✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
یا امام زمان...


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



بارالها:
ای ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺘﺮﯾﻦ …
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﺩﻣﯽ ﻋﺼﺎﺭﻩ ﻭﺟﻮﺩ توﺳﺖ، ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻝﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﯾﻢ …
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮﯾﻢ …
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥِ ﺩﺭﻭﻏﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﻧﺴﺎﺯﯾﻢ …
ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﻖ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻋﺎﺩﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ …
به ما بياموز همان باشيم كه قولش را به تو دادیم انسان باشم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




عبدالله بن عوف گفته است:” شبی خواب دیدم كه قیامت شده است و من را آوردند و حساب من را به آسانی بررسی كردند. آنگاه مرا به بهشت بردند و كاخ های زیادی به من نشان دادند. به من گفتند: درهای این كاخ را بشمار ؛ من هم شمردم 50 درب داشت .

بعد گفتند: خانه هایش را بشمار. دیدم 175 خانه بود. به من گفتند این خانه ها مال توست. آن قدر خوشحال شدم كه از خواب پریدم و خدا را شكر گفتم .

صبح كه شد نزد ابن سیرین رفتم و خواب را برایش تعریف كردم .

او گفت : معلوم است كه تو آیه الكرسی زیاد می خوانی. گفتم : بله ؛ همین طور است. ولی تو از كجا فهمیدی. گفت برای اینكه این آیه 50 كلمه و 175 حرف دارد. من از زیركی حافظه او تعجب كردم. آنگاه به من گفت : هر كه آیه الكرسی را بسیار بخواند سختی های مرگ بر او آسان می شود
 
1- آیه الكرسی نوری از آسمان است .

2- آیه الكرسی آیتی از گنج عرش است .

3- آیه الكرسی باعث ایمنی در سفر است .

4- آیه الكرسی اعلاء ترین نقطه قرآن است .

5- ذكر رسول مكرم اسلام در بستر؛ خواندن آیه الكرسی بود .

6- با خواندن آیه الكرسی انسان دچار هیچگونه آفتی نخواهد داشت .

7- برای رفع فقر آیه الكرسی موثر است و كمك الهی از غیب می رسد .

8- همه چیز در آیه الكرسی است یعنی كرسی گنجایش آسمانها و زمین را دارد .

9- در تنهایی آیه الكرسی بخوانی باعث رفع ترس می شود و از سوی خدا كمك می رسد .

10- آیه الكرسی رادر نماز ها ؛ روزها؛ شبهای ایام هفته ؛ سفرها و در نماز شب و دفن میت بخوانید .

11- هنگام خواب نیز آیه الكرسی بخوانید زیرا با عث می شود خداوند فرشته ای نگهبان و محافظت بگمارد تا صبح سلامت بمانی .

12- هر گاه از درد چشم شكایت داشتی آیه الكرسی بخوانید و آن درد را اظهار نكنید آن درد بر طرف می شود و از آن عافیت می طلبید .

13- پیامبر اسلام (ص) : در خانه ای كه آیه الكرسی خوانده شود ابلیس از آن خانه دور می شود و سحر وجادو در آن خانه وارد نمی شود .

14- آیه الكرسی پایه و عرش الهی است و هدف از خواندن آن این است كه مردم در عبادت جز خداوند كسی را نپرستند و به ذلت فرو نروندو روح یكتا پرستی ایجاد كنند و از بندگی ناروا آزاد شوند و آیه الكرسی عقلها را بیدار و اله حقیقی را معرفی و خدای دانا و توانا را به مردم می شناساند .

15- وقت غروب 41 بار آیه الكرسی را بخوانی حاجت روا می شوی 0 ( 41 بار تا علی العظیم بخوان یعنی یك آیه ) مجرب است 0 و برای رفع هم و غم ؛ شفای مریض ؛ درمان درد؛ رحمت خداوند و زیاد شدن نور چشم آیه الكرسی را مدام بخوانید .

16- اگر مومن آیه الكرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبول قرار دهد خداوند ملكی را بر او مقرر می كند كه برایش تسبیح كند .

17- آیه الكرسی در مزرعه و مغازه پنهان كردن باعث بركت مزرعه و رونق گرفتن كسب است .

18- از پیامبر نقل نموده اند كه : این آیه عظیم تر از هر چیزی است كه حق تعالی آفریده است .

19- چند چیز حافظه را زیاد می كند یكی از آن خواندن آیه الكرسی است .

20- هر شب آیه الكرسی را بخوانی تا صبح در امان خدا هستی .

21- هر صبح آیه الكرسی را بخوانی تا شب در امان خدا هستی .

22- آسان شدن مرگ بوسیله آیه الكرسی است .

23- آیه الكرسی عظیم ترین آیه در قرآن است .

24- برای حفظ مال و جان آیه الكرسی بخوان .

25- آیه الكرسی ویرانگر اساس شرك است .

26- آیه الكرسی سید سوره بقره است

ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻻَ ﺇِﻟَٰﻪَ ﺇِﻻَّ ﻫُﻮَ ﺍﻟْﺤَﻲُّ ﺍﻟْﻘَﻴُّﻮﻡُ ۚ……

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ
ﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩ .
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺗﺸﮑﺪﻩ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺬﺍﺷﺖ ﺁﺗﯿﺶ
ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﺸﻪ …
ﺭﻭﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﻭﺩ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺁﺗﯿﺶ ﺑﻮﺩ ﻧﻪ
ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ،
ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ﮔﺪﺍﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﭘﯿﺶ ﺗﺮ ﺍﺯ
ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺍﻭﻣﺪ .

ﺑﻪ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﻬﺎ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﺎﺭ ﺯﺩﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ
ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺎﺭ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺮﺳﻪ
ﻭﺍﻗﻊ ﻧﻮﯾﺪ ﺑﺨﺶ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺑﻬﺎﺭ ﺑﻮﺩ …
ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﮋﺩﮔﺎﻧﯽ
ﻣﯿﺪﺍﺩﻧﺪ،
ﺍﮔﻪ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﻗﺮﻣﺰﻩ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ .
ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﯿﺘﺮﺍﯾﺴﻢ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﻗﺮﻣﺰ ﺩﺍﺷﺖ .
ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﻭﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ ﻭ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺑﺮ
ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﯾﯿﻦ ﻣﯿﺘﺮﺍﯾﺴﻢ ﻫﺴﺖ.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




اين روزا خونه ها و خونواده ها کم کم حال و هواي خونه تکاني به خود گرفتن. اگرچه در طول سال هم خونه ها رو تميز مي کنيم اما ويژگي خونه تکوني اينه که :
* اولاً اين تميز کردن ها اساسي تر و جدي تره،
* ثانياً به جاهايي مثل انباري هم توجه ميشه که در طول سال شايد کمتر به تميز کردن اون همت کنيم.

يکي از اون جاهايي که معمولاً نسبت به تميز کردن و پاکيزگي اون غفلت ميشه، «درون و وجود» خودمونه. ميگن براي اينکه «درون » رو از آلودگي هايي که در طول سال به اون مبتلا شده پاک و پاکيزه کنيم بايد:
* اولاً از خدا به طور جدي عذرخواهي کنيم
* بعد از اون مصمم باشيم و به خدا قول بديم که ديگه آلوده اش نکنيم.

بياييم تا دير نشده دست به کار بشيم و خونه تکوني رو شروع کنيم.

خونه تکوني ذهن: خدايا من رو ببخش اگه آدما رو قضاوت کردم، به اونا گمان بد بردم و توي فکر و خيالم به چيزهايي فکر کردم که تو هرگز نمي پسنديدي.

خونه تکوني چشم: خدايا من رو ببخش به خاطر همه ي نگاه هاي ناپاکي که داشتم ، به خاطر نگاه هاي تندي که به پدر و مادرم کردم و به خاطر نگاه تمسخر و تحقير آميزي که به بعضي از بنده هاي تو داشتم.

خونه تکوني گوش: خدايا من رو ببخش اگه با گوش هايم چيزهايي رو شنيدم که نبايد مي شنيدم و گوش به حرفهايي دادم که عيب هاي آدم ها رو براي من برملا مي کرد و اونها رو توي ذهن من رسوا مي کرد.

خونه تکوني زبان: خدايا من رو ببخش اگه زبونم به دروغ و غيبت و تهمت و تحقير و توهين و ناسزا آلوده شد و چيزهايي گفتم و با کساني حرف زدم که مطلوب تو نبود.

خونه تکوني دل: خدايا من رو ببخش که به جاي اينکه دلم رو از لطف و محبت خودت پر کنم، به حسد و کينه و بخل و تکبر آلوده کردم و اينقدر دلباخته و شيفته ي دنيا شدم که جايي واسه ي تو، توي دلم باقي نموند.

خونه تکوني دست و پا: خدايا من رو ببخش بخاطر همه ي کوتاهي ها و سستي ها و تنبلي هام. خدايا من رو ببخش که با دست و پاهام کارهايي کردم و جاهايي رفتم که صرفاً من رو از تو دور کرد.

خدايا بعد از همه ي اينها کمکم کن که دوباره آلوده نشم.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




همه مردم آموزگاران شما هستند:

آدمهای خشمگین به شما آرامش می آموزند.
آدمهای ریاکار به شما یکرنگی می آموزند.
آدمهای سرسخت به شما نرمش می آموزند.
آدمهای وحشت زده به شما شهامت می آموزند.

همیشه در رابطه با آدمهایی که وارد زندگیتان میشوند از خود بپرسید: این شخص برای آموزش چه چیزی به من فرستاده شده

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

پیرمردي بنام حيزان اهل يمن چندين سال بود که از مادر پیرش نگهداری میکرد روزی از روزها برادر کوچکش بنام (غالب) پیش او امد و گفت تو سنت بالا رفته و خودت نیاز به این داری که کسی از تو مراقبت کند بگذار مادر را ببرم خانه خود و حالا نوبت من است که از او نگهداری کنم و خدمت او را کنم .. حیزان برادر بزرگتر گفت هرگز تا زمانیکه زنده ام این فرصت را از دست نمیدهم .. برادرش گفت من به دادگاه میروم و از تو شکایت میکنم گفت هرکاری میخواهی انجام بده وقتی برادر کوچکتر به دادگاه رفت و از او شکایت کرد در ابتدا قاضی مات و مبهوت ماند و سپس حیزان را احضار کرد و انان را نصیحت کرد با هم کنار بیایید و به حیزان گفت تو چند سال از مادرت نگهداری کرده ای حالا بگذار برادر کوچکترت از او نگهداری کند ولی حیزان قبول نکرد در اخر قاضی گفت ما نمیتوانیم کاری کنیم باید مادرتان را بیاورید تا خودش تصمیم بگیرد جلسه بعدی مادرش را درون یک کارتون که به نوبتی اورا حمل میکردند به دادگاه آوردند. قاضی از او سوال کرد مادر در جواب گفت این دو پسر چشمان من هستند حیزان چندین سال از من نگهداری کرده الان خودش پیر شده و نیاز به نگهداری دارد .. پیش پسر کوچکتر باشم .
در نتیجه دادگاه به نفع پسر کوچکتر رای داد و حیزان انچنان از این نتیجه ناراحت بود و بشدت میگريست که تمام ریشش خیس شد و همه را به گریه انداخت..

خدمت مادر بخاطر رضای الله و شناخت مقام والای او بود وگرنه مادرشان 20 کیلو وزن داشته و کل دارایی اش یک انگشتري از مس بود

از برادرکوچکتر متعجب باشيم که بخاطر خدمت به مادرش دست به دامان دادگاه شده یا از برادر بزرگتر که مسن بوده و اینچنین حریص برای خدمت به مادرش…

واقعا عجیبه بعضیها بخاطر اینکه به پدر و مادرشون خدمت کنند و این فرصت طلایی کسب رضایت الله تعالی را از دست ندن میرن دادگاه .

ولی بر عکس بعضیا پدر و مادرشون رو ول میکنن به امان خدا و نهایت سالی دو سه بار یه سری به اونا میزن . حتی بد رفتاری هم دارند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

در مورد توبه و بخشش، خدا را با هيچ کس مقايسه نکنيد .خداوند در قرآن میفرماید: ( …ﺍﺯ ﺭﺣﻤﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﻣﻴﺪ ﻧﺸﻮﻳﺪ، ﻳﻘﻴﻨﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺁﻣﺮﺯﺩ ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ )

این آیه درباره جواني نازل شده بود که پيامبر او را رد کرده بود، حضرت فرموده بودند که گناه تو اينقدر سنگين است که مي ترسم به من هم آسيب برساند . آن جوان چهل روز در بيابان صورتش را به خاک گذاشت . اشک ريخت . آيه ي خصوصي براي او نازل شد .

توبه يک قرار داد دو طرفه است . اول خدا مي آيد و بعد ما مي آييم . خدا بستر توبه را فراهم کرده است… اي کسيکه متوجه اشتباهت شده اي ، تو رو به خدا هستي که متوجه شده اي.✌️

اين تلقين شيطان است که آب که از سر گذشت چه يک وجب ، چه صد وجب !! شيطان در گناه و معصيت سه تا ضربه به ما مي زند :


1-  قبل از اينکه وارد گناه بشوم، شيطان گناه را ساده ، شيرين و آسان جلوه مي دهد .تمام بستر را فراهم ميکند که من احساس کنم جز اين گناه راهي ندارم .

مثلا من تشنه هستم و يک نوشيدني حرام سر راه من ميگذارد و احساس ميکنم راه حلال برايم بسته و فقط راه حرام است.

شيطان در نياز شناسي فوق تخصص است . نياز من را خوب ميداند ولي جنس قلابي سر راه من مي گذارد. قبل از عمل براي اينکه من را به سمت گناه هل بدهد، گناه را متناسب با نياز من و ذائقه ي من و شرايط من قرار میدهد♻️ ، راههاي حلال را مي بنددو فقط راه حرام را براي من باز مي کند .

2- حالا من به درون گناه ميروم و ميخواهم پشيمان بشوم ، گناه را کوچک ميکند . ميگويد : تو که کاري نکردي.کاش گناه ما همين باشد .امام باقر (ع) مي فرمايد : (بزرگترين گناه آن است که صاحبش آنرا کوچک بشمارد .)

3- بعد از گناه نمي گذارد من استغفار کنم . ميگويد : تو با کدام رو مي خواهي به خدا نگاه کني؟ اصلا رويت ميشود در خانه ي امام زمان (عج) بروي ؟ با همين چشم ها گناه کردي و حالا مي خواهي سجده بروي ؟! همينجا بايد توي گوش شيطان بزني

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پسری ﭘﺪﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ شام ﺑﻪ
ﺭﺳﺘﻮﺭﺍنی ﺑﺮﺩ ..
ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺿﻌﯿﻒ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ،
ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩ ﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﺮرﻭﯼ
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ..
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺍﺭﻥ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ
ﺑﺴﻮﯼ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ،
ﻭ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩ و در عوض غذا را به دهان پدر میگذاشت..
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﭘﺴﺮ
ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﯽ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺑﺮﺩ،
ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﺮﺩ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﺯﺩ
ﻭ ﻋﯿﻨﮏﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺁﻭﺭﺩ ..
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺁﻥ
ﺩﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﻭ ﺑﺎ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﺑﺴﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻣﯿﻨﮕﺮﯾﺴﺘﻨﺪ!!
ﭘﺴﺮ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﺭﺍﻫﯽ
ﺩﺭب ﺧﺮﻭﺟﯽ ﺷﺪ .
ﺩﺭ این هنگام ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺟﻤﻊ
ﺣﺎﺿﺮﯾﻦ بلند شد و ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ؛
.
ﭘﺴﺮ.. ﺁﯾﺎ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯿﮑني ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ
ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ؟!
.
ﭘﺴﺮ ﭘﺎﺳﺦ داﺩ؛ خیر ﺟﻨﺎﺏ . ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺎﻗﯽ
ﻧﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ .
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﭘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :
ﺑﻠﻪ، ﭘﺴﺮم. ﺑﺎﻗﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﯼ .
ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﭘﺴﺮﺍﻥ..
ﻭ ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺪﺭﺍﻥ..
و ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﻣﻄﻠﻖ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ
ﺣﺎﮐﻢ ﺷﺪ..

کاش سوره ای به نام “پدر” بود
که این گونه آغاز میشد:
قسم بر پینه ی دستانت، که بوی نان میدهد
و قسم بر چشمان همیشه نگرانت…
• قسم بر بغض فرو خورده ات که شانه ی کوه را لرزاند
و قسم بر غربتت،
وقتی هیچ بهشتی زیر پایت نیست….

