✿نـــگـــــــین عــــــــــرش✿
 
 




نگین عرش
وبلاگ به نام فاطمه زهرا(س)(نگین عرش) ساخته شده✿ هستيِ هستي به بود فاطمه ست✿ مهر محراب سجود فاطمه ست✿ قصـه راكوته كنم كاندر ازل✿ عـلت خلقت وجود فاطمه ست✿


Random photo
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق اولین هستی


آخرین مطالب


موضوعات


پربازدیدترین مطالب
پربازدیدترین مطالب


تدبر در قرآن
آیه قرآن





ذکر ایام هفته

مهدویت امام زمان (عج)


سخن بزرگان


کرامات معصومین(ع)
آیه قرآن


جستجو


تعبیر خواب رویا



قال انبیاء

وضعیت یاهو مذهبی



آخرین نظرات





 



پرسش: علت نيامدن نام حضرت در قران ؟

پاسخ: پيرامون امام زمان(ع) و ظهور او اختلاف و ابهامي نيست. مسلمانان اعم از شيعه و عامه (اهل سنت) ظهور جهاني او را پذيرفتهاند. او را از فرزندان پيامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) ميدانند.
پيرامون آن وجود مقدس نقاط مشترک فراواني ميان دو فرقه اصلي مسلمانان وجود دارد. آنچه محل اختلاف است وجود حضرت مهدي(ع) است. شيعيان معتقدند او فرزند امام حسن عسکري(ع) است که در سال 255 هـ.ق به دنيا آمده و زنده است. عامه دو گروه شدند. اکثريت آنان معتقد به ولادت آن بزرگوار نيستند بلکه ميگويند ايشان در آخر الزمان و نزديک ظهور به دنيا ميآيد. گروه کمي از آنان مانند شيعه معتقد به ولادت و حيات امام مهدي(ع) هستند. البته سؤال ميتواند به گونهاي ديگر مطرح شود: چرا نام امام علي(ع) و اهل بيت در قرآن ذکر نشده است که پاسخ به آن مجالي ديگر ميطلبد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آيا در قران اشاره اي به حضرت مهدي (ع) شده است ؟ لطفا ايات مربوط را ذکر نماييد ؟

پاسخ: آيات متعددي از قرآن، قابل اشاره به حضرت است، چه از حيث تفسير و چه از حيث تأويل و با كمك روايات. جلد پنجم از كتاب «معجم احاديث امام مهدي» پيرامون آياتي است كه به حضرت و ويژگي‌هاي او اشاره كرده است و بيش از 250 آيه مطرح گرديده است از جمله: توبه /32و33 ـ فتح/28 ـ صف/8 ـ انبياء/105 ـ نور/55 ـ قصص/5 ـ حديد/17 ـ لقمان/20 ـ هود/86 ـ بقره /148 ـ ملك/30.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آیا در زمان ظهور نیز قرآن ، ترجمه شده و در اختیار مردم قرار می گیرد ؟

پاسخ: در مورد امكان ترجمه قرآن كريم در عصر ظهور به ساير زبان‌ها براي بي‌نيازي از زبان عربي، بايد توجه داشت كه آنچه محور است و زبان وحي به شمار مي‌رود، قرآن عربي و است. در عصر ظهور، حضرت(ع) معارف قرآن را با همه عمق و گستردگي آن در سطح جهاني، بسط و گسترش مي‌دهد و در حقيقت، عصر ظهور ، عصر حاكميت قرآن و توسعه معارف قرآني است.
در اين راستا مسلماً براي مردم جهان كه داراي زبان‌هاي مختلف‌اند مفاهيم قرآن طبق فهم و زبان آنان ترجمه و تفسير خواهد شد تا همگي بتوانند از نور قرآن بهره‌مند گردند و به رشد و تعالي برسند. گرچه ممكن است در اثر گسترش علوم و امكانات در آن زمان، ساير مردم دنيا نيز بتوانند به زبان عربي تسلط يابند و زبان عربي به صورت يك زبان جهاني در كنار ساير زبان‌ها در‌آيد.
به هر حال آنچه مسلم است اين است كه عصر ظهور عصر شكوفايي قرآن است، و اگر چنانچه توسعه و ترويج فرهنگ قرآني در جهان نياز به ترجمه زبان‌هاي مختلف داشته باشد قطعاً حضرت به اين مهم اقدام خواهند نمود. اما روايت خاصي مبني بر انجام ترجمه و يا عدم آن در دست نمي‌باشد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آیا نام امام زمان (عج) در قرآن آمده است یا نه ؟ و اگر نیامده به چه دلیل است ؟

پاسخ: خير نام ايشان در قرآن نيامده است؛ علت اين را ما نمي‌دانيم. البته برخي از بزرگان گفته‌اند شايد يكي از علت‌ها اين باشد كه اگر نام حضرت در قرآن ذكر مي‌شد، دشمنان قرآن را تحريف كرده‌ و تغيير مي‌دادند و ما ديگر نمي‌توانستيم به درستي از قرآن استفاده كنيم. خداوند براي آنكه قرآن دچار دست‌كاري و تغيير نشود، نام ائمه(ع) را در قرآن ذكر نكرد. البته آيات متعددي از قرآن مربوط به امام زمان(ع) است؛ از جمله آيه 105 سوره انبياء، آيه 55 سوره نور و آيه 33 سوره توبه.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

پرسش: نقش امام مهدي در دوران غيبت چيست؟

پاسخ: بهتر است تعبير لطيف‌تري به كار برده شود و بگوييم نقش حضرت در زمان غيبت در زندگي مردم چگونه است:
از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه “در صورت غيبت، فلسفه‌ي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع مي‌برد و از او كسب فيض مي‌كند؟”
وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسان‌ها از امام غايب فرمود: “اي و الذي بعثني بالنبوة انهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي مي‌كنند به نور او و در دوران غيبت‌اش به ولايت او نفع مي‌برند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد".(كمال الدين، ج1، ب23، ح3).
نظير اين تشبيه و تعبير، از خود حضرت ولي عصر(ع) نير بيان شده است: “و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها عن الابصار السحاب؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبت‌ام، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر آن را از ديدگان پنهان مي‌كند"(كمال الدين، ج2، ب45، ح4).
در مقام تبيين اين تشبيه، گفته شده است كه همان گونه كه خورشيد، محور منظومه شمسي است و سيارات از جمله زمين، در حركتي منظم، دور آن مي‌چرخند و اگر خورشيد را بردارند، اين نظام در هم پيچيده مي‌شود، جايگاه امام نيز چنين است و بقاي عالم انساني و به تبع آن عالم ما سوي الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انساني در هم پيچيده شده و پايان عمر جامعه انسان‌ها فرا مي‌رسد. امام باقر(ع) فرمود: “لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين، از امام خالي شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو مي‌برد و نابود مي‌كند"(اصول كافي، ج1، ص179).
همان‌گونه كه حرارت و نور خورشيد، حتي از پشت ابر نيز به زمين مي‌رسد و باعث روشنايي و گرماي مناسب زمين مي‌شود و حيات موجودات، ممكن پذير مي‌شود، بركات امام نيز هر چند ايشان در پشت پرده غيبت است، به انسان‌ها مي‌رسد و جامعه انساني از وجود شريفش بهره‌مند مي‌شود.
مناسب است درباره اثرات وجودي امام، كامل‌تر صحبت شود، به نظر مي‌آيد، آثار وجودي امام و حجت خدارا مي‌توان به سه گروه تقسيم كرد:
ـ آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر افعال امام مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر وجود امام ظاهر مترتب مي‌شود.
واسطه‌ي فيض:
اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطه‌ي ايشان بر بندگان نازل مي‌شود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پديده‌اي از راه سبب و علت، ايجاد مي‌شود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه در فلسفه ثابت شده كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نمي‌توانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونه‌اي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه مي‌تواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطه‌ي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات مي‌رسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونه‌اي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب مي‌گويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه مي‌دهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مي‌يابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطه‌ي او، فيض به عالم هستي مي‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب.
دفع بلا:
روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه “جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بيتي امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان براي اهل آسمان و قرار داد اهل بيت‌ام را امان براي اهل زمين".(بحار، ج27،ص 308، ب8).
نظير اين تعبيير، از وجود مقدس امام زمان(ع) نيز صادر شده است كه: “انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بيتي و شيعتي؛ من آخرين اوصيا هستم و به واسطه من، دفع مي‌كند خدا، بلا را از خاندان و شيعيان‌ام".(كمال الدين، ج2، ب43، ح12)
به نظر مي‌آيد مراد از بلا عذاب‌هايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسان‌ها بايد نازل مي‌شد، ولي به جهت آنكه وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع مي‌شود. خداوند، به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: “و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم؛ و خداوند آنان را عذاب نمي‌كند در حالي كه تو در ميانشان هستي".(انفال/33)
بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده مي‌شود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان.
از امام باقر(ع) در حديث نسبتاً بلندي نقل شده است كه پيامبر فرمود: “النجوم امان لاهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض … و اذا ذهب اهل بيتي اتي اهل الارض ما يكرهون …. بهم يمهل اهل المعاصي و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب … ؛ ستارگان، امان‌اند براي اهل آسمان و اهل بيت من امان‌اند براي اهل زمين … و زماني كه اهل بيت‌ام بروند، مي‌آيد اهل زمين را از آنچه كراهت دارند … به واسطه‌ي آنان، اهل عصيان، مهلت داده‌ مي‌شوند و مورد عقوبت و عذابت واقع نمي‌گردند".(بحار، ج23، ص19، ح14).
اميد بخشي:
آدمي به اميد زنده است، اميد به آينده‌اي سبز و روشن كه در آن، اثري از پليديو تباهي نباشد. انسان، منتظر چنين ايام زيبايي است و بهترين عمل او نيز انتظار فرج و دميدن صبح ظفر است. پيامبر فرمود: “افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛ برترين عمل امت من، انتظار فرج است".(كمال الدين، ج2، ب55) وجود امامي كه منتظر اذن الهي براي ظهور است، به مردم، دل گرمي مي‌دهد و گام‌هاي آنان را در جاده‌ي انتظار استوار مي‌گرداند.
به راستي آيا وجود رهبر در تبعيد، انقلاب را ايجاد مي‌كند و مردم را به جوشش و حركت در مي‌آورد و يا وعده آمدن فردي در آينده كه دوران حياتي براي او متصور نيست!
خودسازي:
از ديگر آثار وجودي امام، پيدايش و تقويت روحيه خود سازي و تهذيب نفس است. بر اساس روايات(كافي، ج1، باب عرضه اعمال و شهداي اعمال) امام و حجت خدا، ناظر و شاهد بر اعمال است و هر روز و هر هفته، اعمال انسان‌ها خدمت آن بزرگوار عرضه مي‌شود. كسي كه دوستار امام باشد، راضي نمي‌شود كه امام، ناظر بر اعمال نا پسند او باشد و با ديدن اعمال بد او، غمگين و ناراحت گردد. لذا سعي مي‌كند دقت بيشتري نسبت به اعمال خود داشته باشد و به گونه‌اي رفتار كند كه رضايت امام‌اش را به دست آورد.
در كنار اين آثار، آثار ديگري هم هست، مانند هدايت گري و پاسخ گويي به نياز‌هاي علمي.
برخي را انسان‌ها در زندگي خود به روشني احساس كرده‌اند. مانند حفظ و نجات شيعيان، حضرت در نامه‌اي به شيخ مفيد نوشتند: “ما، بر اخبار و احوال شما آگاه‌ام و هيچ چيز از اوضاع شما، بر ما پوشيده نيست. ما، در رسيدگي و رعايت امور شما، اهمال نكرديم و شما را از ياد نبرده‌ايم"( احتجاج طبرسي، ج2، ص596) در اين زمينه، عنايات حضرت بي شما راست، مانند داستان انار و نجات شيعيان بحرين، و كمك‌هاي ايشان در جريان انقلاب و جنگ.
در كنار حفظ شيعه از كيد‌هاي دشمنان، نبايد عنايات حضرت به بيماران و درماندگان و در راه‌ماندگان و نيازمندان را از ياد برد. چنانچه افراد متعددي از لطف ايشان بهره برده‌اند و بيماريشان علاج شده و گم گشته‌گان در راه، به منزل رسيده‌آند و نيازمندان و محتاجان و فقرا، سامان يافته‌اند. اين آثار، به افعال امام بر ميگردد كه چه امام ظاهر باشد و چه غايب، امكان ترتيب اثر هست.
بله اثري كه به وجود ظاهري امام برمي‌گردد، حكومت ظاهري است.

 

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: نقش حضرت مهدي در برآورده شدن حاجات چيست؟

پاسخ: واسطه فيض در عالم هستي، اکنون وجود مقدس امام زمان(عج) است و هر عنايتي که حضرت حق به بندگان مي کند، از طريق آن بزرگوار به آنان مي رسد. بنابر اين حضرت در برآورده شدن حاجات حتما دخالت دارد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: امامی که غایب است چه اثری دارد ؟

پاسخ: گويا مراد شما آثار و فوايد امام زمان(ع) در زمان غيبت است.
بهتر است تعبير لطيف‌تري به كار برده شود و بگوييم نقش حضرت در زمان غيبت در زندگي مردم چگونه است:
از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه «در صورت غيبت، فلسفه‌ي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع مي‌برد و از او كسب فيض مي‌كند؟»
وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسان‌ها از امام غايب فرمود: «اي و الذي بعثني بالنبوة انهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي مي‌كنند به نور او و در دوران غيبت‌اش به ولايت او نفع مي‌برند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد».(كمال الدين، ج1، ب23، ح3).
نظير اين تشبيه و تعبير، از خود حضرت ولي عصر(ع) نير بيان شده است: «و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها عن الابصار السحاب؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبت‌ام، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر آن را از ديدگان پنهان مي‌كند»(كمال الدين، ج2، ب45، ح4).
در مقام تبيين اين تشبيه، گفته شده است كه همان گونه كه خورشيد، محور منظومه شمسي است و سيارات از جمله زمين، در حركتي منظم، دور آن مي‌چرخند و اگر خورشيد را بردارند، اين نظام در هم پيچيده مي‌شود، جايگاه امام نيز چنين است و بقاي عالم انساني و به تبع آن عالم ما سوي الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انساني در هم پيچيده شده و پايان عمر جامعه انسان‌ها فرا مي‌رسد. امام باقر(ع) فرمود: «لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين، از امام خالي شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو مي‌برد و نابود مي‌كند»(اصول كافي، ج1، ص179).
همان‌گونه كه حرارت و نور خورشيد، حتي از پشت ابر نيز به زمين مي‌رسد و باعث روشنايي و گرماي مناسب زمين مي‌شود و حيات موجودات، ممكن پذير مي‌شود، بركات امام نيز هر چند ايشان در پشت پرده غيبت است، به انسان‌ها مي‌رسد و جامعه انساني از وجود شريفش بهره‌مند مي‌شود.
مناسب است درباره اثرات وجودي امام، كامل‌تر صحبت شود، به نظر مي‌آيد، آثار وجودي امام و حجت خدارا مي‌توان به سه گروه تقسيم كرد:
ـ آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر افعال امام مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر وجود امام ظاهر مترتب مي‌شود.
واسطه‌ي فيض:
اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطه‌ي ايشان بر بندگان نازل مي‌شود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پديده‌اي از راه سبب و علت، ايجاد مي‌شود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه در فلسفه ثابت شده كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نمي‌توانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونه‌اي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه مي‌تواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطه‌ي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات مي‌رسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونه‌اي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب مي‌گويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه مي‌دهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مي‌يابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطه‌ي او، فيض به عالم هستي مي‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب.
دفع بلا:
روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه «جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بيتي امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان براي اهل آسمان و قرار داد اهل بيت‌ام را امان براي اهل زمين».(بحار، ج27،ص 308، ب8).
نظير اين تعبيير، از وجود مقدس امام زمان(ع) نيز صادر شده است كه: «انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بيتي و شيعتي؛ من آخرين اوصيا هستم و به واسطه من، دفع مي‌كند خدا، بلا را از خاندان و شيعيان‌ام».(كمال الدين، ج2، ب43، ح12)
به نظر مي‌آيد مراد از بلا عذاب‌هايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسان‌ها بايد نازل مي‌شد، ولي به جهت آنكه وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع مي‌شود. خداوند، به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم؛ و خداوند آنان را عذاب نمي‌كند در حالي كه تو در ميانشان هستي».(انفال/33)
بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده مي‌شود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان.
از امام باقر(ع) در حديث نسبتاً بلندي نقل شده است كه پيامبر فرمود: «النجوم امان لاهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض … و اذا ذهب اهل بيتي اتي اهل الارض ما يكرهون …. بهم يمهل اهل المعاصي و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب … ؛ ستارگان، امان‌اند براي اهل آسمان و اهل بيت من امان‌اند براي اهل زمين … و زماني كه اهل بيت‌ام بروند، مي‌آيد اهل زمين را از آنچه كراهت دارند … به واسطه‌ي آنان، اهل عصيان، مهلت داده‌ مي‌شوند و مورد عقوبت و عذاب واقع نمي‌گردند».(بحار، ج23، ص19، ح14).
اميد بخشي:
آدمي به اميد زنده است، اميد به آينده‌اي سبز و روشن كه در آن، اثري از پليدي و تباهي نباشد. انسان، منتظر چنين ايام زيبايي است و بهترين عمل او نيز انتظار فرج و دميدن صبح ظفر است. پيامبر فرمود: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛ برترين عمل امت من، انتظار فرج است».(كمال الدين، ج2، ب55) وجود امامي كه منتظر اذن الهي براي ظهور است، به مردم، دل گرمي مي‌دهد و گام‌هاي آنان را در جاده‌ي انتظار استوار مي‌گرداند.
به راستي آيا وجود رهبر در تبعيد، انقلاب را ايجاد مي‌كند و مردم را به جوشش و حركت در مي‌آورد و يا وعده آمدن فردي در آينده كه دوران حياتي براي او متصور نيست!
ج س 6ـ از برخي تعابير، اين مطلب استفاده مي‌شود.

پرسش: چرا امام زمان (ع) به کمک فقراء نمي شتابند ؟

پاسخ: يكي از ويژگي‌هاي آشكار همه امامان(ع) از جمله امام مهدي(ع) كمك به بينوايان است. آن حضرت مي‌فرمايد: «ما در مراعات حال شما كوتاهي ننموده و ياد شما را فراموش نكرده‌ايم». از اين رو، الطاف و عنايات گوناگون آن بزرگوار ـ كه واسطه فيض الهي است ـ به صورت‌هاي مختلف، شامل حال انسان‌ها به ويژه شيعيان، مي‌شود. گفتني است امداد‌ها و كمك‌هاي حضرت مهدي(ع) به اذن و اراده خدا و بر اساس مصالح فرد و قوانين الهي حاكم بر جهان هستي، به افراد مي‌رسد، و لذا در بسياري از موارد به صورت غير مستقيم شامل حال انسان مي‌شود.
با توجه به بيان فوق بايد دانست:
الف. چون خداوند، عالم هستي را برپايه اسباب و مسببات قرار داده است، بنابراين بايد زميه‌ها و شرايط فراهم شود تا يك امر محقق گردد. حال اگر بنا باشد در هر زمان و بدون توجه به مصالح بالاتر، دست از قوانين برداشته و خواسته‌ها برآورده شود، هرج و مرج به وجود مي‌آيد.
فقر يكي از پديده‌هاي جهاني است و در بسياري از موارد به خاطر سوء اختيار خود انسان‌ها، به وجود مي‌آيد. اگر بنا شد كه از طريق غير عادي رفع فقر شود اين با اختيار انسان سازگاري ندارد. به علاوه خداوند خواسته است تا انسان‌ها با همياري يكديگر، با اين پديده مبارزه كنند؛ لذا خمس و زكات را واجب نمود و براي صدقه و انفاق ثواب و ارزش فراوان قرار داد. بنابراين، بايد مؤمنان و راست كرداران به قوانين الهي پاي بند باشند تا با اجراي اين قوانين، جامعه انساني با حركت اختياري انسان‌ها به طرف زيبايي‌ها و نيكي‌هايش برود.
ب. دنيا محل ابتلا و آزمايش است؛ هر كس به صورتي مورد امتحان الهي قرار مي‌گيرد تا روشن شود آيا ايمان واقعي دارد (تا مستحق پاداش آخروي شود) يا خير؟ فقر نيز يكي از موارد امتحاني برخي از بندگان است. خداوند مي‌فرمايد: « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ …. ؛ قطعا همه شما را با چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‌ها آزمايش مي‌كنيم، و بشارت ده به صابران. آنان كه هرگاه مصيبتي به ايشان مي‌رسد مي‌گويند: ما از آن خداييم، و به سوي او باز مي‌گرديم. اينها همان‌ها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده، و آنها هدايت يافتگان‌اند»(بقره، آيات 155 تا 157).
پس در مواردي فقر و نداري براي مدتي، وارد زندگي انساني مي‌شود تا آزمايش شود. در اين صورت، حضرت مهدي(ع) نيز اقدام خاصي در اين زمينه نمي‌كند؛ زيرا بر خلاف مصلحت الهي است. البته عنايت‌هاي ديگري به صورت غير مستقيم شامل انسان‌ها مي‌شود مثلا بلايي برطرف مي‌گردد.
فردي به نام شيخ حسين براي گرفتن چند حاجت از جمله بر طرف شدن فقر چهل شب به مسجد سهله(در عراق) رفت تا با امام زمان(ع) ملآقات كند. وي در شبي موفق به ديدار شد و حوايج خود را از حضرت گرفت؛ ولي امام به او فرمود: فقر تو [باقي] خواهد بود.
نتيجه آنكه امام مهدي(ع) به كمك بينوايان مي‌شتابد؛ ولي به صورتي كه به خير و صلاح افراد تمام شود.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




انسانهای ناپخته
همیشه میخواهند
که در مشاجرات پیروز شوند…
حتی اگر به قیمت
از دست دادن “رابطه” باشد…

اما انسانهای عاقل
درک میکنند که گاهی
بهتر است در مشاجره ای ببازند،
تا در رابطه ای که
برایشان با ارزش تر است
“پیروز” شوند…

هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد ؛
مگر به ” فهم و شعور ” ؛
مگر به ” درک و ادب ” ؛
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند !
واین قدرت تو نیست ؛
این ” انسانیت ” است.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 
روغن کنجد از دانه هایی زرد رنگ، معطر که حاوی مقادیر زیادی از مواد مغذی هستند، به دست می آید. روغن کنجد علاوه برپخت و پز، در موارد آرایشی و بهداشتی و بخصوص در مورد سلامت پوست نیز بسیار به کار می رود. در ادامه به فواید روغن کنجد برای پوست اشاره می کنیم:
    

 ۱- ضد آفتاب طبیعی :
ویتامین E موجود در روغن کنجد مانند یک آنتی اکسیدان عالی عمل می کند؛ بنابراین، به عنوان یک لوسیون ضد آفتاب طبیعی می تواند به کار رود.
 

 ۲- مرطوب کننده طبیعی:
از روغن کنجد می توانید به عنوان نرم کننده ومرطوب کننده پوست کل بدن خود استفاده نمایید. این روغن، علاوه بر ویتامین E حاوی اسید لینوئیک، اسید استئاریک و اسیدهای چرب نیز می باشد.
   
برای جلوگیری از مشکلات خشکی پوست، می توانید چند قطره روغن کنجد را به آب وان اضافه نمایید.
 

 ۳- به تأخیر اندازی پیری پوست:
یکی دیگر از مزایای روغن کنجد برای پوست، به تأخیر اندازی پیری آن می باشد. چربی موجود در این روغن یک آنتی اکسیدان قوی است که مانع ایجاد چین و چروک و خطوط ریز پوست می گردد.
 ۴- سم زدایی
  ۵- ترمیم سلول های آسیب دیده:
اگرچه روغن کنجد نسبتا سنگین و چسبناک است اما به راحتی توسط پوست جذب می گردد. در واقع، این روغن، به عنوان روغن حامل یا روغن پایه، برای رقیق کردن سایر روغن های مفید برای ماساژ استفاده می شود.

