✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 




آیت الله حاج شیخ عبدالکریم یزدی حائری می فرمود : در اوقاتی که در سامرا مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامرا به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای می مردند.روزی جمعی از اهل علم در منزل استاد سید محمد فشارکی جمع بودند، ناگاه آقا میرزا محمد تقی شیرازی – ره که در مقام علمی مانند سید محمد فشارکی بودند نتشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند. ایشان فرمود: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه اهل مجلس تصدیق کردند.ایشان فرمود: من حکم می کنم که شیعیان ساکن سامرا از امروز تا ده روز مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح شریف نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجه بن الحسن علیه السلام هدیه کنند تا این بلا از آنان دور شود. اهل مجلس این حکم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول زیارت عاشورا شدند. از فردای آن روز، تلف شدن شیعیان متوقف شد و همه روزه عده ای از سنی ها می مردند به طوری که بر همه آشکار گردید. برخی از سنی ها از آشنایان شان که شیعه بودند سبب آن را پرسیدند، وقتی از موضوع آگاه شدند، آنها هم مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند و بلا از آنها هم برطرف شد.


جناب شیخ حسن فرید از شاگردان آیت الله حائری می گوید: روزی گرفتاری سختی برایم پیش آمد، از روز اول محرم مشغول خواندن زیارت عاشورا شدم و روز هشتم به طور خارق العاده ای برایم گشایشی حاصل شد. شکی نیست که مقام میرزای شیرازی از این بالاتر است که از پیش خود چیزی بگوید و چون این توسل؛ یعنی خواندن زیارت عاشورا تا ده روز در روایتی از معصوم نرسیده است، شاید آن بزرگوار به وسیله رویای صادقه یا مکاشفه یا مشاهده امام علیه السلام چنین دستوری داده بود و مؤثر هم واقع شده است. حاج شیخ محمد باقر شیخ السلام نقل کرد: مرحوم میرزای شیرازی ایام عاشورا در کربلا در خانه اش روضه خوانی بر پا بود و روز عاشورا به اتفاق طلاب و علما به حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می رفتند و عزاداری می کردند. عادت میرزا این بود که هر روز در اتاق خود زیارت عاشورا می خواند، سپس پایین می آمد و در مجلس عزا شرکت می کرد. روزی خودم حاضر بودم که ناگاه میرزا با حالت غیر عادی، پریشان و نالان از پله های اتاق پایین آمد و داخل مجلس شد و فرمود: امروز باید از مصیبت عطش حضرت سید الشهدا علیه السلام بگویید و عزاداری کنید. تمام اهل مجلس منقلب شدند، سپس با همان حالت و به اتفاق میرزا به صحن شریف و حرم مقدس مشرف شدیم. گویا میرزا مأمور به تذکر شده بود؛ خلاصه اینکه هر کس زیارت عاشورا را یک یا ده یا چهل روز به قصد توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام بخواند، البته صحیح و مؤثر خواهد بود.اشخاص بی شماری به این وسیله به مقاصد مهم خود رسیده اند. میرزا محمد تقی شیرازی در سال ۱۳۳۸ هجری قمری دار فانی را در کربلا وداع گفت و در جنوب شرقی صحن شریف مدفون گردید.

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت




ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﺭﺳﻢ ﺗﺸﯿّﻊ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﮕﺎﺭ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺯﺩﻭﺩ،
ﺷﯿﻌﻪ ﺍﯼ؟ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﭼﺮﺍ گوشت ﺷﺪﻩ؟
ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﯿﻤﺎﻧﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﺷﺪﻩ؟
ﺩﺭ ﺍﺯﻝ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺗﻮ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯼ…
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟

ﺷﯿﻌﻪ ﻣﻮﻻﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﯾﺎﺩ ﮐﻦ
ﺍﺯ ﻏﻢ ﻫﺠﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﻦ
ﻫﯿﭻ ﺩﺍﻧﯽ ﺣﺎﻝ ﻣﻮﻻ ﭼﻮﻥ بوَد؟
ﺩﯾﺪﻩ ﺍﺵ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﻗﻠﺒﺶ ﺧﻮﻥ بوَد
ﻫﯿﭻ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﻠﺒﺶ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟
ﭘﺸﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﺭ ﻏﻢ ﺑﺸﮑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ

ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ! ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﻏﻔﻠﺖ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ؟!
ﻏﺮﺑﺖ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ؟

“ﻣﺎ” ﺯﺧﻮﺩ ﻣﻮﻻﯼ ﺧﻮﺩ را ﺭﺍﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ،
ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﯾﺶ ﻏﺎﻓﻞ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ
ﮔﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﯾُﻤﻦ ﻭﺟﻮﺩﺵ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ
ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ

ﺩﺳﺖ ﻣﻬـــــﺪﯼ(عج)ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺎﺳﺖ،
ﻗﻔﻞ ﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻣﺎﺳﺖ

ﻣﺎ ﻋﺒﯿﺪ ﻭ ﻋﺒﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﻣﻬـــــﺪﯼّ ﺯﻫﺮﺍ(س) ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ…
ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻏﺼﻪ ﻣﻮﻻ ﺷﺪﯾﻢ
ﺟﻤﻠﮕﯽ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺷﺪﯾﻢ
ﺍﺯ ﺩﻋﺎ ﺑﻬﺮ ﻓﺮﺝ ﻏﺎﻓﻞ ﺷﺪﯾﻢ
ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺭﻩ ﺑﺎﻃﻞ ﺷﺪﯾﻢ !

ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺑﻨﺪﮔﯽ
ﭘﺎﺳﺨﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ
ﻏﺎﻓﻠﯽ ﺍﺯ ﻏﺮﺑﺖ ﻣﻬﺪﯼ ﺍﮔﺮ
ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯼ کوفی نداری خود خبر.

ﻣﻬـــــﺪﯼ ِﺯﻫﺮﺍ(س)ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮﺳﺖ
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻧﺴﻞ ﺣﯿﺪﺭ ﺍﺳﺖ
ﻏﯿﺒﺖ ﺍﻭ ﮐﺮﺑﻼﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ
ﺑﻬﺮ ﺷﯿﻌﻪ ﺍﺑﺘﻼﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺖ
ﮐﻞّ ﺍﺭﺽ ﮐﺮﺑﻼ ﯾﻌﻨﯽ همین
ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺣﺠﺖ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﺯﻣﯿﻦ !
ﺷﯿﻌﺎﻥ ‏« ﻫﻞ ﻣﻦ ﻣﻌﯿﻦ ‏» ﺁﯾﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ
ﺑﺸﻨﻮﯾﺪ ﺍﯼ ﺣﻖ ﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻭﺵ

ﮐﯿﺴﺖ #ﻣﻬـــــﺪﯼ(عج) ﺭﺍ ﮐﻨﻮﻥ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻨﺪ؟
ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺧﻮﺩ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ
ﮐﻮ ﺑُﺮﯾﺮ ﻭ ﮐﻮ ﺯﻫﯿﺮ ﻭ ﮐﻮ ﺣﺒﯿﺐ
ﺗﺎ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﺯﻫﺮﺍ(س) ﻏﺮﯾﺐ
ﮐﻮ ﺍﺑﻮﻓﺎﺿﻞ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ ﺷﻬﯿﺪ
ﺳﯿﺼﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﯼ ﺻﺤﺎﺑﯽ ﺭﺷﯿﺪ
ﻋﻮﻥ ﻭ ﺟﻌﻔﺮ، ﺍﻫﻞ ﻭﻻ ﻭ ﺩﺭﺩ، ﮐﯿﺴﺖ؟
ﺍﻧﺪﺭ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺩﯼ ﻏﺮﺑﺖ، ﻣﺮﺩ ﮐﯿﺴﺖ؟

ﺻﺒﺢ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍﺳﺖ، ﺩﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺷﻮﯾﺪ
ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ﺧﻮﺩ، ﯾﺎﻭﺭ ﺷﻮﯾﺪ
ﺍﺳﺐ ﻫﺎﯼ ﺭﺯﻣﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﻦ ﮐﻨﯿﺪ
ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﺁﺫﯾﻦ ﮐﻨﯿﺪ
ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﻩ ﻭﻟﯽّ ﮐﺮﺩﮔﺎﺭ
ﻭﺍﺭﺙ ﺣﯿﺪﺭ، ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ

 

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها !
زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.

چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟

زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم …
: ﺍﺭﺯﺵ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻨﯿﻦ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺑﺮﻣﯿﮕﺰﯾﻨﺪ

ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻻﯾﻖ ﺩﯾﺪﻥ ﺣﺘﯽ ﻣﭻ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﮑﺮﺩ
ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﺨﻠﻮﻗﺶ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ ( ﺹ) ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ،
ﮐﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭﺳﺖ
” ﺍﻧﺎ ﺍﻋﻄﯿﻨﺎﮎ ﺍﻟﮑﻮﺛﺮ ” ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﺪﯾﻪ ﯼ ﺍﻟﻬﯽ ،

موضوعات: حجاب  لینک ثابت





 چگونه حرف زدن راازقرآن بیاموزیم!!!

دوازده ویژگی یک"سخن خوب” از دیدگاه قرآن کریم.

۱. آگاهانه باشد.
“لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ”

۲. نرم باشد.
“قَوْلاً لَّيِّناً” زبانمان تیغ نداشته باشد.

۳.حرفی که می زنیم خودمان هم عمل کنیم."لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ”

۴.منصفانه باشد."وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا”

۵.حرفمان مستند باشد."قَوْلًا سَدِيدًا” منطقی حرف بزنیم.

۶.ساده حرف بزنیم."قَوْلاً مَّیْسُورًا” پیچیده حرف زدن هنر نیست.
“روان حرف بزنیم”

۷.کلام رسا باشد.” قَوْلاً بَلِیغًا”

۸.زیبا باشد."قولو ا للناس حسنا”

۹.بهترین کلمات را انتخاب کنیم.
“یَقُولُ الَّتی هِیَ أحْسَن”

۱۰.سخن هایمان روح معرفت و جوانمردی داشته باشد.
“و قولوا لهم قولا معروفا”

۱۱.همدیگر را با القاب خوب صدا بزنیم. “قولاً كريماً”

۱۲.کمک کنیم تا درجامعه حرف های پاک باب شود.
“اهدوا الی الطّیب من القول”

 

موضوعات: قرآن کریم  لینک ثابت




چه کارهایی در قیامت باعث حسرت و پشیمانی خواهد شد؟!

پاسخ اجمالی

در نگاهی کلی هر گناهی که انسان می‌توانست انجام ندهد ولی انجامش داد، و هر کار خیری که می‌توانست انجام دهد اما در انجام آن کوتاهی نمود، در روز قیامت موجب حسرت و پشیمانی خواهد شد.

با توجه به این قاعده ی کلی، اما در احادیث به مواردی از چیزهایی که در قیامت موجب حسرت و پشیمانی خواهد شده، به صورت ویژه اشاره شده است.

ما در این فرصت به بیان چند نمونه بسنده خواهیم نمود.
1. ستودن عدالت و عمل نکردن به آن
2. پیروى از هواى نفس و شهوات جسمانى
3. مجلسی که بدون یاد خدا به پایان برسد
4. جلسه‌ای که بدون ذکر خدا، پیامبر و اهل بیت تمام شود
5. کوتاهى کردن در حق جانب خدا
6. انفاق وارث از ارث حرامی که برجا گذاشته
7. گذراندن عمر به غفلت
8. دانشمند بدون عمل
9. محاسبه نکردن اعمال قبل از روز حساب
10. حافظ قرآنی که بر تلاوت مداومت ندارد

موضوعات: سوال و جواب های دینی  لینک ثابت


...


الهی!
نیامده ام برای گرفتن چیزی؛
خودت را می خواهم
که تو عزیزی؛
الهی!
سجاده ام فقط برای تو پهن است و قامتم تنها برای تو بلند؛
در سجده ام تو هستی
و در دستان قنوتم تو نشستی …
و آنگاه که
سلام گفتم، دیدم که در ِ عذاب را تو بستی.
الهی!
غمم را برایت شمردم، شادی اجابت کردی؛
دعایم را به غنیمت بردم و دوستانم را هم به تو سپردم؛
حافظشان باش …
خدایا!
روزهای خوب در پیش است؛ برایشان خوبی بساز …
پر از سلام و برکت،
پر از حاجت های روا شده؛
مهربان پروردگارم!..

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




در حریـــم قدسیت بـــال مناجــاتی بده

گنبــــدت دل می برد وقت مـــلاقاتی بده

دستهایم خالی از پیش است سوغاتی بده

من فقـــیرم تکه نــــانی بهر خیـــــراتی بده

 

از کــنار تو گدا با دســت خــالی رد نــــشد

نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد

 

از دم گرمت مسیحا صــاحب دم می شود

بی تو باشم حضرت خورشید سردم می شود

نان برای خــوردن و بـــردن فراهـم می شود

من زیادیم مگر از ســـفره ات کـــم می شود

 

ما لــــب تشنه لـــب دریایمان پیش شماست

هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شماست

 

این حرم را چشمهای تــار می خواهد چکار

پنجره فولاد تو بیــــــمار می خواهد چکار

دل به تو بسته طــــناب دار می خواهد چکار

خوب مداوایش کند اســـــرا می خواهد چکار

پنـــجره فولاد تو بیــــمار را آورده است


تو
جوابش
را
بده
دکتر
جوابش

 

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




مولای من! تو را امام غریب مینامند…

می‌دانم بد میزبانی بودند و در
مهمان‌نوازی وفا نکردند.

مولای من! بعد از گذشت
روزگار، حال تو میزبان ما
هستی؛..

تو میزبان گریه‌ها و نیازها؛
غم‌ها و دلتنگی‌های ما هستی.

تو که غریبی را احساس
کرده‌ای!

حال غریبه‌ها به آستان کرم تو
چشم دوخته‌اند و به دستان پر
مهرت توسل کرده‌اند.

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




خدا ﻓﺮﻗﯽ برایش ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺗﻮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ،
ﻓﺮﻗﯽ برایش ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ،
ﻓﺮﻗﯽ برایش ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺰﯾﺰﺍﻧﺶ ضجه ﺯﺩﻩ ﺑﺎﺷﯽ،
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻓﺮﻕ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﺟﺪﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ؛
ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﺮﻡ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﻦ !
ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺧﺪﺍﯼ ﻫﺮﺩﻭﯾﻤﺎﻥ ﯾﮑﯿﺴﺖ
ﻓﻘﻂ ﺭﺍﻩ ﺍﺗﺼﺎﻟﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺼﺎل ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﯿﺪ !
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﯼ
ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻭﺻﻞ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩﯼ ﺗﻮ ….
خدا دوستدار آشناست. عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




سيدمحمد اعتقاد محكم و استواري داشت و در اوقات نماز خيلي مراقبت مي نمود، حتي بعد از شهادتش نيز زمان نماز را به نيروها يادآوري مي كرد.
يك بار كه گردان به خاطر عمليات سنگين شبانه، صبح خوابش برد، يك نفر از بچه ها، قبل از اين كه نماز قضا بشود، گردان را بيدار كرد و گفت: «من الآن آقا سيد (1) را خواب ديدم كه زمان نماز را به من گوشزد كرد.» همه بيدار شدند و نمازشان را خواندند.
1- شهيد سيدمحمد زينال حسيني

راوي : همرزم شهيدآقاي صمدزاده

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




یک هفته،
قبل از وفات آقای بهجت رضوان الله تعالی عليه دور آقا نشسته بودند؛

آقای بهجت فرمودند،
امسال برای من، مشهد،
خانه اجاره نکنید من امسال،
حرم امام رضا نمیروم.

علی آقا «پسر آقای بهجت» گفت؛
حاج آقا ما فرستادیم همان ساختمان
سابق در کوچه باقری را اجاره کنند.

آقا فرمودند؛
زنگ بزنید و بگویید برگرده،
من امسال مشهد نمی روم.

علی آقا؛
موضوع را به مادرش گفت.
مادرش گفت؛ آشیخ محمد تقی چی گفتید؟

آقای بهجت فرمود؛
سر و صدا نکنید، من این هفته،
یکشنبه ساعت پنج بعد از ظهر می میرم؛
عمرم دیگه تمام شده.

یک ربع مانده به ساعت پنج،
بیهوش شدند؛ علی آقا ایشان را گذاشت داخل ماشین تا به دکتر ببرند، یک لحظه آقا چشمانشان را باز کردند و آرام گفتند؛
نبرید! نبرید!

سر چهارراه بعدی که رسید،
آقا بلند شدند و دستشان را روی سینه گذاشتند و گفتند،
“السلام علیک یا صاحب الزمان”
و دقیقاً راس ساعت پنج از دنیا رفتند.

آقا این یک هفته آخر عمرشان را،
شبها تا صبح بیدار بود، یک لحظه نخوابید؛ روزها که برایشان غذا میآوردند،
یک لقمه می خورد و می گفت،
“بسم الله و بالله و الیک اعود”
خدایا به سوی تو میام.

خانم شان میگفت:
آقا یک حال دیگری داشتند،
قرآن می خواند و گریه می کرد
و می گفت،
خدایا خیلی قرآن را دوست دارم،
روز قیامت هم برام قرآن میاری؟
بعد فرمود، برام گریه نکنید.

آقا صبح دوشنبه می آمدند حرم،
علی آقا میگوید؛
صبح دوشنبه بعد از زیارت قبر آیات عظام، آقا دست من را گرفتند و گفتند؛
پسرم من را اینجا دفن می کنند.
من این مطلب را جایی نقل نکردم.
صبح روز دفن، هنگامی که جنازه را آوردیم برای دفن، دیدم همان جایی است که پدرم آدرس داد.

به آقای مسعودی «تولیت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها» گفتم؛
چه شد اینجا دفن کردید؟

آقای مسعودی گفت؛
هر کجا داخل حرم دنبال قبر رفتیم،
پیدا نشد، فقط همین جا را پیدا کردیم.

آیت الله بهجت “ره":
استادم سید علی قاضی(اسوة العارفین)
را در خواب دیدم به او گفتم چه چیزی حسرت شما در دنیاست که انجام نداده اید.؟
ایشان فرمودند؛
حسرت میخورم که چرا در دنیا
فقط روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را میخواندم.!!!

موضوعات: کلام آیت الله بهجت  لینک ثابت





ای سرت بر نیزه قاری ای رخت آیات نور

ای تنت اوراق قرآن یا حبیبی یا حسین

 

جابرم بر تربتت عرض سلام آورده ام

آمدم با چشم گریان یا حبیبی یا حسین

 

گر چه چشم سر ندارم دیدمت با چشم دل

سر به نی، تن در بیابان یا حبیبی یا حسین

 

پاسخم ده گر چه می دانم تنت در کربلاست

سر بود در شام ویران یا حبیبی یا حسین

 

تا قیامت داغ لب هایت بود بر قلب من

ای به کامت آب، عطشان یا حبیبی یا حسین

 

نحر مهمان را که دیده تشنه لب بین دو نهر

ای به خون غلطیده مهمان یا حبیبی یا حسین

 

در فرات و مقتل و در صحنه ی جنگ و نماز

پیکرت شد تیر باران یا حبیبی یا حسین

 

زخم روی زخم روی زخم روی زخم بود

مرهم زخم فراوان یا حبیبی یا حسین

 

داغ روی داغ روی داغ روی داغ بود

بر روی داغ جوانان یا حبیبی یا حسین

 

سنگ بود و صورت و تیر جفا و قلب تو

خاک بود و جسم عریان یا حبیبی یا حسین

شعله بود و یاس بود و سیلی و رخسار گل

خار بود و برگ ریحان یا حبیبی یا حسین

 

کعب نی بود و تن اطفال و پای زخم دار

بر سر خار مغیلان یا حبیبی یا حسین

 

در محرّم روز عاشورا بریدند از تو سر

مثل ذبح عید قربان یا حبیبی یا حسین

 

از مدینه گریه کردم تا زمین کربلا

بر تو چون ابر بهاران یا حبیبی یا حسین

 

غسل کردم جامه ی احرام پوشیدم به تن

در طواف کعبه ی جان یا حبیبی یا حسین

 

دردمندی همچو «میثم» از تو می خواهد دوا

ای به درد خلق درمان یا حبیبی یا حسین

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




امام حسن عسکري عليه السّلام فرمودند:

فَإذا قامَ قَضى بَیْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضاءِ داوُدَ علیه السلام لایَسْأَلُ البَیِّنَةَ؛

زمانى که (حضرت مهدى علیه السلام) قیام کند، در میان مردم با علم خودش قضاوت مى کند، همان گونه که حضرت داود(علیه السلام) قضاوت مى کرد و از مردم، بیّنه و شاهد نمى طلبد.

 [کافى: ج 1ص 509 ح 13]

موضوعات: روایات  لینک ثابت




من ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !

من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !

به به! چه می‌آید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !

وقت نظر بر گنبد و گلدسته‌های عرشیت
افتاده با عمامه‌ها از سر کلاهم یا رضا !

تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطه‌خواه»م یا رضا !

مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !

یادم نمی‌آید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !

از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !

من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانه‌ات
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !

پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمنده‌ی آن اشتباهم یا رضا !

یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !

از آب سقا خانه‌ات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !

 

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت





یاد ” پـِلاڪ ” بخیر کہ
” شُـماره پَـرواز ” بود؛

یاد ” چَفـیہ ” بخیر کہ
” عَلامت زُهـد بود و بـرآورنده بسیارۍ از نیازهـا “

یاد ” پوتیـن هـایی ” بخیر کہ
” مِشکی بودند اما از پس خود ذَره اۍ تیـرگی و تاریکی بر جاۍ نَگذاشتند “

یاد ” لِبـاس هـایی ” بخیر کہ
” از بَس عزیـز بودند، خدا زَمین را به رَنگ آنهـا آفرید “

یاد ” بی سیـم ” بخیر کہ
” رابِـط دِلاوَر مَـردان و آسِمان بود “

یاد ” میـن ” بخیر کہ
” سَـکوۍ پَـرواز بود “

یاد ” گُلـولہ ها ” بخیر کہ
” قاصـِد وِصـال بودند “

یاد ” سَنگـَر ” بخیر کہ
” مُفصَّل تریـن میهمانی اشڪ و خُلـوص را بدون خَـرج هاۍ کَـلان تَرتیـب میداد “

” کـوتاهی کَردیـم ” …
” فَریـب خوردیـم ” …
” فَرامـوش کردیـم ” …

” شُهَـدا شـَرمنده ایـم “

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




صـاحـبِ اسـرارِ «سـُبْـحـانَ الَّـذی
اسـري» عـلـی اسـت
مـقـصـدِ سـیـرِ رسـول از مـسـجـدُ
الـاقـصـی عـلـی اسـت


طــاقِ جـفــت ابــروانــش قــابِ
قـوسـیـنِ رســول
آیـــتِ حــــق در مــقــامِ قـــربِ
“اَو اَدْنـی” عـلـی اسـت


شـاهـدِ مـا بـر عُـلـوّش آیـه هـای
بــَیّــنــه
بـیـنِ آیـاتِ الـهـی آیـتِ کـبـری
عـلـی اسـت


«قُـلْ هُـوَ الـلّـهُ اَحـد» تـفسیری
از اخـلـاصِ اوسـت
در کـمـالِ بـنـدگـی یـکـتـای بـی
هـمـتـا عـلـی اسـت


حـــــافـــــظِ جــــــانِ عـــلـی
«فَـالـلّـه خـَیـْرٌ حـافـظـا»
حـــــافـــــظِ قـــــرآن بـه «اِنّـا
نَـحْـنُ نـَزَّلْـنـا» عـلـی اسـت


آیـــتُ الـکـرســی بـــه اســـمِ
اعـظـمـش مـُسْـتـَمْـسِـک اسـت
ای مـسـلــمـانــان بـــه قـــرآن
“عُـروةُ الـوُثـقـی” عـلـی اسـت


شـرحِ آن را از «اَلَـمْ نـَشـْرَح لَـکَ
صـَدْرَک» بـپـرس
آنـکـه شــرحِ صـدر مـی افــزود
بـر طـاهـا عـلـی اسـت


سـیـرْ در «مـا فـِی الـسَّـمـوات
وَ مـا فـیِ الـارض» کُـن
چـشـمِ دل وا کــن بـبـیـن پـیـدا
و نـاپـیـدا عـلـی اسـت


بـا حـدیـثِ طـِیـر،تـا اوج خــدا
پـــرواز کـن
آنـکـه بـا ایـن بـال مـا را میـبرد
بـالـا عـلـی اسـت


«اُدْخـُلــوُهـــا بِـسـَـلـامٍ ذلِــکَ
یَــوْمُ الْـخـُلــوُد»
در مـقـامِ قـــافِ قــرآن جـنّـتُ
الـاَعـلـی عـلـی اسـت


از «اَلــَمْ اَعـْهـَد اِلـَیـْکُـــم یـــا
بـنـی آدم» بـپـرس
تـا بـدانی در وفـای عـهـدِ حـق
«اَوْفـی» عـلـی اسـت


آسـمــانِ «رَبـَّنـا اَنْـزِل عَـلـَیـْنـا
مــــائـده»
سـفـــره دارِ «اَنْــــتَ خــَیـْــرُ
الـرّازقـیِـن» مـولـا علی اسـت


نـورِ عـلمـش “عـَلـّم الـاِنـسـان
مـَا لـم یـَعـْلـَم” اسـت
“عـَلَّـمَ الـقـرآن” عـلـی و عَلَّـمَ
الْـاَسـمـَا عـلـی اسـت


لـوحِ مـحـفـوظِ خـدا “مـَن عِنـْدَه
عـِلـْمُ الْـکـِتَـاب “
در دو عـالـم “یـَعْـلَـمُ الـْجـَهـْـرُ
و مـا یـَخْـفـَی” عـلـی اسـت


در طـــریـقـت،رایـــتِ «اِنّــا
هَـدَیْـنـاه الـسـَّبـیـل»
رهـنـمـای «اَلـَّذیـنَ جـاهَــدوا
فـِیـنـا» عـلـی اسـت


اخـتـرِ تـابـنـدهء «اِنّـا عَـلَـیْـنَـا
لِـلْهـُــدَی»
مـاهِ ظـلـمـت سـوزِ «والـلّـیـلِ
اِذا یَـغـْشـَی» عـلـی اسـت


نـوح، ایـمـن مـانـد از طــوفـان
بـه یـُمـنِ نـامِ او
بـاءِ « بـِسْـمِ الـلَّـهِ مَـجـْرَ‌یـهــَا
وَمُـرْ‌سـَیـهـَا» عـلـی اسـت


گــر چــه مــا بـیـنِ رســــولـانِ
الـهـی فـرق نـیـسـت
مـعـجـزِ مـوسـی عـصـا و معجزِ
طـاهـا عـلـی اسـت


در مـقــامِ صـــدق، سـلـطــانِ
نـصـیـرِ مـصـطـفـی
مـالـکُ الـمـُلـکـی کـه دارد تـاجِ
کـَرَّمْـنـا عـلـی اسـت


روحِ رحـمــن ، قـلـبِ قـــــرآن
جـانِ یـس ، نـفـسِ فـجـر
صـاحبِ قـدر و مـعـارج، شاهـدِ
اِسـری عـلـی اسـت


عـمـره و حـج و طـواف و کـعـبـه
و رکـن و مـقـام
زمـزم و سـعـی و صـفـا و مـروه
و مَـسـعـی عـلـی اسـت


یــا عـلـی و یــا عـظـیـم و یــا
غـفـور و یــا رحـیـم
یــا الـهـی مـظـهـر اسـمـاءک
الـحـسـنـی عـلـی اسـت


بـشـنــو از احـمـــد حـدیــــثِ
«حـَیـثُـمـا دارَ عـلـی»
تـا بـبـیـنـی هـر طـرف رو آورد
حـق بـا عـلـی اسـت


قـرن هـا تـفـسیـرِ ذوالـقَـرنـیـنِ
قـرآن کـرده انـد
از قـرائـن روشـن اسـت آن بی
قـریـن مـولـا عـلـی اسـت


یـادِ او «تـَنْهَی عـَنِ الْـفـَحْشـَاءِ
وَ الْـمُـنْـکـَر» کـنـد
در نـمـازِ قـــرب «ذکـــر الـلّـهُ
اکـبــر» یـا عـلـی اسـت


سـجـده، رازِ ســر بـه مُـهــری
بـود و آخـر فـاش شـد
رازدارِ «سـَبـِّـح اسْــــــمِ رَبـِّـکَ
الْـاَعـلـی» عـلـی اسـت


ذوالـفـقـار اثـبـاتِ حـق و نـفیِ
بـاطـل مـی کـنـد
بـی گـمـان فـاروقِ اعـظـــم در
جـهـان تـنـهـا عـلـی اسـت


تـیـغـش «اَنـْزَلـْنـَا الـْحـَدیـِـد»
و ضـربـتـش «بـَأسٌ شَـدیـِد»
بـهـتـریـن تـوصـیـفِ فـتـحـش
لَـا فَـتـَی اِلّـا عـلـی اسـت


خــشــمِ او “صَــبَّ عَـلَـیـْهـِـمْ
رَبـُّکَ سَـوْطَ عَــذَاب”
“وَ یـَقـُول الـْکَـافِرُ یَـا لَـیْـتـَنـِی
کـُنْـتَ تـُــراَب

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




خدا وقتی نخواهد؛
عمر دنیا سر نخواهد شد…
گلوی خشک صحرایی
به باران تر نخواهد شد…
و تا وقتی نخواهد
برگی از کاجی نمی افتد…
و باغی از هجوم داس ها
پر پر نخواهد شد…
خدا وقتی نخواهد
دانه ای کوچکتر از باران، گلی بالا رونده مثل نیلوفر نخواهد شد…
و کرم کوچکی… پروانه ای زیبا… و کوهی سخت… عقیق و شیشه و اینه و مرمر نخواهد شد…
خدا وقتی بخواهد می شود وقتی نخواهد نه…
گلی بازیچه ی طوفان غارتگر نخواهد شد..
خدا وقتی بخواهد غیر ممکن می شود ممکن…
ولی وقتی نخواهد واقعا دیگر نخواهد شد…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




جای گله ز فاصله ها گریه می کنم
با نام سیّدالشّهدا گریه می کنم


من که تمام عمر ز داغت گریستم
در بین قبر هم چه بسا گریه می کنم


باید هزار سال برای تو گریه کرد
قدر هزار سال تو را گریه می کنم


من سمت روضه می روم و عابری به من
می گوید: “التماس دعا ” گریه می کنم


تو خواستیّ و حاجت من شد روا حسین
بر نذر های گشته ادا گریه می کنم


حالا تو بخش بخش شدی «ح» شدیّ و «سین»
حالا تو را هِجا به هِجا گریه می کنم


تو در ازای اشک به من کربلا بده
من در ازای کرب و بلا گریه می کنم

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





یکی از اعتقادات ما شیعیان امامیه این است که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام علمشان علم حصولی نیست، یعنی مانند دانشمندان دیگر نیستند که به کلاس رفته باشند و از استاد درس گرفته باشند. بلکه علمشان، علم الهی است و هر چه لازم است بدانند، خداوند به آنها الهام نموده است.
امام، انسان کاملی است که خود در صراط مستقیم مسیر الی الله حرکت می کند و با گفتار و رفتار خویش انسانهای دیگر را در آن مسیر هدایت می کند، به همین دلیل در تمام زمان ها یک انسان کاملی امام معصوم« وجود دارد تا معارف و علوم و قوانین الهی در بین مردم محفوظ بماند و حجّت الهی، بر بندگان تمام باشد.

 

استاد شجاعی(حفظه الله)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




گلدسته سحر گفت : علیاً ولی الله
در سجده پدر گفت : علیاً ولی الله


دلسوخته ای زمزمه کرد اشهدُ ان
دلسوخته تر گفت : علیاً ولی الله


گفتند به قاری که تو را سوز صدا چیست؟
با صوت شِکر گفت : علیاً ولی الله


خیبر چو به دستان علی کنده شد از جا
دیوار به در گفت : علیاً ولی الله


شمشیر دو دم چون به مصاف سپر آمد
در گوش سپر گفت : علیاً ولی الله


اندر شب معراج، علی، مرد شجاعت
در اوج خطر گفت : علیاً ولی الله


یک چشم، گنهکار شد و غیر علی دید
آن چشم دگر گفت : علیاً ولی الله

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت






قال رسوُل الله - صلي الله عليه و آله - : كنُتُ أَنَا وَ عَليٌ نوُراً بَيْنَ يَدَي الله قَبْلَ أنْ يَخْلُقَ آدَمَ … .
رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود:
من و علي قبل از خلقت آدم، نوري بوديم در پيشگاه خداوند، وقتي آدم آفريده شد، آن نور در وجود او قرار گرفت و پيوسته آن نور يكي بود تا اينكه در صلب عبدالمطلب به صورت دو نور، از هم جدا شد، نور نبوت در من و نور خلافت در وجود علي - عليه السّلام - قرار گرفت.

«بحار الانوار، ج 35، ص24»

قال رسول الله - صلي الله عليه و آله - : خُلِقتُ اَنَا وَ عَليٌ مِنْ نُورٍ واحدٍ.
رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود:
من و علي از يك نور آفريده شده‌ايم.
«بحار الانوار، ج 35، ص 34»


قال رسول الله - صلي الله عليه و آله - : مَنْ كنتُ مَولاهُ فَعليٌ مَولاهُ.
رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: هر كسي من مولاي او هستم، علي مولاي اوست.
«بحار الانوار، ج 37، ص 108»

قال رسول الله - صلي الله عليه و آله - : عليٌّ اَوّلُ مَنْ آمَنَ بي وَ اَوّلُ مَنْ يُصافِحُنيِ يوم القيامةِ.
رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود:
علي - عليه السّلام - نخستين كسي بود كه به من ايمان آورد و اولين كسي است كه در قيامت با من مصافحه مي‌كند.
«بحار الانوار، ج 35، ص 55»

5. قال رسول الله - صلي الله عليه و آله - : يا علي اََنتَ حُجَةُ اللهِ اَنْتَ الطريقُ اِلي الله وَ انْتَ الصراطُ المستقيم.
رسول الله - صلي الله عليه و آله - فرمود:
يا علي تو حجت خداوند، طريق الهي و صراط مستقيم هستي.
«بحار الانوار، ج 36، ص 4»
 ارزش وحدت با اهل سنت در کلام حضرت امام رضا علیه السلام

شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در عیون الاخبار از امام علی بن موس الرضا (علیه السلام) نقل می کند

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْبَرْقِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى اَلْبَرْقِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ هَاشِمٍ ٣وَ عَلِیُّ بْنُ عِیسَى اَلْمُجَاوِرُ رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلسَّیَّارِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع یَحْدُثُ اَلْأَمْرُ لاَ أَجِدُ بُدّاً مِنْ مَعْرِفَتِهِ وَ لَیْسَ فِی اَلْبَلَدِ اَلَّذِی أَنَا فِیهِ أَحَدٌ أَسْتَفْتِیهِ مِنْ مَوَالِیکَ قَالَ فَقَالَ اِیتِ فَقِیهَ اَلْبَلَدِ فَاسْتَفْتِهِ فِی أَمْرِکَ فَإِذَا أَفْتَاکَ بِشَیْءٍ فَخُذْ بِخِلاَفِهِ فَإِنَّ اَلْحَقَّ فِیهِ .
علی بن اسباط گفت : “خدمت حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام عرض کردم مسئله ای برایم پیش می آید که حکمش را نمی دانم و در شهری هستم که شیعیان و دوستان شما آنجا نیستند تا حکم مسئله را سؤال کنم.” حضرت فرمود: پیش قاضی و فقیه شهر (که سنی مذهب است) برو و مسئله خود را سؤال کن پس هنگامیکه فتوا داد (هر چه گفت)
خلاف آنرا عمل کن پس بدرستیکه حق در مخالفت با آنها است. عیون اخبار الرضا شیخ صدوق ج۱ ص ۲۷۵ – باب ۲۸ – ح۱۰
التهذیب شیخ طوسی - ج۶ – ص۲۹۴ – ح۸۲۰ ?
امام صادق (ع) فرمودند: ◀️ إنّمَا جُعِلَتِ التَّقيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهَا الدَّم، ◀ فَإذَا بَلَغَتِ التَّقيَّةُ الدَّمَ فَلا تَقيَّة. ◀️ وَأيْمُ اللَّهِ لَو دُعِيتُمْ لِتَْنصُرُونَا لَقُلْتُْم لا نَفْعَل، ◀️ إنَّمَا نَتَّقِی وَ لَكَانَتِ التَّقيَّةُ أحَبَّ إلَيْكُمْ مِنْ آبَائِكُمْ وَ اُمَّهَاتِكُم.
تقیّه در حقیقت به این منظور است که خون (شیعه) محفوظ بماند،
پس هرگاه کار به خونریزی رسید، دیگر جایی برای تقیّه نیست! (در سوء استفاده از تقیّه فرمودند): والله اگر به یاری ما دعوت شوید، (بهانه آورده و) ما را یاری نمی کنید و خواهید گفت، تقیّه میکنیم! (رفع تکلیف در قالب) تقیّه از پدر و مادرتان برای شما محبوب تر است!


√ منابع روایت؛
الوافی، ج ۱۵، ص ۱۹۷.
تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۱۷۲.
قواعد الفقهیه، ج ۱، ص ۳۹۳.
منتهی المطلب، ج ۲، ص ۹۹۷.
میزان الحکمة، ج ١٣، ص ٤٤٤.
جواهر الكـلام، ج ۲۱، ص ۳۹۲.
وسایل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۳۵.
فقه الصادق (ع)، ج ۱۱، ص ٤٠٦.

منتخب ميزان الحكمة، ج ١٠، ص ٦٦٦.
معجم احادیث الامام المهدی (ع)، ج ٤، ص ٤٢.
المواهب فی تحریر احکام المکاسب، ج ۱، ص ۸۰۹ . 128 ح ب

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




ﺳﺮﺵ ﺑﻪ ﻧﯿﺰﻩ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﭼﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﺑﻪ ﻓﺠﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ ﺧﻮﻥ ﺩﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﯾﮕﺎﻧﻪ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ
ﺑﻪ ﻧﺨﻞ ﺳﺒﺰ ﺯ ﻣﺎﺗﻢ ﺗﮑﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﻣﯿﺎﻥ ﺧﯿﻤﻪ ﯼ ﺁﺗﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻃﻔﻞ ﺩﻟﻢ
ﺑﻪ ﺁﻫﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﺷﺐ ﺍﺳﺖ ﮔﻮﺵ ﯾﺘﯿﻤﺎﻥ ﺯ ﺿﺮﺑﺖ ﺳﯿﻠﯽ
ﺑﻪ ﻻﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺯ ﺣﻨﺠﺮ ﺩﺭﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﺭﻗﯿﻪ ﻃﻔﻞ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺣﻮﺭﯼ ﺣﺮﻡ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺭﻧﺞ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﺣﻖ ﭘﺸﺖ ﻧﺎﻗﻪ ﯼ ﻋﺮﯾﺎﻥ
ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﯾﻮﻍ ﭼﻮ ﻣﺎﻩ ﺧﻤﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﺷﻮﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﺷﻬﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﻓﺮﺍﺕ
ﺑﻪ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﻫﻼﻝ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﯼ ﻣﻦ، ﺯ ﭼﯿﺴﺖ ﺧﻮﻧﯿﻨﯽ؟
ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺩﺍﻍ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ


ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺣﺪ ﻭ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻢ ﺧﻮﻧﯿﻨﺶ
ﺑﻪ ﺍﺧﺘﺮﺍﻥ ﺯ ﮔﺮﺩﻭﻥ ﭼﮑﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ

 

 

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





روزی تعدادی از یاران و دوستان امام رضا علیه السلام در منزل ایشان دور هم جمع شده بودند.
در بین آنان، یونس بن عبدالرّحمن که از اصحاب مورد اعتماد امام بود نیز حضور داشت.
به حضرت خبر دادند که عده ای از اهالی بصره درخواست ملاقات دارند؛
حضرت امام رضا علیه السلام به یونس فرمودند:
به داخل اتاق دیگری برو و هیچ گونه صدا و عکس العملی از خودت نشان نده، تا این که به تو اجازه دهم!
سپس حضرت اجازه فرمودند تا اهالی بصره وارد شوند؛
به محض ورود، آنان شروع کردند بر علیه یونس بن عبدالرّحمن صحبت و سخن چینی نمودند.
در این میان حضرت امام رضا علیه السلام سر مبارک خویش را پایین انداخته بودند و سخنی نمی فرمودند.
اهالی بصره بعد از پایان صحبت هایشان، خداحافظی کردند و از محضر امام علیه السلام بیرون رفتند.
امام رضا علیه السلام به یونس بن عبدالرّحمن اجازه دادند تا از اتاق خارج شود.
یونس با چهره ای غمگین و چشمانی اشک بار وارد شد و به حضرت عرضه داشت:
یا ابن رسول الله! من با چنین مردمانی معاشرت داشتم وآگاه نبودم که نسبت به من این چنین خواهند گفت و نسبت های بَد به من خواهند داد. امام علیه السلام با مِهربانی و لطافت به یونس فرمودند:
ای یونس! غمگین نباش، بگذار مردم هر چه می خواهند بگویند، ناراحت و نگران این سخنان نباش.
تا زمانی که امام تو، از تو راضی و خشنود است جای هیچ گونه نگرانی نیست.
حضرت ادامه دادند:
تلاش کن همیشه به مقدار سطح کمال و معرفت آنان سخن بگویی و معارف الهی را برای شان بازگو نمایی و از بیان مطالب سخت که فهمش برای آنان مشکل است، بپرهیزی.
امام رضا علیه السلام سپس فرمودند:
ای یونس! اگر تو دُرّ گران قیمتی در دست خویش داشته باشی و مردم بگویند:یک سنگ و ریگ بی ارزش در دست توست؛ و یا ریگ بی ارزشی در دست تو باشد و مردم بگویند: دُرّ با ارزشی در دست توست! آیا از این سخن و گفتار مردم، سود و زیانی بر تو وارد می شود؟
و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى برای تو حاصل مى شود؟!
یونس بن عبدالرّحمن که از فرمایشات امام، آرام شده بود، عرضه داشت:
خیر، گفتار ایشان هیچ اهمّیتی برای من ندارد.
امام رضا علیه السلام دوباره او را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند:
ای یونس! اگر راه صحیح را شناخته باشی و حقیقت را درک نموده باشی و هم چنین امامت از تو راضی باشد، دیگر نباید افکار و گفتار مردم در روحیّه و اعتقادات تو تأثیری داشته باشد.
به نقل از کتاب شریف بحارالا نوار، جلد 2، صفحه 65، حدیث 5

موضوعات: امام رضا(ع)  لینک ثابت




ﺁﻳﺎ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﺪ!؟
ﭘﺎﺳﺦ:
ﺳﻠﻤﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠّﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﮔﻮﻳﺪ:
ﺍﺑﻠﻴﺲ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﺪّﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ، ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ، ﭼﺮﺍ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﻣﻲ‌ﺩﺍﻧﻲ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﻣﺎ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺗﺎﻥ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻫﺮ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻢ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﻮﻟﺎﻱ ﺍﻭﺳﺖ،
ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺁﻳﺎ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﻭ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻫﺴﺘﻲ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﺯ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺍﻭ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﻟﻴﺎﻥ ﺍﻭﻳﻢ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻦ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻡ،
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻓﻀﺎﺋﻞ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻴﺰﻱ ﺑگو!
ﮔﻔﺖ: ﮔﻮﺵ ﻛﻨﻴﺪ، ﺍﻱ ﻧﺎﻛﺜﻴﻦ ﻭ ﻗﺎﺳﻄﻴﻦ ﻭ ﻣﺎﺭﻗﻴﻦ، ﻣﻦ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺟﻨّﻴﺎﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻝ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﺮﺩﻡ، ﺭﻭﺯﻱ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﺴﺒﻴﺢ ﻭ ﺗﻘﺪﻳﺲ ﺫﺍﺕ ﺍﺣﺪﻳّﺖ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﻳﻚ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﻮﺭ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﻴﺮﻩ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﻭّﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﺮﺩ، ﭘﺲ ﻣﻠﺎﺋﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﮔﻔﺘﻨﺪ: «ﺳُﺒّﻮﺡٌ ﻗُﺪّﻭﺱٌ» ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺭِ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻳﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻠﻲ ﺍﺳﺖ،
ﺍﻣّﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻋﺰﻭﺟﻞ ﻧﺪﺍ ﺭﺳﻴﺪ: «ﻧﻪ ﻧﻮﺭ ﻣﻠﻚ ﻣﻘﺮّﺏ ﻭ ﻧﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺮﺳﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻧﻮﺭ ﻃﻴﻨﺖ ﻭ ﮔِﻞ ﻭﺟﻮﺩ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ!

