقاشی را نگاه کرد و از میان آنهادو تابلو پسندید و تصمیم گرفت یکی از آنها را انتخاب کند.
اولی نقاشی یک دریا چه آرام بود؛ دریاچه مانند آینه ای تصویر کوههای اطرافش را نمایان میساخت، بالای دریاچه آسمانی آبی با ابرهای زیبا و سفیدبود, هر کس این نقاشی را میدید حتما آرامش را در آن می یافت.
در دومی کوههایی بودناهموار و پر صخره؛ آسمان پر از ابر های تیره، باران میبارید و رعد و برق میزد، از کنار کوه آبشاری به پایین میریخت،در این نقاشی اصلا آرامش دیده نمیشد.
اما حاکم با دقت نگاه کرد وپشت آبشار بوته ای کوچک دید که در شکاف سنگی روییده بود. در آن بوته پرنده ای لانه کرده بود ودر کنار آن آبشار خروشان وعصبانی، پرنده ای در لانه ای با آرامش نشسته بود.
حاکم نقاشی دوم را انتخاب کرد وگفت:"آرامش به معنای آن نیست که صدایی نباشد، مشکلی وجود نداشته باشد, یا کار سختی پیش رونباشد،آرامش یعنی درمیان صدا، مشکل و کار سخت,دلی آرام وجود داشته باشد…

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




بارالها…
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
نكند فرق به حالم ….
چه برانی،
چه بخوانی …
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی …
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی …
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد …
نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




زیباترین انسانهایی که دیدم…
چشم رنگی ها نبودند!!!
قد بلندها…
لب برجسته ها!!!
مو بلوندها…
هیچ کدام…
زیباترین نیستند!!!
مدلهای برندهای معروف…
زیباترین نیستند!!!
آنهایی که شبیه به ستارگان سینمای جهان اند…
زیباترین نیستند!!!
زیباترین ها…
فقط…
شبیه به حرفهایشان هستند…
و چقدر دوست داشتنی اند…
انسانهایی که…
شبیه به حرفهایشان هستند!!!
آنهایی که بوی انسانیت…
از ده متریشان…
به مشامت می رسد!!!
آنهایی که چایت…
کنارشان سرد میشود…
و…
آرامششان در وجودت…
رخنه میکند!!!
اگر در زندگیتان…
یک زیباترین دارید…
قدرش را بدانید…
آنها بسیار…
اندک اند!!!
بعضی ها چهره شان خیلی معمولیست
امّا……
آنچه در قسمت چپ سینه شان می تپد دل نیست،
اقیــــانــــوس محبّـــت است.
بعضیها تُنِ صدایشان خیلی معمولیست ،
امّا …..
سخن که میگویند، در جادوی کلامشان غرق میشوی
بعضیها قد و قامتشان معمولیست
اما…..
حضورشان طپش قلب می آورد
بعضیها خیلی معمولی هستند
امّا ….
همین معمولی بودنشان ، است که در کنارشان به ارامش میرسی

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ …
ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ،
ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ….
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﺎﺩﯼ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ
ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ
ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ …
ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ
ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ
ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




الصُوفيّةُ كُلُّهُم‏ مِن‏ مُخالِفينا وَ طَريقَتُهم مُغايِرةُ لِطَريقَتِنا
امام علی بن محمد الهادی علیه السلام: تمام فرقه های صوفیه مخالفین ما اهل بیت هستند و روش و طریقه و مسیر آنها مغایر با روش و طریقه و مسیر ما اهل بیت است.
سفينة البحار ج‏5 ص 200

موضوعات: روایات  لینک ثابت




)خدایا: من لذت گناه را ترک می کنم در مقابل تو تحریم لذت مناجات

را از من بردار . . .

۲) خدایا: من کسانی را که تو دوسـتـشان نداری را ترک می کنم و در

مقابل تو لذت با خود بودن را به من بده . . .

۳) خدایا: من پناهگاه شیـطان را ترک می کنم و در مقابـل تو پنـاهـگاه

امن خودت را به من بده . . .

امشب شب اول مذاکره است خـدایا بـرای شفاف سازی گام اول را من

بر می دارم و سانترفیـوژهای گناه را که شیطان در وجودم برپا کرده

یکی یکی و با کـمک تو از کار می اندازم هـسته درونی ام را خودت

غنی سازی کن …

لذت با تو بودن حق مسلم ماست!