موضوعات: خواص میوه ها و اسرار خوراکی ها  لینک ثابت






عبید بن زراره می‏گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: گناهان کبیره کدام اند؟
آن حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هفت چیز است؛
کفر به خداوند، کشتن انسان، عاق پدر و مادر شدن، ربا گرفتن، خوردن مال یتیم به ناحق، فرار از جهاد و تعرب بعد از هجرت.
عبید می‏گوید: از امام پرسیدم: یک دِرهَم از مال یتیم خوردن، بزرگ‏تر است یا ترک نماز؟
حضرت فرمود: ترک نماز.
عرض کردم: ولی شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید.!!
حضرت فرمود: اولین چیزی که از گناهان کبیره برایت گفتم چه بود؟
عرض کردم: کفر به خداوند. حضرت فرمود: همانا تارک نماز کافر است

  الکافی ج 2 ص278 / بحار الانوار، ج 84

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﺍﮔﺮ می خوﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ

ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ

ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ …

ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ..

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ چقدﺭﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﯽ؟

ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ !

ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮﺱﮐﻨﯽ، ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ

ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﯼ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ.

ﺩﺭ ﺍین صورت ﯾﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﺖ می شوند ﻭ ﯾﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ می کنند !

ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ

ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ

ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، به رﺍﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺸﺎﻥ ﮐﻦ …

ﺍﯾﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎن هاﯾﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ !

ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺟﻪﻭ ﺗﺎﺋﯿﺪ..

ﺁن ها ﺑﺎﺑﺖ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ

ﺑﻬﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻧﻘﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻃﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ..

گویا ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺁن ها ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﯼ..

ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺱ ﺩﺭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻫﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ

ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﺍﺿﯿﺸﺎﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﯼ..

ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻧﯿﺴﺖ..

#الهی_قمشه_ای

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پرسش: مدت زمان مبارزه امام زمان (عج) تا پیروزی نهایی را بیان کنید .

پاسخ: در روایات به صورت صریح در این باره چیزی مطرح نشده است. بر اساس بعضي روايات برخي استفاده كرده‌اند كه جنگ، پس از هشت ماه فروکش خواهد نمود: «مهدي(ع) هشت ماه شمشيرش را حمايل مي‌كند».(بحار الانوار، ج 51، ص 133).

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

پرسش: چهار نائب امام زمان چگونه به این مقام نائل شدند و از اهالی کجا بودند ؟

پاسخ: اولين نايب عثمان بن سعيد بود. كنيه وي ابو عمر و لقبش عمري بود. او از قبيله اسد و ساكن شهر سامرا بود، لذا گاهي عسكري نيز به او گفته مي‌شود. چون شغلش روغن فروشي بود، سمان نيز خوانده مي‌شد. او نايب امام هادي(ع) وامام حسن عسكري(ع) هم بود و از سوي امام عسكري(ع) در جمع چهل نفر از شيعيان به جانشيني امام غايب تعيين شد.(غيبت شيخ طوسي، ص357).
نايب دوم محمد فرزند نايب اول بود، در همان شهر زندگي مي‌كرد و به همان شغل مي‌پرداخت. او از سوي امام عسكري(ع) و پدر خويش به مردم معرفي شد تا بعد از پدر جانشين او باشد. علاوه بر اين در توقيعات مختلف امام زمان(ع) ايشان جانشين پدر اعلام شد.(غيبت شيخ طوسي، ص362).
نايب سوم، حسين بن روح بود. او از خاندان نوبخت و ايراني بود و در بغداد زندگي مي‌كرد. وي از وكلاي نايب دوم بود و نايب دوم به امر امام زمان(عج) بعد از خود حسين بن روح را به مردم معرفي كرد.
نايب چهارم علي بن محمد سمري بود. او نيز به معرفي نايب سوم نيابت را عهده دار شد كه اين معرفي نيز به فرمان امام زمان(ع) بود. و البته قرائن و نشانه‌ها و كرامت‌هاي فراواني وجود داشت كه شيعيان به وسيله آنها يقين مي‌كردند اين فرد نايب واقعي امام است و راست مي‌گويد.
براي اطلاعات بيشتر ر.ك: سازمان وكالت، دكتر جباري.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چگونگي گسترش عدالت با وجود ظلم فراگير توسط حضرت ؟

پاسخ: امامان ديگر به علت شرايط خاص زمان خود و عدم وجود زمينه قيام، مجبور بودند راه تقيه را پيش گرفته و ظلم و ستم را به جان بخرند، تا دين حفظ شود و از بين نرود. آنان در نهايت سختي، به تبيين معارف دين پرداختند تا مردم بتوانند از دين صحيح بهرهمند شوند. اما دوران ظهور، زماني است که زمينهها فراهم خواهد شد، عدهاي خود را براي ياري آماده ميکنند و عموم مردم، واقعا خواستار مبارزه با ظلم و فساد و برقراري عدالت هستند. آنان رهبر و امام را پذيرفته، او را تنها نميگزارند. لذا امام زمان(ع) با پشتوانه عموم مردم، به مبارزه با ظلم و ستم ميپردازد. لشکريان و حضرت را ميتوان چنين بر شمرد:
يکم. ياران حضرت را سه گروه تشکيل مي دهند:
الف. 313 که ياران خاص هستند؛
ب. ده هزار نفر ؛
ج. عموم شيعيان و محبان.
در روايتي از امام جواد(ع) آمده است: “پس هنگامي که اين تعداد (313 نفر) از اهل اخلاص گرد او (در مکه و به اذن خدا) جمع شدند، خدا امر او را ظاهر کند. پس هنگامي که براي او عقد (ده هزار نفر مرد) کامل شد، به اذن خداي عزوجل خروج مي کند".(کمال الدين، ج2، ب36، خ2)
دوم.امدادهاي غيبي كه شامل ملائكه و لشكر رعب ميشود. مراد از لشکر رعب اين است که خداوند چنان ترسي به دل دشمنان مياندازد که نتوانند به درستي فکر و امکانات خود استفاده کنند. البته خداوند به صورتهاي مختلفي به حضرت کمک ميکند.
اين امدادها و تحقق ظهور و پيروزي حضرت در صورتي است که شرايط فراهم باشد که از جمله آنها خواست عمومي مردم براي آمدن مرد آسماني و تحقق عدالت است.
و چون مردم با توجه به فطرت الهي خود، دعوت امام را ميپذيرند راه براي پيروزي نهايي هموار ميشود

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آيا قيام حضرت به حکومت واحد جهاني مي انجامد ؟

پاسخ: انسان موجودي انتخابگر است که در سايه حرکت اختياري خود، به رشد و کمال رسيده و به هدف از خلقت خود نايل خواهد گردد. او موجودي اجتماعي است که بروز، شکوفايي و تعالي برخي استعدادها و کمالات او در جامعه تحقق مييابد. از اين رو نياز به جامعهاي سالم و مدينهاي فاضله است تا آدمي در بستر آن به حرکت تکاملي بپردازد. و چون جوامع کوچک انساني به يک ديگر پيوند خورده و جامعه جهاني را شکل دادهاند و از آن به دهکده کوچک جهاني ياد ميکنند، از اين رو محيط مناسب رشد براي عموم انسانها زماني است که اين جامعه جهاني حرکتي مناسب و هماهنگ در کل زير مجموعهها داشته باشد. پس قانوني کامل و فراگير لازم است. نقص معرفت بشري از يک سو، و توجه به برخي ملاحظات شخصي و گروهي از سوي ديگر و وجود اميال و گرايشهاي مادي از سوي سوم باعث ميشود انسان نتواند قانون جامع و کامل را پي ريزي کند. بر اين اساس بر خداوند آگاه به همه ابعاد وجودي انسان و عاري از هر ملاحظه و ميل است که اين نياز بشري را پاسخ گويد. بعثت انبيا و در رأس آنها بعثت خاتم الانبيا پيامبر اسلام(ص) به اين مهم پاسخ داد تا قانون مناسب در اختيار بشر قرار گيرد و طبق آيه ” الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً"(مائده، 3)
کاملترين قانون و معرفت در دسترس انسانها قرار گرفت.قانون به تنهايي ضامن ايجاد جامعه سالم نيست و لذا تا کنون چنين جامعهاي محقق نشده است. با توجه به برداشتهاي مختلف از اين قانون(به علت نقص و درجات عقل و علم) از طرفي و حرکت رو به رشد انسانها از سوي ديگر، نياز به معلم عالم (به علم الهي) و معصوم (از هر خطا) ميباشد تا به تبيين وتعليم قانون الهي بپردازد و متناسب با نياز جامعه انسان آن را به درستي تفسير کند تا قانون و دين قابل استفاده در زندگي باشد. به علاوه روح انسان که گوهر شرافت و شخصيت او است نيازمندهايي داشته و در معرض آفات و بيماريها است. براي روح نيز همچون جسم نياز به متخصص است تا در سايه تخصص و راهنمايي او، روح بتواند حرکت تعالي خود را به انجام رساند. پس علاوه بر معلم به مربي و تزکيه کننده نيز لازم است. از اين رو خداوند وظيفه تبيين و تزکيه را بر دوش انبيا قرار داد تا علاوه بر تلاوت و ابلاغ وحي به اين دو مهم همت گمارند: “لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ"؛(آل عمران/164) با رحلت خاتم الانبيا اين دو وظيفه مهم به عهده اوصيا و ائمه معصومين قرار گرفت. بنابراين غدير، پاسخي ديگر به نياز انسان بود، قانون و معلم معصوم در کنار يکديگر نيز موجب پيدايش مدينه فاضله نيست چنانکه تا کنون محقق نشده است. بايد در کنار اين دو رکن مهم، مديريت جامعه نيز در اختيار معصوم عالم باشد تا او با علم الهي که به دين و وضع جامعه، نياز و امکانات دارد در هرم قدرت قرار گيرد و با استفاده از کارگزاران شايسته و بهره وري صحيح از امکانات، محيط مناسبي را براي رشد انسانها فراهم آورد.
از بيان فوق روشن شد جامعه جهاني نيازمند به دين اسلام است اولاً، نيازمند به معلم و مربي معصوم(ع) است ثانيا، محتاج به امامت و مديريت امام عالم معصوم است ثالثا، پس انقلاب جهاني امام مهدي(ع) و تشکيل حکومت واحد جهاني نياز جامعه بشري است البته از راه قرآن و روايات نيز ميتوان حکومت واحد جهاني را در سايه انقلاب امام مهدي(ع) به تصوير کشيد که به يک آيه اشاره ميشود: “وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ"(نور/55).
خداوند در اين آيه به مسلمانان و مؤمنان صالح وعده حکومت بر کل زمين را داده است، حکومتي که در سايه آن دين مورد رضايت خدا که همان اسلام است(با توجه به آيه سوم سوره مائده) تمکين و استقرار مييابد و امنيت کامل فراگير ميشود، اين چنين امنيت در سايه از بين رفتن عوامل نا امني (شرک و کفرو فساد) و پياده شدن اسلام و دين خدا تحقق مييابد و لذا در روايات علاوه بر عدالت گستري امام مهدي(ع) به ورود دين اسلام در همه قريهها و آباديها اشاره شده است. نتيجه اين حرکت و حکومت، عبادت و عبوديت صحيح و کامل است، “يعبدونني لايشرکون بي شيئا".

 

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: می گویند در زمان ظهور حضرت جنگ و خونریزی می شود ، بدان را می کشد و جامعه از عدل و داد پر می شود ، آیا این با عدل سازگاری دارد ؟ و آیا توبه در آن شرایط قبول می شود ؟

پاسخ: حضرت مهدي(عج) مظهر رحمت پرودگار است. او مي‌آيد تا با ظهورش بشريت را از شرك و فساد و حكومت ستمگران نجات دهد و انسان‌ها در سايه حكومت عدل او راه راستي را طي كنند. بنابراين در زمان ظهور و حاكميت او، به جز يارانش، افراد بسياري از مردمان به حيات خود ادامه مي‌دهند و تحت راهنمايي‌هاي او به سمت خير و صلاح گام برمي‌دارند.
البته عده‌اي از انسان‌ها نيز كشته مي‌شوند. اينان كساني‌اند كه دعوت الهي حضرت را نمي‌پذيرند و به دليل ميل به زندگي حيواني، به جنگ با حضرت مي‌پردازند و راه دشمني و عناد را پي مي‌گيرند.
از آنچه گفته شد روشن مي‌شود كه وجود جنگ با عدل منافات ندارد، همانگونه كه عمل جراحي نشانه خشونت و بي رحمي دكتر نيست بلكه عين صلاح و خير بيمار است آيا نبايد با فاسدان و ظالماني كه در مقابل دعوت حضرت سر به طغيان مي‌گذارند و به دنبال ايجاد فساد و تباهي هستند و مي‌خواهند مردم را فداي لذت‌هاي دنيوي خود كنند، برخورد جدي صورت بگيرد؟ به راستي مردم چه مقدار بايد تحت ظلم و فساد و وحشي‌گري‌هاي نا بخردان قرار بگيرند؟ اگر امام زمان(ع) نيز با آنان برخورد قاطع نكرده و حدود الهي را جاري نكند، پس ظهور او چه اثري دارد؟ مگر قرآن نمي‌گويد: « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ»(بقره/193).
راه توبه هيچ وقت به روي انسان بسته نيست و اگر انسان واقعا از اشتباه خود پشيمان باشد، حضرت وي را مي‌بخشد. اصلا حضرت براي هدايت مي‌آيد و به همين علت ابتدا از مردم مي‌خواهد به راه حق برگردند. البته بايد بدانيم اگر گناه زياد شد، در مواردي انسان توفيق توبه را از دست مي‌دهد، لذا يك دوست و منتظر سعي مي‌كند به گناه گرفتار نشود و اگر خداي نكرده مرتكب خلافي شد توبه كند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در مورد نايبان خاص امام مهدي و مليت آنان توضيح دهيد.

پاسخ: اولين نايب عثمان بن سعيد بود. كنيه وي ابو عمر و لقبش عمري بود. او از قبيله اسد و ساكن شهر سامرا بود، لذا گاهي عسكري نيز به او گفته مي‌شود. چون شغلش روغن فروشي بود، سمان نيز خوانده مي‌شد. او نايب امام هادي(ع) وامام حسن عسكري(ع) هم بود و از سوي امام عسكري(ع) در جمع چهل نفر از شيعيان به جانشيني امام غايب تعيين شد.(غيبت شيخ طوسي، ص357).
نايب دوم محمد فرزند نايب اول بود، در همان شهر زندگي مي‌كرد و به همان شغل مي‌پرداخت. او از سوي امام عسكري(ع) و پدر خويش به مردم معرفي شد تا بعد از پدر جانشين او باشد. علاوه بر اين در توقيعات مختلف امام زمان(ع) ايشان جانشين پدر اعلام شد.(غيبت شيخ طوسي، ص362).
نايب سوم، حسين بن روح بود. او از خاندان نوبخت و ايراني بود و در بغداد زندگي مي‌كرد. وي از وكلاي نايب دوم بود و نايب دوم به امر امام زمان(عج) بعد از خود حسين بن روح را به مردم معرفي كرد.
نايب چهارم علي بن محمد سمري بود. او نيز به معرفي نايب سوم نيابت را عهده دار شد كه اين معرفي نيز به فرمان امام زمان(ع) بود. و البته قرائن و نشانه‌ها و كرامت‌هاي فراواني وجود داشت كه شيعيان به وسيله آنها يقين مي‌كردند اين فرد نايب واقعي امام است و راست مي‌گويد.
براي اطلاعات بيشتر ر.ك: سازمان وكالت، دكتر جباري.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: نواب اربعه حضرت مهدی (عج) را نام ببرید و در چه روزی و چه ماهی و چه سالی به شهادت رسیدند ؟

پاسخ: نايبان خاص امام مهدي(ع) به ترتيب عبارتند از:
ـ ابو عمرو عثمان بن سعيد عمري؛ تاريخ رحلت ايشان معلوم نيست.
ـ ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعيد عَمري؛ او در آخر ماه جمادي الاولي سال 305 هـ .ق رحلت نمود.
ـ ابالقاسم حسين بن روح نوبختي؛ او در هجدهم شعبان سال 326 هـ . ق رحلت نمود.
ـ ابي الحسن علي بن محمد سَمُري؛ بنابر مشهور، وي در پانزدهم شعبان سال 329 هـ .ق رحلت نمود.
تذكر؛ نواب اربعه به شهادت نرسيدند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: تعدادی از نائبان عام هستند که در زمان غیبت با حضرت مراوده داشته ( حضرت را حضورا می بینند ) تعداد انها ثابت است نه یکی کم می شود و نه زیاد ، این تعداد چند نفر هستند ؟

پاسخ: تفاوت اصلي بين نايب خاص و نايب عام اين است كه نايب خاص توسط حضرت معرفي شده و رابطه خاص و ويژه داشته، ولي نايب عام توسط حضرت به نام معرفي نشده است.
نايبان عام(علما) هر چند تحت عنايات و الطاف ويژه حضرت هستند و ممكن است در مواردي با صلاح ديد حضرت ديداري داشته باشند ولي رابطه ويژه و خاص ندارند.
بنابراين سخن شما پاسخي ندارد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند.
که ناگهان نامش خوانده شد…

“چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟
دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند.
او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود، را فریاد می زد…
نیکی به پدرش و مادرش، روزه هایش، نمازهایش، خواندن قرآنش و…

التماس میکرد ولی بی فایده بود.

او را به درون آتش انداختند.

ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.
پیرمردی را دید و پرسید:
“کیستی؟”

پیرمرد گفت:
“من نمازهای توام".

مرد گفت:
“چرا اینقدر دیر آمدی؟
چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟

پیرمرد گفت:
چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی!
آیا فراموش کرده ای؟

در این لحظه از خواب پرید.
تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.

*نمازت را سر وقت، چنان بخوان كه گویا آخرین نمازی است که میخوانی.

خدا ميفرماید:
من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و او را به بهشت ببرم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




پرسش: کتابهاي خوب - معتبر و مفيد در مورد امام زمان معرفي کنيد؟

پاسخ: كتاب در مورد امام عصر(عج) زياد است و اكثر شان هم خيلي خوب و مفيد است كه البته برخي از آنها براي عموم نوشته شده و برخي ديگر براي قشرهاي خاص بر اساس سطح علم و دانش شان . در اين جا چند كتاب كه براي عموم نوشته شده معرفي مي گردد :
1. نگين آفرينش حائري پور ـ بالا دستيان ـ يوسفيان
2. شناخت هستي(زندگي) بخش شفيعي سروستاني
3. مهدي تجسم اميد و نجات حيدري
4. عصر زندگي حکيمي
5. دادگستر جهان اميني

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در کدام کتاب سخنان امام مهدي مطرح شده است؟

پاسخ: براي مطالعه سخنان گهربار امام عصر(عج) مي‌توانيد به كتاب‌هاي زير مراجعه كنيد:
1. صحيفه سجاديه، كريمي جهرمي؛
2. پيام‌هاي امام زمان، لنگرودي؛
3. جلوه نگار، احمد حيدري؛
4. نشاني از امام غايب، مهدي ركني؛
5. فرمايشات حضرت بقية الله، خادمي شيرازي؛
6. شرح چهل حديث از حضرت مهدي(عج)، علي اصغر رضواني.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: در رابطه با زمينه سازي ظهور و فتنه هاي آخر الزمان لطف فرماييد چند کتاب معرفي نماييد .

پاسخ: بعضي بر اين باورند كه بين فراواني ظلم و ستم با ظهور امام زمان(ع)، رابطه‌اي تمام وجود دارد، به نحوي كه ظهور، زماني است كه ظلم و ستم فراگير شده باشد. پس هر چه ظلم بيشتر شود، ظهور نزديك‌تر مي‌گردد و لذا حق طلبي و اصلاح، امري بر خلاف ظهور، و جرياني مخالف فرج امام زمان(ع) است، در حالي كه فراواني ظلم و ستم، نه يكي از علايم ظهور است(با توجه به روايات علايم ظهور) و نه يكي از شرايط آن (با توجه به بحث شرايط ظهور). نهايت حرفي كه مي‌توان زد، اين است كه ظهور امام زمان(ع) با فراگيري ظلم و ستم، مقارن است. بنابراين، شرط قرار دادن ظلم براي ظهور، امر صحيحي نيست. براي درك كامل مطلب توجه به چند نكته لازم است:
الف. اين كه بين سرنوشت انسان‌ها و اعمال اختياري آنان رابطه است، جاي هيچ ترديدي نيست. هم آدمي وجود اين رابطه را در زندگي خود مشاهده مي‌كند و هم در قرآن كريم بر اين مطلب تاكيد شده است. قرآن، هم آينده‌ي هر شخص را در دست خودش مي‌داند ـ « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»(نجم، 39) ـ و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملكرد مردم پيوند زده است ـ « إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد، 11) ـ يعني تعيين سرنوشت جامعه، به خوبي يا بدي، در دست مردمان آن جامعه است. اسلام، از انسان مي‌خواهد كه درباره مسائل اجتماعي ساكت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراري عدالت بايستد و حتي در اين راه، به پيكار و مبارزه برخيزد: « أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ*الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ … »(حج، 39-40) و كوتاهي در اين زمينه را نمي‌پذيرد و مؤاخذه مي‌كند: « وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ….»(نساء، 75).
بر همين اساس، امر به معروف و نهي از منكر، از واجبات دين شمرده شده است و خداوند به اجري اين دو فرضه‌ي بزرگ، امر كرده است:« وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(آل عمران، 104).
ب. به طور كلي، هيچ گاه يك آموزه دين نمي‌تواند نافي و برخلاف ساير آموزه‌هاي دين باشد و الا اين، خود، نشانه باطل بودن آن دين است. لذا يكي از ويژگي‌هاي قرآن، عدم اختلاف در آن است.
از اين رو معنا ندارد كه خداوند در آيات متعدد، مردم را امر به توبه و ترك گناه بكند و در جايي ديگر براي تحقق وعده‌ي خدا(ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دين كه امر به توحيد و يكتاپرستي شده است، معنا ندارد كه بخشي از دين، شرك را تأييد كند و بپذيرد!
ج. پر شدن زمين از ظلم و ستم، هرگز به معناي آن نيست كه همه افراد بايد اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و كردارشان بر اساس ظلم و ستم بر يكديگر و افساد جامعه باشد. بلكه ممكن است عده‌اي ظلم كنند و ظلم آنان، نقاط فراواني از زمين را بگيرد و در همه جا گسترده شود. آيا براي آن كه يك اتاق مملو از دود سيگار شود، بايد همه افراد داخل اتاق سيگار بكشند؟ در زمان حاكميت فرعون، ظلم و بي عدالتي فراوان بود و خداوند در آيات متعدد قرآني، به آن اشاره دارد، ولي در فرمايش قرآن اين نيست كه همه ظالم بودند، بلكه ظلم زياد بود. خداوند مي‌فرمايد: « وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ …»(بقره، 49) علاوه بر اين كه فراگيري ظلم، امري نسبي و كنايي است و مراد از آن، شيوع ظلم است، به گونه‌اي كه جريان عدالت به چشم نمي‌آيد. نه اين كه هيچ عدالتي نباشد.
د. در اين كه قيام حضرت، بدون يار و ياور تحقق پذير نيست، نبايد ترديد كرد. آيات و روايات نيز به وجود ياوران اشاره دارد. ياري كردن، يعني حركت براي اجراي برنامه‌ها و اهداف انقلاب، و تبليغات آن هاميان مردم. ياوران مردم را با انقلاب آشنا و همراه مي‌كنند و در حين انقلاب انواع فداكاري‌ها را انجام مي‌دهند و بعد از انقلاب، از هيچ تلاشي فروگذاري نمي‌كنند. چنين افرادي وقتي مي‌توانند موفق باشند كه خود را همرنگ انقلاب و رهبر كرده باشند تا مردم جلوه‌هاي انقلاب را در رفتار آنان ببينند و بپذيرند. آيا حركت در مسير گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان(ع) سوق مي‌دهد؟ بر همين اساس، خداوند بر ايمان و عمل صالح تكيه دارد: «ما در زبور، بعد از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان صالح ارث مي‌برند»(انبياء، 105) و در جاي ديگر مي‌گويد: «وعده داده است خدا به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند، و عمل صالح انجام داده‌اند، اين كه خلافت زمين را به آنان واگذارد…»(نور، 55) شرط تحقق انقلاب مهدي(ع) اين است كه ايمان و عمل صالح در پرونده‌ي افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.
پيامبر فرمود: «كونوا دعاة الناس بغير بألسنتكم؛ دعوت كننده مردم باشيد به غير زبان‌تان». امام صادق(ع) فرمود: «زينت براي ما باشيد نه مايه آبروريزي». آيا گناه و ظلم، دعوت به مهدي است و مايه زينت و افتخار ائمه؟
هـ . وظيفه انسان حركت به طرف كمال و كسب آن از طريق عبوديت و بندگي است. عبوديت و بندگي نيز جز در پرتو عمل به تكاليف الهي كه وظايف فردي و اجتماعي انسان را در بر دارد، امكان پذير نيست. خداوند در سوره عصر مي‌فرمايد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* وَ الْعَصْرِ …؛ تنها كساني كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند و هم ديگر را سفارش به حق و راستي بكنند از خسران و ضرر به دورند». خداوند از انسان مي‌خواهد در گناه نماند و به سوي او رجوع كند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ؛ اي كساني كه ايمان آورديد! توبه كنيد، همگي، توبه‌اي خالص». (تحريم، 8).
كوتاه سخن آن كه خداوند انسان را در تعيين سرنوشت خود و جامعه، داراي تأثير مي‌داند و از او مي‌خواهد براي اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنين نگرشي، وعده ظهور را مطرح مي‌كند. بنابراين انتظار منجي، به معناي صحيح آن، نه سكوت و تن دادن به ظلم است و نه كمك به فراگير شدن ظلم، بلكه بايد خواستار ظهور باشد و در اين راه، تمام تلاش خود را به كار گيرد و اگر در اين مسير، نياز به تشكيلات و حكومتي است كه حركت براي زمينه سازي را سامان دهد، براي تشكيل آن اقدام كند. طبيعي است كه ظالمان و مفسدان نيز بيكار نخواهند نشست و به مقابله برمي‌خيزند. لذا جبهه ظلم، در نهايت درجه ظلم حركت مي‌كند و جبهه حق به اوج تلاش مي‌رسد و در اين زمان است كه خداوند به مدد انسان‌هاي حق طلب مي‌آيد و با ظهور مهدي عزيز(ع) كار ظالمان را يك سره مي‌كند.
«در صورت مكاتبه بعدى، شماره نامه قبلى خود را ذكر نماييد»
موفق باشيد