منابع::
ﺍﻣﺎﻟﻲ ﺻﺪﻭﻕ: ﺹ 427،
ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ: ﺝ 39، ﺹ 162،
ﻣﺪﻳﻨﺔ ﺍﻟﻤﻌﺎﺟﺰ: ﺝ 1، ﺹ 123،
ﻋﻠﻞ ﺍﻟﺸﺮﺍﻳﻊ: ﺹ 143.

موضوعات: سوال و جواب های دینی  لینک ثابت





پيامبر اكرم (صلي‌الله‌عليه‌و اله) فرمودند: روز غديرخم برتر اعياد امت من است و آن روزي است كه خداي متعال به من امر فرمودند تا برادرم علي‌بن‌ابيطالب (عليه‌السلام) را به عنوان علم (هدايت) براي امتم معرفي كنم، تا پس از من به وسيله او هدايت شوند.
حضرت علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: ايشان در سالي كه روز جمعه و عيدغدير در يك روز افتاده بود فرمودند: امروز، روزي بس بزرگ است. امروز روز كامل‌شدن دين است، امروز روز عهد و پيمان است. امروز،‌ روز بيان حقايق ايمان است. امروز روز راندن شيطان است.
حضرت فاطمه زهرا(س): محمدبن‌لبيد گويد: روزي به حضرت فاطمه‌(س) عرض كردم، آيا رسول خدا بر امامت علي‌(عليه‌السلام) تصريح فرمودند: حضرت فرمودند: و اعجبا، آيا روز غدير را فراموش كرديد! امام حسن مجتبي: در سال 41 هجري، زماني‌ كه امام حسن مجتبي(عليه‌السلام) مي‌خواست پيمان صلح را با معاويه منعقد كند خطبه‌اي خواندند كه در ضمن آن خطبه فرمودند: اين امت، جدم(صلي‌الله‌عليه‌و اله) را ديدند و از او شنيدند، كه دست پدرم را در غديرخم، به دست گرفت و به آن‌ها فرمود: (من كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه، سپس به آن‌ها امر فرمودكه حاضران به غايبان بگويند.
امام محمد باقر(عليه‌السلام) فرمودند: ابليس چهار روز از سر ضعف و عجز ناله سرداد: روزي كه مورد لعن قرار گرفت، روزي كه به زمين فرستاده شد، روزي كه پيامبر اكرم(صلي‌الله‌عليه‌و اله) به نبوت مبعوث شد، و روز عيدغديرخم.
در كتاب ثواب الاعمال روايتي به نقل از قاسم‌بن‌يحيي از پدربزرگش حسن‌بن‌راشد آمده كه گفته است: به امام صادق (عليه‌السلام) عرض كردم: فدايت شوم آيا براي مسلمانان عيد ديگري جز فطر و قربان وجود دارد؟ فرمود: اي حسن! آري، عيدي كه از اين دو عيد شريف‌تر و برتر است. گفتم: آن كدام است؟ فرمود: روزي كه اميرالمومنين براي مردم به عنوان نشانه هدايت برگزيده شد. پرسيدم: كدام روز هفته بوده است؟ فرمود: روزي در سال‌ها تغيير مي‌كند، آن‌ روز هجدهم ذي‌حجه است گفتم: فدايت شوم، براي ما چه كاري شايسته است كه در آن روز انجام دهيم؟ فرمود: اي حسن! آن روز را روزه بگير و فراوان بر محمد اهل‌بيت او درود فرست و به پيشگاه خداوند از آنان كه بر ايشان ستم كرده‌اند و منكر حق آنان شده‌اند، بيزاري بجوي! و پيامبران گذشته به اوصياي خود سفارش مي‌كرده‌اند كه اين روز را عيد بگيرند. حسن‌بن راشد مي‌گويد گفتم: براي كسي از ما كه آن روز را روزه بدارد چه پاداشي است؟ فرمود: معادل شصت ماه روزه‌گرفتن.
امام رضا (عليه‌السلام) مي‌فرمايند: اين روز، روز عيد اهل‌بيت محمد عليهم‌السلام است. هر كس اين روز را عيد بگيرد خداوند مالش را زياد مي‌كند.
امام هادي(عليه‌السلام) مي‌فرمايند: روز غدير روز عيد است، و افضل اعياد نزد اهل‌بيت و محبان ايشان به شمار مي‌آيد. حائري تهراني، مهدي، پرتوي از غدير/ انتشارات هجرت، 1374، صص 59-62.
شيخ محمدرضا، همان، ص 256.

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




معنی فاصله ها چیست برایم بنویس
درد این واژه سرا چیست برایم بنویس


تو تماشاگر من بلکه نه من فاصله ای
علت دوری ما چیست برایم بنویس


همه جا غرق دعا میشوم از آمدنت
معنی اشک و دعا چیست برایم بنویس


خون دل خوردنت از بار گناهان من است..
معنی شرم و حیا چیست برایم بنویس


مثنوی نه ، غزلی نه ، نه قصیده آقا
مصرع از درس وفا چیست برایم بنویس


دست من را تو نگیری به زمین می افتم
حکمت دست شما چیست برایم بنویس


تو برایم بنویسی به یقین میفهمم
حرمت خون خدا چیست… برایم بنویس

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت





بعد از به دنیا اومدن بچه اول، برای خیلی از خانواده ها این سوال پیش میاد که چند سال دیگه می تونند برای فرزند دوم اقدام کنند؟
اکثر متخصصان فاصله سنی بین سه تا پنج سال رو پیشنهاد کردند.
در زایمان های با فاصله کمتر از سه سال، مادر از نظر جسمی آسیب می بینه. این مادر ممکنه دچار کم خونی یا کمبود ذخایر کلسیم در بدن بشه و از طرف دیگه، به دلیل فشار و خستگی های ناشی از بارداری، زایمان و شیردهی متوالی، از نظر روانی تحت فشار قرار می گیره.در این شرایط پدر و مادر نمی تونند فرصت لازم برای رسیدگی به خودشون رو داشته باشند و به همبن دلیل گاه دچار افسردگی، اضطراب و استرس، احساس ضعف و خستگی شدید و حتی گاهی مشکلاتی در رابطه دو نفره شان می شوند.
در این شرایط، بچه ها هم رسیدگی و توجه متناسب با سنشون رو دریافت نمی کنند و گاه بارداری و شیردهی همزمان باعث میشه هر دو بچه از نظر تغذیه ای دچار مشکل بشن.
ولی بعد از سه سالگی، اکثر این مشکلات برطرف می شه. یه بچه سه ساله، مهارت های کلامی خوبی داره و به خوبی می تونه منظورش رو بگه و حرف پدر و مادر رو بفهمه و از نظر انجام برخی کارها هم مستقل شده. تو این سن بچه می تونه به مهد کودک بره و مادر ساعاتی از روز رو با آرامش در کنار نوزاد باشه و فقط به کارهای اون رسیدگی کنه و حتی برای استراحت های کوتاه در طول روز هم فرصتی پیدا می کنه.
ولی باید این رو هم در نظر بگیریم که اختلاف سنی بیشتر از پنج سال هم خیلی توصیه نمی شه، چون بچه ها در دو دنیای متفاوت قرار می گیرند. البته تو این شرایط حسادت بین بچه ها معمولا کمتره، ولی ارتباطشون هم کمتر از حالت قبله. اونها نمی تونند با هم همبازی بشن و فعالیت های مشترک کمی با هم دارند.
از طرف دیگه این روزها که سن اولین بارداری بالاتر رفته، بهتره فاصله بین دوبارداری خیلی زیاد نباشه تا با مشکلات عدم باروری که با افزایش سن پدر و مادر بیشتر میشه، مواجه نشیم.

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید.
۲- در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین*» (سوره مبارکه انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸(
۳- در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره مبارکه غافر آیه ۴۴) … پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵(
۴- در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» (سوره مبارکه کهف آیه ۳۹) پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر

فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر

قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر

نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر

سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند می‌روم با سر

هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر

»همان سری که “یحب الجمال” محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر

سری که با خودش آورد بهترین‌ها را
که یک به یک، همه بودند سروران را سر

زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر

سپس به معرکه عابس، ” أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر

بنازم ” أم وهب” را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ، ولی میا با سر

خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر

چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر

در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر

همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر

پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر

میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر

حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر

تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر

جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر

صدای آیه کهف الرقیم می‌آید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر

بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر

عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر

موضوعات: شعر ادبی اهل بیت(ع)  لینک ثابت




یا حسین (ع) نام شما صحه به تکبیر من است
یا حسین (ع) عشق شما علت تحریر من است


حکم علامه ی عظماست که شیون بکنم در غم تو
یا حسین (ع) خواهر تو مرجع تقلید من است


حکم شرعیست که قلاده به گردن دارم !!!
این همان رد و نشانیست که تأیید من است


نیش دشمن به درک ! دوست گهی طعنه زند !
من گدای تو و این , علت تحقیر من است


عاقبت ساکن آن کوی بهشتی گردم
پادشاها حرمت نقطه ی تبعید من است


من بنام تو قرائت بکنم قرآن را !
“حا” و “سین” و “یا” و “نون” مبدأ تجوید من است


بین انگشت نشان دادی و اعجاز پیمبر کردی
شرح این قصه همان فرصت تأثیر من است


فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم
یا حسین (ع) ذکر شما گردش تسبیح من است

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




محدثین و علماء بر این باورند که مراد از “بقية الله” در آيه شريفه «بَقية الله خَير لَکُم ان کُنتم مُؤمِنين» [۱] حضرت مهدی (عج) است.

ممکن است اين سوال مطرح شود که مگر امام زمان (عج) در زمان رسول ‏الله ﷺ وجود داشتند و شناختی از آن حضرت بوده که چنين آيه‌‏ای نازل شده است.
بايد گفت اولا اين آيه از فرمايشات حضرت شعيب (ع) خطاب به قوم خود است.

ثانيا آن چه درباره نسبت آيه با امام مهدی (عج) وجود دارد و باعث شهرت آن در محافل و منابر نسبت به آن حضرت شده است، بحث انطباق مفهومی آيه و تطبيق يکی از مصاديق آيه بر فردی است که با تفسير آيه سازگار است.

تفسير نمونه، با عبارتی گويا «بقيةالله» را چنين معنی کرده است:
هر موجود نافعی از طرف خداوند که برای بشر باقی مانده و مايه خير و سعادت او گردد، بقيةالله محسوب مي‏شود. [۲]

از اين رو، امام زمان(عج) که وجود شريفشان مايه بيشترين خير و برکت برای جامعه بشری است، بهترين مصداق اين آيه مبارکه است.

برای کامل‌تر شدن پاسخ، خوب است به نظر يکی از دانشمندان اهل سنت نيز توجه نماييد.
شبلنجی دانشمند شافعی، روايتی را نقل کرده‏ است که:
.
«هنگامی که [مهدی] قيام کند، بر کعبه تکيه زند و ۳۱۳ تن از پيروانش نزد او گرد آيند، پس اولين چيزی که مي‏گويد، اين آيه است: «بقيةالله خير لکم ان کنتم مؤمنين».
سپس مي‏فرمايد: منم «بقيةالله» و خليفه او و حجت خدا بر شما.
پس از آن، کسي بر آن حضرت سلام نمی‌کند، مگر اين که می‌گويد: «السلام عليک يا بقية الله في ارضه»؛ سلام بر تو اي باقي گذارده خدا در زمينش. [۳]

منابع:
۱- سوره هود، آیه ۸۶
۲- تفسير نمونه، ج ۹، ص ۲۰۴.
۳- ملامحسن فيض کاشانی، تفسير صافی، ج ۲، ص ۴۶۸.

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




 اولین شخصی که با امام زمان علیه السلام بیعت میکند ….


مرحوم شيخ مفيد رضوان اللّه تعالى عليه به نقل از مفضّل بن عمر حكايت كند:
روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام بودم ، از آن حضرت ضمن فرمايشاتى شنيدم كه درباره جريان ظهور و خروج قائم آل محمّد صلوات اللّه عليه چنين فرمود:
موقعى كه خداوند متعال حضرت قائم عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف را جهت ظهور و خروج اجازه دهد.
حضرت در مكّه معظّمه بالاى منبر مى رود و مردم را به سوى خود دعوت مى نمايد و آن ها را به خداپرستى و معنويّت راهنمائى مى كند.
و دستور مى دهد بر اين كه جامعه بايد در مسير اجراء احكام و روش زندگى رسول خدا صلى الله عليه و آله حركت نمايد.
در همين بين خداوند متعال جبرئيل عليه السلام را مى فرستد و در محلّى به نام حطيم نزد امام عصر صلوات اللّه عليه حضور مى يابد و اظهار مى دارد: برنامه ات چيست ؟
و مردم را به چه چيزى دعوت مى كنى ؟
حضرت قائم عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف برنامه و مسير حركت خود را با جبرئيل در ميان مى گذارد.
پس از آن جبرئيل مى گويد: من اوّل كسى هستم كه با تو بيعت مى كنم ؛ و سپس دست خود را در دست حضرت قرار مى دهد.
و سپس تعداد سيصد و سيزده نفر كه از شهرهاى مختلف جمع شده اند، با حضرت بيعت مى كنند.
بعد از آن ، حضرت در شهر مكّه باقى خواهد ماند تا تعداد اصحاب و يارانش به دَه هزار نفر برسد و پس از آن كه تكميل شد به سوى مدينه حركت مى نمايد.(1)

 

1- إعلام الورى طبرسى : ج 2، ص 288، روضة الواعظين : ص 265.

 

موضوعات: امام زمان (عج)  لینک ثابت




قبربایک فشارعجیب مرا به بیرون پرتاب کرد،بازدرهمان برهوت،به سختی ایستادم ناگهان نوری درخشیدوبیابان رادرهم ریخت……….الله اکبر………

آنطرف ترپدرم خندان کنارآقاخمینی بود.خمینی را درتلویزیون دیده بودم ولی فکرنمیکردم اینقدرنورانی باشدن.پدرم گفت ازآقاخواستم برمن منت بگذارندو واسطه شوندآقاهم لطف کردند،حالاتشکرکن وبه حرف آقاگوش بده.

آقافرمود:پسرم نگران نباش..میتوانی برگردی وبه زندگی ادامه بدهی امانبایدبه اعمال گذشته ات ادامه بدهی که عذاب ازاین بدترمی شود.زبانم راحرکت دادم وگفتم:چه کارکنم؟آقاگفت:اگرمیخواهی تا ابدرستگارشوی به جنوب برو و به رزمندگان کمک کن.

خواستم سوالی دیگرکنم که گردبادعظیمی شدوبه آسمان پرتاب شدم محکم به زمین اصابت کردم.چشمانم رابازکردم.انگارروی تخت بیمارستان بودم.صدای دکترهارامی شنیدم که:الله اکبر….معجزه شده.

متحیربودم وخجالت زده ازاینکه روزی تمام این افکاروعقایدرامسخره کرده بودم وحالابواسطه این عقایدازمرگ حتمی نجات پیدا کرده بودم.به هوش که آمدم همه چیزآشنابود.بیمارستان امام خمینی تهران..

بخش مغزواعصاب آی سی یو.اتاقی که معلوم نبودسهم ارواح است یااحیاء.درست همان تختی که دوسال پیش پدرم روی آن آخرین وصیتش رابه من کرد.

 

بخشی ازکتاب الهه عشق.سزگذشت معجزه آسای شهیدمجتبی صالحی

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




تو از عشیره نوری ز ایل مهتابی

که هر کجا بروی خاضعانه می تابی

 

لجام وحشی امواج رام دست تو اند

تو از طوایف پیغمبران گردابی

 

بدون اذن تو خاک آب هم نخواهد خورد

تو پیر معنوی باد و خاکی و آبی

 

به علقمه که تو با بال پر زدی گفتم

تو از قبیله تصویرهای بی قابی

 

نمی دهم به تو تصویر مشک ، می ترسم

دوباره راه بیفتی ز بس سبک خوابی

 

حسین روی تو خم شد به سجده و افتاد

از آن زمان همه گفتند مهر محرابی

 

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




قسم به روح خمینی ، قسم به سید علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی

قسم به عارف جبهه به مصطفی چمران
به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن

قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای حسین خرازی

قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در محراب

به انتهای افق ، سرگذشت حاج احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم اروند

قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج همت
به چادر و به حجاب زنان با عفت

به صبحگاه دوکوهه ، به درد و صبر از رنج
غروب دشت شلمچه ، به کربلای پنج

قسم به سید حسن شیرمرد حزب الله
به جنگ سی و سه روزه ، نبرد حزب الله

قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به رمل های روان و به مقتل فکه

قسم به باکری و باقری و زین الدین
به غرش نهم دی به فتنه ی رنگین

قسم به تنگه ی مرصاد و عقده از صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد

قسم به روح هنر از نگاه آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی

قسم به قدرت خون در برابر شمشیر
به یک پدر که نیامد پسر ، و شد او پیر

به مادر سه شهیدی که خم نکرد ابرو
به تکه تکه شدن در مصاف رو در رو

به دست خالی رزمنده ای که می جنگید
به آن جنازه که با چشم باز می خندید

قسم به خون خلیلی شهید راه حیا
به ندبه و به کمیل و زیارت عاشورا

که تا رمق به تنم هست مکتبی هستم
حسینی ام حسنی ام ، و زینبی هستم

و سر سپرده ام و از تبار عمارم
به انقلاب و شهیدان حق وفادارم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




كاش می آمدی وبا توجهان گل می كرد
ازگلستان رُخت گلشنِ جان گل می كرد


مي شكفت ازقدمت خنده به لب های زمین
باتماشای حضورِتوزمان گل می كرد


ازشمیم نفست،باغ،معطّرمی شد
چهره ات دردل وِچشم نگران گل می كرد


هيچ دل نيست كه سودایی دیدارتونیست
كاش باآمدنت دامن جان گل می كرد


توبهار،چمنی وقت شكوفايی گل
كاش باآمدنت خواب خزان گل می كرد


سبزه باعشق تودردشت وچمن می روييد
لاله بامهرتوپنهان وعيان گل می كرد


مي گذشتی اگرازدشت،بـه همراه نسيم
خاک،باديدن تورقص كنان گل می كرد


جای جنگ وجدل ودشمنی وخون ريزی
عشق،درباغ تمنّای جهان گل می كرد


مهرافسرد،وفاسوخت،محبّت پژمرد
كاش اين دشت،كران تابه كران گل می كرد


بازگردای گل پنهان شده درمتن بهار
كاش می آمدی وباتوجهان گل می كرد

اللهم عجل ولیک الفرج
یااباصالح المهدی ادرکنی..

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




حدیث تقسیم کردن بهشت و جهنم توسط امیرالمؤمنین علیه السلام از کتب اهل تسنن …

احمد بن حنبل:
ما روي لأحد من الفضائل أكثر مما روى لعلي بن أبي طالب …

(1/320) قال وسمعت محمد بن منصور يقول كنا عند أحمد بن حنبل فقال:
له رجل يا أبا عبد الله ما تقول في هذا الحديث الذي يروى أن علياً قال: ” أنا قسيم النار ” فقال:
وما تنكرون من ذا أليس روينا أن النبي صلى الله عليه وسلم قال لعلي: ” لا يحبك إلا مؤمن ولا يبغضك إلا منافق ” قلنا بلى قال:
فأين المؤمن قلنا في الجنة قال:
وأين المنافق قلنا في النار قال:
فعلي قسيم النار .

احمد بن حنبل می گوید:
برای هيچ کس همانند علی بن ابی طالب حديث نقل نشده است .

راوی می گوید:
نزد احمد بن حنبل بودیم که مردی به او گفت:
چه می گویی درباره این حدیث که از علی روایت شده که من تقسیم کننده جهنم هستم؟
احمدبن حنیل گفت:
شما چرا اين را انکار می کنيد آيا از رسول الله صلي الله عليه و آله نقل نشده است که به علي ع فرمود :
تو را جز مومن دوست ندارد و جز منافق دشمن نمی دارد ؟
گفتند : آری .
گفت : پس مومن کجاست ؟
گفتيم : در بهشت .
گفت : منافق کجاست ؟
گفتيم : در آتش .
گفت : پس علی تقسيم کننده آتش است

طبقات الحنابلة ، محمد بن أبي يعلى أبو الحسين الوفاة: 521 ، دار النشر : دار المعرفة - بيروت ، تحقيق : محمد حامد الفقي، ج 1، ص 319

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




“غیر هر جمعه که ما لحظه شماری کردیم”
“تا به پایان برسد فاصله،کاری کردیم؟”
“آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز”
قرن ها رفته و او منتظر ماست هنوز”
در روایات هست وقتی امام زمان ظهور می کنند که مردم احساس نیاز کنند.
“امن یجیب المضطر اذا دعاه… “
کجاست او شخصی که به فریاد شخص مضطر و بیچاره برسه …
در روایت آمده اون شخصی که کمک رسان هست،وجود مقدس امام زمانه،همون شخصی که خدا به خاطر وجود نازنین او،به تمام بنده هاش نعمت میده.

