✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
تقدیم به 175 مرد ماهی ها در خاک نمی میرند


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



مد های منفی و تقلیدی (مد گرایی افراطی )

چنان چه گفته شد مد و مدگرایی اگر در چها چوب فرهنگ ملیتی و دینی یک جامعه باشد نیک تلقی می شود اما تقلیدهای کور کورانهباشد بسیار مذموم و منفی خواهد بود چرا که  در موارد بسیاری برای فرد وجامعه گرفتاری ها ومشکلات زیاد وفرهنگی و اقتصادی ایجاد می کند به گونه ای که در نتیجه ی بی توجهی به این مسأله گاهی اساس نظام اعتقادی وکیان نظام اجتماعی جامعه دچار خطر وانحراف می شود و به موازات آن،زمینه یتسلط فرهنگی و به دنبال آن تسلط سیاسی استعمارگران فراهم می شود.

جامعه‎اي كه داراي افراد سالم و تعادل و معتقد به ارزش‎هاي ديني و ملي خود باشد ،هیچگاه از خطر این تقلید های نا آگاهانه غفلت نمی کند..[1]



[1]- سيد مرتضي ، حسيني اصفهاني ،  همان، ص 129.

 

2- وصيت نامه الهي سياسي امام خميني، ص 29.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




زیر ساخت های فرهنگی جامعه عامل مد های مثبت

پیش از آنکه مساله ی تاثیر فرهنگ جامعه بر ظهور و بروز مد های مختلف را تبیین کنیم مقدمه ای کوتاه در رابطه با مفهوم فرهنگبیان می کنیم .

هيچ واژه‏‎اي به اندازه فرهنگ مفهوم وسيع و گران مايه‎اي نداشته‎ است. ژاك براگ جامعه‎شناس فرانسوي مي‎گويد: واژه فرهنگ اكنون معناي پهناور و ژرف‎تر از هر زمان دارد كه به اسارت كلمه درنمي‎‎آيد فرهنگ مثل واژه تعريف‎ناپذير « فرمان» ابعادي دارد كه هر چه به آن نزديك‎تر مي‎شويم دورتر مي‎رود.[1]

بنابراين بايد چنين تصويري را از مفهوم واژه فرهنگ ارائه داد:[2]

1.        فرهنگ سرمايه معنوي يك ملت به شمار مي‎آيد.

2.       فرهنگ به معناي زندگي اجتماعي انسان است كه در افكار و الفاظ و كردار انعكاس پيدا مي‎كند.

3.      فرهنگ زمان گذشته را به زمان حال و آينده پيوند مي‎زند.

4.       فرهنگ ارتباط انسان را با خود و با ديگران و با جهان طبيعت برقرار مي‎سازد.

5.      فرهنگ رابطه ی متقابلي با انسان دارد كه از انسان حيات مي‎گيرد و به او حيات مي‎بخشد.

فرهنگ را می توان به مجموع رفتارهای اکتسابی و ويژگی اعتقادی اعضای يک جامعه معين تعريف کرد . فرهنگ به عنوان موجودی زنده و پويا در مسير طولانی حيات بخش خويش ناگزير از دگرگونی است و گاه آهسته بر اثر عوامل بيرونی متغير می شود.

در پيدايش هر فرهنگ ، دو عامل دين و مليت ، عناصر مهمی هستند که هويت حقيقی را به وجود می آورد و باعث  اصالت هر فرهنگ می شوند . و به جهت اهمیت مساله فرهنکگ است که همهانبياءابتداضعف‎هايفرهنگيرابرطرفمي‎كردندوفرهنگغنيواصيلتوحيدوقانوندينراجايگزينمي‎نمودند.

برای فهم بهترتاثیر گذاری  دو عنصر فرهنگ ساز دین و ملیت درشئون و رفتار های اجتماعی جوامع از قبیل شکل پوششو طرز زندگی ضروری است که به جوامع مختلف نگاه کنیم و ببینیم که با تغییر ذهنیت و فرهنگ  حاکم بر مردم یک جامعه بر اثر عوامل مختلف چگونه سبک زندگیمردم آن جامعه نیز به تناسب دگر گون می شود  چنانچه ایران يکی از مصاديقی بارز و روشن تاثیر فرهنک بر شیوه زندگی مردم است  با اين توضیح که اگر چه قبل از ورود اسلام به ايران ، مردم ايران دارای نوعی پوشش نسبتا محجوب  بودند و اما با ورود فرهنک غنی اسلام شکل ویژه ای از پوشش را در مورد زنان شاهد هستیم .



[1]- همان، ص 12.


[2] - ، سيد مرتضي ، حسيني ، تهاجم فرهنگي ، ص 65.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




مد های مثبت و اصیل (مد گرایی منطقی )

هرگاه پدیده مد ومدگرایی درهر دوره ای از تاریخ،آگاهانه و با گزینش و با توجه به فرهنگ فکری واعتقادی جامعه صورت گرفته نه تنها موجب پیدایش نارسایی های فرهنگی واجتماعی نشده،بلکه به عنوان یک دستاورد اجتماعی به رشد وتعالی فرهنگ وتمدن جوامع کمک های زیادی نموده است.همچنین مدگرایی مثبت به معنای اقتباس از پیشرفت های اجتماعی دیگران و به کار بردن دستاورد های مثبت تمدنی دیگران؛ضمن برطرف ساختن زشتی ها وکاستی های حیات اجتماعی از دچار شدن زندگی انسانها به یکنواختی پیشگیری کرده وروز به روز به استخدام بیشتر پایه های زندگی دسته جمعی آنها کمک نموده و از پدید آمدن رفتار و شیوه های نا خوشایندی که موجب دوری ویا نفرت افراد از یکدیگر می گردد جلوگیری به عمل می آورد.

در واقع این شیوه از  مدو مد گرایی،شکلی از ارتباط آزادانه و طبيعي دو قوم با يكديگراست كه در آن عناصري از فرهنگ يك قوم بدون هيچ اجبار و الزامي به قوم ديگر منتقل مي‎گردد.[1]و این همان تبادل فرهنگی نام داردو به عنوان یک امر لازم و ضروری در آمده است زيرا ملت‎ها در رفت و آمدي كه با هم دارند آداب و رسوم و علم مربوط به آن را از هم ياد مي‎گيرند. ملت‎ها در طول تاريخ به ملت‎هاي ديگر چيزهايي را ياد داده و خود بيشتر درس آموخته‎اند و اين براي تازه ماندن معارف و حيات فرهنگي در سراسر دنيا ضروري است اين گونه مد گرایی نه تنها مضر نيست بلكه مفيد هم مي‎باشد.

در سایه ی این نوع مد گرایی و تبادل فرهنگي هدف بارور كردن و تكامل فرهنگي‎هاي ملي كشورهاست كه در سايه آن ملت‎ها خصوصيات برجسته و مثبت نظير نظم و انضباط، آداب معاشرت، زبان ، معارف ديني، روحيه سخت‎كوشي،كنجكاوي در مسائل علمي و غيره را از همديگر فرا مي‎گيرند كه از تبادل اقتصادي و كالا هم مهم‎تر است.



[1]-  مهدي نويد ، فرهنگ و مقاومت فرهنگي،ص 37..

هرگاه پدیده مد ومدگرایی درهر دوره ای از تاریخ،آگاهانه و با گزینش و با توجه به فرهنگ فکری واعتقادی جامعه صورت گرفته نه تنها موجب پیدایش نارسایی های فرهنگی واجتماعی نشده،بلکه به عنوان یک دستاورد اجتماعی به رشد وتعالی فرهنگ وتمدن جوامع کمک های زیادی نموده است.همچنین مدگرایی مثبت به معنای اقتباس از پیشرفت های اجتماعی دیگران و به کار بردن دستاورد های مثبت تمدنی دیگران؛ضمن برطرف ساختن زشتی ها وکاستی های حیات اجتماعی از دچار شدن زندگی انسانها به یکنواختی پیشگیری کرده وروز به روز به استخدام بیشتر پایه های زندگی دسته جمعی آنها کمک نموده و از پدید آمدن رفتار و شیوه های نا خوشایندی که موجب دوری ویا نفرت افراد از یکدیگر می گردد جلوگیری به عمل می آورد.

در واقع این شیوه از  مدو مد گرایی،شکلی از ارتباط آزادانه و طبيعي دو قوم با يكديگراست كه در آن عناصري از فرهنگ يك قوم بدون هيچ اجبار و الزامي به قوم ديگر منتقل مي‎گردد.[1]و این همان تبادل فرهنگی نام داردو به عنوان یک امر لازم و ضروری در آمده است زيرا ملت‎ها در رفت و آمدي كه با هم دارند آداب و رسوم و علم مربوط به آن را از هم ياد مي‎گيرند. ملت‎ها در طول تاريخ به ملت‎هاي ديگر چيزهايي را ياد داده و خود بيشتر درس آموخته‎اند و اين براي تازه ماندن معارف و حيات فرهنگي در سراسر دنيا ضروري است اين گونه مد گرایی نه تنها مضر نيست بلكه مفيد هم مي‎باشد.

در سایه ی این نوع مد گرایی و تبادل فرهنگي هدف بارور كردن و تكامل فرهنگي‎هاي ملي كشورهاست كه در سايه آن ملت‎ها خصوصيات برجسته و مثبت نظير نظم و انضباط، آداب معاشرت، زبان ، معارف ديني، روحيه سخت‎كوشي،كنجكاوي در مسائل علمي و غيره را از همديگر فرا مي‎گيرند كه از تبادل اقتصادي و كالا هم مهم‎تر است.



[1]-  مهدي نويد ، فرهنگ و مقاومت فرهنگي،ص 37..

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




بررسی مانع تراشی­های دشمنان اسلام برای افزایش جمعیت

از آنجا که پشتیبانی مالی برای نفوذ دادن غربی در جوامع اسلامی، خطر نابودی ارزشهای اجتماعی را که از دین اسلام سرچشمه می­گیرد در درون خود دارد، باعث می­شود  تا ارزشهای اجتماعی در چارچوب نظام بی دینی غرب شکل بگیرد؛ بنابراین لازم است راههای نابودی و ساختار جدید ارزش­های اجتماعی مورد بحث قرارگیرد. راه­هایی که جهت تغییر این ارزش­ها قراردارند عبارتند از :

1 : راه اقتصادی

طرح­های آمریکائی، در ارائه راههای جلوگیری از بارداری و لزوم فشار بر متن جامعه تأکید دارد. این امر به معنی فشار اقتصادی برمردم می­باشد که در نتیجه آن، مشکلات اقتصادی بر مردم می­باشد. که در نتیجه آن، مشکلات اقتصادی خانواده­ها در جوامع اسلامی افزایش می­یابد و در این موقعیت اعلام می­دارد که مشکلات اقتصادی ناشی از افزایش تعداد فرزندان خانواده­ها می­باشد و این مسأله­ای است که تمامی تحقیقات سیاست­های جمعیتی که از جانب سازمان ملل متحد پشتیبانی می­شوند آن را تأیید می­کنند.

این بحث­ها در مورد تک تک افراد خانواده صورت می­گیرد، اما در سطح جامعه به عنوان یک مجموعه تحقیقات باتکیه بر نظر به جمعیت شناسان، سیر صعودی رشد جمعیت را عامل شکست طرح­های رشد اجتماعی و اقتصادی در کشورهای اسلامی می­داند، در حالیکه تجربه کشورهای اروپایی و تحقیقات و بررسی­های متفرقه ضعف این نظریه را ثابت کرده است.

 

در این طرح­ها این واقعیت نادیده انگاشته می­شود که عواملی چون سیطره کشورهای غربی بر سرنوشت این کشورها و غارت منابع ملت­ها و همچنین وجود نظامی­های دیکتاتوری و فساد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در ایجاد مشکلات اقتصادی در کشورهای اسلامی سهیم هستند؛ و در نتیجه چنین وانمود می­شود که فشارهای اقتصادی وارده به افراد موجب می­گردند این افراد برای کاهش فشار اقتصادی، راههای جلوگیری از بارداری را به کار ببندند، در حالی که رشد جمعیت اصلاً رابطه­ای با عامل این فشار اقتصادی ندارد. اما در سطح حکومت، دست اندرکاران خیلی زود پذیرفته­اند که این مسأله را در سیاست­ها و برنامه­های تبلیغی منعکس کرده و برنامه­هایی را بر اساس این نظریه در جامعه به اجرا درآورند.

2 : راه بهداشتی

یکی از راههای کنترل جمعیت در کشورهای اسلامی، مطرح ساختن امور بهداشتی است. یکی از اهداف اعلام شده در این سیاست، تقلیل زایمان می­باشدکه احتمال مرگ و میر مادران و نوزادان شیرخوار را کاهش می­دهد که ضعف این تفکر کاملاً مشهود است؛ این سیاست با طرح این مسأله که رابطه­ی میان افزایش جمعیت و مرگ و میر وجود دارد، مردم را برای به کارگیری وسایل جلوگیری از بارداری متقاعد می­سازند. بیشترین گروه مورد نظر این سیاست، زنان می­باشند، تا جایی که سازمانهای بین المللی بخصوص سازمان بهداشت جهانی، از طریق طرح­های بهداشتی خود در جهت رواج طرح­های جمعیتی خود نیز می­کوشد. این سازمان تحت پوشش حمایت مادران و نوزادان در کشورهای اسلامی، این تلاش­ها را همراهی می­کند. همچنین سازمان بهداشت جهانی دست به ایجاد پایگاه­های منطقه­ای بهداشت به منظور القاء سیاست­های خود به مردم زده، که این پایگاه­ها را در ساعت­های مشخصی کار می­کنند.

 

3 : راه آزادی و استقلال زن

سیاست­های کنترل جمعیتی که از غرب به فرهنگ اسلامی منتقل می­شود، در پی دستیابی به این هدف است که وقتی زن ارزش­های اجتماعی غربی، آزادی اجتماعی، فمینیسم و دیگر فرهنگ­های پوچ را پذیرفت سعی می­کند در راستای این هدف راههای جلوگیری از بارداری را بکارگرفته و تعداد زایمان را کاهش دهد.

4 : راه تأکید بر کیفیت

پایه گذاران سیاست­های جمعیت شناسی به تربیت فرزندان، بیشتر از تعدادشان تأکید می­کنند، و این سیاست را در ارتباط با مسائل اقتصادی می­دانند و معتقدند که اگر تعداد فرزندان کم باشد می­توان از زندگی بهتر و فرصت مناسب­تری بهره جست. متأسفانه این مسأله باعث شده اکثر مسلمانان کشورهای اسلامی بدون توجه به عوامل دیگری که در موقعیت­ها و کیفیت زندگی انسان تأثیرمنفی دارد، به این امر متقاعد شوند.

5 : روش تبلیغاتی

سیاست­های کنترل جمعیت تمامی وسایل ارتباط جمعی (تلویزیون، رادیو، روزنامه و… ) را به منظور کاهش رشد بی رویه جمعیت به کار گرفته است که از این طریق برنامه­هایی را پخش می­کنند تا بدین وسیله ارزشهای جدیدی در مردم به وجود آورده و مردم را در جهت کنترل جمعیت و یا تنظیم خانواده تشویق کنند.

سازمانهای بین المللی و مؤسسه­ های آمریکایی نیز از این برنامه ­ها حمایت کرده و ارزشهای اعتقادی مردم را به کمک رسانه­ها مورد تهاجم قرار می­دهد. همچنین این سازمانها با مؤسسات اسلامی علمی و غیرعلمی که درگیر ترتیب دادن حملاتی پیگیر به شکل دقیق بودند همکاری می­کنند.

این همکاری به منظور ایجاد ارزش­های جدید می­باشد تا به وسیله آن مردم را تشویق کنند تا از وسایل جلوگیری از بارداری استفاده نمایند.

مطبوعات و رادیو وتلویزیون (رسانه ­های خبری) در انتشار این امور سهم بزرگی داشته­ اند تا آنجا که به صورت قصه یا جمله ­هایی در پوسترهای رنگارنگ درآمده و یا از طریق سریالهای تلویزیونی، و یا ترانه­هایی مربوط به آن منتشر می­شود. کشورهای مصر و اندونزی از کشورهای پیشرو در اجرای این برنامه ­ها هستند. (رساله نکاحیه، علامه آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی، ج 6، انتشارات معارف اسلام، ص100).

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




نظریه اعتدال

در بحث از مقوله کنترل جمعیت افزون بر دو نظریه موافق و مخالف می­توان به نظریه اعتدال نیز اشاره کرد که این نوشتار را می­توان تا حدودی در پی تبیین و اثبات موافقان افزایش جمعیت دانست. اعتدال و میانه روی از اصول مسلم اسلام است و از اموری است که پیشوایان دینی بارها به آن توصیه کرده­اند که « خَیرُ الأَمورِ  أَوسَطُها » ؛ بهترین کارها میانه­روی است. (کافی، ج 6، ص541).

و نیز امام علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر می­نویسد : « وَلیَکُن أَحَبَّ الأُمُورِ إِلَیکَ أوسَطُها فِی الحَقِّ وَ أَعَمُّها فِی العَدلِ » ؛ و باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که میانه­ترین نسبت به حق و گسترده ترین در عدالت باشد. (نهج البلاغه (فی شرحه)، محمد دشتی ، انتشارات زاهدی ، چ اول، 1385 ، ص35).

خداوند متعال در آیه 143 سوره بقره امت خویش را به اعتدال می­ستاید. و رسول خدا (ص) اعتدال را رمز نجات بخش فرد و جامعه می­داند. (وسائل الشیعه، ج 15، ص 220).

بر اساس نظریه اعتدال در مقوله جمعیت، رشد بی رویه جمعیت و نیز رشد منفی آن، هر دو مضرند اما این به معنای تبلیغ حدی میانه از نظر عددی نیست. برای درک بهتر مطلب، یک بار دیگر آیات و روایات ذکر شده که هرکدام به نوعی مسئله کنترل جمعیت از جهت نفی یا اثبات مرتبط اند را به مرور می­نشینیم:

اولاً در آیات قرآنی و روایات، تشویق فراوانی به ازدواج و خروج از تجردشده است. (برای نمونه ر.ک. وسایل الشیعه، ج 20، ص 307 / مستدرک الوسایل، ج 14، ص 149 ) بدیهی است که یکی از نتایج ازدواج در اغلب موارد به دنیا آوردن فرزند و تکثیر نسل است. افزون بر اینکه در برخی روایات به ازدواج با هدف تکثیر نسل، توصیه شده است. (مستدرک الوسائل، ج 14، ص 153 ). با این همه نکته پراهمیت این است که روایات مذکور دلالت بر وجود ازدواج و تکثیر نسل مسلمانان ندارد. و ثانیاً آیات و روایاتی وجود دارد که فزونی جمعیت مسلمانان را یک ارزش مهم هم در دنیا و هم درآخرت می­داند. فرزندان در دنیا زینت (سوره کهف، آیه 49)، مایه استعانت (کافی، ج6،ص2)، و امداد ( سوره نوح، آیه 12). و در آخرت مایه مباهات پیامبر اسلام (ص) ، (مستدرک الوسایل، ج 14، ص 150- 152 ؛ وسایل الشیعه ج 20، ص54) معرفی شده­اند. مستفاد از مجموع این روایات اصل اولی استحباب تکثیر نسل است.

بنابر این دو سخن، اسلام بر اساس مصلحت جمع، ازدواج و نیز تکثیر نسل را واجب نکرده؛ اما آن را امری پسندیده و مورد تأیید دانسته است.

پس سخن صحیحی است اگرگفته شود شارع به عنوان اصل اولی ترغیب به فرزند آوری کرده است و کثرت جمعیت مطلوب اولی شارع است؛ چنانکه در روایات متعددی امتناع از فرزندادار شدن به دلیل ترس از فقر مورد نکوهش قرارگرفته است. (برای نمونه: ر.ک.الکافی، ج 6، ص 3، ح7) چرا که این نگاه ناشی از بدگمانی به خداست؛ درحالیکه خداوند روزی همگان را ضمانت کرده است. (سوره  انعام، آیه 151؛ سوره اسراء آیه31).

درمقابل، روایاتی که فرزند زیاد را مایه سختی و عقوبت الهی می­دانند (بحارالانوار، ج 69، ص 61)؛ حمل به این واقعیت می­شوند که مال و فرزند زیاد در موارد قابل توجهی مایه دردسر و نیز غفلت از یاد خداوند است.

مرحله بعدی سخن این است که گرچه کثرت نسل مورد تأکیدمتون دینی است اما به نظر می­رسد تکثیر نسل به صورت مطلق مورد تأید شرع نباشد؛ محض نمونه؛ در برخی آیات و روایات اوصافی برای فرزند و زادآوری وجود دارد که بنابر اصل (وصف مشعر علیت)، (یعنی وصفی که تا حدی گویای علت حکم باشد). می­توان قول به تکثیرنسل را قید بزند؛ برای مثال روایتی علت تشویق به فرزندآوری را تکثیر مؤمنان و لااله الا الله گویان دانسته­ است. (وسایل الشیعه، ج 20، ص 14).

یا آیه­ای که فرزند را به عنوان زینت یا باقیات و الصالحات معرفی کرده است. (سوره کهف، آیه 46) فرزند نعمت است و داشتن فرزندان بیشتر، مورد تأیید دین است، اما نه در هر شرایطی.

فرزند اگر زینت، اثر صالحی از والدین، مؤمن و گوینده لااله الا الله باشد، مطلوب است. می­توان از این نکته نتیجه گرفت که اگر فرزند زیاد در شرایطی و بنا به علل و عوامل فرهنگی، تربیتی یا اقتصادی باعث کم توجهی والدین به ترتیب دینی و انسانی فرزندان شود، تکثیر نسل ترجیحی ندارد. پس قل به افزایش جمعیت به صورت مطلق مورد تأید نیست.

قاعده نفی سبیل (قاعده­ای اصولی است که برگرفته از سوره نساء آیه 141 می­باشد). نیز می­تواند در این بحث مؤثر باشد. می­توان گفت در وضعیتی که جمعیت مسلمانان به حدی کم شود که موجب سیطره دشمنان اسلام گردد. افزودن نسل مسلمانان و فرزندآوری واجب است. (مکارم شیرازی، مجله فق اهل بیت، تحدید نسل، سال سوم، ش 11، ص85.)

مجموع این سخنان ما را به نظریه اعتدال رهنمون می­سازد. بر اساس نظریه اعتدال از سویی رشد جمعیت باید در حدی برنامه­ ریزی شود تا نیروی انسانی مورد نیاز جامعه اسلامی را تأمین کند و افزون بر حفظ نسل، به حکم آیه نفی سبیل (نساء – 141) راه نفذ قدرت­های بیگانه را ببندد و از سویی دیگر نباید کیفیت جمعیت جایگاه خاص خویش را از دست داده، وظیفه تربیت و اصلاح به فراموشی سپرده شود که فرزند نیکوکار مایه سعادت آدمی است. (مستدرک الوسایل، ج 9، ص 155-156).

ذکر نکته­ای مهم در تغییر قول به اعتدال آن است که نباید مانند برخی بزرگان، این قول را به تقلیل عدد جمعیت و کنترل تعداد تفسیر کرد؛ چنانچه آیت الله مکارم شیرازی، می­فرماید : « با توجه به آیات و روایاتی که در مورد افزایش نسل مسلمانان، ذکر شد،حکم مسأله کنترل جمعیت بستگی تام به وضعیت هر دوره زمانی و اوضاع هر منطقه دارد. بنابر این اگر زمانی جمعیت مسلمانان به حدی کم شود که موجب سیطره دشمنان اسلام بر آنان شود، می­توان گفت در چنین وضعیتی افزودن نسل مسلمان و فرزندآوری واجب است.

 اما اگر زمانی همین کثرت افراد موجب ضعف و تباهی مسلمانان شود تردیدی نیست که این حکم تغییر می­کند و می­توان گفت کنترل جمعیت جایز بلکه لازم است. ( مکارم شیرازی، مجله فقه اهل سنت، ش 11، ص85).

این سخن از نگاه فقهی و روایی­ جای تأمل دارد، چرا که نظریه تعادل در کنار اصالت بخشی به تکثیر نسل، به معنای درک موقعیت و  اقتصادی زمان در جهت تنظیم جمعیت است. بدیهی ا ست با چنین برداشتی به کارگیری بسیاری از روشهایی که راه بازگشت به اصل اولی را مسدود می­کند مانند : عقیم سازی مرد (وازکتومی) ممنوع است. (رساله نکاحیه، علامه حسینی طهرانی، انتشارات علوم و معارف اسلامی، ج6، ص318)

که شیطان امر می­کند تا خلقت خدا را تغییر دهند. (اشاره به سوره نساء آیه 119). و بدیهی است با چنین برداشتی جواز عزل که راهکار منقول در روایات است (برای نمونه، ر.ک. الکافی، ج5، ص504).

نیز به معنای کاهش جمعیت با نگاه غربی نیست بلکه امری موقتی است در جهت سامان دادن به وضعیت بهتر تربیتی و مدیریتی خانواده است. درنگرش کسی که معتقد به اعتدال در مقوله جمعیت است به کارگیری هر روشی که موجب سقط جنین، کورتاژ یا عقیم شدن نگردد تنها به حکم ثانوی و در هنگام ضرورت حفظ جان، صحیح است.

برخی دیگر از بزرگان که موافق با کنترل جمعیت هستند، در واقع قلت جمعیت را در مقابل کثرت مطرح کرده­اند : درحالیکه نظریه کاهش جمعیت با اطلاقش از دیدگاه اسلام مردود است و درصورت لزوم باید اصل اعتدال را جایگزین آن کرد. تفاوت ظریف نظریه اعتدال با نظریه کاهش جمعیت را می­توان در این جمله خلاصه کرد که بنابر نظریه اعتدال، اصل اولی در اسلام بر کثرت جمعیت است اما شارع برای دوری مسلمانان از عسر و حرج باوفاداری به اصل کثرت جمعیت مسلمین، مسیر تحدید نسل را باز گذاشته شرایط آن را معرفی می­کند؛ چنانکه در فقه اسلامی و در استفتاء حضرت امام خمینی (ره) شرایط پنج­گانه­ای را برای جواز بستن لوله­های رحم ذکر کرده است که از جمله آنها ضرر نداشتن است. (از این شروط می­توان برداشت کرد که اصل اعتدال مورد تأیید ضمنی فقهاست، زیرا نازایی دائمی و ضرر به مزاج ونقص عضو در تقابل با اعتدال طبیعت انسانی است).

تعبیر رسایی که می­تواند مفهوم نظریه اعتدال را برساند عنوان « تنظیم خانواده» است. مراد از تعادل جمعیت در بحث تنظیم خانواده وابستگی تصمیم گیری در این مورد، به مصالح و مقتضیات و شرایط جامعه است. سخن در این است که آحادجامعه با توجه به شرایط و موقعیت­های اقتصادی، خانوادگی و تربیتی خویش در تعیین تعدادفرزندان خویش مخیرند. بنابراین نظریه اعتدال بایدتکیه بر اصالت کثرت جمعیت، تعیین تعداد فرزند را بر عهده عرف گذاشته است تا خردمندانه زیستن را برگزیند.