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: ابن بابويه کيست ؟ و چه کتابهاي در رابطه با حضرت نوشت ؟

پاسخ: ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق(ره) از علماي بزرگ جهان اسلام است. وي در تاريخ 311 هـ.ق از دنيا رفت و در شهر ري مدفون شد.
يکي از کتابهاي مهم وي “کمال الدين و تمام النعمه” در زمينه مهدويت است. اين کتاب از ديدگاه مکتب تشيع در موضوع غيبت و طول عمر حضرت مهدي(عج) و نيز راجع به غيبت برخي از انبياء(ع) است.
ابن بابويه درباره تاليف کتاب “کمال الدين و تمام النعمه” مينويسد: انگيزه من در تأليف کتاب آن بود که چون آرزويم در زيارت علي بن موس الرضا(ع) برآورده شد به نيشابور برگشتم و در آنجا آقامت گزيدم. ديدم بيشتر شيعياني که به نزد من آمد و شد دارند، در امر غيبت حيران بوده درباره امام زمان(ع) شبهه دارند، حتي عدهاي از راه راست منحرف گشته و به رأي و قياس روي آوردهاند. پس با استمداد از اخبار وارده از پيامبر اکرم و ائمه اطهار(ع) تلاش خود را در ارشاد ايشان به کار بستم تا آنها را به درستي دلالت کنم.
تا اينکه شيخي از اهل فضل و علم و شرف (شيخ نجم الدين محمد بن حسن قمي)، از بخارا بر ما وارد شد. من به جهت آنکه وي ديندار و خوش فکر و راست کردار بود، از دير زمان آرزوي ملآقات او را داشتم و مشتاق ديدارش بودم.
پدرم از جد او محمد بن احمد بن علي بن صلت روايت ميکرد و علم و عمل و زهد و فضلش را ميستود.
پس چون خدا مرا به اين شيخ رسانيد او را سپاس گفتم که ديدارش را نصيبم ساخت و به برادرياش مرا گرامي داشت و دوستي و صفايش را به من ارزاني فرمود.
يک روز برايم سخن ميگفت، کلامي از يکي از فيلسوفان بزرگ بخارا نقل کرد که آن کلام، او را در مورد قائم(ع) حيران ساخته، و به واسطه طول غيبتش و انقطاع اخبارش، او را به شک و ترديد انداخته بود!! پس من فصولي در اثبات وجود آن حضرت بيان کرده و اخباري از پيامبر اکرم و ائمه اطهار(ع) در غيبت آن امام روايت کردم. او بدان اخبار آرامش يافت و شک و ترديد و شبهه از قلبش زايل شد. از من درخواست کرد که در اين موضوع کتابي برايش تاليف کنم. من نيز درخواست او را پذيرفتم و به او وعده دادم که هرگاه خداوند وسايل مراجعتم را به محل استقرار و وطنم(شهر ري) فراهم کند، به گرد آوري آنچه خواسته است اقدام نمايم.
در اين ميان شبي درباره آنچه در شهر ري باز گذاشته بودم انديشيدم که ناگاه خواب بر من غلبه کرد و در خواب ديدم گويا در مکه هستم و به گرد بيت الله الحرام طواف ميکنم در دور هفتم به حجر الاسود رسيدم، آن را استلام کردم و اين دعار خواندم: امانتي اديتها و ميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة” ” اين امانت من است که آن را تاديه ميکنم و پيمان من است که آن را تعاهد ميکند تا به اداي آن گواهي دهي".
آن گاه مولايما صاحب الزمان(ع) را ديدم که بر در خانه کعبه ايستاده است، من با دلي مشغول و حالي پريشان به ايشان نزديک شدم، آن حضرت در چهره من نگريست و از درون دانست. بر او سلام کردم و او پاسخم را داد.
سپس فرمود: “لم لا تصنف کتابا في الغيبة حتي تکفي ما قد همک؟” فقلت له: يابن رسول الله قد صنفت في الغيبة اشياء. فقال عليه السلام: ليس علي ذلک السبيل، آمرک ان تصنيف الان کتابا في الغيبه و اذکر فيه غيبات الانبياء عليهم السلام ثم مضي صلوات الله عليه"؛ ” چرا در باب غيبت کتابي تاليف نميکني تا اندوهت را زايل سازد؟ عرض کردم: اي فرزند رسول خدا درباره غيبت پيشتر رسالههايي تاليف کردهام. فرمود: نه به آن طريق، اکنون تو را امر ميکنم که درباره غيبت کتابي تاليف کني و غيبت انبياء را در آن بازگويي، آن گاه آن حضرت(ع) تشريف برند.
من از خواب برخواستم و تا طلوع فجر به دعا و گريه و درد و دل و شکوه نمودن پرداختم. چون صبح دميد تاليف اين کتاب را آغاز کردم.(کتاب کمال الدين و تمام النعمه، ص4-7).

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آيا ما احاديثي از امام مهدي داريم؟

پاسخ: سخنان امام عصر(ع) به دو صورت به ما رسيده است: 1. توقيعات؛ 2. ملاقات؛
1. توقيعات: توقيع؛ يعني، نامه‌اي كه امام به فردي مي‌نوشتند. در اين رابطه گفتني است امام زمان(ع) دو نوع غيبت دارند: غيبت صغرا و غيبت كبرا. در غيبت صغرا امام، چهار نايب خاص داشتند كه آنها رابط بين امام و مردم بودند؛ يعني، نامه و سؤالات مردم را به امام مي‌رساندند و جواب آن را از او گرفته و به افراد مي‌دادند. غيبت صغرا 69 سال طول كشيد (260-329 هـ)، در اين مدت نامه‌هاي فراواني شامل سخنان و پيام‌هاي امام به شيعيان صادر شد. تعدادي از اين نامه‌ها يا به اصطلاح توقيعات، در كتاب‌هاي حديثي(مانند كتاب كمال الدين شيخ صدوق، غيبت شيخ طوسي، بحار الانوار و …) آمده است.
2. ملاقات: بخش ديگري از سخنان امام زمان(ع) به صورت شفاهي و در ملاقات و ديدار با آن حضرت شنيده شده و در كتاب‌ها نقل شده است.

البته اكنون ما در حال غيبت به سر مي‌بريم و قرار نيست كسي به محضر آن عزيز برسد، مگر اينكه به طور استثناء چنين سعادتي براي كسي اتفاق بيفتد. بنابراين نبايد ادعاي ملاقات را به سادگي و از هر كس پذيرفت. به علاوه در زمان غيبت كبرا چون امام نايب خاص ندارد، بنابراين به وسيله كسي پيام نمي‌فرستد. به همين جهت در حال حاضر اگر كسي ادعاي نقل قول از طرف امام بنمايد، ما نبايد آن را بپذيريم.
با توضيح بالا معلوم شد اكثر سخنان نقل شده از آن حضرت، چيز‌هايي است كه در توقيعات آمده است و تعداد كمي نيز حاصل ملاقات‌ها مي‌باشد(به خصوص ملاقات‌هايي كه در غيبت صغرا اتفاق افتاده است).
اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه سخنان نقل شده از امام زمان(ع) مانند ساير احاديث، بعضي داراي سند و مدرك قوي بوده و قابل اعتماد است و بعضي سند معتبري ندارد؛ لذا چندان نمي‌توان آنها را معيار عمل قرار داد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت






1- 5 تا 7 دانه «سپستان» را بجوشانيد و چندبار در روز ميل نماييد.
2- «جو» غليان صفرا را تسكين مي‌دهد.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, س-ش- ع-غ  لینک ثابت





1- «قيسي» خشك مسهل صفرا و ملين بوده؛ عطش را كم مي‌كند و غليان خون و التهاب را برطرف مي‌نمايد.
2- «اختر زغال» (زغال اخته) از فشار و غليان خون و صفرا مي‌كاهد.
3- «سيب ترش» داراي اسيد ماليك است و براي دفع غلبه‌ي صفرا و غليان خون بسيار مفيد است.
4- «دوغ» مسكن غليان خون و التهابات داخلي مي‌باشد.
5- «انار» خيلي ترش، سرد و خشك است و حرارت معده و غليان خون را تسكين مي‌دهد.
6- «گلابي» ترش كه به «گلابي» چيني معروف است، سرد و خشك است و مسكن غليان خون وحدت صفرا مي‌باشد.
7- «هلو» سرد و تر است و غليان خون و صفرا را فرو مي‌نشاند.
8- «زردآلو» غليان خون را فرو مي‌نشاند.
9- «جو» غليان خون را تسكين مي‌دهد.

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, س-ش- ع-غ  لینک ثابت





1- جوشانده دم كرده برگ «نعناع» ضد كلسترول بوده و خون غليظ را طبيعي مي‌نمايد. اين خاصيت در نوع بومي ايران زيادتر است و روي اين اصل به اشخاصي كه خون غليظ دارند و چربي خونشان زياد است توصيه مي‌شود به جاي چاي از دم كرده نعنا خشك استفاده نمايند.
2- مقدار 25 گرم «مرزه» و 25 گرم عنّاب را در 350 گرم آب بخيسانيد. بگذاريد تا حجم آن كاملاً كم و به 14 برسد. بسيار نافع است.
3- سبزيجات به طور كلي، «بارهنگ»، «بومادران»، برگ و ريشه «بابا آدم» مفيد مي‌باشند.
4- «سير وحشي و صحرايي» رقيق كننده خون است.
5- «هندوانه» سرد و تر است و توليد خون رقيق مي‌كند.
6- براي رفع سموم معده و روده و صافي خون، از «آش‌هاي ساده و ترش» مانند: «تمر هندي» يا «آب شاه‌تره»، «آب نارنج»، «آب غوره»، «آب ليمو»، «گشنيز»، «برگ چغندر» و خوراكيهايي مانند: «ماست»، «خيار»، «هندوانه»، «خاكشير»، «قدومه»، «خرفه»، «شاهتره»، «عرق كاسني»، «كاهو»، «آلبالو»، «عنّاب»، «گيلاس»، «آب زرشك»، «آب ترب»، «آب كنگر»، «گل گاوزبان» و «جوش شيرين» بخوريد.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها  لینک ثابت





تفاله بعد از روغن كشي «بادام زميني» منبع غني از آرژي نين و گلوتاميك اسيد است

و اين دو ماده در موارد كمبودها و «عقب ماندگي دماغي» و فكر اثر شفابخش دارد.

 

موضوعات: درمان طبیعی بیماریها, س-ش- ع-غ  لینک ثابت




ﻭ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﮔﻔﺘﻴﻢ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﻛﻪ: ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻋﻠﻤﺎﺀ ﺁﺧﺮﺕ، ﺣﺴﺪ ﻭ ﻋﺪﺍﻭﺗﻰ ﻧﻤﻰ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻛﺜﺮﺕ ﻧﻮﻉ ﺧﻮﺩ، ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺷﺮﻳﻚ ﻣﺒﺘﻬﺞ ﻭ ﻣﺴﺮﻭﺭ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﺣﺴﺪﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﻋﻠﻢ ﻫﺴﺖ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ. ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ:

ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻋﻠﻢ، ﻃﻠﺐ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺟﺎﻩ ﻭ ﻗﺮﺏ ﺍﻣﻴﺮ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺍﺳﺖ. ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻝ ﺟﺴﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻛﺴﻰ ﺭﺳﻴﺪ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺎﻟﻰ ﻣﻰ ﻣﺎﻧﺪ. ﻭ ﺩﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﻋﺎﻟﻤﻰ ﻣﻤﻠﻮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺗﻌﻈﻴﻢ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﻳﺎ ﻛﻢ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ.

ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﻧﻘﺼﺎﻥ ﺟﺎﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﭘﺲ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ، ﺣﺴﺪ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ ﺷﺨﺼﻰ ﻣﺎﻟﻚ ﻫﻤﻪ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮔﺮﺩﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﻰ ﻣﺎﻧﺪ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﻣﺎﻟﻚ ﺁﻥ ﺷﻮﺩ، ﺑﻪ ﺧﻠﺎﻑ ﻧﻌﻤﺘﻬﺎﻯ ﺁﺧﺮﺕ ﻛﻪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﻣﺎﻟﻚ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻮﺩ، ﻣﻨﻊ ﺩﻳﮕﺮﻯ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ. ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻰ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﻋﻠﻮﻡ ﺷﻮﺩ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﺎﻟﻢ ﮔﺮﺩﻧﺪ.

 

معراج السعاده

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




امام صادق عليه السّلام فرمودند:

بادِروا اَحداثَکم بِالحَدیثِ قَبلَ اَن تَسبِقَکم اِلَیهِمُ المُرجِئَةُ؛

به آموختن حدیث (معارف دینى) به جوانانتان ، پیش از آن که منحرفین آنان را گمراه سازند، اقدام نمایید.

تهذيب الأحکام ، ج 8 ، ص 111، ح 381

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




گویند زمانی که حاتم طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او رابگیرد. حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت. هر کس از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به اوعطا مى کرد. برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند! مادرش گفت:

تو نمى توانى جاى برادرت را بگیرى، بیهوده خود رابه زحمت مینداز. برادر حاتم توجه نکرد. مادرش براى اثبات حرفش، لباس کهنه اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست؛ وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست.

برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد. چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد، برادر حاتم با عصبانیت فریاد گفت: تودوبار گرفتى و بازهم مى خواهى؟ عجب گداى سمجی هستى! مادرش چهره خود را آشکار ساخت و گفت:

نگفتم تو لایق این کارنیستى؟ من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و اوهیچ بار مرا رد نکرد. بزرگان زاده نمی‌شوند، ساخته می شوند.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




بی حرمتی به ساحت خوبان قشنگ نیست
باور کنید که پاسخ آیینه سنگ نیست
سوگند می برم به مرام پرندگان
در شهر ما سزای پریدن تفنگ نیست
در کارگاه رنگرزان دیار ما
رنگی برای پوشش آثار ننگ نیست
دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید
فرصت پلکی در نگ نیست
تنها یک نفر به قله تاریخ می رسد
هر مرد پا شکسته که تیمور لنگ نیست

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




قرار بود به دلها کمی قرار بیاید
قرار بود که اسباب پای کار بیاید

قرار بود نرنجد دلی ز گفتن حرفی
قرار بود سـر عـقـل روزگار بیاید

قرار بود سری بی گنـه به دار نبـاشد
قرار بود ، فـقـط تا به پـای دار بیـاید

قرار بود خـدا بـاشـد و محبت مردم
قرار بود وطن هم در این شمار بیاید

برای آنکه بدانیم بهار چه زیباست
قرار بود که بـعـد از خـزان بـهـار بیاید

قرار بود که کیوان ما به مدرسه ی عشق
به پـای خـویـش و از روی اختیار بیاید

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




من از جهاني دگرم
ساقي ازاين عالم واهي رهايم كن
نميخواهو در اين عالم بمانم
بيا از اين تن آلوده و غمگين رهايم كن
تو را اينجا به صدها رنگ ميجويند
تورا با حيله و نيرنگ ميجويند
تو را با نيزه ها در جنگ ميجويند
تو را اينجا به گرد سنگ ميجويند
تو جان ميبخشي و اينجا
به فتواي تو ميگيرند جان از ما
نميدانم كيم من ؟ نميدانم كيم من ؟
آدمم ؟ روحم ؟ خدايم ؟ يا كه شيطانم؟
تو با خود آشنايم كن
اگر روح خداوندي
دميده در روان آدم و حواست
پس اي مردم ، اي مردم خدا اينجاست
خدا در قلب انسانهاست
به خود آي تا كه در يابي
خدا در خويشتن پيداست
هماي از دست اين عالم
پر پرواز خود بگشود و در خورشيد و آتش سوخت
خداوندا بسوزانم
همايم كن
مرا از اين تن آلوده و غمگين رهايم كن

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




‌ وظیفه ی ما نیست که
خطای دیگران را جستجو کنیم
وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.

ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم
و تا وقتی که حتی یک خطا در خود
می بینیم

حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم .

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




نیازي نیست بدانی که قرار است آرزویت چطور بر آورده شود

لازم نیست بدانی هستی خداوند قراراست چه آرایش تازه اي به خودش بدهد تا خواسته ات را برآورده کند

تنها کاري که لازم است انجام بدهی این است که با تمام وجود باور کنی به خواسته ات می رسی!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 چند آيه ی زيبا:

گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)

گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)

گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)

گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)

ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  دو چیز خیلی سر و صدا می کند

یکی خرده پول

و دیگری

خرده معلومات…

#آلبرت_انیشتن

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




باز هم من زنده ام، آه ای خدا متشکرم
باز باران بر غبار شیشه ها، متشکرم


باز هم بیداری و خمیازه و صبحی دگر
دیدن آینه و نور و صدا، متشکرم


باز هم یک سفره و یک چای داغ و نان گرم
فرصت دیدار تو در این فضا، متشکرم


بار دیگر می توانم بو کنم از پنجره
یاس خیس خانه ی همسایه را، متشکرم


گرچه در این وقت پر، گهگاه یادت می کنم
خاطرم جمع است می بخشی مرا، متشکرم


من که بی تسبیح و بی سجاده ام
از من بگیر، این تغزل را بعنوان دعا، متشکرم

 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




وقتی دنبال اثبات کردن خودت برای دیگران هستی
کوچکتر و حقیرتر میشوی

ولی وقتی که دنبال اثبات خود برای خودت هستی
کمترین اتفاقی که می افتد تغییر کردن است
و بزرگترین اتفاقش تحول درونی توست

هر چه که بود گذشت
از نو شروع کن
و خودت را برای خودت اثبات کن…

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

مامان صدا زد:

امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.
اصلاً حوصله نداشتم، گفتم:من که پریروز نون گرفتم.

مامان گفت:خب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
گفتم:چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟
مامان گفت:می‌دونی که بابا نون لواش دوست نداره.
گفتم: صف سنگگ شلوغه. اگه نون می‌خواهید لواش می‌خرم.

مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت:
بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا.

این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شستم.داد زدم:

من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری می‌خوای بکن!
داشتم فکر می‌کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می‌کنم باز هم باید این حرف و کنایه‌ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. این طوری بهترم هست.

با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می‌افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی‌کنم. اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته‌اش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی‌کرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بی‌خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد می‌کرد.
نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت:تو راه که می‌اومدم تصادف شده و مردم می‌گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود.

گفتم:نفهمیدی کی بود؟
گفت:من اصلاً جلو نرفتم.
دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود.

دلم نمی‌خواست قبول کنم تصادفی که خواهرم می‌گفت به مامان ربط داره . تو راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم .وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت:بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگ و آرامبخشه !

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




 

به ابو سعید ابوالخیر گفتند: فلانی قادر است پرواز کند،
گفت : این که مهم نیست، مگس هم میپرد.
گفتند :فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه میرود!
گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.

گفتتند : پس از نظر تو کرامت چیست؟

گفت: این که در میان مردم زندگي کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سوءاستفاده نکنی، و کسی را از خود ناراحت نکنی.
این شاهکار و کرامت است.!!!

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 ایمان
همہ چیز رو ممکن میکنہ

امید
همہ چیز رو ردیف میکنہ

عشق
همہ چیز رو زیبا میکنہ

امیدوارم هر سہ رو
در همہ ے احوال
توے زندگیتون داشته باشید

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی :

  باید طوری زندگی کنی ، آن طوری که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه فرمودند :

 طوری در دنیا زندگی کنید که اگر مردید برای شما گریه کنند.

  و اگر زنده ماندید ، خواهان معاشرت با شما باشند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی :

 باید طوری زندگی کنی ، آن طوری که حضرت امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه فرمودند :

  طوری در دنیا زندگی کنید که اگر مردید برای شما گریه کنند.

  و اگر زنده ماندید ، خواهان معاشرت با شما باشند.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




خدایا…

تفاوت میان داشتن و نداشتنت
همین لبخندهای ناخودآگاه است!

تفاوت میان
من و دیوانه های این اطراف

لبخندهای بی گاه من و
پوزخندهای عاقلانه ی آنهاست..!

 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




 

روزی مرد ماهیگیری که تور خود را ولو کرده بود، جمجمه خشکیده آدمی را در ساحل دید. به شوخی از جمجمه پرسید: «بگو ببینم جمجمه، کی تو را به این حال و روز انداخته؟»
ناگهان جمجمه پاسخ داد: «حرف زدن!»
بلافاصله ماهیگیر به سوی شهر دوید، یکراست به قصر شاه رفت و آنچه دیده و شنیده بود، برای شاه تعریف کرد.
شاه فریادی کشید و گفت: «جمجمه ای که حرف میزند! میفهمی داری چه میگویی؟»
-«به چشم خود دیدم، همانطور که الآن پیش شما هستم و شما دارید حرف میزنید!»
شاه به او گفت: «حواست باشد، اگر پرت و پلا گفته باشی، سرت را به باد میدهی!»
سپس همراه با درباریان و خدم و حشم به ساحل رفت تا جمجمه جادویی را ببیند.
مرد ماهیگیر با کمی غرور جلوی جمجمه رفت و گفت: «بگو ببینم جمجمه کی تو را به این حال و روز انداخته؟»
اما این بار جمجمه پاسخی نداد.
پس شاه شمشیرش را کشید و گردن ماهیگیر را زد. سپس با همراهانش برگشت.
وقتی شاه رفت، جمجمه از سری که تازه قطع شده بود، پرسید: «بگو ببینم، کی تو را به این حال و روز، پیش من فرستاده؟»
سر ماهیگیر که به اشتباه خود پی برده بود، جواب داد:
«حرف زدن.»