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





دو تا داداش مزرعه ای رو از پدرشون به ارث بردند.
برادر بزرگ تر اونجا رو به دو قسمت تقسیم کرد و
هر کدوم در قطعه خودشون مشغول زندگی شدند.
کوچیکه ناراحت بود و به خودش می گفت :
فکر کنم زمین اون مرغوب تره.
و بخاطر این موضوع، عصبانی بود.
بالاخره تصمیم گرفت رابطه اش رو باهاش تموم کنه.
پس کانالی بین دو زمین حفر کرد.
برادر بزرگ تر که از رفتار اون خیلی ناراحت شده بود
از شهر نجاری آورد و بهش گفت :
من برای انجام کارهام دوباره می رم شهر.
می خوام تا برمی گردم، با چوب های توی انبار
یه دیوار کنارِ کانال درست کنی تا دیگه چشمم به برادرم نیفته.
شب که برگشت، دید نجار پل زیبائی روی کانال ساخته!
تا اومد باهاش برخورد تندی بکنه، برادر کوچیکش از پل عبور کرد.
و در حالیکه اشک صورتش رو پوشونده بود گفت :
منو ببخش داداش مهربونم!
کار زشتی کردم، ولی رفتار تو خیلی قشنگ بود.
برادر بزرگ حسابی خوشحال شده بود.
پس، از نجار تشکر کرد و دستمزد خوبی بهش داد.
بعد هم ازش خواهش کرد که چند روزی مهمونش باشه.
ولی نجار قبول نکرد و گفت :
نمی تونم بمونم، آخه پل های زیادی دیگه ای هم هست که باید بسازم.

عزیز دلم
می خوای تو هم همین الآن سازنده یکی از این پل ها باشی؟
می خوای کینه ات رو با زدن پلی به یه قلب بذاری کنار؟
می خوای عشق و محبتت رو هدیه بدی؟
کاشکی کاری کنیم تا همه بفهمند چه قشنگه
بخشیدن و دور ریختن کینه ها.
کاشکی …

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





میگویند در روزگار قدیم مرد فقیری در دهی زندگی میکرد. یک روز مرد فقیر به همسرش گفت:((می خواهم هدیه ای برای پادشاه ببرم.شاید شاه در عوض چیزی شایسته شان ومقام خودش به من ببخشد و من آن را بفروشم و با پول آن زندگیمان عوض شود))

همسرش که چغندر دوست داشت،گفت:((برای پادشاه چغندر ببر!))اما مرد که پیاز دوست داشت،مخالفت کرد وگفت:((نه!پیاز بهتر است خاصیتش هم بیشتر است.))بااین انگیزه کیسه ای پیاز دستچین کرد و برای پادشاه برد.

از بد حادثه،آن روز از روز های بد اخلاقی پادشاه بود و اصلا حوصله چیزی رانداشت. وقتی به او گفتند که مرد فقیری برایش یک کیسه پیاز هدیه آورده، عصبانی شد ودستور داد پیاز ها را یکی یکی بر سر مرد بیچاره بکوبند. مرد فقیر در زیر ضربات پی در پی پیازهایی که بر سرش می خورد، با صدای بلند میگفت:((چغندر تا پیاز، شکر خدا!!))

پادشاه که صدای مرد فقیر را می شنید ، تعجب کرد و جلو آمد و پرسید: این حرف چیست که مرتب فریاد می کنی؟ مرد فقیر با ناله گفت:شکر می کنم که به حرف همسرم اعتنا نکردم وچغندر با خود نیاوردم وگرنه الان دیگر زنده نبودم!

شاه از این حرف مرد خندید وکیسهای زر به او بخشید تا زندگیش را سرو سامان دهد! واز آن پس عبارت پیاز تا چغندر شکر خدا در هنگامی که فردی به گرفتاری دچار شود که ممکن بود بدتر از آن هم باشد به کار میرود.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




سمی ترین کلمه “غرور” است،
بشکنش
سست ترین کلمه"شانس ” است
به امید آن نباش.
شایع ترین کلمه “شهرت ” است،
دنبالش نرو.
لطیف ترین کلمه “لطافت ” است،
آن را حفظ کن.
ضروری ترین کلمه “تفاهم ” است،
آن را ایجاد کن.
زیباترین کلمه “راستی” است،
با آن رو راست باش.
زشت ترین کلمه “دورویی ” است،
یک رنگ باش.

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




فراموش مکن که:
انسان مانند درياست ؛
هر چه عمیق تر باشد آرامتر است… انسان بزرگ بر خود سخت می گیرد،
و انسان کوچک بر دیگران… انسان قوی از خودش محافظت میکند ،
و انسان قویتر از دیگران…. وقطعاً این قدرت را فقط میتوان در پناه پروردگار داشت.
هرکس که به او نزدیک تر است،
آرامتر، متواضع تر و.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

امروز قصد داریم ترکیبی طبیعی را به شما معرفی کنیم که می‌تواند ۱۰ برابر از آنتی بیوتیک قوی‌تر باشد و به نوعی معجزه کند. این ترکیب در برابر آسم، سرفه مداوم، گلو درد، عفونت در اندام تنفسی، برونشیت مزمن و مشکلات تنفسی موثر عمل می‌کند.

در این ترکیب سه ماده وجود دارد که همه شما به احتمال فراوان آن‌‎ها را در خانه خود دارید.

مواد مورد نیاز

نصف فنجان عسل طبیعی
یک چهارم فنجان سرکه سیب طبیعی
چند حبه سیر
نصف فنجان آب

طرز تهیه

در ابتدا سیرها را خرد کنید. سپس تمام مواد را داخل یک ظرف ریخته و آن‌ها را ترکیب کنید. اجازه دهید تا ترکیب یک شب بماند تا همگن شود. صبح روز بعد ترکیب را از صافی گذرانده و آن را در جای تاریک و خنک نگه‌داری کنید.

عسل طبیعی سرشار از ویتامین‌ها، مواد معدنی و آنزیم‌ها بوده و می‌تواند به خوبی با رادیکال‌های آزاد مبارزه کند، زیرا یک آنتی اکسیدان محسوب می‌شود. علاوه بر این موارد، عسل طبیعی اثر ضد التهابی قوی و خواص ضد باکتریایی بالایی دارد که می‌تواند بدن را در برابر سرماخوردگی، سرفه و گلودرد ایمن کند.

سرکه سیب طبیعی نیز خواص ضد ویروسی و آنتی باکتریایی دارد، بنابراین به کمک دستگاه ایمنی بدن می‌آید. سیر نیز از دوران کهن همواره به عنوان یک دارو شناخته می‌شده و می‌تواند برای انواع بیماری‌ها خصوصا مشکلات تنفسی بدن را بیمه کند. سیر نیز همچون سرکه سیب و عسل، خواص ضد باکتریایی قوی دارد.

علاوه بر این موارد، سیب مانع جهش یافتن ویروس‌ها می‌شود که این مسئله در بدن بسیار حائز اهمیت است. ترکیب این مواد با یکدیگر می‌تواند از بسیاری از جهات به دستگاه ایمنی بدن کمک کند.

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




 

در زندگی همه ما بارها و بارها پیش آمده و خواهد آمد که فعلی را برای اولین بار انجام دهیم.

اولین سلام کردن
اولین ورزش کردن
اولین روزه داری
اولین نماز خواندن
اولین گناه
اولین سیگار کشیدن
اولین بی احترامی
و اولین…………

این اولین ها حیاتی ترین تصمیمات زندگی ما هستند .

گاهی با اولین تصمیم گام در مسیری از زندگی خود خواهیم گذاشت که ممکن است سرنوشت زندگی خود را تغییر بدهیم
شخصی را یادم می آید که در دوران نوجوانی در حالی که با جمعی رفیق نااهل و بی فرهنگ همراه بود، که برای اولین بار دوستی پیشنهاد یک روز ورزش در باشگاه رزمی را به او داد، ولی اول مقاومت کرد که با اصرار بیشتر آن دوست، تصمیم گرفت یک بار با او همراه باشد تا دیگر از اصرار دوستش خلاص شود.
ولی همان یک بار کافی بود که طعم و لذت ورزش را بچشد و در آن راه ، مسیر خود را ادامه دهد و تبدیل شود به شخصی که به عنوان ورزشکار جامعه شناخته شد و حتی مقام ورزشی هم بدست آورد.
ولی همان دوستانی که در ابتدا همراهشان بود در حال حاضر به فلاکت بار ترین شرایط زندگی رسیده اند. و اکثریت آنها ، در زندانها و یا گوشه خیابانها و حتی سه چهار نفر از آنها در همان دوران جوانی بر اثر دعوا ، تزریق ، سنگ کوب و یا خودکشی جان خود را از دست دادند.

خاطره ای ملموس تر بگویم:
یادم می آید اهل دین و ایمان و نماز و روزه نبودم و روزی به اجبار قرار گرفتن در ازدحام جمعیت نماز گزار حرم امام رضا(ع) مجبور به همراهی آنها با نمازی بی وضو شدم .
همین نماز بی وضو چنان لذت و تأثیر شگرفی بر من داشت که باعث شد راغب به پرستش خداوند شوم و او هم لیاقت دیانت را به من ارزانی کرد.

ولی سمت دیگه ماجرا این است که گناهی و یا عمل نادرستی را بخواهید برای اولین بار انجام دهید.

اولین بی احترامی:

همیشه این را به خاطر داشته باشید اولین بی احترامی که نسبت به دیگران انجام میدهید و یا بلعکس دیگران نسبت به شما انجام میدهند ، میتواند دری را به رو شما و دیگران باز کند که باعث تکرار این بی حرمتی حتی به شکلی بدتر از دفعات قبلی شود
بنابراین اگر با کسانی زندگی میکنید که بین شما احترام کاملی برقرار است ، سعی کنید حتی به عنوان شوخی و مزاح هم که شده این حرمت را نشکنید که پایه گذار بیحرمتیهای بزرگتر خواهد شد.

گناه:
این را باید دانست که انجام گناه عملیست لذت بخش.
ممکن است اولین گناهان باعث ناراحتی و عذاب وجدان شوند.

ولی معمولا لذت گناه از عذاب وجدان بالاتر است و همین امر باعث این میشود که انسان با تجربه کردن اولین گناه به سراغ مراحل بالاتر آن برود تا لذت بیشتری کسب کند
و البته همینطور با تکرار آن عمل از قدرت عذاب وجدان هم کاسته می شود، تا جایی که کاملا محو میشود

پس این را باید دانست که اگر برای اولین بار عملی را هرچند هم ساده میخواهید انجام دهید ، حتما حتما تا انتهای آنرا پیش بینی کنید و از این جمله حتما بترسید که پیش خود و یا دیگران میگویید:

«ای بابا یه باره دیگه»

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.

سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد. آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.

موضوعات: داستان  لینک ثابت




 

 رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.

 زمانی که خواب هستی و ناگهان،به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی ؛ این بیداری ؛ رزق است، چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند.

 زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند صبری به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی،این صبر، رزق است.

 زمانی که در خانه، لیوانی آب ؛ به دست پدر یا مادرت میدهی این فرصت نیکی کردن ، رزق است.

 گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست با گفته هایت نباشد ؛ ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع می خوانی این تلنگر، رزق است.

 یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست ازو بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش ، این یادآوری ؛ رزق است.

 رزق واقعی این است.. رزق خوبی ها،
نه ماشین نه درآمد، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد،اما رزق خوبیها را فقط به دوستدارانش میدهد.

 و در اخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ؛ این بزرگترین رزق خداوند است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خودت را
به هيچ زباني
براي كسي
ترجمه نكن
آنكس كه دوستت دارد
بايد همه آنچه كه هستي را
از لا به لاي حرف هاي نگفته ات
از عمق نگاه ساده ات از
حسادت دستهاي مهربانت
بفهمد
آدمها رااز روی عکس هایشان نشناسید…
آدمها ازبی حوصلگی هایشان…
ازخستگی هایشان…
ازدلتنگیاشون…
ازغصه هاشون…
عکس نمی گیرند!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دوتعریف جدید و جالب ﮐﻪ خوب است به عمقش فکر کنیم:

ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺗﻨﺒﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!
ﮐﯿﻨﻪ؛ ﯾﻌﻨﯽ، ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺯﻫﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ!

ﻫﯿﭻ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ،
ﻣﮕﺮ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ:
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ خویش
ﻭ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ
ﺍﺯ خویشتن ﺧﻮﯾش ،ﺗﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺩﺭﻭﻧﺶ ،
در زﺍﯾﺶ ﺩﻭﻡ، ﻫﻮﯾﺪﺍ ﺷﻮﺩ
ﻭ ﺣﯿﺎﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ !
نقص یا کمبود زیبایی در چهره یک فرد را اخلاق خوب تکمیل میکند…

اما کمبود یا نبود اخلاق را، هیچ چهره ی زیبایی نمی تواند تکمیل کند…

پایه و بنای شخصیت انسان ها بر کردارشان میباشد، و زیباترین شخصیت ها متعلق به خوش اخلاق ترین انسان هاست.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




لقمان حکیم گفت:
من سال ها با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم که هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست !

کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت: “مقدار دارو را افزایش بده.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





● ﺑﺎ ﻏﺬﺍﯼ ﮐﭙﮏ ﺯﺩﻩ ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﯿﻢ؟
ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﮑﺎﺭ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ؟ ﺁﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺭﯾﺨﺖ؟ ﺧﯿﺮ، ﺷﻤﺎ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﻨﯿﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻇﺮﻑ ﺩﺭ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺣﺒﻪ ﻗﻨﺪ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﯾﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﻫﺎ ﮐﭙﮏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﮐﭙﮏ ﻫﺎ ﺟﺬﺏ ﻗﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻗﻨﺪﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﺘﻤﺎً ﺩﻭﺭ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ!

● ﻭﻗﺘﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺟﺮﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ:
ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﮐﺴﺎﺯﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﺗﺨﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ ﯾﺎ ﭘﻼﺳﺘﯿﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺳﺮﮐﻪ ﺷﺴﺖ ﻭ ﺷﻮ ﺩﻫﯿﺪ.

● ﭼﻨﺪ ﻧﮑﺘﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﻫﻮ:
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻃﻌﻢ ﺳﺎﻻﺩ ﮐﺎﻫﻮ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﻨﯿﺪ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﮒ ﻟﻄﯿﻒ ﺗﺮﺏ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﺣﺸﺮﺍﺕ ﺭﯾﺰ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﻫﻮ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﯾﮏ ﻗﺎﺷﻖ ﻏﺬﺍﺧﻮﺭﯼ ﺳﺮﮐﻪ ﺑﯿﻔﺰﺍﯾﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﺏ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺑﺸﻮﯾﯿﺪ.

● ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﮐﻢ ﺧﻮﻥ:
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﮐﻢ ﺧﻮﻥ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﯾﮏ ﻣﺸﺖ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺸﺖ ﺟﻌﻔﺮﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﺮﺩ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﻫﻮﯾﺞ ﺭﻧﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﺑﯿﻔﺰﺍﯾﯿﺪ. ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻢ ﺁﺏ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۲ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺨﯿﺴﺎﻧﯿﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﺎﻓﯽ ﺑﺮﯾﺰﯾﺪ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﻫﯿﺪ. ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺁﺏ ﺳﯿﺐ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﯾﺎ ﮔﻼﺑﯽ ﯾﺎ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ.

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




آیت الله بهجت:
ائمه (ع) فرموده اند شما خود را اصلاح کنید
ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم
نیست شما به دنبال ما باشید!
چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (ع)
در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”
وقتی یه سنگو تودریا میندازین
فقط برای چند ثانیه اونو متلاطم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
سعی کنیم مثل دریا باشیم…
فراموش کنیم سنگهایی که به دلمون زدن
با اینکه سنگینیشونو برای همیشه توی دلمون
حس می کنیم….