سخن آخر اینکه دین اسلام، انسان را در برابر همه گونه رفتار مسئول می­داندکه »کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته (همه شما شبان هستید و همه تان  نسبت به دیگران مسئولید، بحار الانوار، ج72، ص38). و هشدار می­دهد که هر اقدامی و هر تصمیمی باید با خردمندی و دانایی و تدبیر همراه باشد. (همان،ج، 74، ص112). در موضوع جمعیت نیز انسان باید بداند چه می­کند تا بر اثر جهالت، مکانی لغزنده را برای ایستادن برنگزیند؛ باید پیامدهای رشد افراطی جمعیت را در نظر آورد. و با توجه به امکانات، آینده نگرانه و عاقبت اندیشانه تصمیم گرفت. تکثیر نسل مانند هر تصمیم دیگر زندگی نیازمند شناخت زمانه و آگاهی از مشکلات آن است.

ادامه دارد…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ب : روایات

مهمترین روایاتی که طرفداران رشد جمعیت در میان شیعه و سنی با استناد به آنها به مخالفت با برنامه­های کنترل جمعیت، محدودکردن باروری، و کاهش نسل مسلمانان برخاسته­اند را به چند دسته می­توان تقسیم کرد:

1 :  مطلوبیت ازدواج

امر ازدواج (به ویژه ازدواج آسان) و تشکیل خانواده از جمله سفارشاتی است که هم در آیات وحی و هم در روایات ائمه اطهار (ع) به مراتب به آن سفارش شده است. که به عنوان یک نهاد کهن و بنیادی، همواره از درجات عالی در تاریخ فرهنگ اسلامی و تمدن انسانی برخوردار بوده است.

در ذیل به بیان برخی از روایاتی که ائمه اطهار در باب ازدواج و ترغیب به آن می­فرمودند، می­پردازیم:

« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) :‏ مَا بُنِيَ بِنَاءٌ فِي الْإِسْلَامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ التَّزْوِيجِ » ؛ در اسلام هیچ بنایی نهاد نشده که محبوب­تر از ازدواج (مردان و زنان بی همسر) باشد. (من لا یحضرالفقیه، ج3، ص381، باب فضل التزویج، ح 4343).

« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) :‏ تناکَحُوا تَناسَلوُا أباهِی بِکُم الاُمَمِ یَومَ القِیامَه » ؛ ازدواج کنید و فرزند آریدکه من در روز قیامت به (شمار) شما بر امت­های دیگر فخر خواهم کرد. (مستدرک الوسائل، ج14، ص 154، ب1، ح16354).

عَنِ النَّبِيِّ (ص) أَنَّهُ قَالَ : « خَيْرُ أُمَّتِي أَوَّلُهَا الْمُتَزَوِّجُونَ وَ آخِرُهَا الْعُزَّابُ » ؛ بهترین­های امت من نخست همسرگزیدگان و آخرین آنان مجردانند. (همان،ص156، ب 2، ح 16362).

قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ (ع‏) : « مَنْ تَزَوَّجَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِصِلَةِ الرَّحِمِ تَوَّجَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِتَاجِ الْمُلْكِ وَ الْكَرَامَةِ » : هر کس برای خدای عزوجل و به جای آوردن صله رحم ازدواج کند، خداوند تاج پادشاهی و کرامت بر شیر او می­نهد (او را بزرگی بخشد). (مَن لا یحضرالفقیه، ج3، ص385، باب من تزوج لله، ح4355).

2 : انتخاب زنان زاینده (ولود)

کلینی با اسناد خود از امام رضا(ع) روایت کرده است که رسول خدا(ص) به مردی فرمود:

« با زن زشت صورتی که بچه زا باشد، ازدواج کن. و با زن زیبا و جمیله درصورتی که نازا باشد، ازدواج مکن. زیرا که من در روز قیامت به شما امت افتخار می­کنم، بر سایر امت­ها » .

مگر نمی­دانی که فرزندان در زیرعرش خداوند، برای پدرانشان از خداوند طلب غفران می­نمایند. ابراهیم خلیل پیغمبر، آنها را در دامان خود می­پرورد و ساره زوجه­ی او آنها را تربیت می­کند، درکوهی که همه­اش از مشک و عنبر و زعفران است. (وسائل الشیعه، طبع حروفی، ج14، باب 16، ص34).

و نیز از کلینی با سند متصل خود، از جابربن عبدالله انصاری روایت است که او گفت : ما در حضور رسول خدا(ص) بودیم که فرمود : « إنَّ خَیرَ نِسائُکُم الوَلُودُ الوَدوُدُ العَفیفَهَ - الحدیث » ؛ بهترین زنان شما کسی است که زیاد بچه بزاید، و زیاد شوهرش را دوست داشته باشد، و با عفت باشد تا آخر حدیث….» (همان مصدر، باب 6، ص14).

 

3 : ترغیب به داشتن اولاد

پیامبر اکرم(ص) فرمود : « از نعمت خداوند بر مرد، داشتن فرزندی است که به وی شباهت دارد » . (کافی، ج6، ص4).

امام باقر(ع) نیز در این باره فرمودند : « از سعادت مرد این است که فرزندی داشته باشد تا شباهت و خلقت و خلق و خوی و سیمای وی در او مشاهده شود « . (همان)

4 : تشویق به کثرت اولاد

رسول اکرم(ص) فرمود : « هر کسی صاحب چهار فرزند شود و یکی از آنها را به نام من نامگذاری نکند در حق من ظلم کرده است» .(الکافی، ج6، ص19).

و نیز آن حضرت فرمود : « هر کس متحمل خرج و هزینه سه دختر یا سه خواهر شود، بهشت بر او واجب می­شود. عرض شد: یا رسول الله دو خواهر یا دو دختر چطور؟ فرمود : اگرچه دو دختر یا دو خواهر باشد. عرض شد: یک دختر یا یک خواهر چه؟ فرمود : اگر چه یک دختر یا خواهر باشد » . (کافی، ج6، ص 6).

و نیز در روایت از بکربن صالح است که گوید خدمت امام موسی کاظم­(ع) نوشتم :  « پنج سال است از اینکه صاحب فرزند شوم، پرهیز دارم؛ زیرا همسرم ازآوردن فرزند اکراه دارد و می­گوید تربیت آنها به سبب تنگدستی برمن دشوار است. نظر مبارک چیست؟ » آن حضرت(ع) در جواب نوشت : « تو در طلب اولاد باش خدا روزی­اشان را می­دهد» . (کافی، ج6، ص3).

 

5 : دعای طلب اولاد

امام سجاد(ع) در فرازی از دعای 25  ام صحیفه سجادیه به درگاه الهی عرضه می­کند : « جمعیتم را به سبب فرزندانم زیاد گردان و مجلس و منزلم را با آنان زینت بخش، و آنان را در غیابم جانشینم گردان، و … و به سبب آنها حوایج مرا برآورده کن، …. و مرا در تربیت و تأدیب و نیکی به آنها کمک کن، و از جانب خود به آنها اولاد ذکور مرحمت فرما. (صحیفه سجادیه، ترجمه : استاد الهی قمشه­ای 1388، انتشارات سنا، تهران، ص 125).

ادامه دارد…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




نظریه­ مخالفان کنترل جمعیت

صاحبان این نظریه محدود کردن تولد به تعدادی خاص را مخالفت آشکار با بیانات دینی، طرحی از سوی کفار برای تسلط بر مسلمانان و ضربه­ای سهمگین بر پیکره جامعه اسلامی، نقض غرض ازدواج و مانع از به کمال رسیدن زن می­دانند. در دفاع از این نظریه ادله­ای مطرح شده است که در ادامه به توضیح و تبیین آن می­پردازیم:

 

الف) آیات

1 : در تفسیر آیه « وَ لا یَقتُلنَ اولادَهُنَّ » :

علامه طباطبایی (مدظله العالی) در تفسیر وَ لا یَقتُلنَ اولادَهُنَّ  فرموده­اند : بالوَأدِ وَ غَیرِهِ وَ إسقاطِ الأَجِنَّهِ . (سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 19، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374، ص 279.)

« معنی آنکه اولاد خود را نکشد این است که: بچه­های زنده را زیر خاک ننمایند و یا به طریق دیگر نکشند، و جنین خود را سقط ننمایند ». (بچه در رحم نیندازند)

یکی از گناهان کبیره که عقابش در قرآن کریم مخلد بودن در جهنم به شمار آمده است کشتن مسلمانی است از روی عمد، بدون آنکه شریعت به واسطه قصاص و یا اجراء حد قتل، برای او کشتن را مباح و جایز نموده باشد.

و دراین مسأله­های تردید و شبهه نیست؛ و در کتاب جهاد، علمای اسلام بر حرمت اینگونه از قتل، ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع، عقل) را اقامه فرموده­اند.

در قرآن مجید خداوند، برای قتل خطایی و عمدی احکامی را مقرر نموده است:

مانند آیه : « وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ كانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلى‏ أَهْلِهِ وَ تَحْريرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ شَهْرَيْنِ مُتَتابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً * وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً  عَظيماً »        ( سوره نساء ، آیات 92 و 93 ) ؛ هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى را بكشد، مگر آنكه اين عمل از روى خطا و اشتباه اتفاق افتد. و كسى كه مؤمنى را از روى خطا و اشتباه بكشد، بايد يك برده مؤمن آزاد كند، و خون‏بهايى به وارثان مقتول پرداخت نمايد؛ مگر آنكه آنان خون‏بها را ببخشند. و اگر مقتول از گروهى باشد كه دشمن شمايند و خود او مؤمن است، فقط آزاد كردن يك برده مؤمن بر عهده قاتل است. و اگر مقتول مؤمن، از گروهى باشد كه ميان شما و آنان پيمانى برقرار است، بايد خون‏بهايش را به وارثان او پرداخت كند، و نيز يك برده مؤمن آزاد نمايد. و كسى كه برده نيافت، بايد دو ماه پياپى روزه بگيرد. [اين حكم‏] به سبب [پذيرش‏] توبه [قاتل‏] از سوى خداست؛ و خدا همواره دانا و حكيم است. * و هر كس مؤمنى را از روى عمد بكشد، كيفرش دوزخ است كه در آن جاودانه خواهد بود، و خدا بر او خشم گيرد، و وى را لعنت كند و عذابى بزرگ برايش آماده سازد.

ادامه »

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




عمده دلیل موافقان کنترل جمعیت :

مخالفان افزایش جمعیت با اعتراف و وفاداری به اصول و مبانی دینی به وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جهان در عصر کنونی نیز توجه نموده، با تمسک به آیات و روایات و بهره­گیری از ادله­ی شرعی و فقهی درصد اثبات جواز تهدید نسل، کنترل خانواده و مطلوبیت پیشگیری از افزایش نسل­ها از دیدگاه دینی هستند. نظریات موافق کنترل جمعیت، چه در میان شیعه و چه در میان اهل سنت، سمت و سوی واحدی دارند، هرچند در مقام استناد به ادله­ی شرعی با هم تفاوت داشته باشد.

 

الف) آیات

از مجموع آیاتی که مستند موافقان کنترل جمعیت قرار گرفته، به چند نمونه اشاره می­شود:

1: « هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لي‏ مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَميعُ الدُّعاءِ »( آیه 38 سوره آل عمران) ؛ در آنجا بود كه زكريا [با ديدن كرامت و عظمت مريم‏] پروردگار خود را خواند، گفت: پروردگارا! مرا از سوى خود فرزندى پاك و پاكيزه عطا كن، يقيناً تو شنواى دعايى.

 زمخشری در تفسیر این آیه شریفه می­نویسد : « مریم به عبادت ایستاده بود و حضرت زکریا به حالت عرفانی و معنوی و کرامت الهی مریم توجه داشت. این حالت در زکریا رغبت داشتن فرزندی مثل او را ایجاد کرد که ویژگی­ها و کرامت­های او را دارا باشد؛ هرچند از نظر جسمی و زاد و ولد عقیم بودند که خداوند این کرامت را در حق آنها جاری ساخت و حضرت یحیی را به آنها داد.(تفسیر کاشف، زمخشری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407 ق، ج1، ص359).

ادامه »

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




نظریه کنترل جمعیت

شیوه­های پیشگیری از بارداری در طول تاریخ به تناسب ارتقای سطح دانش انسانها و پیشرفت علم پزشکی همواره متغیر بوده است. آنچه را که کارشناسان و پزشکان متخصص به عنوان معروف­ترین و مهمترین روش­های رایج و معمول در بین اقوام و به خصوص در چند دهه اخیر بیان کرده­اند، به طور عمده شش گروه است : روشهای فیزیولوژیک، روشهای شیمیایی، روشهای مکانیکی (حصارکشی)، روشهای ابزارهای داخلی رحمی، روشهای هورمونی، روش­های جراحی.(مامایی و بیماریهای زنان، رابرت ویلسون، ترجمه حبیب زاده، تهران، انتشارات دانش پژوه، 1987 .، ص 363-364).

طبیعی است که آشنایی با هریک از روشهای یاد شده و نوع اثرگذاری و عوارض و پیامدهای آن­ها در اظهار نظرهای فقهی تأثیر بسزایی دارد. اثر بعضی از روشها جلوگیری از لقاح است. برخی از شیوه­ها مانع از رشد و نمو تخم بارور است. بعضی نیز دارای عواقب و پیامدهای نامطلوب جسمی و روانی است. از سوی دیگر، استفاده از بعضی روش­ها مستلزم دخالت پزشک و لمس و نظر به عورت زن یا مرد  است. در بکارگیری بعضی روشها سقط جنین تحقق می­یابد و اثر بعضی از روشها صرفاً جلوگیری از انعقاد نطفه در رحم است. بنابراین از آنجا که نوع اثرگذاری و نحوه کارکرد و کاربرد و عوارض و پیامدهای روشهایی معمول در جلوگیری از بارداری مختلف و متفاوت است، شرط اصلی برای اظهار نظر فقهی یک فقیه که آشنایی دقیق با موضوع و حکم با تمام خصوصیات باشد نیاز است.

نظریه اکثر فقها با استناد به آیات و روایات و سیره عملی اهل بیت (علیهما السلام) به گونه­ای است که انگیزه افزایش جمعیت مسلمانان مانع از جواز پیشگیری از بارداری نشده، جواز محدود کردن تولد فرزند منجر به فعل جراحی مانند نظر به عورت، سقط جنین یا نقص عضو نگردد. با توجه به اینکه می­توان مسأله را با رجوع به رساله­های علمیه و استفتائات مراجع به تفصیل پی گرفت، در این مقام، از باب نمونه به دیدگاه برخی از فقها در مورد چند مسأله فقهی اکتفا می­شود:

محقق حلی که از فقهای بزرگ شیعه در قرن هفتم است در کتاب مختصرالنافع چندین بار به موضوع عزل- که یکی از راههای جلوگیری از حاملگی زنان است- اشاره نموده، می­نویسد : عزل کردن در عقد متعه حتی بدون اجازه زن جایز است. (مختصرالنافع، محقق حلی، بی تا، ج 2، ص 24).

ادامه »

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




 
حضورقلب در نماز 

 گاهى از آقای بهجت سؤال مى كردند:   چه كنیم در نماز، حضور قلب داشته باشیم  و ایشان دستورالعملهایى مى فرمودند، یكى از آنها این بود كه مى فرمود:
 وقتى وارد نماز مى شوید هنگام خواندن حمد و سوره به معناى آن توجه كنید تا ارتباط حفظ شود.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شيخ برقي به سند موثق از حضرت صادق ( عليه السلام ) روايت كرده است
كه هر كه بعد از فارغ شدن از نماز پيش از آنكه زانوهاي خود را از جاي خود حركت دهد ده مرتبه اين تهليل را بخواند حق تعالي چهل هزار هزار گناه او را محو كند و چهل هزار هـزار حسنه براي او بنويسد و چنان باشد كه دوازده مرتبه قرآن را ختم كرده باشد و فرمود كه من صد مرتبه مي خوانم و شما را ده مرتبه كافي است :

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ،
، اِلهاً واحِداً اَحَداً صَمَداً، لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً،

. و فضيلت اين تهليل بسيار وارد شده است خصوصاً در تعقيب نمازصبح و شام و هنگام طلوع و غروب آفتاب.

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت





چه هوایی ،
چه طلوعی ،
جانم ….
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم ،
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا ،
به خدایی که خودم میدانم ،
نه خدایی که برایم از خشم ،
نه خدایی که برایم از قهر،
نه خدایی که برایم ز غضب ساخته اند …..
به خدایی که خودم میدانم ،
به خدایی که دلش پروانه است ،
و به مرغان مهاجر هر سال راه را میگوید،
و به باران گفته است باغها تشنه شدند ،
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست،
که مبادا که ترک بردارد ،

به خدایی که خودم میدانم
چه خدایی
جانم..
سهراب سپهری


موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





صدّ عن سبیل‌اللّه و المسجد الحرام
……………………………………………………..
رهبرانقلاب: حكام سعودی در حوادث منا و مسجدالحرام، قطعا مقصرند/ جهان اسلام گریبان حاکمان سعودی را رها نکند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به مسلمانان سراسر جهان به مناسبت فرارسیدن موسم حج فرمودند:

* آنان که کینهی خود با ملت ایران را در زیر عنوان «سیاسی کردن حج» پنهان ساخته‌اند، شیطانهایی حقیرند که از به خطر افتادن مطامع شیطان بزرگ، آمریکا، به خود میلرزند.

* حکام سعودی که امسال صدّ عن سبیل‌اللّه و المسجد الحرام کرده و راه حجّاج غیور و مؤمن ایرانی به خانه‌ی محبوب را بسته‌اند، گمراهانی روسیاهند که بقای خود را در هم‌پیمانی با صهیونیسم و آمریکا می‌دانند.

* قریب یک سال از حوادث منا می‌گذرد که در آن، چند هزار نفر با لب تشنه، مظلومانه جان باختند؛ اندکی پیش از آن در مسجدالحرام نیز جمعی در حال عبادت و طواف به خاک وخون کشیده شدند. حکام سعودی در هر دو حادثه قطعاً مقصرند؛ و گمان عمدی بودن حادثه نیز از سوی صاحبنظران مطرح است.

* حکام سعودی به جای عذرخواهی، با نهایت وقاحت در جایگاه مدعی ایستادند و دشمنی خود با جمهوری اسلامی را بیشتر آشکار ساختند.

* بوقهای تبلیغاتی سعودی اعم از سیاستمداران تا مفتیان ناپرهیزکار و حرامخواری که برخلاف کتاب و سنت فتوا می‌دهند، تا پادوهای مطبوعاتیشان، تلاش بیهوده می‌کنند که جمهوری اسلامی را درمحروم‌سازی حجاج ایرانی از حج، متهم کنند.

* حکّام فتنه‌انگیزی که با تشکیل و تجهیز گروه‌های تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگهای داخلی و قتل و جرح بی‌گناهان کرده‌اند و یمن و عراق و شام و لیبی و برخی دیگر از کشورها را به خون آغشته‌اند.

* سیاست‌بازانِ از خدا بی‌خبری که دستِ دوستی به رژیم اشغالگر صهیونیست داده و چشم بر رنج و مصیبت جانکاه فلسطینیان بسته‌اند و دامنه‌ی ظلم و خیانت خود را تا شهر و روستای بحرین گسترده‌اند.

* حاکمان بی‌دین و بی‌وجدانی که فاجعه‌ی بزرگ منا را پدید آورده و اکنون از سیاسی نشدن حج دَم میزنند و دیگران را به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تسبیب کرده‌اند، متّهم می‌کنند.

* جهان اسلام، اعم از دولتها و ملّتهای مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و گریبان آنها را رها نکنند.

* برادران و خواهران مسلمان! امسال جای حجّاج مشتاق و بااخلاص ایرانی در مراسم حج خالی است، ولی آنان با قلبهای خود حاضر و در کنار حاجیان از سراسر جهان و نگران حال آنان هستند، و دعا می‌کنند که شجره‌ی ملعونه‌ی طواغیت نتوانند گزندی به آنان برسانند.

* اینجانب یاد شهدای منا و مسجدالحرام در سال گذشته و شهدای مکّه در سال ۶۶ (۱۳) را گرامی میدارم و از خدای عزّوجلّ برای آنان طلب مغفرت و رحمت و علوّ درجات می‌کنم. 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




مناجات بسیار زیبا…


من کیم؟ عبد گنهکار، الهے العفو
من کیم؟ بندۂ سربار، الهے العفو

منم آن کس کہ نمک خورد و نمکدان بشکست
نہ کہ یک بار، چہ بسیار، الهے العفو

نفس من ول کُنِ من نیست! خدایا چہ کنم؟
خستہ ام زین همہ آزار، الهے العفو

با گناهے کہ ز من سر زده، بین من و تو
چیده شد این همہ دیوار، الهے العفو

من زمین خورده ام و آمده ام توبہ کنم
با چنین وضع اسفبار، الهے العفو

بزنے یا نزنے، مال تواَم جان علے
پس بیا رحم کن این بار الهے العفو

چیزے از سوختن من کہ نصیبت نشود
پس نجاتم بده از نار، الهے العفو

مهربانے کن و این بار مرا نیز ببخش
ذوالکرم… حضرت غفّار… الهے العفو

 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




از کتاب  خصائص الحسینیه

نوشته ی مرحوم آیت الله شیخ جعفر شوشتری

 

امام حسین علیه السلام و #رفع هم و #غم


امام نسبت به #گرفتاران و اهل غم، رقت خاصی داشتند. روزی بر اسامه که در حال احتضار بود وارد شدند.

چون حضرت را دید آهی کشید و اظهار غم و اندوه نمود. امام علت را جویا شد. اسامه گفت: شصت هزار درهم بدهی دارم. امام فرمود: دین تو را #ادا می کنم.

اسامه گفت: دوست دارم مدیون نمیرم. امام دستور داد مال را حاضر کردند و قبل از آنکه اسامه جان سپرد، آن را به طلبکارانش پرداخت کرد.

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت




زندگي مادي دنيا

«فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلىَ‏ عَن ذِكْرِنَا وَ لَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَوةَ الدُّنْيَا»[1] : «از كسي كه از ياد ما روي گرداناست و جز زندگي مادي دنيا را نمي طلبد اعراض كن».

ظاهر اين آيه استفاده مي شود كه ياد خدا با دنيا طلبي هيچگونه سازگاري ندارد و ممكن است چهتش اين باشد كه دنيا، ماهيه طوري كه هركس توجه و علاقه ي بيشتري با آن پيدا كند از ياد خدا و آخرت باز خواهد ماند و لذا درباره ي دنيا در قرآن تعبير «لهو» (سرگرم كننده) به كار رفته است. «وَ مَا الْحَيَوةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْو…»[2] : «و زندگي دنيا چيزي جز سرگرمي و بازي نيست»

انسان نمي تواند هم دنيا طلب باشد و هم به ياد خدا و آخرت. اين دو مقابل جمع نيستند ولذا بايد يكي را گرفت. حال اگر كسي ياد خدا را بر آن ديگري ترجيح داد، طبيعتاً از جهت مظاهر مادي دنيا صرف نظر خواهد كرد. زيرا براي او هدفي بالاتر و والاتر از رضايت حق نيست ولذا در مسير كسب مرضات الهي و آباد ساختن خانه ي آخرت گام برمي دارد و دنيا دوستي را خطري براي رسيدن به اين مقصد اعلي مي داند. براي همين است كه پيامبران الهي و جانشينان آن ها و نيز بندگان صالح خدا نسبت به زندگاني دنيا و پست و مقام آن بي رغبت بودند و آن را بسيار بي ارزش مي شمارند: چنان چه امام علي (عليه السلام) در اين باره فرمودند: « وَ الله لِدنيا هذه اَهوَن في عيني مِن عِراق خنزير في يد مجزوم» : «به خدا سوگند كه دنيا شما در نظر من از استخوان يك خوك در دست فردي جذامي بي ارزش تر است»[3]



[1]ـ سوره نجم (53) آيه 29


[2]ـ سوره انعام (6) آيه 32


[3]ـ نهج البلاغه، ح236

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




- ولایت به هم پیوستگی و اتصال شدید مسلمانان

به هم پیوستگی و هم جبهگی و اتصال شدید یک عده که دارای یک فکر واحد و جویای یک هدف واحد هستند در یک راه قدم بر می دارند برای یک مقصود تلاش می کنند و یک فکر و عقیده را پذیرفته اند.[1]یک مسأله، مسأله ی استقرار ولایت الله در جامعه است. البته این ولایت در دنیای امروز دشمنان زیادی دارد که صریحاً با آن دشمنی می کنند.[2]

صفای دین اسلام و محیط اسلامی و محیط معنوی، ناشی از همین ولایت الله است. این ولایت الهی با ولایت خداوند در عالم سیاست و محیط سیاسی تفاوت جوهری ندارد. حقیقت هر دو یکی است لذا در نظام اسلامی حکومت با محبت، با ایمان، با وحدت و همدلی، هم چنین با هم بودن مردم و حکومت، با هم بودن اجزای حکومت و با هم بودن اجزای مردم است. اینهاست که مصداق حقیقی ولایت را در جهان متفرق و متمایز می کند.



[1]- همان، ص30


[2]- همان، ص334

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حفظ وحدت در داخل امت اسلام

در زمینه ی ارتباطات داخلی، امت اسلام وقتی دارای ولایت به معنای قرآنی است که کمال همبستگی و اتصال و ارتباط و اتحاد صفوف و فشردگی هر چه بیشتر آحاد و جناح های گوناگون را در خودش تأمین کند و تفرقه و اختلافی بین آنها نباشد و صف های گوناگون در داخل امت تشکیل نشود.

قرآن در آیه ی نهم از سوره ی حجرات می فرماید:

« وَ اِن طائفتان مِنَ المؤمنینَ اقتلُوا» ؛ «اگر دو طایفه و دو گروه از گروه های مسلمانان با یکدیگر جنگیدند فَاَصلحوا بینهما بین این دو گروه را اصلاح کنید». «فَإِن بَغَتْ إِحْدَيهُمَا عَلَى الْأُخْرَى‏»؛« و اگر میان این دو گروه یک گروه بر دیگری ظلم کرد بغی و تجاوز و تعدی روا داشت و زور گفت»؛ « فَقَتِلُواْالَّتِى تَبْغِى»؛«با آن کسی که زور می گوید بجنگید»؛ «حَتَّى‏ تَفِى‏ء إِلَى‏ أَمْرِ اللَّهِ»؛«تا مجبور شود به فرمان خدا برگردد» و این دستور خدا در زمینه ی حفظ وحدت در جامعه ی اسلامی است.[1]



[1]- همان، صص51و52

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دین تغییردهنده و تصحیح کننده ی فرهنگ

خصوصیت دین این است که وقتی وارد جامعه ای شد فرهنگ آن جامعه را تغییر می دهد، لذا قرآن می فرماید:

«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ»[1]؛« پیامبری را فرستادیم که آنها را پاک کند، اخلاق و فکر آنها را تطهیر نماید و کتاب و حکمت به آنها بیاموزد».