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




ریـــشه ی تو ، فـــــهم توست ،
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ،
که نیرویی پشت آن باشد …
با تمام شدنِ نیرو ،
سقوط و افتادن سنگ طبیعی است؛
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن!!
که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها
سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند و سربلند می شود …
اگر تو به اندازه ی این گیاه کوچک،
ریـــشه داشته باشی ،
از زیر خاک و سنگ …
و از زیر عـــــادت و غـــــــریزه …
و از زیر حـــــرف ها و هــــــــــوس ها …
سر بیرون می آوری ،
و افتخار می آفرینی …

ریـــشه ی تو ، همان "فـــــهم" توست

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خاك قدم رقیه باشی عشق است

زیر علم رقیه باشی عشق است

با مهدی صاحب الزمان از ره لطف

یك شب حرم رقیه باشی عشق است

***

هر جا سخن از رقیه جان می آید

صوت صلوات عرشیان می آید

در مجلس این سه ساله من معتقدم

عطر خوش صاحب الزمان می آید

***

امشب كرم رقیه را می بینیم

خیر قدم رقیه را می بینیم

این حرف تمام عاشقان است حسین

پس كی حرم رقیه را می بینیم

***

در محفل عشقتان ادب آوردم

غم از دلتان برده طرب آوردم

یادت نرود یك صلواتی بفرست

تا نام رقیه رابه لب آوردم

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




- غذاهای سردی‎بخش باعث درد رحم و درد دوران پریود می‎شود و برای رفع درد، دم کرده زنجبیل و دارچین مفید است.

- رفع لک بینی و استرکتومی: برای خانمهایی که لک بینی دارند و یا در یائسگی خونریزی دارند، و یاکسانی که باید رحمشان را در آورند( استرکتومی)، شربت یک لیوان آب هویج را با یک قاشق عسل، درست کنند و روزی 2 تا 3 بار این شربت را بنوشند. می‎توانند یک قاشق مرباخوری بذر یونجه تمیز شده و آسیاب شده را با شربت استفاده نمایند. این افراد،آب زیاد، ترشی‎جات، لبنیات، جعفری، سیر، پیاز، کنجد و زعفران نخورند.

- دل درد:خانمهایی که دارای طبع سردی هستند گاهی رحمشان سرد شده و دل درد می‎گیرند، و یا خانمهایی که در دوران پریود دچار درد زیر ناحیه شکم می‎شوند، یک قاشق غذا خوری پودر دانه خربزه (دانه‎ها را خشک نموده و آسیاب کرده و الک نمایند) را در یک لیوان آب با کمی عسل هم زده و بخورند، این ناراحتی از بین می‎رود.

- خانمها برای رفع درد مدت پریودمی‎توانند باحذف زعفران ازدم‎کرده دارچین و هل استفاده نمایند.

- علت افتادگی‎رحم ومثانه، یبوست‎است‎و بهترین درمان برای این افراد، رعایت رژیم پاکسازیست.

- رفع عفونت ادراری و زخم واژن: یک هفته از فرآورده‎های حیوانی استفاده نکرده و روزی 2 بار، با نصف لیوان آب و عسل ( آب جوشیده سرد شده را با عسل طبیعی شربت کرده، یکبار صبح قبل از صبحانه،و یکبار شب قبل از خواب) خودشان را بشویند.

- خوردن قند و شکر و شیرینی‎جات قنادی باعث کیست در خانمها می‎شود.

- دم کرده پونه کوهی و آویشن شیرازی برای خانمهایی که درد شدید پریود دارند، مفید است.

- علت دردهای پریود در دخترها، خوردن پفک، شکلات ، ماست و… می‎باشد.

- دخترهایی که پریود می‎شوند به هیچ وجه ترشی‎جات و مواد ترش مانند قره قروت استفاده نکنند که باعث درد شدید می‎گردد.

- در دختران خوردن شکلات ایجاد کیست تخمدان و خوردن چای باعث کیست پستان می‎شود.

- اکثر خانمها دچار کمبود آهن هستند که علت آن خوردن چای و صحبت کردن زیاد است.

- خانمهایی که ماست و ترشی زیادی می‎خورند و یا عصبی هستند، عادات ماهانه آنها بهم می‎ریزد.

- علت تنظیم نبودن عادات ماهیانه خانمها، فعالیتهای فیزیکی و ناراحتی‎های عصبی است که با تنظیم این دو مورد مشکل حل می‎شود.

- رفع عفونت و زخم واژن در خانمها: دو قاشق مرباخوری(100گرم) رازیانه، به همراه دو قاشق غذاخوری گل ختمی سفید با سه لیوان آب دم کرده و با عسل، هر روز بخورند. این کار را دو هفته ادامه دهند ، مشکل حل می‎شود.

- برای درمان کیست تخمدان، تا 40 روز از فرآورده‎های حیوانی پرهیز شود، خود بخود کیست از بین می‎رود.

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت




ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛
ﺑﻪ ﺭﯾﺲ ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ :
ﺑﯿﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖ
ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ .
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﺤﺎﻓﻆ ﻣﺨﺼﻮﺻﺶ ﺑﺮﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ .
ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ
ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻭﻧﺪ ﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ ﺑﻩ ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ، " ﻣﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ " ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ
ﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ .
ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺴﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :
ﭼﺮﺍ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻧﺪ :
ﺍﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﻓﺎﺳﺪ، " ﺩﺍﯾﻢ ﺍﻟﺨﻤﺮ " ﻭ "ﺯﻧﺎﮐﺎﺭ " ﺑﻮﺩ !
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭﺗﺤﻮﯾﻞ
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩ .
ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺷﯿﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ !
ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﻭ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯼ !!….
ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ " ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ " ﻭ ﺍﺯ "ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ " ﻫﺴﺘﯽ !
"ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ :
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﯿﻦ ﻭ
ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟ !!
ﺯﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﺑﻠﻪ ،ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯ
ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ .
ﺳﭙﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ
ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ
ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭﻓﺴﺎﺩ ﻣﺭﺩﻡ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ؛
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ "ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻡ " ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ
ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺸﺒﺖ !
ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭﺏ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻧﮑﻦ !!
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ
ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺷﺪ !!
ﻣﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ :
ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ
ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ " ﻏﺴﻞ " ﻭ " ﮐﻔﻨﺖ " ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ :
ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ﻭ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻭ
ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ !!!
"ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ " ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ " ﻫﺴﺘﻢ .
ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ …
ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ "ﻋﻠﻤﺎ " ﻭ " ﻣﺸﺎﯾﺦ " ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ
ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺜﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ
ﻋﺰﺕ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ

ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ !
ﺑﺪ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺳﻮﺀ ﻇﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯ ﻭ " ﺣﺴﻦﻇﻦ " ﻭ ﺧﻮﺵ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺒﻤﺎﻥ ﺑﻔﺮﻣﺎ !…
ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ،
ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ؛
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ،
ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﻴﭽﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻛﺸﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺑﺰ ﭼﺎﻻﻙ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ
ﺑﭙﺮﺩ ﻧﺸﺪ ﻛﻪ ﻧﺸﺪ .
ﺍﻭ ﻣﻲﺩﺍﻧﺴﺖ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺰ ﺍﺯ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ ﻫﻤﺎﻥ ﻭ ﭘﺮﻳﺪﻥ ﻳﻚ ﮔﻠﻪ
ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻭ ﺑﺰ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ ﻫﻤﺎﻥ .
ﻋﺮﺽ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ ﻗﺪﺭﻱ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﻴﻮﺍﻧﻲ ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ
ﺑﮕﺬﺭﺩ … ﻧﻪ ﭼﻮﺑﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺗﻦ ﻭ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﻲﺯﺩ ﺳﻮﺩﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪ ﻭ ﻧﻪ
ﻓﺮﻳﺎﺩﻫﺎﻱ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ .
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﻳﺪﻩﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺎ ﻣﻲﮔﺬﺷﺖ ﻭﻗﺘﻲ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﭘﻴﺶ
ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻣﻦ ﭼﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻲﺩﺍﻧﻢ . ﺁﻧﮕﺎﻩ ﭼﻮﺏ ﺩﺳﺘﻲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ
ﻓﺮﻭ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺁﺏ ﺯﻻﻝ ﺟﻮﻱ ﺭﺍ ﮔﻞ ﺁﻟﻮﺩ ﻛﺮﺩ .
ﺑﺰ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﺏ ﺟﻮﻱ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺁﻥ ﭘﺮﻳﺪ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺍﻭ
ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻠﻪ ﭘﺮﻳﺪ .
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺎﺕ ﻭ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﻣﺎﻧﺪ . ﺍﻳﻦ ﭼﻪ ﻛﺎﺭﻱ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭼﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮﻱ
ﺩﺍﺷﺖ؟
ﭘﻴﺮﻣﺮﺩ ﻛﻪ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﻭ ﺣﻴﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﻲﺩﻳﺪ
ﮔﻔﺖ :
ﺗﻌﺠﺒﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﻱ ﺁﺏ ﻣﻲﺩﻳﺪ، ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﭘﺎ
ﺭﻭﻱ ﺧﻮﻳﺶ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ .
ﺁﺏ ﺭﺍ ﻛﻪ ﮔﻞ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﻳﮕﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻮﻱ ﭘﺮﻳﺪ .
ﭼﻪ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﻭ ﭘﺮﯾﺪﻥ ﺗﺎ
ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻭ ﻣﻌﺸﻮﻕ
ﺭﻗﺺ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻦ ﮐﻪ “ ﺧﻮﺩ ” ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ
ﭘﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﯾﺶ ﺷﻬﻮﺕ ﺑﺮﮐﻨﯽ
ﺭﻗﺺ ﻭ ﺟﻮﻻﻥ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﮐﻨﻨﺪ
ﺭﻗﺺ ﺍﻧﺪﺭﺧﻮﻥ “ ﺧﻮﺩ” ﻣﺮﺩﺍﻥ ﮐﻨند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




نقل است که روزی «معاویه» برای نماز در مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت.
عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند.
معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند.
پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخن‌رانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌ را به نوک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟
عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود.
از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. علی» برای این جماعت حیف است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روزی بهلول از مسجد «ابوحنیفه» می‌گذشت، دید خطیب مردم را موعظه می‌کند. ایستاد و به سخنانش گوش داد. او می‌گفت: جعفربن محمد عقیده دارد که کارها با اختیار از بندگان، در صورتی که آنچه از بندگان انجام می‌دهند خواست خداست و انسان از خود اختیاری ندارد. دیگر این که در روز قیامت شیطان در آتش می‌سوزد و حال آن که شیطان از آتش آفریده شده است و آتش هم جنس خود را عذاب نمی‌کند.

دیگر این که خداوند موجود است؛ ولی نمی‌شود او را دید، در صورتی که این دروغ است و هر موجودی دیدنی است.