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




دکتر حسابی :
لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ !
از گرما می نالیم. از سرما فرار می کنیم.
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم.
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصير غروب جمعه است و بس!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ.. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ..
ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

در احوالات شیخ جعفر مجتهدی آمده،

یک روز که مشغول تلاوت قرآن بودم
به این آیه برخورد نمودم که :
« كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ »
به فکر افتادم که اصحاب یمین چه کسانی هستند
که در روز قیامت همه در گرو اعمالشان می باشند الا آنها؟
هر چه جستجو کرده و مراجعه نمودم متوجه این مطلب نشدم.
تا اینکه نجف خدمت حضرت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام
رسیدم و به آقا عرض کردم مولای من اصحاب یمین چه کسانی هستند که در گرو عملشان نمی باشند؟
حضرت در عالم مکاشفه فرمودند:

شیخ جعفر شما که اهل حساب و عدد هستید
چطور کلمه یمین را “حساب"نکردید؟

هنگامی که کلمه یمین را “حساب” کردم
متوجه شدم حاصل آن میشود عدد ۱۱۰.
در آن موقع فهمیدم که
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ إِلَّا شیعیان
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
یعنی فردای قیامت همه گرفتار حساب و کتاب اعمالشان هستند مگر شیعیان و پیروان امیر المومنین که به عنایت و شفاعت حضرت مولا حساب و کتابی بر آنها نیست.

منبع: لاله ای از ملکوت / چاپ چهارم / کمال الملک / قم / ۱۴۲۳ / ص ۵۴ و ۵۵

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 

 مردم اغلب بی انصاف ٬ بی منطق و خود محورند ولی آنان را ببخش .
 اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ولی مهربان باش .
  اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت ولی موفق باش .
  اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند ٬ ولی شریف و درستکار باش .
آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند ولی سازنده باش .
 اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند ولی شادمان باش .
نیکی های درونت را فراموش می کنند ولی نیکوکار باش .
 بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد. و در نهایت می بینی
 هر آنچه هست همواره میان تو و خداوند است

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 امروزم بوی آرامش می دهد…
بوی یک احساس خوب . یک احساس که قلبم را خیلی روشن کرده.
احساس…لبخند همه…
یک امید قشنگ…
سپردن همه چیز به دستان گرم خدا…

قدم زدن کنار کسانی که دوستشان داری…
و خوردن چای گرم مادر…
دیدن دنیایی که خورشیدش هر صبح به تو سلام بدهد
ستاره هایش که به تو چشمک بزنند و بگویند
خودت را برای فردایه بهتر آماده کن…
و مهم تر از همه،خدایی که هر روز حالت را از تو می پرسد…
من امروز زیباتر از هر روز نفس کشیدم…
زیباتر از همیشه دیدم…
من امروز بهتر از همیشه زندگی کردم!
من احساسم را،امروزم و خدایم را بیش از همه دوست دارم….

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




همیشه دعا کنید

چشمانی داشته باشید که بهترین ها را در آدم ها ببیند

قلبی که خطاکارترین ها را ببخشد

ذهنی که بد یها را فراموش کند

و روحی که هیچ گاه ایمانش به خدا را از دست ندهد.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




گاهی باید بزرگی گناه کسی را
به کوچکی دلش بخشید
اما نباید بزرگی دل کسی را
به خاطر یک اشتباه کوچک فراموش کرد

 

 

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در دعـا بـایـد نـیـت، پاک و اخلاص، کامل باشد.

 امام صادق(ع) می فـرماید:
به راستی بنده وقتی که با نیت پاک و قلب با اخلاص خدای را بـخـوانـد اگـر به عهد خدای عزوجل وفا کرد، دعایش مستجاب می شـود و اگـر خدا را بدون نیت پاک و اخلاص بخواند، دعای او اجابت نمی شود.۱

۰۱سفینه البحار، ج1، ص449

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  حضرت آیت ‌الله جوادی آملی میفرمایند:

  وقتي انسان دست به دعا برداشت ، طبق روايات و سنت معصومين (علیهم السلام) مستحبّ است آن را بر سر و صورت خود بكشد.

️براي اين كه لطف خدا به اين دست پاسخ داده است.

  دستي كه به سوي خدا دراز شود ، يقيناً خالي بر نمی‏ گردد.

  و دستي كه عطاي الهي را دريافت كرد ، گرامي است.

  لذا خوب است آن را به صورت يا به سر بكشد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

یک روز با چند ورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربی‌ها یک ورقه داد که بالایش نوشته بود: «حاسبوا قبل ان تحاسبوا». کمی پایین‌تر اسم چند گناه را نوشته بود و جلوی هر کدام را خالی گذاشته بود.
بعد رو کرد به مربی‌ها و گفت: «بیایید هر شب چند لحظه کارهامون رو بررسی کنیم و توی این برگه بنویسیم. ببینیم خدای نکرده چند بار دروغ گفتیم، غیبت چند نفر رو کردیم، تهمت و بدبینی داشتیم یا نه، کارهای خوبمون چقدر بوده… . آخرِ ماه با یه نگاه به این برگه، حساب کار دستمون میاد؛ می‌فهمیم چطور بنده‌ای بودیم».

 

 

کتــاب بحر بی ساحل، ص۹۶
 

امــام عـلــی (عـلیــه الســـلام):

 هر کس به حساب نفس خود رسیدگی کند به عیب هایش آگاه شود.

 غـررالـحكم، ص۲۳۶
_______________

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 شیخ محمداسماعیل دولابی:

هرگاه در زندگی ات گیر پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است.

زود برو با او خلوت کن و بگو: با من چکار داشتی که راهم را بستی؟

هرکس گرفتار است در واقع گرفتار یار است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام موسی کاظم (ع) از پدرانش (ع) از رسول خدا (ص) نقل کرده که خداوند متعال فرمود:

بعضی از افراد را به جهنّم داخل می کنند. خداوند به مالک جهنّم امر می فرماید: قدم های این ها را مسوزان چون این ها با آن قدم ها به سوی مسجد می رفتند. فرجهای آن ها را مسوزان، چون آن ها را برای وضو پاک می کردند. دست های آن ها را مسوزان، چون آن ها را برای دعا بلند می کردند. زبان آن ها را مسوزان، چون زیاد قرآن می خواندند.

مالک جهنّم می گوید: پس چرا شما گرفتار آتش شده اید؟ آن ها می گویند: ما برای غیر خدا کار می کردیم، این بود که به ما گفته شد بروید ثواب اعمال خود را از کسانی بگیرید که به خاطر آن ها، آن کار ها را انجام می دادید.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




الهی ضعیفان را پناهی ؛
قاصدان را بر سر راهی ؛
مومنان را گواهی ؛
چه عزیز است آنکس که تو خواهی!

الهی هر که ترا شناسد ؛
کار او باریک
و هر که ترا نشناسد ؛ راه او تاریک .

الهی توانائی ده که در راه نیفتیم
و بینائی ده که در چاه نیفتیم .

 

الهی بر عجز خود آگاهم و بر بیچارگی خود گواهم ؛
خواست خواست توست ؛
من چه خواهم .

#خواجه_عبدالله_انصاری

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 
1 _ بهترین هدیه برای پدر، عزت است.
 
2_ بهترین هدیه برای مادر، احترام است.
 
3_ بهترین هدیه برای استاد، احوال پرسی است.
 
4_ بهترین هدیه برای فرزند، مهربانی است.
 
5 _ بهترین هدیه برای عشق، محبت است.
 
6_ بهترین هدیه برای طفل، تربیت است.
 
7_ بهترین هدیه برای دوست، وفا است.
 
8_ بهترین هدیه برای جامعه، خدمت است.
 
9 _ بهترین هدیه برای همسایه، همدردی است.
 
10_ بهترین هدیه برای مرده، دعا است.
 
11_ بهترین هدیه برای آخرت، نیکی است.
 
پس هميشه با بهترين ها انس بگیرید،
 
بهترینها را برایتان از درگاه ایزد منان آرزومندم
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




هر روز را يك عمر به حساب آوريد بدين گونه صبح كه از روياي شب پيشين بيدار مي شويد كودكي هستيد شاداب و مشتاق ديدن و بهره بردن از جهان، به تدريج تا ظهر به ميانه عمر نزديك مي شويد. از بعد از ظهر به دوران پختگي مي رسيد و مهم ترين كارهاي روز خود را انجام مي دهيد و سپس به تدريج به غروب و شب نزديك مي شويد و دوران پيري را مي گذرانيدآنگاه به خواب مي رويد و مي ميريد. روز بعد باز زنده مي شويد،،،
چه سعادتي است كه آدمي عمرهاي بسيار در پيش دارد و مرگهاي بسيار را تجربه مي كند تا به تدريج هراس مرگ از وي مي رود و براي انتقال نهايي از ساحتي به ساحت ديگر آماده مي شود

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 پیش نیاز برکت ، اخلاص در عمل و خدایی کردن کارهاست . هر کس در هر مقامی و مسئولیتی که دارد ، باید کاری را انجام دهد که در مسیر رضای خداست . البتّه این اخلاص باید همراه با ممارست و مداومت باشد و در همه امور زندگی جاری شود . شروع آن مشکل است ، ولی به مرور زمان این روش آن قدر لذّت بخش می شود که شخص به ادامه آن رغبت پیدا می کند . پس همه کارهای او برکت پیدا می کند و ماندگار می شود و کارهایش چنان اثر بخش می شود که هیچ گاه از بین نمی رود .

  از جمله کارهایی که باعث برکت در عمر می شود عبارتند از :

  انفاق در راه خدا : پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند : انفاق در راه خدا و صله رحم ، خانه ها را آباد و عمرها را طولانی می کند .

  خوراک اندک : لقمان عليه السلام می فرمایند: اگر خوراک انسان اندک باشد ، زیاد زنده می ماند .

  صله رحم : امام باقر عليه السلام می فرمایند: صله ارحام « اعمال » را پاک و «اموال » را افزون « بلاها» را دفع « حساب » را آسان می کند و « اجل » را به تـأخیر می اندازد .

 نیکی بر پدر و مادر : از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده است : کسی که دوست دارد عمرش دراز شود و روزیش فراخ گردد . به پدر و مادر نیکی و پیوندکند که پیوند و نیکی آنها ، طاعت خدواند است .

  نمازشب : امام رضا عليه السلام فرمودند : بر شما باد به نماز شب ، هیچ بنده ای نیست که نماز شب بجا آورد مگر اینکه خداوند به او وسعت در معیشت عطا می کند .

  شستن دست ها قبل و بعد از غذا : امام صادق عليه السلام از امیرالمؤمنین عليه السلام نقل می فرمایند : شستن دست ها قبل و بعد از غذا عمر را طولانی می کند .

 کوتاه کردن ناخن ها : از پیامبر اکر م صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده که : هر کس ناخن های خود را در روز جمعه بگیرد ، بر عمر و مال او افزودن می شود .

 با وضو بودن : پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند : همیشه با وضو با ش تا عمرت زیاد گردد .

  دوری از بدی ها : امام صادق عليه السلام می فرمایند : از بدی ها دوری کنید تا عمرتان دراز شود .

  صدقه دادن : پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند : صدقه بدهید و بیماران خود را با صدقه درمان کنید ،
زیرا صدقه از پیشامدهای ناگوار و بیماری ها جلوگیری می کند و بر عمر و حسنات شما می افزاید .

  بر گرفته ازکتاب امام خمینی (ره) و مفاهیم اخلاقی ( سرمایه عمر)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

یکی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط (ره):

  روزی من از مطب دندان سازی خود حركت كردم كه جايی بروم،
سوار ماشين شدم، ميدان فردوسی يا پيش‌تر از آن ماشين نگه داشت،
جمعيتی آمد بالا، سپس ديدم راننده زن است، نگاه كردم ديدم همه زن هستند، همه يك شكل و يك لباس! ديدم بغل دستم هم زن است!

 خودم را جمع كردم و فكر كردم اشتباهی سوارشده‌ام، اين اتوبوس كارمندان است. اتوبوس نگه داشت و خانمی پياده شد آن زن كه پياده شد همه مرد شدند!

  با اين كه ابتدا بنا نداشتم پيش شيخ بروم ولی از ماشين كه پياده شدم رفتم پيش مرحوم شيخ، قبل از اين كه من حرفی بزنم شيخ فرمود: «ديدی همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجه داشتند، همه زن شدند!»

بعد گفت:

 «وقت مردن هر كس به هر چه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم می‌شود، ولی محبت اميرالمؤمنين عليه السلام باعث نجات می‌شود.»

 «چقدر خوب است كه انسان محو جمال خدا شود..
تا ببيند آن چه ديگران نمی‌بینند و بشنود آن چه را ديگران نمی‌شنوند.»

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 مرحوم محدث قمی فرمودند:

روزی در وادی السلام نجف اشرف برای زیارت اهل قبور و ارواح مومنین رفته بودم، در این میان از ناحیه دور نسبت به جایی که من بودم ناگهان صدای شتری که میخواهند او را داغ کنند بلند شد، و صیحه میکشید و ناله میکرد؛ بطوریکه گویی تمام زمین وادی السلام از صدای نعره ی او متزلزل و مرتعش بود.

من با سرعت برای استخلاص آن شتر بدان سمت رفتم. چون نزدیک شدم دیدم شتر نیست، بلکهدجنازه ای را برای دفن آورده اند و این نعره از این جنازه بلند است. و آن افرادی که متصدی دفن او بودند ابدا اطلاعی نداشته و با کمال خونسردی و آرامش مشغول کار خود بودند.مسلما این جنازه از مرد متعدی و ظالمی بوده است که در اولین وهله از ارتحال به چنین عقوبتی دچار شده است، یعنی قبل از دفن و عذاب قبر ، از دیدن صور برزخیه وحشتناک گردیده و فریاد براورده است.

  معاد شناسی علامه حسینی طهرانی/ مجلس چهارم/ص۱۴۱

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

آرامش یعنی همین متن امیرالمومنین علیه السلام:

اي مالك ! بدان اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگيزه های پنهان متهم ميكنند، ولی مهربان باش.
اگرشريف و درستكارباشی فريبت ميدهند ، ولی شريف ودرستكار باش .
نيكيهای امروزت را فراموش ميكنند، ولی نيكوكار باش . بهترينهای خودت را به ديگران ببخش ، حتی اگر اندك باشد .
درانتها خواهی ديد آنچه مي ماند ميان تو و خداي توست، نه ميان تو ومردم…….

*نهج البلاغه *

 

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





دل که تنگ است کجا باید رفت؟
به در و دشت و دمن؟
یا به باغ و گل و گلزار و چمن؟
یا به یک خلوت و تنهایی امن
دل که تنگ است کجا باید رفت؟

پیرفرزانه من بانگ برآورد
که این حرف نکوست،
دل که تنگ است برو خانه دوست…
شانه اش جایگه گریه تو
سخنش راه گشا
بوسه اش مرهم زخم دل توست
عشق او چاره دلتنگی توست..
دل که تنگ است برو خانه دوست..
خانه اش خانه توست…
باز گفتم
خانه دوست کجاست؟
گفت پیداش کن
آنجا پر از مهر و صفاست
صبح امروز کسی گفت به من:
تو چقدر تنهایی !
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر حساسی ؛
تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم،
یادشان دردل من،
قلبشان منزل من…!
صافى آب مرا ياد تو انداخت، رفيق!
تو دلت سبز،
لبت سرخ،
چراغت روشن!
چرخ روزيت هميشه چرخان!
نفست داغ،
تنت گرم،
دعايت با من!
روزهايت پى هم خوش باشد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ﺣﺎﺝ ﺁﻗﺎﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ 
 ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﻗﻢ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺭﻭ
ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﯾﻢ 
ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻤﯽ ﻫﻢ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ،
ﺍﻭﻥ
ﻣﻮﻗﻊ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺳﺮﺷﻮﻥ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻥ !
ﻫﯽ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺳﺮﺷﻮ
ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﺵ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻦ . 
ﻫﯽ
ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﯿﻨﺸﺴﺖ، ﻫﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﮐﻨﻪ .
ﺑﺮﮔﺸﺖ، ﯾﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﻮ ﺧﺎﻧﻤﻢ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ‏( ﺧﺐ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻮﺷﯿﻪ ﻫﻢ
ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﺶ‏)
ﮔﻔﺖ :  ﺁﻗﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﻘﭽﻪ ﭼﯿﻪ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﮐﻨﺎﺭﺕ؟
ﺑﺮﺩﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺑﺸﯿﻨﻪ .
ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻘﭽﻪ !
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺎﺳﺖ .
ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭﯼ ﭘﯿﭽﯿﺪﯾﺶ؟
ﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ.
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮐﻤﮑﻤﻮﻥ ﮐﻦ ﻧﺬﺍﺭ ﻣﻀﺤﮑﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﺸﯿﻢ …
ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﺳﯿﺪ.
ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ :  ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ!
ﺯﺩ ﺭﻭ ﺗﺮﻣﺰ .
ﮔﻔﺘﻢ : ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ ﺑﻐﻞ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﺟﻮﻥ، ﻣﺎﺷﯿﻨﻪ !
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﻢ ﻧﺪﯾﺪﯼ ﺗﻮ، ﺁﺧﻮﻧﺪ؟ !
ﮔﻔﺘﻢ : ﭼﺮﺍ؟ ! ﺩﯾﺪﻡ .
ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ؟
ﮔﻔﺖ : ﭼﺎﺩﺭﻩ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺩﯾﮕﻪ!
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﮐﺸﯿﺪﻩ؟
ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺎ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﮔﺎﺯ ﻭ ﺗﺮﻣﺰ ﮐﻨﻢ، ﭼﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ !
ﭼﺎﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﮐﺴﯽ ،
ﺧﻂ ﻧﻨﺪﺍﺯه ﺭﻭش …
ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ، ﭼﺮﺍ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﯽ ﺭﻭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ؟
ﮔﻔﺖ ﺣﺎﺟﯽ ﺟﻮﻥ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻗﺮﺁﻥ .
ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ !
ﮐﺴﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﻪ !
ﺍﻭﻥ ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ ﺭﻭﺵ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﺸﯿﺪﻥ !
“ﻣﻨﻢ ﺯﺩﻡ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ
ﺧﺼﻮﺻﯿﻪ، ﻣﺎ ﺭﻭﺵ ﭼﺎﺩﺭ کشیدیم

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 مرحوم حاج شيخ الاسلامى(ره) فرمودند: شنيدم از عالم بزرگوار و سيد عاليقدر، امام جمعه بهبهانى، كه در اوقات تشرّف به مكه معظمه، روزى برای تشرّف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس، از خانه خارج شدم. در میان راه، خطرى برایم پيش آمد، که خداوند مرا از خطر مرگ حتمی نجات داد. و با كمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم. در مقابل مسجد، خربزه فروشی را دیدم. از خربزه فروش قیمت خربزه را پرسیدم.