یکی از اساتیدمون میگفتن ما انقد عقب هستیم مثل مردم کوفه که ،وقتی مظلومیت امام خودمون رو متوجه میشیم که ایشون تا گودال قتلگاه برن…
بیایم یه مقدار به فکر امام زمانمون باشیم،حداقل صبح ها زندگیمون رو با نام مبارکش شروع کنیم …

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت




رجعت…

کسانی که در دوران حکومت امام زمان(عج) به دنیا باز خواهند گشت، یا به اصطلاح رجعت خواهند نمود، به دو صورت معرفی شده‌اند:

1.در روایات آمده است افرادی که در زمان ظهور زنده خواهند شد، صفات خاصی دارند.امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«رجعت عمومی نیست، و تنها کسانی برمی‌گردند که ایمان خالص دارند یا مشرک محض هستند».(1)

پیامبر (ص) به حضرت سلمان فرمود:
«ای سلمان تو و امثال تو و هر کسی که ولایت ائمه(ع) را با شناختی حقیقی بپذیرد، آن دوران را درک می‌کند». و در ادامه فرمودند: «هر کسی از ما اهل‌بیت باشد (ما را بشناسد، به ما اقتدا کند، ولایت ما را بپذیرد و از دشمنان ما بی‌زاری جوید) و در راه ما به او ستم رسد، آن دوران را درک می‌کند. ابلیس و حامیان او نیز بر می‌گردند».(2)

2با توجه به چنین روایاتی، دو گروه از قبرهای خود برانگیخته خواهند شد:یکی مۆمنان واقعی و دیگری مشرکان خالص که غرق در شرک بوده‌اند.

3.در برخی روایات نام افرادی بیان شده که در دوران حکومت امام زنده می
‌شوند.امام صادق(ع) فرمودند:«همراه امام قائم(عج) از پشت کوفه 27 نفر زنده می‌شوند که یار امام و حاکم باشند. پانزده نفر از آنها از اصحاب موسی(ع) هستند،

چنان‌که حق تعالی در قرآن فرموده:
و من قوم موسی امة یهدون بالحق و به یعدلون؛ “و هفت نفر دیگرند اصحاب کهف، یوشع بن نون، سلمان فارسی، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر".» (5)
البته به نام پیامبر، امیرالمۆمنین و امام حسین(ع) نیز تصریح شده است.(6)

چگونه برانگیخته می‌شوند؟
کیفیت زنده شدن مردگان بر ما معلوم نیست و تبیین امور غیرعادی برای ما امکان ندارد.اما امام صادق (ع) در روایتی می‌فرمایند:
«وقتی زمان ظهور نزدیک شود، در ماه جمادی دوم و ده روز از ماه رجب، بارانی می‌بارد که مردم نظیر آن را ندیده‌اند و خداوند به سبب آن باران، گوشت و بدن مۆمنان را می‌پروراند و انگار می‌بینم که خاک‌های موی سرشان را پاک می‌کند». (7)

البته اصل زنده شدن مردگان توسط حضرت عیسی به تصریح قرآن انجام شده و چیز محال و غیرممکنی نیست، اما کیفیت آن برای ما مجهول است.

سرانجام آنان چیست؟
مانند همه انسان‌ها زندگی می‌کنند و بعضی که قبلاً شهید شده بودند، به مرگ طبیعی و بعضی دیگر که به مرگ طبیعی مرده بودند، شهید از دنیا می‌روند.(8)

پی‌نوشت‌ها:
1.بحارالانوار، ج53، ص39، ح1.
2.همان، ص143، ح162.
5.همان، ص90، ح95.
6.همان، ص39، ح1و2.
7.همان، ص90، ح94.
8.همان، ج53، ص4، ح5.

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت




چرخید شمر تعزیه، شاعر دلش شکست
یک قطره اشک آمدو پای غزل نشست

مردم گریستند و “لب تشنه” روی خاک…
دور امام نعره زد و خنجری به دست

ین بار کاش حرف روایت عوض شود
این بار کاش… کاش ببینیم آب هست

باران برای تشنگی عشق گل کند
یا کاش بشنویم کسی آب را نبست

چرخید شمر، مردم محزون گریستند
انگار بند از دل یک طفل میگسست

دیدند دختری که به غم گریه میکند
دارد برای اهل حرم گریه میکند

در دست قمقمه ودر آغوش عروسکی
از پله ها قدم به قدم… گریه میکند

مولای من نبود پدر این چنین! ببخش
آقا ببخش تاج سرم… گریه میکند

آورده ام برای شما آب را، بنوش
یکباره مشک ودست و علم گریه میکند

پس روبروی شمر چنین داد میزند:
“بابای بد!"…نگاه قلم گریه میکند

این بار جمعیت همه بر سینه میزنند
این بار شمر تعزیه هم گریه میکند…

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




ما كم سعادتيم كه خدمت نميرسيم
نه! بي لياقتيم كه خدمت نميرسيم

ما كم اراده هاي به ظاهر خدا پرست
در بند عادتيم كه خدمت نميرسيم

محتاج ما، كريم شما، پس تصدقي
درگير حاجتيم كه خدمت نميرسيم

ما فكر ميكنيم كه فرصت هميشه هست
غرق حماقتيم كه خدمت نميرسيم

آقا شما هميشه ز ما ياد ميكني
ما كم سعادتيم كه خدمت نميرسيم

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه
ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه

دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه
بشنوم در گوشه ی مقتل صدای فاطمه(س)

دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک
با سرشک دیده سقایی کنم در علقمه

دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل
اشک ریزم بر رخ و باشم دعای گوی همه

دیده بستم از همه عالم، دلم در کربلاست
بر لبم دائم بود این بیت زیبا زمزمه

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
در دلم ترسد بماند آرزوی کربلا

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




بی جهت نیست علی عالی دنیا شده است

بی جهت نیست علی لایق زهرا شده است


اینکه خلقی به تو وابسته شده نیست شگفت

چند قرنیست خــدا عاشق مولا شده است


یا علی لب بگشا هر چه تو گویی سند است

هر که از علم تو داناست توانا شده است


به نجف رفته بداند که نجف یعنی چه ؟

گنبدی در نظرش غرق تماشا شده است


خواهشــــــا سهمیه ی بیشتری امضا کن

باز صندوق پر از فرم تقاضا شده است


یاعلی درحرمت نغمه ی چاووش خوش است

پشت بندش سفر مرقد شش گوش خوش است

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت





در زمانی که خیلی‌ها برای دست بوسی شاه و چاپلوسی سر از پا نمی‌شناختند، تختی هنگام دریافت «نشان پهلوانی»، در حضور شاه و سران کشوری و لشکری و امرای ارتش، مقابل شاه سرش را خم نکرد تا شاه، نشان را دور گردنش بیندازد؛ عده‌ای از این کار تختی، ناراحت شدند و او را سرزنش کردند.
تختی قرار است بازوبند و نشان پهلوانی کشتی ایران را از شاه کسب کند، او می‌بایست سرش را خم می‌کرد تا شاه، نشان را دور گردنش بیندازد، اما جهان پهلوان، مقابل محمدرضا شاه هم سر خم نکرد و شاه را وادار کرد دستانش را بالا بگیرد و نشان را بر گردن جهان پهلوان ایران بیندازد. بسیاری از نزدیکان دربار، از این کار تختی ناراحت شدند و پس از مراسم او را سرزنش کردند.
در صحنه‌ای دیگر، در روزی که غلامرضا پهلوی، برادر بزرگتر محمدرضا پهلوی، به تالار کشتی آمد و تختی در عوض ارادت و خم شدن مقابل برادر شاه، به مردم اقتدا کرد. اما برخلاف دیگر گزارش‌های سازمان امنیت اطلاعات ایران، این یکی در اسناد ساواک نیامده است.
اختلاف اصلی تختی و رژیم، با این صحنه شروع شد که وقتی غلامرضا وارد تالار شد، هنگامه‌ای به پا شد و مردم آن یکی غلامرضا را تحویل نگرفتند و او کینه این صحنه را به جان گرفت. این یکی از عجیب‌ترین صحنه‌های زندگی تختی است که بعدها حقایق اتفاقات، بلایا و حتی شایعه‌های بسیاری را در زندگی‌اش رقم زد.
و این گونه تختی، تختی شد.
تختی مظلوم زیست و روزهایی که او را به پاس آزادگی‌اش به تالار کشتی هم راه نمی‌دادند، نمودی از این مظلومیت آزادمردان برای آیندگان بود.

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت





بهمن جادویه (بهمن جاذویه) در دهه‌ی ۶۳۰ میلادی در اواخر دوران ساسانی و در طی حمله‌ی اعراب به ایران فرمانده سپاه ایران در منطقه سواد (عراق) بود. شهرت او بیشتر بخاطر فرماندهی در جنگ پل است. جنگ پل تنها جنگ در رشته جنگ‌های صدر اسلام مابین ایران و اعراب بود که به پیروزی ایرانیان منجر شد.
رستم فرخزاد که در این زمان کسب قدرت کرده بود، دهقانان منطقه‌ی سواد را به دفع اعراب واداشت و به هر آبادی کسی را فرستاد تا مردم را بر اعراب بشوراند. در سال ۶۳۴ میلادی بهمن جادویه توسط رستم فرخزاد از تیسفون به همراه سپاه و فیلان جنگی به منطقه‌ی سواد اعزام شد؛ از آن سوی ابوعبیدبن مسعود ثقفی نیز در كرانه‌ی غربی فرات در جایی به نام مروحه لشکرگاه زد.
در آن محل بر روی فرات پلی واقع بود ابوعبید با لشکر خویش از آن پل گذشت و در طی جنگی سخت ابوعبید با حدود چهار هزار نفر از لشکریانش در این جنگ که جنگ پل نامیده می‌شود، کشته شدند و گروه باقی‌مانده فرار کردند. همچنین مثنی‌بن‌حارث‌شیبانی در این جنگ زخمی شد و چندی بعد در اثر همین زخم فوت کرد. بهمن جادویه می‌خواست تا فراریان را دنبال کند لیکن خبر رسید که در تیسفون باز اختلاف پدید آمده است از این رو بهمن راه تیسفون را در پیش گرفت. طبق روایاتی پس از این شکست سنگین، عمربن‌خطاب خلیفه‌ی مسلمانان تا یکسال نام عراق را نمی‌آورد.
در سال ۶۳۷ میلادی جنگ قادسیه به وقوع پیوست. در روز دوم لشکر امدادی اعراب که از شام رسیده ‌بود، وارد میدان شد و نبردهای تن به تن بین پهلوانان دو سپاه صورت گرفت. در این نبردها سه نفر از سرداران ایرانی که بهمن جادویه هم یکی از آنان بود، کشته‌ شدند.

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت




ارتش اسكندر به تخت جمشید نزدیك شده یود. تری‌داتس نیروهای خود را در پلكان ورودی كاخ جای داد زیرا با اینكه تخت جمشید یك دژ جنگی نبود ولی به دلیل اینكه از سنگ ساخته شدن آن اگر پلكان ورودی مسدود می‌شد كسی نمی‌توانست وارد آن شود. 20 سرباز ایرانی در مقابل صد هزار سرباز بیگانه ایستاد و هر زمان كه یك سرباز در پلكانها می‌افتاد سربازی دیگر جای او را می گرفت.
جنگ نگهبانان كاخ با مهاجمان از بامداد تا نیمروز ادامه یافت و تا همگی آنها كشته نشدند سربازان اسكندر نتوانستد وارد كاخ شوند.
پارمه‌نیون یكی از یونانیون شیفته اسكندر كه او را در جنگ همراهی می‌كرد در كتاب خویش می نویسد: تری‌داتس را كه با خوردن بیش از ده زخم به سختی مجروح شده بود را بر روی تخته‌ای انداختند و به نزد اسكندر آوردند تا كلید خزانه را از او بگیرد، اسكندر به او گفت: كلید خزانه را بده،
تری‌داتس پاسخ داد من كلید را تنها به پادشاه خود یا فرستاده او كه فرمانش را در دست داشته باشد می دهم.
اسكندر گفت: پادشاه تو من هستم.
تری‌داتس گفت: پادشاه من داریوش است.
اسكندر به یاوه می گوید: داریوش كشته شد. (در حالی كه داریوش هنوز زنده بوده است)
تری‌داتس می گوید: اگر او كشته شده باشد من كلید را تنها به جانشین او خواهم داد.
اسكندر با خشم می‌گوید: آیا می‌دانی به سبب این نافرمانی با تو چه خواهم كرد؟
تری‌داتس گوید: چه می‌كنی؟
اسكندر می‌گوید: جلادان را فرا می‌خوانم تا پوست تو را مانند پوست گوسپند بكنند!
تری‌داتس پاسخ می‌دهد: در همان حال یزدان را سپاسگزاری می‌كنم كه در نیروانا (بهشت) روان مرا نزد روان پادشاهم شرمنده نخواهد كرد و من می‌توانم با سرافرازی بگویم كه به تو خیانت نكردم!
پارمه‌نیون در ادامه می نویسد: زمانی كه اسكندر آن پاسخ را شنید در شگفت شد و گفت: ای كاش من هم خدمتگزاری مانند تو داشتم و از شكنجه او به سبب دلیر بودنش گذشت.

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت





زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود برنمی داری و همه را به سربازانت می‌بخشی؟
کورش گفت: اگر غنیمت های جنگی رانمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟! کزروس عددی را با معیار آن زمان گفت.
کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوش‌شان رسانید.
مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنهارا پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره‌اند مثل این می‌ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد!

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت





درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند.
کریم خان گفت: این اشاره‌های تو برای چه بود؟
درویش گفت: نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم.
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود؛ گفت چه می‌خواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت.
خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد.
پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد.
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت: نه من کریمم نه تو؛ کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت





سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی ؟ گفت تا آن زمان که زنده ام. گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود.
سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانید چیست. دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید: “نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن، دیگر برخواستنی نیست. “
شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگی به قتل رسید…

 

موضوعات: حکایات تاریخی  لینک ثابت




 

پرسش: انتظار مهدي کي به پايان مي رسد ؟

پاسخ: امام مهدي(عج) زماني ظهور مي‌کند که شرايط آن فراهم شده باشد؛ يعني، افرادي باشند که واقعا يار و ياور امام(عج) باشند. او را شناخته و ايمان قوي به او و اهدافش داشته باشند و لحظه اي دست از ياري و حمايت بر ندارند.

از طرفي مردم آمادگي پذيرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند… و اين زماني است که مردم در زندگي خود ياد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه اي باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعيت مردم جهان نيز به گونه‌اي باشد که منتظر ظهور مرد آسماني باشند

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: انتظار در زمان غيبت امام زمان ،علیه السلام، چه معنايي دارد و مقصود از انتظار فرج چيست؟

پاسخ: فرج، يعني نصرت و پيروزي و گشايش. مقصود از فرج، نصرت و پيروزي حكومت عدل علوي بر حكومت¬هاي كفر و شرك و بي¬داد است. بنابراين، انتظار فرج، يعني انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ و جهاني است. و منتظر حقيقي، كسي است كه حقيقتاً، خواهان تشكيل چنين حكومتي باشد.
این خواسته، آن گاه جدي و راست است كه شخص منتظر، عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهي باشد و گرنه، انتظار فرج، در حد يك ادعا و شعار بي¬محتوا باقي خواهد بود. از اين رو، در روايات آمده است كه انتظار فرج، خود فرج است؛ زيرا، كسي كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل¬گستر او است، زندگي خود را بر پايه¬ی عدل و داد استوار مي¬سازد و او، انساني است كه حضور و غيبت امام، در نحوه¬ی رفتار و سير و سلوك¬اش تفاوتي ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتي را در زندگي خود پايدار ساخته است.
بنابراين، انتظار فرج حقيقي، ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مي¬گردد و چنين حقيقت اصيل و عميقي، با لفظ و شعار به دست نمي¬آيد و با بي¬تفاوتي و بي¬اعتنايي نسبت به مقدسات ديني و رسالت¬هاي انساني، در تعارض و تناقض است . از اين جا، نا¬درستي يك تفسير از انتظار فرج روشن مي¬شود؛ زيرا، بعضي، بر اين تصور خام هستند كه انتظار فرج، يعني بي¬تفاوتي نسبت به آن¬چه در جوامع بشر مي¬گذرد و دست روي دست گذاشتن به اميد اين كه امام زمان ،عليه السلام، ظهور كند و آنان را اصلاح کند. انتظار فرج، تعهدآفرين و مسئوليت¬ساز است و با بي¬تفاوتي و بي¬اعتنايي به سرنوشت بشر و حقيقت و فضيلت، منافات دارد.
انتظار فرج، يعني
الف) معرفت امام معصوم و عادل و پيشواي فضيلت؛
ب) ايمان به امامت و قيادت رهبري الهي و عدالت پيشه؛
ت) عشق به عدالت و ارزش¬هاي انساني؛
ج) اميد به آينده¬اي روشن و نويد¬بخش؛
د) تلاش براي برقراري حكومتي عدل¬پيشه و عدل¬گستر؛
و) رعايت موازين و قوانين ديني و اخلاقي؛
ز) داشتن روحيه¬ی تعهد و مسئوليت¬پذيري.
اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظري ، مقامي عالي دارد و هرگاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله¬ی كساني است كه پس از ظهور حضرت حجت ،علیه السلام، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مي¬كنند. (بحار الانوار، ج52، ص125 )

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

پرسش: انتظار چيست و متنظر واقعي کيست؟

پاسخ: حقيقت انتظار آن است كه انسان منتظر و چشم به راه، خود و محيطش را براي آمدن منتظر و منجي موعود آماده كند. اين آمادگي بسته به فرد مورد انتظار، معنا و ارزش مي‌يابد. براي مثال كسي كه انتظار زائر بيت الله را مي‌كشد و مسافر او از سفر مكه مي‌آيد، طبعا معناي انتظار براي او اين است كه خانه را مرتب كند و وسايل پذيرايي را فراهم سازد و… ، منتظر امام زمان(ع) نيز به كسي گفته مي‌شود كه خود را براي آمدن چنين بزرگ مردي آماده كند. و طبيعي است كه بايد خود را در گروه بندگان صالح قرار دهد، دين را در زندگي خود جاري سازد و ديگران و محيط را براي آمدنش مهيا كند.