آنگاه بهلول کلوخی از زمین برداشت و سر خطیب را هدف گرفت و آن را شکست و خون جاری شد، سپس فرار کرد. خطیب نزد خلیفه آمد و از بهلول شکایت کرد.

خلیفه دستور داد بهلول را بیاورند و چون بهلول حاضر شد به او گفت: چرا چنین کردی؟

بهلول گفت: علت را از خود وی سوال کنید. او می‌گوید: بندگان اختیاری ندارند و همه کارها به دست خداست. اگر اعتقاد او چنین است پس سر او را خداوند شکسته و من تقصیری ندارم.

او می‌گوید: جنس از هم جنس خود متاثر نمی‌شود و عذاب نمی‌بیند وقتی انسان از خاک است چرا باید از همجنس خود متاثر و ناراحت شود؟

او معتقد است که هر موجودی باید دیده شود. خلیفه از وی سوال کند که آیا این درد که او از این زخم احساس می‌کند دیده می‌شود؟! این را گفت و از نزد خلیفه رفت.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




چرا زنان در نماز (حتی در هنگامی که مردِ نامحرمی آنها را نمی بیند) باید
حجاب داشته باشند؟ مگر خداوند، نسبت به زنها نامحرم به حساب می آید؟!

جواب:
درباره این شبهه بايد گفت حجاب زنان در نماز را نبايد از زاویه محرم يا نامحرم بودن نسبت به خداوند نگريست، چون اصلاً خدا جسم نيست تا بگوییم او زن است یا مرد؟

اما حجاب بانوان در نماز، ممکن است این دلیلها را داشته باشد:

1. داشتن پوشش كامل در مقابل خداوند، نوعى ادب و احترام به ساحت اوست. به عبارتي اين نوع پوشش، بر وقار ظاهري انسان مي افزايد، زیرا هر چه از لباس انسان،
كم شود از وقار وي كم ميشود؛ به همین دلیل ادب اقتضا مي كند انسان در مقابل ديگران و بزرگان، با لباس كامل ظاهر شود. شركت در مراسم مذهبي
نیز در همة اديان معمولاً با حجاب همراه است.

بنابراین هميشه، پوشيدن لباس به خاطر مَحرم و نامحرمى نيست بلكه گاهى
پوشيدن لباس، جنبه ادب دارد. مثلا افراد معمولاً در خانه خود، لباس ساده
میپوشند، ولى وقتى مهمان وارد خانه میشود به احترام مهمان، لباس كامل و
مناسب میپوشند و اگر قرار باشد در مجلس عروسى شركت كنند، لباس كاملترى بر
تن میکنند؛ بدیهی است که اين تغيير لباسها، به خاطر ادب و احترام مهمانان
مجالس است. حضور در محضر خداوند در حال نماز نيز نیازمند پوشيدن لباس مناسب و كامل است؛ در چنين حالى بايد مناسب ترين لباس را در حـضـور او
پوشید و روشن است كه مناسب ترين لباس براى زن، همان لباسِ كامل است؛ يعنى لباسى كه نشانۀ عفت و پاكدامنى او است.

از طرف دیگر باید دانست که در مـورد مـردان نیز نـه تنها نماز خواندن با بدن کاملا عريان، باطل است بلکه حتی بهتر است كه علاوه بر پوشش مقدار
واجب، با لباسى نماز بخوانند كه نشانۀ نهايت احترام باشد.

2. از ديگر فایده های حجاب در نماز اين است كه نوعي تمرينِ روزانه براي حفظ حجاب است. نماز در عين آنكه يك عبادت است، يك كلاس ‍ بزرگ و پر بار
است كه درس هاى مختلف مى آموزد و يكى از درس هاى آن اين است كه درس حجاب
را به زنان مى آموزد، آری، پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين بسيار مناسبي براي حجاب اسلامي زن است.

3- وجود پوششى يك ‏پارچه براى تمام بدن در نماز، حضور قلب انسان را بيشتر
مى ‏كند و از توجه ذهن به تجمّلات و چيزهاى رنگارنگ مى ‏كاهد.(1)

———
منبع: کتاب پاسخ به شبهات دینی (با موضوعات مختلف) ص 13

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




در این باره مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) بیان داشت ه اند:

زمانی که در سامرّا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اتفاقاً اهالی سامرّا به بیماری وبا و طاعون مبتلا شده بودند و همه روزه عده ای می مردند.

روزی جمعی از اهل علم در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی (ره) بودند؛ ناگاه مرحوم آقای میرزا محمد تقی شیرازی (ره) که در مقام علمی مانند مرحوم فشارکی بود، تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگند.

مرحوم میرزا فرمود: «اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟»

همه ی اهل مجلس تصدیق نمودند، سپس فرمود: «من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامرّا از امروز تا ده روز مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را هدیه به روح شریف نرجس خاتون والده ی ماجده ی حضرت حجةابن الحسن (ع) کنند تا این بلا از آنان دور شود.»

اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان ابلاغ نمودند و همگان مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند. از فردای آن روز تلف شدن شیعیان موقوف شد، با اینکه همه روزه عده ای از غیر شیعان می مردند، به طوری که بر همه آشکار گردید که این واقعه بی علّت نیست.