گفت آن قسمت، ارزانتر و فلان قيمت، قسمت ديگر گرانتر، و فلان قيمت است. گفتم پس از بازگشت از مسجد، مى خرم و به منزل مى برم.پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم. در حال نماز، در این فکر بودم كه از قسمت گرانِ آن خربزه بخرم يا قسمت ارزان ترش. و چه مقدار بخرم و… خلاصه تا آخر نماز در اين فکر بودم. وقتی نمازم تمام شد، خواستم از مسجد بيرون بروم، شخصى به مسجد وارد شد و نزديك من آمد و در گوشم گفت: «خدائي كه امروز تو را از خطر مرگ نجات داد، آيا سزاوار است كه در خانه ی او، نماز خربزه اى بخوانى؟!»فوراً متوجه عيب خود شده و بر خود لرزيدم. خواستم دامنش را بگيرم، ولی او را نيافتم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﻭ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ.
ﮐﻪ ﮔﺮﺩﯾﺪ ﺟﻤﻌﺸﺎﻥ ﺍﯾﻨﻄﻮﺭ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ.
ﭼﺮﺍ ﻓﺎﻣﯿﻠﻬﺎ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍﯾﻨﺪ.
ﭼﺮﺍ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﻨﺪ./
ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺰﺩ
ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﺎ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻣﯽ ﺳﺘﯿﺰﺩ./
ﭼﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ./
ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﺶ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺭﺩ./
ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﯿﻤﯿﺎ ﺷﺪ
ﺭﻓﺎﻗﺘﻬﺎﯼ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﺭﯾﺎ ﺷﺪ./
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻨﯿﺎ ﻫﻢ ﻟﺬﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ./
ﻓﻘﯿﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﻋﺰﺗﯽ ﻧﯿﺴﺖ./
ﺑﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﮐﺎﺥ ﺷﺎﻩ ﺍﺳﺖ./
ﺩﺭﻭﻧﺶ ﯾﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻭ ﺁﻩ ﺍﺳﺖ./
ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﮐﺎﺷﯽ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺍﺳﺖ./
ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ
ﺩﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺬﻝ ﻭ ﺑﺨﺸﺸﻬﺎ ﺍﺛﺮ ﻧﯿﺴﺖ./
ﺯ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻭ ﻣﺮﻭﺗﻬﺎ ﺧﺒﺮ ﻧﯿﺴﺖ./
ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ، ﺧﺎﻟﻪ ﺟﺎﻥ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﻮﺋﯿﻢ./
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﺋﯿﻢ./
ﯾﮑﯽ ﺣﺞ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺳﺎﻟﯽ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ./
ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﻧﺎﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺎﭼﺎﺭ./
ﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺳﻮﺩ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻧﺰﻭﻟﯽ./
ﺭﻭﺩ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﻗﺒﻮﻟﯽ./
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺮﺑﻼ ﻭ ﺷﺎﻡ ﮔﻮﯾﺪ./
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺨﺮ ﺑﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﮔﻮﯾﺪ./
ﯾﮑﯽ ﻧﺎﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺑﺎﻏﺶ./
ﯾﮑﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﮑﺒﺮ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﻏﺶ./
ﯾﮑﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﺷﯿﻨﺶ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ./
ﻓﻘﻂ ﻣﺜﻞ ﺑﺘﯽ ﺍﺯ ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ ﺍﺳﺖ./
ﺧﻼﺻﻪ ﻭﺿﻊ ﺗﻌﺮﯾﻔﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ./
ﻫﻤﮕﯽ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺳﻮﺍﺭﯾﻢ./

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




در سال نو، این شش لباس را از کمدتان بیرون بیاورید و آتش بزنید!

سال نو، فرصتی است برای پوشیدن لباس های نو و کنار گذاشتن کهنه ها.
لباس ها، فقط کت و شلوار و پیراهن نیستند. لباس ها، عادت های ما هستند. می شود عادت های قدیمی را کنار گذاشت و رفتارهای جدید را تجربه کرد.
بنابراین به سراغ کمد عادت هایتان بروید. دربش را باز کنید. کمی از آن فاصله بگیرید و از دور به عادت های تان نگاه کنید. شاید این لباس ها، باید دور انداخته شوند.

 لباس کمال‌گرایی افراطی
کمال‌گرایی افراطی یعنی من باید در یک موضوع/زمینه/حوزه، به 100% برسم اگر نرسم باید آن را کنار بگذارم. لباس جدید می تواند این باشد: فقط یک پله بیشتر با گام های استوار.

 لباس اهداف حقیر و مبتذل
این عادت فکری باعث می شود که هدف گذاری های کوچک یا مبتذل انجام دهیم. مثلا اگر در سبد اهدافمان فقط خانه و مدرک و شهرت است، این ایراد دارد، انسان بودنِ انسان به داشتن اهداف فرافردی و فراخانوادگی است. به جایش عادت اهداف فراگیر را جایگزین کنید. بزرگ باشید و جهانی بیاندیشید.

 لباس انتظار برای شانس
اگر فکر می کنیم که آدم های موفق در اثر شانس به موفقیت رسیده اند سخت در اشتباهیم. کافیست زندگی هر کدام از کارآفرینان را بخوانیم موفقیت از عرق کردن و تلاش کردن و شکست خوردن به دست آمده. شانس، فرصت هایی است که یک ذهن آماده و کارکرده روی هوا می زند و نه صرفا یک انسان منتظر و خواب آلوده. خلاصه آنکه شما باید بروید در خانه شانس در بزنید و نه برعکس!

 لباس دروغ
دروغ روح آدمی را متلاشی می کند، لابد می پرسید چگونه؟ دروغ باعث می شود بین گفتار و باور شکاف بوجود بیاید. تکرار آن باعث می شود که این شکاف به سایر ارکان وجود آدمی نیز سرایت کند اما جمله شکاف بین گفتار و عمل (که می شود خیانت و عدم انجام تعهدات) و شکاف بین ایمان و گفتار (که می شود ریا و نفاق) و شکاف بین … دروغ سرآغاز متلاشی شدن روح است. لباس صداقت را بر جان خود بپوشانیم.

 لباس تکرار دیگران و تقلید
پوشیدن این لباس باعث می شود که هر چه بیشتر شبیه به دیگران شویم. خودمان نباشیم بلکه دیگران را زندگی کنیم. باید جسور بود. لباس تقلید را درید و خودمان برای خودمان تصمیم گیری کنیم. خداوند هر کدام از ما را به صورت یکتا و تکرار نشدنی خلق کرده است.

 لباس ترس از شکست
شکست ناشی از زمین خوردن نیست. وقتی شکست می‌خوریم که هیچ‌وقت بلند نشویم. ریسک نکردن بزرگ‌ترین ریسکی است که می‌توانیم انجام دهیم. بنابراین در سال 95، چند تجربه جسورانه برای خودمان تعریف کنیم. حتی اگر در آن ها موفق نشدیم، موفق شده ایم که ترس از شکست را در خودمان بکشیم.

 و عینک نقطه ضعف
علاوه بر آن شش لباس، در کمد لباس تان ممکن است عینک نقطه ضعف هم باشد آن را بیابید و بشکنید و دور بریزید. همه‌ ما نقاط ضعفی داریم. اما توجه به نقاط ضعف باعث می شود که نقاط قوت خود را نبینیم. سال 95 را بگذارید سال تمرکز بر نقاط قوت. بپرسید با توجه به نقاط قوتم چه کاری می توانم انجام دهم؟


موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ صدرو دین حاءری گفت :درزندان بودم میخواستم بخوابم که قضیه ای پیش امد وباعث اضطراب من شد ناگاه دیدم که علامه حاظرشد وبه من فرمود :دست روی قلب بگذار وایه نوررابخوان (ایه ۳۵سوره نور)
من متوجه خود شدم ایه نور راخواندم قلبم ارام گرفت ودیدم کسی انجا نیست.

تاثیر ذکریا الله ازته دل
علامه طباطبایی میفرمودند:ممکن است انسان درمواقعی ازخداغافل شود وپروردگاریک تب سخت وخطرناک چهل روزه به اودهد برای اینکه یک بار ازته دل بگوید:(یاالله)وبه یاد خدابیفتد.
ذکرهای شگفت عارفان ص۱۸۰
ذکرهای شگفت عارفان ص ۱۰۵

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادي در آن سکونت داشتند. مردي شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد.

برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد ومتوجه دغلکاري هاي شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا میکند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت معلم با مردم روستا از فریبکاري هاي شیاد سخن گفت ونسبت به حقه هاي او هشدار داد.
بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تامعلوم شودکدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند.

در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.

شیاد به معلم گفت: بنویس “مار” معلم نوشت: مار نوبت شیاد که رسید شکل مار را روي خاك کشید. و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنیدکدامیک از اینها مار است؟

مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او راکتک زدند و از روستا بیرون راندند.

اگر می خواهیم بر دیگران تأثیر بگذاریم یا آنها را با خود همراه کنیم بهتر است با زبان، رویکرد و نگرش خود آنها، با آنها سخن گفته و رفتار
کنیم. همیشه نمی توانیم با اصول و چارچوب فکري خود دیگران را مدیریت کنیم. باید افکار و مقاصد خود را به زبان فرهنگ، نگرش، اعتقادات،آداب و رسوم و پیشینه آنان ترجمه کرد و به آنها داد.
هدایت ووراهنمایی هرکسي باید متناسب با درک وفهم طرف مقابل باشد .

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




همیشه خودت را ” نقد ” بدان
تا دیگران تو را به ” نسیه ” نفروشند!
سعی کن استاد ” تغییر ” باشی نه قربانی ” تقدیر “!
در زندگی به کسی اعتماد کن که
بهش ” ایمان ” داری نه ” احساس “!
هرگز به خاطر مردم ” تغییر نکن “
این جماعت هر روز تو را جور دیگری می خواهند!
شهری که همه در آن ” میلنگند “
به کسی که ” راست ” راه می رود ” می خندند “!
یاد بگیر تنها کسی که لبخند تو را می خواهد ” عکاس است “
که او هم پولش را میگیرد!
به چیزی که دل نداره ” دل نبند “!
هرگز تمامت را برای کسی رو نکن
بزار کمی ” دست نیافتنی ” باشی
“ادمها. تمامت. که. کنند. رهایت. می کنند.”
و در آخر ” خودت باش…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟

ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم.

فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ….!

حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن هم، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





آیت‌الله مجتهدی تهرانی:
بعضیها ميگن: ‌بابا دلت پاک باشد! جواب از قرآن: آن کس که تو را خلق کرده است، اگر فقط دل پاک کافی بود فقط میگفت:«آمَنُوا»؛ در حالیکه گفته:«آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»؛ یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد. اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد. هم دل، هم عمل.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




غذای شور

اگر یک قاشق سرکه و یک قاشق شکر به غذایی که شور شده اضافه کنید فورا شوری آن گرفته می شود .همچنین اضافه کردن سیب زمینی خام نیز در این مورد بی اثر نمی باشد.

غذای تند

به غذایی که تند شده اگر یک قاشق آبلیمو اضافه کنید .تندی ان خیلی ملایم می گردد.

بیکینگ پودر سالم

بکینگ پودر.یک قاشق کوچک بکینگ پودر را در یک استکان آبجوش بریزید اگر بجوش افتاد بکینگ پودر شما سالم و تازه است.

اگر هنگام جوشیدن مربا یک تکه کوچک کره داخل آن بیندارید از تشکیل کف در آن جلوگیری می کند.

برای نگهداری کردن

مربا به مدت طولانی آن را در شیشه های کوچک با دربهای محکم بریزید وآنها را درون قابلمه ای در حال جوش که تا روی سر شیشه ها را آب بگیرد قرار دهید و بمدت ده دقیقه بجوشانید .پس
از ده دقیقه کاملا بگذارید خنک شوند تا هوای داخل مرباها هم خارج شوند.پس از این مدت تا هر زمان که بخواهید می توانید آنها را نگهداری کنید حتی می توانید داخل کابینت این کار را انجام دهید.

 برای خوشمزه تر شدن قرمه سبزی یک ساعت مونده به سرو توش رب انار بریزید

 برای خوشمزه تر شدن کتلت تو موادش زیره و پودر آویشن بریزید

 برای اینکه پنیر پیتزاتون خوب کش بیاد قبل از اینکه پیتزا رو داخل فر بزارید روش آب اسپری کنید

 برای اینکه آش رشته لعاب داشته باشه و خوشمزه تر بشه کمی بلغور گندم همراه حبوبات خیس کنید و با هم بپزیدشون

 برای برداشتن ترشی از ظرف ترشی از ملاقه استیل استفاده نکنید چون باعث میشود ترشی زود خراب شود

 اگر میخوهید پیتزا یا بعضی از غذاهایی که داخل فر طبخ میشود لطیف تر شود هنگام پخت داخل فر یک ظرف آب جوش قرار دهید .

 برای تازه ماندن برنج پخته در یخچال،یک تکه نان آن قرار دهید.

 برای ترد شدن گوشت
روی همه قسمت های آن مخلوطی از سركه و روغن زیتون بمالید و بگذارید بماند ، سپس بپزید

 برای بهتر رنگ دادن زعفران :
هر مقدار زعفران ساییده شده یا حتی نسابیده را در ظرف مورد نظر ریخته و روی آن یک تکه یخ بگذارید تا در دمای اتاق یا آشپزخانه یخ آب شود..نتیجه را خواهید دید.با این روش ماندگاری رنگ و بو و طعم آن بمراتب بیش از دم کردن آن با
آب داغ است.
استفاده های دیگر از شکر…

این همه از شکر بد گفتیم
کمی هم خوبیش را بگوئیم

1- طولاني تر شدن عمر گل ها:
يک قاشق غذاخوري شکر را به يک ليتر آب گلدان اضافه کنيد. شکر حل شده موجب تغذيه و قوت دادن به ريشه گل مي شود و در اين صورت گل ها براي مدت طولاني تري تازه مي مانند.اگر يک قاشق غذاخوري سرکه هم به آب اضافه کنيدديگر کپک ها و باکتري ها که موجب به وجود آمون بوي بد در گلدان مي شوند نيز رشد نمي کنند.

2- تميزکننده دست:
شکر يک ساينده است و اگر دست هاي خيلي کثيف و روغني داشته باشيد مي توانيد با استفاده از ماليدن شکر به دست هايتان آنها را تميز کنيد.

3- تسکين زبان سوخته:
اگر تا به حال زبانتان را با نوشيدني يا غذاي داغ سوزانده باشيد مي دانيد که چقدر آزاردهنده است.در اين مواقع مقداري شکر روي ناحيه سوخته شده بپاشيد و مشاهده که به سرعت درد و سوزش فروکش مي کند.