از اين رو انتظار فرج بنا بر فرمايش پيامبر(ص) افضل اعمال است. و هر كس تلاش دروني او براي عبادت و عبوديت و كوشش بيروني او براي زمينه سازي و جهت دهي مردم و محيط بيشتر باشد، موفق تر است.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: انتظار آقا امام زمان آيا چون خيلي طول کشيده ميشود گفت ديگر بيهوده است ؟ چون حضرت فقط به ديدن افراد خاص مي روند ؟

پاسخ: در مورد سخن شما ابتدا لازم است حقيقت انتظار تا حدي روشن شود.فرج، يعني نصرت و پيروزي و گشايش، مقصود از فرج، نصرت و پيروزي حكومت عدل علوي بر حكومت‌هاي كفر و شرك و بي‌داد است. بنابراين، انتظار فرج، يعني انتظار تحقق يافتن اين آرمان بزرگ جهاني است. منتظر حقيقي، كسي است كه حقيقتاً، خواهان تشكيل چنين حكومتي باشد. اين خواسته آنگاه جدي و راست است كه شخص منتظر عامل به عدل و گريزان از ستم و تباهي باشد وگرنه، انتظار فرج، در حد يك ادعا و شعار بي محتوا باقي خواهد ماند. از اين رو، در روايات آمده است كه انتظار فرج، خود فرج است؛ زيرا، كسي كه حقيقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل گستر او است، زندگي خود را بر پايه عدل و داد استوار مي‌سازد و او، انساني است كه حضور و غيبت امام، در نحوه رفتار و سير و سلوك‌اش تفاوتي ندارد و قبل از تشكيل حكومت عدل او، چنين حكومتي را در زندگي خود پايدار ساخته است.
بنابراين، انتظار فرج حقيقي ، ريشه در معرفت به حق و عدل و ايمان و عشق به آن دارد و آثار آن نيز در عمل نمايان مي‌گردد و چنين حقيقت اصيل و عميقي با لفظ و شعار به دست نمي‌آيد و با بي تفاوتي و بي اعتنايي نسبت به مقدمات ديني و رسالت‌هاي انساني، در تعارض و تناقض است. از اينجا، نادرستي يك تفسير از انتظار فرج روشن مي‌شود؛ زيرا، بعضي بر اين تصور خام هستند كه انتظار فرج، يعني بي تفاوتي نسبت به آنچه در جوامع بشر مي‌گذرد و دست روي دست گذاشتن به اميد اين كه اما زمان ظهور كند و آنان را اصلاح كند. انتظار فرج، تعهد آفرين و مسئوليت‌ساز است و با بي‌تفاوتي و بي اعتنايي به سرنوشت بشر و حقيقت و فضيلت، منافات دارد.
انتظار فرج، يعني:
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پيشواي فضيلت؛
ب. ايمان به امامت و قيادت رهبري الهي و عدالت پيشه؛
ت. عشق به عدالت و ارزش‌هاي انساني؛
ج. اميد به آينده‌اي روشتن و نويد بخش؛
د. تلاش براي برقراري حكومتي عدل پيشه و عدل گستر؛
و. رعايت موازين و قوانين ديني و اخلاقي؛
ز. داشتن روحيه‌ي تعهد و مسئوليت پذيري.
اين انتظار فرج است كه بهترين اعمال و بهترين عبادت است و چنين منتظري، مقامي عالي دارد و هرگاه در زمان غيبت از دنيا برود، به منزله كسي است كه پس از ظهو حضرت حجت(ع)، زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مي‌كند.(بحار الانوار، ج 52، ص125).
ممكن است مراد شما اين باشد كه با توجه به اينكه در هر عصري و در هر ملتي كه ظلم و ستم شود اعتقاد به ظهور منجي آخر الزمان بيشتر مي‌شود، وقتي در زماني كه ما، در آن زندگي مي‌كنيم و ظلم و ستم در همه جا بيداد مي‌كند، باز هم اين عقيده بيشتر شده است و در واقع، براي خيلي‌ها به مانند يك افسانه تبديل شده است تا واقعيت، و حتي موجب دل سردي خيلي‌ها شده است. اين چگونه قابل توجيه است؟
در پاسخ بايد گفت: در روايات متعدد، از معصومان(ع) رسيده است كه دوران غيبت، دوران امتحان و آزمايش مردم است. بايد تلاش كرد تا با تقويت باور‌ها و اعتقادات در مقابل سختي‌هاي زمان غيبت، مقاومت كرد و در عين حال، خود را براي ظهور و شركت در قيام امام مهدي(ع) آماده ساخت. اين كه بعضي از مردم، به خاطر طولاني شدن غيبت، گرفتار يأس و نوميدي مي‌شوند. به سبب ضعف ايمان و معرفت نسبت به حجت خدا و نيز عدم شناخت و آگاهي نسبت به شرايط ظهور است. اينان گمان مي‌كنند وقتي در عرصه‌هاي مختلف اجتماعي، ظلم و فساد فراوان گرديد، امام عصر(ع) بايد براي انتقام از ظالمان و برپايي عدالت، قيام كند، حال آن كه ظهور عدالت و برپايي دولت مهدوي، مثل هر انقلاب و حكومت ديگري، نياز به تحقق شرايط و زمينه‌هايي دارد و آنها كه طالب عدالت‌اند، بايد براي برپايي دولت عدل، تلاش كنند تا زمينه‌هاي آن، هر چه زودتر فراهم گردد، و روحيه ظلم پذيري و بي تفاوتي نسبت به وضع موجود جامعه را، به ظلم ستيزي و جديت تبديل كنند. و ممكن است مراد شما اين باشد: چرا امام زمان(ع) با انسان‌ها در ارتباط نيست دوراني كه در آن قرار داريم، دوران غيبت امام زمان(ع) است، و ويژگي كلي و اصلي اين دوران، آن است كه امكان ارتباط با آن وجود مقدس، براي كسي ميسر و ممكن نيست.
بنابراين، انتظار ارتباط و ديدار، امري برخلاف حكمت و مصلحت امر غيبت است. اما اين، به آن معنا نيست كه حضرت در ميان ما نباشد و ما از فيض حضور آن وجود مقدس بي بهره باشيم، بلكه حضرت، به صورت نا شناس، در ميان افراد رفت و آمد دارند و بر احوال مردم آگاهي دارند و آن چه به صلاح آنان و متناسب با فرايند ظهور است، انجام مي‌دهند. چه بسيار افرادي كه از محضر آن عزيز بهره بردند و راهنمايي‌ها و ارشادات او را شنيده‌اند هر چند كه او را نشناختند و يا حتي گفتار و هدايت‌هاي او را نيز نپذيرفتند.
بنابراين، حضرت با ما ارتباط دارد و به عبارت دقيق‌تر او در ميان ما است، ولي ما از او غافل هستيم. البته در مواردي، برخي از افراد كه به فيض حضور او رسيده‌اند، او را شناخته‌اند ـ كه معمولاً اين شناخت، بعد از ديدار بوده است ـ و حظ اين ديدار را براي هميشه، براي خود حفظ كرده‌اند.
نكته‌اي كه نبايد از آن غفلت داشت، اين است كه عدم امكان ارتباط و يا حتي ديدار، علاوه بر آن كه مطابق فلسفه‌ي غيبت است، علل و عوامل ديگري نيز مي‌تواند داشته باشد، مثلاً فرد، آمادگي ديداري را كه به دنبال آن شناخت باشد ندارد و چنين ديداري، به مصلحت او نيست. يا روح و روان او، چنان تاريك و آلوده است كه جايي براي وجود نوراني و مقدس حضرت، باقي نگذاشته است، يا خدا مي‌خواهد او را به وسيله فراق و دوري آزمايش و امتحان كند و … .
از طرف ديگر، بايد توجه داشت كه ارتباط مستقيم افراد با امام، زمينه‌ي استفاده‌هاي نا به جا و ادعاهاي دروغين را براي كساني كه ظرفيت يا اهليت ندارند، ايجاد مي‌كند كه منجر به فريب مردم و انحراف توده‌ها مي‌شود و خطرات آن، بر كسي پوشيده نيست.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: انتظار امام مهدي از ما چيست؟

پاسخ: انتظار امام مهدي(عج) از ما آن است که به وظيفه يک منتظر واقعي عمل کنيم. در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف متعددي براي منتظر بيان شده است که مهم‌ترين آنها عبارت است از:
الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار، بدون شناخت امام امکان ندارد، البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، بايد نسبت به جايگاه و مقام او نيز آگاهي کافي داشت. در روايتي نقل شده که فردي به نام ابو نصر پيش از غيبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدي(عج) از او پرسيد: مرا مي شناسي؟ پاسخ داد: آري شما سرور من و فرزند سرور من هستيد. امام(عج) فرمود: مقصود من اين (شناخت) نبود. ابو نصر مي گويد: خودتان بفرمايد(مرادتان چيست). امام(عج) فرمود: من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي کند".(بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).
ب. الگو پذيري: آدمي بايد از رهبر و مقتداي خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبيه او قرار دهد تا بتواند او را همراهي کند. از پيامبر(ص) نقل شده است: “خوشا حال آنان که قائم خاندان مرا درک کنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت من، در نز من هستند".(بحار الانوار ، ج 52 ، ص 129).
از مهم ترين رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روايتي فرمود: “هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(ع) باشد، بايد منتظر باشد و در حال انتظار به پرهيز کاري و اخلاق نيکو رفتار كند". (بحار الانوار ـ ج 52 ـ ص 140).
ج. ياد امام: يک منتظر واقعي بايد هميشه سعي کند به ياد حضرت مهدي(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن “دعاي عهد"(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) با امام پيمان خود را تجديد کند، براي سلامتي و فرج او هميشه دعا کند و بگويد: “اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن…"(مفاتيح الجنان، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسي ياد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگي منتظر ظهور باشند. امام عصر(عج) در پيامي چنين فرمود: “اگر شيعيان ما ـ که خداوند آنان را در راه طاعتش ياري دهد ـ در وفاي پيماني که از ايشان گرفته شد اجتماع کرده و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار از آنان به تاخير نمي افتد و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت کامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مي گردد".(بحار الانوار، ج 53 ، ص176)
البته نبايد فراموش کرد که يک پيرو واقعي در همان گام‌هاي نخستين، به انجام واجبات ـ به خصوص نماز اول وقت ـ و ترک محرمات توجه ويژه‌اي دارد، چرا که بدون اطاعت از اوامر خدا، سخن از انتظار و ياري حضرت معنا ندارد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: از کجا و با چه نشانه هایی بدانیم که حضرت نیز ما را دوست دارد و برای رسیدنمان به این مقصود یعنی دوست داشتن ایشان چه کارهایی باید بکنیم ؟

پاسخ: بايد بدانيم كه امام پدري مهربان و برادري دلسوز است، امام همه شيعيان را دوست دارد و براي هدايت و سعادت آنها دعا و تلاش مي‌كند. البته در اين ميان شيعياني را بيشتر دوست دارد كه مي‌كوشند افرادي صالح و با معنويت باشند. با رعايت موارد زير، مي‌توان به دوستي آن حضرت اميد داشت:
1. در مقام علم و عقيده هر روز بر معرفت ديني خود بيفزاييم و در جلسات سخنراني و علمي شركت كنيم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) كوشا باشيم.
2. در مقام عمل اولين چيز انجام دادن واجبات و ترك گناه و معصيت است. ارتكاب معصيت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ايشان مي‌شود و وقتي پرونده اعمال به محضر ايشان برده مي‌شود، از ما دلگير مي‌گردد.
قدم دوم انجام وظيفه است، بهترين راه نزديكي به آن حضرت و جلب رضايت ايشان، اين است كه هر كس هر شغل و وظيفه‌اي كه دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما كه محصل هستيد، بهترين كار تلاش و درس خواندن عميق و صحيح است، كسي كه وظيفه خود را ترك كند يا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد كار نيك ديگري انجام دهد، راهي كج رفته است.
قدم بعدي ايجاد ارتباط معنوي با امام است؛ يعني، بكوشيم هميشه به ياد امام زمان(ع) باشيم صبح را با دعاي عهد شروع كنيم، در نماز‌هايمان براي آن حضرت دعا كنيم، دعاي فرج را در هر فرصتي بخوانيم. دعاي ندبه، زيارت آل ياسين و دعاهاي ديگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانيم، صدقه دادن براي سلامتي ايشان، زيارت از طرف ايشان و دعا براي سلامتي و تعجيل فرج آن حضرت، شركت در مراسم منسوب به ايشان و … راه‌هاي ايجاد ارتباط معنوي با امام است و مي‌توان بعد از مدتي آثار بسيار مثبت آن را ديد و اين خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاكيد مي‌شود همه اين كارها بعد از ترك گناه و عمل به وظيفه و نقش خويش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستي بي مغز و خاصيت خواهد بود.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آيا اين درست است که مي گوييم امام عصر در اصل منتظر واقعي است و غايب واقعي ما هستيم و آيا اين جمله که مي گويند ما غايب او منتظر آمدن ماست صحيح است؟

پاسخ: اين نوع سخن نياز به تبيين و توضيح دارد بدين گونه كه:
امام زمان(ع) بيش از هر كس ديگري با زيبايي دوران طلايي ظهور آشنا و آگاه است. او به خوبي مي‌داند كه مردم در دوران ظهور، به رشد و تعالي بي نظيري دست مي‌يابند و جامعه انساني به بهترين صورت ممكن شكل مي‌گيرد و آن گونه كه شايسته و زيبنده زندگي بشري است تحقق مي‌يابد. او كه بر بندگان و مخلوقات خدا بسيار مهربان است، آرزو دارد كه انسان‌ها به زندگي در خور خود برسند و همه بتوانند درجات كمال را طي كنند و اين زماني خواهد بود كه امام زمان(ع) ظهور كند و جهان را از مظاهر شرك و فساد پاك گرداند. او به خوبي مي‌داند كه ظهور، وقتي صورت مي‌گيرد كه مردم بخواهند و آماده ظهور گردند. بنابراين او واقعا منتظر است. او منتظر آماده شدن مردم است تا خداوند اذن خروج دهد.
اما اينكه گفته مي‌شود غايب واقعي ما هستيم، بايد گفت: هر چند در اصطلاح مراد از غيبت امام زمان آن است كه وجود شريفش ديده نمي‌شود(و به عبارت صحيح تر ديده مي‌شود ولي شناخته نمي‌شود)؛ اما در مورد غيبت بيان ديگري نيز هست و آن اينكه يكي از اموري كه باعث مي‌شود ما از نعمت حضور امام محروم باشيم، آلودگي‌هاي روحي ما است. چرا كه اين آلودگي‌ها از يك طرف حجابي بر قلب مي‌شود و چشم بصيرت و حقيقت بين آدمي را كور مي‌كند و از طرف ديگر قابليت و لياقت درك حضور را از ما سلب مي‌كند و اين سخن بدين معنا است كه ما خود باعث دوري و جدا شدن از امام هستيم، او حاضر و ناظر است، ولي ما چشمان حقيقت بين خود را از دست داده‌ايم، ما از وادي حقيقت خارج شده و در دنياي حيواني قرار گرفته‌ايم. او منتظر برگشت‌ ما از دنياي پوچ و مجازي است، او منتظر است ما به خود آييم و پرده غفلت را به كنار زنيم و داخل در حريم يار شويم.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: یک منتظر واقعی کیست ؟

پاسخ: انتظار امام مهدی(عج) از ما آن است که به وظیفه یک منتظر واقعی عمل کنیم. در روایات و بیانات پیشوایان دین وظایف متعددی برای منتظر بیان شده است که مهمترین آنها عبارت است از:
الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار بدون شناخت امام امکان ندارد. البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، باید نسبت به جایگاه و مقام امام نیز آگاهی کافی داشت. در روایتی نقل شده فردی به نام ابو نصر پیش از غیبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدی(عج) از او پرسيد: مرا می شناسی؟ پاسخ داد: آری شما سرور من و فرزند سرور من هستید. امام(عج) فرمود: مقصود من این (شناخت) نبود. ابو نصر گفت: خودتان بفرماید(مرادتان چیست). امام(عج) فرمود: من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می کند». (بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).
ب. الگو پذیری: آدمی باید از رهبر و مقتدای خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبیه او قرار دهد تا بتواند او را همراهی کند. از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درك كنند؛ در حالی که پیش از دوران قیام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزاری کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامی ترین امت من، در نزد من هستند.(بحار الانوار، ج 52 ، ص 129).
از مهم ترین رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روایتی فرمود: «هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد باید منتظر باشد، و در حال انتظار به پرهیز کاری و اخلاق نیکو رفتار كند». (بحار الانوار ، ج 52 ، ص 140).
ج. یاد امام: یک منتظر واقعی باید همیشه سعی کند به یاد حضرت مهدی(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن «دعای عهد»(مفاتیح الجنان، بعد از دعای ندبه) با امام پیمان خود را تجدید کند، برای سلامتی و فرج او همیشه دعا کند و بگوید: «اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن … »(مفاتیح الجنان ، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسی یاد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگی منتظر ظهور باشند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




خداوند متعال میفرماید:
و اما کسى که از موقعیت پروردگارش ترسیده و از هواى نفس جلوگیرى کرده است، جایگاهش بهشت است
موضوع اصلی زندگی ما مخالفت با دوست داشتنیها است و تنها عاملی که ما را در مبارزه با دوستداشتنیها کمک میکند، خوف است. ترس از جهنم و ترس از مقام ربوبی بیشترین کمک را برای مبارزه با نفس به انسان میرساند.
امام صادق(ع) میفرمایند: هیچ چیزی غیر از خوف مؤمن را اصلاح نمیکند (کافی/ج2/ص71)

موضوعات: سبک زندگی اسلامی  لینک ثابت




اساساً در مقابل خداپرستی، یک پرستش کلیدی وجود دارد که هواپرستی است. لذا مبارزه با هوای نفس، نظام دین است و مانند نخ تسبیح، تمام معارف دینی و توصیهها را به هم پیوند میدهد. اصلیترین و تنها کاری که ما همیشه در طول زندگی خود داریم، مبارزه با نفس است. ولی ما غالباً به این مسأله توجه نداریم و بسیاری از انرژیهای ما به دلیل پرداختن به موارد غیر اولویتدار، هرز میرود، در حالی که فقط باید یک موضوع را مراقبت کنیم و آن هم مبارزه با نفس است.
پیامبر اکرم(ص) اوج اعمال خوب را که جهاد در راه خداست و در آن قله رفیعی به نام شهادت هم وجود دارد را «جهاد اصغر» نامیدند و جنگ کردن با تمایلات درونی را جهاد اکبر نام نهادند. (کافی/5/12)

موضوعات: سبک زندگی اسلامی  لینک ثابت




یکی از علائم خودخواهی و هواپرستی این است که اگر زندگی سخت شد، از روی لجبازی، زندگی را سختتر کنی. مثلاً کسی که خودکشی میکند، رنج و ناراحتی را نپذیرفته است و چون زندگیاش سخت شده، از روی لجبازی آن را به شدت بر خودش سختتر میکند.


اگر یک بخشی از تابلویی که کشیدهاید، خراب شود؛ نباید کل آن را بشکنید و خراب کنید؛ چون فقط یک قسمت آن خراب شده بود، نه همۀ آن، ولی شما با این کار تمام آن را نابود کردهاید. این کار، یکی از علائم خودپرستی و هواپرستی و لجبازی با خدا است که انسان کل زندگی را خراب کند. ب

اید قواعد بازی دنیا را پذیرفت

موضوعات: سبک زندگی اسلامی  لینک ثابت




دینداری بدون درک سنتهای حاکم بر زندگی، آسیبهای فراوانی دارد


اگر کسی واقعیتهای حاکم بر زندگی و حیات بشر را نبیند ولی دیندار شود، در معرض آسیب جدی قرار خواهد داشت
مهمترین ویژگی این دنیا این است که با سختی همراه است و بنا دارد بین شما و دوستداشتنیهایتان فاصله بیندازد
ر کسی تصادفاً آدم خوبی شده باشد و نقطه آغاز حرکت او نقطه درستی نباشد، ممکن است بعداً بیدین شود و اگر هم به ظاهر بیدین نشود، نان خود را در دینداری میبیند و دین را در خدمت هوای نفس خود قرار میدهد. چنین فردی ضربه بیشتری به دین خواهد زد.
دین آمده است تا راه مبارزه با هوای نفس و شیوه دست کشیدن از دوستداشتنیها را یاد دهد.

موضوعات: سبک زندگی اسلامی  لینک ثابت




دنیا به صورت «ثابت» و «متغیر» رنجهایی را برای ما تعریف میکند


1-رنجهای «ثابت» دنیا میتواند شامل مواردی مانند پیر شدن و قواعدی مانند باشد


2-رنجهای «متغیر» نیز متناسب با شرایط زندگی هر کسی برای او پیش میآید.


اینکه دنیا برای مؤمن رنج دارد و این رنج به نفع او است را میتوان در روایتهایی دید.


امام صادق(ع) میفرماید: اگر اصرار این مردم شیعه به درگاه خدا براى طلب روزى نبود، خدا آنها را از حالى که داشتند به تنگدستى بیشترى منتقل میفرمود. (کافی/ج2 /264)

موضوعات: سبک زندگی اسلامی  لینک ثابت





درد شكم‌
1- خوردن «كرفس» جهت درد شكم مفيد است.
2- خوردن برگ كوبيده «چغندر» با «خردل»، مسكن شكم درد مي‌باشد.
3- اگر چهار تا هشت گرم «پوست ريشه گردو» را بجوشانيد و آب آن را بعد از غذا بنوشيد، فضولات معده و اخلاط ليزابه آن خارج شده، شكم درد را معالجه مي‌كند.
4- خوردن يك مثقال عصاره‌ي ريشه‌ي «جنطييانا» جهت تسكين درد شكم مفيد مي‌باشد.
5- خوردن اعضاء هوايي «قنطوريون باريك» درد شكم را كه در نتيجه‌ي سوء هاضمه و نفخ معده باشد، تسكين مي‌دهد.
6- يك قاشق چايخوري «زيره» را مخلوط با كمي قند بكوبيد و در دهان بريزيد.
7- آب «تخم اسفناج» براي درد احشا (اعضاي داخل شكم) مفيد است.
8- به «دل درد» و «درد معده» نيز توجّه كنيد.
9- «نعنا» براي درد شكم مفيد است .
10- «شاهدانه» براي درد شكم مفيد است .

 

موضوعات: د-ر-ز, درمان های مختلف  لینک ثابت





درد شقيقه (درد گيجگاه)
1- چون گرد ريشه «ريواس» را با لعاب «به دانه» ساييده و حب نماييد و زيرزبان نگاهداشته و آب آن را فرو بريد، براي درد شقيقه نافع است.
2- اگر ميوه «فندق» را با آب بماليد تا كف كند. جهت درد شقيقه نافع است.
3- «پياز دشتي» جهت درد شقيقه مفيد مي‌باشد.
4- بوييدن گل هاي خوشبوي «عشبه» درد شقيقه را برطرف مي‌كند.
5- «سنا» را جهت درد شقيقه تجويز مي‌نمايند.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت





درد سينه‌
1- خوردن پخته و بوراني «اسفناج» براي درد سينه مناسب است.
2- ضماد «بومادران» جهت درد سينه به كار برده شده است.
3- عصاره‌ي «ريحان» با شير براي درمان درد سينه به كار مي‌رود.
4- دم كرده «گل شاه‌پسند» را مي‌توان تجويز كرد.
5- خوردن و بخور «سياه دانه» مفيد است.
6- تخم «خربزه» براي درد سينه مفيد مي‌باشد.
7- جويدن «انيس سبز» مفيد است.
8- ريشه گياه «بادنجان» ملين و نرم كننده سينه است و براي تسكين سرفه، آسم و رفع درد سينه به كار مي‌رود.
9- عصاره «ريحان» با شكر براي رفع درد سينه و تنگي نفس مفيد است.
10- پخته «كاهو» براي درد سينه مؤثر است.
11- دم كرده «مرزنگوش» مفيد است.
12- آشاميدن عصاره «نعنا» براي تسكين درد سينه و پهلو مفيد است.
13- «هويج» براي سرفه و درد سينه نافع است.
14- «انجير» براي درد سينه نافع است.
15- خوردن «آب نخود» پخته (نخود آب) با قدري نمك براي درد سينه نافع است .
16- اگر «اسفناج» را با «كدو»، «جو» يا «ماش» پوست گرفته، در روغن بادام و آب بپزيد مفيد است.