برخی از غیر شیعان از آشنایان شیعه ی خود می پرسیدند: سبب اینکه دیگر از شما کسی تلف نمی شود چیست؟

آن ها در پاسخ می گفتند: زیارت عاشورای امام حسین (ع) ما را نجات داد.

پس آن ها هم متوسّل به امام حسین (ع) شدند و همانند شیعیان مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




روزگاری حاکمی اعلام کرد به هنرمندی که بتواند آرامش را در یک تابلو نقاشی بیاورد، جایزه ای نفیس خواهد داد. بسیاری از هنرمندان سعی کردند وحاکم همه تابلو های نقاشی را نگاه کرد و از میان آنهادو تابلو پسندید و تصمیم گرفت یکی از آنها را انتخاب کند.
اولی نقاشی یک دریا چه آرام بود؛ دریاچه مانند آینه ای تصویر کوههای اطرافش را نمایان میساخت، بالای دریاچه آسمانی آبی با ابرهای زیبا و سفیدبود, هر کس این نقاشی را میدید حتما آرامش را در آن می یافت.
در دومی کوههایی بودناهموار و پر صخره؛ آسمان پر از ابر های تیره، باران میبارید و رعد و برق میزد، از کنار کوه آبشاری به پایین میریخت،در این نقاشی اصلا آرامش دیده نمیشد.
اما حاکم با دقت نگاه کرد وپشت آبشار بوته ای کوچک دید که در شکاف سنگی روییده بود. در آن بوته پرنده ای لانه کرده بود ودر کنار آن آبشار خروشان وعصبانی، پرنده ای در لانه ای با آرامش نشسته بود.
حاکم نقاشی دوم را انتخاب کرد وگفت:"آرامش به معنای آن نیست که صدایی نباشد، مشکلی وجود نداشته باشد, یا کار سختی پیش رونباشد،آرامش یعنی درمیان صدا، مشکل و کار سخت,دلی آرام وجود داشته باشد…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




مشرف گشت سلمان بر حضور حضرت زهرا
که ای خیر النسا،در دل مرا رازیست پر معنا

ندانم از چه بی تاب حسین است این دل شیدا
ولایش در دل زارم حسین را دوست میدارم

به سلمان فاطمه فرمود که ای سردار ایرانی
بدان دردی که تو داری ندارد هیچ درمانی

مرا هم این چنین رازی بود در سینه پنهانی
به عشق او گرفتارم،حسین را دوست میدارم

غرض زهرا و سلمان بر حضور مرتضی رفتند
محبان مشکل خود را به آن مشکل گشا گفتند

به جای چاره سازی از علی این جمله بشنفتند:
منی که فخر ابرارم حسین را دوست میدارم

کلید حل این مشکل به دست مصطفی باشد
سه عاشق آمدند آنجا که طاها را سرا باشد

رسول الله فرمود عشق من بیش از شما باشد
حسینٌ مِنّی أذکارَم ، حسین را دوست می دارم

چو حل این معما بر پیمبر نیز مشکل شد
امین وحی با این زمزمه از عرش نازل شد

که : یا احمد خدا گوید حدیث عشق کامل شد
قسم بر چرخ دوّارم ، حسین را دوست میدارم.

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




قال علي عليه السلام:
مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ
وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ
وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ
وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ
وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّار
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند:
هر كه زياد صحبت كند ، زياد خطا مي كند،
و آن كه بسيار خطا كرد شرم او كم مي شود،
و آن كه شرمش كم شد ، پارسايى‏ اش اندك مي شود،
و آن كه پارسايى ‏اش اندك شد، دلش ميميرد،
و آن كه دلش مرد ، جايگاهش جهنم است
منبع : نهج البلاغة حكمت 349

موضوعات: روایات  لینک ثابت




ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎﻳﻰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ و چهار ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ و ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ

خونه يعنى احترام و درك متقابل
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﻨﻰ ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ
خونه يعنى آرامش وامنيت
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ
خونه يعنى فضايى خالى از خشم
خالى از دود
خالى از قرص خواب واسترس
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ﻟﺒﺨﻨﺪ بزنى و لبخند ببينى

ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




به دلیل قرار گرفتن ماه مبارک رمضان در فصل تابستان و گرمی هوا در این فصل و فاصله طولانی
بین سحر و افطار ، روزه داری نیاز به رعایت تدابیری دارد تا ضمن حفظ سلامت بدن ، فرد بتواند با
این یک ماه روزه داری اخلاط فاسد خود را نیز دفع نماید . لذا بر آن شدیم تا تدابیری که در منابع
طب سنتی توسط حکما برای چنین زمانهایی بیان شده است را به اجمال بیان کنیم تا با رعایت
این موارد ان شاء الله بتوانید روزه داری آسانتری را تجربه کنید .