4- کشتن سوسک ها:
مقدار مساوي شکر و جوش شیرین را با هم مخلوط کنيد شکر اين موجودات زشت را جذب مي کند و جوش شیرین آنها را مي کشد.

5- آتش روشن کردن:
اگر با آتش کردن زغال سنگ يا چوب مشکل داريد مشتي پر از شکر را روي آن بريزيد. شکر موجب مشتعل شدن چوب میشود
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

1- کتری یا سماور پر از جرم شده

راه حل

دوتا قاشق جوش شیرین رو توی کتری پر اب بریز و ۲۰دقیقه بجوشون

2- حموم و دستشویی بوی بد میده و هرچی میشویم فایده نداره

راه حل
دوتا شمع روشن کن فوری برطرف میشه

3- اینه ی دستشویی و حمام همیشه بخار میگیره

راه حل
با کمی کف ریش اینه یا شیشه رو پاک کن تا وقتی تمیزه عمرا بخار بگیره

4- روغن ماشین کف پارکینگ و حیاطمون ریخته و باهیچ شوینده ای از بین نمیره

راه حل
شب نوشابه بریز رو لکه ها و صبح با اب خالی بشور.هیچ اثری به جا نمیمونه

5- روی کامپیوتر فرزندم همیشه گرد میشینه
هر روز باید پاک کنم

راه حل

دستمالی را با سرکه سفید نم دار کنید و با ان کامپیوتر و کیس و اسپیکرها را تمیز کنید
تا مدتی خبر از گرد و غبار نیست

6- بوی بد کفش های اسپرت ازار دهنده است

راه حل

شب توی کفش ها جوش شیرین بپاش صبح اثری ازبو نیست

7- دوس ندارم شمع سفره هفت سین انقدر چکه کنه

راه حل

چند ساعت قبل از استفاده شمع رو بزار تو فریزر بعد روشنش کن نتیجه اش خارق العاده است

اگه خوشت اومد بفرس برا بقیه

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت






 
 بوی بد دهان به چند دلیل بوجود می آیدکه جهت از بین بردن بوی دهان باید علت اصلی را درمان نمود:

1- سینوزیت و ریزش سینوسی شبانگاه :درمان سینوزیت در همین کانال به طور مفصل توضیح داده شده است.

2- عفونت دهان یا لثه: استفاده از خمیر دندان عسل و نمک “۵ واحد عسل + ۲ واحد نمک” .

3- اختلال گوارشی “سردی معده” : ترک آب بین غذا ـ آب سرد نخوردن ـ استفاده از جوشانده عرق نعناع با بارهنگ “۱ لیوان عرق نعناع + ۱ قاشق مربا خوری بارهنگ را ۱۰ دقیقه آرام جوشانده و بعد از ولرم شدن ۱ قاشق غذاخوری عسل به آن اضافه کنید و شب موقع خواب میل شود.”
 
4- عفونت معده : نعناع، آویشن، پونه، گزنه را دم کنید یک ربع یا نیم ساعت با معده خالی میل کنید.

5- علت دیگر بوی بد دهان، قند است. قندی که میخورید در روده می گندد. گندیدگی قند باعث بوی بد دهان میشود. قند نخورید. به جای قند، خرما، مویز، کشمش، توت، انجیر و عسل بخورید.

اما برای بوی بد دهان

هل، دارچین و نعناع را دم کرده روزی سه فنجان میل بفرمایید یا این که دانه های هل را داخل دهان بریزید و نگه دارید. در اغلب موارد اگر با نمک طبیعی مسواک بزنید مشکل بوی دهان پیدا نمی کنید.

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت




راه های زیادی برای رفع بوی بد دهان وجود دارد . اما در اینجا به احادیث و روایتهایی از اهل بیت (ع) در این خصوص اشاره میکنیم:.

 اول: ســرمه

 امام صادق علیه السلام فرمودند: سرمه کشیدن به چشم در شب ، دهان را پاک و خوشبو می کند.

 دوم: انجیــر

 امام رضا علیه السلام فرمودند: انجیر ، بوی بد دهان را از بین می برد و استخوان ها را محکم می کند و مریضی را از بدن دفع می کند تا جائی که با انجیر نیاز به هیچ دارویی نیست.

 سوم: مــویز

 امام علی علیه السلام فرمودند: مویز ، قلب را تقویت ، مریضی را برطرف ، حرارت را خاموش و بدن را خوشبو می کند.

 چهارم : خلال دندان

 امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا همیشه از خلال دندان استفاده می کرد ، چون دهان را پاکیزه و خوشبو می کند.
 
 پنجم: گیاه سُعد “مشک زمین”

 امام صادق علیه السلام فرمودند: برای “خلال” دندان هایتان از سُعد “نوعی گیاه خوش بود است که در فارسی مشک زمین نام دارد” استفاده کنید چون دهان را پاکیزه و خوشبو می کند .

 ششم : پنیر

 امام صادق “علیه السلام” : «چه نيكو لقمه‌ای است پنير! دهان را تَر و تازه می‌كند، بوی دهان را خوش می‌سازد، غذای پيشين را هضم می‌كند و غذا را مطبوع می‌سازد

 هفتم : کندر

 امیرالمومنین “علیه السلام” نيز در حديثی می‌فرمايند: “جويدن كُنْدُر، دندان‌ها را استحكام می‌دهد، بلغم را می‌راند و بوی بد دهان را می‌برد”

 هشتم : آویشن و نمک

 امام صادق “علیه السلام” همچنين فرمود: «چهار چيز است كه ديده را جلا می‌دهد و سود دارد و زيانی نمی‌آورد . درباره آن‌ها از او پرسيدند، فرمود: «آويشن و نمك كه چون در بر هم قرار گيرند، بادها را از دل برون می‌رانند، انسداد را می‌گشايند، بلغم را می‌سوزانند، آب را در بدن به جريان درآورند، بوی دهان را خوش می‌سازند، معده را نرمی می‌دهند، بوهای بد را از دهان می برند.‏

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت





درزمان های دورحاکمی با لباس مبدل به برای سرکشی ودرک اوضاع به میان مردم میرفت از قضا روزی از محلی میگذشت سه نفر مرد با هم درحال گفتگو بودند حاکم از آنان اجازه گرفت تالحظه ای در کنارشان باشد.یکی از مردان گفت آرزو دارم فرمانده لشگرکشورم باشم دومی گفت من دوست دارم وزیر دارائی کشورباشم.سومی آهی کشید وگفت شنیده ام حاکم همسر زیبائی داردمثل ماه .ای کاش میشدمن شبی رادر آغوش همسر حاکم میخوابیدم تامن هم مثل حاکم لذت میبردم.حاکم که کناری نشسته بودپس ازشنیدن آرزوهای آنان از جمع خداحافظی وبه محل حکومت رسید فورا دستور داددر فلان نقطه سه نفر هستند آنهارا به پیش من بیاورید.پس ازآوردن آنها حاکم گفت یکی ازماموران من درکنارشما بوده وآرزویتان راشنیده منهم دوست دارم برآورده کنم.نفراول را فرمانده لشکر کردنفردوم رافرمانده دارایی.وبه نفرسوم گفت متاهلی جواب داد بله گفت میخواهم همسرم را فردا شب دراختیارت بگذارم تا به آرزویت برسی آن شخص که ترسیده بود به حاکم گفت غلط کردم گوه خوردم خودم همسر دارم .حاکم گفت نه امروز استراحت کن تا فرداشب. دستوردادهمسر آن مرد را آوردند حاکم به او گفت شوهرت چنین آرزوئی داشته به خادمان دربار گفته ام تورا امروزبه حمام ببرند لباس فاخر بپوسانند وبه زیباترین وجه آرایش کنند وشبی را درکنارت همسرت باش وهر درخواستی داشت جواب مثبت بده ولی متوجه باش به او نگوئی همسرش هستی وانمود کن زن حاکمی .فرداشب آن مردرا حاکم خواست وگفت امشب همسرم نزد تو می آید هر چه خواستی لذت ببر.آن مرد ترسید فکر کرد میخواهنداورابکشند اورابه اطاقی بردندکه ازقبل آماده بود وزنش را داخل اطاق فرستادندومردکه ازفرط زیبائی آن زن مبهوت شده بود باور کرد زن حاکم است وهرگونه که قصدکامجوئی داشت زنش دراختیار او بود .صبح ماموران آمدند واو را به نزدحاکم بردند .حاکم گفت همسرم چگونه بود؟آن مرد سرش را به زیر انداخته وگفت قبله عالم بسلامت باد خدا سایه تان رامستدام بدارد خیلی لذت بردم دیشب یک شب رویائی بود واقعا همسرتان مرابه آرزوی دیرینه ام رساند.حاکم ازقبل دوتا تخم مرغ آماده کرده بود یکی معمولی ودیگری را رنگ آمیزی کرده بودند به او نشان داد وگفت این دوباهم چه فرقی دارند مرد جواب یکی ساده است ودیگری رنگ شده وحاکم تخم مرغ ها راشکست وگفت الان چه مرد جواب دادهر دو دارای زردی ومقداری سفیده هستند وفقط رنگ آمیزی تفاوت آنها بود. حاکم گفت احمق نادان کسی که دیشب دربسترتوبود همان همسر دائمی توست که اورا به اینجا آورده به حمام رفت ولباس فاخر پوشید وآرایش کرد به نزد توآمد توی نفهم اگربه همسرت توجه کرده وبرای او خرج کنی تازیبائی هایش را بروز دهد وبا عشق وعلاقه درکنارش بخوابی هیچ فرقی بازن حاکم ندارد.همه زنان درخلقت وآفرینش یکی هستنداگرهمه به همسرانشان توجه کنند هیچ چشمی دنبال زن دیگری نخواهد بود….
بزرگترين دشمن يك زن فقط از بين همجنسهاي خودش ميتواند باشد . اگر خانمي رنگ شاد بپوشد يك زن اورا متهم به جلف بودن ميكند . اگر بلند بخندد از ديد يك زن سبك سر است . اگر دختري شاد و سرحال باشد براي جلب توجه است . اگر از داشتن خواستگار مناسب خوشحال باشد منتظر شوهر و بيحياست . اگر از ازدواجش ناراضي باشد ، حواسش جاي ديگري است . اگر طلاق بگيرد خطرناك براي زندگي ديگران است . اگر شوهرش بميرد بايد تارك دنيا شود . اگر وارد ميانسالي شود همه چيز از او گذشته ……و همه ي اين حرفها را ما خانمها ميزنيم . اما اگر پسري با چند دختر دوست باشد افتخار است اگر صد جا خواستگاري برود و دختران ديگر را منتظر بگذارد زرنگ است .اگر چند زن را هم زمان بخواهد از ديد همه مقصر زن اوست كه نتوانسته نيازهايش را برطرف كند . اگر زنش را طلاق بدهد يعني زنش عرضه ي نگهداري زندگيش را نداشته . اگر همسرش بميرد بايد سريع زن بگيرد چون مرد بدون زن نميتواند خودش را جمع و جور كند!مسلما مردان کمتری در موردش سخن پراکنی خواهند نمود ،کاش ما خانمها کمی باملاحظه تر در مورد همدیگر صحبت کنیم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

  داغي كف پا:كساني كه كف پاي آنها داغ مي‎‎‎شود، سه روز چاي نخورند و به جاي آن به روش صحيح آب بنوشند، چنين افرادي دچار يبوست مي‎‎‎باشند.

  پوكي استخوان از زانو درد شروع مي‎‎‎شود.

  كلسيم را با فسفر مصرف كنيد، مثلا پنير با گردو.

  پنير را در شب استفاده كنيد نه صبح.

  به جاي پنير پاستوريزه، از پنير محلي كه مطمئن است ، استفاده نماييد.

  براي بالارفتن ضريب هوشي بچه‎‎‎ها درشب امتحان پنير باگردو به همراه نعنا يا پونه و پياز بدهيد.

  هميشه در شب، در تاريكي مطلق بخوابيد و از چراغ خواب استفاده نكنيد.

  كساني كه پوستي تيره و جوش صورت دارند ،با غذا پياز بخورند.

  پياز داراي گوگرد است و باعث رقيق شدن خون و افزايش هوش مي‎‎‎شود.

  كساني كه دچار افسردگي مي‎‎‎شوند، به هيچ وجه عدس نخورند.

 سوسيس و كالباس باعث افسردگي و پريشاني در خواب مي‎‎‎شود.

  خوردن زياد كشك باعث خرابي پوست مي‎‎‎شود.

 براي جلوگيري از ريزش مو و براي داشتن پوستي سالم و شاداب،شير بادام بنوشيد. شير بادام محتوي مغز بادام، آب و عسل مي‎‎‎ باشد.

موضوعات: پزشکی  لینک ثابت




 

امت من درباره نماز چهار گروه می باشند

 حضرت محمد (ص): امت من درباره نماز چهار گروه می باشند:

 1:عده ای نماز نمی خوانند. اینها اهل وادی «سقر» می باشند

  2- عده ای که بعضی اوقات نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند. اینها اهل وادی «نمی» می باشند.

 3- عده ای سهل انگار هستند که به نماز خود اهمیت نمی دهند و احکام آن را یاد نمی گیرند و اشتباه می خوانند و یا در آخر وقت به جا می آورند، که خدای متعال در مورد این گروه در سوره ماعون آیه 4 می فرماید: «وای بر نمازگزارانی که نماز خود را سبک می شمارند».

 4- مؤمنانی هستند که نمازشان را با خشوع و کامل می خوانند. اینها رستگارند و جایشان در بهشت است.

 نصایح، ص 218

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

1 - باﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺮ ﭘﻨﺎﻫﻨﺪ ! ﺍﻣﺎ ﻋﻘﺎﺏ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺟﺘﻨﺎﺏ ﺍﺯ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﻫﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! ” ﺍﯾﻦ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ ! “

2 - ﺍﻧﺴــﺎﻧﻬﺎﻯ ﺑــﺰﺭﮒ ، ﺩﻭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻧـــﺪ ! ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻰ ﮐﺸـــﺪ ﻭ ﭘﻨﻬـﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟـﻰ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﺷﮑـﺎﺭ ﺍﺳﺖ !

3 - ﺩﺭ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﻭ ﺁﻫﻮ ، ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺁﻫﻮﻫﺎ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ! ﭼﻮﻥ: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﺩﻭﺩ ﻭ ﺁﻫﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ! ﭘﺲ: ” هدف ﻣﻬﻢ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﺯ ﺍﺳﺖ “

4 - نعره ﻫﯿﭻ ﺷﯿﺮﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﻮﺑﯽ ﻣﺮﺍ ﺧﺮﺍﺏ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ !

5 - ﯾﮏ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺷﻤﻊ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭﺵ ﮐﺎﺳﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ !

6 - ﻣﺸﮑﻞ ﻓﮑﺮ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ !

7 - کاش به جای دست بالای دست بسیار بودن ، کمی هم دستی در دست می بود !

8 - شیر هم که باشی، در برابر جماعت گاوها کم میاوری!

9 - اگر تمام شب را در حسرت خورشید گریه کنی فقط خود را از لذت دیدار ستاره ها محروم کرده ای

10 - و اما اخر اینکه خدایا حرف دل هیچ کس را بغض نکن

یادمان باشد با شکستن پای دیگران ، ما بهتر راه نخواهیم رفت . . .!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

حق تعالی می فرماید که ای بنده ی من، حاجت تو را در حالت دعا و ناله زود برآوردمی، اما در اجابت جهت آن تاخیر می افتد تا بسیار بنالی که آواز و ناله ی تو مرا خوش می آید.
مثلاً، دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر عظیم مبغوض است.
خداوند خانه به غلامش گويد که زود، بی تاخیر، به آن مبغوض نان پاره بده تا از در ما زود آواره شود؛ و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دیروز شیطان را دیدم!

در حوالی میدان، بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می فروخت.
مردم دورش جمع شده بودند،
هیاهو می کردند
و هول می زدند
و بیش تر میخواستند.

توی بساطش همه چیز بود:
#غرور
#حرص
#دروغ
و #خیانت،
#جاه طلبی
و #قدرت.
هر کس چیزی می خرید
و در ازایش چیزی می داد.
بعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند
و بعضی پاره ای از روحشان را
بعضی ها ایمانشان را می دادند
و بعضی آزادگیشان را.
شیطان می خندید
و دهانش بوی گند جهنم می داد.