کتاب به معنای مجموعه ی مدوّن قوانین و مقررات و احکامی است که جامعه را اداره می کند مانند احکامی که در قرآن هست و (الحکمه) یعنی بینا و بصیر کردن آنان و دقایق و ظرایف پوشیده ی جهان را برای انسان ها روشن کردن. حکیم یعنی که جریانات و حقایق جهان و قوانین حاکم بر زندگی بشر را آن چنان که هست می بیند و اشتباه نمی کند. از حقایق جهان اینکه ملت ها نمی دانند قدرت حقیقی متعلق به انسان هاست و هیچ قدرت مادی و تسلیحاتی، پول و سیاست نمی تواند بر انسان ها غلبه کند و دیگر اینکه زندگی خوش و پرلذت برای انسان یک هدف و ایده آل نیست و نباید باشد و این جهان یک زندگی گذرا و یک مرحله است و راه است نه منزل و چگونه پیمودن آن سرنوشت انسان را معین می کند.[2]



[1]- سوره جمعه، آیه 2


[2]- همان، صص 279-278

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تجدید بنای فرهنگ و تمدن اسلامی

فرهنگ اسلامی در سایه ی بیداری و خیزش مسلمانان در حال بازسازی خویش است. با احیا و بازسازی فرهنگ اسلامی امروز دیگر ارزش های وارداتی فرهنگ نه تنها در نزد فرهیختگان، بلکه در نزد توده های میلیونی مسلمانان رنگ باخته است و پاسداران فرهنگ اسلامی در برابر نظریه پردازان فرهنگی(فرنگ)، قد مردانگی علم کرده و با تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی، دگرگونی فرهنگی عظیمی را به وجود آورده اند.کوشش برخی از ملت های مسلمان در دستیابی به فناوری های پیشرفته که گاه موجب ترس استعمارگران غربی شده، نشان دهنده ی درخشش دوباره ی فرهنگ و تمدن اسلامی و قدرت گیری و سربلندی مسلمانان است.[1]



[1]- علی اکبر، ولایتی، همان کتاب، ص8

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

خصوصیت فرهنگ زنده این است که آن مردم می توانند معلومات، اخلاقیات و روابط معاشرتی داشته باشند که به زندگی مادی آنها کمک می کند و آن را بالا ببرد. آرامش روحی آنان را فراهم بیاورد و استقلال و تصمیم گیری را به آنها بدهد و می تواند همه ی عناصر لازم برای رشد و پویایی را از دیگر فرهنگ ها، مثل یک کالبد زنده، جذب کند. ملت ما بر اساس فرهنگ اسلامی قیام کرده است. اگر اسلام و رهبری دینی و مرجعیت و جهاد و شهادت و مقابله با ظلم را که جزء فرهنگ ماست، نمی داشتیم، نمی توانستیم قیام کنیم. این عناصر زنده و کارآمد و قوی هستند که در فرهنگ ما موجود است. فرهنگ ملی ما از فرهنگ دینی ما جدا نیست باید یکی از هدف های مردمی و حکومت این باشد که فرهنگ اسلامی را با تمام اجزاء و ابعادش زنده کنیم و یکی از وظایف دولت اسلامی بازسازی فرهنگی می باشد.[1]



[1]- ولایت، بیانات مقام معظم رهبری، چاپ اول، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، 1384، صص276-275

 

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ابدیت فرهنگ اسلامی

بدون تردید هنگامی که کشش فرهنگ اسلامی تا مرحله ی جهان آفرینش و ارتباط آن با پروردگار وسعت داشته باشد قهراً دامنه ی آن به ابدیت منتهی خواهد شد و با این وصف، فرهنگی است با ثبات و جاویدان و گرد و بادهای حوادث آن را نمی لرزاند و هیچ گاه دستخوش تحول و تغییر نخواهد گردید. امتیاز ثابت و ابدیت فرهنگ اسلامی در جمیع جوانب مذهب در عقائد و احکام و اخلاق پرتو افکنده و در تحقق یافتن اهداف رسالت جهانی پیامبر نقش اساسی را ایفا می کند تا آنجا که سبب اطمینان قلب و آرامش روح تقویت اراده ی انسان می گردد و او را به پیروزی و موفقیت تشویق نموده اعم از اینکه به هدف برسد یا اینکه پیش از موفقیت، مرگ فرا رسید و طومار حیاتش را درهم پیچد، خواه راه صواب را بپیماید و خواه گاهی اشتباه کرده و در راه خطا گام بردارد و بالاخره در راه تحصیل پیروزی و موفقیت باید بکوشد چه در این راه مشهور گردد و نام او بر سر زبان ها افتد و چه در بوته ی اهمال و گمنامی بماند.

فرهنگ اسلامی که فرهنگ الهی و جاویدان است و دارای امتیاز ابدیت می باشد مانع از « آزادی فکر و اجتهاد نیست زیرا همانطور که یادآور شدیم دامنه ی آن به قدری پهناور است که سیر در ملکوت آسمان ها و اعماق زمین را در برگرفته و بر اساس نوامیس عمومی و بدون تغییر جهان اجتهاد و آزادی فکر را در مسیر کمال و پیشرفت باز گذاشته است».(…)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دعایی که در واقع مناجات و راز و نیاز حضرت موسی با خداست ،  آیه 25 تا 28 سوره طه .

موسی گفت :

پروردگارا ، سینه ام را برایم گشاده ساز تا بتوانم کلام تو را به خوبی دریافت کنم و دشواری های رسالت را تحمل نمایم .

 و کارم را برای من آسان گردان .

و گره از زبانم بگشای تا رسا سخن بگویم .

که در این صورت سخنم را در می یابند .

” آمین “

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):

 « به حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان متوسل شوید،

ایشان چون مادر ولی وقت ما هستند به فرزندشان می‌فرمایند:
که پسرم،این شخص به من متوسل شده خواسته‌اش را بده

هزار صلوات یا یک ختم قرآن نذر ایشان کن تا گرفتاریت برطرف شود.»

 آقای الهی واعظ از قول بنده این مطلب را بر روی منبر نقل کرده بودند،
شخصی پیش من آمد و گفت:
«آقا من این کار را کردم و فورا حاجتم را گرفتم.»

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




سالروز ازدواج آسمانی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و حضرت فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیهامبارک باد


حضرت على عليه‌السلام می‌فرماید: پيغمبر اكرم به من فرمود: يا على! گروهى از مردان قريش دربارۀ فاطمه زهرا مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بوديم و تو نپذيرفتى، اكنون او را به على‌بن‌ابی‌طالب دادى.
من گفتم: به خدا قسم من فاطمه را از شما رد نكردم و او را تزويج ننمودم، بلكه خدا خواستگارى شما را نپذيرفت و فاطمه را براى على تزويج كرد؛ زيرا جبرئيل بر من نازل شد و گفت: خداى تعالى می‌فرمايد: اگر من على را خلق نمی‌كردم، از حضرت آدم و غیر او شوهرى كه شايسته فاطمه باشد در روى زمين نبود…
(بحارالانوار، ج۴٣، ص٩٣)

موضوعات: خانواده آسمانی  لینک ثابت




 

زیبایی خریدنی نیست

شادابی هدیه گرفتنی نیست

طراوت اتفاقی نیست

همه اینها بسته به

انتخاب و تلاش توست

شادباش و شاد زندگی کن…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




من آنقدر این روزها شیرین عقل شده ام که متوجه نمیشوم کسی که لیاقت نگاه من را نداشته و دیگر نیست ، چرا و چگونه به پس زمینه ی تک رنگ زندگی من راه پیدا کرده است ؟

دیگر نخواهم گفت از شنبه. دیگر اعداد رند روی ساعت را برای شروع جدید نشانه نخواهم گرفت. از هم اکنون به این قربانی بودن خاتمه خواهم داد. ترمیم منافذم به این سرعت غیرممکن است اما حتما و باید تمامی آنهارا بپوشانم تا بوی تعفنش مشامم را آزار ندهد.

پارچه ای رنگین بر روی تلنبار غم و غصه و خاطراتم خواهم کشید و آنها در بغل میگیرم و از آنها بالا می روم.

حال دیگر همه ی صداها جذاب هستند.

اکنون همه ی قیافه ها زیبایی خود را دارند.

دیگر هیچ عطری چراغ سبز آشناییت نمی دهد و همه به دل من می نشینند.

و هیچ مکانی دیگر چیزی را برای من زنده نمیکند.

هم اکنون که می نویسم همه چیز رنگ خود را دارد و رنگ نباخته اند.

دیگر زندگی من تک رنگ نیست.

و نخواهد بود …

 

 

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

از شبلی که از عارفان نامی است، پرسیدند: ای شیخ! از چه زمانی وارد زهد و تقوا شدی؟
 
او گفت: روزی از محله ای عبور می کردم که سگی را بر کنار جوی آبی دیدم. آن حیوان می خواست آب بخورد؛ اما با دیدن عکس خود در درون آب، به خیال اینکه سگی دیگر درون آب است، می ترسید و خود را عقب می کشید.
این رو آوردن و گریز ساعتی ادامه پیدا کرد. سر انجام، سگ به ناگاه سر در آب فرو برد و دانست که سگ دیگری در کار نیست؛ بلکه خودش مانع رفع تشنگی اش بوده و وقتی خود را ندید به آسودگی سیراب شد.
شبلی گفت: با مشاهده آن ماجرا فهمیدم که حجاب و مانع من در رسیدن به کمال و ترقی، خود بینی خود من است و از آن پس، کوشش نمودم تا خود را نبینم و به خود نیندیشم، تا راه سعادت را پیدا کنم.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در دستانم دو جعبه دارم که خدا به من داده است. او گفت:غصه هایت را درون جعبه سیاه بگذار و شادی هایت را درون جعبه طلایی.
 
به حرف خدا گوش کردم . شادی ها و غصه هایم را درون جعبه ها گذاشتم. جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد و جعبه سیاه روز به روز سبک تر.
از روی کنجکاوی جعبه سیاه را باز کردم تا علت را دریابم . دیدم که ته جعبه سوراخ است و غصه هایم از آن بیرون می ریزد.

سوراخ جعبه را به خدا نشان دادم و گفتم: در شگفتم که غصه های من کجا هستند؟
خدا با لبخندی دلنشین گفت:ای بنده من!همه آنها نزد من اینجا هستند.
پرسیدم پروردگارا! چرا این جعبه ها را به من دادی؟ چرا ته جعبه سیاه سوراخ بود ؟ گفت:ای بنده من! جعبه طلایی را به تو دادم تا نعمت های خود را بشماری و جعبه سیاه را برای اینکه غم هایت را دور بریزی…
 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت





 
ﻫﺰﺍﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻬﺎﺭ ﺻﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﭘﺴﻨﺪﯾﺪﻡ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺣﮑﻤﺖ ﻫﺸﺖ ﮐﻠﻤﻪ ﺟﺎﻣﻊ ﺍﻟﮑﻤﺎﻻﺕ ﺑﻮﺩ


ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ :

.1ﺧﺪﺍ ﺭﺍ .

.2ﻣﺮﮒ ﺭﺍ .

ﻭ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ :

.1 ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﯼ .

.2 ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩ .

ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ :

.1 ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺴﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

.2 ﺑﻪ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯼ ﺷﮑﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

.3 ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﯼ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ

.4 ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﯼ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
نهمین چراغ عالم،نوگل باغ ولایی
تویی آن قبله‌ی حاجات، سمبل صلح‌وصفایی

پسر صاحبِ ایران،معدن جود وسخایی

شهادت امام جواد الائمه (ع) تسلیت باد.

 

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
درخواست #موسی از #خدا

روزی موسی به پیشگاه خداوند عرضه داشت: خدایا امروز من را به برخی اسرار و امور نهفته آگاه کن!

خداوند خطاب به او فرمود: به کنار چشمه برو،خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه حوادثی در آنجا رخ می دهد!
موسی این کار را کرد و به نظاره ی چشمه پرداخت. در همان لحظه سواری به کنار آب آمد ،لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس لباس بر تن کرد و رفت .اما کیسه ی پول های خود را جا گذاشت.
کودکی کنار چشمه آمد و کیسه ی پول را برداشت و رفت .موسی شاهد بود که در همان لحظه کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست .در همین لحظه سوار به دنبال کیسه ی خود بازگشت و چون کیسه را نیافت،از کور پرسید:آیا تو کیسه ی پول مرا ندیدی؟
کور که از هیچ چیز اطلاع نداشت ،اظهار بی خبری کرد.
سوار،باچند ضربه،کور را از پا در آورد و او را کشت و گریخت.
موسی بعد از این واقعه عرض کرد: خدایا!این چه حادثه ای بود که به من نشان دادی؟حکمت هرچی بود این گونه بود که فرد بی گناه کشته شد!!!

خداوند فرمود:ای موسی!پدر این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار، کار کرده بود و دقیقا آنچه در کیسه بود،حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن خودداری کرده بود. اینک کودک وارث پدر است که از این راه به حق خود رسید .اما آن کور که تو دیدی در جوانی پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با حکمت و عدالت به سزای عمل خود رسید…

#داستانک #تلنگر #تقاص
 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




احادیثی از پیامبر اکرم (ص) :
وقتی کسی که به خواستگاری می آید و اخلاق و دین اش مایه رضایت است به او زن دهید که اگر چنین نکنید ، فتنه و فساد زمین را پر خواهد کرد.
(نهج الفصاحه ، ح247)
**************************************************************
بهترین ازدواجها ها آن است که آسان تر انجام گیرد .
(نهج الفصاحه ، ح248)
**************************************************************
در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد ، که نزد خدای عز وجل محبوبتر و ارجمند تر از ازدواج باشد .
(بحار الانوار . ج103 0ص222)
**************************************************************
هر جوانی که در دوره جوانی خود ازدواج کند ، شیطانش فریاد بر آورد که : وای بر او دین خود را از گزند من حفظ کرد .
(کنز العمال . ح44441)
**************************************************************
دو رکعت نمازی که ازدواج کرده می خواند ، برتر از هفتاد رکعت نمازی است که فرد عزب می خواند .
(بحار الانوار . ج103 0ص219)
**************************************************************
زن بگیرید ؛ زیرا که ازدواج کردن روزی شما را بیشتر می کند .
(بحار الانوار . ج103 0ص217)
**************************************************************
مردان عزب خود را زن دهید ؛ زیرا با این کار خداوند اخلاق آنان را نیکو می گرداند و روزیهایشان را زیاد می کند و بر جوانمردی های آنان می افزاید .
(بحار الانوار . ج103 0ص222)
**************************************************************
سه چیز است که در آن شوخی نیست : طلاق ، نکاح و آزاد کردن بنده .
(نهج الفصاحه ، ح258)
**************************************************************
بهترین امت من در درجه اول کسانی هستند که ازدواج کرده اند و مردان و زنان بدون همسر در مرتبه آخر قرار دارند .
(مسترک الوسائل . ج2 . ص531)
نباید حسن صورت زن را بر حسن دین داری او برگزید .
(کنز العمال . ح44590)
**************************************************************
با زن به خاطر 4 چیز ازدواج می شود : مال و ثروتش ، زیبایی اش ، دینداری اش و اصل و نسب خانواده اش ؛ و تو با زنان متدین ازدواج کن.
(کنز العمال . ح44602)
بهترین مهریه سبکترین آن است .
(کنز العمال . ح44707)
**************************************************************
هر زنی که شوهرش را هفت روز خدمت کند ، خداوند هفت در دوزخ را به رزی او ببندد و هشت در بهشت را به رویش بگشاید ، تا از هر در که بخواهد وارد شود و هیچ زنی نیست که جرعه ای آب به شوهرش بنوشاند مگر آنکه این عمل او برایش بهتر از یکسال عبادت باشد که روزهایش را روزه و شب هایش را به عبادت سپری کند .
(إرشاد القلوب . ص175)
**************************************************************
مراسم ازدواج را آشکار برگزار کنید و خواستگاری را پنهان .
(کنز العمال . ح44532)
**************************************************************
حدیثی از امام علی (علیه السلام) :
بهترین وساطتها این است که میان دو نفر در امر ازدواج وساطت شود . تا سر وسامان بگیرند .
(بحار الانوار . ج103 0ص222)
**************************************************************
حدیثی از امام حسن (ع) :
به مردی که با ایشان در باره ازدواج دختر خود مشورت کرد ، فرمود : او را به مردی با تقوا شوهر ده ؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد گرامیش می دارد و اگر دوستش نداشته باشد به وی ستم نمی کند .
(مکارم الاخلاق . ج1 . ص446)
**************************************************************
حدیثی از امام باقر (ع) :
با کسی که از اخلاق و دینش رضایت دارید ازدواج کنید ، خودداری شما از وصلت با او باعث فتنه و فساد بزرگ در جامعه می شود .
(اصول کافی . ج5 . ص347)
**************************************************************
احادیثی از امام صادق (ع)
هر که از ترس تهیدستی ازدواج نکند ، به خدای متعال گمان بد برده است . خدای متعال می فرماید : « اگر تهیدست باشد خداوند از فضل خود توانگرشان می سازد » .
(نور الثقلین . ج3 . ص597)
**************************************************************
هر که مجردی را زن دهد ، از جمله کسانی است که خداوند در روز قیامت به او نظر می افکند .
(اصول کافی . ج5 . ص331)
*************************************************************
شومی و ناخجستگی زن ، زیاد بودن کابین او و نافرمانی از شوهرش می باشد .
(معانی الاخبار . ص152)
**************************************************************
احادیثی از امام رضا (ع) :
اگر در باره ازدواج و دامادی آیتی محکم و سنتی پیروی شده (از رسول خدا(ص)) هم نبود ، باز موضوع نیکی به خویشاوندان و مانوس شدن با بیگانه که خداوند در این امر قرار داده است ؛ انگیزه ای بود که خردمند صاحبدل به ازدواج رغبت کند و عاقل درست اندیش به آن بشتابد .
(مکارم الاخلاق . ص449)
**************************************************************
با کسی که اخلاقش بد است وصلت نکنید .
(وسائل الشیعه . ج5 . ص10)
 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت





در سفر امام جواد (ع) از مدینه به بغداد، وقتی حضرت به سر زمین زباله - منطقه واقع در نزدیکی کوفه رسیدند - زن ضعیفی را مشاهده کردند که بر بالای جسد گاوی مرده در کنار راه نشسته و گریه می کند ؛ حضرت علت گریستن زن را از او پرسید .
زن در جواب گفت: یا بن الرسول الله، من زنی ضعیفم، قدرت هیچ کاری را ندارم و این گاو همه سرمایه زندگی ام بود که اکنون مرده است .
حضرت فرمود: اگر خدای متعال آن را زنده کرد چه خواهی کرد ؟
عرض کرد ای پسر رسول خدا همواره سپاسگذار او خواهم بود .
آنگاه حضرت دو رکعت نماز بر جای آورد و درباره دعا کرد؛ سپس با پای مبارک خود به پهلوی گاو زد و حیوان زنده شد .
در این هنگام زن فریاد زد که این آقا عیسی بن مریم است .
حضرت فرمود: نه ، بلکه او بنده ای از بندگان مورد عنایت خداست ، این از اوصیای پیامبران است .


الثاقب فی المناقب ،ص 503 -


 

موضوعات: حکایات مذهبی  لینک ثابت




 

 

ازدواج مثل شهر محاصره شده است: کساني که داخل شهرند سعي دارند ازآن خارج و آنها که خارج هستند کوشش دارند که داخل شوند!
فرانکلين

 

* زندگي زناشويي مثل تاتر است: مردم صحنه زيبا و آراسته آن را مي بينند درحالي که زن و شوهر با پشت صحنه درهم ريخته و پرماجراي آن سر و کار دارند.

فرانسيس بيکن

 

* تا قبل از ازدواج فقط مرگ مي تواند دو عاشق دلداده را ازهم جدا کند اما بعد از ازدواج تقريبا هرچيزي مي تواند سبب جدايي آنان شود!

سامرست موام

 

* ازدواج با يک زن مثل خريدن کالايي است که مدت ها مشتاقانه از پشت ويترين تماشايش کرده ايد اما وقتي به خانه مي رسيد از خريدنش پشيمان مي شويد..

جين کر

 

* ازدواج براي کساني که تصور مي کنند صبح روز بعد از آن ، آدم ديگري مي شوند موضوعي نااميدکننده است.

ساموئل راجرز

 

* مجردان بيشتر از متاهلين درباره زنان اطلاع دارند چون اگر نداشتند آنها هم ازدواج مي کردند!

اچ.ال.منکن

 

*مرد با ازدواج روي گذشته اش خط مي کشد ولي زن بايد روي آينده خود خط بکشد.

سينکلر لوييس

 

* قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هايي مي انديشد که شما گفته ايد اما بعد از ازدواج ، مرد قبل از اين که شما حرف بزنيد به خواب مي رود!

هلن رولان

 

* زنان با اين آرزو با مردان ازدواج مي کنند که مردان تغيير کنند… که نمي کنند. مردان با اين آرزو با زنان ازدواج مي کنند که زنان تغيير نکنند… که مي کنند!

 

* خيلي بامزه است: هنگامي که زنان از ازدواج خود داري مي کنند اسمش را مي گذاريم عشق به استقلال اجتماعي اما وقتي مردان از ازدواج خودداري مي کنند به آن مي گوييم ترس از مسووليت اجتماعي!

وارن فارل

 

* اگر مي خواهي براي يک روز معذب باشي مهمان دعوت کن. اگر مي خواهي يک سال عذاب بکشي پرنده نگه دار واگر مي خواهي مادام العمر در عذاب باشي ازدواج کن!

” ضرب المثل چيني

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




 اگر می‌خواهیم فرزندانمان با ما خوب باشند

اگر پدر و مادر با ما خوب رفتار نکنند قابل تحمل‌تر است و بالاخره دوران سختی آن به پایان خواهد رسید. ولی اگر فرزندان با ما خوب رفتار نکنند تلخی آن برای همیشه باقی خواهد ماند. اگر می‌خواهیم فرزندانمان با ما خوب برخورد کنند، به پدر و مادر مهربان باشیم اگرچه آنها با ما نامهربانی کنند.
 

موضوعات: خانواده و زندگی  لینک ثابت




  وقتی نمیدانی ریاکاری !

بسيار اتفاق افتد كه شخص ريا كار خودش هم ملتفت نيست كه ريا در اعمال او رخنه كرده و اعمالش ريايى و ناچيز است، زيرا كه مكايد شيطان و نفس به قدرى دقيق و باريك است و صراط انسانيت به طورى نازك و تاريك است كه تا انسان موشكافى كامل نكند نمى‏فهمد چه كاره است. خودش گمان مى‏كند كارهايش براى خداست، ولى براى شيطان است.

  #چهل_حدیث ، صفحه ۴۸
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




نگاه رهبر انقلاب به دو عنصر خدمت و # کار _جهادی برای تحقق #کارآمدی نظام اسلامی

 پیش شرط تحقق وظیفه امروز ما چیست؟

  اول اینکه «روحیّه‌ی خدمت» باید داشته باشیم و باید بدانیم که «اصلاً فلسفه‌ی وجود ما جز این نیست؛ ما آمده‌ایم خدمت کنیم به مردم و #هیچ_چیز نباید ما را از این وظیفه غافل کند.»

  دوّم اینکه «در زمینه‌ی خدمت، کار را باید #جهادی کرد؛ جهادی به معنای بی‌قانونی نیست… معتقدم در همان چهارچوب قانون، دو جور میشود کار کرد:

 یک کار،کار مرسوم اداری
 یک کار کار جهادی.
کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است.

کار را باید جهادی انجام داد تا ان‌شاءالله خدمت بخوبی انجام بگیرد.» اگر این اتفاق افتاد نتیجه آن نمایش «کارآمدىِ نظام در عمل» است و در حقیقت «شما با عمل خودتان مردم را به ایمان، به اسلام، به دین دعوت می‌کنید.»

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام جواد علیه السلام:

تواضع و فروتنی زينت بخش علم و دانش است، ادب داشتن و اخلاق نيک زينت بخش عقل می باشد، خوش روئی با افراد زينت بخش حلم و بردباری است.

كشف الغمّة، ج ۲، ص ۳۴۷

  

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در محضر شیخ حسنعلی #نخودکی

 حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:

 اول آنکه در آغاز هرکار بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم.

 دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید الحمدالله رب العالمین.

 سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه.

 چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.

 پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید ماشاالله.

 ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: حسبناالله و نعم الوکیل.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

✍ گویند: دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و می رفت و در راه با پرودرگار خود سخن می گفت:

  ای گشاینده گره های ناگشوده، گره از گره های زندگی ما بگشای…

  در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندم ها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت:

 
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟

آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟

  و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است!

  ندا آمد که :

تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه…

مفتاح و گشاینده همه گرفتاری ها، خدای مهربان همراه همیشگی تون

 

موضوعات: حکایات جالب و شنیدنی  لینک ثابت





.
چشمانم از سر صبح قدم هاي تو را مي جويند
يابن أسد الله الغالب
من به گوشه چشمي از جانب شما اميد بسته ام…
اميد وقتي به شما و خاندان شما باشد…"نااميدي"، كلمه اي گنگ ميشود
.
ما را به یک کلاف نخ آقا قبول کن
یا ایّهاالعزیز ، أبانا ، قبول کن
آهی در این بساط به غیر از امید نیست
یا ناامیدمان ننما یا…….قبول کن
.
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




   شیعه همه جا رهبر و مولایش علی است دنیاش علی بوده و عقباش علی است

بی مهر علی , زهد ابوذر همه هیچ سلمان كه محمدی است آقاش علی است 


 برخی از این القاب علی بن ابیطالب (ع) چنین‏ اند ‼️

«أعلمُ الأمّة»، «أقضَی الأمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّی»، «خیر البشر»،

«أمیر المؤمنین»، «امام المتّقین»، «سیّد المسلمین»، «یعسوب المؤمنین»، «عمود الدین»، «سیّد الشهداء»، «سیّد العرب»، «رایة الهدی»،

«باب الهدی»، «المرتضی»، «الولیّ» و«الوصیّ».[

« ابوریحانتین »، « یعسوب الدین »، « اسد »، « اسدالله »، « اسدلله الغالب »، « ابوالحسن »، « ابوالحسین »،« اَبَاالَحَسَنَین »، « حیدر»،

« حیدر كران »،« کاشِفُ الکَرب »، « امیر النحل »، « الأنزع البطین »، « ابو تراب »، « مولی الموحدین »، « غضنفر »، « ابومحمد »،

« صدیق الاکبر»، « فاروق اعظم »، « باب علم »، « مولی »، « وصی الرسول »، « حُجَّهَ اللهِ »، « ولی الله »، « #عبدالله »،

« مبیر الشرک و المشرکین »، « حاصف النعل »، « قائدالغرالمحجلین »، « زین العابدین »، « المبارك »، « مَظهَرَالعَجائِب »، « بابَ اللهِ »،

« ساقی کوثر»، « خلیفته الله »، « سیّد الاوصیاء »، « نفس الرسول »، « صاحب اللواء »، « فاروق »، « قاءد الغر المحجلین »،

« رَاحِمَ المَساکینَ »، « اِلهَ العالَمَینَ »، « دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ »، « اَمانَ الخائِفینَ »، « مُعینَ المُتَوَکِلینَ »، « قَهّارُ »، « تَقَهَّرتَ »،

« قاهِرَالعَدُوّ »، « واِلیَ الوَلِیَّ »، « اَبالغَیثِ اَغِثنی »، « الخَفیَّ »، « شمساطیل »، « جمحائیل »، « قنسوم »، « منسوم »، « بلقیاطیس»

، « حزبیل »، « اصب »، « شروحیل »، « ایلیا »، « بریا »، « حجرعین » ، « سیف الله » ، « یُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ »

القاب امیرالمومنین(علیه السلام)
اسم شریفش علی(علیه السلام) است ❣

 (بحارالانوار، ج 37، ص 339، حدیث 81)

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




 
امام حسين عليه‏ السلام حجرالاسود کعبه را میگرفت و با خدا اين گونه نيايش میکرد:

إِلهى أَنْعَمْتَنى فَلَمْ تَجِدْنى شاکِرا، وَأَبْلَیْتَنى فَلَمْ تَجِدْنى صابِرا، فَلا أَنْتَ سَلَبْتَ النِّعْمَةَ بِتَرْکِ الشُّکْرِ، وَلاأَدَمْتَ الشِّدَّةَ بِتَرْکِ الصَّبْرِ. إِلهى ما یَکُونُ مِنَ الْکَریمِ إِلَّا الْکَرمُ.

خدایا نعمتم دادى و سپاسگزارم نیافتى و مبتلایم کردى و شکیبایم نیافتى، اى خداى مهربان! نه با ناسپاسى من نعمتت را گرفتى و نه با بی صبرى من بلاى خود را پیوسته فرستادى، پروردگارا ! از کریم جز بزرگوارى سر نزند.

موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏ السلام ص 791
امام حسين عليه السلام

 

موضوعات: امام حسن و امام حسین (ع)  لینک ثابت




  عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود.

روزی به آبادی دیگری رفت عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.

مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟

گفت: نه.
گفت: فلان عابدبود،
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد.

نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد.

وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟

عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی را نان دادی.!!!

 

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت


...


 
خیاطی می گفت:
اگرشبهاجیبهای لباسها
روخالی کنین،
لباسهازیباترمیمونن
خالی کردن ذهن هم همینه!
طول روزمجموعه ای از
آزردگی، پشیمونی و…
روجمع میکنیم
ذهنمون راپاک کنیم
تادنیاےزیباترےبسازیم

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




وقتی از ته دل بخندی …

وقتی هر چیزی را به خودت نگیری وقتی سپاسگزار آنچه که هست باشی وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی ،

آن زمان است که واقعا زندگی می کنی … !
بازی زندگی، بازی بومرنگ‌هاست؛ اندیشه‌ها، کردارها و سخنان ما دیر یا زود با دقت شگفت‌آوری به سوی ما بازمی‌گردند.

زمانی که آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای آرزو کند، هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد.

آرزوهاتون قشنگ ،

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
زندگی کوتاه است!

زندگیت را دوست بدار،

شاد باش، لبخند بزن

و به یاد داشته باش،

قبل از تنفر، دوست داشته باش؛

و قبل از مردن، زندگی کن..
 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




 

الــــٰــــهی …
نصیرمان باش تا بصیرگردیم ؛
بصیرمان کن تا ازمسیر برنگردیم ؛
الــــٰـــــهی ،
ای نام تو شیرین ؛
ای ذات تو دیرین ؛
خوشم که معبودم تویی ؛
خرسندم که مقصودم تویی ؛
نه دوری که نخوانمت ؛
نه مجهولی که نشناسمت ؛
الــــٰـــهی ،
کینه را از سینه ام بزدای ؛
زبانم را از دروغ و تهمت نگه دار ؛
اگر نعمتم بخشیدی، شاکرم کن ؛
اگر به بلا افکندی، صابرم کن ؛
اگر آزمودی پیروزم کن ….

… آمـــــــین

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
یا جواد الائمه ادرکنی …

اسمی‌گره‌گشا تر از اسم«جواد»نیست
پایان‌هرچـه خواستم از او«نـداد»نیست

بین تمـام صحـن و سـراها طلوع صبح
جایی به باصفائی «باب المراد» نیست

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

۷ نصیحت ازمولانا:
درپوشیدن خطاےدیگران
شب باش

درفروتنےزمین

درمهرودوستی
همچون خورشید

درهنگام خشم وغضب کوه
درسخاوت ویاری به
دیگران رود

درکنارآمدن بادیگران
دریا

وخودت باش آنگونه که هست

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




 شیعـه ای که کور باشد شیعه نیست
 از امامـش دور بـاشد شیعه نیست

 شیعـه یعنـی سـر بلندی در جهان
 شیعـه یعنـی افتخــار هر زمـان

 شیعـه یعنـی عشق بـازی با علـی
 شیعـه یعنـی لا ولـی الا علــی

 شیعـه باکـی در دلش از دار نیست
 دست بـردار از ثـنـای یـار نیست

 گـر شـود صـد بـار با شمشیر تیز
 عضـو عضـوش قطعه قطعه ریز ریز

 باز لـبـهـا را ز هـم وا میـکنـد
 عاشقانه مدح مولا میکند

 
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


 همانگونه که #زندگان با #هدايا، شاد مي شوند اهل #قبور و برزخيان نيز با ترحم و #استغفار كه نسبت به آنان مي‎شود؛ شاد مي‎گردند.

 امام صادق عليه السلام

 محجة البيضاء، ج 8، ص 29

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




☑️۳۰ ذی القعده شهادت باب المراد آقا و مولا #جواد_الائمه علیه السلام

✔️بابرکت ترین فرزند برای شیعیان

کلینی رحمةالله علیه از یحیی صنعانی نقل کرده است که گفت :

در مکه خدمت #امام_رضا علیه السلام رسیدم و دیدم که آن حضرت برای فرزندش #امام_جواد علیه السلام موز پوست می کند و به او می خوراند به ایشان عرض کردم:
فدایت شوم ایشان آن نوزاد مبارک است ؟

فرمودند:
بلی ای یحیی ، این نوزادی است که در اسلام با برکت تر از او برای شیعیان فرزندی به دنیا نیامده است.


  الکافی : 360/6
بحارالانوار : 35/50 ح 24
#القطره : ج 1 ح 10/468 ص 656
(قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام 530 ✏️)

 
#امام_جواد_علیه_السلام

 اللّهُمَّ الــْعَنِ الجّــِبْت وَالطــَّاغوُت

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

برف را ببین ! اگر تند و شلاقی ببارد نمی نشیند،
برف وقتی می نشیند که آرام و نرم ببارد،
حرف هم مثل برف است اگر به قول قرآن کریم نرم و ملایم باشد بر دل می نشیند و دلنشین خواهد شد به همین خاطر خداوند به موسی و هارون فرمود: حال که پیش فرعون می روید با او نرم سخن بگویید :
قولا له قولا لینا
یعنی اگر تند و خشن بگویید او بر نمی تابد و بر دل سنگ او نخواهد نشست؛
کلام و سخن حافظ چرا بر دلها می نشیند ؟
چون نرم است مثل مخمل مثل حریر

ببین ! وقتی که می خواهد بگوید با هر کسی ننشین چه لطیف و چه نرم می گوید:
نازنینی چو تو پاکیزه دل و پاک نهاد بهتر آن است که با مردم بد ننشینی

  

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 
مثبت اندیشی
به معنای خود را گول زدن نیست
مثبت اندیشی
به معنای ندیدن مشکلات نیست ـ
بلکه مثبت اندیشی یعنی :
باور داشته باشید ،
برای هر مشکلی راهی هست
راه رسیدن به خواسته هایتان ،
عزم و اراده خودتان است
باور داشته باشید ،
اگر به هدفی نرسیدیم ،آخر دنیا نیست
باور داشته باشید ،
که انسان ها قصد آزار شما را ندارند
بلکه آن ها هم مشکلات خودشان را دارند
و از همه مهم تر :
باور داشته باشید که همه چیز
در دست قدرت لایزال خداوند است ـ
از امروز تلاش کنید،مثبت باشید ـ
فردی مثبت اندیش اما واقع گرا
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ مثبت

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




  اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح کنید ,خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند

باطنت را اصلاح کن خداوند ظاهرت را اصلاح میکند و خوبی ات را سر زبانها می اندازد .

رابطه ات را با خدا اصلاح کن ,خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود .

آخرتت را اصلاح کن , خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




#سرمايه_درون_2

اگر كسی غذای خوبی را با اهانت به شما بدهد از دست او نمی‌گيری ولی يك لقمه را كه با محبّت به شما می‌دهد اگرچه سير باشی می‌گيری. معلوم می‌شود دستگاه در درون انسان مرتّب است. وجود شما خيلی حواس جمعی دارد. ظاهر انسان همين است. برای انسان يك شك بيشتر نمی‌آورد، آن هم اينكه خدايی هست. اگر اين شك محكم باشد خيلی بزرگ است اما محكم نيست.
می‌گويند يكی از علما در نجف يك باره درس را ترك كرد. گفتند آقا چقدر از شما استفاده می‌كردند، چرا درس نمی‌آيی؟ گفت اخيرا شك كرده‌ام كه انگار خدايی هست، دماغم باريك شده است. شك همين‌قدر كه تقويت شود آدم را به درون می‌برد. اين مربوط به افكار ظاهر انسان و تخيّلات اوست.


#طوبای_محبّت (مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی)
کتاب یک - مجلس هشتم - صفحه 84

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شیطان یک فرد عالم با شیطان ما فرق دارد

 مرحوم مجتهدی می فرمود:

 طلاب علوم دینی احتياج به استاد اخلاق دارند

  در غیراین صورت همان طور که آیت الله مي شویم

نفس اماره ما هم آیت الله می شود؛
بلکه او آیت الله العظمى می شود

 منبع: آداب الطلاب ، ص482

شیطان از هیچ کس تا آخرين لحظه عمر ناامید نمی شود

 به فرموده آیت الله حق شناس:

  بعد از امام زمان (عج) 

شیطان داناترین شخص است.

وسوسه هایی می کند که به هر فقیهی بگویید، می گوید:

درست است‼️

 منبع: ز ملک تا ملکوت

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

 پیامبر مى فرمايد: برو فاميل هايت را ببين گرچه يكسال در راه باشى. نگو حالا راهش دور بود نرفتم.

 علامه مجلسى میفرمايد: دعا به آنها كن. خود دعا كردن به فاميل، صله رحم است.
اگر دارى، هديه برايشان ببر.

 اگر يك چيزى خريدى كه خوب است، تلفن كن و بگو: «آقا! من رفتم فلان جا سيب زمينى ارزان بود، تو هم برو بخر.»
اگر خيرى ديدى بگو به او و اگر شرى ديدی زود به او بگو كه دچارش نشود.
اين‏ ها نمونه صله رحم است.

 اما صله رحم با كدام فاميل بايد داشته باشيم؟

 آيا هركس مرا دوست دارد به ديدنش بروم؟ هركس دوستت دارد و به ديدنش رفتى، كارى نكرده ‏اى. مثل گوسفندهاى كه قربانى مى ‏كشند. گاهى افراد گوسفندى را براى قربانى مى ‏كشند. مى‏ گويد: آقا آبگوشت كله‏ اش را براى فردا صبح بگذار. جگرش‏ را هم دم غروب به سيخ مى‏ كشيم. آن ران و راسته اش را هم براى كبابى بگذار. خوب پس اين كجايش قربانى شد؟ كجاى اين قربه الى الله است. اين كه همه‏ اش «قربه الى شكم» شد.

 يا مثلا گوسفند مى‏ كشد، مى ‏گويد: «يك رانش را بده خانه پدر خانم، يكى را براى برادر خانم، يكى را براى دايى خانم، يكى براى عمو، براى خاله، عمه و… خوب اگر قرار است قربانى را به كسانى بدهى كه دوستشان دارى، كجايش «قربه الى الله» شد.

 يك شخصى آمد پهلوى پيامبر گفت: من يك فاميل‏ هايى دارم، زمانى كه به خانه‏ شان مى ‏روم اين ‏ها اذيتم مى‏ كنند. اجازه مى ‏دهيد كه ديگر نروم.
فرمود: نه با اينكه اذيتت مى‏ كنند باز هم برو.

 یك قصه برايتان بگويم:
يك روز امام صادق با يكى از بستگانش بلند بلند حرف مى ‏زد تا مرز داد و بيداد. مردم هم جمع شده بودند و تماشا مى ‏كردند و اين‏ ها هم با همين حالت داد و بيداد به خانه رفتند.
صفوان مى‏ گفت: صبح در تاريكى امام صادق را ديدم كه در خانه آن آقايى كه ديروز داد و بيداد مى‏ كردند، رفته و در خانه‏ شان را مى ‏زند. گفتم: آقا در اين تاريكى آمده ‏اى چه كنى؟ گفت:قرآن مى ‏فرمايد: خويش و قوم هايتان را حفظ كنيد. من ديروز با او در خيابان داد و بيداد كردم. امروز آمده‏ ام در اين صبح سحر حالشان را بپرسم.
يك دختر بچه آمد در خانه گفت: بله!
امام صادق گفت: به پدرت بگو بيايد. پدرش آمد و گفت: آقا آمده ‏اى چه كنى؟ سحر است! گفت: چون ديروز بلند با شما حرف زدم خواستم اين ناراحتى برطرف شود. امام صادق او را بغل گرفت و هر دو مدتى همديگر را بغل كردند و گريه كردند. اگر شما شيعه امام صادق هستى اين امام صادق شماست.

#استاد_قرائتی
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  حضرت آیت الله روح الله قرهی :

  حضرت چه چیزی را دوست دارد؟

 می‌ شود لقمهٔ کسی ، نعوذبالله لقمهٔ حرام باشد و حضرت او را دوست داشته باشد؟!

  حضرت لقمهٔ شبهه‌ناک را هم قبول نمی‌ کند.

  معلوم است که حضرت فقط حلال و دوری از شبهه را می ‌پذیرد.

  وقتی لقمهٔ حرام نیامد ، دید انسان هم باز می‌ شود ، بصیر می‌ شود ، می ‌فهمد ، حقوق را درک می ‌کند و خدا هم برکات را بیشتر و بیشتر می کند ، چنین کسی حریص نمی‌ شود ، مال جمع نمی‌ کند.
 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت


...


  #فقر 

 چند چیز از چیزهایی که باعث فقر و تهیدستی می شود که از جمله:

۱–لخت از بستر خواب برای ادرار به دستشویی برود.
۲–با حالت جنابت غذا بخوردـ
۳–هنگام غذا دستش را نشوید.
۴–به خورده نان بی حرمتی کندـ
۵–شب خانه را جاروب کند.
۶–باقی گذاشتن تار عنکبوت در منزل.
۷–نماز را سبک بشمارد.
۸–لعن و ناسزا گفتن به اولاد.
۹–دروغ گفتن .
۱۰–در حمام ادرار کردن.
۱۱–با حرص غذا خوردن .
۱۲–در حال غذا خوردن به اطراف نگاه کند.
۱۳–بین نماز مغرب و عشا بخوابد.
۱۴–قسم دروغ خوردن.
۱۵–با فامیل قطع رابطه کند.
۱۶–گوش کردن آهنگ غنایی.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام صادق علیه السلام میفرمایند:

 به درستی که درباره قائم سنتی از یوسف است
بین ایشان گردش کند و در بازارهای آن ها راه رود و بر بساط آن ها پا نهد و آن ها او را نشناسند ، تا آنگاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آن ها معرفی کند ، همان گونه که به یوسف اذن داد.

 کمال الدین و تمام النعمه ، ج ۱ ، ص ۱۴۴

 

موضوعات: روایات  لینک ثابت




 سوال: یقین از چه راهی برای انسان حاصل می شود؟

  پاسخ حضرت علّامه حسن زاده آملی :

  یقین از همین راه پیش می آید آقا٬ از استاد دیدن
٬ عمده استاد است٬ آری عمده استاد است! از کتاب مهمتر است.

  تا طهارت پیش نگیرید به یقین نمی رسید٬
  فلا اقسم بمواقع النجوم و انه لقسم لو تعلمون عظیم انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه الا المطهرون”
  نه گفته است “الا العالمون” چرا که “ان اکرمکم عند الله اتقیکم” نه اعلمکم٬ نه اعقلکم!

  شما آقا همین الآن مواظب باشید٬ مشتری زیاد دارید٬
ما را شیطان یک طور شکار می کند٬ شما را یک طور.
  بعضی گناهان و کارها سبب می شود که انسان نتواند در محل خودش زندگی کند٬ انسانی که به گناه آلوده شود اگر توبه هم کند و خدا دست بردارد٬ مردم دست برنمی دارند!
گاهی خدا می آمرزد٬ خلق نمی آمرزد! پناه بر خدا… خدا حفظ کند ما را.

☀️ از قرآن جدا نشوید… عجله در سر برداشتن از خاک نداشته باشید… از ما که سنی گذشته است٬
  اگر اظهار مقدسی نکنیم چه کنیم؟…
یا الله یا الله و یا ارحم الراحمین…
یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




مرحوم حضرت آیت‌ الله حاج آقا مجتبی تهرانی :

 قوا ، زیربنای مقامات معنوی است.

 جایگاه تقوا ، قلب است!

 دلی که فریفته به دنیا است ، حرام است که جایگاه تقوا شود.

 تقوا ، ایمان مستمرّ و عمل مکرّر است.

  تقوا ، دلبستگی و پیوستگی قلب به معنویّت را تحکیم می بخشد.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




نظر حضرت آیت الله حق شناس دربارهٔ تلاش شیطان برای حضور قلب ما در نماز فرادی ، برای محروم کردن ما از نماز جماعت! 

✔️????گاهی شیطان برای اینکه ، ما را از فضیلتهای بزرگی چون نماز اول وقت، رفتن به مسجد، نماز جماعت و… باز دارد، ممکن است هنگام پرداختن به آنها تلاش بیشتری برای از دست رفتن حضور قلب کند.

????از سوی دیگر مثلا هنگام نماز فرادی ، چند باری کمتر به سراغ ما بیاید تا احساس حضور قلب و لذت بیشتری به ما دست دهد!

  اما کسی که دست به دامان معارف اهل بیت علیهم السلام است ، می تواند تشخیص دهد که کدام یک مورد رضایت خدای متعال است و با استقامت در انجام آن ، استمداد الهی هم به دنبالش بیاید و شیطان را دست به سر نماید.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 

 ???? مفقود شدن چند شاگرد ملاهادی سبزواری!

????مرحوم حاجی سبزواری (علیه الرحمة) که آقا می فرمودند ایشان در درس هیچ قرار نداشت، اصلاً یکجا نمی نشست، شاگردان که مقابلش نشسته بودن می دیدند که الان جنابِ حاجی اینجا نشسته و چند لحظۀ بعد آنجا نشسته، چند لحظۀ بعد آن طرف و… قرار ندارد؛ این انقلاب است؛

????حاجی خیلی سطوت داشت خیلی عظموت داشت؛ بی قرار بود و شاگردانِ او هم در درس قرار نداشتند و بی قرار بودند. مرحوم جنابِ حاجی در حدود بیست سال، درس حکمت متعالیه می فرمود برای شاگردانشان که بعد، حواشیِ منظومه را نوشتند؛

????آنجا وقتی درس به جلد هفتم اسفار رسید، کاری کرد که شش تا از شاگردانش مفقود شدند و هیچ خبری از آنها نیست که کجا رفتند و چه شدند کسی نمی داند…

????درس باید درس باشد تا آدم له شود؛

????درس درس باشد و انسان را خُرد کند؛

????که شاگردان حاجی خُرد شدند و عشق آنها را گرفت…

????منبع: شرح دروس معرفت نفس- استاد صمدی آملی

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حضرت علّامه حسن زاده آملی :

  بدان كه شجره طوبى صورت تمثل ايمان است و اصل و ريشه آن در قلب حضرت خاتم صلى الله عليه و آله ثابت است ، و فرع و شاخه آن در آسمان است و پيوسته ميوه هاى خود را به اذن ربش مى دهد ،

 و هر مومنى شاخه اى عظيم از آن مى باشد پس بفهم !

و در مقابل آن زقوم قرار داد.

   در كافى از امير المومنين (عليه السلام ) آمده :

   طوبى درختى است كه ريشه آن در خانه پيامبر صلى الله عليه و آله است و هيچ مومنى نيست ، مگر اين كه در خانه اش شاخه اى از آن است.

   و در وافى آمده است :

   تاويل طوبى علم است ، زيرا هر نعيمى در بهشت مثالى در دنيا دارد، و مثال شجره طوبى شجره علوم دينى است كه ريشه آن در خانه پيامبر است كه مدينه العلوم است و در خانه هر مومنى شاخه اى از آن است .

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

در روزگاران قدیم مردی از دست روزگار سخت می نالید پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟ آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت : خیلی شور و غیر قابل تحمل است استاد وی را کنار دریا برده و به وی گفت همان مقدار آب بنوشد و بعد از مزه اش پرسید؟

مرد گفت : خوب است و می توان تحمل کرد. استاد گفت شوری آب همان سختی های زندگی است.شوری این دو آب یکی ولی ظرفشان متفاوت بود.
سختی و رنج دنیا همیشه ثابت است و این ظرفیت ماست که مزه آنرا تعین می کند پس وقتی در رنج هستی بهترین کار بالا بردن ظرفیت و درک خود از مسائل است .

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




  حضرت علّامه محمّدتقی جعفری :

  بارها گفتیم که خداوند انسان را برای تقلا وکوشش آفریده است. مگر خدا نمیتوانست انسانهارا طوری بیآفریند که آنان بدون زحمت وسعی مشغول زندگی در این خاکدان بوده باشند؟

ولی هدف خلقت اینست که انسان با کوشش در قلمرو طبیعت جوهر گرانبهای وجود خود را استخراج کند.او با این کوشش آیینه خدانمای روح خود را صیقلی میسازد، او با این کوشش خود طبیعی را تا مقام روحانیت برترین بالا میبرد.

موضوعات: بزرگان و علما  لینک ثابت




ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ، ﯾﮏ ﺟﺎﯾﯽ ،
ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺳﯽ ﮐﻪ
ﺩﺳﺘﺖ ﺍﺯﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ . . .
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎ ،
ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﮔﺮﻡ ﺧﺪﺍ
ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ
ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻼﺣﺖ ﺍﺳﺖ
ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﭽﯿﻨﺪ ،
ﻧﻪ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ
ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻣﯿﭽﯿﻨﺪ !
ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺟﺰ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ . .

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




#داستان
 افکار


میگویند شخصی سرکلاس ریاضی خوابش برد.

وقتی که زنگ را زدند بیدار شد، باعجله دو مسأله را که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و به خیال اینکه استاد آنها را بعنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آن روز وآن شب برای حل آنها فکر کرد.

هیچیک را نتوانست حل کند، اما تمام آن هفته دست از کوشش بر نداشت.

سرانجام یکی را حل کرد و به کلاس آورد. استاد به کلی مبهوت شد، زیرا آنها را بعنوان دونمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.

اگر این دانشجو این موضوع را میدانست احتمالاً آنرا حل نمیکرد، ولی چون به خود تلقین نکرده بود که مسأله غیر
قابل حل است ،بلکه برعکس فکر میکرد باید حتماً آن مسأله را حل کند سرانجام راهی برای حل مسأله یافت.

این دانشجو کسی جز آلبرت انیشتین نبود.

حل نشدن بیشتر مشکلات زندگی ما، به افکار خودمون بستگی داره 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روي ﺩیــــوﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨـویسید:

خـــﺪﺍ ﻫﺴـــﺖ ….

ﻧﻪ ﯾـــک ﺑــﺎﺭ ﻭ ﻧـﻪ ﺩﻩ ﺑـاﺭ …
که ﺻـــﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍیــﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿــﻊ ﺑﻨــﻮیسید

” ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ “
ســـﺮ ﺁﻥ ﺳــﻔﺮﻩ ی ﺧــﺎﻟﯽ ﮐــﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷــﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ

‌ ﺧــﺪﺍ ﻫﺴﺖ “
پﺸــﺖ دیواﺭ ﮔــﻠﯽ پیرﺯﻧﯽ ﮔﻔــﺖ :
” ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ “
 

ﺁﻥ ﺟـــﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤــﻪی ﺧﺴﺘــﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭیها ،
ﺳﺮ ﺗﻌـظـیم ﻓﺮﻭ ﺑــﺮﺩ ﻭ ﭼنــین ﮔﻔﺖ:

ﺧـــﺪﺍ ﻫﺴﺖ “

ﮐﻮﺩﮐـــﯽ ﺭﻓــﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗــﺨﺘﻪ …..!
گوﺷﻪ تیره آن ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐــﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯیاد ﺍﺳــﺖ ﻭﻟـﯽ ﯾﺎﺩ
❣ﺧـــﺪﺍ هست❣
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




باد به آفتاب گفت:
من از تو قوی ترم

آفتاب گفت: چگونه؟

باد گفت آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد؟
شرط میبندم من زودتر از تو کتش را از تنش در می آورم.

آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد به صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت.
هرچه باد شدید تر میشد پیرمرد کت را محکم تر به خود می پیچید…

سرانجام باد تسلیم شد.!

آفتاب از پس ابر بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانی اش را پاک کرد و کتش را از تن درآورد.

در آن هنگام آفتاب به باد گفت…

دوستی و محبت قوی تر از خشم و اجبار است.

در مسیر زندگی گرمای مهربانی و تبسم از طوفان خشم و جنگ، راه گشا تر است…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ریشه ضرب المثل

« ﻣﭻ ﮔﺮﻓﺘﻦ »

 

ﺍﻳﻦ مثل ﺍﺯ ﺑﺎﺯی‏«ﮔﻞ ﻳﺎ ﭘﻮﭺ ‏» ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻪ ﺳﺎﺑﻘﺎً ﺩﺭ ﺷﺐ ﻧﺸﻴﻨﻲﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻲ ﺧﻴﻠﻲ
ﺭﺍﻳﺞ ﺑﻮﺩﻩ، ﻓﺮﺩﻱ ﻛﻪ ‏« ﺍﻭﺳّﺎ‏» ‏( ﺧﻔﻴﻒ ﺷﺪﻩﻱ ﺍﺳﺘﺎﺩ ‏)ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻲﺷﺪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ‏«ﮔﻞ‏» ﺑﻮﺩ.ﺩﻳﮕﺮﺍﻥﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺸﺎﻭﺭﻩ ﻣﻲﺩﺍﺩﻧﺪ .
ﺍﻭﺳﺎ ﻛﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻓﺮﺩﺧِﺒﺮﻩﺗﺮﻱ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﺑﻠﺪﺍﺳﺖ ﺑﻪﻓﺮﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ‌رﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻱﭘﺮﺍﺳﺘﺮﺱ ﻭﻫﺮﺍﺱﺁﻟﻮﺩ
ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻳﻜﻨﺎﻥ ﺗﻴﻢ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺣﺪﺱ ﺑﺰﻧﺪ ﻛﻪﮔﻞ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻭﺳﺖ.
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻭ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﻘﺪﻣﻪ
ﻣﭻ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻲﭼﺴﺒﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻜﺎﻥ ﺧﻔﻴﻔﻲﻣﻲﮔﻔﺖ :‏« ﮔﻞ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ﻣﮕﻪ ﻧﻪ؟»
ﻓﺮﺩ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﮔﺮﻛﺎﺭﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﻲﮔﻔﺖ :‏«ﻧﻤﻲﺩﻭﻧﻢ !ﻣﺮﺩﺵﻫﺴﺘﻲ ﺑﮕﻴﺮ ﮔﻞ ﺭﻭ‏»
ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮔﻞ، ﺩﭼﺎﺭ
ﻫﻴﺠﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻫﻮﻝ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻳﻜﻬﻮ ﻣﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﻣﻲﻛﺮﺩ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﺳﺎ ﻧﮕﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ‏«ﮔﻞ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ‏» ﻳﺎ
‏«ﮔﻞ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ‏» ﻭ ﺍﻭ ﺑﻲﺟﻬﺖ ﮔﻞ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ،ﺑﺎﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻲﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻞ ﺑﻪ ﺗﻴﻢرﻭﺑﺮﻭ ﻣﻲﺭﺳﻴﺪ.
ﺩﺭﺍﻳﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﻲﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻣﭽﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺏ ﮔﺮﻓﺘﻲﻫﺎ !
ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﻲ ﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﺳﺎﺧﺘﻦ.
ﻳﺎ ﻓﺮﺩﻱﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺭﺗﻜﺎﺏ ﺟﺮﻡ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﺮﺩﻥ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪﺑﺘﻮﺍﻥ ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﺎﺻﻞ ﻧﻤﺎﻳﺪ

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




ﺍﺯ ﻋﺎﻟﻤﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ:
ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﻋﻘﻞ ﮐﺴﻲ ﭘﻲ ﺑﺮﺩ

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﺍﺯﺣﺮﻓﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ:
ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻨﺪ.!