- در وعده افطار چه بخوریم و با چه غذاهایی باید شروع کنیم :

بهترین غذا جهت بازکردن افطار در این فصل آب جوش ولرم به همراه خرما می باشد . در وعده افطار باید غذاهای لطیف ، زود هضم و سریع الجذب را بخورید تا بدن بتواند در زمان اندک انرژی ازدست رفته خود را تامین کند . مانند موارد زیر :

1) آب گوشت بدون کوبیده آن
2) تخم مرغ عسلی
3) سوپ جو
4) خوراک سبزیجات
5) مربای انجیر
6) عسل
7) سرکه با شیره
8) مربای تمشک
9) ماء الشعیر سنتی

طرز تهیه : 14 لیوان آب به همراه 1 لیوان جو پوست کنده را بپزد تا بشکفد سپس صاف کرده
استفاده شود : کسانیکه سرد مزاجند با عسل بخورند . - کسانیکه گرم مزاجند همان
آبش را خالی بخورند.

چند نکته مهم:

- استفاده از غذاهای غلیظ در وعده افطار باعث می شود که هم معده خالی سنگین شده و معده دچار ضعف شدید میشود ، ضمن اینکه زمانیکه طول می کشد تا انرژی به تن برگردد
بین 8 تا 12 ساعت است ، پس شخص در ضعف به سر می برد ، ضمنا در وعده سحر میل به غذا کم می شود و شخص در طول روز احساس گرسنگی را تجربه می کند

- استفاده از آب یخ و هر شربتی که در آن یخ باشد و هندوانه و میوه های خنک در کنار وعده
افطار به هیچ وجه مورد تائید حکمای طب سنتی نیست چرا که عامل اصلی مشکلات گوارشی خواهد بود و باعث بیماری کبد چرب و سنگ کیسه صفرا و بسیاری از بیماریهای دیگر خواهد شد.

ضمن اینکه در رفع عطش کارساز نخواهد بود . چاره آن کمی صبر است و آب ولرم جوشیده که بعد از حدود نیم ساعت این مشکل کاملا برطرف خواهد شد .

- از افطار تا سحر چه بخوریم ؟ چگونه بر تشنگی غلبه کنیم ؟

بهترین موادی که باید در فاصله افطار تا سحر خورده شود استفاده از شربتها و میوه های زیراست :

- شربتهایی که در آن از خاکشیر – تخم شربتی – قدومه شیرازی و بارهنگ و…. استفاده شده باشد . (هم برای گرم مزاجان و هم برای سرد مزاجان مفید است) .

- شربت آبلیمو،آب زرشک ،سرکه انگبین،عرق کاسنی باعسل و… برای کسانیکه گرم مزاجند بسیار خوب است و سرد مزاجان باید کمتر استفاده کنند .

- میوه هایی مثل : هندوانه،خربزه، طالبی، گرمک،آلبالو،زرد آلو و گیلاس توصیه می شود با فاصله دو ساعت از وعده افطار میل شود.بهتراست این میوه ها براساس مزاج میل شود.
مثلا:کسی که گرم است هندوانه و آلبالو و… و کسی که سرد مزاج است خربزه و گیلاس و…میل کند.

- در وعده سحر چه بخوریم که احساس گرسنگی و تشنگی نکنیم :

در وعده سحر توصیه شده است غذاهای سنگین و دیر هضم و غلیظ که شور و پرادویه نباشند استفاده گردد . ضمنا توصیه می شود که از شربتهایی که گفته شد قبل از شروع وعده سحر1 الی 2 لیوان میل شود .

غذاهایی مثل : کوبیده آبگوشت – حلیم – هر غذای گوشتی با برنج – عدسی – نان و پنیر و گردو
و سبزی خوردن – ارده با شیره انگور – شامی با گوشت.

نکات :

- استفاده از سالاد(گوجه – خیار – کاهو) در وعده سحرتوصیه میشود.

طرزتهیه سس : مواد زیر را باتوجه به ذائقه خودتان مخلوط کنید و به عنوان سس در سالاد

استفاده کنید: (روغن زیتون + عسل + رب انار + لیمو ترش)

- استفاده از ماست باعث فساد غذاهای گوشتی شده ومعده دچار مشکلات گوارشی میشود.

- یکساعت بعد از وعده سحرنخوابیدتا معده بتواند هضم اول را به خوبی انجام دهد.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




مفضل بن عمرو از امام صادق (علیه السلام) درباره گریه و خنده کودکان پرسید :
که چرا بدون دلیل میخندند و بدون درد گریه میکنند؟!
آن حضرت در پاسخ فرمود:
هیچ طفلی نیست مگر آنکه امام زمانش را زیارت می کند و با او مناجات و راز و نیاز مینماید.
- پس گریه او برای جدایی از امام است و خنده اش هنگامی است که امام سوی او روی می آورد.

این سعادت تا زمانی است که کودک به زبان بیاید.
از آن زمان به بعد این در رحمت به رویش بسته و بر دل و جانش مُهر فراموشی زده میشود.