 

موضوعات: د-ر-ز, درمان های مختلف  لینک ثابت





درد زايمان‌
1- دانه‌هاي كوبيده «سياه دانه» مخلوط با «عسل» جهت تسكين درد رحم و پس درد زايمان داده مي‌شود.
2- «كاسني» و «برگ بو» مفيد مي‌باشند.
3- در هندوستان «ارزن» به عنوان يك داروي محلي براي كاهش درد زايمان تجويز مي‌گردد.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت





درد زانو


1- ماليدن روغن كهنه «نارگيل» درد زانو را تسكين مي‌دهد.
2- ضماد پخته و ساييده برگ «خرزهره» جهت تسكين درد زانو سودمند است.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, د-ر-ز  لینک ثابت




درد روماتيسمي‌
1- «ترخون» مفيد مي‌باشد.
2- برگ هاي «پيچك» (پاپتيال) را به منظور ماساژ و استحمام طبي دردهاي روماتيسمي و عصبي به كار مي‌برند.
3- مقدار دويست گرم از ميوه كاملاً رسيده «برگ بو» را به وسيله هاون يا هر وسيله ديگر بكوبيد. آب آن را بگيريد. روي نقاط دردناك ضماد كنيد.
4- در ژاپن له شده «ترب» به شكل ضماد براي تسكين درد روماتيسم به كار مي‌رود.
5- از اعضاي سبز «سيب زميني» از جمله برگ و ساقه آن كه سولانين دارد و اثر آن تخدير كننده است، در استعمال خارجي براي تسكين دردهاي روماتيسمي و عصبي استفاده مي‌شود.
6- عصاره گياه «شاهدانه» مفيد است.
7- در استعمال خارجي، اگر «سبوس گندم» را در داخل پارچه‌اي گرم كرده و روي عضو دردناك از روماتيسم و درد مفاصل و درد پهلو بگذاريد و مرتباً همين كه سرد شد گرم كرده، تجديد كنيد، درد را تسكين مي‌دهد.
8- اسانس «پرتقال»، روغن ماليدني مؤثري براي تسكين درد روماتيسم است.

 

موضوعات: د-ر-ز, درمان های مختلف  لینک ثابت




فواید سویا
از دانه های سویا این روزها به عنوان عاملی برای مبارزه با بیماری ها استفاده می شود.دانا جاکوبی، نویسنده کتاب آشپزی می گوید: من عادت داشتم دانه های سویا را تقریباً در هر چیزی استفاده کنم. این باعث می شد که غذاها، فوق العاده خوشمزه شوند به طوریکه تا به حال کسی چنین غذاهایی را نخورده است.
خبرهای خوبی در مورد دانه های سویا دارم. مردم خوشحال هستند می توانند سویا را به برنامه رژیمشان اضافه کنند.

▪ فواید سویا در پایین آوردن کلسترول
دیگر در یافتن دانه های سویا مشکلی وجود ندارد. فرآورده های جدید آن، انتخاب های متنوعی از غذاهای صبحانه گرفته تا غذای قبل از خواب را ارائه می دهند. سوپر مارکت ها، هم اکنون شیرهایی با طعم سویا، دانه های ترد و خشک سویا، چیپس سویا همراه با غلات و همبرگرهای سویا را عرضه می کنند. دلیل آن این است که شواهدی نشان می دهد فرآورده های سویا می تواند، قسمتی از رژیم کم چربی باشد که با پایین نگه داشتن سطح کلسترول، خطر سکته قلبی را کاهش می دهند. اخیراً FDA برای جلب مشتری به فروشگاه های مواد غذایی روی خوش نشان داده .

▪ فواید این دانه ها را روی برچسب هایی نوشته است.

نوامبر گذشته، انجمن سلامتی آمریکا اعلامیه ای منتشر کرده که طی آن آمریکایی های مبتلا به کلسترول بالا را به استفاده از سویا، تشویق کرده است.
هم اکنون فروشگاه ها و موسسات مهم، در حال تولید قرص های محتوی سویای خالص هستند. این مواد شبه استروژن با توجه به اثرات مفید دانه های سویا تهیه می شوند. اما اگر مقدار کمی سویا بتواند شما را سالم نگه دارد، مصرف زیاد آن به ویژه نوع فشرده آن به شکل قرص، شاید آن خاصیت را نداشته باشد، کسی نمی داند که آیا استفاده از دوز بالاتر، مطمئن است یا خیر.

ادامه »

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





خواص نارنگی
اسم من نارنگى است و انواع و اقسام شیرین و ترش بزرگ و كوچك به اندازه یك فندق تا برابر یك گرمك دارم . خواص من مثل سایر مركبات است و علاوه بر عناصر مفیدى كه آن ها دارند، مقدارى هم شبه كلر، برم در من دیده مى شود و به همین جهت در لطیف كردن پوست دست و صورت ، بهتر از سایر برادرانم عمل مى كنم و نوع شیرین من در تسكین اعصاب اثر بیشترى دارد. عده اى مرا به جاى پرتقال سلطان مركبات و شاه میوه ى زمستانى مى نامند.

تو سرخ
آنچه به نام تو سرخ در شمال ایران به عمل مى آید، نوعى میوه ى مركب است كه خواص آن شبیه سایر مركبات بوده ، و طرفداران زیادى ندارد. ولى اخیرا در جنوب ایران یك گیاه دیگر كاشته اند كه در خوزستان به ((حسینقلى خانى )) معروف بوده و در تهران به نام (( گریپ فروت )) به فرش مى رسد. این گیاه را در زبان خارجى ((پامپلوس )) مى نامند، خوردن آب آن به عنوان اشتها آور و مقوى معده و قلب به كار مى رود.

باب بارتو
در بلوچستان به من باب بارتو مى گویند. نوعى از خانواده ى مركبات هستم كه هسته من لعاب زیادى مثل تخم كتان دارد، و براى نرم كردن سینه بسیار مفید مى باشم .

سایر منافع مركبات
آنچه گفته شد مختصرى از فواید بى شمار خانواده ى ما بود، از دوستان وفادار انسان هستیم . سلامت و جوانى را براى شما پایدار مى سازیم ، و از پوست ما اسانسى معطر مى گیرند كه ضد عفونى كننده بوده ، و در ساختن ادوكلن و مرهم هاى ضد زخم به كار مى رود.

اسانس ما قادر است بزرگترین دشمنان بشر را كه میكروب هاى دیفترى ، مننژیت و حصبه مى باشد نابود سازد. از پوست خارجى ما نیز براى معطر كردن غذا و شربت هاى دارویى و غیر دارویى ، ترشى ها و مرباها و غیره استفاده مى كنند و در نزد ایرانیان رسم است كه پوست ما را در كنار منقل یا بخارى مى گذارند تا محیط خانه را معطر سازیم . تلخى كه در میوه هاى بعضى از انواع ما مثل ترنج و دارابى مى بینید، یكى دیگر از محسنات ما مى باشد. زیرا این تلخى مربوط به یك ماده ى مؤثر است كه اشتها را باز مى كند و به همین جهت است كه غذاشناسان توصیه مى كنند، همیشه ما را قبل از غذا میل نمایید تا معده ى شما را براى قبول و هضم آن آماده سازیم . خلال نارنج را با سنبل الطیب دم كرده ، و صبح بجاى چاى نوش جان كنید تا قلب و اعصاب شما تقویت شود.
رب نارنج كه در اثر جوشاندن و غلیظ كردن آب نارنج بدست مى آید نه تنها یك چاشنى خوب براى ترش كردن غذاها است ، بلكه یك مرهم ضد زخم، ضد انگل و ضد میكروب مى باشد و در گذشته كچلى را با آن معالجه مى كردند. اگر ناخن شما سست و شكننده است چند روز، روزى دو مرتبه روى آن رب نارنج بمالید و بعد مشاهده كنید كه چگونه سخت و محكم مى شود.

اگر به نارنج دسترسى ندارید، مى توانید با آب لیمو و آب نارنج استفاده كنید. براى از بین بردن چربى پوست و موهاى خود نیز مى توانید از رب یا آب میوه ى ما استفاده نمایید، ولى براى چربى سر انسان كه مقدمه ى طاسى است ، بایستى حتما از رب نارنج بهره مند شوید و بگذارید مدتى بماند، روى پوست خشك شود و بعد آن را با آب نیم گرم پاك نمایید. براى پاك كردن لكه هاى قرمز و سیاه كه روى پوست و صورت و بدن شما پیدا مى شود، بهتر آن است كه به رب نارنج نمك زده و روى آنها بمالید و بگذارید تا خوب خشك شود، براى نرم كردن دست و صورت و از بین بردن گوشت هاى زیادى ، باز هم به سراغ رب نارنج و بدل آن لیمو بروید. مخلوطى از آب لیمو و گلیسیرین و چند قطره آمونیاك نیز براى این كار تجویز شده است .

به كودكان خود توصیه نمایید كه هفته اى دو بار دندان هاى خود را با مضمضه كردن آب لیمو تمیز كرده و بعد مسواك بمالند تا دندان هاى آنها دچار كرم خوردگى نشود. براى از بین بردن زگیل بایستى نوع ترش مرا با پوست و هسته در سركه خیساند و بعد آنرا له كرده روى زگیل گذاشت تا كم كم از بین برود. اگر آب تصفیه شده در دسترس ندارید، آسان ترین راه براى ضدعفونى كردن آن افزودن چند قطره آب لیمو ترش است.

هیچگاه ماهى نخورید مگر آن كه قبلا روى آن چند قطره آب لیمو یا آب نارنج بچكانید. در اروپا معمولا صدف هاى دریایى را همراه با نوع ترش ما مى فروشند و در این مورد دانشمندى اظهار نظر كرده و گفته است : سم را با ضد سم همراه مى فروشند. آب لیمو مسمومیت غذایى را كم مى كند و از فساد مواد خوراكى جلوگیرى مى نماید . به آب هویج چند قطره آب لیمو بزنید، تا طعم گس و علفى آن از بین برود. وقتى زالو در بیخ گلوى كسى چسبید، دستپاچه نشوید، یك لیوان آب لیمو به او بدهید و بگویید جرعه جرعه بنوشد تا زالو كنده شود. آب ما خانواده ى مركبات ادرار را زیاد مى كند و كلیه و مثانه را زهكشى مى نماید.

استفاده از آب انواع ما براى رژیم لاغرى اثرى بسیار مطمئن و بى ضرر دارد. براى مبارزه با انگلهاى معده و روده ، بایستى یكى از میوه هاى ما را با پوست له كرده ، و بعد در شربت عسل خیس نموده و بعد در صافى ریخته و با فشار شیره ى آنرا گرفت و شب ، قبل از خواب نوشید. براى جلوگیرى از خون دماغ ، پنبه را با آب لیمو ترش یا نارنج آغشته كرده ، و در سوراخ ‌هاى دماغ بگذارید تا خون بند آید، با آب انواع ترش ما مى توانید لكه هاى سبز و مركب را از روى لباس پاك كنید . آب لیمو شیرین دوام ندارد، این نقص برطرف خواهد شد. مخلوط دو برابر آب لیمو شیرین با یك برابر آب لیمو ترش نوشابه اى گوارا و مفید است و بهترین دارو براى معالجه مبتلایان به امراض عفونى است .

این نوشابه ترشى چندانى ندارد، و براى معده و روده هاى مجروح هم مضر نمى باشد. لیموهاى آبى كه در جهرم و جنوب ایران به عمل آمده ، و براى گرفتن آب لیمو مصرف مى شود، با لیمو ترش فرق دارد، ولى منافع آنها یكسان است ، اگر در اثر خوردن انواع میوه هاى ما در معده احساس ناراحتى كردید، و یا مبتلا به دل درد، و درد پهلو شدید نترسید و چند روز مرتبا به خوردن آن ادامه دهید و بدانید به علت داشتن مواد رادیواكتیو امراض خفته را بیدار مى كنیم و بعد آن ها را معالجه مى نماییم و نیز مى توانیم سموم بدن را از گوشه و كنار عضلات خارج كرده ، و از بین ببریم . لیمو عمانى نوعى لیمو ترش است . كه در عمان به عمل مى آید و بهترین چاشنى براى غذاهاى مختلف است . براى معالجه گواتر سمى و كوچك كردن غده ى سیب آدم بهترین وسیله ضماد كوبیده ى پوست پرتقال و لیمو است

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




خواص شکوفه های انگور
* شکوفه انگور تقویت کننده قلب و معده است.
* شکوفه انگور، بهبود دهنده ی استفراغ، آروغ و سکسکه است.
* شکوفه انگور، ترش کردن غذا در معده را درمان می‌کند.

برای موارد فوق می‌توان 10 گرم از گرد شکوفه انگور را با کمی آب خورد و یا آن را جوشاند و بعد از هر وعده غذایی، نیم تا یک استکان، مانند چای نوشید.

خواص اشک مو
- شیره بهاری مو(اشک مو) به مقدار یک قاشق قهوه‌خوری صبح ناشتا برای دفع سنگ کلیه و سنگ کیسه صفرا مفید و موثر است.
- کمپرس زخم‌ها با شیره بهاری(اشک مو) باعث التیام سریع زخم‌ها می‌شود.
- اگر چشم قرمز شده و یا مژه‌ها ورم کرده باشند، با ریختن اشک مو در چشم، خیلی زود ورم مژه و قرمز شدن چشم معالجه می‌شود.
- اشک مو، زگیل را درمان می‌کند و به دفعات باید بر روی زگیل مالیده شود.
- اگر اشک مو را بر روی تب‌خال بمالند، آن را مداوا می‌کند.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





آیادرمورد خواص برگ مو می دانید؟
درخت انگور را “تاک” یا “مو” نیز می‌گویند. برگ مو دارای ساکاروز، لوولز(Levulose)، اینوزیت (Inosite)، کوئرستین، کاروتن، اجسام تانیک، بتائین، تارتاریک اسید، مالیک اسید، اسکوربیک اسید، پتاسیم، آهن و سیلیکون است.

* برگ مو قابض است.
* دم کرده برگ های جوان مو، اسهال خونی را برطرف می کند.
* برای خونریزی ها مفید است.
* در رفع نقرس و زردی موثر است.
* استفراغ را برطرف می کند.
* در رفع اختلالات گردش خون(مربوط به دوران بلوغ و یائسگی) موثر است.
* هنگامی که پوست صورت قرمز و ملتهب است، خوردن دم کرده برگ مو مفید است.
* گرد برگ های جوان و خشک شده مو، در رفع خونریزی های بینی و رحم موثر است.
* از دم کرده برگ مو می توان برای شستشوی چشم در ورم ملتحمه استفاده کرد.
* دم کرده برگ مو برای رفع واریس مفید است.
* برگ درخت انگور، برونشیت‌های مزمن را معالجه می‌کند.
* برگ درخت انگور، برای زکام و عفونت‌های روده، ضد عفونی کننده گران بهایی است. برای این کار می توان می‌توان چهار گرم برگ خشک مو را در یک لیوان آب‌جوش دم کرده و دو تا سه فنجان در روز تناول نمود.
* برگ مو اشتها‌آور ، مقوّی، ضد اسهال، ادرارآور و ضد خماری است.
* برگ مو به دو طریق ذیل در معالجه اسهال، اسهال خونی، استفراغ، زخم معده و خونریزی معده مفید است:
الف- 30 گرم برگ جوان مو را به‌ صورت تازه یا خشک کرده در یک لیتر آب می‌جوشانند و پس از صاف کردن، مانند چای روزی یک تا سه استکان می‌نوشند.
ب- گرد برگ‌های جوان و خشک کرده مو را روزانه به مقدار 4 تا 5 گرم با عسل یا شربت قند مخلوط کرده و مصرف می‌کنند.
* جوشانده برگ مو به صورت فوق، حافظ جنین است و از سقط آن جلوگیری می‌کند.
* استفاده از گرد نرم برگ مو به طور موضعی، خونریزی را بند می آورد.
* جوشانده برگ مو، سرمازدگی دست و پا را درمان می‌کند. برای برطرف کردن سرمازدگی دست و پا، جوشانده برگ مو را تهیه کرده و دست و پا را به مدت 15 دقیقه در آن قرار دهید.
برگ مو
* از پیچک‌های مو، در اثر کوبیدن و فشار، شیره‌ای استخراج می‌کنند که مصرف 30 تا 60 گرم آن در روز، خونریزی‌های داخلی مانند اسهال خونی، اخلاط خونی، خونریزی رحمی و بواسیر را درمان می‌کند.
* شاخه‌های تازه و نازک مو، تمامی خواص برگ مو را دارند و حتی بهتر از آن است.
* شاخه تازه مو، بواسیر را درمان می‌کند. برای این کار باید خاکستر چوب مو یا خاک اره چوب مو را به‌صورت تمیز به دست آورد و در سرکه خمیر کرد و پس از اجابت مزاج در محل بواسیر مالید.
* اگر خاکستر چوب مو را در سرکه حل نموده و در محل ورم غدد و گزش حشرات بمالند، آن را معالجه می‌کند.

طرز تهیه دم کرده برگ مو
برای تهیه دم کرده برگ مو، مقدار 15 تا 20 گرم برگ مو را در یک لیتر آب جوش بریزید و بگذارید 10 دقیقه بماند.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





فواید آب سیب
آب سیب یکی از انواع آب میوه‏هاست که برای سلامتی بدن بسیار مفید است. دانشمندان معتقدند نوشیدن آب سیب نسبت به‌ ‌خود سیب، در حفظ ‌سلامتی موثرتر است.

محققان‌ ‌دریافتند كه مواد شیمیایی موجود در آب سیب، فرد را در ‌برابر سكته، بیماری ‌های‌ ‌قلبی و سرطان مصون می‌كند.‌

‌آب سیب همچنین مملو از آنتی‌‌ ‌اكسیدان‌هایی به‌نام “فنولیكس” ‌است. فنولیكس نقش مهمی در طعم و رنگ‌ دهی به آب سیب دارد، ولی محققان در ‌مورد مزایای عمده‌ سلامت بخشی آن تردید دارند.

مطالعات قبلی حاكی از ‌وجود ارتباط بین فنولیكس و مصونیت در برابر‌ ‌چند بیماری عمده بود.‌ به گفته وی، آب سیب نسبت به خود سیب، فنولیكس‌‌ ‌بیشتری دارد.

در اینجا تعدادی از فواید آب سیب را برای تان می‏گوییم:
1- آب سیب دارای انواع ویتامین‏ها و مواد مغذی مورد نیاز بدن است که از بروز برخی بیماری‏ها جلوگیری می‏کنند مثل سرماخوردگی.
2- دارای آنتی‏ اکسیدان است، در نتیجه از بروز انواع سرطان و بیماری‏های قلبی جلوگیری می‏کند.
3- اگر در حد اعتدال آب سیب بنوشید، آنتی‏اکسیدان‏های موجود در آن باعث کاهش وزن اضافی می‏شوند.
آب سیب
4- تحقیقات علمی نشان داده که آب سیب عملکرد مغز را بهبود می‏بخشد، در نتیجه باعث بهبود هوشیاری و قدرت درک و فهم می‏شود.
5- به علت داشتن آنتی‏اکسیدان فراوان، میزان کلسترول خون را کاهش می‏دهد.

آب سیب طبیعی یا مصنوعی:
برای کسب فواید بالا سعی کنید خودتان در منزل آب سیب طبیعی تهیه کنید و از خرید آب میوه‏های حاضری خودداری کنید، زیرا این آب‏میوه‏ها دارای مقدار زیادی قند هستند و مصرف آنها باعث افزایش وزن و افزایش قند خون می‏گردد.

اگر هم ناچار بودید از آب میوه‏های حاضری استفاده کنید، آنهایی را بخرید که روی آنها نوشته شده است: صد در صد آب میوه‏ی خالص و طبیعی، بدون مواد افزونی و قند اضافی.

 

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت


...