حکایت آفریقایی

لذت و خوشی پرحرفی در این حکایت منجر به قطع سر میشود. بدون تردید در این حکایت اغراق زیادی شده است. اما مانند هر حکایتی، در این حکایت نیز پیامی نمادین هست که ما را نسبت به خطر سخن گفتن بدون اندیشه آگاه میسازد.
شما از این داستان چه نتیجه ای میگیرید؟ کی باید حرف زد و کی باید خاموش بود؟
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آدم ها را می بخشم…
نه به خاطر اینکه ساده هستم..نه
به خاطر اینکه به خودم
به سلامتم ارزش قائلم
ساده تر بگویم
وقتی برای فکر کردن به
چیز های بیهوده را ندارم
آنها را می بخشم شاید روزی
کسی همین کار را
با آنها بکند
آنوقت خواهند فهمید که
بخشش یعنی چه …
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 کاری به کار همدیگر نداشته باشیم…

باور کنید تک تک آدم ها زخمی‌اند….
هرکس‌ درد خودش را دارد
دغدغه‌ی خودش را دارد
مشغله‌ی خودش دارد
باور کنید…
ذهن‌ها خسته‌اند
قلب‌ها زخمی‌اند
زبان‌ها بسته‌اند

برای دیگران آرزو کنیم
بهترین‌ها را….
راحتی را….
همه گم شده‌ایم
یاری کنیم همدیگر را
تا زندگی برایمان لذتبخش شود…

آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند

آدمها در یک لحظه
با یک تلفن
با یک جمله
با یک نگاه
با یک اتفاق
با یک نیامدن
با یک دیر رسیدن
با یک باید برویم
و با یک تمام کنیم پیر میشوند.

آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند
آدم را آدم ها پیر می کنند.

سعی ڪنیم هوای دل همدیگر را بیشتر داشتہ باشیم.
همدیگر را پیر نڪنیم

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




عاقبت خاك شود حسن جمال من و تو
خوب و بد مي گذرد واي به حال من و تو


قرعه امروز به نام من و فردا دگري
مي خورد تير اجل بر پر و بال من و تو


مال دنيا نشود سد ره مرگ كسي
گيرم كه كل جهان باشد از آن من و تو….


هر مرد شتربان اویس قرنی نیست
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیست


هر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیست

 


بر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست


جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست…

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟
امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟
حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟
امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.
حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

بعد از نمازهای واجب،
یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.
و بعد تسبیحات فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را می‌گویی.
و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.
و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد
و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛
(سوره طلاق آیه ۲ و ۳)
(هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)
را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.
 
این راز خواص بسیاری دارد، از جمله افزایش رزق و روزی.
بسیار برای حاجت روایی هم مؤثر است.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

بیش از هزار آیه درباره جهنم و قیامت و بهشت است، به عبارتی می توان گفت که یک ششم قرآن پیرامون این موضوعات می باشد .
آیا جای این را ندارد وقتی یك ششم قرآن مربوط به قیامت است ، درباره ی حال وهوای روزی که در آمدنش شکی نیست، بیشتر بدانیم ؟!

پشیمانی در ندامتگاه قیامت
در سوره انعام آیه 27 می فرماید : « لَوْ تَرى‏ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا یا لَیْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآیاتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ ؛ درروز قیامت افراد مجرم و كافر می گویند : ای كاش ما را برمی گرداندند وآیات پروردگارمان را تکذیب نمی کردیم و مؤمن می شدیم . »

ای کاش آن موقع که در دنیا خطایی و منکری را انجام می دادیم و دیگران ما را امر به معروف می کردند ، آنان را مسخره نمی کردیم و معروف را انجام می دادیم .

ای کاش آن روزی که بزرگان ما را پند می داند ، به آنان با حالتی تمسخر نمی گفتیم که این حرف ها چی است ؟! چه کسی می داند که قیامت واقعی است یا خیر ؟! کی گفته این حرفها حقیقت دارد و…؟!

اگر در دنیا به پند ها و مواعظ گوش می کردیم و می اندیشیدیم و هر گناهی را به راحتی مرتکب نمی شدیم ، اکنون نمی سوختیم ؛ « وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فی‏ أَصْحابِ السَّعیر ِ»(ملك/10)
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  ابن مسکان از امام صادق (ع) روایت کرده است که ، مال و ناموس خود را با خواندن  سوره مبارکه نور محفوظ دارید و زنانتان را با این سوره مبارکه در
پناه حصن الهی قرار دهید ، همانا هرکسی این سوره را مداومت داشته باشد و هر شب بخواند هیچ یک از اهلبیت (خانواده) او هرگز تا هنگام مرگ دچار عمل زنا نشوند
و چون از دنیا برود 70000 ملک او را مشایعت می کنند و همگی برای او دعا و طلب مغفرت می نمایند .

 رهنمای گرفتاران ص 60 و 62

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﻋﮑﺎﺱ: ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﯾﻪ ﻋﮑﺲ ﺑﮕﯿﺮﻡ؟
ﭘﺴﺮ: ﮐﻪ ﭼﯽ ﺑﺸﻪ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻦ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺭﻧﺠﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺗﻮ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﻭ ﮐﻮﻟﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ
ﭘﺴﺮ: ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﻬﻢ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯽ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﭼﻪ ﮐﻤﮑﯽ؟
ﭘﺴﺮ: ﮐﻤﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺑﺮﺍﺩﺭﻣﻮ ﺗﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻨﺖ ﮐﻨﯽ؟
ﻋﮑﺎﺱ: ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻋﺠﻠـــــــــﻪ ﺩﺍﺭﻡ…
 

“همه میتونن ادعای آدم بودن بکنن ولی هر کسی نمیتونه آدم باشه…
اگه درد رو احساس کردی زنده ای، اما اگه درد دیگران رو احساس کردی انسانی…”

“دنیای ما این چنین است”

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت





 رسول اكرم (صلى الله عليه و آله):
خداى بزرگ، به زنان مهربان تر از مردان است و هيچ مردى، زنى از محارم خود را خوشحال نمى كند، مگر آن كه خداوند متعال او را در قيامت شاد مى كند.
كافى ج۶ص۶، ح۷

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




عمر زاهد همه طی شد به تمنای بهشت
او ندانست که در ترکِ تمناست بهشت

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




آیت الله مجتهدی تهرانی:

 هر چه می خواهی در این دنیا زندگی کنی بکن! اما آخرش مرگ است

 آقا از این کوچه نرو ! بن بست است. این خیره سر میرود. تاریک هم هست

 پیشانی اش می خورد به دیوار.

 این دنیا هم کوچه ی بن بست است. آخرش پیشانی مان میخورد به سنگ لحََد.

 آن وقت تازه پشیمان می شویم. میگوییم خدایا مارا به دنیا بازگردان، ما

 اشتباه میکردیم. دیگر عمل صالح انجام میدهیم. خطاب میرسد

 کَلاّ : ساکت شو!

 تو برگردی به دنیا باز همان آدم اولی ! تو خوب بشو نیستی. می گویی

 من را برگردان به دنیا ، آدم خوبی میشوم.. این همه جنازه بردی،

 دوستانت را بردی دفن کردی، میخواستی خیال کنی که خودت مرده ای.

 بسم الله. جنازه که بردی دفن کردی فکر کن خودت هستی و دوباره

 زنده شدی، آمده ای به دنیا. آیا اعمالمان را خوب می کنیم؟

 سخنان ناب آیت الله مجتهدی(ره)

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش روايت كرد كه

وصيت پيامبر صلى الله عليه و آله

به على عليه السلام آمده است كه فرمود:

اى على ! شوخى مكن كه خوبى و نيكويى تو را مى برد

و دروغ مگو كه نور تو را از بين مى برد

و از دو خصلت بر حذر باش

يكى ناليدن و بى قرارى نمودن و ديگرى سستى

زيرا اگر بى قرارى كنى بر حق نمى توانى شكيبا باشى

و اگر سستى كنى حقى را نمى توانى به دست آورى

اى على ! كسى كه بى تابى و بى قرارى بر او مسلط شود

راحتى و آسايش از وجود او كوچ مى كند.

جهاد با نفس/كراهت بى قرارى نمودن و سستى كردن/حدیث 645

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 


پرسش: غیبت امام زمان (عج) چند سال است ؟

پاسخ: اگر مراد شما اين است كه غيبت چه مدت است كه ادامه دارد، بايد گفت: با توجه با اين كه امام زمان(عج) در سال 260 در پرده غيبت قرار گرفته‌اند پس غيبت ايشان (تا كنون) هزار و صد و شصت و شش سال است كه به طول انجاميده است.
و اگر مي‌خواهيد بدانيد تا كي به طول مي‌انجامد و در چه سالي پايان پذيرفته و حضرت ظاهر مي‌شود بايد گفت: زمان ظهور معلوم نیست ولی می توان گفت: امام زمان(عج) زماني ظهور می کند که شرایط ظهور فراهم شده باشد. همچنين افرادی باشند که واقعا یار و یاور امام باشند و او را بشناسند. و ایمان قوی به او و اهدافش داشته باشند و لحظه ای دست از یاری و حمایت او بر ندارند. از طرفی مردم، آمادگی پذیرش حضرت را داشته و خواستار ظهورش باشند و این زمانی است که مردم در زندگی خود، یاد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه ای باشد که نشان دهد منتظر ظهورند، وضعیت مردم جهان نيز به گونه ای باشد که منتظر ظهور موعود آسمانی باشند.
بنابر روایات حضرت مهدی(عج) از مکه و مسجد الحرام ظهور می کند. در حدیثی از امام باقر(ع) نقل شده است، «به درستی که قائم(عج) در میان گروهی به عدد اهل بدر (سیصد و سیزده نفر)، از گردنه ذی طوی(کوهی کنار مکه) پایین می آید تا آنکه پشت خود را به حجر الاسود تکیه می دهد و پرچم پیروزی را به اهتزاز در می آورد».
باید توجه داشت که همه مسلمین (چه عامه و چه خاصه) اتفاق دارند محل ظهور مکه و بر اساس بعضي از روايات مسجد الحرام است.

پرسش: غيبت امام زمان از چه زماني آغاز شده و تاکنون چند سال از آن مي گذرد؟

پاسخ: در سال 260 غيبت امام زمان(ع) شروع شد و تا كنون 1166 سال از غيبت مي‌گذرد. البته 70 سال ابتدايي معروف به غيبت صغري(كوتاه مدت) است.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چه رابطه اي بين حضرت و سرداب وجود دارد ؟ آيا ايشان در سرداب غيبت نموده اند ؟

پاسخ: چگونگي تحقق غيبت براي ما روشن نيست. اما در مورد سرداب ميتوان گفت:
سرداب عبارت است از طبقه پايين ساختمان که در مناطق گرمسير به جهت حفاظت از گرماي شديد ميسازند، و اين نوع ساختمان در غالب خانههاي عراق مشاهده ميشود و سامرا نيز از آن مستثني نبوده است. امام هادي(ع) در خانه خود به جهت آسايش اهل بيتش و محافظت از گرما، چنين سردابي ساخته بودند که بعد از شهادتش به ارث، منتقل به امام عسکري(ع) شد.
مطابق تاريخ، حضرت مهدي(ع) از زمان ولادت از ديدگان مردم خصوصا حکام مخفي بود. و بعد از شهادت پدرش بر جسد او نماز گذارد و رسما غيبت خود را از آن خانه آغاز نمود. و از آنجا که سکونت حضرت و ساير اعضاي خانواده در آن سرداب بوده است، لذا مکان غيبت را به آن سرداب مقدس نسبت ميدهند. اين سرداب براي شيعيان اهل بيت(ع) از آن جهت مقدس شمرده شده است که امام زمان و پدر و جدش در آن سرداب به سر برده و عبادت به جاي آوردهاند.
البته برخي ميگويند غيبت نيز از همان سرداب آغاز شد و برخي نيز اين امر را مسلم نميدانند.
گفتني است به علت تولد و زندگي مخفيانه امام در زمان حيات پدر و همچنين آغاز غيبت با شهادت پدر و به امامت رسيدن ايشان، اظهار نظر پيرامون محل شروع غيبت مشکل است. به علاوه که اين امر مسئلهاي فرعي است. آنچه مهم است اين است که ما يقين داريم حضرت در طول دوران غيبت در ميان مردم بوده و در مجامع شرکت ميکنند نه اينکه امام تا زمان ظهور در سرداب مخفي شدهاند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

پرسش: آيا انسان هاي در زمان غيبت امام با انسان هاي در زمان حضور ائمه مساوي هستند؟ آيا اين تبعيض و ظلم نيست که ما از حضور ظاهري امام محروميم؟

پاسخ: ما نيز داراي امام و پيشوايي هستيم كه در ميان ما حضور دارد، و ما از هدايت‌ها و عنايت‌ها و بركات وجودي او بهره مي‌بريم، هر چند كه در بيشتر موارد الطاف آن بزرگوار به صورت غير مستقيم شامل ما شده و دعاهاي ما به بركت آن بزرگوار مستجاب مي‌شود و ما متوجه نمي‌شويم. البته در مواردي نيز الطاف امام مهدي(ع) به صورت مستقيم به انسان‌ها رسيده و آنها متوجه مي‌شوند.
ناگفته نماند كه دوراني كه ما در آن زندگي مي‌كنيم دوران غيبت است، و اين طبيعي است كه از برخي بهره‌ها محروم باشيم. ولي بايد توجه داشت كه علت غيبت حضرت، عملكرد نامطلوب انسان‌ها بوده است. زيرا آنان با كنار گذاشتن اهل بيت و تنها گذاشتن آنان باعث اين محروميت شدند. همانگونه كه طولاني شدن امر غيبت نيز به علت كوتاهي مردم و عدم توجه آنان به امام است.
بايد دانست: امام مهدي(عج) زماني ظهور مي‌کند که شرايط آن فراهم شده باشد؛ يعني، افرادي باشند که واقعا يار و ياور امام(عج) باشند. او را شناخته و ايمان قوي به او و اهدافش داشته باشند و لحظه اي دست از ياري و حمايت بر ندارند. از طرفي مردم آمادگي پذيرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند… و اين زماني است که مردم در زندگي خود ياد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه اي باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعيت مردم جهان نيز به گونه‌اي باشد که منتظر ظهور مرد آسماني باشند.
البته خداوند مهربان لطف بيكرانش هر چند شامل همه مردم است ولي به مردم زمان غيبت عنايت ديگري دارد. از اين رو در روايت هست كه نماز‌ها و اعمال مردم در زمان غيبت از ثواب بيشتري برخوردار است همانگونه كه توبه و استغفار راحت‌تر پذيرفته مي‌شود.

 

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: فلسلفه غيبت امام زمان چه بوده است؟

پاسخ: بيان علت حقيقي و اصلي غيبت امري دشوار و شايد دور از دسترس باشد. درباره غيبت مي‌توان، هم نگاه تاريخي داشت و هم نگاه روايي:
يك. نگاه تاريخي: وقتي به تاريخ صدر اسلام و حتي قبل از آن مي‌نگريم، به خوبي مي‌‌بينيم كه جبهه كفر و باطل براي مقابله با جبهه حق و نابودي آن، از هيچ اقدامي فروگذاري نكرده و در اين راه حتي از كشتن پيشوايان دين نيز ابايي نداشته است. آنان به خوبي مي‌دانستند ادامه حكومت دنيايي و سيطره بر مردم و كسب منافع نامشروع، زماني امكان پذير خواهد بود كه پيشوايان دين و هاديان حق را از سر راه خود بردارند لذا شهادت ائمه(ع) در دستور كار خلفاي جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاكمان خودكامه را بيشتر مي‌كرد، وعده ظهور حضرت مهدي(عج) به عنوان منجي و مصلح بود. از اين رو خلفاي معاصر امام حسن عسكري(ع) ايشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتي فرزند ايشان به دنيا مي‌آيد، او را در همان ابتداي زندگي به شهادت برسانند. بنابراين بسيار طبيعي است كه خداوند آخرين حجت خود را در پرده غيبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زماني كه مردم آمادگي ظهور داشتند ظهور كرده و جهان را پر از عدل و داد نمايد.
دو. نگاه روايي: در روايات به علت و حكمت‌هاي متعددي اشاره شده است؛ از جمله:
الف. غيبت سري از اسرار الهي: پيامبر(ص) فرمود: “ان هذا لامر من امر الله و سر من سر الله” ؛ “اين امر الهي و سري از اسرار خداوند است". (بحار الانوار ، ج 51، ص73).
ب. آزمايش مردم: امام علي(ع) فرمود: “به خدا قسم من و دو فرزندم شهيد مي‌شويم. خداوند در آخر الزمان مردي از فرزندانم را به خون خواهي ما بر خواهد انگيخت و او مدتي غايب مي‌شود تا مردم آزمايش شوند و گمراهان جدا گردند تا جايي كه افراد نادان مي‌گويند: خداوند ديگر به آل محمد كاري ندارد". (غيبت نعمامي، ب10).
ج. ستم پيشه بودن انسان‌ها : امير مؤمنان(ع) فرمود: “زمين از حجت خدا خالي نمي‌ماند، ولي خداوند به دليل ستم پيشه بودن و زياده‌روي انسان‌ها، آنان را از وجود [ظاهري] حجت خود محروم مي‌سازد"(غيبت نعماني، ب10).
د. حفظ جان امام: امام باقر(ع) فرمود: “براي قائم ما قبل از آنكه به پا خيزد غيبتي است. راوي پرسيد چرا، حضرت فرمود: مي‌ترسد[از قتل]".
برخي بر اساس روايت اول مي‌گويند: “علت اصلي غيبت، روشن نيست و آنچه از علت‌ها گفته شده(مانند حفظ جان) از آثار غيبت است، نه علت اصلي(فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسي).
برخي ديگر با توجه به تاريخ و روايات، علت اصلي غيبت را حفظ جان و بقيه موارد را از آثار آن مي‌دانند.
پس غيبت امري است كه سير حركت انسان‌ها، آن را ناگزير كرده و در اين فرايند بايد به گونه‌اي برنامه‌ريزي شود تا جامعه شيعه، با كمترين مشكل بتواند پذيراي آن باشد. از اين رو امامان(ع) از يك سو راه‌هاي فهم احكام را به شاگردان مي‌آموختند تا بتوانند احكام دين را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج كنند و مردم را نيز به آموختن از علما و رجوع به آنها فرا مي‌خواندند و از سوي ديگر با برقراري نهاد وكالت، مردم را به رجوع به وكيلان دعوت كردند. در همين راستا از زمان امام هادي و عسكري(ع) ارتباط مستقيم را كمتر كردند و در مواردي از پشت پرده جواب سؤالات را مي‌دادند تا مردم به نديدن امام عادت كنند. به دنبال آن غيبت كوتاه مدتي(صغري)، پيش بيني شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخي مسائل مورد نياز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمي به نايبان را فرا بگيرند. (ر.ك. غيبة طوسي؛ تاريخ عصر غيبتع پورسيد آقايي، اصول عقايد، مصباح؛ دادگستر جهان . اميني).

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: مدت غيبت و علت ظهور حضرت در مکه چيست ؟

پاسخ: علت اصلي و حقيقي آن براي ما روشن نيست، ولي توجه به چند نكته باعث مي‌شود، مكه مكان مناسبي براي ظهور باشد:
ـ مكه و كعبه قبله‌گاه مسلمين بوده و مردم هر روز بارها به آن مكان مقدس توجه پيدا مي‌كنند و در برابر آن به سجده مي‌افتند.
ـ كعبه و مكه مكان مقدسي است كه انبياي بزرگوار الهي از آدم تا خاتم(ص) به امر خدا در آنجا حاضر شده و ضمن زيارت و طواف، عبوديت خود را نشان داده‌اند.
ـ مكه زادگاه پيامبر خاتم(ص) و محل بعثت او است.
شايد ظهور حضرت مهدي(ع) در مكه بيانگر آن باشد كه ظهور آن بزرگوار در ادامه حركت همه انبياي الهي و اوصياي او و در راستاي رسالت پيامبر اكرم(ص) است و او با ظهورش مي‌خواهد قرن‌ها تلاش و مجاهدت پيامبران را به نتيجه برساند و دين حق را با استقرار كامل عدالت در جهان پياده كند.
ب. چون زمان ظهور براي ما معلوم نيست بنابراين نمي‌توانيم بگوييم غيبت چه مقدار به طول مي‌انجامد ولي از آيات و روايات استفاده مي‌شود ظهور امام زمان(ع) كه پايان دوران غيبت است با عملكرد ما و نوع اختيار و انتخاب ما رابطه دارد؛ به اين معني كه اگر انسان‌ها واقعاً ظهور امام را بخواهند و آمادگي براي ظهور داشته باشند(نه اين كه زباني باشد بلكه در زندگي عملي توجه به امام زمان باشد) و عده‌اي خود را براي ياوري آقا امام زمان(ع) آماده كنند، انشاءالله خداوند امر ظهور را مقدر خواهند كرد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: امام مهدع (عج) به چه صورت غیبت کرده است ؟ چه فرقی با عقائد اهل سنت دارد ؟

پاسخ: «غيبت» يعني پنهان بودن، مراد از غيبت امام زمان(عج) اين است كه ايشان زندگي پنهاني دارد. با توجه به روايات مي‌توان دريافت مراد از پنهان زيستي حضرت مهدي(عج) اين است كه مردم ايشان را نمي‌شناسند. يعني آن بزرگوار در ميان مردم مي‌باشد و آنان او را مي‌بينند؛ ولي نمي‌دانند او همان امام زمان(عج) مي‌باشد. لذا غيبت حضرت(عج) به حضرت يوسف(ع) تشبيه شده است كه با اينكه برادرانش براي خريد گندم به مصر رفتند و او را ديدند، ولي وي را نشناختند. البته در مواردي بدن حضرت نيز ديده نمي‌شود.
اكثر اهل سنت چون معتقدند امام مهدي(عج) به دنيا نيامده است، لذا براي ايشان غيبتي قائل نيستند.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: امام مهدي کدام موضوع را دليل محروم ماندن شيعيان از سعادت وجود خود دانست ؟

پاسخ: آن حضرت اتحاد در وفاداري به ولايت و امامت را مانع ملآقات و عدم ظهور دانسته‌اند. اين موضوع در يكي از نامه‌هاي امام زمان(ع) به شيخ مفيد مطرح شده است. حضرت مهدي(ع) مي‌فرمايد: «ولو ان اشياعناوفقهم الله لطاعته علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهدتنا علي حق المعرفه و صدقها منهم بنا فما يحبسنا عنهم الا ما يتصل بنا مما نكرهه و لانؤثره منهم و الله المستعان و هو حسبنا و نعم الوكيل»؛ «اگر همه شيعيان ما ـ كه خداوند در طاعت خويش آنها را موفق بدارد ـ بر وفا به عهد و پيماني كه با ما بسته‌اند، با يكديگر متحد و يكدل مي‌شد؛ هرگز سعادت ديدار و ملآقات ما به تأخير نمي‌افتاد و ديدار و مشاهده ما ـ كه بر اساس معرفت و شناختي صادقانه است ـ به زودي براي آنان رخ مي‌داد. آنچه كه مانع مي‌شود ما بر آن طلوع كنيم اعمالي است كه ما آن را زشت مي‌شماريم و نمي‌پسنديم.
پس اگر شيعيان با ميل قلبي و رغبت، به امام زمان(ع) توجه و از اعمال نا پسند دوري كنند و به عهد و پيمان با ولايت و امامت استوار باشند، به ديدار آن حضرت و دولت كريمه او نائل خواهند شد. به طور خلاصه مي‌توان موانع ظهور و ديدار را در سه شاخصه كلي دانست:
1. عدم معرفت و شناخت واقعي ولايت و امامت؛
2. عدم استواري بر پيمان با ولايت در اعتقاد و عمل؛
3. ارتكاب اعمال ناپسند و آنچه مورد رضاي امام زمان(ع) نيست.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: پيشينه غيبت چيست ؟

پاسخ: پيشينه غيبت: غيبت و نهان زيستى، پديده‏اى نيست كه براى اولين بار و تنها درباره آخرين حجت پروردگار روى داده باشد بلكه از روايات فراوان استفاده مى‏شود كه تعدادى از پيامبران بزرگ الهى، بخشى از زندگى خود را در پنهانى و غيبت بوده‏اند و اين امر به جهت حكمت و مصلحت خدايى بوده و نه يك خواسته شخصى و يا مصلحت خانوادگى.
بنابراين غيبت يكى از سنت‏هاى( قرآن كريم در آياتى متعدد از جمله غافر، 58؛ فتح، 23 و اسراء، 77 سخن از سنّت الهى مطرح كرده است و از مجموع اينها استفاده مى‏شود كه مقصود از سنت الهى قوانين ثابت و اساسى الهى است كه هرگز دگرگونى در آن روى نمى‏دهد. اين قوانين هم بر اقوام گذشته حاكم بوده است و هم بر اقوام امروز و آينده حكومت خواهد كرد. (تفسير نمونه، ج17، ص 435، با تلخيص)) الهى است كه در زندگى پيامبرانى همچون ادريس، نوح، صالح، ابراهيم، يوسف، موسى، شعيب، الياس، سليمان، دانيال و عيسى‏عليهم‏السلام جريان يافته است و هر يك از آن سفيران الهى به تناسب شرايط سالهايى را در غيبت بسر برده‏اند.( كمال‏الدين، ج 1، باب اول تا هفتم، ص 254 تا 300).
به همين دليل است كه در روايات از غيبت حضرت مهدى‏عليه‏السلام به عنوان يكى از سنت‏هاى پيامبران ياد شده است و يكى از دلايل غيبت آن حضرت، اجرا شدن سنّت انبياءعليهم‏السلام در زندگى حضرت مهدى‏عليه‏السلام شمرده شده است.
امام صادق‏عليه‏السلام فرموده است:
به راستى كه براى [امامِ] قائم از ما غيبتى است كه مدت آن طولانى خواهد بود. راوى گويد: دليل اين غيبت چيست اى فرزند رسول‏خداصلى الله وعليه وآله؟
حضرت مى‏فرمايد: خداوند مى‏خواهد سنت‏هاى انبياء در غيبت‏هايشان درباره آن حضرت روى دهد.( بحارالانوار، ج 52، ح 3، ص 90).
از سخن فوق اين نكته نيز آشكار مى‏شود كه سخن از غيبت امام مهدى‏عليه‏السلام سال‏ها پيش از ولادت آن بزرگوار، مطرح بوده است و پيشوايان اسلامى از پيامبر اكرم‏صلى الله وعليه وآله تا امام عسكرى‏عليه‏السلام از غيبت آن حضرت و بعضى از خصوصيات آن و آنچه در زمان غيبت اتّفاق خواهد افتاد، خبر داده‏اند و نيز وظايفى را براى مردم مؤمن در آن زمان بيان داشته‏اند.( ر.ك به منتخب الاثر، فصل دوّم، باب‏هاى 26 تا 29، صص 312 تا 340).
پيامبر اسلام‏صلى الله وعليه وآله فرموده‏اند:
مهدى‏عليه‏السلام از فرزندان من است… براى او غيبتى است و حيرتى [پريشانى] تا آنگاه كه مردمان از دين‏هاى خود گمراه شوند پس در آن زمان مى‏آيد مانند شهاب ثاقب [ستاره‏اى روشن و تابان]؛ پس زمين را از عدل و داد پر مى‏كند همانگونه كه از ظلم و ستم آكنده باشد.( كمال‏الدين، ج 1، باب 25، ح 4، ص 536).