علامه مجلسی
بحار الانوار، ج ۲۵، ص۳۸۲

موضوعات: روایات  لینک ثابت




بارالها…
از كوی تو بيرون نشود پای خيالم
نكند فرق به حالم ….
چه برانی،
چه بخوانی …
چه به اوجم برسانی
چه به خاكم بكشانی …
نه من آنم كه برنجم
نه تو آنی كه برانی …
نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی كه گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد …
نروم باز به جايی
پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهی
كس به غير از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهی

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




طبق گفته متخصص بیمارهای چشمی درمان خودسرانه ناخنک چشم با هرنوع قطره و دارو امکان پذیر نیست بلکه در بیشتر موارد این کار باعث تشدید این بیماری چشمی نیز می شودو باعث عوارض جبران ناپذیرچشمی نیز می شود
خود درمانی و استفاده از برخی داروها و قطره‌های چشمی موجب تشدید ناخنک شده و درمان این عارضه چشمی را با مشکل مواجه می‌کند.
محمود حق پرست متخصص بیمارهای چشمی در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، افزود: نور خورشید، هوای گرم، گرد و غبار و عوامل ژنتیکی از مهمترین عوامل مرتبط با بروز ناخنک است.
وی با بیان اینکه درمان ناخنک بسته به شدت آن متفاوت است، تصریح کرد: اگر ناخنک کوچک بوده و ظاهر ناخوشایندی نداشته باشد و همچنین چندان موجب قرمزی و سوزش چشمها نشود در این صورت درمان خاصی برای این عارضه لازم نیست.
حق پرست گفت: البته در مورد ناخنکهای بزرگ، اقدامات درمانی و حتی جراحی ضرورت پیدا می‌کند.
وی با اشاره به اینکه نباید بدون نظر پزشک دارو مصرف کرد؛ تاکید کرد: خود درمانی و استفاده از برخی داروها و قطره‌های چشمی موجب تشدید ناخنک شده و درمان این عارضه را با مشکل مواجه می‌کند.
حق‌پرست یادآور شد: برخی از داروهای ضد ناخنک برای چشم خطرناک هستند و قطره‌های ضد التهاب نیز به دلیل بروز برخی عوارض می‌توانند موجب تشدید ناخنک شوند.
وی خاطرنشان کرد: هر گونه داروها و قطره که برای درمان ناخنک مورد استفاده قرار می‌گیرد باید با نظر پزشک معالج باشد و دراین زمینه نباید اقدام به خوددرمانی کرد.

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت




بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
براى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دو شتر بزرگ آوردند. حضرت به اصحاب فرمود:
آيا در ميان شما كسى هست دو ركعت نماز بخواند كه در آن هيچ گونه فكر دنيا به خود راه ندهد، تا يكى از اين دو شتر را به او بدهم .
اين فرمايش را چند بار تكرار فرمود. كسى از اصحاب پاسخ نداد. اميرالمؤ منين عليه السلام به پا خواست و عرض كرد:
يا رسول الله ! من مى توانم آن دو ركعت نماز را بخوانم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
بسيار خوب بجاى آور!
اميرالمؤ منين عليه السلام مشغول نماز شد، هنگامى كه سلام نماز را داد جبرئيل نازل شد، عرض كرد:
خداوند مى فرمايد يكى از شترها را به على بده !
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
شرط من اين بود كه هنگام نماز انديشه اى از امور دنيا را به خود راه ندهد. على در تشهد كه نشسته بود فكر كرد كدام يك از شترها را بگيرد.
جبرئيل گفت :
خداوند مى فرمايد:
هدف على اين بود كدام شتر چاقتر است او را بگيرد، بكشد و به فقرا بدهد، انديشه اش براى خدا بود. نه براى خودش بود و نه براى دنيا.
آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر تشكر از على عليه السلام هر دو شتر را به او داد. خداوند نيز در ضمن آيه اى از آن حضرت قدردانى نموده و فرمود:
((ان فى ذالك لذكرى لمن كان له قلب او القى السمع و هو شهيد))
سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
هر كس دو ركعت نماز بخواند و در آن انديشه اى از امور دنيا به خود راه ندهد، خداوند از او خشنود شده و گناهانش را مى آمرزد.

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت




روزانه 22نفر در ایران بر اثر سرطان معده ميميرند
اینارو بهیچ وجه باهم نخورید:
ماست + ترب
شیر برنج + آرد گندم
انار + حلیم
خربزه + عسل = سنکوب
لبنیات + گوشت سفید
تخم مرغ + ماهی
سرکه + حلیم
لبنیات + ترشیجات
پنیر + ماست چکیده
پنیر + بادام
سرکه + عدس
سرکه + ماش
سرکه + ماست
خربزه + موز
خربزه + انبه
کله گوسفند + انگور
غذای گرم + سرد
غذای طبیعت گرم + سرد
سرکه بعد از ماهی
سرکه بعد از شیر
سرکه بعد از هندوانه
آب سرد بعد از غذای گرم
آب سرد بعد از حمام
آب سرد بعد از میوه بخصوص میوه های سرد= تولید سم
آب گرم بعد از غذای شور
آب سرد با معده خالی
ترشی بعد از شیرینی
آب سرد بعد از ورزش