حالم را بهم می زد،
دلم می خواست همه ی نفرتم را پتک کنم بر سرش.
انگار ذهنم را خواند،
موذیانه خندید
و گفت: من کاری با کسی ندارم،
فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام
و آرام نجوا می کنم،
نه قیل و قال می کنم
و نه کسی را مجبور می کنم چیزی از من بخرد،
می‌بینی آدم ها خودشان دور من جمع شده اند!
جوابش را ندادم.
آن وقت سرش را نزدیک تر آورد و گفت:
البته تو با این ها فرق میکنی.
تو زیرکی و مؤمن.
زیرکی و ایمان آدم را نجات می دهد.
اینها ساده اند و گرسنه.
به جای هر چیزی فریب می خورند…
از شیطان بدم می آمد،
حرف هایش اما شیرین بود.
گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت و گفت. ساعت ها کنار بساطش نشستم.
تا اینکه چشمم به جعبه ی عبادت افتاد که لابه لای چیزهای دیگر بود.
دور از چشم شیطان آن را برداشتم
و توی جیبم گذاشتم.
با خودم گفتم:
بگذار یکبار هم شده کسی چیزی از شیطان بدزدد.
بگذار یکبار هم او فریب بخورد.
به خانه آمدم
و در جعبه ی کوچک عبادت را باز کردم.
توی آن اما جز #غرور چیزی نبود!!!
جعبه ی عبادت از دستم افتاد
و غرور توی اتاق ریخت.
فریب خورده بودم.
دستم را روی قلبم گذاشتم، نبود.
فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته ام.
تمام راه را دویدم،
تمام راه لعنتش کردم،
تمام راه خدا خدا کردم.
می خواستم یقه ی نامردش را بگیرم،
عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم
و قلبم را پس بگیرم.به میدان رسیدم.
#شیطان اما نبود.
آن وقت نشستم و های های گریه کردم،از ته دل.
اشک هایم که تمام شد،
بلند شدم تا بی دلی ام را با خود ببرم،
که صدایی شنیدم.صدای قلبم را…
پس همان جا بی اختیار به سجده افتادم.

#مراقب-داشته-هایتان-باشید-شیطان-بساطش-همین-حوالی #پهن-است

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روزگاري حاکمي اعلام کرد به هنرمندي که بتواند آرامش را در يک تابلو نقاشي بياورد، جايزه اي نفيس خواهد داد. بسياري از هنرمندان سعي کردند وحاکم همه تابلو هاي نقاشي را نگاه کرد و از ميان آنهادو تابلو پسنديد و تصميم گرفت يکي از آنها را انتخاب کند.
اولي نقاشي يک دريا چه آرام بود؛ درياچه مانند آينه اي تصوير کوههاي اطرافش را نمايان ميساخت، بالاي درياچه آسماني آبي با ابرهاي زيبا و سفيدبود, هر کس اين نقاشي را ميديد حتما آرامش را در آن مي يافت.
در دومي کوههايي بودناهموار و پر صخره؛ آسمان پر از ابر هاي تيره، باران ميباريد و رعد و برق ميزد، از کنار کوه آبشاري به پايين ميريخت،در اين نقاشي اصلا آرامش ديده نميشد.
اما حاکم با دقت نگاه کرد وپشت آبشار بوته اي کوچک ديد که در شکاف سنگي روييده بود. در آن بوته پرنده اي لانه کرده بود ودر کنار آن آبشار خروشان وعصباني، پرنده اي در لانه اي با آرامش نشسته بود.
حاکم نقاشي دوم را انتخاب کرد وگفت:"آرامش به معناي آن نيست که صدايي نباشد، مشکلي وجود نداشته باشد, يا کار سختي پيش رونباشد،آرامش يعني درميان صدا، مشکل و کار سخت,دلي آرام وجود داشته باشد…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

بیرون قابلامه تفلون که زرد وقهوه ای میشه با گاز پاکن راحت میره

وسایل سفید اشپزخانه مثل یخچال که به مرور زمان تیره میشه با وایتکس سفید میشه

برای پخت باقالا ونخودفرنگی وماکارونی که سر نره کمی زردچوبه بریزید

توباقالا نمک هم بریزید

پیاز رو برای خورشت رنده کنید لعاب خوبی میده

دستتون بو سیر گرفت با خمیر دندون اثری ازش باقی نمی مونه

ته دیگ سیب زمینی رو یه طرف شو سرخ کنید بعد برگردونید وبرنج رو روش بریزید

ته دیگ نان لواش کمی زردچوبه به روغن بریزید خیلی خوش رنگ میشه

به قرمه سبزی وفسنجون زعفران بزنید عالی میشه

موقع پیاز خرد کردن اشکتون میاد چوب کبریت ببین دندوناتون بزارید دیگه گریه نمی کنید ویا ادامس بجوید

برای غذاها از چوب دارچین استفاده کنید خوشمزه تر میشه

داخل خورشت قیمه یه گوجه رنده کنید خوش طعم میشه

برای زردی دندان ها کمی پودر دارچین رو خمیر دندون بریزیددهان خوش عطر هم میشه

دارچین وزیره برای عدس پلو خوب میشه

پخت مرغ که حتما یه جوش بخوره وابشو خالی کنید

مرغ رو با اب گرم ونمک در اول وگوشت قرمز رو در اب سرد ونمک دراخر

برای بو ی بد کلم موقع پخت بهش زنجبیل اضافه کنید

غذاتون تند شد بهش یه قاشق ابلیمو واگه شور شد یه قاشق نوشابه بزنید

برای کاکائو تو کیک اول با روغن مخلوط کرده رنگش تیره تر میشه

برای گلو درد وسرفه اویشن وانجیر وشنبلیله دم کنید

کله پاچه پختیدروش رو با سلیفون کامل بپوشونید ویه سوراخ وسطش بزنید بوش نمی پیچه

برگ پیچک های خونه رو با پوست موز تمیز کنیم حکم واکس رو داره

برای شوید نزارید کامل خشک بشه بعد از یک یا دو روزفریز کنید برای باقالا عالی میشه

برای ته دیگ کمی زعفران و دارچین بزنید عالی میشه

بعد اب لیمو گیری گوشت ها شو گرد گرد کرده فریز کنید برای قیمه وقرمه عالی میشه

سیب زمینی میخواهید سیاه نشه تو اب نمک بخوابونید

 

موضوعات: نکات آشپزی و خانه داری  لینک ثابت




 

کاش میشد زندگی
تکرار داشت . . .
لااقل تکرار را یکبار داشت . . .
ساعتم برعکس
میچرخید و من . . .
برتنم میشد گشاد این
پیرهن . . .
آن دبستان ، کودکی ، سرمشق
آب . . .
پای مادر هم برایم جای
خواب . . .
خود برون میکردم
از دلواپسی . . .
دل نمیدادم به دست
هر کسی . . .
عمر هستی ، خوب و بد
بسیار نیست . . .
حیف هرگزقابل تکرار نیست

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




اریاب زمین امیر تاریخ بیا
تا نخل ستم برکنی از بیخ بیا


از قول همه منتظران می گویم
ای پیرترین جوان تاریخ بیا


تعجیل در فرج آقا صلوات


موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خوش آن چشمی که بیند روی ماهت
خوشا آن سر که گردد خاک راهت


روا باشد دهد جان، عاشق تو
اگر افتد به روی او نگاهت


“یا اباصالح المهدی (عج الله)”

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پیامبر اکرم (ص) فرموده اند:
انسان سخاوتمند به خدا نزدیک است به مردم نزدیک است به بهشت نزدیک است و از آتش دور است,و انسان بخیل از خدا دور است از مردم دور است از بهشت دور است و به آتش نزدیک است…..

پــــــــــــــــــــس سخاوتـــــــمند باشـــــــــــــــیم…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




الهی چون در تو نگرم از جمله تاج دارانم و چون در خود نگرم از جمله خاکسارانم خاک بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم و شیطان را شاد
الهی در سر خمار تو دارم و در دل اسرار تو دارم و بر زبان اشعار تو
الهی اگر گویم ستایش و ثنای تو گویم و اگر جویم رضای تو جویم
الهی اگر طاعت بسی ندارم اندر دو جهان جز تو کسی ندارم .
الهی ظاهری داریم بس شوریده و باطنی داریم بخواب غفلت آلوده و دیده ای پر آب گاهی در آتش می سوزیم و گاهی در آب دیده غرق .

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
به درستی که بنده به سبب اخلاق خوب

به درجات بزرگ آخرت و بالاترین و برترین منزل ها نمی رسد

درحالی که عبادت او ضعیف است…

همانا بنده به سبب اخلاق بدی که دارد به پایین ترین درجات جهنم می رسد

روزی که تو آمدی به دنیا عریان
بودند همه خندان تو بودی گریان
کاری بکن ای دوست که وقت مردن
باشند همه گریان و تو باشی خندان

امام علی علیه السلام می فرماید :

باید طوری زندگی کنید که اگر مردید برای شما گریه کنند…

و اگر زنده ماندید خواهان معاشرت با شما باشند… .

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یک گروه از دوستان به ملاقات استاد دانشگاهی رفتند. گفتگو خیلی زود به شکایت در مورد استرس و تنش در زندگي تبدیل شد. استاد از آشپزخانه بازگشت و به آنها قهوه درانواع متفاوت در فنجان ها تعارف کرد. فنجان های شیشه ای، فنجان های کریستال، فنجان های درخشان، تعدادی با ظاهری ساده،تعدادی معمولی و تعدادی گران. وقتی همه آنها فنجان های را در دست داشتند، استاد گفت: اگرتوجه کرده باشید تمام فنجان های خوش قیافه و گران برداشته شدند در حالیکه فنجان های معمولی جا ماندند.

هر کدامیک از شما بهترین فنجان ها را خواستید و آن ریشه استرس و تنش شماست. آنچه شما واقعا میخواستید قهوه بود نه فنجان، اما با این وجود شما باز هم فنجان را انتخاب کردید. اگر زندگی قهوه باشد. مشاغل، پول،موقعیت و غيره، فنجان ها هستند. فنجان ها وسیله های هستند برای نگهداری و زندگی را فقط در خود جای داده اند. لطفاً نگذارید فنجان ها کنترل شما را در دست گیرند

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.»
پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند.
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
ای کاش از الطاف پنهان حق سر در می‌آوردیم که این گونه ناسپاس خدا نباشیم

موضوعات: داستان  لینک ثابت




ما شیعه ایم اما فقط ..
در ثبت احوال؛

آقای من امشب غزل
تغییر کرده
شعرم فضای تازه ای
تصویر کرده
شعرم همیشه گفتن «آقابیا» بود
ذکر قنوتم خواندن «آقا بیا» بود
امشب، ولی دیدم که اینجا جای تو نیست
بین تمام قال ها، آوای
تو نیست
دیگر میا اینجا کسی
در فکرتان نیست
اصلا نیاز هیچ کس،
صاحب زمان نیست
زنها گرفتار اصول
خاله بازی
مردان پی راهی برای
پول سازی
در اولویت کسب و کار ست و تجارت
حالا اگر فرصت زیاد آمد، عبادت
روزی هزار و خورده ای دعوا سرِ پول
اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول
این سینما هم که طرفدارش زیاد ست
بیچاره مأمور بلیط
کارش زیاد ست
یا “مش ماشالا” یا “وفا”
یا “کیفر” و “آل”
این تازه بحث سینما، منهای فوتبال
هی اِل کلاسیکو، پلی آف، لیگ برتر
یک جمعه ی حساس و شهرآورد دیگر
کنسرت موسیقی پاپ و رپ، کلاسیک
میز و موبایل و ماشین و ویلا و پیک نیک
جشن تولد، سیسمونی، عقد و عروسی
آهنگ تازه، تیپ نو، موی تیفوسی
شیطان ملعون لشکری کرده مهیّا
ذهن من و امثال من درگیر اینها
حالا تو اصلا جای من، با این مشقت
وقت دعای ندبه می ماند برایت؟!
جمعه که تعطیل ست و دائم خواب ماندیم
خیلی هنر کردیم اگر یک عهد خواندیم!
ما شیعه ایم اما فقط در ثبت احوال
ما بی بخاریم و گرفتاریم و بی حال
ما را هوای نفسمان بیچاره کرده
با هر گناهی بینمان افتاده پرده
عیسی نفس! جانی بده این مرده ها را
لطفی کن و دستی بکش روی دل ما
آقای من بیدارمان کن این چه حالیست؟
ولله در افکارمان جای تو خالی است!
مردیم از بس حرص و جوش پول خوردیم!
از تو جدا ماندیم و آخر گول خوردیم
آقا ببخشم جان تو! جان عمویت!
شرمنده از روی توأم، قربان رویت
پایان شعرم را عوض کردم دوباره
از شعرهای قبلی ام خواندم دوباره
«دق کردم از بس گریه کردم کی میایی؟»
امّیدوارم که این جمعه بیایی!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بارالها…
نمي دانم روحم اكنون در كدامين قطعه از الحمد تو گير كرده
و نمي دانم كه آيا نفسم به مالك يوم الدينــي تو ايمان دارد يا نه ، نمي دانم

خداي من ،
من نمي دانم كه آيا اياك نعبدهايم به اياك نستعينــهاي نمازم مي رسند يا نه
و نمي دانم تاكيدهاي اياك اياك هايم ، آخر به نعبد و نستعين ختم خواهند شد يا نه
و نمي دانم كه مرا در بحبوحه ي راه هاي پر پيچ و خم دنيا ، به صراط مستقيمـت هدايتم خواهي كرد يا نه
زيباي من ،
من نمي دانم اين روزها پايم در ركاب الذين انعمت عليهمِ تو ، سوار بر اسب توحيدم ، مي تازد يا نه
و نمي دانم كه مرا از مغضوبان و ضالين درگاهت سوا كرده اي يا نه …
و زندگي ام ،
و زندگي ام پر است ، از نمي دانم هايي كه در گوشه اتاقمان ،
گاهي هم در باغچه ي مادرم،
كنار گل هاي محمدي ،
منتظرند تا شايد معشوقشان ،
بويِ عطرِ نشاطِ جنت المأوي را برايشان به ارمغان آورند.
خداي زيباي رحمان و رحيمم ،
نمي دانم هايم را هدايت كن به مستقيم ترين صراط خودت…
آمین یا رب العالمین…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تو حالا همان خورشیدی که

خدا چراغی به او داد …

روز قسمت بود.

خدا هستی را قسمت می کرد.

خدا گفت: «چیزی از من بخواهید، هر چه که باشد، شما را خواهم داد. سهمتان را از هستی طلب کنید، زیرا خدا بسیار بخشنده است.»

و هر که آمد چیزی خواست.

یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن.

یکی جثه ای بزرگ خواست و دیگری چشمانی تیز.

یکی دریا را انتخاب کرد ودیگری آسمان را.
در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت: خدایا من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم. نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ، نه بالی نه پایی، نه آسمان نه دریا، تنها کمی از خودت تنها کمی از خودت به من بده.

و خدا کمی نور به او داد. نام او کرم شب تاب شد.

خدا گفت: آن که نوری با خود دارد بزرگ است. حتی اگر به قدر ذره ای باشد. تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی.
و خطاب به دیگران گفت: کاش می دانستید که این کرم کوچک، بهترین را خواست. زیرا که از خدا جز خدا نباید خواست.

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

انسان کامل یعنی انسان نمونه، انسان اعلی‌ یا انسان والا. انسان مانند بسیاری از چیزهای دیگر، کامل و غیرکامل دارد و بلکه معیوب و سالم دارد و انسان سالم هم دو قسم است: انسان سالم کامل و انسان سالم غیرکامل.

شناختن انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما مسلمین واجب است که حکم مدل و الگو و سرمشق را دارد؛ یعنی اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم- چون اسلام می‌خواهد انسان کامل بسازد- و تحت تربیت و تعلیم اسلامی به کمال انسانی خود برسیم، باید بدانیم که انسان کامل چگونه است

انسان کامل،ص 11.شهید مطهری(ره)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بر زمین لجبازی پای مفشار ، که سخت لغزنده است . . . . . .

گذشته را با خود داشته باش ، اما در آن زندگی مکن و فقط تجربه بگیر . . . . . .

هر کسی به میزانی که تنهایی نیاز دارد ، عظمت دارد و بی نیاز است . . . . . .

آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد ، هیزم است . . . . . .

جملات کوتاه پند آموز پاکدل باش ، تا دلها را پروانه خود سازی . . . . . .

هر رنگی زیباست ، غیر از دو رنگی . . . . . .

با عبرت از شکست های گذشته ، کمر شکست های آینده را بشکن . . . . . .

هیچ میدانی فرصتی که از آن بهره نمیگیری ، آرزوی دیگران است . . . ؟ . . .

همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفششان نیست . . . . . .

همیشه آغاز راه دشوار است ، عقاب در آغاز پر کشیدن ، پر میریزد ولی در اوج حتی از بال زدن هم بی نیاز است . . . . . .

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی و دست دعا به درگاه خداوند برداری . . . . . . با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی مکن و با نمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن . . . . . .

با طلوع هر صبح فکر کن تازه به دنیا آمدی و مهربان باش و دوست بدار ، شاید فردایی نباشد . . . . . .

جملات ناب و زیبا پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم تا نشکنیم بال های دوستیمان را . . . . . .

هرگز فراموش نکن که شانس تو همان تفکر توست . . . . . . هر کس ساز خودش را می زند، اما مهم شما هستید که به هر سازی نر قصید . . . . . .

عفو و بخشیدن دیگران آسان است . طلب عفو کردن مشکل است . . . . . .

قلاب ها علامت کدامین سوالند که ماهیان اینگونه جوابشان میشوند . . . ؟ . . . فاصله بین داشتن و نداشتن صرف فعل خواستن است . . . . . .

مردی که کوه را از میان برداشت کسی بود که شروع به برداشتن سنگ ریزه ها کرد . . . . . .

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

روزى حضرت امير (ع) به خانه آمد و ديد زهرا (س) بيمار شده است. چون شدت بيمارى و تب آن بانو را ديد، سرش را به دامن گرفت و بر رخسارش نظر كرد و گريست و فرمود: يا فاطمه! چه ميل دارى؟ از من بخواه. آن معدن حيا و عفت عرض كرد: پسر عمو! چيزى از شما نمى خواهم.

على (ع) دوباره اصرار نمود. آن بانوى معظمه قبول نكرد، به سبب آنكه رسول خدا (ص) به وی فرموده بود: از شوهرت على هرگز خواهش مكن، مبادا خجالت بكشد. حضرت فرمود: اى فاطمه! به جان من، آنچه ميل دارى بگو. عرض كرد: حال كه قسم دادى، چنانچه در اين حالت انارى باشد، خوب است.

على (ع) بيرون رفت و از اصحاب جوياى انار شد. عرض كردند: فصل آن گذشته، مگر آن كه چند دانه انار نزد شمعون باشد. حضرت خود را به در خانه شمعون رسانيد و دق الباب نمود. شمعون بيرون آمد، ديد اسدالله الغالب بر در است. عرض كرد: چه باعث شد كه خانه مرا روشن نمودى؟

حضرت فرمود: شنيده ام كه از طايف براى تو انارى آورده اند. اگر چيزى از آن باقى مانده، يك دانه به من بفروش كه مى خواهم براى بيمار عزيزى ببرم. عرض كرد: فداى تو شوم، آن چه بود مدتى است فروخته ام. آن حضرت به فراست علم امامت دانست كه يكى باقى مانده، فرمود: جويا شو، شايد دانه اى باقى مانده و تو بى خبر باشى. عرض كرد: از خانه خود باخبرم.

همسرش پشت در ايستاده بود و گفتگو را مى شنيد. گفت: شمعون! يك انار در زير برگ ها ذخيره و پنهان كرده ام. و انار را خدمت حضرت آورد. حضرت چهار درهم داد. شمعون گفت: يا على! قيمت اين انار نيم درهم است. حضرت فرمود: همسرت آن را براى خود ذخيره كرده بود. اضافه پول براى او باشد.

آن را گرفت و به شتاب روانه خانه شد، اما در راه صداى ضعيف و ناله غريبى شنيد. از پى آن رفت تا داخل خرابه شد، ديد شخصى بيمار و غريب و تنها به خاك افتاده و از شدت ضعف و مرض مى نالد. امام بر بالين او نشست و سر او را در كنار گرفت و پرسيد: اى مرد! چند روز است بيمار شده اى؟

عرض كرد: اى جوان صالح! من از اهل مداين هستم. قرض زيادى داشتم. مدتى است به كشتى سوار و به اين ديار آمده ام كه شايد خدمت امیرالمومنین برسم تا علاجى در قرض من نمايد. در اين حال مريض شدم و ناچار گرديدم.

آن جناب فرمود: يك انار در اين شهر بود كه براى بيمار عزيزى آن را به دست آوردم، اما نمى توانم تو را محروم كنم. نصف آن را به تو مى دهم و نصف ديگر آن را براى او نگه مى دارم. آن گاه انار را دو قسمت كرد و به دهان آن مريض گذاشت تا نصف تمام شد، آن گاه فرمود: هنوز ميل دارى؟ عرض كرد: بسيار دلم بى قرار است، اگر نصف ديگر را احسان نمايى، كمال امتنان است.

آن جناب سر خود را به زير افكند و به نفس خود خطاب نمود: يا على! اين مريض در اين خرابه غريب افتاده، از اين جهت به رعايت سزاوار است. شايد براى فاطمه وسيله ديگر فراهم شود.
پس نیم دیگر انار را نیز به او دادند. چون تمام شد،آن بیمار دعا کرد.
حضرت با دست تهی،متفکر ومتحیر از اینکه چه جوابی به حضرت زهرا(س)بگوید از خرابه بیرون آمد.آهسته آهسته آمد تا به در خانه رسید.در حالیکه از داخل شدن در خانه شرم داشت،سر مبارك را از در خانه پیش برد تا بنگرد آن بانو در خواب است یا بیدار دید آن بانوی معظمه نشسته و طبقی از انار نزد آن بانو است که از جنس انار دنیا نیست و تناول می فرماید. خوشحال گشت وداخل خانه شد واز واقعه جویا شد ؛

فاطمه (س)عرض کرد: یا علی،زمانی که رفتید چیزی نگذشت که بهبودی در من پیدا شد وناگاه دق الباب شد.فضه رفت ودید شخصی طبق انار آورده،که آنرا جناب امیرالمؤمنین داده که برای سیده زنان، فاطمه کبری(س)بیاورم.

داستان فضایل وکمالات فاطمه زهرا (س) (ص148_146)

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




در زمان تدريس در دانشگاه پرينستون، دکتر حسابي تصميم مي گيرند سفره ي هفت سيني براي انيشتين و جمعي از بزرگترين دانشمندان دنيا از جمله “بور"، “فرمي"، “شوريندگر” و “ديراگ” و ديگر استادان دانشگاه بچينند و ايشان را براي سال نو دعوت کنند…

آقاي دکتر خودشان کارت هاي دعوت را طراحي مي کنند و حاشيه ي آن را با گل هاي نيلوفر که زير ستون هاي تخت جمشيد هست (لوتوس) تزئين مي کنند و منشا و مفهوم اين گل ها را هم توضيح مي دهند.
چون مي دانستند وقتي ريشه مشخص شود براي طرف مقابل دلدادگي ايجاد مي کند.

دکتر مي گفت:
“براي همه کارت دعوت فرستادم و چون مي دانستم انيشتين بدون ويالونش جايي نمي رود، تاکيد کردم که سازش را هم با خود بياورد.
همه سر وقت آمدند اما انيشتين 20دقيقه ديرتر آمد و گفت:
چون خواهرم را خيلي دوست دارم خواستم او هم جشن سال نو ايرانيان را ببيند.
من فورا يک شمع به شمع هاي روشن اضافه کردم و براي انيشتين توضيح دادم که ما در آغاز سال نو به تعداد اعضاي خانواده شمع روشن مي کنيم و اين شمع را هم براي خواهر شما اضافه کردم.

به هر حال بعد از يک سري صحبت هاي عمومي، انيشتين از من خواست که با دميدن و خاموش کردن شمع ها جشن را شروع کنم.

من در پاسخ او گفتم:
ايراني ها در طول تمدن 10هزار ساله شان حرمت نور و روشنايي را نگه داشته اند و از آن پاسداري کرده اند.

براي ما ايراني ها شمع نماد زندگيست و ما معتقديم که زندگي در دست خداست و تنها او مي تواند اين شعله را خاموش کند يا روشن نگه دارد.”

آقاي دکتر مي خواست اتصال به اين تمدن را حفظ کند و مي گفت بعدها انيشتين به من گفت: “وقتي برمي گشتيم به خواهرم گفتم حالا مي فهمم معني يک تمدن 10هزارساله چيست.
ما براي کريسمس به جنگل مي رويم درخت قطع مي کنيم و بعد با گلهاي مصنوعي آن را زينت مي دهيم اما وقتي از جشن سال نو ايراني ها برمي گرديم همه درخت ها سبزند و در کنار خيابان گل و سبزه روييده است.”

بالاخره آقاي دکتر جشن نوروز را با خواندن دعاي تحويل سال آغاز مي کنند و بعد اين دعا را برای مهمانان تحليل و تفسير مي کنند…

به گفته ي ايشان همه در آن جلسه از معاني اين دعا و معاني ارزشمندي که در تعاليم مذهبي ماست شگفت زده شده بودند.

بعد با شيريني هاي محلي از مهمانان پذيرايي مي کنند و کوک ويلون انيشتين را عوض مي کنند و يک آهنگ ايراني مي نوازند.

همه از اين آوا متعجب مي شوند و از آقاي دکتر توضيح مي خواهند.

ايشان پاسخ می دهند که موسيقي ايراني يک فلسفه، يک طرز تفکر و بيان اميد و آرزوست.
انيشتين از آقاي دکتر مي خواهند که قطعه ي ديگري بنوازند.

پس از پايان اين قطعه که عمدأ بلندتر انتخاب شده بود انيشتين که چشم هايش را بسته بود چشم هايش را باز کرد و گفت:
“دقيقا من هم همين را برداشت کردم و بعد بلند شد تا سفره ی هفت سين را ببيند…”

آقاي دکتر تمام وسايل آزمايشگاه فيزيک را که نام آنها با “س” شروع مي شد توي سفره چيده بود و يک تکه چمن هم از باغبان دانشگاه پرينستون گرفته بود.

بعد توضيح مي دهد که اين در واقع هفت چين يعني 7 انتخاب بوده است.

تنها سبزه با “س” شروع مي شود به نشانه ي رويش…

ماهي با “م” به نشانه ي جنبش،

آينه با “آ” به نشانه ي يکرنگي،

شمع با “ش” به نشانه ي فروغ زندگي و …

همه متعجب مي شوند و انيشتين مي گويد آداب و سنن شما چه چيزهايي را از دوستي، احترام و حقوق بشر و حفظ محيط زيست به شما ياد مي دهد.

آن هم در زماني که دنيا هنوز اين حرف ها را نمي زد و نخبگاني مثل انيشتين، بور، فرمي و ديراک اين مفاهيم عميق را درک مي کردند.

يک کاسه آب هم روي ميز گذاشته بودند و يک نارنج داخل آب قرار داده بودند.

آقاي دکتر براي مهمانان توضيح مي دهند که فلسفه ی اين کاسه 10هزارسال قدمت دارد.

آب نشانه ي فضاست و نارنج نشانه ي کره ي زمين است و اين بيانگر تعليق کره زمين در فضاست.

انيشتين رنگش مي پرد عقب عقب مي رود و روي صندلي مي افتد و حالش بد مي شود.

از او مي پرسند که چه اتفاقي افتاده؟
مي گويد:
“ما در مملکت خودمان 200 سال پيش دانشمندي داشتيم که وقتي اين حرف را زد کليسا او را به مرگ محکوم کرد اما شما از 10هزار سال پيش اين مطلب را به زيبايي به فرزندانتان آموزش مي دهيد.
علم شما کجا و علم ما کجا؟!”

خيلي جالب است که آدم به بهانه ي نوروز يا هر بهانه ي خوب ديگر، فرهنگ و اعتبار ملي خودش را به جهانيان معرفي کند.

“خاطرات مهندس ايرج حسابي”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





آورده اند که روزی مردی به خدمت فیلسوف بزرگ افلاطون آمد و نشست و از هر نوع سخن می گفت. در میان سخن گفت: « امروز فلان مرد از تو بسیار خوب می گفت که افلاطون عجب بزرگوار مردی است و هرگز کسی چون او نبوده است.»

افلاطون چون این سخن بشنید سر فرود برد و سخت دلتنگ شد.

آن مرد گفت:« ای حکیم! از من تو را چه رنج آمد که چنین دلتنگ شدی؟»

افلاطون پاسخ داد:« ای خواجه! مرا از تو رنجی نرسید. ولی مصیبت بالاتر از این چه باشد که جاهلی مرا ستایش کند و کار من او را پسندیده آید؟ ندانم کدام کار جاهلانه کرده ام که او خوشش آمده و مرا به خاطر آن ستوده است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




دوستی میوه ی مهر است، که چیدن دارد !
مزه ی خالص شهد است…، چشیدن دارد !

قطره ی شبنم عشقیست، که از ابر وفا،
بر بیابان جفا…، شوق چکیدن دارد…!

خاطر از همدلی دوست، ز رخوت برهد؛
طرح لبخند صمیمانه…، چه دیدن دارد !

فارغ از قید تملق…، لب خود را بگشا؛
صحبت صدق و صفا کن، که شنیدن دارد.

مشِکن…، حرمت پیمان مودت، به غمی؛
بار این صبر پسندیده…، کشیدن دارد…!

هرکسی لایق یاقوت رفاقت نشود…؛
آنکه از خود گذرد، قصد رسیدن دارد !

الفت یار…، کند، شمع عطوفت، روشن
گرد این شعله، چو پروانه…، پریدن دارد
وم
دوستی چون نفس گرم مسیحاست که بر
سوز تنهایی و اندوه…، دمیدن دارد.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




زاهدي گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد…
اول؛ مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!

دوم؛ مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت، به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی. گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟

سوم؛ كودكي دیدم که چراغی در دست داشت، گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای ؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟

چهارم؛ زنی بسیار زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

شکوه بانوی بزرگ دو عالم حضرت زهرا (س) چنان دل و جان را لبریز می سازد که توان سخن گفتن را از انسان می گیرد و تنها جایگاه رفیع فاطمه(س) را می توان از زبان ائمه اطهار علیهم السلام جویا شد.

در شناختن و شناساندن این بانو، که مادر عصمت و آینه عفاف است باید دست به دامن روایات و آیات قرآنی شد که اینها زبان گویا و شیوای مقام و شان والای آن حضرت هستند.

در شان فاطمه(س) آیات بسیاری نازل شده و روایات نیز همچون دریایی مواج و متلاطم طراوت بخش ساحل اندیشه ها و کرانه های معرفت است که در این مطلب به برخی از این روایات و احادیث اشاره می شود.

ارزش شناخت حضرت فاطمه (س)

امام صادق (ع) می فرماید: ˈهر کس به شناخت حقیقی فاطمه(س) دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است.ˈ

آثار محبت به فاطمه(س)

پیامبر اکرم (ص) می فرماید:

ˈهر کس فاطمه(س) دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.ˈ

اطاعت از فاطمه(س)

امام باقر(ع) می فرماید: ˈاطاعت از فاطمه(س) بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است.ˈ

دستورهای فاطمه(س)

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: ˈای علی! آنچه را فاطمه(س) بدان امر می کند، انجام ده زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل(ع)به آنها امر کرده است.ˈ

خلقت فاطمه(س)

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: ˈبی شک فاطمه(س) حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است.ˈ

چرا نام فاطمه(س)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈمن نام دخترم را فاطمه(س) گذاشتم زیرا خدای – عزوجل – فاطمه (س)و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.ˈ

آثار نام فاطمه(س)

امام کاظم(ع) می فرماید: ˈدر خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود.ˈ

احترام به نام فاطمه(س)

امام صادق(ع) به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود: ˈحالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن.ˈ

الگوی نمونه

امام زمان(عج) در یکی از نامه هایشان می فرماید: ˈدر دختر پیامبر خدا(ص) برای من الگوی نیکویی است.ˈ

یاور خوب

پیامبر اکرم(ص) از حضرت امیرالمومنین، علی(ع) درباره حضرت فاطمه زهرا(س) پرسیدند، حضرت پاسخ دادند: فاطمه(س) خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست.

