بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت |
... |
روزی ناصر الدين شاه ،
علما و ادیبان را گرد هم می آورد
و
از آنها می خواهد تا
معنی قسمتی از شعر حافظ :
(بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت ) ، را
برایش شرح دهند …
هریک از آنها ، تعریفی از این شعر می کنند ،،
ولی ناصرالدین شاه ارضاء نمی شود …
به همین خاطر
نامه ای برای
وصال شیرازی در شیراز
می نویسد
و از او تقاضا می کند
تا
معنیِ حقیقیِ این شعرِ حافظ را
برایش باز گوید. ..
قاصد ،
نامه را
زمانی که وصال شیرازی
تازه فرزندش را از دست داده بود
و
مشغول انجام مراسم او بود ، به وی می دهد ..
نیمه شب
وصال شیرازی به سراغ نامه رفته
و
آن را مطالعه می کند ..
سپس
به سراغ کتاب ابجدی می رود
و
درمی یابد که عدد ابجدی ِ
بلبلی برگ گلی ،
با علی و حسن و حسین
مطابقت دارد …
لذا
به پادشاه این چنین با شعر پاسخ می دهد :
صاحبا ، در حالتی کین بنده غم بسیار داشت
یادم آمد زان کلامی را که شه اظهار داشت
در خصوص شعر حافظ ، آنچه پرسیدی ز من
بلبلی برگِ گلی خوش رنگ در منقار داشت
نیمه شب ، غواص گر دیدم به بهر ابجدی
تا ببینم این گُهر ، آیا چه دُرّ ، در بار داشت
بلبلی برگ گلی ، شد سیصد و پنجاه و شش
با علی و با حسین و با حسن ، معیار داشت …
رنگ ِ گل سرخ است , او باشد نشانی از حسین
برگِ گل سبز است , او باشد نشانی از حسن
بلبلی باشد علی ، کز فرقت ِ این برگ و گل
روز و شب از هجرِ ِ ایشان ، ناله های زار داشت
آن حساب ابجدی , این هم دلیل حکمتی
مدعی آیا تواند اندر این ، انکار داشت …..
فرم در حال بارگذاری ...