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




داستانک آموزنده

 به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم. بعد پاشدم.
 به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام. خوابیدم.
وقتی پاشدم. هوا روشن بود ! ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود !
سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم.
 آدم ها هم مثل ساعت ها هستند. بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت. مرتب، همیشگی.. آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی. بودنشان برایت بی اهمیت می شود. همینطور بی ادعا می چرخند ، بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود. بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست…!
قدر این آدم ها را باید بدونیم ، قبل از آنکه دیر شود ………!!!!!!
بیایید بی بهانه خوووب باشیم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ای خدا….!
ای عاشقانه ی دل من…
گفتی ؛ فاصله ات با من یک نفس است…
گفتی ؛ تو از اهل زمین جدا شو… من سکوتت را معنا میکنم…
گفتی ؛ دغدغه هایت مال من ، من عشقت را شاعری میکنم…
هان…!!
ای ارامش مطلق…
دلم تو را میخواهد ، همین کنار ، نزدیک نزدیک ، بی ترس فرداها..
دلم میخواهد تنها تو را نفس بکشد…
دلم تویی را میخواهد که مصفایش کنی…
من ؛هنوز شبیه خودم هستم
پس:به حرمت تمام عاشقانه ها…
حال دلم را خوب کن …حواست را پرت آرزوهایم کن…
دیر که جواب میدهی نگران میشوم ، نگران بی خودی های زندگی…
ای گرمترین مأمن…
مرا چنان در اغوش بگیر..
که حتی لحظه ها هم جرات گذشتن نکنند…
 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




 

امام صادق (ع): برای نمازگزار سه خصلت است

۱- آنگاه که به نماز ایستاد، الطاف توجهات الهی مانند هدیه ها از طرف آسمانها بر وی ریخته می

امام صادق (ع): برای نمازگزار سه خصلت است

۱- آنگاه که به نماز ایستاد، الطاف توجهات الهی مانند هدیه ها از طرف آسمانها بر وی ریخته می شود.

۲- فرستگان الهی صدا می کنند: ای نمازگزار! اگر بدانی که با چه کسی راز و نیاز می کنی، هرگز دوست نخواهی داشت که نمازت به پایان برسد

۳- فرشتگان الهی او را از زیر قدمش تا اطراف آسمانها احاطه می کنند.

 منبع: بحارالانوار، ج۸۲، ص۲۰۶

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  یكى از بزرگان مى فرمود :
 مرحوم آیة اللّه حاج حسین خادمى ، حاج شیخ عباس قمى و حاج شیخ عبدالجواد مداحیان روضه خوان امام حسین علیه السلام را در خواب دیدم كه در غرفه اى از غرفه هاى بهشت دور یكدیگر جمع بودند .
  از آیت اللّه خادمى احوالپرسى كردم و گفتم : با هم بودن شما یك آیت اللّه و آقاى حاج شیخ عباس قمى یك محدث و حاج شیخ عبدالجواد روضه خوان ، چه مناسبتى دارد كه با یكدیگر یك جا قرار گرفته اید ؟
جواب دادند :
  ما همگى مداومت به زیارت عاشورا داشتیم و در مقدار خواندن زیارت عاشورا مثل هم بودیم .

  كرامات الحسینیه: ج۲

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت




 

مهربان خــــدایم.. ..!!

ﻭﻗﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺭﺍ ﺑﻪ دستهای پراز مهرت ﻣﻲ ﺳﭙﺎﺭﻡ..
وقتی تنها، امید به مهربانیت می بندم..
وقتی از همه دل برمیکنم و تنها به عشق تو دل میسپارم.

ﻧﻮﺭِ ﺑﻲ ﻛﺮﺍﻥِ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻣﻲ ﯾﺎﺑﺪ ؛

ﻭ ﺩﻋﺎﻳﻢ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﯼ ﻣﻤﻜﻦ ﻣﺘﺠﻠﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . . .

ﭘﺲ ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺭﻫﺎ ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ،

ﺗﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺷﻔﺘﮕﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺮﺩﺭﮔﻤﻲ ﻫﺎﻳﻢ ،

ﺩﺭ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻣﻦ ﻭ ﮔﺮﻡِ ﺗﻮ ،

ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﺫﻭﺏ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ از میان بروند…

معبود من…!!

نیازمندم به تو….

به نگاهت به توجهت به مهربانیت

من جز تـــــو کسی را ندارم

جز تـــــو هیچ کس و هیچ چیز آرامم نمیکند..

ﻣَﻦْ ﻳَﺘَﻮَﻛَّﻞْ ﻋَﻠَﻰ ﺍﻟﻠَّﻪِ ﻓَﻬُﻮَ ﺣَﺴْﺒُﻪُ

تویی که هر وقت می‌خوانمت اجابتم می‌کنی..

و هر گاه به وجودت و به نامت توکل کنم..

مرا کفایت میکنی…..

میدانم … میدانم…
تو برای من کافی هستی.. .. ..

پناهم باش !

پناه دلی که جز تو برایش انیس و مونسی نیست؛
و تنها به تو توکل دارد..


 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




 دشمن به شکل دوست جلوه کند ، حقيقت به شکل باطل و باطل در لباس حقيقت.

  اميرالمؤمنين مي فرمايند:

  اگر حق به طور واضح در مقابل مردم آشکار و ظاهر بشود ، کسى نمی تواند زبان عليه حقّ باز کند.

  اگر باطل هم خودش را به طور آشکار نشان بدهد ، مردم به سمت باطل نخواهند رفت.

  آن کسانى که مردم را مي خواهند گمراه بکنند ، باطل را به صورت خالص نمى آورند ؛ باطل و حق را آميخته مي کنند ، ممزوج مي کنند ، آن وقت نتيجه اين مي شود که حقّ براى طرفداران حق هم مشتبه می شود.

  اين است که بصيرت می شود اوّلین وظيفهٔ ما.
نگذاريم حق و باطل مشتبه بشود.

#امام_خامنه_ای
 

موضوعات: بیانات معنوی  لینک ثابت




[ حضرت آیت‌ الله محمّدتقی مصباح یزدی :

 اگر ما برای برآورده شدن حاجت هم صلوات مي‌فرستيم ، خوب است حاجت‌مان را در پيشگاه حضرت ولي عصر سلام ‌الله‌ عليه اين قرار دهيم :

 آقا من هزار صلوات می ‌فرستم تا شما از خدا بخواهيد معرفت مرا به شما زياد کند!

 اگر مزد مي ‌خواهيم اين‌ گونه مزد بخواهيم.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




❤️ حضرت آیت ‌الله محمّد شجاعی :

  شخص اخلاص کننده تدریجا به جایی می رسد که می بیند دارد خود را گم می کند.
***
  یعنی دارد فانی می شود به فنا که رسید مراحل فنا را طی می کند و از اخلاص کننده به خالص شده تبدیل می شود.
(مخلِص -> مخلَص )
  واذکر عبادنا إبراهیم وإسحاق ویعقوب أولی الأیدی والأبصار —- إنا أخلصناهم بخالصة ذکرى الدار
❇️ سعدیا چون بت شکستی خود نباش /// خود پرستی کمتر از اصنام نیست.

✴️ یعنی خداوند در قیامت انسان را از وجه الخلقی پاک می کند و به سمت وجه اللهی می برد.
***
البته نه یکباره بلکه از ابتدای خلق!!!
***
تا اینکه از ننگ خود خلاص می شود ! و در قلب و درونش فقط خدا می ماند.
▶️ مخلصین در نفخ صور در محشر حاضر نمی شوند!!!
و فزع آن محزونشان نمی کند.
اصلا این مراحل برای این هست که آن احضار شدگان مراحل را طی کنند و پاک شوند!!!

 إنا أخلصناهم بخالصة ذکرى الدار یعنی یاد وطن کردن
***حب الوطن من الایمان***(((تفسیر اینها را نگاه کن از حب وطن ، تفسیر ما را نگاه کن!!!)))

  مخلصین در آن حال خدا را بهتر می شناسند.
سبحان اللّه عما یصفون الا عباد اللّه
  فقط وجه الله می تواند وجه الله را توصیف کند!

✴️ وقتی که انسان از قید خودش رها شد ، راه نفوذ شیطان هم بسته می شود.

✴️ شیطان از راه خود هر موجود به او نفوذ می کند.
شیطان در قرآن به خوبی توصیف شده است.

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




 سیدالطائفتین علامہ سید محمد حسین حسینے طهـرانے قدس اللہ نفسہ الزڪیہ در کتاب ” معادشناسی ، ج ۴، ص ۱۱۱ ” میفرمایند:

  ولایت مطلقه امیرالمؤمنین علیه السلام مُلک و ملکوت را گرفته است ولی وقتیکه مقدّمات قیامت برپا میشود، آن ولایت ظهور میکند و بروز می نماید، و از خفاء و کمون به عالم شهادت تجلّی میکند.
الان هم آن ولایت هست ولی برای عامّه ظهور ندارد، مختفی است و مردم او را حسّ نمی کنند و ادراک نمی نمایند؛ بلی برای خواصّ از مردم که به جهاد اکبر رفته اند و منازل اخلاص را طیّ نموده و از بندگان مقرّب و مخلَص پروردگار شده اند ظهور دارد. آنان تمام حرکات و سکنات در عوالم را تحت سیطره و هیمنه ولایت می بینند…

#علامه_طهرانی #سیره_صالحان #معاد_شناسی

 

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




  نظر مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی درباره طعم صبر در برابر مقدرات الهی

 اگر انسان بو ببرد که مربی او دارد او را می‌سازد، صبر می‌کند.
 یک مرتبه که صبر کرد و بزرگ شد مرتبه دوم قوه‌اش بیش تر می‌شود و خیلی برایش آسان است.
 می‌گویند: گرسنگی سه روز اول ماه رمضان یک مقدار سخت است. از روز سوم به بعد راحت می‌شود. این صورت ظاهر شرع است. در امور اعتقادی هم همین طور است. انسان صبر می‌کند.

 رسول خدا فرمود: هر کس مقدرات الهی را بپذیرد و مشفقانه و صابرانه با آن برخورد کند، خدا می‌فرماید: من فردای قیامت شرم دارم برای او میزان و عدالت بگذارم؛ چون این بنده من کارهای مرا در تاریکی دنیا مشفقانه و از روی میل با صبر و تحمل تحویل گرفت و هیچ اعتراضی نداشت.
  من شرم می‌کنم از او حساب بکشم؛ «کما تدین تدان» همان طور که عبد صبر می کند خدا هم به او جزا می‌دهد.
نهج‌البلاغه، خطبه 153

 

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




از زندگی لذت ببرید 

به نظر من خیلی به خودتان سخت نگیرید که مثلا فلان چیز را بخورم یا آن چیز را نخورم که برای سلامتی‌ام بد است. قصد بدآموزی ندارم، اما سعی کنید از زندگی‌ لذت ببرید. اصلا به خودتان فشار نیاورید که فلان چیز را یاد بگیریم یا فلان تمرین را انجام دهیم و این‌ها برای حافظه‌ام خوب است، چون خیلی فرقی ندارد. اگر قرار باشد شما آلزایمر یا همان فراموشی بگیرید، می‌گیرید. حتی اگر مارکز هم باشید این اتفاق برایتان می‌افتد. حتی اگر هر روز با کلمه سروکله بزنید، می‌توانید دچار آلزایمر شوید. حتی اگر برای پیدا کردن کلمه مورد نظرتان، روزی ۱۰ ساعت هم فکر کنید، دچار این بیماری می‌شوید.

 

این‌ها را نمی‌نویسم که به زندگی بدبین شوید. می‌خواهم نگران آینده نباشید و از همین لحظه استفاده کنید. و البته جدول حل کنید، زبان خارجی جدید یاد بگیرید و هر کار دیگری که باعث می‌شود تا آلزایمر نگیرید. اما اگر دچار این بیماری هم شدید تعجب نکنید. این نکته را هم اضافه کنم که اگر می‌خواهید پولدار شوید، با مارکز شرط‌بندی کنید. فراموشی به درد پولدارشدن اطرافیان می‌خورد.

 

همه چیز لحظه‌ای اتفاق می‌افتد که به درد نمی‌خورد

 

هیچ وقت یادم نمی‌رود که یکی از اقوام ما با کلی دردسر و بیچارگی یک خانه برای خودش خرید تا بعد از سال‌ها اجاره‌نشینی کمی خیالش راحت باشد. اما درست فردای همان روزی که اسباب‌کشی کرد به خانه جدید، سکته کرد و نیمی از بدنش فلج شد.

 

حالا بیچاره، روی سنگ‌های مرمری که با کلی آرزو گذاشته بود روی پله، نمی‌توانست راه برود. بدنش را روی زمین می‌کشید و به خودش و زمین و زمان فحش می‌داد.

 

البته قضیه مارکز فرق می‌کند. درست است که او بعد از گرفتن جایزه نوبل، به نان و نوایی رسید و به اصطلاح پولش از پارو بالا رفت، اما قبل از آن هم آن‌قدرها به خودش بد نمی‌گذراند. سعی می‌کرد خوش باشد و از زندگی لذت ببرد. رفیق‌بازی می‌کرد و خوش می‌گذراند. بعد هم که نوبل گرفت، آن‌قد‌ها پیر نبود. می‌دانست با پولش می‌تواند چه کند و البته مثل همه اهالی آمریکای جنوبی، رسم به […] دادن پول را خوب بلد بود. در نتیجه کلا بهش بد نگذشته بود.

 

اما این روزها وضعیت فرق می‌کند. یکی از خواننده‌های مشهور که جنسش هم با نویسنده فرق می‌کند، کلی تحویلش گرفته بود. گفته بود افتخار می‌کند که پیش نویسنده محبوب هم‌وطنش ایستاده و عکس گرفته است. از بقیه مسائل چیز چندانی نمی‌دانیم. به هر حال مارکز این روزها ۸۴ سال دارد.

 

کم نیست‌ها. حالا فکر کنید در این شرایط، شما یادت می‌رود که با چه کسی عکس گرفته‌ای و چه کسی آمده پیشت. اصلا خوب نیست. حال من که یک میلیون کیلومتر این‌طرف این مطلب را می‌نویسم، گرفته می‌شود… او که البته یادش نیست. شاید مثلا. شاید هم خودش را زده به فراموشی… پیش می‌آید گاهی. نکند شما هم خودتان را زده‌اید به فراموشی؟

 

عادات روزانه نویسنده‌ای که دچار آلزایمر شد

 

گارسیا مارکز با مو‌های مجعد و قدی کوتاه، یک لباس کار آبی‌رنگ زیپ‌دار به تن دارد. ظاهرا این لباسی است که گابو برای نویسندگی هنگام صبح تن می‌کند. اتاق کار مارکز در واقع یک خانه ویلایی جداگانه است که با وسایل تهویه مخصوص تجهیز شده. مارکز هنوز نتوانسته خودش را با سرمای صبحگاهی مکزیکوسیتی وفق دهد. علاوه بر این، هزاران صفحه موسیقی، دایره‌المعارف‌های مختلف و دیگر کتاب‌های مرجع، تابلو‌های نقاشی از نقاشان آمریکای لاتین و یک مکعب روبیک روی میز عسلی، توجه آدم را به خود جلب می‌کنند.

 

اثاثیه باقی‌مانده شامل یک میز تحریر و صندلی ساده است و یک کاناپه و یک صندلی راحتی که با هم ست هستند. گارسیا مارکز با وجود شهرت جهانی‌اش، هم‌چنان آدمی ‌متواضع و فروتن است و هیچ‌گونه ادا و اطوار غیرعادی از خودش در نمی‌آورد که این جای تحسین دارد. واقعا خیلی انگیزه می‌خواهد که آدم جایزه میلیونی نوبل را بگیرد و بعد هم به نوشتن ادامه دهد.

 

مارکز در بین کشورهای آمریکای لاتین با نام «گابو» مشهور است و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا در مکزیک زندگی می‌کند. مردم کلمبیا در سال ۲۰۰۰ با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسط مارکز بودند که او نپذیرفت، اما وقتی شکیرا درخواست ملاقات کرد، مارکز با خنده گفت: هم‌وطن بودن، این جور مسائل را هم دارد دیگر.» و شکیرا به دیدن او رفت.

 

این خواننده کلمبیایی همیشه آرزو داشت که دیداری با مارکز داشته باشد. اجرت با سلینجر مارکز جان. البته این‌ها مال زمانی بود که او آلزایمر نداشت یا خودش را نزده بود به آلزایمر.

 

نویسنده عاشق بیتل‌ها بوده است

 

چند وقت قبل کتابی از مارکز در ایران منتشر شد که شاید خود نویسنده هم چنین کتابی را تا حالا ندیده باشد: «یادداشت‌های پنج ساله» نه این‌که نوشته‌ها نوشته مارکز نباشد. این کتاب مجموعه‌ای از یادداشت‌های روزنامه‌نگارانه نویسنده است. و چه خواندنی و جذاب. شما کافی است کتاب را بگیرید دستتان و تا ته بخوانید.

 

کتاب را فرزانه به فارسی ترجمه کرده؛ همان مترجمی که یکی از بهترین ترجمه‌های کتاب «صد سال تنهایی» هم از آن اوست. واقعا دستش درد نکند. منبع او هر کجا بوده، متنی ناب را در مقابل ما گذاشته، متن‌هایی که مثل عسل آب می‌شوند و پایین می‌روند.

 

مارکز در این کتاب تقریبا از همه چیز حرف زده، از نویسنده‌ای همچون بورخس تا علاقه‌اش به گروه بیتلز و جان لنون. او حتی مقاله‌ای هم در مورد محمدرضا پهلوی نوشته. این‌که هنری کسنجر باعث شده تا همه چیز خراب شود. در مورد گراهام گرین نوشته و یک نکته جالب‌تر. مارکز همیشه دوست داشته تا مصاحبه‌های کمتری انجام دهد. اما وقتی دوست روزنامه‌نگاری به او مراجعه می‌کرده، چون خودش هم روزنامه‌نگار بوده، بی‌خیال قول و قرار قبلی، مصاحبه را می‌زده توی رگ: «من؟ مصاحبه؟ اصلا.»

 

وقتی مارکز ۱۸ ساله از عشق حرف می‌زند، چه کسی گوش شنوا دارد؟

 

گارسیا مارکز پیش از آن که در ۱۸ سالگی زادگاه خود را برای رفتن به دانشگاه‌ ترک کند، با دختر ۱۳‌ساله‌ای به نام مرسده بارچا پاردو آشنا شد و گفت او جالب‌ترین زنی بوده که در تمام عمرش دیده است. او با شور و عشق به مرسده پیشنهاد ازدواج داد. مرسده در ۱۳ سالگی می‌دانست که می‌خواهد درس و مدرسه‌اش را به پایان برساند.

 

او به پیشنهاد ازدواج گارسیا مارکز جواب رد داد. هرچند این دو ۱۴ سال بعد با هم ازدواج کردند، ولی عشق آن‌ها یک عمر طول کشید و پیوند زناشویی‌شان برای گارسیا مارکز یک نیروی پیش‌برنده و انگیزه‌بخش شد. مرسده منبع الهام و قهرمان مارکز است.

 

این دو به یکدیگر اطمینان متقابل داشتند. وقتی مارکز در پی یک سفر با اخراج از دانشکده حقوق مواجه شد، مرسده در ۲۷ سالگی صبورانه منتظر او ماند تا این که گارسیا نزد او بازگشت.

 

چه کسی گفت که مارکز به ایران می‌آید؟

 

در نخستین روزهای زمستان ۸۵، در آن روزهایی که هوای تهران شباهت زیادی به مکزیکو سیتی پیدا کرده بود، شایعه کردند که مارکز قرار است به ایران بیاید. حتی زمان سفر او را هم مشخص کرده بودند؛ نیمه دوم فرودین ۸۶٫ خبرگزاری‌ها هم از طرف سفارت کلمبیا اعلام کردند که مارکز حتما می‌آید. حتی به همین دلیل یک جشنواره تصویرگری «صد سال تنهایی» هم راه انداختند.

 

می‌گفتند که گابریل گارسیا مارکز قصد دارد در سفر به ایران با برخی از دولتمردان و شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی کشور دیدار و گفت‌وگو کند و هم‌چنین با حضور در یکی از تالارهای شهر در جمع علاقه‌مندانش حضور یابد و سخنرانی کند که این گفته‌ها تا حدود زیادی در شهر هم پیچید.

 

اما مارکز دست‌کم تا زمان نوشته‌شدن این مطلب به ایران نیامده است. و البته به قول جواد خیابانی، این نکته چیزی از ارزش‌های مارکز را کم نمی‌کند، هر چند که زمان به تندی برای ما و به کندی برای آقای نویسنده پیش می‌رود.

 

اما چند وقت بعد سفارت کلمبیا اعلام کرد ممکن است به دلیل کهولت سن مارکز این سفر لغو شود. گفتند که مارکز نویسنده‌ای کهن‌سال و پیر است و انجام این سفر که در حدود ۲۰ ساعت به طول می‌انجامد، برای او دشوار است. به هر حال مارکز به ایران نیامد تا سخنرانی کند.

 

پیش از آن‌که دیر شود، این جملات مارکزی را بخوانید:

 

در ۱۵ سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می‌دانند و گاهی اوقات پدران هم.

 

در ۲۰ سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده‌ای ندارد، حتی اگر با مهارت انجام شود.

 

در ۲۵ سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم می‌کند.

 

در ۳۰ سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه، قدرت زن.

 

در ۳۵ سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود می‌سازد.

 

در ۴۰ سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می‌دهیم، دوست داشته باشیم.

 

در ۴۵ سالگی یاد گرفتم که ۱۰ درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می‌افتد و ۹۰ درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند.

 

در ۵۰ سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن اوست.

 

در ۵۵ سالگی پی بردم که تصمیم‌های کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیم‌های بزرگ را با قلب.

 

در ۶۰ سالگی متوجه شدم که بدون عشق می‌توان ایثار کرد، اما بدون ایثار هرگز نمی‌توان عشق ورزید.

 

در ۶۵ سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آن‌چه لازم است، آن‌چه را نیز که میل دارد بخورد.

 

در ۷۰ سالگی یاد گرفتم که زندگی مسئله در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست؛ بلکه خوب بازی‌کردن با کارت‌های بد است.

 

در ۷۵ سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می‌کند نارس است، به رشد و کمال خود ادامه می‌دهد و به محض آن‌که گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت می‌شود.

 

در ۸۰ سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگ‌ترین لذت دنیاست.

 

در ۸۵ سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست.

 

گابریل گارسیا مارکز از آلزایمر رنج می‌برد

 

رسانه‌های بین‌المللی متعددی اخیرا سلامت گابریل گارسیا مارکز نویسنده برنده جایزه نوبل از کلمبیا را زیر سوال برده‌اند. سلامت این نویسنده برجسته به طرز معنی‌داری به خطر افتاده است.

 

جالب است بدانید که به گفته رامورس این نویسنده برجسته از بیماری آلزایمر در رنج است و دیگر از روی صدای افراد نمی‌تواند به هویت آن‌ها پی ببرد. در عین حال آپولیوس پیلینیو مندوسا یکی از دوستان نزدیک مارکز و همکار او در نوشتن «بوی گوآوا» به یکی از رسانه‌ها گفت مارکز دیگر دوستانش را تشخیص نمی‌دهد. به گفته او مارکز چیزهایی را که درباره مسائل بدیهی است فراموش می‌کند و آن وقت به جای آن چیزهایی را که به ۳۰ یا ۴۰ سال پیش بازمی‌گردد، به خاطر دارد. او هم‌چنین گفت یکی از پسرهای مارکز به او گفته است که این نویسنده نمی‌تواند با شنیدن صدای افراد متوجه شود که با چه کسی در حال صحبت‌کردن است. از سال ۲۰۰۷ مارکز از حضور در مجامع عمومی خودداری کرده و همین موجب شده است تا موجی از شایعات درباره بیماری آلزایمر درباره او به وجود آید. گابریل گارسیا مارکز نویسنده برجسته کلمبیایی متولد سال ۱۹۲۷ است و در سال ۱۹۸۲ جایزه نوبل را برای رمان «صد سال تنهایی» از آن خود کرد.

 برگرفته از اپلیکیشن آندروید ازدواج

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




کمبود آموزش‌های پیش از ازدواج دانشجویی :

 

مشاوره‌های دانشجویی بیشتر مشاوره‌های پیش از ازدواج است. درباره نکات و فاکتورهای پیش از ازدواج صحبت می‌کنیم. اغلب مشکلاتی هم که بعدها در دوران ازدواج ایجاد می‌شوند، به علت رعایت‌نکردن نکات پیش از ازدواج است. بعضی از شناخت‌ها در دوران دانشجویی و محیط دانشگاه به دست نمی‌آیند و یکی از مهم‌ترین آنها، آشنایی طرفین با ابعاد فرهنگی خانواده یکدیگر است. دختر و پسری که یکی شهرستانی و دیگری تهرانی است، مطمئنا از لحاظ فرهنگی و خانوادگی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. اما چون در آستانه جوانی هستند و تحت تاثیر احساساتشان، به این مسائل و اختلافات توجهی نمی‌کنند. همین تفاوت‌ها (هر چند کوچک) می‌توانند مشکلات بسیاری را در رابطه زوجین با یکدیگر و خانواده‌هایشان ایجاد کنند. مثلا این‌که دختری می‌گوید نمی‌تواند با مادر همسرش ارتباط برقرار کند. و این به خاطر همان فاصله‌ها و تفاوت‌های قومی است که دختر و پسر به خاطر علاقه و بعضا وابستگی‌هایی که به یکدیگر پیدا کرده‌اند به آن توجه نمی‌کنند.

 

بعضی دیگر از دلایل طلاق عمومیت دارند و فقط مختص دانشجویان نیست، مثل اعتیاد، شکاکی و دخالت‌های نابجای والدین. یکی از مهم‌ترین علل طلاق، کمبود آموزش‌های پیش از ازدواج است. آموزش‌های پیش از ازدواج بسیار مهم هستند، چرا که بسیاری از مشکلات باید قبل از ازدواج حل شوند و بعد از ازدواج دیگر دیر است. در کشور ما برای ازدواج که امری بسیار مهم است، آموزش کافی وجود ندارد. در مدارس، درس دینی تدریس می‌شود، اما آموزش ازدواج نداریم. خانواده‌ها هم اغلب این بحث‌ها را با فرزندانشان مطرح نمی‌کنند و همه را به دوران دانشگاه موکول می‌کنند. از مهم‌ترین اشکالات ازدواج در دوران دانشجویی احساسی بودن آن است. سن دانشگاه، سنی است که دختران و پسران احساساتشان مثل ابر بهار پربارش و زیاد است. دختر و پسری که مدت‌ها از هم جدا بوده‌اند و پیش از دانشگاه هم آموزشی درباره روابط درست با یکدیگر ندیده‌اند، ممکن است تحت تاثیر احساساتشان بدون آگاهی و اطلاعات تصمیمات نادرستی بگیرند.

 

 ما در عصر اطلاعات هستیم و باید به دختران و پسران کمک کنیم تا یکدیگر را بهتر و بیشتر بشناسند و با شیوه‌های تعامل پیش از ازدواج آشنا شوند. بدون آگاهی و آموزش، دختر و پسر روابط نادرستی با یکدیگر برقرار می‌کنند که در نهایت موجب بروز آسیب روحی در هر دو طرف می‌شود. در مواجهه با این آسیب‌ها، پیش‌گیری بهترین راه است. در دانشگاه باید جلسه‌های هم‌اندیشی و گردهمایی‌هایی برگزار شوند که در آن دختران و پسران با یکدیگر به گفت‌وگو بنشینند تا به شناخت بهتری از یکدیگر برسند.

 

نظر جامعه‌شناس

 

همه دلایلی که مطرح شده می‌تواند یکی از مواردی باشد که منجر به طلاق شده. در هر شهر، منطقه و موقعیت اجتماعی که فرد در آن زندگی می‌کند، یکی از این مشکلات زندگی را از هم می‌پاشد. اعتیاد، بی‌کاری، دلسردی همسر و… هریک باتوجه به موقعیت زوج قوت و ضعف دارند. اما مشکل اصلی به جایی برمی‌گردد که جوانان بدون در نظر گرفتن شرایط خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی طرفین تصمیم گرفته‌اند و توجهی به مخالفت‌های بجا و نکته‌بینی خانواده‌ها نداشته و برای ازدواج خودسرانه اقدام می‌کنند و هرچقدر هم که می‌دانند دلایل کافی برای منتفی شدن ماجرا هست، اما یقین ندارند و یا شاید هم نمی‌خواهند باور کنند. البته دلایل طلاق در طبقات مختلف اجتماعی و فرهنگی متنوع است و نیاز به یک کار کارشناسی دقیق هست. اما معمولا در قشرهای با شرایط اقتصادی نامطلوب اعتیاد و بی‌کاری همسران حرف اول را در علت طلاق می‌زند. عدم توافق طرفین یا همان طلاق توافقی هم ریشه‌اش می‌رسد به همین بی‌کاری و اعتیاد. در بسیاری موارد شنیده شده که مهم‌ترین علت را عدم رضایت جنسی همسران عنوان کرده‌اند که چنین چیزی نیست. نه آن‌که این مسئله موجب طلاق نشده و اهمیتی ندارد، اما علت بیشتر طلاق‌هایی که اتفاق می‌افتند، چیز دیگری است. معضل اصلی امروزه این است که همان‌طور که بررسی‌های قبل از ازدواج آن‌قدر سطحی است که همه چیز سریع اتفاق می‌افتد و زندگی‌ها تشکیل می‌شود، بدون این‌که اندکی تامل و توجه بشود به ملزومات یک زندگی مشترک و پایه‌هایی که می‌تواند زندگی را محکم کند. همین سرعت در تصمیم‌گیری‌ها، انتخاب طلاق را که باید آخرین راه‌حل باشد، عجولانه کرده. شاید از اول تصمیم به ازدواج اشتباه بوده، اما طلاق هم نباید اولین حکم برای حل مسئله باشد.

 

نگاهی به دنیای ازدواج‌های دانشجویی

 

ترم‌های اول دانشگاه، روزهای شناخت و ارزیابی است. دانشجوها، چه آن‌هایی که به قول خودمان تیریپ ازدواج هستند و چه نه، در حال شناخت یکدیگر و سبک و سنگین کردن فضا هستند. از ترم ۳ و ۴ به بعد است که فازهای مختلف رابطه آغاز می‌شوند: دوستی، نامزدی، ازدواج و…. البته در این میان هستند کسانی که آتش تندی دارند و در همان سال اول کلی ماجراسازی می‌کنند و برای خودشان اسم و رسمی به هم می‌زنند! ازدواج دانشجویی از آن نوع ازدواج‌هاست که برای بسیاری از جوانان و خانواده‌ها مطلوب و موجه است. آن‌چه نگران‌کننده است، تفاوت‌هایی فراتر از تفاوت‌های فردی است؛ تفاوت‌های قومی و فرهنگی که مسبب طلاق بسیاری از زوج‌های دانشجو بوده است. در دانشگاه به‌خصوص دانشگاه‌های دولتی، دانشجوهایی از قشرها، شهرها و روستاهای ایران دور هم هستند. این مشکل از آن مشکل‌هاست که در دوران دانشجویی خودش را نشان نمی‌دهد و بعد از ازدواج دردسرساز می‌شود. برخی می‌گویند ازدواج در دوران دانشجویی راهی برای رسیدن به آرامش روحی و قرار گرفتن در مسیری درست برای رسیدن به نیازهای جنسی است. چرا که در این سن و سال جوانان در اوج شوق و ذوق به سر می‌برند و اگر ازدواج نکنند ممکن است به راه‌های نادرستی کشیده شوند. البته اگر جوانان ندانند و یاد نگیرند که ازدواج موضوعی است فراتر از یک برطرف کننده نیاز جنسی، ممکن است دست به انتخاب‌های نادرست بزنند، چون انتخاب‌های این دوران بیشتر رنگ و بوی احساسی دارند و در مواردی آن‌قدر این احساسات قوی و ریشه‌دار است که مخالفت‌های خانواده به گوش هیچ کدامشان نمی‌رود.

 

پول خودت یا جیب بابا؟

 

از دیگر چالش‌های مهم که در اوایل ارتباط زیاد به چشم دختر و پسر نمی‌آید، مسائل مالی است. کم پیش می‌آید که دختر و پسر دانشجو برای تشکیل زندگی مشترک بتوانند از جیب خودشان مایه بگذارند و اغلب نیازمند حمایت خانواده‌هایشان هستند. دست خانواده‌ها درد نکند، اما در مواردی این حمایت‌های مالی باعث می‌شود که آنها به خود اجازه بدهند در مسائل خصوصی دختر و پسر دخالت کنند و باقی قضایا!

 

افت تحصیلی یا پیشرفت؟

 

بر سر این نکته بحث زیاد است و افراد نظرات متفاوتی دارند. بعضی می‌گویند ازدواج در این دوران آن‌قدر مشغله ایجاد می‌کند که دختر و پسر را از درس می‌اندازد و باعث افت تحصیلی می‌شود. اما برخی دیگر پیرو همان ماجرای رسیدن به آرامش و… معتقدند افت تحصیلی که هیچ، هم انگیزه ادامه تحصیل بالا می‌رود و هم دختر و پسر در درسشان پیشرفت می‌کنند. بر سر راه تمامی ازدواج‌ها، در هر سنی و از هر نوعی، مشکل و مانع زیاد است. آن‌چه مهم است، توجه ما به تمامی جوانب، برخورد درست با احساسات و گرفتن مشاوره از اهلش است. بله، مشاوره. خجالت ندارد که! پرسیدن که عیب نیست، ندانستن عیب است!

 

طلاق به سبک خارجی

 

همه طلاق‌ها به اشک وآه ختم نمی‌شوند. چند سالی است که در ژاپن مراسم طلاق باب شده و زوج‌ها قبل از طلاق می‌توانند با دعوت دوستان و آشنایان ضمن در جریان گذاشتنشان سوری به پا کنند و طی مراسمی با لباس‌ها و آیین خاص جشن بگیرند. در این مراسم به جای ردوبدل‌کردن حلقه عروس و داماد سابق حلقه‌ها را روی میز مخصوص می‌گذارند و با کمک همدیگر چکش را روی حلقه می‌کوبند تا له شود! این کار لذتی به آنها می‌دهد که ارزش پرداخت هزینه جشن را دارد. بعد هم راضی از هم جدا می‌شوند. اگرچه جشن طلاق در ژاپن مد شده و آمار طلاق در این کشور بالاست (۳۰درصد ازدواج‌ها به بن‌بست می‌رسد)، اما اوضاع ژاپن نسبت به خیلی از کشورها بهتر است. سوئدی‌ها با رکورد ۶۴ درصدی در صدر جدول قرار دارند. آمریکا با ۴۹ درصد و کانادا با ۴۵درصد طلاق در مکان‌های بعدی قرار گرفتند. ایران در پایین‌های جدول نزدیک چین و آذربایجان قرار دارد. بیخود بادی به غبغب ندهید، چون آمار ازدواج هم پایین آمده و تازه از هر ۸ ازدواج یکی به طلاق ختم می‌شود. آمار طلاق در کشورهای اروپایی و آمریکا بیشتر است، چون مراحل طلاق در این کشورها کوتاه‌تر و ساده‌تر است. حالا مدل جدید طلاق در کانادا، آمریکا و خیلی از کشورهای اروپایی طلاق به صورت آنلاین است. زن یا شوهر از طریق اینترنت برای طلاق اقدام می‌کنند و ظرف ۱۰ روز از هم جدا می‌شوند. حتی اگر سر حضانت فرزند و تقسیم اموال به توافق رسیده باشند، یک ساعته کار را تمام می‌کنند.

 

بن‌بست زندگی مشترک می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد. برخلاف نظر برخی که فکر می‌کنند اگر زن‌ها دانشگاه بروند و تحصیل کنند بنیان خانواده سست می‌شود، طلاق در میان زوج‌های تحصیل‌کرده به مراتب کمتر از کسانی است که تحصیلات چندانی ندارند. طلاق در میان زوج‌هایی که از طریق سایت‌های همسریابی آشنا شده‌اند، بیشتر است و در میان کسانی که همسر خود را در دانشگاه یا محل کار انتخاب کرده‌اند کمترین است. پس اگر دانشجو هستید، چشمتان را باز کنید و زودتر دست به کار شوید. البته دستپاچه نشوید، چون بیشترین آمار طلاق در سنین ۲۰ تا ۲۴ سالگی اتفاق می‌افتد، یعنی اگر انتخابی از روی عجله انجام دهید، خیلی زود چوبش را خواهید خورد. پول، خیانت، اعتیاد، مشکلات جنسی، نازایی، مسئولیت‌پذیر‌نبودن و فقدان رابطه متقابل بزرگ‌ترین دشمنان یک زندگی زناشویی هستند و وقتی کار به اینجا می‌کشد، طرفین خیلی شیک تصمیم می‌گیرند از هم جدا شوند. نه نیازی به گیس‌کندن است و نه نیازی به قشون‌کشی. شاید این یکی از نشانه‌های زندگی مدرن باشد. جایی که یک زن وشوهر روبه‌روی هم می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند یا مشکلاتشان را حل کنند یا بدون دعوا و توافقی جدا شوند. به شرط این‌که بحث تقسیم اموال به میان نیاید، در آن صورت احتمال دارد احترام متقابل به فراموشی سپرده شود.

 

 برگرفته از اپلیکیشن آندروید ازدواج

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




اگر بخواهیم تعریف درستی از ازدواج ارائه دهیم باید بگوییم ازدواج باید دارای چهار خصلت باشد

۱) ارتباط جسمانی

۲) تخالف جنسی

۳) پایایی

۴) قرار داد اجتماعی.

ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است و به درستی می توان گفت هر یک از روابط انسانی دارای ابعاد وسیع و متعددی همانند ازدواج نیست. پدیده ازدواج و زناشویی آنقدر مهم است که قرآن کریم در چندین سوره بر آن تاکید کرده و پیامبر اکرم «ص» نصف دین را در ازدواج می داند. و حتی آیین کاتولیسم رابطه زناشویی را گسست ناپذیر می داند و افلاطون معتقد است برای اینکه یک جمهوری خوب سازمان یابد، باید قوانین اصلی آن جامعه قوانینی باشد که زناشویی را سازمان می دهند.

مذاهب و دولت ها سعی کرده اند باایجاد ممنوعیت ها، محدودیت ها و مشکلات از افزایش و آسیب های پدیده طلاق در حد امکان بکاهند. ولی چه عواملی ممکن است پدیده ازدواج را به طلاق منجر کند؟ و کدام شرایط و شیوه ها در همسر گزینی باید انتخاب کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم.

افراد مایلند همسری برگزینند که بیشتر همسان شان باشد تا ناهمسا نشان ، همسانی یعنی داشتن وضعیت مشترک میان دو فرد که آنان را بسوی یکدیگر جذب می کند و پیوند وصلت آنها را استوارتر می سازد. و بهتر است بدانیم نا همسانی میان دو فرد سرچشمه کشمکشهای خانوادگی است و سنت مهمترین عاملی است که انسان را بسوی انتخاب همگونان خویش می راند و شالوده مستحکم ازدواج های کم و بیش همسان را قوام می بخشد.اما برای درک بیشتر باید انواع همسانی که در عصر ازدواج همگون، دخیل هستند برشمرد.

۱) همسان همسری بر مبنای ویژگیهای جغرافیایی:

در واقع امکان انتخاب به معنای امکان برخورد است و نزدیکی محل سکونت خود به منزله گونه ای مقدمه و زمینه ای برای وصلت است و تا برخورد صورت نگیرد انتخابی نیز در کار نیست.همجواری به عنوان یکی از اصول انتخاب این امکان را به شما می دهد که با فرد دلخواه خود که همسایه هستید وصلت کنید چرا که افراد ی که در یک محل زندگی می کنند در بسیاری از صفات و عادات همگون هستند، مثل دیدگاه مذهبی، فرهنگی و حتی اقتصادی.

۲) همسان همسری سنی:

همسانی سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری که در جامعه باختری از اهمیت والایی برخوردار است، دانست، نزدیکی محل سکونت و شباهت پاره ای ویژگی های فیزیکی مانند رنگ پوست و اندازه قد آن چنان کافی نیستند که دو فرد را به پیوند زناشویی وادارند، گو اینکه در این میان، متغیرهای دیگر نیز وجود دارند، اما نزدیکی سن یکی از بنیانی ترین آنهاست، چون انتظارات شیوه نگرش اشخاص در سنی مختلف فرق می کند، لذا تفاوت وسیع سنی با خود تفاوتهای وسیع فرهنگی و جهان بینی را به همراه خواهد آورد.

شاید بپرسید من تعداد زیادی افراد می شناسم که با وجود تفاوت سنی، زندگی بهتری را دارند. ولی بدانید شکاف سنی به تنهایی نمی تواند عامل مهم در هم گسیختگی باشد، همچنانکه یک میکروب «با شرایط سلامت بدن» نمی تواند ناقل بیماری باشد. خرسندی بیشتربرای اغلب زنان هنگامی حاصل می شود که با مردی ازدواج کنند که پنج تا شش سال سالمند تر از ایشان باشد و برای مردان همین خرسندی هنگامی وجود دارد که میان صفر تا ده سال بزرگتر از همسرشان باشند چرا که برای عده ای از افراد زمینه تسلط را فراهم می آورد.

۳) همسان همسری از دیدگاه اجتماعی- تحصیلی:

مهمترین واقعه در امر همسرگزینی، گرایش آن بسوی وصلت های اجتماعی همسان است و این بدان معناست که ما خواهان ازدواج در طبقه خویشیم، این خواست با پاره ای معیارهای مبهم اما کاملا واقعی بیان می شود بسیاری از افراد بویژه در شهرک های کوچک، مایلند از درون گروه یا فامیل خود همسر گزینی کنند تا از برون، چرا که اگر ریشه اجتماعی زن و شوهر همگون باشد به همسانی در ایدئولوژی نیز می انجامد و این امر به سازگاری آنها می انجامد.

همگونی حرفه ای همسران مستلزم همتایی و تطابق سطح تحصیلات آنهاست. همسان همسری از نظر تحصیلی همه جا به نفع زن صورت می پذیرد بدین معنا که موجبات ارتقای زن را فراهم می سازد. تحصیلات همچون شاخصی در نوع فرهنگ و اندیشه جهان بینی انسانهاست پس شخصیت تحصیلی به معنای تشابه دیدگاه ها نیز هست.

۴) همسان همسری از نظر امور ذهنی و معنوی:

زن و شوهر می باید پیش از آنکه به یک سطح فرهنگی نزدیک نه حتی همگون نائل شوند، هر دو از سطح هوشی همانند برخوردار باشند سپس می توان پنداشت که از نظر هوشی همسرگزینی اجتماعی و فرهنگی در درون خود مستلزم همگونی همسران است، زنانی که شوهران خود را کم هوش تر از خویش می دانند، خوشبختی بی رمق تر و بی جان تری از دیگران احساس می کنند و نیز خوشبختی مردان هنگامی کاملاً تحقق خواهد یافت که همسران خود را از نظر هوشی با خود برابر بیابند و لازم به ذکر است تمایز وسیع هوشی میان زوجین تمایز رفتار استدلال، حتی عقاید را موجب خواهد شد.

مذهب یکی از مهم ترین جلوه های لطیف ذهن انسان است که از سرچشمه های معنوی و الهی تغذیه می کنند؛ زناشویی میان زن و مردی که مذاهب مختلف و حتی اختلافاتی در یک مذهب دارند، به دشواری هایی شخصی و خانوادگی گوناگون می انجامد و حتی با اراده استوار نمی توان از آنها پرهیز کرد، زیرا باورهای مذهبی همیشه و در همه جا سرچشمه بنیادین تلقیات جمعی بوده اند و البته این تلقیات خود نمودار و نمایشگر اخلاقیات یک قوم درباره زن و مرد است.

۵- همسان همسری بر مبنای منشها: هر یک از همسران برای آن که نیک بخت و سازگار باشند باید به نوبه خود در حل مسائل زندگی به نوعی تبادل و تکمیل متقابل اهتمام ورزند، هر کس در پی ارضای پاره ای از این نیازهای شخصی است و همین نیازهای ارضا نشده هستند که فرد را به سوی انتخاب همسری می رانند که به سبب دارا بودن خصائل شخصی متفاوت، قابلیت برآورده ساختن، نیازهای وی را داشته باشد.

بسیاری از صاحب نظران به لحاظ متفاوت بودن منش ها و زوج ها تأکید می کنند، آنها معتقدند یک فرد درون گرا بهتر می تواند با یک فرد برون گرا زندگی کند.

فرض کنید هر دو زوج درون گرا بوده و در کنار هم نشستند چه اتفاقی می افتد هیچ کدام از آنها حرف نزده و خانه به محلی سرد و ساکت تبدیل می شود.

 

منبع: کتاب ازدواج

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




: آیـا مـا در دورانـی زنـدگی نـمی کنـیـم کـه باید به مادرهای مجردی که به تنهایی فرزندانشان را بزرگ می کنند و خانم هـایـی که مـقـامـات شــغلی بالایی را از آن خود کرده اند، تـبـریک بـگویــیم؟

از آنجایی که جنس مونث پیشرفت های چـشمگیری داشته عده ای از افراد ممکن است تصور کنند که آنها در دنیای قرارهای ملاقات نیز مانند سایر جنبه های زنـدگی پـرتـکاپو هستند و ترجیح می دهند خودشان همه چیز را هدایت کنند.

شاید عده ای کمی از این نوع خانم ها وجود داشته باشد که شما اصلا نمیتوانید سر به سر آنها بگذارید و دستشان بیـنـدازیـد امـا بـایـد قــبول کنیم که تعداد آنها محدود است.

علیرغم وجود پشتکاری که خانم ها در وجوه دیگر زندگی از خود نشان می دهند در مورد قرار های ملاقات کمی خجالتی می باشند و ترجیح می دهند این مطلب را طرف مقابل بازگو کند. پس زمانی که نوبت به گذاشتن قرار ملاقات می رسد این نوبت مردهاست که دست به کار شوند.

● کیش و مات

چرا خانم ها اگر قرار باشد، ۱۰ سال هم صبر می کنند اما حرفی از قرار ملاقات به زبان نمی آورند؟ اگر واقعا این کار مردهاست پس چطور مثل سایر کارهای دیگری که روزی تنها به آقایون تعلق داشته خانم ها در آن “پیشرفت” نمی کنند و پشتکار بالایی خود را نشان نمی دهند؟

زمانی که صحبت از قرار ملاقات به میان می آید شکی وجود ندارد که اولین حرکت دشوار است. من در این یک موضوع طرف آقایون را می گیرم. این کار هم درست مثل سایر شغل هایی می ماند که خانم ها مشغول انجام دادن آنها هستند. چرا آنها نباید برای گذاشتن قرار ملاقات پیش قدم شوند و چرا نباید خانم ها به آقایون را پیشنهاد ازدواج دهند و به خواستگاری آنها روند. چنین کارهایی همیشه جزء وظایف مردها بوده است.

در این قسمت دلایلی وجود دارد که چرا خانم ها هیچ گاه در این امر پیشقدمی نمیکنند و همیشه مردها باید جور این کار را به گردن بگیرند.

● درست مثل یک امتحان

با روشی که یک مرد به یک زن نزدیک می شود، قضاوت های بیشماری می توان در مورد او برداشت کرد؛ آیا او اعتماد به نفس دارد یا دارای شخصیت متزلزلی است؟ شاید بیش از اندازه از خودش مطمئن باشد. آقایون برای انجام این کار ترفند های بیشماری دارند (که من تمام آنها را به عینه دیده ام و دیگر غافلگیر نخواهم شد) که برخی از آنها به خوبی جواب می دهند و متاسفانه سایرین باعث ایجاد بدبختی برای فرد می شوند. این روش ها چه کار کنند یا نه باید همیشه توجه داشته باشید که نشان دهنده شخصیت درونیتان هستند.

خانم ها دوست دارند مردها را در یک چالش قرار دهند و ببینند مردها برای رسیدن به آنها چگونه تلاش می کنند، به همین دلیل است که هیچ گاه خودشان پیش قدم نمیشوند و این کار را به عهده آقایون می گذارند. اگر مردی در رستوران به خانمی برسد و حوصله او را با تعریف از خود سر ببرد و به ۱۰۰۱ دلیل مختلف خانم را راضی کند که کس بهتری از او پیدا نخواهد کرد؛ این امر گویای دو مطلب می باشد (که هر دو به شدت ناخوشایند می باشند): عدم اعتماد به نفس یا/و اعتماد به نفس بیش از اندازه.

مردی که در زمان شروع گفتگو با او جسورانه و خشن صحبت کند و انتظار داشته باشد که خانم شماره تلفن خود را در آورده و دو دستی تقدیمش کند (نه اینکه فقط شماره را به او بدهد بلکه تقدیم کند) باید اعتماد به نفس بیش از حدی داشته باشد.

اگر مردی بتواند از این امتحان سربلند بیرون آید این شانس را پیدا می کند که خانم یکی دو مرتبه دیگر نیز با او قرار بگذارد و این بار به طور حتم خانم پیش قدم خواهد شد.

● مردهای قابل تحسین

مردی که از خود احساسات نشان دهد چیزی جز موفقیت انتظار او را نخواهد کشید.

مرکز مبارزه در ملاقات معمولا چیزی شبیه به این است: شما زمانیکه از کسی تقاضای بیرون رفتن می کنید چیزهایی مضاف بر آنچه که باید را به او تقدیم کرده اید و اگر یک چنین کارهایی را انجام ندهید درست مثل یک جلودار صف جنگ هستید که هیچ گونه مهماتی را با خود حمل نمی کند. اگر بدون هیچ سلاح و مهماتی بخواهید به خط مقدم بروید بدون شک شکست می خویرید. آقایون می بایست تمایل خود را به انجام چنین کارهایی بیشتر کرده و تمایلات احساسی خود را بیش از پیش برای خانم ها باز گو کنند.

این قسمت جایی است که امتیاز به دست خانم هاست. آنها به خوبی می دانند که اگر کسی از همان ابتدای کار احساسات خود را بیش از اندازه بروز دهد و علاقه خاصی به نمایش گذارد فرد آسیب پذیری است و شریک خوبی برای زندگی نخواهد بود. اما زمانیکه یک مرد با اعتماد به نفس برای گذاشتن اولین قرار ملاقات گام بر می دارد در نظر خانم ها خیلی بهتر از شخص اول جلوه می کند. هر کس بتواند بیشترین تاثیر را بر روی خانم بگذارد، قابل تحسین بوده و به نتایج بهتری در این رابطه دست پیدا خواهد کرد. این امر در مسائل عشقی و عاطفی جایگاه ویژه ای دارد و شما نیز باید همیشه اهمیت آنها را در ذهن خود نگاه دارید.

خانم ها چه از روی عمد و یا به طور ناخودآگاه انتظار دارند پیشنهاد را از فرد مقابل دریافت کنند و ترجیح می دهند برای برقراری قرار ملاقات پیشقدمی نکنند.

گاهی اوقات ارزش های قدیمی و از مد افتاده (که در فیلم هایی نظیر کازابلانکا و بر باد رفته به درستی به تصویر کشیده شده اند) از مردها انتظار می رود که به خانم ها نزدیک شوند و حرکت اول را آنها انجام دهند. این موارد به صورت یک قانون در ذهن ما (به ویژه خانم ها) حک شده است و زن ها همیشه منتظر هستند تا مردها گام اول را در شروع یک رابطه بر دارند.

در حالیکه امروزه خانم ها دیگر انتظار ندارند که آقایون به شیشیه اتاق آنها سنگ پرتاب کنند و یا از درخت بالا بیایند تا بتوانند به آنها برسند اما از فضای رمانتیک بدشان نمی آید. حداقل طوری برخورد کنید که احساس کنند شما در حال تعقیب کردنشان هستید.

به طور قطع رسانه های امروزی و همچنین فرهنگ حاکم بر جامعه طوری پیش می رود که به خانم ها بقبولاند، افراد مستقلی هستند و به هیچ مردی نیاز ندارند. شاید به همین دلیل باشد که خانمها دوست دارند آن فضای کلاسیک و مردانه را در ذهن خودشان نگه دارند. آنها دوست دارند کسی تعقیبشان کند، از آنها قدردانی کند، و با گلبرگ های گل سرخ دوش بگیرند….. خوب شاید این آخری یک کمی زیاده روی باشد!

خوب، فکر می کنم آقایون تا این لحظه متوجه شده باشند که چرا باید روش های برقراری روابط خود را باز سازی کنند. ممکن است دختری که برای ازدواج در نظر دارید شما را به بهترین ها برساند به همین دلیل باید بدانید که برای رسیدن به موفقیت رفتاری کاملا طبیعی از خود نشان دهید، با او دوستانه برخورد کنید و خودتان را بیش از اندازه دست نیافتنی نشان ندهید. همین که او تلاش شما را برای رسیدن به خودش مشاهده می کند متوجه می شود که شما به اندازه کافی اعتماد به نفس داشته اید که این کار را انجام داده اید بنابراین دیگر نیازی ندارید که اطمینان بیش از اندازه از خودتان نشان دهید. اگر او نیز در رسیدن به شما از خود علاقه نشان داد که چه بهتر .

منبع: کتاب ازدواج

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




از زمان های خیلی دور همواره این سؤال بین روانشناسان خانواده مطرح بوده است كه آیا شباهت ها باعث به وجود آمدن ازدواج موفق می شود یا تفاوت ها؟

پژوهش های به عمل آمده نشان می دهد كه با ثبات ترین ازدواج ها آنهایی هستند كه زن و شوهر بیشترین شباهتها را با هم داشته اند. استفن وایت معتقد است: «با توجه به بررسی های بالینی، شباهت های اخلاقی و شخصیتی زن و شوهر روی موفقیت ازدواج آنها نقش تعیین كننده ای دارد.» میزان بی ثباتی و طلاق در زوجهای به هم شبیه، كمتر مشاهده می شود. با توجه به نتایج به دست آمده، نداشتن شباهت با بی ثباتی و طلاق همراه است.

بعضی از روانشناسان شباهت های موجود بین زوجین را در حكم سپرده بانكی تلقی می كنند و اشاره می كنند اگر میزان سپرده بانكی شما رقم بزرگی باشد و میزان بدهی بانكی شما كم باشد در آن صورت در مقابل نوسان های اقتصادی بهتر می توانید مقاومت كنید و به نحو احسن می توانید احساس امنیت نمایید، ولی اگر میزان بدهی های شما نسبت به سپرده بانكی كم باشد به همان نسبت احتمال اینكه دچار مشكل شوید زیاد خواهد بود.

این تشابه نشان می دهد كه هر قدر تشابه بین زوجین بیشتر باشد به همان نسبت ازدواج آنان از استحكام و دوام بیشتری برخوردار خواهد بود و هر قدر تفاوت آنها بیشتر باشد به همان نسبت احتمال اینكه دچار بحران شوند زیاد خواهد شد، سؤالی كه در اینجا مطرح می شود این است كه وجود كدام یك از تشابهات مطلقاً برای ازدواج لازم هستند؟

هوش: اگر هوش زن و شوهر به یك اندازه باشد رابطه زناشویی با گرفتاری كمتری روبه رو می شود. توجه داشته باشید كه «تحصیلات» ملاك نظر نیست چرا كه بعضی از اشخاص بسیار باهوش، به هر دلیل ممكن است به كالج و دانشگاه راه پیدا نكنند. منظور این است كه زن و شوهر به لحاظ بهره هوشی باید در یك ردیف قرار داشته باشند، باید بتوانند اشیاء و امور را به یك شكل ببینند و درباره آنها به یك شكل صحبت كنند.

اگر یكی از طرفین ازدواج اغلب گمان می كند كه همسرش متوجه منظور او نشده است، شرایط خوشایندی بین آنها برقرار نمی شود. بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهند، اگر بهره هوشی زن و شوهر در یك ردیف یا نزدیك به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر می شود.

ارزش ها: لازم است كه زن و شوهر درباره بسیاری از ارزشها وحدت نظر داشته باشند. مثلاً مهم است كه زن و شوهر درباره معنویات و یا زندگی خانوادگی اختلاف نداشته باشند. اگر در این زمینه ها وحدت نظری وجود نداشته باشد، بروز اصطكاك میان آنها حتمی است.

علایق: اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه ها علایق مشترك داشته باشند، زندگی به كامشان شیرین می شود. در این میان هر چه تنوع علایق مشترك بیشتر باشد بهتر است.

توقع از نظامات خانوادگی: زن و شوهر بایستی درباره وظایف و مسئولیتهای یكدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فكر افراد در این زمینه كلاً به دو نوع تقسیم می شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت های زن و شوهر به طور سنتی فكر می كنند، بدین معنا كه مدیریت داخلی منزل به عهده زن است و مرد نیز به عنوان مدیر بیرونی منزل، یا نان آور خانواده تلقی می شود.

فردی كه در این زمینه به طور سنتی فكر می كند باید با فردی ازدواج كند كه با او همفكر است. اما در حال حاضر كه نقش های زن و مرد دستخوش تغییرات زیادی شده است، عده ای معتقد به تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیتهای مشابهی نیز برای آنان قائل می شوند. افرادی كه این اعتقاد را دارند باید با همفكران خود ازدواج كنند. سؤال دیگری كه مطرح می شود این است: تفاوتهای مسئله ساز كدام ها هستند؟ یا به عبارت دیگر، چه تفاوتهایی می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی آسیب برسانند؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت وجود اختلافاتی كه می توانند به خوشبختی زندگی زناشویی لطمه بزنند عبارتند از:

▪میزان انرژی: وقتی یكی از طرفین ازدواج پر انرژی باشد و در مقابل همسر او كم انرژی، اینان با مشكلات عدیده ای برخورد می كنند. اختلاف در میزان انرژی در زمینه های مختلف خود نمایان می شود كه از جمله می توان به معاشرتهای اجتماعی، فعالیتهای مذهبی و غیره اشاره كرد.

در انجام فعالیتهای مربوط به خانه نیز سطح انرژی میان زن و شوهر اغلب مسئله ساز می شود، مثلاً ممكن است زن بخواهد كارهایی را در روزهای تعطیل آخر هفته در منزل انجام دهد و شوهر علاقه مند به این باشد كه روبه روی تلویزیون بنشیند و یا روزنامه بخواند.

▪عادات شخصی: وقتی زن و شوهر عادتهای شخصی متفاوتی داشته باشند، به تدریج وحدت میان آنها رو به نقصان می رود.

از جمله عادتهای مسئله ساز می توان به این موارد اشاره كرد: وقت شناسی، نظم و ترتیب، وابستگی مسئولیت … می توان به عادات شخصی متعددی اشاره كرد كه زن و مرد باید قبل از ازدواج به آن توجه داشته باشند. مثلاً اگر یكی از آنها سیگار بكشد و دیگری نكشد، این اختلاف می تواند در رابطه زناشویی آنها دردسر ساز شود. اگر یكی از آنها به خوردن غذاهای مقوی و مغذی علاقه مند باشد و دیگری به اینكه چه می خورد بها ندهد، مشكلاتی در زندگی زناشویی ایجاد می كند.

▪استفاده از پول: بسیاری از زوجها در اثر نداشتن توافق بر سر مسائل مالی دچار مشكل می شوند. یكی به فكر آینده است و می خواهد پولش را پس انداز كند و دیگری به خرج كردن پول و خوش بودن در لحظه حال علاقه مند است.

یكی معتقد به ریسك كردن است و دیگری فكر می كند كه باید به تدریج و با ضریب اطمینان بالا بر دارایی های خود بیفزاید. یكی می گوید كه درآمد را باید خرج فرزندان كرد و دیگری می خواهد پول را نگه دارد. اختلافاتی از این قبیل می تواند شیرازه زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد، به همین دلیل لازم است كه قبل از ازدواج در این موارد بیشتر موشكافی شود.

علایق و مهارتهای كلامی: اگر یكی از طرفین ازدواج زیاد حرف بزند و دیگری كم حرف باشد چه مشكلی پیش می آید؟ اگر زن یا مرد علاقه مند به گفت وگو و دیگری خواهان سكوت باشد، استرس فراوانی ایجاد می شود. اگر كسی به هنگام صرف غذا علاقه مند به صحبت باشد و همسرش بخواهد هنگام صرف غذا سكوت كند و یا اگر یكی از طرفین ازدواج به صحبت تلفنی طولانی علاقه مند باشد زمینه های اختلاف را پایه ریزی كرده اند.

سؤالی كه با توجه به مسائل فوق مطرح می شود این است اگر افرادی با هم ازدواج كنند كه در موارد فوق اختلاف داشته باشند چه ویژگی را باید در خود بپرورانند تا بتوانند به زندگی زناشویی ادامه دهند؟ در پاسخ باید اشاره كرد، اگر زوجین دارای ویژگی انعطاف پذیری باشند می توانند به جای اینكه تحت تأثیر اختلافات قرار بگیرند، با تفاوتها كنار بیایند و برای حل مشكلات راه حل های مناسب پیدا كنند.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




زمانی صرفاً از پدر خانواده انتظار می رفت تا مخارج خانه را تأمین كند و مادر نیز به خانه داری بپردازد اما اكنون اوضاع فرق كرده است. ما فردی را به عنوان شریك زندگی می خواهیم كه به نظرات و سلایق ما نیز توجه كند. مارا همان گونه كه هستیم ببیند، به ما عشق بورزد و به ما كمك كند تا آن چیزی كه می خواهیم بشویم.

همه ما خواهان ازدواج با یك فرد كامل و عالی هستیم و در ذهن خود می گوییم: «آیا همه چیز در او جمع شده است؟ آیا من به اندازه كافی خوشحالم؟ آیا برای من بهتر از او كسی نیست؟» با این فرض كه اصولاً پاسخ بسیاری از افراد به آخرین پرسش، مثبت است! با چنین تفكراتی فرد خود را قربانی انتظارات و آرزوهای خود می كند. به طور حتم فردی كه در ذهن خود مجسم می كند، همسری است كه نقاط ضعف او را پوشانده، سبب تقویت نقاط قوتش می شود و دایماً به او احترام می گذارد و حمایتش می كند.

اما واقعیت این است كه همیشه و همه ازدواج ها این گونه نیستند. پس چنان چه ما چنین طرز فكری داشته باشیم به احتمال زیاد آن چه نصیبمان می شود این است كه نسبت به زندگی مشترك احساس تعهد می كنیم اما گوشه ای از قلبمان را برای خود نگاه داشته ایم. بنابراین پی درپی اوضاع را با عینك بدبینی بررسی می كنیم: آیا من اگر با فرد دیگری ازدواج می كردم، خوشحال تر و شاداب تر و موفق تر نبودم؟ و به تدریج احساس ملال و اندوه بر ما چیره می شود.

به یك نمونه توجه كنید: مردی كه كارمند بود در ۲۲ سالگی با خانمی شاغل ازدواج كرد. او در ۲۷ سالگی با خانم دیگری آشنا شد و این آشنایی به ازدواج ختم شد و همسر اولش طلاق گرفت. مرد كارمند پس از ۳ سال از همسر دومش نیز جدا شد.

او اكنون می داند كه با همسر اولش زندگی خوبی داشته اما ۸ سال پیش این موضوع را نه می دید و نه درك می كرد. او می گوید: «اگر انسان بخواهد به این موضوع فكر كند كه همواره فرد بهتری برایش وجود دارد امنیت و سلامت ازدواج به مخاطره می افتد، بنابراین باید بر وسوسه های درونی غلبه كرد. حالا من ۳۸ ساله ام و هنوز هم تنها، هم خودم را آزردم و هم دیگری را.»

كم نیستند افرادی كه تصمیم می گیرند وارد رابطه ای شوند و احساس تعهد می كنند اما ممكن است به موارد دیگر نیز فكر كنند. متخصصان از این وضعیت با عنوان «ابهام در تثبیت» یاد می كنند. بدین معنا كه شما لب مرز رابطه می ایستید یعنی درآن هستید اما به بیرون نیز می نگرید.

برای این كار هم میلیون ها راه وجود دارد: شما می توانید در یك رابطه یعنی ازدواج باشید اما مطمئن نباشید كه انتخاب خوبی كرده اید و در ذهن خود فرد دیگری با تمام ویژگی های ایده آل و عالی بپرورانید و در پی او باشید.

تحقیقات نشان داده اند اصولاً همسران متعهد، دوران مجردی را به طور كامل پشت سر گذاشته اند و از نظر مالی ثبات بیشتری دارند، افرادی خوشحال تر، سالم تر و با بازده بیشتری هستند. آن ها به طور متوسط از موهبت های بیشتری برخوردارند و دوران مجردی و متاهلی شان با هم تفاوت زیادی دارد. افراد متأهل، به خصوص مردان طول عمر بیشتری دارند. اینان از تجربه های دیگران در زمینه هایی مانند مدیریت هزینه ها، گفتار و رفتار و حتی آشپزی بهتر استفاده می كنند. به طور كلی زنان به سلامت شوهرشان بسیار اهمیت داده و می كوشند غذای خوب و سالم تری برایشان تدارك ببینند زیرا بسیاری از مردان در دوران مجردی تمایل بیشتری به خوردن هله هوله و غذاهای غیرمغذی دارند. به یاد داشته باشیم كه لازم نیست زندگی عالی باشد تا برای بهتر شدنش تلاش كنیم.

تفكر ازدواج به عنوان وسیله ای برای تحقق بخشیدن به خوشبختی های فردی تا حدی جدید است. تحقیقاتی كه بر روی دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان ۵۰ تا ۶۰ سال گذشته انجام شده نشان می دهد كه بیشترین انگیزه برای ازدواج به خاطر داشتن فرزند و منزلی مستقل بوده است. اما در حال حاضر بیشتر افراد برای عشق و محبت و مهرورزی ازدواج می كنند و این موضوع اهمیت زوجین را نسبت به تحقق خواسته های عاطفی نشان داده و به همین دلیل بسیاری از افراد هنگامی كه وارد زندگی مشترك می شوند و با واقعیت ها روبه رو می گردند، دچار مشكلات روحی و عاطفی می شوند. زیرا ابتدایی ترین مرحله در ازدواج هیجان و ایده آل نگری است اما مسأله مهم دوام زندگی مشترك و روابط سالم است و این نیز نیازمند سعی و صرف انرژی است.

● محبت همیشگی را از هم دریغ نكنیم:

افراد ممكن است پس از مدتی دچار تردید شوند كه آیا مناسب یكدیگر بوده اند یا خیر. شما با همسرتان راحتید اما ارتباطتان مثل سابق نیست. برخی افراد در چنین مواردی تصور می كنند كه زندگی مشتركشان نتیجه ای نخواهد داشت و ماندن در این رابطه درست نیست و بهتر است هرچه زودتر از آن خلاصی یابند. یكی از متخصصان معتقد است: اخیراً افراد از همسرشان توقع زیاد دارند و این موضوع فشار زیادی بر دو طرف وارد می كند. گرچه مسایل و مشكلات همواره وجود دارند اما چنان چه روزهای نخست پس از ازدواج را به خاطر بیاورند و در ابراز محبت و علاقه كوتاهی نورزند، تحمل وضعیت چندان دشوار نخواهد بود.

● گاهی جدل طبیعی است:

ازدواج اصلاً یك ماشین شیك و قشنگ نیست كه در همه موارد موجب موافقت طرفین با یكدیگر شود. تمام همسران در برخی موارد گاه نظرات متضادی دارند اما مسأله این است كه ما فكر می كنیم چنان چه با شخص مناسبی ازدواج كرده بودیم هرگز بحث و مجادله در كار نبود. اما جالب است كه بدانیم همسران خوشبخت نیز بر سر مسایلی مانند احساسات، پول و یا فرزندان با هم بحث می كنند اما آن را عادی و در برخی موارد لازمه برطرف شدن سوءتفاهم ها می دانند. جوانان باید بدانند هر ازدواجی شرایط مخصوص به خود را دارد و با دیگری فرق می كند. هنر به شمار می رود اگر بتوان جهان را از چشم همسر دید!

● توقع زیاد، آفت خوشبختی است:

بی تردید باید درك كنیم كه نمی توانیم هر آن چه می خواهیم از همسرمان دریافت كنیم. اشتباهی كه درباره مفهوم صمیمیت وجود دارد این است كه ما مدام در كنار همسرمان بنشینیم و استعدادهای خود را نشناسیم و پرورش ندهیم. آن چه ما به عنوان افراد بالغ به آن نیاز داریم این است كه عشق و علاقه میان همسران به معنای آزادی آنهاست نه زندانی كردن آنها. بیشتر ما بر آن باوریم كه استحقاق بهترین ها را داریم و همسرمان باید این بهترین ها را برایمان فراهم كند و به دشواری می پذیریم كه اگر در جایی دچار ناكامی شدیم به دلیل اشتباه خودمان بوده است.

● در كنار دیگری مهم تر است:

ما اصولاً یاد گرفته ایم كه به خود بها دهیم و آن چه در یك رابطه موفق نیاز است «خود» در كنار دیگری است.

به عبارت دیگر در جهان رقابتی امروز ما به خاطر دستاوردهای فردی پاداش می گیریم نه به خاطر كمك به دیگران و این درست نیست زیرا سبب شده كه ما مستقل بودن را به همكاری ترجیح دهیم و مفاهیمی مانند وفاداری، گذشت و كنار آمدن با دیگری را زیاد جدی نگیریم. بنابراین با چنین تفكری افزایش میزان طلاق عادی است! بیشتر افراد تصور می كنند همسرشان باید خوبی هایشان را به شدت برجسته ببیند و با بدی هایشان كنار بیاید و حتی خود را به خاطر آن ها تغییر دهد. مثلاً به همسرشان می گویند: «من از چاقی بدم می آید، خودت را لاغر كن.» به جای این كه بگویند: «وزنت را پایین بیاور تا در معرض ابتلا به دیابت قرار نگیری.»

متخصصان بر این باورند كه ازدواج به خودی خود قرار نیست شما را خوشبخت و شاداب كند بلكه قرار است با بستن پیمان زناشویی، فعالیت های مثبت بیشتری را در جهت بهتر بودن و برطرف كردن نقاط ضعف خود انجام دهید. زیرا می دانید كه مورد محبت فرد دیگری واقع می شوید. به بیان دیگر سبك برخورد زوجین است كه كیفیت زندگی مشترك را تأمین می كند. محبت به همسر برای ارتقاء جوامع انسانی كافی نیست اما همواره لازمه انسان و زندگی او بوده است.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




نكاتی درباره نحوه كنار آمدن با اختلافات و تفاوت‏ها در زندگی زناشویی‏

یكی از دشوارترین كارها در روابط زناشویی، كنار آمدن با اختلافات و دیدگاه‏های متفاوت است. بهترین كار، این است كه میان این دو حالت، موازنه برقرار كنیم. با درك تفاوت‏های پنهان یكدیگر، می‏توانیم عشقی را كه در قلبمان وجود دارد، با توفیق بیشتر، داد و ستد كنیم. با پذیرفتن و احترام گذاشتن به تفاوت‏هایمان، می‏توانیم به نتایج و راه‏حل‏هایی دست یابیم كه به كمك آنها، به آن چه می‏خواهیم برسیم و مهم‏تر از آن، یاد بگیریم كه چگونه عشق بورزیم و با كسی كه دوستش داریم و مورد حمایت ماست، چگونه رفتار كنیم. مهم‏ترین این تفاوت‏ها را می‏توان در موارد زیر، ذكر نمود:

۱) مهم‏ترین رمز بهبود روابط زناشویی، توجه زوجین به تفاوت‏های جسمی و روحی همدیگر است؛ برای نمونه، گفت‏وگو و صحبت كردن، برای بسیاری از مردها، وسیله تبادل اطلاعات است؛ در حالی كه برای بیشتر زن‏ها، وسیله همدلی، بیان احساسات و داد و ستد عاطفی است. زنان، با صحبت كردن، آرام می‏شوند و همین كه شروع به صحبت می‏كنند، انگار مسائلشان به بهترین وجه حل می‏شود؛ در حالی كه مردان، گاهی اوقات بدون شناخت روحیه همسر خود، به جای گوش دادن به سخنان وی، راه حل ارائه می‏دهند. آنان، از این نكته غافلند كه زنان، این امر را به حساب بی‏ارزش شمردن احساسات و عواطف خود می‏دانند و دل‏شكسته می‏شوند. این امر، به دلیل عدم شناخت مرد، از همسر خود و روحیات اوست.

۲) ویژگی زندگی زناشویی در جامعه كنونی، عشق و علاقه پرشور است. بسیاری از زنان عقیده دارند كه عشق، عواطف و روابط عاشقانه‏ای را كه در دوران نامزدی و اوایل زندگی، با همسر خود داشته‏اند، باید تا آخر عمر ادامه دهند و آن را نشانه پای‏بندی به عشق می‏دانند و دلیلی بر محبت واقعی همسر خود؛ در حالی كه اكثر مردان، به مرور زمان، تغییر می‏كنند و تمایل دارند كه ابراز محبت و علاقه را به جای بیان كردن، در عمل نشان دهند و به قول خودشان، «مردها اهل عملند و نه حرف»؛ اما غافل از این كه خانم‏ها به دلیل عدم توجه و شناخت روحیه شوهرشان، این تغییر را به حساب كم‏علاقگی همسرشان می‏گذارند. اصولاً، مردان، متعادل رفتار می‏كنند و ذهنیت آنها، با افراط و تفریط سازگار نیست؛ اما خانم‏ها بیشتر بر پایه احساسات رفتار می‏كنند.

۳) مردان، همانند كش و زنان همانند موج عمل می‏كنند. مرد، همانند كش، حالت ارتجاعی دارد؛ یعنی خودش را كنار می‏كشد و دوباره پس از مدتی، به حالت اول باز می‏گردد. وقتی كه مرد كاملاً از همسرش جدا می‏شود و از او فاصله می‏گیرد، ناگهان احساس می‏كند كه دوباره به محبت و صمیمیت همسرش نیاز دارد و در این حالت، به طور خودكار، انگیزه بیشتری برای ابراز محبت و دریافت عشق، در او به وجود می‏آید. معمولاً این شرایط، سبب سردرگمی زن می‏شود؛ زیرا تجربه به او نشان داده است كه وقتی خودش از كسی فاصله می‏گیرد، برای این كه به حالت اول برگردد، به یك دوره كوتاه زمانی احتیاج دارد؛ در حالی كه مردها ممكن است به یك دوره به نسبت طولانی‏تر، نیاز داشته باشند. اگر زن به این امر مهم پی نبرد، ممكن است نسبت به شوهرش سوءظن پیدا كرده، از او فاصله بگیرد و اگر این فرصت را نداشته باشد كه خود را عقب بكشد، هیچ وقت شانس این را ندارد كه میل شدید خود را برای نزدیك شدن، احساس كند. در روابط زناشویی، مردان عقب می‏كشند و دوباره نزدیك می‏شوند؛ در حالی كه زن‏ها در ابراز عشق، مانند موج، دچار فراز و نشیب می‏شوند.

۴) از نظر زن‏ها، پرسش و طرح كردن سؤال، موجب تشویق برای ادامه گفت‏وگو می‏شود. وقتی كه زن سؤالی از همسرش می‏كند، گویا به دنبال بهانه‏ای است تا مشكلات و خواسته‏هایش را از طریق آن مطرح كند و باب بحث مفصلی را راه اندازد؛ یعنی زنان به دنبال جرقه‏ای هستند تا خواسته‏هایشان را بیان كنند؛ اما اصولاً مردان با طرح سؤال، قصد پاسخ دادن به آن را دارند و نه باز كردن بحث.

۵) مردها، نظرات خود را صریح‏تر بیان می‏كنند؛ در حالی كه زن‏ها، كلی‏تر و پوشیده‏تر حرف می‏زنند.

۶) اصولاً مردان، دیرتر از زنان اصلاح می‏شوند. مردان در مقابل هر گونه تغییری، از خود مقاومت نشان می‏دهند. اگر مردی متوجه شود كه همسرش قصد اصلاح او را دارد، مقاومت می‏كند و به سختی خود را تغییر می‏دهد. شاید این امر، مربوط به روحیه برتری‏ای باشد كه مرد در خود حس می‏كند. زنان، معمولاً انعطاف‏پذیرتر هستند.

۷) برای مرد، هیجان، بیان‏گر مشكل یا تعارض است. هر اتفاق هیجان‏آور، استثنایی، غیرمنتظره، شوك‏آور و یا شگفت‏انگیزی كه در زندگی روی می‏دهد، مرد سعی می‏كند به طور منطقی با آن برخورد كند؛ یعنی یا مشكل را از بین می‏برد و یا به جست‏وجوی علت آن می‏رود تا آرامش روحی‏اش را كسب كند؛ اما زن، از این فرصت، به صورت بهانه‏ای برای ایجاد ارتباط با همسر خود استفاده می‏كند. وقتی زن، هیجان خود را برای شوهرش بیان می‏كند، شوهر گمان می‏كند كه بخشی از دلیل هیجان، همسرش است و مشكل همسرش، ریشه در رفتار و اعمال او دارد.

۸) مردان، تنها زمانی می‏توانند در جمع، راحت‏تر صحبت كنند كه فقط یك نفر در بحث شركت كند؛ در حالی كه خانم‏ها وقتی چند نفر وارد بحث شوند، راحت‏تر حرف می‏زنند. شاید این امر، به علت آن باشد كه وقتی چند نفر در جمع صحبت می‏كنند، مردان احساس می‏كنند كه احتمال رد شدن حرفشان و نادیده گرفتن سخنان و نظراتشان، بیشتر است و دیگر كمتر می‏توانند حرف خود را به كرسی بنشانند؛ اما خانم‏ها در جمع، بیشتر به دنبال تأیید هستند، نه یكه‏تازی در میدان سخن. آنها نمی‏خواهند حرف خود را به كرسی بنشانند؛ بلكه بیشتر درصدد آن هستند كه نظر موافق جمع را درباره خود جلب كنند. زنان، هنگام حرف زدن، به دنبال تأیید هستند و مردان، به دنبال قدرت‏طلبی.

۹) زنان برای ارتباط برقرار كردن، ناراحتی‏های كوچك خود را تعریف می‏كنند؛ اما مردان، بیان ناراحتی‏ها و نگرانی‏هایشان را به حساب سرزنش یا انتقاد از خودشان می‏دانند.

۱۰) زنان، به خاطر محبت، عمل زناشویی انجام می‏دهند؛ اما مردان به خاطر عمل زناشویی، محبت می‏كنند. مرد، بهترین رابطه و عاشقانه‏ترین و لذت‏بخش‏ترین لحظه زندگی را در حین انجام عمل جنسی می‏داند و زن، لحظه‏ای را كه شوهرش به او می‏گوید «از صمیم قلب دوستت دارم» بهترین لحظه زندگی می‏داند.

بنابراین، درك انواع اصلی عشق كه همسرتان به آن نیاز دارد، رمز مهم بهبود روابط زناشویی است. برای جلب رضایت همسر، لازم است بدانید كه نیازهای اساسی او چیست. زنان و مردان، در روابط زناشویی، معمولاً آن چه را كه خود احتیاج دارند، به همسرشان می‏دهند. هر یك از آنها، به اشتباه فكر می‏كنند كه طرف مقابل، نیازها و خواسته‏هایی همچون خواسته‏های خودش دارد و به همین خاطر، هر دو در پایان، ناراحت و رنجیده خاطر هستند و احساس می‏كنند كه بیش از حد، برای دیگری ایثار كرده‏اند؛ اما در عوض، چیزی دریافت نكرده‏اند. هر كدام اعتقاد دارد كه عشقش مورد بی‏اعتنایی قرار گرفته و طرف مقابل برای آن، ارزشی قائل نشده است. در حقیقت، هر دوی آنها، عشق و علاقه خود را ابراز می‏كنند؛ اما به روشی كه طرف مقابل تمایل ندارد.

با توجه به تفاوت‏های روانی و اخلاقی زن و شوهر، آنها چگونه می‏توانند زندگی شیرین‏تر و لذت‏بخش‏تری داشته باشند و تضادهای موجود، منجر به كدورت بین آنها نشود؟ چگونه می‏توانیم با كسی كه روحیاتش با ما بسیار متفاوت است، یك عمر زندگی كنیم؟ آیا به خواسته‏های او تن دهیم و تسلیم شویم یا خواسته خود را به كرسی بنشانیم و مقاومت كنیم؟

آن چه به ما تكامل می‏دهد و سبب رشد ما می‏شود، این است كه تفاوت‏های جسمی، جنسی و روانی همسرمان را بشناسیم و بیاموزیم كه در هر برخورد، چگونه موضع‏گیری كنیم و در هر موقعیتی، چگونه با مسائل روبه‏رو شویم. در این صورت، انسان می‏داند كه در هر گرفتاری، چه باید بكند و بین خودش و مشكلات، حایل نمی‏اندازد و از آن فرار نمی‏كند؛ بلكه سعی می‏كند تا از مشكلات، بهره‏برداری كند. ما، تا این مشكلات را نداشته باشیم، ضعف‏هایمان، ترس‏هایمان، بخل‏هایمان، كوتاه‏روی‏ها و زیاده‏روی‏هایمان را نمی‏شناسیم. با این مشكلات است كه مشخص می‏شود ما چقدر كم داریم و چقدر افراط و تفریط داریم. مهم آن است كه یادبگیریم با هر كس، در هر شرایطی، چگونه رفتار كنیم.