عدد 19

مقاله قرآن و كامپیوتر توسط (دكتر رشاد خلیفه) دارای درجه دكترای Ph.D از دانشگاه آریزونای آمریكاست كه با الهام از آیه 11 تا 31 سوره مدثر كه عدد 19 را كلید رمز اعجاز آمیز بودن قرآن دانست. اینك ادامه مقاله:
1- اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » دارای 19 حرف عربی است.
2- قرآن مجید از 114 سوره تشكیل شده است و این عدد به 19 قسمت است. (6× 19).
3- اولین سوره ای كه نازل شده است سوره علق (شماره96) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است.
4- سوره علق 19 آیه دارد.
5- سوره علق 285 حرف (15× 19) دارد.
6- اولین باركه جبرئیل امین با قرآن فرود آمد 5 آیه اولی سوره علق را آورد كه شامل 19 كلمه است.
7- این 19 كلمه ، 76 حرف (4× 19) دارد كه به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است.
8- دومین باری كه جبرئیل امین فرود آمد 9 آیه اولی سوره قلم (شماره 68) را آورده كه شامل 38 كلمه است. (2 × 19) .
9- سومین باركه جبرئیل امین فرود آمد 10 آیه اولی سوره مزمل (شماره 73) را آورد كه شامل 57 كلمه است. (3× 19).
10- چهارمین باركه جبرئیل فرود آمد 30 آیه اولی سوره مدثر (شماره 74) را آورد كه آخرین آیه آن « بر آن دوزخ 19 فرشته موكلند» می باشد. (آیه 30) .
11- آفریننده ذوالجلال و عظیم الشأن با آیه 31 سوره مدثر به ما یاد می دهد كه چرا عدد 19 را انتخاب كرده است. پنج دلیل زیر را بیان می فرماید :
الف) بی ایمانان را آشفته سازد.
ب) به خوبان یهود و نصارا اطمینان دهد كه قرآن آسمانی است.
ج) ایمان مومنان تقویت نماید.
د) تا هر گونه اثر شك و تردید را از دل مسلمانان و خوبان یهویت و مسیحیت بزداید.
ه) تا منافقین و كفار را كه سیستم اعدادی قرآن را قبول ندارند رسوا سازد.
13- آفریننده بمامی آموزدكه این نظم اعدادی قرآن تذكری به تمام جهانیان است (آیه 31 سوره مدثر)ویكی از معجزات عظیم قران است. (آیه 35).
14- هركلمه از جمله آغازیه قرآن بسم الله الرحمن الرحیم در تمام قرآن بنحوی تكرار شده كه به عدد 19 قابل تقسیم است ،بدین ترتیب كه كلمه‍ýýýý‏” اسم ” 19 باركلمه ” الله ” 2698بار(42*19)، كلمه ” الرحمن ” 57 بار (3*19) وكلمه ” الرحیم ” 114بار (6*19)دیده میشود.
16- همانطور كه در بالا اشاره شد سوره توبه فاقد آیه افتتاحیه بسم الله است . هر گاه از سوره توبه شروع كرده آنرا سوره شماره یك وسوره یونس را سوره شماره دو فرض نموده وبه همین ترتیب جلو برویم ، ملاحظه می شود كه سوره النمل نوزدهمین سوره است (سوره 27) كه بسم الله تكمیلی را دارد .از این نظم نتیجه می گیریم كه قرآنی كه اكنون در دست ماست با قرآن زمان پیامبر از لحاظ ترتیب سوره ها یكی است .
17- تعداد كلمات موجود بین دو آیه بسم الله سوره النمل 342(18*19) میباشد.
18- قرآن مجید شامل اعداد بیشماری است .مثلاً : ما موسی را برای جهل شب احضار كردیم ،ما هفت آسمان را آفریدیم .شمار این اعداد در تمام قرآن 285(15*19) میباشد.
19- اگر اعداد 285 فوق را با هم جمع كنیم ، حاصل جمع 174591 (9189*19)خواهد بود .
20- حتی اگر اعداد تكراری را از عدد فوق حذف نماییم حاصل جمع 162146 (8534*19) خواهد بود.
21- یك كیفیت مخصوص به قرآن مجید اینست كه29 سوره با حروف رمزی شروع میشود كه معنی ظاهری ندارند ، این علامات در هیچ كتاب دیگری و در هیچ جایی دیده نمی شوند .این حروف در ابتدای سوره های قرآن بخش مهمی از طرح اعدادی اعجاز آمیز می باشد كه بر عدد 19 بنا شده است.اولین نشانه این ارتباط اینست كه29 سوره از قرآن با این علامات شروع میشود.تعداد حروف الفبا دراین رموز14وتعداد خود رمزها نیز14میباشد.هرگاه تعدادسوره ها(29) وحروف الفبا(14)راباتعدادرمزها(14)جمع كنیم ، حاصل جمع 57(3*19) خواهد بود.
23- سوره قاف كه با حرف ق شروع می شود (شماره 50 ) شامل 57(3*19) حروف ق است.
24- سوره دیگری در قرآن” حروف ق را در علامت رمزی خود دارد (سوره شورا شماره 42) كه اگر حروف ق را در این سوره شمارش نمائید، ملاحظه خواهید كرد كه حرف ق 57 (3 * 19) بار تكرار شده است.
25- بدین ترتیب در مییابید كه دو سوره قرآنی فوق الذكر (شماره 50 و 42 ) به اندازه همدیگر (57،57) شامل حرف ق هستند كه مجموع آن دو با تعداد سوره های قرآن(114) برابر است. چون سوره ق بدین نحو آغاز می شود : “ق و القرآن المجید” تصور حرف ق به معنی قرآن مجید می نماید و 114 ق مذكور گواه 114 سوره های قرآن است. این احتساب اعداد آشكار و گویا ، مدلل می دارد كه 114 سوره قرآن ، تمام قرآن را تشكیل می دهند و چیزی جز قرآن نیستند.
26- آمار كامپیوتر نشان میدهد كه فقط این دو سوره كه با حرف ق آغاز می شود ، دارای تعداد معینی ق (57 مورد ) هستند ، گوئی خداوند توانا می خواهد با اشاره و كنایه بفرماید كه خودش تنها از تعداد حروف الفبا در سوره های قرآن با خبر است.
27- یك نمونه در آیه 13 از سوره ق مدلل می دارد كه هر كلمه و در حقیقت هر حروف در قرآن مجید به دستور الهی و طبق یك سیستم اعدادی بخصوصی كه بیرون از قدرت بشر است گنجانیده شده است این آیه می فرماید “عاد ، فرعون و اخوان لوط ” در تمام قرآن مردمی كه لوط را نپذیرفتند ، قوم نامیده می شوند. خواننده بلافاصله متوجه می شود كه اگر بجای « اخوان » در سوره ق كلمه « قوم » بكار بدره می شد چه اتفاقی می افتاد . در این صورت ذكر كلمه قوم بجای اخوان، حرف « ق» در این سوره 58 بار تكرار می شد و عدد 58 به 19 قابل قسمت نیست و لذا با تعداد 57 «ق» كه در سوره شورا مطابقت نمی كرد و جمع آن دو با تعداد سوره های قرآن برابرنمی شد ، بدین معنی كه با جایگزین كردن یك كلمه بجای دیگری نظم قرآن از بین میرود.

ادامه »

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




 

تکرار واژه‏ها، یکی از جنبه‏های اعجاز عددی قرآن است که وبلاگ«بلوط سحرآمیز» در این پست از وبلاگ خود، با ذکر چند مثال به بررسی این نوع اعجاز قرآن پرداخته است.
بلاگر در آغاز با اشاره به هماهنگی تعداد واژه‌های تکراری قرآن می‌نویسد: کلمه دنیا 115 بار و کلمه آخرت نیز 115 بار تکرار شده‏است. کلمه گیاه 26 بار و کلمه درخت هم 26 بار، کلمه تابستان گرم 5 بار و کلمه زمستان سرد نیز 5 بار، زکات 32 بار و برکت هم 32 بار، شراب 6 بار و مستی هم 6 بار، فقر 13 بار و ثروت هم 13 بار، فرشته 88 بار و شیطان هم 88 بار، بهشت 77 بار و جهنم هم 77 بار، شیاطین 68 بار و ملائک هم ۶۸ بار، حیات 71 بار و کلمه موت هم71 بار در قرآن استفاده شده است.
در هر انسان مؤنث 23 جفت کروموزم xx و در هر انسان مذکر 23 جفت کروموزوم xy وجود دارد. در قرآن کریم هم 23 بار اسم زن و 23 بار اسم مرد به صورت واضح به کار رفته‏است
نویسنده در ادامه چنین می‏آورد: کلمه یوم به معنای روز به صورت مفرد 365 بار به تعداد روزهای سال شمسی در قرآن به کار رفته‏است و به صورت تثنیه و جمع 30 بار به تعداد روزهای ماه، کلمه شهر به معنای ماه، ۱۲ با در قرآن دیده می‏شود، یعنی درست به تعداد ماه‏های سال، کلمه الساعه در قرآن 24 بار به کار رفته‏است. «سماوات السبع» یا «سبع سماوات» یا «هفت آسمان» 7 بار استفاده شده است. سجده و مشتقات آن 34 مرتبه به کار رفته که برابر مجموع سجده‏های 1۷رکعت نماز شبانه روزی است. مشتقات وحی به تعداد اوصیای الهی 12 بار به کار رفته‏است. لفظ شیعه و مشتقاتش 12 بار و مشتقات فرقه 72 بار به تعداد 72 فرقه اسلامی به کار رفته‏است.
بلاگر در پایان با اشاره به مسئله ژنتیکی مطرح شذه در قرآن و تعداد کروموزوم‏های انسان‏ می‌نویسد: ساختمان ژن انسان‏ها بستگی به نوع کروموزوم‌هایی دارد که در ژن موجود است. فرق میان زن و مرد در نوع 23 جفت کروموزومی است که در ژن هر کدام موجود است. در هر انسان مؤنث 23 جفت کروموزم xx و در هر انسان مذکر 23 جفت کروموزوم xy وجود دارد. در قرآن کریم هم 23 بار اسم زن و 23 بار اسم مرد به صورت واضح به کار رفته‏است.

 

موضوعات: معجزات علمی و ریاضی قرآن  لینک ثابت




چهار نعمتی که بهتر است هر روز صبح یاد کنیم

رسول خدا صلی الله علیه وآله) فرمود:

▪«هر که صبح کند و چهار نعمت خدا را یاد نکند می ترسم که نعمت خدا از او زائل گردد»

الف- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی عَرَّفَنِی نَفسَهُ وَلَم یَترُکنِی عُمیانَ القَلبِ
ستایش خدا را که خود را به من شناساند ومرا کوردل نگذاشت.

ب- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِن أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلی اللهُ عَلَیهِ وَآلِه

ستایش خدا را که مرا از امت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله قرار داد.

ج- اَلحَمدُ للهِ الُّذِی جَعَلَ رِزقِی فِی یَدَیهِ وَ لَم یَجعَل رِزقِی [وَ لَم یَجعَله] فِی أَیدِی النَّاس
ِ
ستایش خدا را که روزیم را در دست خودش قرار داد و آن را در دست مردم ننهاد.

د- اَلحَمدُ للهِ الَّذِی سَتَرَ ذُنُوبِی وَ عُیُوبِی [سَتَر ذَنبی] وَ لَم یَفضَحنِی بَینَ الخَلائِق
ِ
ستایش خدا را که گناهانم وعیوبم را پوشاند ومرا در میان مردم رسوا
نکرد.

(الدعوات، ص۸۱٫/مستدرک الوسائل، ج۵، ص۳۹۲٫/مصباح کفعمی، ص۱۷۰٫)

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یک سری مقدمات خارج از نماز دارد و یک سری مقدمات در خود نماز ،
آنچه پیش از نماز و در خارج از نماز باید مورد ملاحظه باشد و عمل شود ،
این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نکند و معصیت ،
روح را مکدر می کند ، نورانیت دل را می برد
و در هنگام خود نمازنیز او را از غیر خدا منصرف کند
و توجهش با غیر خدا مشغول نشود ،
اگر به طور اتفاقی منصرف شد به محض التفات پیدا کردن باید قلبش را متوجه خدا کند

 

موضوعات: نماز  لینک ثابت




شيخ رجبعلى خياط به همراه شيخ حسن تزودى در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شيخ مي گويد :
« يالَيتَني كُنتُ مَعَكَ فَاَفوُزُ مَعَكَ فَوزاً عَظيما» ؛

حسين جان !
اى كاش روز عاشورا در كربلا بودم و در ركاب شما به شهادت ميرسيدم.
وقتى اينگونه آرزو مي كند، مي بينند هوا ابرى شد و يك تكه ابر بالاى سر آنها قرارگرفت و شروع كرد به باريدن تگرگ. شيخ رجبعلى خياط فرار مي كند و به امامزاده پناه مى بَرَد. وقتى بارش تگرگ تمام مى شود، شيخ از امامزاده بيرون مى آيد و برايش مكاشفه زيبايى رخ ميدهد.
او امام حسين عليه السلام را زيارت مى كند و حضرت به او مى فرمايند:
شيخ رجبعلى !
روز عاشورا مثل اين تگرگ تير به جانب من و يارانم مي باريد؛ ولي هيچ كدام جا خالى نكردند و در برابر تيرها مقاوم و راست قامت ايستادند، ديدى كه چگونه از دست اين تگرگ ها فرار كردى.
مگر مى شود هر كس ادعاى عشق والا را داشته باشد؟؟؟؟
کتاب طوبای کربلا ص 141

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت




روز اول و دوم و سوم سپری شد…و همه مردم نگران ابوذر بودند که بر او حد اجرا نشود…سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حاليکه خيلی خسته بود، به نزد اميرالمومنين (علیه السلام) آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (علیه السلام) فرمودند: چه چيزی باعث شد تا برگردی درحاليکه مي توانستی فرار کنی؟

آن مرد گفت: ترسيدم که “وفای به عهد” از بين مردم برود.

اميرالمومنين(علیه السلام) از ابوذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟

ابوذر گفت: ترسيدم که “خیر رسانی و خوبی” از بین مردم برود.

پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتيم… اميرالمومنين (علیه السلام) فرمود: چرا؟

گفتند: مي ترسيم که “بخشش و گذشت” از بين مردم برود.

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




شوخی ها مقدمه ی گناهند ..

دوست من هرگاه دیدی شوخی و خنده در حرف زدن با نامحرم ب راه است…

لطفاً
ب یاد بیاور این «کلام خدا » را ک :

«چنان حرف نزنید ک بیمار دلان در شما طمع کنند»

در فضای مجازی نامحرم ، محرم نمیشود..

موضوعات: فضای مجازی و سایبری  لینک ثابت




آقای قرائتی:

هرچه هوا سردتر شد، لباست را ضخیم تر میکنی تا سرما به تو نفوذ نکند؛

هرچه جامعه ات فاسدتر شد، تو لباس تقوایت را ضخیم تر کن تا به تو نفوذ نکند

و هرگز نگو: “"محیط خرابه؛ منم خراب شدم"".

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار ابر بهاری، ببار… کافی نیست


چنان که یخ زده تقویم ها اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار، کافی نیست


به جرم عشق تو باشد که آتشم بزنند
برای کشتن حلاج، دار کافی نیست


گل سپیده به دشت سپید می روید
سپیدبختی این روزگار کافی نیست


خودت بخواه که این انتظار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست

 

موضوعات: ادبیات انتظار  لینک ثابت





ای خلایق بنویسید به سنگ لحدم
که فقط عشق حسین بن علی را بلدم
ننویسید که او نوکر بد عهدی بود
بنویسید تا که بود منتظر مهدی بود
آقا شرمندتیم…
با کدامین آبرو روز شمارت باشیم؟!
عصرها منتظر صبح وصالت باشیم
سال هاست منتظر سیصد و اندی مرد است
(هممونم ادعامون میشه!)
انقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
ما چرا خوب ترین ها به فدای قدمش
حیف او نیست که ما میثم طمارش باشیم؟!

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت. پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان. نالان و گريان.
پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟
پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟
پيرزن جواب داد: سیصدو پنجاه سال!!
داوود گفت: مادر ناراحت نباش.
پيرزن گفت: چرا؟
پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند.
پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: آنها براي خودشان خانه هم ميسازند، آيا وقت خانه درست كردن دارند؟
حضرت داوود فرمود: بله آنها در اين فرصت كم با هم در خانه سازي رقابت ميكنند.
پيرزن تعجب كرد و گفت: اگر جاي آنها بودم تمام صد سال را به سجده خدا ميپرداختم…

برچرخ فلک مناز که کمر شکن است
بررنگ لباس مناز که آخر کفن است


مغرور مشو که زندگی چند روز است
در زیرزمین شاه و گدا یک رقم است

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




مکاشفه عجیب شهید حاج عبدالحسین برونسی با حضرت زهرا (س)

 شهید برونسی فرمانده است توی عملیات رمضان ، تیربار دشمن می گیره تو گردان عده ای شهید میشن گردان زمین گیر میشه. سید کاظم حسینی میگه من معاون شهید برونسی بودم، اصلا بچه ها نمی تونستن سرشونو بلند کنن، یه دفه دیدم شهید برونسی بیسیم چی و پیک و همه رو ول کرد و رفت یه جاافتاد به سجده، رفتم دیدم آروم آروم داره گریه می کنه، میگه یا زهرا مدد، مادر جان مدد…

بهش گفتم حالا وقت این حرفا نیس ، پاشو فرماندهی کن بچه های مردم دارن شهید میشن،

میگفت شهید برونسی انگار مرده بود و اصلا” توجهی به این خمپاره ها و حرفهای من نداشت.

گفت بعد از لحظاتی بلند شد و گفت: سید کاظم گفتم بله، گفت سیدکاظم اینجا که من ایستادم قدم کن، 25 قدم بشمار بچه های گردان رو ببر سمت چپ، بعد 40 قدم ببر جلو.

گفتم بچه ها اصلا” نمیتونن سرشونو بلند کنن عراقی ها تیربارو گرفتن تو بچه ها. چی میگی؟

گفت خون همه بچه ها گردن من، من میگم همین.

گفت وقتی این دستورو داد آتیش دشمنم خاموش شد، 25 قدم رفتم به چپ، 40 قدم رفتم جلو،

بعد یه پیرمردی بود توی گردان ما خوب آرپیچی می زد، یه دفه شهید برونسی گفت فلانی آرپیچی بزن، گفت آقای برونسی من که تو این تاریکی چیزی نمی بینم

گفت بگو یا زهرا و شلیک کن.

می گفت : یا زهرا گفت و شلیک کرد و خورد به یه تانک و منفجر شد.

تمام فضا اتیش گرفت و روشن شدفضا،

گفت اون شب 80 تانک دشمن رو زدیم و بعد عقب نشینی کردیم.

چند روز بعد که پیش روی شد و رفتیم شهدا رو بیاریم، رفتم اونجا که شهید برونسی به سجده افتاده بود و می گفت یا زهرا مدد، نگا کردم دیدم جلومون میدون مین هست.

قدم شماری کردم 25 قدم به چپ دیدم معبریه که دشمن توش تردد می کرده

اگر من 30 قدم می رفتم اونورتر توی مین ها بودم

40 قدم رفتم جلو دیدم میدان مین دشمن تموم میشه رفتم دیدم اولین تانک دشمن رو که زدن فرمانده های دشمن با درجه های بالا افتادن بیرون و کشته شدن.

شهدا رو که جمع کردیم برگشتیم تو سنگر نشستم، گفتم آقای برونسی من بچه ی فاطمه ام ، من سیدم، به جده ام قسم از پیشت تکون نمی خورم تا سِر اون شب رو بهم بگی، تو اون شب تو سجده افتادی فقط گفتی یا زهرا مدد، چی شد یه دفه بلند شدی گفتی 25 قدم به چپ؟ 40 قدم جلو، بعد به آرپیچی زن گفتی شلیک کن؟ شلیک کرد به یه تانک خورد که فرماندهان دشمن تو اون تانک بودن ؟ قصه چیه؟

گفت سید کاظم دست از سرم بردار

گفتم نه تا این سِر رو نگی رهات نمیکنم،

گفت میگم ولی قول بده تا زنده ام به کسی نگی

گفتم باشه

گفت تو سجده بودم همینطور که گفتم یا زهرا مدد، (توعالم مکاشفه) یه خانومی رو دیدم به من گفت چی شده؟

گفتم بی بی جان موندم؛ اینا زائرین کربلای حسین تو هستند، اینجا موندن چه کنم؟

گفت آقای برونسی جلوت میدون مینه، حرکت نکن، 25 قدم برو به سمت چپ، اونجا معبر دشمنه، از اونجا بچه ها رو 40 قدم ببر جلو میدون مین تموم میشه فرمانده های دشمن یه جا جمع شدن تو تانک جلسه دارن آرپیچی رو شلیک کن ان شاء الله تانک منفجر میشه و شما پیروز میشی.
نقل از:
کتاب خاک های نرم کوشک

موضوعات: جبهه و شهدا و جانبازان  لینک ثابت




گریه دار است عجب نام اباعبدالله
جان فدای عطش کام اباعبدالله

هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم
چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله

هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست
چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله

خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجام اباعبدالله

غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم
ما که جلدیم سر بام اباعبدالله

کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من
می شود حوله ی احرام اباعبدالله

نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد
زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله

مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد
غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت




ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﻤﺎ ﻗﻮﯾﺘﺮﯾﻦ ﺁﻫﻦ ﺭﺑﺎ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ، ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻧﺎﺭﺿﺎﯾﺘﯽ ، ﻧﺎﺭﺿﺎﯾﺘﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻟﺬﺕ ، ﻟﺬﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺷﺎﺩﯼ ، ﺷﺎﺩﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺷﮑﺮ ﮔﺰﺍﺭﯼ ، ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻗﺎﺑﻞ ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﯼ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ، ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﯼ ، ﺛﺮﻭﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﭘﺲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﮐﻪ :
ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﺭﻭﻧﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯿﻢ
ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﮐﻮﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻓﻌﻞ ﻣﺎ ﻧﺪﺍ ،ﺳﻮﯼ ﻣﺎ ﺁﯾﺪ ﻧﺪﺍﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ..
ﻭ ﺳﺨﻦ ﺁﺧﺮ: ﮐﺎﯾﻨـﺎﺕ ﻫـﺮﮔـﺰ ﺑﻪ ﺍﮔــﺮ ﻭ ﺍﻣـﺎﻫــﺎ ﭘـﺎﺳﺦ ﻧـﻤﯽ ﺩﻫــﺪ
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑـﺎﯾــﺪ ﻫـﺎ ﺑـﺎﺷﯿـﺪ ،ﻧـﻪ ﺑﻨـﺪﻩ ﺷﺎید ها

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





اهمیت نماز در کلام امام صادق علیه السلام در وصیت ایشان در لحظات پایانی عمر مبارکشان:

 قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام:

إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاة.

 امام صادق علیه السلام فرمودند:

شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد.


من‏ لایحضره‏ الفقیه ج ۱ ص ۲۰۶

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




 

اولاً تا حد ممکن از الفاظ محترمانه مرتبط با جمع استفاده بشه

مثلاً در جمع همسایه ها و همکارا آقای “فامیلی” ، در جمع اقوام آقا ” اسم” ، در جمع های صمیمی تر از الفاظ عزیزم و جونم و فلان جان . هیچ وقت بی احترامانه تو جمع شوهرتونو صدا نکنید.

دوم اینکه اولاً خودتون تو جمع بحثی رو با شوهرتون شروع نکنید و اگرم اخلاق شوهرتون جوشیه و امکان داره گاهی جلو کسای دیگه با شما جر و بحث کنه به هیچ وجه به هیچ وجه جوابشو ندین و ماجرا رو کش ندین . خیلی محترمانه بگو عزیزم بعدااً در موردش صحبت می کنیم و سعی کنید اون محل رو ترک کنید تا شوهرتون هی ادامه نده.