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها  لینک ثابت




مردي خري ديدکه درگل گیرکرده بود و صاحب خر ازبيرون كشيدن آن خسته شده بود. براي كمك كردن دُم خر راگرفت، وَ زور زد،
دُم خر از جاي كنده شد.
فریادازصاحب خر برخاست كه « تاوان بده»!..
مرد برای فرار به كوچه‌اي دويدولی بن بست بود.خود را در خانه‌اي انداخت.زنی آنجا كنار حوض خانه نشسته بود وچيزي مي‌شست و حامله بود. از آن فریاد و صدای بلند در ترسيدو بچه اش سِقط شد.
صاحبِ خانه نيز با صاحب خر همراه شد.
مردِ گريزان برروی بام خانه دويد. راهي نيافت، از بام به كوچه‌اي فرودآمد كه درآن طبيبي خانه داشت. جواني پدربيمارش رادر انتظار نوبت در سايۀ ديوار خوابانده بود؛ مرد بر آن پيرمرد بيمار افتاد، چنان كه بيمار در جا مُرد.فرزندجوان به همراه صاحب خانه و صاحب خر به دنبال مردافتاد!..
مَرد، به هنگام فرار، در سر پيچ كوچه بايهودي رهگذر سينه به سينه شد واورابه زمين انداخت .تکه چوبي در چشم يهودي رفت و كورش كرد.
او نيز نالان و خونريزان به جمع متعاقبان پيوست!..
مرد گريزان، به ستوه از اين همه،خود رابه خانۀ قاضي رساند كه پناهم ده و قاضي در آن ساعت با زن شاكي خلوت كرده بود. چون رازش را دانست، چارۀ رسوايي را در طرفداري از او يافت: و وقتی از حال و حكايت او آگاه شد، مدعيان را به داخل خواند. نخست از يهودي پرسيد. یهودی گفت: اين مسلمان يك چشم مرا نابينا كرده است. قصاص طلب ميكنم. قاضي گفت : دَيه مسلمان بر يهودي نصف بيشتر نيست.بايد آن چشم ديگرت را نيزنابينا كند تا بتوان از او يك چشم گرفت! وقتی يهودي سود خود را در انصراف ازشكايت ديد،به پنجاه دينار جريمه محكوم شد!..جوانِ پدر مرده را پيش خواند. گفت: اين مرد از بام بلند بر پدر بيمار من افتاد،هلاكش كرده است.به طلب قصاص او آمده‌ام.قاضي گفت: پدرت بيمار بوده است،و ارزش زندگی بيمار نصف ارزش شخص سالم است.حكم عادلانه اين است كه پدر او را زيرهمان ديوار بخوابانیم و تو بر او فرودآيي،طوری كه يك نيمه ی جانش را بگیري!جوان صلاح دیدکه گذشت کند،امابه سي دينار جريمه، بخاطرشكايت بي‌موردمحكوم شد!..
چون نوبت به شوهر آن زن رسيد كه از وحشت سقط کرده بود،گفت : قصاص شرعی هنگامي جايز است كه راهِ جبران مافات بسته باشد.
حال مي‌توان آن زن را به حلال درعقد ازدواج اين مرد درآورد تا كودكِ از دست رفته را جبران كند.برای طلاق آماده باش!..مردك فریاد زد و با قاضي جدال مي‌كرد، كه ناگاه صاحب خر برخاست و به طرف در دويد. قاضي فریاد داد :هي! بايست كه اكنون نوبت توست!..
صاحب خر همچنان كه مي‌دوید فرياد زد: من شكايتي ندارم. می روم مرداني بیاورم كه شهادت دهند خر من، از کره‌گي دُم نداشت!

"از کتاب کوچه احمد شاملو"

موضوعات: سایر مطالب  لینک ثابت




گر دخـترکی پیـش پـدر ناز کند

گره کرب و بلای همه را باز کند

گاه گاهی من هوایی میشوم

غرق نور و کبریایی میشوم

با خودم آهسته میگویم زیر لب

یا رقیه کربلایی میشوم … ؟

زینب کبری کند صادر جواز کربلا

این مجوز را خودش نوبت به نوبت میدهد

هرکه خواهد زود گیرد این مجوز بشنود

او به عشاق رقیه اولویت می دهد !

موضوعات: اهل بیت (ع)  لینک ثابت




آهنگرها یک گیره دارند و وقتی می خواهند روی یک تکه کار کنند ، آنرا در گیره میگذارند . خدا هم همینطور است…
اگر بخواهد روی کسی کار بکند ، او را در گیره مشکلات می گذارد و بعد روی او کار می کند . گرفتاری ها ، نشانه عشق خداوند است ….
شما اگر کسی را دوست نداشته باشی ، با او شُل دست می دهی و اگر او را دوست داشته باشی ، دستش را فشار می دهی و این فشار ، علامت علاقه است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




انا المهدی...

خوشاروزی که مهدی بازگردد
انالمهدی طنین انداز گردد
به حق مادرش زهرای اطهر
به حق فرق اکبر حلق اصغر
خداونداظهورش دیرگردید
بسی عاشق در این راه پیر گردید
مهیاکن تو اسباب ظهورش
منورکن توگیتی رازنورش

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل لولیک الفرج

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت
1 3 5 6