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




 

پرسش: آيا امام زمان (ع) در چاه رفته است ؟

پاسخ: خير، اين حرف صحيح نيست. منزل امام زمان(ع) در شهر سامرا داراي سردابي بود كه امام هادي(ع) و امام عسكري(ع) در آنجا به عبادت مشغول بودند. پس از رحلت امام حسن عسكري(ع) امام زمان(ع) يك بار در سرداب كه محل عبادت بود ديده شد و پس از آن در پرده غيبت قرار گرفت. هر چند قبل از آن (در زمان زنده بودن پدر) نيز زندگي مخفيانه داشت وكسي ايشان را نمي‌ديد. بنابراين سرداب محلي است كه غيبت امام زمان در سال 260 هـ.ق (پس از شهادت پدر) از آنجا آغاز گشت.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آیا امام زمان (عج) ازدواج کرده و فرزند دارد ؟

پاسخ: دليل معتبري نداريم كه موضوع ازدواج حضرت مهدي(ع) و وجود فرزند براي ايشان را به طور قطع، اثبات يا نفي كند. البته برخي براي اثبات ازدواج حضرت دليل آورده‌اند كه ازدواج سنت پيامبر است و امام مهدي(ع) حتما به سنت پيامبر عمل مي‌كند، ولي بايد گفت: آن حضرت در شرايط غيبت به سر مي‌برد كه يك زندگي استثنائي است. بنابراين، امكان دارد كه ازدواج را تا عادي شدن زندگي خود به تاخير اندازد.
در عين حال، اگر حضرت، در همه عمر شريفشان يك بار هم ازدواج كرده باشد و در زماني محدود همسري داشته باشد؛ به سنت نبوي عمل كرده‌اند و لزومي ندارد كه حضرت هميشه همسر و فرزنداني داشته باشد.
در مقابل برخي ديگر، ازدواج و همسر و فرزند داشتن را هم منافي با امر غيبت دانسته‌اند و هم از لحاظ اجتماعي، قابل سوء استفاده.
همچنين در روايتي نقل شده است: به امام رضا(ع) عرض كرديم: براي ما روايت شده كه امام از دنيا نمي‌رود تا آنكه نسل خود را ببيند. حضرت فرمود: آيا در خصوص اين حديث گفته نشده « الا القائم» يعني به جز قائم.(اثبات الوصية، ص201)
بنابراين درباره ازدواج و همسر و فرزند داشتن آن حضرت يا نفي آن به صورت قاطع نمي‌توان سخن گفت. علاوه بر اينكه اين مسأله يكي از مباحث فرعي در ميان مباحث مهدويت است كه اطلاع نداشتن از آن، ضرري ندارد و پي‌گيري آن نيز ثمري ندارد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: ضرورت اعتقاد به مهدويت چيست ؟

پاسخ: اعتقاد به مهدي موعود يك اعتقاد عميق ديني است كه در تمام اديان و مذاهب جهان از آن سخن به ميان آمده است. و همانند توحيد و نبوت و معاد و … د تمام اديان به ويژه اسلام اصالت دارد و در جاي خود ثابت شده كه اعتقادات ديني بشر در فطرت او ريشه قطعي دارند. اين اعتقاد با خواسته‌هاي دروني انسان هماهنگي كامل دارد. در حقيقت تعاليم ديني تعيين كننده و تأمين كننده خواسته‌هاي بشر و تكميل كننده خلقت انسان است. پس عقيده ديني در ژرفاي فطرت جاي دارد و يك ميل باطني است. البته مانند ساير اميال بشر در شرايط گوناگون شدت و ضعف يا كم و زياد مي‌شود. اما اصل خواسته به كلي از بين نمي‌رود. از اين نظر اعتقاد به مهدويت ضرورت فطري و در جهت خواست دروني انسان‌ها است و لذا تمامي اديان به اين خواسته فطري پاسخ داده و مسائلي را در مورد آن مطرح كرده‌اند.
بنابراين اعقتاد به مهدويت يك عقيده اصيل ديني بوده كه مبتني بر اصل امامت است. و احساس ناكامي و تبعيض و ستم در ادوار مختلف تاريخ، باعث پيدايش آن نشده است. از آنجا كه اعتقاد به مهدي موعود به عنوان امام معصوم، فرع بر اعتقاد به اصل امامت در اسلام راستين است نيز از ضرورت اعتقاد به اصل امامت نشأت مي‌گيرد. در اينجا لازم است اشاره‌اي كوتاه به ضرورت امامت داشته باشيم:
امامت در لسان قرآن و احاديث، منصب و مقامي است كه خداوند به افرادي از خواص بندگان شايسته خود عطا مي‌كندو دارندگان آن منصب، كارگزاران خدا و نگهبان امورو احكام دين خدا و گواه بر خلق خدا هستند.
در احاديث آمده است: هيچكس وارد بهشت نشود مگر اينكه آنها را بشناسد و آنان هم او را بشناسند و وارد آتش نشود مگر كسي كه آنها را انكار كند و آنها او را انكار نمايند. امام از حق و قرآن جدا نمي‌شود و قرآن و حق از امام جدا نمي‌شود.
امامت رهبريت سياسي و فكري و ديني است كه از طرف خدا براي هدايت مردم به سعادت تعيين شده است.
امام باقر(ع) فرموده است: «لايكون العبد مؤمنا حتي يعرف الله و رسوله و الائمة كلهم و امام زمانه و يرد اليه و يسلم له. ثم قال: كيف تعرف الآخر و هو يجهل الاول»(كافي، ج1، ص180). «بنده خدا مؤمن نخواهد بود مگر اينكه خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نيز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه كند و تسليم امر وي باشد؛ سپس فرمود: «چگونه مي‌شود كه آخرين امام را بشناسد در صورتي كه اولين امام را نشناخته باشد؟»

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: دلايلي را براي اثبات وجود امام زمان بيان فرماييد.

پاسخ: ما براي اثبات وجود امام زمان(ع) دلايل متعددي اقامه مي‌كنيم كه برخي از اين دليل‌ها عقلي و كلي است، برخي ديگر برگرفته از آيات و روايات است.
روايات نيز برخي كلي است و برخي جزئي، در اينجا به برخي روايات اشاره مي‌كنيم كهمورد پذيرش شيعه و سني مي‌باشد:
در روايت معروفي از پيامبر(ص) نقل شده است كه بعد از من دوازده نفر خليفه خواهند بود و اسلام با آنان عزيز است. پيامبر سخن از وجودو عزت اسلام داده است و اين را به دوازده امام عجين كرده است. ما(شيعه) روايات متعددي داريم كه پيامبر اين دوازده نفر را به نام معرفي كرده است كه اولين آنها امام علي(ع) و آخرين آنان امام مهدي(ع) مي‌باشند. با توجه به اين كه يازده نفر از اين بزرگواران به شهادت رسيدند پس وجود و عزت اسلام كه الان در اختيار ما است به جهت همراهي اين دين شريف توسط امام مهدي(ع) است.
در روايت معرف ديگر از پيامبر(ص) نقل شده است كه: هر كس بميرد و امام زمان خودش را نشناسد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است. پيامبر لفظ “امام زمانه = امام زمان خودش” را به كار برده است، يعني در هر زمان امامي است كه شناخت او باعث نجات و سعادت است و نشناختن او باعث مي‌شود مرگ انسان مرگ جهالت (= كفر و ضلالت) باشد. اين امام بايد تجلي كامل دين باشد كه شناخت (و پيروي او) معيار مرگ سعادت است.
در كنار اين احاديث ما روايات متعددي پيرامون ولادت و غيبت امام زمان(ع) داريم كه به روشني از ولادت مخفيانه حضرت سخن به ميان آمده است و گفته شده كه او داراي غيبت خواهد بود.
اگر در اين زمينه بيان بيشتري را مي‌خواهيد مي‌توانيد مكاتبه كنيد تا در اختيار شما قرار گيرد.

 

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چطور حضرت چنين عمر طولاني دارند ؟ با ادله اثبات کنيد؟ چگونه اين همه مصائب را تحمل مي کنند ؟