سوم خواسته جدیدی رو به طور یکدفعه و بدون آگاهی قبلی شوهرتون تو جمع ازش نخوایید. چون ممکنه قبول نکنه و شما ضابع شید و یا از رو اجبار و خجالت جمع قبول کنه و بعد تو دلش هی غر بزنه و یا زیر زیرکی غر بزنه و اوقات شما رو تلخ کنیه

 

چهارم : درسته مرد باید به زنش تو کارای خونه کمک کنه و مخصوصاً خانم های شاغل. ولی هر چقدرم از شوهرتون کار کشدید و هر چقدرم مادرش خود شوهرتونو تو خونه خودش به کار گرفته باشه شما نباید جلوی خانواده و بخصوص مادرشوهرتون شوهرتونو به کارای خونه بگیرید. یا نباید بذارید انجام بده یا خودتونم واستید کنارش با هم انجام بدید

پنجم: هیچ وقت تو جمع از نقطه ضعف های همسرتون نگید بخصوص اگه از کلماتی مثل همیشه و هیچ وقت استفاده کنید. مثلاً فلانی هیچ وقت فلان کار رو نمی کنه. شاید در واقع همین باشه که شما میگید. دروغ نمی گید. ولی گفتن این نقطه ضعف در جمع برای شوهرتون از صد تا فحش بدتره.

به قول دوستان من نمی گم دروغ بگو ولی راستشم نگو .

ششم : وقتی سوتی بدی داد شما نباید بهش خیلی تو جمع بخندید و خنده دیگران رو ممتد کنید. باید با یه جمله کوچیک هم از دفاع کنید هم جلوی خنده دیگران رو بگیرید هم خیلی مسخره و لوس که طرفداری شوهرتونو می کنید به نظر نیاد. برای مثال وقتی سوتی داد شما بگید آخی عزیزم بنده خدا شوهرم خسته میشه سر کار فکرش یه جا نیست قربونت برم.

 

هفتم: همیشه وقتی بعد از شما وارد جمعی میشه به احترامش بلند شید و باهاش دست بدید و به استقبالش برید و با نوشیدنی گرم و یا خنک به استقبالش برید.

هشتم: حتی می تونید لباساتونو هم عوض کنید واسه اومدنش. اگه امکانش بود.

نهم: تو مراسما و مجالس اقوام خودتون بیشتر هواشو داشته باشید تا حس غریبی نکنه و اگر چیزی لازمش بود رودربایستی نکنه

دهم: تو جمع از طرف شوهرتون قولی به کسی ندید یا مسئولیتی رو از طرف اون قبول نکنید. مثلاً یهو نگید اره علی آقا می رسوندت. یا علی آقا انجامش میده. شاید شوهرتون برنامه دیگه ای داره واسه خودش.

یازدهم: ارتباط چشمی به اندازه ای باهاش داشته باشید دورا دور.

دوازده: هر از گاهی اگه خیلی مجلس زنونه و مردونه اش سوا نیست برید پیش شوهرتون بشینید.

سیزده: اگر لیوان و یا بشقابی کم بود شما اولین نفری باشید که بگید من و علی جون با هم میخوریم. و از لیوان شوهرتون استفاده کنید.

چهارده: اگر یه حرفی خیلی بهتون زور اومد و داشتید از نگفتنش خفه میشدید . اس ام اس بدید. بهترین چیزه در مجالس. مثلاً اس بدید یقه بلوزتو درست کن. یا من خسته شدم پاشو بریم.

پانزده: هیچ وقت باهاش تند و عصبی تو جمع حرف نزیند. درسته اخلاق ادمه عصبی شدن دست خود ادم نیست. یا درسته که مردا کلاً از عصبانی شدن زنا خوششون نمیاد. ولی تو جمع با عصبانیت حرف زدن با مرد ویرانگره.

شانزده: تعریفای زیادم نکنید از شوهرتون. تعریف بیش از حدم از زندگی و شوهر باعث میشه مردم یا زندگی آدمو چشم بزنن یا حس بدی به آدم پیدا کنن بگن چه خودشونو قبول دارن.

هفده: دنبال دروغ در اوردن از شوهرتون تو جمع یا تذکر مداوم بهش نباشید. مثلاً داره یه داستانی میگه . شما هی بگید نه فلان روز نبود فلان روز بود. نه اونجور نشد اونجور شد. بذارید راحت باشه. دیدم اینطور زنایی که میگما. حتی بعضی هاشون میگن دورغ نگو فلان جور شد. خیلی زشت و زننده اس

هجده: اجازه انجام کاری رو تو جمع از شوهرتون نگیرید. یواشکی بگید. اگرم قبول نکرد خودتون بگید خودم پشیمون شدم. حتی اگه تو دلتون غوغاست. نذارید دیگران فکر کنن آخی بیچاره شوهرش نذاشت بیاد.

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت





ما وظیفه داریم دعاکنیم
چه اجابت بشه چه نشه..

میفرمود مگه شما شیرجه تو آب میزنی هر دفعه چیزی از زیر آب میاری بالا..
دعا هم همینطوره..
قرار نیس هرچی بخوای از خدا بهت بده..

ادعونی یعنی منو بخوان تا اجابتت کنم نه اینکه هم بمن بگی هم به دیگران رو بزنی.

ادعونی یعنی اونچه که صلاحمه بهم بده.

یه جا خدا میگه استجب لکم..
بخوان تا اجابتت کنم..
یه جا میگه استجیبوا لله و للرسول
تو هم خدا و رسول اجابت کن تا اجابتت کنم..

در دعا تکلیف مشخص نکن.
حضرت یوسف(ع) گفت خدایا زندان بهتره واسه من تا اینکه اسیر دام زنان بشم.
یوسف(ع) تو زندان فهمید با دعایی که خودش کرده افتاده زندان..
بایدمیگفت خدایا نجاتم بده از شر زنان.

حضرت موسی(ع) گفت خدایا من به خیری که ازجانب تو بهم برسه نیازمندم.
خدا جریان را طوری چید که بخاطر آب دادن به بزغاله ها هم صاحب زن شد. هم مسکن.هم شغل.هم سرمایه.هم امنیت..
موسی بخاطر خدا رفت جلو کمک دختران شعیب کرد خدا هم کمکش کرد همه چی بهش داد..
این یه قانونه ان تنصرالله….ینصرکم
خدارو یاری کن تا خدا یاریت کنه..

پرسید ازحضرت سوره طولانی در نمازبخونیم بهتره یا قنوت طول بدیم؟
فرمود سوره کوچک بخون ولی  قنوت طول بده.دعا مغز عبادته..

هنگام دعا دستت بیار بالا
ده بار بگو یا رب که اجابت نزدیکه..

حدیث داریم از دعا خسته نشو
یا اجابت شود.
یا مشابهش بهت میدن.
یا دفع بلا میکنن.
یا اونو به نسلت میدن.
یا بجاش نسل صالح میدن.
یا ذخیره آخرت میکنن.
یا کفاره گناهات میکنن.
و قیامت که میبینی چی بجای دعاهای اجابت نشدت دادن آرزو میکنی ایکاش هیچ حاجتم نمیدادن..


هیچ دعایی پیش خدا گم نمیشه..
تو صلاحت رو نمیدونی همیشه بگو خدایا اگر اینکار خیر داره برام بهم بده..

 در احوالات شیخ جعفرمجتهدی آمده،

یک روز که مشغول تلاوت قرآن بودم به این آیه برخوردنمودم که:«كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ»به فکر افتادم که اصحاب یمین چه کسانی هستند که درروز قیامت همه درگرو اعمالشان می باشند الا آنها؟هر چه جستجو کرده و مراجعه نمودم متوجه این مطلب نشدم.
تا اینکه در عالم مکاشفه،نجف خدمت حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام رسیدم و به آقا عرض کردم مولای من اصحاب یمین چه کسانی هستند که در گرو عملشان نمی باشند؟
حضرت در عالم مکاشفه فرمودند:شیخ جعفر شما که اهل حساب و عدد هستید چطور کلمه یمین را “حساب"نکردید؟
هنگامی که کلمه یمین را"حساب"کردم متوجه شدم حاصل آن میشود عدد ۱۱۰،،،در آن موقع فهمیدم که كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا شیعیان حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام….
یعنی فردای قیامت همه گرفتار حساب و کتاب اعمالشان هستند مگر شیعیان و پیروان امیر المومنین که به عنایت و شفاعت حضرت مولا حساب و کتابی بر آنها نیست.

منبع:لاله ای از ملکوت،چاپ چهارم،کمال الملک،قم،۱۴۲۳،ص۵۴ و ۵۵

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.


شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟


شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.استاد به شاگرد گفت:


همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





1.با گذشته خود کنار بیائید،تا حال شمارا خراب نکند.


2.آنچه دیگران درباره ی شما فکر میکنند به شما ارتباطی ندارد.


3.گذشت زمان تقریبا داروی هردردی است،ب زمان کمی فرصت دهید.


4.کسی دلیل ومسئول خوشبختی شما نیست،خودتان مسئولید.


5.زندگی خودرا بادیگران مقایسه نکنید،ما هیچ خبر نداریم زندگی آنهابرای چه وچگونه است.


6.زیادفکرنکنید،اشکال ندارد جواب بعضی چیزها را ندانیم.


7.لبخند بزنید،شما مسئول حل تمام مشکلات دنیا نیستید.

موضوعات: آداب زندگی - قانون جذب  لینک ثابت





اما حق برادرت آنست که دست و بازوی قدرت تو و پشت و پناه تو میباشد و باعث توست که متکی به او هستی و نیرو و توان تو میباشد که بدان وسیله –به دشمن–حمله میبری پس مبادا از او در راه معصیت خدا بعنوان اسلحه استفاده کنی و همچنین ابزاری در راه ظلم و پایمال کردن حق خدا قرار دهی کمک و یاری او در مقابل هوای نفس و پشتیبانی از وی در مقابل دشمن را ترک مکن با این همه اگر او مطیع امر پروردگارش بود و دستور را بخوبی پذیرا بود چه بهتر و اگرنه باید خداوند نزد تو مقدم بر او و عزیزتر از او باشد…

متن عربی:
و اما حق اخيك فتعلم انه يدك التى تبسطها و ظهرك الذى تلتجى ، اليه و عزك الذى تعتمد عليه و قوتك التى تصول بها فلا تتخذه سلاحا على معصية الله ولا عدة للظلم بحق الله و لاتدع نصرته على نفسه و معونته على عدوه والحول بينه و بين شياطينه و تاءدية النصيحة اليه و الاقبال عليه فى الله ، فان انقاد لربه و احسن الاجابة و الا فليكن الله آثر عندك و اكرم عليك منه .

موضوعات: دینی و مذهبی  لینک ثابت





حق فرزند تو آنست که بدانی او از توست و در این جهان در نیک و بد خویش وابسته توست و با تو نسبت به پرورش دادن خوب و راهنمایی کردن او به راه پروردگارش و یاری رساندن به او در اطاعت خداوند هم درباره خودت و هم حق او مسئول هستی و بر اساس این مسئولیت پاداش میگیری و کیفر میبینی پس در کار فرزند همچون کسی عمل کن که کارش را در این دنیا به حسن اثر خویش آراسته میکند و تو به سبب حسن رابطه میان خود و او و سرپرستی خوبی که از او کرده ای و نتیجه الهی که از او گرفته ای نزد پروردگار خویش معذور باشی و قوتی نیست مگر قوت خداوند متعال.

متن عربی:
و اما حق ولدك فتعلم انه منك و مضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شره و انك مسؤ ول عما وليته من حسن الادب و الدلالة على ربه و المعونة له على طاعته فيك و فى نفسه ، فمثاب على ذلك و معاقب ، فاعمل فى امره عمل المتزين بحس اثره عليك فى عاجل الدنيا، المعذر الى ربه فيما بينك و بينه بحسن القيام عليه و الاخذ له و لا قوة الا بالله .

موضوعات: سوال و جواب های دینی  لینک ثابت






آدمو از خجالت آب میکنه
خدا میگه :

“يا مطلقا في وصالنا، ارجع.
و يا محلفا علي هجرنا، كفر.

انما ابعدنا ابليس لانه لم يسجد لك،
فواعجبا، كيف صالحته و هجرتنا”

میدونی یعنی چی؟
فرض کن یه رفیقی داری که عاشقشی
و خیلی دوستش داری
براش همه کار میکنی
مثلا یه روز تو خیابون راه میری و میبینی
یه نفر داره با رفیقت دعوا میکنه
و شما میری جلو و برای دفاع از دوستت
با اون طرف دعوا میکنی کتک کاری میکنی
و دیگه باهاش قهر میکنی
چون دوستت رو زده.

اما بعد از چند روز میبینی دوست
و رفیقت داره با اون آدم راه میره
و میگه و میخنده، چه حالی پیدا میکنی؟

به دوستت میگی:
بابا من بخاطر تو با اون دعوا کردم
و حالا تو رفتی با اون رفیق شدی
و خوش میگذرونی؟!!!

قضیه ما و خدا هم همینطوره
معنی حدیث بالا همینه

خدا میگه:

من شیطان رو بخاطر اینکه بر تو سجده نکرد
از خودم روندم. اما تو حالا رفتی
با اون دوست شدی و منو ترک کردی؟؟؟!

“اي كسي كه وصال ما را ترك كرده اي، برگرد.
و اي كسي كه بر جدايي از ما سوگند خورده اي،
سوگند خود را بشكن.
ما ابليس را براي اين از خود رانديم
كه بر تو سجده نكرد …

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




اولین باری که بین دوراهی قانون و اخلاق قرار گرفتم مربوط به زمانی بود که قاضی بودم و به پرونده های تخلفات رانندگی رسیدگی می کردم…


پرونده پسر دوست پدرم را برایم آوردند که من و خانواده ام چند مدتی در خانه آن ها تا پیدا شدن خانه جدید مهمان بودیم…
اخلاق اقتضا می کرد تا او را جریمه نکنم ولی ندای درونم قانون را میپسندید.


بالاخره او را جریمه کردم اما برگ جریمه اش را خودم پرداختم.

دکتر امیر ناصر کاتوزیان
پدرعلم حقوق

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




هر کس ز ولایت و ولیّ دور شود
همسایه ی دشمن است و منفور شود!

پروانه صفت، گِرد ِعلی میگردیم
تا دیده ی هر فتنه گری کور شود!
*
ما از خم پرجوش ولایت مستیم
عهدی ازلی با ره مولا بستیم

بنگر که وظیفه چیست در این میدان
ما افسر جنگ نرم آقا هستیم
*
پرسید زمن رفیق با تجربه ای
ای بر لب تو ز دوست هر زمزمه ای

محبوب تو کیست؟ بی تأمل گفتم
سید علی حسینی خامنه ای

موضوعات: رهبرم  لینک ثابت




روزی امام صادق علیه السلام یکی از غلامانشان را برای انجام کاری فرستادند.

 مدت زمان زیادی گذشت و غلام برنگشت!

 حضرت نگران شد و به دنبال غلام رفت.
ناگهان غلام را دید که جایی برای خود پیدا کرده و خوابیده!

 امام آرام بالای سر غلام نشست و شروع کرد غلام را باد زدن تا خنک شود.
آنقدر این کار را ادامه داد تا غلام از خواب بیدار شد.

 امام صادق به غلام فرمود: خوب نیست که هم شب بخوابی و هم روز!
شب‌ها بخواب و روزها کار کن

بحارالانوار
جلد۴۷
صفحه۵۶
حدیث۹۷

موضوعات: مکتب امام صادق(ع)  لینک ثابت




ما سینه زنان، در غم دیدار دمشقیم..”
شوریده بازار علمدار دمشقیم..”


با خون جگر در وسط سینه نوشتیم..”
تا کرببلا هست، گرفتار دمشقیم..”


هم شیعه طوفان زده فاطمه هستیم..”
هم شیعه گریان و عزادار دمشقیم..”


ما را بنویسید مسلمان اباالفضل..”
ما را بپذیرید، که تبدار دمشقیم..”


تا زینبیه فاصله داریم اگر چه..”
همسایه دیوار به دیوار دمشقیم..”


آب و گل ما را ز همین خاک سرشتند..
پس تا اَبدُالدَّهر، بدهکار دمشقیم..”


شمشیر دفاع از حرم، این اشک روان است..”


از روز ازل چشم گوهربار دمشقیم..”
هر جا که حرم هست، یقیناً خبری هست..”
تا کرببلا هست، مرا چشم تری هست..”

موضوعات: ادبیات حسینی و عاشورایی  لینک ثابت





خواهران ، مادران ، از ما گفتن بود .تو اون دنیا در پیشگاه خدا و معصومین وانبیاء
نگید نگفتید .

شهید یعقوب ابراهیم نژاد:
اگر می دانستم با هر بار که خونم ریخته می شود بی حجابی آغوش حجاب در بر می گیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.

شهید احمد پناهی:
حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.

شهید محمد محمودی:
حجاب شما از خون ما که در جبهه می ریزد برای دشمن کوبنده تر است.

شهید ابراهیم هاشمیی:
حجاب شما به خون ما رنگ می بخشد.

شهید تقی سیفی:
خواهران در حجاب و برادران در نگاه می توانندشیطان را سرکوب کنند.

شهید منصور رنجبران:
این دنیا زودگذر است و به زودی همگی ما برای پاسخ در میز محاکمه الهی حاضر می شویم و آن موقع است که از شما سوال می شود ای زنان آیا پیرو حضرت فاطمه(س) بودید یا نه؟ چه جوابی دارید بدهید؟

شهید محمدرضا جمشیدیان:
آخر تا کی؟ چقدر شهدا وصیّت کنند که خواهران حجاب، حجاب. چرا از زینب و زهرا(سلام الله علیهما) درس نمی آموزید؟ دیگر بقیّه با وجدان خودتان، آخر کمی هم به آخرت فکر کنید.

شهید عبدالله محمودى:
و تو ا ى خواهر دینى‏ام؛ چادر سیاهى که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده‏تر است.

سردار شهید رحیم آنجفى:
خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوای تان مى‏کُشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل‏حجاب دشمن را مى‏بینى و دشمن تو را نمى‏بیند.

شهید محمّد کریم غفرانى:
حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.

شهید حمید رضا نظام:
خواهرم؛ از بى‏حجابى است اگر عمر گُل کم است، نهفته باش و همیشه گُل‏باش.

شهید سید محمد تقى میرغفوریان:
از تمامى خواهرانم مى‏خواهم که حجاب، این لباس رزم را حافظ باشند.

طلبه شهید محمد جواد نوبختی:
خواهرم؛ هم چون زینب باش و در سنگر حجابت ‏به اسلام خدمت کن.

شهید صادق مهدى پور:
یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.

شهید بهرام یادگاری:
خواهرم؛ حجاب تو مشت محکمى بر دهان منافقین و دشمنان اسلام‏مى‏زند.

شهید ابوالفضل سنگ‏تراشان:
تو اى خواهرم، حجاب تو کوبنده‏تر از خون سرخ من است.

شهید حمید رستمی:
به پهلوى شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مى‏دهم که ، حجاب را حجاب‏را ، حجاب را ، رعایت کنید.

شهید على اصغر پور فرح آبادی:
خواهر مسلمان؛ حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان؛ بى‏اعتنایى شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.

شهید على رضائیان:
شما خواهرانم و مادرانم؛ حجاب شما جامعه را از فساد به سوى‏معنویّت و صفا مى‏کشاند.

شهید على روحى نجفى:
از خواهران گرامى خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند ، زیرا که‏حجاب خون‏ بهاى شهیدان است.

شهید غلامرضا عسگری:
مادرم؛ من با حجاب و عزّت نفس و فداکارى شما رشد پیدا کردم.

شهید محمّد حسن جعفرزاده:
اى خواهرم؛ قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مى‏ترسد تا سرخى خون من.

شهید محمّد على فرزانه:
خواهرم؛ زینب‏گونه حجابت را که کوبنده‏تر از خون من است‏حفظ کن.

رییس جمهور شهید محمّد على رجایى
خواهران ما در حالى که چادر خود را محکم برگرفته‏اند و خود را هم چون فاطمه و زینب حفظ مى‏کنند، هدف‏دار در جامعه حاضرشده‏اند.

شهید خلبان عباس بابایی:
حجاب ، حجاب را خیلی زیاد رعایت کن.

شهید ابراهیم نجاتی:
از خواهرانم می خواهم با رعایت حجاب و مسائل دینی و اسلامی مشت محکمی به
دهان دشمنان انقلاب بزنند.

شهید حسین عنایتی:
ای خواهران حزب‌الله، از شما نیز تقاضا دارم قدم بر خون شهیدان نگذارید و با حفظ حجاب از خون شهیدان پاسداری کنید و همیشه در صحنة انقلاب باشید.

شهید محمّد کشوری:
خواهر حزب‌الّلهی‌ام، ممکن است شما فکر کنید که چرا این سعادت (فیض شهادت) تنها نصیب برادران می‌شود، لکن ای خواهرم، این را بدان که شما در سنگر حجاب و مسجد ومدرسه کوشا باش و فعالیّت شما از خون ما پُر ارج‌تر و کوبنده‌تر است. و نیز فیض آن از شهادت کمتر نیست.

شهید حمیدرضا قلی زاده:
خواهرم، حجابت را حفظ کن و به دشمنان اسلام و انسانیّت بفهمان که زن مسلمان ایرانی زنی است آزاده، با شخصیّت، باایمان و الهام گرفته از مکتب بانوی بزرگ اسلام زهرای اطهر(س)‌ که هرگز اجازه نخواهد داد – همانند زنان به لجن کشیده– از او عروسکی کوکی بسازند و وسیله‌ای برای فروش بیشتر کالاهای تجارتی شود.

شهید حمیدرضا نظام:
خواهرم، حجاب نشانگر زیبایی روح و اندیشه توست. خواهرم، حجاب تضمین‌کنندة سلامت و پارسایی جامعه است. جامعه رابه ویرانی مکش. خواهرم، حجاب مجوز ورود تو به بهشت است و آیا واقعاً‌ بهشت نمی‌خواهی؟‌ خواهرم، «غنچة نهفته در برگ را نچینند،‌از بی‌حجابی است اگر عمر گل کم است؛ نهفته باش و همیشه گل باش».

شهید محمّد علی وکیل زاده:
خواهرم! با حفظ حجاب و نجابت و عفّت خود، حضرت زینب را خشنود کن.

موضوعات: حجاب  لینک ثابت