برخی از روش‏ها برای غلبه بر این مشكلات، عبارتند از:

۱) بهترین روش درمان آفت‏های زندگی، بهره‏مندی از سخنان بزرگان معصوم و گوش جان سپردن به منبع وحی الهی و عمل كردن به آن است. اسلام، روش‏هایی برای رفتار زنان با شوهران و مردان با زنانشان، ارائه كرده كه مطابق با اصل فطرت و خوی آنهاست. اگر زندگی از سیره و كلام اهل بیت علیهم‏السلام دور شود، دچار هیجان‏های مخرب می‏شود.

۲) در هر پیشامدی، باید احتمالات را در نظر گرفت. وقتی من برای شوهرم صحبت می‏كنم و هدفم بیان احساسات و عواطفم می‏باشد، باید آمادگی داشته باشم كه همسرم رفتارهای زیر را با من داشته باشد:

▪ احتمال اول: با گوش جان، به سخنانم گوش دهد.

▪ احتمال دوم: صرفاً به دنبال ارائه راه حل باشد.

▪ احتمال سوم: بخواهد مرا پند دهد و نصیحت كند.

اگر تمام این حالات را در نظر بگیریم، آن وقت، هیچ كدام از این احتمالات، ما را غافل‏گیر نمی‏كند و حتی نامحتمل‏ها نیز ما را غافل‏گیر نمی‏كنند. این را بیاموزیم كه با هر شرایط و هر احتمالی، چگونه كنار بیاییم. این آموزش، آموزشی است كه شما را با دست پر، در شرایط گوناگونی قرار می‏دهد تا غافل‏گیر نشوید.

۳) شناخت احتمالات و قواعد آن و سپس داشتن حلم و دادن فرصت به طرف مقابل؛ مثلاً وقتی دیدید كه شوهرتان به جای گوش دادن به سخنان شما، در حال پند و اندرز است، چون از قبل این احتمال را می‏دانستید، غافل‏گیر نمی‏شوید و حالا باید شوهرتان را متوجه كنید كه هدفتان از بیان این سخنان، شنیدن نصیحت نیست؛ بلكه فقط می‏خواهید به سخنان شما گوش دهد. باید به طرف مقابل فرصت دهید تا روحیه شما را بشناسد؛ نه آن كه او را مجبور كنید. آنچه در زندگی زناشویی مطرح است، حلم‏هاست.

۴) باید یاد بگیریم كه چگونه با طرف مقابل خود رفتار كنیم. دو نفر كه با هم ارتباط برقرار می‏كنند، دو دنیا هستند. این دو دنیا، در ارتباط با همدیگر، شاید تفاوت‏هایی داشته باشند. اگر ما بخواهیم هر دنیا را بر دنیای دیگری تحمیل كنیم، می‏بازیم. من كه در سن خودم، تجربه‏هایم شكل گرفته، با كسی كه او هم تجربه‏هایش شكل گرفته، اگر بخواهیم پیوندی داشته باشیم، طبیعتاً مشكلات زیادی خواهیم داشت؛ مگر این كه انعطاف پیدا كنیم و شرایط، ضعف‏ها و قدرت‏های یكدیگر را در نظر بگیریم.

همسران باید بدانند كه:

▪ زن باید مرد را مورد پسند قرار دهد و تأیید كند.

▪ به زن، اطمینان خاطر دهید و مرد را تشویق كنید.

▪ مرد به اطمینان و زن، به مراقبت نیاز دارد.

▪ زن را باید درك كرد و مرد را پذیرفت.

▪ احترام به زن و قدردانی از شوهر.

▪ زن، به وفا و مرد، به تحسین نیاز دارد.

۵) شما هم باید احتمالات را در نظر بگیرید؛ وقتی فهمیدید كه شوهرتان به جای گوش كردن، در پی راه‏حل است، این را باید بدانید كه چه موقعی به او تذكر بدهید تا متوجه شود كه این كار، برای شما مخرب است و بدانید كه چه زمانی بیشترین تأثیر را دارد و چگونه باید این تذكر را بیان كنید.

۶) هر چقدر كه از همسرتان توقع داشته باشید، نمی‏توانید تحمل كنید و آشفته می‏شوید؛ اما وقتی توقع از رفتار طرف مقابل كم شود، تحمل‏ها زیاد می‏شود؛ ظرفیت‏ها می‏آید و ظرافت در برخوردها حاصل و موجب محبت می‏شود. با كمك تجربه و تدبیر، می‏توان توقع‏ها را كاهش داد.

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




از نشانه های او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتهایی آفرید تا به وسیله آنان آرامش پیدا کنید و همانا در این نشانه هایی است . برای کسانی که اندیشه کنند .

( سوره روم ، آیه۲۱ )

● عشق سالم چیست ؟

عشق واقعی آن است که انسان با خودشناسی کافی بتوانداحساسات خودخواهانه شخصی را کنار بگذارد. عشق واقعی با رسیدن به درجه ای از پختگی و آرام آرام شکل می گیرد و به کمال می رسد و فرد را برای یک زندگی مشترک زناشوئی و مسئولیتهای این زندگی آماده می کند .

▪ عناصر لازم : برای رسیدن به یک عشق سالم ابتدا :

▪ شناخت و برای شناخت عمیق هم زمان لازم است . عشق بدون شناخت ، بیشتر شیفتگی است نه عشق.

▪ از دیگر عناصر عشق سالم ، داشتن صداقت و دوری از پنهانکاری است .

▪ احترام گذاشتن به یکدیگر و وفاداری به هم و مهمتر از همه مسئولیت پذیر بودن در مقابل یکدیگر است .

● پذیرش واقع بینانه :

در عشق فدا شدن معنی ندارد ، اما گذشت نسبت به هم لازم است . انتخاب همسر یکی از مسائلی است که تصمیم گیری در مورد آن نیاز به دقت ، بررسی عمیق و همه جانبه دارد و عجله و شتاب معمولا پیامدها و نتایج ناخوشایندی به همراه دارد .

در آئین اسلام سفارش شده که قبل از ازدواج تمام خصوصیات همسر آینده را مطالعه و آگاهانه شریک زندگی خود را انتخاب کنید .

برای انتخاب همسر لازم است چه معیارها و ملاکهائی را در نظر گرفت ؟

از جمله مهمترین معیارها عبارتند از :

افلاطون: عشق از زمین آغاز می شود و سپس به آسمان می رود.

۱) باورها و عقاید : باورها و اعتقادات نسبت به زندگی همان( خصوصیات شخصیتی ) هستند اعتقادات ، باورها و از جمله باورهای دینی در افراد از جمله باورهائی هستند که امکان تغییر آنها در طول زندگی کمتر ممکن است . پسر و دختری که با اعتقادات و باورهای متفاوت ازدواج می کنند پس از احساسات و هیجانهای پرشور جوانی در زمینه های مختلف دچار اختلاف می شوند . از جمله تفاوت عقیده ، نوع پوشش و لباس، اختلاف نظر در رفتن به جاهای مختلف . بنابراین شدت پایبندی به این باورها عامل مهمی است که دختر و پسر جوان لازم است آن را در نظر گرفته و در این خصوص با همدیگر تشابه نسبی داشته باشند و دارای تضاد و اختلاف اساسی نباشند .

باورهای انسانها دو گونه اند :

▪ باورهایی است که فرد نمی خواهد از آن بگذرد .

▪ باورهایی که فرد نمی تواند از آن بگذرد.

۲) تحصیلات : برای آن که زن و شوهر بتواندد بهتر یکدیگر را درک کنند و نیاز های اساسی همدیگر را برآورده سازند بهتر است تحصیلات و سطح درک و فهم نزدیک به هم داشته باشند .

۳) وضعیت اقتصادی : دختر و پسری که قصد ازدواج دارند لازم است از وضعیت مالی واقتصادی یکدیگر با اطلاع باشند . چون برای شروع یک زندگی مشترک حداقل شرایط اقتصادی از جمله داشتن شغل برای پسر و نیز داشتن سرمایه ای ولو اندک ضروری است .

۴) تناسب در خصوصیات : دنبال کسی نباشیم که مثل خودمان باشد چون در ازدواج هدف این نیست که مثل هم شویم . به طور طبیعی زن و مرد با هم تفاوت دارند و این تفاوتها در اساس خلقت ( جنسیت آنها ) در نیازها ارزشها ، نحوه برقراری ارتباط ،رفتارها و معاشرت است و در بسیاری از موارد این تفاوتها باعث جذابیت و پذیرش بهترمی شود . در ابتدای ازدواج ، پاره ای از افراد خود واقعی را نشان نمی دهند و قول می دهند که به شکل دلخواه طرف مقابل در خواهند آمد .در ازدواج ، با ادب و صداقت تفاوتهای خود را مطرح کنیم و و روش درباره آنها گفتگو شود .

● اما ، اما !!!

لازم است بین زن و مرد تناسب وجود داشته باشد . این تناسب شامل تناسب در علاقه ، تناسب در طبقه اجتماعی – فرهنگی امکانات اقتصادی و تشابهات ارزشی مناسب می باشد . به همین دلیل مناسبات و روابط دختر و پسر در چهارچوب هنجارها و خانواده لازم است به اندازه ای باشد که قبل از ازدواج دختر و پسر بتوانند شخصیت ، انگیزه ها ، ارزشها و توقعات یکدیگر رادقیقاوبا تامل و دقت نظر ، به دور از هیجانهای مبهم یا رویدادهای ذهنی مورد مطالعه و بررسی قراردهند .

آنچه که بعنوان یک نکته اساسی در ازدواج تا کنون به اثبات رسیده است آن است که عوامل ساختاری و ساختاری و شخصیتی وجود افراد را به سختی می توان تغییر داد .آموخته های طول زندگی هم با این که اکتسابی و به دست آوردنی هستند ولی تغییر آنها و نیاز به آموزش علمی ، گذر زمان ، خواستن و به کار بردن تمرینات دارد .نترسیم که تغییر کنیم و فکر کنیم که حتما می توانیم تغییر بدهیم چون مردمان میخواندرشدکنندولی نمیخواهند به زور رشد کنند. ،ولی گذشت آگاهانه و پاکسازی ذهن از تعصبات وزنگارهاوهیجانها ، نقش اساسی درشناخت تفاهم وسازندگی دارد.چه تفاوتهایی درازدواج مثبت است ؟تفاوت هرچه باشد اگر پذیرفته شودوبتوان با آن رشد کرد مثبت است .آداب و رسوم مختلف جالب و لذتبخش است و می تواند باعث غنی شدن فرهنگ زندگی شود.

چه تفاوتهایی نگران کننده است ؟ تفاوت درباورهای سنگین یعنی وابسته به سیستم عقیدتی وارزشی میتواند مشکل زا باشد .تناقص در باورها آشتی دادن بین این گونه تفاوتها کاری مشکل است جایی که تفاوتهای دینی و ارزشی سنگین است آدمها نمی توانند از آن بگذرند .

زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست

هرکسی نغمه خود خواند و بیرون برود

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

بیائید قاب رویاهایمان را در ذهن بشکنیم و

واقع بینانه هدفهائی را در واقعیت روز روشن زندگی انتخاب کنیم تا با همراهی ،صداقت و پاکی ، زندگی سالمی را برای خود و دیگران به ارمغان آوریم .

 

 

منبع: کتاب ازدواج در سایت ویستا

vista.ir

 

 

 

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




“یا ایها الناس اتّقوا ربّکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدة وخلق منها زوجها…"سوره نساء/آیه۱

ارزش چیست؟ توحید ارزش کدام است؟ ارزش و ملاک ارزشمندی برای افراد بسته به نوع عقیده و‌تربیت افراد متفاوت است و هر فرد با توجه به شخصیت شکل گرفته خود تعریف خاصی از ارزشهای خود دارد. از آنجا که بیشتر حوادثی که برما می‌گذرند مشارکت پذیرند، ‌و لازم می‌نماید افراد با هم رابطه نزدیک داشته باشند، ‌پس در اکثر با هم بودنها، ‌توجه به ارزشها برای دوام رابطه امری مهم و انکارناپذیر می‌باشد.

در کنار هم قرار گرفتن افراد آنهم به گونه‌ای که لزوم درک ارزشها و سازگاری با اندیشه‌های همدیگر ضروری باشد، ‌بیشتر ما را به بررسی روابطی می‌کشاند که در آن افراد باهم زندگی می‌کنند مثلا به صورت هم اتاقی، ‌یا هم‌خانگی یا زندگی مشترک در هم اتاقی بودن درست است که افراد برای رسیدن به آرامش باید ارزشهای هم را بشناسند و برای آنها احترام قائل باشند، ‌شاید هم گاهی اتفاق افتد که کسی از ما با فردی هم خانه شود که ارزشهای ما با ارزشهای او در تقابل قرار گیرد، ‌در اینصورت باتوجه به اینکه اصل رابطه آنها بر پایه و اساس محکمی قرار ندارد و حفظ این رابطه چندان اهمیتی ندارد پس می‌توان به راحتی شاید، ‌هم بعد از کمی کشمکش هر کدام به نفع خود جدایی را اختیار کنند و مشکل مهمی هم ایجاد نشود.

اما شکل اساسی که در آن لزوم درک و شناخت ارزشها نمایان است زندگی خانوادگی می‌باشد، ‌چه در مورد زن و شوهر که دو رکن اصلی خانواده‌اند و چه برای فرزندان خانواده. در خانه هرگاه ارزشهای یکی از اعضا با ضد ارزشی از جانب سایرین روبرو شود تنش شکل می‌گیرد(شروع ناهنجاری و پیدایش اختلاف)، رفته رفته ناراحتی و ناسازگاری شروع می‌شود و دیدگاه افراد نسبت به هم تغییر می‌کند، ‌اعتماد از بین می‌رود، ‌زیرا که ارزشهایی که باروح و جانشان آمیخته شده‌اند با مانع مواجه شده‌اند. فرد در خود احساس ضعف و شکست می‌کند و حضور در این جمع برای او غیر قابل تحمل می‌شود، ‌پس شاید به فکر‌ترک و یا تغییر این شرایط بیفتد در این مرحله تنش و تشنج حاصله به شکل یک بحران در می‌آید و فرد را از همه و حتی خود نیز می‌راند با این آشفتگی که در زندگی با آن روبرو می‌شود به مرور آرامش روحی و روانی از میان خانواده رخت بر می‌بندد و از آنجا که ارزشها با وجود افراد آمیخته‌اند شاید برقراری ارتباط و تفاهم دوباره کاری ناممکن باشد. برای برطرف کردن این حالت بهترین امر به جای پرداختن به یافتن راه‌حل بررسی راههای پیشگیری است واینکه از ابتدا کاری کنیم که چنین مشکلاتی پیش نیایند. از جله راه‌های کارساز، ‌اینست که هر فرد قبل از ازدواج ارزشهای خود را بشناسد و میزان اهمیت آنها را بداند و دقیقا مشخص کند کدام یک از ارزشها برای او قابل گذشت هستند.

به نظر من ارزشهای درونی افراد به میزان زیادی از اعتقادات، ‌خانواده، ‌میزان تحصیلات و سواد علمی هر فرد تاثیر می‌گیرد، ‌طوری که می‌توان تشخیص داد، ‌که این وی‍‍ژگی‌ها در افراد مشابه گاهاً ارزشهای تقریبا مشابه و یا با اندک تفاوت را برای افراد ایجاد می‌کند. پس هر فرد برای یافتن ارزشهای خود می‌تواند با توجه به این سه اصل عمل کند، ‌و ارزشهای خود که بالاترین آنها “معیار” است را مشخص کند. با یافتن معیارهای ثابت می‌توان امتیاز‌ها را که در مرتبه پایین‌تر از معیار قرار دارند را در چارچوب حمایت از معیارها تعیین نمود. معمولا به خاطر ارزشمندی معیارها می‌توان از برخی امتیازها صرف نظر کرد. با صداقت خود در شناسایی ارزشها ابتدا برای خود و سپس در بیان آنها به دیگران، ‌مخصوصا به کسی که به عنوان شریک زندگی خود بر می‌گزینیم، ‌می‌توان انتظار صفا و یکرنگی را داشته باشیم و در آخر افراد برای وفای به عهدهای خود راحت‌تر عمل خواهند نمود.

چنانچه افراد قبل از ازدواج این مراحل در سیر رشدی خود را به این منظمی و برنامه‌ریزی‌شده طی نکرده باشند، ‌زندگی پر از تنشهای طاقت‌فرسا خواهد شد و تشنج دامن اعضای خانواده را می‌گیرد و بحرانی غیر قابل پیشگیری در انتظار خواهد بود و این برای یک انسان صاحب‌اندیشه مساویست با “مرگ شخصیت".

بیایید قبل از دچار شدن به مرگ شخصیتی به فکر پیشگیری باشیم. با صداقت به بررسی ارزشها بپردازیم و ببینیم آیا هر آنچه که ما معیار می‌پنداریم ارزش معیار شدن را دارد یا اینکه فقط امتیازاتی با درجه اهمیت متفاوتند و می‌توان برای حفظ کیان خانواده با کمی فداکاری و حل مشکل باز صفا را به خانواده هدیه داد. شاید ایده‌ای به نام توحید ارزشها، به معنی یکی بودن ارزشها امری نایاب باشد زیرا هر فرد ارزشهای خاص خود را ارزش می‌داند، ‌درست است که می‌توان افرای را یافت که ارزشهای مشابهی را داشته باشند ولی این تشابه به معنی، ‌وحدت نیست زیرا هر فرد با توجه به شخصیت شکل گرفته‌اش میزانهای متفاوتی را برای ارزشها قایل است. پس ما برای ازدواج دنبال افرادی می‌گردیم که ارزشهایش نزدیکترین تشابه را به ارزشهای ما داشته باشد و معیارهای ما برای او نیز معیار باشد و هرگز توقع نداریم یک فرد از هر لحاظ شبیه ما باشد. در ادامه بحث ارزشها، ‌هفت مورد ارزش بنیادی را مطرح می‌کنیم که لازم است هر فرد درجه اهمیت آنها را در زندگی خود شناسایی کند و با در نظر گرفتن آنها به تشکیل خانواده بیندیشد. این هفت مورد عبارتند از:

۱) عقیده؛ هر فردی با توجه به روحیات و علمی که بدست آورده است عقیده و ایمانی دارد. عقاید مذهبی در هر فرد جایگاهی خاص دارد، ‌کسانی آن را جزو معیارهای خود و برخی آن را از امتیازات مهم و یا شاید جزئی و قابل‌اغماض می‌پندارند.پس افراد باید در این زمینه دقت لازم را داشته باشند حدود آرمان ایمانی خود و سپس طرف مقابل را هوشیارانه بررسی کنند.

۲) ارزش فکری و میزان اندیشه، ‌به این معنی که هر فرد می‌خواهد چه میزان از اندیشه خود بهره بگیرد، ‌فکر او تا چه اندازه متحرک و پویا است و اینکه او چه میزان از انرژی خود را صرف تحقق بخشیدن به تفکراتی می‌کند که برای آنها برنامه ریزی کرده است؟

۳) هدفمندی؛ در پی کدام هدف قدم برمی‌دارد و زندگی را به کدامین معنی تفسیر می‌کند؟

۴) تعهد؛ هر فرد به نسبت تکالیفی که بر عهده دارد متعهد ادای حقوقی می‌شود چه میزان به وفای مسئولیتهای که بر عهده گرفته است بها می‌دهد؟

۵) عشق؛ میزان صفا و صمیمیتی که افراد از لحاظ محبتی نسبت به هم دارند و در اصل به این معنی که چه میزان ازارزش را برای دیگران قائلند و برای آنها چقدر از عشق و محبت خود مایه می‌گذارند؟

۶) مسئولیت‌پذیری؛ هر فرد توانایی بر عهده گرفتن یک سری وظایف را دارد، ‌پس دقیقاً مشخص کنیم که از فرد مقابل خود چه می‌خواهیم و بدانیم که تا چه حد از او انتظار داشته باشیم. آیا ما نیز می‌توانیم ایده‌های پنهان و آرزوهای او را برآورده سازیم؟

۷) حرکت؛ تنظیم برنامه و تعیین اینکه با چه سرعت و کدام وسایل حرکت خود را در مسیر هدف سازماندهی می‌کنیم. تعیین ارزشهای بالا و رتبه‌بندی آنها براساس درجه اهمیت، ‌به ما کمک می‌کند تا در انتخاب کسی که قرار است با او به توحید ارزشی برسیم، ‌انتخاب صحیحی داشته باشیم البته به شرطی که ارزشهای او حداکثر نزدیکی و شباهت را با ارزشهای ما داشته باشد و دقت داشته باشیم که او برای هر کدام از ارزشهای بالا چه جایگاهی قائل است به این صورت که واضح و روشن بدانیم، ‌او از لحاظ عقیدتی بر همان عقیده‌ای باشد که ما به آن معتقدیم البته واضح است که نیازی نیست هر دو کاملا به یک اندازه در قید ایمان باشند بلکه باید حداکثر شباهت و نزدیکی را به هم داشته باشند. همسران باید عوامل رشد و شکوفایی استعدادها و اندیشه همسر خود را فراهم سازند پس هر دو در مسیر رسیدن به هدف مشترکی در حرکت باشند، ‌هر دو در تعهد به مسئولیتهایی که پذیرفته‌اند وفادار باشند، ‌و آنچنان عشق و محبتی را با هم تجربه کنند که حاضر شوند برای هم فداکاریهای بسیاری داشته باشند و از خواسته‌های قابل گذشت خود بگذرند تا میزان صداقت خود را اثبات کنند. هر کدام وظایف خود را مشخص کنند و به نحو احسن تکالیف را ادا کنند، ‌به حرکت هم سرعت ببخشند ولی در عوض در طی طریق از هم سبقت بگیرند، ‌سبقتی که موجب بازماندن یکی از طرفین از ادامه راه نباشد بلکه راهی برای تقویت و رشد هر دو نفرشان شود، ‌در بین راه باید به پشتیبانی هم به رفع نقصها و کاستی‌های هم بپردازند و فراموش نکنند که آنها دلگرمی همدیگرند. ذره ذره که در این ارض و سماست جنس خود را همچو کاه و کهرباست ناریان مر ناریان را طالبند نوریان مر نوریان را جاذبند. همسران واقعی باید مطابق این آیه شریفه باشند که می‌فرماید؛ “هنَّ لباسٌ لکم وانتم لباس لهنَِِّ"یعنی همانطور که لباس سبب سکونت و آرامش است و به انسان وقار می‌بخشد همسران نیز باید سبب آرامش یکدیگر باشند. همسران ایده‌آل قرةالعین هم می‌شوند، ‌زیرا آنها یکدیگر را برحسب میل طبیعی و نیازهای اصیل و اساسی خویش یافته‌اند و کاملا مجذوب هم شده‌اند.

داشتن سنخیت و تفاهم امری ضروری است تا زوجین مانند دو قطب آهن‌ربا قادر به جذب همدیگر باشند و با در کنار همدیگربودن سکونت برای هم به ارمغان آورند. زندگی نباید به جای مَسکن شکنجه‌گاه روحی طرفین شود طوری که هیچکدام ندانند چرا این سرنوشت اسفناک تقدیر آنها شده است. اصل تفاهم از آنجا ناشی می‌شود که هر کدام از طرفین اصل انسانیت طرف دیگر را باور کند و آگاهی داشته باشد که هر انسانی به طبع اراده و قوه عقلانیت خود دارای عواطف و خواسته‌هایی است که برای رسیدن به آنها مقدماتی را فراهم می‌سازد و برای رسیدن به هدف مورد نظربرنامه‌ریزی می‌کند و تمام سعی خود را بکار می‌گیرد و به عبارتی دیگر هردو بحری آشنا آموخته هر دو جان بی‌دوختن بر دوخته باشند.

در آخر ضرورت یادآوری امری مهم لازم می‌نماید و آن اینکه دو نفر که قصد ازدواج دارند ابتدا باید آگاهی خود را نسبت به اهداف خود و سپس خواسته‌ها و انتظاراتی که از هم دارند مشخص تعیین و بیان دارند. تا امتزاج آنها امری ممکن و ان‌شاء الله پایدار باشد. سلام و درود بی‌پایان بر سرور جهانیان محمد و آل و اصحابش و درود و رحمت خداوند بر شما باد. والحمدلله رب العالمین.

 

منبع: کتاب ازدواج

موضوعات: ازدواج و رازهای طلایی همسرداری  لینک ثابت




تابلویش  نقاش را ثروتمند کرد…

شعرشاعرش  به چند زبان ترجمه شد…

کارگردان فیلمش  جایزه ها را درو کرد..

و او هنوز سر همان چهارراه واکس میزند..

کودکی که بهترین سوژه بود..

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

ذکرِميثم به سرِ دار،علی راعشق است

 

ذکر یوسُف سرِبازار،علی راعشق است

 

همه عالم سرِ خانِ کَرَمِ مولایند

 

ذکرِسیّاره ی سیاّر ،علی راعشق است

 

حضرتِ احمدِخاتم به حدیثی فرمود

 

حق علی هست وَحق دار،علی راعشق است

 

به خدافاطمه فرمود اگرکشته شوم

 

درمیان درودیوار،علی راعشق است

 

حَسَنَش ازتَه ِدل باجگری سوخته گفت

 

باوجودِ دلِ غم دار،علی راعشق است

 

بینِ گودال چنین گفت حسینِ بن علی

 

کوریِ دشمنِ خونخوار،علی را عشق است

 

خطبه ی حیدریِ زینبِ او ثابت کرد

 

که فقط حیدر کرّار،علی راعشق است

 

برلبِ خشکِ اباالفضل چنین زمزمه بود

 

که پدرجانِ علمدار،علی راعشق است

 

اینچنین گفت رقیه که عمو،جان من است

 

چهره اش ماهِ شب تار،علی را عشق است

 

موقعِ سوختنِ خیمه امام سجّاد

 

گفت بااین تَنِ بیمار،علی راعشق است

 

من یقین دارم اگرروز جزا رَب باشد

 

حضرت حق کنداظهار،علی راعشق است

 

ذکرِروی لب مهدی،علی جانم علیست

 

بهترین ذکر دراَذکار،علی راعشق است

 

من"امینم"وشدم شیعه ی مولاصدشکر

 

ذکر من در دم افطار،علی را عشق است

 

من ديوانه در اين دار همى گويم و خوانم

كه على عشق

على عشق

على عشق تو فقط عشق نگه دار

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

سلطان به وزیر گفت۳سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.

سوال اول: خدا چه میخورد؟

سوال دوم: خدا چه می پوشد؟

سوال سوم: خدا چه کار میکند؟

 

وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود.

غلامی فهمیده و زیرک داشت.

وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم.

 

اینکه :خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟

غلام گفت؛ هرسه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم وسومی را فردا…!

اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش رامیخورد.

اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.

 

اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.

فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند.

وزیر به دو سوال جواب داد ، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟

وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد.

گفت پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.

بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.

 

موضوعات: گلچین  لینک ثابت




 
آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند جور دیگری زندگی
می کنند،شاد وخوشبخت و کم اشتباه خواهند بود،فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند،
محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد..

اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدم ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را
مى ساختيم..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت كعبه رود. با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مركبی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می كرد.
تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع اوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه اورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند.
شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو .
مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم.
شیخ گفت :
حج من تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم….

کشکول شیخ بهائی

 

موضوعات: داستان های علما  لینک ثابت
1 3 4