پاسخ: سؤال شما از چند بخش تشکيل ميشود که بايد به چند مطلب توجه کرد:
يکم. شيعه معتقد است در هر زمان بايد حجت خدا وجود داشته باشد. اين حجت يا پيامبر خداست و يا وصي او. و چون ما خاتميت پيامبر اسلام(ص) و وصايت و امامت امامان دوازدهگانه معصوم را پذيرفتهايم، بنابراين، بعد از رحلت آن بزرگوار امامان يکي پس از ديگري به مقام امامت رسيده و حجت خدا در ميان مردم در زمان خود بودند. و چون يازده امام از امامان شربت شهادت نوشيدند، بنابراين امام دوازدهم حجت خداوند خواهد بود و امام زمان ميباشند.
وجود حجت در هر زمان هم استدلال عقلي دارد ـ که تحت عنوان واسطه فيض و اضطرار انسان به حجت مطرح ميشود ـ و هم در آيات و روايات به آن تصريح شده است.
اما بحث واسطه فيض به صورت خلاصه،
اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطه‌ي ايشان بر بندگان نازل مي‌شود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس بر اسباب و مسببات است و هر پديده‌اي از راه سبب و علت، ايجاد مي‌شود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه: در فلسفه ثابت شده است كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نمي‌توانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونه‌اي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه مي‌تواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطه‌ي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات مي‌رسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونه‌اي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب مي‌گويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه مي‌دهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مي‌يابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطه‌ي او، فيض به عالم هستي مي‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب.
اما اضطرار انسان به حجت؛ اين بحث غير از واسطه فيض بودن حجت خداست. در مورد نياز انسان به حجت بايد ابتدا خود انسان و ابعاد وجودي او را شناخت. بايد دانست انسان وجودي جسماني و روحاني دارد که هر دو نيازهايي دارند و ممکن است دچار آسيبها و آفتهايي شوند. پس بايد نيازها را شناخت تا برآورده و آفتها را شناخت تا از ورود آن جلوگيري کرد و در صورت وارد شدن آنها را بيرون راند. در ضمن نبايد فراموش کرد که حقيقت وجودي انسان حيثيت روحاني اوست که همان نفخه الهي ميباشدو بدن مَرکب و وسيلهاي است که به واسطه آن بُعد روحاني در عالم ماده بتواند رشد کند و تکامل يابد. اين بعد وجودي، داراي حياتي فراماده بوده و امتداد وجود آن پس از مرگ و جدايي روح از بدن نيز ادامه دارد. پس حيات انسان منحصر به عالم ماده نبوده بلکه شامل عالم پس از مرگ نيز ميشود. عالمي که زندگي اصلي در آنجاست و زندگي دنيوي مقدمهاي براي ساختن آن است. علاوه اين که انسان نه تنها زندگي فردي داشته باشد بلکه در جامعه زندگي ميکند و با ساير انسانها و بلکه با ساير مخلوقات ارتباط داشته و نسبت به آنها تأثير و تأثر دارد.
طبيعي است که چنين انساني نياز به راهنمايي و تربيت دارد تا بتواند حيات واقعي را درک کرده و به آن نايل شود. لذا دين و انبيا از طرف خداوند به انسان هديه شد. دين مجموعه معارف و دستوراتي است که به واسطه انبيا در اختيار بشر قرار گرفت تا آدمي در سايه پذيرش و عمل به آن به حقيقت واصل گردد. اما باور داشتن و عمل به دين نياز به شناخت درست دين دارد. لذا وظيفه انبياء علاوه بر ابلاغ وحي، تعليم و تبيين آن نيز بود. خداوند ميفرمايد: ” هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ"(جمعه/2) و در جايي ديگر فرمود: ” وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ"(نحل/44).
پس وجود قانون الهي کافي نيست بلکه انسان نياز دارد حقيقت وحي متناسب با درک و رشد فکري او برايش روشن شود. وحيي که در چهارچوب زمان خاص نميگنجد بلکه براي همه زمانهاست. از اين رو، انسان نيازمند به مبيّن است. همانگونه که محتاج به مربي است تا او را به درستي تربيت کند و لذا از وظايف انبيا تزکيه کردن مردم است. و اين نياز(نياز و اضطرار به مبيّن و مربي) مربوط و مختص به انسانهاي دوران بعثت و حيات انبيا نيست، بلکه همه انسانها در هر دوراني به آن نياز دارند. همانطور که وجود کتاب قانون پزشکي انسانها را از دکتر بي نياز نميکند.
لذا خداوند چنين دستور ميدهد: ” يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ"(توبه/119). همچنين از امام باقر يا صادق(ع) روايت شده است: “ان الله لم يدع الارض بغير عالم و لولا ذلک لم يعرف الحق من الباطل؛ خداوند زمين را بدون عالم رها نکرده است و اگر چنين نبود(عالم نبود) حق از باطل شناخته نميشد".(کافي، ج1، کتاب الحجة، باب ان الارض لا تخلو من حجه، ح5).
و در کتاب کافي مرحوم کليني در قسمت کتاب الحجة اولين باب را به نياز به حجت قرار داده است به اين عنوان (باب الاضطرار الي الحجة).
حجت در زمان ما به دليل نقل، وجود مقدس امام زمان(ع) است.
شيعه براي اثبات اين عقيده، به رواياتي استدلال مي‌كند كه نزد يقين، با سند‌هاي معتبر يا متواتر حجت است و اگر اين روايات با هم سنجيده شود، مصداقي گوياتر و صحيح تر از مبناي شيعه براي آن نمي‌يابيم. در حديث ثقلين هست: “اي مردم! همانا، من بشرم. نزديك است كه (از سوي فرشته مرگ) خوانده شوم و من هم پاسخ مي‌دهم. من، ميان شما، دو چيز گرانبها به جا مي‌گذارم. آن دو، كتاب خدا و عترت‌ام، اهل بيتم هستند. اين دو، هرگز از هم جدا نمي‌شوند تا بر من در حوض وارد شوند. بر آن دو پيشي نگيريد كه هلاك مي‌شويد و بدانان چيزي نياموزيد؛ زيرا از شما داناترند". اين حديث به صراحت مي‌گويد:
الف. پيامبر، براي هدايت امت، قرآن و اهل بيت را به عنوان جانشين پس از خود باقي گذاشت؛
ب. هر دو جانشين تا روز قيامت باقي‌اند و از هم جدا نمي‌شوند.
با ضميمه كردن اين دو مطلب، روشن مي‌شود كه در هر زمان، حجت و امامي از اهل بيت وجود دارد كه هرگز از كتاب خدا، جدا نمي‌شود. لذا ابن حجر در كتاب صواعق المحرقه، درباره اين حديث مي‌گويد:"احاديثي كه مردم را بر لزوم تمسك به كتاب و اهل بيت دعوت مي‌كند، دلالت دارد بر اين كه هيچ‌گاه رشته‌ي شايستگان اهل بيت تا روز قيامت، بريده نخواهد شد، همان گونه كه قرآن همچنين است. از اين رو اهل بيت، موجب امان و قرار زمينيان هستند، چنان كه گفته خواهد شد. گواه بر اين مطلب، روايت پيامبر است كه مي‌فرمايند: “در هر نسلي از بازماندگان امت‌ام، عادلاني از اهل بيت‌ام هستند".
خلاصه آن كه آنان، مصداق اين حديث شريف ثقلين هستند.
در حديث معرفت آمده است: “من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية". از ميان علماي شيعه، علامه‌ي مجلسي(ره) در بحار الانوار بابي با عنوان “من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية” آورده كه حاوي چهل حديث است و از ميان دانشمندان عامه نيز مسلم بن حجاج نيشابوري، قاضي عبد الجبار معتزلي، محمد بن فتوح حميدي، مسعود بن عمر بن عبدالله مشهور به “سعد الدين تفتازاني” و ديگران، اين روايت نوراني را ذكر كرده‌اند.
نيز روايت ديگري وجود دارد كه هم معنا و هم‌پايه‌ي همين روايت است. رسول خدا(ص) فرمود: “آن كه بميرد و بر عهده‌اش بيعت (امام حق) نباشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته است".
نيز رسول خدا(ص) در حديثي فرمود “آن كه از گستره (حكومت(سلطان) شرعي) بيرون رود، گرچه يك وجب باشد، به مرگ جاهلي از دنيا رفته است".
اين حديث را بخاري در صحيح‌اش و احمد در مسندش و طيالسي در مسندش و حاكم در مستدرك و ذهبي در تلخيص المستدرك نقل كرده اند، اما آن چه شايسته‌ي دقت و تأمل در اين روايت است، اين است كه:
الف. نشناختن و يا نپذيرفتن امام زمان از جاهليت است؛
ب. در هر زماني، امامي كه پيروي او واجب باشد، وجود دارد؛
ج. هر كس با امام زمان‌اش بيعت نكند، حيات و مماتش جاهلي است.
گفتني است مراد از امام، در اين دو روايت اخير، امام عادلي است كه در همه‌ي زمان‌ها وجود دارد و معرفت و پيروي و بيعت با او، واجب است؛ زيرا، اينان، حجت خدا بر بندگان‌اند و تمسك به آنان واجب است؛ چون، همسنگ و برابر قرآن‌اند. اگر مردم به آنان تمسك جويند، هرگز گمراه نمي‌شوند. شناخت و معرفت ايشان، جزء دين و واجب است و نشناختن آنان، گمراهي و جاهليت است.
خلاصه آن كه امامت اهل بيت(ع) پابرجا و با شهادت امام يازدهم، قطع نشده است.
در كنار اين اخبار كه از پيشوايان معصوم، در اختيار ما است، تاريخ نيز بر ولادت حضرت مهدي(ع) گواهي مي‌دهد. در كتب متعددي كه درباره آن بزرگوار سخن به ميان آورده‌اند، به عناوين مختلفي بر مي‌خوريم، از جمله: احوال مادر ايشان؛ كيفيت ولادت و مخفيانه بودن آن؛ كساني كه او را در زمان حيات پدر بزرگوارش ديده‌اند؛ عقيقه‌ي امام حسن عسكري(ع) براي ولادت ايشان، نايبان خاص؛ كساني كه آن بزرگوار را در زمان غيبت صغرا ديده‌اند؛ برخي معجزات ايشان؛ كساني كه در غيبت كبرا او را ملآقات كرده‌اند و … .
براي اطلاع مي‌توانيد به منتخب الاثر از آيت الله صافي مراجعه كنيد.
با توجه به اين چهار دسته از روايات ـ كه از لحاظ سند و دلالت قابل ترديد نيست ـ مي‌فهميم امام زمان حجة بن الحسن العسكري از فرزندان فاطمه(س) است، امامي است كه در حال حاضر وجود دارد و او، همان محمد بن الحسن العسكري است و بر اساس مصالح و حكمت‌هايي كه خداي متعال مي‌داند ، او را تا روزي كه خود صلاح بداند، در پس پرده‌ي غيبت نگه مي‌دارد.
دوم. آمدن منجي و فلسفه ظهور او امري مختص به شيعه نيست.
اما ظهور منجي:
الف. موعود زرتشت: زرتشتيان معتقد به ظهور منجي موعود در آينده تاريخ هستند. نام اين منجي سوشيانس است. واژه “سوشيانس” چه به صورت جمع و چه به صورت مفرد، به دفعات استفاده شده است. سوشيانس از ريشه “سوشيا” همان سود به معناي بهره و منفعت گرفته شده كه به مفهوم سودرسان است. موعود را از اين جهت “سوشيانس” خوانند كه به همه جهان مادي، منفعت و سود مي‌رساند.(فروردين يشت، از اوستا، فقره 129).
از آنجا كه دين با يك رهبر(زرتشت) شروع شد، بايك رهبر نيز به پايان مي‌رسد و سوشيانس، در پايان، پيشواي دين و در واقع آخرين پيشواي ديني خواهد بود.(دينكرد، كتاب نهم، فصل 58، فقره 15).
او در سي سالگي به مكالمه اهورا مزدا موفق مي‌شود و به نوكردن جهان همت خواهد گماشت.
آمدن سوشيانس، آن قدر طول مي‌كشد كه درباره او گويند كه نمي‌آيد؛ در حالي كه او خواهد آمد.(وينكرد، كتاب نهم، فصل 32، فقره اول).
نيز زمين لرزه بسيار باشد، جوانان، زود پير شوند و هر كس از كردار بد خود شاد است و ارجمند، مردم ستمگر را به نيكي دارند و مردم ديندار را به بدي. (يادگار جاماسب(جاماسب‌نامه)).
او داراي قدرتي فراتر از ساير مردمان است؛
با نگاه بخشايش، به جهان مي‌نگرد؛
با ديده خرد به خلايق مي‌نگرد و جهان را جاودانگي مي‌بخشد؛
او داناتر راست‌گفتارتر، مددكار و خردمندتر از همه خلايق است؛ (اوستا، زامياد يشت، ص94، يسنا ص3و 13).
ب. موعود يهود: دين يهود، يكي از سه دين بزرگ توحيدي جهان است، پيامبر ايشان، حضرت موسي(ع) و كتاب مقدسشان تورات است. هر بخش تورات به نام “سفر” و هر سفر به چند باب و آياتي چند تقسيم شده است و تفسيري كه علماي يهود بر آن نوشته‌اند “تلمود” نام دارد. (مهدي: تجسم اميد و نجات، عزيزالله حيدري، ص63).
شور و التهاب انتظار موعود آخر الزمان، در تاريخ پرفراز و نشيب يهوديت، موج مي‌زند، يهوديان در سراسر تاريخ محنت‌بار خود، هرگونه خواري و شكنجه را به اين اميد بر خود هموار كرده‌اند كه روزي مسيحا بيايد و آنان را از گرداب ذلت و درد و رنج برهاند و فرمانرواي جهان گرداند.
در كتاب تورات و ملحقات آن بشارت زيادي از آمدن موعود و ظهور مصلحي جهاني در آخر الزمان آمده است كه به قسمتي از آن اشاره مي‌شود.
ـ “شريران منقطع مي‌شوند، اما متوكلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد، چون كه بازو‌هاي شريران شكسته مي‌شود و خداوند، صديقان را تكيه گاه است. خداوند، روز‌هاي صالحان را مي‌داند و ميراث ايشان ابدي خواهد بود. صديقان وارث زمين شده، در آن ساكن خواهند شد. اما عاصيان، عاقبت، مستأصل، و عاقبت شريران، منقطع خواهند شد".(عهد عتيق، كتاب مزامير، مزمور 37، بند‌هاي 9 تا 38).
ـ “آنگاه، انصاف، در بيابان، ساكن خواهد شد و عدالت، در بوستان مقيم خواهد گرديد و عمل عدالت سلامتي و نتيجه عدالت، آرامش و اطمينان خاطر خواهد بود تا ابدالآباد. و قوم من، در مسكن، سلامتي و در مساكن مطمئن و در منزل‌هاي آرامي، ساكن خواهند شد(كتاب اشعياي نبي، باب 32).
ج. موعود در انجيل: حضرت عيسي، در بيت اللحم پا به جهان گذارد و در منطقه جليل از شهر “ناصريه” پرورش يافت(اديان زنده جهان، ص337) نام كتاب مقدس مسيحيان، انجيل است كه به دست چهار نفر جمع آوري شده و به نام نويسندگان آن مشهور گشته است. انجيل كنوني مشتمل بر چهار انجيل متي، مرقس، لوقا و يوحنا است.
در كتاب انجيل آمده است: “و كمر‌هاي خود را ببنديد، چراغ‌هاي خود را افروخته بداريد. خوشا به حال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد. پس شما نيز مستعد باشيد؛ زيرا در ساعتي كه گمان نمي‌بريد، پسر انسان مي‌آيد.(كتاب مقدس، انجيل لوقا، باب 12)
د. موعود در كتب مقدسه هنديان:
1. بشارت ظهور در كتاب “اوپانيشاد": اين مظهر ويشنود(مظهر دهم) در انقضاي كلي يا عصر آهن، سوار بر اسب سفيدي، در حالي كه شمشير برهنه درخشاني به صورت ستاره دنباله‌دار در دست دارد، ظاهر مي‌شود و شريران را تماما هلاك مي‌سازد و خلقت را از نو، تجديد و پاكي را رجعت مي‌دهد اين مظهر دهم، در انقضاي عالم ظهور خواهد كرد.(اوپانيشاد، ترجمه محمد دار اشكوه، جلد 2، ص637).
2. بشارت ظهور در كتاب “باسك": دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلي در آخر الزمان كه پيشواي ملائكه و پريان و آدميان باشد وحق و راستي با او باشد و آن چه در دريا و زمين‌ها و كوه‌ها پنهان باشد، همه را به دست آورد و از آسمان‌ها و زمين آن چه باشد، خبر دهد و از او بزرگتر، كسي به دنيا نيايد(بشارات عهدين، ص246).
هـ . موعود در آيين بودا:
انديشه‌ منجي موعود در اين آيين، با مفهوم “ماتريا” به معناي ، مهربان است. در الهيات بودايي، او را بوداي پنجم و آخرين بودا از بودايان زميني مي‌دانند كه هنوز نيامده است. او خواهد آمد تا همگان را نجات دهد.
و. موعود در اسلام:
در دين مقدس اسلام، مسأله موعود و منجي، به روشني مطرح شده است. قرآن، كتاب آسماني مسلمانان، در آيات متعدد به حاكميت صالحان بر زمين و غلبه دين حق، اشاره دارد. از جمله آنها آيه 105 سوره انبياء است: “وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ” خداوند، در اين آيه تصريح مي‌كند كه زمين را بندگان صالح من، به ارث مي‌برند و در اختيار مي‌گيرند. همچنين تصريح مي‌كند كه اين امر، حقيقتي است كه در كتب انبياي گذشته نيز بدان اشاره شده است. بر اساس آيه “وعد الله الذين…” خداوند، به انسان‌هايي كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند وعده مي‌دهد كه خلافت و حكومت در زمين را به آنان وا مي‌گذارد و دينشان را پابرجا و برقرار مي‌سازد، و در چنين زماني، آرامش و امنيت كامل، در جهان ايجاد مي‌شود و آدميان به عبادت و بندگي خدا مي‌پردازند.
خداوند در چند جاي قرآن تصريح مي‌كند، دين اسلام بر همه اديان غلبه خواهد كرد؛ هر چند كافران و مشركان نخواهند و خود را شاهد بر چنين رويدادي معرفي مي‌كند.(توبه/33، فتح/28، صف/8).
البته با توجه به رواياتي كه در تفسير و تبيين آيات الهي از پيشوايان معصوم صادر شده است مي‌توان دريافت كه بيش از 250 آيه از آيات قرآن، به امام مهدي(ع) و حاكميت عدل و دين اشاره دارد.(ر.ك: معجم احاديث الامام مهدي، ج5).
علاوه بر قرآن كريم، روايات متعددي از پيامبر و ائمه معصومين(ع) درباره ظهور موعود و منجي، صادر شده است كه در آخر الزمان، فردي از فرزندان پيامبر كه هم نام او است، قيام خواهد كرد و جهان را پر از عدل و داد مي‌كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده است.
اعتقاد به ظهور امام مهدي(ع) چنان در ميان مسلمانان ريشه دارد كه علاوه بر آنكه مورد قبول همه فرقه‌ها است و در كتب روايي مانند صحاح سته، مسند احمد، مستدرك حاكم(از عامه)، و اصول كافي و بحار الانوار (از شيعه) روايات متعددي درباره او ذكر شده است. كتاب‌هاي متعددي نيز ويژه آن حضرت به رشته تحرير در آمده است. مانند كمال الدين و تمام النعمه، اثر شيخ صدوق، الغيبة، نوشته نعماني و الغيبة نوشته شيخ طوسي، منتخب الاثر، اثر لطف الله صافي گلپايگاني از علماي معاصر شيعه، و فتن ابن حماد و الاربعين ابو نعيم اصفهاني از عامه.
در خطبه 138 نهج البلاغه كه حاوي برخي از سخنان امير مؤمنان علي (ع) است درباره امام مهدي(ع) و ظهور او مطالبي مطرح شده است.
ذكر اين نكته مناسب است كه به اعتقاد شيعه، امام مهدي(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) است كه در سال 255 هـ . ق به دنيا آمد و اكنون در پرده غيبت قرار دارد تا زماني كه خداوند اذن ظهور و قيام دهد. بر اين اساس او زنده است، ولي به اعتقاد اهل سنت، او به دنيا نيامده، بلكه در آخر الزمان و حدود چهل سال قبل از ظهورش، متولد خواهد شد.
اما فلسفه ظهور:
در فطرت انسان‌ها، حق طلبي و عدالت خواهي نهفته و در درون جان و خمير‌مايه آنان رشد و تعالي، مهر ورزي و نيك خواهي، آسايش و آرامش همگاني، بيزاري از ظلم و فريب كاري، نفرت از تباهي و آلودگي نهادينه شده است. انسان‌ها واقعاً زيبايي و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستي‌هاي ديگران رنج مي‌برند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياري يكديگر برمي‌خيزند. طبيعي است انساني كه داراي حيات اجتماعي است، زماني مي‌تواند به اميال فطري خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمي وقتي مي‌بيند مكتب‌هاي دست ساز بشر و حاكميت انسان‌هاي بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراواني ظلم و فساد، درد‌هاي بيشماري را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو مي‌كند كه روزي مرد آسماني، عالم به نياز‌ها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومتش، حقيقت زيبايي خويش را جلوه‌گر سازد. بنابراين ظهور امام مهدي(ع) امري است كه فطرت آن را مي‌طلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطري، ظهور منجي را نويد داده است.
از حيث عقل؛ عقل آدمي به اين نتيجه رسيده است که اين جهان هستي، داراي آفريدگاري با همه کمالات به صورت مطلق است. فيض و رحمت خداوند، عالم وجود را ناشي شد تا ممکنات بتوانند از نعمت وجود بهره ببرند. در ميان ممکنات، انسان را ممتاز قرار داد و با دادن ويژگي انتخاب و اختيار، امکان حرکت تکاملي و تحصيل کمالات و کسب مقام قرب الهي را براي او فراهم آورد. حرکت تکاملي و کسب بالاترين درجه کمال، نيازمند به چند گزينه بود: راهنما و راهبراني را فرستاد تا هدف و راه را به او نشان دهند، دنياي مادي و زندگي او را به گونهاي ترتيب داد تا زمينههاي رشد از جهات مختلف ممکن پذير باشد، لذا زندگي انساني، مرکب از حيات فردي، اجتماعي، روحي، جسمي شد. در اين ميان، شخصي موفق خواهد بود که اين زندگي ترکيبي را به بهترين نحو و در جهت رسيدن به هدف، برنامه ريزي کند. بي شک، محيط و اجتماع و تعامل با ديگران، در حرکت آدمي تاثيرگذار است. تاثير مطلوب و کامل زماني است که جامعه به گونهاي اداره شود که محيط رشد فراهم آيد و اين زماني است که مدير جامعه فردي باشد آگاه به نيازهاي انسان و دانا به راه رسيدن به تکامل، فردي باشد که قانون الهي را ـ که بهترين مقررات براي يک جامعه است ـ به خوبي بداند و به درستي عمل کند. اين مهم، فقط در توان فردي معصوم از خطا و مؤيد به علم الهي است که در قالب لفظ امام و انسان کامل معرفي ميشود. همانگونه که از ديد عقل، لطف الهي ميطلبد که خدا راهنماياني بفرستد تا راه را نشان دهند، همانگونه اين لطف ميطلبد راهبراني را برگزيند تا جامعه را به نحو مطلوب آماده رشد افراد بشري کنند. حال اگر شرايط به گونهاي شد که مردم آمادگي پذيرش و گردن نهادن به امامت و زعامت حجت حق به صورت ظاهري شدند و خواستند رهبري جامعه را به فردي الهي بسپارند که در سايه مديريت او محيط سالم اجتماعي فراهم شود، عقل ميگويد لطف خدا ميطلبد که خداوند اين نعمت را به بشريت ارزاني بدارد. لطف نيز از خدا جدا و منفک نيست. پس عقل درک ميکند نياز به ظهور حجت حق را.
سوم. چرا غايب از نظر؛
بيان علت حقيقي و اصلي غيبت امري دشوار و شايد دور از دسترس باشد. درباره غيبت مي‌توان، هم نگاه تاريخي داشت و هم نگاه روايي:
يك. نگاه تاريخي: وقتي به تاريخ صدر اسلام و حتي قبل از آن مي‌نگريم، به خوبي مي‌‌بينيم كه جبهه كفر و باطل براي مقابله با جبهه حق و نابودي آن، از هيچ اقدامي فروگذاري نكرده و در اين راه حتي از كشتن پيشوايان دين نيز ابايي نداشته است. آنان به خوبي مي‌دانستند ادامه حكومت دنيايي و سيطره بر مردم و كسب منافع نامشروع، زماني امكان پذير خواهد بود كه پيشوايان دين و هاديان حق را از سر راه خود بردارند لذا شهادت ائمه(ع) در دستور كار خلفاي جور قرار گرفت. آنچه وحشت و اضطراب حاكمان خودكامه را بيشتر مي‌كرد، وعده ظهور حضرت مهدي(عج) به عنوان منجي و مصلح بود. از اين رو خلفاي معاصر امام حسن عسكري(ع) ايشان را به شدت تحت نظر داشتند تا وقتي فرزند ايشان به دنيا مي‌آيد، او را در همان ابتداي زندگي به شهادت برسانند. بنابراين بسيار طبيعي است كه خداوند آخرين حجت خود را در پرده غيبت قرار دهد تا جان او حفظ شود و در موعد مقرر و زماني كه مردم آمادگي ظهور داشتند ظهور كرده و جهان را پر از عدل و داد نمايد.
دو. نگاه روايي: در روايات به علت و حكمت‌هاي متعددي اشاره شده است؛ از جمله:
الف. غيبت سري از اسرار الهي: پيامبر(ص) فرمود: “ان هذا لامر من امر الله و سر من سر الله” ؛ “اين امر الهي و سري از اسرار خداوند است". (بحار الانوار ، ج 51، ص73).
ب. آزمايش مردم: امام علي(ع) فرمود: “به خدا قسم من و دو فرزندم شهيد مي‌شويم. خداوند در آخر الزمان مردي از فرزندانم را به خون خواهي ما بر خواهد انگيخت و او مدتي غايب مي‌شود تا مردم آزمايش شوند و گمراهان جدا گردند تا جايي كه افراد نادان مي‌گويند: خداوند ديگر به آل محمد كاري ندارد". (غيبت نعمامي، ب10).
ج. ستم پيشه بودن انسان‌ها : امير مؤمنان(ع) فرمود: “زمين از حجت خدا خالي نمي‌ماند، ولي خداوند به دليل ستم پيشه بودن و زياده‌روي انسان‌ها، آنان را از وجود [ظاهري] حجت خود محروم مي‌سازد"(غيبت نعماني، ب10).
د. حفظ جان امام: امام باقر(ع) فرمود: “براي قائم ما قبل از آنكه به پا خيزد غيبتي است. راوي پرسيد چرا، حضرت فرمود: مي‌ترسد[از قتل]".
برخي بر اساس روايت اول مي‌گويند: “علت اصلي غيبت، روشن نيست و آنچه از علت‌ها گفته شده(مانند حفظ جان) از آثار غيبت است، نه علت اصلي(فصلنامه انتظار، ش4، مقاله استاد طبسي).
برخي ديگر با توجه به تاريخ و روايات، علت اصلي غيبت را حفظ جان و بقيه موارد را از آثار آن مي‌دانند.
پس غيبت امري است كه سير حركت انسان‌ها، آن را ناگزير كرده و در اين فرايند بايد به گونه‌اي برنامه‌ريزي شود تا جامعه شيعه، با كمترين مشكل بتواند پذيراي آن باشد. از اين رو امامان(ع) از يك سو راه‌هاي فهم احكام را به شاگردان مي‌آموختند تا بتوانند احكام دين را در حد توان از منابع شرع استنباط و استخراج كنند و مردم را نيز به آموختن از علما و رجوع به آنها فرا مي‌خواندند و از سوي ديگر با برقراري نهاد وكالت، مردم را به رجوع به وكيلان دعوت كردند. در همين راستا از زمان امام هادي و عسكري(ع) ارتباط مستقيم را كمتر كردند و در مواردي از پشت پرده جواب سؤالات را مي‌دادند تا مردم به نديدن امام عادت كنند. به دنبال آن غيبت كوتاه مدتي(صغري)، پيش بيني شد تا مردم به واسطه نواب خاص، برخي مسائل مورد نياز را بپرسند و در ضمن رجوع دائمي به نايبان را فرا بگيرند. (ر.ك. غيبة طوسي؛ تاريخ عصر غيبتع پورسيد آقايي، اصول عقايد، مصباح؛ دادگستر جهان . اميني).
چهارم. امکان طول عمر:
از مباحث مربوط به زندگى امام مهدى‏عليه‏السلام طول عمر آن بزرگوار است. براى بعضى اين سؤال مطرح است كه چگونه ممكن است انسانى، عمرى چنين طولانى داشته باشد؟!(اكنون در سال 1425 هجرى قمرى هستيم و با توجه به اينكه تولد امام مهدى در سال 255 هجرى قمرى واقع شده است، پيشواى ما هم اكنون 1170 سال دارد).
سرچشمه اين سؤال و علت طرح آن اين است كه آنچه در جهان امروز، معمول و متداول است عمرهاى محدودى است كه حداكثر بين 80 تا 100 سال طول مى‏كشد( البته هم اكنون عمرهاى بالاى صد سال هم يافت مى‏شود كه به نسبت بسيار كم است). و بعضى با ديدن و شنيدن اينگونه عمرها، نمى‏توانند يك عمر طولانى را باور كنند يا آن را دور مى‏شمارند. وگرنه عمر طولانى از نظر عقل و دانش بشرى امرى غير ممكن نيست و دانشمندان با مطالعه اجزاء بدن به اين حقيقت رسيده‏اند كه ممكن است انسان، سال‏هاى بسيار طولانى زنده بماند و حتى گرفتار پيرى و فرسودگى هم نشود.
برنارد شاو مى‏گويد:
از اصول علمى مورد پذيرش همه دانشمندان بيولوژيست، اين است كه براى عمر بشر نمى‏توان حدى تعيين كرد و حتى ديرزيستى نيز مسئله مرزناپذيرى است.( راز طول عمر امام زمان‏عليه‏السلام؛ على‏اكبر مهدى‏پور، ص 13).
پروفسور “اتينگر” مى‏نويسد:
به نظر من با پيشرفت تكنيك‏ها و كارى كه ما شروع كرده‏ايم بشر قرن بيست و يكم خواهد توانست هزاران سال عمر كند.( مجله دانشمند، سال 6، ش 6، ص 147).
بنابراين تلاش دانشمندان براى دست يافتن به راههاى غلبه بر پيرى و رسيدن به دراز عمرى نشانگر امكان چنين پديده‏اى است چنانكه در اين مسير گام‏هاى موفقيت‏آميزى برداشته شده است و هم اكنون در گوشه و كنار جهان كم نيستند افرادى كه بر اثر شرايط مناسب آب و هوايى و تغذيه مناسب و فعّاليت مناسب بدنى و فكرى و عوامل ديگر، عمرى نزديك به صدوپنجاه سال و گاهى بيشتر از آن دارند مهم‏تر اينكه عمر طولانى در گذشته تاريخ انسان‏ها بارها تجربه شده است و در كتاب‏هاى آسمانى و تاريخى، انسان‏هاى زيادى با نام و نشان و شرح حال ياد شده‏اند كه مدت عمر آن‏ها بسيار درازتر از عمر بشر امروز بوده است.
در اين زمينه كتاب‏ها و مقالات متعدّدى نوشته شده است كه براى نمونه چند مورد را بيان مى‏كنيم:
1. در قرآن آيه‏اى هست كه نه تنها از عمر طولانى بلكه از امكان عمر جاويدان خبر مى‏دهد و آن آيه درباره حضرت يونس‏عليه‏السلام است كه مى‏فرمايد:
اگر او (يونس‏عليه‏السلام) در شكم ماهى تسبيح نمى‏گفت، تا روز رستاخيز در شكم ماهى مى‏ماند.( سوره الصافات، آيه 144).
بنابراين آيه شريفه عمرى بسيار طولانى (از عصر يونس‏عليه‏السلام تا روز رستاخيز) كه در اصطلاح زيست‏شناسان عمر جاويدان ناميده مى‏شود براى انسان و ماهى از نظر قرآن كريم امكان‏پذير است.( خوشبختانه كشف ماهى 400 ميليون ساله در سواحل ماداگاسكار امكان چنين عمرى را براى ماهى، عينى كرد (كيهان، ش 6413 - 43/8/22)).
2. قرآن كريم در مورد حضرت نوح‏عليه‏السلام مى‏فرمايد:
به راستى ما نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس /950 سال در ميان آنها درنگ نمود.( سوره عنكبوت، آيه 14).
آنچه در آيه شريفه آمده است مدت پيامبرى آن حضرت است و براساس برخى روايات، مدت عمر آن بزرگوار 2450 سال طول كشيده است!( كمال‏الدين، ج 2، باب 46، ح 3، ص 309).
جالب اينكه در روايتى از امام سجادعليه‏السلام نقل شده است كه فرمود:
در امام مهدى‏عليه‏السلام سنت و شيوه‏اى از زندگى حضرت نوح‏عليه‏السلام است و آن طول عمر است.( كمال‏الدين، ج 1، باب 21، ح 4، ص 591.)
3. و نيز درباره حضرت عيسى‏عليه‏السلام مى‏فرمايد:
… و هرگز او را نكشتند و به دار نياويختند بلكه امر به آنها مشتبه شد… به يقين او را نكشتند بلكه خداوند او را به سوى خود بالا برد كه خداوند توانا و فرزانه است.( سوره نساء، آيه 157).
همه مسلمانان به استناد قرآن و احاديث فراوان معتقدند كه عيسى‏عليه‏السلام زنده است و در آسمان‏هاست و به هنگام ظهور حضرت مهدى‏عليه‏السلام فرود آمده و او را يارى خواهد كرد.
امام باقرعليه‏السلام فرمود:
در صاحب اين امر (مهدى‏عليه‏السلام) چهار سنّت از چهارتن از پيامبران است… و از عيسى‏عليه‏السلام سنتى دارد و آن اينكه: (درباره مهدى نيز) مى‏گويند: او در گذشته است در حالى كه او زنده مى‏باشد.( بحارالانوار، ج 51، ص 217).
علاوه بر قرآن در تورات و انجيل نيز سخن از دراز عمران مطرح گرديده است.
در تورات آمده است كه:
… تمام ايام آدم كه زيست نهصد و سى سال بود كه مُرد… جمله‏ى ايام “انوش” نهصد و پنج سال بود كه مُرد… و تمامى ايّام “قينان” نهصد و ده سال بود كه مُرد… پس جمله‏ى ايّام “متوشالح” نهصد و شصت و نه سال بود كه مُرد…( زنده روزگاران ، ص 132 (به نقل از تورات - ترجمه فاضل خانى - سفر پيدايش باب پنجم، آيات 5 - 32).
بنابراين تورات صريحاً به وجود افرادى با داشتن عمرهاى طولانى (بيش از نهصد سال) اعتراف مى‏كند.
در انجيل نيز عباراتى موجود است كه نشانگر آن است كه عيسى‏عليه‏السلام پس از به دار كشيده شدن زنده گرديده و به آسمان بالا رفته است.( زنده روزگاران، ص 134 (به نقل از عهد جديد، كتاب اعمال رسولان، باب اول، آيات 1 - 12). و در روزگارى فرود خواهد آمد و مسلّم است كه عمر آن بزرگوار از دو هزار سال بيشتر است.
با اين بيان روشن مى‏شود كه پيروان دو آئين يهود و مسيحيت بايد به علت اعتقاد به كتاب مقدس به عمرهاى طولانى نيز معتقد باشند.
گذشته از اينكه طول عمر از نظر علمى و عقلى پذيرفتنى است و در گذشته تاريخ، موارد بسيار دارد، در مقياس قدرت بى‏نهايت خداوند نيز قابل اثبات است. به اعتقاد همه پيروان اديان آسمانى تمام ذرات عالم در اختيار خداوند است و تأثير همه سبب‏ها و علّت‏ها به اراده او بستگى دارد و اگر او نخواهد سبب‏ها از تأثير باز مى‏ماند و نيز بدون سبب و علّت طبيعى، ايجاد مى‏كند و مى‏آفريند.
او خدايى است كه از دل كوه، شترى بيرون مى‏آورد و آتش سوزنده را بر ابراهيم‏عليه‏السلام سرد و سلامت مى‏سازد و دريا را براى موسى و پيروانش خشك مى‏كند و آنها را از ميان دو ديوار آبى عبور مى‏دهد!( آنها حقايقى است كه در قرآن كريم آمده است: سوره انبياء، آيه 69 و سوره شعراء، آيه63). آيا از اينكه به عصاره انبياء و اولياء و آخرين ذخيره الهى و نهايت آمال و آرزوى همه نيكان و تحقق‏بخش وعده بزرگ قرآن را عمرى طولانى بدهد، ناتوان خواهد بود؟!
امام حسن مجتبى‏عليه‏السلام فرموده است:
… خداوند عمر او را (مهدى‏عليه‏السلام) در دوران غيبتش طولانى مى‏گرداند، سپس به قدرت خدايى‏اش او را در سيماى جوانى زير چهل سال آشكار مى‏سازد تا مردمان دريابند كه خداوند بر هر كارى تواناست.( بحارالانوار، ج 51، ص 109).
بنابراين جريان طول عمر امام دوازدهم‏عليه‏السلام، از ابعاد مختلف عقلى و علمى و تاريخى امرى ممكن و پذيرفتنى است و پيش از همه اينها از جلوه‏هاى اراده خداوند بزرگ و تواناست. (ر.ک. زنده روزگاران، دکتر فريدوني).
پنجم. چرا غيبت فقط براي امام زمان(ع): اصل اولي آن است که امام در ميان مردم ظاهر باشد و به جاي پيامبر قرار گرفته و وظايف او را انجام دهد. بنابراين امام علي(ع) در ميان مردم بود. معارف الهي را در اختيار آنان ميگذاشت. شهادت ايشان هر چند سخت و سنگين بود ولي سلسله امامت با امامان بعدي ادامه مييافت، و لذا مردم ميتوانستند به حرکت ديني خود ادامه دهند. وجود امامان در ميان مردم باعث شد گنجينه بزرگ معرفتي روايات در اختيار ما باشد. و ما در احکام و اصول داراي پشتوانه باشيم و بتوانيم غيبت امام را تا حدودي تحمل کنيم و در گرداب حوادث تسليم نشده و دين حق را از دست ندهيم. اگر غيبت از زمان امام علي(ع) شروع ميشد ما در اکثر قريب به اتفاق مسايل ديني دچار مشکل بوديم.

پرسش: چگونه نسبت به وجود امام زمان يقين کرده و حضور وي را درک کنيم؟

پاسخ: يقين موضوع بسيار گرانقدري است كه در پيشرفت معنوي انسان بسيار تاثير گذار است. از اين رو، بر هر فرد لازم است همواره در مسير ازدياد و تعميق يقين خود گام بردارد.
براي فزوني يقين نسبت به وجود مقدس امام عصر(ع) توجه به چند نكته راهگشا است:
الف. مطالعه و تدبر و تفكر در مورد مطالبي كه در متون ديني در زمينه آن حضرت وارد شده است؛
ب. توجه به خدا و استعانت از ذات مقدس او؛
ج. پرداختن به عمل صالح و كردار نيك؛ خداوند نجات انسان را در ايمان و عمل صالح مي‌داند؛ زيرا اين دو در يكديگر تاثير گذارند و عمل صالح قابليت براي پيشرفت معنوي و بهره بردن از معارف و حقايق را در انسان ايجاد مي‌كند.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: چرا مهدويت اصيل است؟

پاسخ: عقيده به مهدويت و انتظار ظهور نجات بخش، يك وعده حتمي الهي است و باعث روشن شدن نور اميد در دل منتظران و پايداري در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسليم نشدن در مقابل جبهه‌هاي باطل و ظالم است.
مهدويت، مؤمنين را به بازگشت بسوي اسلام و تمسك به وحدت اسلامي و ريشه كن نمودن نفوذ بيگانه و نيز تنفر از كفر و الحاد دعوت مي‌نمايد.
قرآن كريم مي‌فرمايد: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين (آل عمران/139)؛ سستي نكنيد و اندوهناك نشويد زيرا شما بلند مرتبه هستيد اگر در ايمان ثابت قدم باشيد».
در انقلاب اسلامي ايران، اعتقاد به مهدويت، الهام بخش امت مسلمان ايران بود كه مشت محكمي بر دهان ياوه گويان و مكاتب الحادي و مادي گرا و مزدوران آمريكا و اسرائيل زد و آنها را آماده جانفشاني براي پيروزي و سربلندي اسلام نمود. و با تقديم ده‌ها هزار شهيد نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.
اصالت مهدويت را از ابعاد گوناگون مي‌توان بررسي نمود:
1. امكان داشتن «عقيده به مهدويت»: براي بررسي يك انديشه يا حادثه ابتدا معقول بودن آن مورد توجه است. زيرا اگر معقول و مورد پذيرش خرد و فكر نباشد سخن از وقوع يا عدم وقوع صحيح نيست. اعتقاد به مهدويت نزد عقل قابل تصديق است و شك و ترديد در آن (امكان عقلي آن) راه ندارد. اين عقيده در بين همه ملت‌ها و امت‌ها مخصوصا مسلمين مورد پذيرش و مسلم و ثابت بوده است. از قرن دوم هجري كه در مورد برخي مسائل اسلامي مباحثي (در رد يا قبول آن) عنوان گرديد، در مورد «اصل مهدويت» هيچ شبهه‌اي وارد نشد.
2. موافقت با مباني عقلي: مهدويت بر مباني صحيح و عقلي و منابع اصيل استوار است. بيش از صدها كتاب و رساله در طول چهارده قرن گذشته كه در اين موضوع نوشته شده نشان مي‌دهد كه اين عقيده مبتني بر مباني معقول وصحيح بوده و مصونيت زيادي در مقابل شبهه افكنان و مخالفان داشته است، و انكار مهدويت در واقع، انكار مباني اصيل و احكام قطعي شمرده مي‌شده است.
3. موافقت با فطرت و سنت‌هاي خلقت: حقيقت مهدويت سير جوامع را منتهي به يك جامعه واحد و رسيدن به امنيت در دنيا و سعادت در آخرت مي‌داند و چنين آرماني از آرزو‌هاي ديرينه انسان‌‌ها و تطابق با تمام سنت‌هاي طبيعي در خلقت؛ يعني رشد و تكامل در تمامي مراحل حيات مي‌باشد تمامي انسان‌ها خواستار برقراري عدالت كامل در مسير زندگي و رفع تبعيض‌ها و محو ظلم‌ها و ستم‌ها هستند و مهدويت نويد پيروزي عدالت خواهان و اميد رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است و با ارائه راه‌كار‌هاي عملي براي رسيدن به اين درجه از تكامل اجتماعي و انساني به نداي فطرت‌هاي پاك انساني پاسخ مثبت مي‌دهد.
4. تمام اديان آسماني نويد عصر درخشان، سعادت عمومي، صلح جهاني و دوران پر خير و بركت را به پيروان خود داده‌اند. زماني كه با آمدن مردي الهي و برقرار نمودن حكومتي بر اساس عدالت، تمامي نگراني‌ها، هراس‌ها و نابرابري‌ها رخت بر بندد و نداي توحيد بر روي زمين طنين انداز شود.
اين موعود الهي به نام‌هاي مختلف در هر دين معرفي شده است و در نشانه‌هاي كلي و مشترك مانند برقراري عدالت، مبارزه با ظلم، حاكميت خدا پرستان در تمامي اديان از او سخن گفته‌اند، اين موضوع در جاي خود قابل اثبات مي‌باشد.
5. اصالت مهدويت بر اساس قرآن: در آيات زيادي پيروزي خدا پرستان و مؤمنين بر ظالمان از وعده‌هاي حتمي الهي شمرده شده است كه به نمونه‌هايي از آن اشاره مي‌كنيم:
ـ وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ(انبياء، 105)؛
ـ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ ….(نور، 55)؛
ـ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ، خدا اراده كرده است كه حق را به كلمات خود اثبات و اظهار نمايد و دنباله كافران را قطع فرمايد»(انفال، 7)
ـ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ، و ما اراده كرديم كه بر مسضعفين در زمين منت گذارده آنها را پيشوايان مردم و از وارثان زمين قرار دهيم.(قصص،5)
ـ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ، همانا حزب خدا پيروزمند است، (مائده، 56).
ـ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ، همانا سپاه ما پيروزند،(صافات، 173).
ـ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً، بگو حق آمد و باطل رفت كه همانا باطل نابود شدني است(اسري، 81).
6. اصالت مهدويت بر اساس روايات معتبر: كتاب‌هاي حديثي شيعه و اهل سنت مملو از احاديث معتبر در مورد اعتقاد به مهدويت است. پيشوايان دين از پيامبر اسلام(ص) تا جانشينان بر حق ايشان يعني امامان معصوم(ع) به طور مكرر از اين موضوع سخن گفته‌اند و ياران و صحابه آن‌ها اين سخنان را ثبت نموده و به نام حديث در اختيار ما قرار داده‌اند. بسياري از اين احاديث از نظر علم حديث شناسي مورد تاييد قرار گرفته و قابل اعتبار و اعتماد شناخته شده است.
در مجموع كتب شيعه و اهل سنت چندين هزار حديث در اين موضوع وارد شده است كه احاديث معتبر و قابل اعتماد آن به قدري است كه اطمينان به حقانيت اين موضوع پيدا مي‌شود.
7. مورد اتفاق و اجماع شيعه و اهل سنت: در طول تاريخ اسلام اين دو گروه از مسلمين بر اين موضوع اتفاق داشته‌اند كه مردي از اولاد رسول خدا(ص) و از فرزندان علي(ع) و فاطمه(س) براي برقراري عدالت فراگير در دنيا قيام خواهد كرد و حاكميت حق و توحيد را به منصه ظهور خواهد رساند خصوصيت و نشانه‌هاي كلي اين شخص در نزد آنان يكسان بوده و تنها در بعضي از خصوصيات جزئي اختلافاتي دارند. از آنجا كه تمامي مسلمين اين عقيده را اصيل و حق ‌مي‌دانستند لذا با ظهور مدعيان دروغين مهدويت هيچگاه در صدد رد اين اعتقاد بر نيامدند، بلكه با ذكر نشانه‌ها، در صورت عدم تطبيق بر مدعيان، به انكار و رد آنان ‌مي‌پرداختند.
8. پشتوانه معجزات و كرامات: يكي از دلايل عام و همگاني در اثبات نبوت پيامبران و ساير اخبار غيبي ارائه معجزه واقعي است. هيچ پيامبري بدون معجزه به دعوي نبوت نپرداخته است. پس از آن معجزات يا كراماتي است كه توسط امامان معصوم در موارد مختلف براي حقانيت خود ارائه شده است و اين مسئله‌اي تاريخي و غير قابل انكار است.
در مورد عقيده مهدويت و شخص مهدي موعود نيز معجزات و كرامات بسيار زيادي در طول دوران زندگي از تولد تا اين زمان و حتي قبل از تولد ارائه شده است كه با بررسي هر يك مي‌توان به اصالت و حقانيت اين اعتقاد اطمينان پيدا كرد. نمونه بي نظير آن ادامه حيات طولاني آن وجود مقدس و الهي است كه مبتني بر اصول قطعي اعتقادي و اسلامي استوار است و روايات متعدد و معتبر اين موضوع را مورد تاييد قرار داده است به طور اجمال موضوع معجزات مطلبي غير قابل ترديد است و بايد در جاي خود به طور مفصل و كامل مورد پژوهش و ارزيابي قرار گيرد.
9. مبتني بر توحيد و يكتاپرستي: دعوت تمامي انبياء براي تحقق حكومت «الله» در زمين و لغو حكومت‌هاي غير الهي است. هر نظام و حكومتي كه مبناي الهي ندارد از نظر شرعي قابل اعتبار نيست و لازم الاطاعه نمي‌باشد. تنها كسي كه حق قانونگذاري در همه امور را دارد خداست. هر حكومت خود سرانه و خارج از حدود الهي، حكومت جاهليت و غير توحيدي است و هيچ اصالتي ندارد و قابل احترام و اتباع نمي‌باشد.
برقراري حكومت عادلانه و اجراي قوانين الهي و تقسيم منابع ثروت بر اساس عدالت توسط مردي الهي كه از طرف خدا تعيين و معرفي شده است، در مسير حاكميت توحيد بر روي زمين است. اين امر اصالت مهدويت را از اين زاويه به اثبات مي‌رساند.
10. تاثير عملي در زندگي عدالت محور براي مسلمانان جهان: صدها ميليون مسلمان در سراسر جهان تحت تأثير نفوذ معنوي اسلام قرار دارند و اسلام و احكام آن بخش‌هاي مهمي از زندگي آنها را فرا گرفته است. اين نفوذ عملاً در معامله‌ها، معاشرت‌ها، عبادت‌ها، فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان از تولد تا مرگ به وضوح قابل مشاهده است.
يكي از اين تأثيرات رعايت عدالت در زندگي و روابط متقابل با انسان‌ها اعم از مسلمان و غير مسلمان است. اين اعتقاد به عدالت اگر چه به طور تام و كامل ظهور ندارد، اما به طور نسبي انسان معتقد به اسلام را به طرف محوريت عدالت در زندگي سوق مي‌دهد، و اين عقيده بر خواسته از تعاليم روشني بخش اسلام و نزديك شدن به عدالت واقعي و كامل بدست مددي الهي بر روي زمين مي‌باشد كه از وعده‌هاي مسلم و غير قابل ترديد در دين مبين اسلام بوده است.
با اعتقاد به حاكميت عدالت، انسان مسلمان سعي در نزديك شدن به اين آرمان بزرگ ديني مي‌كند و روز به روز در جهات حاكميت اين فرهنگ در زندگي شخصي و اجتماعي تلاش مي‌نمايد و اين خود دليل محكمي بر اصالت اين اعتقاد و تاثير عملي در زندگي، تفكر و رفتار انسان مسلمان و مؤمن خواهد بود. عقيده به مهدويت مانع از ياس و نا اميدي و پذيرش ظلم و بي عدالتي شده و انسان مسلمان را آماده براي تحقق آرمان‌هاي عدالت طلبي مي‌كند و تا مرحله جان فشاني در راه حاكميت حكومت عادلانه الهي به پيش مي‌برد. اين هوشياري و حق طلبي به تدريج به ساير ملت‌ها نيز سرايت كرده و زمينه براي عدالت جهاني فراهم خواهد شد.

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: به نظر شما آثار اعقاد به مهدويت چيست ؟

پاسخ: آثار فردي:
1. ايجاد و تقويت و استحكام اعتقاد به توحيد و عدل الهي؛ ايجاد عدالت كامل و رفع هرگونه ظلم در جهان مي‌تواند اعتقاد به توحيد و اجراي عدالت را كه از اسول اعتقادي دين اسلام و ساير اديان الهي است، به اثبات برساند و باعث اعتقاد فردي مي‌شود؛
2. ايجاد اميد به زندگي و صبر در مقابل ناملايمات بخاطر فرداي روشن؛
3. ايجاد حركت مضاعف و شور و نشاط بيشتر در مسير زندگي فردي؛
4. ارتباط معنوي دائم با احساس حضور امام معصومي كه ناظر بر اعمال انسان است؛
5. رشد و تكامل تربيتي در اخلاق و رفتار و ساير شئون زندگي؛
6. تقويت بعد عبادي به وسيله ارتباط معنوي با امام زمان(ع) از طريق نماز امام زمان(ع) و دعاي عهد و دعاي فرج و امثال اين ادعيه كه باعث رشد عبوديت فرد خواهد شد.
آثار اجتماعي:
اين بخش در سه فصل مورد تحقيق و بررسي قرار مي‌گيرد:
فصل اول: آثار اجتماعي ـ ديني
فصل دوم: آثار اجتماعي ـ تربيتي
فصل سوم: آثار اجتماعي ـ سياسي
الف. آثار اجتماعي ـ ديني (رفتار‌هاي ديني جمعي):
1. مراسم نيمه شعبان و ايجاد شور و نشاط ديني در بين افراد جامعه: اينگونه مراسم لزوم اجراي عدالت را به افراد يادآوري كرده و شوق اميد و انتظار فرج را به صورت فرهنگ عمومي در مي‌آورد.
2. برگزاري مجالس دعا: دعاي ندبه، آل ياسين، جامعه كبيره و ساير دعاهاي مربوط به امام زمان(ع).
3. توجه به مكان‌هاي منسوب به حضرت مهدي(ع): مسجد جمكران و مسجد امام حسن عسكري(ع) در قم و مسجد سهله در كوفه و شهر مكه و صحراي عرفات توجه به اين مكان‌ها محبت و اعتقاد به خدا را تقويت كرده، انسان‌ها را به سوي عبادت و توجه ويژه به معنويات سوق مي‌دهد.
4. صدقه دادن براي سلامتي امام زمان(ع): اين رفتار فردي علاوه بر ايجاد روحيه امام دوستي، ولايت و توجه به محبوب و ثواب عبادي، باعث يك نوع رفتار اجتماعي و ايجاد روحيه نوع دوستي و كمك به دفع فقر در جامعه نيز خواهد شد.
ب. آثار اجتماعي ـ تربيتي:
1. روحيه انتظار: انتظار افراد جامعه، براي تحقق هدفي والا و واقعي يعني برقراري عدالت واقعي در همه ابعاد، مي‌تواند موتور حركتي براي پيشرفت جامعه به سوي ايجاد مؤلفه‌هاي عدالت شود.
2. اميد به آينده‌اي روشن: جامعه‌اي كه معتقد به مهدويت است هيچگاه دچار سردرگمي سياسي و انحطاط فرهنگي نخواهد شد. اميد به هدفي مقدس و دست يافتني، انسان را به سوي طرح و برنامه براي سعادت و پيشرفت و تلاش براي تحقق و اجراي آن برنامه حركت مي‌دهد.
ج. آثار اجتماعي ـ‌ سياسي:
جامعه‌اي كه معتقد به مهدويت است در رأس اهداف آن، رفع ظلم و ستم و مبارزه با ظالمان و ستمكاران در جامعه خواهد بود. انقلاب‌هاي بزرگ ديني ـ سياسي در جوامع از آثار همين اعتقاد است همانند انقلاب اسلامي ايران كه نقطه عطفي در تاريخ مبارزه با رژيم‌هاي عدالت ستيز و استعمارگر مي‌باشد.

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




پرسش: آيا دلايل علمي که با قوانين فيزيک مطابقت داشته باشد براي اثبات مهدويت داريم توضيح دهيد ؟

پاسخ: منظور شما از مدرک علمي مطابق با قوانين فيزيک براي مهدويت، مبهم و نامفهوم است.
مدرک مهدويت شيعه به اصل اسلام و خاتميت پيامبر گرامي و دين او برميگردد و اين ارتباطي با بحث فيزيک ندارد. وقتي شما با مدرک و دليل قطعي پذيرفتيد که اسلام دين آسماني بوده و براي مردم سراسر جهان تا آخر عمر دنيا نازل شده است وبا آمدن آن شرايع گذشته نسخ شده است، پس پيامهاي آن را نيز ـ که مطابق با عقل ميباشد ـ بايد پذيرفت و از جمله آنها ظهور امام مهدي(ع) به عنوان دوازدهمين پيشوا است.
گفتني است اين که مصلح از مسلمانان و پيشواي آنان باشد امري معقول و طبيعي است و اگر غير از اين بود جاي سؤال داشت. زيرا وقتي دين اسلام کامل ترين دين بوده و فقط توسط آن، بشر در حال رشد و ترقي ميتواند به سعادت برسد طبيعي است که پيشواي چنين ديني نيز به عنوان مصلح و منجي باشد. زيرا او با ظهورش، ميخواهد اين دين کامل را در زندگي فردي و اجتماعي مردم جاري کند. آيا معقول است که مصلح از ديني باشد که دوره آن گذشته و معارف و قوانين آن جوابگوي بشر امروزي نيست؟

 

موضوعات: پرسمان انتظار و مهدویت  لینک ثابت




روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد، شخصی نشست و ساعت‌ها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوقف شد و به نظر رسید که خسته شده و دیگر نمی‌تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص خواست به پروانه کمک کند و با یک قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد.
پروانه به راحتی از پیله خارج شد؛ اما جثه‌اش ضعیف و بال‌هایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و پرواز کند؛ اما نه تنها چنین نشد و برعکس، پروانه ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد و هرگز نتوانست پرواز کند.
آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می‌کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می‌شدیم؛ به اندازه کافی قوی نمی‌شدیم و هرگز نمی‌توانستیم پرواز کنیم.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر
تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟

وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر

تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد
گم می شود صدای تو در خنده های شهر

تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل
ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر

دلخوش نکن به “ندبه"ی جمعه، خودت بیا
با این همه گناه نگیرد دعای شهر

اینجا کسی برای تو کاری نمی کند
فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر

گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند
شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر

هر روز دیده می شوی اما کسی تو را
نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر

جمعه… غروب… گریه ی بی اختیار من…
آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




  بار الها ….
تنها کوچه ای که بن بست نيست
کوچه ياد توست …
مهربان خدای من…
از تو خالصانه ميخواهم…
که دوستان خوبم و هيچ انسانی در کوچه پس کوچه هاي زندگی ..
اسير و گرفتار هيچ بن بستی نگردد ….
که تو بهترين راهنمایی …
 

 

موضوعات: مناجات  لینک ثابت




سوال : چرا موقع گناه، امامان علیهم السلام ناظر اعمال ما هستند
چرا اعمال ما به امام عصر علیه السلام عرضه می شود؟ اگر این چنین باشد
، لقب «ستار العیوب» بودن خدا برای چیست؟!
پاسخ : روایات عرضه اعمال خدمت امام عصر علیه السلام معتبرند و تعارضی با ستّاریت خداوند ندارند.
معنای ستار بودن خدا، آن است که اعمال انسان ها را از دیگر انسان ها می پوشاند تا آبروی آنان حفظ گردد. اما پیامبر و امامان علیهم السلام مظهر اسما و صفات الهی هستند. همان‌گونه که خداوند، ناظر بر اعمال مردم است، پیامبر و امامان نیز چشم خدا میان خلق هستند و اعمال آنان را می بینند.
ضمن آن که نظارت پیامبر و امام بر اعمال مردم، همانند نظارت خداوند، آثار سازنده فراوانی دارد؛ یعنی همان‌گونه که ستّاریت پروردگار، برای تربیت و رشد مردم است، عرضه اعمال مردم بر پیامبر و امامان نیز در همین جهت است؛ زیرا آنان، هادیان امت از طرف خدایند و فیض الهی از طریق آن بزرگواران بر بندگان نازل می شود؛ بنابراین، هیچ تنافی و تناقضی مشاهده نمی شود.
آیت الله جوادی آملی می‌فرماید:

خداوند متعال که ستّار العیوب است، می‌داند کجا ستّاری بکند و کجا ستّاری نکند. اگر کسی ستّار عیوب دیگران باشد و در عین حال مخفیانه مرتکب گناهی شود، خداوند اجازه نخواهد داد اسرارش نزد دیگران افشا شود. حتی در قیامت خداوند اجازه نمی‌دهد کسانی که کنار یک‌دیگرند از اعمال هم باخبر شوند؛ بنابر‌این، عملکرد خود شخص بسیار مهم است. اگر کسی پرده دیگران را ندرد و آشکارا به گناه دست نیازد، خداوند، پرده‌اش را نمی‌درد. بر این‌اساس، کسی که با قلم و بیان و اندیشه‌های ناصواب خود آبروی دین خدا و مردم را می‌برد، به جایی می‌رسد که شایسته نیست خداوند متعال آبروی او را حفظ کند. در این موقعیت، خدای سبحان اجازه می‌دهد صاحبدلان ببینند او چه کرده است و حتی احتمال دارد در قیامت، مقابل دیگران رسوا شود.
منبع : کتاب آفتاب مهر

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...



امام صادق (علیه السلام) :
سزاوار است که هر شخص مؤمن در بردارنده هشت خصلت باشد:
۱. هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام
۲. هنگام بلاها و آزمایش ها بردبار و صبور
۳. هنگام رفاه و آسایش شکرگزار
۴. به آنچه خداوند روزیش گردانده قانع باشد
۵. دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذیّت قرار ندهد
۶. بر دوستان برنامه ای را تحمیل ننماید
۷ و ۸ :جسمش خسته ؛ ولی دیگران از او راحت و از هر جهت در آسایش باشند.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




شیخ رجبعلی خیاط می فرمود:
در بازار بودم…
اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت.
بلافاصله استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.
قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم می‌گذشتند.
ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمی‌كشیدم، خطرناك بود.
به مسجد رفتم و فكر می‌كردم همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود…!؟
در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی!
گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم…
گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد…!
. حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند…

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ 
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ
ﻣﯿﺒﺮﻡ ….

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﻮﺱ ﭼﻮﻥ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﯾﯽ ﺯﺷﺖ ﻃﯿﻨﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ…

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ 
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺟﺰ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ …

ﺧــــــــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ
ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺮ ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ، ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺯﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺷﻪ ﺍﯼ، ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩﻣﯿﺒﺮﻡ

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﻣﺎﻧﻌﺸﺎﻥ ﻧﺸﻮﯾﺪ ،
ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﺪ
ﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺷﻤﺎ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ
ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺣﺎﻝ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻭ ﻫﻤﻘﺪﻡ ﺷﻤﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




طرز ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ، ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ…!
ﯾﮑﯽ ، ﺩﯾﮕﻪ ﺷﯿﮏ، ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﻪ..
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ..
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻩ..
یکی دیگه به خودش نمیرسه…
ﯾﮑﯽ مدام ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ..
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ، عکس ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ…!
یکی محبت نمی کنه …!
یکی دیگه محبت نميپذيره …!
و…..
اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند…!
پائولو كوئيلو

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ﺷبیﻣﺎﺭ ﺑﺰرگی ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻛﺎﻥ ﻧﺠﺎﺭی می شوﺩ هﻤﺎﻥ طور ﻛﻪ برای پیداکردن غذا ﮔﺸتی می زند ﺑﺪﻧﺶ ﺑﻪ ﺍﺭﻩ ﮔﻴﺮ می کند ﻭ ﻛمی ﺯﺧﻢ می شود.
ﻣﺎﺭ ﺧﻴﻠی ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ می شوﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ
ﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ می گیرﺩ
ﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺧﻮﻧﺮﻳﺰی ﺩﻭﺭ ﺩﻫﺎﻧﺶ می شود ﺍﻭ نمی فهمد ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎقیﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﻭ ﺍز ناراحتی ﺍﻳﻨ ﻜﻪ ﺍﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ می کندﻭ ﻣﺮﮔﺶ
ﺣتمی اﺳﺖ ﺗﺼﻤﻴﻢ می گیرد
ﺑﺮﺍی ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻓﺎﻉ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ
ﺷﺪﻳﺪﺗﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻛﻨﺪ
ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ دور اره می پیچاند ﻭ هیﻓﺸﺎﺭ می دهد .
ﻧﺠﺎﺭ ﺻﺒﺢ ﻛﻪ ﺁﻣﺪ….
ﺭﻭی ﻣﻴﺰ به جای ﺍﺭﻩ ﻻﺷﻪ ﻣﺎﺭی ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﺯﺧﻢ
ﺁﻟﻮﺩ را ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ به خاﻃﺮ بی فکری ﻭ ﺧﺸﻢ ﺯﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﺣﻴﺎﻧﺎ ﺩﺭﻟﺤﻈﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ
ﺑﺮﻧﺠﺎﻧﻴﻢ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ می شویم
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻧﺠﺎﻧﺪﻩ ﺍﻳﻢ ﻭ ﻣﻮقعی ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺩﺭﻙ
می کنیم ﻛﻪ ﺧﻴﻠﻲ ﺩﻳﺮ ﺷﺪﻩ …
در ﺯﻧﺪگی بیشتر باید ﭼﺸﻢ
پوشیﻛﻨﻴﻢ…ﺍﺯ ﺍﺗﻔﺎﻕ ها، ﺍﺯ ﺁدم ها، اﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎ،
ﮔﻔﺘﺎﺭﻫﺎ،
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ عادت ﺩﻫﻴﻢ ﺑه ﭼﺸﻢ پوشی ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻭ ﺑه ﺠﺎ .
ﭼﻮﻥ ﻫﺮ ﻛسی ﺍﺭﺯﺵ ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺭﻭﺑه ﺮﻭﻳﺶ
ﺑﺎﻳﺴتی ﻭﺍﻋﺘﺮﺍﺽ کنی! گاهی برو، گاهی بمان، گاهی گريه کن، گاهی بخند، گاهی قدم بزن،
گاهی رها شو، گاهی ببخش، گاهی ياد بگير…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

ماهی کوچکی در اقیانوس به ماهی بزرگ دیگری گفت : ببخشید آقا ، شما از من بزرگ تر و با تجربه تر هستید و احتمالاً می توانید به من کمک کنید تا چیزی را که مدت‌ها در همه جا در جست و جوی آن بوده ام و نیافته ام را پیدا کنم؛ ممکن است به من بگویید : اقیانوس کجاست ؟ !
 
ماهی بزرگ تر پاسخ داد : اقیانوس همین جاست که شما هم اکنون در آن شنا می کنید . ماهی کوچک پاسخ داد : نه ! این که من در آن شنا می کنم آب است نه اقیانوس . من به دنبال یافتن اقیانوس هستم نه آب و با سرخوردگی دور شد .

همه ما هم مانند آن ماهی کوچولوی غافل ، در نعمت و برکت نامتناهی غرق هستیم و مجبور نیستیم برای یافتن آن کوشش کنیم و به هر دری بزنیم؛ زیرا هر چقدر این ماهی کوچک شنا کند باز هم در اقیانوس خواهد بود و کم نخواهد آورد . خداوند نعمت‌های زیادی را به همان اندازه که در اقیانوس برای ماهی فراهم کرده ، در اختیار ما قرار داده است . اما شاید باید تصمیم بگیرید که هر روز از زندگی خود را چگونه می خواهید بگذرانید . نعمت و برکت در همه جا و همه وقت در انتظار شما است . فقط کافی است آن را بخواهید و همین الان خود را به آن متصل کنید

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

  می‌گویند : زن‌ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.

 

 بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند؛

 

سگ‌ها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمی‌کنند.

اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمی‌آید.

 

اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت.

 

زیرا “حس زیبا دیدن” همان عشق است …
 

موضوعات: نجواهای من  لینک ثابت




پروردگارا :

یاری ام ده تا به سرای دنیا دل نبندم،
که هر دم جای کسی ست…
و به دلستانی مهر نورزم،
که هر بامداد، آرام دیگری است…
بدانم که هر جلال وشکوهی،
جز سلطنت بی زوال تو سست بنیاد و گذراست..
دستگیرم شو تا چنان باشم که بندگی تورا در خور است..
غم گردش روزگار به دل نگیرم،
که بی ماهم روزگار بسیار خواهد گشت…
مرا نوری عطا فرما تا در بد غم ها و شادی ها نمانم،
بلکه فارغ از نیک و بد
آن باشم که تو را خوش تر است…
 خدایا
زندگیم را به تو می سپارم،
نا امیدی ام را دور کن…
به من کمک کن تا آن چه را سبب درد و رنجم شده است
و آن چه را محدود و محصورم می کند ، ببخشم…

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

 استاد فاطمي نيا:

 درروايت داريم كه
 ده مرتبه قبل از طلوع آفتاب
 وده مرتبه قبل از غروب اين دعارا بخوانيد

 "لاإلهَ إلّاالله وحدَه لاشريكَ له، له المُلك و له الحمد، يُحْيي وُيميتُ و يميتُ ويُحيي وهو حيٌّ لا يموتُ، بِيَدِه الخَيْر و هو علي كلِّ شيءٍ قدير”

 بسياري از معنويات انسان با اين دعا درست ميشود،
 اگر بااعتقاد وتوجه گفته شود
 افسردگي ها با اين دعا برطرف ميشود ،
 به شرط اينكه از روي امتحان خدا نباشد!
 بايد از امتحان كردن خدا دست برداريم !
 بسياري از خوبان ما هنوز هم خدا را امتحان ميكنند؛
 اينكه بعضي ميگويند اين دعا را بخوان ببين چه ميشود؟
 اين امتحان كردن خداست!

 بايد با تمام وجود
إنَّ الله علي كلّ شيءٍ قدير ( خداوند بر همه چيز قادرو تواناست) را قبول داشت.

 بدترين سخن اين است كه گفته شود
 دعا كردم و نشد!
 زيارت رفتم و نشد!
 اين نشدگفتن ها خطرناك است!
 اين نااميدي ها و اين نحو برخورد با دعا و توسلات خطرناك و شيطاني است!

  هيچ دعا كننده اي دست خالي برنميگردد؛
 اگر به صلاحش باشد همان را به او ميدهند
 و اگرهم به صلاحش نباشد، بهتر از آن را به او ميدهند.

 

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت


...


 

وقتي كه ما نگران حرف مردم هستيم در حقيقت يك بار فكري به ذهن خود تحميل كرده ايم. وقتی آگاهانه یا ناخودآگاه به سمتي حركت مي كنيم كه ديگران را خوشحال كنيم، آرامش فكري خود را از دست میدهیم بخصوص که مهم نيست ما چه كار مي كنيم يا چه مي گوييم، هميشه عده اي هستند كه ايراد بگيرند. پس بهتر است در خود روحيه اي را تقويت كنيم كه با ستايش و با انتقاد کمتر تحت تاثير قرار بگيريم.

از امروز دقت کنید و ببینید که چه بسیار افرادی در زمان انتقاد از شما یا مشورت دادن به شما، روش ها و ایده هایی را میگویند که خودشان انجام نداده و نمیدهند. در واقع آنچه دلشان میخواسته انجام بدهند ولی نمیتوانند را به شما میگویند بدون اینکه توجه کنند این راهکار چقدر برای شما مفید است.

و یک دقت دیگر: ببینید چقدر صدای دیگران را به ذهن خود میبرید. وقتی از شما انتقادی شد، چه مدت آن انتقاد را با خود حمل میکنید؟ آیا بدون تفکر و دقت، آن صدا برای خودش جایی در ذهن شما باز نکرده؟
با دقت های بالا به سمت آرامش ذهنی خود حرکت کنید و به یاد داشته باشید که مهم است با چه کسی مشورت میکنید و چه صداهایی را به ذهنتان راه میدهید.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

روزگاری، لقمان حکیم در خدمت خواجه ای بود. خواجه، غلام های بسیار داشت. لقمان بسیار دانا همواره مورد توجّه خواجه بود. غلامان دیگر بر او حسد می ورزیدند و همواره پی بهانه ای می گشتند برای بدنام کردن لقمان پیش خواجه
روزی از روزها، خواجه به لقمان و چند تن از غلامانش دستور داد تا برای چیدن میوه به باغ بروند. غلام ها و لقمان، میوه ها را چیدند و به سوی خانه حرکت کردند. در بین راه غلام ها میوه ها را یک به یک خوردند و تا به خانه برسند، همه میوه ها تمام شد و سبد خالی به خانه رسید. خواجه وقتی درباره میوه ها پرسید، غلام ها که میانه خوشی با لقمان نداشتند.
گفتند: میوه ها را لقمان خورده است
خواجه از دست لقمان عصبانی شد.

خواجه پرسید: «ای لقمان، چرا میوه ها را خوردی؟ مگر نمی دانستی که من امشب، مهمان دارم؟ اصلاً به من بگو ببینم، چگونه توانستی آن همه میوه را به تنهایی بخوری؟!»
لقمان گفت: من لب به میوه ها نزده ام. این کار، خیانت به خواجه است!»
خواجه گفت: «چگونه می توانی ثابت کنی که تو میوه ها را نخورده ای؟ در حالی که همه غلام ها شهادت می دهند که تو میوه ها را خورده ای!»
 
لقمان گفت: «ای خواجه، ما را آزمایش کن، تا بفهمی که میوه ها را چه کسی خورده است!»
خواجه برآشفت: «ای لقمان، مرا دست می اندازی؟ چگونه بفهمم که میوه ها را چه کسی خورده است؟ هر کسی که میوه ها را خورده است، میوه ها در شکمش است. برای این کار باید شکم همه شما را پاره کنم تا بفهمم میوه ها در شکم کیست.»
لقمان لبخندی زد و گفت: «کاملاً درست است. میوه ها در شکم کسی است که آن ها را خورده است. اما برای اینکه بفهمید چه کسی میوه ها را خورده است، لازم نیست که شکم همه ما را پاره کنید!
لقمان گفت: دستور بده تا همه آب گرم بخورند و خودت با اسب و ما پیاده به دنبالت بدویم.

خواجه پرسید: «بسیار خوب، اما این کار چه نتیجه ای دارد؟»
لقمان گفت: «نتیجه اش در پایان کار آشکار می گردد!»
خواجه نیز فرمان داد تا آب گرمی آوردند و همه از آن خوردند و خود با اسب در صحرا می رفت و غلامان به دنبال او می دویدند.

پس از ساعتی، لقمان و همه غلام ها به استفراغ افتادند. آب گرمی که خورده بودند، هر چه را که در معده شان بود، بیرون ریخت!
خواجه متوجه شد که همه غلام ها از آن میوه ها خورده اند، جز لقمان. خواجه غلام ها را به خاطر خوردن میوه ها و تهمت ناروا زدن به لقمان، توبیخ کرد و لقمان را مورد لطف قرار داد.

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند فضای منزلتان خالی از نقاشی های کودکانه خواهد شد؛ دیگر اثری از شکلک های خندان بر روی دیوارهای خانه، حک کردن اسامی بر روی پارچه ی دسته ی مبل ها و طرح های لرزان انگشتی بر روی شیشه های بخار گرفته ی پنجره های خانه،وجود نخواهد داشت.

روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند دیگر اثری از هسته های میوه ها در زیر تخت ها وجود نخواهد داشت.

در آن روز می توانید مدادی را بر روی میز براي يادداشت كردن پیدا کنید و شيريني داخل یخچال باقي خواهد ماند.

روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند می توانید برای خود غذاهای بخارپز به جای ساندویچ هات داگ یا همبرگر درست کنید.

می توانید زیر نور شمع غذا بخورید بدون آنکه نگران دعوای فرزندانتان برای فوت کردن شمع ها باشید.

روزی هنگامی که فرزندانتان بزرگ شوند زندگیتان متفاوت خواهد شد آنها آشیانه تان را ترک خواهند کرد و خانه تان آرام، ساکت، خالی و تنها خواهد شد.

  در آن زمان است که به جای چشم انتظاری برای فرارسیدن «روزی» ؛
دیروزها را مرور خواهید کرد… یعنی در ان روزها؛ دلتنگ امروزتان خواهید شد.
پس امروزتان را با آنها عاشقانه زندگی کنید…

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

خر و شتری دور از آبادی به آزادی زندگی می کردند…
نیم شبی به کاروانی نزدیک شدند. شترگفت :
رفیق ساعتی سکوت کن تا از آدمیان دور شویم، نبایدگرفتار آییم…
خرگفت: این نتوان بود، چرا که درست همین ساعت نوبت آواز من است
و ترک عادت رنج جان دارد و بی محابا فریاد سر داد…
کاروانیان باخبرشدند وهر دوراگرفتند وبه بارکشیدند.
فردا به آبی عمیق رسیدند و عبورخر از آن ناممکن شد…
پس خر را برپشت شتر گذاشتند تا از آب بگذرد…
شترتابه میانه آب رسید شروع به تکان خوردن کرد.
خرگفت: رفیق اینچنین نکن که اگر من افتم غرق شدنم حتمی است..
شترگفت : چنانکه دیشب نوبت آواز خربود،
امروز هم نوبت رقص ناسازشتراست
و باجنبشی خر را بینداخت و غرقه ساخت..!
.
نکته .
هر سخن جائی و هرنکته مکانی دارد .
.
برگرفته از مثنوی مولانا

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

  حکایتی از مرحوم آیت الله حاج شیخ آقا بزرگ طهرانی (رحمه الله علیه):

 من طفل بودم و منزل ما در تهران، پامنار بود و چند روز بود که مادر بزرگم(مادر پدری من) از دنیا رفته بود.
یک روز مادر من در منزل آلبالو پلو پخته بود. هنگام ظهر یک سائلی در کوچه سوال می کرد و مادر من در مطبخ صدای سائل را شنید و برای خیرات به روح مادر شوهرش میخواست مقداری از غذا به سائل بدهد ولی ظرف تمیز در دسترس نبود، به عجله برای آنکه سائل از در منزل رد نشود مقداری از آن غذا را در طاس حمام که در دسترس بود ریخته و به سائل می دهد، و از این موضوع کسی خبر نداشت.
نیمه شب پدر من از خواب بیدار شده و مادرم را بیدار کرد و گفت: امروز چکار کردی؟ مادرم گفت نمی دانم! پدرم گفت: الان مادرم را در خواب دیدم و بمن گفت: من از عروس خود گله دارم، امروز آبروی مرا در نزد مردگان برد؛ غذای مرا در طاس حمام فرستاد. مادرم می گفت: هرچه فکر کردم چیزی بنظرم نیامد، ناگهان متوجه شدم که چون غذای سائل را به قصد هدیه برای روح مرحومه داده ام، به همان طریق آنرا در عالم ملکوت برای مادر شوهرم برده اند!
 آری او گله دارد که چرا غذای مرا که صورت ملکی اش آلبالو پلو به سائل است و صورت ملکوتی اش یک طبق نور است و برای روان متوفی می برند را در طاس حمام ریخته!
 اهانت به سائل اهانت به متوفی است. هر احسانی که انسان می خواهد بکند، باید با کمال احترام و بزرگداشت فقیر و سائل انجام یابد.

 معاد شناسی. جلد اول. سیدمحمد حسینی طهرانی .

 

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




یا صاحب الزمان!

از سر عادت و تکرار نوشتیم بیا
اصلا انگار به اجبار نوشتیم بیا

تو زما بندگی و ترک گنه میخواهی
با همین قلب گنهکار نوشتیم بیا

کوفیان راهمه محکوم نمودیم، ولی
مثل آن قوم جفاکار نوشتیم بیا

از سرصدق نخواندیم تو را یک دفعه
در عوض یکصد و ده بار نوشتیم بیا

شهرمان پرشده از بوی گناه و ماهم
سر هر کوچه و بازار نوشتیم بیا

غافل از آه یتیمان چقدر آسوده …
شکم سیر شب تار نوشتیم بیا

عوض خانه ی ماها به بیابان رفتی…
شدی از قوم ، دل آزار… نوشتیم بیا

درد دین نیست دگر… درد گرانی داریم
دل سپردیم به اغیار نوشتیم بیا

نام تو برلب و دل جای دگر میگردد
نشده طالب دیدار نوشتیم بیا

آه مظلوم شنیدیم “به ماچه ” گفتیم…
جای یاری تو بسیار نوشتیم بیا

دلمان بنده ی دنیا شده و بیماریم…
با همین حال اسفبار نوشتیم بیا..

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




رسول اكرم صلى الله عليه و آله:

اِنَّ البَيتَ اِذا كَثُرَ فيهِ تِلاوَةُ القُرآنِ كَثُرَ خَيرُهُ وَ اتَّسَعَ اَهلُهُ وَ اَضاءَ لاَهلِ السَّماءِ كَما تُضى ءُ نُجومُ السَّماءِ لاَهلِ الدُّنيا؛

خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص610

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

سید بن طاووس می‌‌گوید:
شبی در سامرا وارد سرداب امام زمان شدم، صدای ملکوتی امام را در حال مناجات با خالق یکتا شنیدم که می‌فرمودند:

اَللّهُمَّ اِنَّ شیعَتَنا مِنّا خُلِقُوا مِنْ فاضِل طینَتِنا وَ عَجِنُوا بِماءِ وِلایَتِنا اَللّهُمَّ اَغْفِرْ لَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ ما فَعَلُوهُ اِتّکالاً عَلی حُبَّنا وَ وِلائِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا تُوأخِذْهُمْ بِما اَقْتَرَفُوهُ مِنَ السَّیّاتِ اِکْراماً لَنا وَ لا تُقاصَّهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ مُقابِلَ اَعْدائِنا فَاِنْ خَفَّفَتْ مَوَازینُهُمُ فَثَقَّلْها بِفاضِلِ حَسَناتِنا.

پروردگارا
شیعیان ما از ما هستند
از زیادی گِلِ ما خلق شده‌اند و به آب ولایت ما عجین گشته‌‌اند
خدایا آنها را بیامرز و گناهانشان را عفو فرما

پروردگارا
آنها را روز قیامت در مقابل چشم دشمنان ما مؤاخذه مفرما
چنانچه میزان گناهانشان بیشتر و حسناتشان کم است
از اعمال من بردار و به حسنات آنها بیفزای.

 

نقل از مرحوم علامه مجلسی قدس سره از ملحقات کتاب انیس العابدین و علامه میرزاحسین نوری قدس سره م،ی‌باشد.
بحارالانوار، ج 53، ص 302.

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




رابطه ی زن و شوهر مثل رابطه ی خواهر و برادری نیست…
مثل رابطه ی مادر و فرزندی نیست…
مثل ارتباط پدر و پسری نیست…
مثل هیچ رابطه ای نیست…
دو نفر که عاشق هم اند اما هم خون نیستند…
اگر کدورتی بین خواهر و برادر باشد ، اگر ناراحتی بین والد و فرزند باشد ، به اندازه کدورت و ناراحتی مابین زن و شوهر مهم نیست… چون در آن رابطه همه هم خونند…خواسته یا ناخواسته آن کدورت رفع میشود…انگار هیچ چیز نبوده…انگار هیچ اتفاقی نیافتاده…
اما کوچکترین اتفاق اگر بین زن و شوهر رخ دهد و آنرا بزرگ کنند ، اگر ناراحتی ایجاد کند ، حتی در صورت بخشش ، از ذهن دو طرف نمیرود…
به مرور زمان به رابطه خدشه وارد میشود…کم کم کدورتها عادی میشود…کم کم از یکدیگر سرد میشوند… این خیلی خطرناک است…
سعی کنید زود از هم ناراحت نشوید…سعی کنید سریعا جبهه گیری نکنید…تا میتوانید همانجا گذشت کنید…موضوع را دنباله دار نکنید…اگر کدورتهای کوچک به چشم آمد…اگر آنها را بزرگ کردید ، منتظر سردی باشید…منتظر گسستگی باشید چرا که ذره ذره روی هم تلنبار میکنید کارهای گذشته را ، حتی اگر بخشیده باشید… رابطه ی زن و شوهر مثل رابطه شما با خانواده تان نیست… یادتان هست چند مرتبه با خواهرتان دعوا کرده اید؟ یادتان هست چند بار با برادرتان بگومگو داشته اید؟! ده بار؟صدبار؟هزاربار؟ هیچکدام را یادتان نیست و به دل ندارید… با همسرتان چندبار ناراحتی داشتید؟ پنح بار؟ ده بار؟ پانزده بار؟ همه را یادتان هست…همه را کنج ذهن دارید… رابطه زن و شوهر حساس است…مواظب رابطه تان باشید…
خسرو شکيبایی با اون صدای طلاييش می گفت :
هميشه يادمان باشد که نگفته ها را ميتوان گفت
ولی گفته ها را نميتوان پس گرفت …
چه سنگ را به کوزه بزنی چه کوزه را به سنگ ،
شکست با کوزه است …
دلها خیلی زود از حرفها می شکنند !
مراقب گفتارمان باشیم

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




اگر می گویند ذکر کنید ، منظور این نیست که یک تسبیح دستمون بگیریم و بگوییم: یا الله ، یا رحمان ، یا رحیم و … ،اسم ببریم! اینها ذکر نیست. ذکر اینست که او در کل زندگی ما حضور داشته باشه. اگر یک اسم خدا جمیل است، پس باید در معماریمان باشد، توی رفتارهایمان باشد، تو لباسمون باشد تو ظاهر و باطنمون باید باشد، تو صحبت کردنمون باید باشد.

کو جمیل!؟ که تو می گویی من ذاکرم! هر کس ذاکر نباشد به اسماء الله زندگیش سخت می شود، معیشتش تنگ می شود .

الهی قمشه ای

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت




 

  حجت الاسلام سید احمد فاطمی نقل میکنند:

  در اوایل طلبگی ام، روزی مرحوم علامه طباطبایی (ره) به حجره ام تشریف آوردند و فرمودند: پیداست که در این جا غیبت شده است!

گفتم: بله پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این جا بودند و کسی را غیبت کردند.

علامه فرمود: باید میگفتی از این جا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن.

مهر افروخته، ص۹۵

موضوعات: فرهنگی-اجتماعی- مذهبی  لینک ثابت