عزیزترین مردم

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈفاطمه(س) عزیزترین مردم در نزد من است.ˈ

نور چشم و میوه دل من

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈفاطمه(س) پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.ˈ

خشم و خشنودی فاطمه(س)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈبی شک خداوند با خشم فاطمه(س) به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود.ˈ

دشمن فاطمه(س) در دوزخ است

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خدا برانگیخته و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانده است، برای هر کینه توزی که حق تو را غصب نموده است، شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمی سازد.ˈ

اختر تابناک

امام صادق(ع) می فرماید: ˈفاطمه(س) اختری تابناک در میان زنان دنیاست.ˈ

سرور زنان

امام صادق(ع) می فرماید: ˈفاطمه(س) سرور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است.ˈ

تسبیحات حضرت زهرا(س)

امام باقر(ع) می فرماید: ˈخداوند در حمد و ستایش به چیزی برتر از تسبیح فاطمه(س) عبادت نشده است.ˈ

درود بر فاطمه(س)

امام رضا(ع) می فرماید: ˈنخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه (س) دختر رسول خدا(ص) بود درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد.ˈ

نفرین الهی برای دشمنان فاطمه(س)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈمورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه (س) دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد.ˈ

زیارت فاطمه(س)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈهر کس فاطمه(س) را زیارت کند، مانند این است که مرا زیارت کرده است.ˈ

نماز مخصوص فاطمه(س)

امام صادق(ع) می فرماید: ˈهر کس چهار رکعت نماز بخواند [هر دو رکعت به یک سلام] و در هر رکعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره ˈقل هو الله احدˈ را بخواند، این نماز، نماز فاطمه(س) است.ˈ

من از تو هستم

پیامبر اکرم(ص)می فرماید: ˈای فاطمه! تو از من هستی و من از تو هستم.ˈ

پدرت به قربانت

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈپدرت به قربان تو باد ای فاطمه(س)!ˈ

بوی بهشت

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: ˈفاطمه(س) حوریه ای است به صورت انسان که من هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه(س) را می بویم.ˈ

فاطمه(س) قلب محمد(ص)

حضرت امیرالمومنین، علی(ع) می فرماید: ˈحسن و حسین(ع) دو سبط این امت هستند، و آن دو برای محمد(ص) همانند دو چشم برای سرند، و من [برای محمد(ص)] همانند دست برای بدن هستم، و فاطمه(س) [برای محمد(ص)] همانند قلب برای بدن است.ˈ

موضوعات: حضرت فاطمه زهرا(س) و امام علی(ع)  لینک ثابت




به نام خداوند بخشنده و مهربان

 

الهی به حق بزرگی نامت

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی، توانم را به توانت پیوند می زنم

الهی علم و آگاهی ام را به علم ازلی و آگاهی

محیط و کامل ات پیوند می زنم

الهی نگاهم را به نگاهت پیوند می زنم

الهی ذهنم را به ذهن ات پیوند می زنم

الهی قلبم را به قلبت پیوند می زنم

الهی روحم را به روحت پیوند می زنم

الهی قدم هایم را به قدم هایت پیوند می زنم

الهی عشقم را به عشقت پیوند می زنم

الهی قوت و قدرتم را به اقتدارت پیوند می زنم

الهی صبرم را به صبر جمیل ات پیوند می زنم

الهی همه امورم را به تدبیر تو پیوند می زنم

و به حریم امن بسم الله وارد می شوم

و به برکت نامت برکت می یابم و برکت می دهم

و منتظر آشکاری اراده ات در خودم می مانم

به حق الله رحمن و رحیم

آمین یا رب العالمین

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام رضا عليه السلام

کسي که به نداي حق و پذيرش دين تنها با زبان پاسخ گويد ولي در دلش پذيرا نباشد (و باور و عمل نرسيده) هنوز مسلمان نشده است.
اصول کافي،ج1،ص158

موضوعات: روایات  لینک ثابت




خود گنه کاریم و از دنیا شکایت می کنيم!
غافل از خود، دیگری را هم قضاوت می کنيم!
 
کودکی جان می دهد از درد فقر و ما هنوز…
چشم می بندیم و هرشب خواب راحت می کنيم!
 
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود…
ما به این دنیای فانی زود عادت می کنيم!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شیرین ترین توت ها ، پای درخت میریزد ،در حالی که ما برای چیدن توت های کال ، چشم به بالا ترین شاخه ها دوخته ایم …

“این است حکایت ندیدن بهترین ها”
برای صدقه دادن، توي جیبهایمان بدنبال کمترین مبلغ میگردیم ..!

آنوقت ازخداوند بالاترین درجه نعمتها را هم میخواهیم!!!

چه ناچیز می بخشیم وچه بزرگ تمنا میکنیم

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




اغلب ما “سواد رابطه” نداریم…
بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها با هم فرق دارد!!!
توقع داریم کسی که با ماست خود ما باشد
حتی حاضر نیستیم به نیازها , خواسته ها و علایق او توجه کنیم
غرور خودمان را بسیار دوست داریم!!!
اما توقع داریم او غرور و نیاز و توقع نداشته باشد !
و درکش سخت است برای ما
که او دنیایی دارد که خودش ساخته و آن را صرفا با ما به اشتراک گذاشته…
نه اینکه بخواهد بر اساس خواسته ی ما دنیای تازه ای بسازد.
ما بلد نیستیم کنار هم باشیم .

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




بعضی آدمها ،
انگار چوب اند…
تا عصبانی می شوند، آتش می گیرند،
و همه جا را دودآلود می کنند،
همه جا را تیره و تار می کنند،
اشک آدم را جاری می کنند.

ولی بعضیها این طور نیستند؛
مثل عودند
وقتی یک حرف می زنی که ناراحت می شوند، و آتش می گیرند،
بوی جوانمردی و انصاف می دهند ،
و هرگز نامردی نمی کنند.

این است که
«هر کس را می خواهی بشناسی، در وقت عصبانیت، در وقت خشم بشناس»

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




آموخته ام که با پول میشود تختخواب خرید ولی خواب نه!
ساعت خرید ولی زمان را نه!مقام خرید ولی احترام نه!
کتاب خرید اما دانش نه!
دارو خرید اما سلامتی نه!
خانه رو خرید ولی زندگی نه!
و بلاخره میتوان قلب خرید ولی دوست خوب را نه…

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




رﻭﯼ ﺩﯾــﻮﺍﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﺑﻨـــﻮﯾﺴﯿﺪ:

خـــﺪﺍ ﻫﺴـــﺖ ….

ﻧﻪ ﯾـــک ﺑــﺎﺭ ﻭ ﻧـﻪ ﺩﻩ ﺑـاﺭ …
که ﺻـــﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾـــﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﻮﺍﺿــﻊ ﺑﻨــﻮﯾﺴﯿــﺪ

” ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ “
ســـﺮ ﺁﻥ ﺳــﻔﺮﻩ ی ﺧــﺎﻟﯽ ﮐــﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺷــﮏ ﯾﺘﯿﻢ ﺍﺳﺖ

ﺧــﺪﺍ ﻫﺴﺖ “
پﺸــﺖ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﮔــﻠﯽ ﭘﯿـﺮﺯﻧﯽ ﮔﻔــﺖ :
” ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺖ “

ﺁﻥ ﺟـــﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﻫﻤــﻪی ﺧﺴﺘــﮕﯽ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﻬــﺎ ،
ﺳﺮ ﺗﻌــﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺑــﺮﺩ ﻭ ﭼﻨــﯿﻦ ﮔﻔﺖ:

ﺧـــﺪﺍ ﻫﺴﺖ “

ﮐﻮﺩﮐـــﯽ ﺭﻓــﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺗــﺨﺘﻪ …..!
گوﺷﻪ ﺗﯿﺮﻩ آن ﺗﺨﺘﻪ ﻧﻮﺷﺖ :
ﺩﺭ ﺩﻝ ﮐــﻮﭼﮏ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﺯﯾـﺎﺩ ﺍﺳــﺖ ﻭﻟـﯽ ﯾﺎﺩ
ﺧـــﺪﺍ ﻫﺴﺖ …..

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎن ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﻱ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍﻱ ﻛﺮﺩ ……
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎﺩ!!!
ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ …….
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﻴکﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ
ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ …
ﻭﻟﻲ ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩﻱ ،
ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻲ!!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ !!!
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرمایند :
ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﺪﺍست روزی آن……..
ماهيان ازآشوب دريا به خدا شكايت بردند،درياآرام شد وآنهاصيد تور صيادان شدند!!!!
آشوبهاي زندگي حكمت خداست.ازخدا،دل آرام بخواهيم،نه درياي آرام!!!

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




زندگی کن!
هم اکنون زندگی کن!
اگر تفکر امروز را داشتم ،اشتباهات دیروز را مرتکب نمیشدم
از طرفی اگر اشتباهات دیروزم نبود تفکر امروز را هم نداشتم
مهم بودن در نگاه دیگران رو فراموش کن
روزنامه ی روز شنبه،زباله ی روز یکشنبه است
زندگی کن به شیوه خودت، با قوانین خودت، با باورها و ایمان قلبی خودت
مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی هر جور که باشی حرفی برای گفتن دارند…

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد.
وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!
ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید….

در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:
پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین واین همه امکانات وکارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.
یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت است.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.
زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت:
شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
 وقتى هنوز مریض و بى‌حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولى به جاى اینکه دوباره سر کار آهنگرى برود مى‌گفت که دیگر با این بدنش چنین کارى از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمى‌خورد برادرانم را صدا زدم و با کمک آن‌ها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لااقل خرج اضافى او را تحمل نکنیم.
♦️با رفتن او ، بقیه هم وقتى فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتند و امروز که شما این بسته‌هاى غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
اى کاش همه انسان‌ها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
حکیم تبسمى کرد و گفت: حقیقتش من این بسته‌ها را نفرستادم. یک فروشنده دوره‌گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه!؟ همین!
حکیم این را گفت و از زن خداحافظى کرد تا برود.
 در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستى یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود…

موضوعات: داستان  لینک ثابت




  از خدا پرسیدم!
چرا مرا از خاک آفریدی ؟
چرا از آتش نیستم !؟
تا هر کس که قصد داشت با من بازی کند ؛ او را بسوزانم !خدا گفت : تورا از خاک آفریدم‌ تا
بسازی !… نه بسوزانی ! تو را ازخاک؛عنصری برتر ساختم…تا باآب مخلوط شوی و زندگی ببخشی…از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند !…
باز هم زندگی کنی وپخته تر شوی..باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی تا اگر هزار بارتورا بازی دادند ، تو برخیزی !… سر بر آوری !…در قلبت دانه ی عشق بکاری!…
و رشد دهی واز میوه ی شیرینش زندگی را دگرگون سازی!…پس به خاک بودنت ببال…

  قدر لحظه ها را بدانیم 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 آیت الله بهجت ( رحمت خداوند بر او باد )

ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است.
اگر بدانیم فلان روز حسینى ـ علیه‏ السّلام ـ و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینی.

موضوعات: سخن بزرگان  لینک ثابت




قبل تر ها ، عید که میشد ، حتی اگر ساعت سه صبح هم میبود ، بیدار میشدیم ، با چشمان پف کرده و باز و بسته لباس های نو میپوشیدیم
هفت سین میچیدیم مینشستیم سرِ سفره !
منتظر میشدیم آن موسیقی معروف و پر سر و صدا از تلویزیون بیاید بیرون .
همه در عالم خواب ، پدر و مادر زیرِ لب دعا زمزمه میکردند ، بچه ها کج و معوج و خواب آلود.
بعد یکهو آن بوق و کرنا یک انرژی مضاعفی به جمع میداد که انگار قوم مغول حمله کرده !
میریختیم سر میوه و شیرینی و آجیل و بوس‌.
این بوس که میگویم از واجبات بساط بود.
اصلا رسم بود بوس کنی عیدی بگیری‌.
بعد پدر بزرگِ خانواده از لای قرآن از آن پول های شسته رُفته و صاف و صوف میداد.
میبردیم میگذاشتیم لای وسایل های بسی ارزشمندمان. گه گداری هم اگر یادمان میماند تاریخ میزدیم روی پول.
بعد میرفتیم لباس هایمان را درمی آوردیم می چپیدیم زیرِ پتو.
صبحِ علی الطلوع با سر و صدا بیدار میشدیم که برویم عید دیدنی.
بچه ها هم که عاشق عیدی.
اصلا میبوسیدیم که عیدی بگیریم!
روزی پنجاه شصت تا خانه را میگشتیم.
آن ها که بودند حمله میکردیم.
اگر نبودند روی کاغذ مینوشتیم “آمدیم خانه نبودید” .
می آمدیم خانه ده بیست تا آمدیم خانه نبودید از لای در جمع میکردیم .
میرفتیم خانه ی فامیل یک فامیل دیگر آنجا میدیدیم پا میشدیم با آنها می آمدیم خانه خودمان.
خاله بازی ای بود برای خودش !

اما حالا ، هیچ برگه ای لای در نیست ..
خاله بازی هایمان ته کشیده ..
عید هم که اصلا نصفه شب نباید باشد ..
پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها هم مینشینند
قاب عکس ها را
تمیز میکنند …
آهای !
مهربان همیشگی
آمدیم خانه نبودید …

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




همیشه لحظه های آخر سال یه حس عجیبی پر میشه تو وجودم….
این که یک سال دیگه ام مثل برقو باد اومد و رفت….
اینکه چه روزایی رو خندیدیم
چه روزایی رو اشک ریختیم
چه روزایی دلبستیم
چه روزایی….
چه روزهایی نا امید بودیم
چه روزهایی امیدوارانه تلاش کردیم
چه روزهایی که خدارو صدا کردیم
چه روزهایی که فقط از ته دل گفتیم شکرت….
چه روزهایی که پر عشق بود
چه روزهایی که شاد بود
چه روزهایی که تازه بود
چه روزهایی که باور کردیم…
اعتماد کردیم
چه روزهایی که دونفری بود و پر قلب
چه روزهایی که تک و تنها بود و ساکت
چه روزهایی که همه با هم بودیم
و چه روزهایی که تنها شدیم
چه روزهایی که ترسیدیم لرزیدیم اما محکم وایستادیم و به امروز رسیدیم…
اونایی که به زندگیمون اومدن و رنگ زندگیمو عوض شد سبز شد…
اونایی که از زندگیمون رفتن و رنگ زندگیمو سیاه شد
اونایی که اومدن و زندگیمون پر عشق و قرمز شد….اونایی که رفتن و زرد همه چی زرد شد….
کاشکی امسالمون زرد نباشه
سیاه نباشه
سبز باشه و پر امید
قرمز باشه و پر عشق
موندگار باشه همه چی
عشق
سلامتی
موفقیت
شادی 
خنده خنده خنده
اگرم اشکی بود از سر شوق باشه….
الان که دارم این حرفا رو میزنم
خیلی دلم گرفته
از تمام روزای این سالی که فقط5 روز مونده تا تموم شه
روزهای خوبی که ندارمشون دیگه
روزهای بدی که ….
5روز مونده فقط…
کاشکی یه عیدی خوشگل بگیریم امسال هممون
اونی که تو بستر بیماریه شفا
اونی که مشکل مالی داره پول فراوون
اونی که نا امیده امید ناب
اونی که عاشقه…عشق موندگار
اونی که غمگینه شادی مطلق
اونی که تنهاست همراه هم پا
اونی که دختره عروس خانم
اونی که پسره آقا داماد…
اونی که تو دلش هرچی میخواد همونی بشه که میخواد….
با تمام وجودم اول میخوام براورده شدن خواسته دلتون این روزا عیدی باشه براتون….
و شمام منو دعا کنید.

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ.
ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺭﺳﯿﺪﻩ، ﺁﺑﺪﺍر، ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻭ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ.

ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﻟﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﻏﻮﺑﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮ ﻫﺴﺘﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺁﻟﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺣﺎﻻ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺯ ﺑﺸﻮﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻣﻮﺯ ﺑﺸﻮﯾﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺯ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭﻡ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎلی که ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﯿﺪ ..

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




سنگريزه” ريز است و ناچيز …

اما اگر در جوراب يا کفش باشد ما را از راه رفتن باز مي‌دارد!

در زندگي هم بعضي مسائل ريزاند و ناچيز ، اما مانع حرکت به سمت خوبی ها و آرامش ما می‌شوند

کم احترامي يا نامهرباني به والدين ؛

نگاه تحقيرآميز به فقرا ؛

تکبر و فخرفروشي به مردم ؛

منت گذاشتن هنگام کمک کردن ؛

نپذيرفتن عذر خطاي دوستان ؛

بخشي از سنگريزه هاي مسير تکامل ما هستند!

آنها را بموقع کنار بگذاريم تا از زندگي لذت ببريم…

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ!!

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺘﺎﺏ ﻧﮑﻦ،
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﯽ،
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ،
ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ
ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!!
ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺻﻼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!!
ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﻧﯿﺰ
ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ!!

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ…

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﻫﻤﻪ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ،
ﺑﻌﺪﺍ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﯼ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ…
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ!

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت